جایگاه دین در جامعه و سیاست بنگلادش: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''1.  جایگاه و نقش دین در جامعه و سیاست'''
اصولا سیر مذهب در شبه قاره را به 9 دوره ، بیان می کنند:  


'''6. 1. تاریخچه ادیان و مذاهب و چگونگی گسترش دین غالب'''
1. مرحله ابتدایی یا دوره ماقبل تاریخ که اطلاعاتی از آن دوره در دست نیست مگر آنکه تصور شود تفاوت زیادی با ادوار مشابه خود در سایر نقاط جهان نداشته است.


اصولاً سير مذهب در شبه قاره را به 9 دوره ، بیان می کنند:  
2. دوره تمدن دره سند، که از این دوره نیز چندان اطلاع صحیحی موجود نیست؛ فقط حفریاتی که در دره سند به عمل آمده، نشان می دهد که آن مردم بت های بسیاری را پرستش می کردند و الهه ای، که شاید شیوا بوده است، داشتند و ایزدانی به صورت حیوان یا نیمه مار و نیمه انسان می پرستیدند.


1. مرحله ابتدايي يا دوره ماقبل تاريخ كه اطلاعاتي از آن دوره در دست نيست مگر آنكه تصور شود تفاوت زيادي با ادوار مشابه خود در ساير نقاط جهان نداشته است.
3. دوره ودایی ( ودیک ) از هنگام غلبه نژاد شمالی در هند تا حدود 800 پ.م تخمین زده می شود.


2. دوره تمدن دره سند، كه از اين دوره نيز چندان اطلاع صحيحي موجود نيست؛ فقط حفرياتي كه در دره سند به عمل آمده، نشان مي دهد كه آن مردم بت های بسياري را پرستش مي كردند و الهه اي، كه شايد شيوا بوده است، داشتند و ايزداني به صورت حيوان يا نيمه مار و نيمه انسان مي پرستيدند.
4. عصر برهمنی ( از 800 تا 500 پ. م )، در این دوره تاسیسات مقدس مذهب هندو توسعه یافت.


3. دوره ودايي ( وديك ) از هنگام غلبه نژاد شمالي در هند تا حدود 800 پ.م تخمين زده مي شود.
5. عصر فلسفی ( از 500 تا 100 پ.م)، در این دوره دو آیین «جین»  و «بودا» به وجود آمدند.


4. عصر برهمني ( از 800 تا 500 پ. م در اين دوره تاسيسات مقدس مذهب هندو توسعه يافت.
6. دوره احیای هندویی و عقیده به پیدایی مظاهر الهی در بشر که تقریبا از 100 پ.م تا 500 بادامه یافته است؛ نشر مسیحیت نسطوری  در هند نیز در همین دوره صورت گرفته است.


5. عصر فلسفي ( از 500 تا 100 پ.م)، در اين دوره دو آیین « جين »  و « بودا » به وجود آمدند.
7. دوره گسترش یا نفوذ اسلام درهند که در سده شانزدهم میلادی به تشکیل سلسله تبموربان بزرگ هند منجر شد.


6. دوره احياي هندويي و عقيده به پيدايي مظاهر الهي در بشر كه تقريباً از 100 پ.م تا 500 ب.م ادامه يافته است؛ نشر مسيحيت نسطوري  در هند نيز در همين دوره صورت گرفته است.
8. دوره شور مذهبی یا طریقه بهاکتی (Bhakti) که از اواخر سده پانزدهم شروع شده و تا قرن نوزدهم ادامه داشته است.


7. دوره گسترش يا نفوذ اسلام درهند كه در سدة شانزدهم ميلادي به تشكيل سلسله تبموربان بزرگ هند منجر شد.
9. دوره نفوذ اروپایی که از هنگام ورود پرتغالی ها در سده پانزدهم میلادی آغاز شده است و با استقلال هند و پاکستان در سال 1947 م پایان یافت.


