هنر سوریه: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
خط ۹۶: خط ۹۶:




«أحمد معلا» (زاده 1958 بانیاس) از تصویرگران پیش­کسوت سوریه است که درحال حاضر در پاریس به سر می­برد. اخیراً (2018) در نمایشگاهی به نام « يأس وأمل: الفن العربي والحرب والتاريخ» در موزه «نابو» در منطقه «الهزی» شمال [[لبنان]] که اختصاص به جنگ داشت، دو تابلو با نام­های «تشجعوا وقولوا إنا خائفون» (شجاع باشید و بگویید می­ترسیم!) و «ما الحرب إلا ما علمتم وذقتم» (جنگ همین است که شناختید و چشیدید!) به نمایش گذاشت.
«أحمد معلا» (زاده 1958 بانیاس) از تصویرگران پیش­کسوت سوریه است که درحال حاضر در [[پاریس]] به سر می­برد. اخیراً (2018) در نمایشگاهی به نام « يأس وأمل: الفن العربي والحرب والتاريخ» در موزه «نابو» در منطقه «الهزی» شمال [[لبنان]] که اختصاص به جنگ داشت، دو تابلو با نام­های «تشجعوا وقولوا إنا خائفون» (شجاع باشید و بگویید می­ترسیم!) و «ما الحرب إلا ما علمتم وذقتم» (جنگ همین است که شناختید و چشیدید!) به نمایش گذاشت.





نسخهٔ ‏۵ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۰

هنر سوریه در آیینه تاریخ و تمدن بازمانده بر پیکر این سرزمین، کاملاً هویدا و فارغ از بیان است؛ هنری که متأثر از اشغالگری­های پیاپی بوده و مجموعه­ای از هنر تمدنهای بزرگ جهان باستان است؛ در موسیقی، معماری، نقاشی، مجسمه­سازی، صنایع دستی و...

آخرین مرحله تاریخی هنر سوری، مربوط به تمدن اسلامی است؛ به همین جهت، نخستین تشکل هنری مدرن در کشور سوریه­، بعد از جداشدن از عثمانی، پس از جنگ، در دوران قیمومت فرانسه، «المعهد الفرنسي للآثار والفنون الإسلامية» (مؤسسه فرانسوی آثار و هنرهای اسلامی) بود که در سال 1922 تأسیس شد.


نقاشی

نهضت هنری مدرن سوریه را در اوایل قرن بیستم، چند هنرمند پیشگام که در دمشق و حلب و بعداً در حمص و حماه به وجود آوردند. در دمشق آغاز این حرکت جدید به نام «توفیق طارق» (1875-1940) مهندس، دکوراتور، کاریکاتوریست و عکاس بود که پس از اتمام تحصیلات خود در فرانسه در سال 1901، در آتلیه خود مشغول به کار شد و در 1930، «نادي الفنون الجميلة» (باشگاه هنرهای زیبا) را در بازار «ساروجة»، نزدیک میدان «یوسف العظمة»، تأسیس کرد که در حوزه نقاشی، موسیقی، بازیگری و عکاسی فعالیت می­کرد. نخستین هنرمندان این باشگاه، «عبدالوهاب ابوالسعود» (1951-1897) و « ميشيل الكِرشة» (1900-1973)  در عکاسی و نقاشی بودند. [1]پس از آن، انجمن­ها و گروه­های دیگر هنری اعلام موجودیت و فعالیت کردند؛ مانند:

-      «دار الموسيقى الوطنية» (خانه موسیقی ملی) (1937-1940)

-      «ندوة الأندلس للرسم والأدب» (گردهم­آیی برای نقاشی و ادبیات آندلس) (1940-1941)

-       «مرسم فیرونیز» (آتلیه وِرونزه/Veronese) (1941-1950) متعلق به «عدنان جباصيني» بود و نام استودیو را از نام «Paolo Veronese» (1538-1588) نقاش شهیر ایتالیایی اقتباس کرده بود.

-      «الجمعية العربية للفنون الجميلة» (انجمن هنرهای زیبای عربی) (1943-1945) که آموزش رایگان طراحی و مجسمه سازی و نیز برنامه توسعه صنایع دستی داشت. اعضای این انجمن، در سال 1945، به دنبال تجاوز فرانسه به دمشق و حمله آن به پارلمان و به آتش کشیدن آن، نقاشی هایی کشیدند که نشان دهنده آن حادثه دردناک و ویرانی هایی بود که بر دمشق وارد آمد.

-      «مرسم نصیر شورا» در سال 1948 در میدان المدفع (توپخانه) 

-       « الجمعية السورية للفنون» (انجمن هنرهای سوریه) (1950-1960)در خانه «خالد معاذ» (1904-1989) با ریاست شاهزاده «کاظم الجزایری». تمرکز انجمن بر هنرهای زیبا، ادبیات و علوم اجتماعی بود.

-      «جمعية محبي الفنون الجميلة» (انجمن دوستداران هنرهای زیبا) در سال 1952 در خانه مجسمه‌ساز «ژاک واردا» (1913-2006)

-       « رابطة الفنّانين السوريّة للرسم والنحت» (انجمن هنرمندان نقاشی و مجسمه سازی سوریه) (1956-1959) در خانه «صلاح الناشف» (1914- 1971)  با ریاست آن ژاک واردا

در سال 1950، وزارت معارف، اولین نمایشگاه رسمی هنر سوریه را توسط اداره آثار باستانی در «موزه ملی» دمشق با نام «نمایشگاه نقاشی دستی» برپا کرد؛ با شرکت 30 هنرمند که حدود صد نقاشی ارائه کردند. این نمایشگاه تقریباً به طور سالانه تاکنون ادامه دارد. 

«نمایشگاه بین المللی دمشق» برای اولین بار در سال 1954 برگزار شد که یک رویداد بزرگ بین­المللی و اقتصادی بود و شرکت پست به مناسبت این روز، تمبر پستی یادبودی منتشر کرد.

وزارت معارف در سال 1953 اقدام به اعزام گروهی از هنرمندان برای تحصیل هنر در «آکادمی هنرهای زیبای رم» نمود؛ نخستین بورسیه شدگان « محمود حماد» (1923-1988)  و «ممدوح قشلان» (زاده 1929) بودند که اعزام ایشان مصادف بود با حضور تعدادی از هنرمندان سوری در رم؛ از جمله «طالب یازیجی» (1923-1995)، «فتحی محمد قباوة» (1917-1958)، «اسماعیل حسنی حقی» (1920-1980)، «ادهم اسماعیل» (1923- 1963)، و «لؤی کیالی» (1934-1978) و «فتح المدرس» (1922-1999).

بعد از تشکیل جمهوری متحد مصر و سوریه در سال 1958 و تأسیس وزارت فرهنگ و ارشاد ملی، یکی از مأموریتهای اصلی، جنبش هنری بود. این وزارتخانه در سال 1959 « مديرية الفنون التشكيلية والتطبيقية»  (مدیریت هنرهای زیبا و کاربردی) را با شعباتی در دمشق و چندین شهر تأسیس کرد  که در سال 1966 به «مديرية الفنون الجميلة» (مدیریت هنرهای زیبا) تغییر نام داد. در سال 1959 نیز «المجلس الأعلى لرعاية الآداب والفنون والعلوم الاجتماعية» (شورای عالی مراقبت از ادب و هنر و علوم اجتماعی) برای سیاستگذاری و مدیریت برنامه­های توسعه هنر در سوریه تشکیل شد.

«موسسه عالی هنرهای زیبا» هم در دمشق در سال 1960 با همکاری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه اسکندریه، که خود در سال 1958 تأسیس شده بود، تأسیس شد؛ با یک گروه طراحی داخلی و یک گروه برای معماری. در سال 1963، این مؤسسه از وابستگی به وزارت معارف جدا و به «دانشکده هنرهای زیبا» وابسته به دانشگاه دمشق منتقل شد و دکتر عبدالرئوف الکاسم (زاده 1932) به عنوان اولین رئیس آن انتخاب شد.

تأسیس دانشکده هنر مصادف با بازگشت تعدادی از هنرمندانی بود که از آکادمی های ایتالیا فارغ التحصیل شده بودند. این گروه به عضویت هیأت علمی در کالج درآمدند و تعدادی از هنرمندان خارجی از کشورهای شرقی و غربی نیز به آنها پیوستند. تأسیس دانشکده، نقش بسزایی در ایجاد نسلی از هنرمندان جوان داشت که خلأهای بسیاری را در فعالیت­های مختلف هنری پر کردند و برخی از آن­ها وارد بطن جنبش هنر معاصر شدند.

