زبان و ادبیات فارسی در مصر
پس از حضور عثمانیها در مصر، بسیاری از مفردات فارسی از طریق زبان ترکی، زبان عربی و لهجه مصری را تحت تأثیر قرار داد و مصریان تا حدودی با زبان فارسی آشنا شدند. با تأسیس چاپخانه مشهور بولاق در سال 1820 در قاهره، تعداد قابل توجهی از کتابهای ادب فارسی در این چاپخانه به چاپ رسید که از جمله آنها پندنامه عطار، گلستان سعدی و دیوان حافظ شیرازی است. انتشار این کتابها تأثیر بسیاری در آشنایی مردم و محافل ادبی مصر با زبان و ادب فارسی داشت.[۱]
با تأسیس دانشگاه ملی در سال 1908 در قاهره، زبان فارسی مورد اهتمام بیشتری قرار گرفت و زان پس آموزش زبان و متون فارسی در برنامههای گروه زبان و ادبیات عرب دانشکده ادبیات این دانشگاه گنجانده شد.[۲] با تاسیس زان پس زبان و ادبیات فارسی در مصر، توسعه بیشتری یافت و دانشگاههای مصر نقش اساسی در ترویج و گسترش آن در جهان عرب ایفا کردند.[۳]
تحول مهم در این راستا تأسیس فرهنگستان زبانهای شرقی در دانشگاه قاهره بود. رویکرد استادان و پژوهشگران مصری به مطالعه زبان و فرهنگهای شرقی، ضرورت وجود مرکزی برای هدایت و حمایت از این مطالعات را مطرح و سرانجام با همت و پیگیری گروهی از آنها و پیشاپیش همه، دکتر عبدالوهاب عزام، سرانجام در سال 1944، فرهنگستان زبانهای شرقی دانشگاه قاهره بنیان گذارده شد. زان پس پژوهشهای آکادمیک در زمینه زبانهای شرقی و به ویژه زبان فارسی مورد اهتمام بیشتری قرار گرفت.[۴]
عبدالوهاب عزام بر بنیاد مطالعات گسترده خود در باب زبان و ادب فارسی به این باور رسیده بود که زبان فارسی طی قرون متمادی در رشد و تکامل زبان عربی تأثیرگذار بوده است و از این رو فراگیری آن را برای دانشجویان رشته زبان و ادبیات عربی ضروری میدانست. او بر این اساس برای تثبیت و گسترش شیوه نوین آموزش زبان فارسی و مهمتر از آن تشویق دانشجویان و پژوهشگران به مطالعه و تحقیق در ادبیات فارسی کوششهای ارزندهای داشت؛ لذا چنانچه دکتر عزام را بنیانگذار مرحله جدید آموزش زبان فارسی و پژوهشهای ایران شناسی در مصر و جهان عرب در دوران معاصر بنامیم، سخنی به گزاف نگفتهایم.[۵]
طی سالهای بعد آموزش زبان فارسی به دیگر دانشگاههای این کشورگسترش یافت و برخی از آنها از جمله دانشگاه عین شمس پس از سالها آموزش زبان فارسی به این نتیجه رسیدند که بایستی زبان فارسی را به منزله یک زبان مستقل و نه به عنوان زبان فرعی مورد توجه قرار دهند و لذا به افتتاح بخش مستقلی برای زبان و ادبیات فارسی مبادرت و گروهی از فارغالتحصیلان را برای دریافت دکترای این زبان به دانشگاه تهران و برخی دانشگاههای اروپائی اعزام کردند. طی سالهای بعد دیگر دانشگاههای مصر هم با تاسیس رشته زبانهای شرقی به آموزش زبان فارسی اهتمام کردند. چنان شد که آموزش زبان و ادبیات فارسی در مصر توسعه یافت و دانشگاههای این کشور نقش اساسی در ترویج وگسترش آن درجهان عرب ایفا کردند.[۶]
زبان فارسی در دانشگاه های مصر
زبان فارسی در بسیاری از دانشگاههای مصر تدریس میشود. [i] حداقل 200 استاد، مدرس و مربی آموزش زبان فارسی و ایرانشناسی را در 24 دانشکده از 19 دانشگاه مصر بر عهده دارند. زبان فارسی در 16 دانشکده و در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا و در2 دانشکده در مقطع کارشناسی و در 6 دانشکده هم به عنوان زبان دوم برای رشتههای علوم انسانی توسط حدود 120 استاد و مدرس با مدرک دکترا، 35 کمک مدرس (دانشجوی دکتری) و در حدود 45 مربی (دانشجوی کارشناسی ارشد) تدریس میشود.