8. دوره شور مذهبي يا طريقه بهاكتي (Bhakti) كه از اواخر سده پانزدهم شروع شده و تا قرن نوزدهم ادامه داشته است.
در این دوره مسیحیت به حد چشمگیری توسعه یافت و نیز افکار جدید اروپایی از طریق مکاتب علمی سده نوزدهم و اندیشه های مارکسیستی و همچنین کیش ملیت پرستی و برتری نژادی و خون، به شبه قاره راه یافت.<ref>2004: 101–116. Wirsing and Mohan Malik</ref>


9. دوره نفوذ اروپايي كه از هنگام ورود پرتغالي ها در سده پانزدهم ميلادي آغاز شده است و با استقلال هند و پاكستان در سال 1947 م پايان يافت.
در باره دوره اول و دوم چنان که باز بیان کردیم، اطلاعات بسیاری در دست نیست، اما دوره سوم اهمیت به خصوصی دارد. در این دوره مهاجمین شمالی طی چند قرن در دسته ها و امواج متوالی و متعدد به سرزمین هند راه یافتند و پایه های مذهب وتمدن فرهنگ هندویی را بنا نهادند. قوم آریایی وقتی وارد سرزمین هند می شد، دارای باورهای مذهبی ساده بود و مظاهر قوای طبیعت را نیایش یا پرستش می کرد.
 
     در اين دوره مسيحيت به حد چشمگیری توسعه یافت و نيز افكار جديد اروپايي از طریق مكاتب علمي سده نوزدهم و اندیشه های ماركسیستی و همچنين كيش مليت پرستي و برتري نژادي و خون، به شبه قاره راه يافت (, 2004: 101–116. Wirsing and Mohan Malik).
 
    در باره دوره اول و دوم چنان كه باز بیان کردیم، اطلاعات بسیاري در دست نيست، اما دوره سوم اهميت به خصوصي دارد. در اين دوره مهاجمين شمالي طي چند قرن در دسته ها و امواج متوالي و متعدد به سرزمين هند راه يافتند و پایه های مذهب وتمدن فرهنگ هندويي را بنا نهادند. قوم آريايي وقتي وارد سرزمين هند مي شد، داراي باورهای مذهبي ساده بود و مظاهر قواي طبيعت را نيايش يا پرستش مي كرد.


در خصوص ورود دین اصلی یعنی اسلام، تاریخچه روشنی وجود دارد که به طور مختصر به آن اشاره می کنیم.
در خصوص ورود دین اصلی یعنی اسلام، تاریخچه روشنی وجود دارد که به طور مختصر به آن اشاره می کنیم.


=== موقعیت دین رسمی و سایر ادیان و مذاهب ===
در هشتمین اصلاحیه قانون اساسی ( توسط مجلس ملی ) 7 ژوئن 1988، «اسلام» دین رسمی کشور [[بنگلادش]] اعلام شد.


'''6. 2. موقعیت دین رسمی و سایر ادیان و مذاهب'''
در این کشور پیروان چهار دین: اسلام، هندو، بودایی و مسیحی زندگی می کنند. اسلام دین اکثریت مردم است که حدود 85 درصد ازکل جمعیت را در بر می گیرد. در قانون اساسی این کشور، آزادی کامل مذهب و فعالیت های فرهنگی برای همه اقلیت ها نیز تضمین شده است. مردم مسلمان بنگلادش به طور عموم متدین و اکثر آن ها، اهل تسنن و پیرو مذهب حنفی هستند. البته در مناطق [[راجشاهی]] در غرب کشور پیروان اهل حدیث ( اخباری ) زندگی می کنند که رهبر آن ها عبدالباری شخصیت بزرگ فرهنگی آموزشی کشور است. در میان اکثریت اهل تسنن، به تازگی مکتب وهابیت هم نفوذ کرده است. بخشی از حوزه های علمیه قومی که آموزش سنتی فقهی اسلام را تدریس می کنند، از طرف شیوخ و ثروتمندان پیرو مکتب وهابی در جهان عرب، تغذیه می شوند.<ref>آخوند زاده، محمد مهدی (1365)، تجزيه شبه قاره هند و استقلال [[بنگلادش]]. تهران: [https://www.ipis.ir/ دفتر مطالعات سياسي و بين المللي وزارت امورخارجه].4-6</ref>


در هشتمين اصلاحيه قانون اساسي ( توسط مجلس ملي ) 7 ژوئن 1988، « اسلام » دين رسمي كشور [[بنگلادش]] اعلام شد.
سرزمین بنگال پیش از ورود مسلمانان، به ایالات مختلف تقسیم و هر ایالت در تصرف عده ای از حاکمان محلی بود. نخستین بار مسلمانان، بنگال را تحت واحد سیاسی متحدی در آوردند که تکمیل آن در زمان سلطنت جلال الدین اکبر از شاهان سلسله تیموریان هند به پایان رسید. در عهد جلال الدین اکبر همه ایالت قبلی سرزمین بنگال، به نام «صوفیه بنگال» نامیده شد.