«محمد دعدوش» گالری بین‌المللی هنر مدرن را در 20 اکتبر 1960 افتتاح کرد تا بازگشت برادر هنرمندش، محمود دعدوش (1934-2008) از رم را پس از فارغ‌التحصیلی از آکادمی هنرهای زیبا جشن بگیرد. این سالن نقش یک باشگاه فعال را ایفا می­کرد که مجموعه­ای غنی از فعالیت­های هنری و فرهنگی را ارائه می­کرد؛ به عنوان مثال گفتگوهای هنرمندان در این گالری، منجر به صدور «بیانیه جنبش هنرهای زیبای سوریه» در روزنامه الصدی در 23 اوت 1963 شد. این بیانیه اولین جرقه تشکیل اولین کنفرانس عربی در مورد هنرهای زیبا در دمشق در سال 1971 شد.  

برخی از انجمن­های هنری غیررسمی در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد دوباره پا به عرصه وجود گذاشتند و فعالیت­هایی داشتند که بیشتر آن­ها دوام چندانی نداشتند؛ مثل:

-       «حلقة التكامل الاجتماعي والفنون» (حلقه یکپارچگی اجتماعی و هنر) (1961-1966) در «دار رابطة الفنّانين السوريّة» (خانه انجمن هنرمندان سوریه) که هدف آن، حمایت از نابینایان، آموزش و مراقبت فرهنگی و هنری از آن­ها بود.

-      «جماعة نصف النهار للفن الحديث» (گروه هنر مدرنِ نصف النهار) در سال 1964 به همت «فتح المدرس» همراه جمعی از هنرمندان و اندیشمندان؛ با هدف مقابله با هنر وارداتی و حفظ اصالت هنر ملی.

-      «جماعة دمشق أو جماعة د.» (گروه دمشق یا گروه دال) در سال 1965 با تلاش نصیر شورا، محمود حماد و الیاس زیات (زاده 1935)

-      «جماعة العشرة» (گروه 10) در سال 1969


در سال 1969 «نقابة الفنون الجميلة» (سندیکای هنرهای زیبا) تشکیل شد که در حال حاضر «اتحاد الفنانين التشكيليين السوريين» (اتحادیه هنرمندان هنرهای زیبای سوریه) خوانده می­شود که مقر آن، «صالة الشعب» (تالار مردمی) در منطقه «المهاجرین» دمشق است.


اولین کنفرانس هنرهای زیبا عرب در دمشق

با ابتکار «سندیکای هنرهای زیبا» اولین کنفرانس هنرهای زیبای عرب در دمشق در 6 - 12 دسامبر 1971 برگزار شد و بعد از آن در 20 - 24 آوریل 1973 به دعوت «انجمن هنرمندان هنرهای تجسمی عراق» در بغداد. از جمله نتایج کنفرانس در بغداد، انتخاب هنرمند فلسطینی «اسماعیل شموت» (1930-2006) به عنوان اولین دبیرکل اتحادیه هنرمندان تجسمی عرب بود.

اولین جشنواره ملی هنرهای زیبای عربی نیز در دمشق در 23 - 25 اکتبر 1972 با شعار «هنر تجسمی» (التشکیلیة) برگزار شد.


مشاهیر نقاشی

در حال حاضر بزرگان هنر نقاشی سوریه، یا فوت کرده­اند و یا در خارج از کشور به دلایل مختلف به سر می­برند. در این قسمت به چندتن از مشاهیر ایشان اشاره می­شود:

«توفیق طارق» (1875-1940) مهندس، دکوراتور، کاریکاتوریست و عکاس بود که پس از اتمام تحصیلات خود در فرانسه در سال 1901، در آتلیه خود مشغول به کار شد و در 1930، «نادي الفنون الجميلة» (باشگاه هنرهای زیبا) را در بازار «ساروجة» نزدیک میدان «یوسف العظمة» تأسیس کرد که در حوزه نقاشی، موسیقی، بازیگری و عکاسی فعالیت می­کرد. سبک او در نقاشی کلاسیک و رئالیستی بود.


توفیق طارق


کاروان حج، اثر توفیق طارق


«محمد حرب التيناوي» (1888 - 1973) معروف به «أبو صبحي التيناوي»؛ نقاش اُمی درس­نخوانده مشهور دمشق که تابلوهای مذهبی بسیار و نقاشی­های فراوانی متناسب کتاب­های قصه­های اسلامی و سنتی آفرید. شاید بتوان او را با نقاش ایرانی «محمد تجویدی» (1893- 1939) مقایسه کرد.


جبرئیل، اثر محمد حرب

«نصير شورى» (Shora) (1920-1992) نقاش امپرسیونیست و خواهرزاده «محمد کردعلی» مورخ شهیر سوریه؛ نصیر شوری شاید کهنسال­ترین و پیش­کسوت­ترین هنرمند تحصیل­کرده در هنرهای تجسمی سوریه بعد از استقلال باشد که نقش مهمی در شکل­گیری تشکل­های هنری نخستین در سوریه داشته است.

«محمود حماد» ( 1923 - 1988) از نخستین فرنگ­رفته­های سوریه برای کسب هنر مجسمه­سازی و نقاشی و از دوستان و همکاران نصیر شوری در شکل­گیری نهضت هنر مدرن در سوریه کنونی است.


اثر محمود حماد

«إلياس الزيات» (زاده 1935) از بنیان­گذاران دانشکده هنرهای زیبای دمشق است که عمر خود را صرف تدریس هنر کرد و پیش از وفات حافظ اسد، در سال 2000 بازنشسته شد. الیاس زیات گرایش معنوی شاخصی و روحیه صلح طلبی خاصی داشت و تابلوی بسیاری از قدیسین مسیحی را کشیده است. بعضی او را «قدیس الرسم السوری» خوانده­اند.


الیاس زیات


«أحمد معلا» (زاده 1958 بانیاس) از تصویرگران پیش­کسوت سوریه است که درحال حاضر در پاریس به سر می­برد. اخیراً (2018) در نمایشگاهی به نام « يأس وأمل: الفن العربي والحرب والتاريخ» در موزه «نابو» در منطقه «الهزی» شمال لبنان که اختصاص به جنگ داشت، دو تابلو با نام­های «تشجعوا وقولوا إنا خائفون» (شجاع باشید و بگویید می­ترسیم!) و «ما الحرب إلا ما علمتم وذقتم» (جنگ همین است که شناختید و چشیدید!) به نمایش گذاشت.


تابلوی «جنگ جز این که دانستید و چشیدید نیست!» اثر احمد معلا، عرضه موزه نابو لبنان 2018


«مروان قصاب باشي» (1934-2016) اکسپرسیونیست دمشقی که از سال 1977 تا زمان مرگش ، عضو انجمن هنر برلین-آلمان و استاد دائم و تمام وقت نقاشی در مؤسسه عالی هنرهای زیبا در پایتخت آلمان بود. تم اصلی آثار او انسان تحت فشار و رنج است.


مروان قصاب باشی در کنار یکی از آثارش


«نذير نبعة» (1938-2016) استاد دانشکده هنرهای زیبای دمشق و نقاش مقاومت و عضو جنبش فتح.


اثر نذیر نبعه


موسیقی

قدیمی­ترین نت موسیقی جهان در اوگاریتِ سوریه باستان، یافته شده است. یافته‌های باستان‌شناسی و داده‌های علمی نشان می‌دهد که سوریه ایستگاهی برجسته در توسعه موسیقی و گسترش جهانی آن است. در خاک سوریه قدیمی‌ترین صحنه یک گروه موسیقی در معبد «ایشتار» در پادشاهی «ماری» در حدود 5500 سال پیش از میلاد در جنوب دیرالزور کشف شد. آثار این پادشاهی نشان می­دهد که آلات موسیقی، زهی، کوبه­ای و بادی را می­شناختند که مهم­ترین آنها «چنگ» بود. [2]

موسیقی عرب که متأثر از مصر، آشور، یونان و ایران بود، با ظهور اسلام، رو به افول نهاد؛ اما در دوره اموی، رونق گرفت و موسیقی­دان­های بزرگی؛ مثل « سعيد بن مسجح» و شاگردش «مسلم بن محرز» (زاده 715 م) به فعالیت پرداختند و با سفرهای تحقیقی خود، الحان عرب را مقامات شامی و ایرانی پروده و بازآفرینی کردند.

