ادیان در اردن: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''جایگاه و نقش دین در جامعه و سیاست'''
جایگاه و نقش دین در جامعه و سیاست


شاه حسين که خود را هاشمي و منتسب به خاندان پيامبر اسلام مي دانست، به دخالت دين در سياست اعتقاد نداشت و در مراسم پنجاهمين سالگرد تولدش طي يک سخنراني گروه هاي اسلامي فعال در کشور را از هرگونه دخالت در امور سياسي برحذر داشت و حتي آنها را به عنوان بزرگترين مانع سياست هاي صلح آميز در خاورميانه معرفي کرد. شاه حسين معتقد بود مشکل بيت المقدس حل نخواهد شد مگر اينکه مسائل سياسي از مذهب جدا شوند. براين اساس دولت [[اردن]] براي جلوگيري از فعاليت گروه هاي اسلامي در اين کشور در سال 1985 قانوني جديد براي وعظ و سخنراني هاي مذهبي تصويب کرد که به موجب آن سخنرانان بايد در سخنراني ها و گفتارهاي خود از موضوعات مذهبي فراتر نروند و از عنوان کردن مسائل تحريک آميز سياسي خودداري کنند. بنابراين قانون، شوراي ويژه اي جهت آموزش و توجيه وعاظ و تعيين حدود و موضوعات کلي سخنراني هاي ديني تشکيل شد و هر واعظي که از مفاد اين قانون تخطي مي کرد به يک ماه حبس و پرداخت جريمه نقدي 21 تا 100 دينار محکوم مي شد.  
شاه حسین که خود را هاشمی‌ و منتسب به خاندان پیامبر اسلام می‌دانست، به دخالت دین در سیاست اعتقاد نداشت و در مراسم پنجاهمین سالگرد تولدش طی یک سخنرانی گروه‌های اسلامی‌ فعال در کشور را از هرگونه دخالت در امور سیاسی برحذر داشت و حتی آن‌ها را به عنوان بزرگترین مانع سیاست‌های صلح آمیز در خاورمیانه معرفی کرد. شاه حسین معتقد بود مشکل بیت المقدس حل نخواهد شد مگر اینکه مسائل سیاسی از مذهب جدا شوند. براین  اساس دولت [[اردن]] برای جلوگیری از فعالیت گروه‌های اسلامی‌ در این کشور در سال 1985 قانونی جدید برای وعظ و سخنرانی‌های مذهبی تصویب کرد که به موجب آن سخنرانان باید در سخنرانی ها و گفتارهای خود از موضوعات مذهبی فراتر نروند و از عنوان کردن مسائل تحریک آمیز سیاسی خودداری کنند. بنابراین قانون، شورای ویژه ای جهت آموزش و توجیه وعاظ و تعیین حدود و موضوعات کلی سخنرانی‌های دینی تشکیل شد و هر واعظی که از مفاد این قانون تخطی می‌کرد به یک ماه حبس و پرداخت جریمه نقدی 21 تا 100 دینار محکوم می‌شد.  


به موجب اين لايحه وزير امور مذهبي و اوقاف مي توانست سخنراني واعظاني را که به تشخيص وي تخطي کرده بودند، ممنوع اعلام کند. براساس اين قانون مي بايستي هيئتي به نام شوراي عالي موعظه و ارشاد تشکيل مي شد تا ضمن تربيت و توجيه وعاظ، موضوعات سخنراني هاي اسلامي مجاز در اين کشور را معين و بر اقدامات و تحرکات موجود در مساجد اين کشور نظارت کند. دولت اردن در سال هاي اخير و بعد از انتخابات آزادي که در اواخر دهه 80 برگزار کرد و منجر به پيروزي اسلام گرايان شد، در مورد فعاليت هاي مذهبي و ديني در جامعه سياست منبسط تري در پيش گرفت که البته اين فعاليت ها هنوز هم تحت نظارت دولت انجام مي‌گيرد. تا پيش از انتخابات سال 1989 نقش مذهب در زندگي سياسي - اجتماعي مردم و نظام حکومتي کشور چندان محسوس نبود، اما اغتشاشات داخلي سال 1989 که بر اثر فشار اقتصادي مردم و وضع نه چندان خوب دولت بروز نمود، رفته رفته رنگ اسلامي به خود گرفت و دولت را مجبور نمود تا برخورداري از آزادي‌هاي نسبي و انتخابات آزاد را در جامعه بپذيرد. از آن تاريخ به بعد مذهب در اين کشور به عنوان يک عامل قدرتمند همواره در عرصه‌هاي سياسي - اجتماعي خودنمايي کرده است تا جايي که در انتخابات سال 1989 گروه‌هاي اسلامي به نيمي از کرسي‌هاي مجلس دست يافتند و امروز نيز در سرنوشت حکومت نقش دارند. (1)
به موجب این لایحه وزیر امور مذهبی و اوقاف می‌توانست سخنرانی واعظانی را که به تشخیص وی تخطی کرده بودند، ممنوع اعلام کند. براساس این قانون می‌بایستی هیئتی به نام شورای عالی موعظه و ارشاد تشکیل می‌شد تا ضمن تربیت و توجیه وعاظ، موضوعات سخنرانی‌های اسلامی‌ مجاز در این کشور را معین و بر اقدامات و تحرکات موجود در مساجد این کشور نظارت کند. دولت [[اردن]] در سال‌های اخیر و بعد از انتخابات آزادی که در اواخر دهه 80 برگزار کرد و منجر به پیروزی اسلام گرایان شد، در مورد فعالیت‌های مذهبی و دینی در جامعه سیاست منبسط تری در پیش گرفت که البته این فعالیت‌ها هنوز هم تحت نظارت دولت انجام می‌گیرد. تا پیش از انتخابات سال 1989 نقش مذهب در زندگی سیاسی - اجتماعی مردم و نظام حکومتی کشور چندان محسوس نبود، اما اغتشاشات داخلی سال 1989 که بر اثر فشار اقتصادی مردم و وضع نه چندان خوب دولت بروز نمود، رفته رفته رنگ اسلامی‌ به خود گرفت و دولت را مجبور نمود تا برخورداری از آزادی‌های نسبی و انتخابات آزاد را در جامعه بپذیرد. از آن تاریخ به بعد مذهب در این کشور به عنوان یک عامل قدرتمند همواره در عرصه‌های سیاسی - اجتماعی خودنمایی کرده است تا جایی که در انتخابات سال 1989 گروه‌های اسلامی‌ به نیمی‌ از کرسی‌های مجلس دست یافتند و امروز نیز در سرنوشت حکومت نقش دارند<ref>پادشاهی [[اردن]]، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بين‌الملل، مركز بين المللی تبليغ</ref>.


ملک عبدالله نيز پس از پدرش سياست آزادي هاي بيشتر را ادامه داد، اگرچه هنوز به استبداد متهم است. وي پس از حادثه 11 سپتامبر سال 2001 که در امريکا اتفاق افتاد و اتهامات بسياري به دين اسلام وارد شد، تلاش کرد تا اتهامات وارده به دين اسلام را رد نمايد. (2) از سوي ديگر امريکا کشورهاي اسلامي ‌و عربي را به دادن آزادي‌هاي ديني بيشتري فراخواند و اين امر سبب ايجاد فضاهاي باز ديني و آزادي‌هاي ديني بيشتري شد به گونه اي که ازدواج دوفرد با وجود اختلافات ديني که قبلا امري ناپسند شمرده مي‌شد آسان گرديد. در اديان اسلام و مسيحيت نيز که اديان غالب در اردن به شمار مي‌روند آزادي‌هاي بيشتري اعمال شد. (3)
[[ملک عبدالله دوم|ملک عبدالله]] نیز پس از پدرش سیاست آزادی‌های بیشتر را ادامه داد، اگرچه هنوز به استبداد متهم است. وی پس از حادثه 11 سپتامبر سال 2001 که در [[آمریکا]] اتفاق افتاد و اتهامات بسیاری به دین اسلام وارد شد، تلاش کرد تا اتهامات وارده به دین اسلام را رد نماید. (2) از سوی دیگر آمریکا کشورهای اسلامی‌‌و عربی را به دادن آزادی‌های دینی بیشتری فراخواند و این امر سبب ایجاد فضاهای باز دینی و آزادی‌های دینی بیشتری شد به گونه‌ای که ازدواج دوفرد با وجود اختلافات دینی که قبلا امری ناپسند شمرده می‌شد آسان گردید. در ادیان اسلام و مسیحیت نیز که ادیان غالب در اردن به شمار می‌روند آزادی‌های بیشتری اعمال شد. (3)


[[ملک عبدالله دوم]] در 4 شباط سال 2002 در مجمع جهاني اقتصاد در نيويورک سخنراني و از اسلام دفاع کرد و همگان را بر فهم رسالت دين مبين اسلام  تشويق نمود و اسلام را به عنوان دين صلح، محبت و صبر معرفي کرد. وي به نيابت از ميليون‌ها مسلمان عمليات تروريستي يازده سپتامبر را محکوم کرد.
[[ملک عبدالله دوم]] در 4 شباط سال 2002 در مجمع جهانی اقتصاد در نیویورک سخنرانی و از اسلام دفاع کرد و همگان را بر فهم رسالت دین مبین اسلام  تشویق نمود و اسلام را به عنوان دین صلح، محبت و صبر معرفی کرد. وی به نیابت از میلیون‌ها مسلمان عملیات تروریستی یازده سپتامبر را محکوم کرد.


در4 آوريل سال 2002 موسسه «آل البيت» کنفرانس انديشه اسلامي‌ را با حضور بيش از 80 پژوهشگر اسلامي ‌از کشورهاي عربي و اسلامي‌ برگزار نمود. در پايان اين کنفرانس که تحت عنوان «آينده اسلام در قرن پانزدهم هجري» برگزار شد، پژوهشگران بر اين نکته تاکيد کردند که هجوم فعلي عليه دين اسلام جديد نبوده و فقط شکل جديدتري به خود گرفته است. در اختتاميه اين کنفرانس امير حمزه به نيابت از ملک عبدالله دوم بيانيه را قرائت نموده و گفت: هجوم رسانه اي که هم اکنون عليه دين اسلام شکل گرفته بسيار بي رحمانه بوده و مسلمانان بايد براي مبارزه با اين تهديدات خود را آماده نموده و به بهترين شکل مقابله کنند. (4)  
در4 آوریل سال 2002 موسسه «آل البیت» کنفرانس اندیشه اسلامی‌ را با حضور بیش از 80 پژوهشگر اسلامی‌‌از کشورهای عربی و اسلامی‌ برگزار نمود. در پایان این کنفرانس که تحت عنوان «آینده اسلام در قرن پانزدهم هجری» برگزار شد، پژوهشگران بر این نکته تاکید کردند که هجوم فعلی علیه دین اسلام جدید نبوده و فقط شکل جدیدتری به خود گرفته است. در اختتامیه این کنفرانس امیر حمزه به نیابت از ملک عبدالله دوم بیانیه را قرائت نموده و گفت: هجوم رسانه ای که هم اکنون علیه دین اسلام شکل گرفته بسیار بی رحمانه بوده و مسلمانان باید برای مبارزه با این تهدیدات خود را آماده نموده و به بهترین شکل مقابله کنند. (4)  


'''6-1 تاريخچه رشد هر يك از اديان و مذاهب در اردن'''
6-1 تاریخچه رشد هر یك از ادیان و مذاهب در اردن


'''6-1-1 اسلام:'''
6-1-1 اسلام:


در سال ششم هجري اولين طلايه داران مسلمانان كه به دستور پيامبر (ص) براي شناسايي راه‌هاي منطقه فرستاده شده بودند، در حوالي طفيله و كرك به شهادت رسيدند. در سال هشتم هجري پيامبر اسلام با ارسال نامه‌اي، امير موته را به اسلام دعوت كرد؛ ولي امير موته سفير پيامبر (ص) را به شهادت رساند. به دنبال اين حادثه پيامبر (ص) سه هزار نفر را به فرماندهي زيدبن حارثه به موته فرستاد و در پي جنگي كه بين سپاهيان روم و مسلمانان درگرفت، فرمانده سپاه اسلام كشته شد و سپاه اسلام به مدينه بازگشت. قبور شهداي موته در روستاي المزار كنوني در 12 كيلومتري جنوب كرك قرار دارد. پس از چند ماه سپاهيان اسلام به منطقه تبوك در شمال حجاز آمدند و در اينجا بود كه عقبه و اطراف معان، پرداخت جزيه به پيامبر اكرم (ص) را قبول كردند. سپاه اسلام به فرماندهي اسامه پس از پيامبر (ص) پيروزي‌هايي در جنوب فلسطين بدست آورد. در همين ايام به خليفه وقت اطلاع دادند كه روميان با جمع آوري سپاهي متشكل از اعراب غساني در تدارك حمله به مسلمانان مي باشند. ابوبكر با فرستادن سپاهي به فرماندهي چهار تن از جمله خالدبن وليد ضمن شكست دادن روميان در سال 636 بر بلاد شام و فلسطين مسلط گشت. با واگذاري حكومت شام به معاويه از سوي عمر، منطقه اردن و فلسطين زير سلطه امويان قرار گرفت و با تعيين دمشق به عنوان مركز حكومت امويان، اردن كه محل تفريح و شكارگاه امراي اموي بود، رونق يافت. انتقال حكومت از امويان به عباسيان و انتخاب بغداد به جاي دمشق به عنوان مركز حكومت، باعث متروك شدن اردن گرديد. در زمان سلجوقيان، اولين جنگ‌هاي صليبي آغاز گرديد و مسيحيان تلاش كردند بيت المقدس را از مسلمانان باز پس گيرند، سرانجام در سال 1099 صليبيون با شكست دادن مسلمانان وارد بيت المقدس گرديدند. در همين زمان صلاح الدين ايوبي كه ابتدا وزير خليفه فاطمي بود، پس از وفات خليفه به فرزندان خردسال وي اجازه خلافت نداد و با الحاق [[مصر]] به شام كه جزيي از حكومت عباسيان به شمار مي رفت و به دنبال مرگ حاكم دمشق، خود را فرمانرواي مصر و شام خواند. صلاح الدين با فراهم آوردن سپاه در سال 1187 بر صليبيون پيروز شد و بيت المقدس را از چنگال آنها درآورد و كنترل فلسطين و شرق اردن را بدست گرفت. پس از ايوبيان، اداره منطقه به مماليك واگذار گرديد. خاندان مماليك مساجد و مدارسي در شهرهاي فلسطين بنا کردند و توانستند جلو حمله مغول به آن ديار را بگيرند و اروپا را از خطر هجوم مغول نجات دهند. در سال 1516 سپاهيان عثماني به فرماندهي سلطان سليم بر سپاهيان مماليك غلبه كردند و بدين ترتيب ولايات دمشق و فلسطين به دست عثمانيان افتاد. عثمانيان اداره منطقه را به شيوخ و روساي قبايل سپردند. ابراهيم پاشا فرزند محمد علي با حمله به سوريه، فلسطين و شرق اردن و مناطقي را كه جزئي از حكومت عثماني به شمار مي رفت را به مصر ملحق نمود. پس از جنگ جهاني اول و به دنبال تشكيل دولت مستقل ماوراء اردن، اداره آن به خاندان‌ هاشمي واگذار گرديد. بدين ترتيب اردن از زمان ورود اسلام به اين منطقه، به جز دوره جنگ‌هاي صليبي كه مدتي مسيحيان بر منطقه حاكميت يافتند، توسط حاكمان مسلمان اداره مي شد که این امر باعث گرديد اسلام دين حاکم در سراسر اين سرزمين باشد. حاكمان اسلامي اين سرزمين همگي از اهل سنت بوده اند و بنابراين طبيعي است كه مذهب عامه، بيشتر در اين كشور رواج يابد. از فرق چهارگانه اهل سنت، اردنيان اكثرا پيرو مذهب شافعي هستند. چركس‌ها كه در اواخر قرن نوزدهم در اردن سكونت داده شدند، داراي مذهب حنفي مي‌باشند. (5) در مورد شيعيان اردن اطلاعات دقيقي وجود ندارد. هرچند به نظر مي رسد كه به علت نزديكي اردن به [[لبنان]] شمار زيادي از شيعيان در آنجا سكونت داشته باشند زيرا از گذشته جبل عامل يكي از مراكز اصلي شيعيان به شمار مي رفته است، (6) شواهد تاريخي نشان مي دهد که تشيع در قرن چهارم قمري، در اين مناطق گسترش يافته است. مقدسي (336-380 ق)، در کتاب ''احسن التقاسيم في معرفــة الاقليم''، در لابه‌لاي سخن خود درباره فِرَق و مذاهب موجود در شهرهاي اردن و فلسطين، نوشته است: اهل طبريه و نيمي از اهل نابلس و قَدَس و بيشتر اهل امّان شيعه هستند. (7) ناصر خسرو نيز در قرن چهارم هجري بيشتر ساكنين شهرهاي بيت المقدس، ‌نابلس و امان را شيعه دانسته است. (8) در قرن پنجم هجري، اردن و فلسطين تحت تسلط خلافت فاطمي مصر درآمد و در سايه اين دولت، نفوذ تشيع در اين مناطق ادامه يافت، اما با تسلط سلجوقيان و بعدها ايوبيان بر اين مناطق و مبارزه آنان با تشيع و نيز پس از اشغال بيشتر شهرهاي فلسطين به دست صليبيان، شيعيان به سمت مناطق کوهستاني لبنان مهاجرت کردند و بعدها جامعه شيعه جبل عامل را تشکيل دادند.
در سال ششم هجری اولین طلایه داران مسلمانان كه به دستور پیامبر (ص) برای شناسایی راه‌های منطقه فرستاده شده بودند، در حوالی طفیله و كرك به شهادت رسیدند. در سال هشتم هجری پیامبر اسلام با ارسال نامه‌ای، امیر موته را به اسلام دعوت كرد؛ ولی امیر موته سفیر پیامبر (ص) را به شهادت رساند. به دنبال این حادثه پیامبر (ص) سه هزار نفر را به فرماندهی زیدبن حارثه به موته فرستاد و در پی جنگی كه بین سپاهیان روم و مسلمانان درگرفت، فرمانده سپاه اسلام كشته شد و سپاه اسلام به مدینه بازگشت. قبور شهدای موته در روستای المزار كنونی در 12 كیلومتری جنوب كرك قرار دارد. پس از چند ماه سپاهیان اسلام به منطقه تبوك در شمال حجاز آمدند و در اینجا بود كه عقبه و اطراف معان، پرداخت جزیه به پیامبر اكرم (ص) را قبول كردند. سپاه اسلام به فرماندهی اسامه پس از پیامبر (ص) پیروزی‌هایی در جنوب فلسطین بدست آورد. در همین ایام به خلیفه وقت اطلاع دادند كه رومیان با جمع آوری سپاهی متشكل از اعراب غسانی در تدارك حمله به مسلمانان می‌باشند. ابوبكر با فرستادن سپاهی به فرماندهی چهار تن از جمله خالدبن ولید ضمن شكست دادن رومیان در سال 636 بر بلاد شام و فلسطین مسلط گشت. با واگذاری حكومت شام به معاویه از سوی عمر، منطقه اردن و فلسطین زیر سلطه امویان قرار گرفت و با تعیین دمشق به عنوان مركز حكومت امویان، اردن كه محل تفریح و شكارگاه امرای اموی بود، رونق یافت. انتقال حكومت از امویان به عباسیان و انتخاب بغداد به جای دمشق به عنوان مركز حكومت، باعث متروك شدن اردن گردید. در زمان سلجوقیان، اولین جنگ‌های صلیبی آغاز گردید و مسیحیان تلاش كردند بیت المقدس را از مسلمانان باز پس گیرند، سرانجام در سال 1099 صلیبیون با شكست دادن مسلمانان وارد بیت المقدس گردیدند. در همین زمان صلاح الدین ایوبی كه ابتدا وزیر خلیفه فاطمی‌بود، پس از وفات خلیفه به فرزندان خردسال وی اجازه خلافت نداد و با الحاق [[مصر]] به شام كه جزیی از حكومت عباسیان به شمار می‌رفت و به دنبال مرگ حاكم دمشق، خود را فرمانروای مصر و شام خواند. صلاح الدین با فراهم آوردن سپاه در سال 1187 بر صلیبیون پیروز شد و بیت المقدس را از چنگال آن‌ها درآورد و كنترل فلسطین و شرق اردن را بدست گرفت. پس از ایوبیان، اداره منطقه به ممالیك واگذار گردید. خاندان ممالیك مساجد و مدارسی در شهرهای فلسطین بنا کردند و توانستند جلو حمله مغول به آن دیار را بگیرند و اروپا را از خطر هجوم مغول نجات دهند. در سال 1516 سپاهیان عثمانی به فرماندهی سلطان سلیم بر سپاهیان ممالیك غلبه كردند و بدین ترتیب ولایات دمشق و فلسطین به دست عثمانیان افتاد. عثمانیان اداره منطقه را به شیوخ و روسای قبایل سپردند. ابراهیم پاشا فرزند محمد علی با حمله به سوریه، فلسطین و شرق اردن و مناطقی را كه جزئی از حكومت عثمانی به شمار می‌رفت را به مصر ملحق نمود. پس از جنگ جهانی اول و به دنبال تشكیل دولت مستقل ماوراء اردن، اداره آن به خاندان‌ هاشمی‌واگذار گردید. بدین ترتیب اردن از زمان ورود اسلام به این منطقه، به جز دوره جنگ‌های صلیبی كه مدتی مسیحیان بر منطقه حاكمیت یافتند، توسط حاكمان مسلمان اداره می‌شد که این امر باعث گردید اسلام دین حاکم در سراسر این سرزمین باشد. حاكمان اسلامی‌این سرزمین همگی از اهل سنت بوده اند و بنابراین طبیعی است كه مذهب عامه، بیشتر در این كشور رواج یابد. از فرق چهارگانه اهل سنت، اردنیان اكثرا پیرو مذهب شافعی هستند. چركس‌ها كه در اواخر قرن نوزدهم در اردن سكونت داده شدند، دارای مذهب حنفی می‌باشند. (5) در مورد شیعیان اردن اطلاعات دقیقی وجود ندارد. هرچند به نظر می‌رسد كه به علت نزدیكی اردن به [[لبنان]] شمار زیادی از شیعیان در آنجا سكونت داشته باشند زیرا از گذشته جبل عامل یكی از مراكز اصلی شیعیان به شمار می‌رفته است، (6) شواهد تاریخی نشان می‌دهد که تشیع در قرن چهارم قمری، در این مناطق گسترش یافته است. مقدسی (336-380 ق)، در کتاب احسن التقاسیم فی معرفــة الاقلیم، در لابه‌لای سخن خود درباره فِرَق و مذاهب موجود در شهرهای اردن و فلسطین، نوشته است: اهل طبریه و نیمی‌از اهل نابلس و قَدَس و بیشتر اهل امّان شیعه هستند. (7) ناصر خسرو نیز در قرن چهارم هجری بیشتر ساكنین شهرهای بیت المقدس، ‌نابلس و امان را شیعه دانسته است. (8) در قرن پنجم هجری، اردن و فلسطین تحت تسلط خلافت فاطمی‌مصر درآمد و در سایه این دولت، نفوذ تشیع در این مناطق ادامه یافت، اما با تسلط سلجوقیان و بعدها ایوبیان بر این مناطق و مبارزه آنان با تشیع و نیز پس از اشغال بیشتر شهرهای فلسطین به دست صلیبیان، شیعیان به سمت مناطق کوهستانی لبنان مهاجرت کردند و بعدها جامعه شیعه جبل عامل را تشکیل دادند.


در اردن زيارتگاه هايي از شخصيت هاي مورد احترام شيعه وجود دارد که بسياري از آنها در دوره نفوذ و گسترش شيعه - به ويژه در دوره فاطميان - ساخته شده اند و در دوره هاي بعدي بازسازي شده است. جمعيت شيعيان اردن در حال حاضر از چند ده هزار نفر تجاوز نمي كند. شيشاني‌ها يا چچني‌ها كه هم‌زمان با چركس‌ها در اردن سكونت داده شده اند، همگي شيعه ‌بودند. (9)
در اردن زیارتگاه‌هایی از شخصیت‌های مورد احترام شیعه وجود دارد که بسیاری از آن‌ها در دوره نفوذ و گسترش شیعه - به ویژه در دوره فاطمیان - ساخته شده اند و در دوره‌های بعدی بازسازی شده است. جمعیت شیعیان اردن در حال حاضر از چند ده هزار نفر تجاوز نمی‌كند. شیشانی‌ها یا چچنی‌ها كه هم‌زمان با چركس‌ها در اردن سكونت داده شده اند، همگی شیعه ‌بودند. (9)


'''6-1-2 دروزيان:'''
6-1-2 دروزیان:


مذهب دروزيه از جمله مسلك‌هاي درونگراي منسوب به اسلام است. دروزيه انشعابي از مذهب اسماعيليه است كه در قرن پنجم هجري در زمان خليفه فاطمي، ابوعلي منصوربن نزار ملقب به الحاكم بامرالله (1024-996م) بوسيلة يك خياط ايراني كه از وفادارترين مبلغان و پيروان حاكم بود (10) به نام محمد بن اسماعيل درزي معروف به نشتكين بنياد نهاده شد و بعدها به همين نام مشهور گشت.(11) پس از ترور حاکم، که برخي مي گويند توسط خواهرش که ديگر نمي‌توانست رفتار‌هاي برادر را تحمل کند صورت گرفته است، پيروان حاكم مجبور شدند به کوه‌هاي لبنان، جايي که مي‌توانند براي خود جامعه کوچکي تشکيل دهند، پناه ببرند. براي دروزيان، حاكم نمرده است، بلکه در حالت تعليقي از زندگي قرار دارد که مي‌تواند بازگردد. جامعه دروزي عمدتا در کوه‌هاي لبنان باقي ماندند و براي مدت کوتاهي  از طرف سلطان عثماني بر اغلب لبنان، بخش‌هايي از سوريه، اردن و فلسطين حکمراني کردند. برخي از اجتماعات دروزيان در قرن هفدهم و هجدهم در فلسطين و بلندي‌هاي جولان ساکن شدند، اما اغلب آنها در ميانه دهه 1860م پس از درگيري آنها و مسيحيان ماروني در جبل دروز ساکن شدند و چندان بر منطقه تسلط پيدا کردند که کوهستاني که جبل العرب نام داشت را جبل دروز ناميدند. (12) آنها در سال 1918 از اين جايگاه در سوريه به اردن آمدند. در آن زمان حدود 22خانواده درزي وارد اردن شده و در قصر الازرق (منطقه مرزي بين اردن و سوريه) ساکن شدند. اين منطقه در آن زمان بسيار کم جمعيت بود.  
مذهب دروزیه از جمله مسلك‌های درونگرای منسوب به اسلام است. دروزیه انشعابی از مذهب اسماعیلیه است كه در قرن پنجم هجری در زمان خلیفه فاطمی، ابوعلی منصوربن نزار ملقب به الحاكم بامرالله (1024-996م) بوسیلة یك خیاط ایرانی كه از وفادارترین مبلغان و پیروان حاكم بود (10) به نام محمد بن اسماعیل درزی معروف به نشتكین بنیاد نهاده شد و بعدها به همین نام مشهور گشت.(11) پس از ترور حاکم، که برخی می‌گویند توسط خواهرش که دیگر نمی‌توانست رفتار‌های برادر را تحمل کند صورت گرفته است، پیروان حاكم مجبور شدند به کوه‌های لبنان، جایی که می‌توانند برای خود جامعه کوچکی تشکیل دهند، پناه ببرند. برای دروزیان، حاكم نمرده است، بلکه در حالت تعلیقی از زندگی قرار دارد که می‌تواند بازگردد. جامعه دروزی عمدتا در کوه‌های لبنان باقی ماندند و برای مدت کوتاهی  از طرف سلطان عثمانی بر اغلب لبنان، بخش‌هایی از سوریه، اردن و فلسطین حکمرانی کردند. برخی از اجتماعات دروزیان در قرن هفدهم و هجدهم در فلسطین و بلندی‌های جولان ساکن شدند، اما اغلب آن‌ها در میانه دهه 1860م پس از درگیری آن‌ها و مسیحیان مارونی در جبل دروز ساکن شدند و چندان بر منطقه تسلط پیدا کردند که کوهستانی که جبل العرب نام داشت را جبل دروز نامیدند. (12) آن‌ها در سال 1918 از این جایگاه در سوریه به اردن آمدند. در آن زمان حدود 22خانواده درزی وارد اردن شده و در قصر الازرق (منطقه مرزی بین اردن و سوریه) ساکن شدند. این منطقه در آن زمان بسیار کم جمعیت بود.  


پس از انقلاب سوريه در سال 1925 نيز سلطان اطرش و بسياري ازرهبران انقلابي درزي به اردن پناه بردند و در ازرق سکني گزيدند و پايگاهي براي مقاومت ضد استعمار [[فرانسه]] در سوريه تشکيل دادند. از اين رو فرانسويان انگليس  را تحت فشار قرار دارند تا دروزيان را از منطقه ازرق خارج کند. به دنبال آن، سلطان اطرش و ساير رهبران به عربستان مهاجرت کردند و به مدت 11 سال در آنجا باقي ماندند. سپس بسياري از آنها به جبل العرب در سوريه و بخشي نيز به منطقه ازرق در اردن برگشتند. بسياري از خانواده‌هاي دروزي نيز در فاصله سال‌هاي 1933-1945 به اردن رفتند و با [[جامعه اردن]] درآميخته و جزئي از آن شدند. آنها هم اکنون خود را اردني و جزئي از جامعه اردن مي‌دانند.  
پس از انقلاب سوریه در سال 1925 نیز سلطان اطرش و بسیاری ازرهبران انقلابی درزی به اردن پناه بردند و در ازرق سکنی گزیدند و پایگاهی برای مقاومت ضد استعمار [[فرانسه]] در سوریه تشکیل دادند. از این رو فرانسویان انگلیس  را تحت فشار قرار دارند تا دروزیان را از منطقه ازرق خارج کند. به دنبال آن، سلطان اطرش و سایر رهبران به عربستان مهاجرت کردند و به مدت 11 سال در آنجا باقی ماندند. سپس بسیاری از آن‌ها به جبل العرب در سوریه و بخشی نیز به منطقه ازرق در اردن برگشتند. بسیاری از خانواده‌های دروزی نیز در فاصله سال‌های 1933-1945 به اردن رفتند و با [[جامعه اردن]] درآمیخته و جزئی از آن شدند. آن‌ها هم اکنون خود را اردنی و جزئی از جامعه اردن می‌دانند.  


با وجود شمار اندک دروزيان ولي مؤسس حکومت اردن شرقي يک دروزي به نام رشيد طليع بود که در سال 1922 دولت اردن را تشکيل داد. در زمان تشکيل اولين دولت به رياست او، جمعيت زيادي از آنان به اردن آمدند و مناصب مهمي‌را کسب کردند. از جمله امير عادل ارسلان که رياست ديوان اميري را در اردن برعهده گرفت ولي پس از مدتي به سوريه بازگشت و در انقلاب اين کشور شرکت نمود. امروزه دروزيان نقش قابل توجهي در زندگي سياسي ندارند که ممکن است به علت کمي جماعت شان باشد.  
با وجود شمار اندک دروزیان ولی مؤسس حکومت اردن شرقی یک دروزی به نام رشید طلیع بود که در سال 1922 دولت اردن را تشکیل داد. در زمان تشکیل اولین دولت به ریاست او، جمعیت زیادی از آنان به اردن آمدند و مناصب مهمی‌را کسب کردند. از جمله امیر عادل ارسلان که ریاست دیوان امیری را در اردن برعهده گرفت ولی پس از مدتی به سوریه بازگشت و در انقلاب این کشور شرکت نمود. امروزه دروزیان نقش قابل توجهی در زندگی سیاسی ندارند که ممکن است به علت کمی‌جماعت شان باشد.  


دروزيان در سال 1992 اجتماعي تحت عنوان «ابناء بني معروف» تشکيل دادند که نماينده تمامي‌دروزيان اردن و مرجع اصلي آنهاست. (13)
دروزیان در سال 1992 اجتماعی تحت عنوان «ابناء بنی معروف» تشکیل دادند که نماینده تمامی‌دروزیان اردن و مرجع اصلی آن‌هاست. (13)


'''6-1-3 مسيحيت:'''
6-1-3 مسیحیت:


قدمت مسيحيت در اردن به اندازة قدمت مذهب در اين کشور است. يکي از معجزات عيسي مسيح (ع)که در عهد جديد ثبت شده در دکاپليس، شهر جدارا (ام قيس امروزي) مشرف به درياي جليله رخ داده است. يحيي تعميد دهنده، پيش از پادشاه هيرود به مکاوير در نزديکي مادبا آورده شده است. مسيحيت در اردن در همان سال‌هاي نخست شکوفا شد. گواه اين مطلب موزاييک کاري‌هاي درخشان موجود در مکان‌هاي مختلف از جمله ام رساس مادبا و [[پترا]] مي‌باشد. خانواده‌هاي مسيحي کرک ادعا مي‌کنند که مستقيما از تبار اعراب بني غسان هستند که در قرن پنجم در جنوب سوريه و اردن پادشاهي خود را پايه گذاري کردند.
قدمت مسیحیت در اردن به اندازة قدمت مذهب در این کشور است. یکی از معجزات عیسی مسیح (ع)که در عهد جدید ثبت شده در دکاپلیس، شهر جدارا (ام قیس امروزی) مشرف به دریای جلیله رخ داده است. یحیی تعمید دهنده، پیش از پادشاه هیرود به مکاویر در نزدیکی مادبا آورده شده است. مسیحیت در اردن در همان سال‌های نخست شکوفا شد. گواه این مطلب موزاییک کاری‌های درخشان موجود در مکان‌های مختلف از جمله ام رساس مادبا و [[پترا]] می‌باشد. خانواده‌های مسیحی کرک ادعا می‌کنند که مستقیما از تبار اعراب بنی غسان هستند که در قرن پنجم در جنوب سوریه و اردن پادشاهی خود را پایه گذاری کردند.


مسيحيت شرقي و غربي طي يک فرآيند طولاني در قرن پنجم دچار اختلاف شدند که نهايتا در سال 1057 به جدايي منجر شد که بيشتر بر سر پرسش هاي مربوط به ماهيت مسيح، مريم مقدس و زبان توده مسيحيان بود.  جنگ‌هاي صليبي در بهبود روابط بين اين دو گروه بزرگ مسيحيان نقش اندکي داشت؛ مسيحيان شرقي توسط قانون گذاران کليساهاي غربي مورد آزار قرار مي‌گرفتند و پايتخت بيزانس قسطنطنيه، در چهارمين جنگ صليبي تصرف و مردم آن اخراج شدند و کنترل اماکن مقدس در اورشليم، بيت لحم و نقاط ديگر در اختيار غربيان قرار گرفت و به شرقيان پس داده نشد تا زماني که صلاح الدين مملوک دوباره اين مکان‌ها را تصرف کرد. (14) بيشتر مسيحيان در كشور اردن ارتودكس‌هاي يوناني الاصل و بخش ديگر كاتوليك‌هاي يوناني الاصل هستند. وجود اين مسيحيان يوناني الاصل نتيجه تسلط يونانيان ارتودكس بر بيت المقدس درگذشته مي باشد. تعداد اندكي پروتستان، ارمني، آشوري و هم چنين جمعي از كاتوليك‌هاي رومي كه از بازماندگان جنگ‌هاي صليبي مي باشند، نيز در اين كشور زندگي مي كنند. (15)
مسیحیت شرقی و غربی طی یک فرآیند طولانی در قرن پنجم دچار اختلاف شدند که نهایتا در سال 1057 به جدایی منجر شد که بیشتر بر سر پرسش‌های مربوط به ماهیت مسیح، مریم مقدس و زبان توده مسیحیان بود.  جنگ‌های صلیبی در بهبود روابط بین این دو گروه بزرگ مسیحیان نقش اندکی داشت؛ مسیحیان شرقی توسط قانون گذاران کلیساهای غربی مورد آزار قرار می‌گرفتند و پایتخت بیزانس قسطنطنیه، در چهارمین جنگ صلیبی تصرف و مردم آن اخراج شدند و کنترل اماکن مقدس در اورشلیم، بیت لحم و نقاط دیگر در اختیار غربیان قرار گرفت و به شرقیان پس داده نشد تا زمانی که صلاح الدین مملوک دوباره این مکان‌ها را تصرف کرد. (14) بیشتر مسیحیان در كشور اردن ارتودكس‌های یونانی الاصل و بخش دیگر كاتولیك‌های یونانی الاصل هستند. وجود این مسیحیان یونانی الاصل نتیجه تسلط یونانیان ارتودكس بر بیت المقدس درگذشته می‌باشد. تعداد اندكی پروتستان، ارمنی، آشوری و هم چنین جمعی از كاتولیك‌های رومی‌كه از بازماندگان جنگ‌های صلیبی می‌باشند، نیز در این كشور زندگی می‌كنند. (15)


کليسا‌هاي ارتدکس ارمني، مدت مديدي است که در اردن تاسيس شده است، پادشاه ارمنستان در اواخر قرن سوم به مسيحيت گرويد و ارمنستان اولين کشوري بود که مسيحي شد. کليساي ارمني در شوراي خالکيدون<sup>[1]</sup> در سال 451، از باقي مسيحيان جدا شد، با اين حال همچنان روابط خوب خود را با کليسا‌هاي شرقي حفظ نموده است.  
کلیسا‌های ارتدکس ارمنی، مدت مدیدی است که در اردن تاسیس شده است، پادشاه ارمنستان در اواخر قرن سوم به مسیحیت گروید و ارمنستان اولین کشوری بود که مسیحی شد. کلیسای ارمنی در شورای خالکیدون<sup>[1]</sup> در سال 451، از باقی مسیحیان جدا شد، با این حال همچنان روابط خوب خود را با کلیسا‌های شرقی حفظ نموده است.  


