اساطیر، افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه در تایلند: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
اساطیر در فرهنگ تایلندی بر زمینه‌های مذهبی بنا شده و به‌شدت تحت تأثیر فرهنگ هندی است. از این رو، تا میانهٔ سدهٔ نوزدهم، اساطیر [[تایلند]] درواقع بخش‌هایی از کتاب‌های مقدس هندی به زبان‌های سانسکریت و پالی بود که آب‌ورنگ تایلندی داشت. عمدهٔ این داستان‌ها از دل محافل اشرافی و سلطنتی [[تایلند]] برآمده بود؛ زیرا اینان یگانه طبقه باسوادی بودند که به این‌گونه کارها می‌پرداختند. شاهان در همة ادوار [[تاریخ تایلند]]، از دورهٔ [[سوخوتای]] تا دوره [[بانکوک]] به تألیف و کتابت می‌پرداختند. دو نفر از شاهان پیشین سلسله چاکری یعنی رامای دوم (۱۸۰۹ م تا ۱۸۲۴ م) و رامای ششم (۱۹۱۰م تا ۱۹۲۵م)، از شاعران برجسته و حامیان [[هنر تایلند]] به‌شمار می‌روند.
اساطیر در [[فرهنگ تایلندی]] بر زمینه‌های مذهبی بنا شده و به‌شدت تحت تأثیر فرهنگ هندی است. از این رو، تا میانهٔ سدهٔ نوزدهم، اساطیر [[تایلند]] درواقع بخش‌هایی از کتاب‌های مقدس هندی به زبان‌های سانسکریت و پالی بود که آب‌ورنگ تایلندی داشت. عمدهٔ این داستان‌ها از دل محافل اشرافی و سلطنتی [[تایلند]] برآمده بود؛ زیرا اینان یگانه طبقه باسوادی بودند که به این‌گونه کارها می‌پرداختند. شاهان در همه ادوار [[تاریخ تایلند]]، از دورهٔ [[سوخوتای]] تا دوره [[بانکوک]] به تألیف و کتابت می‌پرداختند. دو نفر از شاهان پیشین سلسله چاکری یعنی رامای دوم (۱۸۰۹ م تا ۱۸۲۴ م) و رامای ششم (۱۹۱۰م تا ۱۹۲۵م)، از شاعران برجسته و حامیان [[هنر تایلند]] به‌شمار می‌روند.


یکی از آثار حماسی مهم و مشهور [[تایلند]]، افسانهٔ «راماکیش»(Ramakien) است که در واقع نسخهٔ تایلندی حماسه بزرگ هند، یعنی رامایانا است. نخستین نسخه‌های تایلندی راماکیشن بعد از این‌که برمه‌ای‌ها شهر [[آیوتایا]] را ویران کردند، از میان رفت؛ یکی از سه نسخهٔ طولانی موجود آن، همان است که رامای یکم، بنیان‌گذار دودمان سلطنتی چاکری و گروهی از یاران او در ۱۷۹۸م، نگاشته بودند؛ شماری از نمادهای تایی و بودایی هم به آن وارد شده است تا میراث شفاهی و شعائر و سنت‌های دوران [[آیوتایا]] محفوظ بماند. در واقع، این اثر گران‌قدر رامای یکم، از منابع مهم سنت ادبی [[تایلند]] است.گویا نسخهٔ جدیدی نیز از تری پیتاکا (یا سه سبد) که کتاب مقدس بودائیان است، در دوران رامای یکم تهیه شده است.
یکی از آثار حماسی مهم و مشهور [[تایلند]]، افسانهٔ «راماکیش»(Ramakien) است که در واقع نسخهٔ تایلندی حماسه بزرگ هند، یعنی رامایانا است. نخستین نسخه‌های تایلندی راماکیشن بعد از این‌که برمه‌ای‌ها شهر [[آیوتایا]] را ویران کردند، از میان رفت؛ یکی از سه نسخهٔ طولانی موجود آن، همان است که رامای یکم، بنیان‌گذار دودمان سلطنتی چاکری و گروهی از یاران او در ۱۷۹۸م، نگاشته بودند؛ شماری از نمادهای تایی و بودایی هم به آن وارد شده است تا میراث شفاهی و شعائر و سنت‌های دوران [[آیوتایا]] محفوظ بماند. در واقع، این اثر گران‌قدر رامای یکم، از منابع مهم سنت ادبی [[تایلند]] است.گویا نسخهٔ جدیدی نیز از تری پیتاکا (یا سه سبد) که کتاب مقدس بودائیان است، در دوران رامای یکم تهیه شده است.
خط ۷: خط ۷:
کهن‌ترین نسخهٔ داستان راماکیشن، کتابی است که از دورهٔ تونبوری (دوران حکومت تاکسین شاه) باقی مانده است و رامای یکم برای مشروعیت‌بخشی به [[نهاد سلطنت در تایلند]] آن را کامل کرده است.«جالب است که او در صفحهٔ اول این کتاب نوشته است، نیت او از تهیه و تنظیم آن نوعی سرگرمی است و او این داستان را برای اجرای نمایش سرگرم‌کننده لاکن(Lakhon) یا رقص نمایشی درباری نوشته است.
کهن‌ترین نسخهٔ داستان راماکیشن، کتابی است که از دورهٔ تونبوری (دوران حکومت تاکسین شاه) باقی مانده است و رامای یکم برای مشروعیت‌بخشی به [[نهاد سلطنت در تایلند]] آن را کامل کرده است.«جالب است که او در صفحهٔ اول این کتاب نوشته است، نیت او از تهیه و تنظیم آن نوعی سرگرمی است و او این داستان را برای اجرای نمایش سرگرم‌کننده لاکن(Lakhon) یا رقص نمایشی درباری نوشته است.