خلفای اموی، هدایایی را به بزرگان موسیقی می­دادند؛ به طور مثال، «سلیمان بن عبدالملک» برای مسابقه بین نوازندگان مکه، جوایزی به مبلغ بیست هزار سکه نقره تعیین کرد! ولید دوم نیز در مسابقات آواز، جایزه اول را سیصد هزار سکه نقره اعلام نمود!

از دیگر موسیقی­دان­های دربار اموی در شام، می­توان به «مالک الطایی» (مرگ: 46 هجری)، « معبد بن وهب» (وفات 128 هجری)، «ابوجعفر محمد ابن عایشه» (100- 125 هجری)، «یونس الکاتب» (فوت: 134 هجری)، اشاره نمود. «كتاب النغم» یونس الکاتب، از مراجع مهم «الاغانی» اصفهانی است. (همان)

کتاب «موسیقی الکبیر» فارابی که در دربار هنر پرور حمدانیان در حلب شکل گرفت، در روزگار خویش هم تحولی در موسیقی محسوب می­شد و هم نشانی از اهمیت موسیقی در شام داشت. بعد از بنی عباس، سلاجقه، ایوبیان و ممالیک، موسیقی را مورد بی­مهری قرار دادند. در دوره عثمانی نیر موسیقی عربی تحت تأثیر موسیقی ترکی قرار داشت و نتوانست تکامل طبیعی خود را ادامه دهد؛ ضمن این که گرایش به تصوف؛ خصوصاً در فرقه مولویه، موجب تأثر شدید موسیقی شام از موسیقی مورد استفاده در مجالس ایشان شد.

از میان افراد شاخص این زیرگونه از موسیقی شامی طریقتی، «محمد بن السيد عبد القادر الشريف» (1688-1756)، «محمد بن كوجك علي الحلبي» (1694-1773)، «محمد أبو الصفا» (1689-1773) «أحمد عقيل» (1813-1903)، «محمد الوراق» (1828-1910)، «محمد أبو الهدى الصيادي الرفاعي» (1847-1908)، «محمد سلمو الشاذلي» (1856-1910)، «صالح الجذبة» (1858-1922) شهرت بیشتری دارند. [3]

از آغاز قرن بیستم، سوریه به لطف کلوپ­های موسیقی، شاهد یک رنسانس واقعی موسیقی بوده است، این کلوپ­ها علی­رغم مشکلاتی که با آن مواجه بودند؛ از جمله اعتقادات مذهبی و اجتماعی، توانستند فعالیت کنند.

کلوپ­های موسیقی پیشتاز سوریه که اکثر اعضای آنها روشنفکران بورژوا بودند؛ عبارت­اند از: در دمشق «نادي الموسيقى الشرقي» (باشگاه موسیقی شرقی) که «شفیق شبیب» در سال 1914 در دمشق تأسیس کرد. باشگاه «توفیق فتح الله الصباغ» (1927)، «نادي الكشافة» (باشگاه پیشاهنگ) در 1927، «نادي الموسيقى الوطنية» (باشگاه موسیقی ملی) که «مصطفی الصواف» تأسیس نمود؛ «نادی الفارابی» (باشگاه فارابی)، «معهد أصدقاء الفنون» (مؤسسه دوستان هنر)  و «دارالالحان».

در حلب نیز «نادي الصنائع النفيسة»، «نادي حلب الموسيقي»، «نادي الشهباء الفني»، «نادي الجمعية الأرمنية» و و«النادي الكاثوليكي» ؛ در لاذقیه «النادی الموسیقی» و در حمص «دوحة الديماس» فعالیت خود را آغاز نمودند. (همان)

حکومت در برنامه و سیاستهای کلی موسیقی که در این کلوپ­ها تدریس می­شد، دخالتی نداشت؛ تا این که در 1943، نخستین مؤسسه رسمی موسیقی را وزارت جوانان به ریاست «منیر العجلانی» (1914- 2004)، سیاستمدار و قانون­دان سوری، تأسیس کرد که دو سال بیشتر دوام نیاورد؛ همچنین مؤسسه دولتی وابسته به وزارت معارف که آن هم دولت مستعجل بود! سومی در 1950 تأسیس شد و هشت سال فعالیت کرد و در پی اتحاد مصر و سوریه، تعطیل شد و جای خود را به «المعهد العربی للموسيقي» (مؤسسه موسیقی عرب) که به «معهد صلحی الوادی» شهرت دارد و وابسته به وزارت فرهنگ است، داد.

«مؤسسه عالی موسیقی» نیز در سال 1990 به ریاست صلحی الوادی، تأسیس شد.


گروه­های ارکستر سمفونیک

-      در 1961، گروه ارکستر بزرگ اتحادیه هنرمندان؛ به رهبری «سليم سروة» (زاده 1932)

-      در 1962، گروه الفجر المویسقیة به رهبری «أمين الخياط» (زاده 1936)

-      در 1967، گروه موسیقی تلویزیون به رهبری «إبراهيم عبدالعال» (؟)

-      در 1988، ارکستر سمفونیک سوریه به رهبری «صلحی الوادی» (1934 - 2007)


جشنواره­های موسیقی

-      جشنواره سالیانه وزارت فرهنگ که از سال 1988 در لاذقیه برگزار می­شود.

-      جشنواره سالیانه اتحادیه معلمان موسیقی در دمشق

-      جشنواره سالیانه «أورنينا» (Ornina)، رقاصه معبد سومری، در حلب، با مدیریت اداره کل موسیقی رادیو و تلویزیون از بدو تأسیس (1944)

موسیقی رایج در سوریه، سنتی است که با رقص محلی «دبکه» گاهی همراه است؛ گروههایی نیز آن را به صورت مدرن اجرا می­کنند. سبک موسیقی بادیه نشین نیز که مبتنی بر نواختن فلوت و رباب است وجود دارد؛ همچنین سبکهای مدرن که در بین جوانان رواج دارد. موسیقی سنتیِ مدرن سوریه، آمیزه­ای از موسیقی­های مختلف شرقی و برگرفته از تمدن های مختلف متوالی؛ به ویژه سریانی و ترکی است.


یک گروه موسیقی در حلب قدیم


مشاهیر موسیقی

«صُلحي الوادي» (1934 - 2007) رهبرعراقی­الاصل ارکستر سمفونیک سوریه، فارغ التحصیل آکادمی سلطنتی موسیقی لندن و مؤسس و مدیر مؤسسه عالی موسیقی دمشق که از ارمنستان و روسیه دکترای افتخاری دریافت نموده است.

«ميساك باغبودَريان» (Baghboudarian) (زاده 1973) رهبر ارمنی ارکستر سمفونیک سوریه بعد از صلحی الوادی که تحصیلات خود را در زمینه رهبری ارکستر در ایتالیا در مؤسسه دولتی فلورانس گذرانده است.

«فريد الأطرش» (1917 - 1974 ) موسیقی‌دان، خواننده و بازیگر سوری-مصری اهل دروز که بالاترین نشان ملی مصر؛ یعنی گردنبند نیل بزرگ را دریافت کرد که به افرادی اعطا می­شود که نقش برجسته­ای بر زندگی مصری­ها داشته باشند.

«كبرئيل أسعد» (1907 - 1997) موسیقی‌دان بزرگ و ناسیونالیست آشوری، مدرس موسیقی مدرسه سریانی و نویسنده کتابهای «از موسیقی مدرن ما» و «موسیقی سوریه در طول تاریخ» که در قامیشلی یک مدرسه موسیقی بنیاد نهاد. به نظر این موزیسین مورخ، منشأ مقامات موسیقی سریانی بین­النهرین است و نه ایران. جبرئیل اسعد از عبدالکریم قاسم، رئیس جمهور عراق و جمال عبدالناصر، رئیس جمهور مصر، مدال لیاقت دریافت کرده است.

«مالك جندلي» (زاده 1972)حمص؛ پیانیست مشهور سوری ساکن آمریکا. از مخالفان جدی حکومت اسد است و سرود سوریه آزاد رادر 2013 ساخته است و در سال 2011 برنده جایزه آزادی بیان لس آنجلس برای آهنگ معروفش «My Homeland» شد.

«كِنان العظمة» (kinan) (زاده 1976) دمشق؛ موسیقی­دان شهیر سوریه که در ارکستر سمفونیک­های سیاتل و نیویورک نواخته است. با این که از 2011 به وطن بازنگشته است؛ اما از اظهار مخالفت جدی با حکومت پرهیز داشته است و تنها ابراز تاسف از جنگ و ویرانی نموده است. 