    در اين كشور پيروان چهار دين: اسلام، هندو، بودايي و مسيحي زندگي مي كنند. اسلام دين اكثريت مردم است كه حدود 85 درصد ازكل جمعيت را در بر مي گيرد. در قانون اساسي اين كشور، آزادي كامل مذهب و فعاليت هاي فرهنگي براي همه اقليت ها نيز تضمين شده است. مردم مسلمان بنگلادش به طور عموم متدين و اكثر آن ها، اهل تسنن و پيرو مذهب حنفي هستند. البته در مناطق راجشاهي در غرب كشور پيروان اهل حديث ( اخباري ) زندگي مي كنند كه رهبر آن ها عبدالباري شخصيت بزرگ فرهنگي آموزشي كشور است. در ميان اكثريت اهل تسنن، به تازگي مكتب وهابيت هم نفوذ كرده است. بخشي از حوزه هاي علميه قومي كه آموزش سنتي فقهي اسلام را تدريس مي كنند، از طرف شيوخ و ثروتمندان پيرو مكتب وهابي در جهان عرب، تغذيه مي شوند (آخوندزاده، 1365: 4-6).
1. دوره اول از سال 1201 م (598 ه‍ .ق ) شروع می شود. یعنی زمانی که بنگال به دست اختیارالدین محمد بختیار خلجی فتح شد. اختیارالدین محمد، ترک بود. به همین منظور این عهد را به نام «عهد ترک» نام نهاده اند.


  سرزمين بنگال پيش از ورود مسلمانان، به ايالات مختلف تقسيم و هر ايالت در تصرف عده اي از حاكمان محلي بود. نخستين بار مسلمانان، بنگال را تحت واحد سياسي متحدی در آوردند كه تكميل آن در زمان سلطنت جلال الدين اكبر از شاهان سلسله تيموريان هند به پايان رسيد. در عهد جلال الدين اكبر همة ايالت قبلي سرزمين بنگال، به نام « صوفيه بنگال » ناميده شد.
در این دوره بنگال تحت تسلط دولت مرکزی دهلی بود و سلطان دهلی، حاکم بنگال را تعیین می کرد. البته به علت فاصله بسیار از دهلی، بعضی از حکام بنگال خودمختاری و آزادی را پیشه خود می ساختند.


1. دورة اول از سال 1201 م (598 ه‍ .ق ) شروع مي شود. يعني زماني كه بنگال به دست اختيارالدين محمد بختيار خلجي فتح شد. اختيارالدين محمد، ترك بود. به همين منظور اين عهد را به نام « عهد ترك » نام نهاده اند.
2. دوره دوم «عهد سلاطین آزاد بنگال» نامیده می شود. این دوره از جانشینی شمس الدین الیاس شاه به سال 1342 م ( 743 ه‍ .ق ) آغاز می شود، به استثنای سال های 1539- 1552م / 946- 960 ه‍ .ق، هنگامی که بنگال در تصرف شیر شاه سوری و اسلام شاه سوری بود. این دوره به سال 1576 م / 984 ه‍ .ق به پایان می رسد و در همین سال است که در بنگال، در «جنگ راج محل»، سلاطین آزاد به دست مغول های تیموری شکست خوردند.


  در اين دوره بنگال تحت تسلط دولت مركزي دهلي بود و سلطان دهلي، حاكم بنگال را تعيين مي کرد. البته به علت فاصلة بسیار از دهلي، بعضي از حكام بنگال خودمختاري و آزادي را پيشة خود مي ساختند.
3. دوره سوم، دوره مغولان تیموری است و بنگال به سال 1576م /984 ه‍.ق به دست جلال الدین اکبر فتح شد. این دوره تا 1717 – 1130 ه‍.ق ادامه داشت. بنگال از این تاریخ، جزو سلطنت دهلی به شمار می رفت.


