خانواده تئاتر اردن: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''خانواده تئاتر اردن:''' اين گروه هنري به عنوان اولين گروه هنري متعهد در اردن در سال 1963م شکل گرفت. بيشتر اعضاي اين خانواده افرادي بودند که علاقۀ تئاتر آن ها را به هم پيوند داده بود و اين گروه با اطمينان بر تمامي عناصر اجراي تئاتر از جمله متن عالي...» ایجاد کرد)
 
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''خانواده تئاتر اردن:'''
این گروه هنری به عنوان اولین گروه هنری متعهد در [[اردن]] در سال 1963م شکل گرفت. بیشتر اعضای این خانواده افرادی بودند که علاقه‌ی تئاتر آن‌ها را به هم پیوند داده‌بود و این گروه با اطمینان بر تمامی عناصر اجرای تئاتر از جمله متن عالی، بازیگران شایسته و کارگردان با استعداد هنری از دیگر گروه‌ها متمایز می‌شود. آغاز فعالیت این گروه با اجرای نمایش تئاتر الفخ نوشته‌ی رابرت توماس بود.


اين گروه هنري به عنوان اولين گروه هنري متعهد در اردن در سال 1963م شکل گرفت. بيشتر اعضاي اين خانواده افرادي بودند که علاقۀ تئاتر آن ها را به هم پيوند داده بود و اين گروه با اطمينان بر تمامي عناصر اجراي تئاتر از جمله متن عالي، بازيگران شايسته و کارگردان با استعداد هنري از ديگر گروه ها متمايز مي شود. آغاز فعاليت اين گروه با اجراي نمايش تئاتر ''الفخ'' نوشتۀ رابرت توماس بود.
وزیر اطلاعات وقت [[اردن]] سید عبد الحمید شریف این گروه را به وزارت خود ملحق کرد، به همین دلیل این گروه اولین گروه رسمی تئاتر در [[اردن]] شناخته شد. این گروه در چارچوب رسمی، چهار فصل تئاتری را در فاصله سال‌های 1971-1966م ارائه کرد؛ در فصل اول تئاتر خانم ویندرمیر نوشته‌ی اسکاروایلد و اشباح اثر ایبسن را به نمایش گذاشت. در همین فصل اجرای تئاتر الفخ که در سال 1963م اجرا شده بود، تکرار شد. فصل دوم شامل اجرای تئاتر‌های البیت السعید تالیف سامرست موآم، مشکل نوشته‌ی فرانک مولنار، مرد سرنوشت از نمایشنامه‌های برنارد شاو، چقدر تو زیبایی از آثار ژان ژیرودو، مرکب بدون شکارچی نوشته‌ی الخاندرو کاسونا می‌شود. در فصل سوم تئاتر ماه پنهان برگرفته از داستان اشتاین بک، تئاتر مردگان بی کفن و دفن از آثار ژان پل سارتر، نمایشنامه‌ی خانه‌ی عروسک از آثار هنریک ایبسن را ارائه کرد. فصل چهارم گروه شاهد نمایش‌هایی از نمایشنامه‌های الکسی اربوزوف، بورژوای نجیب از طنز‌های مولیر، المفتاح و الجراد نوشته‌ی جمال ابو حمدان، باغ وحش شیشه‌ای اثر تنسی ویلیامز و در آخر نمایشنامه‌ی مهاجر بریزبن نوشته‌ی ژرژ شحآده بود.


وزير اطلاعات وقت اردن سيد عبد الحميد شريف اين گروه را به وزارت خود ملحق کرد، به همين دليل اين گروه اولين گروه رسمي تئاتر در اردن شناخته شد.
اجراهای این گروه در فصل اول و دوم و چهارم بی رونق و خسته کننده بود و با وجود افزایش عوامل [[مالی]] و هنری و انسانی در جذب جمعیت ناموفق بود. در حالی که در بسیاری از اجراهای فصل سوم موفق بودند. اسامه فوزی سه دلیل برای شکست گروه در فصل‌های ذکر شده را این چنین بیان می‌کند:


