مدیریت فرهنگی کانادا: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «فرهنگ کانادا، یک فرهنگ مختلط و برگرفته از فرهنگ ساکنان آن است. شناخت فرهنگ این کشور بدون شناخت بافت اجتماعی آن کار دشواری است. به طور کلی، ساکنان این کشور را می‌توان به سه گروه عمده تقسیم کرد. گروه اول، مردمان بومی این سرزمین<sup>[1]</sup> هستند که ا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
فرهنگ کانادا، یک فرهنگ مختلط و برگرفته از فرهنگ ساکنان آن است. شناخت فرهنگ این کشور بدون شناخت بافت اجتماعی آن کار دشواری است. به طور کلی، ساکنان این کشور را می‌توان به سه گروه عمده تقسیم کرد. گروه اول، مردمان بومی این سرزمین<sup>[1]</sup> هستند که از نسل‌های به جای مانده از قبایل بومی اولیه و سرخ‌پوست‌ها می‌باشند. این گروه بر اثر سیاست‌های استعمارگرانه در مناطق محدودی سكونت دارند و در کمترین سطح ممکن در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی شرکت می‌کنند. سیاست‌های استعماری مهاجران اولیه (سفیدپوست‌ها) باعث نابودی سنت‌ها و فرهنگ غنی آنان شده است. گروه دوم، مهاجران انگلیسی و فرانسوی هستند. این گروه عمدتاً اجدادشان در گذشته مستقیماً از اروپا و بعضاً از طریق آمریکا به این سرزمین مهاجرت کرده‌اند. این گروه که به سفیدها معروف‌اند قدرت حاکم و استیلای فرهنگی را در دست دارند. گروه سوم، مهاجران سال‌های اخیر هستند که براساس سیاست مهاجرپذیری و قوانین موجود، بعد از ترك سرزمین مادری خود به این کشور مهاجرت کرده‌اند. این مهاجران به لحاظ مهاجر بودن در یک گروه جای می‌گیرند، ولی به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و دینی، کاملاً متفاوت و متعدد می‌باشند. این گروه  جمعیتی بالغ بر 13 تا 14 میلیون از کل جمعیت 35 میلیونی [[کانادا]] را تشکیل می‌دهند و به‌‌رغم تکثر و پراکندگی در باورها و آداب و رسوم، در عمل از منظر حضور در ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی وضعیتی کمابیش شبیه گروه نخست را دارند. تنوع جمعیتی با فرهنگ، باورها و سنت‌های بسیار متفاوت و مختلف در بین جوامع مهاجر چنان گسترده است که تعیین ذائقه‌های فرهنگی آنان به آسانی میسر نمی‌باشد. این تنوع فرهنگی، به لحاظ جغرافیایی، گستره وسیعی از شرق دور تا خاورمیانه و آسیای مرکزی و کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین و به لحاظ دینی مسلمانان، بودائیان، یهودیان، مسیحیان، هندوها و نظایر آن را دربر می‌گیرد. به دلیل همین تنوع، در اين كشور فرهنگ وجامعه واحد وجود ندارد. در واقع، تعدد جوامع کثرت فرهنگ‌ها را می‌طلبد تا در آن هر کس و هر گروه فرصت انتخاب فرهنگ متناسب با نیازها و علایق خود را پیدا کند. بدیهی است که این تنوع بدون احتساب خرده فرهنگ‌هایی است که در دل هریک از فرهنگ‌های موجود حضور دارد. براساس آمار سال 2010م بیش از 200 گروه اقلیت قومی در اين كشور زندگی می‌کنند.
فرهنگ کانادا، یک فرهنگ مختلط و برگرفته از فرهنگ ساکنان آن است. شناخت فرهنگ این کشور بدون شناخت بافت اجتماعی آن کار دشواری است. به طور کلی، ساکنان این کشور را می‌توان به سه گروه عمده تقسیم کرد. گروه اول، مردمان بومی این سرزمین (First Nation) هستند که از نسل‌های به جای مانده از قبایل بومی اولیه و سرخ‌پوست‌ها می‌باشند. این گروه بر اثر سیاست‌های استعمارگرانه در مناطق محدودی سکونت دارند و در کمترین سطح ممکن در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی شرکت می‌کنند. سیاست‌های استعماری مهاجران اولیه(سفیدپوست‌ها) باعث نابودی سنت‌ها و فرهنگ غنی آنان شده است. گروه دوم، مهاجران انگلیسی و فرانسوی هستند. این گروه عمدتاً اجدادشان در گذشته مستقیماً از اروپا و بعضاً از طریق [[آمریکا]] به این سرزمین مهاجرت کرده‌اند. این گروه که به سفیدها معروف‌اند قدرت حاکم و استیلای فرهنگی را در دست دارند. گروه سوم، مهاجران سال‌های اخیر هستند که براساس سیاست مهاجرپذیری و قوانین موجود، بعد از ترک سرزمین مادری خود به این کشور مهاجرت کرده‌اند. این مهاجران به لحاظ مهاجر بودن در یک گروه جای می‌گیرند، ولی به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و دینی، کاملاً متفاوت و متعدد می‌باشند. این گروه جمعیتی بالغ بر 13 تا 14 میلیون از کل جمعیت 35 میلیونی [[کانادا]] را تشکیل می‌دهند و به‌‌رغم تکثر و پراکندگی در باورها و آداب و رسوم، در عمل از منظر حضور در ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی وضعیتی کمابیش شبیه گروه نخست را دارند. تنوع جمعیتی با فرهنگ، باورها و سنت‌های بسیار متفاوت و مختلف در بین جوامع مهاجر چنان گسترده است که تعیین [[ذائقه فرهنگی مردم کانادا|ذائقه‌های فرهنگی]] آنان به آسانی میسر نمی‌باشد. این تنوع فرهنگی، به لحاظ جغرافیایی، گستره وسیعی از شرق دور تا خاورمیانه و آسیای مرکزی و کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین و به لحاظ دینی مسلمانان، بودائیان، یهودیان، مسیحیان، هندوها و نظایر آن را دربر می‌گیرد. به دلیل همین تنوع، در این کشور فرهنگ وجامعه واحد وجود ندارد. در واقع، تعدد جوامع کثرت فرهنگ‌ها را می‌طلبد تا در آن هر کس و هر گروه فرصت انتخاب فرهنگ متناسب با نیازها و علایق خود را پیدا کند. بدیهی است که این تنوع بدون احتساب خرده فرهنگ‌هایی است که در دل هریک از فرهنگ‌های موجود حضور دارد. براساس آمار سال 2010م بیش از 200 گروه اقلیت قومی در این کشور زندگی می‌کنند.


