نظام فرهنگی ژاپن

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۴ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۴۵ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « = فرهنگ ژاپن = در زبان ژاپني به فرهنگ، بونكا[1] مي‌گويند. اين كلمه تا دوران ميجي در زبان ژاپني كاربرد نداشت، اما از اين زمان به بعد آن را معادل كلمه (Culture) فرانسوي و (Kultur) آلماني در ترجمه‌ها استفاده كردند. معمولا دو رويكرد براي كلمه بونكا يا همان ف...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

فرهنگ ژاپن

در زبان ژاپني به فرهنگ، بونكا[1] مي‌گويند. اين كلمه تا دوران ميجي در زبان ژاپني كاربرد نداشت، اما از اين زمان به بعد آن را معادل كلمه (Culture) فرانسوي و (Kultur) آلماني در ترجمه‌ها استفاده كردند. معمولا دو رويكرد براي كلمه بونكا يا همان فرهنگ بيان مي‌كنند: رويكرد نخست اطلاق آن بر علم، هنر، مذهب، اخلاق و ساير چيزهايي است كه بر آمده از زندگي معنوي باشد. اين رويكرد مقابل اصطلاح تمدن –به ژاپني بونمه[2]- قرار مي‌گيرد كه توليدات مادي را هم مد نظر دارد. رويكرد دوم تمامي سبك‌هاي زندگي را كه گروه‌هاي انساني مختلف دارند، فرهنگ مي‌نامد. امروزه رويكرد اول فراگيرتر و رايج‌تر است و در نوشته حاضر هم اين رويكرد ملاك قرار خواهد گرفت. همچنين با اين رويكرد فرهنگ را منحصرا معادل فرهنگ فرادست[3] قرار مي‌دهند كه در اين صورت در برگيرنده فرهنگ عامه نيست، پس در اين نوشته هم از پرداختن به فرهنگ عامه اجتناب مي‌كنيم.

فرهنگ ژاپني، فرهنگي است كه در محدوده سرزميني ژاپن باليده و شكل گرفته، پس مسلما به واسطه موقعيت جغرافيايي، وضعيت طبيعي، آب و هوا و ... مختصات و ويژگي‌هاي خاص خود را پيدا كرده است. در نوشته حاضر ابتدا به ويژگي‌هاي فرهنگ ژاپني اشاره خواهيم كرد و بعد آن به شكل مختصر پيشينه فرهنگي اين كشور را شرح و در ادامه آن نظام فرهنگي ژاپن را توضيح خواهيم داد.

1-1 ويژگي‌هاي فرهنگ ژاپن

ژاپن کشوری متشکل از جزیره‌های بسیار است که دور تا دور آن را آب فرا گرفته و از راه خشکی به هیچ کشوری راه ندارد. این کشور اگر چه بخشی از قاره پهناور آسیا است، اما از آن جدا و در منتهی الیه شرق آن به شکل کمانی جنوبی-شمالی جای گرفته است. به علاوه بیش از 98 درصد از مردمان این کشور از قوم ژاپنی و بقیه هم به تعداد کم در جزایر شمالی، مردمان آینو و در جزایر جنوبی مردمان ریوکیویی[4] هستند. بنابراین می‌توان گفت، ژاپن بر خلاف اکثر کشورهای جهان از چندگانگی فرهنگی برخوردار نیست و تقریبا فرهنگ در تمامی نقاط آن مشابه هست. با اين همه بسته به تأثیرات منطقه‌ای، تاریخی آب و هوايي، و ... ، تفاوت‌هایی در لهجه، غذا و ... مناطق اين كشور وجود دارد. بارزترین نمود این تفاوت‌ها را می‌شود در تفاوت‌های فرهنگی میان ژاپن شرقی[5] و ژاپن غربی[6] دید که به عنوان نمونه‌ای از تفاوت‌های موجود بین مناطق این کشور تنها به شرح آن بسنده می‌کنیم.

در اینکه مرز میان ژاپن شرقی و غربی چیست، توضیحات گوناگونی وجود دارد، اما این توضیح که خط زمین‌ساختی ایتوی‌گاوا شیزوئوکا[7] را مرز میان آنها مي‌داند، پذیرفته‌تر است. سرزمین‌های واقع در شمال و شرق این خط زمین‌ساختی، ژاپن شرقی و شامل منطقه کانتو با محوریت توکیو و نیز مناطق شمال شرق و جزیره هوکایدو است. سرزمین‌های واقع در غرب و جنوب این خط ژاپن غربی و شامل منطقه کانسای با محوریت اوساکا و کیوتو و نیز جزیره کیوشو، جزیره شیکوکو و جزایر اوکیناوا است. این خط زمین ساختی در رشته کو‌های آلپ ژاپن[8] واقع و چونان دیواری میان دو ژاپن شرقی و غربی قد کشیده است. این دیوار تا حدودی ارتباط فرهنگی میان ژاپن شرقی و غربی را محدود می‌کرد و همین مسأله تفاوت‌های فرهنگی میان دو منطقه را ایجاد کرد که امروزه نمود آن را بیشتر در تفاوت‌های فرهنگی میان توکیو و اوساکا بیان می‌کنند (اومه‌سائو و تادا، 1972: 174). مردمان ژاپن غربی به خاطر نزدیکی به چین و شبه جزیره کره در گذشته ارتباطات بیشتري با خاک اصلی آسیا و به خصوص چین داشتند و علاوه بر کشاورزی به داد و ستد و تجارت می‌پرداختند، اما ژاپن شرقی منطقه کشاورزی بود و این مسائل باعث شد تا مردمان ژاپن شرقی محافظه‌کارتر و مردمان ژاپن غربی اصلاح‌طلب‌تر باشند (همان: 173).

صرف نظر از چنین تفاوت‌های فرهنگی بین مناطق، باید اذعان کرد که ژاپن دارای فرهنگی به نسبت یکسان در تمامیت کشورش است که می‌توان فرهنگ ژاپن نامیدش و در آن می‌توان خصوصیات و ویژگی‌هایی یافت که در ادامه به دو مورد از مهم‌ترین آنها اشاره می‌کنیم.

1-1-1 ژاپنی کردن فرهنگ بیگانه

دونالد کین[9] ژاپن‌شناس، مورخ، نویسنده و مترجم مشهور ادبیات ژاپن عقیده داشت، نگاه به تاریخ ژاپن ما را به این نکته می‌رساند که در فرهنگ ژاپن همیشه نوعی رابطه عشق و تنفر و پذیرش و مقاومت در برابر فرهنگ خارجی وجود داشته است (شیبا و کین، 2012: 24). هم به گفته او بارزترین نمود این عشق و نفرت توأمان را می‌توان در ابداع کانا دانست (همان: 27) که در کنار کانجی یا نویسه‌های چینی اخذ شده از چین برای نگارش زبان ژاپنی بکار می‌روند و خیلی زود بعد از اخذ کانجی از چین و در دوره هیان ابداع شدند. این مسأله وقتی برجسته‌تر می‌شود که بدانیم که بقیه کشورهای حوزه نفوذ فرهنگ چین مانند کره و ویتنام، یا اصلا اقدام به ابداع خط خود در برابر کانجی نکردند و یا با چند قرن تأخیر نسبت به ژاپن این کار را کردند، هر چند خیلی زودتر از ژاپن هم آن را اخذ کردند.

رابطه پذیرش و مقاومت در مقابل فرهنگ وارداتی تبدیل به سنتی خاص در فرهنگ ژاپن شده است که می‌توان آن را در قالب تصوير شماره 1 خلاصه کرد.


تصوير شماره 1: نحوه هضم فرهنگ بيگانه توسط فرهنگ ژاپني (تاناكا، 2011: 33).

همان طور که در تصوير هم به خوبی معلوم است، ژاپنی‌ها به راحتی فرهنگ بیگانه را می‌پذیرند و حتی می‌توان گفت که نسبت به آن مشتاقند؛ چنان که در دوران باستان و سده‌های میانه نسبت به فرهنگ چین مشتاق بودند و در دوران بعد از مدرن نسبت به فرهنگ غرب. بعد از آموختن فرهنگ بيگانه و فهم كامل يا هضم آن، اقدام به آميختن‌ آن با سنت‌هاي ژاپني و داشته‌هاي خود مي‌كنند كه اين فرايند در نهايت منجر به ژاپني شدن فرهنگ وارداتي مي‌گردد بطوري كه هيچ شكي در ژاپني بودن آن باقي نمي‌ماند. به اين خاطر مرتون (2005) در توصيف فرهنگ ژاپني مي‌گويد:

... با آن كه ژاپني‌ها به لحاظ شكل فرهنگ خود سخت وام‌دار چين هستند، اما آنچه حاصل مي‌شود، به شكل متمايزي ژاپني است. آنها هميشه نيرويي عظيم در تبديل مواد وام گرفته به هدف‌هاي خاص خودشان نشان داده‌اند، هدف‌هايي كه در چهارچوب عميق‌تر آگاهي ملي هستند و فرهنگ شكل گرفته‌اي كه هيچ فكري درباره آن جز ژاپني بودنش نمي‌توان كرد (مرتون، 2005: 1).

اين سنت ژاپني باعث شده است تا فرهنگ اين كشور كمتر وارد ستيز فرهنگي با فرهنگ‌هاي بيگانه شود و در عين مدارا با آنها در نهايت به چيزي برسد كه كاملا ژاپني است. اين كه ژاپن به نمونه‌اي بدل شد كه با حفظ اصالت و سنت خود به توسعه صنعتي دست يافت و ثابت كرد كه پيشرفت كردن مستلزم كنار گذاشتن سنت‌ها نيست، مي‌توان گفت بر آمده از همين سنت ژاپني است[10].

1-1-2 پيوند با طبيعت

تقريبا تمامي آثاري كه درباره وجوه مختلف فرهنگ ژاپن نوشته شده‌اند، فرهنگ ژاپن را الهام گرفته از طبيعت می‌دانند. از دين گرفته تا معماري و شهرسازي، تقريبا همه چيز در پيوند و نزديك به طبيعت توصيف شده‌اند. اين كشور از طبيعتي بسيار زيبا و در عين حال بي رحم برخوردار است. زلزله، آتشفشان، سيل، سونامي و رانش زمين بلايايي طبيعي هستند كه هر سال در اين كشور رخ مي‌دهند و هر چند ژاپن توسعه يافته توانسته است بر زيان‌هاي ناشي از بلايايي چون زلزله غلبه كند، اما زلزله بزرگ و سونامي بزرگ متعاقب آن در مارس 2011 مجددا تهديد طبيعت در ژاپن را به رخ كشيد. بنابراين فرهنگ در ژاپن ملهم از زيبايي و نيز تهديد طبيعت آن كشور است. واتانابه درباره تفاوت نگاه غربي‌ها و ژاپني‌ها به طبيعت چنين مي‌نويسد:

در تفكر غربي، انسان يك جزء معمولي از طبيعت نيست. او يك مخلوق بسيار ويژه و طبيعت تابع او و حتي تابع جناياتش است. او صاحب اختيار جهان طبيعت و طبيعت جايي براي انجام آزمايش‌ها و كاربردهاي او است ... . طبيعت براي ژاپني‌ها متفاوت است. طبيعت نه تنها جزوي از اربابيت او نيست كه او قدردانش و حتي بهترين همدمش هست (واتانابه، 1974: 280).

اين گونه نگاه به طبيعت و نيز ويژگي‌هاي طبيعي ژاپن از جمله جزيره‌اي بودن و عدم ارتباطش با آسيا و ساير جهان از طريق خشكي باعث شده است تا اصولا فرهنگ ژاپن متمايز از فرهنگ كشورهايي باشد که مرزهایی در خشکی با دیگر مناطق و کشورها دارند. برای مثال دین در ژاپن بر مبنای احساس قدرت خدایان است و نه مانند مسیحیت، یهودیت یا اسلام بر مبنای اعتقاد و باور به خدا. حتی آیین بودایی هم که در سنت هضم فرهنگ‌های وارداتی خاص ژاپن، ژاپنی شد، متفاوت از آیین بودایی هند و چین بر مبنای احساس است و نه باور. در مورد معماری، چوب محور ساخت و سازها و بناها عموما سبک است، اما در غرب سنگ و آهن مصالح اصلی و بناها بسیار سنگین است. در مورد پیکر تراشی، عموما تندیس‌های بودایی از چوب تراشیده می‌شدند، اما در چین و هند و در پیکرتراشی غرب از سنگ و فلز استفاده می‌شد. باغ‌ها در ژاپن منطبق با طبیعت هستند و شکل نا منظم دارند، اما شکل‌های هندسی و شکل‌های ساختگی در باغ‌های کشورهای دارای مرزهای خشکی غالب است.

1-1-3 نظام ایئه‌موتو یا بنیاد خانوادگی

یکی از سنت‌های موجود در فرهنگ و هنر ژاپن، نظام ایئه‌موتو[11] است که می‌توان از آن به بنیاد خانوادگی تعبیر کرد. این نظام که در دوره موروماچی شروع شد و در دوره ادو کاملا استحکام پیدا کرد، موروثی شدن یک هنر یا سبک هنری در یک خانواده بود. این نظام را می‌توان در بسیاری از هنرها از جمله مراسم چای، ایکه‌بانا[12] یا گل آرایی، هنرهای نمایشی سنتی، موسیقی سنتی و رقص و ... مشاهده کرد. این سنت حتی در حال حاضر هم در فرهنگ و هنر ژاپن وجود دارد.

1-2 پیشینه فرهنگی

معمولا در بحث از تاريخ فرهنگ ژاپن، براي آن دوره‌هايي متمايز از دوره‌هاي تاريخي اين كشور در نظر مي‌گيرند و بر مبناي اين دوره‌هاي تاريخ فرهنگ پيشينه فرهنگي كشور ژاپن را توضيح مي‌دهند. بنابراين در اينجا با ترسيم جدول شماره 1 گاه‌شماري از دوره‌هاي تاريخي ژاپن و نيز دوره‌هاي تاريخ فرهنگ اين كشور را كنار هم قرار مي‌دهيم تا فهم آن براي خواننده آسان‌تر گردد.

جدول شماره 1: گاه‌شمار دوره‌هاي تاريخي و دوره‌هاي تاريخ فرهنگ

دوره تاريخي سال دوره‌هاي تاريخ فرهنگ سال
ما قبل تاريخ پارينه سنگي (تا 14 هزار سال قبل) پارينه سنگي تا 14 هزار سال قبل
دوره جومون (14 هزار سال قبل تا قرن 10 ق م) فرهنگ جومون[13] از 13 هزار سال قبل تا قرن 10 ق م
دوره يايويي (از قرن 10 ق م تا اواسط قرن 3 م) فرهنگ يايويي[14] از قرن 10 ق م تا اواسط قرن 3 م
دوران باستان دوره كوفون (اواسط قرن 3 تا اواسط قرن 7 م) فرهنگ كوفون[15] از اواسط قرن 3 تا اواسط قرن 7 م
دوره آسوكا (592 تا 710 م) فرهنگ آسوكا[16] 538 تا 645 م
فرهنگ هاكوهو[17] 645 تا 710 م
دوره نارا (710 تا 794 م) فرهنگ تِنپيو[18] 729 تا 749 م
دوره هيان (794 تا 1185) فرهنگ توفو (سبك تانگ)[19] 794 تا 894 م
فرهنگ كونين جوگان[20] 810 تا 877 م
فرهنگ كوكوفو (سبك ملي)[21] قرن 10 تا 12 م
فرهنگ اينسِی‌كي[22] نيمه دوم قرن 11 تا پايان قرن 12 م
سده‌هاي مياني دوره كاماكورا (1185-1333) فرهنگ كاماكورا 1185 تا 1333 م
دوره موروماچي (1336-1573) فرهنگ كيتاياما[23] اوايل قرن 14 تا اوايل قرن 15 م
فرهنگ هيگاشي‌ياما[24] قرن 15 و نيمه اول قرن 16 م
دوران مدرن نخستين دوره آزوچي-موموياما (1573-1603) فرهنگ موموياما 1582-1603 م
دوره ادو (1603-1868) فرهنگ كانئه[25] اوايل قرن 17 م تا نيمه دوم آن
فرهنگ گِنروكو[26] اواخر قرن 17 تا اوايل قرن 18 م
فرهنگ هوره‌كي تِنمی[27] اواخر قرن 18 م
فرهنگ كاسِی[28] نيمه نخست قرن 19
دوران مدرن دوره ميجي (1868-1912) فرهنگ دوره ميجي 1868-1912 م
دوره تايشو (1912 -1926) فرهنگ دوره تايشو 1912-1926 م
دوره شووا –تا پايان جنگ (1926-1945) فرهنگ دوره شووا قبل از جنگ 1926-1945 م
دوران معاصر دوره شووا –بعد از جنگ- (1945-1989) فرهنگ دوره شوواي بعد از جنگ 1945-1989 م
دوره هی‌سی (1989-2019) فرهنگ دوره هی‌سی 1989-2019 م
دوره ری‌وا[29] (2019-      ) فرهنگ دوره ری‌وا 2019-     م

تهيه شده توسط نويسنده با استناد به (ياماكاوا، 2012).

همان طور كه در جدول شماره 1 هم به خوبي مشخص است، پيشينه فرهنگ در ژاپن به دوره جومون بر مي‌گردد، دوره‌اي در 14 هزار سال پيش كه امروزه سفالينه‌هاي بسيار زيادي از آن دوره كشف شده است، سفالينه‌هايي كه با استفاده از ريسمان بر سطح آنها نقش انداخته بودند و اين دوره نام خود را هم از همين نقوش ريسماني گرفته است. دوره فرهنگ جومون تا مدت بسيار طولاني و تا قرن 10 ق م ادامه يافت و بعد از آن با ساخت سفالينه‌هاي جديد موسوم به يايويي و نيز ظروف فلزي ما با فرهنگ يايويي روبرو هستيم كه تا قرن سوم میلادی ادامه داشت. نكته جالبي كه وجود دارد اينكه نقش‌ها و رنگ سفال‌ها در ژاپن شرقي و غربي با هم متفاوت بود (اومه‌سائو و تادا، 1972: 174) و ساخت سفال‌هاي يايويي و ابزار فلزي هم از ژاپن غربي شروع شد كه به چين و شبه جزيره كره نزديك‌تر و با آنها ارتباط داشت.

1-2-1 فرهنگ در دوران باستان

كوفون يا گورتل، قبرهاي باستاني بزرگي از انباشتن خاك است كه از قرن سوم تا هفتم م در سراسر ژاپن به جز هوكايدو و جزاير كوچك جنوبي به تعداد زياد، به شكل‌هاي متنوع و در اندازه‌هاي متفاوت ساخته شدند. بزرگترين گورتل ژاپن طولي برابر 525 متر و ارتفاعي برابر 39.8 متر دارد. شكل‌گيري چنين گورتل‌هاي بزرگي نشان دهنده شكل‌گيري حكومت مركزي در اين دوره است كه در پس زمينه آن توسعه روش‌هاي توليد، توسعه كشاورزي، استفاده از ابزار فلزي و ... قرار دارد كه اين‌ها خود در نهايت منجر به شكل‌گيري طبقه‌اي قدرتمند و ثروتمند شد. دلیل اصلی توسعه روش‌های تولید و ... هم تأثیرات بزرگی بود که ژاپن در این دوره از خارج یعنی شبه جزیره کره و چین گرفت. این تأثیرات بدان حد قوی است که مرتون مرحله بعدی تاریخ ژاپن را متأثر از چین می‌داند، تأثیری بدان حد برجسته که تمامی مظاهر تمدن بعدی ژاپن به نوعی از آن الهام گرفت (مرتون، 2005: 15). این تأثیرات شامل تمام آن چیزهایی بود که برای گام گذاشتن به تمدن نیاز بود از اخذ خط گرفته تا دین جدید بودایی که این یکی منبع الهام هنر شد.

از قرن چهارم میلادی به بعد ما شاهد حضور افرادي از شبه جزيره كره در ژاپن هستيم كه بر فناوري، زندگي و فرهنگ ژاپن تأثير زيادي گذاشتند (كامه‌دا، 2011: 127). به اين افراد و اصولا به خارجياني كه از قرن چهارم به بعد به ژاپن آمدند، اصطلاحا توراي‌جين[30] گفته مي‌شد كه اين افراد نقش بسيار زيادي در توسعه فرهنگ ژاپن ايفا كردند. شايد بتوان گفت بزرگترين نقش آنها در تاريخ فرهنگ ژاپن، انتقال دين بودايي به ژاپن بود. با استناد به «نيهون شوكي»، دين بودايي سال 552 م به ژاپن وارد شد، اما برخي منابع ديگر آن را 538 م ذكر مي‌كنند، هر چند مي‌شود حدس زد كه قبل از اين هم به شكل شخصي و غير رسمي كساني آن را پذيرفته باشند (بيتو، 2000: 42).