از لحاظ تاريخي، ارمنيان در اردن نقره کاري‌هاي بي نظيري انجام داده اند در شهرستان‌ها و روستا‌هاي کوچک و سپس به شهر‌هاي بزرگ مانند دمشق و اورشليم پيوستند. اکثر ارامنه در سال 1951 پس از قتل بيش از يک ميليون ارمني به دست ترک‌ها يا به هلاکت رسيدن‌شان در اثر فشار بيش از حد ترکان، به دليل کمک ارامنه به روس‌ها در جنگ جهاني اول به اردن پناه آوردند.
از لحاظ تاریخی، ارمنیان در اردن نقره کاری‌های بی نظیری انجام داده اند در شهرستان‌ها و روستا‌های کوچک و سپس به شهر‌های بزرگ مانند دمشق و اورشلیم پیوستند. اکثر ارامنه در سال 1951 پس از قتل بیش از یک میلیون ارمنی به دست ترک‌ها یا به هلاکت رسیدن‌شان در اثر فشار بیش از حد ترکان، به دلیل کمک ارامنه به روس‌ها در جنگ جهانی اول به اردن پناه آوردند.


کاتوليک‌ها تعداد اندکي هستند که بيشتر آنها متعلق به جوامع فلسطيني است که خود دوره اي ارتدکس شرقي بودند. در طول قرن‌ها گروه‌هاي مشخصي از مسيحيان ارتدکس شرقي موافقت کردند که تحت نظر پاپ باشند اما توانستند بسياري از مراسم خود از جمله استفاده از زبان خودشان در دعا و نيايش‌هايشان ‌را حفظ کنند.
کاتولیک‌ها تعداد اندکی هستند که بیشتر آن‌ها متعلق به جوامع فلسطینی است که خود دوره ای ارتدکس شرقی بودند. در طول قرن‌ها گروه‌های مشخصی از مسیحیان ارتدکس شرقی موافقت کردند که تحت نظر پاپ باشند اما توانستند بسیاری از مراسم خود از جمله استفاده از زبان خودشان در دعا و نیایش‌هایشان ‌را حفظ کنند.


پروتستان‌ها، اغلب مسيحياني هستند که اجدادشان تحت تاثير مبلغان اروپايي و امريکايي در اواخر قرن 19 و اوايل قرن 20 بودند. بيشتر پروتستان‌ها هم نوادگان ارتدکس هاي شرقي هستند که به يکي از کليسا‌هاي پروتستان گرويدند. ‌ به طور کلي اکثر پروتستان ها تحت کنترل اسقف کليساي آنگليکان<sup>[2]</sup> در امان درآمدند. تا دهه 80 جامعه پروتستان تحت سلطه اسقف کليساي آنگليکان اورشليم بودند، اما براي ارائه خدمات بهتر به دو گروه تقسيم شدند. بنابراين اسقف امان، رئيس پروتستان هاي اردن شد. در ميان اجتماعات کوچک پروتستان در اردن لوتران‌ها<sup>[3]</sup> (مرتبط با کليساي لوتران آلمان در اورشليممشايخي‌ها<sup>[4]</sup> و باپتيست‌ها<sup>[5]</sup> هم وجود دارند. (16)
پروتستان‌ها، اغلب مسیحیانی هستند که اجدادشان تحت تاثیر مبلغان اروپایی و آمریکایی در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 بودند. بیشتر پروتستان‌ها هم نوادگان ارتدکس‌های شرقی هستند که به یکی از کلیسا‌های پروتستان گرویدند. ‌ به طور کلی اکثر پروتستان ها تحت کنترل اسقف کلیسای آنگلیکان<sup>[2]</sup> در امان درآمدند. تا دهه 80 جامعه پروتستان تحت سلطه اسقف کلیسای آنگلیکان اورشلیم بودند، اما برای ارائه خدمات بهتر به دو گروه تقسیم شدند. بنابراین اسقف امان، رئیس پروتستان‌های اردن شد. در میان اجتماعات کوچک پروتستان در اردن لوتران‌ها<sup>[3]</sup> (مرتبط با کلیسای لوتران آلمان در اورشلیممشایخی‌ها<sup>[4]</sup> و باپتیست‌ها<sup>[5]</sup> هم وجود دارند. (16)


در حال حاضر مسيحيان بيشتر در شهرهاي مادبا، سلط، امان و كرك زندگي مي كنند. مسيحيان در كرك به چند قبيله تقسيم مي شوند كه عبارتند از: المعايطه، البقاعبين، الهسله، الصناع، الحدادين و العزيزات. دو قبيله اخير از قبايل اصيل اردني مي باشند. مسيحيان اردن كه در گذشته بيشتر در ناحيه كرك زندگي مي كردند، در سال 1880 به دنبال اختلاف با بعضي از قبايل مسلمان، بوسيله دولت عثماني در روستاي مادبا كه در آن زمان خرابه اي بيش نبود، سكونت داده شدند. به این ترتیب در نقاط مختلف پراکنده گردیدند. (17)
در حال حاضر مسیحیان بیشتر در شهرهای مادبا، سلط، امان و كرك زندگی می‌كنند. مسیحیان در كرك به چند قبیله تقسیم می‌شوند كه عبارتند از: المعایطه، البقاعبین، الهسله، الصناع، الحدادین و العزیزات. دو قبیله اخیر از قبایل اصیل اردنی می‌باشند. مسیحیان اردن كه در گذشته بیشتر در ناحیه كرك زندگی می‌كردند، در سال 1880 به دنبال اختلاف با بعضی از قبایل مسلمان، بوسیله دولت عثمانی در روستای مادبا كه در آن زمان خرابه ای بیش نبود، سكونت داده شدند. به این ترتیب در نقاط مختلف پراکنده گردیدند. (17)


'''6-1-4 يهوديت:'''
6-1-4 یهودیت:


اردن زماني جولانگاه يهوديان بوده است و حوادثي که بر آنان گذشته در تورات فعلي به وضوح مشاهده مي شود و مبارزات بابليان در سال 600 قبل از ميلاد به رهبري بخت النصر عليه يهود و بازگشت يهود در عصر کوروش سوم (553-528 قبل از ميلاد) به اردن در تاريخ باستان اردن آورده شده است، اما در حال حاضر تعداد اندکي از يهوديان سامري در اطراف سامره و در نزديکي نابلس زندگي مي کنند. البته پيش از فتح اردن توسط مسلمانان که به رهبري جبيل صورت گرفت، يهوديان در اردن سکونت داشتند. مذهب مردم اردن قبل از دين يهود، به درستي مشخص نيست، ولي مي دانيم که يهود به رياست موسي و يوشع در سرزمين فلسطين با کنعانيان به جنگ پرداختند و بر بيت المقدس سيطره يافتند. آنها همچنين با مردم فلسطين و اردن.. به جنگ پرداختند و مدتي نيز بر ناحيه اريحا تسلط داشتند و پس از جنگ هاي متوالي به اراضي بين اردن و فرات دست يافتند... (18)
اردن زمانی جولانگاه یهودیان بوده است و حوادثی که بر آنان گذشته در تورات فعلی به وضوح مشاهده می‌شود و مبارزات بابلیان در سال 600 قبل از میلاد به رهبری بخت النصر علیه یهود و بازگشت یهود در عصر کوروش سوم (553-528 قبل از میلاد) به اردن در تاریخ باستان اردن آورده شده است، اما در حال حاضر تعداد اندکی از یهودیان سامری در اطراف سامره و در نزدیکی نابلس زندگی می‌کنند. البته پیش از فتح اردن توسط مسلمانان که به رهبری جبیل صورت گرفت، یهودیان در اردن سکونت داشتند. مذهب مردم اردن قبل از دین یهود، به درستی مشخص نیست، ولی می‌دانیم که یهود به ریاست موسی و یوشع در سرزمین فلسطین با کنعانیان به جنگ پرداختند و بر بیت المقدس سیطره یافتند. آن‌ها همچنین با مردم فلسطین و اردن.. به جنگ پرداختند و مدتی نیز بر ناحیه اریحا تسلط داشتند و پس از جنگ‌های متوالی به اراضی بین اردن و فرات دست یافتند... (18)


هنگامي‌که اردن کرانه باختري را اداره مي‌کرد، اين مکان هنوز در ميان مردم، سومري شناخته مي‌شد؛ فرقه اي يهودي که پيش از دوران عيسي مسيح نجات يافته بودند. بنابراين مي توان انتظار داشت که يهوديت سابقه اي طولاني در اردن داشته باشد.  
هنگامی‌که اردن کرانه باختری را اداره می‌کرد، این مکان هنوز در میان مردم، سومری شناخته می‌شد؛ فرقه ای یهودی که پیش از دوران عیسی مسیح نجات یافته بودند. بنابراین می‌توان انتظار داشت که یهودیت سابقه ای طولانی در اردن داشته باشد.  


'''6-1-5 بهائيت:'''
6-1-5 بهائیت:


بهائيت دين سوم غالب در کشور اردن در کنار اسلام و مسيحيت به شمار مي‌رود. بهائيان از اواخر قرن نوزدهم ميلادي، اسکان در کشور اردن را آغاز نمودند.  درآن زمان بهائيان يا به دليل شرايط خفقان آور قاجار به اردن مهاجرت کرده و درآنجا سکني گزيدند يا کساني بودند که براي زيارت موسس دين بهائيت به عکا (مرکز بهائيت در جهان که در شمال اسرائيل واقع شده است) مهاجرت مي‌کردند. آنها معتقد بودند که ميرزا حسينعلي نوري پيامبر است و پيامبري هنوز ادامه دارد و قطع نشده است. او ابتدا به عراق، سپس استانبول و عکا تبعيد شد و در سال 1892 در عکا درگذشت و بدين ترتيب اين شهر به قبله گاه بهائيان جهان مبدل گرديد. هم اکنون شهر حيفا مرکز بهائيان دنياست.
بهائیت دین سوم غالب در کشور اردن در کنار اسلام و مسیحیت به شمار می‌رود. بهائیان از اواخر قرن نوزدهم میلادی، اسکان در کشور اردن را آغاز نمودند.  درآن زمان بهائیان یا به دلیل شرایط خفقان آور قاجار به اردن مهاجرت کرده و درآنجا سکنی گزیدند یا کسانی بودند که برای زیارت موسس دین بهائیت به عکا (مرکز بهائیت در جهان که در شمال اسرائیل واقع شده است) مهاجرت می‌کردند. آن‌ها معتقد بودند که میرزا حسینعلی نوری پیامبر است و پیامبری هنوز ادامه دارد و قطع نشده است. او ابتدا به عراق، سپس استانبول و عکا تبعید شد و در سال 1892 در عکا درگذشت و بدین ترتیب این شهر به قبله گاه بهائیان جهان مبدل گردید. هم اکنون شهر حیفا مرکز بهائیان دنیاست.


باوجود اينکه اغلب بهائيان ساکن در اردن، اصالتاً ايراني هستند، اما خود را به فرهنگ اردني منتسب دانسته و از لحاظ مکاني نيز خود را اصالتاً اردني مي‌دانند. آنها در حدود 120 سال قبل جمع شدند و اجتماعي را در روستاي عدسيه در مناطق شمالي اردن تشکيل دادند. اما از آنجا که پس از جنگ 1967 ميلادي در اطراف اين روستا مراکز نظامي و چريکي فلسطيني پديد آمد، اين منطقه مورد حمله توپخانه و هواپيماهاي اسرائيلي قرار گرفت و به کلي ويران شد و ساکنان آن مجبور به ترک روستا و مهاجرت به شهرهاي ديگر اردن شدند. به اين ترتيب امروزه در همة شهرهاي اردن ساکن می‌باشند. دولت اردن هم اکنون آنها را به عنوان ديني مستقل مي‌شمارد، بنابراين از مشکلات رسمي ‌يا اجتماعي رنج نمي‌برند و به صلح، کار اجتماعي و اخلاقي پايبندند ولي در احزاب سياسي مشارکت نمي‌کنند. آنها شهروند اردني و نماينده نسل چهارم [[بهائيت در اردن]] مي‌باشند. (19)
باوجود اینکه اغلب بهائیان ساکن در اردن، اصالتاً ایرانی هستند، اما خود را به فرهنگ اردنی منتسب دانسته و از لحاظ مکانی نیز خود را اصالتاً اردنی می‌دانند. آن‌ها در حدود 120 سال قبل جمع شدند و اجتماعی را در روستای عدسیه در مناطق شمالی اردن تشکیل دادند. اما از آنجا که پس از جنگ 1967 میلادی در اطراف این روستا مراکز نظامی‌و چریکی فلسطینی پدید آمد، این منطقه مورد حمله توپخانه و هواپیماهای اسرائیلی قرار گرفت و به کلی ویران شد و ساکنان آن مجبور به ترک روستا و مهاجرت به شهرهای دیگر اردن شدند. به این ترتیب امروزه در همة شهرهای اردن ساکن می‌باشند. دولت اردن هم اکنون آن‌ها را به عنوان دینی مستقل می‌شمارد، بنابراین از مشکلات رسمی‌‌یا اجتماعی رنج نمی‌برند و به صلح، کار اجتماعی و اخلاقی پایبندند ولی در احزاب سیاسی مشارکت نمی‌کنند. آن‌ها شهروند اردنی و نماینده نسل چهارم [[بهائيت در اردن|بهائیت در اردن]] می‌باشند. (19)






'''6-2 موقعيت دين رسمي ‌و ساير اديان و مذاهب'''
6-2 موقعیت دین رسمی‌‌و سایر ادیان و مذاهب


اسلام دين رسمي اردن است و تعداد قريب به اتفاق اردني‌ها مسلمانان سني پيرو مکتب شافعي مي‌باشند که مربوط به محقق اواخر قرن هشتم و اوايل قرن نهم محمد بن ادريس شافعي (درگذشت 820) است.
اسلام دین رسمی‌اردن است و تعداد قریب به اتفاق اردنی‌ها مسلمانان سنی پیرو مکتب شافعی می‌باشند که مربوط به محقق اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم محمد بن ادریس شافعی (درگذشت 820) است.


مکتب شافعي اصلي ترين مکتب بنا نهاده شده در کشورهاي عربي زبان از خاورميانه تا شرق مصر مي‌باشد.
مکتب شافعی اصلی ترین مکتب بنا نهاده شده در کشورهای عربی زبان از خاورمیانه تا شرق مصر می‌باشد.


علاوه بر مکتب شافعي چچن‌ها، چرکس‌ها، ازبک‌ها و ترکمن‌هاي اردن پيرو مکتب حنفي هستند که در ميان ترک زبان‌هاي آناتولي و آسياي مرکزي و همچنين قفقازها رواج دارد. از آنجا که حنفي مکتب نخبگان عثماني بود، در استان‌هاي سابق امپراطوري عثماني هم به چشم مي‌خورند. مکتب حنفي پيش از شافعي، توسط  ابوحنيفه (درگذشت 767) پايه گذاري شد. بنابراين مي توان انتظار داشت که تمام مسلمانان در اردن از حقوق مساوي برخوردار باشند، اما در عمل شيعيان از اين برخورداري محروم اند.
علاوه بر مکتب شافعی چچن‌ها، چرکس‌ها، ازبک‌ها و ترکمن‌های اردن پیرو مکتب حنفی هستند که در میان ترک زبان‌های آناتولی و آسیای مرکزی و همچنین قفقازها رواج دارد. از آنجا که حنفی مکتب نخبگان عثمانی بود، در استان‌های سابق امپراطوری عثمانی هم به چشم می‌خورند. مکتب حنفی پیش از شافعی، توسط  ابوحنیفه (درگذشت 767) پایه گذاری شد. بنابراین می‌توان انتظار داشت که تمام مسلمانان در اردن از حقوق مساوی برخوردار باشند، اما در عمل شیعیان از این برخورداری محروم اند.


پيش از آغاز جنگ در عراق و پناهنده شدن تعدادى از آوارگان و جنگ‏ زدگان شيعه به اردن، کمتر شهروند اردنى از ماهيت اعتقادات تشيع و جايگاه آنان در اسلام باخبر بود؛ زيرا براساس آمارهاى رسمى، شيعيان، يکي دو درصد از جمعيت کشور اردن را تشکيل مى‏دهند، هرچند اندک شيعيان عراقى که در اردن زندگى مى‏کنند به واسطه فرار از جنگ و پناهنده شدن در اردن، ميلياردها دلار در اين کشور سرمايه‏گذارى کرده‏اند و باعث شکوفايى اقتصاد اين کشور شده‏اند، اما همواره از سوى دولت به عنوان يک اقليت مذهبى، نگاهى توهين‏ آميز و در بسيارى از مواقع تحقيرآميز به آنان مى‏شود.
پیش از آغاز جنگ در عراق و پناهنده شدن تعدادى از آوارگان و جنگ‏ زدگان شیعه به اردن، کمتر شهروند اردنى از ماهیت اعتقادات تشیع و جایگاه آنان در اسلام باخبر بود؛ زیرا براساس آمارهاى رسمى، شیعیان، یکی دو درصد از جمعیت کشور اردن را تشکیل مى‏دهند، هرچند اندک شیعیان عراقى که در اردن زندگى مى‏کنند به واسطه فرار از جنگ و پناهنده شدن در اردن، میلیاردها دلار در این کشور سرمایه‏گذارى کرده‏اند و باعث شکوفایى اقتصاد این کشور شده‏اند، اما همواره از سوى دولت به عنوان یک اقلیت مذهبى، نگاهى توهین‏ آمیز و در بسیارى از مواقع تحقیرآمیز به آنان مى‏شود.


اهل سنت اردن در قياس با بسيارى از کشورهاى عربى ديگر به ‏ويژه کشورهاى حاشيه خليج فارس، بسيار معتدل مى‏باشند و هيچگاه خود را درگير تنش‏هاى مذهبى نکردند تا آن ‏که عبدالله دوم پادشاه اردن چند سال پيش نسبت به گسترش هلال شيعى در کشور و منطقه خاورميانه هشدار داد و اين سرآغازى بود براى ايجاد حساسيت در ميان اهل سنت اردن نسبت به شيعيان. (20)
اهل سنت اردن در قیاس با بسیارى از کشورهاى عربى دیگر به ‏ویژه کشورهاى حاشیه خلیج فارس، بسیار معتدل مى‏باشند و هیچگاه خود را درگیر تنش‏هاى مذهبى نکردند تا آن ‏که عبدالله دوم پادشاه اردن چند سال پیش نسبت به گسترش هلال شیعى در کشور و منطقه خاورمیانه هشدار داد و این سرآغازى بود براى ایجاد حساسیت در میان اهل سنت اردن نسبت به شیعیان. (20)


با وجود تلاش دولت اردن در راستاى مبارزه با گسترش تفکر تشيع در جامعه اردن، به دليل روح ظلم‏ستيزى شيعيان و کاهش حجم تأثير رهبران اهل سنت در تغيير معادلات منطقه از جمله مسأله مقاومت اسلامى و مبارزه با آمريکا و رژيم صهيونيستى، مذهب تشيع توانسته با استقبال شهروندان اين کشور سنى مذهب مواجه گردد.
با وجود تلاش دولت اردن در راستاى مبارزه با گسترش تفکر تشیع در جامعه اردن، به دلیل روح ظلم‏ستیزى شیعیان و کاهش حجم تأثیر رهبران اهل سنت در تغییر معادلات منطقه از جمله مسأله مقاومت اسلامى و مبارزه با آمریکا و رژیم صهیونیستى، مذهب تشیع توانسته با استقبال شهروندان این کشور سنى مذهب مواجه گردد.


پس از آن‏که [[حزب الله لبنان]] به رهبرى سيدحسن نصرالله توانست جنوب لبنان را از چنگال اشغال صهيونيست‏ها برهاند، اين محبوبيت در ميان شهروندان اردنى به‏طور آشکار افزايش يافت و پس از جنگ 33 روزه لبنان و شکست مفتضحانه رژيم صهيونيستى توسط شيعيان، اين محبوبيت به اوج خود رسيد.
پس از آن‏که [[حزب الله لبنان]] به رهبرى سیدحسن نصرالله توانست جنوب لبنان را از چنگال اشغال صهیونیست‏ها برهاند، این محبوبیت در میان شهروندان اردنى به‏طور آشکار افزایش یافت و پس از جنگ 33 روزه لبنان و شکست مفتضحانه رژیم صهیونیستى توسط شیعیان، این محبوبیت به اوج خود رسید.


حمايت همه‏جانبه شيعيان از مسأله مقاومت اسلامى و ايستادگى در کنار ملت فلسطين در مبارزه با صهيونيست‏هاى جنايتکار سبب شد که بخش اعظم شهروندان سنى مذهب اردن آرزوى وجود چنين تفکرى را در ميان رهبران اهل سنت کنند و روز به روز گرايش به اين مذهب افزايش يابد.
حمایت همه‏جانبه شیعیان از مسأله مقاومت اسلامى و ایستادگى در کنار ملت فلسطین در مبارزه با صهیونیست‏هاى جنایتکار سبب شد که بخش اعظم شهروندان سنى مذهب اردن آرزوى وجود چنین تفکرى را در میان رهبران اهل سنت کنند و روز به روز گرایش به این مذهب افزایش یابد.


سفر عبدالله دوم به ايران در سال 2003 ميلادى سبب شد که اهل سنت اردن مذهب تشيع را به عنوان يکى از مذاهب رسمى اسلام بپذيرند.(21) او همچنين اجازه تدريس فقه اثني عشري را در دانشکده الهيات دانشگاه آل البيت اين کشور داده است (22) ولى افزايش محبوبيت تشيع در اردن سبب نگرانى سياستمداران اردنى و در رأس آنان شخص پادشاه شد. در اثر همين نگرانى، پادشاه اردن با وجود آن ‏که از سلاله پاک اهل بيت - نواده امام حسن مجتبى(ع) - به شمار مى‏رود، تصميم گرفت از ميزان محبوبيت تشيع در جامعه اردن بکاهد و نسبت به خطر گسترش هلال شيعى در اين کشور کوچک هشدار دهد. همين هشدار باعث شد که سياستگذاران فرهنگى اردن در پى ايجاد نفرت نسبت به شيعه در ميان شهروندان اين کشور به‏ويژه جوانان باشند.
سفر عبدالله دوم به ایران در سال 2003 میلادى سبب شد که اهل سنت اردن مذهب تشیع را به عنوان یکى از مذاهب رسمى اسلام بپذیرند.(21) او همچنین اجازه تدریس فقه اثنی عشری را در دانشکده الهیات دانشگاه آل البیت این کشور داده است (22) ولى افزایش محبوبیت تشیع در اردن سبب نگرانى سیاستمداران اردنى و در رأس آنان شخص پادشاه شد. در اثر همین نگرانى، پادشاه اردن با وجود آن ‏که از سلاله پاک اهل بیت - نواده امام حسن مجتبى(ع) - به شمار مى‏رود، تصمیم گرفت از میزان محبوبیت تشیع در جامعه اردن بکاهد و نسبت به خطر گسترش هلال شیعى در این کشور کوچک هشدار دهد. همین هشدار باعث شد که سیاستگذاران فرهنگى اردن در پى ایجاد نفرت نسبت به شیعه در میان شهروندان این کشور به‏ویژه جوانان باشند.


در همين راستا رسانه‏هاى وابسته به دولت کوشيدند تا تصويرى منفي از شيعيان به نمايش گذارند و با طرح مسائل مورد اختلاف ميان شيعيان و اهل سنت، از جمله مسأله خلافت و جانشينى حضرت على (ع) پس از پيامبر (ص) يا مسأله توهين به صحابه رسول‌الله و عايشه همسر نبى مکرم اسلام، مردم اردن را عليه شيعيان بشورانند.
در همین راستا رسانه‏هاى وابسته به دولت کوشیدند تا تصویرى منفی از شیعیان به نمایش گذارند و با طرح مسائل مورد اختلاف میان شیعیان و اهل سنت، از جمله مسأله خلافت و جانشینى حضرت على (ع) پس از پیامبر (ص) یا مسأله توهین به صحابه رسول‌الله و عایشه همسر نبى مکرم اسلام، مردم اردن را علیه شیعیان بشورانند.


هرچند در سال‏هاى گذشته با تلاش شيعيان ايراني و کويتي و عراقي و صرف مبلغ قابل توجهى در ساخت حرم صحابه جليل القدر پيامبر همچون جعفر طيار و زيد بن حارث ميزان متشيعان اردنى در شمال (مرز سوريه) و جنوب اين کشور (محل شهادت و دفن شهداى موته) رشد کرد، اما به همين ميزان، تلاش دولت به منظور مقابله با ترويج اين مذهب در اردن افزايش يافت.
هرچند در سال‏هاى گذشته با تلاش شیعیان ایرانی و کویتی و عراقی و صرف مبلغ قابل توجهى در ساخت حرم صحابه جلیل القدر پیامبر همچون جعفر طیار و زید بن حارث میزان متشیعان اردنى در شمال (مرز سوریه) و جنوب این کشور (محل شهادت و دفن شهداى موته) رشد کرد، اما به همین میزان، تلاش دولت به منظور مقابله با ترویج این مذهب در اردن افزایش یافت.


دولت اردن در کنار سياه‏نمايى پيروان تشيع، در اولين اقدام تصميم گرفت تا مانع از برگزارى مراسم مختص شيعيان همچون مراسم محرم شود؛ به عنوان مثال شيعيان اردن چند سال پيش با خريد يک قطعه زمين در يکى از بهترين مناطق شهر امان پايتخت اردن خواستار ساخت يک حسينيه شدند ولى دولت اردن در نهايت ناباورى به آنان چنين اجازه‏اى نداد. شيعيان اردن بسيار کوشيدند تا در چارچوب قوانين اين کشور و ضمن احترام به معتقدات اکثريت اهل سنت اردن، به انجام مراسم مذهبى خود بپردازند ولى دولت اردن به طورآشکارا اعلام کرد که حق برگزارى چنين مراسمى را ندارند.
دولت اردن در کنار سیاه‏نمایى پیروان تشیع، در اولین اقدام تصمیم گرفت تا مانع از برگزارى مراسم مختص شیعیان همچون مراسم محرم شود؛ به عنوان مثال شیعیان اردن چند سال پیش با خرید یک قطعه زمین در یکى از بهترین مناطق شهر امان پایتخت اردن خواستار ساخت یک حسینیه شدند ولى دولت اردن در نهایت ناباورى به آنان چنین اجازه‏اى نداد. شیعیان اردن بسیار کوشیدند تا در چارچوب قوانین این کشور و ضمن احترام به معتقدات اکثریت اهل سنت اردن، به انجام مراسم مذهبى خود بپردازند ولى دولت اردن به طورآشکارا اعلام کرد که حق برگزارى چنین مراسمى را ندارند.


مرقد جعفر طيار و زيد بن حارثه در شهر کرک جنوب اردن همه ساله در ايام عاشورا ميعادگاه عاشقان اباعبدالله(ع) در اين کشور بود، ولى دولت اردن از چند سال پيش در چنين روزهايى ضمن استقرار نيروهاى امنيتى، مانع از برگزارى مراسم عزادارى سيدالشهداء مى‏شود.
مرقد جعفر طیار و زید بن حارثه در شهر کرک جنوب اردن همه ساله در ایام عاشورا میعادگاه عاشقان اباعبدالله(ع) در این کشور بود، ولى دولت اردن از چند سال پیش در چنین روزهایى ضمن استقرار نیروهاى امنیتى، مانع از برگزارى مراسم عزادارى سیدالشهداء مى‏شود.


هم‏چنين نيروهاى امنيتى اردن همه ساله تعدادى از شيعيان اين کشور را به اتهام ترويج مذهب تشيع دستگير يا زندانى مى‏کنند.
هم‏چنین نیروهاى امنیتى اردن همه ساله تعدادى از شیعیان این کشور را به اتهام ترویج مذهب تشیع دستگیر یا زندانى مى‏کنند.


دولت اردن در کنار برخورد علنى با شيعيان، همواره مى‏کوشد تا به شهروندان اين کشور القاء کند که خطر شيعيان کمتر از خطر صهيونيست‏ها نيست! تحليلگران دليل اقدامات دولت را وجود پيمان سازش اردن با رژيم صهيونيستى (موسوم به وادى عربه که در سال 1994 به امضا رسيدهحمايت علنى پادشاه اين کشور از صهيونيست‏ها، مخالفت با مسأله مقاومت اسلامى و نيز روح ظلم‏ستيزى و آزادى‏خواهانه شيعيان مى‏دانند.
دولت اردن در کنار برخورد علنى با شیعیان، همواره مى‏کوشد تا به شهروندان این کشور القاء کند که خطر شیعیان کمتر از خطر صهیونیست‏ها نیست! تحلیلگران دلیل اقدامات دولت را وجود پیمان سازش اردن با رژیم صهیونیستى (موسوم به وادى عربه که در سال 1994 به امضا رسیدهحمایت علنى پادشاه این کشور از صهیونیست‏ها، مخالفت با مسأله مقاومت اسلامى و نیز روح ظلم‏ستیزى و آزادى‏خواهانه شیعیان مى‏دانند.


وزارت اوقاف و امور اسلامى اردن مسئول تعيين محورهاى سخنرانى خطباى جمعه است که هم سو با دولت در اکثر نمازهاى جمعه اين کشور نسبت به خطر تشيع به شهروندان اردنى هشدار مى‏دهند، از اين رو عوام و اقشار غيرفرهيخته اردن تصويرى کاملا سياه و منفى از شيعيان در ذهن دارند تا جايى که بسيارى از عوام اردن مى‏پندارند قرآن شيعيان با قرآن اهل سنت تفاوت دارد يا شيعيان معتقدند که جبرائيل از سوى خداوند مامور وحى به على بن ابى طالب(ع) بوده ولى در ابلاغ وحى خيانت کرده و پيامبر را به جاى على(ع) به نبوت برگزيده!
وزارت اوقاف و امور اسلامى اردن مسئول تعیین محورهاى سخنرانى خطباى جمعه است که هم سو با دولت در اکثر نمازهاى جمعه این کشور نسبت به خطر تشیع به شهروندان اردنى هشدار مى‏دهند، از این رو عوام و اقشار غیرفرهیخته اردن تصویرى کاملا سیاه و منفى از شیعیان در ذهن دارند تا جایى که بسیارى از عوام اردن مى‏پندارند قرآن شیعیان با قرآن اهل سنت تفاوت دارد یا شیعیان معتقدند که جبرائیل از سوى خداوند مامور وحى به على بن ابى طالب(ع) بوده ولى در ابلاغ وحى خیانت کرده و پیامبر را به جاى على(ع) به نبوت برگزیده!


به هر حال، با تمام تلاش هاي دولت اردن عليه شيعيان، بخش عمده شهروندان اردنى که از قشر تحصيل‏کرده مى‏باشند، به ماهيت حقيقى مذهب تشيع پى برده‏اند و به دليل حمايت اين مذهب و علماى آن از مسأله مقاومت، ظلم‏ستيزى و آزادى‏خواهى، روز به روز بر تعداد متشيعان اردنى افزوده مى‏شود. (23)
به هر حال، با تمام تلاش‌های دولت اردن علیه شیعیان، بخش عمده شهروندان اردنى که از قشر تحصیل‏کرده مى‏باشند، به ماهیت حقیقى مذهب تشیع پى برده‏اند و به دلیل حمایت این مذهب و علماى آن از مسأله مقاومت، ظلم‏ستیزى و آزادى‏خواهى، روز به روز بر تعداد متشیعان اردنى افزوده مى‏شود. (23)


دروزيان گرچه در عمل از فرق انشعاب يافته از اسلام مي باشند ولي عليرغم ميل رهبران شان هنوز از مذاهب رسمي اسلام شمرده نمي شوند و بسياري از مسلمانان، دروزي‌ها را خارج از دين و غير مسلمان مي‌دانند. با اين حال از حقوق مساوي با ساير مردم اردن برخوردارند و شهروند اين کشور محسوب مي‌شوند. آنها در اردن از امنيت برخوردار بوده و به کار در سپاه، ادارات دولتي، نيروي انتظامي، تجارت وبخش‌هاي خصوصي و... مشغول مي‌باشند. هم چنين يک نماينده به نام فيصل اعور در پارلمان اردن دارند. روابط آنها با موسسات، احزاب، هيئت‌هاي اجتماعي و اقتصادي و مردم صلح آميز است. روابط آنها با بني معروف در سوريه، اسرائيل و لبنان بسيار قوي است و هم اکنون کمک‌هاي بسياري از دروزيان اسرائيل به دروزيان سوريه ارسال مي‌شود. (24)
دروزیان گرچه در عمل از فرق انشعاب یافته از اسلام می‌باشند ولی علیرغم میل رهبران شان هنوز از مذاهب رسمی‌اسلام شمرده نمی‌شوند و بسیاری از مسلمانان، دروزی‌ها را خارج از دین و غیر مسلمان می‌دانند. با این حال از حقوق مساوی با سایر مردم اردن برخوردارند و شهروند این کشور محسوب می‌شوند. آن‌ها در اردن از امنیت برخوردار بوده و به کار در سپاه، ادارات دولتی، نیروی انتظامی، تجارت وبخش‌های خصوصی و... مشغول می‌باشند. هم چنین یک نماینده به نام فیصل اعور در پارلمان اردن دارند. روابط آن‌ها با موسسات، احزاب، هیئت‌های اجتماعی و اقتصادی و مردم صلح آمیز است. روابط آن‌ها با بنی معروف در سوریه، اسرائیل و لبنان بسیار قوی است و هم اکنون کمک‌های بسیاری از دروزیان اسرائیل به دروزیان سوریه ارسال می‌شود. (24)


اکثريت قريب به اتفاق مسيحيان اردن متعلق به کليساي ارتدکس شرقي مي‌باشند. (25) كه بزرگترين اقليت ديني غير مسلمان اين كشور را تشكيل مي دهند.(26) کليسا‌هاي ارتدکس شرقي خود به چند فرقه متفاوت تقسيم مي‌شوند که البته اردني‌ها بيشتر پيرو شاخه اصلي هستند که در نهايت اقتدار اسقف قسطنطنيه/استانبول را به رسميت مي‌شناسند. کليسا‌هاي اردني کاملا شخصيت عربي دارند و زبان عربي به عنوان زبان رسمي‌ کليساهايشان شناخته شده است. در دهه‌هاي اخير کليسا‌هاي اردن با بدست آوردن درجه اي از خود مختاري منطقه اي، خود را از کنترل اورشليم جدا کرده به طوری که مي‌توانند در انتخاب کشيش يا رهبري براي جامعه شان تصميم بگيرند. همه کشيشان و مقامات کليسا بايد به زبان عربي صحبت کنند.  
اکثریت قریب به اتفاق مسیحیان اردن متعلق به کلیسای ارتدکس شرقی می‌باشند. (25) كه بزرگترین اقلیت دینی غیر مسلمان این كشور را تشكیل می‌دهند.(26) کلیسا‌های ارتدکس شرقی خود به چند فرقه متفاوت تقسیم می‌شوند که البته اردنی‌ها بیشتر پیرو شاخه اصلی هستند که در نهایت اقتدار اسقف قسطنطنیه/استانبول را به رسمیت می‌شناسند. کلیسا‌های اردنی کاملا شخصیت عربی دارند و زبان عربی به عنوان زبان رسمی‌ کلیساهایشان شناخته شده است. در دهه‌های اخیر کلیسا‌های اردن با بدست آوردن درجه ای از خود مختاری منطقه ای، خود را از کنترل اورشلیم جدا کرده به طوری که می‌توانند در انتخاب کشیش یا رهبری برای جامعه شان تصمیم بگیرند. همه کشیشان و مقامات کلیسا باید به زبان عربی صحبت کنند.  


علي رغم وجود اين تنوع ديني، مردم اردن تحت يک فرهنگ واحد به نام «فرهنگ عربي» قرار دارند. (27)
علی رغم وجود این تنوع دینی، مردم اردن تحت یک فرهنگ واحد به نام «فرهنگ عربی» قرار دارند. (27)




'''6-3 تركيب جمعيتي پيروان اديان و مذاهب'''


آمار و ارقام ذکر شده در خصوص درصد جمعيتي فرق و مذاهب به شکل قابل توجهي متفاوت است يا براساس آمار ارائه شده توسط دکتر ربايعه به نقل از اداره آمار اردن در سال 1979 مسلمانان 8/95 درصد و مسيحيان 2/4 درصد از جمعيت اردن را تشکيل مي‌دهند. گروههاي کوچک هم که خود را به اديان ديگر مثل دروزي و بهايي نسبت مي دهند 3641 نفرند. (28)
6-3 تركیب جمعیتی پیروان ادیان و مذاهب


آمار ديگر که در سال 2007 انتشار يافته حدود 92 درصد جمعيت را به مسلمانان اختصاص داده است. اين درصد از جمعيت همگي سني هستند. بر همين اساس مسيحيان از تمام فرقه‌ها در اردن حدود 6 درصد جمعيت را دارا هستند. مسيحيان در سال 1950 حدود 30 درصد جمعيت اردن را تشكيل مي دادند اما با مهاجرت مسلمانان از عراق و فلسطين اين درصد به كلي تغيير كرد. (29) جالب اينجاست که براساس منبع ديگري که در همين سال انتشار يافته آمار مسيحيان 20 درصد جمعيت اردن تخمين زده شده که به نظر بي اساس مي آيد. (30)
آمار و ارقام ذکر شده در خصوص درصد جمعیتی فرق و مذاهب به شکل قابل توجهی متفاوت است یا براساس آمار ارائه شده توسط دکتر ربایعه به نقل از اداره آمار اردن در سال 1979 مسلمانان 8/95 درصد و مسیحیان 2/4 درصد از جمعیت اردن را تشکیل می‌دهند. گروههای کوچک هم که خود را به ادیان دیگر مثل دروزی و بهایی نسبت می‌دهند 3641 نفرند. (28)


مطابق آمار همين سال اقليت‌هاي مذهبي اردن با ساير کشورهاي مجاور ان تفاوت دارند، بدين صورت که اقليت‌هاي اردن کمتر از 2 درصد جمعيت مذهبي اين کشور را تشکيل مي‌دهند. (31) به غير از مسيحيت اقليت‌هاي مذهبي در اردن شامل مسلمانان شيعه، دروزيان و تعداد اندكي از بهائيان است. بر اساس آمارهاى رسمى، شيعيان، کمتر از 1 درصد از جمعيت کشور اردن را تشکيل مى‏دهند، (32) ويکي شيعه آمار شيعيان را در سال هاي 2000، 2007، 2008 و 2009 از منابع مختلف به ترتيب 13 درصد، 2 درصد، 2 درصد و کمتر از يک درصد نشان مي دهد. بايد توجه داشت كه در سال‌هاي اخير جمعيت شيعيان با مهاجرت عراقيان و سوري‌ها رشد داشته ولي به نظر مي رسد كه در آمار رسمي كشور اردن مورد ملاحظه قرار نگرفته است.
آمار دیگر که در سال 2007 انتشار یافته حدود 92 درصد جمعیت را به مسلمانان اختصاص داده است. این درصد از جمعیت همگی سنی هستند. بر همین اساس مسیحیان از تمام فرقه‌ها در اردن حدود 6 درصد جمعیت را دارا هستند. مسیحیان در سال 1950 حدود 30 درصد جمعیت اردن را تشكیل می‌دادند اما با مهاجرت مسلمانان از عراق و فلسطین این درصد به كلی تغییر كرد. (29) جالب اینجاست که براساس منبع دیگری که در همین سال انتشار یافته آمار مسیحیان 20 درصد جمعیت اردن تخمین زده شده که به نظر بی اساس می‌آید. (30)


مطابق آمار سال 2013 بهائيون ساکن اردن حدود هزار نفر برآورد شده اند. (33) آمار جديدتر درباره بهائيان در دست نيست.
مطابق آمار همین سال اقلیت‌های مذهبی اردن با سایر کشورهای مجاور ان تفاوت دارند، بدین صورت که اقلیت‌های اردن کمتر از 2 درصد جمعیت مذهبی این کشور را تشکیل می‌دهند. (31) به غیر از مسیحیت اقلیت‌های مذهبی در اردن شامل مسلمانان شیعه، دروزیان و تعداد اندكی از بهائیان است. بر اساس آمارهاى رسمى، شیعیان، کمتر از 1 درصد از جمعیت کشور اردن را تشکیل مى‏دهند، (32) ویکی شیعه آمار شیعیان را در سال‌های 2000، 2007، 2008 و 2009 از منابع مختلف به ترتیب 13 درصد، 2 درصد، 2 درصد و کمتر از یک درصد نشان می‌دهد. باید توجه داشت كه در سال‌های اخیر جمعیت شیعیان با مهاجرت عراقیان و سوری‌ها رشد داشته ولی به نظر می‌رسد كه در آمار رسمی‌كشور اردن مورد ملاحظه قرار نگرفته است.