2. دوره دوم « عهد سلاطين آزاد بنگال » ناميده مي شود. اين دوره از جانشيني شمس الدين الياس شاه به سال 1342 م ( 743 ه‍ .ق ) آغاز مي شود، به استثناي سال هاي 1539- 1552م / 946- 960 ه‍ .ق، هنگامي كه بنگال در تصرف شير شاه سوري و اسلام شاه سوري بود. اين دوره به سال 1576 م / 984 ه‍ .ق به پايان مي رسد و در همين سال است كه در بنگال، در «جنگ راج محل»، سلاطين آزاد به دست مغول هاي تيموري شكست خوردند.
4. دوره چهارم، از سال 1717 تا 1757 م / 1130- 1171 ه‍.ق طول کشید. دراین ایام، مرشد قلی خان از حاکمیت سلطنت دهلی آزاد شد و به نام نظام بنگاله، دولت تازه ای تشکیل داد. حاکمیت وی به سال 1757 م / 1171 ه‍. ق به پایان رسید.


3. دوره سوم، دوره مغولان تيموري است و بنگال به سال 1576م /984 ه‍.ق به دست جلال الدين اكبر فتح شد. اين دوره تا 1717 – 1130 ه‍.ق ادامه داشت. بنگال از این تاریخ، جزو سلطنت دهلي به شمار می رفت.
با ورود مسلمانان به بنگال، جامعه اسلامی به وجود آمد. در همین زمان است که فعالیت مسلمانان در بنگال آغاز می شود.


4. دوره چهارم، از سال 1717 تا 1757 م / 1130- 1171 ه‍.ق طول کشید. دراين ايام، مرشد قلي خان از حاكميت سلطنت دهلي آزاد شد و به نام نظام بنگاله، دولت تازه اي تشكيل داد. حاكميت وي به سال 1757 م / 1171 ه‍. ق به پايان رسيد.
همان طور که قبلا اشاره کردیم، مسلمانانی که برای نخستین بار در بنگال حکمرانی کردند از نژاد ترک بودند. هر چند اسلام دین آنان بود، فرهنگ ایرانی از نفوذ فوق العاده ای در بنگال داشت و آنان زبان ترکی را فقط در کشور صحبت می کردند و زبان فارسی، شالوده واساس لغات سیاسی و محاورات دربار را تشکیل می داد و در واقع زبان دیوانی و رسمی دربار بود. زبان عربی کلید رجوع به مذهب و فراگیری علوم مذهبی به شمار می رفت.


  با ورود مسلمانان به بنگال، جامعه اسلامي به وجود آمد. در همين زمان است كه فعاليت مسلمانان در بنگال آغاز مي شود.
در طول مدت 150 سال حکومت ترک ها در بنگال، این بخش از شبه قاره آبستن حوادث و رویدادهای متواتر سیاسی بود. در دوران حکومت ترک ها، باوجود نا آرامی های سیاسی، اسلام گسترش یافت وترک ها نه تنها به کشورگشایی و افزایش متصرفات پرداختند، بلکه در واقع درتبلیغ و گسترش اسلام نیز همت گماردند. آنان همچنین مردم را با فرهنگ وتمدن اسلامی آشنا ساختند؛ به طوری که در طول حکومت ترک ها، مدارس علمیه و مؤسسات مقتدر مذهبی بنا شد.


  همان طور كه قبلاً اشاره کردیم، مسلمانانی كه براي نخستين بار در بنگال حكمراني کردند از نژاد ترك بودند. هر چند اسلام دين آنان بود، فرهنگ ايراني از نفوذ فوق العاده اي در بنگال داشت و آنان زبان تركي را فقط در كشور صحبت مي كردند و زبان فارسي، شالوده واساس لغات سياسي و محاورات دربار را تشكيل مي داد و در واقع زبان دیوانی و رسمی دربار بود. زبان عربي كليد رجوع به مذهب و فراگيري علوم مذهبي به شمار می رفت.
در دوران فرمانروایی و حاکمیت مغول در بنگال (1757- 1575 م ) نیز مردم در زمینه های کشاورزی، صنعتی، ارتباطات، تجارت، معماری، هنر و فرهنگ به پیشرفت های چشمگیری نایل شدند. فرهنگ مغول که در واقع ترکیبی از فرهنگ ایرانی، ترکی و عربی بود، بر کلیه شئون زندگی و ارکان حکومت اثر گذاشت.