در دوره آسوكا ژاپن با جدیت شروع به يادگيري از چين نمود و مراوداتش با اين كشور را بسيار گسترش داد. این یادگیری و تماس با دولت خارجی به حدی است که «تاریخ ژاپن کمبریج» آن را در ردیف دوره میجی، دو دوره طولانی تماس گسترده با فرهنگ خارجی معرفی می‌کند (هال و دیگران، 2008: 163). تماس با خارج در اين دوره بطور كلي بر دو محور آيين بودايي و يادگيري از چين بود. حكومت وقت به دنبال بهره‌برداري سياسي از آيين بودايي بود و اين حركت منجر به ساخت معابد بودايي در ژاپن شد كه خود نمونه بارز انتقال فناوري، فرهنگ، هنر و ...جديد از خارج به ژاپن هستند (كامه‌دا، 2011: 123). همچنين در اين دوره ما شاهد اعزام هيأت‌هاي رسمي ژاپني به چين هستيم كه هدف از اعزامشان آموختن از چين بود.

يكي از ديگر از ويژگي‌هاي بارز دوره آسوكا، رسيدن آثاري از آسياي غربي و حتي اروپا از طريق جاده ابريشم به اين كشور است. در معبد هوريوجي كه در دوره آسوكا ساخته شد، گنجينه‌اي از حدود 300 قطعه آثار فرهنگي و هنري دوره آسوكا و اوايل دوره نارا نگهداري مي‌شود كه با نام گنجينه‌ پيش‌كش‌ معبد هوريوجي[31] شناخته مي‌شود. برخي از آثار اين مجموعه كه اكنون بيشتر آن در موزه ملی توكيو[32] نگهداري مي‌شود، نشان دهنده رابطه بين شرق و غرب هم هست، چنان كه مي‌توان نشانه‌هاي رسيدن فرهنگ ايراني به ژاپن را هم در اين گنجينه مشاهده كرد (اوگي، 2007: 39).

در دوره نارا آموختن از فرهنگ چين ادامه پيدا كرد، هر چند در آن نشانه‌هايي از ژاپني شدن فرهنگ هم مي‌توان مشاهده كرد. بارزترين نمودش هم نگارش نخستين كتاب‌هاي ژاپني در اين دوره يعني «كوجيكي» (712) و «نيهون‌شوكي» (720) بود كه هر دو كتاب‌هايي تاريخي هستند. بعد هم كتاب‌هايي ديگر و از جمله نخستين مجموعه شعري ژاپن «مانيوشو» نگارش شدند تا ژاپن هم در حوزه فرهنگي كانجي قرار گيرد. با اين همه ژاپن خيلي زود در راستاي همان ويژگي عشق و نفرت توأمان به فرهنگ بيگانه، براي كسب جايگاهي به عنوان يك ملت مستقل تلاش كرد كه بارزترين نشان اين تلاش رونمايي از تنديس بوداي بزرگ در معبد تودايجي در سال 752 بود (موراياما، 1998: 90).

همان طور كه در جدول شماره 1 هم ديديم، اوايل دوره هيان ما شاهد فرهنگ توفو يا سبك دودمان تانگ چين و اواخر اين دوره شاهد فرهنگ كوكوفو يا سبك ملي هستيم. در واقع سنت ژاپني كردن فرهنگ‌هاي وارداتي در دوره هيان بطور كامل اتفاق افتاد و اين كشور آنچه را در دوران قبل از چين گرفته بود در اين دوره ژاپني كرد تا ما شاهد يكي از درخشانترين دوره‌هاي فرهنگ ژاپن در دوران هيان باشيم. ابداع كانا كه پيشتر به آن اشاره شد در اين دوره اتفاق افتاد و شاهكار جاودان «داستان گنجي» هم در اين دوره خلق شد. ذكر اين نكته هم خالي از لطف نيست كه فرهنگ در اين دوره اشرافي بود يعني حاملين فرهنگ در اين دوره دربار امپراتوري و طبقه اشراف بودند.

1-2-2 فرهنگ در سده‌هاي مياني

با ورود به دوره كاماكورا و سده‌هاي مياني در تاريخ ژاپن، ما شاهد دو دربار حكومتي در ژاپن هستيم كه در تاريخ جهان بي نظير است. در اين دوره حكومت سياسي از دربار امپراتوري به طبقه جنگجويان يا همان سامورايي‌ها منتقل شد، اما در عين حال همچنان دربار امپراتوري در كيوتو وجود داشت كه البته ديگر فاقد قدرت سياسي بود، اما به عنوان ميراث‌دار سنت‌ها و فرهنگ ژاپن عمل مي‌كرد. در دوره كاماكورا دربار امپراتور كه به آن كوگه[33] گفته مي‌شد، در كيوتو و در ژاپن غربي و دستگاه فرمانروایی جنگجويان كه به آن بوكه[34] گفته مي‌شد، در كاماكورا و در ژاپن شرقي قرار داشت. پیرو این وضع هم در اين دوره فرهنگ كوگه و فرهنگ بوكه وجود داشت كه اولي همان فرهنگ اشرافي به ارث رسيده از دوران باستان و دومي فرهنگ جديد شكل گرفته در اين دوران بود كه حاملين آن طبقه جنگجويان و نيز مردمان عادي بودند. فرهنگ بوكه بر مبناي ستايش مفاهيمي چون وفاداري، شجاعت، شرافت، شمشير و ... بود (مرتون، 2005: 62).

در كنار دو فرهنگ كوگه و بوكه، فرهنگ بودايي دوران كاماكورا هم هست كه تأثير آن بر فرهنگ ژاپن حتي بيشتر از دو فرهنگ اولي بود. در اين دوره ما شاهد حضور شش راهب بسيار معروف بودايي هستيم كه شش فرقه جديد رواج دادند تا آيين بودايي دوره كاماكورا را در قياس با بودايي دوران باستان، بودايي جديد بنامند. فرق اساسي بودايي جديد با آنچه پيشتر وجود داشت، عمل گرايي و سادگي بودايي جديد بود كه همين امر منجر به گسترش آن در ميان مردم عادي هم شد.

حكومت جنگجويي موروماچي كه بعد از كاماكورا سر كار آمد، دو قرن بر ژاپن حكمروايي كرد، اما عملا نيمي از آن همراه با جنگ‌هاي داخلي، كشمكش و نا آرامي بود. برغم این کشمکش‌ها، اين دوره هم يكي از دوره‌هاي ممتاز در هنر و فرهنگ ژاپن شناخته مي‌شود. ويژگي اصلي اين دوره در هم آميختن فرهنگ كوگه يا فرهنگ اشرافي با فرهنگ بوكه يا فرهنگ سامورايي‌ها، در هم آميختن فرهنگ سنتي ژاپن با فرهنگي كه از آسيا و بطور خاص چين وارد شد و در هم آميختگي فرهنگ مركز با فرهنگ مناطق كشور است (ياماكاوا، 2010: 127) كه مي‌توان نتيجه همه اين‌ها را مردمي شدن فرهنگ در اين دوره دانست. آنچه امروزه ما آنها را بيشتر به عنوان نمودهاي فرهنگ ژاپني مي‌شناسيم، مانند نمايش نو، نمايش كيوگن[35]، گل‌آرايي ژاپني يا ايكه‌بانا[36] و مراسم چاي همه در اين دوره شكل گرفتند.

1-2-3 فرهنگ در دوران مدرن نخستين

چنان كه پيشتر هم ذكر شد، فرهنگ در دوران باستان فرهنگ اشرافي بود و حاملين آن هم درباريان و اشراف بودند. سده‌هاي مياني پلي ميان فرهنگ اشرافي و فرهنگ مردمي بود و در دوران مدرن نخستين است كه ما شاهد مردمي شدن فرهنگ هستيم. دوران مدرن نخستين از دو دوره تاريخي آزوچي‌موموياما و ادو شكل گرفته است. آنچه فرهنگ موموياما خوانده مي‌شود، در واقع فرهنگ دوره آزوچي‌موموياما است. اصطلاح فرهنگ موموياما معمولا در تاريخ زيباشناسي ژاپن مورد استفاده قرار مي‌گيرد و تا حدودي در برگيرنده اوايل دوره ادو هم هست. با استناد به ياماكاوا (2010) ، ويژگي‌هاي فرهنگ موموياما را مي‌توان چنين خلاصه كرد: فرهنگ عظمت‌گرا، تازه و سرشار از زرق و برقي بود كه در آن تأثيرات آيين بودايي رنگ باخته، فرهنگي بود كه توسط دايميوها يا اميران تازه به دوران رسيده و بازرگانان بزرگ پرورده شده و فرهنگي بود كه از فرهنگ نانبان[37] يا وحشي‌هاي جنوب تأثير مي‌گرفت (همان: 141). تمايل به عظمت و بزرگي و نيز زرق و برق را مي‌توان در قلعه‌هاي با شكوهي كه در اين دوران ساخته شد، مشاهده كرد. در سبك‌هاي نقاشي اين دوران هم مي‌توان تمايل به زرق و برق را مشاهده كرد.

با اين همه فرهنگ موموياما تماما زرق و برق و به رخ كشيدن نبود، بلكه در اين دوره مراسم ساده و بي پيرايه چاي به يكي از مراسم‌ معمول مردمان شهرنشين تبديل شد و نيز موضوعاتي مرتبط با زندگي بيروني مردم به موضوعات تابلوهاي نقاشي راه پيدا كرد. همچنين هنرهاي نمايشي هم به ميان مردمان عادي شهرها نفوذ و رواج پيدا كرد. نمايش نوگاكو[38] در اين دوره علاوه بر طبقه جنگجويان در بين شهرنشينان هم مشتاقاني پيدا كرد و دو نمايش معروف ديگر ژاپن يعني كابوكي[39] و نمايش عروسكي جوروري هم در اين دوره شكل گرفتند.

فرهنگ نانبان كه در اينجا از آن سخن به ميان آمد، فرهنگي است كه عمدتا توسط مبشرين مسيحي در اواخر سده‌هاي مياني به ژاپن آورده شد و در اوايل دوران مدرن نخستين با پيشرفت‌هايي در ژاپن همراه بود. در واقع نخستين اروپايي‌هايي كه به ژاپن رسيدند، پرتغالي‌هايي بودند كه به چين مي‌رفتند، اما گرفتار توفان شدند و نا خواسته سر از ژاپن در آوردند. اين اتفاق مربوط به سال 1543 است و اين غربي‌ها دو سوغات تفنگ و مسيحيت را با خود به ژاپن آوردند. تفنگ با توجه به شرايط جنگ‌هاي داخلي و نياز اميران مناطق مختلف ژاپن به آن براي جنگ، خيلي زود در ژاپن رواج پيدا كرد و خود ژاپني‌ها هم شروع به ساخت تفنگ كردند. مسيحيت هم با آمدن مبلغين كاتوليك در ژاپن غربي رواج بسيار پيدا كرد و همين امر هم موجب ترس حكومت شد تا در نهايت سال 1587 نخستين فرمان ممنوعيت تبليغ مسيحيت صادر شود. به گفته اينوئوئه بعد از سال 1600 حدود هفتصد تا هفتصد و پنجاه هزار نفر نو مسيحي در ژاپن وجود داشت و مسیحیت تأثیر بسیار زیادی در تمامی وجوه فرهنگ ژاپن گذاشت (اینوئوئه، 1988: 276). گسترش مسيحيت و حوادثي كه از سوي مسيحيان رخ داد، منجر به ممنوعيت كامل مسيحيت و در نهايت منجر به سياست ساكوكو[40] در ژاپن شد.

ساكوكو يا كشور بسته سلسله دستوراتي بود كه در دوره ادو و سال 1639 كامل شد تا ژاپن بطور كامل از جهان منزوي شود. اما اين انزوا همراه با شكوفايي فرهنگي بود. چنان كه قبلا و در جدول شماره 1 هم ديديم، فرهنگ اوايل ادو فرهنگ كانئه بود كه مركزيت فرهنگي در اين دوره شهر كيوتو و دربار امپراتوري، اشراف، سامورايي‌ها و طبقات بالا و مرفه شهري هم حاملينش بودند. در دوره فرهنگ گِنروكو هم مركزيت با كيوتو و اوساكا و تاجران بزرگ شهرنشين حاميلن آن بودند. با اين همه در اين دوره فرهنگ به سمت واقع‌گرايي پيش رفت و در عرصه آفرينش آثار ادبي و هنري منجر به نوعي نگاهي انساني‌تر به انسان و زندگي شد.

مهمترين ويژگي فرهنگ هوره‌‌كي تِنمِی گسترش فرهنگ از شهرهاي بزرگ به مناطق بود. فرهنگ كاسه هم كه در ادامه فرهنگ هوره‌كي‌تِنمی قرار دارد فرهنگي است كه با محوريت شهر ادو –توكيوي امروزي- گسترش يافت و تاجران ميان رده و خرده تاجران حاميانش شدند كه اين امر منجر به مردمي شدن كامل هنر در اين دوره شد. به گفته دونالد كين، فرهنگ نيمه اول دوره ادو –فرهنگ گِنروكو- فرهنگ برساخته سامورايي‌ها و فرهنگ نيمه دوم اين دوره –فرهنگ كاسه- فرهنگ برساخته شهرنشينان است (شيبا و كين، 2012: 213).

1-2-4 فرهنگ در دوران مدرن

آغاز دوران مدرن با دو تغيير بزرگ در ژاپن همراه بود. نخستين تغيير پايان سياست كشور بسته و گشودن بنادر به روي كشتي‌هاي خارجي و دومين تغيير اعاده قدرت از طبقه جنگجويان به امپراتور بود كه با آمدن امپراتور ميجي به پايتخت و نشستن او بر تخت امپراتوري همراه بود. از طرف ديگر گشودن بنادر و ارتباط مجدد با جهان به خصوص با كشورهاي توسعه يافته غربي، ژاپن را متوجه عقب ماندگي و توسعه نيافتگي خود كرد. از اين به بعد، هم و غم ژاپن و دولتمردانش قرار گرفتن در مسير توسعه و از بين بردن عقب ماندگي‌اش از غرب بود.

ژاپن شروع به آموختن از غرب و سعي كرد با اين آموختن عقب ماندگي‌اش را جبران كند كه اين آموختن شامل مسائل فرهنگي هم شد. مرتون اين آموختن از غرب را وام‌گيري آگاهانه فرهنگي (مرتون، 2005: 152) و آن را همانند همان روشی مي‌داند كه اين كشور در دوران باستان و در برخورد با فرهنگ برتر چين در پيش گرفت. در اين مرحله از وام‌گيري فرهنگي از غرب ما شاهد اصطلاح بونمه‌كایكا[41] هستيم. بونمه‌كايكا نشان دهنده پذيرفتن فرهنگ غربي و تغييرات بزرگي است كه در اين دوره در سنت‌ها و نظام‌هاي فرهنگي رخ داد. در ظاهر و سبك زندگي ژاپني‌ها هم تغييرات زيادي روی داد كه از جمله مي‌توان به استفاده از واگن‌هايي كه با استفاده از اسب روي ريل در شهر كشيده مي‌شدند، ساخت ساختمان‌هاي آجري، رواج كلاه غربی، استفاده از دوچرخه و لباس‌هاي غربي از جمله كت، رواج غذاهاي غربي و ... اشاره كرد.

در اين دوره قانون اساسي وضع شد و آزادي‌هاي مدني و از جمله آزادي بيان و عقيده به رسميت شناخته شد كه در پي آن مبلغين مسيحي زيادي به ژاپن آمدند و اقدام به تأسيس دانشگاه و بيمارستان كردند. ادبيات، هنر و نمايش در اين دوره با الهام از غرب تغييرات بزرگي را شاهد بود و ادبيات و هنر مدرن ژاپن شكل گرفت. همچنين در اين دوره سينما به ژاپن وارد شد و توسعه شگرفي داشت. با اين همه چنان كه در اين دوره اصطلاح واكون‌يوساي[42] -به معني روح ژاپني و استعداد غربي- رواج پيدا كرد، باز هم ژاپني‌ها با استفاده از سنت تاريخي ژاپني كردن فرهنگ وارداتي توانستند بيشتر اين مظاهر فرهنگي را به نوعي ژاپني كنند، هر چند ظاهر آن به شدت غربي بود.

با اين اقدامات ژاپن در دوران مدرن توانست عقب ماندگي خود از غرب را جبران كند و از اوايل قرن بيستم به لحاظ سياسي، نظامي، اقتصادي و ... به كشوري بسيار قدرتمند و حتي هم طراز با قدرت‌هاي زمانه تبديل شود. نمونه بارز آن پيروزي اين كشور در جنگ با روس يكي از دو ابرقدرت زمانه خود در 1905 بود كه نام و آوازه اين كشور را در جهان طنين انداز كرد.

1-2-5 فرهنگ در دوران معاصر

در شرايطي دوران مدرن براي ژاپن به پايان رسيد و پاي به دوران معاصر گذاشت كه اين كشور يكي از بازندگان بزرگ جنگ جهاني دوم بود و براي اولين بار در تاريخش اشغال خاكش توسط نيروهاي بيگانه را تجربه کرد. همچنين اين كشور به عنوان اولين و تنها كشور در جهان بمب اتمي را تجربه كرد. با اشغال ژاپن فرماندهي عالي نيروهاي متفقين يا جی‌اچ‌کیو (GHQ) به مدت هفت سال اداره امور اين كشور را در دست گرفت. با تشويق اين فرماندهي ژاپني‌ها مجبور به كنار گذاشتن نظامي‌گري و حركت به سوي مردم سالاري شدند. با رشد سريع اقتصادي ژاپن بعد از جنگ و رفاه حاصل از آن، نيز قرار گرفتن اين كشور در اردوگاه غرب به لحاظ سياسي، ژاپني‌ها خيلي زود اقدام به اخذ مظاهر فرهنگ آمريكايي كردند، اما با گذشت زمان اين كشور نسخه‌اي از آمريكا نشد، بلكه در عين وام گيري از آمريكا آنها را به شكل و شمايل ژاپني در مي‌آورد و اين چيزي نبود جز همان سنت تاريخي هضم و ژاپني كردن فرهنگي كه از خارج وارد مي‌شد.

ژاپن خيلي زود به دومين اقتصاد بزرگ جهان بعد از آمريكا تبديل شد و نه تنها كالاهاي صنعتي آن تمامي بازارهاي جهان را پر كردند كه در سال‌های پس از دهه 1990، اين كشور به ‌تدریج به یک قدرت فرهنگی هم تبدیل شد که دیگر فقط به‌خاطر محصولات صنعتی و مصرفی‌اش شناخته نمی‌شد، بلکه فرهنگ و سبک زندگی‌اش نیز مورد توجه مردم کشورهای دیگر بود (اوتمازگين، 2012: 40).

1-3 فرهنگ ژاپن در جهان و ديپلماسي فرهنگي اين كشور

چنان كه آمد، در دوران باستان و سده‌هاي ميانه مراودات فرهنگي ژاپن تنها منحصر به ژاپن و شبه جزيره كره بود، هر چند در اين دوران سرزمین‌هايي چون ايران هم از طريق جاده ابريشم توانستند تأثيراتي هر چند اندك بر فرهنگ ژاپن داشته باشند. در دوران مدرن نخستين، چنان كه اشاره شد پرتغالي‌ها و در ادامه ساير استعمارگران اروپايي به ژاپن آمدند كه سوغات آنها براي ژاپن تفنگ و مسيحيت بود. بعد از ممنوعيت مسيحيت هم، حكومت وقت ژاپن به مدت دو قرن تنها به هلندي‌ها اجازه داد كه با ژاپن تجارت داشته باشند، آن هم محدود به جزيره‌اي مصنوعي در بندر ناگاساكي بود. بنابراين مي‌شود گفت تا دوران مدرن ارتباطات فرهنگي ژاپن با جهان خارج يك طرفه بود. اين تبادل فرهنگي تا بدان حد يك طرفه بود كه تقريبا تا همان زمان رسيدن پرتغالي‌ها به ژاپن در قرن شانزدهم تقريبا هيچ شناختي از ژاپن و فرهنگش در جهان خارج وجود نداشت. بنابراین در بحث ژاپن در جهان باید زمان بعد آمدن اروپایی‌ها به ژاپن را مد نظر قرار داد. در اينجا ابتدا به مقوله فرهنگ ژاپن در جهان و بعد به ديپلماسي فرهنگي اين كشور مي‌پردازيم.

