پیشینه آموزش زیمبابوه: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''پیشینه تاریخی''' وظیفه آموزش در دوره استعمار بر عهده دولت و كليساهای ميسيونری بود.در خلال سال های اوليه حاكميت استعمار،كليساها مسئوليت آموزش بوميان و بخشی از سفید پوستان را بر عهده داشتند.از اواخر دهه 1890 تا 1924 کلیساها 1216 باب مدرسه براي 77000 دا...» ایجاد کرد)
 
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''پیشینه تاریخی'''
وظیفه آموزش در [[تاریخ دوران استعمار زیمبابوه|دوره استعمار]] بر عهده دولت و کلیساهای میسیونری بود. در خلال سال‌های اولیه حاکمیت استعمار، کلیساها مسئولیت آموزش بومیان و بخشی از سفیدپوستان را بر عهده داشتند. از اواخر دهه 1890 تا 1924 کلیساها 1216 باب مدرسه برای 77000 دانش آموز بومی ساختند. نخستین مدرسه دولتی برای کودکان بومی در سال 1920 تأسیس شد و تا سال 1940 تنها دو باب مدرسه دولتی در زمینه آموزش بومیان فعال بودند. در سال 1930 آموزش برای اروپائیان شش تا پانزده ساله ساکن در زیمبابوه اجباری بود و از سال 1938 برای فرزندان مهاجرین آسیایی نیز اجباری شد.سفید پوستان تا دهه 1960 از آموزش رایگان برخوردار بودند در حالی که بومیان برای تحصیل فرزندان خود در مدارس دولتی و میسیونری ناچار به پرداخت شهریه بودند و این امر مشکل بزرگی در مسیر تحصیل دانش آموزان بومی بود.


وظیفه آموزش در دوره استعمار بر عهده دولت و كليساهای ميسيونری بود.در خلال سال های اوليه حاكميت استعمار،كليساها مسئوليت آموزش بوميان و بخشی از سفید پوستان را بر عهده داشتند.از اواخر دهه 1890 تا 1924 کلیساها 1216 باب مدرسه براي 77000 دانش آموز بومی ساختند.نخستين مدرسه دولتی برای كودكان بومی در سال 1920 تأسيس شد و تا سال 1940 تنها دو باب مدرسه دولتی در زمینه آموزش بومیان فعال بودند.در سال 1930 آموزش برای اروپائيان شش تا پانزده ساله ساكن در زیمبابوه اجباری بود و از سال 1938 برای فرزندان مهاجرین آسیایی نیز اجباری شد.سفيد پوستان تا دهه 1960 از آموزش رایگان برخوردار بودند در حالی که بومیان برای تحصیل فرزندان خود در مدارس دولتی و میسیونری ناچار به پرداخت شهریه بودند و این امر مشکل بزرگی در مسیر تحصیل دانش آموزان بومی بود.
محدودیت امکانات آموزشی مانند ناکافی بودن تعداد معلمین و مدارس، غیر استاندارد بودن مدارس و کلاس‌ها و ... از دیگر مشکلات در مدارس سیاهان بود.


محدودیت امکانات آموزشی مانند ناکافی بودن تعداد معلمین و مدارس،غیر استاندارد بودن مدارس و کلاس ها و ... از دیگر مشکلات در مدارس سیاهان بود.
نظام آموزشی کشور تا سال 1979 شامل دو مقطع دبستان (شش سالگی) و دبیرستان (شانزده سالگی) بود و 23 درصد از دانش آموزان پس از پایان دبیرستان وارد مقطع A-level (معادل پیش دانشگاهی در سیستم آموزشی ایران) می‌شدند.


نظام آموزشی كشور تا سال 1979 شامل دو مقطع دبستان (شش سالگي) و دبيرستان (شانزده سالگي) بود و 23 درصد از دانش آموزان پس از پايان دبيرستان وارد مقطع A-level (معادل پیش دانشگاهی در سیستم آموزشی ایران) می شدند.
دانش آموزان سیاه‌پوست با یک سال تأخیر تحصیل را آغاز می‌کردند و به دلیل مشکلات موجود در سر راه تحصیل این کودکان، برای بسیاری از آنان ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر ناممکن و یا سخت بود.


دانش آموزان سیاه پوست با یک سال تأخیر تحصیل را آغاز می کردند و به دلیل مشکلات موجود در سر راه تحصیل این کودکان،برای بسیاری از آنان ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر ناممکن و یا سخت بود.
نرخ بی‌سوادی درمیان سیاهان نسبت به سفیدپوستان بسیار بیشتر بود. براساس گزارش آماری 1969، 1/5 میلیون کودک بومی در سن مدرسه (بالای هفت سال - 40 درصد) هرگز به مدرسه راه نیافتند. 60 درصد دانش آموزانی که به مدرسه راه می‌یافتند، به نوعی از ادامه تحصیل باز می‌ماندند.


نرخ بی سوادی درميان سياهان نسبت به سفيد پوستان بسيار بيشتر بود.براساس گزارش آماري 1969، 5/1 ميليون كودك بومی در سن مدرسه (بالاي هفت سال-40 درصد) هرگز به مدرسه راه نيافتند.60 درصد دانش آموزانی كه به مدرسه راه می یافتند، به نوعی از ادامه تحصيل باز می ماندند.
پس از پایان تحصیلات امکان برخورداری از فرصت‌های شغلی برای سفیدپوستان و سیاهان نابرابر و غیر عادلانه بود. تحصیلات بالا شرط دست یابی به مشاغل بهتر بود در حالی که امکان و احتمال ورود سیاهان به مراکز دانشگاهی در مقایسه با سفید پوستان بسیار ضعیف بود<ref>Stoneman, C. (1981). Zimbabwe’s Inheritance. Hong Kong. Macmillan Press. p. 73.</ref><ref>ایپکچی، محمدحسن (1399). جامعه و فرهنگ [[زیمبابوه در یک نگاه|زیمبابوه]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی]، ص.237-239.</ref>.