از زمان تأسیس [[بانکوک]]، پایتخت نوین [[تایلند]] به دست رامای اول، داستان راماکیشن به کامل‌ترین هنر برجستهٔ تمدن سیام مبدل شده است. این داستان ترکیبی از شاخه‌های هنری متعدد [[تایلند]] و آمیخته‌ای از همهٔ جلوه‌های هنری این سرزمین است. از کتاب‌ها گرفته تا نمایش دراماتیک و از رقص کلاسیک گرفته تا نقش‌های مینیاتوری دیوارها»<ref>الهی، امیرنیما(۱۳۸۹). «نمایش سنتی خن در تایلند». نشریه نمایش. ش ۱۲۷ و ۱۲۸.فروردین و اردیبهشت،ص.62.</ref>.
از زمان تأسیس [[بانکوک]]، پایتخت نوین [[تایلند]] به دست رامای اول، داستان راماکیشن به کامل‌ترین هنر برجستهٔ تمدن سیام مبدل شده است. این داستان ترکیبی از شاخه‌های هنری متعدد [[تایلند]] و آمیخته‌ای از همهٔ جلوه‌های هنری این سرزمین است. از کتاب‌ها گرفته تا نمایش دراماتیک و از رقص کلاسیک گرفته تا نقش‌های مینیاتوری دیوارها»<ref>الهی، امیرنیما(۱۳۸۹). «نمایش سنتی خن در [[تایلند]]». نشریه نمایش. ش ۱۲۷ و ۱۲۸.فروردین و اردیبهشت،ص.62.</ref>.
====حماسهٔ راماکیشن====
محور اصلی داستان حماسی راماکیشن، عاشق‌شدن «توساکانت»(Tosakanth) حاکم شهر «لونکا»(Longka) بر «سیدا»(Sida (Sita)) همسر زیبای «فرارام»(Phra Ram)، پسر ملک توساروت(Tosarot)، پادشاه آیودیا است. «توساکانت دیوی است با بدنی سبز، ده چهره و بیست دست دارد. صورتک او همواره با چشم‌های ازحدقه بیرون‌زده، پوزخند گشاده و نیش‌های خمیده، شناخته می‌شود... و از نیروی نامیرایی و جاودانگی بهره می‌برد. او حاکمی خودکامه است که نیات شخصی خود را از خواسته‌ها و نیازهای مردم برتر می‌داند»<ref>الهی، امیرنیما(۱۳۸۹). «نمایش سنتی خن در تایلند». نشریه نمایش. ش ۱۲۷ و ۱۲۸.فروردین و اردیبهشت،ص.65.</ref>.


