تاسیس خانات قزاق و آبلایخان

از دانشنامه ملل

تأسیس خانات قزاق در سال های 1474 1465 یکی از مراحل مهم تاریخ خلق قزاق بود که در نتیجه آن، طوایف قزاق که تابع خانات گوناگون بودند گرد آمده قلمرو قومی مشترکی را ایجاد و بدینوسیله فرایند شکل گیری قزاق به عنوان خلق تکمیل شد. در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری طوایف اویرات مغولستان غربیتا حد زیادیقدرت یافته در صدد گسترانیدن قلمرو خود برآمدند. در سال 1635 م. اتحادیه طوایف اویرات تأسیس گردید. این اتحادیه "ژونگار " نامیده شد و اشراف فئودال، موسوم به خونتایجی آن را رهبری می کردند و در سالهای ۷۰ قرن ۱۷ فرمانروای ژونگار، خالدان، به اطراف خود یورش آورد. آنان سین کیانگ جنوبی را اشغال نموده به سوی غرب با لشکریان فراوان حمله آورده، خانات قزاق و طوایف قرقیز را در معرض خطر قرار دادند. در آغاز قرن 18 قزاق ها و تمام خلقهایسین کیانگ مبارزه ایخستگی ناپذیر علیه فئودالهای ژونگار براه انداختند. این اشراف در بهار سال ۱۷۲۳ با سپاهی انبوه بر خلق قزاق که در دره رودخانه تالاس با آرامش زندگی می کردند ناگهان هجوم آورده آنان را دچار مصیبتی سنگین ساختند. ژونگارها پایتخت خانات قزاق ، ترکستان و شهر تاشکند را اشغال کرده دست به چپاول و تاراج زدند. قزاق های این منطقه با ترک سرزمین آباء و اجدادی به سوی بخارا کوچیده، گرسنه و پابرهنه سرگردان شدند. بخشی از قزاق های " اولوژوز " و " اورتاژوز " مجبور شدند گروگان سپرده باج بپردازند و مدتی تابع فئودالهای ژونگار شوند. قزاق های اردوی کوچک " کیشه ژوز " بسوی غرب عقب نشینی کرده به تابعیت حکومت تزاری روسیه درآمدند. آبلایخان قزاق که پرچم پرشکوه مبارزه علیه هجوم فئودالهای ژونگار را برافراشت، با استفاده از کشمکش های شدیدی که بین خود آنان بوجود آمده بود، به پیروزی بزرگی دست یافت و اغلب سرزمینهای اشغالی را پس گرفت. او خان بزرگ قزاق ها، اردوی میانه و اردوی بزرگ و بخشی از قبایل اردویکوچک را زیر فرمان خود در آورد. با اینهمه خطری که از جانب فئودالهای ژونگار بر خلق روی آورده بود ریشه کن نشده بود در سالهای ۱۷۵۵ تا ۱۷۷۵م. دولت چین فتنه ژونگار را سرکوب کرد. بدینسان خطر زائل شد. آبلایخان قزاق این اقدام را تأیید و در آن همدستی نموده بود. او به سرکردگی از طرف قزاق های تابع خویش با اعلام ( ظاهری) تابعیت از کشور چین نامه ای ارسال داشته و به پکن سفیر روانه کرد. حکومت چین این سفیر را پذیرفته آبلای را به عنوان خان قزاق به رسمیت شناخت. گویا آبلایخان عین همین موضع را در قبال دولت روسیه اتخاذ نموده از سوی روس ها نیز مقام ویبه رسمیت شناخته شد. در سالهای ۶۰ قرن ۱۸، بنا بر تصویب حکومت چین، قزاق ها شروع به بازگشت به سرزمینهایاجدادی خود، واقع در مناطق آلتای، تارباغاتایو ایله کردند. خلق از جنگ دراز مدت رهائی یافته زندگی آرامی در پیش گرفت. دولت، طبق پیشنهاد آبلایخان در قولجا، شاوشک، اورومجیو قوبدا برای قزاق ها بازار تجاری ویژه باز کرد. هر سال در موسم تابستان و پائیز قزاق ها احشام و محصولات دامی خود را به این بازار عرضه کرده، پنبه، ابریشم، چای، غلات و کالاهای دیگر را خریداری می کردند. بر اساس همین بازارها شهرهای اورومجی، قولجا و شاوشک ساخته شده و توسعه یافت. این بازارهای تجاری نقش بسیار مهمی در تقویت روابط اقتصادی و فرهنگی قزاق ها با ایلات داخلی چین، توسعه دامداری و کشاورزی و تأمین احتیاجات زندگی خلق داشت. در پایان قرن ۱۸ حکومت وقت چین به تدریج ضعیف شده و امکان توجه به سوی غرب را نیافت. در این هنگام حکومت تزاری روس به داخل دشت قزاق و آسیای مرکزی نفوذ نموده شروع به الحاق این سرزمین ها به خود کرد. حکومت تزاری در سال ۱۸۴۸ خانات قزاق را منحل ساخته و خلق قزاق را تابع نظام حکومتی خود نمود. در سالهای ۱۸۸۳ - 1864 حکومت تزاری روس حکومت چین را به امضای تعداد زیادی قراردادهای تبعیض آمیز مجبور ساخت. طبق این عقود مرزهای دو کشور چین و روسیه مشخص شد. بدینسان قزاق ها تبدیل به ملتی وابسته به دولت چین و روسیه شدند.