در حال حاضر تعداد دروزيان اردن حدود 32 هزار نفر گزارش شده (34) که اغلب آنان در عمان، مفرق، رصيفه، ازرق و زرقاء زندگي مي‌کنند و شاهد بيشترين حضور آنان در ازرق مي‌باشيم. (35) علاوه بر مناطق شرقي چون شهر ارزق در تعدادي از روستاهاي سوريه و شهر مرزي زاركا سكونت دارند. در حالي كه بهائيان در روستاي عدسيه در مرز [[دره اردن]] كه خانه اصلي آنهاست زندگي مي كنند. (36)
مطابق آمار سال 2013 بهائیون ساکن اردن حدود هزار نفر برآورد شده اند. (33) آمار جدیدتر درباره بهائیان در دست نیست.


گرچه قانون اساسي اردن از آزادي مذاهب پشتيباني مي كند اما اردن از پشتيباني همه اقليت‌هاي مذهبي بازمانده است. (37)
در حال حاضر تعداد دروزیان اردن حدود 32 هزار نفر گزارش شده (34) که اغلب آنان در عمان، مفرق، رصیفه، ازرق و زرقاء زندگی می‌کنند و شاهد بیشترین حضور آنان در ازرق می‌باشیم. (35) علاوه بر مناطق شرقی چون شهر ارزق در تعدادی از روستاهای سوریه و شهر مرزی زاركا سكونت دارند. در حالی كه بهائیان در روستای عدسیه در مرز [[دره اردن]] كه خانه اصلی آن‌هاست زندگی می‌كنند. (36)


گرچه قانون اساسی اردن از آزادی مذاهب پشتیبانی می‌كند اما اردن از پشتیبانی همه اقلیت‌های مذهبی بازمانده است. (37)


'''6-4 آئين‌ها و مکاتب غير ديني'''


از آنجا كه هويت مذهبي در اردن بسيار قوي است و آمار ميداني حاكي از آن است كه 96 درصد اردني‌ها خود را مذهبي مي دانند و 60 درصد امور معنوي را هدف زندگي مي شمارند و 70 درصد هويت خود را پيش از آن كه اردني بدانند مسلمان مي شمارند و 60 درصد  معتقدند كه دين پاسخگوي نيازهاي اجتماعي امروز كشورشان مي باشد و 85 درصد گسترش فرهنك غرب را از مهم ترين چالش‌هاي جامعه با فرهنگ شان برمي شمارند و... قريب 70 درصد براي حجاب اهميت ويژه اي قائلند (38) مي توان انتظار داشت كه آيين‌ها و مكاتب غير اسلامي و اصولاً غير مذهبي جايگاهي در اردن نخواهد داشت. 


6-4 آئین‌ها و مکاتب غیر دینی


'''6-5 راویان، مفاخر و مشاهير ديني'''
از آنجا كه هویت مذهبی در اردن بسیار قوی است و آمار میدانی حاكی از آن است كه 96 درصد اردنی‌ها خود را مذهبی می‌دانند و 60 درصد امور معنوی را هدف زندگی می‌شمارند و 70 درصد هویت خود را پیش از آن كه اردنی بدانند مسلمان می‌شمارند و 60 درصد  معتقدند كه دین پاسخگوی نیازهای اجتماعی امروز كشورشان می‌باشد و 85 درصد گسترش فرهنك غرب را از مهم ترین چالش‌های جامعه با فرهنگ شان برمی‌شمارند و... قریب 70 درصد برای حجاب اهمیت ویژه ای قائلند (38) می‌توان انتظار داشت كه آیین‌ها و مكاتب غیر اسلامی‌و اصولاً غیر مذهبی جایگاهی در اردن نخواهد داشت. 


از مشهورترين مفاخر و مشاهير ديني اردن که در حوران متولد شده مي توان از شمس الدين محمد بن ابي بكر بن ايوب (1350-1292) نام برد.


'''اِبْنِ قَيّمِ جَوزيّه، شمس‌الدين ابوعبدالله، محمد بن ابي بكر بن ايوب زُرَعي''' (7 صفر 691-13 رجب 751ق / 29 ژانوية 1292-16 سپتامبر 1350م)، دانشمند حنبلي كه به سبب كثرت تأليفات در زمينه‌هاي گوناگون شهرت يافته است. او را به اعتبار شغل پدرش كه قيم (مباشر) مدرسة جوزيه بوده است، ابن قيم خوانده‌اند. بدون ترديد پدر ابن قيم به دليل شغلش در مدرسة جوزيه با آراء و آثار حنبليان آشنا بوده است و احتمال دارد كه اين آگاهيها در كودكي به فرزندش رسيده باشد، زيرا او را يكي از استادان ابن قيم دانسته‌اند.


از زندگي ابن قيم و اينكه چگونه به بلوغ فكري رسيده است، اطلاعي در دست نيست. شاگردان او چون ابن كثير و ابن رجب كه از احوال و آثار وي ياد كرده‌اند، گويا به جزئيات احوال ابن قيم در سالهاي كودكي و نوجواني آشنايي نداشته و بيشتر به هويت و شخصيت ديني و علمي او در روزگار پختگي و بلوغ فكري اشاره كرده‌اند. نوشته‌هاي خود وي نيز، حتي كليات زندگي او را در كودكي و نوجواني روشن نمي‌كند. گويي زندگي فرهنگي او از روزگاري شروع شده كه دست ارادت به دامن تقي‌الدين ابن تيميه ‍زده بوده است. البته اين نكته نه بدان معناست كه ابن قيم پيش از رسيدن به ابن تيميه به حيات فكري و فرهنگي دست نيافته است، زيرا او بدون ترديد در واپسين سالهاي سدة 7 و دهة نخست سدة 8 ق برخي از علوم عصر را مي‌دانسته و نزد بسياري از استادان روزگارش به تحصيل علوم مي‌پرداخته است. چنانكه نزد ابن ابي الفتح بَعلي و مجدالدين تونسي كتابهايي در ادب عربي چون ''ملخّص ابوالبقاء'' و ''الفيــة ابن مالك'' و قسمتي از ''كافيــة الشافيــة'' و بخشي از ''المقرب'' ابن عصفور را خوانده و نزد مجدالدين حراني كتابهاي فقهي چون ''مختصر'' ابوالقاسم حِرَقي و ''المقنع'' ابن قدامه را فراگرفته و اصول و كلام را از صفي‌الدين هندي آموخته و نزد او آثاري چون ''الاربعين'' و ''المحصل'' فخر رازي را خوانده است و نيز از ابن شيرازي، ابن مكتوم، ابن عبدالدائم، تقي‌الدين سليمان، مطعم، شهاب‌الدين نابلسي و فاطمه دختر ابراهيم بن محمد بن جوهر استماع حديث كرده است و اگر گفتة مراغي درست باشد، ابن قيم پيش از رسيدن به ابن تيميه، يعني قبل از 712ق با تصوف نيز آشنا بوده و به مشرب صوفيانه تمايل داشته است. با اين همه، آنچه از مجموع نوشته‌هاي ابن قيم و نيز از گفتارهاي كوتاه و بلند ديگران دربارة او حاصل مي‌آيد، اين است كه دانش و آموخته‌هاي علمي وي آنگاه شكوفا شده و تكميل گرديده كه در اوج جواني، يعني در 21 سالگي به جمع شاگردان ابن تيميه پيوسته است. در 712ق كه ابن تيميه از [[قاهره]] به دمشق باز آمد، ابن قيم به او پيوست و مدت 16 سال همراه او بود و از اين همراهي بسيار بهره‌مند شد.
6-5 راویان، مفاخر و مشاهیر دینی


گفته‌اند كه ابن قيم به جهت منكر شمردن مسافرت به قصد زيارت مقبرة خليل‌الله (ع) به زندان افتاد. به درستي نمي‌دانيم كه محبوس شدن او به سبب اين موضوع در چه سالي روي داده است، اما مسلم مي‌نمايد كه او اين گونه آراء را دربارة زيارت قبور پس از آشنايي با ابن تيميه فراگرفته است. بنابراين زنداني شدن او نخستين بار مي‌بايست پيش از 726ق روي داده باشد زيرا در اين سال وي بار ديگر همزمان با استادش ابن تيميه به زندان افتاد. در اين نوبت، ابن قيم حدود دو سال در قلعة دمشق محبوس بود و هر چند با ابن تيميه در آن قلعه به سر مي‌برد، ولي محدودة حبس او از استادش جدا بود و در همين زندان بود كه ابن قيم به تدبر و تفكر در آيات قرآني پرداخت. پس از مرگ ابن تيميه، چنانكه آثار ابن قيم نشان مي‌دهد تا پايان عمر به او و آراء او وفادار ماند. عده‌اي ابن قيم را رئيس اصحاب ابن تيميه دانسته و گفته‌اند كه ابن تيميه چون او خلف و پيروي نداشته است. خود وي نيز ابن تيميه را بزرگ‌ترين ناصر اسلام خوانده است.
از مشهورترین مفاخر و مشاهیر دینی اردن که در حوران متولد شده می‌توان از شمس الدین محمد بن ابی بكر بن ایوب (1350-1292) نام برد.


دربارة ابن قيم گفته‌اند كه از حسن خلق و مودت بهره‌مند بود، به كسي حقد و حسد نمي‌ورزيد، عابد و خاضع و منيب بود، در اوقات آسودگي به استنساخ نوشته‌هاي خود و ديگران اهتمام مي‌كرد و به جمع كردن كتاب علاقه‌اي وافر داشت و كتابخانه‌اي فراهم كرده بود كه پس از مرگ او، فرزندانش مدتها آنها را مي‌فروختند.
اِبْنِ قَیّمِ جَوزیّه، شمس‌الدین ابوعبدالله، محمد بن ابی بكر بن ایوب زُرَعی (7 صفر 691-13 رجب 751ق / 29 ژانویة 1292-16 سپتامبر 1350م)، دانشمند حنبلی كه به سبب كثرت تألیفات در زمینه‌های گوناگون شهرت یافته است. او را به اعتبار شغل پدرش كه قیم (مباشر) مدرسة جوزیه بوده است، ابن قیم خوانده‌اند. بدون تردید پدر ابن قیم به دلیل شغلش در مدرسة جوزیه با آراء و آثار حنبلیان آشنا بوده است و احتمال دارد كه این آگاهیها در كودكی به فرزندش رسیده باشد، زیرا او را یكی از استادان ابن قیم دانسته‌اند.


از 728ق كه سال رهايي او از زندان قلعة دمشق بوده است تا 731ق كه به سفر حج رفت، از احوال او اطلاعي دقيق در دست نيست، اما اين مقدار دانسته است كه حنبليان، او را نمايندة صديق و يار وفادار ابن تيميه مي‌دانستند و به امامت او در مدرسة جوزيه نماز مي‌گزاردند. شكي نيست كه ابن قيم در اين سالها به تأليف و تصنيف برخي از آثار خود اهتمام داشته است و نيز عده‌اي از حنبليان پيرو ابن تيميه براي روشن نمودن برخي از فتواهاي وي نزد او مي‌رفته‌اند. نيز احتمال دارد كه در همين سالها مجالس درسي نزد او برپا بوده باشد، ولي آنچه محقق مي‌نمايد، اينكه حلقة درس او از 743ق رسميت و عموميت يافته است، زيرا از صفر همان سال او را در مقام تدريس در مدرسة صدريه كه يكي ديگر از مدارس مهم حنبليان در دمشق بوده است، مي‌يابيم. ظاهراً به هنگام تدريس در مدرسة مذكور بوده است كه پاره‌اي از فتواهاي ابن تيميه را پي گرفته و عده‌اي از مخالفان را بيدار كرده است. چنانكه در نوشته‌اي كه پيش از محرم 746 در خصوص عدم ضرورت وجود محلل در «سبق» پرداخته بود و در آن رأي ابن تيميه را تأييد كرده بود، تقي‌الدين سبكي احضارش كرد و او را به پذيرش رأي جمهور كه بر ضرورت وجود محلل در مسابقه اتفاق داشتند، واداشت. بار ديگر نيز در 750ق ابن قيم در مورد طلاق فتوايي داد و در آن نظر ابن تيميه را اختيار كرد. محتمل است كه ابن قيم در اين فتوا به انكار وقوع سه طلاق در يك لفظ پرداخته باشد كه پيش از او با ابن تيميه نيز به سبب همين نظر، فقهاي شافعي و حنفي مخالفت كرده بودند. به هر حال در اين نوبت باز هم سبكي با او درافتاد. درگيري آنان به درازا كشيد تا آنكه امير سيف‌الدين بن فضل بَدَوي آن دو را به صلح فراخواند و آشتي داد. با همه مخالفت هايي كه با ابن قيم مي‌شد، تا آخر عمر از كوشش و تلاش بي‌وقفة علمي باز نماند، چنانكه نه تنها دهها اثر كوتاه و بلند از خود بر جاي گذاشت بلکه گروه بسياري نيز نزد وي به شاگردي پرداختند؛ از جمله:
از زندگی ابن قیم و اینكه چگونه به بلوغ فكری رسیده است، اطلاعی در دست نیست. شاگردان او چون ابن كثیر و ابن رجب كه از احوال و آثار وی یاد كرده‌اند، گویا به جزئیات احوال ابن قیم در سالهای كودكی و نوجوانی آشنایی نداشته و بیشتر به هویت و شخصیت دینی و علمی‌او در روزگار پختگی و بلوغ فكری اشاره كرده‌اند. نوشته‌های خود وی نیز، حتی كلیات زندگی او را در كودكی و نوجوانی روشن نمی‌كند. گویی زندگی فرهنگی او از روزگاری شروع شده كه دست ارادت به دامن تقی‌الدین ابن تیمیه ‍زده بوده است. البته این نكته نه بدان معناست كه ابن قیم پیش از رسیدن به ابن تیمیه به حیات فكری و فرهنگی دست نیافته است، زیرا او بدون تردید در واپسین سالهای سدة 7 و دهة نخست سدة 8 ق برخی از علوم عصر را می‌دانسته و نزد بسیاری از استادان روزگارش به تحصیل علوم می‌پرداخته است. چنانكه نزد ابن ابی الفتح بَعلی و مجدالدین تونسی كتابهایی در ادب عربی چون ملخّص ابوالبقاء و الفیــة ابن مالك و قسمتی از كافیــة الشافیــة و بخشی از المقرب ابن عصفور را خوانده و نزد مجدالدین حرانی كتابهای فقهی چون مختصر ابوالقاسم حِرَقی و المقنع ابن قدامه را فراگرفته و اصول و كلام را از صفی‌الدین هندی آموخته و نزد او آثاری چون الاربعین و المحصل فخر رازی را خوانده است و نیز از ابن شیرازی، ابن مكتوم، ابن عبدالدائم، تقی‌الدین سلیمان، مطعم، شهاب‌الدین نابلسی و فاطمه دختر ابراهیم بن محمد بن جوهر استماع حدیث كرده است و اگر گفتة مراغی درست باشد، ابن قیم پیش از رسیدن به ابن تیمیه، یعنی قبل از 712ق با تصوف نیز آشنا بوده و به مشرب صوفیانه تمایل داشته است. با این همه، آنچه از مجموع نوشته‌های ابن قیم و نیز از گفتارهای كوتاه و بلند دیگران دربارة او حاصل می‌آید، این است كه دانش و آموخته‌های علمی‌وی آنگاه شكوفا شده و تكمیل گردیده كه در اوج جوانی، یعنی در 21 سالگی به جمع شاگردان ابن تیمیه پیوسته است. در 712ق كه ابن تیمیه از [[قاهره]] به دمشق باز آمد، ابن قیم به او پیوست و مدت 16 سال همراه او بود و از این همراهی بسیار بهره‌مند شد.


1. ابن كثير كه به گفتة خود وي بيشتر از ديگران به ابن قيم نزديك بوده است؛
گفته‌اند كه ابن قیم به جهت منكر شمردن مسافرت به قصد زیارت مقبرة خلیل‌الله (ع) به زندان افتاد. به درستی نمی‌دانیم كه محبوس شدن او به سبب این موضوع در چه سالی روی داده است، اما مسلم می‌نماید كه او این گونه آراء را دربارة زیارت قبور پس از آشنایی با ابن تیمیه فراگرفته است. بنابراین زندانی شدن او نخستین بار می‌بایست پیش از 726ق روی داده باشد زیرا در این سال وی بار دیگر همزمان با استادش ابن تیمیه به زندان افتاد. در این نوبت، ابن قیم حدود دو سال در قلعة دمشق محبوس بود و هر چند با ابن تیمیه در آن قلعه به سر می‌برد، ولی محدودة حبس او از استادش جدا بود و در همین زندان بود كه ابن قیم به تدبر و تفكر در آیات قرآنی پرداخت. پس از مرگ ابن تیمیه، چنانكه آثار ابن قیم نشان می‌دهد تا پایان عمر به او و آراء او وفادار ماند. عده‌ای ابن قیم را رئیس اصحاب ابن تیمیه دانسته و گفته‌اند كه ابن تیمیه چون او خلف و پیروی نداشته است. خود وی نیز ابن تیمیه را بزرگ‌ترین ناصر اسلام خوانده است.


2. ابن رجب كه تا پايان عمر استاد از او بهره برد و خود، او را از مشايخش دانسته است؛
دربارة ابن قیم گفته‌اند كه از حسن خلق و مودت بهره‌مند بود، به كسی حقد و حسد نمی‌ورزید، عابد و خاضع و منیب بود، در اوقات آسودگی به استنساخ نوشته‌های خود و دیگران اهتمام می‌كرد و به جمع كردن كتاب علاقه‌ای وافر داشت و كتابخانه‌ای فراهم كرده بود كه پس از مرگ او، فرزندانش مدتها آن‌ها را می‌فروختند.


3. شمس‌الدين محمد بن احمد بن عبدالهادي مقدسي جمّاعيلي از محدثان مشهور سدة 8ق؛
از 728ق كه سال رهایی او از زندان قلعة دمشق بوده است تا 731ق كه به سفر حج رفت، از احوال او اطلاعی دقیق در دست نیست، اما این مقدار دانسته است كه حنبلیان، او را نمایندة صدیق و یار وفادار ابن تیمیه می‌دانستند و به امامت او در مدرسة جوزیه نماز می‌گزاردند. شكی نیست كه ابن قیم در این سالها به تألیف و تصنیف برخی از آثار خود اهتمام داشته است و نیز عده‌ای از حنبلیان پیرو ابن تیمیه برای روشن نمودن برخی از فتواهای وی نزد او می‌رفته‌اند. نیز احتمال دارد كه در همین سالها مجالس درسی نزد او برپا بوده باشد، ولی آنچه محقق می‌نماید، اینكه حلقة درس او از 743ق رسمیت و عمومیت یافته است، زیرا از صفر همان سال او را در مقام تدریس در مدرسة صدریه كه یكی دیگر از مدارس مهم حنبلیان در دمشق بوده است، می‌یابیم. ظاهراً به هنگام تدریس در مدرسة مذكور بوده است كه پاره‌ای از فتواهای ابن تیمیه را پی گرفته و عده‌ای از مخالفان را بیدار كرده است. چنانكه در نوشته‌ای كه پیش از محرم 746 در خصوص عدم ضرورت وجود محلل در «سبق» پرداخته بود و در آن رأی ابن تیمیه را تأیید كرده بود، تقی‌الدین سبكی احضارش كرد و او را به پذیرش رأی جمهور كه بر ضرورت وجود محلل در مسابقه اتفاق داشتند، واداشت. بار دیگر نیز در 750ق ابن قیم در مورد طلاق فتوایی داد و در آن نظر ابن تیمیه را اختیار كرد. محتمل است كه ابن قیم در این فتوا به انكار وقوع سه طلاق در یك لفظ پرداخته باشد كه پیش از او با ابن تیمیه نیز به سبب همین نظر، فقهای شافعی و حنفی مخالفت كرده بودند. به هر حال در این نوبت باز هم سبكی با او درافتاد. درگیری آنان به درازا كشید تا آنكه امیر سیف‌الدین بن فضل بَدَوی آن دو را به صلح فراخواند و آشتی داد. با همه مخالفت‌هایی كه با ابن قیم می‌شد، تا آخر عمر از كوشش و تلاش بی‌وقفة علمی‌باز نماند، چنانكه نه تنها دهها اثر كوتاه و بلند از خود بر جای گذاشت بلکه گروه بسیاری نیز نزد وی به شاگردی پرداختند؛ از جمله:


4. شمس‌الدين محمد بن عبدالقادر نابلسي حنبلي كه بيشتر نوشته‌هاي ابن قيم را نزد وي خوانده و فقه را از او آموخته است.
1. ابن كثیر كه به گفتة خود وی بیشتر از دیگران به ابن قیم نزدیك بوده است؛


علاوه بر اينها، از ديگر شاگردان ابن قيم كه به نام از آنان ياد كرده‌اند، دو فرزند اوست: يكي برهان‌الدين ابراهيم كه نزد پدر نحو و فقه آموخت و شرحي بر الفية ابن مالك نوشت و ديگري شرف‌الدين عبدالله كه از فاضلان روزگار خود بوده، تا جايي كه پس از درگذشت پدر به جاي او در مدرسة صدريه درس مي‌گفته است.
2. ابن رجب كه تا پایان عمر استاد از او بهره برد و خود، او را از مشایخش دانسته است؛


تدريس و تربيت شاگردان در مدرسة صدريه حدود 8 سال ابن قيم را به خود مشغول داشته است. گويا در واپسين سالهاي همين دوره به مكه سفري كرده و پس از بازگشت از اين سفر، ظاهراً بعد از آنكه ايامي را باز در مدرسة مذكور تدريس مي‌كرده است، درگذشته و در كنار مدفن مادرش در مقبرة باب صغير به خاك سپرده شده است.
3. شمس‌الدین محمد بن احمد بن عبدالهادی مقدسی جمّاعیلی از محدثان مشهور سدة 8ق؛


با توجه به اينكه ابن قيم در عقايد مشرب سلفي داشته است، بسياري از يافته‌هاي فلسفي، عرفاني و علمي را كه نشانه‌اي از آنها در اقوال سلف ديده نمي‌شد، نامقبول مي‌گرفت. ركن و پاية آراء ابن قيم كه در بسياري از نوشته‌هاي او تكرار شده، مسألة توحيد است. تعلق خاطر فراوان او به اين موضوع بدان جهت است كه توحيد، اساسي‌ترين مسأله در بينش سلفيان تلقي مي‌شده است. وي توحيد را نه تنها از نظر علمي و جنبة الهي مورد توجه داشته، بلكه به آن به عنوان يك اصل انساني كه در زندگي فردي وسلوك اجتماعي سهمي بسزا دارد، مي‌نگريسته است.  
4. شمس‌الدین محمد بن عبدالقادر نابلسی حنبلی كه بیشتر نوشته‌های ابن قیم را نزد وی خوانده و فقه را از او آموخته است.  


شناخت ابن قيم از قرآن و آراء او در زمينة تفسير و رد تأويل، نيز بخشي چشمگير از نوشته‌هاي او را در برگرفته است. او نه تنها بيشتر پندارهايش را به استناد نصوص قرآني تثبيت كرده، بلكه به نوشتن تفاسيري در خصوص برخي از سور كوتاه هم پرداخته است. به علاوه بر طبق گرايشي كه وي به سلف داشته، در تفسير نيز بر اقوال و آراء آنان بسيار تكيه كرده است، اما اتكاي بسيار زياد او بر سخنان صحابه و تابعين به آن معني نيست كه به استنباط‌هاي سلفي‌گري و عقيدتي و به آراء جدلي خود در تفسير آيات قرآني نپرداخته باشد. او با آنكه تأويلات همة فرق باطني را فاسد مي‌داند و تأويل را جنايتي بر مي‌شمارد كه در عالم اسلام روي داده و متأخران از اهل اصول و فقه را نيز فريفته است و با وجودي كه گروههاي ضاله و گمراه را در «حديث تفرقه» كساني مي‌داند كه به تأويل رغبت كرده‌اند، اما خود او نيز گاه گاهي به تأويلاتي در قرآن پرداخته است.
علاوه بر اینها، از دیگر شاگردان ابن قیم كه به نام از آنان یاد كرده‌اند، دو فرزند اوست: یكی برهان‌الدین ابراهیم كه نزد پدر نحو و فقه آموخت و شرحی بر الفیة ابن مالك نوشت و دیگری شرف‌الدین عبدالله كه از فاضلان روزگار خود بوده، تا جایی كه پس از درگذشت پدر به جای او در مدرسة صدریه درس می‌گفته است.


در علم حديث برخي از نويسندگان معاصر وي و نيز متأخر كوششها و شناخت ابن قيم را ستوده و به اعتناي زياد او در اين زمينه توجه داده‌اند و از عنايت او به متون حديث و رجال آن سخن گفته‌اند. پرداختن ابن قيم به روش شناخت اخبار آحاد و نشان دادن ضوابطي كه موضوع بودن حديثي را مي‌شناساند  و نوشتن يك دوره سيرة نبي (ص) براساس احاديث نبوي، نشانه‌هايي است بارز از تسلط او بر احاديث و اخبار.  
تدریس و تربیت شاگردان در مدرسة صدریه حدود 8 سال ابن قیم را به خود مشغول داشته است. گویا در واپسین سالهای همین دوره به مكه سفری كرده و پس از بازگشت از این سفر، ظاهراً بعد از آنكه ایامی‌را باز در مدرسة مذكور تدریس می‌كرده است، درگذشته و در كنار مدفن مادرش در مقبرة باب صغیر به خاك سپرده شده است.


ابن قيم كه از زمرة فقهاي روزگار خود بوده و به عنوان مفتي شناخته مي‌شده، به نظرية تغيير فتاوي و احكام و شيوه‌هاي ادارة امور در ازمنه قائل بوده است. به نظر او سياستهاي جزئي كه حاكمان بايد به كار گيرند، با اختلاف ازمنه فرق مي‌كند و اشتباه عده‌اي اين است كه اين گونه تدبيرها را كه رسول خدا و صحابه در عصر خود به كار برده‌اند، شرايع ابدي و عمومي تلقي مي‌كنند و تخلف از آن را روا نمي‌شمرند، لذا بايد در هر موردي كه تدبيري از پيشينيان رسيده، به دقت بررسي كرد كه آيا آن تدبير يك تقنين دائمي و همگاني است يا تابع مصالح وقت بوده و مقيد به زمان و مكان. ابن قيم كتاب ''الطرق الحكميّــة'' را براي اين نوشته است كه با ارائة شواهد زيادي نشان دهد، چگونه پيشينيان از تدبيرهاي عقلي براي احقاق حقوق مردم در مقام قضا و ادارة امور جامعه و تأمين مصالح عمومي مسلمين استفاده مي‌كرده و شيوه‌هاي مجاز را به آنچه در كتاب و سنت آمده، منحصر نمي‌دانسته‌اند.  
با توجه به اینكه ابن قیم در عقاید مشرب سلفی داشته است، بسیاری از یافته‌های فلسفی، عرفانی و علمی‌را كه نشانه‌ای از آن‌ها در اقوال سلف دیده نمی‌شد، نامقبول می‌گرفت. ركن و پایة آراء ابن قیم كه در بسیاری از نوشته‌های او تكرار شده، مسألة توحید است. تعلق خاطر فراوان او به این موضوع بدان جهت است كه توحید، اساسی‌ترین مسأله در بینش سلفیان تلقی می‌شده است. وی توحید را نه تنها از نظر علمی‌و جنبة الهی مورد توجه داشته، بلكه به آن به عنوان یك اصل انسانی كه در زندگی فردی وسلوك اجتماعی سهمی‌بسزا دارد، می‌نگریسته است.  


ابن قيم كه انديشة اصلاح‌طلبي در آداب و عادات ديني را در سر داشت، از اينكه به جهت اصلاح برخي از آنها نظريه‌هايي مخالف و متضاد با پسندهاي همگاني و معمول عامة مردم مطرح سازد، ترديد و تشويشي نداشت. از اين گونه است رأي و نظر او در انكار سفر كردن صرفاً براي زيارت قبور كه يك بار هم، چنانكه گفته شد، در پي ابراز چنين نظري به زندانش انداختند. نيز معتقد بود كه به هيچ روي ساختن مساجد و بقاع بر قبور روا نيست.
شناخت ابن قیم از قرآن و آراء او در زمینة تفسیر و رد تأویل، نیز بخشی چشمگیر از نوشته‌های او را در برگرفته است. او نه تنها بیشتر پندارهایش را به استناد نصوص قرآنی تثبیت كرده، بلكه به نوشتن تفاسیری در خصوص برخی از سور كوتاه هم پرداخته است. به علاوه بر طبق گرایشی كه وی به سلف داشته، در تفسیر نیز بر اقوال و آراء آنان بسیار تكیه كرده است، اما اتكای بسیار زیاد او بر سخنان صحابه و تابعین به آن معنی نیست كه به استنباط‌های سلفی‌گری و عقیدتی و به آراء جدلی خود در تفسیر آیات قرآنی نپرداخته باشد. او با آنكه تأویلات همة فرق باطنی را فاسد می‌داند و تأویل را جنایتی بر می‌شمارد كه در عالم اسلام روی داده و متأخران از اهل اصول و فقه را نیز فریفته است و با وجودی كه گروههای ضاله و گمراه را در «حدیث تفرقه» كسانی می‌داند كه به تأویل رغبت كرده‌اند، اما خود او نیز گاه گاهی به تأویلاتی در قرآن پرداخته است.


فلسفي انديشيدن در خصوص شرع و اصول دين يكي از سنتهاي فكري روزگار ابن قيم بوده است كه وي با آن درگير شده و آن را يك سنت فكري غير ديني تلقي كرده است. البته او چون ديگر متشرعان، فلسفه را به معناي «حكمت» مي‌پذيرد و آن را دو نوع مي‌داند: «قولي» كه كلام حق است، و «فعلي» كه فعل صواب است. حكمت در نظر او چيزي نيست، مگر طريق پيامبران كه متضمن قول حق و فعل صواب است. اين گونه حكمت كه به نظر ابن قيم عده‌اي اندك از فلاسفه همچون ابن رشد و ابوالبركات بغدادي به آن اعتنا داشته‌اند، آراء ارسطو را در الهيات برنمي‌تابد و حدوث عالم را اذعان دارد، صفات كمالي و افعال اختياري حق را اثبات مي‌كند، رسولان و شريعت هاي آنان را حرمت مي‌نهد و طوري وراي طور عقل را مي‌پذيرد، بيشتر به رياضي و طبيعي و توابع آنها مي‌پردازد و سخن گفتن در الهيات را خاص پيامبران مي‌داند.
در علم حدیث برخی از نویسندگان معاصر وی و نیز متأخر كوششها و شناخت ابن قیم را ستوده و به اعتنای زیاد او در این زمینه توجه داده‌اند و از عنایت او به متون حدیث و رجال آن سخن گفته‌اند. پرداختن ابن قیم به روش شناخت اخبار آحاد و نشان دادن ضوابطی كه موضوع بودن حدیثی را می‌شناساند  و نوشتن یك دوره سیرة نبی (ص) براساس احادیث نبوی، نشانه‌هایی است بارز از تسلط او بر احادیث و اخبار.  


او در حكمت متأثر از آراء و آثار ابن تيميه بوده و در انكار آراء فلسفي به نوشته‌هاي استادش كه چندين اثر در ابطال يافته‌ها و گفته‌هاي فلاسفه نوشته بوده، نظر داشته است. سرچشمة فلسفه به پندار ابن قيم به روزگاري مي‌رسد كه معارضة عقل و نقل با شبهات ابليس آغاز شد. او كه با شبهه‌هاي ابليس از طريق نقد و نظر شهرستاني آشنا بوده، مي‌پنداشته است كه بسياري از انديشه‌هاي فلسفي و آراء مذاهب از شبهات مذكور برخاسته است. درست است كه ابن قيم از ميان فرزانگان يونان سقراط را موحد دانسته و او را آشنا به صفات خدا و معتقد به معاد شناسانيده است  و افلاطون را كه به انكار عبادت اصنام پرداخته و به حدوث عالم قائل بوده، تأييد كرده است، ولي آنجا كه «عقليات يوناني» را رد مي‌كند، بيشتر نظر به ارسطو دارد كه به نظر ابن قيم وي عالم را قديم گفته و ديگر فلاسفه را فريفته است. او بيشتر فيلسوفاني را كه به سخنان ارسطو اعتنا كرده و او را معلم اول خوانده و منطقش را ميزان استدلال عقلي دانسته‌اند، از جملة «ملاحده» مي‌داند.
ابن قیم كه از زمرة فقهای روزگار خود بوده و به عنوان مفتی شناخته می‌شده، به نظریة تغییر فتاوی و احكام و شیوه‌های ادارة امور در ازمنه قائل بوده است. به نظر او سیاستهای جزئی كه حاكمان باید به كار گیرند، با اختلاف ازمنه فرق می‌كند و اشتباه عده‌ای این است كه این گونه تدبیرها را كه رسول خدا و صحابه در عصر خود به كار برده‌اند، شرایع ابدی و عمومی‌تلقی می‌كنند و تخلف از آن را روا نمی‌شمرند، لذا باید در هر موردی كه تدبیری از پیشینیان رسیده، به دقت بررسی كرد كه آیا آن تدبیر یك تقنین دائمی‌و همگانی است یا تابع مصالح وقت بوده و مقید به زمان و مكان. ابن قیم كتاب الطرق الحكمیّــة را برای این نوشته است كه با ارائة شواهد زیادی نشان دهد، چگونه پیشینیان از تدبیرهای عقلی برای احقاق حقوق مردم در مقام قضا و ادارة امور جامعه و تأمین مصالح عمومی‌مسلمین استفاده می‌كرده و شیوه‌های مجاز را به آنچه در كتاب و سنت آمده، منحصر نمی‌دانسته‌اند.  


به رغم برخورد سطحي ابن قيم با فلسفه و فيلسوفاني چون فارابي، ابن سينا، محمد بن زكرياي رازي و به ويژه خواجه نصيرالدين طوسي، ستيهندگي او با تصوف و آداب خانقاهي و نيز برخورد او با عرفان فلسفي بر اثر آگاهي و تأمل بيشتر رخ نموده، هر چند در اين مورد هم وي از شناختي كامل و محققانه برخوردار نبوده است. او را عارفي دانسته‌اند كه بر علوم اهل معارف آگاه بوده و در دقايق عرفان وارد شده و متون تصوف و برخي رجال صوفيه را مي‌شناخته است. اين نظر دربارة ابن قيم به صورتي كه او را عارف تشريعي حنبلي بناميم، مقبول است، اما اين سخن كه او عارفي بوده است صوفي جاي ترديد دارد، زيرا اگرچه گفته شده است او بسيار عبادت مي‌كرده و ذكر مي‌گفته، اما آنچه مسلم است و از مطاوي اقوال او برمي‌آيد، اين است كه وي يافته‌ها و پسندهاي عرفاني و آداب خانقاهي را كه مؤيدات آنها در كتاب و سنت ديده نشود يا گفتار سلف آنها را تأييد نكند، نمي‌پذيرد و حتي ادعا دارد كه مواجيد و احوال صوفيه را مي‌بايست بر علم عرضه كرد و درستي و نادرستي آنها را از طريق علم بازشناخت.
ابن قیم كه اندیشة اصلاح‌طلبی در آداب و عادات دینی را در سر داشت، از اینكه به جهت اصلاح برخی از آن‌ها نظریه‌هایی مخالف و متضاد با پسندهای همگانی و معمول عامة مردم مطرح سازد، تردید و تشویشی نداشت. از این گونه است رأی و نظر او در انكار سفر كردن صرفاً برای زیارت قبور كه یك بار هم، چنانكه گفته شد، در پی ابراز چنین نظری به زندانش انداختند. نیز معتقد بود كه به هیچ روی ساختن مساجد و بقاع بر قبور روا نیست.


