روابط دینی و مذهبی ایران و چین

از دانشنامه ملل

تلاش و فعالیت راهبان اشکانی در تبلیغ و گسترش آیین بودا در چین نیز در کتاب شرح حال راهبان دانشمند، جلد 1، فصل اول به صورت مفصل بیان شده که شرح حال و خدمات علمی شخصیت­ ها و راهبانی هم­چون آن چِن (An Chen) راهب شاهزاده ­ی ایرانی[i]، آن شیوان (An Shivan)، تَن دی (Tan Di)، جی زان (Zhian)، و... از جمله­ ی آن­ها هستند. در شرح حال آن­چن آمده است «آن چِن که اسم دیگرش آن شیگائو (An Shigao) است، پسر شهبانوی اشکانیان است ... او فردی بسیار عاقل و با استعداد بود. بر علم و دانش ستاره شناسی و پزشکی مسلط بود. هنرها و فنون عجیب و غریب می­ دانست. با این که شاهزاده بود، زندگی ساده ­ای داشت. با این که پس از مرگ پدرش به پادشاهی رسید، تاج و تخت را به عمویش واگذار کرد و خانه را ترک و به مذهب بودایی پیوست و راهب شد... پس از چندی به عنوان دانشجوی راهب بودایی سفر به کشورها را آغاز و در اوایل دوره­ ی حکومت امپراتور یوان دی (147-167م.) دودمان هان، به چین رسید... به علت استعداد فراوانش چیزی نگذشت که زبان چینی را به خوبی فراگرفت. بعد به ترجمه­ ی کتاب ­های مقدس بودایی از زبان سانسکریت به زبان چینی دست زد ... کتاب­ هایی که توسط او ترجمه شده، در39 جلد صحافی و مورد استفاده ­ی پیروان بودا قرار گرفت. ترجمه­ های او شیوا، گویا، ساده و قابل فهم برای همه بود.»[۱]  روند سفرهای تبلیغی راهبان بودایی ایرانی به چین و تلاش برای گسترش این آیین در این سرزمین و به همراه آن معرفی فرهنگ، هنر، معماری، مجسمه ­سازی و نقاشی ایرانی در چین در دوران سلسله ­های بعدی چین به ویژه دودمان تانگ و سویی و سونگ نیز ادامه یافت.[۱]

در خصوص نقش روحانیون نسطوری، زرتشتی و مبلغان آیین مانوی در چین نیز مطالب فراوانی در اسناد و مدارک و کتب تاریخی چین مشاهده می­ شود که برای آگاهی بیشتر از این مطالب می­ توان به فصل ششم از کتاب تاریخ روابط چین و ایران به قلم آقای جانگ ­شینگ­ لیانگ (Zhang Xing Liang) با ترجمه­ ی آقای پروفسور جانگ هون ­نین (Zhang Hong Nien)  مراجعه کرد که در سال 1386 توسط انتشارات پژوهشکده­ ی زبان و گویش سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری منتشر شده است[ii].

نقش مبلغان ایرانی در انتشار آیین نسطوری در چین

ورود شاخه ­ی نسطوری از دین مسیحیت برای نخستین بار در سال 635 میلادی به چین صورت گرفته است. Ibid:128))چینی ­ها به دین نسطوری جینگ جیائو (Jingjiao) یا ایمان ایرانی می­ گفتند. در دوران امپراتوری تای زونگ (Tai Zong)، یک روحانی نسطوری به­نام آلوپِن(Alopen)، احتمالا تلفظ چینی ابراهیم، به چین رسید و مورد احترام امپراتور واقع گردید. امپراتور تای­زونگ در سال 638 میلادی، دستور داد کلیسایی برای آلوپن ساختند که به معبد فارسی (Daiqin Temple) معروف بود. آلوپن در زمان امپراتوری گائوجونگ (Gao Zhong) لقب کشیش ملی گرفت. کشیش­ های نسطوری تحت تأثیر فرهنگ ایرانی، نوشته های خود را به زبان پهلوی ­نوشته و به یادگار گذاشته ­اند، از جمله اسامی روز­هایی که به کار می ­بردند اسامی پهلوی بود.[۲]