اين گروه در چارچوب رسمي، چهار فصل تئاتري را در فاصله سال‌های 1966-1971م ارائه کرد؛ در فصل اول تئاتر ''خانم ويندرمير'' نوشتۀ اسکاروايلد و ''اشباح'' اثر ايبسن را به نمايش گذاشت. در همين فصل اجراي تئاتر ''الفخ'' که در سال 1963م اجرا شده بود، تکرار شد. فصل دوم شامل اجراي تئاتر هاي ''البيت السعيد'' تاليف سامرست موآم، ''مشکل'' نوشتۀ فرانک مولنار، ''مرد سرنوشت'' از نمايشنامه هاي برنارد شاو، ''چقدر تو زيبايي'' از آثار ژان ژيرودو، ''مرکب بدون شکارچي'' نوشتۀ الخاندرو کاسونا مي شود. در فصل سوم تئاتر ''ماه پنهان'' برگرفته از داستان اشتاين بک، تئاتر ''مردگان بي کفن و دفن'' از آثار ژان پل سارتر، نمايشنامۀ ''خانۀ عروسک'' از آثار هنريک ايبسن را ارائه کرد. فصل چهارم گروه شاهد نمايش هايي از نمايشنامه هاي ''الکسي اربوزوف، بورژواي نجيب'' از طنز هاي مولير، ''المفتاح'' ''و الجراد'' نوشتۀ جمال ابو حمدان، ''باغ وحش شيشه اي'' اثر تنسي ويليامز و در آخر نمايشنامۀ ''مهاجر بريزبن'' نوشتۀ ژرژ شحآده بود.
* تکراری بودن کادر بازیگران و اجراء؛
* دوری محل اجرای نمایش یعنی دانشگاه [[اردن]] از مرکز پایتخت؛
* جدایی نمایشنامه‌های اجرا شده از واقعیت [[اردن]] و مسائل مهم آن.


اجراءهاي اين گروه در فصل اول و دوم و چهارم بي رونق و خسته کننده بود و با وجود افزايش عوامل مالي و هنري و انساني در جذب جمعيت ناموفق بود. در حالي که در بسياري از اجراهاي فصل سوم موفق بودند. اسامه فوزي سه دليل براي شکست گروه در فصل هاي ذکر شده را اين چنين بيان مي کند:
به نظر می‌رسد که دلیل ذکر شده در بند سوم، دقیق‌ترین علت شکست گروه در فصل‌های اول و دوم و چهارم گروه است و دلیل اصلی موفقیت فصل سوم انتخاب متون نمایشی عالی ادبی، پرورش موقعیت‌هایی بود که ارتباط مستقیم با گرایشات فکری عمومی ملت داشت؛ به‌ویژه دو تئاتر ماه پنهان است و مردگان بی‌کفن و دفن که به موضوع مقاومت در برابر اشغال و سلطه‌ی خارجی پرداخته بودند.


1. تکراري بودن کادر بازيگران و اجراء.
به‌ این ترتیب تجربه‌ی خانواده تئاتر اردن با تجربه‌های گذشته‌ی جنبش تئاتر [[اردن]] در دهه‌های قبل از جهت پذیرش مردم تفاوتی نداشت. با وجود بالا رفتن نگاه زیباشناختی به تئاتر به عنوان نوآوری‌ای کامل، اما معیار سنجش موفقیت دستاوردهای تئاتر در این دوره همان معیار تئاتر [[اردن]] در مرحله‌ی اول است. بعد از عزیمت کارگردان گروه‌ هانی صنوبر به خارج از [[اردن]] خانواده تئاتر اردن در ارائه نمایش‌هایش در ابتدای دهه‌ی هفتاد به وسیله‌ی بازیگران این گروه به تولید تعداد زیادی از آثار ادامه داد که از جمله بازیگران و کارگردانان آن می‌توان از سهیل الیاس، احمد قوادری، مهدی یانس، احمد شقم، حاتم السید و مارغو ملاتجلیان نام برد. نمایش این دوره از گروه (بعد از‌ هانی صنوبر) بی‌برنامه و بدون توجه به ذوق عمومی و دور از موضوعاتی بود که ذهن مردم را به خود مشغول ساخته بود.