  در طول مدت 150 سال حكومت ترك ها در بنگال، اين بخش از شبه قاره آبستن حوادث و رويدادهاي متواتر سياسي بود. در دوران حكومت ترك ها، باوجود نا آرامي هاي سياسي، اسلام گسترش يافت وترك ها نه تنها به كشورگشايي و افزايش متصرفات پرداختند، بلكه در واقع درتبليغ و گسترش اسلام نيز همت گماردند. آنان همچنين مردم را با فرهنگ وتمدن اسلامي آشنا ساختند؛ به طوري كه در طول حكومت ترك ها، مدارس علميه و مؤسسات مقتدر مذهبي بنا شد.
گفته شد که [[بنگلادش]] از نظر باورهای مذهبی مرکز پیروان چهار دین اسلام، هندو، بودایی و مسیحی است و از میان این ها، دین رسمی و اکثریت مردم، دین اسلام است. اما در قانون اساسی این کشور، آزادی کامل برای پیروان همه ادیان و مذاهب تعریف شده و فعالیت های فرهنگی برای همه اقلیت ها پیش بینی شده است.<ref>تاریخ فرهنگ، سیستم حکومتی بنگلادش، [https://mofa.gov.bd/ وزارت امورخارجه بنگلادش]، شبکه وب سایت اینترنت</ref>


  در دوران فرمانروايي و حاكميت مغول در بنگال (1757- 1575 م ) نيز مردم در زمينه هاي كشاورزي، صنعتي، ارتباطات، تجارت، معماري، هنر و فرهنگ به پيشرفت هاي چشمگيري نايل شدند. فرهنگ مغول كه در واقع تركيبي از فرهنگ ايرانی، تركی و عربی بود، بر كلية شئون زندگي و اركان حكومت اثر گذاشت.
نکته مهم در خصوص ''' '''اسلام در بنگلادش مربوط به زمانی است که [[ژنرال ضیاء الرحمن]] به قدرت رسید. وی سیستم سکولاریسم را در بنگلادش که یکی از چهار رکن اصلی سیاست دولت بود، برانداخت؛ احزاب سیاسی مسلمان دربند را آزاد کرد و ناسیونالیسم بنگلادشی یعنی ملیتی با محتوای اسلامی را جانشین ناسیونالیسم بنگالی کرد. وی دستور داد آیات قرآن در رادیو و تلویزیون و نیز در مراسم رسمی پخش شود. همچنین همبستگی بنگلادش را با پاکستان و کشورهای مسلمان خاورمیانه قوت بخشید و بر ارتباط بنگلادش با امت مسلمان جهان تاکید ورزید. نخستین ژست سمبلیک او، قراردادن عبارت: «بسم الله الرحمن الرحیم» در سرآغاز کتاب قانون بود. به دستور وی مناسبت های مذهبی مانند میلاد النبی (ص)، محرم، رمضان و جمعه الوداع از طرف حکومت به طور رسمی برگزار می شد.<ref>Esposito, J.L.; Voil, J.O. and Bakar, O. (2008), ''Asian Islam in the 21<sup>st</sup>. Century''. New York:Oxford University Press. pp.49-52</ref>


    گفته شد که بنگلادش از نظر باورهای مذهبی مرکز پيروان چهار دین اسلام، هندو، بودایی و مسيحي است و از میان این ها، دین رسمی و اکثریت مردم، دین اسلام است. اما در قانون اساسي اين كشور، آزادي كامل برای پیروان همه ادیان و مذاهب تعریف شده و فعاليت هاي فرهنگي براي همة اقليت ها پیش بینی شده است (تاريخ فرهنگ، سيستم حكومتي بنگلادش، وزارت امورخارجه بنگلادش، شبكه وب سايت اينترنت).
== نیز نگاه کنید به ==
[[جایگاه دین در جامعه و زبان ژاپنی]]؛ [[جایگاه دین در جامعه و سیاست کوبا]]؛ [[دين در جامعه و سياست لبنان]]؛ [[جایگاه دین و روحانیت در افغانستان]]؛ [[جایگاه دین در ساختار کنونی حکومت و جامعه چین]]؛ [[جایگاه دین در جامعه و سیاست سنگال]]؛ [[جایگاه دین در جامعه و سیاست فرانسه]]؛ [[جایگاه دین در جامعه و سیاست اردن]]؛ [[جایگاه دین در جامعه و سیاست زیمبابوه]]؛ [[جایگاه دین در جامعه تایلند]]؛ [[جایگاه دین رسمی و سایر ادیان اسپانیا]]؛ [[جایگاه دین در جامعه و سیاست اردن]]؛ [[جایگاه دین در جامعه و سیاست قطر]]؛ [[جایگاه دین در جامعه و سیاست سوریه]]