اصل چندفرهنگی یکی از سیاست‌های اصولی است که به طور رسمی و گسترده مورد توجه و تأکید دولتمردان این کشور می‌باشد. برمبنای این اصل، قوانین و فضای حاکم به کلیه شهروندان - اعم از اینکه اصالتاً کانادایی باشند یا به واسطه مهاجرت اخیر به تابعیت اين كشورپذيرفته شده باشند -  اجازه می‌دهد تا به فرهنگ، آداب و رسوم و باورهای خود وفادار بمانند. آنها مي‌توانند آیین‌ها و مراسم دینی و فرهنگی خود را  برپا دارند و حتی با برپایی برنامه‌های فرهنگی به معرفی فرهنگ خود بپردازند، مشروط بر آنكه به فرهنگ‌های جوامع دیگر آسیبی نرسانند و آزادی دیگران را خدشه‌دار نسازند.
اصل چندفرهنگی یکی از سیاست‌های اصولی است که به طور رسمی و گسترده مورد توجه و تأکید دولتمردان این کشور می‌باشد. برمبنای این اصل، قوانین و فضای حاکم به کلیه شهروندان - اعم از اینکه اصالتاً کانادایی باشند یا به واسطه مهاجرت اخیر به تابعیت این کشورپذیرفته شده باشند - اجازه می‌دهد تا به فرهنگ، آداب و رسوم و باورهای خود وفادار بمانند. آنها می‌توانند آیین‌ها و مراسم دینی و فرهنگی خود را برپا دارند و حتی با برپایی برنامه‌های فرهنگی به معرفی فرهنگ خود بپردازند، مشروط بر آنکه به فرهنگ‌های جوامع دیگر آسیبی نرسانند و آزادی دیگران را خدشه‌دار نسازند.<ref>Baeker, G. (2000). Cultural policy and cultural diversity in Canada. Council of Europe. Retrieved February 5, 2024.</ref>