2. دوري محل اجراي نمايش يعني دانشگاه اردن از مرکز پايتخت.
در این دوره، سهیل الیاس تئاترهای همه‌ی پسران من اثر آرتور میلر در سال 1971م و پل آرتا اثر ثیوتوکسا را ارائه کرد. مهدی یانس تئاتر‌های: آوازه خوان نوشته‌ی جان بی پریستلی و برگ درخت در سال 1972م، پیگمالیون نوشته‌ی توفیق الحکیم، الضباع تالیف محمود الزیودی را به نمایش گذاشت. احمد قوادری مجموعه‌ای از کارهای پیشتاز و با اصالت مکتب تجربه از جمله: نمایشنامه‌ی استاد و درس اثر اوژن یونسکو، فانوس دریایی نوشته‌ی یول کلو کیمان، آن سوی افق از نوشته‌های یوجین اونیل 1972م، آرایشگر بغداد تالیف آلفرد فرج را به روی صحنه برد و احمد شقم موش و گربه تالیف احمد باکثیر در سال 1974م و مذکره من جبل النار نوشته‌ی محمود الزیودی را ارائه کرد، هم چنین حاتم السید سه تئاتر در دانشگاه اردن به نمایش گذاشت: مدرســه الفلاسفــه 1973م، عفاریت القرن العشرین 1973، الصعلوک 1974م و در پی آن تئاترهای: المسامی 1975م، قرقاش 1975م، اضبطوا الساعات 1976م، الغربا لا یشربون القهوه، رسول من قریــه تمیره 1978م، و تئاتر المهرج 1979م را در تماشاخانه‌ی سازمان فرهنگ و هنر کارگردانی کرد.


3. جدايي نمايشنامه هاي اجرا شده از واقعيت اردن و مسائل مهم آن.
در دهه هفتاد با مشارکت مارغو ملاتجلیان برای اولین بار تعداد کثیری از نمایش‌های کودکان اجرا شد که غالبا از داستان‌های جهانی کودکان یا تاریخ گذشته عرب گرفته شده بود؛ نمایش‌هایی نظیر: عنبره و الحره 1972م، اولاد الحطاب 1973م، عازف المزمار 1973م، العبد الاسود 1973م که در آن‌ها بازیگران کودک و بزرگسال مشارکت داشتند و مخاطبان هم متشکل از کودکان و بزرگسالان بودند. شاخص‌ترین نمایش‌هایی که در دهه‌ی هفتاد ارائه شد، نمایش‌های آهنگین و تاریخی بود که از مهم‌ترین آن‌ها: خالده، ابناء و آباء نوشته‌ی [[عبد الرحيم عمر|عبد الرحیم عمر]] و تئاتر الزیر سالم نوشته‌ی آلفرد فرج است.


به نظر مي رسد که دليل ذکر شده در بند سوم، دقيق ترين علت شکست گروه در فصل‌هاي اول و دوم و چهارم گروه است و دليل اصلي موفقيت فصل سوم انتخاب متون نمايشي عالي ادبي، پرورش موقعيت هايي بود که ارتباط مستقيم با گرايشات فکري عمومي ملت داشت؛ به ويژه دو تئاتر ''ماه پنهان است'' و ''مردگان بي کفن و دفن'' که به موضوع مقاومت در برابر اشغال و سلطۀ خارجي پرداخته بودند.
با عنایت به پیامد‌های رسانه‌ای و منتقدانه معلوم می‌شود که تعداد بسیاری از آن‌ها به دلیل محوریت تجربه گرایی به موفقیت چندانی دست نیافت، زیرا نه بلندپروازی‌ها و گرایشات درونی عمومی مخاطب و نه نگرانی‌های جامعه‌ی [[اردن]] را پاسخگو بود، در حالی که موفقیت تعدادی از این آثار به همراه بودنشان با دل مشغولی‌ها و نگرانی‌های جامعه باز می گردد؛ آثار نمایشی عربی و محلی‌ای مانند: الغرباء لا یشربون القهوه، الضباع که هر دو محتوای حمله‌ها و دسیسه‌های صهیونیست در فلسطین‌اند و نسبت به خطرهای این حمله‌ها و دسیسه‌ها هشدار می‌دهند؛ و تئاتر مذکره من جبل النار که به ترغیب وحدت ملت اردن و ملت فلسطین و همچنین به بیان نقش سپاه عرب در دفاع از فلسطین و مقاومت مردم کرانه‌ی غربی، بعد از خسارت سال 1967م می پردازد. اهمیت این اثر از شرایط سختی ناشی می‌شود که [[اردن]] را در ابتدای دهه هفتاد فرا گرفت. اهمیت نمایش الزیر سالم مرهون بهره مندی آلفرد فرج از تاریخ عرب است. او در این کار رویکرد عمومی عرب را شرح می‌دهد که از دهه پنجاه قدرت را به دست گرفته و به جستجوی قواعد عربی مستقل برای تئاتر از خلال الهامات مفاهیم تاریخ عرب، فرا‌می‌خواند.