تماس میان روس ها و قزاق ها که از سده شانزدهم آغاز شده بود، پس از اعلام تحت الحمایگی به نحو فزاینده ای عمیق تر گردید و قزاق ها روز به روز بیشتر به مدار روس ها کشیده شدند. قزاق ها در نیمه دوم سده هجدهم در تلاش برای مقاومت بر ضد چنین وضعی چندبار قیام کردند، لیکن تا اواسط سده نوزدهم سرزمین آنها ( به استثنای بخش خاوریآن که تابع امپراتوری چین بود ) کاملا زیر سلطه روسیه در آمد. حکومت روسیه در سال ۱۸۵۴ در " ورنوی" ( آلماتی فعلی) یک پادگان نظامی مستقر کرد. رفته رفته مهاجران روسی در قزاقستان ظاهر شدند و قزاق ها را از مالکیت بیشتر اراضی حاصلخیز و مراتع وسیعشان محروم ساختند. درآغاز سده نوزدهم بخشی از اردوی کوچک از تنه اصلی منشعب شده و اردوی جدیدی به نام اردوی بوکی یا اردوی درونی تشکیل داد. بر اساس مطالبی که در کتب تاریخی و مخصوصا در تاریخ رشیدی و جامع التواریخ نقل شده است سلسله خانات قزاق به شرح زیر نقل شده است.

جانی بيک خان Жанибек-хан 1466 -1480
بروندوک خان Бурундук-хан 1480-1511
قاسم خان Касым-хан 1511-1522
ماماش خان Мамаш-хан 1522-1523
طاهر خان Тахир-хан 1523-1533
بويداش خان Буйдаш-хан 1533-1538
توتوم خان Тугум-хан 1537—1533
احمد خان Ахмат-хан 1535—1533
حق نظرخان Хак-Назар-хан 1580—1538
شيتای خان Шигай хан 1582—1581
توکيل خان Тауекель-хан 1598—1586
اسيم خان Есим-хан 1628—1598
جانی بيک خانЖанибек-хан 1643—1628
سالکام جهانگير خان Салкам Жангир-хан 1652—164۳
باتير خان Батыр-хан 1680—1652
تاوک خان Тауке-хан 1715—1680
کائيش خان Кайып-хан 1718—1715
بلات خان Болат-хан 1729—1718
آبلای خان Абылай хан 1781—1771
کنساری قاسمولی (کن خان)

( Кенесары Касымулы (Кене-хан

1847—1841
ژوز بزرگ Правители Старшего жуза
Карт-Абулхайр-хан 1718—1730
Жолбарыс-хан 1730—1740