 در دوران امپراتوری خانم«وو(Wu)» که خود پیرو آیین بودایی بود، دین نسطوری سرکوب شد. اما پس ازمدتی  امپراتور شووان (Xuan) آن را دوباره احیا کرد. مدت­ها بعد که امپراتور وو جونگ(Wu Zhong) در سال 845 میلادی، بودیسم و تمام ادیان خارجی را در چین ممنوع اعلام کرد، دین نسطوری نیز تحت تأثیر قرار گرفت و به مرور تضعیف شد وفقط در خطوط ساحلی جنوب شرق چین پیروان نسطوری باقی ماندند. در دوره­ ی یوان، مذهب نسطوری مجددا احیا شد و در سال 1275 در پکن کلیسایی برای آن­ ها ساخته شد. در سال1330میلادی، جمعیت نسطوریان چین سی هزار نفر بر آورد شده است.[۳]

در چین هنوز آثار و شواهدی از این شاخه از مسیحیت وجود دارد. کتاب«عیسی منجی و مصلح عالم» از آن­ها برجای مانده است که تاریخ آن احتمالا به سال 637 میلادی بر می ­گردد. یکی از بقایای تاریخی این فرقه، یک لوح سنگی است که در اوایل قرن هفدهم کشف شد. بر این لوح سنگی داستان ورود راهبی به نام آلوپن به چین در زمان سلسله­ ی تانگ که از سرزمین پارس بوده حک شده است. این لوح که مربوط به سال 781 میلادی است، اینک در موزه ­ی تاریخی شهر شی­ آن( Xi’An) نگهداری می­شود. در این اواخر، متون باستانی نسطوری دیگری نیز در غارهای بودایی موسوم به دون هوانگ (Dunhuang) کشف شده است.

مذهب نسطوری برای مدت کوتاهی در چین رونق داشت. آزار و اذیت­ های سال­ های 845-843 بعد از میلاد که عمدتا علیه بوداییان اعمال شد، تمامی ادیان بیگانه در چین از جمله دین نسطوری را نیز تحت تأثیر قرار داد و افول آن در اثر همین اذیت و آزارها بود.[۴] افول کامل دین نسطوری در قرن چهاردهم و به دنبال اسلام آوردن مغول­ ها و ترک­ ها صورت گرفت.[۵]

طبق آمار، از سال 1982 تا2002 بیش از یکصد مقاله­ ی علمی و پژوهشی در مورد دین نسطوری در چین نوشته شده است که این آثار در تعامل و تبادل یافته­ های علمی پژوهشگران چین با دانشمندان ایرانی، اروپایی، آمریکایی و... پدید آمده اند. این تحقیقات شامل بررسی آثار کشف شده از این دین در اواخر قرن 19 و اوایل قرن20، آثار کشف شده از غارهای دون هوانگ، و مغولستان داخلی، بوده است.

کتاب «دین نسطوری در چین» نوشته­ ی آقای جوچیان (Zhu Qian)، یکی از این آثار است. موضوع اغلب این آثار عبارتند از: کتیبه ­های نسطوری، چگونگی گسترش دین نسطوری در شمال، مناطق ساحلی جنوب، نحوه ­ی توسعه ­ی آن در دوران سلسله­ ی یوان و...[۶]

انتشار آیین زرتشتی در امپراتوری چین

پس از آن که یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی، از سپاه اسلام شکست خورده و كشته شد، پسرش پیروز برای بازپس گیری تاج و تخت و سرزمین از دست رفته­ ی امپراتوری ایران از اعراب، از چین درخواست کمک کرد، ولی امپراتور چین به دلیل بعد مسافت و این که به تازگی از جنگ داخلی و حملات ترکان خلاصی یافته بود، به این درخواست پاسخ مثبت نداد، ولی ایرانیان پناهنده را مورد پذیرایی قرار داده و به پیروز ساسانی مقام ژنرالی ارتش امپراتوری اعطا کرد. هم­چنین به پناهندگان ایرانی اجازه داده شد در شهر چانگ­آن (Chang An) پایتخت امپراتوری آتشکده بسازند و به اجرای مراسم دینی زرتشتی به پردازند که این رسم سال ها در این سرزمین برقرار بود و پیروانی نیز از میان چینی­ ها پیدا کرد.[۷]  پس از فروپاشی امپراتوری ساسانی، تعدادی از ایرانیانی هم که حاضر به تغییر مذهب خود نبودند، ایران را ترک گفته و با فرزند یزدگرد به نام فیروز که نام چینی او پیلوسه است، به تخارستان که چینیان توهو-لو می­گفتند و آن وقت متعلق به چین بود پناه بردند.[۸] این پناهندگان ساسانی، به مدت200 سال در چین با صلح و آرامش زندگی کردند تا زمان آزار و اذیت بزرگ پیروان ادیان خارجی در سال 845 فرا رسید و این آلام و مصایب شامل زرتشتی­ ها نیز شد. البته باید اشاره کرد که آیین و اعتقادات و آداب رسوم زرتشتی با آیین ­های سنتی چین به ویژه در زمینه ­ی آداب و رسوم دفن مردگان تفاوت­ هایی داشت که برای چینی ­ها پذیرش آن آسان نبود.[۹]