به اين ترتيب تجربۀ خانواده تئاتر اردن با تجربه هاي گذشتۀ جنبش تئاتر اردن در دهه هاي قبل از جهت پذيرش مردم تفاوتي نداشت. با وجود بالارفتن نگاه زيباشناختي به تئاتر به عنوان نوآوري اي کامل، اما معيار سنجش موفقيت دستاوردهاي تئاتر در اين دوره همان معيار تئاتر اردن در مرحلۀ اول است.
تئاتر خالده الشعریــه که [[خانواده تئاتر اردن|خانواده‌ تئاتر اردن]] آن را ارائه کرد، از شاخص‌ترین دستاوردهای تئاتر ملی‌گرایی در دهه هفتاد محسوب می‌شود که [[تاریخ اردن]] و دستاوردهایش را به نمایش می‌گذارد و نقش بارز انقلاب بزرگ عربی در بیداری عربی و جنبش آزادی عربی معاصر را ستایش می‌کند و اظهار می دارد که مسیر پیکار طولانی است و در مقابل عرب مسئله‌ی مهم و طاقت فرسای آزادی فلسطین از چنگال صهیونیست است؛ و در آن نقش خاندان‌ هاشمی را در آزادسازی اراضی غصب شده در فلسطین و آسایش و امیدی را که ملک حسین به [[اردن]] و میان ملتش آورد برجسته می‌کند.


بعد از عزیمت کارگردان گروه هاني صنوبر به خارج از اردن خانواده تئاتر اردن در ارائه نمايش هايش در ابتداي دهۀ هفتاد به وسيلۀ بازيگران اين گروه به توليد تعداد زيادي از آثار ادامه داد که از جمله بازيگران و کارگردانان آن می توان از سهيل الياس، احمد قوادري، مهدي يانس، احمد شقم، حاتم السيد و مارغو ملاتجليان نام برد. نمايش اين دوره از گروه (بعد از هاني صنوبر) بي برنامه و بدون توجه به ذوق عمومي و دور از موضوعاتي بود که ذهن مردم را به خود مشغول ساخته بود.
آنچه خانم مارغو ملاتجلیان در تئاتر کودکان در این مرحله ارائه کرد در درجه اول، بر بافت‌های تاریخی‌ای تکیه‌ دارد که به خوبی عشق را شکوفا می‌کند و نسبت به بدی و شیوه‌هایش هشدار می‌دهد و ارزشهای خوب را در دل کودکان می‌کارد، اما از زمان حال و آمادگی کودکان برای تمدن آینده و شیوه‌هایش غفلت دارد<ref>لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ [[اردن]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی](در دست انتشار)</ref>.


