مسیحیت در ساحل عاج

از دانشنامه ملل

دین مسیح در قرن اول پس‌ از میلاد به قاره آفریقا رسید. گستردگی آن، به‌ ویژه به‌‌ سمت شرق آفریقا و کشورهایی چون سودان و اتیوپی بود. کلیسای ارتدکس قبطی و کلیسای ارتدکس اتیوپی، از کهن‌ترین کلیساها در این قاره محسوب می‌شوند؛ اما گسترش مسیحیت به‌‌سمت مرکز و غرب آفریقا، هم‌زمان با شروع استعمار اروپاییان آغاز شد که در فصل تاریخ، به تفصیل با چگونگی نفوذ و سیطره آن بر ساحل‌ عاج آشنا شدیم. از سده 15 میلادی به این سو، اروپایی‌ها و به‌ویژه پرتغالی‌ها، دین مسیح را به آفریقای مرکزی و علی‌الخصوص امپراتوری کنگو وارد می‌سازند. البته در زمینه کشور کنگو، نقش پررنگ‌تر را باید به مبلغان فرانسه‌‌زبان بلژیکی در قرون 19 و 20 نسبت داد.

دین مسیح تا مدت‌ها، پس‌ از جان‌‌باوری و مذاهب سنتی و بومی، دین دوم محسوب می‌شد تا زمانی که خود مبدل به دین اکثریت گردید و درنهایت، همان‌گونه که گفته شد، اسلام گوی سبقت را از آن ربود؛ اما افول مسیحیت در آفریقا و در کشوری چون ساحل‌ عاج، دلیل روشنی داشت؛ ازجمله خاطره بدی بود که مسیحیان، یا بهتر بگوییم استعمارگران، در این قاره از خود به‌جای گذاشتند. برده‌داری، رفتارهای ناپسند با بومیان، استثمار زمین‌ها و معادن و ثروت‌های ایشان، همه از دلایل اصلی روی‌‌گردانی مردم از مسیحیت و در عوض روی آوردن آن‌ها به اسلام بود. «جومو کنیاتا» (Jomo Kenyatta)، رئیس‌جمهور سابق کنیا در این ‌باره می‌گوید: «وقتی سفیدها به آفریقا آمدند، ما زمین‌ داشتیم و آن‌ها کتاب مقدس. آن‌ها به ما آموختند که با چشمان بسته دعا بخوانیم؛ زمانی که چشم‌ها را باز کردیم، سفیدها مالک زمین‌هایمان بودند و ما صاحب کتاب...». وانگهی کلیسای مسیحی و درکل دین مسیح، برای آفریقایی‌ها تداعیگر غرب و مدرنیته بود؛ مدرنیته‌ای که مأموریت داشت، آداب‌ورسوم کهنه را با اشکالی نو جایگزین نماید. مثال‌های فراوانی از مبلغان مسیحی در قرون گذشته در دست است که صرفاً به همین منظور، راهی آفریقا شده بودند؛ ازجمله «آندسون»، مبلغ پروتستان اهل اسکاتلند که در نیجریه، در سال 1850 شرکتی تأسیس کرده بود که آشکارا هدفش منسوخ کردن و ازمیان بردن آداب‌ورسومی بود که «غیرانسانی و خرافی» تلقی می‌نمود و «ارتقای سطح تمدن» در آن ناحیه بود.[۱]

در ساحل‌ عاج نیز، استعمار فرانسه در اواخر سده نوزدهم و نیمه نخست قرن بیستم، به‌رغم تمام کارهای عمرانی که انجام داد، چهره درخشانی درمیان بومیان و مردمان این سرزمین از خود به‌جای نگذاشت؛ بنابراین، تمام تلاش‌های کلیسای کاتولیک، درنهایت نتوانست از این مردم، مسیحیانی مؤمن و وفادار به واتیکان تربیت کند. هوفوئه بوآنی هم در این زمینه، تلاش‌های بسیاری از خود نشان داد و تبلیغات مسیحی در زمان او تاحدی بود که در هر روستا و قصبه‌ای کلیسایی ساخته شد، اما او نیز در گسترش مسیحیت چندان موفق نبود.

درمیان سایر فرق و شاخه‌های مسیحیت، بدیهی است که کاتولیسیسم جایگاه نخست را در این کشور داشته باشد. این نحله، گرچه با ورود مبلغان مذهبی وارد ساحل‌ عاج شد، اما تا سال 1895 و آغاز رسمی استعمار فرانسویان همچنان در این کشور ریشه و پا نگرفته بود. در این سال، گروهی به‌نام جامعه مبلغان آفریقایی (SMA)، کار ترویج کاتولیسیسم را شروع کردند؛ شهر و روستا و همه‌جا را زیر پا گذاشتند، زبان‌ها و آداب و سنن محلی را آموختند تا کار خود را بهتر و سریع‌تر پیش برند. تا ابتدای قرن بیستم، یکی از ایرادهایی که به مسیحیان این خطه و البته کل آفریقا گرفته می‌شد این بود که اغلب آنان سفید بودند. بنابر آمار منتشره ازسوی مؤسسه «پیو فوروم»، در سال 1910، تنها 1.4 درصد مسیحیان، از اهالی خود آفریقا بودند[۲] در اوایل این قرن و به‌ویژه پس‌از سال 1927، کلیسای مسیحی توانست شمار زیادی از بومیان را به خود جذب کند و کلیساهای بسیاری بنا نهاده شد. بسیاری از این کلیساها بر روی منطقه و قوم خاصی تمرکز داشتند، ازجمله «آژانس و میسیون کرتین» (Agence et Mission Chrétienne) که مأموریتش جذب بائوله‌های مرکزی بود. هم‌زمان، فرق و انشعابات مسیحی بسیاری در سراسر کشور و به‌ویژه در شهر ابیجان شکل گرفتند؛ ازجمله مهمترین آن‌ها می‌توان به «سربازان خدا»، «مجامع الهی»، «شهود ژنوا» و غیره اشاره کرد. ازجمله کلیساهای معروف نیز می‌توان به کلیسای «نوتردم دولاپ» در یاموسوکرو و کلیسای جامع «سن پل» در ابیجان اشاره کرد. همچنین دیداری که پاپ ژان پل دوم در سال 1991 از این کشور داشت، ظاهراً تا اندازه‌ای در جان‌‌گرفتن دوباره مسیحیت مؤثر بود؛ اما همچنان مسیحیت در مقام دوم ادیان رایج در این کشور قرار دارد.