نقد و رد ابن قيم بر پسندها و تأملات خانقاهي و نيز ستيز او با وحدت وجوديان آنگاه نظام يافته كه بر آثار ابن تيميه، در اين زمينه تأمل كرده است. هرچند او بر پاره‌اي از تأويلات صوفيه خرده مي‌گيرد و آنان را از صنف خوارج و معتزله بر مي‌شمارد، اما بيشترين انتقادات را بر بعضي از آداب، مصطلحات و باورهاي صوفياني وارد مي‌داند كه اهل سُكرند و به تصوف عاشقانه تعلق دارند.
فلسفی اندیشیدن در خصوص شرع و اصول دین یكی از سنتهای فكری روزگار ابن قیم بوده است كه وی با آن درگیر شده و آن را یك سنت فكری غیر دینی تلقی كرده است. البته او چون دیگر متشرعان، فلسفه را به معنای «حكمت» می‌پذیرد و آن را دو نوع می‌داند: «قولی» كه كلام حق است، و «فعلی» كه فعل صواب است. حكمت در نظر او چیزی نیست، مگر طریق پیامبران كه متضمن قول حق و فعل صواب است. این گونه حكمت كه به نظر ابن قیم عده‌ای اندك از فلاسفه همچون ابن رشد و ابوالبركات بغدادی به آن اعتنا داشته‌اند، آراء ارسطو را در الهیات برنمی‌تابد و حدوث عالم را اذعان دارد، صفات كمالی و افعال اختیاری حق را اثبات می‌كند، رسولان و شریعت‌های آنان را حرمت می‌نهد و طوری ورای طور عقل را می‌پذیرد، بیشتر به ریاضی و طبیعی و توابع آن‌ها می‌پردازد و سخن گفتن در الهیات را خاص پیامبران می‌داند.


ولي در مجموع روي سخن ابن قيم بيشتر به خانقاهيان خلف است كه آنان را به جهل نسبت مي‌دهد، اما صوفيان سلف مانند جنيد، بايزيد بسطامي و سري سقطي به نزد او عارفاني بوده‌اند كه جانب قرآن و سنت را رعايت مي‌كرده‌اند و بين آن دو سلوك مي‌نموده‌اند. (39)
او در حكمت متأثر از آراء و آثار ابن تیمیه بوده و در انكار آراء فلسفی به نوشته‌های استادش كه چندین اثر در ابطال یافته‌ها و گفته‌های فلاسفه نوشته بوده، نظر داشته است. سرچشمة فلسفه به پندار ابن قیم به روزگاری می‌رسد كه معارضة عقل و نقل با شبهات ابلیس آغاز شد. او كه با شبهه‌های ابلیس از طریق نقد و نظر شهرستانی آشنا بوده، می‌پنداشته است كه بسیاری از اندیشه‌های فلسفی و آراء مذاهب از شبهات مذكور برخاسته است. درست است كه ابن قیم از میان فرزانگان یونان سقراط را موحد دانسته و او را آشنا به صفات خدا و معتقد به معاد شناسانیده است  و افلاطون را كه به انكار عبادت اصنام پرداخته و به حدوث عالم قائل بوده، تأیید كرده است، ولی آنجا كه «عقلیات یونانی» را رد می‌كند، بیشتر نظر به ارسطو دارد كه به نظر ابن قیم وی عالم را قدیم گفته و دیگر فلاسفه را فریفته است. او بیشتر فیلسوفانی را كه به سخنان ارسطو اعتنا كرده و او را معلم اول خوانده و منطقش را میزان استدلال عقلی دانسته‌اند، از جملة «ملاحده» می‌داند.
 
به رغم برخورد سطحی ابن قیم با فلسفه و فیلسوفانی چون فارابی، ابن سینا، محمد بن زكریای رازی و به ویژه خواجه نصیرالدین طوسی، ستیهندگی او با تصوف و آداب خانقاهی و نیز برخورد او با عرفان فلسفی بر اثر آگاهی و تأمل بیشتر رخ نموده، هر چند در این مورد هم وی از شناختی كامل و محققانه برخوردار نبوده است. او را عارفی دانسته‌اند كه بر علوم اهل معارف آگاه بوده و در دقایق عرفان وارد شده و متون تصوف و برخی رجال صوفیه را می‌شناخته است. این نظر دربارة ابن قیم به صورتی كه او را عارف تشریعی حنبلی بنامیم، مقبول است، اما این سخن كه او عارفی بوده است صوفی جای تردید دارد، زیرا اگرچه گفته شده است او بسیار عبادت می‌كرده و ذكر می‌گفته، اما آنچه مسلم است و از مطاوی اقوال او برمی‌آید، این است كه وی یافته‌ها و پسندهای عرفانی و آداب خانقاهی را كه مؤیدات آن‌ها در كتاب و سنت دیده نشود یا گفتار سلف آن‌ها را تأیید نكند، نمی‌پذیرد و حتی ادعا دارد كه مواجید و احوال صوفیه را می‌بایست بر علم عرضه كرد و درستی و نادرستی آن‌ها را از طریق علم بازشناخت.
 
نقد و رد ابن قیم بر پسندها و تأملات خانقاهی و نیز ستیز او با وحدت وجودیان آنگاه نظام یافته كه بر آثار ابن تیمیه، در این زمینه تأمل كرده است. هرچند او بر پاره‌ای از تأویلات صوفیه خرده می‌گیرد و آنان را از صنف خوارج و معتزله بر می‌شمارد، اما بیشترین انتقادات را بر بعضی از آداب، مصطلحات و باورهای صوفیانی وارد می‌داند كه اهل سُكرند و به تصوف عاشقانه تعلق دارند.
 
ولی در مجموع روی سخن ابن قیم بیشتر به خانقاهیان خلف است كه آنان را به جهل نسبت می‌دهد، اما صوفیان سلف مانند جنید، بایزید بسطامی‌و سری سقطی به نزد او عارفانی بوده‌اند كه جانب قرآن و سنت را رعایت می‌كرده‌اند و بین آن دو سلوك می‌نموده‌اند. (39)


در ادامه برخی از شخصیت‌های مذهبی تاریخی اردن از کتاب معجم البلدان و همچنین تاریخ دمشق آمده است که غالباً راویان حدیث می‌باشند:
در ادامه برخی از شخصیت‌های مذهبی تاریخی اردن از کتاب معجم البلدان و همچنین تاریخ دمشق آمده است که غالباً راویان حدیث می‌باشند:


1. بوطاهر حسين پسر محمد پسر حسين پسر عامر پسر احمد كه به نام ابن خراشه انصارى خزرجى مقرى آبلى نيز شناخته می‌شود. وی در هفدهم ربيع دوم 428 در گذشت. (1/39)
1. بوطاهر حسین پسر محمد پسر حسین پسر عامر پسر احمد كه به نام ابن خراشه انصارى خزرجى مقرى آبلى نیز شناخته می‌شود. وی در هفدهم ربیع دوم 428 در گذشت. (1/39)


‏2. حسّان كلبى پسر مالك پسر بحدل پسر أنيف پسر دلجه پسر قناعه پسر عدى پسر زهير پسر حارثه پسر جناب پسر هبل كلبى که اعراب او را اردنی مى‏دانند زيرا فرماندار آنجا و فلسطين ‏بود.(2/39)
‏2. حسّان كلبى پسر مالك پسر بحدل پسر أنیف پسر دلجه پسر قناعه پسر عدى پسر زهیر پسر حارثه پسر جناب پسر هبل كلبى که اعراب او را اردنی مى‏دانند زیرا فرماندار آنجا و فلسطین ‏بود.(2/39)


3. وليد پسر مسلمه اردنى،
3. ولید پسر مسلمه اردنى،


4. بوسلمه حكم پسر عبد الله پسر خطّاف اردنى،
4. بوسلمه حكم پسر عبد الله پسر خطّاف اردنى،
خط ۱۸۲: خط ۱۸۵:
6. عباده پسر نسى‏ء اردنى،
6. عباده پسر نسى‏ء اردنى،


7. محمد پسر سعيد مصلوب اردنى مشهور،
7. محمد پسر سعید مصلوب اردنى مشهور،


8. على پسر اسحاق اردنى،
8. على پسر اسحاق اردنى،


9. نعيم پسر سلامه سبائى (يا شيبانى، يا غسّانى) حميرى اردنى،
9. نعیم پسر سلامه سبائى (یا شیبانى، یا غسّانى) حمیرى اردنى،
 
10. عتبه پسر حكیم، بو العباس همدانى  اردنى طبرانى،که در صور در سال 147 درگذشت.(3/39)


10. عتبه پسر حكيم، بو العباس همدانى  اردنى طبرانى،که در صور در سال 147 درگذشت.(3/39)
11. ساریه بیسانى،


11. ساريه بيسانى،
12. عبد الوارث پسر حسن پسر عمر قرشى معروف به ترجمان بیسانى،


12. عبد الوارث پسر حسن پسر عمر قرشى معروف به ترجمان بيسانى،
13. قاضى با فضیلت ابو على عبد  الرحیم پسر على بیسانى وزیر ملك ناصر یوسف پسر ایوب كه همه كاره دولت وى مى‏بود. او در فصاحت و بلاغت و انشا سرآمد پیشینیان و پسینیان بود و در مصر به سال 596 درگذشت، (4/39)


13. قاضى با فضيلت ابو على عبد  الرحيم پسر على بيسانى وزير ملك ناصر يوسف پسر ايوب كه همه كاره دولت وى مى‏بود. او در فصاحت و بلاغت و انشا سرآمد پيشينيان و پسينيان بود و در مصر به سال 596 درگذشت، (4/39)  
14. یحیى بن عبد العزیز الأردنیّ، (5/39)


14. يحيى بن عبد العزيز الأردنيّ، (5/39)
15. إبراهیم بن أحمد بن الحسن ابن علی بن الحسن بن حسنون أبو الحسین الأردنیّ  الشاهد، (6/39)


15. إبراهيم بن أحمد بن الحسن ابن علي بن الحسن بن حسنون أبو الحسين الأردنيّ  الشاهد، (6/39)
16. الحكم بن عبد اللّه بن خطّاف  أبو سلمة العاملی الأردنی، صاحب تاریخ دمشق چند روایت با اسناد خوداز رسول خدا  از او نقل می‌کند.(7/39)


16. الحكم بن عبد اللّه بن خطّاف  أبو سلمة العاملي الأردني، صاحب تاریخ دمشق چند روایت با اسناد خوداز رسول خدا  از او نقل می‌کند.(7/39)
17.  رجاء بن حیویــۀ  بن جندل یا حزول که گفته می‌شود جدش از صحابه بوده است. صاحب تاریخ دمشق در سلسله روات این حدیث از پیامبر از او نام می‌برد: «العلم بالتعلّم، و الحلم بالتحلّم، و من یتحرّ الخیر یعطه، و من یتوقّ الشرّ یتوقه»، به نقلی او را از اهالی بیسان اردن می‌داند که به فلسطین کوچ کرده است. (8/39)


17.  رجاء بن حيويــۀ  بن جندل یا حزول که گفته می‌شود جدش از صحابه بوده است. صاحب تاریخ دمشق در سلسله روات این حدیث از پیامبر از او نام می‌برد: «العلم بالتعلّم، و الحلم بالتحلّم، و من يتحرّ الخير يعطه، و من يتوقّ الشرّ يتوقه»، به نقلی او را از اهالی بیسان اردن می‌داند که به فلسطین کوچ کرده است. (8/39)
18. عامر بن لدین، (9/39)


18. عامر بن لدين، (9/39)
19. عبادة بن نسی الكندی الأردنّی أبو عمر قاضی طبریه، عبد الملك بن مروان او را بر قضاء اردنّ گماشت وچون عمر بن عبد العزیز خلیفه شد او را والی جند الأردن‏ قرار داد.(10/39)


19. عبادة بن نسي الكندي الأردنّي أبو عمر قاضي طبريه، عبد الملك بن مروان او را بر قضاء اردنّ گماشت وچون عمر بن عبد العزيز خلیفه شد او را والی جند الأردن‏ قرار داد.(10/39)
20. عبد الرّحمن بن عبید یا ابن عبد، أبو راشد الأردنّی، صحبت پیامبر را درک کرده و پیامبر صلى اللّه علیه و سلم او را نام و کنیه داده است.(11/39)


20. عبد الرّحمن بن عبيد یا ابن عبد، أبو راشد الأردنّي، صحبت پیامبر را درک کرده و پیامبر صلى اللّه عليه و سلم او را نام و کنیه داده است.(11/39)
21. عتبــۀ بن أبی حكیم أبو العبّاس الهمدانی الأردنّی الطّبرانی، (12/39)


21. عتبــۀ بن أبي حكيم أبو العبّاس الهمداني الأردنّي الطّبراني، (12/39)
22. موسى بن یسار الأردنیّ، (13/39)


22. موسى بن يسار الأردنيّ، (13/39)
23. یحیى بن عبد العزیز أبو عبد العزیز الاردنی، (14/39)


23. يحيى بن عبد العزيز أبو عبد العزيز الاردنی، (14/39)
24. یحیى بن عبد العزیز أبو عبد العزیز الأردنّی بركــۀ الأردنّیّ، (15/39)


24. يحيى بن عبد العزيز أبو عبد العزيز الأردنّي بركــۀ الأردنّيّ، (15/39)
25. عُروة بن رُویم اللّخمیّ، فقیه و محدّث، أبوالقاسم الأُردُنیّ، در سال 140 یا 135 وفات کرده است. (16/39)  


25. عُروة بن رُويم اللّخميّ، فقيه و محدّث، أبوالقاسم الأُردُنيّ، در سال 140 یا 135 وفات کرده است. (16/39)  
26. عبد الله بن حوالة الأزدی‏، واقدی تاریخ  درگذشت او را به قطع در سال 85 می‌داند و ابن یونس و ابن عبد البر تاریخ قطعی مرگ اورا سال 80 می‌دانند.(17/39)


26. عبد الله بن حوالة الأزدي‏، واقدي تاریخ  درگذشت او را به قطع در سال 85 می داند و ابن يونس و ابن عبد البر تاریخ قطعی مرگ اورا سال 80 می‌دانند.(17/39)




'''6-6 شخصيت‌هاي ديني معاصر متنفذ'''
6-6 شخصیت‌های دینی معاصر متنفذ


'''سيد حسن بن علي سقاف''' از علما و نويسندگان سني اردني مي‌باشد. وي از جمله شخصيت‌هايي هست که با تحقيق و نگارش آثار خوب، بخشي از وظيفة خود را در روشن گري جهان اسلام عمل نموده است. وي در همايش‌ها و سمينارهاي بين المللي اسلامي‌زيادي شرکت نمود.
سید حسن بن علی سقاف از علما و نویسندگان سنی اردنی می‌باشد. وی از جمله شخصیت‌هایی هست که با تحقیق و نگارش آثار خوب، بخشی از وظیفة خود را در روشن گری جهان اسلام عمل نموده است. وی در همایش‌ها و سمینارهای بین المللی اسلامی‌زیادی شرکت نمود.


سيد حسن بن علي بن هاشم السقاف، متولد چهارم شوال 1380 ه.ق. / 1961 م. در اردن از نوادگان پيامبر (ص) است که نسبش با 32 واسطه به امام صادق (ع) مي رسد. وي شافعي مذهب و از نظر کلامي اشعري است.
سید حسن بن علی بن هاشم السقاف، متولد چهارم شوال 1380 ه.ق. / 1961 م. در اردن از نوادگان پیامبر (ص) است که نسبش با 32 واسطه به امام صادق (ع) می‌رسد. وی شافعی مذهب و از نظر کلامی‌اشعری است.


حسن سقاف تحصيلات ابتدايي را در اردن گذراند و در سال 1978م. به دمشق سفر کرد و در درس بزرگان دمشق شرکت کرد و کتاب ''عمدة السالک'' و ''عدة الناسک'' را نزد شيخ هاشم مجذوب و کتاب ''کبري اليقينيات'' و ''شرح الاربعين النوويــة'' را نزد شيخ محمد سعيد رمضان البوطي آموخت و از ديگر علما همچون شيخ حسين خطاب و شيخ اسعد صاغرجي، نيز بهره جسته است. حسن سقاف بعد از بازگشت از دمشق به اردن از علماي اردن نيز استفاده علمي کرد چنانچه کتاب ''الفرائض'' و ''المواريث'' را نزد شيخ قاضي مطيع حمامي و کتاب ''شرح الجوهره'' باجوري را نزد شيخ محمد هليل و متن ''الاجروميــة'' و ''شرح'' شيخ احمد زيني دحلان را نزد شيخ احمد خضري آموخت. سپس به کشور مغرب سفر کرد و از محضر استاداني مانند سيد عبدالله بن صديق غماري محدث بزرگ مغرب استفاده برد. حسن السقاف اجازه هاي علمي فراواني از اساتيد خود دريافت کرد تا آنجا در کتاب ''الاتحاف بأسانيد'' و ''شيوخ حسن بن علي السقاف'' نام 40 تن از مشايخ وي که به ايشان اجازه علمي داده‌اند، ذکر شده است از جمله سيد عبدالعزيز بن صديق غماري و سيد عبد الحي بم صديق غماري و شيخ ابوالفيض ياسين فاداني مکي و شيخ حبيب الرحمن اعظمي.
حسن سقاف تحصیلات ابتدایی را در اردن گذراند و در سال 1978م. به دمشق سفر کرد و در درس بزرگان دمشق شرکت کرد و کتاب عمدة السالک و عدة الناسک را نزد شیخ هاشم مجذوب و کتاب کبری الیقینیات و شرح الاربعین النوویــة را نزد شیخ محمد سعید رمضان البوطی آموخت و از دیگر علما همچون شیخ حسین خطاب و شیخ اسعد صاغرجی، نیز بهره جسته است. حسن سقاف بعد از بازگشت از دمشق به اردن از علمای اردن نیز استفاده علمی‌کرد چنانچه کتاب الفرائض و المواریث را نزد شیخ قاضی مطیع حمامی‌و کتاب شرح الجوهره باجوری را نزد شیخ محمد هلیل و متن الاجرومیــة و شرح شیخ احمد زینی دحلان را نزد شیخ احمد خضری آموخت. سپس به کشور مغرب سفر کرد و از محضر استادانی مانند سید عبدالله بن صدیق غماری محدث بزرگ مغرب استفاده برد. حسن السقاف اجازه‌های علمی‌فراوانی از اساتید خود دریافت کرد تا آنجا در کتاب الاتحاف بأسانید و شیوخ حسن بن علی السقاف نام 40 تن از مشایخ وی که به ایشان اجازه علمی‌داده‌اند، ذکر شده است از جمله سید عبدالعزیز بن صدیق غماری و سید عبد الحی بم صدیق غماری و شیخ ابوالفیض یاسین فادانی مکی و شیخ حبیب الرحمن اعظمی.


بسياري از بزرگان اهل سنت او را مورد تمجيد قرار داده اند از آن جمله؛ عبد العزيز بن صديق غماري در نامه اي که به حسن سقاف مي نويسد او را علامه و محدث خطاب مي‌کند. هم چنين سيد عبدالله بن صديق غماري استاد حسن سقاف 5 نامه براي حسن سقاف مي نويسد و او را زبان ناطق و حجت خود معرفي مي کند و وجود او را رحمت و در اين عصر بدون نزاع ، ناصر السنــة و نابغه مي خواند. سعيد فوده نيز او را تمجيد مي کند. حسن سقاف به خاطر مواضع ضد وهابي که دارد، مورد انتقاد بزرگان وهابي و سلفي قرار گرفته است به ويژه اين که وي در سال هاي اخير در شبکه ''المستقلــة'' به مناظره با شيخ عدنان عرعور پرداخته و تفکرات ابن تيميه را نقد کرده است. وي فعاليت هاي سياسي قابل توجهي داشته است از جمله؛  
بسیاری از بزرگان اهل سنت او را مورد تمجید قرار داده اند از آن جمله؛ عبد العزیز بن صدیق غماری در نامه ای که به حسن سقاف می‌نویسد او را علامه و محدث خطاب می‌کند. هم چنین سید عبدالله بن صدیق غماری استاد حسن سقاف 5 نامه برای حسن سقاف می‌نویسد و او را زبان ناطق و حجت خود معرفی می‌کند و وجود او را رحمت و در این عصر بدون نزاع ، ناصر السنــة و نابغه می‌خواند. سعید فوده نیز او را تمجید می‌کند. حسن سقاف به خاطر مواضع ضد وهابی که دارد، مورد انتقاد بزرگان وهابی و سلفی قرار گرفته است به ویژه این که وی در سال‌های اخیر در شبکه المستقلــة به مناظره با شیخ عدنان عرعور پرداخته و تفکرات ابن تیمیه را نقد کرده است. وی فعالیت‌های سیاسی قابل توجهی داشته است از جمله؛  


1. وحدت اسلامي: حسن سقاف قائل است بين مسلماناني مثل اهل سنت و اماميه و زيديه و اباضيه که عقيده تنزيهي دارند بايد وحدت ايجاد شود.
1. وحدت اسلامی: حسن سقاف قائل است بین مسلمانانی مثل اهل سنت و امامیه و زیدیه و اباضیه که عقیده تنزیهی دارند باید وحدت ایجاد شود.


2. حسن سقاف براي تقريب مذاهب اسلامي دو بار در تلويزيون امارات در سال 1418 ق و 1419 ق دعوت شده و حضور يافته است.
2. حسن سقاف برای تقریب مذاهب اسلامی‌دو بار در تلویزیون امارات در سال 1418 ق و 1419 ق دعوت شده و حضور یافته است.


3. حضور حسن سقاف در کنگره کشور سريلانکا براي تقريب مذاهب و عقيده تنزيه و مشکلات وهابيت و سلفي ها. حسن سقاف قائل است وهابيت امروزه موجب اختلاف بين مسلمانان هستند.
3. حضور حسن سقاف در کنگره کشور سریلانکا برای تقریب مذاهب و عقیده تنزیه و مشکلات وهابیت و سلفی ها. حسن سقاف قائل است وهابیت امروزه موجب اختلاف بین مسلمانان هستند.


4. حضور حسن سقاف در سال 1419 در کنگره دمشق براي تقريب مذاهب اسلامي.
4. حضور حسن سقاف در سال 1419 در کنگره دمشق برای تقریب مذاهب اسلامی.


5. ملاقات با پادشاه عمان و علماي اباضيه همچون شيخ احمد خليلي.
5. ملاقات با پادشاه عمان و علمای اباضیه همچون شیخ احمد خلیلی.


6. حسن سقاف دو بار در کنگره تقريب مذاهب اسلامي در تهران حضور يافت.
6. حسن سقاف دو بار در کنگره تقریب مذاهب اسلامی‌در تهران حضور یافت.


7. حسن سقاف قائل است خروج بر حاکم جائر و ظالم جايز است، چنان‌که امام حسين (ع) عليه يزيد قيام کرده است. او در ''صحيح عقيدۀ طحاويه'' مي‌نويسد: «ففکرة عدم الخروج علي ائمــة الجور ليست صحيحــة، و هي مخالفــة للقرآن والسنــة و عمل الصحابــة و ائمــة التابعين من اهل السنــة والجماعــة، و خلف من بعدهم خلف غيروا و بدلوا هذا الفکرة خوفا من التنکيل و التعذيب قهرا و ذلــة و استنکانــة».
7. حسن سقاف قائل است خروج بر حاکم جائر و ظالم جایز است، چنان‌که امام حسین (ع) علیه یزید قیام کرده است. او در صحیح عقیدۀ طحاویه می‌نویسد: «ففکرة عدم الخروج علی ائمــة الجور لیست صحیحــة، و هی مخالفــة للقرآن والسنــة و عمل الصحابــة و ائمــة التابعین من اهل السنــة والجماعــة، و خلف من بعدهم خلف غیروا و بدلوا هذا الفکرة خوفا من التنکیل و التعذیب قهرا و ذلــة و استنکانــة».


8. يکي از فعاليت هاي اجتماعي و علمي حسن سقاف اين بود که در شبکه مستقله با عدنان عرعور وهابي، روي تجسيم ابن تيميه و افکار منحرف او مناظره کرده بود. وي همچنين کتابهاي زيادي درباره موضوعات اجتماعي، اصولي، فقهي و اعتقادي نوشته است که در مجموع به بيش از 80 عنوان مي رسد که غالبا در رد افکار وهابيت و متسلفين مخصوصا الباني است. (40)
8. یکی از فعالیت‌های اجتماعی و علمی‌حسن سقاف این بود که در شبکه مستقله با عدنان عرعور وهابی، روی تجسیم ابن تیمیه و افکار منحرف او مناظره کرده بود. وی همچنین کتابهای زیادی درباره موضوعات اجتماعی، اصولی، فقهی و اعتقادی نوشته است که در مجموع به بیش از 80 عنوان می‌رسد که غالبا در رد افکار وهابیت و متسلفین مخصوصا البانی است. (40)


آثار وي به بيش از 80 عنوان مي‌رسد که غالب آنها در زمينه پاسخگويي و بررسي افکار سلفي است. برخي از آنها نيز در زمينه فقه و حديث و توحيد و... مي‌باشد. برخي از آنها عبارتند از: 1- ''صحيح شرح العقيدة الطحاويــة''. 2- ''الإمتاع والاستقصاء لأدلــة تحريم التبرع بالأعضاء''. 3- ''عقيدة أهل السنــة والجماعــة''. 4- ''شرح لعمدة السالك وعدة الناسك''. 5- ''احتجاج الخائب بعبارة من ادعى الإجماع فهو كاذب''. 6- ''بهجــة الناظر في التوسل بالنبي الطاهر، صلى الله عليه وسلم''. 7- ''الإغاثــة بأدلــة الاستغاثــة''. 8- ''و هم سيء البخت، الذي حرّم صيام السبت''. 9- ''تناقضات الألباني الواضحات''،3 أجزاء. 10- ''التنبيه والرد على معتقد قدم العالم والحد''. (41)
آثار وی به بیش از 80 عنوان می‌رسد که غالب آن‌ها در زمینه پاسخگویی و بررسی افکار سلفی است. برخی از آن‌ها نیز در زمینه فقه و حدیث و توحید و... می‌باشد. برخی از آن‌ها عبارتند از: 1- صحیح شرح العقیدة الطحاویــة. 2- الإمتاع والاستقصاء لأدلــة تحریم التبرع بالأعضاء. 3- عقیدة أهل السنــة والجماعــة. 4- شرح لعمدة السالك وعدة الناسك. 5- احتجاج الخائب بعبارة من ادعى الإجماع فهو كاذب. 6- بهجــة الناظر فی التوسل بالنبی الطاهر، صلى الله علیه وسلم. 7- الإغاثــة بأدلــة الاستغاثــة. 8- و هم سیء البخت، الذی حرّم صیام السبت. 9- تناقضات الألبانی الواضحات،3 أجزاء. 10- التنبیه والرد على معتقد قدم العالم والحد. (41)


'''[[مشهور بن حسن آل سلمان]]''' (متولد 1380ق)، عالم سلفي اهل سنت و صاحب تأليفات و تحقيقات جديد. ''الأشاعرة في ميزان أهل السنــة''، از جمله آثار اوست. ‫در سال 1380ق، در فلسطين در خانواده‌اي مذهبي متولد شد. در سال (1387ق/1967م)، بر اثر جنگي که يهوديان به راه انداختند، او و خانواده‌اش به اردن مهاجرت کردند و در عمان البلقاء ساکن شدند. تحصيلات متوسطه را در همان جا گذراند و در سال 1400ق، به دانشکده شريعت پيوست و در بخش «فقه و مباني آن» مشغول به تحصيل شد و به علوم شريعت نوراني و مطالعه و تحصيل در آن اهتمام ورزيد و بخش بزرگي از ''المجموع'' نووي، ''المغني'' ابن قدامه، ''تفسير'' ابي‌الفداء، ''تفسير'' قرطبي، ''صحيح'' بخاري با شرح حافظ عسقلاني و ''صحيح'' مسلم با شرح نووي را مطالعه کرد. وي تحت تأثير جمعي از علما و محققين سلفي چون احمد بن تيميه و شاگردش ابن قيم جوزيه بود. از اساتيد وي مي توان از شيخ محمد ناصر الدين الباني و شيخ مصطفي الزرقاء نام برد.
[[مشهور بن حسن آل سلمان]] (متولد 1380ق)، عالم سلفی اهل سنت و صاحب تألیفات و تحقیقات جدید. الأشاعرة فی میزان أهل السنــة، از جمله آثار اوست. ‫در سال 1380ق، در فلسطین در خانواده‌ای مذهبی متولد شد. در سال (1387ق/1967م)، بر اثر جنگی که یهودیان به راه انداختند، او و خانواده‌اش به اردن مهاجرت کردند و در عمان البلقاء ساکن شدند. تحصیلات متوسطه را در همان جا گذراند و در سال 1400ق، به دانشکده شریعت پیوست و در بخش «فقه و مبانی آن» مشغول به تحصیل شد و به علوم شریعت نورانی و مطالعه و تحصیل در آن اهتمام ورزید و بخش بزرگی از المجموع نووی، المغنی ابن قدامه، تفسیر ابی‌الفداء، تفسیر قرطبی، صحیح بخاری با شرح حافظ عسقلانی و صحیح مسلم با شرح نووی را مطالعه کرد. وی تحت تأثیر جمعی از علما و محققین سلفی چون احمد بن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزیه بود. از اساتید وی می‌توان از شیخ محمد ناصر الدین البانی و شیخ مصطفی الزرقاء نام برد.


وي از بنيان‌گذاران و سردبيران و نويسندگان مجله ''الأصالــة'' (انتشار در اردن) بوده است و يکي از بنيان‌گذاران مرکز مطالعات متدولوژي و تحقيقات علمي امام الباني است؛ او همچنين حلقه علم و افتاء را ايجاد کرده و در نشست‌هاي علمي شرکت مي کند.
وی از بنیان‌گذاران و سردبیران و نویسندگان مجله الأصالــة (انتشار در اردن) بوده است و یکی از بنیان‌گذاران مرکز مطالعات متدولوژی و تحقیقات علمی‌امام البانی است؛ او همچنین حلقه علم و افتاء را ایجاد کرده و در نشست‌های علمی‌شرکت می‌کند.


علماي اهل سنت، همچون: شيخ محمد نصيرالدين آلباني، شيخ بکر ابوزيد، مقبل بن هادي وادعي و... او و نوشته‌هاي او را ستوده‌اند.  
علمای اهل سنت، همچون: شیخ محمد نصیرالدین آلبانی، شیخ بکر ابوزید، مقبل بن هادی وادعی و... او و نوشته‌های او را ستوده‌اند.  


وي داراي صفحه شخصي در اينترنت و آثار متعددي است از جمله: ''مقدمه بر رسالــة لطيفــة جامعــة في أصول الفقه المهمــة''؛ تصحيح ''سبيل الرشاد في هدي خير العباد''؛ تصحيح ''الاعتصام؛ الأشاعرة في ميزان أهل السنــة؛'' ‫مقدمه بر ''الفوائد الزينيــة في مذهب الحنفيــة''؛ تصحيح ''جلاء الأفهام في فضل الصلاة و السلام على محمد خير الأنام''؛ مقدمه بر ''أحكام النظر إلى المحرمات و ما فيه من الخطر و الآفات و الرد علي من استباح''؛ مقدمه بر ''جهود الإمام الألباني ناصر السنــة و الدين في بيان عقيدة السلف الصالحين في الإيمان بالله رب العالمين؛ السعي الحميد في مشروعيــة المسعي الجديد''.(42)
وی دارای صفحه شخصی در اینترنت و آثار متعددی است از جمله: مقدمه بر رسالــة لطیفــة جامعــة فی أصول الفقه المهمــة؛ تصحیح سبیل الرشاد فی هدی خیر العباد؛ تصحیح الاعتصام؛ الأشاعرة فی میزان أهل السنــة؛ ‫مقدمه بر الفوائد الزینیــة فی مذهب الحنفیــة؛ تصحیح جلاء الأفهام فی فضل الصلاة و السلام على محمد خیر الأنام؛ مقدمه بر أحكام النظر إلى المحرمات و ما فیه من الخطر و الآفات و الرد علی من استباح؛ مقدمه بر جهود الإمام الألبانی ناصر السنــة و الدین فی بیان عقیدة السلف الصالحین فی الإیمان بالله رب العالمین؛ السعی الحمید فی مشروعیــة المسعی الجدید.(42)


'''[[سعيد عبداللطيف فوده]]''' متولد (1967م) در شهر کرامــة اردن؛ از علماي حاضر شافعي و استاد در عقايد اسلامي، پژوهشگر و متکلم به روش اشاعره است. داراي دانش گسترده در فلسفه و منطق و آشنا به زبان انگليسي است. او را ابوالفداء و سيف اهل السنــة لقب داده اند. خانواده او فلسطيني الاصل مي باشند که بعد از اشغال فلسطين به اردن مهاجرت کرده اند. داراي بيش از 80 عنوان تأليف و تصنيف مي باشد که اکثر آنها در علم کلام و منطق و رد بر فلسفه و شيعه و سکولاريسم است.
[[سعيد عبداللطيف فوده|سعید عبداللطیف فوده]] متولد (1967م) در شهر کرامــة اردن؛ از علمای حاضر شافعی و استاد در عقاید اسلامی، پژوهشگر و متکلم به روش اشاعره است. دارای دانش گسترده در فلسفه و منطق و آشنا به زبان انگلیسی است. او را ابوالفداء و سیف اهل السنــة لقب داده اند. خانواده او فلسطینی الاصل می‌باشند که بعد از اشغال فلسطین به اردن مهاجرت کرده اند. دارای بیش از 80 عنوان تألیف و تصنیف می‌باشد که اکثر آن‌ها در علم کلام و منطق و رد بر فلسفه و شیعه و سکولاریسم است.


'''عبداللطيف بن عبدل بن صالح ابوقوره''' (1906 - 2 ژانويه 1967) در شهر سلت متولد شد و در تاريخ 21/1386 هجري قمري مطابق با 2 ژانويه 1967 ميلادي در شهر امان درگذشت. نسب خانواده ابوقوره، از نياکانشان عبدالسلام بن مشيش که نسب وي به حسن المثني مي رسد به امام حسن بن علي (عليه السلام) و فاطمه دخت رسول خدا مي رسد.  
عبداللطیف بن عبدل بن صالح ابوقوره (1906 - 2 ژانویه 1967) در شهر سلت متولد شد و در تاریخ 21/1386 هجری قمری مطابق با 2 ژانویه 1967 میلادی در شهر امان درگذشت. نسب خانواده ابوقوره، از نیاکانشان عبدالسلام بن مشیش که نسب وی به حسن المثنی می‌رسد به امام حسن بن علی (علیه السلام) و فاطمه دخت رسول خدا می‌رسد.  


استقرار خانواده ابوقوره در سلت به نيمه اول قرن سيزدهم هجري قمري/قرن نوزدهم ميلادي بر مي گردد، زماني که القرات (الخير ابو قوره) بخشي از طايفه آل اقراع، بزرگ ترين قبيله سلت در آن زمان را تشکيل داد. اجداد خاندان ابو قوره قبل از تقسيم استعمار منطقه توسط غربيان به سلت آمدند.
استقرار خانواده ابوقوره در سلت به نیمه اول قرن سیزدهم هجری قمری/قرن نوزدهم میلادی بر می‌گردد، زمانی که القرات (الخیر ابو قوره) بخشی از طایفه آل اقراع، بزرگ ترین قبیله سلت در آن زمان را تشکیل داد. اجداد خاندان ابو قوره قبل از تقسیم استعمار منطقه توسط غربیان به سلت آمدند.


عبداللطيف ابو قوره تحصيلات ديني خود را فرا گرفت و از مدارس کتاتيب به دست شيخ عبدالحليم زيد الکياني، امام و مبلغ مسجد جامع سلت و قاضي قانوني سلت فارغ التحصيل شد. سپس تحصيلات خود را در کشور و خارج از کشور، به ويژه در قاهره و دمشق ادامه داد. وي همچنين از روابط خود با رهبران و انديشمندان جنبش هاي اسلامي شرق و غرب مانند حسن البنا، دکتر مصطفي الصبايي، ابوالعلا المودودي، ابوالحسن الندوي، معروف الدولبي، البشير ابراهيمي و ديگر رهبران و علماي مسلمان بهره هاي بسيار برد.
عبداللطیف ابو قوره تحصیلات دینی خود را فرا گرفت و از مدارس کتاتیب به دست شیخ عبدالحلیم زید الکیانی، امام و مبلغ مسجد جامع سلت و قاضی قانونی سلت فارغ التحصیل شد. سپس تحصیلات خود را در کشور و خارج از کشور، به ویژه در قاهره و دمشق ادامه داد. وی همچنین از روابط خود با رهبران و اندیشمندان جنبش‌های اسلامی‌شرق و غرب مانند حسن البنا، دکتر مصطفی الصبایی، ابوالعلا المودودی، ابوالحسن الندوی، معروف الدولبی، البشیر ابراهیمی‌و دیگر رهبران و علمای مسلمان بهره‌های بسیار برد.


عبداللطيف ابوقوره در اوايل جواني از سلت به امان نقل مکان کرد و در تجارت، ساخت و ساز و تجارت آزاد کار کرد و از اولين کساني بود که يک شرکت تجارت اتومبيل را در اردن تأسيس کرد که در اوايل دهه 30 قرن بيستم ميلادي نماينده ماشين هاي شورولت، روور و اسکس بود. پس از آن، او بيشتر وقت، تلاش و پول خود را صرف فعاليت هاي ميهني و اسلامي کرد. او در انقلاب 1936 ميلادي با پول و تلاش خود در زمينه هاي مختلف شرکت کرد.
عبداللطیف ابوقوره در اوایل جوانی از سلت به امان نقل مکان کرد و در تجارت، ساخت و ساز و تجارت آزاد کار کرد و از اولین کسانی بود که یک شرکت تجارت اتومبیل را در اردن تأسیس کرد که در اوایل دهه 30 قرن بیستم میلادی نماینده ماشین‌های شورولت، روور و اسکس بود. پس از آن، او بیشتر وقت، تلاش و پول خود را صرف فعالیت‌های میهنی و اسلامی‌کرد. او در انقلاب 1936 میلادی با پول و تلاش خود در زمینه‌های مختلف شرکت کرد.


