ایران شناسی در ژاپن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
<references /> | <references /> | ||
[[رده:ایران شناسی]] | [[رده:ایران شناسی]] | ||
نسخهٔ ۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۵۰
منظور ما از ایرانشناسی در اینجا، تلاشهای هدفمندی است که ژاپنیها برای شناخت ایران انجام دادند. با این تعریف سابقه این نوع ایرانشناسی در ژاپن به سده بیستم میرسد، زمانی که ژاپن بعد از اصلاحات موفق میجی بدل به کشوری صنعتی شد و دولت و بخش خصوص این کشور برای تداوم حضور موفق در عرصه بینالمللی نیاز به تغذیه اطلاعاتی داشت که این امر با مطالعه فرهنگ، مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی سایر کشورها محقق میشد.
ناکانیشی دو ویژگی بارز برای ایرانشناسی در ژاپن قایل میشود؛ نخست پیشقدمی دولت در شروع آن و دوم گسترش آن در چهارچوب عمومی مطالعات خاورمیانه.[۱] بنابراین نخستین فعالیتهای علمی برای شناخت خاورمیانه و به تبع آن ایران در پیوند با اهداف سیاسی، نظامی و توسعه طلبانه ژاپن در دهه 1930 بود. با توجه به مسلمان بودن کشورهای خاورمیانه، در واقع این نوع فعالیتها به نوعی اسلام شناسی بود. مؤسساتی مانند پژوهشگاه فرهنگ اسلام (イスラム文化研究所/Isuramu Bunka kenkyūjo) که سال 1932 توسط کوجی اوکوبو و انجمن اسلامی ژاپن بزرگ (大日本回教協会/Dai Nihon Kaikyō Kyōkai) که سال 1938 به ریاست یک سیاستمدار و نظامی ژاپنی تأسیس شد، همگی تلاشهای دولتی از این دست برای شناخت کشورهای اسلامی از جمله ایران بود که چنان که اشاره شد با اهداف سیاسی و نظامی همراه بود.
تلاش برای شناخت کشورهای مسلمان و از جمله ایران با تلاش برای یادگیری زبان این کشورها از جمله فارسی همراه بود. با شکل گیری روابط رسمی میان ایران و ژاپن و حتی چند سال قبل آن ما شاهد معرفی دو دانشجوی ژاپنی به طرف ایرانی برای یادگیری زبان فارسی از سوی آنها هستیم.[۲] همچنین مدرسه زبانهای خارجی اوساکا (大阪外国学校/Ōsaka Gaikokugo Gakkō)[i] سال 1925 به عنوان زبان دوم یا زبان کارآموزی رشته زبان هندی، کرسی زبان فارسی را هم دایر کرد.[۳] به علاوه در این دوره ما شاهد ترجمه آثاری از نویسندگان فارسی هستیم که در بخش بعد به آنها اشاره خواهیم کرد.
بعد از شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم و نفی سیاستهای نظامی گری در این کشور، ایرانشناسی هم سمت و سویی جدید پیدا کرد و دورهای جدید برای آن آغاز شد. با توجه به دکترین جدید سیاست خارجی ژاپن و اهمیت دیپلماسی اقتصادی در آن، دهه 1950 پژوهشکده اقتصاد آسیا (アジア経済研究所/Ajia Keizai Kenkyūjo) شروع به کار کرد و به گفته ناکانیشی، نقشی مهم در مطالعات مربوط به خاورمیانه و از جمله ایران داشت.[۴] این زمان سمت و سوی مطالعات ایران و دیگر کشورها بیشتر تغذیه اطلاعاتی بخش خصوصی ژاپن بود که بعد از جنگ و به خصوص بعد از رشد سریع اقتصادی حضور بسیار قدرتمند و پر رنگی در بازارهای اقتصادی جهان پیدا کرده بود. بحران نفتی 1967 [1346 ش] حاصل از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل، ژاپن را که به شدت وابسته به نفت خاورمیانه بود، بیش از پیش متوجه اهمیت مطالعات این منطقه و کشورهای آن نمود و دولت ژاپن هم به شدت به پشتیبانی از این مطالعات پرداخت.
بعد از جنگ دو مؤسسه پژوهشی دیگر هم در زمینه مطالعات خاورمیانه شکل گرفت که نقش مهمی در توسعه مطالعات این منطقه به خصوص مطالعات تاریخی و فرهنگی داشتند. نخستین آنها انجمن مطالعات خاور نزدیک ژاپن (日本オリエント学会/Nihon Oriento Gakkai/The Society for Near Eastern Studies in Japan) است که سال 1954 [1333 ش] با همکاری برادر امپراتور شووا یعنی شاهزاده میکاسا (三笠宮崇仁親王/Mikasa no miya Takahito shinnō(1915-2016)) تأسیس شد. دومین انجمن هم انجمن علمی خاورمیانه ژاپن (日本中東学会/Nihon Chūtō gakkai/Japan Association for Middle East Studies) است که آوریل 1985 [1364 ش] تأسیس شد. یاماگیشی، انجمن علمی خاورمیانه ژاپن را یکی از مکانهای مهمی میداند که ایرانشناسان در آن جمع میشوند. با این همه خود او اذعان دارد که در ژاپن انجمنی که بشود آن را انجمن مطالعات ایران نامید وجود ندارد و ایران پژوهان این کشور در سازمانهایی با چهارچوبهای گستردهتر مانند مطالعات خاورمیانه، مطالعات کشورهای اسلامی، تاریخ شرق و یا نهادها و سازمانهای مرتبط با کمکهای توسعه و یا اتاقهای فکر مرتبط با نفت مطالعات خود را پیش میبرند.[۵]
در رابطه با ایرانشناسی در دو انجمن ذکر شده در بالا، انجمن مطالعات خاورمیانه را متمرکز بر مطالعات ایران معاصر و به خصوص ایران اسلامی میداند، کما اینکه شکل گیری این انجمن بعد از شکل گیری انقلاب اسلامی ایران و به نوعی متأثر از اثرات این انقلاب هم بود. مطالعات ایران انجمن مطالعات خاور نزدیک هم بیشتر متمرکز به تاریخ ایران به خصوص تاریخ ایران قبل از اسلام است.[۶] اما این بدان معنا نیست که مثلا انجمن خاورمیانه به هیچ عنوان به مطالعات تاریخ ایران قبل از اسلام نپردازد، بلکه به این معنی است که این گونه تحقیقات در این انجمن بسیار کم است.