در اين دوره، سهيل الياس تئاترهاي ''همۀ پسران من'' اثر آرتور ميلر در سال 1971م و ''پل آرتا'' اثر ثيوتوکسا را ارائه کرد. مهدي يانس تئاتر هاي: ''آوازه خوان'' نوشتۀ جان بي پريستلي و ''برگ درخت'' در سال 1972م، ''پيگماليون'' نوشتۀ توفيق الحکيم، ''الضباع'' تاليف محمود الزيودي را به نمايش گذاشت. احمد قوادري مجموعه اي از کارهاي پيشتاز و با اصالت مکتب تجربه از جمله: ''نمايشنامۀ استاد و درس'' اثر اوژن يونسکو، ''فانوس دريايي'' نوشتۀ يول کلو کيمان، ''آن سوي افق'' از نوشته هاي يوجين اونيل 1972م، ''آرايشگر بغداد'' تاليف آلفرد فرج را به روي صحنه برد و احمد شقم ''موش و گربه'' تاليف احمد باکثير در سال 1974م و ''مذکرة من جبل النار'' نوشتۀ محمود الزيودي را ارائه کرد، هم چنين حاتم السيد سه تئاتر در دانشگاه اردن به نمايش گذاشت: ''مدرســة الفلاسفــة'' 1973م، ''عفاريت القرن العشرين'' 1973، ''الصعلوک'' 1974م و در پي آن تئاترهاي : ''المسامي'' 1975م، ''قرقاش'' 1975م، ''اضبطوا الساعات'' 1976م، ''الغربا لا يشربون القهوة''، ''رسول من قريــة تميرة'' 1978م، و ''تئاتر المهرج'' 1979م را در تماشاخانۀ سازمان فرهنگ و هنر کارگرداني کرد.
== نیز نگاه کنید به ==
[[پیشینه تئاتر سیرالئون در آفریقای سیاه]]؛ [[پیشینه تئاتر و هنرهای نمایشی روسیه]]؛ [[پیشینه تئاتر و هنرهای نمایشی لبنان]]؛ [[پیشینه تئاتر و هنرهای نمایشی آرژانتین]]


در دهه هفتاد با مشارکت مارغو ملاتجليان براي اولين بار تعداد کثيري از نمايش هاي کودکان اجرا شد که غالبا از داستان هاي جهاني کودکان يا تاريخ گذشته عرب گرفته شده بود؛ نمايش هايي نظير: ''عنبرة و الحرة'' 1972م، ''اولاد الحطاب'' 1973م، ''عازف المزمار'' 1973م، ''العبد الاسود'' 1973م که در آن ها بازيگران کودک و بزرگسال مشارکت داشتند و مخاطبان هم متشکل از کودکان و بزرگسالان بودند.
== کتابشناسی ==
 
شاخص ترين نمايش هايي که در دهۀ هفتاد ارائه شد، نمايش هاي آهنگين و تاريخي بود که از مهم ترين آن ها: ''خالدة''، ''ابناء و آباء'' نوشتۀ عبد الرحيم عمر و تئاتر ''الزير سالم'' نوشتۀ آلفرد فرج است.
 
با عنايت به پيامد هاي رسانه اي و منتقدانه معلوم مي شود که تعداد بسياري از آن ها به دليل محوريت تجربه گرايي به موفقيت چنداني دست نيافت، زيرا نه بلندپروازي ها و گرايشات دروني عمومي مخاطب و نه نگراني هاي جامعة اردن را پاسخگو بود، در حالي که موفقيت تعدادي از اين آثار به همراه بودنشان با دل مشغولي ها و نگراني هاي جامعه باز مي گردد؛ آثار نمايشي عربي و محلي اي مانند: ''الغرباء لا يشربون القهوة، الضباع'' که هر دو محتواي حمله ها و دسيسه هاي صهيونيست در فلسطين اند و نسبت به خطرهاي اين حمله ها و دسيسه ها هشدار مي دهند؛ و تئاتر ''مذکرة من جبل النار'' که به ترغيب وحدت ملت اردن و ملت فلسطين و همچنين به بيان نقش سپاه عرب در دفاع از فلسطين و مقاومت مردم کرانۀ غربي، بعد از خسارت سال 1967م مي پردازد. اهميت اين اثر از شرايط سختي ناشي مي شود که اردن را در ابتداي دهه هفتاد فرا گرفت.
 
