ازدواج در فرهنگ سنتی چین

از دانشنامه ملل


در فرهنگ سنتی چین همیشه ازدواج امری پسندیده و طلاق امری ناپسند و مذموم بوده است. از آن­جا که در تفکر کنفوسیوسی، خانواده هسته­‌ی اولیه­‌ی جامعه به­ شمار رفته و ازدواج آغاز تشکیل این هسته است، بنابراین هم دولت و هم خانواده­‌ها برای تقویت این امر پیشقدم شده و اغلب برای دختران و پسران پیش از رسیدن به سن ازدواج، همسر آینده را انتخاب و پس از رسیدن به سن مناسب، مراسم ازدواج آن­ها را برگزار می­‌کردند. به طور کلی، در جامعه­‌ی سنتی چین داشتن چند همسر رسمی و یا معشوقه از نظر جامعه و قانون امری مجاز بوده و مشکل خاصی مترتب آن نمی­‎‌ شد. به همین سبب هم شخص امپراتور و مقامات درباری و هم افراد متمول جامعه در کنار همسر اصلی خود از چندین همسر فرعی و یا همسران به اصطلاح صیغه‌­ای برخوردار بودند که البته هرکدام از این زنان باتوجه به مقام و موقعیت خانوادگی، از جایگاه متفاوتی برخوردار بودند. به خاطر اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده در فرهنگ سنتی چین، گاهی از ازدواج به عنوان ابزاری برای ثبات کشور و پایداری حکومت و سیاست استفاده می­‌شد. در تاریخ این کشور کم نیست مواردی­ که امپراتوران چینی برای برقراری صلح و ثبات و نشان دادن حسن نیت نسبت به اقوام و قبایل مرزنشین، از موافقت با ازدواج دختران درباری با فرزندان حاکمان این مناطق استفاده کرده و این­گونه ازدواج­‌ها به سال­‌ها نزاع و درگیری پایان داده و منجر به صلح و دوستی بین چین و حاکمان این مناطق می‌­شد.

تحول در قانون و مقررات سنتی ازدواج

زلزله­‌ی شدید حاصله از سقوط نظام امپراتوری در سال1911میلادی، و آغاز جنبش اصلاحی چهارم ماه مه در سال1919، تغییرات گسترده‌­ای را هم در آداب و رسوم و ارزش­‌های حاکم بر جامعه، از جمله در قوانین و مقررات ازدواج به وجود آورد. با توجه به وقوع و ادامه‌­ی جنگ داخلی و تجاوز ژاپن به چین در طول نیمه­‌ی نخست قرن بیستم، فرصت لازم برای تدوین مقررات جدید برای ازدواج و طلاق پیش نیامد، ولی با روی کار آمدن کمونیست‌­ها در سال 1949 و برقراری ثبات در این کشور، نخستین قانون جدید ازدواج و طلاق در سال 1950در کنگره‌­ی ملی خلق چین تصویب و به مورد اجرا گذاشته شد. براساس این قانون، زنان برای نخستین بار در طول تاریخ چین اجازه­‌ی درخواست طلاق یافتند. با تغییر قانون ظالمانه و تبعیض آمیز گذشته که طبق آن زنان به هیچ وجه حق درخواست طلاق نداشته و مجبور بودند تحت هر شرایطی به زندگی با همسرانی که خود در انتخاب آن­ها هیچ نقشی نداشته‌­اند، باسختی و مشقت ادامه دهند، آن­هایی که از ازدواج خود راضی نبودند فرصت پیدا کردند تا تقاضای جدایی کنند. در همان سال­‌های نخست آن­چنان تعداد تقاضا برای طلاق از سوی زنان که نوعی مخالفت با فرهنگ سنتی جامعه بود بالا رفت که موجب نگرانی شدید جامعه شده و اغلب روستاییان با این قانون به مخالفت پرداخته و خواستار لغو آن شدند. طبق گزارشی، در برخی از مناطق شمال مرکزی چین که تقاضای طلاق از سوی زنان را نوعی مخالفت با ارزش­‌های اجتماعی می‌­دانستند، ده­‌ها هزار زن متقاضی طلاق را به قتل رسانده و یا پس از جلوگیری از طلاق، زنان دست به خود کشی زدند[۱].