سینما        

سینمای سوریه یکی از اولین جنبش­های سینمایی در منطقه عربی است. اولین تلاش­ها برای تولید فیلم در سوریه در آغاز قرن بیستم آغاز شد؛ یعنی سال 1908 در شهر حلب، با اجرای نمایش­های سینمایی گروه­هایی از اروپاییان که از ترکیه آمده بودند.

صاحب کافه­ای در میدان المرجه در مرکز دمشق به نام «حبیب شماس» در سال 1912 تصاویر متحرکی را از طریق یک دستگاه دستی و نوری که توسط یک لامپ و با گاز استیلن روشن می­شد نشان داد. این تصاویر اولین نمایش سینمایی در دمشق بود.[4]

در سال 1912 نیز نخستین سینما در حلب که مانند تبریز ایران، شهر اولین­ها در فرهنگ وصنعت مدرن است، راه­اندازی شد. در سال 1916 میلادی، حاکم عثمانی سوریه، «جمال پاشا» (معروف به السفاح)، اولین سینما را در دمشق در خیابان صالحیه تأسیس کرد که آن را «جناق قلعه» نامیدند، به یاد نبرد معروفی که عثمانی‌ها در آن، نیروهای انگلیسی و فرانسوی را در جنگ جهانی اول، شکست دادند. فیلمی که در «جناق قلعه» نمایش داده شد، نمایش ارتش آلمان در برلین با سربازان و خودروهای زرهی بود که بسیار مورداستقبال قرار گرفت؛ درست مثل آنچه در تهران برای اولین بار نمایش داده شد!

در سال 1927 نیز اولین فیلم سینمایی صامت سوریه؛ یعنی «مدافع بی گناه» تولید شد و پس از آن، «زیر آسمان دمشق» (1933). «آواز دل» اولین فیلم ناطق عربی سوریه بود و پس از آن، «نور و تاریکی» (1947)  با بازی «رفیق شکری» خواننده، « إيفيت فغالي »، «شامل مرعی»، «انور  البابا» در نقش «ام کامل» و «حکمت محسن» (ابورشدی). سومین فیلم ناطق در حلب با نام «عابر سبيل» (1950) تولید شد.

با ایجاد اتحادیه بین سوریه و مصر (جمهوری متحده عربی)، در سال 1960، «دائرة السينما والتصوير» (اداره سینما و عکاسی) تأسیس شد و «صلاح دهنی» (1925-2017) به عنوان رئیس آن منصوب شد. پس از آن نیز «المؤسسة العامة للسينما عام » (سازمان عمومی فیلم) در 1963 تأسیس شد که جهشی در تولید فلیم محسوب می­شد.

اغلب فیلمهای تولید شده در این دوره، فیلمهای مستند (الثقافی) هستند. غیر از این­ها رویکرد اصلی، مقاومت فلسطین بود؛ فیلمهایی مانند «رجال تحت الشمس» (مردان زیر آفتاب) (1970) ساخته «محمد شاهین»، «السكين» (چاقو) (1971) ساخته «خالد حمادة» که بر اساس داستان «غسان کنفانی» ؛ یعنی «ماذا تبقى لكم؟» (چه چیزی برای شما باقی مانده است؟) ساخته شد؛ همچنین فیلم «المخدوعون» (فریب خوردگان) (1352) ساخته «توفیق صالح» که آن نیز بر اساس داستان  مردانی در آفتاب بود.

نخستین فیلم عشقی را «محمد شاهین» ساخت با نام «وجه آخر للحب» (چهره ای دیگر از عشق) (1973)


فهرست فیلمهای مطرح ساخت سوریه

1.    «الفهد» (1972) ساخته «نبيل المالح»؛ برگرفته از رمانی به  همین نام از «حيدر حيدر» در شورش کشاورز ساده­ای علیه خان.  

2.    «بقایا صور» (1973) ساخته «نبیل مالح» برگرفتهاز رمانی به همیننام از حنا مینه با ژانر فئودالیسم

3.    «ثلاثية العار» (سه­گانه ننگ) (1974) ساخته «بشیر صافیة»؛ برگرفته از سه داستان اثر «فاتح المدرس» در ژانر ضد فئودالیسم

4.    «اليازرلي» (1974) ساخته «قيس الزبيدي» بر اساس داستان «على الأكياس» اثر «حنا مينه» در ژانر اجتماعی

5.    «المغامرة» (1974)ساخته محمد شاهین؛ اقتباسی از نمایش­نامه «سعد الله ونوس» با نام «مغامرة رأس المملوك جابر»

6.    «كفر قاسم» (1974)؛ ساخته «برهان علوية» بر اساس داستانی از «عاصم الجندي» درباره فاجعه کفرقاسم فلسطین

7.    «الاتجاه المعاكس» (1975) ساخته «مروان حداد» که بیان گر شکست جنگ حزیران بود.

8.    «الأحمر والأبيض والأسود» (1976) ساخته «بشیر صاقیة» نخستین فیلم با هنرمایی کودکان در موضوع اشغال فلسطین

9.    «الأبطال يولدون مرتين» (1976) ساخته «صلاح دهنی» در موضوع فلسطین

10. «القلعة الخامسة» (1976) ساخته «بلال صابوین» با تم روستایی و سیاسی مربوط به دهه 50

11. «حبيبتي يا حب التوت» (1978) ساخته «مروان حداد» ، اباتم اجتماعی ورود یک روستایی به شهر و مشکلات اجتماعی­اش

12. «المصيدة» (1979) ساخته «ودیع یوسف» باتم اجتماعی دختران فقیر که به دام اغنیا می­افتند.

13. «قتل عن طريق التسلسل» (1981) ساخته «محمد شاهین» در ژانر جنایی

14. «حادثة النصف متر» (1980) ساخته «سمیر ذکری». ژانر عشقی

15. «حب للحياة» (1981) باکارگردانی «بشير صافية» در ژانر عشقی

16. «أحلام المدينة (1983) ساخته «محمد ملص» در ژانر اجتماعی که جوایز متعددی برد.

17. «الحدود» (1984) در ژانر ناسیونالیسم عربی

18. «وقائع العام المقبل» (1985) ساخته «سمیر ذکری» ژانر اجتماعی

19. «الشمس في يوم غائم» (1985) ساخته «محمد شاهین» بر گرفته از یک داستان حَنّا مينه به همین نام، در ژانر اجتماعی

20. «التقرير» (1986)، در ژانر انتقاد از فساد بخش دولتی

21. «نجوم النهار» (1988) ساخته «أسامة محمد»

22. «ليالي ابن آوى» (1989)  ساخته «عبد اللطيف عبد الحميد»

23. «كفرون» (1990)، در ژانر ماهیت زندگی روستایی در سوریه

24. «رسائل شفهية» (1990) ساخته «عبد اللطيف عبد الحميد»

25. «الطحالب» (1991) ساخته «ريمون بطرس»

26. «اللیل» (1992) ساخته «محمد ملص»

27. «الكومبارس» (1993) ساخته «نبیل مالح»

28. «شيء ما يحترق» (1993) ساخته «غسان شميط»

29. «صهيل الجهات» (1993) ساخته «ماهر كدر»

30. «آه يا بحر» (1994) ساخته محمد شاهين، بر اساس داستانی از حنا مينه

31. «صعود المطر» (1995) ساخته عبد اللطيف عبد الحميد

32. «اللجاة» (1995) ساخته «رياض شيا»

33. «الترحال» (1997) ساخته ريمون بطرس

34. «نسيم الروح» (1998) ساخته عبد اللطيف عبد الحميد

35. «تراب الغرباء» (1998) ساخته سمير ذكرى

36. «زهر الرمان» (2001) ساخته غسان شميط

37. «قمران و زيتونة» (2001) ساخته عبد اللطيف عبد الحميد

38. «صندوق الدنيا» (2001) ساخته أسامة محمد

39. «عشر دقائق بعد الولادة» (2012) ساخته محمد عبد العزيز

40. «الرابعة بتوقيت الفردوس» (2015) ساخته محمد عبد العزيز

41. «دم النخل» (2019)، ساخته نجدة إسماعيل أنزور

42. «درب السما» (2021) ساخته جود سعيد


فهرست سینماهای دمشق

1.    «جناق قلعة» (1916) در «الصالحيه»

2.    «زهرة دمشق» (؟) در شرق میدان «المرجة»

3.    «باتيه» (1918)

4.    «الإصلاح خان» یا همان «الفردوس» (1905) که اول سالن تئاتر بود و سپس در 1921 سینما شد؛ نزدیک اداره پست

5.    «النصر» (1921) در بازار «الناصري»

6.    «الكوزموغراف» (1924) منطقه «البحصة» که بعداً به نام سینما «امية» منتقل شد کنار هتل امية

7.    «سنترال» در خیابان «رامي»، روبروی ساختمان «العابد» درست روبروی سينما «فاروق»

8.    «اللونو بارك الصيفي» در خیابان «فؤاد الأول» که سالن تئاتر هم بود.

