پیشینه روابط ژاپن و ج.ا.ایران در دوران نخستین مدرن

از دانشنامه ملل

در اینجا منظور ما از دوران مدرن نخستین، فاصله‌ای زمانی از اواخر قرن شانزدهم تا حدود نیمه دوم قرن نوزدهم است. بر غم اینکه این دوران، دوره‌ای بسیار مهم در تاریخ روابط ایران و ژاپن است، اما چنان که باید و شاید به آن پرداخته نشده است. با قاطعیت می‌توان گفت، در این دوره برای نخستین بار تاجرانی فارسی زبان به ژاپن رفتند که در بینشان به احتمال زیاد ایرانیانی هم بودند. برای نخستین بار کالاهای ژاپنی به ایران رسید و طیفی متنوع از کالاهای ایرانی در ژاپن عرضه شد که شناخت از ایران را در آن کشور گسترش داد. برای نخستین بار اثری فارسی نگاشته شد که در آن گزارشی ارزشمند درباره ژاپن درج شده بود و به لطف منابع غربی در اواخر این دوران دو کشور به شناخت زیادی از هم دست پیدا کردند.

به دلیل سیاست‌های تجاری چین، از اواخر سده‌های میانی و در طول دوران مدرن نخستین صحنه تجارت جهانی با تغییرات زیادی روبرو شد و جنوب شرق آسیا نقش واسطه را در تجارت بین غرب و شرق به دست آورد. با آغاز عصر کاوش و اضافه شدن اروپاییان به این عرصه باز هم مراودات جهانی گسترده‌تر شد. تبدیل شدن جنوب و جنوب شرق آسیا به واسطه تجارت شرق و غرب باعث حضور ایرانیان زیادی در این منطقه به خصوص در آیوتایای سیام تایلند شد و از همین جا هم بود که نخستین تاجران فارسی زبان رهسپار بندر ناگاساکی در ژاپن شدند. به این تاجران فارسی زبان مور (モール/Mōru/Moor)[i] می‌گفتند. سوگیتا در رابطه با مورها می‌گوید، در کنار چینی‌ها و هلندی‌ها تاجرانی هندی-مسلمان که مور نامیده می‌شدند، بارها و بارها از آیوتایا در سیام به ژاپن آمدند و داد و ستد خود را به فارسی انجام می‌دادند. به گفته او آن‌ها از دهه 1630 تا اوایل دهه 1700 م به ژاپن آمدند و کالاهایی از جنوب و جنوب شرق آسیا به ژاپن می‌آوردند و کالاهایی مانند نقره، مس، ظروف لاکی و ظروف چینی از ژاپن می‌بردند.[۱] هر چند سوگیتا از هندی بودن این تاجران صحبت می‌کند، اما واقعیت این است که هیچ مدرکی مبنی بر هندی بودن یا ایرانی بودن آن‌ها وجود ندارد. با این همه دو واقعیت است که احتمال بودن ایرانی در بین مورهای فارسی زبان را تقویت می‌کند؛ نخست، این تاجران مسلمان به زبان فارسی صحبت می‌کردند و دوم این که در پس زمینه اعزام و فعالیت این تاجران، ایرانیان قدرتمند مقیم آیوتا قرار داشتند. این مسأله‌ای است که ناگاشیما هم بر آن تأکید می‌کند.[۲]

همان زمانی که مورهای مسلمان به ژاپن می‌رفتند، حکومت صفوی نخستین سفیر خود را به سیام و آیوتایا فرستاد که این سفارت از 1685 تا 1688 به درازا کشید. کاتب این سفارت محمد ربیع ابن محمد ابراهیم بود که حاصل گزارش او کتاب ارزشمند «سفینه سلیمانی» شد. در این کتاب برای اولین بار در تاریخ آثار مکتوب فارسی ما شاهد گزارشی در خور درباره ژاپن یا آن طور که در سفینه آمده، جپان هستیم. آن طور که نویسنده سفینه خود می‌گوید، اطلاعاتش درباره ژاپن را از مردمی که در این اواخر برای تجارت به آن جزیره رفتند به دست آورده است[۳] که این مردم همان مورها هستند. اطلاعاتی که در «سفینه سلیمانی» درباره جپان آمده، برخیش شایعه و نادرست است مانند اینکه می‌گوید، اسامی مردان ایشان موشی و لوح و زرباد و اسامی زنان ایشان زینب و فاطمه است، هر چند اشاره می‌کند که اطلاع آن‌ها بر این اسامی غریب است.[۴] برخی‌ از اطلاعات هم واقعیت اما همراه با اغراق بسیار است، مانند ممنوعیت مسیحیت در ژاپن، بیرون کردن پرتغالی‌ها از کشور، انحصار تجارت به هلندی‌ها و... با این همه این کتاب در تاریخ شناخت ایرانیان از ژاپن نیز در مطالعات مربوط به تجارت در جنوب شرق آسیا کتابی بسیار مهم به حساب می‌آید.