 هنوز هم در بسیاری از مناطق و شهرهای قدیمی هم­چون چانگ­اَن، لویانگ (Loyang) و کایفنگ (Kaifeng)، آثاری از آتشکده ­های پارسیان دیده می ­شود.[۱۰] شرح گسترش آیین زرتشتی در چین را آقای پانچیا­لین (Pan Qialin) در کتابی به نام آیین آتش پرستی در چین مفصلا توضیح داده است.

طی سال­ های اخیر، تحقیقات گسترده ­ای در خصوص آیین زرتشت، نحوه­ ی ورود آن به چین، اسناد و نسخ خطی به دست آمده از تورفان در سین کیانگ، توسعه ­ی آیین زرتشت در شمال غرب چین و تأثیر آن در جامعه ­ی چین در دوران سلسله­ ی تانگ، بررسی نقاشی­ ها و آثار باقی مانده از این دین بر روی لوح ­های سنگی، از جمله نقاشی و حکاکی­ های روی سنگ در غار دون هوانگ، آداب و رسوم و نحوه­ ی تدفین جنازه­ ی مردگان، سکه ­های مربوط به دوران ورود دین زرتشت به چین و... صورت گرفته و منتشر شده است.[۶]

پیام آوران آیین مانوی به سرزمین چین

آیین مانوی که در ایران، زادگاه مانی و سرزمین پیدایش آیین مانوی، مورد سرکوب قرار گرفت، و مانی بنیانگذار آن در سال274 پس از میلاد به قتل رسید، برای ادامه­ ی حیات، به سرزمین­ های پیرامون ایران روی آورد. یکی از این مناطق سرزمین ­های آسیای میانه و سپس منطقه­ ی اویغور نشین غرب چین بود. گرچه بر­اساس اسناد و مدارک چینی، این آیین در سال694 پس از میلاد به چین وارد شد و پیروان مانی در سال768 میلادی رسما در شهر چانگ­اَن پایتخت چین اقدام به ساخت محل نیایش مانوی کردند.[۴]

ولی این آشنایی می­ تواند بسیار زودتر از این تاریخ اتفاق افتاده باشد. از ویژگی ­های آیین مانی اقتباس و به عاریت گرفتن نکاتی از دیگر ادیان بود، لذا وقتی وارد چین شد نیز خود را با اندیشه ­های دینی موجود در این کشور از جمله آیین بودایی تطبیق داد. با این که هیچ­کدام از ادیان پارسی که وارد چین شدند، اقدام به تبلیغ رسمی آیین خود نکردند، ولی آیین مانی در این زمینه استثنا بود، زیرا نمایندگان و مبلغان رسمی آن تبلیغات دینی مؤثری در این کشور  به راه انداختند. با آغاز موج حرکت­ های ضد خارجی و ضد ادیان وارداتی در چین در سال843 میلادی، غارت مایملک مانوی ­ها و به آتش کشیده شدن کتاب ­ها و معابد آنان نیز آغاز و تنها در شهر چانگ­اَن70 نفر از مبلغان مانوی کشته شدند. اگرچه آیین مانوی پس از این واقعه به شکل زیر زمینی باقی ماند و از شورش ­های دهقانی در دوره­ های مختلف از جمله در قرن چهاردهم با شورشیان علیه حاکمان مغولی و بنیانگذاران سلسله­ ی مینگ حمایت کرد، ولی پس از سرکوب بزرگ سال843، دیگر نتوانست به شکوه گذشته ­ی خود باز گردد.[۴]