ژوز وسط Правители Среднего жуза

Самеке-хан 1719-1734
Абилмамбет-хан 1734-1771
Абылай хан 1771-1781
Уали-хан 1781-1819
Дайра-хан 1781-1784
Бокей-хан 1815-1817
Губайдулла-хан 1821-1824

ژوز کوچک Правители Младшего жуза

Абулхаир хан 1748—1718
Абулхаир хан 1786—1748
Нуралы-хан 1791—1786
Жармухамбет-хан 1794—1791
Ералы-хан 1797—1796
Есим-хан 1806—1797
Айшуак-хан 1810—1806
Жанторе-хан 1824—1812
Шергазы-хан 1748—1731
Барак-хан 1785—1748
Батыр-хан 1790—1785
Байрамук 1791—1790
Есим-хан 1806—1791
Абилгазы-хан 1816—1806
Каратай-хан 1821—1816
Арынгазы-хан 1812—1800
Бокей-хан 1815—1812
Шигай-хан 1823—1815
Жангир-хан 1845—1823
Сахиб-Керей-хан 1847—1845

فرهنگ و تمدن کهن

کشف قدیمی ترین ابزارهای سنگی در جنوب قزاقستان، قلم حکاکی، پیدا شدن فن آوری کار با استخوان و شاخ حیوانات که از آنها ابزارهای زیادی مانند نیزه و ایزار شکارساخته می شده است، در قزاقستان جنوبی تا غرب از چولاک-کورقان و بدست آمدن ابزارهای ماهیگیری در نزدیکی کوه پایه های کوبیک داغ تا نشانه هایی از استخراج معادن و کار ماهرانه با فلزات مس، طلا و سرب توسط مردم ساکن در سرزمین قزاقستان کنونی در قرنهای قبل از میلاد تا قرون هفتم و هشتم میلادی و تاریخ بجای مانده از شهرهای قرون وسطایی شهرهای تاراز ، تالخیر، اوترار ، کدر، کولان، ژاموکات و شهرهای مدفون شده ی بوریژار و بوبرووس و توران همه حاکی از وجود فرهنگ و تمدن دیرپا در قزاقستان کنونی از زمان های دور می‌باشد.

ساختمانها، آرامگاه ها، مساجد و دیگر بناها در شهرها و استپ ها با معماری خاص متناسب با فرهنگ قومی و محلی مردم این منطقه و هنرهای کاربردی، هنرهای تزیینی و مجسمه سازی در قرون هفتم و هشتم وجود تالاردر قصر ژاموکات با نقاشی هایی از اشکال هندسی به رنگهای قرمز و زرد و آبی و دیوارهای منبت کاری و گچ کاری شده و وجود معابد بودایی با تزیینات هنری همه حاکی از وجود فرهنگ، هنر و تمدن متناسب با دوره های گذشته می باشد.

عبور جاده ابریشم از مناطق قزاقستان از جمله عواملی بوده است که خواه ناخواه تا حدی فرهنگ و تمدن را برای این خطه به ارمغان آورده است در دوره های بعد از زمان دوران باستان ظهور شهرهای ترکستان در جنوب قزاقستان، فاراب یا اترار که شهری کهنه در کرانه ی باختری سیر دریا و در مسیر جاده ابریشم واقع شده است، کورگان ایسیک در جنوب شرقی قزاقستان در فاصله کمتر از ۲۰ کیلو متری بالگار و نزدیک ایسیک که مربوط به ۳ تا ۴ قرن پیش از میلاد بوده است و در سال ۱۹۶۹ کشف شده است نیز از جمله مواردی است که نشان از فرهنگ و تمدن در دوره های مختلف در سرزمین قزاقستان می باشد[۱].

نیز نگاه کنید به

تاریخ قزاقستان؛ تاریخ دوره میانی قزاقستان؛ مرد طلایی

کتابشناسی

  1. صابری، اصغر(1395). جامعه و فرهنگ قزاقستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)