پس از آن عبداللطيف کاملا خود را وقف کار اسلامي کرد و با حسن البنا، بنيان گذار اخوان المسلمين در مصر که مادرش از خانواده ابوقوره بود، تماس گرفت. سپس وي به دنبال تأسيس اين گروه با کمک برادران خود اخوان المسلمين را در اواسط دهه چهل قرن بيستم در اردن تأسيس کرد. پس از تأسيس گروه، عبداللطيف به عنوان ناظر عمومي گروه در اردن انتخاب شد. اخوان در سال 1948 تحت رهبري عبداللطيف ابو قوره در جنگ با يهوديان شرکت کرد. عبداللطيف در سال 1953 از اين گروه استعفا داد. (43)  
پس از آن عبداللطیف کاملا خود را وقف کار اسلامی‌کرد و با حسن البنا، بنیان گذار اخوان المسلمین در مصر که مادرش از خانواده ابوقوره بود، تماس گرفت. سپس وی به دنبال تأسیس این گروه با کمک برادران خود اخوان المسلمین را در اواسط دهه چهل قرن بیستم در اردن تأسیس کرد. پس از تأسیس گروه، عبداللطیف به عنوان ناظر عمومی‌گروه در اردن انتخاب شد. اخوان در سال 1948 تحت رهبری عبداللطیف ابو قوره در جنگ با یهودیان شرکت کرد. عبداللطیف در سال 1953 از این گروه استعفا داد. (43)  


'''[[محمد عبدالرحمن خليفه]]''' يک نماينده پارلمان اردني است، وی که متولد 1919 در شهر  سلت است، طولاني ترين دوره رهبري اخوان المسلمين در اردن از سال (1953 تا 1994) را عهده دار بوده است؛ دومين ناظر اخوان المسلمين در اردن بود، دو بار دستگير شد و در يکي از آنها به سوريه گريخت. داراي ليسانس حقوق از انستيتوي حقوق در اورشليم اشغالي است. وي عضو اداره راهنمايي اخوان المسلمين و معاون راهنماي عمومي اخوان المسلمين در جهان و همچنين بين سالهاي 1956 تا 1961 نماينده پارلمان اردن بود. وي در سال 2006 در 87 سالگي درگذشت.
[[محمد عبدالرحمن خليفه|محمد عبدالرحمن خلیفه]] یک نماینده پارلمان اردنی است، وی که متولد 1919 در شهر  سلت است، طولانی ترین دوره رهبری اخوان المسلمین در اردن از سال (1953 تا 1994) را عهده دار بوده است؛ دومین ناظر اخوان المسلمین در اردن بود، دو بار دستگیر شد و در یکی از آن‌ها به سوریه گریخت. دارای لیسانس حقوق از انستیتوی حقوق در اورشلیم اشغالی است. وی عضو اداره راهنمایی اخوان المسلمین و معاون راهنمای عمومی‌اخوان المسلمین در جهان و همچنین بین سالهای 1956 تا 1961 نماینده پارلمان اردن بود. وی در سال 2006 در 87 سالگی درگذشت.


'''شيخ محمد عبدالرحمن خليفه النسور''' در سال 1919 ميلادي در شهر سلت به دنيا آمد. او از طايفه النسور سلتي است. وي اولين تحصيلات خود را در الكتاب نزد شيخ عفيف زيد فرا گرفت و سپس در آغاز افتتاح مدرسه السلت در آنجا تحصيل كرد. پس از پايان کلاس دهم، با دريافت بورسيه به دانشکده کشاورزي خضوري در طولکرم اعزام شد و از آنجا ديپلم کشاورزي گرفت، سپس وارد مؤسسه تربيت معلم و موفق به اخذ مدرک شد.
شیخ محمد عبدالرحمن خلیفه النسور در سال 1919 میلادی در شهر سلت به دنیا آمد. او از طایفه النسور سلتی است. وی اولین تحصیلات خود را در الكتاب نزد شیخ عفیف زید فرا گرفت و سپس در آغاز افتتاح مدرسه السلت در آنجا تحصیل كرد. پس از پایان کلاس دهم، با دریافت بورسیه به دانشکده کشاورزی خضوری در طولکرم اعزام شد و از آنجا دیپلم کشاورزی گرفت، سپس وارد مؤسسه تربیت معلم و موفق به اخذ مدرک شد.


وي زندگي شغلي خود را به عنوان معلم در دبستان حواره و سپس در مدرسه رمتا آغاز کرد سپس تدريس را رها کرد و به انستيتوي قانون در اورشليم پيوست و ليسانس حقوق گرفت. پس از فارغ التحصيلي، دو سال به عنوان وکيل کار کرد، سپس شوراي قضايي در امان او را به عنوان قاضي صلح در معان انتخاب کرد و بعد از آن به عنوان دادستان عمومي به سلت منتقل شد، سپس در همان سمت به ايربد و کراک و مادابا منتقل گردید. وي در سال 1953 ميلادي به درخواست شوراي اخوان که او را به عنوان دبير کل انتخاب کرد، از قضاوت استعفا داد.
وی زندگی شغلی خود را به عنوان معلم در دبستان حواره و سپس در مدرسه رمتا آغاز کرد سپس تدریس را رها کرد و به انستیتوی قانون در اورشلیم پیوست و لیسانس حقوق گرفت. پس از فارغ التحصیلی، دو سال به عنوان وکیل کار کرد، سپس شورای قضایی در امان او را به عنوان قاضی صلح در معان انتخاب کرد و بعد از آن به عنوان دادستان عمومی‌به سلت منتقل شد، سپس در همان سمت به ایربد و کراک و مادابا منتقل گردید. وی در سال 1953 میلادی به درخواست شورای اخوان که او را به عنوان دبیر کل انتخاب کرد، از قضاوت استعفا داد.


سپس از سال 1956 - 1961 ميلادي به عضويت پارلمان اردن درآمد. سرانجام از سال 1963 تا سال 2000 به عنوان رئيس جامعه مرکز خيرات اسلامي فعاليت کرد.
سپس از سال 1956 - 1961 میلادی به عضویت پارلمان اردن درآمد. سرانجام از سال 1963 تا سال 2000 به عنوان رئیس جامعه مرکز خیرات اسلامی‌فعالیت کرد.


پس از سال 1968 ميلادي، يک سال پس از فاجعه ژوئن به مناسبت سالگرد اشغال بيت المقدس توسط يهوديان، کميته اي «براي نجات بيت المقدس» تشکيل داد.
پس از سال 1968 میلادی، یک سال پس از فاجعه ژوئن به مناسبت سالگرد اشغال بیت المقدس توسط یهودیان، کمیته ای «برای نجات بیت المقدس» تشکیل داد.


در زمان رياست وي، جماعت اخوان نقش مهمي در جنبش بين المللي اسلامي داشت. در سال 1993 ميلادي نامه هايي براي رؤساي کشورهاي عربي و اسلامي فرستاد و آنها را به کنار گذاشتن اختلافات و عزم براي بازگرداندن مسجد الاقصي و رفع مظلوميت فلسطينيان تحت يوغ اشغال يهوديان فراخواند.
در زمان ریاست وی، جماعت اخوان نقش مهمی‌در جنبش بین المللی اسلامی‌داشت. در سال 1993 میلادی نامه‌هایی برای رؤسای کشورهای عربی و اسلامی‌فرستاد و آن‌ها را به کنار گذاشتن اختلافات و عزم برای بازگرداندن مسجد الاقصی و رفع مظلومیت فلسطینیان تحت یوغ اشغال یهودیان فراخواند.


'''عبدالمجيد ذنيبات'''، سومين دبير کل اخوان المسلمين در اردن و يکي از اعضاي سناي اردن است که در 13 ژانويه - 2012 از سمت خود استعفا داد.
عبدالمجید ذنیبات، سومین دبیر کل اخوان المسلمین در اردن و یکی از اعضای سنای اردن است که در 13 ژانویه - 2012 از سمت خود استعفا داد.


عبدالمجيد محمد خليل ذنيبات در 5 اکتبر 1945 در پادشاهي هاشمي اردن از يک خانواده فلاح در جديده، استان کرک متولد شد. پدر و مادرش در حالي که کمتر از يک‌سال داشت، درگذشتند. در سال 1951 دوره ابتدايي را در اولين مدرسه کرک گذراند و براي تحصيل در دوره متوسطه اول به مدرسه رغدان در امان منتقل شد. در سال بعد براي تکميل تحصيلات متوسطه به کرک بازگشت و دبيرستان را در سال 1962 به پايان رساند. سپس در 1964 ميلادي در دانشگاه دمشق ثبت نام کرد و ليسانس حقوق گرفت.
عبدالمجید محمد خلیل ذنیبات در 5 اکتبر 1945 در پادشاهی هاشمی‌اردن از یک خانواده فلاح در جدیده، استان کرک متولد شد. پدر و مادرش در حالی که کمتر از یک‌سال داشت، درگذشتند. در سال 1951 دوره ابتدایی را در اولین مدرسه کرک گذراند و برای تحصیل در دوره متوسطه اول به مدرسه رغدان در امان منتقل شد. در سال بعد برای تکمیل تحصیلات متوسطه به کرک بازگشت و دبیرستان را در سال 1962 به پایان رساند. سپس در 1964 میلادی در دانشگاه دمشق ثبت نام کرد و لیسانس حقوق گرفت.


وی در سال 1993 به عنوان معاون دبير کل اخوان المسلمين و در سال 1994  به عنوان دبير کل انتخاب شد و تا سال 2006 که تصميم به استعفا گرفت در آن سمت باقي ماند.
وی در سال 1993 به عنوان معاون دبیر کل اخوان المسلمین و در سال 1994  به عنوان دبیر کل انتخاب شد و تا سال 2006 که تصمیم به استعفا گرفت در آن سمت باقی ماند.


'''[[سالم الفلاحات]]'''، چهارمين دبير کل اخوان المسلمين در اردن است. وي در سال 1954 ميلادي در مادابا متولد شد. سالم يوسف محمد الفلاحات در اوايل زندگي خود، در سال 1968 به جماعت اخوان پيوست در حالي که تنها چهارده سال داشت و با اخوان المسلمين در اردن در عمليات کماندويي عليه صهيونيست ها شرکت کرد سپس به دانشکده حقوق اسلامي پيوست و يکي از برجسته ترين رهبران کار دانشجويي در دانشگاه بود.
[[سالم الفلاحات]]، چهارمین دبیر کل اخوان المسلمین در اردن است. وی در سال 1954 میلادی در مادابا متولد شد. سالم یوسف محمد الفلاحات در اوایل زندگی خود، در سال 1968 به جماعت اخوان پیوست در حالی که تنها چهارده سال داشت و با اخوان المسلمین در اردن در عملیات کماندویی علیه صهیونیست ها شرکت کرد سپس به دانشکده حقوق اسلامی‌پیوست و یکی از برجسته ترین رهبران کار دانشجویی در دانشگاه بود.


وی با اخوان المسلمين در انتخابات پارلماني اردن همراهی کرد که منجر به مشارکت  5 وزير از [[اخوان المسلمین]] در سال 1991 و کسب هفده کرسي در پارلمان اردن در سال 1993 شد.
وی با اخوان المسلمین در انتخابات پارلمانی اردن همراهی کرد که منجر به مشارکت  5 وزیر از [[اخوان المسلمین]] در سال 1991 و کسب هفده کرسی در پارلمان اردن در سال 1993 شد.


سالم الفلاحات به عنوان عضو دفتر اجرايي جماعت اخوان براي دو دوره متوالي انتخاب گرديد و در 3 مارس 2006 به عنوان مدير کل اخوان المسلمين در اردن انتخاب شد.
سالم الفلاحات به عنوان عضو دفتر اجرایی جماعت اخوان برای دو دوره متوالی انتخاب گردید و در 3 مارس 2006 به عنوان مدیر کل اخوان المسلمین در اردن انتخاب شد.


در دوران رياست وي، محدوديتهاي دولت در فعاليت هاي سياسي و اخوان به طور خاص ادامه داشت.  
در دوران ریاست وی، محدودیتهای دولت در فعالیت‌های سیاسی و اخوان به طور خاص ادامه داشت.  


سالم الفلاحات به فعاليتهاي وکالت خود، به نمايندگي از اخوان در مشاغل مختلف و رسانه ها ادامه داد. وي در حل و فصل اختلافات رخ داده در مادبا شرکت کرد و در سمپوزيومي که توسط انجمن بازنشستگان نظامي در سال 2009 برگزار شد، با عنوان گسترش پديده خشونت و نقش نهادهاي جامعه محلي در برخورد با آن سخنراني کرد.
سالم الفلاحات به فعالیتهای وکالت خود، به نمایندگی از اخوان در مشاغل مختلف و رسانه ها ادامه داد. وی در حل و فصل اختلافات رخ داده در مادبا شرکت کرد و در سمپوزیومی‌که توسط انجمن بازنشستگان نظامی‌در سال 2009 برگزار شد، با عنوان گسترش پدیده خشونت و نقش نهادهای جامعه محلی در برخورد با آن سخنرانی کرد.


'''[[دکتر همام عبدالرحيم سعيد]]''' در سال 1944 ميلادي در جنين کفر راعي، استان جنين فلسطين متولد شد، وي در 30 آوريل 2008 به عنوان مدير کل اخوان المسلمين در اردن به عنوان جانشين شيخ سالم الفلاحات انتخاب شد وي در حال حاضر مدير مرکز مطالعات سنت پيامبر بزرگوار ، امان - اردن است.
[[دکتر همام عبدالرحيم سعيد|دکتر همام عبدالرحیم سعید]] در سال 1944 میلادی در جنین کفر راعی، استان جنین فلسطین متولد شد، وی در 30 آوریل 2008 به عنوان مدیر کل اخوان المسلمین در اردن به عنوان جانشین شیخ سالم الفلاحات انتخاب شد وی در حال حاضر مدیر مرکز مطالعات سنت پیامبر بزرگوار ، امان - اردن است.


وي ليسانس حقوق اسلامي خود را از دانشکده شريعت با نمره بسيار خوب و رتبه اول گروه ، دانشگاه دمشق در سال 1965 کسب کرد. هم چنين کارشناسي ارشد حديث و علوم را از دانشکده اصول دين، دانشگاه الازهر، با نمره عالي در 1974 ميلادي حائز شد و دکتراي حديث و علوم را از دانشکده مباني دين، دانشگاه الازهر در 1977 ميلادي دريافت کرد. رسالۀ وي اولين درجه افتخار با توصيه چاپ و مبادله بين دانشگاه ها است.  
وی لیسانس حقوق اسلامی‌خود را از دانشکده شریعت با نمره بسیار خوب و رتبه اول گروه ، دانشگاه دمشق در سال 1965 کسب کرد. هم چنین کارشناسی ارشد حدیث و علوم را از دانشکده اصول دین، دانشگاه الازهر، با نمره عالی در 1974 میلادی حائز شد و دکترای حدیث و علوم را از دانشکده مبانی دین، دانشگاه الازهر در 1977 میلادی دریافت کرد. رسالۀ وی اولین درجه افتخار با توصیه چاپ و مبادله بین دانشگاه ها است.  


او هم چنين داراي مدرک علوم تربيتي از کالج آموزش و پرورش از دانشگاه اردن، 1970 و مطالعات مربوط به مذاهب تطبيقي از دانشگاه تمپل در فيلادلفيا - ايالات متحده آمريکا، 1979 است.
او هم چنین دارای مدرک علوم تربیتی از کالج آموزش و پرورش از دانشگاه اردن، 1970 و مطالعات مربوط به مذاهب تطبیقی از دانشگاه تمپل در فیلادلفیا - ایالات متحده آمریکا، 1979 است.


تاکنون مشاغلي چون تدريس فرهنگ اسلامي در کالج علمي اسلامي، امان، اردن، 1965-1970 م، دستياري تدريس در کالج شريعت - دانشگاه اردن 1970-1971، مدرسي دانشکده شرع - دانشگاه اردن 1974-1975، استادياري دانشکده شريعت - دانشگاه اردن 1977-1982، دانشياري کالج شريعت - دانشگاه اردن 1982-1988 و دانشياري دانشگاه خصوصي زرقا - اردن، 2004 را به عهده داشته است.  
تاکنون مشاغلی چون تدریس فرهنگ اسلامی‌در کالج علمی‌اسلامی، امان، اردن، 1965-1970 م، دستیاری تدریس در کالج شریعت - دانشگاه اردن 1970-1971، مدرسی دانشکده شرع - دانشگاه اردن 1974-1975، استادیاری دانشکده شریعت - دانشگاه اردن 1977-1982، دانشیاری کالج شریعت - دانشگاه اردن 1982-1988 و دانشیاری دانشگاه خصوصی زرقا - اردن، 2004 را به عهده داشته است.  


وي عضو پارلمان اردن (1989 تا 1997) و مشاور شرعي در بيمارستان اسلامي از سال 1998 تا 2006 و مدير مرکز مطالعات سنت پيامبر از سال 2006 تاکنون است. وي هم چنين داراي تأليفات فراواني مي باشد و تاکنون استاد ميهمان در دانشگاه الجزاير در سال 1985، استاد مدعو در دانشگاه الزيتونا، تونس، 1986 و استاد مدعو در دانشگاه امام محمد بن سعود 1987 بوده و نظارت بر ده ها پايان نامه در کالج شريعت و دانشکده آموزش دانشگاه اردن و دانشگاه هاي ديگر را بر عهده داشته است. هم چنين داور در مجلات علمي چون مجله ''مطالعات'' - دانشگاه اردن، مجله ''مطالعات يرموک'' - دانشگاه يرموک، مجله ''شرع و معارف اسلامي'' - دانشگاه کويت، شوراي انتشارات علمي در دانشگاه کويت، مجله ''دانشگاه ملي زرقا''، مجله ''دانشگاه اسلامي'' در غزه و ''دائرةالمعارف موضوعي سنت پيامبر'' بزرگوار است.
وی عضو پارلمان اردن (1989 تا 1997) و مشاور شرعی در بیمارستان اسلامی‌از سال 1998 تا 2006 و مدیر مرکز مطالعات سنت پیامبر از سال 2006 تاکنون است. وی هم چنین دارای تألیفات فراوانی می‌باشد و تاکنون استاد میهمان در دانشگاه الجزایر در سال 1985، استاد مدعو در دانشگاه الزیتونا، تونس، 1986 و استاد مدعو در دانشگاه امام محمد بن سعود 1987 بوده و نظارت بر ده ها پایان نامه در کالج شریعت و دانشکده آموزش دانشگاه اردن و دانشگاه‌های دیگر را بر عهده داشته است. هم چنین داور در مجلات علمی‌چون مجله مطالعات - دانشگاه اردن، مجله مطالعات یرموک - دانشگاه یرموک، مجله شرع و معارف اسلامی‌- دانشگاه کویت، شورای انتشارات علمی‌در دانشگاه کویت، مجله دانشگاه ملی زرقا، مجله دانشگاه اسلامی‌در غزه و دائرةالمعارف موضوعی سنت پیامبر بزرگوار است.


'''عصام طاهر البرقاوي''' مشهور به ابو محمد مقدسي اردني، از چهره هاي سرشناس سلفيۀ جهادي معاصر متولد 1378 ق در فلسطين است. مقدسي در چهار سالگي با خانواده، فلسطين را ترک کرده و به کويت مي رود تا تحصيلاتش تکميل گردد. وي بعد از مهاجرت هاي مختلف در نهايت اردن را به عنوان کشور اقامت انتخاب و در آنجا سکونت مي کند. او بعد از کويت برای تدریس به موصل مي رود. مطالعه کتاب هاي ابن تيميه و ابن قيم و ''الدرر السنيــة'' نوشته محمد بن الوهاب اثر قابل توجهی در افکار سلفي او مي‌گذارد. اولين و مهمترين کتاب او به نام ''ملــة ابراهيم'' است که نمونه اي از اين تأثير پذيري در آن مشاهده مي شود. او به دليل انتشار کتاب ''يکفر الدولــة السعوديــة'' در اردن مشهور شده و بارها به دليل آراء و نظريات تکفيریش به زندان مي رود. بارها به پاکستان و [[افغانستان]] سفر مي‌کند و با افرادي همچون ايمن الظواهري، ابي عبيده بانشيري و ابو حفص مصري و ابو مصعب السوري که بعدها سازمان القاعده را تشکيل مي‌دهند آشنا می‌شود.
عصام طاهر البرقاوی مشهور به ابو محمد مقدسی اردنی، از چهره‌های سرشناس سلفیۀ جهادی معاصر متولد 1378 ق در فلسطین است. مقدسی در چهار سالگی با خانواده، فلسطین را ترک کرده و به کویت می‌رود تا تحصیلاتش تکمیل گردد. وی بعد از مهاجرت‌های مختلف در نهایت اردن را به عنوان کشور اقامت انتخاب و در آنجا سکونت می‌کند. او بعد از کویت برای تدریس به موصل می‌رود. مطالعه کتاب‌های ابن تیمیه و ابن قیم و الدرر السنیــة نوشته محمد بن الوهاب اثر قابل توجهی در افکار سلفی او می‌گذارد. اولین و مهمترین کتاب او به نام ملــة ابراهیم است که نمونه ای از این تأثیر پذیری در آن مشاهده می‌شود. او به دلیل انتشار کتاب یکفر الدولــة السعودیــة در اردن مشهور شده و بارها به دلیل آراء و نظریات تکفیریش به زندان می‌رود. بارها به پاکستان و [[افغانستان]] سفر می‌کند و با افرادی همچون ایمن الظواهری، ابی عبیده بانشیری و ابو حفص مصری و ابو مصعب السوری که بعدها سازمان القاعده را تشکیل می‌دهند آشنا می‌شود.


وی پس از بازگشت به اردن به دليل برداشت نادرست از مفهوم دموکراسي و وضع قوانين در کشورهاي اسلامي، کتاب ''الديمقراطيه دين'' را نگارش می کند. در سال 1994 زندانی می شود و در زندان کتاب ''يا صاحبي السجن ءارباب متفرقون خير ام الله الواحد القهار'' را تألیف می کند. بعدها به دليل دفاع از مشروعيت عمليات 11 سپتامبر به زندان اردن روانه می‌شود. همراه شدن ابومصعب زرقاوي، پايه گذار شاخه القاعده در عراق، با مقدسي در زندان اردن موجب تأثير پذيري زرقاوي از وي گرديد. (44)
وی پس از بازگشت به اردن به دلیل برداشت نادرست از مفهوم دموکراسی و وضع قوانین در کشورهای اسلامی، کتاب الدیمقراطیه دین را نگارش می‌کند. در سال 1994 زندانی می‌شود و در زندان کتاب یا صاحبی السجن ءارباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار را تألیف می‌کند. بعدها به دلیل دفاع از مشروعیت عملیات 11 سپتامبر به زندان اردن روانه می‌شود. همراه شدن ابومصعب زرقاوی، پایه گذار شاخه القاعده در عراق، با مقدسی در زندان اردن موجب تأثیر پذیری زرقاوی از وی گردید. (44)


در اين‌جا شایسته است که به شخصيت جنجال برانگيز زرقاوی که اخيرا در کشورهاي اسلامي‌موجبات بروز جنگ و کشتار شده و نام اسلام را با تروريسم قرين ساخته اشاره شود.
در این‌جا شایسته است که به شخصیت جنجال برانگیز زرقاوی که اخیرا در کشورهای اسلامی‌موجبات بروز جنگ و کشتار شده و نام اسلام را با تروریسم قرین ساخته اشاره شود.


'''ابو مصعب زرقاوي''' (احمد فاضل النزال الخلايله) 20 اکتبر سال 1966 در شهر زرقاي اردن به دنيا آمد. او در افغانستان اردويي براي تعليم شبه‌نظاميان راه انداخت و در اواخر سال 2004 به اسامه بن لادن و گروهک القاعده پيوست. زرقاوي پس از رفتن به عراق و به عهده گرفتن تعدادي از بمب گذاري‌هادر زمان جنگ به شهرت رسيد. زرقاوي در سال 1990 گروهي به نام جماعت توحيد و جهاد را بنيان گذاري کرد و سرکردگي آن را تا ژوئن سال 2006 برعهده داشت. (45)
ابو مصعب زرقاوی (احمد فاضل النزال الخلایله) 20 اکتبر سال 1966 در شهر زرقای اردن به دنیا آمد. او در افغانستان اردویی برای تعلیم شبه‌نظامیان راه انداخت و در اواخر سال 2004 به اسامه بن لادن و گروهک القاعده پیوست. زرقاوی پس از رفتن به عراق و به عهده گرفتن تعدادی از بمب گذاری‌هادر زمان جنگ به شهرت رسید. زرقاوی در سال 1990 گروهی به نام جماعت توحید و جهاد را بنیان گذاری کرد و سرکردگی آن را تا ژوئن سال 2006 برعهده داشت. (45)


او در خانواده اي فقير به دنيا آمد و داراي هفت خواهر و دو برادر است. پدرش به امر طبابت سنتي مشغول بود و مادرش با بيماري سرطان خون دست به گريبان؛ در هنگام تولد نام احمد فاضل الخلايله را بر او نهادند.  
او در خانواده ای فقیر به دنیا آمد و دارای هفت خواهر و دو برادر است. پدرش به امر طبابت سنتی مشغول بود و مادرش با بیماری سرطان خون دست به گریبان؛ در هنگام تولد نام احمد فاضل الخلایله را بر او نهادند.  


در 17 سالگي ترك تحصيل كرد و بعد از آن شروع به مشروب خواري افراطي و خالكوبي روي بدنش كرد. طبق گزارش‌هاي سرويس‌هاي جاسوسي اردن كه در روزنامه آسوشيتدپرس امان به چاپ رسيده، زرقاوي به دليل تجاوز جنسي در دهه 1980 در حبس بوده است، هرچند در اين زمينه اطلاعات ديگري موجود نيست. در 20 سالگي كه از زندان آزاد شد، فردي آواره و بي هدف محسوب مي‌شد و مانند ديگر مردان جوان عرب به دنبال هدف و انگيزه بود. در نهایت اين هدف را در شمال شرقي كشورش يعني در افغانستان يافت، از اين رو به اداره جهاد يا جنگ مقدس عليه روس‌ها به شهر خوست در شرق افغانستان آمد.  
در 17 سالگی ترك تحصیل كرد و بعد از آن شروع به مشروب خواری افراطی و خالكوبی روی بدنش كرد. طبق گزارش‌های سرویس‌های جاسوسی اردن كه در روزنامه آسوشیتدپرس امان به چاپ رسیده، زرقاوی به دلیل تجاوز جنسی در دهه 1980 در حبس بوده است، هرچند در این زمینه اطلاعات دیگری موجود نیست. در 20 سالگی كه از زندان آزاد شد، فردی آواره و بی هدف محسوب می‌شد و مانند دیگر مردان جوان عرب به دنبال هدف و انگیزه بود. در نهایت این هدف را در شمال شرقی كشورش یعنی در افغانستان یافت، از این رو به اداره جهاد یا جنگ مقدس علیه روس‌ها به شهر خوست در شرق افغانستان آمد.  


اما اندكي دير به افغانستان رسيد زيرا روس‌ها  افغانستان را ترك كرده بودند و زرقاوي از اين پس به جاي تفنگ، قلم به دست گرفت. سپس به عنوان گزارشگر مجله كوچك جهادي‌ها به نام ''البنيان المرصوص'' مشغول به كار شد. زرقاوي در سال 1992 به شهر زرقا بازگشت و با گروهکي اسلامي به نام بيات الامام شروع به همكاري نمود. او در 1993، پس از آن كه مقامات اردني به حملات مسلحانه وي و وجود انبار بمب در منزلش پي بردند، دستگير و به زنداني در حاشيه بيابان به نام زندان «سوجا» فرستاده شد.  
اما اندكی دیر به افغانستان رسید زیرا روس‌ها  افغانستان را ترك كرده بودند و زرقاوی از این پس به جای تفنگ، قلم به دست گرفت. سپس به عنوان گزارشگر مجله كوچك جهادی‌ها به نام البنیان المرصوص مشغول به كار شد. زرقاوی در سال 1992 به شهر زرقا بازگشت و با گروهکی اسلامی‌به نام بیات الامام شروع به همكاری نمود. او در 1993، پس از آن كه مقامات اردنی به حملات مسلحانه وی و وجود انبار بمب در منزلش پی بردند، دستگیر و به زندانی در حاشیه بیابان به نام زندان «سوجا» فرستاده شد.  


او در سال 1999 جماعت توحيد و جهاد را بنيان گذاشت و رهبري آن را تا زمان مرگش در ژوئن 2006 بر عهده داشت. وي طي پخش نوارهاي ويدئويي مسئوليت چندين عمل خشونت بار از جمله کشتن شهروندان و غير نظاميان مختلف در عراق را به عهده گرفت. زرقاوي مخالف حضور آمريکا و نيروهاي غربي در جهان اسلام بود. در اواخر سال 2004 او به اسامه بن لادن و القاعده پيوست و از اين پس جماعت توحيد و جهاد، القاعده عراق ناميده شد و زرقاوي توسط القاعده ملقب به «امير القاعده در کشور بين‌النهرين» شد.
او در سال 1999 جماعت توحید و جهاد را بنیان گذاشت و رهبری آن را تا زمان مرگش در ژوئن 2006 بر عهده داشت. وی طی پخش نوارهای ویدئویی مسئولیت چندین عمل خشونت بار از جمله کشتن شهروندان و غیر نظامیان مختلف در عراق را به عهده گرفت. زرقاوی مخالف حضور آمریکا و نیروهای غربی در جهان اسلام بود. در اواخر سال 2004 او به اسامه بن لادن و القاعده پیوست و از این پس جماعت توحید و جهاد، القاعده عراق نامیده شد و زرقاوی توسط القاعده ملقب به «امیر القاعده در کشور بین‌النهرین» شد.


زرقاوي در اواخر سال 2000 در غرب افغانستان يك اردوگاه نظامي وابسته به القاعده را راه اندازي كرد و در اينجا بود كه نامش را با الهام از شهر زادگاهش زرقا به زرقاوي تغيير داد.
زرقاوی در اواخر سال 2000 در غرب افغانستان یك اردوگاه نظامی‌وابسته به القاعده را راه اندازی كرد و در اینجا بود كه نامش را با الهام از شهر زادگاهش زرقا به زرقاوی تغییر داد.


در اوايل سال 2002، زرقاوي به شهر پيشاور پاكستان در مرز افغانستان رفت. پيشاور شهري عميقاً مذهبي بود كه اين موضوع براي او جذاب بود
در اوایل سال 2002، زرقاوی به شهر پیشاور پاكستان در مرز افغانستان رفت. پیشاور شهری عمیقاً مذهبی بود كه این موضوع برای او جذاب بود


در سپتامبر 2005 و پس از سرکوب شبه‌نظاميان سني در تلعفر توسط دولت عراق، زرقاوي عليه شيعيان در عراق اعلان جهاد کرد. در اين زمان او تعداد زيادي بمب‌گذاري انتحاري در مناطق شيعه‌نشين و همچنين عليه نيروهاي آمريکايي انجام داد. همچنين مسئول بمب‌گذاري در سه هتل در امان است.
در سپتامبر 2005 و پس از سرکوب شبه‌نظامیان سنی در تلعفر توسط دولت عراق، زرقاوی علیه شیعیان در عراق اعلان جهاد کرد. در این زمان او تعداد زیادی بمب‌گذاری انتحاری در مناطق شیعه‌نشین و همچنین علیه نیروهای آمریکایی انجام داد. همچنین مسئول بمب‌گذاری در سه هتل در امان است.


ابومصعب الزرقاوي در 7 ژوئن 2006 در هشت کيلومتري شمال شهر بعقوبه در شمال بغداد پايتخت عراق به دست نيروهاي آمريکايي کشته شد. سپس ابوحمزه المهاجر که به ابوايوب المصري نيز شهرت دارد، جانشين وي در عراق شد. (46)
ابومصعب الزرقاوی در 7 ژوئن 2006 در هشت کیلومتری شمال شهر بعقوبه در شمال بغداد پایتخت عراق به دست نیروهای آمریکایی کشته شد. سپس ابوحمزه المهاجر که به ابوایوب المصری نیز شهرت دارد، جانشین وی در عراق شد. (46)


همچنين مي توان در ميان شخصيت هاي معاصر ذي نفوذ مذهبي از اشخاص ذيل نام برد:
همچنین می‌توان در میان شخصیت‌های معاصر ذی نفوذ مذهبی از اشخاص ذیل نام برد:


'''شيخ السعد التميمي''' عالم معروف اردني كه در دهه 1960م پيش نماز مسجد الاقصي بود. وي در سال 1983م در زندان مركزي امان زنداني شد.  
شیخ السعد التمیمی‌عالم معروف اردنی كه در دهه 1960م پیش نماز مسجد الاقصی بود. وی در سال 1983م در زندان مركزی امان زندانی شد.  


همچنين '''حسام الدين مسمار''' رئيس سابق اتحاديه داروسازان، '''دكتر عمرالمدني''' و '''حسن القل''' از شيعيان به‌نام اردن محسوب مي گردند. (47)
همچنین حسام الدین مسمار رئیس سابق اتحادیه داروسازان، دكتر عمرالمدنی و حسن القل از شیعیان به‌نام اردن محسوب می‌گردند. (47)




'''6-7 موقعيت اسلام و مسلمانان در جامعه  و ارتباط آنها با ساير اديان'''


هويت اسلامي در اردن بسيار قوي است، هرچند آداب مذهبي در بين جمعيت اردن بسيار متنوع است. اين عدم همساني در آداب لزوما مربوط به تقسيمات روستايي - شهري يا تفاوت در سطح آموزش نيست. بعضي مشاهدات مذهبي در اردن حاكي از وجود بعضي عقايد متضاد با آموزه‌هاي اسلامي است. بعضي از متخصصين اين عقايد را به دوران قبل ار اسلام نسبت مي دهند.


در زندگي روزمره، مردم خداوند را مسئول همه اتفاقات نمي دانند هر چند حوادث را در زمينه اي ديني قرار مي دهند كه به آنها معني مي بخشد. كلمۀ ان‌شاء‌الله معمولاً بعد از بيان نيت قرار مي گيرد و واژة بسم الله در شروع انجام كارهاي مهم.
6-7 موقعیت اسلام و مسلمانان در جامعه  و ارتباط آن‌ها با سایر ادیان


مسلمانان اردن بر اين باورند كه در كارهايي كه انسان مي تواند انجام دهد، خداوند انتظار دارد انسان بسيار تلاش كند و خداوند مسلمانان را در حوادث و مشكلات و ناگواري‌ها ياري مي رساند. اغلب افراد سعي در نشان دادن اهتمام خود بر انجام امور مذهبي دارند اما عده اي نيز چنين نيستند. توجه به نماز جماعت و دعاهاي جمعي در دهه 1980 براي تقويت ارزش‌ها و عقايد اسلامي گسترش يافت. گرچه در این دهه به طور سنتي بعضي ديدگاه‌هاي اجتماعي باعث عدم شركت زنان در فعاليت‌هاي ديني شده بود، اما در این دهه تغييرات زيادي در فعاليت‌هاي مذهبي زنان به وجود آمد؛ زنان جوان به خصوص دانشجويان در مساجد نماز مي‌خواندند و بدين وسيله جايگاه خود را در جامعه اسلامي ارتقاء بخشیدند. زنان عموما بيش از مردان به اموري ديني اهتمام دارند.
هویت اسلامی‌در اردن بسیار قوی است، هرچند آداب مذهبی در بین جمعیت اردن بسیار متنوع است. این عدم همسانی در آداب لزوما مربوط به تقسیمات روستایی - شهری یا تفاوت در سطح آموزش نیست. بعضی مشاهدات مذهبی در اردن حاكی از وجود بعضی عقاید متضاد با آموزه‌های اسلامی‌است. بعضی از متخصصین این عقاید را به دوران قبل ار اسلام نسبت می‌دهند.


در اردن به طور کلي ارتباط بين جوامع مذهبي مختلف نسبتا خوب است؛ پس از فتح اوليه اردن، تعداد کثيري از مردم اين کشور به اسلام گرويدند، اما پيش از آن که اردن تحت کنترل مسلمانان درآيد، [[اسلام در اردن]] رواج داشت، فرماندار غسانيان در امان از اولين کساني بود که اسلام آورد. هنگامي‌که منطقه تحت کنترل حکومت اسلامي‌ قرار گرفت، مسيحيان نسبت به دوران بيزانس آزادی بیشتری برای عبادت یافتند. کشيش‌ها ديگر مجبور نبودند تصميماتي که توسط شورا‌هاي مختلف اتخاذ مي‌شد را به اجبار اجرا کنند. با باز شدن بيابان سوريه بر قبايل بدوي شبه جزيره، بسياري از مناطق روستايي اردن مسلمان شدند. مسيحيت هم چنان دين مهم شهر‌ها و شهرستان‌هايي مانند دمشق و اورشليم بود، اما مردم روستا‌ها روز به روز بيشتر به اسلام مي‌گرويدند. جنبش اصلاحات مذهبي مانند شيعه [[قرامطه]]<sup>[6]</sup> از حمايت بسيار قوي روستائيان برخوردار شد چنان که در قرن يازدهم مسيحيان در اقليت بودند. صليبيون غربي کار‌هاي کوچکي براي بهبود شرايط مسيحيان شرقي تحت سلطه خود يا مسلمانان انجام دادند. تعداد مسيحيان در سوريه به عنوان مسيحيان شرقي کاهش يافت و به اسلام گرويدند تا از صليبيون فاصله بگيرند. کساني که مسيحي باقي ماندند هويت شرقي و عربي خود را حفظ کردند.
در زندگی روزمره، مردم خداوند را مسئول همه اتفاقات نمی‌دانند هر چند حوادث را در زمینه ای دینی قرار می‌دهند كه به آن‌ها معنی می‌بخشد. كلمۀ ان‌شاء‌الله معمولاً بعد از بیان نیت قرار می‌گیرد و واژة بسم الله در شروع انجام كارهای مهم.


مغول‌هايي که در قرن 13 به منطقه هجوم آوردند، در ابتدا به مسيحيت علاقه نشان دادند و برخي از نخبگان مغول به مسيحيت نسطوري<sup>[7]</sup> گرويدند اما در نهايت نسلي از مغول‌ها که در خاورميانه و آسياي مرکزي مستقر شدند و حکمراني کردند به اسلام گرایش یافتند.
مسلمانان اردن بر این باورند كه در كارهایی كه انسان می‌تواند انجام دهد، خداوند انتظار دارد انسان بسیار تلاش كند و خداوند مسلمانان را در حوادث و مشكلات و ناگواری‌ها یاری می‌رساند. اغلب افراد سعی در نشان دادن اهتمام خود بر انجام امور مذهبی دارند اما عده ای نیز چنین نیستند. توجه به نماز جماعت و دعاهای جمعی در دهه 1980 برای تقویت ارزش‌ها و عقاید اسلامی‌گسترش یافت. گرچه در این دهه به طور سنتی بعضی دیدگاه‌های اجتماعی باعث عدم شركت زنان در فعالیت‌های دینی شده بود، اما در این دهه تغییرات زیادی در فعالیت‌های مذهبی زنان به وجود آمد؛ زنان جوان به خصوص دانشجویان در مساجد نماز می‌خواندند و بدین وسیله جایگاه خود را در جامعه اسلامی‌ارتقاء بخشیدند. زنان عموما بیش از مردان به اموری دینی اهتمام دارند.


