تصوف در افغانستان: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
تصوف از جنبه‌های مهم فرهنگ اسلامی و از دستاوردهای معنوی اسلام برای جستجوی حقیقت است. «هدف در [[تصوف در افغانستان|تصوف]]، وصل به خداوند، یعنی عشق به حق است که عبارت است از انحلال من در بی‌نهایت الهی».<ref>برهانی،محمدجواد.نقش اسلام در دگرگونی اجتماعی با تأکید بر افغانستان معاصر.ص۳۱۲.</ref> اولین نشانه‌های تصوف اسلامی در قرن چهارم هجری، در خراسان و سرزمین امروز [[افغانستان]]، مشاهده شد. خانقاه‌هایی در [[هرات]] و نیشابور پدید آمد و پیران و مشایخ آن دیار به‌تدریج مشهور شدند.  
تصوف از جنبه‌های مهم فرهنگ اسلامی و از دستاوردهای معنوی اسلام برای جستجوی حقیقت است. <blockquote>«هدف در تصوف، وصل به خداوند، یعنی عشق به حق است که عبارت است از انحلال من در بی‌نهایت الهی».<ref>برهانی، محمدجواد (138). نقش اسلام در دگرگونی اجتماعی با تأکید بر افغانستان معاصر. تهران: [https://eshop.iki.ac.ir/shop/7 انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)]، ص۳۱۲.</ref>  </blockquote>اولین نشانه‌های تصوف اسلامی در قرن چهارم هجری، در خراسان و سرزمین امروز [[افغانستان]]، مشاهده شد. خانقاه‌هایی در [[هرات]] و نیشابور پدید آمد و پیران و مشایخ آن دیار به‌تدریج مشهور شدند.  