اهميت ''نمايش الزير سالم'' مرهون بهره مندي آلفرد فرج از تاريخ عرب است. او در اين کار رويکرد عمومي عرب را شرح مي دهد که از دهه پنجاه قدرت را به دست گرفته و به جستجوي قواعد عربي مستقل براي تئاتر از خلال الهامات مفاهيم تاريخ عرب، فرا مي خواند.
 
تئاتر ''خالدة الشعريــة'' که خانوادۀ تئاتر اردن آن را ارائه کرد، از شاخص ترين دستاوردهاي تئاتر ملي گرايي در دهه هفتاد محسوب مي شود که تاريخ اردن و دستاوردهايش را به نمايش مي گذارد و نقش بارز انقلاب بزرگ عربي در بيداري عربي و جنبش آزادي عربي معاصر را ستايش مي کند و اظهار مي دارد که مسير پيکار طولاني است و در مقابل عرب مسئلۀ مهم و طاقت فرساي آزادي فلسطين از چنگال صهيونيست است؛ و در آن نقش خاندان هاشمي را در آزادسازي اراضي غصب شده در فلسطين و آسايش و اميدي را که ملک حسين به اردن و ميان ملتش آورد برجسته مي کند.
 
آنچه خانم مارغو ملاتجليان در تئاتر کودکان در اين مرحله ارائه کرد در درجه اول، بر بافت هاي تاريخي‌اي تکيه‌ دارد که به خوبي عشق را شکوفا مي کند و نسبت به بدي و شيوه هايش هشدار مي دهد و ارزشهاي خوب را در دل کودکان مي کارد، اما از زمان حال و آمادگي کودکان براي تمدن آينده و شيوه هايش غفلت دارد.

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۴۳

این گروه هنری به عنوان اولین گروه هنری متعهد در اردن در سال 1963م شکل گرفت. بیشتر اعضای این خانواده افرادی بودند که علاقه‌ی تئاتر آن‌ها را به هم پیوند داده‌بود و این گروه با اطمینان بر تمامی عناصر اجرای تئاتر از جمله متن عالی، بازیگران شایسته و کارگردان با استعداد هنری از دیگر گروه‌ها متمایز می‌شود. آغاز فعالیت این گروه با اجرای نمایش تئاتر الفخ نوشته‌ی رابرت توماس بود.

وزیر اطلاعات وقت اردن سید عبد الحمید شریف این گروه را به وزارت خود ملحق کرد، به همین دلیل این گروه اولین گروه رسمی تئاتر در اردن شناخته شد. این گروه در چارچوب رسمی، چهار فصل تئاتری را در فاصله سال‌های 1971-1966م ارائه کرد؛ در فصل اول تئاتر خانم ویندرمیر نوشته‌ی اسکاروایلد و اشباح اثر ایبسن را به نمایش گذاشت. در همین فصل اجرای تئاتر الفخ که در سال 1963م اجرا شده بود، تکرار شد. فصل دوم شامل اجرای تئاتر‌های البیت السعید تالیف سامرست موآم، مشکل نوشته‌ی فرانک مولنار، مرد سرنوشت از نمایشنامه‌های برنارد شاو، چقدر تو زیبایی از آثار ژان ژیرودو، مرکب بدون شکارچی نوشته‌ی الخاندرو کاسونا می‌شود. در فصل سوم تئاتر ماه پنهان برگرفته از داستان اشتاین بک، تئاتر مردگان بی کفن و دفن از آثار ژان پل سارتر، نمایشنامه‌ی خانه‌ی عروسک از آثار هنریک ایبسن را ارائه کرد. فصل چهارم گروه شاهد نمایش‌هایی از نمایشنامه‌های الکسی اربوزوف، بورژوای نجیب از طنز‌های مولیر، المفتاح و الجراد نوشته‌ی جمال ابو حمدان، باغ وحش شیشه‌ای اثر تنسی ویلیامز و در آخر نمایشنامه‌ی مهاجر بریزبن نوشته‌ی ژرژ شحآده بود.