پس از پایان تحصیلات امکان برخورداری از فرصت های شغلی برای سفید پوستان و سیاهان نا برابر و غیر عادلانه بود.تحصیلات بالا شرط دست یابی به مشاغل بهتر بود در حالی که امکان و احتمال ورود سیاهان به مراکز دانشگاهی در مقایسه با سفید پوستان بسیار ضعیف بود. Stoneman,1981:73))
== نیز نگاه کنید به ==
[[پیشینه آموزش کانادا]]؛ [[پیشینه آموزش روسیه]]؛ [[پیشینه آموزش افغانستان]]؛ [[پیشینه آموزش تونس]]؛ [[پیشینه آموزش ژاپن]]؛ [[پیشینه آموزش کوبا]]؛ [[پیشینه آموزش لبنان]]؛ [[پیشینه آموزش مصر]]؛ [[پیشینه ی آموزش در چین باستان]]؛ [[پیشینه آموزش سنگال]]؛ [[پیشینه آموزش فرانسه]]؛ [[پیشینه آموزش آرژانتین]]؛ [[پیشینه آموزش و پرورش در مالی]] ؛ [[پیشینه آموزش ساحل عاج]]؛[[پیشینه آموزش اسپانیا]]؛ [[پیشینه آموزش سیرالئون]]؛ [[پیشینه آموزش قطر]]؛ [[پیشینه آموزش تایلند]]
 
== کتابشناسی ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۴۷

وظیفه آموزش در دوره استعمار بر عهده دولت و کلیساهای میسیونری بود. در خلال سال‌های اولیه حاکمیت استعمار، کلیساها مسئولیت آموزش بومیان و بخشی از سفیدپوستان را بر عهده داشتند. از اواخر دهه 1890 تا 1924 کلیساها 1216 باب مدرسه برای 77000 دانش آموز بومی ساختند. نخستین مدرسه دولتی برای کودکان بومی در سال 1920 تأسیس شد و تا سال 1940 تنها دو باب مدرسه دولتی در زمینه آموزش بومیان فعال بودند. در سال 1930 آموزش برای اروپائیان شش تا پانزده ساله ساکن در زیمبابوه اجباری بود و از سال 1938 برای فرزندان مهاجرین آسیایی نیز اجباری شد.سفید پوستان تا دهه 1960 از آموزش رایگان برخوردار بودند در حالی که بومیان برای تحصیل فرزندان خود در مدارس دولتی و میسیونری ناچار به پرداخت شهریه بودند و این امر مشکل بزرگی در مسیر تحصیل دانش آموزان بومی بود.

محدودیت امکانات آموزشی مانند ناکافی بودن تعداد معلمین و مدارس، غیر استاندارد بودن مدارس و کلاس‌ها و ... از دیگر مشکلات در مدارس سیاهان بود.

نظام آموزشی کشور تا سال 1979 شامل دو مقطع دبستان (شش سالگی) و دبیرستان (شانزده سالگی) بود و 23 درصد از دانش آموزان پس از پایان دبیرستان وارد مقطع A-level (معادل پیش دانشگاهی در سیستم آموزشی ایران) می‌شدند.

دانش آموزان سیاه‌پوست با یک سال تأخیر تحصیل را آغاز می‌کردند و به دلیل مشکلات موجود در سر راه تحصیل این کودکان، برای بسیاری از آنان ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر ناممکن و یا سخت بود.

نرخ بی‌سوادی درمیان سیاهان نسبت به سفیدپوستان بسیار بیشتر بود. براساس گزارش آماری 1969، 1/5 میلیون کودک بومی در سن مدرسه (بالای هفت سال - 40 درصد) هرگز به مدرسه راه نیافتند. 60 درصد دانش آموزانی که به مدرسه راه می‌یافتند، به نوعی از ادامه تحصیل باز می‌ماندند.

پس از پایان تحصیلات امکان برخورداری از فرصت‌های شغلی برای سفیدپوستان و سیاهان نابرابر و غیر عادلانه بود. تحصیلات بالا شرط دست یابی به مشاغل بهتر بود در حالی که امکان و احتمال ورود سیاهان به مراکز دانشگاهی در مقایسه با سفید پوستان بسیار ضعیف بود[۱][۲].

نیز نگاه کنید به

پیشینه آموزش کانادا؛ پیشینه آموزش روسیه؛ پیشینه آموزش افغانستان؛ پیشینه آموزش تونس؛ پیشینه آموزش ژاپن؛ پیشینه آموزش کوبا؛ پیشینه آموزش لبنان؛ پیشینه آموزش مصر؛ پیشینه ی آموزش در چین باستان؛ پیشینه آموزش سنگال؛ پیشینه آموزش فرانسه؛ پیشینه آموزش آرژانتین؛ پیشینه آموزش و پرورش در مالی ؛ پیشینه آموزش ساحل عاج؛پیشینه آموزش اسپانیا؛ پیشینه آموزش سیرالئون؛ پیشینه آموزش قطر؛ پیشینه آموزش تایلند

کتابشناسی

  1. Stoneman, C. (1981). Zimbabwe’s Inheritance. Hong Kong. Macmillan Press. p. 73.
  2. ایپکچی، محمدحسن (1399). جامعه و فرهنگ زیمبابوه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.237-239.