«فرارام برای حق‌شناسی بسیار و اشتیاق فراوان برای گذشتن از خوشی‌ها در راه حفظ پیمان الهی شهرت یافته است و محبوبیت بسیاری در بین خویشاوندان و رعایای خود دارد».(همان) «توساکانت» و «فرارام»، درواقع جلوه‌های زمینی دیو و الهه اساطیری هستند که بر اساس آموزه‌های بودایی در زمین تولد دوباره می‌یابند. دیوان که لشکریان «توساکانت» هستند، به فرارام و سیدا، درحالی‌که از آیودیا به جنگل گریخته‌اند، حمله می‌کنند و توساکانت پس از تلاش فراوان، سیدا را که درواقع دختر خود اوست، با کمک دیوان می‌رباید.
=== [[حماسه راماکیشن در تایلند|حماسهٔ راماکیشن]] ===
محور اصلی داستان حماسی راماکیشن، عاشق‌شدن «توساکانت»(Tosakanth) حاکم شهر «لونکا»(Longka) بر «سیدا»(Sida (Sita)) همسر زیبای «فرارام»(Phra Ram)، پسر ملک توساروت(Tosarot)، پادشاه آیودیا است. «توساکانت دیوی است با بدنی سبز، ده چهره و بیست دست دارد. صورتک او همواره با چشم‌های ازحدقه بیرون‌زده، پوزخند گشاده و نیش‌های خمیده، شناخته می‌شود... و از نیروی نامیرایی و جاودانگی بهره می‌برد. او حاکمی خودکامه است که نیات شخصی خود را از خواسته‌ها و نیازهای مردم برتر می‌داند»<ref name=":0">الهی، امیرنیما(۱۳۸۹). «نمایش سنتی خن در [[تایلند]]». نشریه نمایش. ش ۱۲۷ و ۱۲۸.فروردین و اردیبهشت،ص.65.</ref>.


«سیدا شاه‌دختی است که همهٔ محاسن را دارد. در صداقت و نیکی ثابت‌قدم است و به‌ شدت از اصل اخلاقی دارما در نقش دختر، همسر، مادر، دخترخوانده و خواهرخوانده پیروی می‌کند» (همان). فرارام با همراهی و کمک طایفهٔ میمون‌ها، به‌رهبری میمونی باهوش و ذکاوت به‌نام «هانومان»(Hanuman) برای به‌دست‌آوردن سیدا، به جنگ‌های بی‌امان با توساکانت می‌پردازد. هانومان «این قدرت جادویی را دارد که خود را به بدنی با چهار صورت و هشت دست تبدیل کند... و هروقت بخواهد می‌تواند ناپدید شود. او از نعمت نامیرایی برخوردار است و با وزش جریان باد، دوباره زنده می‌شود... مهم‌ترین خصوصیت اخلاقی او حس قوی حق‌شناسی و صداقت به اربابش (فرارام) است<ref>الهی، امیرنیما(۱۳۸۹). «نمایش سنتی خن در تایلند». نشریه نمایش. ش ۱۲۷ و ۱۲۸.فروردین و اردیبهشت،ص.66.</ref>.
«فرارام برای حق‌شناسی بسیار و اشتیاق فراوان برای گذشتن از خوشی‌ها در راه حفظ پیمان الهی شهرت یافته است و محبوبیت بسیاری در بین خویشاوندان و رعایای خود دارد»<ref name=":0" />. «توساکانت» و «فرارام»، درواقع جلوه‌های زمینی دیو و الهه اساطیری هستند که بر اساس آموزه‌های بودایی در زمین تولد دوباره می‌یابند. دیوان که لشکریان «توساکانت» هستند، به فرارام و سیدا، درحالی‌که از آیودیا به جنگل گریخته‌اند، حمله می‌کنند و توساکانت پس از تلاش فراوان، سیدا را که درواقع دختر خود اوست، با کمک دیوان می‌رباید.


پس از پایان جنگ و پیروزی فرارام، سیدا با گذر از میان شعله‌های آتش، عفت و پاکدامنی خود را ثابت می‌کند و فرارام او را به شهر آیودیا باز می‌گرداند و به میمون‌ها پاداش می‌دهد. در ادامهٔ داستان بار دیگر میان فرارام و سیدا جدایی می‌افتد و فرارام در طلب همسر زیبای خود، بدون آن‌که بداند، با فرزندان خود به جنگ برمی‌خیزد (یادآور داستان رستم و سهراب در شاهنامه)؛ سرانجام فرارام پس از مجاهدت‌ها و مراقبه‌های بسیار به وصال همسر خود، سیدا می‌رسد<ref>الهی، امیرنیما(۱۳۸۹). «نمایش سنتی خن در تایلند». نشریه نمایش. ش ۱۲۷ و ۱۲۸.فروردین و اردیبهشت،ص.64.</ref>.
«سیدا شاه‌دختی است که همهٔ محاسن را دارد. در صداقت و نیکی ثابت‌قدم است و به‌ شدت از اصل اخلاقی دارما در نقش دختر، همسر، مادر، دخترخوانده و خواهرخوانده پیروی می‌کند»<ref name=":0" />. فرارام با همراهی و کمک طایفهٔ میمون‌ها، به‌رهبری میمونی باهوش و ذکاوت به‌نام «هانومان»(Hanuman) برای به‌دست‌آوردن سیدا، به جنگ‌های بی‌امان با توساکانت می‌پردازد. هانومان «این قدرت جادویی را دارد که خود را به بدنی با چهار صورت و هشت دست تبدیل کند... و هروقت بخواهد می‌تواند ناپدید شود. او از نعمت نامیرایی برخوردار است و با وزش جریان باد، دوباره زنده می‌شود... مهم‌ترین خصوصیت اخلاقی او حس قوی حق‌شناسی و صداقت به اربابش (فرارام) است<ref>الهی، امیرنیما(۱۳۸۹). «نمایش سنتی خن در [[تایلند]]». نشریه نمایش. ش ۱۲۷ و ۱۲۸.فروردین و اردیبهشت،ص.66.</ref>.
====داستان ماها جاناکا====
 
