هنر روسیه باستان
هنر روسیه باستان به طور اخصّ به هنر روسیه دوره فئودالیزم در قرون 17-10 گفته میشود. منابع آن مرتبط با هنر قبایل اسلاوهای شرقی گذشته میباشد که به نوبه خود آن نیز در تماس با دنیای هنر سکایی-سرمتی و مستعمرات باستان شمالی دریای سیاه میباشد. درباره ویژگیهای هنر اسلاوهای شرقی ماقبل دوره فئودال، ما تنها یک سری اطلاعات کلی بر اساس دادههای ناقص باستانشناسی و اطلاعات غیرمستقیم منابع خطی در دست داریم، که در معماری معابد بتپرستی به جا مانده نیز به چشم میخورند.
این مشاهدات امکان ارائه توضیح خوبی درباره اولین گامهای هنر روسیه باستان با توجه به رشد سریع آن در پیشبرد فرهنگ هنر بیزانس و دستیابی به هنر ملی میدهد. فرآیند توسعه ساختار ابتدایی- همگانی و شکلگیری جامعه طبقه بندی شده در قبایل اسلاوهای شرقی و جنگهای این قبایل با همسایگان دشمن به سرعت منجر به ایجاد انجمنهای بزرگ ارضی-قبیلهای در این قبایل شد. بعدها این انجمنها در دو مرکز به وجود آمد: نووگراد و کی یِف. در نیمه دوم قرن 9 کییِف غلبه یافته و تبدیل به پایتخت دولت روسیه باستان دوران اوئل فئودالی شد. در قرن 10 با فتوحات زیاد در سرزمینهای دیگر به سرعت قلمرو آن گسترش یافت. کی یِف اهمیت یافته و از غنائم زیادی برخوردار گشت، که شاهزاده و اشراف آن را از قدرت اقتصادی زیادی برخوردار ساخت. کییِف تبدیل به یک مرکز صنعتی و تجاری بین المللی شد. شهرهای جدیدی به وجود آمدند، زمین داری فئودالی رشد یافت و بردگی کشاورزان شدت یافت. در زمان شاهزاده ولادیمیر ساختار حکومتی شکل مشخصتری به خود گرفت.
طبقه حاکم به منظور تقویت هرچه سریعتر موقعیت خود و حکومت، توجه خود را معطوف تجارب فرهنگ بیزانس نمودند. علت اصلی آن در گزینش مذهب مسیحیت بیزانسی به عنوان دین رسمی حکومت بود که منجر به رشد سریع فرهنگ و هنر در سلطنت یاروسلاو مودری (عاقل) شد. اتحاد اسلاوهای شرقی در قالب یک حکومت قوی و مبارزه آنها برای عدم وابستگی منجر به تشکیل ملت واحد روسیه باستان شد که رشد و توسعه فرهنگ روسی را در پی داشت و موفقیتهای زیادی در تمامی زمینهها، از جمله در زمینه هنر داشت.
اما فرهنگ درخشان دولت روسیه باستان و هنر آن محدود شد و خط اصلی توسعه آن در زمینه فئودالی کلیسایی شد و درخشندگی و شکوه و جلال رتبههای بالا و کلیسا به شدت متفاوت از فرهنگ و هنر توده مردم گشت. زمینههای این فرهنگ حتی به صورت قلمروی-ارضی نیز محدود شد. مناطق پیشرفته «دنپر» با شهر بزرگ «روسی» و «مادر شهرهای روسی» کی یِف و چِرنیگُف، در دسنای شمالی پُلتسک و در پایان مسیر دنپر- والخوفبزرگ، نووگراد قرار داشت. گسترش فرهنگ و هنر در قرنهای 11-10 تقریبا به این شهرها محدود شده بود و شامل تمام مناطق حکومت نمیشد. از ویژگیهای این دوره میتوان مبارزه خروج از پدرسالاری و پیروزی فئودالها، مبارزه مسیحیت و کفر که منجر به تناقض و دوگانگی زیادی در تمام فرهنگ شد؛ دوره شاهزاده تحت تاثیر نفوذ پدرسالارانه بود. در زمینه هنر سنتهای بتپرستی با معماری چوبی تاثیر زیادی در سبک معماری سنگی و مانند آن داشتند.[۱][۲].