9.    «رويال الصيفي» در دروازه صالحية که بعداً «الملوكي» نام گرفت.

10. «اوبرا العباسية» (1920) در خیابان «فيكتوريا» که کاباره نیز داشت.

11. « 8 اذار» که سینما و تئاتر بود؛ کنار هتل «سميراميس»

12. «الامبير» در دروازه الصالحية

13. «عايدة» یا همان «غازي» پشت وزارت کشور کنونی در خیابان سلطان سليم نزدیک المرجة

14. «راديو» در خیابان «الدرويشية »که هم سینما بودهم تئاتر و در 1929 نامش به «سوريا» مبدل شد

15. «روكسي» یاهمان «الاهرام» در خیابان «بورسعيد»

16. «عائدة بالاس» (1922) در خیابان «سعد الله الجابري» که بعدها «افاميا» نامیده شد.

17. « فاروق» در خیابان رامي

18. «ادونيس» که بعدها و در سپس در 1952 «بلقيس» شد.

19. «الكندي» در خیابان «المتنبي» روبروی شركت «الترام»

20. «الأمير» در خیابان الصالحية کنار سينما «فريال»

21. «الشرق» یاهمان «بيبلوس» ابتدای خیابان رامي من خیابان «النصر»

22. «دنيا» خیابان الفردوس، «دمشق» در منطقه «جسر فيكتوريا»

23. «الزهراء» در صالحية مقابل باشگاه «الضباط»

24. «الحمراء 1 الصيفي» در ورودی «الشرباتي»

25. «الحمراء 2» که سینما و تئاتر بود در صالحية

26. «السفراء» در خیابان «29 ايار»

27. «الخيام» زیر سينما السفراء که هم سینما بود و هم تئاتر

28. «راميتا» نزدیک میدان «يوسف العظمة» روبروی هتل «الشام»  کنونی

29. «الشام 1» و «الشام 2»در ساختمان هتل الشام

30. «النجوم» در خیابان فلسطین در جنوب دمشق

31. «جنينة الافندي» در «باب توما»

32. «قصر البلور»

33. «الهبرا» در باب توما

34. «برج الفردوس» در منطقه «برج الروس»

35. «الكرمل» در خیابان فلسطين

36. «اليرموك» در خیابان فلسطين

37. «صالون» (1922)

کارگردانهای مشهور

«مصطفى العَقّاد» (1930 - 2005) اهل حلب، کارگردان مشهور هالیوودی سوری – امریکایی و فارغ التحصیل رشته کارگردانی و تولید فیلم در دانشگاه کالیفرنیا در لس­آنجلس و دستیار «آلفرد هیچکاک» است. فیلم «الرسالة» که با نام «محمد رسول الله» دوبله به فارسی شده است، ساخته اوست؛ همین طور فیلم «شیر صحرا» که با نام «عمر مختار» دوبله به فارسی شده است. از فیلم­های دیگر او چندگانه «هالوین» در ژانر وحشت است.

عقاد در سال 2005 هنگامی که در لابی هتلی در عمان، منتظر دخترش بود هدف بمب گذاری تروریستی قرار گرفت. متهم اصلی این ترور شبکه جاسوسی رژیم اشغالگر قدس است. عقاد قبل از ترور، آماده ساخت دو فیلم بود؛ اولی درباره «فتح اندلس» و دیگری درباره «صلاح الدین ایوبی». او درباره فیلم صلاح­الدین ایوبی چنین اظهار داشته بود: «صلاح الدین اسلام را کاملاً نشان می دهد. اکنون اسلام را دین تروریسم معرفی می کنند. کل دین به دلیل حضور چندین تروریست مسلمان این گونه تصویر شئه است. اگر دینی وجود دارد که مملو از وحشت باشد، مسیحیت روزهای جنگ­های صلیبی است؛ اما ما واقعاً نمی توانیم مسیحیت را به عنوان یک دین، مقصر ماجراجویی­های برخی از پیروان آن زمان بدانیم. این پیام من است.»

«علاءالدین کوکاش» ( 1942 - 2020) کارگردان دولتی مشهور دمشقی که تولید 30 سریال تلویزیونی و فیلم­نانه نویسی و کارگردانی سه فیلم بلند تلویزیونی را در کارنامه خود دارد. کوکش علوم اجتماعی و فلسفه خوانده در دانشگاه دمشق؛ اما بعد از اینکه به عنوان کارمند در تلویزیونسوریه استخدام شد، دوره کارگردانی رادر آلمان سپری کرد. آخرین اثر او سریال تاریخ «رجال العز» (2011) بود که دهه سی قرن بیستم، دوره اشغال سوریه توسط فرانسه را روایت می­کند.

«حاتم علي» (1962 -2020) بازیگر، نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده سوری است. او کار خود را با نمایشنامه­نویسی و داستان کوتاه آغاز کرد. حاتم علی لیسانس هنرهای دراماتیک از مؤسسه عالی هنرهای دراماتیک دمشق را دربخش بازیگری، سال 1986 دریافت کرده است.

این کارگردان پرکار تلویزیونی، جوایز بسیاری را برای کارهای خود دریافت کرده است؛ از جمله سریال­های بیگانگی فلسطین ، عمر، صلاح الدین ایوبی ، صقر قریش ، رابعه قرطبه ، الزیر سالم . حاتم علی کارگردانی 25 اثر تلویزیونی و بازی در بسیاری از آنها را در کارنامه خود دارد.

«محمد شاهین» (1931-2004) با 19 فیلم بلند، بلند اوازه ترین کارگردان سوری و از بنیانگذاران نسل دوم سینمای سوریه به شمار می­رود. او در دمشق سمت مدیر کل سازمان فیلم را برعهده داشت و همچنین نخستین جشنواره بین­المللی فیلم دمشق را راه­اندازی کرد. همسر او بازیگر مشهور جهان عرب، خانم «مونا واصف» بود. این کارگردان شهیر سوری، روی مضامین فیلم‌های عاشقانه‌اش و رئالیستی متمرکز بود. چنداثر نیز برای مقاومت فلسطین ساخته است. شاعرانه غلبه می‌کند و در فیلم‌هایش بینش هنری متعادل و مخاطب انبوه را در هم می‌آمیزد و یکی از پرکارترین کارگردانان سوری است که تعداد فیلم‌های بلند او به نوزده فیلم رسیده است.

«عبداللطیف عبدالحمید» (زاده 1954) بازیگر فیلم­نامه نویس و کارگردان که تولید 8 فیلم بلند را در کارنامه دارد. او از مؤسسه عالی سینمای مسکو فارغ­التحصیل شده است.


جشنواره­ فیلم دمشق

اولین جشنواره فیلم در دمشق که اولین جشنواره فیلم دنیای عرب هم بود، در سال 1956 با نام «اولین جشنواره / مهرجان فیلم سوریه» و همزمان با «نمایشگاه بین المللی دمشق» برگزار شد. «محمد شاهین» (1931-2004) کارگردان سوری هم «جشنواره فیلم دمشق» را در سال 1972 تأسیس کرد.

نسخه جدید این جشنواره نیز در سال 1979 راه اندازی شد که «اولین جشنواره فیلم دمشق» نام داشت. ابتدا قرار بر این شد که این جشنواره هر دو سال یکبار برگزار شود؛ تا اینکه در سال 1386 تصمیم به برگزاری سالانه آن گرفته شد و آخرین دوره جشنواره؛ یعنی  هجدهمین دوره در سال 1389 برگزار شد که 54 کشور در آن حضور داشتند و فیلم ایرانی «مزاحم نشو» (1384 شمسی)، ساخته خسن عبدالوهاب، برنده جایزه نقره شد.[5]

در حال حاضر از این جشنواره از سال 2011 و پس از آشفتگی امنیتی در سوریه، برگزاری این جشنواره، به حالت تعلیق درآمده است.



