هنر ژاپن در دوران مدرن

از دانشنامه ملل

دوران مدرن در ژاپن با اعاده قدرت به امپراتور میجی در 1868 و آغاز تلاش این کشور برای پیش رفتن در مسیر تجدد و مدرنیزاسیون و جبران عقب ماندگی‌اش از غرب شروع شد. تلاش ژاپن برای مدرن شدن محدود به صنعت، اقتصاد، نظام سیاسی و... نبود که فرهنگ را هم در بر گرفت. هنگامی که صحبت از فرهنگ در این دوره می‌شود، پیش از هر چیز پدیده بونمه‌کایکا به ذهن می‌آید که به پدیده مدرن و غربی شدن سریع در اوایل میجی با تقلید فعالانه از تمدن غربی اطلاق می‌شود. بونمه‌کایکا هنر را هم در بر گرفت و در این زمینه هم ژاپن فعالانه به آموختن از غرب پرداخت. در واقع حکومت میجی به عنوان حلقه‌ای از مدرن شدن، فعالانه به اخذ هنر غرب با محوریت موسیقی و هنرهای زیبا اقدام کرد.[۱]

مدرسه هنرهای زیبا و معماری (工部美術学校/Kōbu bijutsu gakkō) سال 1876 تأسیس و آموزش هنر غربی در آن شروع شد. هر چند گفته می‌شود این نخستین نهاد آموزش هنرهای زیبا در ژاپن است، اما به گفته نه‌کی (1999) در مدرسه افسری نیروی زمینی (陸軍士官学校/Rikugun shikan gakkō) که 1874 تأسیس شد هم نقاشی غربی آموزش داده می‌شد.[۱] بهر حال از این زمان آموزش هنرهای غربی و به خصوص نقاشی غربی در ژاپن شروع شد که به آن یوگا (洋画/Yōga) می‌گفتند. با تأسیس مدرسه هنرهای زیبا و معماری، سه استاد از ایتالیا برای تدریس دعوت شدند که تخصص آن‌ها نقاشی، مجسمه‌سازی و طراحی بود.

بعد از میجی و اخذ سیاست جدایی دین از سیاست، کمک دولت به معابد بودایی و ایزدکده‌های شینتو قطع شد، در نتیجه بسیاری از آن‌ها در شرایط سخت مالی قرار گرفتند و نمی‌توانستند از گنجینه‌های هنری که در اختیار داشتند چنان که باید نگهداری کنند و حتی اقدام به فروش آن‌ها نمودند. در این زمان بسیاری از این گنجینه‌ها برای بخش خاور دور موزه هنرهای زیبای بوستون خریداری و جمع آوری شد. یکی از کسانی که در خرید این آثار دست داشت، استادی آمریکایی به نام ارنست فنولوسا (Ernest Fenollosa(1853-1903)) بود که 1876 برای تدریس فلسفه و اقتصاد سیاسی به دانشگاه توکیو آمد. او علاوه بر تخصصش، نقاشی رنگ و روغن هم آموخته بود و بعد از آمدن به این کشور جذب هنر ژاپن و بعدا معرف آن در غرب شد. هر چند فنولوسا برخی از گنجینه‌های هنری ژاپن را خریداری و از این کشور خارج کرد، اما خدمت او به هنر ژاپن این بود که ژاپنی‌ها را متوجه ارزش آثار هنری گذشته خود کرد.[۲] این مسأله و نیز برخاستن صدای اعتراض نسبت به غربی شدن کشور در دهه 1880 از گوشه و کنار ژاپن، باعث شد تا سال 1887 مدرسه هنرهای زیبای توکیو (東京美術学校/Tōkyō bijutsu gakkō) تأسیس شود که رسالت اصلی‌اش حفظ و گسترش هنرهای ژاپنی بود، هر چند بعدها و با موفقیت نقاش سبک غربی یعنی سِیکی کورودا (黒田清輝/Kuroda Seiki(1866-1924)) رشته نقاشی غربی هم در آن تصویب و آموزشش شروع شد.