با اجرای اصلاحات، تغییرات گسترده‌­ای در زمینه‌­های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در جامعه­‌ی چین ایجاد شد. ازدواج و خانواده هم از این تغییر مستثنی نبوده است. با اجرای مقررات تنظیم خانواده و کنترل زاد و ولد، گستره­‌ی خانواده که در گذشته خیلی زیاد و شلوغ بود، به بین 1 تا3 نفر کاهش یافته و سن ازدواج نیز بالاتر رفته و میزان طلاق بیش از گذشته شده و زنان و مردان طلاق گرفته، برخلاف گذشته، می­‌توانند به ازدواج مجدد فکر کنند. براین اساس، موضوع ازدواج و خانواده در این کشور دچار تحولات عمیقی شده و از شکل سنتی به مدرن و از حالت بسته به سمت باز درحال حرکت است. انتخاب همسر، جایگاه اعضای خانوادگی، و شرایط رفع نیازهای جنسی متنوع شده و به همین میزان بر مشکلات خانوادگی نیز افزوده شده است. برخلاف سنت گذشته که هر دختر و پسری که به سن ازدواج می­‌رسید، لزوما می­‌بایست ازدواج کند، شرایط جدید زندگی و عوامل مختلف اجتماعی- اقتصادی، زمینه را برای شکل گیری گروهی که رغبتی به ازدواج ندارند را فراهم ساخته است. درحال حاضر، تعداد زیادی از زنان و مردان مجرد وجود دارد که بنا به دلایل مختلف زیر بار ازدواج نرفته و به صورت مجرد یا زندگی توافقی با دیگران می‌­پردازند. این روند روز به روز در جامعه افزایش یافته و بخش زیادی از این مجرد­ها را زنان تحصیل­‌کرده، پولدار و دارای شغل مناسب تشکیل می­‌دهند.

نخستین قانون ازدواج در چین نوین در سال1950میلادی، از سوی کنگره­‌ی ملی خلق چین تدوین، تصویب رسیده و به مورد اجرا گذاشته شد. در سال1980 پس از اجرای اصلاحات در این قانون بازنگری شده و در مقررات ازدواج به ویژه قانون طلاق که دارای مقررات سختی بود تغییراتی حاصل و کمی آسان‌­تر شد. براساس قانون ازدواج سال2003، شرایط ازدواج مبتنی بر«آزادی، تک همسری، و برابری میان زن و مرد است» و ازدواج و طلاق برای هرکدام از زن و مرد طبق شرایط مندرج در قانون مجاز است. دیگر نیازی به اعلام موافقت محل کار که در گذشته شرط ازدواج و طلاق بود، نیست و انجام آزمایش سلامت جسمی از نظر قانونی اجباری نیست. طبق این قانون، مراحل ازدواج و طلاق به رضایت طرفین بستگی داشته و دولت در واقع صرفا درخواست آن­ها را ثبت قانونی می­‌کند. پس از ازدواج زن می­‌تواند نام خانوادگی خود را حفظ کند و فرزندان آن­ها مخیر هستند که نام خانوادگی پدر و یا مادر را برگزینند. هم­چنین، زنان درست مانند مردان از نظر اقتصادی برابر هستند و زن حق مدیریت بر اموال و درآمد خود را دارند. و اخیرا انجام مشاوره پیش از ازدواج نیز رواج یافته است. طبق این قانون، لازم است حقوق و منافع زنان و کودکان و قانون تنظیم خانواده و تک فرزندی رعایت شود و هرنوع ازدواج تحمیلی ممنوع است. هر نوع داد و ستد پول و اموال بابت ازدواج، چند همسری، همبستری افراد متأهل با غیر همسر خود، خشونت خانوادگی، بد رفتاری با خانواده ممنوع و زن و مرد بایستی نسبت به هم وفادار بوده و حرمت اعضا و بزرگ­ترهای خانواده نگهداری و کودکان مورد حمایت قرار گرفته و زوجین نسبت به همدیگر با تفاهم برخورد نموده و کمک حال یکدیگر باشند.[۲]

نیز نگاه کنید به

ازدواج در چین؛ قانون و مقررات ازدواج سنتی در چین؛ قوانین مربوط به ازدواج در چین

کتابشناسی

  1. Key Ann Johnson:www.press.uchicago.edu
  2. سابقی، علی محمد (1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد1، ص.353-357.