هنرپیشه­های مشهور

دُريد لَحّام (زاده 1934 دشق) باسم ياخور (زاده 1971 لاذقیه)
تيم حسن ( زاده 1976 طرسوس) قُصي خؤلي (زاده 1976 طرسوس)
بسَّام كوسا (زاده 1954 حلب) باسل خياط (زاده 1977 دمشق)
ياسر العظمة (زاده 1942 دمشق) جمال سليمان (زاده 1959 دمشق)
غَسّان مسعود (زاده 1958 طرسوس) عباس النوري (زاده 1952 دمشق)
أيمن رضا (زاده 1971 دمشق) أيمن زيدان (زاده 1956 دمشق)


«دُرید لحام» و «نهاد قلعي» در آغاز تلویزیون سوریه در سال 1960

هنرپیشه­های مخالف رژیم اسد

در بحران اخیر، اغلب هنرپیشه­های مشهور سینمای سوریه؛ خصوصاً چهره­های تلویزیونی، یا سکوت کردند و یا مطالبی در حمایت از حکومت اسد بیان کردند. آنهایی هم که مخالفت خود رااعلام نمودند، یا دستگیر شدند و یا کشور راترک کردند؛ مانند «مكسيم خليل» (زاده 1978 حمص) و همسرش «سوسن أرشيد» (زاده 1979 حمص)، «يارا صبري» (زاده 1971 دمشق)، «مي سكاف» (May Skaf) (1969 دمشق – 2018 فرانسه) ، «فارس الحلو» (Fares Al-Helou) (1961 لاذقیه)، «جهاد عبدو» (زاده 1962 دمشق)، «محمد آل رشي» (Al-Rashi) (زاده 1974 دمشق)، «عامر السبيعي» (1958 دمشق- 2015 مصر)، «سمر كوكاش» (زاده 1972 دمشق) دختر «علاءالدین کوکاش» (1942 - 2020) کارگردان مشهور، «ليلى عوض» (زاده 1969)، «زكي كورديللو» (زاده 1984 حلب)

تئاتر

آمفی تئاترهای بزرگ و افسانه­ای یونانی و رومی به جا مانده در بُصری، پالمیرا و آپامیای سوریه، گویای آن است که در سوریه از دیرباز اجرای نمایش و تئاتر به شدت و قوت رایج بوده است؛ اما با ورود اسلام، بسیاری از سنت­ها و از جمله، اجرای نمایش و تئاتر منسوخ شد؛ زیرا میراث تئاتر در غرب باستان، اصالتاً جنبه عبادی به درگاه الهه «دیونیسوس» (Dionysus)، خدای شراب، هنر، شهوت، جنون، وجد مذهبی و جشن و سرور داشت که بعدها به دلیل مفاسد این نوع عبادت، حتی در امپراتوری روم محدود شد.[6]

اجرای نمایش رومی همراه بود با موسیقی و رقص مرد و زن و تهییج شهوات؛ هنری که بزرگانی چون افلاطون آن را تقبیح نموده­اند؛ زیرا اصولاً شکل «هنر محاکات»؛ یعنی شبیه سازی یا شبیه­خوانی؛ مثل نمایش، ذاتاً دروغین است؛ یعنی هنرپیشه به واقع همانی نیست که نقش آن را بازی می­کند و از این جهت افلاطون با هنر محاکاتی مخالفت داشت و آن را مایه سقوط اجتماع می­دانست. بعدها ارسطو، باتوجه به تأثیر مثبتی که می­توانستداشته باشد،ان راتحسین کرد. فلاسفه اسکندرانی بعدها سعی در جمع بین نظر افلاطون وارسطو نمودند و فارابی نیز رساله­ای در جمع بین این دونظریه نوشت.

به هر جال، مسئله اصلی و بدتر از همه، محتوای دروغین و انتساب اقوال و اعمال کذب به شخصیتهایی است که در واقع خاموش­اند و قدرت دفاع از خود ندارند؛ در واقع، نمایش محملی برای ترویج دروغ و القای اندیشه­های غلط؛ خصوصاً عقاید کفرآمیز و شرک­آلود می­شد که در حال حاضر، به عینه در مفاسد غول رسانه و سینما مشهود است.

امیرالمؤمنین (ع) به شدت با قُصّاص­ یا قصه‌گوها به عنوان یک جریان انحرافی، مقابله می‌کرد؛ زیرا نوعاً به تفسیر آیات و وقایع اسلام نیز می­پرداختند و از قصص تحریف شده مسیحی ویهودی و غیر آن­ها نیز استفاده می­کردند و حتی با اظهارات خود، موتیوهای خطابه­ای در تفسیر قرآن و بیان عقاید داشتند و با هنر خود همه را حقیقی و واقعی نشان می­دادند. ایشان حتی قصه­پردازان را تازیانه زده از مسجد پیغمبر (ص) اخراج ­نمود؛ ولی درست مانند ماجرای موسیقی، بنی امیه، دوباره این قسم ملاهی و منکر را وارد دنیای عرب و جهان اسلام کردند؛ البته مستمسک آن­ها سنت خلفای پیشین بود؛ مثل اجازه قصه­گویی عمر به «تمیم داری» (درگذشته: 40 هجری) در مسجد پیامبر (ص). تمیم داری از مسیحیان مسلمان شده و نخستین کسی بود که «اسرائیلیات» را وارد فرهنگ اسلامی کرد.

سنت قصه­گویی به بنی امیه کمک می­کرد تا جریان فکری وفرهنگی دروغ خود را در مقابله با حقایق اصیل اسلام توسعه دهند؛ به همین جهت نه تنها قصه­گویان موردحمایت قرار گرفتند؛ بلکه  آنها را تربیت کرده و مأموریتهای بسیاری بدانها محول نمودند.

بدیهی است که اصل قصه گویی، اگر مبتنی بر حقیقت باشد، همان­گونه که ارسطو می­گوید، جنبه منفی ندارد؛ کمااین که قرآن نیز قصص گذشتگان را نقل می­کند. مهم، آن است که چه کسی؟ به چه نیتی؟ به چه شکلی؟ چه می­گوید؟

حکیمانه­ترین شکل قصه، بیان تمثیلی است؛ یعنی از قصه به عنوان مثالی برای روشن­تر و عینی­تر شدن یک موضوع استفاده شود؛ کمااین که در فرهنگ عربی نیز به نمایش، «تمثیل» و به هنرپیشه «مُمَثَّل» گفته می­شود. همچنان که به نماینده یک کشور یا یک فرهنگ نیز ممثل اطلاق می­شود.

راه­اندازی نمایش به شکل مدرن در سوریه در سال 1871 به دست پیشگام تئاتر سوریه و جهان عرب، «احمد ابوخلیل القَبّانی» (1833 - 1903) بود که اصالت ترکی داشت؛ با حدود 40 اثر؛ نخستین اثرش «ناكر الجميل» (مُنکر زیبایی) بود که در خانه پدربزرگش اجرا کرد و پس از آن، نمایش­هایی که در یک خانه استیجاری در «خان الکمرک» دمشق اجرا کرد؛ مثل «هارون الرشيد»، «عايده» «الشاه محمود» «أنس الجليس»و...[7] پس از او همکارانش؛ از جمله «إسكندر فرح» (1851-1916) با ده­ها نمایش­نامه، کارش را ادامه دادند. [8]


قبانی احتمالاً بعد از دیدن تئاتر گروه فرانسوی در مدرسه « العَزارية» در باب توما، به فکر راه­اندازی تئاتر بومی  افتاد؛[9] تئاتری برآمده از فرهنگ عمومی سوریه و حکایتهای «حَکَواتی[10]»ها یا نقالان که در مقاهی (قهوه­خانه­ها) و خانه­های بزرگ بود ؛ خصوصاً در ماه مبارک رمضان. داستانهایی نقل می­کردند از فتوحات «ملک ظاهر بيبرس»، پادشاه مملوکی پیش­گفته، «الف ليلة وليلة» (هزار و یک شب)، «عنتره»[11] و افسانه­های «هلالی­ها»[12] و «ابوزید» امیر ایشان.