زمینهها و موضوعات مورد مطالعه در ایرانشناسی ژاپن بسیار گسترده است و در هر یک از این زمینهها هم پژوهندگان معتبر و صاحب نامی به فعالیت پرداخته یا در حال فعالیت هستند که در بخش مربوط به ایرانشناسان ژاپنی برخی از آنها را به اجمال معرفی خواهیم کرد. رجبزاده برخی زمینههای مورد مطالعه ایرانشناسان ژاپن را پژوهشهای باستان شناسی در ایران، کتابداری و کتابشناسی، تصحیح کتاب، فولکلور، فلسفه و دین، آموزش، اقتصاد، کشاورزی، هنر و فرهنگ، ادب فارسی، تاریخ ایران، جغرافیای انسانی و اقتصادی معرفی میکند.[۷] به گفته یاماگیشی در سی سال اخیر (بعد از انقلاب تا اواسط دهه 2010)، تعداد ایران پژوهان ژاپنی به شکل بسیار چشمگیری افزایش یافته است، پژوهشگرانی که با اقامت و تحصیل در ایران اقدام به جمع آوری منابع دست اول میکنند، در ایران پژوهش میدانی انجام میدهند، نتیجه مطالعات خود را در مجلات معتبر بینالمللی در زمینه ایرانشناسی منتشر میکنند و کار آنها هم در مجامع بینالمللی با تحسین روبرو میشود.[۸] به نظر میرسد خاستگاه بسیاری از این محققین هم دو دانشگاه مطالعات خارجی توکیو و مطالعات خارجی اوساکا باشد. دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا سال 1961 [1340 ش] و دانشگاه مطالعات خارجی توکیو سال 1980 [1359 ش] رشته زبان فارسی را راه اندازی کردند که این اقدام تأثیر بسیار زیادی در رشد ایرانشناسی در ژاپن داشت.[۹]
نیز نگاه کنید به
ایران شناسی در کانادا؛ ایران شناسی در روسیه؛ ایران شناسی در تونس؛ ایران شناسی در لبنان؛ ایرانشناسی و ایرانشناسان در چین؛ ایران شناسی در سنگال؛ ایران شناسی در مالی؛ ایران شناسی و ایران شناسان در اوکراین؛ ایران شناسی و ایرانشناسان در اسپانیا؛ ايران شناسی و ايران شناسان اردن؛ ایرانشناسی در تایلند؛ ایران شناسی در سیرالئون؛ ایران شناسی در قطر؛ ایران شناسی در اتیوپی
پاورقی
[i]: سال 1921 تأسیس و 1949 به دانشگاه زبانهای خارجی اوساکا ارتقا یافت. این دانشگاه هم سال 2007 در دانشگاه دولتی اوساکا ادغام شد.
کتابشناسی
- ↑ Nakanishi, H (1987). Iranian studies in Japan. Iranian Studies, 20:2-4, Routledge. P131.
- ↑ چگینی، محمد (1396). مناسبات تاریخی ایران و ژاپن بر اساس اسناد آرشیوی وزارت امور خارجه. (1357-1256 ش/1979-1878 م)، اداره نشر وزارت امور خارجه. ص366.
- ↑ Yoshie, S (2018). Nihon ni okeru Perushiago jijō Honyaku to Gaikokugo kyōiku no genjō wo Chūshin ni. Fukugengo Tagengo kyōiku kenkyū, Nihon gaikokugo suishin kikōkaishi, Dai 6 gō. P97.
- ↑ Nakanishi, H (1987). Iranian studies in Japan. Iranian Studies, 20:2-4, Routledge. P132.
- ↑ Yamagishi, T (2014). Nihon no Iran kenkyū to Nihon Chūtō gakkai Tokushū Nihon chūtō gakkai 30 nen no kaiko to Tenbō. Nihon chūtō gakkai nenpō, Dai 30 kan 2 gō. P152.
- ↑ Yamagishi, T (2014). Nihon no Iran kenkyū to Nihon Chūtō gakkai Tokushū Nihon chūtō gakkai 30 nen no kaiko to Tenbō. Nihon chūtō gakkai nenpō, Dai 30 kan 2 gō. P153.
- ↑ رجبزاده، هاشم (1389). ایران شناسی در ژاپن. نگاهی به تاریخچه ایران شناسی و تلاشهای ایران پژوهان از نیمه دوم سده نوزده تا کنون، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی. ص101.
- ↑ Yamagishi, T (2014). Nihon no Iran kenkyū to Nihon Chūtō gakkai Tokushū Nihon chūtō gakkai 30 nen no kaiko to Tenbō. Nihon chūtō gakkai nenpō, Dai 30 kan 2 gō. P2-151.
- ↑ پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله (1402). «ایران و ژاپن». در پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله. جامعه و فرهنگ ژاپن، تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی. ص.316- 340.