عثماني‌ها بر اساس روش‌هاي قديمي‌حکمراني ‌نظامي به نام نظام ملت ايجاد کردند که به موجب آن هر گروه مذهبي مسئول امور مربوط به خود در جامعه ‌بود.
در اردن به طور کلی ارتباط بین جوامع مذهبی مختلف نسبتا خوب است؛ پس از فتح اولیه اردن، تعداد کثیری از مردم این کشور به اسلام گرویدند، اما پیش از آن که اردن تحت کنترل مسلمانان درآید، [[اسلام در اردن]] رواج داشت، فرماندار غسانیان در امان از اولین کسانی بود که اسلام آورد. هنگامی‌که منطقه تحت کنترل حکومت اسلامی‌ قرار گرفت، مسیحیان نسبت به دوران بیزانس آزادی بیشتری برای عبادت یافتند. کشیش‌ها دیگر مجبور نبودند تصمیماتی که توسط شورا‌های مختلف اتخاذ می‌شد را به اجبار اجرا کنند. با باز شدن بیابان سوریه بر قبایل بدوی شبه جزیره، بسیاری از مناطق روستایی اردن مسلمان شدند. مسیحیت هم چنان دین مهم شهر‌ها و شهرستان‌هایی مانند دمشق و اورشلیم بود، اما مردم روستا‌ها روز به روز بیشتر به اسلام می‌گرویدند. جنبش اصلاحات مذهبی مانند شیعه [[قرامطه]]<sup>[6]</sup> از حمایت بسیار قوی روستائیان برخوردار شد چنان که در قرن یازدهم مسیحیان در اقلیت بودند. صلیبیون غربی کار‌های کوچکی برای بهبود شرایط مسیحیان شرقی تحت سلطه خود یا مسلمانان انجام دادند. تعداد مسیحیان در سوریه به عنوان مسیحیان شرقی کاهش یافت و به اسلام گرویدند تا از صلیبیون فاصله بگیرند. کسانی که مسیحی باقی ماندند هویت شرقی و عربی خود را حفظ کردند.


رهبران اديان نه تنها به نمايندگي از دين خود، بلکه به عنوان نماينده جوامع کوچک تر حضور پيدا مي‌کنند. اکثر مسيحيان اردن توسط اسقف کليساي ارتدکس شرقي حمايت مي‌شوند.
مغول‌هایی که در قرن 13 به منطقه هجوم آوردند، در ابتدا به مسیحیت علاقه نشان دادند و برخی از نخبگان مغول به مسیحیت نسطوری<sup>[7]</sup> گرویدند اما در نهایت نسلی از مغول‌ها که در خاورمیانه و آسیای مرکزی مستقر شدند و حکمرانی کردند به اسلام گرایش یافتند.


بعدها هنگامي‌که جوامع ديگر به رسميت شناخته شدند، رهبرانشان در برابر دولت مسئول آنها بودند؛ مانند آنگليکان اسقف اورشليم. هنگامي‌که اردن به استقلال رسيد، برخي از روابط قديمي‌عثماني‌ها با اقليت‌هاي مذهبي تحت تاثير قرار گرفت. خصومت بين مسلمانان و مسيحيان اردن، به بخشي از تاريخ اين کشور تبديل نشد بلکه بر خلاف اديان متفاوت در کشور‌هاي ديگر هر دو گروه رفتار صحيح و مناسبي با يکديگر داشتند. پست‌هاي دولتي خاصي وجود دارد که براي داشتن آنها بايد مسلمان شوند، اما در کل تبعيض مبني بر مذهب در اردن بسيار کم است. مسيحيان به ويژه فلسطيني‌ها، قشر تحصيل کرده و با سبک غربي اين کشور را تشکيل مي‌دادند و اغلب آنها حرفه‌هاي تخصصي مانند پزشکي و تحصيلات عاليه داشتند. با وجود تغييراتي که در طول دهه‌هاي بعد از استقلال اردن پيش آمد، هنوز هم مسيحيان به مشاغل حرفه اي مانند پزشکي مشغول هستند. مشکلات اخير بين جوامع مذهبي در خاورميانه، مانند لبنان بر روابط مردم اردن تاثير نگذاشته است و مبارزه بين شبه نظاميان مختلف مرتبط به گروه‌هاي مذهبي خاص در لبنان به کشور اردن انتقال پيدا نکرده است. حوادث ناگوار در اردن به ندرت رخ مي‌دهد و در صورت بروز به سرعت از سوي دولت و رهبران گروه‌ها حل و فصل مي‌شود. اردن مانند جزيرة آرامش در منطقه است. (48)
عثمانی‌ها بر اساس روش‌های قدیمی‌حکمرانی ‌نظامی‌به نام نظام ملت ایجاد کردند که به موجب آن هر گروه مذهبی مسئول امور مربوط به خود در جامعه ‌بود.


اردني‌ها چه مسلمان چه مسيحي، محافظه‌کار هستند. در محیط‌های عمومي ‌محدوديت‌هاي اجتماعي در تعامل بين مردان و زنان وجود دارد. مردان و زنان با هم در تعامل هستند، اما در محدودة تعريف شدة جامعه. بسياري از زنان اردني محجبه هستند. مسيحيان نيز محافظه‌کار هستند و به ندرت مي‌توان دين افراد را از نوع پوشش آنها تشخيص داد. ماهيت محافظه کار اين کشور بدان معني است که نمايش عمومي ‌احساسات مورد تأييد نمي‌باشد و افراد درگير بايد عواقب سنگين آن ‌را پذيرا شوند. شرافت چه براي مسيحيان و چه براي مسلمانان نقش مهمي‌در جامعه بازي مي‌کند. شرافت مرتبط با عملکرد اعضاي خانواده است و مي‌توان با رفتار ناشايست يکي از اعضاي خانواده به خطر بيفتد. تمام خانواده با عملکرد يکي از اعضا قضاوت مي‌شوند زیرا رفتار هر يک از اعضاء نشان دهنده سطح اخلاقيات کل خانواده مي‌باشد. در حالي که اغلب اين رفتار‌ها برخاسته از سنت‌ها مي‌باشد، اما معمولاً از دين براي تصديق کردن ارزش‌هاي سنتي مانند شرافت و ناموس استفاده مي‌شود. اسلام و مسيحيت متداول در اردن، هم پايه اين اديان در کشور‌هاي ديگر خاورميانه نمي‌باشد. مراسم مذهبي رايج در اردن اغلب محلي هستند تا عمومي. مثال مناسب در اين باب مقام شيخ عمر بن ملکاوي<sup>[8]</sup> در ملکا<sup>[9]</sup> واقع در شمال اردن در نزديکي رودخانة يرموک<sup>[10]</sup> مي‌باشد. اردن داراي مکان‌هاي متعددي است که هم مرتبط با عهد عتيق و عهد جديد مي‌باشد و هم قران؛ بسياري از اين مکان‌ها، محل زيارت اردني‌ها مي‌باشد، آنها عبادت مي‌کنند ولي به طور کلي در خواست شفاعت نمي‌کنند. تصوف يا عرفان اسلامي‌هرگز در ميان اردني‌ها گسترش نيافت و تنها چند مکان مرتبط با عارفان صوفي يا اخوت صوفي وجود دارد. تصوف در دمشق و قاهره نقش مهمتري نسبت به اردن دارد. اردني‌هايي که جذب  ابعاد عرفاني بيشتري نسبت به مذهب سنتي شده اند، براي کسب علم به اورشليم، دمشق يا قاهره سفر مي‌کنند. کساني هم که مسيحي بودند به همين روش در صومعه‌هاي سوريه و لبنان کسب علم نمودند. بنابراين هم مسلمانان و هم مسيحيان به بيانات صحيح و درست اديان گرايش دارند. يکي از کار‌هايي که مسلمانان و مسيحيان انجام مي‌دهند نذر کردن در آرامگاه شخصيت‌هاي مهم مذهبي در مکان‌هاي مذهبي است. در سورية بزرگ که شامل اردن مي‌شود، اين رفتار متقابل است، يعني به منظور وعده‌هاي محکم با خداوند مسيحيان در مکان‌هاي مسلمانان و مسلمانان در جايگاه مسيحيان نذر مي‌کنند. صومعة ارتدکس شرقي در سايدنيا<sup>[11]</sup> خارج  از شهر دمشق از مکان‌هاي مربوط به مسيحيان ‌است که مورد استفاده مسلمانان قرار مي‌گيرد، در حالي که آرامگاه يحيي تعميد دهنده<sup>[12]</sup> در مسجد اموي در دمشق از مکان‌هاي مورد استفادة مسيحيان است که متعلق به مسلمانان مي‌باشد. در سطح محلي نيز جايگاه مرتبط با شخصيت‌هاي قرآني آل خضر به ميزاني کمتر توسط مسلمانان و مسيحيان استفاده مي‌شود. (49)
رهبران ادیان نه تنها به نمایندگی از دین خود، بلکه به عنوان نماینده جوامع کوچک تر حضور پیدا می‌کنند. اکثر مسیحیان اردن توسط اسقف کلیسای ارتدکس شرقی حمایت می‌شوند.


اردني‌هاي مسلمان و مسيحي تاريخ مشترک دارند و از لحاظ فرهنگي تفاوت بسيار کمي‌ بين آنها ديده مي‌شود. بسياري از شهر‌ها يا روستا‌هاي اردن، بخش‌های ويژه‌اي براي زندگي اقوام مذهبي دارند و شايد اين دليل مهمي‌ باشد که مردم اردن شناخت منصفانه اي نسبت به هم دارند. هنگامي‌که باقي بخش‌هاي خاورميانه درگير خشونت‌هاي فرقه اي بودند، اردن سهم ناچيزي از اين درگيري‌ها را تجربه کرد؛ به عنوان مثال پس از قتل عام سال 1981 توسط شبه نظاميان مسيحي در اردوگاه‌هاي پناهندگان در صبرا<sup>[13]</sup> و شطيله<sup>[14]</sup>، برخي از جوانان مسلمان در پي انتقام از مسيحيان برآمدند، اما روحانيون مساجد سخنراني‌هايي در برابر چنين خشونت‌هايي انجام دادند و به روابط صميمي‌بلند مدت بين اقوام اردني اشاره کردند. اردن يک کشور مسلمان محافظه کار‌است که اقليت غير مسلمان آن مورد آزار و اذيت قرار نمي‌گيرند.(50)  
بعدها هنگامی‌که جوامع دیگر به رسمیت شناخته شدند، رهبرانشان در برابر دولت مسئول آن‌ها بودند؛ مانند آنگلیکان اسقف اورشلیم. هنگامی‌که اردن به استقلال رسید، برخی از روابط قدیمی‌عثمانی‌ها با اقلیت‌های مذهبی تحت تاثیر قرار گرفت. خصومت بین مسلمانان و مسیحیان اردن، به بخشی از تاریخ این کشور تبدیل نشد بلکه بر خلاف ادیان متفاوت در کشور‌های دیگر هر دو گروه رفتار صحیح و مناسبی با یکدیگر داشتند. پست‌های دولتی خاصی وجود دارد که برای داشتن آن‌ها باید مسلمان شوند، اما در کل تبعیض مبنی بر مذهب در اردن بسیار کم است. مسیحیان به ویژه فلسطینی‌ها، قشر تحصیل کرده و با سبک غربی این کشور را تشکیل می‌دادند و اغلب آن‌ها حرفه‌های تخصصی مانند پزشکی و تحصیلات عالیه داشتند. با وجود تغییراتی که در طول دهه‌های بعد از استقلال اردن پیش آمد، هنوز هم مسیحیان به مشاغل حرفه ای مانند پزشکی مشغول هستند. مشکلات اخیر بین جوامع مذهبی در خاورمیانه، مانند لبنان بر روابط مردم اردن تاثیر نگذاشته است و مبارزه بین شبه نظامیان مختلف مرتبط به گروه‌های مذهبی خاص در لبنان به کشور اردن انتقال پیدا نکرده است. حوادث ناگوار در اردن به ندرت رخ می‌دهد و در صورت بروز به سرعت از سوی دولت و رهبران گروه‌ها حل و فصل می‌شود. اردن مانند جزیرة آرامش در منطقه است. (48)


به لحاظ قانوني تغيير دين براي افراد به دين اسلام آزاد است و با آغوش باز پذيرفته مي‌شود اما کسي که بخواهد دين خود را از اسلام به اديان ديگر تغيير دهد مرتد شناخته مي‌شود ولي حد بر او جاري نمي‌شود، اما از تمامي‌حقوق يک مسلمان اعم از ميراث و ازدواج و... محروم مي‌گردد. کسي که از اديان ديگر به دين اسلام مي‌آيد تمامي‌حقوق يک مسلمان اعم از ازدواج، ميراث و... براي وي درنظر گرفته مي‌شود. کسي که از دين مسيحيت به اسلام وارد و ثبت شود، نمي‌تواند مجددا به دين مسيحيت برگردد. (51)
اردنی‌ها چه مسلمان چه مسیحی، محافظه‌کار هستند. در محیط‌های عمومی‌‌محدودیت‌های اجتماعی در تعامل بین مردان و زنان وجود دارد. مردان و زنان با هم در تعامل هستند، اما در محدودة تعریف شدة جامعه. بسیاری از زنان اردنی محجبه هستند. مسیحیان نیز محافظه‌کار هستند و به ندرت می‌توان دین افراد را از نوع پوشش آن‌ها تشخیص داد. ماهیت محافظه کار این کشور بدان معنی است که نمایش عمومی‌‌احساسات مورد تأیید نمی‌باشد و افراد درگیر باید عواقب سنگین آن ‌را پذیرا شوند. شرافت چه برای مسیحیان و چه برای مسلمانان نقش مهمی‌در جامعه بازی می‌کند. شرافت مرتبط با عملکرد اعضای خانواده است و می‌توان با رفتار ناشایست یکی از اعضای خانواده به خطر بیفتد. تمام خانواده با عملکرد یکی از اعضا قضاوت می‌شوند زیرا رفتار هر یک از اعضاء نشان دهنده سطح اخلاقیات کل خانواده می‌باشد. در حالی که اغلب این رفتار‌ها برخاسته از سنت‌ها می‌باشد، اما معمولاً از دین برای تصدیق کردن ارزش‌های سنتی مانند شرافت و ناموس استفاده می‌شود. اسلام و مسیحیت متداول در اردن، هم پایه این ادیان در کشور‌های دیگر خاورمیانه نمی‌باشد. مراسم مذهبی رایج در اردن اغلب محلی هستند تا عمومی. مثال مناسب در این باب مقام شیخ عمر بن ملکاوی<sup>[8]</sup> در ملکا<sup>[9]</sup> واقع در شمال اردن در نزدیکی رودخانة یرموک<sup>[10]</sup> می‌باشد. اردن دارای مکان‌های متعددی است که هم مرتبط با عهد عتیق و عهد جدید می‌باشد و هم قران؛ بسیاری از این مکان‌ها، محل زیارت اردنی‌ها می‌باشد، آن‌ها عبادت می‌کنند ولی به طور کلی در خواست شفاعت نمی‌کنند. تصوف یا عرفان اسلامی‌هرگز در میان اردنی‌ها گسترش نیافت و تنها چند مکان مرتبط با عارفان صوفی یا اخوت صوفی وجود دارد. تصوف در دمشق و قاهره نقش مهمتری نسبت به اردن دارد. اردنی‌هایی که جذب  ابعاد عرفانی بیشتری نسبت به مذهب سنتی شده اند، برای کسب علم به اورشلیم، دمشق یا قاهره سفر می‌کنند. کسانی هم که مسیحی بودند به همین روش در صومعه‌های سوریه و لبنان کسب علم نمودند. بنابراین هم مسلمانان و هم مسیحیان به بیانات صحیح و درست ادیان گرایش دارند. یکی از کار‌هایی که مسلمانان و مسیحیان انجام می‌دهند نذر کردن در آرامگاه شخصیت‌های مهم مذهبی در مکان‌های مذهبی است. در سوریة بزرگ که شامل اردن می‌شود، این رفتار متقابل است، یعنی به منظور وعده‌های محکم با خداوند مسیحیان در مکان‌های مسلمانان و مسلمانان در جایگاه مسیحیان نذر می‌کنند. صومعة ارتدکس شرقی در سایدنیا<sup>[11]</sup> خارج  از شهر دمشق از مکان‌های مربوط به مسیحیان ‌است که مورد استفاده مسلمانان قرار می‌گیرد، در حالی که آرامگاه یحیی تعمید دهنده<sup>[12]</sup> در مسجد اموی در دمشق از مکان‌های مورد استفادة مسیحیان است که متعلق به مسلمانان می‌باشد. در سطح محلی نیز جایگاه مرتبط با شخصیت‌های قرآنی آل خضر به میزانی کمتر توسط مسلمانان و مسیحیان استفاده می‌شود. (49)


اردنی‌های مسلمان و مسیحی تاریخ مشترک دارند و از لحاظ فرهنگی تفاوت بسیار کمی‌ بین آن‌ها دیده می‌شود. بسیاری از شهر‌ها یا روستا‌های اردن، بخش‌های ویژه‌ای برای زندگی اقوام مذهبی دارند و شاید این دلیل مهمی‌ باشد که مردم اردن شناخت منصفانه ای نسبت به هم دارند. هنگامی‌که باقی بخش‌های خاورمیانه درگیر خشونت‌های فرقه ای بودند، اردن سهم ناچیزی از این درگیری‌ها را تجربه کرد؛ به عنوان مثال پس از قتل عام سال 1981 توسط شبه نظامیان مسیحی در اردوگاه‌های پناهندگان در صبرا<sup>[13]</sup> و شطیله<sup>[14]</sup>، برخی از جوانان مسلمان در پی انتقام از مسیحیان برآمدند، اما روحانیون مساجد سخنرانی‌هایی در برابر چنین خشونت‌هایی انجام دادند و به روابط صمیمی‌بلند مدت بین اقوام اردنی اشاره کردند. اردن یک کشور مسلمان محافظه کار‌است که اقلیت غیر مسلمان آن مورد آزار و اذیت قرار نمی‌گیرند.(50)


'''6-8 نهادها و مراكز ديني مسلمانان'''
به لحاظ قانونی تغییر دین برای افراد به دین اسلام آزاد است و با آغوش باز پذیرفته می‌شود اما کسی که بخواهد دین خود را از اسلام به ادیان دیگر تغییر دهد مرتد شناخته می‌شود ولی حد بر او جاری نمی‌شود، اما از تمامی‌حقوق یک مسلمان اعم از میراث و ازدواج و... محروم می‌گردد. کسی که از ادیان دیگر به دین اسلام می‌آید تمامی‌حقوق یک مسلمان اعم از ازدواج، میراث و... برای وی درنظر گرفته می‌شود. کسی که از دین مسیحیت به اسلام وارد و ثبت شود، نمی‌تواند مجددا به دین مسیحیت برگردد. (51)


به غير از مساجد و خانه‌هاي رسمي قرآن و مراكز فرهنگي كه آمار آنها مطابق گزارش كتاب سال 2017 اردن به شرح ذيل است، مراكز ديگري نيز وجود دارد كه پس از اين مي‌آيد.




6-8 نهادها و مراكز دینی مسلمانان


به غیر از مساجد و خانه‌های رسمی‌قرآن و مراكز فرهنگی كه آمار آن‌ها مطابق گزارش كتاب سال 2017 اردن به شرح ذیل است، مراكز دیگری نیز وجود دارد كه پس از این می‌آید.




خط ۳۷۶: خط ۳۸۰:




مهم ترين مساجد اردن؛ مسجد عجلون الکبير، مسجد ملک عبدالله اول، مسجد ملک حسين، مسجد الحسيني و مسجد ابو درويش مي باشند. (52)






'''6-8-1 مركز اسلامي مطالعات استراتژيك سلطنتي'''


اين مركز، يك مركز مستقل تحقيقاتي است كه تحت نظر نهاد سلطنتي آل البيت فعاليت مي كند. اين نهاد كه به منظور مطالعات اسلامي تاسيس شده است، نهادي است مستقل و غير حكومتي واقع در امان
مهم ترین مساجد اردن؛ مسجد عجلون الکبیر، مسجد ملک عبدالله اول، مسجد ملک حسین، مسجد الحسینی و مسجد ابو درویش می‌باشند. (52)


'''6-8-2 مركز اسلامي - فرهنگي دانشگاه اردن'''


اين مركز با هدف هماهنگي و تحكيم زمينه‌هايي هم چون اطلاعات، فعاليت‌هاي فرهنگي و دانشگاهي، هماهنگي برنامه‌ها، مشاركت در فعاليت‌هاي يكديگر هم چون مشاوره‌ تشكيل شده است.


'''6-8-3 مركز اسلامي خيريه'''
6-8-1 مركز اسلامی‌مطالعات استراتژیك سلطنتی


اين مركز اسلامي به انجام فعاليت‌هاي خيريه در سطح جامعه مي پردازد و مراكز درماني، موسسات آموزشي و اماکن نگهداري يتيمان و فقيران را در سراسر اردن اداره مي كند.
این مركز، یك مركز مستقل تحقیقاتی است كه تحت نظر نهاد سلطنتی آل البیت فعالیت می‌كند. این نهاد كه به منظور مطالعات اسلامی‌تاسیس شده است، نهادی است مستقل و غیر حكومتی واقع در امان


'''6-8-4 بانک اسلامي‌اردن دبي'''
6-8-2 مركز اسلامی‌- فرهنگی دانشگاه اردن


بانک توسعه صنعتي<sup>[15]</sup> با عنوان شرکت سهامي‌عام در تاريخ 23/6/1963 در عمان تاسيس و در سال 2008 منحل شد و بانک اسلامي اردن - دبي<sup>[16]</sup> جايگزين آن گرديد. که کار خودرا براساس قوانين اسلامي، آموزش‌هاي بانک مرکزي و قانون بانک‌هاي اردن  از تاريخ 17/1/2010 آغاز نمود.  
این مركز با هدف هماهنگی و تحكیم زمینه‌هایی هم چون اطلاعات، فعالیت‌های فرهنگی و دانشگاهی، هماهنگی برنامه‌ها، مشاركت در فعالیت‌های یكدیگر هم چون مشاوره‌ تشكیل شده است.


اين مؤسسه یک بانک اسلامي‌به شمار مي‌رود و تلاش دارد تا ارزش‌هاي اسلام را اعمال و بهترين و بالاترين خدمات متنوع بانکي ممکن را به مشتريان خود عرضه کند.
6-8-3 مركز اسلامی‌خیریه


اين بانک داراي 17 شعبه در نقاط مختلف کشور است و خدمات الکترونيکي، اينترنتي، تلفن بانک، بانک سخنگو و خدماتي از طريق پيامک را براي سهولت امر مشتريان اجرايي و جوايز و گواهينامه هاي بين المللي زيادي کسب کرده است.
این مركز اسلامی‌به انجام فعالیت‌های خیریه در سطح جامعه می‌پردازد و مراكز درمانی، موسسات آموزشی و اماکن نگهداری یتیمان و فقیران را در سراسر اردن اداره می‌كند.


در اين بانک خدمات مستقيم و غير مستقيم متعددي به شرکت‌ها ارائه مي‌شود که عبارتند از:
6-8-4 بانک اسلامی‌اردن دبی


- افتتاح حساب‌هاي جاري و پس انداز
بانک توسعه صنعتی<sup>[15]</sup> با عنوان شرکت سهامی‌عام در تاریخ 23/6/1963 در عمان تاسیس و در سال 2008 منحل شد و بانک اسلامی‌اردن - دبی<sup>[16]</sup> جایگزین آن گردید. که کار خودرا براساس قوانین اسلامی، آموزش‌های بانک مرکزی و قانون بانک‌های اردن  از تاریخ 17/1/2010 آغاز نمود.


- حساب سپرده سرمايه گذاري
این مؤسسه یک بانک اسلامی‌به شمار می‌رود و تلاش دارد تا ارزش‌های اسلام را اعمال و بهترین و بالاترین خدمات متنوع بانکی ممکن را به مشتریان خود عرضه کند.


- اعتبارات اسنادي
این بانک دارای 17 شعبه در نقاط مختلف کشور است و خدمات الکترونیکی، اینترنتی، تلفن بانک، بانک سخنگو و خدماتی از طریق پیامک را برای سهولت امر مشتریان اجرایی و جوایز و گواهینامه‌های بین المللی زیادی کسب کرده است.


- اجاره به شرط تمليک: بانک براساس نياز مشتري اقدام به اجاره و  فروش املاک و مستغلات و ابزار آلات مي‌کند.
در این بانک خدمات مستقیم و غیر مستقیم متعددی به شرکت‌ها ارائه می‌شود که عبارتند از:


از ديگر خدمات اين بانک، خزانه داري، سرمايه گذاري و موسسات مالي است که اين خدمات عبارتند از: خريد و فروش چک در بازارهاي منطقه اي و جهاني، سرمايه گذاري در صندوق‌هاي سرمايه گذاري، تبديل فوري اسکناس در بازار، خدمات افزايش اعتبار، ارائه خدمات بانکداري سرمايه گذاري و... (53)
- افتتاح حساب‌های جاری و پس انداز


- حساب سپرده سرمایه گذاری


- اعتبارات اسنادی


- اجاره به شرط تملیک: بانک براساس نیاز مشتری اقدام به اجاره و  فروش املاک و مستغلات و ابزار آلات می‌کند.


'''6-8-5 بيمارستان اسلامي'''
از دیگر خدمات این بانک، خزانه داری، سرمایه گذاری و موسسات مالی است که این خدمات عبارتند از: خرید و فروش چک در بازارهای منطقه ای و جهانی، سرمایه گذاری در صندوق‌های سرمایه گذاری، تبدیل فوری اسکناس در بازار، خدمات افزایش اعتبار، ارائه خدمات بانکداری سرمایه گذاری و... (53)


اين بيمارستان در کشور اردن در شهرهاي امان و عقبه شعبه دارد و داراي 25 سال سابقه مي‌باشد. احداث آن نتيجه فعاليت‌هاي جمعيت خيريه مرکز اسلامي است و حداقل دستمزدها را از بيماران دريافت مي‌کند.


اين بيمارستان ارزش هايي نظير انسانيت، عدالت، ابداع و ابتکار، احترام ويژه به بيماران، صداقت و امانت داري را سرلوحه خود دارد. هم‌چنین يک مرکز آموزشي - درماني محسوب مي‌شود؛ خدمات درماني را به بيماران داخلي و خارجي در بخش‌هاي عمل‌هاي مختلف جراحي، زنان و زايمان، دندان پزشکي، کودکان، بيماري‌هاي داخلي (قلب، خون، دستگاه گوارش، مغزو اعصاب، معده، مفاصل و... ) ارائه مي‌دهد. به علاوه ده‌ها اتاق ويژه بيهوشي در اين بيمارستان وجود دارد. (54)




'''6-9 وضعيت و ساختار آموزش مذهبي در جامعه (رسمي و غير رسمي)'''


گرچه در زمينه آموزش مذهبي در اردن به طور رسمي و غير رسمي فصلي مستقل يافت نشد ولي از مجموع نوشتارها درباره مذهب در اردن - چنان که بيان گرديد - چنين بر مي آيد که اردن يک کشور مذهبي است و از آنجا که اسلام با فرهنگ جهان عرب پيوندي نهادينه دارد، بنابراين مي توان اظهار نظر کرد که آموزش مذهبي عمدتاً از طريق خانواده و جامعه به شکلي کاملاً طبيعي صورت مي گيرد و دين به عنوان بخش اساسي فرهنگ در مراحل مختلف زندگي توسط خانواده آموزش داده مي شود. افزون بر آن مساجد نقش مهمي در آموزش مذهب دارند که در کنار خانواده آموزش فرهنگ اسلام را به شکل رسمي برعهده دارند. گرچه چنان که در بخش تصوف ملاحظه مي شود مي توان آموزش اسلام را در قالب تصوف سازمان يافته تر و نهادينه تر در گروه هاي صوفيه يافت.
6-8-5 بیمارستان اسلامی


'''6-10 نهادها و مراکز ديني غير مسلمانان (وضعيت، تعداد، کارکرد، تأثير مهم ترين آنها)'''
این بیمارستان در کشور اردن در شهرهای امان و عقبه شعبه دارد و دارای 25 سال سابقه می‌باشد. احداث آن نتیجه فعالیت‌های جمعیت خیریه مرکز اسلامی‌است و حداقل دستمزدها را از بیماران دریافت می‌کند.


درباره نهادها و مراکز ديني غير مسلمانان بايد اذعان داشت که مانند مسلمانان که اهم مراکز آنان مساجد مي باشند؛ اهم مراکز غير ديني نيز عبادتگاه هاي آنان است؛ به عبارتي مراکز ديني مسيحيان و يهوديان منحصر در کليساها و کنيسه ها و مراکز ديني دروزي ها و بهايي ها نيز منحصر در عبادتگاه‌های ايشان مي باشد.
این بیمارستان ارزش‌هایی نظیر انسانیت، عدالت، ابداع و ابتکار، احترام ویژه به بیماران، صداقت و امانت داری را سرلوحه خود دارد. هم‌چنین یک مرکز آموزشی - درمانی محسوب می‌شود؛ خدمات درمانی را به بیماران داخلی و خارجی در بخش‌های عمل‌های مختلف جراحی، زنان و زایمان، دندان پزشکی، کودکان، بیماری‌های داخلی (قلب، خون، دستگاه گوارش، مغزو اعصاب، معده، مفاصل و... ) ارائه می‌دهد. به علاوه ده‌ها اتاق ویژه بیهوشی در این بیمارستان وجود دارد. (54)


با اين اوصاف و با توجه به جمعيت غالب مسلمانان که حتي در نرخ رشد جمعيت مذاهب اسلامي نيز تغيير قابل توجهي در طي زمان مشاهده نمي شود و آنچه که هست مربوط به رشد طبيعي جمعيت است که نرخ آن ثابت باقي مانده است، دربارة اقليت هاي مذهبي نيز نرخ رشد جمعيت اجمالاً ثابت است، بنابراين مي توان نتيجه گرفت که کارکرد و تأثير مراکز اقليت هاي ديني تنها براي حفظ موقعيت موجود اقليت هاست و تأثير قابل توجهي در گرايشات ديگر اقليت ها و مذاهب اسلامي ندارد.


'''6-11 تصوف'''


[[تصوف در اردن]] داراي حالت ویژه‌ای است. زیرا تفکر جهاد و مقاومت جهت آزادسازي سرزمين اشغالي فلسطين و قدس در اذهان مردم جاي گرفته و به دليل تاريخ مشترکي که بين فلسطين و اردن وجود دارد، طبيعي است که تصوف در اردن به شکل پنهان و  به دور از اذهان عمومي‌باشد.
6-9 وضعیت و ساختار آموزش مذهبی در جامعه (رسمی‌و غیر رسمی)


اهل تصوف در اردن با ساير گروه‌هاي سياسي و احزاب روابط دوستانه و همزيستي مسالمت آميزي دارند و جز در موارد نادر کشمکشي بين آنان رخ نداده است حتي روابط اهل تصوف با غير مسلمانان مانند مسيحيان نيز مسالمت آميز و در صلح است.  
گرچه در زمینه آموزش مذهبی در اردن به طور رسمی‌و غیر رسمی‌فصلی مستقل یافت نشد ولی از مجموع نوشتارها درباره مذهب در اردن - چنان که بیان گردید - چنین بر می‌آید که اردن یک کشور مذهبی است و از آنجا که اسلام با فرهنگ جهان عرب پیوندی نهادینه دارد، بنابراین می‌توان اظهار نظر کرد که آموزش مذهبی عمدتاً از طریق خانواده و جامعه به شکلی کاملاً طبیعی صورت می‌گیرد و دین به عنوان بخش اساسی فرهنگ در مراحل مختلف زندگی توسط خانواده آموزش داده می‌شود. افزون بر آن مساجد نقش مهمی‌در آموزش مذهب دارند که در کنار خانواده آموزش فرهنگ اسلام را به شکل رسمی‌برعهده دارند. گرچه چنان که در بخش تصوف ملاحظه می‌شود می‌توان آموزش اسلام را در قالب تصوف سازمان یافته تر و نهادینه تر در گروه‌های صوفیه یافت.  


متصوفه در اردن اعضاي خود را از مشارکت سياسي منع نمي‌کنند ولي ترجيح مي‌دهند که به حوزه‌ها و کشمکش‌هاي سياسي وارد نشوند. برخي از متصوفه به شکلی ضعيف مشارکت‌هايي در پارلمان، وزارت خانه‌ها، مناصب ديني و سياسي داشته اند. 
6-10 نهادها و مراکز دینی غیر مسلمانان (وضعیت، تعداد، کارکرد، تأثیر مهم ترین آن‌ها)


بسياري از متصوفه در امور اجتماعي نيز حضور دارند. برخي از آنان زمان‌هاي خاصي را به کمک به فقراء، نيازمندان، يتيمان و زنان بيوه اختصاص مي‌دهند و جمعيت‌هاي خيريه‌اي را نيز تشکيل داده اند.  
درباره نهادها و مراکز دینی غیر مسلمانان باید اذعان داشت که مانند مسلمانان که اهم مراکز آنان مساجد می‌باشند؛ اهم مراکز غیر دینی نیز عبادتگاه‌های آنان است؛ به عبارتی مراکز دینی مسیحیان و یهودیان منحصر در کلیساها و کنیسه ها و مراکز دینی دروزی ها و بهایی ها نیز منحصر در عبادتگاه‌های ایشان می‌باشد.


اغلب متصوفه در اردن از وضعيت سياست عمومي‌راضي هستند و تلاش دارند تا فعاليت‌هاي خود را آزادانه انجام دهند و هيچ فشاري از نهادهاي رسمي‌متحمل نشوند. اگرچه اميد دارند تا از حمايت‌هاي نهادهاي دولتي و رسمي‌ بهره مند گردند.
با این اوصاف و با توجه به جمعیت غالب مسلمانان که حتی در نرخ رشد جمعیت مذاهب اسلامی‌نیز تغییر قابل توجهی در طی زمان مشاهده نمی‌شود و آنچه که هست مربوط به رشد طبیعی جمعیت است که نرخ آن ثابت باقی مانده است، دربارة اقلیت‌های مذهبی نیز نرخ رشد جمعیت اجمالاً ثابت است، بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که کارکرد و تأثیر مراکز اقلیت‌های دینی تنها برای حفظ موقعیت موجود اقلیت هاست و تأثیر قابل توجهی در گرایشات دیگر اقلیت ها و مذاهب اسلامی‌ندارد.  


آنان تمايلي ندارند تا وضعيت اردن همانند وضعيت ساير کشورهاي عربي پس از انقلاب‌هايشان باشد. هرچند مايلند تا شاهد آزادي عمل و اصلاحات سياسي در جهت مبارزه با فساد باشند ولي اين امر را از طرق مسالمت آميز و گفتگوهاي صلح آميز بين  گروه‌ها و احزاب  ملي دنبال مي‌کنند و از انجام اصلاحاتي که منجر به ايجاد حالت آشوب گردد، دوري مي‌کنند.
6-11 تصوف


طرق صوفي در تمامي‌نقاط اردن وجود دارد. مهم ترين اين طرق عبارتند از:
[[تصوف در اردن]] دارای حالت ویژه‌ای است. زیرا تفکر جهاد و مقاومت جهت آزادسازی سرزمین اشغالی فلسطین و قدس در اذهان مردم جای گرفته و به دلیل تاریخ مشترکی که بین فلسطین و اردن وجود دارد، طبیعی است که تصوف در اردن به شکل پنهان و  به دور از اذهان عمومی‌باشد.  


'''1- طريق رفاعيه:''' اين طريق در مناطق مختلفي از جمله عمان رايج است؛ در جبل النصر به شيخوخت عمر الصرفندي، در سحاب پيرو شيخ محمود نايف، در اللبن پيرو شيخ ابو المنذر و شيخ وليد رفاعي، در زرقاء پيرو شيخ محمود الرفاعي، در جرش پيرو شيخ فارس ثلجي، در اربد پيرو شيخ محمود الرفاعي که اکنون طريق آن به مفرق انتقال يافته است و در مفرق پيروان شيخ عبيد القادري الرفاعي رواج دارد.
اهل تصوف در اردن با سایر گروه‌های سیاسی و احزاب روابط دوستانه و همزیستی مسالمت آمیزی دارند و جز در موارد نادر کشمکشی بین آنان رخ نداده است حتی روابط اهل تصوف با غیر مسلمانان مانند مسیحیان نیز مسالمت آمیز و در صلح است.  


'''2-طريق شاذليه:''' اين طريق بيشترين انتشار را در بين طرق صوفيه دارد و در مناطق مختلفي از اردن رايج است؛ در منطقه حيّ نزال پيروان شيخ حازم ابوغزاله که دارای جمعيت خيريه اي نيز می‌باشند. در معان به شيخوخت شحاده طبري و در اربد منطقه کفر يوبا به شيخوخت احمد ردايده سلوک مي کنند. اين طريق در امان نيز گسترش فراواني دارد.  
متصوفه در اردن اعضای خود را از مشارکت سیاسی منع نمی‌کنند ولی ترجیح می‌دهند که به حوزه‌ها و کشمکش‌های سیاسی وارد نشوند. برخی از متصوفه به شکلی ضعیف مشارکت‌هایی در پارلمان، وزارت خانه‌ها، مناصب دینی و سیاسی داشته اند. 


'''3- طريق قادريه:''' اين طريق نيز از جمله طرق مشهور و رايج در نقاط مختلف کشور اردن است؛ از جمله امان در الجوفه پيروان شيخ‌ هاشم البغدادي، در الهاشمي ‌الشمالي پيروان شيخ محمد عبدالحليم قادري، در سحاب پیروان ناصر بن شيخ صفوت، در نزهه پيروان شيخ سعيد القادري و در بقعه پيروان شيخ عبدالرووف از خلفاي‌هاشم البغدادي اند
بسیاری از متصوفه در امور اجتماعی نیز حضور دارند. برخی از آنان زمان‌های خاصی را به کمک به فقراء، نیازمندان، یتیمان و زنان بیوه اختصاص می‌دهند و جمعیت‌های خیریه‌ای را نیز تشکیل داده اند.