اجراهای این گروه در فصل اول و دوم و چهارم بی رونق و خسته کننده بود و با وجود افزایش عوامل مالی و هنری و انسانی در جذب جمعیت ناموفق بود. در حالی که در بسیاری از اجراهای فصل سوم موفق بودند. اسامه فوزی سه دلیل برای شکست گروه در فصل‌های ذکر شده را این چنین بیان می‌کند:

  • تکراری بودن کادر بازیگران و اجراء؛
  • دوری محل اجرای نمایش یعنی دانشگاه اردن از مرکز پایتخت؛
  • جدایی نمایشنامه‌های اجرا شده از واقعیت اردن و مسائل مهم آن.

به نظر می‌رسد که دلیل ذکر شده در بند سوم، دقیق‌ترین علت شکست گروه در فصل‌های اول و دوم و چهارم گروه است و دلیل اصلی موفقیت فصل سوم انتخاب متون نمایشی عالی ادبی، پرورش موقعیت‌هایی بود که ارتباط مستقیم با گرایشات فکری عمومی ملت داشت؛ به‌ویژه دو تئاتر ماه پنهان است و مردگان بی‌کفن و دفن که به موضوع مقاومت در برابر اشغال و سلطه‌ی خارجی پرداخته بودند.

به‌ این ترتیب تجربه‌ی خانواده تئاتر اردن با تجربه‌های گذشته‌ی جنبش تئاتر اردن در دهه‌های قبل از جهت پذیرش مردم تفاوتی نداشت. با وجود بالا رفتن نگاه زیباشناختی به تئاتر به عنوان نوآوری‌ای کامل، اما معیار سنجش موفقیت دستاوردهای تئاتر در این دوره همان معیار تئاتر اردن در مرحله‌ی اول است. بعد از عزیمت کارگردان گروه‌ هانی صنوبر به خارج از اردن خانواده تئاتر اردن در ارائه نمایش‌هایش در ابتدای دهه‌ی هفتاد به وسیله‌ی بازیگران این گروه به تولید تعداد زیادی از آثار ادامه داد که از جمله بازیگران و کارگردانان آن می‌توان از سهیل الیاس، احمد قوادری، مهدی یانس، احمد شقم، حاتم السید و مارغو ملاتجلیان نام برد. نمایش این دوره از گروه (بعد از‌ هانی صنوبر) بی‌برنامه و بدون توجه به ذوق عمومی و دور از موضوعاتی بود که ذهن مردم را به خود مشغول ساخته بود.

در این دوره، سهیل الیاس تئاترهای همه‌ی پسران من اثر آرتور میلر در سال 1971م و پل آرتا اثر ثیوتوکسا را ارائه کرد. مهدی یانس تئاتر‌های: آوازه خوان نوشته‌ی جان بی پریستلی و برگ درخت در سال 1972م، پیگمالیون نوشته‌ی توفیق الحکیم، الضباع تالیف محمود الزیودی را به نمایش گذاشت. احمد قوادری مجموعه‌ای از کارهای پیشتاز و با اصالت مکتب تجربه از جمله: نمایشنامه‌ی استاد و درس اثر اوژن یونسکو، فانوس دریایی نوشته‌ی یول کلو کیمان، آن سوی افق از نوشته‌های یوجین اونیل 1972م، آرایشگر بغداد تالیف آلفرد فرج را به روی صحنه برد و احمد شقم موش و گربه تالیف احمد باکثیر در سال 1974م و مذکره من جبل النار نوشته‌ی محمود الزیودی را ارائه کرد، هم چنین حاتم السید سه تئاتر در دانشگاه اردن به نمایش گذاشت: مدرســه الفلاسفــه 1973م، عفاریت القرن العشرین 1973، الصعلوک 1974م و در پی آن تئاترهای: المسامی 1975م، قرقاش 1975م، اضبطوا الساعات 1976م، الغربا لا یشربون القهوه، رسول من قریــه تمیره 1978م، و تئاتر المهرج 1979م را در تماشاخانه‌ی سازمان فرهنگ و هنر کارگردانی کرد.

