خانواده تئاتر اردن: تفاوت میان نسخهها
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
این گروه هنری به عنوان اولین گروه هنری متعهد در [[اردن]] در سال 1963م شکل گرفت. بیشتر اعضای این خانواده افرادی بودند که علاقهی تئاتر آنها را به هم پیوند دادهبود و این گروه با اطمینان بر تمامی عناصر اجرای تئاتر از جمله متن عالی، بازیگران شایسته و کارگردان با استعداد هنری از دیگر گروهها متمایز میشود. آغاز فعالیت این گروه با اجرای نمایش تئاتر الفخ نوشتهی رابرت توماس بود. | |||
وزیر اطلاعات وقت [[اردن]] سید عبد الحمید شریف این گروه را به وزارت خود ملحق کرد، به همین دلیل این گروه اولین گروه رسمی تئاتر در [[اردن]] شناخته شد. این گروه در چارچوب رسمی، چهار فصل تئاتری را در فاصله سالهای 1971-1966م ارائه کرد؛ در فصل اول تئاتر خانم ویندرمیر نوشتهی اسکاروایلد و اشباح اثر ایبسن را به نمایش گذاشت. در همین فصل اجرای تئاتر الفخ که در سال 1963م اجرا شده بود، تکرار شد. فصل دوم شامل اجرای تئاترهای البیت السعید تالیف سامرست موآم، مشکل نوشتهی فرانک مولنار، مرد سرنوشت از نمایشنامههای برنارد شاو، چقدر تو زیبایی از آثار ژان ژیرودو، مرکب بدون شکارچی نوشتهی الخاندرو کاسونا میشود. در فصل سوم تئاتر ماه پنهان برگرفته از داستان اشتاین بک، تئاتر مردگان بی کفن و دفن از آثار ژان پل سارتر، نمایشنامهی خانهی عروسک از آثار هنریک ایبسن را ارائه کرد. فصل چهارم گروه شاهد نمایشهایی از نمایشنامههای الکسی اربوزوف، بورژوای نجیب از طنزهای مولیر، المفتاح و الجراد نوشتهی جمال ابو حمدان، باغ وحش شیشهای اثر تنسی ویلیامز و در آخر نمایشنامهی مهاجر بریزبن نوشتهی ژرژ شحآده بود. | |||
اجراهای این گروه در فصل اول و دوم و چهارم بی رونق و خسته کننده بود و با وجود افزایش عوامل [[مالی]] و هنری و انسانی در جذب جمعیت ناموفق بود. در حالی که در بسیاری از اجراهای فصل سوم موفق بودند. اسامه فوزی سه دلیل برای شکست گروه در فصلهای ذکر شده را این چنین بیان میکند: | |||
* تکراری بودن کادر بازیگران و اجراء؛ | |||
* دوری محل اجرای نمایش یعنی دانشگاه [[اردن]] از مرکز پایتخت؛ | |||
* جدایی نمایشنامههای اجرا شده از واقعیت [[اردن]] و مسائل مهم آن. | |||
به نظر میرسد که دلیل ذکر شده در بند سوم، دقیقترین علت شکست گروه در فصلهای اول و دوم و چهارم گروه است و دلیل اصلی موفقیت فصل سوم انتخاب متون نمایشی عالی ادبی، پرورش موقعیتهایی بود که ارتباط مستقیم با گرایشات فکری عمومی ملت داشت؛ بهویژه دو تئاتر ماه پنهان است و مردگان بیکفن و دفن که به موضوع مقاومت در برابر اشغال و سلطهی خارجی پرداخته بودند. | |||
به این ترتیب تجربهی [[خانواده تئاتر اردن]] با تجربههای گذشتهی جنبش تئاتر [[اردن]] در دهههای قبل از جهت پذیرش مردم تفاوتی نداشت. با وجود بالا رفتن نگاه زیباشناختی به تئاتر به عنوان نوآوریای کامل، اما معیار سنجش موفقیت دستاوردهای تئاتر در این دوره همان معیار تئاتر [[اردن]] در مرحلهی اول است. بعد از عزیمت کارگردان گروه هانی صنوبر به خارج از [[اردن]] [[خانواده تئاتر اردن]] در ارائه نمایشهایش در ابتدای دههی هفتاد به وسیلهی بازیگران این گروه به تولید تعداد زیادی از آثار ادامه داد که از جمله بازیگران و کارگردانان آن میتوان از سهیل الیاس، احمد قوادری، مهدی یانس، احمد شقم، حاتم السید و مارغو ملاتجلیان نام برد. نمایش این دوره از گروه (بعد از هانی صنوبر) بیبرنامه و بدون توجه به ذوق عمومی و دور از موضوعاتی بود که ذهن مردم را به خود مشغول ساخته بود. | |||