    نکته مهم در خصوص ''' '''اسلام در بنگلادش مربوط به زمانی است که [[ژنرال ضیاء الرحمن]] به قدرت رسید. وی سیستم سکولاریسم را در بنگلادش که یکی از چهار رکن اصلی سیاست دولت بود، برانداخت؛ احزاب سیاسی مسلمان دربند را آزاد کرد و ناسیونالیسم بنگلادشی یعنی ملیتی با محتوای اسلامی را جانشین ناسیونالیسم بنگالی کرد. وی دستور داد آیات قرآن در رادیو و تلویزیون و نیز در مراسم رسمی پخش شود. همچنین همبستگی بنگلادش را با پاکستان و کشورهای مسلمان خاورمیانه قوت بخشید و بر ارتباط بنگلادش با امت مسلمان جهان تاکید ورزید. نخستین ژست سمبلیک او، قراردادن عبارت: « بسم الله الرحمن الرحیم» در سرآغاز کتاب قانون بود. به دستور وی مناسبت های مذهبی مانند میلاد النبی (ص)، محرم، رمضان و جمعه الوداع از طرف حکومت به طور رسمی برگزار می شد (Esposito et al., 2008: 49-52 ).  
== کتابشناختی ==

نسخهٔ ‏۳۱ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۵

اصولا سیر مذهب در شبه قاره را به 9 دوره ، بیان می کنند:  

1. مرحله ابتدایی یا دوره ماقبل تاریخ که اطلاعاتی از آن دوره در دست نیست مگر آنکه تصور شود تفاوت زیادی با ادوار مشابه خود در سایر نقاط جهان نداشته است.

2. دوره تمدن دره سند، که از این دوره نیز چندان اطلاع صحیحی موجود نیست؛ فقط حفریاتی که در دره سند به عمل آمده، نشان می دهد که آن مردم بت های بسیاری را پرستش می کردند و الهه ای، که شاید شیوا بوده است، داشتند و ایزدانی به صورت حیوان یا نیمه مار و نیمه انسان می پرستیدند.

3. دوره ودایی ( ودیک ) از هنگام غلبه نژاد شمالی در هند تا حدود 800 پ.م تخمین زده می شود.

4. عصر برهمنی ( از 800 تا 500 پ. م )، در این دوره تاسیسات مقدس مذهب هندو توسعه یافت.

5. عصر فلسفی ( از 500 تا 100 پ.م)، در این دوره دو آیین «جین»  و «بودا» به وجود آمدند.

6. دوره احیای هندویی و عقیده به پیدایی مظاهر الهی در بشر که تقریبا از 100 پ.م تا 500 ب.م ادامه یافته است؛ نشر مسیحیت نسطوری  در هند نیز در همین دوره صورت گرفته است.

7. دوره گسترش یا نفوذ اسلام درهند که در سده شانزدهم میلادی به تشکیل سلسله تبموربان بزرگ هند منجر شد.

8. دوره شور مذهبی یا طریقه بهاکتی (Bhakti) که از اواخر سده پانزدهم شروع شده و تا قرن نوزدهم ادامه داشته است.

9. دوره نفوذ اروپایی که از هنگام ورود پرتغالی ها در سده پانزدهم میلادی آغاز شده است و با استقلال هند و پاکستان در سال 1947 م پایان یافت.

در این دوره مسیحیت به حد چشمگیری توسعه یافت و نیز افکار جدید اروپایی از طریق مکاتب علمی سده نوزدهم و اندیشه های مارکسیستی و همچنین کیش ملیت پرستی و برتری نژادی و خون، به شبه قاره راه یافت.[۱]

در باره دوره اول و دوم چنان که باز بیان کردیم، اطلاعات بسیاری در دست نیست، اما دوره سوم اهمیت به خصوصی دارد. در این دوره مهاجمین شمالی طی چند قرن در دسته ها و امواج متوالی و متعدد به سرزمین هند راه یافتند و پایه های مذهب وتمدن فرهنگ هندویی را بنا نهادند. قوم آریایی وقتی وارد سرزمین هند می شد، دارای باورهای مذهبی ساده بود و مظاهر قوای طبیعت را نیایش یا پرستش می کرد.

در خصوص ورود دین اصلی یعنی اسلام، تاریخچه روشنی وجود دارد که به طور مختصر به آن اشاره می کنیم.