هم چنين در اربد پيروان شيخ محمد ابوغريب و در رصيفه پيروان شيخ عبدالقادر نوباني‌اند.
اغلب متصوفه در اردن از وضعیت سیاست عمومی‌راضی هستند و تلاش دارند تا فعالیت‌های خود را آزادانه انجام دهند و هیچ فشاری از نهادهای رسمی‌متحمل نشوند. اگرچه امید دارند تا از حمایت‌های نهادهای دولتی و رسمی‌ بهره مند گردند.


'''4-طريق خلوتيه:''' اين طريق فعاليت اجتماعي قابل توجهي دارد؛ امان در منطقــه الکرسي پيروان شيخ حسني الشريف، در وادي السير پيروان البيادر و در مفرق پيروان شيخ عبدالحي عفيفي اند. در زرقاء نيز اين طريقت ديده مي شود.
آنان تمایلی ندارند تا وضعیت اردن همانند وضعیت سایر کشورهای عربی پس از انقلاب‌هایشان باشد. هرچند مایلند تا شاهد آزادی عمل و اصلاحات سیاسی در جهت مبارزه با فساد باشند ولی این امر را از طرق مسالمت آمیز و گفتگوهای صلح آمیز بین  گروه‌ها و احزاب  ملی دنبال می‌کنند و از انجام اصلاحاتی که منجر به ایجاد حالت آشوب گردد، دوری می‌کنند.


'''5-طريق نويهيه:''' اين طريق در امان وجود دارد و در فلسطين نيز شعبه‌هايي از اين طريق وجود دارد.  
طرق صوفی در تمامی‌نقاط اردن وجود دارد. مهم ترین این طرق عبارتند از:
 
1- طریق رفاعیه: این طریق در مناطق مختلفی از جمله عمان رایج است؛ در جبل النصر به شیخوخت عمر الصرفندی، در سحاب پیرو شیخ محمود نایف، در اللبن پیرو شیخ ابو المنذر و شیخ ولید رفاعی، در زرقاء پیرو شیخ محمود الرفاعی، در جرش پیرو شیخ فارس ثلجی، در اربد پیرو شیخ محمود الرفاعی که اکنون طریق آن به مفرق انتقال یافته است و در مفرق پیروان شیخ عبید القادری الرفاعی رواج دارد.
 
2-طریق شاذلیه: این طریق بیشترین انتشار را در بین طرق صوفیه دارد و در مناطق مختلفی از اردن رایج است؛ در منطقه حیّ نزال پیروان شیخ حازم ابوغزاله که دارای جمعیت خیریه ای نیز می‌باشند. در معان به شیخوخت شحاده طبری و در اربد منطقه کفر یوبا به شیخوخت احمد ردایده سلوک می‌کنند. این طریق در امان نیز گسترش فراوانی دارد.
 
3- طریق قادریه: این طریق نیز از جمله طرق مشهور و رایج در نقاط مختلف کشور اردن است؛ از جمله امان در الجوفه پیروان شیخ‌ هاشم البغدادی، در الهاشمی‌‌الشمالی پیروان شیخ محمد عبدالحلیم قادری، در سحاب پیروان ناصر بن شیخ صفوت، در نزهه پیروان شیخ سعید القادری و در بقعه پیروان شیخ عبدالرووف از خلفای‌هاشم البغدادی اند
 
هم چنین در اربد پیروان شیخ محمد ابوغریب و در رصیفه پیروان شیخ عبدالقادر نوبانی‌اند.
 
4-طریق خلوتیه: این طریق فعالیت اجتماعی قابل توجهی دارد؛ امان در منطقــه الکرسی پیروان شیخ حسنی الشریف، در وادی السیر پیروان البیادر و در مفرق پیروان شیخ عبدالحی عفیفی اند. در زرقاء نیز این طریقت دیده می‌شود.
 
5-طریق نویهیه: این طریق در امان وجود دارد و در فلسطین نیز شعبه‌هایی از این طریق وجود دارد.  


<nowiki>***</nowiki>
<nowiki>***</nowiki>


تصوف در اردن هم اکنون دچار ضعف آشکاري گرديده استکه دلايل داخلي و خارجي متعدد در آن دخيلند .  
تصوف در اردن هم اکنون دچار ضعف آشکاری گردیده استکه دلایل داخلی و خارجی متعدد در آن دخیلند .  


از جمله دلايل داخلي آن است که بسياري از کساني که امروز تصوف در اردن را هدايت مي‌کنند، خود اهل سير و سلوک واقعي نيستند، که به این ترتیب مريدان اين راه دچار خطاهاي زيادي شده و کسي نيست تا آنان را از اين خطاها و کجي‌ها نجات دهد؛ اين مهم‌ترين دليل ايجاد چهره منفي از تصوف اسلامي ‌و نقش آن در زندگي است.  
از جمله دلایل داخلی آن است که بسیاری از کسانی که امروز تصوف در اردن را هدایت می‌کنند، خود اهل سیر و سلوک واقعی نیستند، که به این ترتیب مریدان این راه دچار خطاهای زیادی شده و کسی نیست تا آنان را از این خطاها و کجی‌ها نجات دهد؛ این مهم‌ترین دلیل ایجاد چهره منفی از تصوف اسلامی‌‌و نقش آن در زندگی است.  


هم چنين؛ مريدان و پيروان هر شيخي معتقدند که فقط او شايستة خلافت است و شيوخ ديگر اين شايستگي را ندارند؛ بدين ترتيب شيوخ ديگر را متهم مي کنند که خود اسباب اختلاف و دودستگي را در بين آنان به وجود می‌آورد.
هم چنین؛ مریدان و پیروان هر شیخی معتقدند که فقط او شایستة خلافت است و شیوخ دیگر این شایستگی را ندارند؛ بدین ترتیب شیوخ دیگر را متهم می‌کنند که خود اسباب اختلاف و دودستگی را در بین آنان به وجود می‌آورد.


به علاوه ظاهرگرايي و غلبه صورت و ظاهر و عدم وجود عشق صادقانه به عنوان محرک و انگيزه آنان، سبب شده که پيشرفتي در تصوف وجود نداشته باشد.  
به علاوه ظاهرگرایی و غلبه صورت و ظاهر و عدم وجود عشق صادقانه به عنوان محرک و انگیزه آنان، سبب شده که پیشرفتی در تصوف وجود نداشته باشد.  


عوامل خارجي اين ضعف عبارتند از: هجوم قوي دشمنان اسلام به تصوف و صوفي گري، انحراف تصوف به دليل رمز گرايي آن؛ به اين ترتيب که برخي از شيوخ صوفي به سوي رمزگونه سخن گفتن پيش مي‌روند و سخنان آنان به گونه اي ديگر تفسير مي‌شود.  
عوامل خارجی این ضعف عبارتند از: هجوم قوی دشمنان اسلام به تصوف و صوفی گری، انحراف تصوف به دلیل رمز گرایی آن؛ به این ترتیب که برخی از شیوخ صوفی به سوی رمزگونه سخن گفتن پیش می‌روند و سخنان آنان به گونه ای دیگر تفسیر می‌شود.  


در نهايت تصوف اردن به عنوان جزئي از تصوف جهاني دچار ضعف گرديده و همانند ساير آنها رو به سقوط نهاده است. (55)
در نهایت تصوف اردن به عنوان جزئی از تصوف جهانی دچار ضعف گردیده و همانند سایر آن‌ها رو به سقوط نهاده است. (55)






'''منابع:'''
منابع:


1. پادشاهي اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، معاونت بين الملل، مركز بين المللي تبليغ
1. پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بین الملل، مركز بین المللی تبلیغ


2. وزارة الخارجيــة الاردنيــة www.mfa.gov.jo
2. وزارة الخارجیــة الاردنیــة www.mfa.gov.jo


<nowiki>**</nowiki>3. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 29
<nowiki>**</nowiki>3. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 29


4. وزارة الخارجيــة الاردنيــة www.mfa.gov.jo
4. وزارة الخارجیــة الاردنیــة www.mfa.gov.jo


5. عيش الاديان في الاردن <nowiki>http://sadaalhajjaj.com/vb//showthread.php?t=6802</nowiki>
5. عیش الادیان فی الاردن <nowiki>http://sadaalhajjaj.com/vb//showthread.php?t=6802</nowiki>


6. جهان اسلام، مرتضي اسدي
6. جهان اسلام، مرتضی اسدی


7. WikiShia.net
7. WikiShia.net


8. جهان اسلام، مرتضي اسدي
8. جهان اسلام، مرتضی اسدی


9. پادشاهي اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، معاونت بين الملل، مركز بين المللي تبليغ
9. پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بین الملل، مركز بین المللی تبلیغ


10. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. – (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 29- 31
10. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. – (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 29- 31


11. پادشاهي اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، معاونت بين الملل، مركز بين المللي تبليغ، ص 75- 76
11. پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بین الملل، مركز بین المللی تبلیغ، ص 75- 76


12. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. – (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 29- 31
12. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. – (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 29- 31
خط ۵۰۸: خط ۵۱۸:
14. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. – (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 35-37
14. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. – (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 35-37


15. پادشاهي اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، معاونت بين الملل، مركز بين المللي تبليغ
15. پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بین الملل، مركز بین المللی تبلیغ


16. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. – (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 35-37
16. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. – (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 35-37


17. پادشاهي اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، معاونت بين الملل، مركز بين المللي تبليغ
17. پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بین الملل، مركز بین المللی تبلیغ


18. همان
18. همان
خط ۵۳۰: خط ۵۴۰:
25. Ibid .pp. 35-37
25. Ibid .pp. 35-37


26. پادشاهي اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، معاونت بين الملل، مركز بين المللي تبليغ. ص. 71
26. پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بین الملل، مركز بین المللی تبلیغ. ص. 71


<nowiki>**</nowiki>27. الدکتور احمد الربايعه، الدکتور احمد حمودة(1991)، السکان و الحياة الاجتماعيــة، منشورات لجنــة تاريخ الاردن. ص. 75
<nowiki>**</nowiki>27. الدکتور احمد الربایعه، الدکتور احمد حمودة(1991)، السکان و الحیاة الاجتماعیــة، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 75


28. همان
28. همان
خط ۵۶۰: خط ۵۷۰:
1/39. معجم البلدان/ترجمه، ج‏1، ص: 187
1/39. معجم البلدان/ترجمه، ج‏1، ص: 187


2/39. ايضاً ، ص: 187
2/39. ایضاً ، ص: 187


3/39. ايضاً ، ص: 187
3/39. ایضاً ، ص: 187


4/39. ايضاً ، ص: 678
4/39. ایضاً ، ص: 678


5/39. تاريخ بغداد    ج‏14    117    
5/39. تاریخ بغداد    ج‏14    117    


6/39. تاريخ مدينــة الدمشق    ج‏6    262  
6/39. تاریخ مدینــة الدمشق    ج‏6    262  


7/39. ايضاً ج‏15    11  
7/39. ایضاً ج‏15    11  


8/39. ايضاً ج‏18    96    2162  
8/39. ایضاً ج‏18    96    2162  


9/39. ايضاً ج‏26    89    3056  
9/39. ایضاً ج‏26    89    3056  


10/39. ايضاً ج‏26    209    3073  
10/39. ایضاً ج‏26    209    3073  


11/39. ايضاً ج‏35    89    3883  
11/39. ایضاً ج‏35    89    3883  


12/39. ايضاً ج‏38    228    4542  
12/39. ایضاً ج‏38    228    4542  


13/39. ايضاً ج‏61    240    7766
13/39. ایضاً ج‏61    240    7766


14/39. ايضاً ج‏64    317    8174
14/39. ایضاً ج‏64    317    8174


15/39. ايضاً ج‏71    375    9753
15/39. ایضاً ج‏71    375    9753


16/39. موسوعــة طبقات ‏الفقهاء، ج‏1، ص: 458
16/39. موسوعــة طبقات ‏الفقهاء، ج‏1، ص: 458
خط ۶۰۲: خط ۶۱۲:
44. <nowiki>http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=1668</nowiki>
44. <nowiki>http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=1668</nowiki>


45. سايت روزنامه همشهري <nowiki>http://www.hamshahrionline.ir/details/75208</nowiki>
45. سایت روزنامه همشهری <nowiki>http://www.hamshahrionline.ir/details/75208</nowiki>


46. سايت خبري آفتاب <nowiki>http://aftabnews.ir/vdcg.y9wrak9n7pr4a.html</nowiki>
46. سایت خبری آفتاب <nowiki>http://aftabnews.ir/vdcg.y9wrak9n7pr4a.html</nowiki>


47. پادشاهي اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، معاونت بين الملل، مركز بين المللي تبليغ، ص 92
47. پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بین الملل، مركز بین المللی تبلیغ، ص 92


48. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. – (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 38,39
48. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. – (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 38,39
خط ۶۱۴: خط ۶۲۴:
50. Ibid
50. Ibid


51. عيش الاديان في الاردن <nowiki>http://sadaalhajjaj.com/vb//showthread.php?t=6802</nowiki>
51. عیش الادیان فی الاردن <nowiki>http://sadaalhajjaj.com/vb//showthread.php?t=6802</nowiki>


52. محمد خير حندوقه، کتاب الشرکس، عمان، 1972، ص 71،72
52. محمد خیر حندوقه، کتاب الشرکس، عمان، 1972، ص 71،72


53. موقع البنک الاردن الدبي الاسلامي <nowiki>http://www.jdib.jo/ar/index.html</nowiki>
53. موقع البنک الاردن الدبی الاسلامی‌<nowiki>http://www.jdib.jo/ar/index.html</nowiki>


54. موقع المستشفي الاسلامي ‌<nowiki>http://www.islamic-hospital.org</nowiki>
54. موقع المستشفی الاسلامی‌‌<nowiki>http://www.islamic-hospital.org</nowiki>


55. <nowiki>http://islamonline.net/feker/discussion/2035</nowiki>
55. <nowiki>http://islamonline.net/feker/discussion/2035</nowiki>
خط ۶۶۵: خط ۶۷۵:




1. بنک الانماء الصناعي
 
1. بنک الانماء الصناعی




[16]. بنک الاردن الدبي الاسلامي
[16]. بنک الاردن الدبی الاسلامی

نسخهٔ ‏۱۲ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۴۸

جایگاه و نقش دین در جامعه و سیاست

شاه حسین که خود را هاشمی‌ و منتسب به خاندان پیامبر اسلام می‌دانست، به دخالت دین در سیاست اعتقاد نداشت و در مراسم پنجاهمین سالگرد تولدش طی یک سخنرانی گروه‌های اسلامی‌ فعال در کشور را از هرگونه دخالت در امور سیاسی برحذر داشت و حتی آن‌ها را به عنوان بزرگترین مانع سیاست‌های صلح آمیز در خاورمیانه معرفی کرد. شاه حسین معتقد بود مشکل بیت المقدس حل نخواهد شد مگر اینکه مسائل سیاسی از مذهب جدا شوند. براین  اساس دولت اردن برای جلوگیری از فعالیت گروه‌های اسلامی‌ در این کشور در سال 1985 قانونی جدید برای وعظ و سخنرانی‌های مذهبی تصویب کرد که به موجب آن سخنرانان باید در سخنرانی ها و گفتارهای خود از موضوعات مذهبی فراتر نروند و از عنوان کردن مسائل تحریک آمیز سیاسی خودداری کنند. بنابراین قانون، شورای ویژه ای جهت آموزش و توجیه وعاظ و تعیین حدود و موضوعات کلی سخنرانی‌های دینی تشکیل شد و هر واعظی که از مفاد این قانون تخطی می‌کرد به یک ماه حبس و پرداخت جریمه نقدی 21 تا 100 دینار محکوم می‌شد.

به موجب این لایحه وزیر امور مذهبی و اوقاف می‌توانست سخنرانی واعظانی را که به تشخیص وی تخطی کرده بودند، ممنوع اعلام کند. براساس این قانون می‌بایستی هیئتی به نام شورای عالی موعظه و ارشاد تشکیل می‌شد تا ضمن تربیت و توجیه وعاظ، موضوعات سخنرانی‌های اسلامی‌ مجاز در این کشور را معین و بر اقدامات و تحرکات موجود در مساجد این کشور نظارت کند. دولت اردن در سال‌های اخیر و بعد از انتخابات آزادی که در اواخر دهه 80 برگزار کرد و منجر به پیروزی اسلام گرایان شد، در مورد فعالیت‌های مذهبی و دینی در جامعه سیاست منبسط تری در پیش گرفت که البته این فعالیت‌ها هنوز هم تحت نظارت دولت انجام می‌گیرد. تا پیش از انتخابات سال 1989 نقش مذهب در زندگی سیاسی - اجتماعی مردم و نظام حکومتی کشور چندان محسوس نبود، اما اغتشاشات داخلی سال 1989 که بر اثر فشار اقتصادی مردم و وضع نه چندان خوب دولت بروز نمود، رفته رفته رنگ اسلامی‌ به خود گرفت و دولت را مجبور نمود تا برخورداری از آزادی‌های نسبی و انتخابات آزاد را در جامعه بپذیرد. از آن تاریخ به بعد مذهب در این کشور به عنوان یک عامل قدرتمند همواره در عرصه‌های سیاسی - اجتماعی خودنمایی کرده است تا جایی که در انتخابات سال 1989 گروه‌های اسلامی‌ به نیمی‌ از کرسی‌های مجلس دست یافتند و امروز نیز در سرنوشت حکومت نقش دارند[۱].

ملک عبدالله نیز پس از پدرش سیاست آزادی‌های بیشتر را ادامه داد، اگرچه هنوز به استبداد متهم است. وی پس از حادثه 11 سپتامبر سال 2001 که در آمریکا اتفاق افتاد و اتهامات بسیاری به دین اسلام وارد شد، تلاش کرد تا اتهامات وارده به دین اسلام را رد نماید. (2) از سوی دیگر آمریکا کشورهای اسلامی‌‌و عربی را به دادن آزادی‌های دینی بیشتری فراخواند و این امر سبب ایجاد فضاهای باز دینی و آزادی‌های دینی بیشتری شد به گونه‌ای که ازدواج دوفرد با وجود اختلافات دینی که قبلا امری ناپسند شمرده می‌شد آسان گردید. در ادیان اسلام و مسیحیت نیز که ادیان غالب در اردن به شمار می‌روند آزادی‌های بیشتری اعمال شد. (3)

ملک عبدالله دوم در 4 شباط سال 2002 در مجمع جهانی اقتصاد در نیویورک سخنرانی و از اسلام دفاع کرد و همگان را بر فهم رسالت دین مبین اسلام  تشویق نمود و اسلام را به عنوان دین صلح، محبت و صبر معرفی کرد. وی به نیابت از میلیون‌ها مسلمان عملیات تروریستی یازده سپتامبر را محکوم کرد.

در4 آوریل سال 2002 موسسه «آل البیت» کنفرانس اندیشه اسلامی‌ را با حضور بیش از 80 پژوهشگر اسلامی‌‌از کشورهای عربی و اسلامی‌ برگزار نمود. در پایان این کنفرانس که تحت عنوان «آینده اسلام در قرن پانزدهم هجری» برگزار شد، پژوهشگران بر این نکته تاکید کردند که هجوم فعلی علیه دین اسلام جدید نبوده و فقط شکل جدیدتری به خود گرفته است. در اختتامیه این کنفرانس امیر حمزه به نیابت از ملک عبدالله دوم بیانیه را قرائت نموده و گفت: هجوم رسانه ای که هم اکنون علیه دین اسلام شکل گرفته بسیار بی رحمانه بوده و مسلمانان باید برای مبارزه با این تهدیدات خود را آماده نموده و به بهترین شکل مقابله کنند. (4)

6-1 تاریخچه رشد هر یك از ادیان و مذاهب در اردن

6-1-1 اسلام:

در سال ششم هجری اولین طلایه داران مسلمانان كه به دستور پیامبر (ص) برای شناسایی راه‌های منطقه فرستاده شده بودند، در حوالی طفیله و كرك به شهادت رسیدند. در سال هشتم هجری پیامبر اسلام با ارسال نامه‌ای، امیر موته را به اسلام دعوت كرد؛ ولی امیر موته سفیر پیامبر (ص) را به شهادت رساند. به دنبال این حادثه پیامبر (ص) سه هزار نفر را به فرماندهی زیدبن حارثه به موته فرستاد و در پی جنگی كه بین سپاهیان روم و مسلمانان درگرفت، فرمانده سپاه اسلام كشته شد و سپاه اسلام به مدینه بازگشت. قبور شهدای موته در روستای المزار كنونی در 12 كیلومتری جنوب كرك قرار دارد. پس از چند ماه سپاهیان اسلام به منطقه تبوك در شمال حجاز آمدند و در اینجا بود كه عقبه و اطراف معان، پرداخت جزیه به پیامبر اكرم (ص) را قبول كردند. سپاه اسلام به فرماندهی اسامه پس از پیامبر (ص) پیروزی‌هایی در جنوب فلسطین بدست آورد. در همین ایام به خلیفه وقت اطلاع دادند كه رومیان با جمع آوری سپاهی متشكل از اعراب غسانی در تدارك حمله به مسلمانان می‌باشند. ابوبكر با فرستادن سپاهی به فرماندهی چهار تن از جمله خالدبن ولید ضمن شكست دادن رومیان در سال 636 بر بلاد شام و فلسطین مسلط گشت. با واگذاری حكومت شام به معاویه از سوی عمر، منطقه اردن و فلسطین زیر سلطه امویان قرار گرفت و با تعیین دمشق به عنوان مركز حكومت امویان، اردن كه محل تفریح و شكارگاه امرای اموی بود، رونق یافت. انتقال حكومت از امویان به عباسیان و انتخاب بغداد به جای دمشق به عنوان مركز حكومت، باعث متروك شدن اردن گردید. در زمان سلجوقیان، اولین جنگ‌های صلیبی آغاز گردید و مسیحیان تلاش كردند بیت المقدس را از مسلمانان باز پس گیرند، سرانجام در سال 1099 صلیبیون با شكست دادن مسلمانان وارد بیت المقدس گردیدند. در همین زمان صلاح الدین ایوبی كه ابتدا وزیر خلیفه فاطمی‌بود، پس از وفات خلیفه به فرزندان خردسال وی اجازه خلافت نداد و با الحاق مصر به شام كه جزیی از حكومت عباسیان به شمار می‌رفت و به دنبال مرگ حاكم دمشق، خود را فرمانروای مصر و شام خواند. صلاح الدین با فراهم آوردن سپاه در سال 1187 بر صلیبیون پیروز شد و بیت المقدس را از چنگال آن‌ها درآورد و كنترل فلسطین و شرق اردن را بدست گرفت. پس از ایوبیان، اداره منطقه به ممالیك واگذار گردید. خاندان ممالیك مساجد و مدارسی در شهرهای فلسطین بنا کردند و توانستند جلو حمله مغول به آن دیار را بگیرند و اروپا را از خطر هجوم مغول نجات دهند. در سال 1516 سپاهیان عثمانی به فرماندهی سلطان سلیم بر سپاهیان ممالیك غلبه كردند و بدین ترتیب ولایات دمشق و فلسطین به دست عثمانیان افتاد. عثمانیان اداره منطقه را به شیوخ و روسای قبایل سپردند. ابراهیم پاشا فرزند محمد علی با حمله به سوریه، فلسطین و شرق اردن و مناطقی را كه جزئی از حكومت عثمانی به شمار می‌رفت را به مصر ملحق نمود. پس از جنگ جهانی اول و به دنبال تشكیل دولت مستقل ماوراء اردن، اداره آن به خاندان‌ هاشمی‌واگذار گردید. بدین ترتیب اردن از زمان ورود اسلام به این منطقه، به جز دوره جنگ‌های صلیبی كه مدتی مسیحیان بر منطقه حاكمیت یافتند، توسط حاكمان مسلمان اداره می‌شد که این امر باعث گردید اسلام دین حاکم در سراسر این سرزمین باشد. حاكمان اسلامی‌این سرزمین همگی از اهل سنت بوده اند و بنابراین طبیعی است كه مذهب عامه، بیشتر در این كشور رواج یابد. از فرق چهارگانه اهل سنت، اردنیان اكثرا پیرو مذهب شافعی هستند. چركس‌ها كه در اواخر قرن نوزدهم در اردن سكونت داده شدند، دارای مذهب حنفی می‌باشند. (5) در مورد شیعیان اردن اطلاعات دقیقی وجود ندارد. هرچند به نظر می‌رسد كه به علت نزدیكی اردن به لبنان شمار زیادی از شیعیان در آنجا سكونت داشته باشند زیرا از گذشته جبل عامل یكی از مراكز اصلی شیعیان به شمار می‌رفته است، (6) شواهد تاریخی نشان می‌دهد که تشیع در قرن چهارم قمری، در این مناطق گسترش یافته است. مقدسی (336-380 ق)، در کتاب احسن التقاسیم فی معرفــة الاقلیم، در لابه‌لای سخن خود درباره فِرَق و مذاهب موجود در شهرهای اردن و فلسطین، نوشته است: اهل طبریه و نیمی‌از اهل نابلس و قَدَس و بیشتر اهل امّان شیعه هستند. (7) ناصر خسرو نیز در قرن چهارم هجری بیشتر ساكنین شهرهای بیت المقدس، ‌نابلس و امان را شیعه دانسته است. (8) در قرن پنجم هجری، اردن و فلسطین تحت تسلط خلافت فاطمی‌مصر درآمد و در سایه این دولت، نفوذ تشیع در این مناطق ادامه یافت، اما با تسلط سلجوقیان و بعدها ایوبیان بر این مناطق و مبارزه آنان با تشیع و نیز پس از اشغال بیشتر شهرهای فلسطین به دست صلیبیان، شیعیان به سمت مناطق کوهستانی لبنان مهاجرت کردند و بعدها جامعه شیعه جبل عامل را تشکیل دادند.

در اردن زیارتگاه‌هایی از شخصیت‌های مورد احترام شیعه وجود دارد که بسیاری از آن‌ها در دوره نفوذ و گسترش شیعه - به ویژه در دوره فاطمیان - ساخته شده اند و در دوره‌های بعدی بازسازی شده است. جمعیت شیعیان اردن در حال حاضر از چند ده هزار نفر تجاوز نمی‌كند. شیشانی‌ها یا چچنی‌ها كه هم‌زمان با چركس‌ها در اردن سكونت داده شده اند، همگی شیعه ‌بودند. (9)

6-1-2 دروزیان:

مذهب دروزیه از جمله مسلك‌های درونگرای منسوب به اسلام است. دروزیه انشعابی از مذهب اسماعیلیه است كه در قرن پنجم هجری در زمان خلیفه فاطمی، ابوعلی منصوربن نزار ملقب به الحاكم بامرالله (1024-996م) بوسیلة یك خیاط ایرانی كه از وفادارترین مبلغان و پیروان حاكم بود (10) به نام محمد بن اسماعیل درزی معروف به نشتكین بنیاد نهاده شد و بعدها به همین نام مشهور گشت.(11) پس از ترور حاکم، که برخی می‌گویند توسط خواهرش که دیگر نمی‌توانست رفتار‌های برادر را تحمل کند صورت گرفته است، پیروان حاكم مجبور شدند به کوه‌های لبنان، جایی که می‌توانند برای خود جامعه کوچکی تشکیل دهند، پناه ببرند. برای دروزیان، حاكم نمرده است، بلکه در حالت تعلیقی از زندگی قرار دارد که می‌تواند بازگردد. جامعه دروزی عمدتا در کوه‌های لبنان باقی ماندند و برای مدت کوتاهی  از طرف سلطان عثمانی بر اغلب لبنان، بخش‌هایی از سوریه، اردن و فلسطین حکمرانی کردند. برخی از اجتماعات دروزیان در قرن هفدهم و هجدهم در فلسطین و بلندی‌های جولان ساکن شدند، اما اغلب آن‌ها در میانه دهه 1860م پس از درگیری آن‌ها و مسیحیان مارونی در جبل دروز ساکن شدند و چندان بر منطقه تسلط پیدا کردند که کوهستانی که جبل العرب نام داشت را جبل دروز نامیدند. (12) آن‌ها در سال 1918 از این جایگاه در سوریه به اردن آمدند. در آن زمان حدود 22خانواده درزی وارد اردن شده و در قصر الازرق (منطقه مرزی بین اردن و سوریه) ساکن شدند. این منطقه در آن زمان بسیار کم جمعیت بود.

پس از انقلاب سوریه در سال 1925 نیز سلطان اطرش و بسیاری ازرهبران انقلابی درزی به اردن پناه بردند و در ازرق سکنی گزیدند و پایگاهی برای مقاومت ضد استعمار فرانسه در سوریه تشکیل دادند. از این رو فرانسویان انگلیس  را تحت فشار قرار دارند تا دروزیان را از منطقه ازرق خارج کند. به دنبال آن، سلطان اطرش و سایر رهبران به عربستان مهاجرت کردند و به مدت 11 سال در آنجا باقی ماندند. سپس بسیاری از آن‌ها به جبل العرب در سوریه و بخشی نیز به منطقه ازرق در اردن برگشتند. بسیاری از خانواده‌های دروزی نیز در فاصله سال‌های 1933-1945 به اردن رفتند و با جامعه اردن درآمیخته و جزئی از آن شدند. آن‌ها هم اکنون خود را اردنی و جزئی از جامعه اردن می‌دانند.

با وجود شمار اندک دروزیان ولی مؤسس حکومت اردن شرقی یک دروزی به نام رشید طلیع بود که در سال 1922 دولت اردن را تشکیل داد. در زمان تشکیل اولین دولت به ریاست او، جمعیت زیادی از آنان به اردن آمدند و مناصب مهمی‌را کسب کردند. از جمله امیر عادل ارسلان که ریاست دیوان امیری را در اردن برعهده گرفت ولی پس از مدتی به سوریه بازگشت و در انقلاب این کشور شرکت نمود. امروزه دروزیان نقش قابل توجهی در زندگی سیاسی ندارند که ممکن است به علت کمی‌جماعت شان باشد.

دروزیان در سال 1992 اجتماعی تحت عنوان «ابناء بنی معروف» تشکیل دادند که نماینده تمامی‌دروزیان اردن و مرجع اصلی آن‌هاست. (13)

6-1-3 مسیحیت:

قدمت مسیحیت در اردن به اندازة قدمت مذهب در این کشور است. یکی از معجزات عیسی مسیح (ع)که در عهد جدید ثبت شده در دکاپلیس، شهر جدارا (ام قیس امروزی) مشرف به دریای جلیله رخ داده است. یحیی تعمید دهنده، پیش از پادشاه هیرود به مکاویر در نزدیکی مادبا آورده شده است. مسیحیت در اردن در همان سال‌های نخست شکوفا شد. گواه این مطلب موزاییک کاری‌های درخشان موجود در مکان‌های مختلف از جمله ام رساس مادبا و پترا می‌باشد. خانواده‌های مسیحی کرک ادعا می‌کنند که مستقیما از تبار اعراب بنی غسان هستند که در قرن پنجم در جنوب سوریه و اردن پادشاهی خود را پایه گذاری کردند.

مسیحیت شرقی و غربی طی یک فرآیند طولانی در قرن پنجم دچار اختلاف شدند که نهایتا در سال 1057 به جدایی منجر شد که بیشتر بر سر پرسش‌های مربوط به ماهیت مسیح، مریم مقدس و زبان توده مسیحیان بود.  جنگ‌های صلیبی در بهبود روابط بین این دو گروه بزرگ مسیحیان نقش اندکی داشت؛ مسیحیان شرقی توسط قانون گذاران کلیساهای غربی مورد آزار قرار می‌گرفتند و پایتخت بیزانس قسطنطنیه، در چهارمین جنگ صلیبی تصرف و مردم آن اخراج شدند و کنترل اماکن مقدس در اورشلیم، بیت لحم و نقاط دیگر در اختیار غربیان قرار گرفت و به شرقیان پس داده نشد تا زمانی که صلاح الدین مملوک دوباره این مکان‌ها را تصرف کرد. (14) بیشتر مسیحیان در كشور اردن ارتودكس‌های یونانی الاصل و بخش دیگر كاتولیك‌های یونانی الاصل هستند. وجود این مسیحیان یونانی الاصل نتیجه تسلط یونانیان ارتودكس بر بیت المقدس درگذشته می‌باشد. تعداد اندكی پروتستان، ارمنی، آشوری و هم چنین جمعی از كاتولیك‌های رومی‌كه از بازماندگان جنگ‌های صلیبی می‌باشند، نیز در این كشور زندگی می‌كنند. (15)

کلیسا‌های ارتدکس ارمنی، مدت مدیدی است که در اردن تاسیس شده است، پادشاه ارمنستان در اواخر قرن سوم به مسیحیت گروید و ارمنستان اولین کشوری بود که مسیحی شد. کلیسای ارمنی در شورای خالکیدون[1] در سال 451، از باقی مسیحیان جدا شد، با این حال همچنان روابط خوب خود را با کلیسا‌های شرقی حفظ نموده است.

از لحاظ تاریخی، ارمنیان در اردن نقره کاری‌های بی نظیری انجام داده اند در شهرستان‌ها و روستا‌های کوچک و سپس به شهر‌های بزرگ مانند دمشق و اورشلیم پیوستند. اکثر ارامنه در سال 1951 پس از قتل بیش از یک میلیون ارمنی به دست ترک‌ها یا به هلاکت رسیدن‌شان در اثر فشار بیش از حد ترکان، به دلیل کمک ارامنه به روس‌ها در جنگ جهانی اول به اردن پناه آوردند.

کاتولیک‌ها تعداد اندکی هستند که بیشتر آن‌ها متعلق به جوامع فلسطینی است که خود دوره ای ارتدکس شرقی بودند. در طول قرن‌ها گروه‌های مشخصی از مسیحیان ارتدکس شرقی موافقت کردند که تحت نظر پاپ باشند اما توانستند بسیاری از مراسم خود از جمله استفاده از زبان خودشان در دعا و نیایش‌هایشان ‌را حفظ کنند.

پروتستان‌ها، اغلب مسیحیانی هستند که اجدادشان تحت تاثیر مبلغان اروپایی و آمریکایی در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 بودند. بیشتر پروتستان‌ها هم نوادگان ارتدکس‌های شرقی هستند که به یکی از کلیسا‌های پروتستان گرویدند. ‌ به طور کلی اکثر پروتستان ها تحت کنترل اسقف کلیسای آنگلیکان[2] در امان درآمدند. تا دهه 80 جامعه پروتستان تحت سلطه اسقف کلیسای آنگلیکان اورشلیم بودند، اما برای ارائه خدمات بهتر به دو گروه تقسیم شدند. بنابراین اسقف امان، رئیس پروتستان‌های اردن شد. در میان اجتماعات کوچک پروتستان در اردن لوتران‌ها[3] (مرتبط با کلیسای لوتران آلمان در اورشلیم)، مشایخی‌ها[4] و باپتیست‌ها[5] هم وجود دارند. (16)

در حال حاضر مسیحیان بیشتر در شهرهای مادبا، سلط، امان و كرك زندگی می‌كنند. مسیحیان در كرك به چند قبیله تقسیم می‌شوند كه عبارتند از: المعایطه، البقاعبین، الهسله، الصناع، الحدادین و العزیزات. دو قبیله اخیر از قبایل اصیل اردنی می‌باشند. مسیحیان اردن كه در گذشته بیشتر در ناحیه كرك زندگی می‌كردند، در سال 1880 به دنبال اختلاف با بعضی از قبایل مسلمان، بوسیله دولت عثمانی در روستای مادبا كه در آن زمان خرابه ای بیش نبود، سكونت داده شدند. به این ترتیب در نقاط مختلف پراکنده گردیدند. (17)

6-1-4 یهودیت:

اردن زمانی جولانگاه یهودیان بوده است و حوادثی که بر آنان گذشته در تورات فعلی به وضوح مشاهده می‌شود و مبارزات بابلیان در سال 600 قبل از میلاد به رهبری بخت النصر علیه یهود و بازگشت یهود در عصر کوروش سوم (553-528 قبل از میلاد) به اردن در تاریخ باستان اردن آورده شده است، اما در حال حاضر تعداد اندکی از یهودیان سامری در اطراف سامره و در نزدیکی نابلس زندگی می‌کنند. البته پیش از فتح اردن توسط مسلمانان که به رهبری جبیل صورت گرفت، یهودیان در اردن سکونت داشتند. مذهب مردم اردن قبل از دین یهود، به درستی مشخص نیست، ولی می‌دانیم که یهود به ریاست موسی و یوشع در سرزمین فلسطین با کنعانیان به جنگ پرداختند و بر بیت المقدس سیطره یافتند. آن‌ها همچنین با مردم فلسطین و اردن.. به جنگ پرداختند و مدتی نیز بر ناحیه اریحا تسلط داشتند و پس از جنگ‌های متوالی به اراضی بین اردن و فرات دست یافتند... (18)

هنگامی‌که اردن کرانه باختری را اداره می‌کرد، این مکان هنوز در میان مردم، سومری شناخته می‌شد؛ فرقه ای یهودی که پیش از دوران عیسی مسیح نجات یافته بودند. بنابراین می‌توان انتظار داشت که یهودیت سابقه ای طولانی در اردن داشته باشد.

6-1-5 بهائیت:

بهائیت دین سوم غالب در کشور اردن در کنار اسلام و مسیحیت به شمار می‌رود. بهائیان از اواخر قرن نوزدهم میلادی، اسکان در کشور اردن را آغاز نمودند.  درآن زمان بهائیان یا به دلیل شرایط خفقان آور قاجار به اردن مهاجرت کرده و درآنجا سکنی گزیدند یا کسانی بودند که برای زیارت موسس دین بهائیت به عکا (مرکز بهائیت در جهان که در شمال اسرائیل واقع شده است) مهاجرت می‌کردند. آن‌ها معتقد بودند که میرزا حسینعلی نوری پیامبر است و پیامبری هنوز ادامه دارد و قطع نشده است. او ابتدا به عراق، سپس استانبول و عکا تبعید شد و در سال 1892 در عکا درگذشت و بدین ترتیب این شهر به قبله گاه بهائیان جهان مبدل گردید. هم اکنون شهر حیفا مرکز بهائیان دنیاست.