درهرحال نباید این نکته را ازنظر دور داشت که خوانش آفریقایی و ساحل‌ عاجی از مسیحیت، درحد بالایی رنگ و بوی محلی و بومی به خود گرفته است و به‌رغم ارتباطات سازمانی و تشکیلاتی با مسیحیان اروپایی، تا حد زیادی با باورهای سنتی اهالی ساحل‌ عاج ممزوج شده است. حتی در برخی فرقه‌ها، مثلاً هریسم یا سلست، عملاً بیشتر با ظهور یک پیامبر سیاه با یک آیین جدید مواجه هستیم تا پیروی از کاتولیسیسم در روایت فرانسوی. درواقع مسیحیان ساحل‌ عاجی، به‌جای تقلید از مسیونرهای استعماری، راه خود را به‌طور مستقل در مسیحیت یافته‌اند و رقص و موسیقی و باورهای دیرین خود را در قالب دین مسیحیت بازتعریف کرده‌اند.

ازجمله کلیسا‌های معروف دیگر، می‌توان به کلیسای جامع «کریس-روا» در دالویا و کلیسای جامع «سن‌اودیل» در بوندوکو اشاره کرد. کلیسای جامع دیگری به‌نام «سکره-کور» در ناحیه گراند بسام وجود دارد که از سوی یونسکو، به‌عنوان میراث جهانی ثبت شده است. لازم به ذکر است که درباره تاریخ کلیسا در ساحل‌ عاج، کتابی در پنج جلد و به قلم شخصی به‌نام «پیر تریشه» (Pierre Trichet) نگاشته شده که تاریخ طولانی مسیحیت در ساحل‌ عاج، از سال 1637 تا 1960 را ترسیم می‌نماید؛ دوره‌ای که به‌ویژه بر آن تأکید شده است، سال‌های بین 1914 تا 1960 را دربر می‌گیرد و شامل سه جلد آخر می‌شود.

در مجموع رابطه میان حکومت و کاتولیسیسم خوب است. این رابطه در سابق، به‌ ویژه از عنایت بوآنی سود می‌برد، کسی که همواره تلاش می‌کرد تا خود را مسیحی‌ مؤمن جلوه دهد. وی دو بار هم از پاپ ژان پل دوم، به مناسبت‌های مختلف قرار ملاقات گرفته بود.

اما کلیسای پروتستان، به‌رغم تعداد پیروان کمتر، از تکثر بیشتری برخوردار است و برعکس کلیسای کاتولیک که متمرکز و انعطاف‌ناپذیر نشان داده، پروتستانتیسم در ساحل‌ عاج ظهور و بروزهای گوناگونی داشته و نحله‌ها و فرق متعدد و گاه حتی پیامبرانی از دل آن بیرون آمده‌اند. بنابر آماری که در سال 1989 منتشر شد [۳]، از حدود 200 فرقه و سازمان مذهبی مختلف در ساحل‌ عاج نام برده شد؛ از این تعداد 148 عدد منشعب از پروتستانتیسم بودند، 29 فرقه از اسلام، 14 عدد از کاتولیسیسم، بیش‌از 7 فرقه ترکیبی از فرق دیگر و پنج عدد نیز پیامبر بودند. از معروف‌ترین این فرق هریسم نامیده می‌شود.[۴]

نیز نگاه کنید به

مسیحیت در کانادا؛ مسیحیت در روسیه؛ مسیحیت در ژاپن؛ مسیحیت در کوبا؛ طوائف مسيحی لبنان؛ مسیحیان مصر؛ مسیحیت در تونس؛ مسیحیت در چین؛ مسیحیت در سنگال؛ مسیحیت در مالی؛ مسيحيت در زیمبابوه؛ مسيحيت در اوکراین؛ مسیحیت در اسپانیا؛ مسیحیت در اردن؛ مسیحیت در سیرالئون؛ مسيحيت در اتیوپی؛ مسیحیت در تاجیکستان؛ مسیحیت در قزاقستان؛ مسيحيت در سریلانکا؛ مسيحيت در بنگلادش؛ مسيحيت در تایلند

کتابشناسی

  1. Taylor, W.P. (1983). «The Presbyterian educational impact in Eastern Nigeria», Journal of Religion in Africa, 14 (3).
  2. Pew F. (2011). décembre 2011.
  3. Revue Africa (1989). n°212, janvier 1989.
  4. حسینی، روح الله، خان آبادی، سعید(1400). جامعه و فرهنگ ساحل‌ عاج. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص.241-245.