[[تصوف در افغانستان|تصوف]] از زمان حمله [[قوم مغول افغانستان|مغول]] به بعد، رشد بیشتری پیدا کرد و فرقه‌ها و دسته‌های صوفیه یکی پس از دیگری شکل‌گرفتند؛ به‌نحوی‌که در قرن هفتم هجری، نخستین مکتب صوفی توسط شیخ شهاب‌الدین سهروردی بنیان گرفت و در قرون بعد فرق مختلف، مانند نعمت الهی، [[طریقت قادریه افغانستان|قادری]]، [[طریقت نقشبندی افغانستان|نقشبندی]]، [[طریقت چشتیه افغانستان|چشتی]] و کبرویه (توسط شیخ نجم‌الدین کبری در خیوه) پیدا شدند و هریک پیروانی پیدا کردند. خواجه عبدالله انصاری، مولوی، علی الهجویری، حکیم سیانی، جامی و... از جمله صوفیان بزرگ بودند.
[[تصوف در افغانستان|تصوف]] از زمان حمله [[قوم مغول افغانستان|مغول]] به بعد، رشد بیشتری پیدا کرد و فرقه‌ها و دسته‌های صوفیه یکی پس از دیگری شکل‌گرفتند؛ به‌نحوی‌که در قرن هفتم هجری، نخستین مکتب صوفی توسط شیخ شهاب‌الدین سهروردی بنیان گرفت و در قرون بعد فرق مختلف، مانند نعمت الهی، [[طریقت قادریه افغانستان|قادری]]، [[طریقت نقشبندی افغانستان|نقشبندی]]، [[طریقت چشتیه افغانستان|چشتی]] و کبرویه (توسط شیخ نجم‌الدین کبری در خیوه) پیدا شدند و هریک پیروانی پیدا کردند. خواجه عبدالله انصاری، مولوی، علی الهجویری، حکیم سیانی، جامی و... از جمله صوفیان بزرگ بودند.
خط ۵: خط ۵:
[[تصوف در افغانستان]] عمدتا در سه فرقه [[طریقت نقشبندی افغانستان|نقشبندیه]]، [[طریقت قادریه افغانستان|قادریه]]، [[طریقت چشتیه افغانستان|چشتیه]] و مقداری هم [[طریقت سهروردیه افغانستان|سهروردیه]] متجلی شد که همگی پیرو مذهب تسنن‌اند. در میان شیعیان گرایش‌های صوفی وجود ندارد. [[تصوف در افغانستان]] حقیقتی پویا و زنده است و در میان طبقات مختلف مردم، به‌ویژه در شهرها نفوذ بسیاری دارند و رؤسا و رهبران آن از احترام زیادی در بین مردم برخوردارند.[[کابل]] و [[هرات]] از مهم‌ترین مراکز تصوف بوده‌اند و شمال و جنوب کشور هم متأثر از تصوف بوده است، قادریه به رهبری خاندان گیلانی و نقشبندیه به رهبری خاندان مجددی در [[کابل]]، [[بلخ]]، [[هرات]] و جاهای دیگر حضور فعال و در جهاد نیز نقش بارز و مؤثری داشتند. فرق صوفی جنوب کشور بیشتر [[طریقت قادریه افغانستان|قادری]] و [[طریقت نقشبندی افغانستان|نقشبندی]] هستند؛ ولی در شمال کشور [[طریقت نقشبندی افغانستان|نقشبندی]] و عده‌ای نیز [[طریقت چشتیه افغانستان|چشتی]] هستند، به‌ویژه در [[هرات]]، پیروان [[طریقت قادریه افغانستان|قادریه]]، [[طریقت سهروردیه افغانستان|سهروردیه]] و قوسیه نیز دیده می‌شوند. صوفی‌گری در اکثر مناطق [[افغانستان]]، به‌جز نورستان و غرب بدخشان، نفوذ داشته است. در میان احزاب و گروه‌های جهادی، پایه‌های تصوف بیشتر در زیر چتر سه گروه حرکت انقلاب اسلامی به رهبری مولوی محمد نبی محمدی، محاذ ملی به رهبری پیر سید احمد گیلانی (رهبر [[طریقت قادریه افغانستان|فرقه قادریه]]) و جبهه ملی نجات به رهبری صبغت‌الله مجددی (رهبر [[طریقت نقشبندی افغانستان|فرقه نقشبندیه]]) قرار داشته است. مجددی،گیلانی، مولوی محمد نبی محمدی و یونس خالص از جمله رهبران صوفی در [[افغانستان]] بوده‌اند.
[[تصوف در افغانستان]] عمدتا در سه فرقه [[طریقت نقشبندی افغانستان|نقشبندیه]]، [[طریقت قادریه افغانستان|قادریه]]، [[طریقت چشتیه افغانستان|چشتیه]] و مقداری هم [[طریقت سهروردیه افغانستان|سهروردیه]] متجلی شد که همگی پیرو مذهب تسنن‌اند. در میان شیعیان گرایش‌های صوفی وجود ندارد. [[تصوف در افغانستان]] حقیقتی پویا و زنده است و در میان طبقات مختلف مردم، به‌ویژه در شهرها نفوذ بسیاری دارند و رؤسا و رهبران آن از احترام زیادی در بین مردم برخوردارند.[[کابل]] و [[هرات]] از مهم‌ترین مراکز تصوف بوده‌اند و شمال و جنوب کشور هم متأثر از تصوف بوده است، قادریه به رهبری خاندان گیلانی و نقشبندیه به رهبری خاندان مجددی در [[کابل]]، [[بلخ]]، [[هرات]] و جاهای دیگر حضور فعال و در جهاد نیز نقش بارز و مؤثری داشتند. فرق صوفی جنوب کشور بیشتر [[طریقت قادریه افغانستان|قادری]] و [[طریقت نقشبندی افغانستان|نقشبندی]] هستند؛ ولی در شمال کشور [[طریقت نقشبندی افغانستان|نقشبندی]] و عده‌ای نیز [[طریقت چشتیه افغانستان|چشتی]] هستند، به‌ویژه در [[هرات]]، پیروان [[طریقت قادریه افغانستان|قادریه]]، [[طریقت سهروردیه افغانستان|سهروردیه]] و قوسیه نیز دیده می‌شوند. صوفی‌گری در اکثر مناطق [[افغانستان]]، به‌جز نورستان و غرب بدخشان، نفوذ داشته است. در میان احزاب و گروه‌های جهادی، پایه‌های تصوف بیشتر در زیر چتر سه گروه حرکت انقلاب اسلامی به رهبری مولوی محمد نبی محمدی، محاذ ملی به رهبری پیر سید احمد گیلانی (رهبر [[طریقت قادریه افغانستان|فرقه قادریه]]) و جبهه ملی نجات به رهبری صبغت‌الله مجددی (رهبر [[طریقت نقشبندی افغانستان|فرقه نقشبندیه]]) قرار داشته است. مجددی،گیلانی، مولوی محمد نبی محمدی و یونس خالص از جمله رهبران صوفی در [[افغانستان]] بوده‌اند.