1-3-1 فرهنگ ژاپن در جهان

نخستین تأثیر فرهنگی ژاپن بر جهان خارج به همان دورانی بر می‌گردد که نخستین اروپایی‌ها یعنی پرتغالی‌ها به ژاپن آمدند. در میان پرتغالی‌هایی که آن دوره به این کشور آمدند، مبلغی کاتولیک به نام فرانسیس خاویر از همه معروف‌تر است. او به عنوان نخستین مبلغ مسیحی، 1549 به ژاپن آمد و به مدت دو سال در این کشور به تبلیغ آیین کاتولیک پرداخت. خاویر درباره مردم ژاپن می‌نویسد: ژاپنی‌ها مردمی بسیار شبیه به ما هستند. مردمی هستند که فرهنگی هم پایه ما دارند (کین، 2012: 268). با این که خاویر به عنوان یک مبلغ به ژاپن آمد، اما این کشور را بر خلاف غالب کشورها و مناطق جنوب شرق آسیا دارای فرهنگی هم پایه غرب دید. از سوی دیگر این تنها مبلغین غربی نبودند که به ژاپن آمدند که تاجران هم در پی کسب ثروت آمده بودند. حتی بعد از اینکه مسیحیت کاملا در ژاپن ممنوع شد، باز هم تاجران اروپایی –محدود به هلندی‌ها- اجازه یافتند، تنها در جزیره مصنوعی ده‌جیما[43] در ناگاساکی اقامت کنند و به تجارت با ژاپن بپردازند. شرایط زندگی در ده‌جیما راحت نبود، اما این تاجران تنها به خاطر سود حاصل از خرید کالاهای ژاپنی این سختی‌ها را تحمل می‌کردند. این کالاها هم که طرفداران زیادی در اروپا پیدا کرده بود، چیزی نبود جز حاصل فرهنگ و هنر ژاپن یعنی ظروف سفالی، ظروف لاک‌کاری، شمشیر و نقاشی (همان: 268). این کالاها حتی تأثیراتی هم بر اروپا داشتند، برای مثال برخی سبک‌های سفال ژاپنی بر سفالگری اروپا تأثیر گذاشت و حتی امروزه هم این تأثیر را در سفالگری شهر دلفت[44] هلند می‌توان مشاهده کرد (همان: 277). حتی به ظروف لاکی ژاپنی که تا آن زمان شبیه‌ش در اروپا وجود نداشت، در اروپا "ژاپن" می‌گفتند (واتانابه، 2011ک 155).

در مورد نقاشی هم، هلندی‌های محصور در ده‌جیما این حق را داشتند که سالی یک بار به اِدو مرکز حکومت بروند. برخی از آنها در مسیر رفت و برگشت از ناگاساکی به ادو، نقاشی‌هایی موسوم به اوتسوئه[45] را خریداری می‌کردند که امروزه تعدادی از این نقاشی‌ها در موزه‌های اروپا نگهداری می‌شود (کین، 2012: 278). در اواخر دوره ادو هم برخی هلندی‌ها نقاشی‌هایی به نقاش معروف ژاپن کاتسوشیکا هوکوسایی[46] سفارش دادند که امروزه این نقاشی‌ها هم در موزه‌هایی در هلند و فرانسه نمایش داده شده‌اند (همان: 283). با این همه اوج تأثیر نقاشی و هنر ژاپن بر اروپا مربوط به پدیده‌ای موسوم به ژاپونیسم[47] است که در سده نوزدهم نمودار شد.

ژاپونیسم به پدیده علاقه به ژاپن در اروپا به خصوص فرانسه در قرن نوزدهم گفته می‌شود که این علاقه به خاطر نقاشی‌ها و صنایع ظریفه ژاپن بود و در نهایت این علاقه منجر به تأثیر گذاری هنر ژاپن بر تمامی هنرهای زیبای غربی از جمله نقاشی، عکاسی، معماری، پیکرتراشی، طراحی لباس و ... شد که این تأثیر تا اوایل قرن بیستم ادامه داشت (واتانابه، 2011: 154).

با اصلاحات میجی و پیشرفت شگرف ژاپن در مسیر مدرن شدن، به خصوص بعد از پیروزی‌های این کشور در جنگ با چین در 1895 و جنگ با روس در 1905 و بعدتر با گسترش تجارت خارجی این کشور و سرازیر شدن کالاهای ارزان ژاپنی در بازارهای جهانی، این کشور به کشوری کاملا شناخته شده در عرصه جهانی بدل شد. با شروع جنگ دوم ژاپن با چین در 1931 و نیز جنگ جهانی دوم و تبلیغاتی منفی که علیه ژاپن شد، تا حدودی وجه‌ای منفی از ژاپن در جهان شکل گرفت که نهایتا به شکست این کشور در جنگ جهانی دوم انجامید.

بعد از جنگ جهانی دوم و رشد سریع اقتصادی ژاپن، مجددا نگاه‌ها تا دهه 1980 به ژاپنی که به سرعت در حال تسخیر بازارهای جهانی بود، انتقادی بود و از این دهه به بعد است که ما شاهد بازنگری دیدگاه‌ها نسبت به ژاپن و تجربیات آن در رشد سریع اقتصادی و ... هستیم (همان: 161). در این دوره شرکت‌های ژاپنی مانند تویوتا[48]، سونی[49]، پاناسونیک[50] و ... به شرکت‌های جهانی بدل شدند و روش مدیریت آنها به شدت در جهان مورد توجه قرار گرفت که این روش‌ها هم در ارتباط تنگاتنگ با فرهنگ ژاپن بود. به علاوه ژاپن بعد از جنگ با تکیه بر اصل نهم قانون اساسی‌ که این کشور را از داشتن هر گونه ارتش تهاجمی منع می‌کند و استفاده از جنگ را به عنوان وسیله‌ای برای حل و فصل اختلافات بین‌المللی مردود می‌شمارد، به عنوان کشوری صلح طلب به خصوص برای نسلی مطرح شد که تجربه جنگ جهانی دوم را نداشت. این چنین در برداشتی مثبت از ژاپن، این کشور نه تنها به خاطر فرهنگ سنتی‌ که به خاطر داشته‌های نوینش چون روش‌های تولید نوین مبتنی بر فرهنگ، صلح طلبی‌ و حتی فرهنگ عامه‌اش مورد توجه قرار گرفت. اينك نه تنها فرهنگ و هنر سنتي ژاپن كه فرهنگ عامه نوين آن چون انيمه[51]، مانگا، جي پاپ[52] و ... هم در جهان مورد توجه قرار گرفته‌اند و اين چنين فرهنگ باعث شد تا كشوري به نام ژاپن تبديل به يك برند در جهان شود (واتانابه، 2011: 170). امروزه طنين برند ژاپن همراه با تصورات مثبتي چون «سادگي»، «صلح»، «ثبات»، «ملاحظه ديگران»، «ظرافت» و ... است (همان: 171).

1-3-2 ديپلماسي فرهنگي و عمومي ژاپن

به گفته بوخ (2014) ، ژاپن در سال‌های دهه 2000 به یکی از مهم‌ترین کشورها در عرصه قدرت نرم تبدیل شده است، به‌گونه‌ای که برخی از پژوهشگران از آن به‌عنوان «ابرقدرت قدرت نرم» یاد کرده‌اند (بوخ، 2014: 462). به علاوه سياست خارجي اين كشور در سال‌هاي بعد از جنگ جهاني دوم و قرار گرفتنش در جبهه غرب و متحد آمريكا اين تصور را ايجاد كرده بود كه ژاپن یک غول‌ اقتصادی و کوتوله‌ای سیاسی است که سیاست خارجی‌اش پیرو سلطه آمریکا است، اما شکل‌گیری بحث‌های مربوط به قدرت نرم ژاپن، این تصور را تغییر داد و نگرشی نو درخصوص جایگاه این کشور در نظام بین‌الملل و به‌ویژه آسیا به وجود آورد (همان: 463). رسيدن ژاپن به چنين جايگاهي در حوزه فرهنگ و قدرت نرم باعث شد تا سياستمداران اين كشور به فكر استفاده از اين قدرت در حوزه سياست خارجي خود بيافتند. ما از دهه 1990 به بعد شاهد هستيم كه دولت ژاپن از سياست‌هاي فرهنگي خود براي تحقق منافع اقتصادي و ديپلماتيك بهره گرفته است.

هر چند ديپلماسي فرهنگي نوعي از ديپلماسي عمومي تعريف مي‌شود، اما تفاوت‌هايي هم با آن دارد كه مهمترينش اين است كه ديپلماسي فرهنگي لزوما همراه با اهداف سياسي نيست. هنگامي كه ديپلماسي فرهنگي به دنبال ارتقاي تصوير كشور در كشورهاي ديگر باشد، اهدافش منطبق با ديپلماسي عمومي مي‌شود كه در اينجا هم ما با همين معني نگاهي به فعاليت‌هاي ژاپن در حوزه ديپلماسي عمومي و فرهنگي خواهیم انداخت.

در مورد ديپلماسي عمومي و فرهنگي ژاپن در سال‌هاي قبل از جنگ جهانی دوم، مي‌توانيم سابقه آن را به اوايل دوره ميجي برسانيم، وقتي كه حكومت تازه شكل گرفته ميجي توجه خود را مبذول به شركت در نمايشگاه‌هاي بين‌المللي كرد. دولت میجی، سال 1872 دفتری ویژه در وزارت داخله ایجاد کرد که وظیفه‌اش برگزاری نمایشگاه بود. به دلیل اقدامات این دفتر، غرفه‌های ژاپن در نمایشگاه‌های بین‌المللی از نظر وسعت و جذابیت در سطح غرفه کشورهای اروپایی و آمریکا قرار گرفت (بوخ، 2014: 467). با موفقيت اصلاحات ميجي و بدل شدن اين كشور به قدرتي جهاني بعد از پيروزي بر چين در 1895 و بعدتر بر ابرقدرت روس در 1905 اين كشور از فرهنگ براي تأثيرگذاري بر مستعمرات جديد يعني شبه جزيره كره و تايوان استفاده كرد. براي مثال آنها سفرهايي براي رهبران تايوان و كره به ژاپن ترتيب مي‌دادند تا با پيشرفت ژاپن آشنا شوند و بعد هم براي مثال در مورد كره، با گرفتن فيلم از سفر پادشاه كره به ژاپن و پخش اين فيلم‌ها در كره سعي كردند تا افكار كره‌اي‌ها نسبت به ژاپن را تغيير دهند.

اوج ديپلماسي فرهنگي و عمومي ژاپن در سال‌‌هاي قبل از جنگ مربوط به دهه 1920 و 1930 است. سال 1920، در معاونت آسیاي وزارت امور خارجه، بخش سیاست فرهنگی در قبال چین تأسیس شد كه هدف اصلی آن کاهش احساسات ضدژاپنی در چین بود. در دهه 1930 و پس از اشغال منچوری از سوی ژاپن که منجر به افزایش تنش‌ها با قدرت‌های اروپایی گردید، نهادهای دیپلماسی عمومی متعددی به ‌صورت دولتی و غیردولتی تأسیس شدند. یکی از این نهادها انجمن توسعه روابط فرهنگی بین‌المللی[53] بود که عهده‌دار وظیفه دیپلماسی فرهنگی با کشورهای غربی بود. نهاد دیگر انجمن آسیای کبیر[54] بود که روی کشورهای آسیایی تمرکز داشت.

هدف از اين برنامه‌ها اين بود كه ژاپن در غرب به ‌صورت کشوری متفاوت از بقیه کشورهای بي فرهنگ آسیا و همپای کشورهای غربی معرفي شود. ژاپن باید دارای فرهنگي متمایز و یگانه‌ معرفی می‌شد که مؤلفه‌های فرهنگ غرب و شرق را در خود جای داده و به ‌شكل موفقیت ‌آمیزی آنها را با یکدیگر تلفیق کرده بود. در نقطه مقابل، سیاست فرهنگی ژاپن در قبال کشورهای آسیایی که از دهه 1920 آغاز شد، به این صورت بود که ژاپن از لحاظ نژادی، فرهنگی و تاریخی دارای اشتراکاتی با این کشورها است. دیپلماسی فرهنگی ژاپن با تأکید بر مدرنیزاسیون موفق ژاپن، این کشور را به‌عنوان رهبر آتی آسیا معرفی می‌کرد (همان: 468).

پس از جنگ جهاني دوم و شكست ژاپن در اين جنگ، اين كشور عملا عضوي از جبهه غرب و متحد آمريكا شد. در اين برهه اين كشور تلاش كرد تا افكار جنگ طلبانه و ملي گرايانه را دور بريزد، در نتيجه جنبه‌هايي از فرهنگ ژاپن كه مرتبط با جنگ طلبي بود، عملا ناديده گرفته مي‌شد كه از جمله مي‌توان به فرهنگ جنگجويان ژاپني يا سامورايي‌ها اشاره كرد. با اين همه با رشد سريع اقتصادي ژاپن و قرار گرفتن اين كشور در رديف دومين اقتصاد بزرگ جهان و انتظاراتي كه جامعه جهاني از اين ابرقدرت بزرگ اقتصادي داشت، لزوم بازنگري در سياست‌هاي فرهنگي و ديپلماسي عمومي و فرهنگي احساس مي‌شد. در نتيجه ديپلماسي فرهنگي و عمومي ژاپن در سال‌هاي بعد از جنگ تغيیرات زيادي داشت كه در جدول شماره 2 آنها را با استناد به (اوگورا، 2008) ، (بوخ، 2014) و (اوتماگزين، 2012) خلاصه كرده‌ايم.

جدول شماره 2: ديپلماسي عمومي و فرهنگي ژاپن در سال‌هاي بعد از جنگ

مرحله اول: دهه 1950 و اوايل دهه 1960 م
o     تغییر تصویر ژاپن از کشوری جنگ طلب به کشوری صلح‌طلب و دوستدار مردم سالاري هدف اصلي ديپلماسي عمومي اين دوره بود.

o     در فعاليت‌هاي فرهنگي خارج از كشور، هنرهايي چون مراسم چاي، گل آرايي يا ايكه‌بانا و ... بيشتر مورد توجه قرار گرفتند كه نمودي از آرامش و صلح طلبي بودند.

o     عناصر فرهنگي مرتبط با جنگجويان يا سامورايي‌ها كنار گذاشته شد.

o     تلاشي براي آموزش زبان ژاپني در خارج كشور صورت نمي‌گرفت، زيرا يادآور سياست‌هاي اين كشور در دوران جنگ جهاني براي ترويج زبان ژاپني در مستعمراتش در آسيا بود.

مرحله دوم: سال‌هاي پاياني دهه 1960 و آغازين دهه 1970 م
o     تأكيد بر ارائه تصويري از كشوري پيشرفته به جاي كشوري صلح طلب در دستور كار ديپلماسي فرهنگي قرار گرفت.

o     از دهه 1970 ژاپن شروع به گسترش يك ديپلماسي فرهنگي فعال‌تر کرد كه نمود آن تأسيس بنياد ژاپن[55] در سال 1972 بود.

مرحله سوم: دهه 1970 م
o     در اين مرحله ژاپن سعي كرد تصور موجود از خود در جنوب شرق آسيا را تغيير دهد. تأسيس مراكز بنياد ژاپن در بيشتر كشورهاي جنوب شرق آسيا نمود اين سياست است كه در نهايت منجر به تأسيس مركز فرهنگي بنياد ژاپن در آ سه آن[56] در سال 1990 شد. اين بنياد علاوه بر معرفي فرهنگ ژاپن در جنوب شرق آسيا، وظيفه معرفي فرهنگ جنوب شرق آسيا در ميان ژاپني‌ها و ايجاد اشتياق نسبت به اين منطقه در ميان ژاپني‌ها را هم جزو وظايف خود قرار داد.
مرحله چهارم: دهه 1980 م
o     ديپلماسي فرهنگي يكي از سه ستون ديپلماسي عمومي ژاپن قرار گرفت. دو ستون ديگر آن يكي فعاليت‌هاي حفظ صلح و فعاليت‌هاي شبيه آن و دومي سياست‌هاي كمك‌های رسمي توسعه (ODA) [57] و ديگر مساعدت‌هاي اقتصادي بود.

o     توسعه ديگر در اين دوره تأكيد بر مفهوم جديد همكاري فرهنگي افزون بر تبادلات فرهنگي بود. همكاري فرهنگي شامل كمك به كشورهاي در حال توسعه براي ساخت و تجهيز سالن‌هاي نمايش و مانند آن بود.

o     تمركز ديگر ديپلماسي فرهنگي ژاپن در اواخر دهه 1980 و اوايل دهه 1990 در واقع پاسخي به احساس ترس شكل گرفته در غرب به خصوص آمريكا نسبت به سرمايه‌گذاري‌هاي عظيم و صادرات بسيار زياد ژاپن بود. در واقع اين بار ديپلماسي فرهنگي ژاپن براي رفع اين نگراني‌ها غرب و به خصوص آمريكا را مد نظر قرار داد. تأسيس مركز ژاپن و آمريكا[58] در 1992 نمودي از اين سياست بود.

o     در سال‌های پایانی دهه 1980 و آغاز دهه 1990، ژاپن در پی ایجاد هویتی جدید برای خود در جامعه جهاني بود، هویتي كه در آن ژاپن کشوری مسئول، صلح‌طلب و غیر خود خواه است که در پی استقرار صلح جهانی، موفقیت و امنیت از طریق روش‌های غیر نظامی بود.

مرحله پنجم: دهه 1990 م
o     در دهه 1990 كه كشورهاي جهان با موج جهاني شدن روبرویند، ژاپن هم به دنبال يك دهه ركود اقتصادي و كمبود منابع مالي مجبور به يافتن جهتي جديد براي ديپلماسي فرهنگي خود شد.

o     بر مبناي جهت‌گيري جديد، به‌جای تأکید بر جوانب عجیب و غريب فرهنگ ژاپنی، ژاپن مي‌خواست خود را پیشگام فرهنگ پست‌مدرن معرفی کند. به این ترتیب انیمه، مانگا، موسیقی پاپ ژاپني (جی پاپ)، مد، غذاي ژاپنی و داستان‌های نویسندگان جوان به ایفای نقشي مهم‌تر در فعالیت‌های فرهنگی بین‌المللی ژاپن پرداختند.

o     دیپلماسی فرهنگی ژاپن روی ارتباط سنت‌های قدیم و پر افتخار فرهنگ ژاپن با فناوری مدرن اين كشور تمرکز كرد

مرحله ششم: دهه 2000 م
o     شاخصه این مرحله شکل‌گیری باورهای فرهنگی مشترک بین نسل جوان –نسلي كه جنگ را تجربه نكرد- در کشورهای شرق آسیا و به‌ویژه ژاپن، کره‌جنوبی، تایوان و مناطق ساحلی شرق چین است. محبوبیت سریال‌های کره‌ای در ژاپن و چین و استقبال از موسیقی پاپ ژاپنی در کره‌جنوبی و چین برخی از مظاهر آن است.

o     با پيشرفت اقتصادي در كره جنوبي و چين غرور ملي در اين كشورها افزايش يافت و نوعي ملي‌گرايي همراه با جسارت نسبت به ژاپن در آنها شكل گرفت، كشوري كه زماني آنها را اشغال كرده بود. اين شرايط تغييرات بسيار زيادي در ديپلماسي فرهنگي ژاپن ايجاد كرد. در ديپلماسي جديد ژاپن براي شناساندن فرهنگ معاصرش به جوانان چيني و كره‌اي تلاش كرد و سعي كرد تا حس يكي بودن را در آنها ايجاد كند.

o     استقبال دولت ژاپن از ايده قدرت نرم و بررسی راه‌های بهره‌گیری از منابع و توانمندی‌های فرهنگی ژاپن.

o     تدوين طرح «چشم‌انداز قرن بیست و یکم ژاپن»[59] که براساس آن این کشور تا سال 2020 به «کشوری خلاق در عرصه فرهنگ» تبدیل خواهد شد.

مرحله هفتم: دهه 2010 م
o     تدوين سياست «ژاپن جذاب/ با حال»[60] به منظور استفاده از محصولات رسانه‌اي در جهت اهداف ملي.

o     حمايت همه جانبه وزارت امور خارجه از سياست ژاپن جذاب كه توسط وزارت صنعت و اقتصاد تدوين شده بود.

