داستان حضرت سلیمان و ملکه سبا

از دانشنامه ملل
داستان حضرت سلیمان و ملکه سبا (1403). برگرفته از سایت تبیان، قابل بازیابی از https://article.tebyan.net/413003/

یکی از داستان‌‌های حماسی این سرزمین که ترکیبی از واقعیت و افسانه را نشان ‌می‌دهد داستان حضرت سلیمان و ملکه شبا (در متون امهریک سبا) به شمار ‌می‌رود که حسی از هویت تاریخی را به مردم اتیوپی اعطا ‌می‌نماید‌. این اسطوره که تاکنون در فرهنگ عامه اتیوپی برجای مانده حق حاکمیت امپراطور را بر این سرزمین از طریق ارتباط دادن مردم اتیوپی با خداوند متعال تأیید و مشروعیت بخشیده است. علاوه بر آن براساس این اسطوره حماسی منلیک فرزند شاه سلیمان یکی از پیامبران خداوند معرفی شده که با انتقال لوح ده فرمان بزرگ خداوند به حضرت موسی به سرزمین حبشه جایگاه تاریخی این سرزمین را ارتقاء بخشیده‌است.

براساس این داستان اسطوره گونه مقدا (Megede) ملکه سرزمین سبا که از خرد و دانش والای شاه سلیمان آگاه گشته بود علاقمند بود با او در سرزمین اسرا‌ئیل دیدار نماید. از این روی یکی از تجاری که به سرزمین‌‌های دور و از جمله اسرا‌ئیل سفر کرده بود را فرا خواند و با ارا‌یه برخی عطرجات ساخته شده از درخت‌‌های خوشبو او را مامور ساخت این عطرجات را به شاه سلیمان تقدیم کند. تاجر که از رفتار ملکه اتیوپی متعجب شده بود این مأموریت را پذیرفت و با اخبار خوبی مبنی بر آن که شاه سلیمان خواستار ملاقات اوست به نزد ملکه بازگشت. ملکه شبا با خدم و حشم و نگهبانان خود رهسپار اسرا‌ئیل شد و از طریق کشتی به مصر و از آنجا و از طریق بیابان و به وسیله شتر رهسپار سرزمین اسرا‌ئیل گشت.

شاه سلیمان شخصا به استقبال ملکه شبا شتافت و ملکه شبا (سبا) و اطرافیانش را به جشنی بزرگ در شبانگاهان دعوت کرد. با این حال این دعوت مؤدبانه و قاطعانه از سوی ملکه رد شده و به روز بعد موکول گشت‌. فردا شب شاه سلیمان و ملکه سبا شام را با یکدیگر صرف نمودند و این در حالی بود که شاه به آشپز خود سفارش کرده بود غذایی بسیار تند و شور تهیه کند. سپس شاه از ملکه دعوت کرد شب را با او سپری کند و قول داد مادا‌می‌که ملکه به وسایل شاه دست نزند کوچک ترین تماس جسمی با او برقرار نکند.

نیمه‌‌های شب ملکه که از شدت شوری و تندی غذا دچار تشنگی شده بود از فنجان شخصی شاه آب نوشید و شاه با یادآوری قول ملکه با او ارتباط جنسی برقرار کرد و در نتیجه آن ملکه سبا از سلیمان باردار گشت. ملکه صبا سپس به سرزمین خود بازگشت و پس از چندی صاحب فرزند پسری شد که او را منلیک نامید. پس از آن که منلیک به سن بلوغ رسید ملکه در مورد پدرش با او سخن گفت و تصویری از شاه سلیمان را به او داد تا نزد خود نگاه دارد. منلیک سپس به سرزمین اسرا‌ئیل سفر کرد تا ضمن دیدار پدرش بیشتر در مورد او آگاهی یابد. وی پس از آن که به حاکمیت سرزمین سبا در اتیوپی دست یافت ده فرمان بزرگ -که خداوند بر روی کوه سینا به موسی هدیه فرموده بود- را گرا‌می‌داشت و مردمانش را واداشت تا لوح ده فرمان حضرت موسی را بدون موافقت اسرا‌ئیلی‌‌ها به سرزمین سبا انتقال دهند. منلیک سپس ده فرمان حضرت موسی را در کلیسای سنت ماری آکسوم نصب کرد و بدین سان خط سلطنتی سلسله سلیمانی را در سبا بنیان نهاد[۱][۲].

نیز نگاه کنید به

فرهنگ عمومی اتیوپی؛ اساطیر و افسانه‌ها در اتیوپی؛ داستان قبایل دهگانه یهود

کتابشناسی

  1. برگرفته از http://www.Everyculture.com
  2. عرب احمدی، امیر بهرام، کریمی، مهرداد (1392). جامعه و فرهنگ اتیوپی. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص 198-200.