نظام آموزشی و برنامههای درسی زبان فارسی در دانشکدهها متفاوت است. به عنوان نمونه در گروه زبانهای شرقی دانشکده ادبیات دانشگاه قاهره، دانشجویان رشته زبانهای شرقی در سال اول مقدمات زبانهای فارسی و عربی را فرا میگیرند و در سال دوم، یکی از دو زبان را به عنوان رشته تخصصی انتخاب میکنند. همچنین زبان فارسی در مصر معمولا به زبان عربی تدریس میشود و لذا، اکثر استادان و مدرسان از نظر توانایی مکالمه در سطح ضعیفی قرار دارند. استادانی که از دانشگاههای ایران فارغالتحصیل شدهاند اما چنین مشکلی ندارند و البته تعدادشان اندک است. متون درسی هم از جمله مشکلات آموزش زبان فارسی در مصر است که به صورت سلیقهای توسط استادان تدوین و در اختیار دانشجویان قرار میگیرد. مشکل دیگر در این خصوص، عدم امکان ارتباط و تماس مستقیم فارسیآموزان با فارسی زبانان ایرانی است. نتیجه آنکه ارتباط آنان با افغانهای مقیم مصر منجر به رواج فارسی با لهجه افغان در میان فارسی آموزان شده است.[۷]
دکتر طلعت محمد اسماعیل ابوفرحة، دکتر محمود علاوی، دکتر محمد نورالدین عبدالمنعم، دکتر سمیرة عبدالعزیز عاشور، دکتر نورالدین عبدالمالک ،دکترفتحی مراغی ، دکترایناس بخاری و دکتر یحیی داوود عباس از جمله استادان زبان فارسی در دانشگاههای مصر به شمار میروند.
مصریان و شاهکارهای ادب فارسی
از دهههای اولیه قرن بیستم و پس از تأسیس دانشگاه در مصر تألیف، ترجمه و پژوهش در آثار ادبی ایران به ویژه شاهکارهای ادب فارسی مورد اهتمام تعداد قابل توجهی از دانشگاهها و پژوهشگران مصری قرار گرفت و تا دهههای بعد ادامه یافت. در نتیجه این تلاشهای علمی آثار ارزشمندی پدید آمد که در این بخش به مهمترین آنها پرداخته میشود.