در دهه هفتاد با مشارکت مارغو ملاتجلیان برای اولین بار تعداد کثیری از نمایش‌های کودکان اجرا شد که غالبا از داستان‌های جهانی کودکان یا تاریخ گذشته عرب گرفته شده بود؛ نمایش‌هایی نظیر: عنبره و الحره 1972م، اولاد الحطاب 1973م، عازف المزمار 1973م، العبد الاسود 1973م که در آن‌ها بازیگران کودک و بزرگسال مشارکت داشتند و مخاطبان هم متشکل از کودکان و بزرگسالان بودند. شاخص‌ترین نمایش‌هایی که در دهه‌ی هفتاد ارائه شد، نمایش‌های آهنگین و تاریخی بود که از مهم‌ترین آن‌ها: خالده، ابناء و آباء نوشته‌ی عبد الرحیم عمر و تئاتر الزیر سالم نوشته‌ی آلفرد فرج است.

با عنایت به پیامد‌های رسانه‌ای و منتقدانه معلوم می‌شود که تعداد بسیاری از آن‌ها به دلیل محوریت تجربه گرایی به موفقیت چندانی دست نیافت، زیرا نه بلندپروازی‌ها و گرایشات درونی عمومی مخاطب و نه نگرانی‌های جامعه‌ی اردن را پاسخگو بود، در حالی که موفقیت تعدادی از این آثار به همراه بودنشان با دل مشغولی‌ها و نگرانی‌های جامعه باز می گردد؛ آثار نمایشی عربی و محلی‌ای مانند: الغرباء لا یشربون القهوه، الضباع که هر دو محتوای حمله‌ها و دسیسه‌های صهیونیست در فلسطین‌اند و نسبت به خطرهای این حمله‌ها و دسیسه‌ها هشدار می‌دهند؛ و تئاتر مذکره من جبل النار که به ترغیب وحدت ملت اردن و ملت فلسطین و همچنین به بیان نقش سپاه عرب در دفاع از فلسطین و مقاومت مردم کرانه‌ی غربی، بعد از خسارت سال 1967م می پردازد. اهمیت این اثر از شرایط سختی ناشی می‌شود که اردن را در ابتدای دهه هفتاد فرا گرفت. اهمیت نمایش الزیر سالم مرهون بهره مندی آلفرد فرج از تاریخ عرب است. او در این کار رویکرد عمومی عرب را شرح می‌دهد که از دهه پنجاه قدرت را به دست گرفته و به جستجوی قواعد عربی مستقل برای تئاتر از خلال الهامات مفاهیم تاریخ عرب، فرا‌می‌خواند.

تئاتر خالده الشعریــه که خانواده‌ تئاتر اردن آن را ارائه کرد، از شاخص‌ترین دستاوردهای تئاتر ملی‌گرایی در دهه هفتاد محسوب می‌شود که تاریخ اردن و دستاوردهایش را به نمایش می‌گذارد و نقش بارز انقلاب بزرگ عربی در بیداری عربی و جنبش آزادی عربی معاصر را ستایش می‌کند و اظهار می دارد که مسیر پیکار طولانی است و در مقابل عرب مسئله‌ی مهم و طاقت فرسای آزادی فلسطین از چنگال صهیونیست است؛ و در آن نقش خاندان‌ هاشمی را در آزادسازی اراضی غصب شده در فلسطین و آسایش و امیدی را که ملک حسین به اردن و میان ملتش آورد برجسته می‌کند.

آنچه خانم مارغو ملاتجلیان در تئاتر کودکان در این مرحله ارائه کرد در درجه اول، بر بافت‌های تاریخی‌ای تکیه‌ دارد که به خوبی عشق را شکوفا می‌کند و نسبت به بدی و شیوه‌هایش هشدار می‌دهد و ارزشهای خوب را در دل کودکان می‌کارد، اما از زمان حال و آمادگی کودکان برای تمدن آینده و شیوه‌هایش غفلت دارد[۱].

نیز نگاه کنید به

پیشینه تئاتر سیرالئون در آفریقای سیاه؛ پیشینه تئاتر و هنرهای نمایشی روسیه؛ پیشینه تئاتر و هنرهای نمایشی لبنان؛ پیشینه تئاتر و هنرهای نمایشی آرژانتین

کتابشناسی

  1. لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ اردن. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی(در دست انتشار)