یکی دیگر از آثار حماسی [[تایلند]] کتاب ماها جاناکا(Mahajanaka)، نوشتهٔ رامای نهم، پادشاه کنونی [[تایلند]] است. این اثر که بر مبنای سرگذشت‌های قبلی بودا نگاشته شده است، داستان شاهزاده نوجوانی به‌نام «ماهاجاناکا» است که عموی او تاج‌وتخت را از پدر وی ربوده است؛ شاهزادهٔ برای گردآوری پول و بازپس‌گرفتن تاج‌وتخت، سوار بر کشتی به «سوارنابومی»(Suvarnabumi) یا سرزمین طلایی می‌رود؛ اما در دریا گرفتار طوفان‌های مهلک می‌شود و هفت شبانه‌روز بدون هیچ روزنهٔ امیدی دست‌ و پا می‌زند تا این‌که فرشته‌ای به نام «مانی مکالا»(Mani Mekhala) او را نجات می‌دهد و به شهر «میتیلا»(Mithila) می‌رساند. در این هنگام، عموی او که در بستر مرگ است، وصیت می‌کند که پادشاه بعدی باید چهار معما را حل کند تا بتواند بر تخت پادشاهی تکیه زند. ماهاجاناکا پس از حل‌کردن این چهار معما، تاج شاهی بر سر می‌نهد و با دختر عموی خود شاهزاده «سیوالی دوی»(Sivali Devi) پیوند زناشویی می‌بندد<ref>Otaganonta, W."Riddles of life" Bangkok Post. 13 Sep.1999.</ref>.
پس از پایان جنگ و پیروزی فرارام، سیدا با گذر از میان شعله‌های آتش، عفت و پاکدامنی خود را ثابت می‌کند و فرارام او را به شهر آیودیا باز می‌گرداند و به میمون‌ها پاداش می‌دهد. در ادامهٔ داستان بار دیگر میان فرارام و سیدا جدایی می‌افتد و فرارام در طلب همسر زیبای خود، بدون آن‌که بداند، با فرزندان خود به جنگ برمی‌خیزد (یادآور داستان رستم و سهراب در شاهنامه)؛ سرانجام فرارام پس از مجاهدت‌ها و مراقبه‌های بسیار به وصال همسر خود، سیدا می‌رسد<ref>الهی، امیرنیما(۱۳۸۹). «نمایش سنتی خن در [[تایلند]]». نشریه نمایش. ش ۱۲۷ و ۱۲۸.فروردین و اردیبهشت،ص.64.</ref>.
====افسانهٔ فیل سه سر====
 