مولانا جلالالدین بلخی
با رونق گرفتن و رواج فارسی پژوهی در میان پژوهشگران مصری، اندیشههای عرفانی مولانا و به ویژه کتاب مثنوی او، توجه پژوهشگران و استادان مصری را برانگیخت که از جمله آنان دکتر عبدالوهاب عزام بود. او نتیجه سالهای مطالعه و تأمل خود را درباره شخصیت، زندگی و اندیشه مولانا و اثر جاودانه او مثنوی در قالب مقالاتی در چندین شماره مجله مصری «الثقافة» در سال 1942 نشر داد که نقش مؤثری در شناساندن او و مثوی معنویاش به مصریان و جهان عرب داشت. وی در سالهای بعد نیز به ترجمه گزیدههایی از مثنوی اهتمام ورزید و با قرار دادن مقالات مذکور در مقدمه کتابی با عنوان «فصول من المثنوی»، نخستین کتاب مولوی پژوهی جهان عرب را در سال 1946 پدید آورد. زان پس، کسان دیگری نیز به میدان مولوی پژوهی و ترجمه آثار مولانا به زبان عربی ورود کردند که از جمله آنان، شاگرد عزام، دکتر محمد عبدالسلام کفافی، استاد دانشگاههای مصر و دانشگاه عربی بیروت بود. او که همانند استادش از پیشگامان مولوی پژوهی در جهان عرب به شمار میرود، کتاب «مثنوی جلالالدین الرومی شاعر الصوفیة الاکبر» را که شرح و ترجمه دفترهای اول و دوم مثنوی است، با مقدمهای مسبوط در دو جلد در سالهای 1966 و 1977 در لبنان منتشر کرد. کتاب دیگر او در این زمینه، «جلالالدین الرومی فی حیاته و شعره» است که در سال 1971 در بیروت انتشار یافت. برخی از فارسی پژوهان عرب، دو کتاب دکتر کفافی را در زمره آثار مهم در معرفی ادب عرفانی ایران به اعراب دانستهاند. دکتر ابراهیم الدسوقی شتا، استاد دانشگاه قاهره و یکی از پرکارترین فارسی پژوهان عرب در دو دهه پایانی قرن گذشته و پرورش یافته استادان نسل اول این حوزه در مصر بود. او که علاقه و عشقی وافر به فرهنگ و ادب فارسی از خود نشان میداد، آثار گوناگونی را در این عرصه از خود بر جای گزارد که از مهمترین آنها ترجمه دفترهای ششگانه مثنوی است که در سال 1998 در قاهره منتشر شد. کار ارزشمند دیگر او، ترجمه حدود 600 غزل از دیوان شمس تبریزی به عربی است که پس از مرگش در دو جلد در سالهای 2000 و 2001 در قاهره زمینه نشر یافت. افزون بر این سه تن، شمار دیگری از فارسی پژوهان و استادان مصری نیز بودهاند که به تحقیق، تألیف و یا ترجمه آثار مولانا پرداختهاند. «مختارات من الشعر الفارسی» ترجمه عربی گزیدههایی از شاعران برجسته ایران زمین از جمله مولاناست که توسط دکتر محمد الغنیمی هلال در سال 1965 در قاهره منتشر شد. «قصائد مختارة من دیوان شمس تبریز لجلال الدین الرومی» با ترجمه دکتر محمد السعید جمالالدین در سال 2005 در قاهره انتشار یافت. کتاب «جلالالدین الرومی و کتابه فیه ما فیه» که شرح زندگی و اندیشه عرفانی و سوفی کتاب فیه ما فیه اوست، توسط دکتر السباعی محمد السباعی، دیگر پژوهشگر و استاد زبان فارسی دانشگاه قاهره به عربی مجال نشر یافته است.[۸]
خواجه شمسالدین حافظ شیرازی