به طور حتم وجود این اصل، که در ظاهر به همه فرهنگ‌ها اجازه بروز و ظهور آزادانه را می‌دهد، می‌تواند یکی از جذابیت‌های مهم برای مهاجران باشد و سختی شرایط اقلیمی بسیار سرد و ملال‌آور را برای آنان تحمل‌پذیرتر سازد. در چارچوب اصل چندفرهنگی هر کسی این حق را دارد تا هرگونه که عرف جامعه‌اش حکم می‌کند و با قوانین در تعارض نباشد، در اجتماع و نهادهای اجتماعی حضور یابد. به عنوان نمونه، کسی به حجاب زنان مسلمان یا پوشش مردان و زنان هندی ایرادی نمی‌گیرد و آنان در جایگاه مستخدمین دولت این حق را دارند تا در مراکز و دوایر دولتی نیز با پوشش خاص خود حضور پیدا کنند. از این‌رو است که جلوه‌های فرهنگ و آداب اسلامی به ویژه حجاب زنان و دختران مسلمان در همه جای این کشور دیده می‌شود]1 و 2[.                                  
به طور حتم وجود این اصل، که در ظاهر به همه فرهنگ‌ها اجازه بروز و ظهور آزادانه را می‌دهد، می‌تواند یکی از جذابیت‌های مهم برای مهاجران باشد و سختی شرایط اقلیمی بسیار سرد و ملال‌آور را برای آنان تحمل‌پذیرتر سازد. در چارچوب اصل چندفرهنگی هر کسی این حق را دارد تا هرگونه که عرف جامعه‌اش حکم می‌کند و با قوانین در تعارض نباشد، در اجتماع و نهادهای اجتماعی حضور یابد. به عنوان نمونه، کسی به حجاب زنان مسلمان یا پوشش مردان و زنان هندی ایرادی نمی‌گیرد و آنان در جایگاه مستخدمین دولت این حق را دارند تا در مراکز و دوایر دولتی نیز با پوشش خاص خود حضور پیدا کنند. از این‌رو است که جلوه‌های فرهنگ و آداب اسلامی به ویژه حجاب زنان و دختران مسلمان در همه جای این کشور دیده می‌شود.<ref>Petty, S., Sherbert, G., & Gérin, A. (Eds.). (2006). Canadian cultural poesis: Essays on Canadian culture. Wilfrid Laurier University Press.</ref><ref>لاریجانی، فاضل(1395). جامعه و فرهنگ [[کانادا]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی].ص.162-164.</ref>
== نیز نگاه کنید به ==
[[مدیریت فرهنگی ژاپن]]؛ [[مدیریت فرهنگی کوبا]]؛ [[مدیریت فرهنگی مصر]]؛ [[مدیریت فرهنگی چین]]؛ [[مدیریت فرهنگی تونس]]؛ [[مدیریت فرهنگی روسیه]]؛ [[مدیریت فرهنگی سنگال]]؛ [[مدیریت فرهنگی آرژانتین]]؛ [[مدیریت فرهنگی سوریه]]؛ [[مدیریت فرهنگی زیمبابوه]]؛ [[مدیریت فرهنگی اسپانیا]]؛ [[مدیریت فرهنگی اردن]]؛ [[مدیریت فرهنگی قطر]]؛ [[مدیریت فرهنگی سیرالئون]]


----[1] . First Nation
== کتابشناسی ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۱۲

فرهنگ کانادا، یک فرهنگ مختلط و برگرفته از فرهنگ ساکنان آن است. شناخت فرهنگ این کشور بدون شناخت بافت اجتماعی آن کار دشواری است. به طور کلی، ساکنان این کشور را می‌توان به سه گروه عمده تقسیم کرد. گروه اول، مردمان بومی این سرزمین (First Nation) هستند که از نسل‌های به جای مانده از قبایل بومی اولیه و سرخ‌پوست‌ها می‌باشند. این گروه بر اثر سیاست‌های استعمارگرانه در مناطق محدودی سکونت دارند و در کمترین سطح ممکن در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی شرکت می‌کنند. سیاست‌های استعماری مهاجران اولیه(سفیدپوست‌ها) باعث نابودی سنت‌ها و فرهنگ غنی آنان شده است. گروه دوم، مهاجران انگلیسی و فرانسوی هستند. این گروه عمدتاً اجدادشان در گذشته مستقیماً از اروپا و بعضاً از طریق آمریکا به این سرزمین مهاجرت کرده‌اند. این گروه که به سفیدها معروف‌اند قدرت حاکم و استیلای فرهنگی را در دست دارند. گروه سوم، مهاجران سال‌های اخیر هستند که براساس سیاست مهاجرپذیری و قوانین موجود، بعد از ترک سرزمین مادری خود به این کشور مهاجرت کرده‌اند. این مهاجران به لحاظ مهاجر بودن در یک گروه جای می‌گیرند، ولی به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و دینی، کاملاً متفاوت و متعدد می‌باشند. این گروه جمعیتی بالغ بر 13 تا 14 میلیون از کل جمعیت 35 میلیونی کانادا را تشکیل می‌دهند و به‌‌رغم تکثر و پراکندگی در باورها و آداب و رسوم، در عمل از منظر حضور در ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی وضعیتی کمابیش شبیه گروه نخست را دارند. تنوع جمعیتی با فرهنگ، باورها و سنت‌های بسیار متفاوت و مختلف در بین جوامع مهاجر چنان گسترده است که تعیین ذائقه‌های فرهنگی آنان به آسانی میسر نمی‌باشد. این تنوع فرهنگی، به لحاظ جغرافیایی، گستره وسیعی از شرق دور تا خاورمیانه و آسیای مرکزی و کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین و به لحاظ دینی مسلمانان، بودائیان، یهودیان، مسیحیان، هندوها و نظایر آن را دربر می‌گیرد. به دلیل همین تنوع، در این کشور فرهنگ وجامعه واحد وجود ندارد. در واقع، تعدد جوامع کثرت فرهنگ‌ها را می‌طلبد تا در آن هر کس و هر گروه فرصت انتخاب فرهنگ متناسب با نیازها و علایق خود را پیدا کند. بدیهی است که این تنوع بدون احتساب خرده فرهنگ‌هایی است که در دل هریک از فرهنگ‌های موجود حضور دارد. براساس آمار سال 2010م بیش از 200 گروه اقلیت قومی در این کشور زندگی می‌کنند.