1-3-3 بنياد ژاپن

بنياد ژاپن به عنوان بازوي اصلي پيشبرد ديپلماسي فرهنگي ژاپن سال 1972 تأسيس شد. اين بنياد هر چند بخشي از وزارت امور خارجه است، اما به لحاظ قانوني واحد اجرايي مستقلي به حساب مي‌آيد. اهداف اصلي اين بنياد چنان كه در اساسنامه آن آمده، مشاركت در حفظ و توسعه؛ تعميق درك كشورهاي ديگر از ژاپن، افزايش درك متقابل جهاني و خدمت به جهان در زمينه فرهنگ و نظاير آن و ايجاد جهاني بهتر است. همچنين فعاليت‌هاي اين بنياد در سه محور ترويج آموزش زبان ژاپني در خارج از كشور، حمايت از مبادلات فرهنگي هنري و تشويق مطالعات ژاپن در خارج كشور خلاصه شده است. اين بنياد در حال حاضر 24 شعبه در خارج از كشور دارد كه شعبه خاورميانه آن در قاهره واقع شده است.

2- نظام فرهنگي

2-1 سياست فرهنگي

سياست‌هاي فرهنگي به اقدامات دولتي، سياست‌گذاري و اجراي برنامه‌هايي اطلاق مي‌شود كه از فعاليت‌هاي هنري و بخش‌هاي خلاق نظير نقاشي، موسيقي، ادبيات، سينما، نمايش و ... حمايت مي‌نمايد. ايده سياست فرهنگي نخستين بار در سال 1960 در يونسكو مطرح شد و توسعه يافت. در زبان ژاپني به سياست فرهنگي بونكا سی‎ساكو[61] مي‌گويند. در اينجا ما نگاهي به سياست‌هاي فرهنگي ژاپن و پيشينه آن داريم.

2-1-1 پيشينه سياست فرهنگي در ژاپن

نه‌كي سياست فرهنگي ژاپن را در سال‌هاي قبل از جنگ به سه دوره تقسيم مي‌كند (نه‌كي، 1999: 10).

دوره نخست از شروع اصلاحات ميجي تا سال 1907 يعني سال برگزاري نخستين نمايشگاه هنر توسط وزارت فرهنگ و آموزش اين كشور: در اين دوره سياست فرهنگي ژاپن بر دو ستون جذب فعالانه هنر غربي و احياي هنرهاي سنتي ژاپن استوار بود و به خصوص تمركز بر آموزش موسيقي و هنر غربي قرار داشت.

دوره دوم از 1907 تا 1937 يعني سال شكل‌گيري آكادمي سلطنتي هنر[62]: اين دوره كه با برگزاري نخستين نمايشگاه هنر توسط وزارت فرهنگ و آموزش همراه بود، به واسطه برگزاري همين نمايشگاه هنرمندان را تشويق به خلق آثار هنري مي‌كرد. اين نمايشگاه توسط دولت حمايت مي‌شد و آثار هنري هم توسط هيأت داوران انتخاب مي‌شدند.

دوره سوم از 1937 تا 1945 يعني سال پايان جنگ جهاني دوم: در سال 1937 علاوه بر تأسيس آكادمي سلطنتي هنر، نظام اهداي نشان فرهنگ[63] هم پي ريزي شد كه هر سال به كساني اهدا مي‌شد كه سهمي به سزا در توسعه فرهنگي كشور داشتند (همان: 12-111).

هدف اصلاحات ميجي قرار گرفتن ژاپن در رديف كشورهاي پيشرفته و صنعتي بود، لذا سياست فرهنگي دولت ميجي در ابتدا ترويج فرهنگ غربي و اخذ آن بود كه منجر به بونمه‌كايكا گردید كه قبلا به آن اشاره شد. در اين دوره فعاليت‌هاي فرهنگي دولت نسبتا زياد بود، اما بعد از آن عموما در زمينه سياست فرهنگي، دولت ژاپن را موساكو[64] يا بدون سياست مي‌خوانند. اين بدان معني است كه دولت ژاپن در زمينه سياست‌گذاري هاي فرهنگي در اواخر قرن نوزدهم و تا نيمه دوم دهه 1930 عملا فعال نبود و به نوعي منفعلانه بر خورد مي‌كرد. به عقيده نه‌كي (1999) در اين دوره اقداماتي براي حفاظت از آثار فرهنگي ملموس و نيز اشياء تاريخي زير خاكي هم انجام شد كه در چهار چوب سياست‌ها فرهنگي حكومت نبود و مجزاي از آن در نظر گرفته مي‌شد، بنابراين سياست فرهنگي قبل از جنگ را مي‌توان محدود به هنرهاي تجسمي دانست كه آن هم ترويج غير مستقيم اين هنرها با اقداماتي چون تجليل از هنرمندان بود (همان:14).

به عبارتی در این دوره فرهنگ بیشتر بر دوش مردم و بخش خصوصی بود. براي مثال در زمينه سينما كه سال 1896 از غرب به اين كشور وارد شد، دولت هيچ سياست مشخصي جهت ترويج و ... در پيش نگرفت، گو اينكه گاهي برخوردهايي مانند مميزي يا ممانعت از پخش فيلمي را انجام مي‌داد، اما عموما سياست مشخصي نداشت. در اين برهه زماني تمامي امور فرهنگي بر عهده بخش خصوصي بود و سينماي ژاپن هم كاملا توسط شركت‌هاي سينمايي خصوصي رشد كرد و توانست بسيار هم موفق شود، بطوري كه اين كشور تنها كشور غير غربي بود كه خيلي زود صاحب صنعت سينما شد.

با شروع جنگ دوم ژاپن و چين در 1931 و يا آن طور كه مورخين ژاپني مي‌گويند، با شروع جنگ 15 ساله (1931 تا پايان جنگ جهاني دوم در 1945) ، رويكرد دولت ژاپن نسبت به فرهنگ فرق كرد و در زمينه سياست گذاري فرهنگي فعال شد. البته با توجه به مقتضيات جنگ آنها به دنبال سياست گذاري‌هايي در زمينه استفاده از فرهنگ و هنر براي تهييج روحيه جنگجويي بودند. همچنين مميزي و نظارت هم به شدت زياد شد. در این زمان از اصطلاح بونکا سی‌ساکو (سیاست فرهنگی) زیاد استفاده می‌شد.

بعد از جنگ هم تقريبا اين طرز فكر وجود داشت كه دولت ارتباطي با فرهنگ ندارد و براي چند دهه تمام هم و غم دولتمردان ژاپني بازسازي و رشد اقتصادي بود. استفاده گسترده از اصطلاح بونکا سی‌ساکو –سياست فرهنگی- در سال‌های قبل از جنگ و ذهنیتی منفی که از آن سیاست‌ها وجود داشت، باعث شد تا به نوعی این کلمه در سال‌های بعد از جنگ به تابو بدل شود. لذا دهه‌های نخست بعد از جنگ همچنان شاهد طرز فکر عدم ارتباط دولت با فرهنگ هستیم. با این همه در سال 1949 نقاشي‌هاي ديواري تالار طلايي معبد هوريوجي در آتش سوزي سوخت و صدمه ديد و همين انگيزه‌اي شد تا قانون حفظ سرمايه‌هاي فرهنگي در همين سال به تصويب برسد كه قانوني جامع براي حفاظت از سرمايه‌ها و دارايي‌هاي فرهنگي بود. همچنين از همين زمان آماده‌سازي و ساخت موزه‌ها و موزه‌هاي هنر توسط دولت رونق گرفت.

با رشد سريع و بالاي اقتصادي ژاپن در دهه 1960 كمك و حمايت مالي از گروه‌هاي هنري توسط دولت شروع شد. سال 1966 با هدف حفظ، ترويج و انتقال هنرهاي نمايش سنتي ژاپن، تماشاخانه ملي[65] در توكيو بنا گرديد و از 1966 برنامه اعزام هنرمندان به خارج از كشور براي كارآموزي شروع شد. سر انجام هم سال 1968 با هدف يكپارچه كردن اداره تمامي اين فعاليت‌ها، سازمان فرهنگ[66] تأسيس شد كه بعدا به آن اشاره خواهيم كرد.

با ورود به دهه 1970 و تحت شعار «دوره مناطق» و «دوره فرهنگ»، سياست‌‌هاي فرهنگي دولت‌هاي محلي[67] به تدريج شروع شد. در اين زمان و از آنجا كه دولت‌هاي محلي به خصوص در سطح استان به دنبال مأخذي براي اجراي سياست‌هاي فرهنگي خود بودند، وضع آيين‌نامه‌هايي موسوم به «آيين‌نامه توسعه فرهنگي»[68] شروع شد. اين آيين‌نامه عموما شامل تعريف فرهنگ، قوانين مرتبط با توسعه فرهنگي، نقش دستگاه‌هاي اجرايي و نظام نظارت بر اجرا بود. همچنین در این دوره اصطلاح «از جسم به دل» پدید آمد که منظورش اين بود که اکنون كه به واسطه رشد سريع اقتصادي نیازهای مادی جامعه برآورده شده، دوره توجه به نیازهای روحی و روانی است. بنابراین در این دوره ما شاهد ساخته شدن فضاهای فرهنگی بسیار زیادی توسط دولت‌های محلی در ژاپن هستیم.

بنا بر نظام حمایت مالی از سالن‌های فرهنگی که بعد از تأسیس سازمان فرهنگ تصویب شد، «هر صد هزار نفر یک سالن» هدف گذاری شد و به موجب آن برای ساخت هر تالار که بیش از 1500 متر مربع مساحت، بیش از 500 صندلی برای تماشاگران و بیش از سه اتاق برای تمرین داشت، کمک مالی می‌شد. کمک مالی انجام شده هم کمتر از یک سوم هزینه‌های ساخت بود و بقیه آن باید توسط دولت‌های محلی تأمین می‌شد. این نظام حمایت مالی در سال 1996 ملغی شد، اما تا آن زمان با ساخت و سازهایی که دولت‌های محلی انجام دادند، توانست هدف هر صد هزار نفر یک سالن را کاملا محقق کند و حتی در شهرهایی با ده یا بیست و سی هزار نفر هم سالن‌های بزرگی برای اپرا، نمایش و ... ساخته شد. تعداد ساخت و سازهای فضاهای فرهنگی در دوران رشد اقتصادی به حدی بود که بعدها انتقاد سیاستمداران را بر انگیخت و آن را بیشتر از نیاز جامعه ‌دانستند.

با ورود به دهه 1990 سیاست‌های فرهنگی بیشتر به سمت نرم افزاری و حمایت از گروه‌های هنری و هنرمندان پیش رفت. در سال 1990 ما شاهد تأسیس دو نهاد هستیم که هر دو نقش مهمی در حمایت از هنرمندان دارند. نخست بنیاد توسعه هنر[69] که زیر مجموعه وزارت آموزش و فرهنگ است. نهادی دیگر که همزمان با صندوق توسعه هنر در 1990 تأسیس شد، انجمن حمایت شرکت‌های تجاری از هنر[70] است. این انجمن با این دیدگاه که اقتصاد و فرهنگ دو چرخ یک ماشین هستند و فرهنگ به بالندگی اجتماعی منجر می‌شود، سعی در کمک به توسعه فرهنگی با استفاده از کمک‌ صنایع و شرکت‌های ژاپنی دارد و در واقع رابطی میان صنعت و هنر است.

بعد از جنگ جهانی دوم و تا اوایل دهه 2000، دولت، دولت‌های محلی و بخش خصوصی در مواقع مختلف و در امور مختلف هر کدام وظایفی را در بخش فرهنگ و هنر و نیز ترویج و توسعه آن بر عهده گرفتند و اقداماتی انجام دادند. با این همه تا این زمان ژاپن یک قانون و برنامه جامع نداشت که در آن اهداف مشخص برای سیاست‌های فرهنگی و نیز تقسیم وظایف شرح داده شده باشد. سر انجام سال 1998 «طرح بزرگ توسعه فرهنگی؛ به سوی تحقق کشوری فرهنگی»[71] توسط سازمان فرهنگ تصویب و اعلام شد. در این طرح بزرگ موضوعاتی مانند 1- فرهنگ و تحقق زندگی‌ای با کیفیت بالا، 2-فرهنگ و آموزش و پرورش، 3-اقتصاد و فرهنگ، 4-اطلاعات و فرهنگ، 5-جهانی شدن و فرهنگ و 6-مناطق و فرهنگ مورد توجه قرار گرفته است. همچنین در این طرح بزرگ تقسیم وظایف بین سازمان‌ها و وزارتخانه‌های مرتبط، گروه‌ها و ادارات در دولت‌های محلی و بخش خصوصی به شکل آشکار مشخص شده بود. عموما گفته مي‌شود بعد از تصویب این طرح است که دولت ژاپن فعالانه در زمینه سیاست فرهنگی وارد شد. در ادامه «طرح بزرگ توسعه فرهنگی؛ به سوی تحقق کشوری فرهنگی»، سال 2001 مجلس ژاپن «قانون پایه‌ای توسعه فرهنگ و هنر»[72] را به تصویب رساند که قانونی مربوط به وزارت فرهنگ، آموزش، ورزش و علوم و فنون بود. در ادامه و برای شناخت بهتر سیاست فرهنگی ژاپن، به معرفی این قانون می‌پردازیم.

2-1-2 قانون پايه‌اي توسعه فرهنگ و هنر

این قانون یک مقدمه و چهار ماده دارد. در ماده اول این قانون و در ذکر اهداف آن آمده است که، با توجه به خیر و خوبی‌هایی که فرهنگ و هنر برای انسانیت دارد، این قانون ضمن صحه گذاشتن بر این موضوع به تبیین تبصره‌های پایه‌ای وظایف اجرایی دولت و دولت‌های محلی می‌پردازد و با تشویق فعالیت‌های داوطلبانه افرادی که فعالیت‌هایی مرتبط با توسعه هنر و فرهنگ انجام می‌دهند، تحقق جامعه‌ای بالنده و زندگی سرشار از معنی را پیش می‌برد (بونکاگه‌جوتسوکیهون‌هو، 2019).

در ذکر وظایف دولت گفته شده است که باید بر اساس ایده کلی بیان شده در مقدمه قانون، سیاست‌های کلی را تبیین کند و اجرای آن را بر عهده گیرد. در ذکر وظایف دولت‌های محلی هم گفته شده است که آنها باید در ارتباط با دولت مرکزی سیاست‌هایی مبتنی بر خصوصیات و ویژگی‌های منطقه و محل سیاست‌هایی تبیین و آن را اجرا کنند. سایر ماده‌های این قانون بیان کلی وظایف در قبال هنر و فرهنگ است و بر اساس همین مواد قانونی است که در داخل سازمان فرهنگ اداراتی شکل گرفته که بعدا در بیان ساختار سازمان فرهنگ به آن اشاره خواهد شد (همان).

2-2 مديريت فرهنگي

متوليان سياست‌هاي فرهنگي در ژاپن به قرار زير هستند:

1)    سازمان فرهنگ يا بونكاچو: متولي سياست‌هاي فرهنگي مرتبط با هنر، زبان ژاپني و ديگر زبان‌هاي بومي ژاپن و دين و مذهب در داخل كشور ژاپن است كه در ادامه به اين سازمان خواهيم پرداخت.

2)    وزارت اقتصاد، تجارت و صنعت: متولي سياست‌هاي صنعت فرهنگ.

3)    وزارت امور خارجه: متولي ديپلماسي فرهنگي و عمومي است كه پيشتر درباره آن و بازوي اجرايي آن يعني بنياد ژاپن توضيح داده شد.

4)    وزارت كشور: متولي سياست‌هاي مرتبط با پخش راديو و تلويزيوني و نيز سياست‌هاي فرهنگي دولت‌هاي محلي.

5)    سازمان خاندان امپراتوري: متولي سياست‌هاي مرتبط با فرهنگ سنتي. براي مثال حفظ و انتقال موسيقي درباري گاگاكو[73] كه ديرينه‌اي هزار ساله دارد، بر عهده این سازمان است.

سازمان فرهنگ يا بونكاچو در اين ميان نقش محوري و اصلي را در زمينه سياست‌گذاري فرهنگي بر عهده دارد. لذا به منظور آشنايي با ساز و كار سياست‌هاي فرهنگي ژاپن در اينجا اين سازمان و ساختار آن معرفي مي‌گردد، تا شناخت بهتري به ما در زمينه سياست‌هاي فرهنگي ژاپن بدهد.

2-2-1 سازمان فرهنگ

بونكاچو يا سازمان فرهنگ يكي از نهادهاي اجرايي در ژاپن است كه در زير مجموعه وزارت آموزش، فرهنگ، ورزش و علوم و فناوري قرار مي‌گيرد. مأموريت كلي اين نهاد توسعه و ترويج فرهنگ، نگهداري و كاربرد سرمايه‌هاي فرهنگي و كارهاي اجرايي مرتبط با دين است. بر طبق قوانين اداري ژاپن اين سازمان، به عنوان سازماني خارج از وزارت يا آن طور كه در ژاپني مي‌گويند، گايكيوكو[74] دسته بندي مي‌شود. اين بدان معني است كه هر چند اين سازمان زير مجموعه وزارت آموزش، فرهنگ، ورزش و علوم و تحقيقات است، اما از استقلال بسيار بالايي در سياست گذاري و اجرا برخوردار است. از آنجا كه اين سازمان بازوي اصلي كارهاي اجرايي فرهنگ در ژاپن است، به منظور آشنايي با ساز و كار مديريت فرهنگي در ژاپن، در جدول شماره 3 ساختار سازماني اين فرهنگ را به شكل خلاصه آورده‌ايم. این جدول با استناد به (بونکاچو نو سوشیکی، 2021) ترسیم شده است.

جدول شماره 3: ساختار سازمان فرهنگ در ژاپن:

رياست سازمان
نايب رئيس (2 نفر) مشاور (2 نفر) بازرس (1 نفر)
اداره سياست گذاري (33 نفر) (دفتر حسابداري، دفتر پژوهش و تحقيقات سياست‌هاي فرهنگي) هماهنگي‌هاي كلي در سازمان فرهنگ، امور مربوط به كاركنان، حسابداري، اطلاع رساني، تبليغات، پژوهش‌ها و تحقيقات مرتبط با سياست‌گذاري‌هاي فرهنگي و ... بر عهده اين اداره است.
اداره طرح و برنامه (20 نفر) طرح و برنامه جهت اجراي سياست‌هاي مرتبط با فرهنگ، مؤسسات فرهنگي مرتبط با تماشاخانه‌ها (شامل سينما، تأتر و ...) ، ترويج فرهنگ آينو و ....
اداره اقتصاد فرهنگ و امور بين‌الملل (12)

(دفتر روابط فرهنگي بين المللي)

ترويج فرهنگ از ديدگاه توسعه اقتصادي، نظام مالياتي، روابط فرهنگي بين‌المللي، همكاري‌هاي بين‌المللي و ... بر عهده اين اداره است.
اداره زبان ملي (زبان ژاپني)

(دفتر پيشبرد آموزش زبان ژاپني مناطق (لهجه‌ها))

اصلاح و ترويج زبان ملي، آموزش زبان ژاپني به خارجي‌ها، ترويج شناخت زبان آينوها.
اداره كپي رايت يا حق تكثير (21 نفر)

(دفتر كپي رايت بين‌الملل)  (اداره ترويج آثار تأليفي)

مراقبت از حقوق مؤلفين، انتشارات و نيز مؤلفين آثار صوتي و تصويري
اداره استفاده از منابع فرهنگي (45 نفر)

(دفتر همكاري‌هاي بين‌المللي ميراث فرهنگي)

سياست‌هاي جامع مرتبط با استفاده از منابع فرهنگي، حفظ و كاربرد سرمايه‌هاي فرهنگي و ... .
اداره اول سرمايه‌هاي فرهنگي (38 نفر) نگهداري از سرمايه‌هاي فرهنگي ملموس به جز ابنيه‌ها و ساختمان‌هاي فرهنگي، سرمايه‌هاي فرهنگي نا ملموس، سرمايه‌هاي فرهنگي اقوام و نگهداري از فناوري‌ها.
اداره دوم سرمايه‌هاي فرهنگي (28 نفر) نگهداري از سرمايه‌هاي فرهنگي ملموس كه به شكل ابنيه و ساختمان هستند، يادگارهاي فرهنگي، چشم‌اندازها و مناظر فرهنگي، ساختمان‌هاي سنتي، سرمايه‌هاي فرهنگي به شكل دفينه و زير خاكي و ... .
اداره دين و مذهب (10 نفر) مقررات اماكن مذهبي، ارتباط با گروه‌هاي مذهبي، پيشنهادات راهبردي فني و تخصصي مرتبط با دين و مذهب از جمله وظايف اين اداره است.
مشاورين (با مسؤليت آفرينش فرهنگي) (18 نفر) استفاده از منابع فرهنگي نا ملموس و غير منقول، ترويج فرهنگ زندگي، حمايت از آفرينش فرهنگي، پيشبرد جامعه‌اي مبتني بر همزيستي با استفاده از فرهنگ.
مشاورين (با مسوْليت هنر) (19 نفر) مشاوره در زمينه هنرهاي نمايشي، سينما و رسانه، تبيين استانداردهاي مرتبط با آموزش هنر در مدارس، تربيت نيروي انساني.
مشاورين (با مسؤليت فرهنگ غذايي) (12 نفر) ترويج فرهنگ غذايي خاص ژاپن، نشر اطلاعات، دادن نشان قدرداني از برجستگان مرتبط با فرهنگ غذايي ژاپن، تشويق مؤسسات مرتبط با توسعه گردشگري از طريق غذا.
مشاورين (با مسؤليت گردشگري فرهنگي) (12 نفر) توسعه فرهنگي از ديدگاه ايجاد منبعي براي توسعه گردشگري، حمايت از مراكز گردشگري فرهنگي و ... .