دیوان حافظ شیرازی از جمله شاهکارهای ادب فارسی است که مورد اهتمام ادب پژوهان عرب به ویژه مصریان قرار گرفته است. از پیشگامان حافظ شناسی در جهان عرب، دکتر ابراهیم امین الشواربی است که در سالهای تحصیل در اروپا از طریق آثار شرق شناسان نامداری چون ادوارد براون و تئودورنولد که به ادبیات فارسی علاقمند شد و زبان فارسی را فرا گرفت تا بتواند مستقیما منابع این حوزه را مورد مطالعه و پژوهش قرار دهد. نتیجه سالها تلاش علمی او خلق آثار پژوهشی، تألیفی و ترجمه در این زمینه بود. «حافظ الشیرازی شاعر الغناء و الغزل فی ایران» که اولین کار پژوهشی درباره حافظ و شعر عرفانی او به زبان عربی در دوران معاصر است، در واقع رساله دکتری او بود و در سال 1944 در قاهره امکان نشر یافت و بار دیگر در سال 1989 در بیروت تجدید چاپ شد. الشواربی در این اثر پژوهشی که بازتاب گستردهای در مراکز دانشگاهی و محافل ادبی جهان عرب به ویژه مصر داشت، تلاش داشته تا سویههای گوناگون زندگی حافظ، اوضاع سیاسی و اجتماعی زمانه او و اندیشه عرفانی و نیز نکتههای اساسی شعر او را با شیوهای بدیع واکاوی کند. کار بعدی او که تأثیر بسیاری در شناخت عربها از غزلیات حافظ داشت، ترجمه منظوم غزلیات این شاعر گرانمایه ایرانی به زبان عربی بود که با عنوان «اغانی شیراز، او غزلیات حافظ الشیرازی» در دو جلد و با مقدمه دکتر طه حسین ادیب نامدار مصری در سالهای 1944 و 1945 در قاهره منتشر شد. از آثار دیگری که درباره حافظ و دیوان او در قالب مقاله پژوهشی با ترجمه گزیده اشعار در مجلات گوناگون مصری و عربی به چاپ رسیده است، میتوان به ترجمه گزیدههایی از غزلیات حافظ از انگلیسی به عربی توسط دکتر احمد زکی ابوشادی اشاره کرد که در سال 1931 با عنوان «رباعیات حافظ الشیرازی» در مصر انتشار یافت.[۹]
سعدی شیرازی
پیشگام سعدی پژوهی در جهان عرب، دکتر محمد مرسی هنداوی از استادان و فارسی پژوهان مصری است که نتیجه سالها مطالعه و پژوهش او درباره سعدی در سال 1951 با عنوان «سعدی الشیرازی شاعر الانسانیة» با مقدمه دکتر عبدالوهاب عزام به چاپ رسید. او همچنین پژوهشی درباره بوستان سعدی انجام داد که در سال 1955 به ضمیمه ترجمه آن در دو جلد در مجموعه «روائع الادب الفارسی» در قاهره چاپ و منتشر شد. ترجمه گلستان سعدی نیز از دیگر آثار او در این زمینه است که با عنوان «الروضة» در همان مجموعه و در سال 1956 مجال نشر یافت. نوشتههای هنداوی درباره سعدی و ترجمه آثار او به عربی، در شناساندن و جلب توجه عربها به اندیشههای این شاعر و حکیم بلندآوازه ایرانی تأثیر بسیار داشت. از دیگر پژهشگران مصری که به سعدی و آثار او توجه نشان دادهاند، حامد عبدالقادر است که بخش دوم کتاب القطوف واللباب خود را که درسال 1951 انتشار یافت به گزیدههایی از بوستان سعدی اختصاص داده است.[۱۰]
شاهنامه فردوسی
در دوران معاصر، مهمترین اثر درباره شاهنامه که توجه ادب پژوهان و محافل ادبی جهان عرب را به خود جلب کرد. پژوهش موشکافانه دکتر عبدالوهاب عزام برروی ترجمه «البنداری»[ii] از شاهنامه بود. او در مطالعات خود برروی ادبیات شرقی با شاهنامه فردوسی آشنا شده و با بررسی کنجکاوانه چند ترجمه عربی، کاستیهای ترجمه البنداری را دریافته بود. لذا دریک تلاش عالمانه به کار تحقیق و مقابله نسخههای ترجمه شده با متن فارسی شاهنامه پرداخت و با تکمیل نسخه البنداری و شرح و تعلیق بر آن، متن ویرایش شده را با افزودن مقدمهای مفصل و مدخلی در هفت فصل در سال 1932 در قاهره منتشر کرد. این اثر ارزشمند و عالمانه عزام که روح شاهنامه و جنبه حماسی آن را حفظ کرده است، در آشنایی عربهای فرهیخته و ادب پژوهان مصری و غیرمصری با اثر ماندگار حماسهسرای بزرگ ایرانی تأثیر بسزایی داشت؛ چنانکه برخی از پژوهشگران را به مطالعه و تحقیق در شاهنامه فردوسی