امروزه تنها زیارتگاه باقی مانده از آیین مانوی در جهان، در خارج از شهر چوانجو (Quanzhuo) در شرق چین و در استان فوجیان (Fujian) قرار دارد که پس از باز دید هیئتی از سوی یونسکو، صحت انتساب آن به آیین مانوی مورد تأیید قرار گرفته است.[۱۱] در دهه­ های اخیر، تحقیقات زیادی پیرامون نحوه­ ی ورود و گسترش آیین مانوی در چین، اعتقادات و آداب و رسوم و مراسم آیینی آنان، بومی شدن آیین مانوی، تأثیر متقابل آیین ­های مانوی و بودایی چینی، تاریخ و فرهنگ مانوی در چین، بررسی آثار و کشفیات به دست آمده از استان فوجیان، اسناد و نسخ خطی به دست آمده از منطقه­ ی تورفان، رابطه ­ی مانوی ­ها با قوم «هوی­هو(Huihu)» (یکی از اقوام قدیمی ساکن در شمال چین)، و... صورت گرفته و به ­صورت کتاب و مقاله منتشر شده است.[۶]

ایرانیان و انتشار دین اسلام در چین

بر اساس اسناد و مدارک تاریخی، ایرانیان، پیش از ظهور اسلام با چینی­ ها مراودات گسترده­ ی سیاسی و تجاری داشتند. پس از پیدایش اسلام نیز این مراودات نه تنها ادامه یافت، بلکه بر دامنه­ ی آن افزوده شد. تجار مسلمان ایرانی با انگیزه­ ی بیشتر، متاع معنوی خود یعنی اسلام را به همراه کالاهای تجاری خویش به سرزمین چین بردند و آموزه­ های دین اسلام را با صداقت و صمیمیت فرهنگ ایرانی خود به مردم این سرزمین ارایه کردند. اگرچه تاریخ دقیقی برای معرفی و ورود اسلام به سرزمین چین ذکر نشده است،[۴] ولی اکثر مورخین چینی سال651 میلادی،[۱۲]  برابر با سال31 هجری را که بنا به نوشته­ ی کتب تاریخی چین، نخستین هیئت دیپلماتیک رسمی از سوی عثمان ابن عفان[iii]، خلیفه­ ی سوم وارد دربار امپراتور چین شده و خواهان برقراری روابط رسمی شد را تاریخ ورود رسمی دین اسلام به چین تلقی کرده و برای پرهیز از اختلافات موجود در این زمینه، تقریبا همگی آنان این تاریخ را به عنوان تاریخ ورود اسلام به سرزمین چین پذیرفته و از آن استقبال کرده­ اند.[۱۳]  اگرچه فرستادگان خلیفه قطعا مسلمان بوده ­اند، ولی مسلم است که فرستاده ­ی رسمی خلیفه غیر از مبلغ دینی است و ورود فرستاده ­ی رسمی به منزله­ ی آغاز انتشار آیین دین مبین اسلام در خاک چین نمی ­تواند باشد. بر اساس روایتی از تاریخ طبری، وقتی یزدگرد از سپاه اسلام شکست خورد، در راه بلخ با سفیر اعزامی خود به چین که در حال بازگشت از سفر دیپلماتیک بود ملاقات کرد. سفیر آن­چه از امپراتور چین در پاسخ به کمک خواهی یزدگرد برای مقابله با اعراب شنیده بود و پرسش و پاسخ­ هایی که در مورد دشمنان امپراتوری فارس( مسلمانان) بین آن دو رد و بدل شده بود را برای یزدگرد باز گو کرد.[۱۴]

 بی تردید می ­توان گفت، گفتگوی سفیر یزدگرد با امپراتور چین پیرامون اوصاف مسلمانان و آموزه­ های اعتقادی آنان، نخستین گزارش رسمی در مورد ظهور دین تازه(اسلام) در آسیای غربی بود که دربار امپراتوری چین از زبان سفیر امپراتور ایران دریافت می­ کرد.[۱۵]  لذا بر پایه­ ی این شواهد تاریخی، ایرانیان، نخستین افرادی بودند که اخبار مربوط به وضعیت اسلام و مسلمانان را پیش از برقراری روابط رسمی و تماس مستقیم میان اعراب مسلمان و چینیان به امپراتور چین گزارش کرده ­اند. و باز هم این ایرانیان بودند که پس از آن، با اعزام مبلغان دینی و یا توسط تجار و بازرگانان، آموزه­ های اسلامی را در چین انتشار دادند. در پی گسترش وسیع اسلام، عده­ای از بازرگانان ایرانی و عرب با پشت سر گذاشتن صحراها و تپه­ ها و کوه­ های مرتفع از شمال غرب و غرب چین، و عده ­ی دیگر نیز با پیمودن دریاها و اقیانوس­ ها، پی در پی از سواحل جنوب شرقی وارد چین شدند ... اعراب و ایرانیان در اکثر شهرهای نوار ساحلی جنوب شرق و مناطق شمال غرب چین مغازه­ ها و فروشگاه ­هایی دایر کرده بودند ... بازرگانان ایرانی و عرب ثروتمندترین افرادی بودند که در بنادر مذکور حضور فعال و مؤثری داشتند.[۱۵]  