«بر اساس قصه‌ای عامیانه، سالیانی پیش دختر جوانی که با مادر خود زندگی می‌کرد، شبی در خواب، فیلی با سه سر می‌بیند. این فیل با دختر حرف می‌زند و از او می‌خواهد که کارت‌های بخت‌آزمایی با شماره‌هایی را که می‌دهد، بخرد و تأکید می‌کند که حتماً در قرعه‌کشی شرکت کند. دختر موضوع را جدی نمی‌گیرد؛ اما با اصرار مادر این کار را انجام می‌دهد و اتفاقاً در قرعه‌کشی برنده می‌شود و پول فراوانی به دست می‌آورد؛ اما ماجرا به همین جا ختم نمی‌شود و شب بعد باز آن فیل به خواب دختر می‌آید و چند شمارهٔ دیگر می‌دهد. این بار دختر دیگر خواب را به مادر نمی‌گوید و شخصاً کارت‌ها را با شماره‌های گفته‌شده می‌خرد و باز برندهٔ مقدار بسیاری پول می‌شود. از آن پس تا مدت‌ها فیل هرشب به خواب دختر می‌آمد و این وضع تکرار می‌شد تا دختر به زنی ثروتمند تبدیل شد. بعدها دختر برای قدرشناسی از فیل، مجسمهٔ بزرگی از فیل سه سر را می‌سازد»<ref>(پاک‌آیین، ۱۳۸۸: ۱۲۵ و۱۲۴)</ref>. امروزه در انتهای خیابان معروف سوخوم ویت در [[بانکوک]]، مجسمهٔ غول‌پیکری از این فیل سه‌سر ساخته شده که یکی از مکان‌های گردشگری این شهر است<ref>الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ [[تایلند]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین‌المللی الهدی]،ص.214-219.</ref>.  
=== [[داستان ماها جاناکا در تایلند|داستان ماها جاناکا]] ===
یکی دیگر از آثار حماسی [[تایلند]] کتاب ماها جاناکا(Mahajanaka)، نوشتهٔ رامای نهم، پادشاه کنونی [[تایلند]] است. این اثر که بر مبنای سرگذشت‌های قبلی بودا نگاشته شده است، داستان شاهزاده نوجوانی به‌نام «ماهاجاناکا» است که عموی او تاج‌وتخت را از پدر وی ربوده است؛ شاهزادهٔ برای گردآوری پول و بازپس‌گرفتن تاج‌وتخت، سوار بر کشتی به «سوارنابومی»(Suvarnabumi) یا سرزمین طلایی می‌رود؛ اما در دریا گرفتار طوفان‌های مهلک می‌شود و هفت شبانه‌روز بدون هیچ روزنهٔ امیدی دست‌ و پا می‌زند تا این‌که فرشته‌ای به نام «مانی مکالا»(Mani Mekhala) او را نجات می‌دهد و به شهر «میتیلا»(Mithila) می‌رساند. در این هنگام، عموی او که در بستر مرگ است، وصیت می‌کند که پادشاه بعدی باید چهار معما را حل کند تا بتواند بر تخت پادشاهی تکیه زند. ماهاجاناکا پس از حل‌کردن این چهار معما، تاج شاهی بر سر می‌نهد و با دختر عموی خود شاهزاده «سیوالی دوی»(Sivali Devi) پیوند زناشویی می‌بندد<ref>Otaganonta, W.(1999)."Riddles of life" Bangkok Post. 13 Sep</ref>.
 
=== [[افسانه فیل سه سر در تایلند|افسانهٔ فیل سه سر]] ===
«بر اساس قصه‌ای عامیانه، سالیانی پیش دختر جوانی که با مادر خود زندگی می‌کرد، شبی در خواب، فیلی با سه سر می‌بیند. این فیل با دختر حرف می‌زند و از او می‌خواهد که کارت‌های بخت‌آزمایی با شماره‌هایی را که می‌دهد، بخرد و تأکید می‌کند که حتماً در قرعه‌کشی شرکت کند. دختر موضوع را جدی نمی‌گیرد؛ اما با اصرار مادر این کار را انجام می‌دهد و اتفاقاً در قرعه‌کشی برنده می‌شود و پول فراوانی به دست می‌آورد؛ اما ماجرا به همین جا ختم نمی‌شود و شب بعد باز آن فیل به خواب دختر می‌آید و چند شمارهٔ دیگر می‌دهد. این بار دختر دیگر خواب را به مادر نمی‌گوید و شخصاً کارت‌ها را با شماره‌های گفته‌شده می‌خرد و باز برندهٔ مقدار بسیاری پول می‌شود. از آن پس تا مدت‌ها فیل هرشب به خواب دختر می‌آمد و این وضع تکرار می‌شد تا دختر به زنی ثروتمند تبدیل شد. بعدها دختر برای قدرشناسی از فیل، مجسمهٔ بزرگی از فیل سه سر را می‌سازد»<ref>پاک‌آئین، محسن(1388).چهل ماه در سرزمین طلایی.تهران:فرهنگ سبز،ص.۱۲۵ و۱۲۴.</ref>. امروزه در انتهای خیابان معروف سوخوم ویت در [[بانکوک]]، مجسمهٔ غول‌پیکری از این فیل سه‌سر ساخته شده که یکی از مکان‌های گردشگری این شهر است<ref>الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ [[تایلند]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین‌المللی الهدی]،ص.214-219.</ref>.  
 