نمودار شماره 1 نشان دهنده بودجه سازمان فرهنگ در فاصله سال‌های 1968 (سال تأسیس) تا سال 2017 است. این نمودار در سه ردیف هزینه پرسنلی، هزینه برنامه‌ها و هزینه تأسیسات و فضاهای فرهنگی مرتب شده است. مجموع هزینه‌های سه ردیف پرسنلی، برنامه‌ها و تأسیسات و فضاهای فرهنگی برابر بودجه سالیانه سازمان فرهنگ ژاپن است.


نمودار شماره 1: بودجه سازمان فرهنگ ژاپن (واحد: صد ميليون ين). منبع:(بونكاگه‌جوتسو كانرِن ده‌تا، 2021).

در جدول شماره 4 به مقایسه هزینه‌های فرهنگ در ژاپن با چند کشور دیگر می‌پردازیم. در اينجا بودجه دولتي بخش فرهنگ و نيز برآمد فرهنگي (جريان پول در بخش فرهنگ) كشورهاي آمريكا، ژاپن، انگلستان، فرانسه، آلمان و كره جنوبي در سال 2020 با هم مقايسه شده است (بونكاگه‌جوتسو كانرِن ده‌تا، 2021).

جدول شماره 1: ميزان بودجه دولتي بخش فرهنگ و برآمد فرهنگي (هزينه‌هاي بخش فرهنگ) در چند كشور صنعتي (واحد: ين) سال 2020.

نام كشور آمريكا انگلستان ژاپن فرانسه آلمان كره جنوبي
بودجه دولتي فرهنگ و نيز برآمد بخش فرهنگ 482 تريليون و 346 ميليارد و 200 ميليون ين 114 تريليون و 797 ميليارد و 100 ميليون ين 101 تريليون و 457 ميليارد و 100 ميليون ين 47 تريليون و 904 ميليارد و 700 ميليون ين 43 تريليون و 256 ميليارد و 300 ميليون ين 26 تريليون 375 ميليارد ين

2-2-2 بنياد توسعه هنر

زیر مجموعه وزارت آموزش و فرهنگ است و سه وظیفه کلی برای آن منظور شده است:

1)   حمایت از فعالیت‌های هنری

2)   حفظ و توسعه هنرهای نمایشی سنتی (مانند كابوكي، نو، جوروري[75] و ...)

3)   توسعه و ترویج هنرهای صحنه‌ای معاصر (مانند اپرا، رقص و موسیقی، نمایش و ...)

بودجه این بنیاد حدود 54 میلیارد ین از محل بودجه دولتی و بیش از 15 میلیارد ین از محل اعانه‌ها و کمک‌های مردمی است (بونكاگه‌جوتسوشينكوكاي، 2021).

2-2-3 انجمن حمايت شركت‌هاي تجاري از هنر

با استناد به اساسنامه اين انجمن (ته‌كان، 2021) ، فعالیت‌های این انجمن به شرح زير است:

1)   تشویق و ترویج حمایت از هنر توسط شرکت‌های تجاری

2)   همکاری و ایفای نقش واسطه در کمک شرکت‌ها به هنر و نیز جمع‌آوری اطلاعات و نشر آن در این زمینه

3)   تحقیق و پژوهش در زمینه حمایت و کمک به هنر و فرهنگ و ارائه پیشنهاد در زمینه سیاست‌های فرهنگی

4)   همکاری و تبادل نظر با گروه‌های حامی هنر و فرهنگ در داخل و خارج و پیشبرد بحث کمک به هنر و فرهنگ با همکاری با همدیگر

5)   اعطای نشان و مدال در زمینه فعالیت‌های حمایتی از سوی شرکت‌ها از هنر و فرهنگ

6)   تشویق اعانات برای فعالیت‌های هنری

7)   سایر اقداماتی که در راستای اهداف عام المنفعه انجمن باشد.

2-3 گردشگري

از سال 2011 تا 2015 ميزان ورود گردشگر خارجي به ژاپن سالانه 30 درصد رشد داشت (رجوع به نمودار شماره 2) كه از اين لحاظ سريعترين رشد در جهان محسوب می‌شد. اين در حالي رخ داد كه اين كشور به خصوص بعد از رشد سریع اقتصادي و بدل شدن به اقتصاد دوم جهان هميشه به عنوان كشوري مطرح می‌شد كه تراز گردشگري آن منفي بود. به اين معني كه تعداد گردشگران ژاپني كه به خارج مي‌رفتند و هزينه‌اي كه مي‌كردند بسيار بيشتر از در آمد گردشگري خارجي اين كشور و گردشگراني بود كه به اين كشور مي‌آمدند. اين روند تا سال 2013 ادامه داشت.

پيامدهاي ناشي از ركود اقتصادي در دهه 1990، ژاپني‌ها را متوجه صنعت گردشگري كرد. در اوايل دهه 2000 دولت اين كشور پويشي با عنوان «پويش ديدار از ژاپن»[76] به راه انداخت كه هدفش رساندن تعداد گردشگران خارجي ورودي به اين كشور به 10 ميليون نفر در سال 2010 بود. زمان راه اندازي اين پويش يعني سال 2003 تعداد گردشگران خارجي ورودي ژاپن حدود 5 ميليون نفر بود كه اختلافي 16 ميليون نفري با تعداد گردشگران ژاپني خروجي از كشور داشت. اما به خاطر مشكلاتي چون بحران مالي جهاني ما بین سال‌های 2007 تا 2012، زلزله بزرگ توهوكو و انفجار نيروگاه هسته‌اي فوكوشيما در 2011 اين هدف تا سال 2013 محقق نشد. نمودار شماره 2 كه با استناد به كتاب سفيد سازمان گردشگري ژاپن در سال 2020 ترسيم شده است، ميزان گردشگران خارجي ورودي ژاپن را در فاصله سال‌هاي 2003 تا 2018 نشان مي‌دهد.


نمودار شماره 2: تعداد گردشگران خارجي ورودي به ژاپن در فاصله سال‌هاي 2003 تا 2018 (واحد: 10 هزار نفر). منبع: (كانكوچو، 2020: 10).

همان طور كه در نمودار به خوبي مشخص است، سال 2013 تعداد گردشگران خارجي ورودي به ژاپن به 10 ميليون و 360 هزار نفر رسيد و بالاخره هدف پويش ديدار از ژاپن محقق شد. از اين سال به بعد و تا 2018 هر ساله بر تعداد گردشگران ورودي به ژاپن افزوده شده به طوري كه اين تعداد در سال 2018 به بيش از 31 ميليون نفر رسيد. سهم اصلي در اين تعداد گردشگر را كشورهاي شرق و جنوب شرق آسيا داشتند. چين با 26.9 درصد مجموع گردشگران ورودي به ژاپن رتبه نخست و بعد از آن به ترتيب كره جنوبي (24.2%)، تايوان (15.3%)، هنگ كنگ (7.1%)، آمريكا (4.9%)، تايلند (3.6% ) قرار داشتند (همان: 11). در اين سال اين كشور به لحاظ تعداد جذب گردشگر بين‌المللي، بعد از چين و تايلند رتبه سوم آسيا و بعد از كشورهايي چون فرانسه، اسپانيا، آمريكا، چين، ايتاليا، مكزيك، انگلستان، تركيه، آلمان و تايلند رتبه 11 جهان را به خود اختصاص داد (همان: 6).

از لحاظ در آمد حاصل از جذب گردشگر هم، ژاپن با در آمد سالانه 41 ميليارد دلار در سال 2018 در رتبه هشتم جهان قرار گرفت و اين در حالي است كه درآمد سالانه اين كشور سال قبل آن 34 ميليارد دلار بود (همان: 8). سهم عمده اين درآمد از گردشگران چيني (38.4%) بود و بعد از آن گردشگران تايواني (13%) و كره‌اي (11.6%) قرار داشتند (همان: 12). همچنين در سال 2018 ژاپني‌ها حدود 20 ميليارد دلار براي سفر به خارج از ژاپن هزينه كردند كه از اين لحاظ جايگاه پانزدهم را در جهان داشتند و اين در حالي است كه سال 2017 آنها با 18 ميليارد دلار هزینه جايگاه هيجدهم جهان را داشتند (همان: 9). در سال 2018 نزديك به 19 ميليون ژاپني به سفر خارج از كشور رفتند (همان: 21) كه پنج مقصد اصلي سفر آنها آمريكا، چين، كره جنوبي، تايلند و تايوان بود (همان: 22).

هدف ژاپن استفاده از ظرفيت‌هاي گردشگري براي توسعه اقتصادي كشور بود كه به خوبي توانست اين هدف را تحقق بخشد. در راستاي تحقق اين هدف دولت اين كشور سال 2008 سازمان گردشگري[77] را تأسيس نمود كه هر چند زير مجموعه وزارت زمين، زيرساخت‌ها، حمل و نقل و گردشگري[78] است، اما همانند سازمان فرهنگ سازماني بيروني (گايكيوكو) محسوب شده و استقلال عمل زيادي در سياست‌گذاري و اجرا دارد. وظيفه اين سازمان ايجاد بسترهاي لازم براي توسعه و ترويج صنعت گردشگري ژاپن است.

2-3-1 جاذبه‌هاي گردشگري ژاپن

با استناد به «گزارش رقابت‌پذيري گردشگري و سفر 2019»[79] كه از سوي مجمع جهاني اقتصاد منتشر شد، ژاپن بعد از كشورهاي اسپانيا، فرانسه و آلمان رتبه چهارم را در شاخص رقابت‌پذيري سفر و گردشگري به خود اختصاص داد (ورلد اكونوميك فروم، 2019: 65). اين گزارش كه هر دو سال يك بار توسط اين مجمع منتشر مي‌شود، بر اساس چهار مؤلفه اصلي توانمند سازي محيط، سياست‌هاي گردشگري، زيرساخت‌ها و منابع طبيعي و فرهنگي ارزيابي مي‌گردد. همچنين هر يك از اين مؤلفه‌هاي به معيارهاي جزئي‌تري تقسيم بندي و در نهايت چهارده معيار براي سنجش شاخص رقابت پذيري مد نظر قرار مي‌گيرد. با استناد به همين گزارش و در مؤلفه مربوط به منابع طبيعي و فرهنگي، ژاپن بعد از كشورهاي چين، فرانسه، اسپانيا، ايتاليا، مكزيك و برزيل رتبه هفتم را به خود اختصاص داد (همان: 69). در معيار مربوط به منابع فرهنگي و سفرهاي كاري هم اين كشور بعد از چين، فرانسه، اسپانيا و ايتاليا رتبه پنج را به خود اختصاص داد (همان: 82).

ژاپن تا سال 2019 توانسته است 23 اثر فرهنگي و طبيعي خود را در فهرست ميراث جهاني يونسكو به ثبت برساند كه از اين تعداد چهار اثر طبيعي و بقيه ميراث فرهنگي هستند (بونكاگه‌جوتسوكانرن، 2021). از آنجا كه فهرست اين آثار در فصل مربوط به جغرافياي ژاپن آورده شده است، در اينجا از ذكر مجدد آنها صرف نظر مي‌كنيم.

در زمينه ميراث فرهنگي نا ملموس هم كه توليدات و فرايندهايي فرهنگي است كه از نسل‌هاي پيشين بر جاي مانده‌اند، ژاپن تا كنون 22 مورد در فهرست يونسكو به ثبت رسانده است كه از اين لحاظ بعد از كشورهاي چين (38 مورد) و فرانسه (23 مورد) در رده سوم جهان قرار دارد. عمده ميراث فرهنگي نا ملموس ثبت شده ژاپن تا كنون عبارتند از:

نمايش نوگاكو، نمايش عروسكي جوروري-بونراكو، نمايش كابوكي، گاگاكو[80] با پيشينه‌اي هزار ساله كه تلفيقي از موسيقي و رقص است، پارچه كنفي اوجاچي‌جيمي-ائه‌چي‌گو[81] كه از قرن هفدهم در استان نيگاتا بافته مي‌شود، چا‌كّيراكو[82] كه نوعي رقص مربوط به جشن سال نو است، رقص باستاني آينوها[83]، واشوكو[84] يا فرهنگ غذايي سنتي ژاپن، واشي[85] يا كاغذ سنتي ژاپن و فن ساخت آن و ... (همان).

چنين سنت‌هاي فرهنگي خود نقشي بسيار مهم در جذب گردشگر بين‌المللي دارند و از جاذبه‌هاي گردشگري ژاپن به حساب مي‌آيند. به خصوص غذاي ژاپني و فرهنگ غذايي سنتي اين كشور كه امروزه از مرزهاي اين كشور فراتر رفته و به يكي از جاذبه‌هاي اين كشور بدل شده است. با استناد به آمار سازمان فرهنگ ژاپن، بيش از 96 درصد گردشگران خارجي كه سال 2016  به ژاپن آمدند به غذاي ژاپني علاقه نشان دادند و آن را امتحان كردند. همچنين 83.4% در ژاپن خريد كردند، 66.4% از مناظر زيباي طبيعي ژاپن ديدن كردند، 43.2% مشروب ژاپني نوشيدند، 36.7% از آبگرم‌هاي ژاپن استفاده كردند و 24.4% از جاهاي مرتبط با تاريخ و فرهنگ سنتي ژاپن بازديد كردند (همان). اين آمار به خوبي نشان دهنده جايگاه و اهميت غذاي ژاپني در گردشگري اين كشور است.

2-3-2 مقاصد گردشگري در ژاپن:

در اينجا ده استان نخست ژاپن كه بيشترين گردشگر خارجي را دارند و مهمترين جاذبه‌هاي گردشگري آنها را به اختصار معرفي مي‌كنيم.

استان توكيو: تا سال 1943 توكيو را با نام شهر توكيو[86] مي‌شناختند، اما از اين سال به بعد با نام استان توكيو[87] يا كلان شهر توكيو شناخته مي‌شود كه شامل مناطق و شهرك‌هاي مختلف به هم پيوسته است. توكيو پايتخت ژاپن است و 10% جمعيت ژاپن را در خود جاي داده است. در تقسيم بندي بزرگتري اين شهر را همراه با هفت استان مجاور آن با نام شوتوكِن يا منطقه پايتخت مي‌شناسند كه 30 درصد مجموع جمعيت ژاپن را در خود جاي داده است. توكيو به عنوان يك كلان شهر جاذبه‌هاي گردشگري بسيار زيادي از جاذبه‌هاي طبيعي گرفته تا فرهنگي را در خود جاي داده است. مجموعه جزاير اوگاساوارا در اين استان سال 2011 در فهرست ميراث جهاني يونسكو به عنوان ميراثي طبيعي به ثبت رسيد. همچنين ساختمان موزه ملي هنرهاي غربي[88] واقع در توكيو به عنوان يك اثر از هفده اثر لو كوربوزيه معمار سوئيسي به عنوان آثار معماري لو كوربوزيه در فهرست ميراث جهاني يونسكو به ثبت رسيده است، آثاري كه در هفت كشور جهان واقع شده‌اند.

علاوه بر اين‌ها اين استان داراي پارك‌هاي ملي، طبيعي و شهري زيادي است. مراكز خريد، رستوران‌هاي متنوع و زياد، چشمه‌هاي آبگرم، موزه‌هاي ملي و ... ، تماشاخانه‌هاي ملي، باغ وحش‌ها، آكواريوم‌ها و ... از ديگر جاذبه‌هاي گردشگري اين كلان شهر به حساب مي‌آيند. توكيو همچنين مناطق ديدني تاريخي زيادي دارد كه معروفترين آنها به لحاظ جذب گردشگر معبد سنسوجي[89] در آساكوسا و ايزدكده ميجي جينگو[90] است. همچنين پارك‌ها و سازه‌هاي جديد در اين شهر از ديگر جاذبه‌هاي گردشگري آن به حساب مي‌آيند و گردشگران بسيار زيادي را به خود جذب مي‌كنند كه از اين ميان مي‌توان به ديزني‌لند توكيو و برج مخابراتي اسكاي تري توکیو[91] اشاره كرد كه اين برج با ارتفاع 634 متر بزرگترين برج مخابراتي جهان است كه سال 2012 ساخت آن به اتمام رسيد.

استان اوساكا: با مركزيت شهر اوساكا دومين استان در زمينه جذب گردشگر است. اين استان هم با داشتن جاذبه‌هاي گردشگري متنوع از جمله جاذبه‌هاي تاريخي و فرهنگي، طبيعي، مراكز خريد و تجاري، مراكز تفريحي و ... به يكي از مقاصد اصلي گردشگران خارجي در ژاپن تبديل شده است. معروفترين جاذبه گردشگري این استان قلعه اوساكا[92] است. اين قلعه هفت طبقه (دو طبقه هم در زير زمين دارد ) در قرن شانزدهم ساخته شد و از معروفترين قلعه‌هاي ژاپن است. اوساكا همچنين به داشتن گورتل‌هاي عظيم دوره كوفون هم مشهور است كه مجموعه‌اي از اين گورتل‌ها با عنوان مجموعه گورتل موزو فوروايچي؛ مجموعه گورتل‌هاي باستاني ژاپن سال 2019 در فهرست ميراث جهاني يونسكو به ثبت رسيد.

استان كيوتو: این استان با مركزيت شهر كيوتو را بي شك بايد مركز فرهنگي ژاپن به حساب آورد. شهر کیوتو تا دوره ميجي و به مدت هزار سال مركز و مقر امپراتوران ژاپن بوده است. اين استان پر است از معابد و ايزدكده‌هاي تاريخي و همين جاذبه‌هاي تاريخي آن را به مقصد اصلي گردشگران فرهنگي ژاپن بدل كرده است. سال 1994 هفده اثر از ميراث فرهنگي استان توكيو تحت عنوان ميراث فرهنگي كيوتو پايتخت باستاني[93] در فهرست ميراث فرهنگي جهان به ثبت رسيد كه شامل سیزده معبد بودايي، سه ايزدكده شينتو و يك قلعه بود. علاوه بر معابد ثبت شده، معابد و ايزدكده‌هاي فراوان ديگر، نيز باغ‌ها و پارك‌ها متنوع بر جاذبه‌هاي اين شهر افزوده است.

استان چيبا[94]: يكي از هفت استان مجاور توكيو و جزو شوتوكِن يا منطقه پايتخت است. همين نزديكي به پايتخت و نيز واقع شدن بزرگترين فرودگاه ژاپن يعني فرودگاه بين‌المللي ناريتا[95] در آن باعث شده است تا اين استان در زمينه جذب گردشگر رتبه بالايي داشته باشد. ضمن اين كه خود اين استان هم به لحاظ جاذبه‌هاي گردشگري طبيعي و فرهنگي به خصوص طبيعي از تنوع زيادي برخوردار است.

استان نارا: از دیگر استان‌هاي باستاني ژاپن محسوب می‌شود و به لحاظ ميراث جهاني ثبت شده، رتبه اول را در ميان استان‌هاي ژاپن به خود اختصاص داده است. بناهاي بودايي در محدوده معبد هوريوجي سال 1993 همراه با قلعه هيمه‌جي در استان هيوگو به عنوان نخستين ميراث‌ فرهنگي ژاپن در فهرست ميراث جهاني يونسكو به ثبت رسيد. اين استان دو اثر ثبت شده جهاني ديگر هم دارد كه عبارتند از؛ ميراث فرهنگي نارا پايتخت باستاني[96] و مسير تشرف و وادي مقدس در كوه‌هاي كي‌ئي[97]. معبد تودايجي كه تنديس بزرگ بوداي نارا و گنجينه شوسوئين در آن قرار دارد، جزو ميراث فرهنگي نارا پايتخت باستاني به ثبت رسيده‌اند. همان طور که قبلا هم اشاره شد، در گنجينه شوسوئين آثاري از ايران باستان هم نگهداري مي‌شود، آثاري كه در دوران باستان با گذر از جاده ابريشم و چين به ژاپن رسيد.