مسأله مهم و تأثیرگذار دیگر در روابط ایران و ژاپن در دوران مدرن نخستین، آغاز عصر کاوش و حضور اروپایی‌ها در عرصه تجارت جهانی و تجارت آسیا است. فعالیت اروپایی‌ها به خصوص کمپانی هند شرقی هلند که با پرداختن به تجارت بین کشورهای آسیایی، شبکه‌ای تجاری فراهم آورد که کشورهای آسیایی را به هم پیوند می‌داد. به واسطه همین شبکه تجاری هلندی‌ها هم بود که طیفی از کالاهای ایرانی در بندر ناگاساکی در ژاپن عرضه شدند که در این بین ابریشم ایران، چرم ایرانی، اسب ایرانی و قالی و منسوجات ایرانی جایگاه و ارزش خاصی پیدا کردند. علاوه بر این‌ها گلاب، بادام و کشمش هم از ایران به ناگاساکی وارد شد. از سوی دیگر کالاهایی از ژاپن مانند کافور، ظروف چینی و لاکی ژاپنی و احتمالا مس توسط هلندی‌ها از ژاپن به بنادر ایرانی خلیج فارس وارد شد. کالاهای ایرانی در ژاپن نقشی بزرگ در شکل دهی تصویر ایران در میان ژاپنی‌ها ایفا کردند،[۵] چنانکه اقلام تجاری اصلی ایرانی با نام خود ایران شناخته می‌شدند؛ نخ ابریشم هاروشا، چرم هاروشا، اسب هاروشا و... .

هاروشا (ハルシャ/Harusha)[ii] نام جدید ایران در زبان ژاپنی بود، به عبارتی به خاطر منابع غربی و نیز حضور کالاهای ایرانی در ژاپن، نام ایران در دوره ادو از هاشی به هاروشا تغییر کرد.[۶] در میان فرش‌های ایرانی که این زمان به ژاپن برده شدند، دو فرش اهمیت زیادی پیدا کرده‌اند. یکی فرشی ابریشمی بافته شده در کاشان است که در زمان تویوتومی هیده‌یوشی و توسط پرتغالی‌ها به ژاپن برده شد و به دستور هیده‌یوشی از آن جین‌بائوری (陣羽織/Jinbaori) یا نوعی نیم تنه بدون آستین ساختند که در میدان نبر به تن می‌کنند. این جین‌بائوری امروزه با نام جین‌بائوری با نقش پرنده و وحوش (鳥獣文様陣羽織/Chōjūmonyō Jinbaori) شناخته می‌شود. فرش دیگر یک تخته فرش پولونزی است که قرن نوزدهم به ژاپن برده و در جشن گی‌ئون (祇園祭/Gion Matsuri) مورد استفاده قرار می‌گیرد.

در مورد اسب ایرانی یا اسب هاروشا، آن زمان واقعه‌ای جالب رخ داد. در دوران زمامداری هشتمین شوگون دوره ادو، شوگون وقت یک رأس اسب ایرانی به یکی از امیرنشینان شمال شرق این کشور داد تا با استفاده از آن اصلاح نژاد اسب انجام شود. این اسب در نه سالگی تلف شد. آن‌ها که از اسب نگهداری می‌کردند، لاشه اسب را دفن کردند و روی آن درختی کاج کاشتند. با رشد کاج، شاخه‌هایش به سمت غرب یعنی زادگاه اسب ایرانی قد کشیدند که نشان از شیفتگی روح اسب نسبت به زادگاهش ایران بود. پس افراد محلی برای آرامش و نیایش روح اسب ایزدکده اوماره‌کی (馬暦神社/Umareki Jinja) را آنجا ساختند که هنوز به عنوان ایزدکده اسب پا برجا است.[۷]

نیز نگاه کنید به

پاورقی

[i]  モール/Mōru/Moor: در زبان ژاپني ريشه در كلمه پرتغالي Mogol دارد و به معني مغول است. اين كلمه در معني‌اي وسيع‌تر اشاره به امپراتوري مغول هند يا امپراتوري گوركاني يا گوركانيان هند دارد.

[ii]  ハルシャ/Harusha: برای نگارش آن از کانجی‌های مختلف استفاده شده است.

کتابشناسی

  1. Sugita, H (1995). Nihonjin no chūtō hakken Gyakuenkinhō no naka no hikaku bunkashi, Tōkyō daigaku shuppankai. P64.
  2. Nagashima, H (1997). Persian Muslim Merchants in Thailand and their Activities in the 17th Century –Especially on their visits to Japan-. 『長崎県立大学論集』.Volume 3. 長崎県立大学学術研究会. P388.
  3. ابن محمد ابراهیم ، محمد ربیع (1356). سفینه سلیمانی، تصحیح، تحشیه و تعلیقات عباس فاروقی. تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران. ص189.
  4. ابن محمد ابراهیم ، محمد ربیع (1356). سفینه سلیمانی، تصحیح، تحشیه و تعلیقات عباس فاروقی. تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران. ص195.
  5. Sugita, H (1995). Nihonjin no chūtō hakken Gyakuenkinhō no naka no hikaku bunkashi, Tōkyō daigaku shuppankai. P61.
  6. Sugita, H (1995). Nihonjin no chūtō hakken Gyakuenkinhō no naka no hikaku bunkashi, Tōkyō daigaku shuppankai. P53.
  7. پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله (1402). «ایران و ژاپن». در پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله. جامعه و فرهنگ ژاپن، تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی. ص.316- 340.