در این دوره، سهیل الیاس تئاترهای همهی پسران من اثر آرتور میلر در سال 1971م و پل آرتا اثر ثیوتوکسا را ارائه کرد. مهدی یانس تئاترهای: آوازه خوان نوشتهی جان بی پریستلی و برگ درخت در سال 1972م، پیگمالیون نوشتهی توفیق الحکیم، الضباع تالیف محمود الزیودی را به نمایش گذاشت. احمد قوادری مجموعهای از کارهای پیشتاز و با اصالت مکتب تجربه از جمله: نمایشنامهی استاد و درس اثر اوژن یونسکو، فانوس دریایی نوشتهی یول کلو کیمان، آن سوی افق از نوشتههای یوجین اونیل 1972م، آرایشگر بغداد تالیف آلفرد فرج را به روی صحنه برد و احمد شقم موش و گربه تالیف احمد باکثیر در سال 1974م و مذکره من جبل النار نوشتهی محمود الزیودی را ارائه کرد، هم چنین حاتم السید سه تئاتر در دانشگاه اردن به نمایش گذاشت: مدرســه الفلاسفــه 1973م، عفاریت القرن العشرین 1973، الصعلوک 1974م و در پی آن تئاترهای: المسامی 1975م، قرقاش 1975م، اضبطوا الساعات 1976م، الغربا لا یشربون القهوه، رسول من قریــه تمیره 1978م، و تئاتر المهرج 1979م را در تماشاخانهی سازمان فرهنگ و هنر کارگردانی کرد. | |||
در دهه هفتاد با مشارکت مارغو ملاتجلیان برای اولین بار تعداد کثیری از نمایشهای کودکان اجرا شد که غالبا از داستانهای جهانی کودکان یا تاریخ گذشته عرب گرفته شده بود؛ نمایشهایی نظیر: عنبره و الحره 1972م، اولاد الحطاب 1973م، عازف المزمار 1973م، العبد الاسود 1973م که در آنها بازیگران کودک و بزرگسال مشارکت داشتند و مخاطبان هم متشکل از کودکان و بزرگسالان بودند. شاخصترین نمایشهایی که در دههی هفتاد ارائه شد، نمایشهای آهنگین و تاریخی بود که از مهمترین آنها: خالده، ابناء و آباء نوشتهی [[عبد الرحيم عمر|عبد الرحیم عمر]] و تئاتر الزیر سالم نوشتهی آلفرد فرج است. | |||
به | با عنایت به پیامدهای رسانهای و منتقدانه معلوم میشود که تعداد بسیاری از آنها به دلیل محوریت تجربه گرایی به موفقیت چندانی دست نیافت، زیرا نه بلندپروازیها و گرایشات درونی عمومی مخاطب و نه نگرانیهای جامعهی [[اردن]] را پاسخگو بود، در حالی که موفقیت تعدادی از این آثار به همراه بودنشان با دل مشغولیها و نگرانیهای جامعه باز می گردد؛ آثار نمایشی عربی و محلیای مانند: الغرباء لا یشربون القهوه، الضباع که هر دو محتوای حملهها و دسیسههای صهیونیست در فلسطیناند و نسبت به خطرهای این حملهها و دسیسهها هشدار میدهند؛ و تئاتر مذکره من جبل النار که به ترغیب وحدت ملت اردن و ملت فلسطین و همچنین به بیان نقش سپاه عرب در دفاع از فلسطین و مقاومت مردم کرانهی غربی، بعد از خسارت سال 1967م می پردازد. اهمیت این اثر از شرایط سختی ناشی میشود که [[اردن]] را در ابتدای دهه هفتاد فرا گرفت. اهمیت نمایش الزیر سالم مرهون بهره مندی آلفرد فرج از تاریخ عرب است. او در این کار رویکرد عمومی عرب را شرح میدهد که از دهه پنجاه قدرت را به دست گرفته و به جستجوی قواعد عربی مستقل برای تئاتر از خلال الهامات مفاهیم تاریخ عرب، فرامیخواند. | ||