استان آيچي: ناگويا مركز استان آيچي[98]، چهارمين شهر بزرگ ژاپن است. اين استان با مجموعه‌اي از جاذبه‌هاي طبيعي و فرهنگي كه شامل پارك‌هاي طبيعي و شهري، جشن‌ها و آيين‌ها، موزه‌ها و مراكز فرهنگي است، توانسته جايگاه مناسبي در جذب گردشگر به دست آورد. موزه خودرو سازي مشهور ژاپن يعني تويوتا هم در ناگويا قرار دارد.

استان فوكوئوكا: تمامي استان‌هايي كه تا كنون ذكر كرديم در جزيره هونشو قرار دارند، اما استان فوكوئوكا[99] در جزيره كيوشو واقع شده است. اين استان داراي يك ميراث جهاني ثبت شده است كه با عنوان ميراث انقلاب صنعتي ژاپن دوره ميجي؛ صنايع آهن و فولاد، كشتي‌سازي و استخراج ذغال سنگ[100] از آن نام برده مي‌شود. اين اثر فرهنگي شامل مجموعه‌اي از ميراث مرتبط با انقلاب صنعتي در جزيره كيوشو است كه علاوه بر فوكوئوكا در هفت استان ديگر اين جزيره پراكنده‌اند. فوكوئوكا علاوه بر اين داراي جاذبه‌هاي متنوع و بسيار غني طبیعی و فرهنگی براي جذب گردشگر است.

استان هوكايدو: هوكايدو علاوه بر اينكه وسيع‌ترين استان ژاپن است، نام دومين جزيره بزرگ ژاپن هم هست. هوكايدو 11 سال متوالي است كه در خود ژاپن به عنوان جذاب‌ترين مقصد گردشگري داخلي انتخاب مي‌شود. جاذبه‌هاي عمده گردشگري اين جزيره سردسير و بزرگ طبيعي هستند. طبيعت زيباي اين جزيره آن را به مقصدي جذاب براي گردشگران بدل كرده است.

استان كاناگاوا: استان كاناگاوا يكي ديگر از هشت استان مجاور توكيو و جزو شوتوكن يا منطقه پايتخت است. عمده جاذبه‌هاي گردشگري كاناگاوا در منطقه تاريخي كاماكورا قرار دارند كه مشهورترين آنها تنديس بوداي بزرگ كاماكورا است. همچنين مركز اين استان يعني يوكوهاما خود داراي جاذبه‌هاي فراوان گردشگري است.

استان اوكيناوا: استان اوكيناوا[101] جنوبي‌ترين و گرمترين استان ژاپن است. اين استان شامل مجموعه‌اي از جزاير جنوبي است. تا قبل از قرن نوزدهم كه اين جزاير با نام استان اوكيناوا رسما قسمتي از ژاپن شوند، پادشاهي ريوكيو[102] بر اين جزاير حكومت مي‌كرد. مجموعه قلعه‌ها (گوسوكو) و ميراث فرهنگي برجاي مانده از پادشاهي ريوكيو سال 2000 با عنوان مجموعه قلعه‌ها (گوسوكو) و ميراث فرهنگي مرتبط با پادشاهي ريوكيو[103] در فهرست ميراث فرهنگي جهان به ثبت رسيد. علاوه بر اين مجموعه، اين استان از جاذبه‌هاي طبيعي و فرهنگي بي شماري برخوردار است كه گردشگران زيادي را به اينجا مي‌كشاند.

3-فرهنگ و مردم

3-1 ذائقه و مصرف فرهنگي مردم

معمولا در صحبت از ژاپني‌ها، آنها شهرونداني توصيف شده‌اند كه سرانه مطالعه زيادي دارند و هميشه در قطارهاي مترو در حال مطالعه هستند. در اينجا با استناد به آمار رسمي منتشر شده توسط دولت اين كشور نگاهي خواهيم داشت به وضعيت مصرف فرهنگي در اين كشور تا ببينيم چه مقدار اين تصور درست است.

در نظرسنجي كه سال 2016 توسط سازمان فرهنگ ژاپن انجام شد و در پاسخ به اين سؤال كه چه وجهي از ژاپن و ژاپني براي شما مايه افتخار است؟ 51.1% از پاسخ دهندگان فرهنگ و هنر ممتاز كشور را مايه افتخار مي‌دانستند. تنها دو وجه امنيت و آرامش مطلوب (58.7%) و طبيعت زيبا (56.1%) در اين نظر سنجي آراي بيشتري را از فرهنگ به دست آورده بودند (بونكاگه‌جوتسو كانرِن ده‌تا، 2021). اين مسأله به خوبي نشان دهنده آگاهي و شناخت ژاپني‌ها از فرهنگ كشورشان هست. همچنين در نظرسنجي‌اي كه سال 2017 توسط وزارت كشور ژاپن انجام شد، 62.6% بيش از غنای مادي خواهان غنای معنوي و روحي بودند و 90 درصد مردم هم فعاليت و تجربه فرهنگ و هنر در زندگي روزانه را بسيار مهم مي‌دانستند. 59 درصد هم معتقد بودند كه تجربه فرهنگ و هنر توسط كودكان منجر به آشنايي آنها با فرهنگ ژاپن و دوست داشتن كشور و منطقه محل سكونتشان از سوي آنها خواهد شد (همان).

در سال 2017 حدود 60 درصد مردم با حضور در سالن‌هاي سينما، موسيقي و نمايش، موزه‌ها، گالري‌هاي هنري و ... ، مستقيما از فرهنگ و هنر بهره‌مند شدند كه در اين ميان سهم سينما (بدون در نظر گرفتن انيميشن) 31.1%، سهم موسيقي 24.8%، گالري‌هاي هنري 22.5%، موزه‌هاي تاريخي 18.4% و ... بود. 40 درصد از مردم هم يا به امر ترويج فرهنگ و هنر كمك مالي كرده بودند و يا مي‌خواستند كمك كنند (همان). همچنين آمار مربوط به تفريحات و سرگرمي‌هاي ژاپني‌ها نشان مي‌دهد كه مطالعه 39.5%، تماشاي فيلم 35.1%، بازي‌هاي تلويزيوني 33.3%، كارائوكه 29%، پرورش گل و كشت و كار در باغچه 26.6%، تماشاي ورزش 18.6%، تماشاي آثار هنري 17.2%، تماشاي نمايش، رقص و نمايش سنتي 12.4%، گوش دادن به موسيقي پاپ 11.7%، گوش دادن به موسيقي كلاسيك غربي 8.6%، گوش دادن به موسيقي سنتي ژاپن 1.7%، گل آرايي 2%، مراسم چای 1.5% افراد را به خود مشغول كرده است (همان).

3-1-1 كتاب، مطبوعات و مطالعه

با استناد به نظر سنجي‌اي كه سازمان فرهنگ ژاپن سال 2018 در اين كشور انجام داد و نتايجش سال 2019 منتشر شد، 47.3% افراد گفتند كه در يك ماه هيچ كتابي نمي‌خوانند و بقيه در ماه يك يا چند كتاب مي‌خوانند. در ميان 53% افرادي هم كه در ماه كتاب مي‌خوانند، 37.6% آنها ماهانه يك تا دو كتاب، 8.6% سه تا چهار كتاب، 3.2% افراد 5 تا 6 كتاب و بقيه بيش از هفت كتاب مي‌خوانند (بونكاچو، 2021: 8).

بنا بر آمار منتشر شده توسط اداره آمار وزارت كشور ژاپن، در سال 2019 تعداد 71903 عنوان جديد كتاب در ژاپن به چاپ رسيد كه اين تعداد شامل كتاب‌هاي مانگا نمي‌شود. از اين تعداد عنوان كتاب جديد، 15482 عنوان مربوط به علوم اجتماعي، 12979 عنوان مرتبط با ادبيات، 12383 عنوان مرتبط با هنر و زندگي، 4583 عنوان كتاب كودك، 5105 عنوان كتاب مرجع، 5066 عنوان مرتبط با علوم طبيعي و بقيه هم مرتبط با فلسفه، تاريخ، جغرافي، صنايع، زبان و ... بود (سوموشوتوكه‌كيوكو، 2021: 256). در همين سال 2734 عنوان مجله در اين كشور چاپ شد كه 1350 عنوان آن ماهانه بود (همان: 257). همچنين تيراژ سالانه روزنامه در اين سال عدد بسيار بالاي 37 ميليون و 811 هزار نسخه در روز بود (همان: 257) كه رقم بسيار بالايي است. به عبارتي به ازاي هر 3.30 نفر يك نسخه روزنامه در روز منتشر شده كه رقم بسيار بالايي است. مي‌دانيم كه پرتيراژترين روزنامه جهان متعلق به ژاپن است و 5 روزنامه بزرگ ژاپن در ميان ده روزنامه پر تيراژ جهان قرار دارند و اين در حالي است كه اين روزنامه‌ها همه به زبان ژاپني هستند و گستره توزيع آنها خود ژاپن است. بنابراين هر چند آمار متناقضي از سرانه كتابخواني در جهان ارائه مي‌شود، اما اگر مطالعه روزنامه و مجله را هم در زمره سرانه مطالعه قرار دهيم، بي شك سرانه مطالعه ژاپن در جهان بسيار بالا خواهد بود.

3-1-2 كتابخانه‌ها

معمولا در ژاپن هنگامي كه صحبت از كتابخانه، موزه، سالن‌هاي نمايش، سالن‌هاي چند منظوره فرهنگي، مدرسه، دانشگاه و ... مي‌شود، علاوه بر دولتي يا خصوصي بودن، آنهايي را كه تحت نظر دولت مركزي هستند، با پسوند ملي (国立/Kokuritsu) مشخص مي‌كنند. آنهايي را كه تحت نظر استانداري‌ها هستند با پسوند استاني (都道府県立/Todōfukenritsu) ، آنهايي را كه وابسته به شهرداري شهرهاي بزرگ هستند با پسوند شهري (市区立/Shikuritsu) و آنهايي را كه وابسته به شهرداري شهرك‌ها يا روستاها هستند با پسوند محله‌اي (町村立/Chōsonritsu) مشخص مي‌كنند. كه اين بدان معني است كه اين كتابخانه توسط اين نهادها ساخته و اداره مي‌شود. معمولا به اين كتابخانه‌ها كتابخانه عمومي هم مي‌گويند.

كتابخانه‌هاي ملي در ژاپن سه تا هستند: كتابخانه ملي مجلس ژاپن[104] (واقع در توكيو)، كتابخانه ملي مجلس تالار كانساي[105] (واقع در كيوتو) و كتابخانه بين‌المللي كودكان[106] (واقع در توكيو) كه البته خود زير مجموعه كتابخانه مجلس است. آمار بقيه كتابخانه‌هاي ژاپن در سال 2019 با استناد به آمار انجمن كتابخانه‌هاي ژاپن (نيهون توشوكان، 2021) در جدول شماره 4 آورده شده است. البته بايد توجه كرد كه اين آمار شامل كتابخانه‌ها دانشگاه‌ها و مدارس نمي‌شود و معمولا آمار كتابخانه‌هاي دانشگاه‌ها جداگانه منتشر مي‌شود.

جدول شماره 4: تعداد کتابخانه‌های ژاپن در سال 2019 م.

استاني وابسته به شهرداري شهرهاي بزرگ وابسته به شهرداري شهرك‌ها و روستاها خصوصي مجموع
كتابخانه 58 2607 619 19 3303
كتابخانه‌هاي سيار با ماشين 2 418 120 0 538
زير بناي كتابخانه (متر مربع) 581899 3674477 562607 26993 4845976

3-1-3 موزه‌ها در ژاپن

با استناد به داده های اداره آمار وزارت كشور ژاپن، تعداد موزه‌های اين كشور كه شامل موزه‌ عمومي، موزه‌ علوم، موزه‌ تاريخ، موزه‌ هنر، موزه گياه‌شناسي، موزه فضاي باز، باغ وحش و آكواريوم است، در سال 2019 برابر با 1286 مجموعه در كل ژاپن بود. اين موزه‌ها به تفكيك؛ 155 موزه عمومي، 104 موزه علوم، 470 موزه تاريخ، 453 موزه هنرهاي زيبا، 16 موزه فضاي باز، 34 باغ وحش، 11 موزه گياهشناسي، 6 پارك جانوري و گياهي و 38 آكواريوم بود (سوموشوتوكه‌كيوكو، 2021: 255).

موزه‌هاي ملي در ژاپن (كوكوريتسو) عبارتند از، موزه ملي توكيو، موزه ملي كيوتو[107]، موزه ملي نارا[108] و موزه ملي كيوشو[109]. علاوه بر اين‌ها موزه‌هاي ملي علوم، قوم‌شناسي، تاريخ فرهنگ عامه، هنرهاي مدرن توكيو، هنر غرب، هنرهاي مدرن كيوتو، هنرهاي مدرن بين‎‌المللي، اسناد معماري مدرن و معاصر هم وجود دارند. موزه ملي توكيو قديمي‌ترين موزه ژاپن است كه سال 1872 تأسيس شد.

3-1-4 سالن‌هاي نمايش و موسيقي

با استناد به آمار رسمي سال 2017 ارائه شده توسط سازمان فرهنگ ژاپن، این کشور در اين سال 1851 سالن نمايش و سالن مخصوص موسيقي داشت كه از اين بين 1326 سالن آن داراي يك تالار، 448 سالن آن داراي دو تالار، 57 سالن آن داراي 3 تالار و 20 تاي آن بيش از 4 تالار داشتند. در اين بين 29 سالن كمتر از 1000 متر مربع مساحت، 347 سالن بين 1000 تا 2500 متر مربع مساحت، 630 سالن بين 2500 تا 5000 متر مربع مساحت، 359 سالن بين 5000 تا 7500 متر مربع مساحت، 163 سالن بين 7500 تا 10000 متر مربع مساحت، 139 سالن بين 10000 تا 15000 متر مربع مساحت، 67 سالن بين 15000 تا 20000 متر مربع مساحت و 115 سالن بيش از 20000 متر مربع مساحت داشتند (بونكاگه‌جوتسوكان‌رن، 2021).

3-1-5 سالن سينما

سال 2018 ژاپن داراي 3561 سالن سينما بوده است كه از اين تعداد 3150 در مجتمع‌هاي سينمايي واقع بودند. در اين سال 169 ميليون و 210 هزار نفر به سينما رفتند و در مجموع 1192 فيلم در سالن سينما به نمايش در آمد. از بين اين تعداد فيلم 613 فيلم ژاپني و بقيه خارجي بودند (سوموشوتوكه‌كيوكو، 2021: 258).

4-فرهنگ ژاپن و جهان خارج

چنان که پیشتر هم اشاره شد، ژاپن تا رسیدن اروپایی‌ها به این کشور در قرن شانزدهم، تقریبا رابطه‌ای یک طرفه با جهان خارج داشت به این معنی که تا این زمان تنها به شکل یک سویه فرهنگ بیگانه را جذب و ژاپنی می‌کرد. با آمدن اروپایی‌ها برخی آثار هنری ژاپن مانند ظروف لاکی، نقاشی و سفال به بازارهای اروپا و دیگر نقاط جهان راه یافتند و ژاپن تا حدودی در جهان شناسانده شد. با این همه اگر از این ارتباط محدود در اواخر سده‌های میانی و دوران مدرن نخستین چشم پوشی کنیم، می‌توانیم بگوییم که دوران مدرن و به خصوص زمانه به ثمر نشستن اصلاحات میجی و پیروزی ژاپن بر ابرقدرت روس در اوایل قرن بیستم، آغاز ظهور ژاپن و فرهنگش در جهان بود. اگر هم از تجاوزات و جنایات ژاپن در شرق و جنوب شرق آسیا به هنگام جنگ جهانی دوم چشم پوشی کنیم، می‌توانیم بگوییم که در تمامی قرن بیستم و نیز یک پنجم از قرن بیست و یکم که گذشته، همیشه نگاه جهان به این کشور و فرهنگ آن مثبت و همراه با تحسین بوده است. گواه این مدعا اینکه اکنون از این کشور با عنوان یک ابرقدرت در زمینه قدرت نرم نام برده می‌شود که پیشتر آن را توضیح دادیم.

در اینجا و در بحث فرهنگ ژاپن و جهان خارج، به معرفی نمادها و سمبل‌ها فرهنگی این کشور می‌پردازیم که ژاپن به آنها شناخته می‌شود و دیدن آنها بی درنگ نام و فرهنگ ژاپن را به ذهن می‌آورد. در ادامه هم برترین مفاخر فرهنگی این کشور معرفی خواهند شد که فراتر از مرزهای این کشور در جهان نام و آوازه‌ای پیدا کرده‌اند.

4-1 نمادها و سمبل‌هاي فرهنگي ژاپن: نماد فرهنگی به محصولی فرهنگی گفته می‌شود که توسط اعضای آن فرهنگ به عنوان معرف فرهنگشان شناخته می‌شود و می‌تواند چیزهایی چون تصویر، ساختمان، چهره، شخصیت و ... باشد که به سهولت شاخص و برجسته می‌شود و مفهومی وسیع را به یک گروه فرهنگی ارائه می‌دهد. بنابراین وقتی صحبت از نمادهای کشور می‌شود، منظور همان چیزهایی است که توسط مردم یک کشور به عنوان نمادهای فرهنگی آن کشور شناخته می‌شوند. با این تعریف و از آنجا که ژاپن به عنوان یک قدرت بزرگ نرم در جهان حضور پیدا کرده، مسلم است که نمادهای فرهنگی شناخته شده آن در جهان هم زیاد است که در اینجا مهمترین آنها معرفی می‌شود.

کوه فوجی یا آن گونه که ژاپنی‌ها می‌گویند فوجی‌سان، بلندترین کوه ژاپن و یک منبع الهام هنری در طول تاریخ فرهنگ ژاپن بوده است. از این روی کوه فوجی بی شک شناخته‌ شده‌ترین نماد ژاپن است که نخست از طریق آثار فرهنگی ژاپن در خارج از این کشور معرفی شد. از دوران باستان تا حال حاضر این قله دستمایه نقاشی نقاشان ژاپنی بوده که معروفترین آنها مجموعه نقاشی اوکی‌یوئه[110] موسوم به «سی و شش چشم‌انداز از قله فوجی»[111] اثر کاتسوشیکا هوکوسایی است که در فاصله سال‌های 1831 تا 1834 کشیده شدند. نخستین اثر این مجموعه –این مجموعه شامل 46 نقاشی است- یعنی «موج بزرگ کاناگاوا»[112] به عنوان یک اثر برجسته معرف فرهنگ ژاپن شناخته می‌شود. در اهمیت فرهنگی کوه فوجی همین بس که این کوه نه به عنوان اثری طبیعی که به عنوان میراثی فرهنگی و با عنوان کوه فوجی؛ هدف عقیده و منبع الهام هنری در میراث جهانی یونسکو ثبت شده است.

شکوفه‌های گیلاس یا ساکورا[113] از دیگر نمادهای فرهنگی برجسته‌ای است که ژاپن بدان شناخته می‌شود. درخت گيلاس از تنوع بسيار زيادي در ژاپن برخوردار است و كاشت گونه‌هاي زينتي آن به تعداد بسيار زياد براي لذت بردن از ديدن شكوفه‌هايش و نه استفاده از ميوه‌اش قدمتي بسيار زياد در ژاپن دارد. از اين روي ساكورا و گلگشت شكوفه‌هايش كه به آن هانامي[114] مي‌گويند، نمود بسيار زيادي در فرهنگ ژاپن داشته و منبع الهام هنري زيادي گشته است. جايگاه ساكورا در فرهنگ و زندگي ژاپني‌ها تا بدان حد است كه اينازو نيتوبه متفكر دوران مدرن ژاپن در كتاب خود «بوشيدو؛ روح ژاپن»، آن را نشان دهنده روح ژاپن و نماد مردم و شخصيت آنها معرفي مي‌كند (نيتوبه، 1907: 150)، كتابي كه به منظور معرفي فرهنگ ژاپن به مخاطبان غربي در سال 1900 نوشته شد.

گل داوودي هم به عنوان گل ملي ژاپن معرفي مي‌شود كه غالبا به عنوان نشان ملي ژاپن هم مورد استفاده قرار مي‌گيرد. هر چند در قانون هيچ نشاني به عنوان نشان ملي ژاپن معرفي نشده است، اما معمولا نشان "گل داوودي شانزده گلبرگي" را كه نشان خاندان امپراتوري ژاپن هم هست به عنوان نشان ملي ژاپن معرفي مي‌كنند. بنابراين مي‌توان نشان گل داوودي شانزده گلبرگي را هم نمادي فرهنگي از ژاپن دانست.