تشویق و ترغیب کرد از جمله پژوهشگران مصری که در این خصوص، آثاری را پدید آوردند، دکتر طه ندا، استاد زبان فارسی دانشگاه اسکندریه بود که مجموعه پژوهشهایی را با عنوان «دراسات فی الشاهنامه» در سال 1954 منتشر کرده است. دکتر محمد عبدالسلام کفافی نیز داستانهایی از شاهنامه را در کتاب «ادب الفرسی و حضارتهم، نصوص و مختارات» که در سال 1968 انتشار یافت، آورده است. دکتر یحیی الخشاب، استاد زبان فارسی و رئیس پیشین بخش زبانهای شرقی دانشگاه قاهره آثار بسیاری را در حوزه فارسی پژوهی و نیز مقالهای عالمانه درباره شاهنامه فردوسی در شماره 7 از مجلد 4 مجله «میراث انسانی» درج و منتشر کرد. دکتر امین عبدالمجید بدوی از دیگر پژوهشگران در حوزه زبان و ادب فارسی نیز در اثری با عنوان «جولة فی شاهنامه الفردوسی» که در سال 1976 چاپ و منتشر شد به نقد و بررسی این اثر حماسی پرداخته است. جدیدترین اثری که درباره شاهنامه به زبان عربی انتشار یافته است، کتاب «الاثر الاسلامی فی الملحمة الایرانیة» تألیف عبدالحفیظ یعقوب حجاب استاد زبان فارسی دانشگاه قاهره است که در سال 2007 به چاپ رسید. مؤلف در اثر خود بر آن است تا ثابت کند که فردوسی شاهنامه را تحت تأثیر فرهنگ و علوم اسلامی عصر خود که در اوج شکوفایی بوده است پدید آورده و اسلام و مسلمانان را پیش از نژاد ایرانی ستوده است.[۱۱]
آثار ایرانی در موزهها و کتابخانههای مصر
مجموعه عظیمی از آثار ارزشمند فرهنگی هنری ایرانی شامل کتابها و نسخههای خطی تزئین شده، فرش و دیگر آثار موزهای در این کشور وجود دارد. کتابها و نسخههای خطی عمدتا در محل کتابخانه و مرکز اسناد ملی مصر (دارالکتب) و دیگر آثار هنری در موزه هنرهای اسلامی این کشور نگهداری میشود.
از جمله آثار مخطوط ایرانی دارالکتب نسخه خطی از شاهنامه است که 6 نسخه آن، مصور و به اعتبار تصاویر بعضی صفحات آنها، گنجینهای پرمایه و جلوهای ارزنده از هنر قدیم ایرانیان است.[۱۲] یکی از این نسخ، در سال 796 هجری به خط لطف الله بن یحیی ابن محمد در شیراز کتابت شده است و دارای 67 تابلو نقاشی رنگی از قهرمانیها، جنگها و رویدادهای تاریخی است، این نسخه به عنوان یکی از قدیمیترین نسخههای خطی شاهنامه در جهان به شمار میرود. نسخه دیگری مربوط به قرن سیزدهم هجری و به خط میرزا مهدی فیروزکوهی در سال 1233 هجری نگاشته شده و همه اوراق آن بهرهمند از تذهیب و با ترسیم گلهای طلایی رنگ و خط نستعلیق، بسیار زیبا جلوه آرایی شده است. این نسخه نیز دارای 89 تصویر است.[۱۳]
نسخههای دیوان حافظ نیز از جمله آثار فرهنگی و هنری ایران در مصر است. مجموعا 20 نسخه از دیوان حافظ در دارالکتب نگهداری میشود که برخی از آنها از نظر قدمت و فن کتابت جایگاه برجستهای در میان نسخههای متعدد دیوان حافظ در کتابخانههای جهان دارد. از میان این نسخهها، تعداد 8 نسخه به تصاویری بدیع از جنبههای مختلف اشعار حافظ آراسته شده است. از جمله این نسخهها نسخهای است با خط هدایت الله کاتب شیرازی که در سال 891 هجری در 237 ورق و به خط نستعلیق کتابت و تمام صفحات آن با زیباترین اشکال ترصیع و تذهیب شده است به گونهای که میتوان آن را در زمره زیباترین نسخههای خطی دیوان حافظ در کتابخانههای جهان دانست.[۱۴] از جمله دیگر نسخههای دیوان حافظ، نسخهای به خط حیدر الحسینی است که در سال 973 ه در تبریز کتابت شده است.
