وضعیت کنونی اسلام در ساحل عاج: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «در ژانویه 1993، زمانی که شورای ملی اسلامی تأسیس شد، امامجمعهای بهنام «تیجان با» که پیشتر به او اشاره شد، در خطابهای در مسجد جامع ریویرا و در روز عید سعید فطر، چنین اظهار داشت: «بحمدالله، با یاری همدیگر، در طول یک دهه، کاری کردیم که در تما...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
در ژانویه 1993، زمانی که شورای ملی اسلامی تأسیس شد، | در ژانویه 1993، زمانی که شورای ملی اسلامی تأسیس شد، امام جمعهای به نام «تیجان با» که پیشتر به او اشاره شد، در خطابهای در مسجد جامع ریویرا و در روز عید سعید فطر، چنین اظهار داشت: «بحمدالله، با یاری همدیگر، در طول یک دهه، کاری کردیم که در تمام دوره استعمار انجام نشده بود». از این سخنان چنین میتوان نتیجه گرفت که در ربع آخر قرن بیستم، توسعه و پیشرفت اسلام در [[ساحل عاج|ساحل عاج]] چشمگیر بوده است. در اظهارنظری مشابه در سال 2000، رئیس شورای ملی اسلامی در جواب خبرنگاری که نظر او را درباره راه طیشده از سوی مسلمانان [[ساحل عاج|ساحل عاج]] پرسیده بود، چنین میگوید: «دیولاها قول معروفی دارند و میگویند: تا زمانی که راه میرویم، دستها و شانههایمان هم تکان میخورند. البته رضایتمندی نسبی است، اما در مقایسه با گذشته، تغییر و تحول چشمگیر و قطعی بوده است».<ref>Jeune Afrique Economie (2000). 22 mai-4juin 2000.</ref> | ||
با توجه به دادهها و اطلاعات جمعیت ابیجان و ساحل | با توجه به دادهها و اطلاعات جمعیت [[ابیجان]] و [[ساحل عاج|ساحل عاج]]، یکی از تحولات بارزی که جامعه [[ساحل عاج|ساحل عاج]] در دهههای اخیر با آن روبهرو بوده، همین افزایش قابلملاحظه جمعیت مسلمانان آن است. از آنجایی که نرخ زادوولد مسلمانان در این دوره، مشابه با گروههای مذهبی دیگر است، پس دلایل این افزایش و رشد را باید در عوامل دیگری چون مهاجرت و بهویژه روی آوردن مردم به اسلام جستجو کرد. نکته مهم دیگر اینکه در آمارهای رسمی و به دلایل سیاسی، اسلام به عنوان دینی در اقلیت معرفی میشود؛ درحالیکه آمارهای غیررسمی، ولی دقیقتر، این دین را اولین دین ساحل عاج معرفی میکنند؛ به این ترتیب، در عالم سیاست و از نگاه سیاسیون، مسلمانان همچنان در حاشیه قرار دارند، درحالیکه در واقعیت، جایگاهی مرکزی و اصلی در جامعه ساحل عاج یافتهاند و بروز و ظهور آنها در جامعه، آشکارتر از پیش است. اگر زمانی به کارمندی که هنگام ظهر نماز برپا میداشت، به دید غریب و تحقیرآمیز نگاه میشد، امروزه دیگر نماز خواندن و پوشش او و ارج نهادن به اعیاد مذهبی و تعطیلات دینی او، امری کاملاً عادی و پذیرفتهشده ازسوی جامعه محسوب میشود. حتی امروزه قضاوتها و تصویری که از مسلمانان در ذهن کسانی که مخالف این دین و آیین هستند بود، تغییر نموده است. اگر در سالهای 70 و 80 از مسلمانان با صفاتی همچون متحجر، عقبمانده و دیگر صفات تحقیرآمیز نام برده میشد، دیگر امروزه تنها میتوانند از آنها بهعنوان تمامیتگرا نام ببرند. البته همین تصویر هم ماحصل آن ذهنیتی است که بومیان از حضور مسلمانان، به عنوان خارجی و اشغالگر در سر دارند؛ زیرا همانطور که پیشتر مطرح شد، عمده مسلمانان، دیولاهایی بودند که از شمال بهسمت مرکز و جنوب و سایر مناطق، گسترده شده بودند.<ref>حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل عاج. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]،ص.229-231.</ref> | ||
== نیز نگاه کنید به == | |||