در زمينه هنري هم ما با فهرست بلندي از شخصيت‌ها، آثار، هنرها، صنايع هنري و ... روبرو هستيم كه معرف ژاپن در خارج از اين كشور هستند. در اينجا به شكل مختصر و تنها به نمادهايي اشاره مي‌كنيم كه فراگيرتر هستند. يكي از نخستين هنرهاي ژاپني كه ژاپن بدان در غرب شناخته شد، ظروف لاكي ژاپني هستند. ظروف لاك‌كاري ژاپني كه در ژاپني به آن شيك‌كي[115] گفته مي‌شود، قدمتي به اندازه فرهنگ ژاپن دارد. چنان كه قبلا هم اشاره شد، در قرن شانزدهم و با رسيدن اروپايي‌هاي به ژاپن، ظروف لاكي اين كشور بسيار مورد توجه اروپاييان قرار گرفت و از آن زمان هم اين ظروف سر از بازارهاي غربي در آورد. زيبايي اين ظروف به حدي بود كه در اروپا عموما به اين ظروف ژاپن مي‌گفتند و نيز به هنر لاك كاري كه بعد آن در اروپا هم رايج شد، Japaning مي‌گفتند.

شمشير ژاپني از ديگر صنايع دستي ژاپن است كه تقريبا همزمان با ظروف لاكي اين كشور به خارج برده شد و مورد تحسين قرار گرفت. شمشير ژاپني كه با نام نيهون‌تو[116] يا كاتانا[117] ناميده مي‌شود معمولا در ارتباط با فرهنگ جنگجويان ژاپني يا سامورايي‌ها شناخته مي‌شود. بنابراين شمشير ژاپني نمادي از فرهنگ ژاپن در خارج از اين كشور است، ضمن اينكه خود فرهنگ جنگويان يا سامورايي‌هاي ژاپن كه با نام بوشيدو شناخته مي‌شود هم، نمادي از فرهنگ ژاپن است.

گل‌آرايي ژاپني يا ايكه‌بانا[118]، مراسم چاي يا سادو و اوريگامي[119] يا هنر تا زدن كاغذ از ديگر هنرهاي ژاپني هستند كه امروزه فراتر از مرزهاي اين كشور در تمام جهان شناخته شده و معرف فرهنگ آن كشور هستند. هنر نقاشی اوكي‌يوئه كه قبلا به آن اشاره شد و نوعي نقاشي با استفاده از چاپ باسمه چوبي است، در دوره ادو به شكوفايي كامل رسيد و آثار آن به اروپا برده شدند و توانستند بر هنر نقاشي غربي تأثير بگذارند. آثار نقاشي اوكي‌يوئه يكي از نمادهاي فرهنگي اصلي ژاپن هست و چنان كه قبلا هم گفتيم، اثر موج بزرگ كاناگاوا كه به همين روش خلق شد، يكي از سرآمدترين تابلوهاي معرف ژاپن و فرهنگ آن است. همچنين نقاشي آب مركب يا سومي‌ئه[120] هر چند ريشه در چين دارد و از چين به ژاپن آورده شد، اما عموما معرف ژاپن است و با نام خودش در خارج از مرزهاي این کشور هم شناخته مي‌شود.

سومي‌ئه را عموما نقاشي آيين ذن معرفي مي‌كنند. خود آيين ذن هم با اينكه خاستگاه هندي دارد و در چين پديدار شد، اما امروزه عموما به نام ژاپن شناخته مي‌شود. اين آيين در قرن سيزدهم و دوره كاماكورا به ژاپن راه يافت و مطابق سنت ژاپني كردن پديده‌هاي وارداتي چنان در ژاپن باليد و ژاپني شد كه همان طور كه اشاره شد، امروزه بيشتر به عنوان نمادي از فرهنگ ژاپن شناخته مي‌شود. علاوه بر آيين ذن، آيين شينتو كه آيين خاص و باستاني ژاپن و مختص به اين كشور است، همراه با معماري ايزدكده‌هاي آن به خصوص دروازه‌هاي اين ايزدكده‌ها با رنگ قرمز شنگرفش كه با نام توري‌ئي[121] شناخته مي‌شود، نمادي از فرهنگ ژاپن در خارج از مرزهاي آن است. همچنين در زمينه اديان و آيين‌هاي جديد دو آيين سوكاگاكّاي (تأسيس 1930) كه قرائتي جديد از یکی از فرقه‌های بودايي است و جنبش هپي ساينس[122] (بنيان گذاشته شده در سال 1986) توانسته‌اند خارج از ژاپن هم پيرواني به دست آورند و گسترش جهاني داشته‌اند.

در زمينه ورزش‌هاي سنتي هم، برخي ورزش‌هاي سنتي ژاپن با جهاني شدن توانسته‌اند معرف و نماد فرهنگي اين كشور شوند. معروفترين آنها شامل جودو[123]، كاراته، جوجوتسو[124]، آيكيدو[125] و ... هستند. همچنين كشتي سوموي اين كشور با اينكه در داخل كشور برگزار مي‌شود، اما به عنوان نماد فرهنگي اين كشور شناخته شده است. كلمه نينجا[126] هم امروزه در جهان شناخته شده و نمادي فرهنگي از ژاپن است. نينجاها صاحبان رزمي بودند كه عموما به شكل مخفيانه به اعمالي مانند نفوذ، خرابكاري و قتل دست مي‌زدند. در كنار نينجا به مدد صنعت سينما امروزه كلمه رونين[127] هم تقريبا در جهان شناخته شده است. رونين‌ها سامورايي‌هاي بي سروري بودند كه عموما بدل به آشوبگراني در برابر حكومت مركزي مي‌شدند.

در زمينه هنرهاي نمايشي هم نمايش‌هاي كابوكي، نو و نمايش عروسكي جوروري يا بونراكو به عنوان نمادهاي فرهنگي ژاپن شناخته مي‌شوند. در زمينه موسيقي هم هر چند بيشتر سازهاي ژاپني ريشه در چين و آسيا دارند، اما برخي سازهاي ژاپني مانند شاكوهاچي[128] و شاميسن[129] امروزه فراتر از ژاپن به عنوان نماد فرهنگي اين كشور مطرحند. گاگاكو هم كه مجموعه‌از موسيقي و رقص است و قدمتي هزار ساله دارد، از ديگر نمادهاي فرهنگي اين كشور در حوزه موسيقي است. باز در دوران اخير موسيقي پاپ ژاپني با نام اختصاري جي پاپ (J-POP) و نيز كارائوكه توانسته‌اند به عنوان نمادهاي فرهنگي ژاپن در حوزه موسيقي در خارج از اين كشور معرفي شوند. كارائوكه ابزاري سرگرم كننده براي افراد مبتدي علاقمند به آوازخواني است.

سينما هر چند نسبت به بقيه هنرها جديدتر است، اما ژاپني‌ها در سينما هم شخصيت‌ها و كاراكترهايي خلق كردند كه به نوعي نماد از فرهنگ آنها در جهان بدل شدند. معروفترين اين كاراكترها گودزيلا است، هيولايي خيالي كه معمولا عليه ساير هيولاهاي خيالي تهديد كننده جهان و انسان مي‌جنگد. گودزيلا كه در ژاپني به آن گوجيرا[130] مي‌گويند، نخستين بار در فيلمي با عنوان «گودزيلا» به كارگرداني ايشيرو هوندا[131] در سال 1954 بر پرده سينما نمايان و خيلي زود در ژاپن و خارج از مرزهاي اين كشور محبوب شد. علاوه بر سينما در پويانمايي هم كه اصولا ژاپن در تجارت جهاني آن موفق‌تر از سينما بود، اين كشور نمادهاي فرهنگي زيادي خلق كرد كه معرف كشورشان هست. براي مثال مي‌توان به دورائه‌مون[132] اشاره كرد كه گربه‌اي رباتي است كه در زمان سفر مي‌كند. ذكر اين نكته هم لازم است كه انيمه كه كلمه‌اي ژاپني است امروزه در تمام جهان به عنوان پويانمايي ژاپني پذيرفته شده است و خود نمادي از فرهنگ ژاپن است.

مانگا هم از ديگر نمادهاي فرهنگي ژاپن است. مانگا كتاب‌هاي مصور يا كميك استريپ خاص ژاپن است كه هر چند ريشه آن در هنر ژاپن تا سده‌هاي مياني هم مي‌رسد، اما تقريبا شكوفايي آن بعد از جنگ جهاني دوم و متأثر از كتاب‌هاي مصور غربي به خصوص آمريكا بود. با اين همه امروزه مانگا يك نماد فرهنگي خاص ژاپن و صنعتي فرهنگي در اين كشور است كه در بخش تجارت فرهنگي به آن اشاره خواهيم كرد. در زمينه غذا و نوشيدني هم ژاپن توانسته است نمادهاي فرهنگي زيادي براي خود دست و پا كند كه معروفترين آنها سوشي، تمپورا، واسابي[133] و ... است. لباس‌هاي سنتي ژاپني كه با نام عمومي كيمونو شناخته مي‌شود هم از ديگر نمادهاي فرهنگي ژاپن به حساب مي‌آيد.

مي‌توان به آنچه آمد فهرست بلند ديگري از نمادهاي فرهنگي ژاپن اضافه كرد كه در اينجا به خاطر اجتناب از طولاني شدن مطلب از آنها چشم پوشي مي‌كنيم. اين فهرست مي‌تواند در بر گيرنده مفاهيم و بناهاي تاريخي و نيز ساخته‌هاي صنعتي دوران معاصر به خصوص كاراكترهاي بازي‌هاي رايانه‌اي هم باشد. نيز به همه اين‌ها مي‌توان فهرست بلندي از شخصيت‌هاي فرهنگي و تاريخي را اضافه كرد كه امروزه به عنوان نماد ژاپن در جهان خارج شناخته مي‌شوند كه در بخش بعدي شناخته شده‌ترين آنها را با عنوان مفاخر فرهنگي ژاپن معرفي خواهيم كرد.

4-2 مفاخر فرهنگی:  در اينجا منظور ما از مفاخر فرهنگي انسان‌هاي فرهيخته‌اي خواهد بود كه دست آوردهاي آنها در حوزه فرهنگ موجب مباهات و افتخار است. هنگامي هم كه صحبت از مفاخر فرهنگي ژاپن مي‌شود، بي شك بايد تمامي مفاخر اين كشور در طول تاريخ را در نظر داشت، اما از آنجا كه چنين كاري در اين مختصر نمي‌گنجد، تنها به معرفي چند نفر از مفاخر اين كشور در هر دوره اكتفا مي‌كنيم.

دوران باستان:

شوتوكو تايشي (574 تا 622): هر چند شوتوكو تايشي يكي از اشراف و سياستمداران دوره آسوكا است، اما اعزام هيأت‌هايي از سوي او به چين و نيز پشتيباني او از جذب و پذيرش فرهنگ چين و آسيا، او را به يكي از تأثيرگذارترين شخصيت‌ها در شكوفايي فرهنگ ژاپن در دوره باستان بدل کرده است.

كوكاي (774 تا 835): راهب بودايي اوايل دوره هيان كه در چين درس خواند. او علاوه بر نقشش در تحول آيين بودا در ژاپن، به عنوان يك خطاط و اديب درجه اول آن دوران هم شناخته شده است.

موراساكي شيكي‌بو (حدود 973 تا 1014): نويسنده زن اواسط دوره هيان و از بزرگترين نويسندگان تاريخ ادبيات ژاپن. او خالق شاهكار «داستان گنجي» است كه از آن با عنوان نخستين رمان جهان نام برده مي‌شود.

سده‌هاي مياني:

كامو نو چومِی (1155 تا 1216): شاعر و نويسنده اواخر دوره هيان و اوايل دوره كاماكورا كه كتاب «يادداشت‌هاي كومه»[134] او يكي از سه شاهكار جستار نويسي در تاريخ ادبيات ژاپن به حساب مي‌آيد.

كان‌آمي (1333 تا 1384) و پسرش زه‌‌آمي (1363 تا 1443): هنرمندان نمايش ژاپني كه توانستند نمايش سنتي نو را تكامل ببخشند.

سِشّو[135] (1420 تا 1506): راهب آيين ذن و نقاش نقاشي آب مركب سومی‌ئه. او براي يادگيري به چين رفت و سبك‌هاي نقاشي آب و مركب را آنجا فرا گرفت. بعد از برگشت به ژاپن، موفقيت‌هاي زيادي در استقلال نقاشي آب مركب ژاپني از چيني داشت و شاهكارهاي زيادي خلق كرد.

دوران مدرن نخستين:

سِن نو ريكيو[136] (1522 تا 1591): يكي از بزرگترين استادان چاي.

اِیتوكو كانو[137] (1543 تا 1590): از نقاشان سر آمد دوره موروماچي و معروفترين نقاش سبك كانوها[138]، سبكي كه تا پايان دوره ادو سبك محوري در تاريخ نقاشي ژاپن بود.

مياموتو موساشي[139] (1584 تا 1645): سامورايي و هنرمند اوايل دوره ادو كه امروزه در جهان به خاطر كتابش «كتاب پنج حلقه»[140] شخصيتي شناخته شده است.

ماتسوئو باشو (1644 تا 1694): بزرگترين و مشهورترين شاعر هايكوسراي ژاپن است. او در خارج از مرزهاي ژاپن هم بسيار شناخته شده است و هايكوي جهيدن وزغ در بركه كهن او احتمالا شناخته‌شده‌ترين شعر در جهان باشد.

چيكاماتسو مونزائه‌مون (1653 تا 1725): نمايشنامه نويس مشهور دوره ادو كه براي نمايش عروسكي جوروري و نيز كابوكي متن نمايش مي‌نوشت.

كاتسوشيكا هوكوسايي (1760 تا 1849): از معروفترين نقاشان تاريخ نقاشي ژاپن كه آثارش در سبك اوكي‌يوئه بودند.

اوتاگاوا هيروشيگه[141] (1797 تا 1858): نقاش سبك اوكي‌يوئه كه برخي از آثارش به اروپا برده شد و بر هنرمندان بزرگ اروپايي تأثير گذاشت.

تاداتاكا اينو[142] (1745 تا 1818): او بازرگان بود، اما با صرف هفده سال وقت و پيمايش پياده تمامي خاك ژاپن نخستين نقشه حقيقي از كشور ژاپن را ترسيم كرد.

دوران مدرن:

شوئين يوشيدا[143] (1830 تا 1859): سامورايي، متفكر و معلم ژاپني كه از او با نام رهبر معنوي و نظريه پرداز اصلاحات ميجي نام برده مي‌شود.

يوكيچي فوكوزاوا (1835 تا 1901): متفكر و معلم ژاپني دوره ميجي كه سهم زيادي در معرفي فرهنگ غربي به ژاپني‌ها داشت.

ايچي‌يو هيگوچي[144] (1872 تا 1896): داستان نويس زن ژاپني كه عنوان نخستين داستان نويس زن ادبيات مدرن ژاپن را دارد. با اينكه مرگي زود هنگام در 24 سالگي داشت، اما از سرآمدان ادبيات مدرن ژاپن به حساب مي‌آيد.

كائورو اوساناي[145] (1881 تا 1928): نويسنده، كارگردان و منتقد هنرهاي نمايشي كه عموما از او با عنوان پدر نمايش مدرن ژاپن ياد مي‌شود.

ناتسومه سوسه‌كي (1867 تا 1916): يكي از نويسندگان محبوب و بزرگ ادبيات مدرن ژاپن است.

كِنجي ميازاوا (1896 تا 1933): شاعر و نويسنده ادبيات كودك كه محبوبيت بسيار بالايي در بين ژاپني‌ها دارد.

دوران معاصر:

در دوران معاصر به خاطر گسترش ارتباطات جهاني و نيز توسعه رسانه‌ها، مسلما ژاپني‌هاي بيشتري در جهان شناخته شده‌اند و فهرست نام آنها بسيار طولاني خواهد شد. براي مثال تا سال 2019 بيست و پنج نفر ژاپني موفق شدند جايزه نوبل دريافت كنند كه تقريبا همگي آنها در جهان و در زمينه تخصص خود شناخته شده هستند. در اين بين دو نفر موفق به دريافت نوبل ادبيات شدند كه به ترتيب كاواباتا ياسوناري و كِنزابورو اوئه بودند. همچنين كازوئو ايشي‌گورو[146] كه 2017 نوبل ادبيات دريافت كرد، هر چند مليت انگليسي دارد، اما اصالتا ژاپني و متولد ناگاساكي است. در زمينه ادبيات همچنين مي‌توان از شخصيت‌هاي ديگري چون يوكي‌ئو ميشيما[147] و هاروكي موراكامي[148] نام برد كه موراكامي به واسطه تيراژ بالا و ترجمه آثارش به بيشتر زبان‌هاي دنيا، شناخته‌شده‌ترين نويسنده ژاپني حال حاضر است.

در زمينه سينما هم، بعد از جهاني شدن سينماي اين كشور در سال‌هاي بعد از جنگ جهاني دوم و درخشش فيلم‌هاي ژاپني در جشنواره‌هاي فيلم معتبر جهاني، بسياري از سينماگران اين كشور در جهان شناخته شدند كه از معروفترين آنها مي‌توان به ياسوجيرو اوزو[149]، كِنجي ميزوگوچي[150]، آكيرا كوروساوا[151]، ميكي‌ئو ناروسه[152]، توشیرو ميفونه[153]، ناگيسا اوشيما[154]، تاكِشي كيتانو[155]، كِن واتانابه[156] و ... اشاره كرد. در زمينه پويانمايي، انيمه و مانگا هم با توجه به جايگاه جهاني ژاپن در اين صنعت، اين كشور داراي مفاخر فرهنگي زيادي است كه از جمله مي‌توان به اوسامو تِزوكا[157]، ماچيكو هاسه‌گاوا[158]، هايائو ميازاكي[159] و ... اشاره كرد.

در زمينه موسيقي و با توجه به اهتمامي كه اين كشور بعد از اصلاحات ميجي به ترويج موسيقي كلاسيك غربي داشته است، موسيقي‌دانان و نوازندگان زيادي از اين كشور در غرب نام و آوازه‌اي براي خود و موسيقي ژاپن دست و پا كردند كه بي شك معروفترين آنها توئورو تاكه‌ميتسو[160] و سِیجي اوزاوا[161] هستند. در زمينه معماري هم ما با نام‌هاي ژاپني شناخته شده‌اي در جهان روبرو هستيم كه شناخته‌ شده‌ترين آنها تادائو آندو[162] و كنزو تانگه[163] هستند.

علاوه بر اين‌ها ما مي‌توانيم در هنرها و زمينه‌هاي ديگر هم فهرستي از مفاخر فرهنگي اين كشور بياوريم كه به دليل پرهيز از طولاني شدن كلام به همين‌ها اكتفا مي‌كنيم.

4-3 تأثیر فرهنگ خارجی: در زمينه حضور خارجيان در ژاپن در قسمت‌هاي پيشين اشاراتي داشتيم. چنان كه گفته شد، از قرن چهارم به بعد ما شاهد حضور افرادي از شبه جزيره كره در ژاپن هستيم كه بر فناوري، زندگي و فرهنگ ژاپن تأثير زيادي گذاشتند (كامه‌دا، 2011: 127). به اين افراد و اصولا به خارجياني كه از قرن چهارم به بعد به ژاپن آمدند، اصطلاحا توراي‌جين گفته مي‌شد كه اين افراد نقش بسيار زيادي در توسعه فرهنگي ژاپن داشتند كه بزرگترين آن انتقال دين بودايي به ژاپن در قرن ششم بود. توراي‌جين‌ها عمدتا اهل كره يا چين بودند، اما در بين آنها كساني هم بودند كه برخي از محققين ژاپني احتمال مي‌دهند ايراني و يا ايراني تبار باشند (ايموتو، 1388: 34).