یک حکواتی در مَقهی (قهوه­خانه) در سوریه


پرده رزم ابوزید هلالی با ابن رافع

قهوه­خانه­های سنتی و قدیمی

کافه­ها و قهوه­خانه­های سنتی و قدیمی متعددی در دمشق قدیمه؛ خصوصاً در محله توریستی«باب توما» با بازسازی­های قابل توجه و اسامی جدید غیرعربی و سرو نوشیدنی­های سنتی و جدید، هنوز هم دایراند؛ از جمله:

-       کافه «الروضة» (تأسیس 1938) خیابان العابد؛ محل تجمع بسیاری از سیاستمداران و روشنفکران سوریه

-       قهوه­خانه «ابوکمال الصیفی»، خیابان 29 ایار

-       کافه «مملوکة»، باب توما، کنار خیابان «حمام البكري»

-       کافه «سان بول/ سنت پل» (Saint Paul)، باب توما، خیابان «حنانيا»

-      «دندنة» (Dandana)، باب توما، خیابان «سفل التلة)

-       «صيف و شِتي» (تابستان و زمستان)، باب توما، خیابان «جعفر»

-       مقهی «القشلة»، حارة الیهود

-       کافه «زرياب»، باب توما، خیابان الشهبندر

-       قهوه­خانه «لافروتا/ La Frutta/ میوه»، باب توما، خیابان «حمام البكري»

-       کافه «دربُ الحِجر»، باب توما، جادة القشلة، شارع البولاد و ...

الروضة ا


ابوکمال الصیفی

مملوکة سان بول
دندنة صيف و شِتي
القشلة زرياب
لافروتا دربُ الحَجَر


یکی از قهوه­خانه­های اصیل سوری، به معنی واقعی کلمه، قهوه­خانه/ مقهی «نوفرة» است که در محله نوفره پشت مسجداموی قرار دارد؛ با یک سابقه 500 ساله!


قهوه­خانه 500 ساله «نوفره» پشت مسجد اموی


مقهی نوفره 1938


غیر از نقّالیِ حکواتی­ها، شکل ساده­ای از «تئاتر سایه» در تمام امپراتوری عثمانی، حداقل از زمان «بایزید اول» (حک: 1389-1402) ، و بخش­هایی از یونان، رایج بود؛ به نام «خیال الظّل» که دو شخصیت «كراكوز» (Karagöz / قره گؤز/ چشم سیاه» و«عيواظ» (Hacivat/ حاج عوض) شخصیتهای ثابت و رایج آن بودند؛ اولی یک چوپان بیسواد و صریح­اللهجه بود و دومی دلقک شاه و در عین حال تحصیل کرده که از سخنان حکیمانه و اشعار ناب نیز استفاده می­کرد؛ البته نمایش پرده سایه در تمدن جهانی، سابقه طولانی دارد و تقریباً در تمام ربع مسکون رواج و شیوع داشته است؛ اما سناریوی کاراگوز وعیواظ متعلق به فرهنگ ترکی عثمانی است.


کاراکوز (راست) عیواظ (چپ)

قبانی به خاطر استفاده از موسیقی، آواز و رقص صوفیانه «سماح» (سماع) در نمایش، با موانع بسیاری از مخالفت علما روبرو شد تا جایی که تماشاخانه استیجاری­اش با سعایت بعضی از علمای دمشق وحکم سلطان عبدالحمید، تخریب و او مجبور به مهاجرت به مصر شد؛[13] اما به تدریج، اقبال عمومی و تحولات اجتماعی، کار خود را کرد؛ کمااین که بعد از دعوت آمریکا از قبانی(1893)[14]، سلطان عبدالحمید به تعجیل حکم ایجاد یک گروه نمایشی قانونی را در بیروت بدو داد!

بعد از قبانی و اسکندر، گروه­های نمایشی دیگر یک به یک سربرآوردند؛ مثل گروه «نادي الاتحاد» و گروه کمیک «جورج دخول»؛ با رهبری «مازن زوائدي» در تماشاخانه «القوّتلی» در محله «السنجقدار» و نیز گروه «عبداللطيف فتحي» (1916 - 1986) که به استان­های سوریه و بسیاری از کشورهای عربی سفر و نمایش اجرا نمود و اولین گروهی بود که گویش شامی را در نمایش مطرح کرد؛ همچنین گروه «أنور مرابط» (زاده 1909) و گروه «ناديا»، متعلق به «ناديا اِلعَريس/ شمعون» (Nadia Elaris)، رقاصه مشهور تماشاخانه «الكاريون» دمشق و گروه «ایزیس» (Isis/ الهه مصر باستان) (1931).


عبداللطیف فتحی

گروه­های نمایشی مشهور دمشق

1.    «نادی الاتحاد» (1906) که بعد از ورود ملک فیصل، «النادي العربي» و سپس «نادى الکشّاف الریاضی» شد؛ مؤسس: «عبد الوهاب أبو السعود» (1897-1951) فلسطینی­الاصل با رهبری «توفيق العطري» (1894-1958)

2.    «الكواكب» (ستارگان) (1945) متعلق به «محمد علي عبده» که دو سال بیشتر فعالیت نداشت. محمد عل یعبده بعداز الکواکب، گروه «العهد الجديد» را راه اندازی نمود.

3.    «حسن حَمدان» (دهه 30)، معروف به شیخ الفنانین

4.    «سعدالدين بَقْدونِس» (Baqdunes) (1924 - 2005) در «المَسرَح الحُر» (تماشاخانه آزاد) (1965)

5.    «ندوة الفكر والفن» (باشگاه اندیشه و هنر) (دهه 60) به رهبری «رفيق الصَبّان» (1931- 2013)

6.    «النادى الفني» (باشگاه هنری) به رهبری «مُنذَر النُّفوري» که بعدها نخستین کارگردان تلویزیون عربستان شد.

7.    «الأخوين قَنوع» (Qanou’a) در تماشاخانه «دبابيس» (Dababis)

8.    «زياد مولوي» (1944 - 1997) رئیس سندیکای هنرمندان دمشق، با سلسله نمایش­های شخصیت «عمو زیاد»

9.    «هُدى شَعراوي» (زاده 1938) مشهور به «ام زکی» و نخستین زن هنرپیشه رادیو

10. «مَظهر الحكيم» (زاده 1947) که همسر و دو دخترش امانی ونسرین نیز از بازیگران مشهور سوریه­اند.

11. «محمود جبر» (1935 - 2008) هنرمند معروف دروزی که برادر «ناجي جبر» (1940 -2009)

12. «ناجي جبر» معروف به «ابوعنتر» که او نیز یک گروه جداگانه داشت.

13. «مسرح قهوة» (تماشاخانه قهوه) متعلق به «کاکا طلحت حمدي کُرد» (1941 - 2012)

14. « مسرح الشوك/خار» مؤسس: «عمر حَجّو حلبی» (1931 2015)، بنیان­گذار تئاتر پانتومیم در جهان عرب (1959) و پدر کارگردانِ تلویزیون، «اللیث حجو» (زاده 1971)

15. «رفيق السبيعي» (1930 - 2017) در شخصیت معروف «أبو صَيّاح»

16. «ياسين بَقّوش» (Baqqoush) (1938-2013) کمدین لیبیایی الاصل که نقش «یاسینو» او در نمایش­های دُرید لَحّام شهرت دارد، این بازیگر در اثر اصابت آرپی جی به خودروش در اردوگاه یرموک کشته شد.

17. «المسرح القومي السوری» (تئاتر ملی سوریه)؛ در سال 1959 تعدادی از گروه­های نمایشی و هنری در سوریه زیر نظر اداره امور هنری وزارت فرهنگ تشکیل جلسه دادند و گروه تئاتر ملی سوریه را بنیان نهادند. «نهاد قلعي» اولین مدیر تئاتر ملی و اولین کارگردان­های آن، دکتر «رفیق الصَبّان» پیش گفته بود. از سال 1967 نیز تمامگروه­ها باید زیر نظر ادارهامور هنری و با مجوز رسمی فعالیت می­نمودند. بعدها بسیاری از فارغ التحصیلان علوم نمایش در مصر و روسیه، تئاتر ملی را غنا بخشیدند؛ امثال : أسعد فضة، علي عقلة عرسان، خضر الشعار، محمد الطيب، يوسف حرب، حسين إدلبي، فردوس أتاسي، اسكندر كيني، حسن عـويتي، محمود خضور، فـؤاد الـراشد، تـوفيق المؤذن، شريف شاكر. شهرت و گستره عمل این گروه به حدی بود که گاهی یک نمایش تا 30 هزار نفر بیننده داشت.[15]این دوره به حق عصر طلایی تئاتر سوریه محسوب می­شود.