[[روابط حکام با اسلام و مسلمانان ساحل عاج]]؛ [[تاریخ دین اسلام در ساحل عاج]]؛ [[صوفیان ساحل عاج]]؛ [[شیعیان ساحل عاج]]؛ [[مسیحیت در ساحل عاج]]؛ [[مسیحیت هریسم در ساحل عاج]]؛ [[مسیحیت سلست در ساحل عاج]]؛ [[جان باوری در ساحل عاج]]؛ [[پورو در ساحل عاج]]؛ [[فتیشیسم در ساحل عاج]]؛ [[ساحران و مارابوها در ساحل عاج]]؛ [[بهائیت در ساحل عاج]]؛ [[فراماسونری در ساحل عاج]] | |||
== کتابشناسی == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۲۰
در ژانویه 1993، زمانی که شورای ملی اسلامی تأسیس شد، امام جمعهای به نام «تیجان با» که پیشتر به او اشاره شد، در خطابهای در مسجد جامع ریویرا و در روز عید سعید فطر، چنین اظهار داشت: «بحمدالله، با یاری همدیگر، در طول یک دهه، کاری کردیم که در تمام دوره استعمار انجام نشده بود». از این سخنان چنین میتوان نتیجه گرفت که در ربع آخر قرن بیستم، توسعه و پیشرفت اسلام در ساحل عاج چشمگیر بوده است. در اظهارنظری مشابه در سال 2000، رئیس شورای ملی اسلامی در جواب خبرنگاری که نظر او را درباره راه طیشده از سوی مسلمانان ساحل عاج پرسیده بود، چنین میگوید: «دیولاها قول معروفی دارند و میگویند: تا زمانی که راه میرویم، دستها و شانههایمان هم تکان میخورند. البته رضایتمندی نسبی است، اما در مقایسه با گذشته، تغییر و تحول چشمگیر و قطعی بوده است».[۱]
با توجه به دادهها و اطلاعات جمعیت ابیجان و ساحل عاج، یکی از تحولات بارزی که جامعه ساحل عاج در دهههای اخیر با آن روبهرو بوده، همین افزایش قابلملاحظه جمعیت مسلمانان آن است. از آنجایی که نرخ زادوولد مسلمانان در این دوره، مشابه با گروههای مذهبی دیگر است، پس دلایل این افزایش و رشد را باید در عوامل دیگری چون مهاجرت و بهویژه روی آوردن مردم به اسلام جستجو کرد. نکته مهم دیگر اینکه در آمارهای رسمی و به دلایل سیاسی، اسلام به عنوان دینی در اقلیت معرفی میشود؛ درحالیکه آمارهای غیررسمی، ولی دقیقتر، این دین را اولین دین ساحل عاج معرفی میکنند؛ به این ترتیب، در عالم سیاست و از نگاه سیاسیون، مسلمانان همچنان در حاشیه قرار دارند، درحالیکه در واقعیت، جایگاهی مرکزی و اصلی در جامعه ساحل عاج یافتهاند و بروز و ظهور آنها در جامعه، آشکارتر از پیش است. اگر زمانی به کارمندی که هنگام ظهر نماز برپا میداشت، به دید غریب و تحقیرآمیز نگاه میشد، امروزه دیگر نماز خواندن و پوشش او و ارج نهادن به اعیاد مذهبی و تعطیلات دینی او، امری کاملاً عادی و پذیرفتهشده ازسوی جامعه محسوب میشود. حتی امروزه قضاوتها و تصویری که از مسلمانان در ذهن کسانی که مخالف این دین و آیین هستند بود، تغییر نموده است. اگر در سالهای 70 و 80 از مسلمانان با صفاتی همچون متحجر، عقبمانده و دیگر صفات تحقیرآمیز نام برده میشد، دیگر امروزه تنها میتوانند از آنها بهعنوان تمامیتگرا نام ببرند. البته همین تصویر هم ماحصل آن ذهنیتی است که بومیان از حضور مسلمانان، به عنوان خارجی و اشغالگر در سر دارند؛ زیرا همانطور که پیشتر مطرح شد، عمده مسلمانان، دیولاهایی بودند که از شمال بهسمت مرکز و جنوب و سایر مناطق، گسترده شده بودند.[۲]
نیز نگاه کنید به
روابط حکام با اسلام و مسلمانان ساحل عاج؛ تاریخ دین اسلام در ساحل عاج؛ صوفیان ساحل عاج؛ شیعیان ساحل عاج؛ مسیحیت در ساحل عاج؛ مسیحیت هریسم در ساحل عاج؛ مسیحیت سلست در ساحل عاج؛ جان باوری در ساحل عاج؛ پورو در ساحل عاج؛ فتیشیسم در ساحل عاج؛ ساحران و مارابوها در ساحل عاج؛ بهائیت در ساحل عاج؛ فراماسونری در ساحل عاج
کتابشناسی
- ↑ Jeune Afrique Economie (2000). 22 mai-4juin 2000.
- ↑ حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.229-231.