موقعیت دین رسمی و سایر ادیان و مذاهب

در هشتمین اصلاحیه قانون اساسی ( توسط مجلس ملی ) 7 ژوئن 1988، «اسلام» دین رسمی کشور بنگلادش اعلام شد.

در این کشور پیروان چهار دین: اسلام، هندو، بودایی و مسیحی زندگی می کنند. اسلام دین اکثریت مردم است که حدود 85 درصد ازکل جمعیت را در بر می گیرد. در قانون اساسی این کشور، آزادی کامل مذهب و فعالیت های فرهنگی برای همه اقلیت ها نیز تضمین شده است. مردم مسلمان بنگلادش به طور عموم متدین و اکثر آن ها، اهل تسنن و پیرو مذهب حنفی هستند. البته در مناطق راجشاهی در غرب کشور پیروان اهل حدیث ( اخباری ) زندگی می کنند که رهبر آن ها عبدالباری شخصیت بزرگ فرهنگی آموزشی کشور است. در میان اکثریت اهل تسنن، به تازگی مکتب وهابیت هم نفوذ کرده است. بخشی از حوزه های علمیه قومی که آموزش سنتی فقهی اسلام را تدریس می کنند، از طرف شیوخ و ثروتمندان پیرو مکتب وهابی در جهان عرب، تغذیه می شوند.[۲]

سرزمین بنگال پیش از ورود مسلمانان، به ایالات مختلف تقسیم و هر ایالت در تصرف عده ای از حاکمان محلی بود. نخستین بار مسلمانان، بنگال را تحت واحد سیاسی متحدی در آوردند که تکمیل آن در زمان سلطنت جلال الدین اکبر از شاهان سلسله تیموریان هند به پایان رسید. در عهد جلال الدین اکبر همه ایالت قبلی سرزمین بنگال، به نام «صوفیه بنگال» نامیده شد.

1. دوره اول از سال 1201 م (598 ه‍ .ق ) شروع می شود. یعنی زمانی که بنگال به دست اختیارالدین محمد بختیار خلجی فتح شد. اختیارالدین محمد، ترک بود. به همین منظور این عهد را به نام «عهد ترک» نام نهاده اند.

در این دوره بنگال تحت تسلط دولت مرکزی دهلی بود و سلطان دهلی، حاکم بنگال را تعیین می کرد. البته به علت فاصله بسیار از دهلی، بعضی از حکام بنگال خودمختاری و آزادی را پیشه خود می ساختند.

2. دوره دوم «عهد سلاطین آزاد بنگال» نامیده می شود. این دوره از جانشینی شمس الدین الیاس شاه به سال 1342 م ( 743 ه‍ .ق ) آغاز می شود، به استثنای سال های 1539- 1552م / 946- 960 ه‍ .ق، هنگامی که بنگال در تصرف شیر شاه سوری و اسلام شاه سوری بود. این دوره به سال 1576 م / 984 ه‍ .ق به پایان می رسد و در همین سال است که در بنگال، در «جنگ راج محل»، سلاطین آزاد به دست مغول های تیموری شکست خوردند.

3. دوره سوم، دوره مغولان تیموری است و بنگال به سال 1576م /984 ه‍.ق به دست جلال الدین اکبر فتح شد. این دوره تا 1717 – 1130 ه‍.ق ادامه داشت. بنگال از این تاریخ، جزو سلطنت دهلی به شمار می رفت.

4. دوره چهارم، از سال 1717 تا 1757 م / 1130- 1171 ه‍.ق طول کشید. دراین ایام، مرشد قلی خان از حاکمیت سلطنت دهلی آزاد شد و به نام نظام بنگاله، دولت تازه ای تشکیل داد. حاکمیت وی به سال 1757 م / 1171 ه‍. ق به پایان رسید.

با ورود مسلمانان به بنگال، جامعه اسلامی به وجود آمد. در همین زمان است که فعالیت مسلمانان در بنگال آغاز می شود.

همان طور که قبلا اشاره کردیم، مسلمانانی که برای نخستین بار در بنگال حکمرانی کردند از نژاد ترک بودند. هر چند اسلام دین آنان بود، فرهنگ ایرانی از نفوذ فوق العاده ای در بنگال داشت و آنان زبان ترکی را فقط در کشور صحبت می کردند و زبان فارسی، شالوده واساس لغات سیاسی و محاورات دربار را تشکیل می داد و در واقع زبان دیوانی و رسمی دربار بود. زبان عربی کلید رجوع به مذهب و فراگیری علوم مذهبی به شمار می رفت.