== نیز نگاه کنید به ==
[[اساطیر و افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه در روسیه]]؛ [[اساطیر و افسانه‌های کانادایی]]؛ [[باورهای عامیانه در مصر]]؛ [[اساطیر و افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه در تونس]]؛ [[اسطوره ها و افسانه های چینی]]؛ [[باورهای عامیانه مردم ژاپن]]؛ [[افسانه های ژاپنی]]؛ [[اساطیر ژاپن]]؛ [[اساطیر، افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه سنگال]]؛ [[اساطیر و افسانه‌ها در مالی]]؛ [[افسانه‌ها و قصه های عامیانه در ساحل عاج]]؛ [[اساطیر و افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه در زیمبابوه]]؛ [[اساطیر، افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه در اسپانیا]]؛ [[اساطیر، افسانه ها و قصه های عامیانه در اردن]]؛ [[اساطیر و افسانه‌ها در اتیوپی]]؛ [[اساطیر و افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه در سیرالئون|اساطیر و افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه در سیرالئون.]]


== کتابشناسی ==
== کتابشناسی ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۴:۲۳

اساطیر در فرهنگ تایلندی بر زمینه‌های مذهبی بنا شده و به‌شدت تحت تأثیر فرهنگ هندی است. از این رو، تا میانهٔ سدهٔ نوزدهم، اساطیر تایلند درواقع بخش‌هایی از کتاب‌های مقدس هندی به زبان‌های سانسکریت و پالی بود که آب‌ورنگ تایلندی داشت. عمدهٔ این داستان‌ها از دل محافل اشرافی و سلطنتی تایلند برآمده بود؛ زیرا اینان یگانه طبقه باسوادی بودند که به این‌گونه کارها می‌پرداختند. شاهان در همه ادوار تاریخ تایلند، از دورهٔ سوخوتای تا دوره بانکوک به تألیف و کتابت می‌پرداختند. دو نفر از شاهان پیشین سلسله چاکری یعنی رامای دوم (۱۸۰۹ م تا ۱۸۲۴ م) و رامای ششم (۱۹۱۰م تا ۱۹۲۵م)، از شاعران برجسته و حامیان هنر تایلند به‌شمار می‌روند.

یکی از آثار حماسی مهم و مشهور تایلند، افسانهٔ «راماکیش»(Ramakien) است که در واقع نسخهٔ تایلندی حماسه بزرگ هند، یعنی رامایانا است. نخستین نسخه‌های تایلندی راماکیشن بعد از این‌که برمه‌ای‌ها شهر آیوتایا را ویران کردند، از میان رفت؛ یکی از سه نسخهٔ طولانی موجود آن، همان است که رامای یکم، بنیان‌گذار دودمان سلطنتی چاکری و گروهی از یاران او در ۱۷۹۸م، نگاشته بودند؛ شماری از نمادهای تایی و بودایی هم به آن وارد شده است تا میراث شفاهی و شعائر و سنت‌های دوران آیوتایا محفوظ بماند. در واقع، این اثر گران‌قدر رامای یکم، از منابع مهم سنت ادبی تایلند است.گویا نسخهٔ جدیدی نیز از تری پیتاکا (یا سه سبد) که کتاب مقدس بودائیان است، در دوران رامای یکم تهیه شده است.

شاه رامای دوم، دو قسمت از حماسهٔ «راماکیشن» را برای اجرای نمایش‌های کلاسیک تنظیم کرده بود. او همچنین اشعار حماسی دیگری از جمله حماسهٔ «اینائو»(Inao) را نگاشته است که داستانی عاشقانه با زمینه‌های جاوه‌ای دارد. این داستان حماسی رویدادهای تاریخی تایلند در اوایل سدهٔ نوزدهم و گنجینه‌ای از آداب‌ و رسوم و منش‌های رفتاری قوم تایی است که در قالب داستانی کلاسیک گردآوری شده است.

کهن‌ترین نسخهٔ داستان راماکیشن، کتابی است که از دورهٔ تونبوری (دوران حکومت تاکسین شاه) باقی مانده است و رامای یکم برای مشروعیت‌بخشی به نهاد سلطنت در تایلند آن را کامل کرده است.«جالب است که او در صفحهٔ اول این کتاب نوشته است، نیت او از تهیه و تنظیم آن نوعی سرگرمی است و او این داستان را برای اجرای نمایش سرگرم‌کننده لاکن(Lakhon) یا رقص نمایشی درباری نوشته است.