تئاتر خالده الشعریــه که [[خانواده تئاتر اردن|خانواده تئاتر اردن]] آن را ارائه کرد، از شاخصترین دستاوردهای تئاتر ملیگرایی در دهه هفتاد محسوب میشود که [[تاریخ اردن]] و دستاوردهایش را به نمایش میگذارد و نقش بارز انقلاب بزرگ عربی در بیداری عربی و جنبش آزادی عربی معاصر را ستایش میکند و اظهار می دارد که مسیر پیکار طولانی است و در مقابل عرب مسئلهی مهم و طاقت فرسای آزادی فلسطین از چنگال صهیونیست است؛ و در آن نقش خاندان هاشمی را در آزادسازی اراضی غصب شده در فلسطین و آسایش و امیدی را که ملک حسین به [[اردن]] و میان ملتش آورد برجسته میکند. | |||
آنچه خانم مارغو ملاتجلیان در تئاتر کودکان در این مرحله ارائه کرد در درجه اول، بر بافتهای تاریخیای تکیه دارد که به خوبی عشق را شکوفا میکند و نسبت به بدی و شیوههایش هشدار میدهد و ارزشهای خوب را در دل کودکان میکارد، اما از زمان حال و آمادگی کودکان برای تمدن آینده و شیوههایش غفلت دارد. | |||
== نیز نگاه کنید به == | |||
[[پیشینه تئاتر سیرالئون در آفریقای سیاه]]؛ [[پیشینه تئاتر و هنرهای نمایشی روسیه]]؛ [[پیشینه تئاتر و هنرهای نمایشی لبنان]]؛ [[پیشینه تئاتر و هنرهای نمایشی آرژانتین]] | |||
نسخهٔ ۷ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۱
این گروه هنری به عنوان اولین گروه هنری متعهد در اردن در سال 1963م شکل گرفت. بیشتر اعضای این خانواده افرادی بودند که علاقهی تئاتر آنها را به هم پیوند دادهبود و این گروه با اطمینان بر تمامی عناصر اجرای تئاتر از جمله متن عالی، بازیگران شایسته و کارگردان با استعداد هنری از دیگر گروهها متمایز میشود. آغاز فعالیت این گروه با اجرای نمایش تئاتر الفخ نوشتهی رابرت توماس بود.
وزیر اطلاعات وقت اردن سید عبد الحمید شریف این گروه را به وزارت خود ملحق کرد، به همین دلیل این گروه اولین گروه رسمی تئاتر در اردن شناخته شد. این گروه در چارچوب رسمی، چهار فصل تئاتری را در فاصله سالهای 1971-1966م ارائه کرد؛ در فصل اول تئاتر خانم ویندرمیر نوشتهی اسکاروایلد و اشباح اثر ایبسن را به نمایش گذاشت. در همین فصل اجرای تئاتر الفخ که در سال 1963م اجرا شده بود، تکرار شد. فصل دوم شامل اجرای تئاترهای البیت السعید تالیف سامرست موآم، مشکل نوشتهی فرانک مولنار، مرد سرنوشت از نمایشنامههای برنارد شاو، چقدر تو زیبایی از آثار ژان ژیرودو، مرکب بدون شکارچی نوشتهی الخاندرو کاسونا میشود. در فصل سوم تئاتر ماه پنهان برگرفته از داستان اشتاین بک، تئاتر مردگان بی کفن و دفن از آثار ژان پل سارتر، نمایشنامهی خانهی عروسک از آثار هنریک ایبسن را ارائه کرد. فصل چهارم گروه شاهد نمایشهایی از نمایشنامههای الکسی اربوزوف، بورژوای نجیب از طنزهای مولیر، المفتاح و الجراد نوشتهی جمال ابو حمدان، باغ وحش شیشهای اثر تنسی ویلیامز و در آخر نمایشنامهی مهاجر بریزبن نوشتهی ژرژ شحآده بود.