بوستان سعدی از دیگر آثار خطی فارسی است که 23 نسخه از آن در مصر نگهداری میشود و تنها تعدادی از آنها در فهرست دارالکتب قرار دارد. از جمله مهمترین این نسخهها، نسخهای است از عصر تیموری به خط سلطان علی کاتب که در سال 893 کتابت شده و نقاشیهای آن از مشهورترین نقاش تاریخ هنر مینیاتوری ایران کمالالدین بهزاد است. از میان 24 نسخه خطی نفیس گلستان سعدی در این کتابخانه، 3 نسخه آن مزین به تصاویر رنگی و از لحاظ قدمت و نسخه شناسی از اهمیت ویژهای برخوردار بوده که از آن جمله، نسخه سلطان محمد نور است. این نسخه در نیمه اول قرن 10 هجری نگاشته شده و مزین به نقاشیهای متأثر از مکتب هرات و سبک تیموری است؛ ترکیب رنگهای قرمز، لاجوردی و سبز و نیز نستعلیق، جلوه باشکوهی به صفحات آن بخشیده است. تعداد 10 نسخه خطی بسیار نفیس از کلیات سعدی در دارالکتب وجود دارد که 3 نسخه از آنها با تصاویر رنگی تزیین شده است. از جمله این نسخهها، نسخهای است مربوط به سال 910 هجری که به خط رشیدالدین محمد از خطاطان عصر تیموری در 405 صفحه نگاشته شده است. نسخهای دیگر از همین کتاب به خط محمدرضا امامی، امام الخطاطین عصر صفوی، یکی از با ارزشترین نسخههای خطی دارالکتب مصر است. این نسخه در 284 برگ مربوط به قرن 10 هجری است. صفحات نخست کتاب و تمام سرلوحها و سرفصلها به هنر تذهیب و ترصیع آراسته شده و با رنگهای مختلف و بدیع، حواشی صفحات با گلهای رنگارنگ زینت داده شده است.[۱۵]
نسخه نفیس خطی از کتاب کلیله و دمنه ترجمه ابوالمعالی نصرالله بن محمدبن عبدالحمید (متوفی 512 هجری) در کتابخانه مزبور قرار دارد که در سال 744 هجری کتابت شده است و دارای 112 نقاشی رنگی است که بخشی از آن به سبک تیموری و بخش دیگر به سبک مغولی نقاشی شده است.
علاوه بر موارد مذکور نسخههای خطی دیگری در زمینههای علوم فلسفی، علوم دینی، زبان و فرهنگ فارسی و علوم تجربی در دارالکتب و برخی از موزههای مصر نگهداری میشود.