از زمان تأسیس بانکوک، پایتخت نوین تایلند به دست رامای اول، داستان راماکیشن به کامل‌ترین هنر برجستهٔ تمدن سیام مبدل شده است. این داستان ترکیبی از شاخه‌های هنری متعدد تایلند و آمیخته‌ای از همهٔ جلوه‌های هنری این سرزمین است. از کتاب‌ها گرفته تا نمایش دراماتیک و از رقص کلاسیک گرفته تا نقش‌های مینیاتوری دیوارها»[۱].

حماسهٔ راماکیشن

محور اصلی داستان حماسی راماکیشن، عاشق‌شدن «توساکانت»(Tosakanth) حاکم شهر «لونکا»(Longka) بر «سیدا»(Sida (Sita)) همسر زیبای «فرارام»(Phra Ram)، پسر ملک توساروت(Tosarot)، پادشاه آیودیا است. «توساکانت دیوی است با بدنی سبز، ده چهره و بیست دست دارد. صورتک او همواره با چشم‌های ازحدقه بیرون‌زده، پوزخند گشاده و نیش‌های خمیده، شناخته می‌شود... و از نیروی نامیرایی و جاودانگی بهره می‌برد. او حاکمی خودکامه است که نیات شخصی خود را از خواسته‌ها و نیازهای مردم برتر می‌داند»[۲].

«فرارام برای حق‌شناسی بسیار و اشتیاق فراوان برای گذشتن از خوشی‌ها در راه حفظ پیمان الهی شهرت یافته است و محبوبیت بسیاری در بین خویشاوندان و رعایای خود دارد»[۲]. «توساکانت» و «فرارام»، درواقع جلوه‌های زمینی دیو و الهه اساطیری هستند که بر اساس آموزه‌های بودایی در زمین تولد دوباره می‌یابند. دیوان که لشکریان «توساکانت» هستند، به فرارام و سیدا، درحالی‌که از آیودیا به جنگل گریخته‌اند، حمله می‌کنند و توساکانت پس از تلاش فراوان، سیدا را که درواقع دختر خود اوست، با کمک دیوان می‌رباید.

«سیدا شاه‌دختی است که همهٔ محاسن را دارد. در صداقت و نیکی ثابت‌قدم است و به‌ شدت از اصل اخلاقی دارما در نقش دختر، همسر، مادر، دخترخوانده و خواهرخوانده پیروی می‌کند»[۲]. فرارام با همراهی و کمک طایفهٔ میمون‌ها، به‌رهبری میمونی باهوش و ذکاوت به‌نام «هانومان»(Hanuman) برای به‌دست‌آوردن سیدا، به جنگ‌های بی‌امان با توساکانت می‌پردازد. هانومان «این قدرت جادویی را دارد که خود را به بدنی با چهار صورت و هشت دست تبدیل کند... و هروقت بخواهد می‌تواند ناپدید شود. او از نعمت نامیرایی برخوردار است و با وزش جریان باد، دوباره زنده می‌شود... مهم‌ترین خصوصیت اخلاقی او حس قوی حق‌شناسی و صداقت به اربابش (فرارام) است[۳].

پس از پایان جنگ و پیروزی فرارام، سیدا با گذر از میان شعله‌های آتش، عفت و پاکدامنی خود را ثابت می‌کند و فرارام او را به شهر آیودیا باز می‌گرداند و به میمون‌ها پاداش می‌دهد. در ادامهٔ داستان بار دیگر میان فرارام و سیدا جدایی می‌افتد و فرارام در طلب همسر زیبای خود، بدون آن‌که بداند، با فرزندان خود به جنگ برمی‌خیزد (یادآور داستان رستم و سهراب در شاهنامه)؛ سرانجام فرارام پس از مجاهدت‌ها و مراقبه‌های بسیار به وصال همسر خود، سیدا می‌رسد[۴].