اجراهای این گروه در فصل اول و دوم و چهارم بی رونق و خسته کننده بود و با وجود افزایش عوامل مالی و هنری و انسانی در جذب جمعیت ناموفق بود. در حالی که در بسیاری از اجراهای فصل سوم موفق بودند. اسامه فوزی سه دلیل برای شکست گروه در فصلهای ذکر شده را این چنین بیان میکند:
- تکراری بودن کادر بازیگران و اجراء؛
- دوری محل اجرای نمایش یعنی دانشگاه اردن از مرکز پایتخت؛
- جدایی نمایشنامههای اجرا شده از واقعیت اردن و مسائل مهم آن.
به نظر میرسد که دلیل ذکر شده در بند سوم، دقیقترین علت شکست گروه در فصلهای اول و دوم و چهارم گروه است و دلیل اصلی موفقیت فصل سوم انتخاب متون نمایشی عالی ادبی، پرورش موقعیتهایی بود که ارتباط مستقیم با گرایشات فکری عمومی ملت داشت؛ بهویژه دو تئاتر ماه پنهان است و مردگان بیکفن و دفن که به موضوع مقاومت در برابر اشغال و سلطهی خارجی پرداخته بودند.
به این ترتیب تجربهی خانواده تئاتر اردن با تجربههای گذشتهی جنبش تئاتر اردن در دهههای قبل از جهت پذیرش مردم تفاوتی نداشت. با وجود بالا رفتن نگاه زیباشناختی به تئاتر به عنوان نوآوریای کامل، اما معیار سنجش موفقیت دستاوردهای تئاتر در این دوره همان معیار تئاتر اردن در مرحلهی اول است. بعد از عزیمت کارگردان گروه هانی صنوبر به خارج از اردن خانواده تئاتر اردن در ارائه نمایشهایش در ابتدای دههی هفتاد به وسیلهی بازیگران این گروه به تولید تعداد زیادی از آثار ادامه داد که از جمله بازیگران و کارگردانان آن میتوان از سهیل الیاس، احمد قوادری، مهدی یانس، احمد شقم، حاتم السید و مارغو ملاتجلیان نام برد. نمایش این دوره از گروه (بعد از هانی صنوبر) بیبرنامه و بدون توجه به ذوق عمومی و دور از موضوعاتی بود که ذهن مردم را به خود مشغول ساخته بود.
در این دوره، سهیل الیاس تئاترهای همهی پسران من اثر آرتور میلر در سال 1971م و پل آرتا اثر ثیوتوکسا را ارائه کرد. مهدی یانس تئاترهای: آوازه خوان نوشتهی جان بی پریستلی و برگ درخت در سال 1972م، پیگمالیون نوشتهی توفیق الحکیم، الضباع تالیف محمود الزیودی را به نمایش گذاشت. احمد قوادری مجموعهای از کارهای پیشتاز و با اصالت مکتب تجربه از جمله: نمایشنامهی استاد و درس اثر اوژن یونسکو، فانوس دریایی نوشتهی یول کلو کیمان، آن سوی افق از نوشتههای یوجین اونیل 1972م، آرایشگر بغداد تالیف آلفرد فرج را به روی صحنه برد و احمد شقم موش و گربه تالیف احمد باکثیر در سال 1974م و مذکره من جبل النار نوشتهی محمود الزیودی را ارائه کرد، هم چنین حاتم السید سه تئاتر در دانشگاه اردن به نمایش گذاشت: مدرســه الفلاسفــه 1973م، عفاریت القرن العشرین 1973، الصعلوک 1974م و در پی آن تئاترهای: المسامی 1975م، قرقاش 1975م، اضبطوا الساعات 1976م، الغربا لا یشربون القهوه، رسول من قریــه تمیره 1978م، و تئاتر المهرج 1979م را در تماشاخانهی سازمان فرهنگ و هنر کارگردانی کرد.