استاد یه یی لیانگ (Ye Yiliang)ستاد بازنشسته­ ی زبان فارسی دانشگاه پکن نیز گفته است:«در ابتدا اکثر مسلمانانی که به چین می­ آمدند، از مردم بندر سیراف واقع در خلیج فارس بودند».[۱۶]  به همین دلیل است که فرهنگ اسلامی در چین بیشتر رنگ و بوی ایرانی دارد تا عربی، و هم­اینک نیز اغلب واژه ­های اسلامی رایج بین مسلمانان چین، مثل نماز، روزه، آب دست (وضو)، بانگ (اذان)، نیت نمازهای پنج گانه، و حتی عقد ازدواج، فارسی است، نه عربی.[۱۷]  بنابراین، می­توان ادعا کرد که درخشان­ ترین عصر روابط فرهنگی میان ایران و چین، دوران پس از اسلام است که بیشترین مبادلات و تأثیر گذاری­ های فکری و فرهنگی و هنری نیز در این دوره صورت گرفته است که دوران حاکمیت سلسله­ ی یوان (1271-1368 م.) اوج شکوفایی این روابط به شمار می­‌آید.[۱۸]

نیز نگاه کنید به

پاورقی

[i] - از آنجا که زبان چینی حروف و الفبا ندارد و از کاراکترهای متعدد چینی تشکیل شده است، نوشتن و تلفظ نام ­های غیر چینی، همانگونه که هست، برای چینی ­ها مشکل و تقریبا غیر ممکن است. به همین جهت هر واژه و نام غیر چینی که وارد زبان چینی می­شود معادلی به زبان چینی برایش تعیین می­شود که با این تغییر در واقع اساس و ساختار اصلی واژه و نام به طور کلی دگرگون شده و دیگر آن واژه­ ی اولیه نیست. این امر باعث شده که نام افراد و محل­ه ای جغرافیایی خارجی، از جمله فارسی، که وارد زبان چینی شده­اند دیگر قابل شناسایی نشود. لذا اسامی راهبان ایرانی نام اصلی آن­ها نیست و شکل چینی شده­ ی آنها است. 

[ii] - پروفسور جان هونین در سال 1931 میلادی متولد و در سال 1956 از دانشگاه پکن در رشته­ ی زبان و ادبیات فارسی فارغ التحصیل گردید. وی از سال 1960 تا 1996 به عنوان استاد زبان و ادبیات فارسی و در سال 1987 ریاست بخش فارسی دانشگاه پکن را عهده دار بود. جان هونین از سال 1987 نا 2004 که باز نشسته شد عضو پژوهشگاه فرهنگ ایران در دانشگاه پکن بود. استاد جان هونین به درستی پدر زبان فارسی در چین شناخته می­شود و علاوه بر تربیت ده­ ها شاگرد در رشته­ ی زبان و ادبیات فارسی، کتاب و مقالات متعددی در زمینه­ ی زبان و ادبیات فارسی به زبان چینی و فارسی تألیف و ترجمه نموده است. از جمله کتاب ­های ترجمه شده از زبان فارسی به چینی توسط او می توان به متن کامل شاهنامه­ ی فردوسی، همکاری در تدوین فرهنگ فارسی- چینی، داستان­ های دل­انگیز ادبیات فارسی، داستان لیلی و مجنون نظامی، رباعیات عمر خیام، گلستان و بوستان سعدی، چهار مقاله­ ی نظامی عروضی و تألیفاتی هم­چون تاریخ زبان و ادبیات فارسی، ادبیات معاصر ایران، نقد ادبیات فارسی، آشنایی اولیه با ادبیات فارسی و... اشاره کرد. پروفسور جان هونین که یکی از پرکارترین اساتید زبان فارسی در چین است، مفتخر به دریافت جوایزی هم­چون جایزه­ ی ششمین دوره ­ی بنیاد محمود افشار در رشته­ ی ادبیات و تاریخ در سال 1989، جایزه­ ی دهمین جشنواره­ ی جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در سال 2002، جایزه­ ی مرکز بین المللی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران، نشان یادگار هفتادمین سالگرد تأسیس دانشگاه تهران در سال 2005، و جایزه­ ی بهترین مترجم ادبیات خارجی جمهوری خلق چین در سال 2002 شده است.