توجه مجدد به هنر سنتی ژاپن باعث شد تا به نقاشی ژاپنی نام نیهون‌گا (日本画/Nihon ga) بدهند که مقابل یوگا یا نقاشی غربی قرار داشت. در مورد نیهون‌گا، برخی در تعریفی محدودتر آن را به نقاشی ژاپن قبل از دوره میجی اطلاق می‌کنند، اما برخی با معنی وسیع‌تر آن را مقابل نقاشی رنگ روغن قرار می‌دهند، به عبارتی آن را شامل نقاشی‌هایی می‌دانند که با فنون و رنگ‌های ژاپنی ترسیم شده باشد. این چنین در دوره میجی ما نخست شاهد اخذ فعالانه هنر و نقاشی غربی هستیم، اما خیلی زود جنبش ارزش‌گذاری مجدد هنر و نقاشی ژاپنی شکل می‌گیرد که می‌شود آن را نوعی ملی گرایی در هنر دانست.[۳]

چنان که پیشتر گفتیم در دوره ادو برخی از نقاشی‌های ژاپنی و البته صنایع دستی این کشور به خصوص ظروف لاکی و سفال ژاپن به اروپا صادر شد. همچنین از اواخر دوره ادو و نیز در دوره میجی ژاپن در نمایشگاه‌های جهانی شرکت می‌کرد که در آنجا علاوه بر کالاهای صنعتی خود برخی صنایع دستی و همچنین تابلوهای نقاشی را معرض نمایش می‌گذاشت که با تحسین بسیار زیاد غربی‌ها روبرو شدند. در این بین ظروف لاکی ژاپنی توجه بسیار زیادی را جلب کرد. بنابراین در دوره میجی همچنان توجه به هنرهای سنتی و به خصوص صنایع دستی سنتی این کشور وجود داشت و آن‌ها به عنوان یکی از کالاهای صادراتی ترویج می‌شدند. پس می‌توان گفت یکی دیگر از ستون‌های مدیریت هنری میجی، ترویج چنین هنرهایی به منظور صادرات بود.[۴]

چنان که قبلا گفتیم در زمینه مجسمه سازی هم استادانی از اروپا و به خصوص از ایتالیا به ژاپن دعوت شدند. ژاپن خود از گذشته دارای هنر پیکر تراشی بود و شاهکارهای بی نظیری در تاریخ هنر این کشور خلق شده است. با این همه با دعوت از این استادان هنر مجسمه سازی غربی و به خصوص پیکر تراشی از سنگ و فلزات در ژاپن توسعه پیدا کرد و شاهکارهایی در دوره میجی خلق شد. در زمینه معماری هم سال 1877 معماری انگلیسی به نام جوسیه کندر (Josiah Conder(1852-1920)) به ژاپن آمد و شاگردانی تربیت کرد که امروزه آثار خود کندر و شاگردان او در ژاپن باقی مانده‌اند. هدف حکومت میجی از دعوت از معماران غربی، مدرن کردن معماری ژاپن بود که البته این مدرن کردن بیشتر به معنی غربی کردن معماری این کشور بود.

تا پایان دهه 1910 جریان غالب در نقاشی ژاپن، نقاشی آکادمیک متأثر از امپرسیونیسم فرانسه با محوریت سِیکی کورودا بود. بعد از جنگ جهانی اول، ژاپنی‌های زیادی برای تحصیل و آموختن هنر مدرن غربی به اروپا رفتند. برگشت آن‌ها به ژاپن و تلاششان برای شکل دادن مکتب‌های گوناگون هنر مدرن را می‌توان به دوران زمینه ساز برای بلوغ مکاتب هنری در ژاپن تشبیه کرد. با این همه درگیری ژاپن در جبهه‌های جنگ به خصوص جنگ جهانی دوم فرصت بلوغ این مکاتب هنری را در دوران مدرن و سال‌های قبل از جنگ گرفت، تا عملا این دوران، دوره زمینه ساز برای هنر معاصر ژاپن در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم شود.[۵]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ Neki, A (1999). Wag a kuni no Bunka sēsaku no Kōzō. Akatsuki insatsu. P11.
  2. اُكاكورا، كاكوزو (1396). كتاب چای. ترجمه از ژاپنی قدرت‌اله ذاكری، انتشارات پرنده. ص12.
  3. Mago, Y (2004). Meiji jidai ni okeru bijutsushi ni miru Nashonarizumu. Nihongo Nihonbunka kenshū puroguramu kenshū repōto shū, Hiroshima daigaku ryūgaku sentā. 18kikan.
  4. Mago, Y (2004). Meiji jidai ni okeru bijutsushi ni miru Nashonarizumu. Nihongo Nihonbunka kenshū puroguramu kenshū repōto shū, Hiroshima daigaku ryūgaku sentā. 18kikan. P213.
  5. ذاکری، قدرت اله (1402). «هنر ژاپن». در پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله. جامعه و فرهنگ ژاپن، تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص.242- 281.