رهبران فرق صوفیه القابی، مانند پیر، ایشان، مولوی و خلیفه دارند. پیر، که رواج زیادی هم دارد، کلمه‌ای فارسی است و در ادبیات صوفیگری معنایی نمادین پیداکرده و به مفهوم پیشوا یا معلم معنوی است.<ref>علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 165-167.</ref>
رهبران فرق صوفیه القابی، مانند پیر، ایشان، مولوی و خلیفه دارند. پیر، که رواج زیادی هم دارد، کلمه‌ای فارسی است و در ادبیات صوفیگری معنایی نمادین پیداکرده و به مفهوم پیشوا یا معلم معنوی است.<ref>علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، ص 165-167.</ref>


== نیز نگاه کنید به ==
== نیز نگاه کنید به ==

نسخهٔ ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۳

تصوف از جنبه‌های مهم فرهنگ اسلامی و از دستاوردهای معنوی اسلام برای جستجوی حقیقت است.

«هدف در تصوف، وصل به خداوند، یعنی عشق به حق است که عبارت است از انحلال من در بی‌نهایت الهی».[۱]

اولین نشانه‌های تصوف اسلامی در قرن چهارم هجری، در خراسان و سرزمین امروز افغانستان، مشاهده شد. خانقاه‌هایی در هرات و نیشابور پدید آمد و پیران و مشایخ آن دیار به‌تدریج مشهور شدند.

تصوف از زمان حمله مغول به بعد، رشد بیشتری پیدا کرد و فرقه‌ها و دسته‌های صوفیه یکی پس از دیگری شکل‌گرفتند؛ به‌نحوی‌که در قرن هفتم هجری، نخستین مکتب صوفی توسط شیخ شهاب‌الدین سهروردی بنیان گرفت و در قرون بعد فرق مختلف، مانند نعمت الهی، قادری، نقشبندی، چشتی و کبرویه (توسط شیخ نجم‌الدین کبری در خیوه) پیدا شدند و هریک پیروانی پیدا کردند. خواجه عبدالله انصاری، مولوی، علی الهجویری، حکیم سیانی، جامی و... از جمله صوفیان بزرگ بودند.

تصوف در افغانستان عمدتا در سه فرقه نقشبندیه، قادریه، چشتیه و مقداری هم سهروردیه متجلی شد که همگی پیرو مذهب تسنن‌اند. در میان شیعیان گرایش‌های صوفی وجود ندارد. تصوف در افغانستان حقیقتی پویا و زنده است و در میان طبقات مختلف مردم، به‌ویژه در شهرها نفوذ بسیاری دارند و رؤسا و رهبران آن از احترام زیادی در بین مردم برخوردارند.کابل و هرات از مهم‌ترین مراکز تصوف بوده‌اند و شمال و جنوب کشور هم متأثر از تصوف بوده است، قادریه به رهبری خاندان گیلانی و نقشبندیه به رهبری خاندان مجددی در کابل، بلخ، هرات و جاهای دیگر حضور فعال و در جهاد نیز نقش بارز و مؤثری داشتند. فرق صوفی جنوب کشور بیشتر قادری و نقشبندی هستند؛ ولی در شمال کشور نقشبندی و عده‌ای نیز چشتی هستند، به‌ویژه در هرات، پیروان قادریه، سهروردیه و قوسیه نیز دیده می‌شوند. صوفی‌گری در اکثر مناطق افغانستان، به‌جز نورستان و غرب بدخشان، نفوذ داشته است. در میان احزاب و گروه‌های جهادی، پایه‌های تصوف بیشتر در زیر چتر سه گروه حرکت انقلاب اسلامی به رهبری مولوی محمد نبی محمدی، محاذ ملی به رهبری پیر سید احمد گیلانی (رهبر فرقه قادریه) و جبهه ملی نجات به رهبری صبغت‌الله مجددی (رهبر فرقه نقشبندیه) قرار داشته است. مجددی،گیلانی، مولوی محمد نبی محمدی و یونس خالص از جمله رهبران صوفی در افغانستان بوده‌اند.

رهبران فرق صوفیه القابی، مانند پیر، ایشان، مولوی و خلیفه دارند. پیر، که رواج زیادی هم دارد، کلمه‌ای فارسی است و در ادبیات صوفیگری معنایی نمادین پیداکرده و به مفهوم پیشوا یا معلم معنوی است.[۲]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. برهانی، محمدجواد (138). نقش اسلام در دگرگونی اجتماعی با تأکید بر افغانستان معاصر. تهران: انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ص۳۱۲.
  2. علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 165-167.