حضور بعدي خارجي‌ها در ژاپن مربوط به اروپاييان است كه پيشتر به آن اشاره كرديم. آنها قرن شانزدهم و با دو سوغات تفنگ و مسيحيت به ژاپن آمدند. در واقع سال 1543 سه نفر پرتغالي به شكل اتفاقي و بعد از اينكه در دريا دچار حادثه شدند به جزيره تانه‌گاشيما[164] در جنوب ژاپن رسيدند و اين چنين پاي غربي‌ها به ژاپن رسيد. بعد از آن و از سال 1549 مبلغين كاتوليك از پرتغال، اسپانيا و ايتاليا به ژاپن آمدند كه با استناد به ياماكاوا تعداد آنها تا سال 1579 هشت نفر بود (ياماكاوا، 2010: 136). با فعاليت اين مبلغين، مسيحيت در ژاپن غربي رواج پيدا كرد بطوري كه به گفته اينوئوئه تعداد آنها بعد از سال 1600 حدود هفتصد تا هفتصد و پنجاه هزار نو مسيحي بود (اينوئوئه، 1988: 276). وقایع سیاسی و اجتماعی متعاقب حضور این مبشرین مسیحی باعث شد تا خیلی زود حکومت جنگجویی وقت ژاپن در سال 1612 دستور به ممنوعیت تبلیغ آیین مسیحیت و حتی تخریب کلیساها داد. همان طور که پیشتر هم ذکر شد، سر انجام در سال 1633 سیاست کشور بسته یا ساکوکو کامل شد که به موجب آن مسیحیت کلا ممنوع و حتی اعتقاد به آن هم جرم و مستوجب جزای مرگ بود. همچنین ارتباطات کشور با جهان خارج تنها محدود به چین و انگشت شمار تاجران هلندی شد که این‌ها هم اجازه داشتند تنها در جزیره ده‌جیما در ناگاساکی مستقر شوند.

همان طور که پیشتر هم گفته شد، در طول تقریبا هفتاد سالی که اروپاییان اعم از بازرگان و مبشرین مسیحی به ژاپن رفت و آمد داشتند، فرهنگ آنها با نام فرهنگ نانبان بر فرهنگ مومویاما تأثیر گذاشت (یاماکاوا، 2010: 141). با اخراج غربی‌ها از ژاپن و محدود نمودن ارتباط با آنها به جزیره ده‌جیما و آن هم تنها با تعدادی انگشت شمار بازرگان و پزشک هلندی، تأثیر گذاری فرهنگ غربی بر ژاپن به شکل خیلی محدود ادامه پیدا کرد که عموما از آن با عنوان رانگاکو[165] نام برده می‌شود. در تعریف رانگاکو یا هلندشناسی عموما گفته می‌شود که آن علمی است که از اواسط دوره اِدو با استفاده از زبان هلندی به تحقیق در علم و فرهنگ غربی می‌پرداخت. همچنین هلندی‌هایی که در ده‌جیما بودند، وظیفه داشتند هر سال گزارشی درباره اوضاع اروپا به حکومت ژاپن بدهد که کین از آن به عنوان "پنجره‌ای به جهان" برای ژاپن در آن زمان یاد می‌کند (کین، 2012: 5-274).

دوره بعدی تأثیرگذاری شدید فرهنگ غرب بر ژاپن و البته دور دوم تبلیغ مسیحیت در این کشور، مربوط به دوره اصلاحات میجی و آغاز مدرنیزاسیون در این کشور است که در بخش‌های قبلی به آن اشاره شد. شدت تأثیر پذیری از فرهنگ غربی در این دوره زیاد بود و حتی شامل ظواهر زندگی هم می‌شد. این تأثیر به حدی بود که آن زمان برخی اروپایی‌ها صرفا با دیدن همین ظواهر ژاپنی را متهم به تقلید میمون وار از غرب کردند (همان: 289)، هر چند گذر زمان نشان داد که آنها نه تقلید که فرهنگ را جذب می‌کنند و به تدریج آن را ژاپنی می‌کنند، مسأله‌ای که سنت فرهنگی ژاپنی‌ها از دوران کهن بوده و هست.

مرحله سوم تأثیر گذاری فرهنگ غربی و البته تبلیغ مسیحیت در ژاپن هم، بعد از جنگ جهانی دوم و شکست این کشور در جنگ بود. بعد از جنگ عملا ژاپن در جبهه غرب قرار گرفت و متحد آمریکا شد. همچنین به موجب قانون اساسی جدید ژاپن، آزادی بیان و عقیده ضمانت می‌شد. در نتیجه بار دیگر ما شاهد حضور مبشرین مسیحی غربی و حتی مبشرینی از کره هستیم. به علاوه در این زمان اشتیاق زیادی در بین مردم ژاپن نسبت به فرهنگ مدرن آمریکا وجود داشت و به نظر می‌رسید بار دیگر این کشور در مسیر تقلید از غرب به خصوص آمریکا قرار گرفته است. با این همه پیشرفت اقتصادی ژاپن و قرار گرفتن این کشور در رده دوم بزرگترین اقتصاد جهان بعد از آمریکا، اعتماد به نفس را در ژاپنی‌ها زنده کرد تا بار دیگر این کشور ضمن اخذ فرهنگ مدرن آمریکایی اقدام به هضم و ژاپنی کردن آن کند و مؤلفه‌های فرهنگی خاص خود چون مانگا و انیمه را تولید و به جهان عرضه کند. بنابراین به جای این تصور که ژاپنی‌ها بسیار متأثر از غرب هستند، شاید بهتر باشد بگوییم آنها با اشتیاق بسیار این فرهنگ را جذب و هضم می‌کنند، اما در نهایت همان ژاپنی می‌مانند. شاهد این مدعا اینکه با وجود تبلیغ گسترده مسیحیت در ژاپن از سوی مبشرین غربی و آسیایی، جمعیت مسیحیان در این کشور تنها 1.1 درصد و کمتر از دو میلیون نفر است (بونکاچو، 2021: 54). این پذیرش و ژاپنی کردن چنین شرح شده است: "ژاپن معاصر این اثر را القا می‌کرد که آمیزه‌ای است از چندین گونه‌ی فرهنگ وارداتی که به نظر می‌رسد بر فرهنگ بومی ژاپن غلبه دارند. با این همه اگر دقت کنیم در می‌یابیم که اینجا یک عنصر بسیار ژاپنی هست. مشخصه‌ی تاریخ فرهنگ ژاپن، پذیرش دلیرانه و جذب تأثیرات خارجی است. خاک ژاپن پذیرای هر گونه فرهنگی است، اما این خاک مقید است به طبیعت و اوضاع ژاپن که خود دو سیمای اساسی دارد: سازگار کردن و چند گانگی و این دو دیری است که دو صفت فرهنگی ژاپنی بوده‌اند (تازاوا و دیگران، 1375: 106)".

5- صنعت فرهنگ: صنایع فرهنگی گونه‌ای از صنعت است که به آفرینش، تولید و توزیع محصولات و خدماتی می‌پردازد که ماهیت آنها فرهنگی است. امروزه بیشتر به جای صنایع فرهنگی، از واژه صنایع خلاق استفاده می‌شود، چرا که تولید محصولات فرهنگی بر خلاقیت، دانش و مهارت تولید کنندگان متکی است. در اینجا با استناد به گزارش کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل یا آنکتاد (UNCTAD) نگاهی به وضعیت صنایع خلاق ژاپن داریم، گزارش جامعی که سال 2018 منتشر شد. در این گزارش صنایع خلاق بطور کلی به هفت دسته تقسیم شده‌اند: 1- صنایع دستی، 2- سمعی و بصری، 3- طراحی، 4- رسانه‌های جدید، 5- هنرهای نمایشی، 6- نشر و 7- هنرهای تجسمی. در این تقسیم بندی، طراحی طیفی وسیع از صنایع خلاق است که از مد تا طراحی لوازم خانه را در بر می‌گیرد. همچنین طراحی داخلی و جواهرات هم در طیف طراحی قرار می‌گیرد، طیفی که 62 درصد کل صادرات صنایع خلاق سال 2015 جهان را به خود اختصاص داد. در همان سال سهم صنایع دستی هفت، سمعی و بصری چهار، هنرهای تجسمی یازده، نشر هفت، رسانه‌های جدید هشت و هنرهای نمایشی یک درصد بود (آنکتاد، 2018: 22).

در سال 2015 ژاپن با صادرات 6.631 میلیارد دلاری صنایع خلاق جایی میان ده صادر کننده برتر جهان این صنایع نداشت (همان: 21)، اما با واردات حدودا هیجده میلیاردی این صنایع رتبه هفتم کشورهای وارد کننده صنایع خلاق بعد از آمریکا، فرانسه، هنگ کنگ، انگلیس، آلمان و سوئد را به خود اختصاص داد که نشان دهنده تراز منفی حدودا 11 میلیاردی برای این کشور در صنایع خلاق است (همان: 23). در سال 2014، صادرات اقلام مرتبط با صنایع خلاق ژاپن 6.7 میلیارد دلار بود که سهم اصلی را در این صادرات صنایع مرتبط با طراحی با 2.1 میلیارد دلار به خود اختصاص داده بود. در همین سال سهم سمعی و بصری 1.6 میلیارد، رسانه‌های جدید 1.1 میلیارد، هنرهای تجسمی 589 میلیون، هنرهای نمایشی 485 میلیون، صنایع دستی 343 میلیون و نشر هم حدود 350 میلیون دلار بود (همان: 256). البته این مقدار صادرات در مقابل کل صادرات این کشور، رقمی نا چیز و کمتر از 1 درصد آن را تشکیل می‌دهد. در همین سال واردات مرتبط با صنایع خلاق ژاپن 20.3 میلیارد دلار بود که 70 درصد آن صنایع خلاق مرتبط با طراحی و رسانه‌های جدید بود (همان: 256).

شرکای اصلی ژاپن در تجارت صنایع خلاق به ترتیب کشورهای آمریکا، هنگ کنگ، چین، سوئد، آلمان، تایوان، فیلیپین، کره جنوبی، هلند و استرالیا بودند که در این بین تراز تجاری این کشور با کره، تایوان و چین منفی و با بقیه مثبت بود (همان: 257). بیشترین تراز تجاری مثبت را با هنگ کنگ با 882 میلیون و بیشترین تزار تجاری منفی را با چین با حدود 10.6 میلیارد دلار داشت (همان: 257).


[1] 文化/Bunka.

[2] 文明/Bunmē.

[3] 上位文化/Jōi Bunka/High Culture.

[4] نام جنوبی‌ترین جزایر ژاپن که قبلا پادشاهی مستقلی به همین نام بود و به لحاظ نژادی، زبانی و ... تفاوت‌هایی با ژاپنی‌ها دارند.

[5] 東日本/Higashi Nihon.

[6] 西日本/Nishi Nihon.

[7] 糸魚川静岡構造線/Itoigawa shizuoka kōzōsen.

[8] 日本アルプス/Nihon Arupusu/Japanese Alps.

[9] Donald Keene (1922-2019).

[10]  اين مسأله در سال‌هاي بعد از انقلاب در كشور ما هم بسيار مورد توجه قرار گرفت. براي اطلاعات بيشتر رجوع كنيد به (نقي‌زاده و ذاكري، 1397: 296).

[11] 家元制度/Iemoto Seido.

[12] 生け花/Ikebana.

[13] 縄文文化/Jōmon Bunka.

[14] 弥生文化/Yayoi Bunka.

[15] 古墳文化/Kofun Bunka.

[16] 飛鳥文化/Asuka Bunka.

[17] 白鳳文化/Hakuhō Bunka.

[18] 天平文化/Tenpyō Bunka.

[19] 唐風文化/Tōfū Bunka.

[20] 弘仁・貞観文化/Kōnin Jōgan Bunka.

[21] 国風文化/Kokufū Bunka.

[22] 院政期文化/Inseiki Bunka.

[23] 北山文化/Kitayama Bunka.

[24] 東山文化/Higashiyama Bunka.

[25] 寛永文化/Kanē Bunka.

[26] 元禄文化/Genroku Bunka.

[27] 宝暦・天明文化/Hōreki Tenmē Bunka.

[28] 化政文化/Kasei Bunka.

[29] 令和時代/Reiwa Jidai(2019-   ).

[30] 渡来人/Toraijin.

[31] 法隆寺献納宝物/Hōryūji kennō hōmotsu.

[32] 東京国立博物館/Tōkyō kokuritsu Hakubutsukan.

[33] 公家/Kuge.

[34] 武家/Buke.

[35]  狂言/Kyōgen: نوعي نمايش شاد ژاپني كه بيشتر به صورت ميان پرده اجرا مي‌شود.

[36] 生け花/Ikebana.

[37] 南蛮文化/Nanban Bunka.

[38] 能楽/Nōgaku.

[39] 歌舞伎/Kabuki.

[40] 鎖国/Sakoku.

[41] 文明開化/Bunmē Kaika.

[42] 和魂洋才/Wakon yōsai.

[43] 出島/Dejima.

[44] Delft.

[45] 大津絵/Ōtsue.

[46] 葛飾北斎/Katsushika Hokusai(1760-1849).

[47] Japonisme.

[48] トヨタ/Toyota.

[49] ソニー/Sony.

[50] パナソニック/Panasonic.

[51] アニメ/Anime.

[52] ジェイポップ/J-POP.

[53]  国際文化振興会/Kokusai Bunka shinkōkai: اين انجمن در سال 1934 و با هدف معرفي فرهنگ ژاپن در خارج از كشور تأسيس شد.

[54] 大アジア協会/Dai ajia Kyō.

[55] 国際交流基金/Kokusai kōryū kikin/Japan Foundation.

[56] Association of Southeast Asia Nation (ASEAN).

[57] Official Development Assistance.

[58] 日米センター/Nichibē sentā/Center for global partnership.

[59] 日本21世紀ビジョン/Nihon 21 sēki Bijon.

[60] クールジャパン/Kūru japan/Cool Japan.

[61] 文化政策/Bunka Seisaku.

[62] 帝国芸術院/Tēkoku gējutsuin.

[63] 文化勲章/Bunka Kunshō.

[64] 無策/Musaku.

[65] 国立劇場/Kokuritsu gekijō/National theatre of Japan.

[66] 文化庁/Bunka chō/ Agency for Cultural Affairs.

[67]  地方自体/Chihō jitai: نوعي سيستم اداره امور مناطق بر اساس خواست مردم آن مناطق است. بر اساس اصل هشتم قانون اساسي ژاپن دولت‌هاي محلي كه شامل شهرها، شهرستان‌ها، شهرك‌ها و ... است، جهت اداره امور آن مناطق بر اساس خواست مردم آن منطقه داراي اختيارات زيادي هستند.

[68] 文化振興条例/Bunka shinkō jōrē.

[69] 芸術文化振興基金/Geijutsu bunka shinkō kikin/Japan Arts Council.

[70] 企業メセナ協議会/Kigyō mesena kyōgikai/Association for Corporates Support of the Arts.

[71] 文化振興マスタープラン ―文化立国の実現に向けて―/Bunka shinkō masuta puran/The Cultural Promotion Master Plan: Building a Culturally Oriented Nation.

[72] 文化芸術基本法/Bunka Geijutsu kihon hō.

[73] 雅楽/Gagaku.

[74] 外局/Gaikyoku.

[75] 浄瑠璃/Jōruri.

[76] ビジット・ジャパン・キャンペーン/Visit JAPAN Campaign.

[77] 観光庁/Kankō chō/Japan Tourism Agency.

[78] 国土交通省/Kokudo kōtsū shō/Ministry of Land, Infrastructure, Transport and Tourism.

[79] The Travel & Tourism Competitiveness Report 2019.

[80] 雅楽/Gagaku.

[81] 小千谷縮・越後上布/Ojachijimi echi jōfu.

[82] チャッキラコ/Chakkirako.

[83] アイヌ古式舞踊/Ainu Koshiki buyō.

[84] 和食/Washoku.

[85] 和紙/Washi.

[86] 東京市/Tōkyō shi/Tokyo city.

[87] 東京都/Tōkyō to/Tokyo Metropolis.

[88] 国立西洋美術館/Kokuritsu sēyō bijutsukan/The National Museum of Western Art.

[89] 浅草寺/Sensōji.

[90] 明治神宮/Meiji Jingū.

[91] 東京スカツリー/Tokyo SKY TREE.

[92] 大阪城/Ōsaka jō.

[93] 古都京都の文化財/Koto kyōto no Bunkazai/Historic Monuments of Ancient Kyoto.

[94] 千葉県/Chiba ken.

[95] 成田国際空港/Narita Kokusai kūkō.

[96] 古都奈良の文化財/Koto Nara no Bunkazai/Historic Monuments of Ancient Nara.

[97] 紀伊山地の霊場と参詣道/Kiisanchi no Rējō to Sankē michi/Sacred Sites and Pilgrimage Routes in the Kii Mountain Range.

[98] 愛知県/Aichi ken.

[99] 福岡県/Fukuoka ken.

[100] 明治日本の産業革命遺産 製鉄・製鋼、造船、石炭産業/Meiji Nihon no sangyō kakumē Sētetsu sēkō, zōsen, Sekitan sangyō/Sites of Japan’s Meiji Industrial Revolution: Iron and Steel, Shipbuilding and Coal Mining.

[101] 沖縄県/Okinawa ken.

[102] 琉球王国/Ryūkyū Ōkoku.

[103] 琉球王国のグスク及び関連遺産群/Ryūkyū Ōkoku no gusuku oyobi kanren isangun/Gusuku Sites and Related Properties of the Kingdom of Ryukyu.

[104] 国立国会図書館/Kokuritsu kokkai toshokan/National Diet Library.

[105] 関西館/Kansaikan.

[106] 国際子ども図書館/Kokusai kodomo toshokan/International Library of Childeren’s Litrature.

[107] 京都国立博物館/Kyōto kokuritsu Hakubutsukan/Kyoto National Museum.

[108] 奈良国立博物館/Nara kokuritsu Hakubutsukan/Nara National Museum.

[109] 九州国立博物館/Kyūshū kokuritsu Hakubutsukan/Kyushu National Museum.

[110] 浮世絵/Ukiyo e.

[111] 『富嶽三十六景』/Fugaku San jū rokkē.

[112] 『神奈川沖波裏』/Kanagawa okinamiura.

[113] サクラ/Sakura.

[114] 花見/Hanami.

[115] 漆器/Shikki.

[116] 日本刀/Nihon tō.

[117] 刀/Katana.

[118] 生花/Ikebana.

[119] 折紙/Origami.

[120] 墨絵/Sumi-e.

[121] 鳥居/Torii.

[122] 幸福の科学/Kōfuku no Kagaku/Happy Science.

[123] 柔道/Judō.

[124] 柔術/Jūjutsu.

[125] 合気道/Aikidō.

[126] 忍者/Ninja.

[127] 浪人/Rōnin.

[128] 尺八/Shakuhachi.

[129] 三味線/Shamisen.

[130] ゴジラ/Gojira/Godzilla.

[131] 本田猪四郎/Honda Ishirō(1911-1993).

[132] ドラエモン/Doraemon.

[133] 山葵/Wasabi.

[134] 『方丈記』/Hōjōki.

[135] 雪舟/Seshshū(1420-1506).

[136] 千利休/Sen no Rikyū(1522-1591).

[137] 狩野永徳/Kanō Eitoku (1543-1590).

[138] 狩野派/Kanō ha.

[139] 宮本武蔵/Miyamoto Musashi(1584-1645).

[140] 『五輪書』/Gorin sho.

[141] 歌川広重/Utagawa Hiroshige (1797-1858).

[142] 伊能忠敬/Inō Tadataka(1745-1818).

[143] 吉田松陰/Yoshida Shōin (1830-1859).

[144] 樋口一葉/Higuchi Ichiyō (1872-1896).

[145] 小山内薫/Osanai Kaoru(1881-1928).

[146] カズオ・イシグロ/Kazuo Ishiguro(1954-    ).

[147] 三島由紀夫/Mishima Yukio(1925-1970).

[148] 村上春樹/Murakami Haruki(1949-   ).

[149] 小津安二郎/Ozu Yasujirō(1903-1963).

[150] 溝口健二/Mizoguchi Kenji(1898-1956).

[151] 黒澤明/Kurosawa Akira(1910-1998).

[152] 成瀬巳喜男/Naruse Mikio(1905-1969).

[153] 三船敏郎/Mifune Toshirō(1920-1997).

[154] 大島渚/Ōshima Nagisa(1932-2013).

[155] 北野武/Kitano Takeshi(1947-   ).

[156] 渡辺謙/Watanabe Ken(1959-   ).

[157] 手塚治虫/Tezuka Osamu(1928-1989).

[158] 長谷川町子/Hasegawa Machiko(1920-1992).

[159] 宮崎駿/Miyazaki Hayao(1941-   ).

[160] 武満徹/Takemitsu Tooru(1930-1996).

[161] 小澤征爾/Ozawa Seiji(1935-   ).

[162] 安藤忠雄/Andō Tadao(1941-   ).

[163] 丹下健三/Tange Kenzō(1913-2005).

[164] 種子島/Tanegashima.

[165] 蘭学/Rangaku.