اصل چندفرهنگی یکی از سیاست‌های اصولی است که به طور رسمی و گسترده مورد توجه و تأکید دولتمردان این کشور می‌باشد. برمبنای این اصل، قوانین و فضای حاکم به کلیه شهروندان - اعم از اینکه اصالتاً کانادایی باشند یا به واسطه مهاجرت اخیر به تابعیت این کشورپذیرفته شده باشند - اجازه می‌دهد تا به فرهنگ، آداب و رسوم و باورهای خود وفادار بمانند. آنها می‌توانند آیین‌ها و مراسم دینی و فرهنگی خود را برپا دارند و حتی با برپایی برنامه‌های فرهنگی به معرفی فرهنگ خود بپردازند، مشروط بر آنکه به فرهنگ‌های جوامع دیگر آسیبی نرسانند و آزادی دیگران را خدشه‌دار نسازند.[۱]

به طور حتم وجود این اصل، که در ظاهر به همه فرهنگ‌ها اجازه بروز و ظهور آزادانه را می‌دهد، می‌تواند یکی از جذابیت‌های مهم برای مهاجران باشد و سختی شرایط اقلیمی بسیار سرد و ملال‌آور را برای آنان تحمل‌پذیرتر سازد. در چارچوب اصل چندفرهنگی هر کسی این حق را دارد تا هرگونه که عرف جامعه‌اش حکم می‌کند و با قوانین در تعارض نباشد، در اجتماع و نهادهای اجتماعی حضور یابد. به عنوان نمونه، کسی به حجاب زنان مسلمان یا پوشش مردان و زنان هندی ایرادی نمی‌گیرد و آنان در جایگاه مستخدمین دولت این حق را دارند تا در مراکز و دوایر دولتی نیز با پوشش خاص خود حضور پیدا کنند. از این‌رو است که جلوه‌های فرهنگ و آداب اسلامی به ویژه حجاب زنان و دختران مسلمان در همه جای این کشور دیده می‌شود.[۲][۳]

نیز نگاه کنید به

مدیریت فرهنگی ژاپن؛ مدیریت فرهنگی کوبا؛ مدیریت فرهنگی مصر؛ مدیریت فرهنگی چین؛ مدیریت فرهنگی تونس؛ مدیریت فرهنگی روسیه؛ مدیریت فرهنگی سنگال؛ مدیریت فرهنگی آرژانتین؛ مدیریت فرهنگی سوریه؛ مدیریت فرهنگی زیمبابوه؛ مدیریت فرهنگی اسپانیا؛ مدیریت فرهنگی اردن؛ مدیریت فرهنگی قطر؛ مدیریت فرهنگی سیرالئون

کتابشناسی

  1. Baeker, G. (2000). Cultural policy and cultural diversity in Canada. Council of Europe. Retrieved February 5, 2024.
  2. Petty, S., Sherbert, G., & Gérin, A. (Eds.). (2006). Canadian cultural poesis: Essays on Canadian culture. Wilfrid Laurier University Press.
  3. لاریجانی، فاضل(1395). جامعه و فرهنگ کانادا. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی.ص.162-164.