[iii] - پرفسور بای شویی، مورخ مسلمان نامدار معاصر چینی، در مقاله ­ای تحت عنوان، سهم مسلمانان چین در تمدن، ترجمه ­ی محمد علی حسینی، مجله­ی «مشکوه» شماره 55-54، بهار و تابستان 1376، مشهد، بنیاد پژوهش ­های اسلامی آستان قدس رضوی، پس از نقل حدیث نبوی «اطلبوالعلم ولو بالصین» می نویسد:«پیرو این سخن گرانقدر، خلفای اسلامی نمایندگان خود را راهی سرزمین چین کردند. اولین گروه اعزامی از طرف خلیفه ­ی سوم عثمان ابن عفان در روز دوم محرم سال 31 هجری برابر با 25 اوت سال 651 میلادی در دوران حاکمیت خاندان پادشاهی تانگ، وارد شهر چانگ آن «شی آن امروز» پایتخت امپراتوری چین شد.

کتابشناسی

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ سین لیان، جان (1386). تاریخ روابط چین و ایران از روزگار اشکانی تا شاهرخ تیموری، مترجم جان هون نیان، سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی.
  2. کوانچی، هاندا (1996). مذاهب ایرانی در چین، مجله­ ی بررسی­ های تاریخی.
  3. الماسیه، محمد رسول (1387). مسیحیت در چین، مجموعه مقالات رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در چین.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ -Bai, Shouyi,(2007). An outline History of China, foreign languages Press, Beijing.
  5. چینگ، جولیا (1383). ادیان چین، مترجم حمیدرضا ارشدی، تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ فنگ، وانگ (12 شهریور 1390). بررسی اجمالی پیرامون روابط فرهنگی چین و ایران، ارایه شده در سمینار «مبادلات فرهنگی و همکاری­‌های استراتژیک میان چین و ایران»، فرهنگستان علوم اجتماعی چین.
  7. مراد زاده، رضا (1382). چگونگی نفوذ اسلام در چین، بنیاد پژوهش‌­های اسلامی استان قدس رضوی.
  8. پور داوود، ایرانشاه (1295). تاریخچه­ ی مهاجرت زرتشتیان به هندوستان، بی جا.
  9. -Zhang، Yiping,(2005). Story of the Silk Road,China intercontinental Press.
  10. چینگ، جولیا (1383). ادیان چین، مترجم حمیدرضا ارشدی، تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران.
  11. سابقی علی محمد (1384). شهر تاریخی چوانجو (زیتون) یادگاری از فرهنگ و هنر ایرانی.
  12. لی هواین، محمود یوسف (1989). المساجد فی الصین، دارالنشر باللغات الاجنبیه، بکین الطبعه الاولی.
  13. فِنگ جین یوان ابراهیم (2003). م ، الاسلام فی الصین، مترجم عربی محمود یوسف، دارالهلال الارزق للنشر، هنگ کنگ.
  14. طبری، ابو جعفر محمد ابن جریر (1352). تاریخ الرسل و الملوک (تاریخ طبری)، جلد پنجم، ترجمه­‌ی ابوالقاسم پاینده، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ مراد، زاده رضا (1382). چگونگی نفوذ اسلام در چین، بنیاد پژوهش‌­های اسلامی استان قدس رضوی.
  16. لیانگ، یه یی (مهر-آذر 1366). رفت و آمدهای دوستانه بین ایران و چین در زمان قدیم، مجله‌­ی سیاست خارجی، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، سال اول، شماره­‌ی 4.
  17. امیری، کیومرث (1378). زبان فارسی در جهان چین، انتشارات دبیرخانه­ ی شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی، تهران.
  18. سابقی، علی محمد (1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد سوم.