در دهه هفتاد با مشارکت مارغو ملاتجلیان برای اولین بار تعداد کثیری از نمایشهای کودکان اجرا شد که غالبا از داستانهای جهانی کودکان یا تاریخ گذشته عرب گرفته شده بود؛ نمایشهایی نظیر: عنبره و الحره 1972م، اولاد الحطاب 1973م، عازف المزمار 1973م، العبد الاسود 1973م که در آنها بازیگران کودک و بزرگسال مشارکت داشتند و مخاطبان هم متشکل از کودکان و بزرگسالان بودند. شاخصترین نمایشهایی که در دههی هفتاد ارائه شد، نمایشهای آهنگین و تاریخی بود که از مهمترین آنها: خالده، ابناء و آباء نوشتهی عبد الرحیم عمر و تئاتر الزیر سالم نوشتهی آلفرد فرج است.
با عنایت به پیامدهای رسانهای و منتقدانه معلوم میشود که تعداد بسیاری از آنها به دلیل محوریت تجربه گرایی به موفقیت چندانی دست نیافت، زیرا نه بلندپروازیها و گرایشات درونی عمومی مخاطب و نه نگرانیهای جامعهی اردن را پاسخگو بود، در حالی که موفقیت تعدادی از این آثار به همراه بودنشان با دل مشغولیها و نگرانیهای جامعه باز می گردد؛ آثار نمایشی عربی و محلیای مانند: الغرباء لا یشربون القهوه، الضباع که هر دو محتوای حملهها و دسیسههای صهیونیست در فلسطیناند و نسبت به خطرهای این حملهها و دسیسهها هشدار میدهند؛ و تئاتر مذکره من جبل النار که به ترغیب وحدت ملت اردن و ملت فلسطین و همچنین به بیان نقش سپاه عرب در دفاع از فلسطین و مقاومت مردم کرانهی غربی، بعد از خسارت سال 1967م می پردازد. اهمیت این اثر از شرایط سختی ناشی میشود که اردن را در ابتدای دهه هفتاد فرا گرفت. اهمیت نمایش الزیر سالم مرهون بهره مندی آلفرد فرج از تاریخ عرب است. او در این کار رویکرد عمومی عرب را شرح میدهد که از دهه پنجاه قدرت را به دست گرفته و به جستجوی قواعد عربی مستقل برای تئاتر از خلال الهامات مفاهیم تاریخ عرب، فرامیخواند.
تئاتر خالده الشعریــه که خانواده تئاتر اردن آن را ارائه کرد، از شاخصترین دستاوردهای تئاتر ملیگرایی در دهه هفتاد محسوب میشود که تاریخ اردن و دستاوردهایش را به نمایش میگذارد و نقش بارز انقلاب بزرگ عربی در بیداری عربی و جنبش آزادی عربی معاصر را ستایش میکند و اظهار می دارد که مسیر پیکار طولانی است و در مقابل عرب مسئلهی مهم و طاقت فرسای آزادی فلسطین از چنگال صهیونیست است؛ و در آن نقش خاندان هاشمی را در آزادسازی اراضی غصب شده در فلسطین و آسایش و امیدی را که ملک حسین به اردن و میان ملتش آورد برجسته میکند.
آنچه خانم مارغو ملاتجلیان در تئاتر کودکان در این مرحله ارائه کرد در درجه اول، بر بافتهای تاریخیای تکیه دارد که به خوبی عشق را شکوفا میکند و نسبت به بدی و شیوههایش هشدار میدهد و ارزشهای خوب را در دل کودکان میکارد، اما از زمان حال و آمادگی کودکان برای تمدن آینده و شیوههایش غفلت دارد.
نیز نگاه کنید به
پیشینه تئاتر سیرالئون در آفریقای سیاه؛ پیشینه تئاتر و هنرهای نمایشی روسیه؛ پیشینه تئاتر و هنرهای نمایشی لبنان؛ پیشینه تئاتر و هنرهای نمایشی آرژانتین