در موزه هنرهای اسلامی قاهره، تعدادی تنگهای فلزی ایرانی (قرن 7 هجری)، شمعدانهای فلزی، بخوردان (قرن 7 هجری)، مجسمههای فلزی (قرن 7 تا 9 هجری) و سلاحهای فلزی (قرن 11) نگهداری میشود.[۱۶] همچنین تعدادی درب چوبی از دوره شاه عباس صفوی، قلمدان، قابهای چوبی آئینه، کمد چوبی بسیار نفیس، شمعدان چوبی، عصای بسیار زیبا از چوب، از دیگر آثار هنری ایرانی است که در این موزه در معرض دید تماشاگران قرار دارد. موزه هنرهای اسلامی قاهره، یکی از غنیترین موزههای خارج از ایران است که نمونههای نفیسی از هنر فرش ایرانی را در اختیار دارد. قسمتی از یک فرش مربوط به قرن 10 هجری که برخی از محققان آن را بافته اصفهان دانستهاند از جمله این نمونههاست. فرش دیگری از همین قرن با ابعاد 155×225 و بافته شده از ابریشم و نخهای طلا و نقره که از جمله بینظیرترین فرشهای بافت ایران است و مشابه آن کمتر یافت میشود، سه تخته فرش بسیار نفیس از قرن 12 هجری از جمله فرش بافت کرمان و نیز بیش از 10 تخته فرش و قالیچه از بافندگان شیراز، خراسان، سمرقند، قره باغ و کاشان مربوط به قرن 12 از دیگر آثار ارزشمند ایرانی موجود در این موزه است.[۱۷]
ترجمه آثار ایرانی
تاکنون بیش از صد اثر از آثار ادب فارسی و نیز نویسندگان معاصر ایرانی در مرکز ملی ترجمه وابسته به وزارت فرهنگ مصر به عربی ترجمه، چاپ و منتشر شده است. در فهرست انتشاریافته این مرکز، در میان 2500 عنوان کتاب ترجمه شده از زبانهای مختلف ، نام 120 عنوان کتاب مشاهده میشودکه از زبان فارسی به عربی ترجمه شده است. این کتابها عموما یا ترجمه متون نظم و نثر فارسی و یا ترجمه آثار نویسندگان معاصر ایرانی است. مثنوی مولانا جلال الدین الرومی، مثنویات حکیم سنائی، مختارات من دیوان شمس الدین تبریزی، مواعظ سعدی، مختارات من القصیدة الفارسیة ازجمله آثارمتون ادب فارسی ترجمه شده در این مرکز است. از میان آثار نویسندگان معاصر ایرانی ، یک هلو هزار هلو از صمد بهرنگی، نون و القلم و غرب زدگی از جلال آل احمد، در ازنای شب از جمال میرصادقی، داستان جاوید و زمستان 62 از اسماعیل فصیح ازجمله آثار ترجمه شده در مرکز مزبور است.[۱۸][۱۹]
پاورقی
[i] - با توجه به قطع روابط رسمی میان مصر و جمهوری اسلامی ایران، دسترسی به منابع موثق برای تدوین گزارش مفصل از وضعیت امروز زبان فارسی در مصر ممکن نشد. لذا به درخواست مؤلف از نمایندگی فرهنگی مستقر در دفتر حفاظت منافع ج.ا.ا در قاهره، گزارش کلی و کوتاهی ارسال گشت که در تدوین این بخش مورد استناد قرار گرفت.
[ii] - البنداری ادیب، شاعر، فقیه ، مورخ و از اهالی اصفهان بود. او بعد از پیوستن به دستگاه حکومتی عیسی بن الملک العادل حاکم ایوبی شام، شاهنامه را در سالهای 620 و 621 هجری به عربی ترجمه و به او هدیه کرد.
نیز نگاه کنید به
آموزش زبان فارسی در دانشگاه های کانادا؛ زبان فارسی در تونس؛ زبان فارسی در ژاپن؛ آموزش زبان فارسی در لبنان؛ زبان فارسی در دانشگاه های مصر؛ زبان فارسی در چین؛ آموزش زبان فارسی در سنگال؛ زبان فارسی در فرانسه؛ زبان و ادبیات فارسی در اوكراین؛ زبان فارسی در اسپانیا؛ زبان فارسی در قطر؛ زبان فارسی در کوبا؛ زبان و ادبیات فارسی در بنگلادش؛ زبان و ادبیات فارسی در تایلند
کتابشناسی
- ↑ السباعی، د. السباعي محمد (2001). العلاقات الثقافية بين مصر و ايران؛ علاقات مصر مع دول الجوار الجغرافي (الطبعة الثانية). جامعة القاهرة: مركز البحوث و الدراسات السياسية، ص336.
