شاخه های اصلی مسیحیت در سوریه

از دانشنامه ملل

در سال 325 میلادی، مسیحیان نخستین کنگره خود را که به «شورای اسقف‌ها» شهرت یافت، برای انجام اصلاحات و زدودن تحریفات از آیین مسیحیت در شهر«نیقیه» برگزار کردند. نیقیه یا نیکاییه (Nicaea)، پایتخت سلسله­ی سلجوقیان در آسیای صغیر بود. که اکنون در دل شهر «ایزنیک» (İznik) قرار دارد.

دومین و سومین شورای اسقف‌ها در سال‌های 381 و 431 میلادی به ترتیب در شهرهای قسطنطنیه (استانبول) و «اِفِسوس» (Ephesos) برگزار شد.[87]

در این شورا که تا به امروز تمامی طوایف مسیحی، مصوبات آن را به رسمیت می‌شناسند، 25 قانون در چارچوب آیین مسیحیت برای تنظیم مناسبات اجتماعی ازجمله ازدواج و دادوستد به تصویب رسید. از این تاریخ به بعد، به‌تدریج در همایش‌های اسقف‌های مسیحی، تفاوت دیدگاه میان بزرگان دین مسیحیت رخ‌نمود و طوایف مسیحی شکل گرفتند.

مرکزیت مسیحیت در آن زمان، سوریه بود؛ اما در نخستین انشعاب، کلیسای«نستوری» از کلیسای سوری (شرقی) جدا شد. هم‌اکنون نستوری‌ها به پیروان کلیسای «آشوری» معروف هستند. در مورد حضور آشوریان در تمدن سوریه پیشتر توضیح داده شد. در مورد مسیحیان آشوری یا آسوری نیز در فصول بعد به تفصیل مطالبی ارائه خواهد گشت.

در سال 451 میلادی، مجمع شهر «خلقدونیة/ کلسدون» (Chalcedon) نزدیک قسطنطنیه، برگزار شد و در آن عقیده کلیساهای شرقی قدیم، « مونوفیزیتیسم / تک­طبیعت­گرای» (Monophysitism)؛ یعنی اعتقاد به این که عیسی مسیح به عنوان تجسم پسر یا کلمه خدا، تنها یک ذات یا طبیعت دارد که الهی است، بر دیگر عقاید تفوق یافت. مونوفیزیسم با دیوفیزیسم یا دوطبیعت‌گرایی در تضاد است که معتقد است مسیح دارای دو طبیعت، یکی الهی و یکی انسانی است. [88]

کلیساهایی که مصوبات مجمع خلقدونیة را تأیید کردند، در قرن ششم میلادی و متأثر از دخالت قدرت‌های سیاسی وقت، به پنج کلیسا منشعب شدند و هر یک «بطریکیه»، (کلیسای مرکزی) نام گرفتند. این کلیساها عبارت‌اند: رم، قسطنطنیه، اسکندریه، انطاکیه و اورشلیم قدس.


کلیسای انطاکیه که قلمرو سوریه را پوشش می‌داد، به دو کلیسای دیگر تقسیم شد. گروهی پیروان پادشاه نامیده شدند که بیشتر در مناطق ساحلی و جنوبی این سرزمین سکونت داشتند. این‌ها از مصوبات مجمع خلقدونیا پیروی می‌کردند. گروه دیگر نیز به «سریانی» معروف شدند و در بخش‌های شرقی و شمالی سوریه می‌زیستند.

تضعیف قدرت روم، به تجزیه‌ی آن به روم غربی و روم شرقی (بیزانس) در قرن چهارم میلادی انجامید. در پی فتوحات سپاهیان اسلام، در قرن هفتم، قلمرو امپراتوری بیزانس محدودتر شد و مناطقی که زیر سیطره‌ی فرهنگی یونان قدیم نبودند، یکی پس از دیگری از آن جدا شدند؛ بدین ترتیب، فرهنگ لاتین از فرهنگ یونان جدا شد و امپراتوری بیزانس به یک دولت یونانی تبدیاریخی  ومسلمانان در سوریهل شد.

تا آغاز قرن دوازدهم، فقط 200 هزار نفر از سریانی­‌ها به پیروی از کلیسای انطاکیه پایبند ماندند که بیشترشان در مناطق «ماردین» و «دیاربکر» در جنوب ترکیه کنونی سکونت داشتند. مجموعه­ی کلیساهای «مونوفیزتیه»، در هر یک از مناطق به پیروانش ویژگی طایفه­ای و نژادی بخشید. به طوری که کلیسای «قبطی» ویژه­ی مصریان، کلیسای ارمنی ویژه ارامنه و کلیسای سریانی ویژه مسیحیان ساکن سوریه شناخته شد.

در پنجمین شورای اسقف­های مسیحیان، موسوم به مجمع «قسطنطنیه» در سال 681 میلادی، «هراکلیوس/ هرقل» (Heraclius) (575-641م.)، امپراتور مسیحی بیزانس، کوشید دو بخش کلیسای مجمع خلقدونیه را بار دیگر متحد سازد؛ اما با شکست روبه رو شد و حتی کلیسای جدیدی به نام «مارونی­ها»[89] شکل گرفت.

پس از آن همایش، آیین مسیحیت در اروپا گسترش یافت و اسقف­ها نفوذ زیادی بر پادشاهان اروپایی یافتند. در کنار کلیساهای مرکزی پنچگانه، قدرت «پاپ» در اروپا نمایانگر شد. در مدت چهار قرن پس از برگزاری مجمع قسطنطنیه همواره مناسبات پاپ و امپراتور بیزانس در فراز و نشیب بود تا این که در سال 1054 میلادی شکاف بزرگی در میان مسیحیان ایجاد شد.

در آن تاریخ، کلیسای لاتین کاتولیک به ریاست پاپ و به مرکزیت روم و کلیسای ارتدکس قسطنطنیه که از پیروان پادشاه بیزانس بودند، از یکدیگر جدا شدند. در پی این شکاف، دنیای مسیحیت به غرب کاتولیک و شرق ارتدکس تقسیم شد.

تشکیل این دو گروه مسیحی که هر یک دربرگیرنده‌ی صدها میلیون نفر از پیروان مسیحیت است، اثرگذارتر از انشعاب نستوری‌ها از کلیسای مونوفیرتیه بود؛ زیرا در آن زمان شمار مسیحیان از 20 میلیون نفر تجاوز نمی‌کرد.

از آن تاریخ، پاپ روم به بهانه‌های گوناگون کوشید تا مسیحیان مشرق زمین را به آیین کاتولیک تشویق کند؛ همین امر، یکی از انگیزه­ها‌ی آغاز جنگ‌های صلیبی شد.

آشوری‌ها، کلدانی ها، ارامنه و سریانی­های کاتولیک نیز از کلیسای نستوری‌ها منشعب شدند. در آن هنگام، کلیسای پروتستان در غرب پدید آمد که در مدت کوتاهی رقیب طوایف کاتولیکی به مرکزیت رم شد. اختلافات میان دو کلیسا، جنگ‌های ویرانگری را در پی داشت . سروکله‌ی کلیسای پروتستان در قرن نوزدهم در مشرق زمین نیز پیدا شد و شمار زیادی از پیروان کلیساهای شرقی را به خود جذب کرد.[۱]

نیز نگاه کنید به

دیانت مسیحی در سوریه، رومیان سوریه، تاریخ دوران میانی سوریه

کتابشناسی

  1. شنی، کریم (۱۴۰۰). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)