انورالبابا (ام کامل) با برادران قنوع و گروه دبابیس در صحنه، دمشق 1982

تئاتر حلب

مطالعات وپزوهشهای مربوط به تئاتر حلب، وضعیت دقیق­تر و علمی­تری دارد. گروه­های نمایشی، تماشاخانه­ها، هنرپیشگان و نویسندگان تئاتر حلب، از 1921 تا کنون؛ یعنی حدود صد سال، به دقت احصا شده است[16]؛ بدین ترتیب:

114 1.    تعداد گروه های نمایشی تأسیس شده در حلب
1056 2.   تعداد مشاغل مرتبط
12572 3.    تعداد مردان بازیگران
264 4.   تعداد زنان بازیگر
39 5.    تعداد نمایشنامه نویسان
88 6.   تعداد کارگردانان
60 7.    تعداد سالن­های تئاتر
74 8.   تعداد گروه­های غیر حلبی که در حلب اجرا داشتند


«المعهد العالي للفنون المسرحية» (مؤسسه عالی هنرهای دراماتیک)

مؤسسه عالی هنرهای دراماتیک، ابتدا در 1977 در منطقه دومار دمشق تأسیس شد و سپس در 1990 به میدان امویین و یک ساختمان زیباتر منتقل شد.


ساختمان و آرم مؤسسه عالی هنرهای دراماتیک سوریه در میدان امویین دمشق


این معهد، یک مؤسسه دانشگاهی است که دانشجویان را برای اخذ مدرک کارشناسی هنرهای نمایشی در بخش‌های تخصصی مختلف آماده می‌کند، همچنین فرصت‌هایی را برای تحصیلات تکمیلی و تحقیقات علمی در زمینه مطالعات تئاتر فراهم می‌کند. دوره‌های تخصصی متعددی نیز برای هنرجویان و علاقه مندان هنرهای نمایشی در همه رشته‌ها برگزار می‌کند.

از اعضای درگذشته و زنده این مؤسسه می­توان به این افراد اشاره نمود: «غسان المالح»(1936-2014) نخستین فارغ التحصیل دکتری ادبیات انگلیسی، «سعد الله ونوس» (1941 - 1997) نمایش­نامه نویس و منتقد ادبی، «فواز الساجر» (1948 - 1988) کارگردان، «د.نبيل الحفار» (زاده 1945) دکترای ادبیات نمایشی از برلین ، «د.حنان قصاب حسن» (زاده 1952) نویسنده و کارگردان و «د.ماري إلياس» نمایش نامه نویس و منتقد فارغ التحصیل از فرانسه.


مشاهیر ادبیات نمایشی جدید سوریه

«ممدوح عدوان» (1941-2004)، «مصطفى الحلاج» (1938-2002)، «على عقلة عرسان» (زاده 1941) و «کشیش الياس الزحلاوي» (Elias Zahlawi) (زاده 1932) و «رياض عصمت» (1947 - 2020) ، «وليد إخلاصي» اهل حلب (1932-2022)، «فرحان بلبل» (زاده 1932 حمص)، «سعد الله ونوس» (1941 - 1997) اهل طرسوس که علم الاعلام نمایش­نامه نویسی و نقد ادبیات نمایشی معاصر سوریه است.


سبک ادبیات نمایشی سوریه

تمایلات سوسیالیستی جامعه سوریه منجر به این شد که از دهه هفتاد قرن بیستم، سبک غالب نمایش در این کشور، از فرم دراماتیک صرف، به طرف «تئاتر روایی/ حماسی / اپیک/ Epic» که مُبدع آن، «برتولت برشت» (Bertolt Brecht) (1898 –1956) کارگردان مارکسیست آلمانی بود، گرایش ­یابد؛ در محتوا نیز به طور طبیعی به «رئالیسم سوسیالیستی»؛ یعنی واقعگرایی متعهد به ایدئولوژی سوسیالیسم تمایل تحول یافت؛ یعنی بیشتر به زندگی مردمان فرودست، بیان مشکلات طبقاتی و بعضاً روند مبارزات و انقلاب‌ها معطوف شود؛ خصوصا با آثار سعدالله ونوس.

تئاتر روایی از تکنیک­هایی مانند اجرای گزارشی، خطاب مستقیم به تماشاگر، استفاده از همسرایان و نقاب، استفاده از میمیک چهره و حرکات و اطوار، تکنیک برگشت به گذشته ، سبک بازیگری پر تکلف و گزافه آمیز و... بهره می­برد.


[1] . محمد حسام الدين وحسان أبوعياش، فنانون تشكيليون سوريون (توفيق طارق- ميشيل كرشة) (مؤسسة الصالحاني، دمشق 1988).

[2] . صميم الشريف (1991) الموسيقا في سورية، دمشق: نشورات وزارة الثقافة

[3] . عبد الرحمن جبقجي (1983) الموسوعة الموسيقية، دمشق: دار التراث الموسيقي

[4] . ژان الکسان، تاریخ سینمای سوریه 1928 - 1988، چاپ دوم (دمشق: انتشارات سازمان کتاب عمومی سوریه، 2012)، ص 13.

[5] . محمود عبد الواحد  (2005)، مهرجان دمشق السينمائي الدولي ، دمشق: منشورات وزارة الثقافة السلسلة: الفن السابع

[6] . مراسم عبادی این الهه که بسیار نمایشی و رازآمیز است، موجب دردسرهای فراوان وناامنی نیز می­شد؛ به همین خاطر، در سال ۱۸۶ پیش از میلاد مجلس سنا این کیش را ممنوع کرد زیرا معتقد بودند که نه تنها باعث هرزگی و فساد بیش از حد می‌شد، بلکه طبقات پایین جامعه را به توطئه بر ضد مقامات دولتی وامی‌داشت؛ البته این ممنوعیت موجب برچیده شدن نمایش نشد؛ بلکه به نوعی از اجرای بعضی آیینهای فاسد در آمفی تئاترها جلوگیری به عمل آمد.

[7] . Badawi M. M.(2010) Early Arabic Drama, Cambridge University Press, P. 57

[8] . محمد یوسف نجم (1967)، المسرحية في الأدب العربي الحديث، دمشق: دارالثقافة ص 61

[9] . كنعان، حسني «أبو خليل القباني، باعث نهضتنا الحديثة» في كتاب «نظرية المسرح»، الجزء الثاني، تحرير محمد كامل الخطيب، وزارة الثقافة، دمشق. ص 951


[10] . جمع مکسّر از حکایت؛ مثل شَکَوات از شکایت

[11] . عنترة بن شداد بن قراد العبسي (525م - 608م) یکی از بزرگ‌ترین شاعران عرب در دوران قبل از اسلام و از مشهورترین پهلوانان عرب است. عنتره عاشق دختر عمویش «عَبلَةَ» یکی از زیباترین دختران قبیله بنی عبس بود، اما مشکل عنتره سیاهی رنگ چهره وی بود که از مادر حبشی خود گرفته بود. در ابتدا پدرش وی را به فرزندی قبول نکرد به دلیل اینکه از کنیز حبشی زاده بود، همین امر موجب تحقیر وی در قبیله شده بود. همچنین عمویش «مالک» نیز راضی نبود دختر خود را به عبدی حبشی بدهد. اما بعد از اینکه شجاعت و دلیری و بردباری در جنگ‌های گوناگون و مخصوصاً جنگ «داحس و الغبراء» از خود نشان داد، و حامی قبیله بنی­عبس شد به ناچار پدرش به وی اعتراف نمود و به‌فرزندی قبول کرد.تاریخ­نویسان گفته‌اند عنتره هنگام دفاع از قبیله بنی عبس در برابر دشمنان، کشته شده‌است. در جنگی که بین دو قبیله «عبس» و «طی» رخ داده بود، هنگام نبرد تیری زهرآلود به وی اصابت کرد و مسمومش کرد. او هنگام مرگ ۹۰ ساله و نام اسب وی «الأبجر» بود.

[12] . طایفه­ای از بادیه­نشینهای کوچرو عرب شمالی که از هند تا افریقا گسترده­اند و نقش مهمی در گسترش زبان و فرهنگ عربی داشتند. ر.ک. بنوهلال قدیماً و حدیثاً، حمدالجاسر، نشریه العرب،۱۴۰۷ق، ش ۱۱و۱۲

[13] . الحصني، محمد أديب آل تقي الدين. ( 1928) «منتخبات التواريخ لدمشق» المطبعة الحديثة بدمشق، الجزء الثاني. صص 721 و 722

[14] . تیسیر خلف (2018)، من دمشق إلى شيكاغو، المؤسسة العربية للدراسات والنشر، دار السويدي للنشر والتوزيع والإعلان

[15] . جان الكسان (1988) المسرح القومي والمسارح الرديفة في القطر العربي السوري 1959-1989، دمشق: وزارة الثقافة

[16] . محمد هلال دملخي. (2001)، مسرح حلب في مئة عام، حلب: دار عكرمة للنشر