- ↑ ابوفرحة، د.طلعت (1978). اضواء علي الدراسات الفارسية في مصر. جوانب من الصلاة الثقافية بين ايران و مصر. المركز الثقافي الايراني بالقاهرة، ص181.
- ↑ جمالالدین، محمد السعيد (1376). آموزش زبان فارسي در دانشگاههاي مصر. نامه پارسي. شماره 104، ص108 -105.
- ↑ ابوفرحة، د.طلعت (1978). اضواء علي الدراسات الفارسية في مصر. جوانب من الصلاة الثقافية بين ايران و مصر. المركز الثقافي الايراني بالقاهرة، ص182.
- ↑ صدر هاشمی، سيدمحمد (1387). دكتر عبدالوهاب عزام و پژوهشهاي زبان و ادب فارسي در مصر. مجله چشمانداز ارتباطات فرهنگي، دوره جديد. شماره 29، ص74.
- ↑ جمالالدین، محمد السعيد (1376). آموزش زبان فارسي در دانشگاههاي مصر. نامه پارسي. شماره 104، ص108-105.
- ↑ گزارش نمایندگی فرهنگی (1394). تهران: مركز مطالعات فرهنگي بينالمللي.
- ↑ صدر هاشمی، سيدمحمد (1387). دكتر عبدالوهاب عزام و پژوهشهاي زبان و ادب فارسي در مصر. مجله چشمانداز ارتباطات فرهنگي، دوره جديد. شماره 29، ص86 -84.
- ↑ صدر هاشمی، سيدمحمد (1387). دكتر عبدالوهاب عزام و پژوهشهاي زبان و ادب فارسي در مصر. مجله چشمانداز ارتباطات فرهنگي، دوره جديد. شماره 29، ص87.
- ↑ صدر هاشمی، سيدمحمد (1387). دكتر عبدالوهاب عزام و پژوهشهاي زبان و ادب فارسي در مصر. مجله چشمانداز ارتباطات فرهنگي، دوره جديد. شماره 29، ص88.
- ↑ صدر هاشمی، سيدمحمد (1387). دكتر عبدالوهاب عزام و پژوهشهاي زبان و ادب فارسي در مصر. مجله چشمانداز ارتباطات فرهنگي، دوره جديد. شماره 29، ص91.
- ↑ نجفی، سيد محمد باقر (1366). آثار ايراني در مصر. بي جا، ص133.
- ↑ نجفی، سيد محمد باقر (1366). آثار ايراني در مصر. بي جا، ص136-135.
- ↑ نجفی، سيد محمد باقر (1366). آثار ايراني در مصر. بي جا، ص147.
- ↑ نجفی، سيد محمد باقر (1366). آثار ايراني در مصر. بي جا، ص158-154.
- ↑ نجفی، سيد محمد باقر (1366). آثار ايراني در مصر. بي جا، ص619-612.
- ↑ نجفی، سيد محمد باقر (1366). آثار ايراني در مصر. بي جا، ص654-651.
- ↑ المرکزالقومی للترجمة (2014). قائمة اصدارات، وزارة الثقافة. جمهورية مصر العربية.
- ↑ صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ مصر. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص418-431.
- زبان فارسی
- ادبیات فارسی
- آموزش و مطالعات ادبیات فارسی درمراکز علمی- دانشگاهی
- آموزش زبان فارسی
- آثار علمی برجسته تألیف شده در سایر کشورها در زمینه ادبیات فارسی
- علاقه مردم، فرهیختگان و نخبگان به ادبیات فارسی
- موزه های نگهدارنده آثار ایرانی و مشترک در سایر کشورها
- ادبیات فارسی در کتابخانه ها
- مطالعات و آثار علمی در زمینه آثار ایرانی و مشترک در موزه های سایر کشورها
- ترجمه و نشر ادبیات فارسی