در طول مدت 150 سال حکومت ترک ها در بنگال، این بخش از شبه قاره آبستن حوادث و رویدادهای متواتر سیاسی بود. در دوران حکومت ترک ها، باوجود نا آرامی های سیاسی، اسلام گسترش یافت وترک ها نه تنها به کشورگشایی و افزایش متصرفات پرداختند، بلکه در واقع درتبلیغ و گسترش اسلام نیز همت گماردند. آنان همچنین مردم را با فرهنگ وتمدن اسلامی آشنا ساختند؛ به طوری که در طول حکومت ترک ها، مدارس علمیه و مؤسسات مقتدر مذهبی بنا شد.

در دوران فرمانروایی و حاکمیت مغول در بنگال (1757- 1575 م ) نیز مردم در زمینه های کشاورزی، صنعتی، ارتباطات، تجارت، معماری، هنر و فرهنگ به پیشرفت های چشمگیری نایل شدند. فرهنگ مغول که در واقع ترکیبی از فرهنگ ایرانی، ترکی و عربی بود، بر کلیه شئون زندگی و ارکان حکومت اثر گذاشت.

گفته شد که بنگلادش از نظر باورهای مذهبی مرکز پیروان چهار دین اسلام، هندو، بودایی و مسیحی است و از میان این ها، دین رسمی و اکثریت مردم، دین اسلام است. اما در قانون اساسی این کشور، آزادی کامل برای پیروان همه ادیان و مذاهب تعریف شده و فعالیت های فرهنگی برای همه اقلیت ها پیش بینی شده است.[۳]

نکته مهم در خصوص  اسلام در بنگلادش مربوط به زمانی است که ژنرال ضیاء الرحمن به قدرت رسید. وی سیستم سکولاریسم را در بنگلادش که یکی از چهار رکن اصلی سیاست دولت بود، برانداخت؛ احزاب سیاسی مسلمان دربند را آزاد کرد و ناسیونالیسم بنگلادشی یعنی ملیتی با محتوای اسلامی را جانشین ناسیونالیسم بنگالی کرد. وی دستور داد آیات قرآن در رادیو و تلویزیون و نیز در مراسم رسمی پخش شود. همچنین همبستگی بنگلادش را با پاکستان و کشورهای مسلمان خاورمیانه قوت بخشید و بر ارتباط بنگلادش با امت مسلمان جهان تاکید ورزید. نخستین ژست سمبلیک او، قراردادن عبارت: «بسم الله الرحمن الرحیم» در سرآغاز کتاب قانون بود. به دستور وی مناسبت های مذهبی مانند میلاد النبی (ص)، محرم، رمضان و جمعه الوداع از طرف حکومت به طور رسمی برگزار می شد.[۴]

نیز نگاه کنید به

جایگاه دین در جامعه و زبان ژاپنی؛ جایگاه دین در جامعه و سیاست کوبا؛ دين در جامعه و سياست لبنان؛ جایگاه دین و روحانیت در افغانستان؛ جایگاه دین در ساختار کنونی حکومت و جامعه چین؛ جایگاه دین در جامعه و سیاست سنگال؛ جایگاه دین در جامعه و سیاست فرانسه؛ جایگاه دین در جامعه و سیاست اردن؛ جایگاه دین در جامعه و سیاست زیمبابوه؛ جایگاه دین در جامعه تایلند؛ جایگاه دین رسمی و سایر ادیان اسپانیا؛ جایگاه دین در جامعه و سیاست اردن؛ جایگاه دین در جامعه و سیاست قطر؛ جایگاه دین در جامعه و سیاست سوریه

کتابشناختی

  1. 2004: 101–116. Wirsing and Mohan Malik
  2. آخوند زاده، محمد مهدی (1365)، تجزيه شبه قاره هند و استقلال بنگلادش. تهران: دفتر مطالعات سياسي و بين المللي وزارت امورخارجه.4-6
  3. تاریخ فرهنگ، سیستم حکومتی بنگلادش، وزارت امورخارجه بنگلادش، شبکه وب سایت اینترنت
  4. Esposito, J.L.; Voil, J.O. and Bakar, O. (2008), Asian Islam in the 21st. Century. New York:Oxford University Press. pp.49-52