داستان ماها جاناکا

یکی دیگر از آثار حماسی تایلند کتاب ماها جاناکا(Mahajanaka)، نوشتهٔ رامای نهم، پادشاه کنونی تایلند است. این اثر که بر مبنای سرگذشت‌های قبلی بودا نگاشته شده است، داستان شاهزاده نوجوانی به‌نام «ماهاجاناکا» است که عموی او تاج‌وتخت را از پدر وی ربوده است؛ شاهزادهٔ برای گردآوری پول و بازپس‌گرفتن تاج‌وتخت، سوار بر کشتی به «سوارنابومی»(Suvarnabumi) یا سرزمین طلایی می‌رود؛ اما در دریا گرفتار طوفان‌های مهلک می‌شود و هفت شبانه‌روز بدون هیچ روزنهٔ امیدی دست‌ و پا می‌زند تا این‌که فرشته‌ای به نام «مانی مکالا»(Mani Mekhala) او را نجات می‌دهد و به شهر «میتیلا»(Mithila) می‌رساند. در این هنگام، عموی او که در بستر مرگ است، وصیت می‌کند که پادشاه بعدی باید چهار معما را حل کند تا بتواند بر تخت پادشاهی تکیه زند. ماهاجاناکا پس از حل‌کردن این چهار معما، تاج شاهی بر سر می‌نهد و با دختر عموی خود شاهزاده «سیوالی دوی»(Sivali Devi) پیوند زناشویی می‌بندد[۵].

افسانهٔ فیل سه سر

«بر اساس قصه‌ای عامیانه، سالیانی پیش دختر جوانی که با مادر خود زندگی می‌کرد، شبی در خواب، فیلی با سه سر می‌بیند. این فیل با دختر حرف می‌زند و از او می‌خواهد که کارت‌های بخت‌آزمایی با شماره‌هایی را که می‌دهد، بخرد و تأکید می‌کند که حتماً در قرعه‌کشی شرکت کند. دختر موضوع را جدی نمی‌گیرد؛ اما با اصرار مادر این کار را انجام می‌دهد و اتفاقاً در قرعه‌کشی برنده می‌شود و پول فراوانی به دست می‌آورد؛ اما ماجرا به همین جا ختم نمی‌شود و شب بعد باز آن فیل به خواب دختر می‌آید و چند شمارهٔ دیگر می‌دهد. این بار دختر دیگر خواب را به مادر نمی‌گوید و شخصاً کارت‌ها را با شماره‌های گفته‌شده می‌خرد و باز برندهٔ مقدار بسیاری پول می‌شود. از آن پس تا مدت‌ها فیل هرشب به خواب دختر می‌آمد و این وضع تکرار می‌شد تا دختر به زنی ثروتمند تبدیل شد. بعدها دختر برای قدرشناسی از فیل، مجسمهٔ بزرگی از فیل سه سر را می‌سازد»[۶]. امروزه در انتهای خیابان معروف سوخوم ویت در بانکوک، مجسمهٔ غول‌پیکری از این فیل سه‌سر ساخته شده که یکی از مکان‌های گردشگری این شهر است[۷].

نیز نگاه کنید به

اساطیر و افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه در روسیه؛ اساطیر و افسانه‌های کانادایی؛ باورهای عامیانه در مصر؛ اساطیر و افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه در تونس؛ اسطوره ها و افسانه های چینی؛ باورهای عامیانه مردم ژاپن؛ افسانه های ژاپنی؛ اساطیر ژاپن؛ اساطیر، افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه سنگال؛ اساطیر و افسانه‌ها در مالی؛ افسانه‌ها و قصه های عامیانه در ساحل عاج؛ اساطیر و افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه در زیمبابوه؛ اساطیر، افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه در اسپانیا؛ اساطیر، افسانه ها و قصه های عامیانه در اردن؛ اساطیر و افسانه‌ها در اتیوپی؛ اساطیر و افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه در سیرالئون.

کتابشناسی

  1. الهی، امیرنیما(۱۳۸۹). «نمایش سنتی خن در تایلند». نشریه نمایش. ش ۱۲۷ و ۱۲۸.فروردین و اردیبهشت،ص.62.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ الهی، امیرنیما(۱۳۸۹). «نمایش سنتی خن در تایلند». نشریه نمایش. ش ۱۲۷ و ۱۲۸.فروردین و اردیبهشت،ص.65.
  3. الهی، امیرنیما(۱۳۸۹). «نمایش سنتی خن در تایلند». نشریه نمایش. ش ۱۲۷ و ۱۲۸.فروردین و اردیبهشت،ص.66.
  4. الهی، امیرنیما(۱۳۸۹). «نمایش سنتی خن در تایلند». نشریه نمایش. ش ۱۲۷ و ۱۲۸.فروردین و اردیبهشت،ص.64.
  5. Otaganonta, W.(1999)."Riddles of life" Bangkok Post. 13 Sep
  6. پاک‌آئین، محسن(1388).چهل ماه در سرزمین طلایی.تهران:فرهنگ سبز،ص.۱۲۵ و۱۲۴.
  7. الهی، امیر سعید(1391). جامعه و فرهنگ تایلند. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بین‌المللی الهدی،ص.214-219.