باوجود اینکه اغلب بهائیان ساکن در اردن، اصالتاً ایرانی هستند، اما خود را به فرهنگ اردنی منتسب دانسته و از لحاظ مکانی نیز خود را اصالتاً اردنی می‌دانند. آن‌ها در حدود 120 سال قبل جمع شدند و اجتماعی را در روستای عدسیه در مناطق شمالی اردن تشکیل دادند. اما از آنجا که پس از جنگ 1967 میلادی در اطراف این روستا مراکز نظامی‌و چریکی فلسطینی پدید آمد، این منطقه مورد حمله توپخانه و هواپیماهای اسرائیلی قرار گرفت و به کلی ویران شد و ساکنان آن مجبور به ترک روستا و مهاجرت به شهرهای دیگر اردن شدند. به این ترتیب امروزه در همة شهرهای اردن ساکن می‌باشند. دولت اردن هم اکنون آن‌ها را به عنوان دینی مستقل می‌شمارد، بنابراین از مشکلات رسمی‌‌یا اجتماعی رنج نمی‌برند و به صلح، کار اجتماعی و اخلاقی پایبندند ولی در احزاب سیاسی مشارکت نمی‌کنند. آن‌ها شهروند اردنی و نماینده نسل چهارم بهائیت در اردن می‌باشند. (19)


6-2 موقعیت دین رسمی‌‌و سایر ادیان و مذاهب

اسلام دین رسمی‌اردن است و تعداد قریب به اتفاق اردنی‌ها مسلمانان سنی پیرو مکتب شافعی می‌باشند که مربوط به محقق اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم محمد بن ادریس شافعی (درگذشت 820) است.

مکتب شافعی اصلی ترین مکتب بنا نهاده شده در کشورهای عربی زبان از خاورمیانه تا شرق مصر می‌باشد.

علاوه بر مکتب شافعی چچن‌ها، چرکس‌ها، ازبک‌ها و ترکمن‌های اردن پیرو مکتب حنفی هستند که در میان ترک زبان‌های آناتولی و آسیای مرکزی و همچنین قفقازها رواج دارد. از آنجا که حنفی مکتب نخبگان عثمانی بود، در استان‌های سابق امپراطوری عثمانی هم به چشم می‌خورند. مکتب حنفی پیش از شافعی، توسط  ابوحنیفه (درگذشت 767) پایه گذاری شد. بنابراین می‌توان انتظار داشت که تمام مسلمانان در اردن از حقوق مساوی برخوردار باشند، اما در عمل شیعیان از این برخورداری محروم اند.

پیش از آغاز جنگ در عراق و پناهنده شدن تعدادى از آوارگان و جنگ‏ زدگان شیعه به اردن، کمتر شهروند اردنى از ماهیت اعتقادات تشیع و جایگاه آنان در اسلام باخبر بود؛ زیرا براساس آمارهاى رسمى، شیعیان، یکی دو درصد از جمعیت کشور اردن را تشکیل مى‏دهند، هرچند اندک شیعیان عراقى که در اردن زندگى مى‏کنند به واسطه فرار از جنگ و پناهنده شدن در اردن، میلیاردها دلار در این کشور سرمایه‏گذارى کرده‏اند و باعث شکوفایى اقتصاد این کشور شده‏اند، اما همواره از سوى دولت به عنوان یک اقلیت مذهبى، نگاهى توهین‏ آمیز و در بسیارى از مواقع تحقیرآمیز به آنان مى‏شود.

اهل سنت اردن در قیاس با بسیارى از کشورهاى عربى دیگر به ‏ویژه کشورهاى حاشیه خلیج فارس، بسیار معتدل مى‏باشند و هیچگاه خود را درگیر تنش‏هاى مذهبى نکردند تا آن ‏که عبدالله دوم پادشاه اردن چند سال پیش نسبت به گسترش هلال شیعى در کشور و منطقه خاورمیانه هشدار داد و این سرآغازى بود براى ایجاد حساسیت در میان اهل سنت اردن نسبت به شیعیان. (20)

با وجود تلاش دولت اردن در راستاى مبارزه با گسترش تفکر تشیع در جامعه اردن، به دلیل روح ظلم‏ستیزى شیعیان و کاهش حجم تأثیر رهبران اهل سنت در تغییر معادلات منطقه از جمله مسأله مقاومت اسلامى و مبارزه با آمریکا و رژیم صهیونیستى، مذهب تشیع توانسته با استقبال شهروندان این کشور سنى مذهب مواجه گردد.

پس از آن‏که حزب الله لبنان به رهبرى سیدحسن نصرالله توانست جنوب لبنان را از چنگال اشغال صهیونیست‏ها برهاند، این محبوبیت در میان شهروندان اردنى به‏طور آشکار افزایش یافت و پس از جنگ 33 روزه لبنان و شکست مفتضحانه رژیم صهیونیستى توسط شیعیان، این محبوبیت به اوج خود رسید.

حمایت همه‏جانبه شیعیان از مسأله مقاومت اسلامى و ایستادگى در کنار ملت فلسطین در مبارزه با صهیونیست‏هاى جنایتکار سبب شد که بخش اعظم شهروندان سنى مذهب اردن آرزوى وجود چنین تفکرى را در میان رهبران اهل سنت کنند و روز به روز گرایش به این مذهب افزایش یابد.

سفر عبدالله دوم به ایران در سال 2003 میلادى سبب شد که اهل سنت اردن مذهب تشیع را به عنوان یکى از مذاهب رسمى اسلام بپذیرند.(21) او همچنین اجازه تدریس فقه اثنی عشری را در دانشکده الهیات دانشگاه آل البیت این کشور داده است (22) ولى افزایش محبوبیت تشیع در اردن سبب نگرانى سیاستمداران اردنى و در رأس آنان شخص پادشاه شد. در اثر همین نگرانى، پادشاه اردن با وجود آن ‏که از سلاله پاک اهل بیت - نواده امام حسن مجتبى(ع) - به شمار مى‏رود، تصمیم گرفت از میزان محبوبیت تشیع در جامعه اردن بکاهد و نسبت به خطر گسترش هلال شیعى در این کشور کوچک هشدار دهد. همین هشدار باعث شد که سیاستگذاران فرهنگى اردن در پى ایجاد نفرت نسبت به شیعه در میان شهروندان این کشور به‏ویژه جوانان باشند.

در همین راستا رسانه‏هاى وابسته به دولت کوشیدند تا تصویرى منفی از شیعیان به نمایش گذارند و با طرح مسائل مورد اختلاف میان شیعیان و اهل سنت، از جمله مسأله خلافت و جانشینى حضرت على (ع) پس از پیامبر (ص) یا مسأله توهین به صحابه رسول‌الله و عایشه همسر نبى مکرم اسلام، مردم اردن را علیه شیعیان بشورانند.

هرچند در سال‏هاى گذشته با تلاش شیعیان ایرانی و کویتی و عراقی و صرف مبلغ قابل توجهى در ساخت حرم صحابه جلیل القدر پیامبر همچون جعفر طیار و زید بن حارث میزان متشیعان اردنى در شمال (مرز سوریه) و جنوب این کشور (محل شهادت و دفن شهداى موته) رشد کرد، اما به همین میزان، تلاش دولت به منظور مقابله با ترویج این مذهب در اردن افزایش یافت.

دولت اردن در کنار سیاه‏نمایى پیروان تشیع، در اولین اقدام تصمیم گرفت تا مانع از برگزارى مراسم مختص شیعیان همچون مراسم محرم شود؛ به عنوان مثال شیعیان اردن چند سال پیش با خرید یک قطعه زمین در یکى از بهترین مناطق شهر امان پایتخت اردن خواستار ساخت یک حسینیه شدند ولى دولت اردن در نهایت ناباورى به آنان چنین اجازه‏اى نداد. شیعیان اردن بسیار کوشیدند تا در چارچوب قوانین این کشور و ضمن احترام به معتقدات اکثریت اهل سنت اردن، به انجام مراسم مذهبى خود بپردازند ولى دولت اردن به طورآشکارا اعلام کرد که حق برگزارى چنین مراسمى را ندارند.

مرقد جعفر طیار و زید بن حارثه در شهر کرک جنوب اردن همه ساله در ایام عاشورا میعادگاه عاشقان اباعبدالله(ع) در این کشور بود، ولى دولت اردن از چند سال پیش در چنین روزهایى ضمن استقرار نیروهاى امنیتى، مانع از برگزارى مراسم عزادارى سیدالشهداء مى‏شود.

هم‏چنین نیروهاى امنیتى اردن همه ساله تعدادى از شیعیان این کشور را به اتهام ترویج مذهب تشیع دستگیر یا زندانى مى‏کنند.

دولت اردن در کنار برخورد علنى با شیعیان، همواره مى‏کوشد تا به شهروندان این کشور القاء کند که خطر شیعیان کمتر از خطر صهیونیست‏ها نیست! تحلیلگران دلیل اقدامات دولت را وجود پیمان سازش اردن با رژیم صهیونیستى (موسوم به وادى عربه که در سال 1994 به امضا رسیده)، حمایت علنى پادشاه این کشور از صهیونیست‏ها، مخالفت با مسأله مقاومت اسلامى و نیز روح ظلم‏ستیزى و آزادى‏خواهانه شیعیان مى‏دانند.

وزارت اوقاف و امور اسلامى اردن مسئول تعیین محورهاى سخنرانى خطباى جمعه است که هم سو با دولت در اکثر نمازهاى جمعه این کشور نسبت به خطر تشیع به شهروندان اردنى هشدار مى‏دهند، از این رو عوام و اقشار غیرفرهیخته اردن تصویرى کاملا سیاه و منفى از شیعیان در ذهن دارند تا جایى که بسیارى از عوام اردن مى‏پندارند قرآن شیعیان با قرآن اهل سنت تفاوت دارد یا شیعیان معتقدند که جبرائیل از سوى خداوند مامور وحى به على بن ابى طالب(ع) بوده ولى در ابلاغ وحى خیانت کرده و پیامبر را به جاى على(ع) به نبوت برگزیده!

به هر حال، با تمام تلاش‌های دولت اردن علیه شیعیان، بخش عمده شهروندان اردنى که از قشر تحصیل‏کرده مى‏باشند، به ماهیت حقیقى مذهب تشیع پى برده‏اند و به دلیل حمایت این مذهب و علماى آن از مسأله مقاومت، ظلم‏ستیزى و آزادى‏خواهى، روز به روز بر تعداد متشیعان اردنى افزوده مى‏شود. (23)

دروزیان گرچه در عمل از فرق انشعاب یافته از اسلام می‌باشند ولی علیرغم میل رهبران شان هنوز از مذاهب رسمی‌اسلام شمرده نمی‌شوند و بسیاری از مسلمانان، دروزی‌ها را خارج از دین و غیر مسلمان می‌دانند. با این حال از حقوق مساوی با سایر مردم اردن برخوردارند و شهروند این کشور محسوب می‌شوند. آن‌ها در اردن از امنیت برخوردار بوده و به کار در سپاه، ادارات دولتی، نیروی انتظامی، تجارت وبخش‌های خصوصی و... مشغول می‌باشند. هم چنین یک نماینده به نام فیصل اعور در پارلمان اردن دارند. روابط آن‌ها با موسسات، احزاب، هیئت‌های اجتماعی و اقتصادی و مردم صلح آمیز است. روابط آن‌ها با بنی معروف در سوریه، اسرائیل و لبنان بسیار قوی است و هم اکنون کمک‌های بسیاری از دروزیان اسرائیل به دروزیان سوریه ارسال می‌شود. (24)

اکثریت قریب به اتفاق مسیحیان اردن متعلق به کلیسای ارتدکس شرقی می‌باشند. (25) كه بزرگترین اقلیت دینی غیر مسلمان این كشور را تشكیل می‌دهند.(26) کلیسا‌های ارتدکس شرقی خود به چند فرقه متفاوت تقسیم می‌شوند که البته اردنی‌ها بیشتر پیرو شاخه اصلی هستند که در نهایت اقتدار اسقف قسطنطنیه/استانبول را به رسمیت می‌شناسند. کلیسا‌های اردنی کاملا شخصیت عربی دارند و زبان عربی به عنوان زبان رسمی‌ کلیساهایشان شناخته شده است. در دهه‌های اخیر کلیسا‌های اردن با بدست آوردن درجه ای از خود مختاری منطقه ای، خود را از کنترل اورشلیم جدا کرده به طوری که می‌توانند در انتخاب کشیش یا رهبری برای جامعه شان تصمیم بگیرند. همه کشیشان و مقامات کلیسا باید به زبان عربی صحبت کنند.

علی رغم وجود این تنوع دینی، مردم اردن تحت یک فرهنگ واحد به نام «فرهنگ عربی» قرار دارند. (27)


6-3 تركیب جمعیتی پیروان ادیان و مذاهب

آمار و ارقام ذکر شده در خصوص درصد جمعیتی فرق و مذاهب به شکل قابل توجهی متفاوت است یا براساس آمار ارائه شده توسط دکتر ربایعه به نقل از اداره آمار اردن در سال 1979 مسلمانان 8/95 درصد و مسیحیان 2/4 درصد از جمعیت اردن را تشکیل می‌دهند. گروههای کوچک هم که خود را به ادیان دیگر مثل دروزی و بهایی نسبت می‌دهند 3641 نفرند. (28)

آمار دیگر که در سال 2007 انتشار یافته حدود 92 درصد جمعیت را به مسلمانان اختصاص داده است. این درصد از جمعیت همگی سنی هستند. بر همین اساس مسیحیان از تمام فرقه‌ها در اردن حدود 6 درصد جمعیت را دارا هستند. مسیحیان در سال 1950 حدود 30 درصد جمعیت اردن را تشكیل می‌دادند اما با مهاجرت مسلمانان از عراق و فلسطین این درصد به كلی تغییر كرد. (29) جالب اینجاست که براساس منبع دیگری که در همین سال انتشار یافته آمار مسیحیان 20 درصد جمعیت اردن تخمین زده شده که به نظر بی اساس می‌آید. (30)

مطابق آمار همین سال اقلیت‌های مذهبی اردن با سایر کشورهای مجاور ان تفاوت دارند، بدین صورت که اقلیت‌های اردن کمتر از 2 درصد جمعیت مذهبی این کشور را تشکیل می‌دهند. (31) به غیر از مسیحیت اقلیت‌های مذهبی در اردن شامل مسلمانان شیعه، دروزیان و تعداد اندكی از بهائیان است. بر اساس آمارهاى رسمى، شیعیان، کمتر از 1 درصد از جمعیت کشور اردن را تشکیل مى‏دهند، (32) ویکی شیعه آمار شیعیان را در سال‌های 2000، 2007، 2008 و 2009 از منابع مختلف به ترتیب 13 درصد، 2 درصد، 2 درصد و کمتر از یک درصد نشان می‌دهد. باید توجه داشت كه در سال‌های اخیر جمعیت شیعیان با مهاجرت عراقیان و سوری‌ها رشد داشته ولی به نظر می‌رسد كه در آمار رسمی‌كشور اردن مورد ملاحظه قرار نگرفته است.

مطابق آمار سال 2013 بهائیون ساکن اردن حدود هزار نفر برآورد شده اند. (33) آمار جدیدتر درباره بهائیان در دست نیست.

در حال حاضر تعداد دروزیان اردن حدود 32 هزار نفر گزارش شده (34) که اغلب آنان در عمان، مفرق، رصیفه، ازرق و زرقاء زندگی می‌کنند و شاهد بیشترین حضور آنان در ازرق می‌باشیم. (35) علاوه بر مناطق شرقی چون شهر ارزق در تعدادی از روستاهای سوریه و شهر مرزی زاركا سكونت دارند. در حالی كه بهائیان در روستای عدسیه در مرز دره اردن كه خانه اصلی آن‌هاست زندگی می‌كنند. (36)

گرچه قانون اساسی اردن از آزادی مذاهب پشتیبانی می‌كند اما اردن از پشتیبانی همه اقلیت‌های مذهبی بازمانده است. (37)


6-4 آئین‌ها و مکاتب غیر دینی

از آنجا كه هویت مذهبی در اردن بسیار قوی است و آمار میدانی حاكی از آن است كه 96 درصد اردنی‌ها خود را مذهبی می‌دانند و 60 درصد امور معنوی را هدف زندگی می‌شمارند و 70 درصد هویت خود را پیش از آن كه اردنی بدانند مسلمان می‌شمارند و 60 درصد  معتقدند كه دین پاسخگوی نیازهای اجتماعی امروز كشورشان می‌باشد و 85 درصد گسترش فرهنك غرب را از مهم ترین چالش‌های جامعه با فرهنگ شان برمی‌شمارند و... قریب 70 درصد برای حجاب اهمیت ویژه ای قائلند (38) می‌توان انتظار داشت كه آیین‌ها و مكاتب غیر اسلامی‌و اصولاً غیر مذهبی جایگاهی در اردن نخواهد داشت. 


6-5 راویان، مفاخر و مشاهیر دینی

از مشهورترین مفاخر و مشاهیر دینی اردن که در حوران متولد شده می‌توان از شمس الدین محمد بن ابی بكر بن ایوب (1350-1292) نام برد.

اِبْنِ قَیّمِ جَوزیّه، شمس‌الدین ابوعبدالله، محمد بن ابی بكر بن ایوب زُرَعی (7 صفر 691-13 رجب 751ق / 29 ژانویة 1292-16 سپتامبر 1350م)، دانشمند حنبلی كه به سبب كثرت تألیفات در زمینه‌های گوناگون شهرت یافته است. او را به اعتبار شغل پدرش كه قیم (مباشر) مدرسة جوزیه بوده است، ابن قیم خوانده‌اند. بدون تردید پدر ابن قیم به دلیل شغلش در مدرسة جوزیه با آراء و آثار حنبلیان آشنا بوده است و احتمال دارد كه این آگاهیها در كودكی به فرزندش رسیده باشد، زیرا او را یكی از استادان ابن قیم دانسته‌اند.

از زندگی ابن قیم و اینكه چگونه به بلوغ فكری رسیده است، اطلاعی در دست نیست. شاگردان او چون ابن كثیر و ابن رجب كه از احوال و آثار وی یاد كرده‌اند، گویا به جزئیات احوال ابن قیم در سالهای كودكی و نوجوانی آشنایی نداشته و بیشتر به هویت و شخصیت دینی و علمی‌او در روزگار پختگی و بلوغ فكری اشاره كرده‌اند. نوشته‌های خود وی نیز، حتی كلیات زندگی او را در كودكی و نوجوانی روشن نمی‌كند. گویی زندگی فرهنگی او از روزگاری شروع شده كه دست ارادت به دامن تقی‌الدین ابن تیمیه ‍زده بوده است. البته این نكته نه بدان معناست كه ابن قیم پیش از رسیدن به ابن تیمیه به حیات فكری و فرهنگی دست نیافته است، زیرا او بدون تردید در واپسین سالهای سدة 7 و دهة نخست سدة 8 ق برخی از علوم عصر را می‌دانسته و نزد بسیاری از استادان روزگارش به تحصیل علوم می‌پرداخته است. چنانكه نزد ابن ابی الفتح بَعلی و مجدالدین تونسی كتابهایی در ادب عربی چون ملخّص ابوالبقاء و الفیــة ابن مالك و قسمتی از كافیــة الشافیــة و بخشی از المقرب ابن عصفور را خوانده و نزد مجدالدین حرانی كتابهای فقهی چون مختصر ابوالقاسم حِرَقی و المقنع ابن قدامه را فراگرفته و اصول و كلام را از صفی‌الدین هندی آموخته و نزد او آثاری چون الاربعین و المحصل فخر رازی را خوانده است و نیز از ابن شیرازی، ابن مكتوم، ابن عبدالدائم، تقی‌الدین سلیمان، مطعم، شهاب‌الدین نابلسی و فاطمه دختر ابراهیم بن محمد بن جوهر استماع حدیث كرده است و اگر گفتة مراغی درست باشد، ابن قیم پیش از رسیدن به ابن تیمیه، یعنی قبل از 712ق با تصوف نیز آشنا بوده و به مشرب صوفیانه تمایل داشته است. با این همه، آنچه از مجموع نوشته‌های ابن قیم و نیز از گفتارهای كوتاه و بلند دیگران دربارة او حاصل می‌آید، این است كه دانش و آموخته‌های علمی‌وی آنگاه شكوفا شده و تكمیل گردیده كه در اوج جوانی، یعنی در 21 سالگی به جمع شاگردان ابن تیمیه پیوسته است. در 712ق كه ابن تیمیه از قاهره به دمشق باز آمد، ابن قیم به او پیوست و مدت 16 سال همراه او بود و از این همراهی بسیار بهره‌مند شد.

گفته‌اند كه ابن قیم به جهت منكر شمردن مسافرت به قصد زیارت مقبرة خلیل‌الله (ع) به زندان افتاد. به درستی نمی‌دانیم كه محبوس شدن او به سبب این موضوع در چه سالی روی داده است، اما مسلم می‌نماید كه او این گونه آراء را دربارة زیارت قبور پس از آشنایی با ابن تیمیه فراگرفته است. بنابراین زندانی شدن او نخستین بار می‌بایست پیش از 726ق روی داده باشد زیرا در این سال وی بار دیگر همزمان با استادش ابن تیمیه به زندان افتاد. در این نوبت، ابن قیم حدود دو سال در قلعة دمشق محبوس بود و هر چند با ابن تیمیه در آن قلعه به سر می‌برد، ولی محدودة حبس او از استادش جدا بود و در همین زندان بود كه ابن قیم به تدبر و تفكر در آیات قرآنی پرداخت. پس از مرگ ابن تیمیه، چنانكه آثار ابن قیم نشان می‌دهد تا پایان عمر به او و آراء او وفادار ماند. عده‌ای ابن قیم را رئیس اصحاب ابن تیمیه دانسته و گفته‌اند كه ابن تیمیه چون او خلف و پیروی نداشته است. خود وی نیز ابن تیمیه را بزرگ‌ترین ناصر اسلام خوانده است.

دربارة ابن قیم گفته‌اند كه از حسن خلق و مودت بهره‌مند بود، به كسی حقد و حسد نمی‌ورزید، عابد و خاضع و منیب بود، در اوقات آسودگی به استنساخ نوشته‌های خود و دیگران اهتمام می‌كرد و به جمع كردن كتاب علاقه‌ای وافر داشت و كتابخانه‌ای فراهم كرده بود كه پس از مرگ او، فرزندانش مدتها آن‌ها را می‌فروختند.

از 728ق كه سال رهایی او از زندان قلعة دمشق بوده است تا 731ق كه به سفر حج رفت، از احوال او اطلاعی دقیق در دست نیست، اما این مقدار دانسته است كه حنبلیان، او را نمایندة صدیق و یار وفادار ابن تیمیه می‌دانستند و به امامت او در مدرسة جوزیه نماز می‌گزاردند. شكی نیست كه ابن قیم در این سالها به تألیف و تصنیف برخی از آثار خود اهتمام داشته است و نیز عده‌ای از حنبلیان پیرو ابن تیمیه برای روشن نمودن برخی از فتواهای وی نزد او می‌رفته‌اند. نیز احتمال دارد كه در همین سالها مجالس درسی نزد او برپا بوده باشد، ولی آنچه محقق می‌نماید، اینكه حلقة درس او از 743ق رسمیت و عمومیت یافته است، زیرا از صفر همان سال او را در مقام تدریس در مدرسة صدریه كه یكی دیگر از مدارس مهم حنبلیان در دمشق بوده است، می‌یابیم. ظاهراً به هنگام تدریس در مدرسة مذكور بوده است كه پاره‌ای از فتواهای ابن تیمیه را پی گرفته و عده‌ای از مخالفان را بیدار كرده است. چنانكه در نوشته‌ای كه پیش از محرم 746 در خصوص عدم ضرورت وجود محلل در «سبق» پرداخته بود و در آن رأی ابن تیمیه را تأیید كرده بود، تقی‌الدین سبكی احضارش كرد و او را به پذیرش رأی جمهور كه بر ضرورت وجود محلل در مسابقه اتفاق داشتند، واداشت. بار دیگر نیز در 750ق ابن قیم در مورد طلاق فتوایی داد و در آن نظر ابن تیمیه را اختیار كرد. محتمل است كه ابن قیم در این فتوا به انكار وقوع سه طلاق در یك لفظ پرداخته باشد كه پیش از او با ابن تیمیه نیز به سبب همین نظر، فقهای شافعی و حنفی مخالفت كرده بودند. به هر حال در این نوبت باز هم سبكی با او درافتاد. درگیری آنان به درازا كشید تا آنكه امیر سیف‌الدین بن فضل بَدَوی آن دو را به صلح فراخواند و آشتی داد. با همه مخالفت‌هایی كه با ابن قیم می‌شد، تا آخر عمر از كوشش و تلاش بی‌وقفة علمی‌باز نماند، چنانكه نه تنها دهها اثر كوتاه و بلند از خود بر جای گذاشت بلکه گروه بسیاری نیز نزد وی به شاگردی پرداختند؛ از جمله:

1. ابن كثیر كه به گفتة خود وی بیشتر از دیگران به ابن قیم نزدیك بوده است؛

2. ابن رجب كه تا پایان عمر استاد از او بهره برد و خود، او را از مشایخش دانسته است؛

3. شمس‌الدین محمد بن احمد بن عبدالهادی مقدسی جمّاعیلی از محدثان مشهور سدة 8ق؛

4. شمس‌الدین محمد بن عبدالقادر نابلسی حنبلی كه بیشتر نوشته‌های ابن قیم را نزد وی خوانده و فقه را از او آموخته است.

علاوه بر اینها، از دیگر شاگردان ابن قیم كه به نام از آنان یاد كرده‌اند، دو فرزند اوست: یكی برهان‌الدین ابراهیم كه نزد پدر نحو و فقه آموخت و شرحی بر الفیة ابن مالك نوشت و دیگری شرف‌الدین عبدالله كه از فاضلان روزگار خود بوده، تا جایی كه پس از درگذشت پدر به جای او در مدرسة صدریه درس می‌گفته است.

تدریس و تربیت شاگردان در مدرسة صدریه حدود 8 سال ابن قیم را به خود مشغول داشته است. گویا در واپسین سالهای همین دوره به مكه سفری كرده و پس از بازگشت از این سفر، ظاهراً بعد از آنكه ایامی‌را باز در مدرسة مذكور تدریس می‌كرده است، درگذشته و در كنار مدفن مادرش در مقبرة باب صغیر به خاك سپرده شده است.

با توجه به اینكه ابن قیم در عقاید مشرب سلفی داشته است، بسیاری از یافته‌های فلسفی، عرفانی و علمی‌را كه نشانه‌ای از آن‌ها در اقوال سلف دیده نمی‌شد، نامقبول می‌گرفت. ركن و پایة آراء ابن قیم كه در بسیاری از نوشته‌های او تكرار شده، مسألة توحید است. تعلق خاطر فراوان او به این موضوع بدان جهت است كه توحید، اساسی‌ترین مسأله در بینش سلفیان تلقی می‌شده است. وی توحید را نه تنها از نظر علمی‌و جنبة الهی مورد توجه داشته، بلكه به آن به عنوان یك اصل انسانی كه در زندگی فردی وسلوك اجتماعی سهمی‌بسزا دارد، می‌نگریسته است.

شناخت ابن قیم از قرآن و آراء او در زمینة تفسیر و رد تأویل، نیز بخشی چشمگیر از نوشته‌های او را در برگرفته است. او نه تنها بیشتر پندارهایش را به استناد نصوص قرآنی تثبیت كرده، بلكه به نوشتن تفاسیری در خصوص برخی از سور كوتاه هم پرداخته است. به علاوه بر طبق گرایشی كه وی به سلف داشته، در تفسیر نیز بر اقوال و آراء آنان بسیار تكیه كرده است، اما اتكای بسیار زیاد او بر سخنان صحابه و تابعین به آن معنی نیست كه به استنباط‌های سلفی‌گری و عقیدتی و به آراء جدلی خود در تفسیر آیات قرآنی نپرداخته باشد. او با آنكه تأویلات همة فرق باطنی را فاسد می‌داند و تأویل را جنایتی بر می‌شمارد كه در عالم اسلام روی داده و متأخران از اهل اصول و فقه را نیز فریفته است و با وجودی كه گروههای ضاله و گمراه را در «حدیث تفرقه» كسانی می‌داند كه به تأویل رغبت كرده‌اند، اما خود او نیز گاه گاهی به تأویلاتی در قرآن پرداخته است.

در علم حدیث برخی از نویسندگان معاصر وی و نیز متأخر كوششها و شناخت ابن قیم را ستوده و به اعتنای زیاد او در این زمینه توجه داده‌اند و از عنایت او به متون حدیث و رجال آن سخن گفته‌اند. پرداختن ابن قیم به روش شناخت اخبار آحاد و نشان دادن ضوابطی كه موضوع بودن حدیثی را می‌شناساند  و نوشتن یك دوره سیرة نبی (ص) براساس احادیث نبوی، نشانه‌هایی است بارز از تسلط او بر احادیث و اخبار.

ابن قیم كه از زمرة فقهای روزگار خود بوده و به عنوان مفتی شناخته می‌شده، به نظریة تغییر فتاوی و احكام و شیوه‌های ادارة امور در ازمنه قائل بوده است. به نظر او سیاستهای جزئی كه حاكمان باید به كار گیرند، با اختلاف ازمنه فرق می‌كند و اشتباه عده‌ای این است كه این گونه تدبیرها را كه رسول خدا و صحابه در عصر خود به كار برده‌اند، شرایع ابدی و عمومی‌تلقی می‌كنند و تخلف از آن را روا نمی‌شمرند، لذا باید در هر موردی كه تدبیری از پیشینیان رسیده، به دقت بررسی كرد كه آیا آن تدبیر یك تقنین دائمی‌و همگانی است یا تابع مصالح وقت بوده و مقید به زمان و مكان. ابن قیم كتاب الطرق الحكمیّــة را برای این نوشته است كه با ارائة شواهد زیادی نشان دهد، چگونه پیشینیان از تدبیرهای عقلی برای احقاق حقوق مردم در مقام قضا و ادارة امور جامعه و تأمین مصالح عمومی‌مسلمین استفاده می‌كرده و شیوه‌های مجاز را به آنچه در كتاب و سنت آمده، منحصر نمی‌دانسته‌اند.

ابن قیم كه اندیشة اصلاح‌طلبی در آداب و عادات دینی را در سر داشت، از اینكه به جهت اصلاح برخی از آن‌ها نظریه‌هایی مخالف و متضاد با پسندهای همگانی و معمول عامة مردم مطرح سازد، تردید و تشویشی نداشت. از این گونه است رأی و نظر او در انكار سفر كردن صرفاً برای زیارت قبور كه یك بار هم، چنانكه گفته شد، در پی ابراز چنین نظری به زندانش انداختند. نیز معتقد بود كه به هیچ روی ساختن مساجد و بقاع بر قبور روا نیست.

فلسفی اندیشیدن در خصوص شرع و اصول دین یكی از سنتهای فكری روزگار ابن قیم بوده است كه وی با آن درگیر شده و آن را یك سنت فكری غیر دینی تلقی كرده است. البته او چون دیگر متشرعان، فلسفه را به معنای «حكمت» می‌پذیرد و آن را دو نوع می‌داند: «قولی» كه كلام حق است، و «فعلی» كه فعل صواب است. حكمت در نظر او چیزی نیست، مگر طریق پیامبران كه متضمن قول حق و فعل صواب است. این گونه حكمت كه به نظر ابن قیم عده‌ای اندك از فلاسفه همچون ابن رشد و ابوالبركات بغدادی به آن اعتنا داشته‌اند، آراء ارسطو را در الهیات برنمی‌تابد و حدوث عالم را اذعان دارد، صفات كمالی و افعال اختیاری حق را اثبات می‌كند، رسولان و شریعت‌های آنان را حرمت می‌نهد و طوری ورای طور عقل را می‌پذیرد، بیشتر به ریاضی و طبیعی و توابع آن‌ها می‌پردازد و سخن گفتن در الهیات را خاص پیامبران می‌داند.

او در حكمت متأثر از آراء و آثار ابن تیمیه بوده و در انكار آراء فلسفی به نوشته‌های استادش كه چندین اثر در ابطال یافته‌ها و گفته‌های فلاسفه نوشته بوده، نظر داشته است. سرچشمة فلسفه به پندار ابن قیم به روزگاری می‌رسد كه معارضة عقل و نقل با شبهات ابلیس آغاز شد. او كه با شبهه‌های ابلیس از طریق نقد و نظر شهرستانی آشنا بوده، می‌پنداشته است كه بسیاری از اندیشه‌های فلسفی و آراء مذاهب از شبهات مذكور برخاسته است. درست است كه ابن قیم از میان فرزانگان یونان سقراط را موحد دانسته و او را آشنا به صفات خدا و معتقد به معاد شناسانیده است  و افلاطون را كه به انكار عبادت اصنام پرداخته و به حدوث عالم قائل بوده، تأیید كرده است، ولی آنجا كه «عقلیات یونانی» را رد می‌كند، بیشتر نظر به ارسطو دارد كه به نظر ابن قیم وی عالم را قدیم گفته و دیگر فلاسفه را فریفته است. او بیشتر فیلسوفانی را كه به سخنان ارسطو اعتنا كرده و او را معلم اول خوانده و منطقش را میزان استدلال عقلی دانسته‌اند، از جملة «ملاحده» می‌داند.

به رغم برخورد سطحی ابن قیم با فلسفه و فیلسوفانی چون فارابی، ابن سینا، محمد بن زكریای رازی و به ویژه خواجه نصیرالدین طوسی، ستیهندگی او با تصوف و آداب خانقاهی و نیز برخورد او با عرفان فلسفی بر اثر آگاهی و تأمل بیشتر رخ نموده، هر چند در این مورد هم وی از شناختی كامل و محققانه برخوردار نبوده است. او را عارفی دانسته‌اند كه بر علوم اهل معارف آگاه بوده و در دقایق عرفان وارد شده و متون تصوف و برخی رجال صوفیه را می‌شناخته است. این نظر دربارة ابن قیم به صورتی كه او را عارف تشریعی حنبلی بنامیم، مقبول است، اما این سخن كه او عارفی بوده است صوفی جای تردید دارد، زیرا اگرچه گفته شده است او بسیار عبادت می‌كرده و ذكر می‌گفته، اما آنچه مسلم است و از مطاوی اقوال او برمی‌آید، این است كه وی یافته‌ها و پسندهای عرفانی و آداب خانقاهی را كه مؤیدات آن‌ها در كتاب و سنت دیده نشود یا گفتار سلف آن‌ها را تأیید نكند، نمی‌پذیرد و حتی ادعا دارد كه مواجید و احوال صوفیه را می‌بایست بر علم عرضه كرد و درستی و نادرستی آن‌ها را از طریق علم بازشناخت.

نقد و رد ابن قیم بر پسندها و تأملات خانقاهی و نیز ستیز او با وحدت وجودیان آنگاه نظام یافته كه بر آثار ابن تیمیه، در این زمینه تأمل كرده است. هرچند او بر پاره‌ای از تأویلات صوفیه خرده می‌گیرد و آنان را از صنف خوارج و معتزله بر می‌شمارد، اما بیشترین انتقادات را بر بعضی از آداب، مصطلحات و باورهای صوفیانی وارد می‌داند كه اهل سُكرند و به تصوف عاشقانه تعلق دارند.

ولی در مجموع روی سخن ابن قیم بیشتر به خانقاهیان خلف است كه آنان را به جهل نسبت می‌دهد، اما صوفیان سلف مانند جنید، بایزید بسطامی‌و سری سقطی به نزد او عارفانی بوده‌اند كه جانب قرآن و سنت را رعایت می‌كرده‌اند و بین آن دو سلوك می‌نموده‌اند. (39)

در ادامه برخی از شخصیت‌های مذهبی تاریخی اردن از کتاب معجم البلدان و همچنین تاریخ دمشق آمده است که غالباً راویان حدیث می‌باشند:

1. بوطاهر حسین پسر محمد پسر حسین پسر عامر پسر احمد كه به نام ابن خراشه انصارى خزرجى مقرى آبلى نیز شناخته می‌شود. وی در هفدهم ربیع دوم 428 در گذشت. (1/39)

‏2. حسّان كلبى پسر مالك پسر بحدل پسر أنیف پسر دلجه پسر قناعه پسر عدى پسر زهیر پسر حارثه پسر جناب پسر هبل كلبى که اعراب او را اردنی مى‏دانند زیرا فرماندار آنجا و فلسطین ‏بود.(2/39)

3. ولید پسر مسلمه اردنى،

4. بوسلمه حكم پسر عبد الله پسر خطّاف اردنى،

5. عباس پسر محمد اردنى مرادى،

6. عباده پسر نسى‏ء اردنى،

7. محمد پسر سعید مصلوب اردنى مشهور،

8. على پسر اسحاق اردنى،

9. نعیم پسر سلامه سبائى (یا شیبانى، یا غسّانى) حمیرى اردنى،

10. عتبه پسر حكیم، بو العباس همدانى  اردنى طبرانى،که در صور در سال 147 درگذشت.(3/39)

11. ساریه بیسانى،

12. عبد الوارث پسر حسن پسر عمر قرشى معروف به ترجمان بیسانى،

13. قاضى با فضیلت ابو على عبد  الرحیم پسر على بیسانى وزیر ملك ناصر یوسف پسر ایوب كه همه كاره دولت وى مى‏بود. او در فصاحت و بلاغت و انشا سرآمد پیشینیان و پسینیان بود و در مصر به سال 596 درگذشت، (4/39)

14. یحیى بن عبد العزیز الأردنیّ، (5/39)

15. إبراهیم بن أحمد بن الحسن ابن علی بن الحسن بن حسنون أبو الحسین الأردنیّ  الشاهد، (6/39)

16. الحكم بن عبد اللّه بن خطّاف  أبو سلمة العاملی الأردنی، صاحب تاریخ دمشق چند روایت با اسناد خوداز رسول خدا  از او نقل می‌کند.(7/39)

17.  رجاء بن حیویــۀ  بن جندل یا حزول که گفته می‌شود جدش از صحابه بوده است. صاحب تاریخ دمشق در سلسله روات این حدیث از پیامبر از او نام می‌برد: «العلم بالتعلّم، و الحلم بالتحلّم، و من یتحرّ الخیر یعطه، و من یتوقّ الشرّ یتوقه»، به نقلی او را از اهالی بیسان اردن می‌داند که به فلسطین کوچ کرده است. (8/39)

18. عامر بن لدین، (9/39)

19. عبادة بن نسی الكندی الأردنّی أبو عمر قاضی طبریه، عبد الملك بن مروان او را بر قضاء اردنّ گماشت وچون عمر بن عبد العزیز خلیفه شد او را والی جند الأردن‏ قرار داد.(10/39)

20. عبد الرّحمن بن عبید یا ابن عبد، أبو راشد الأردنّی، صحبت پیامبر را درک کرده و پیامبر صلى اللّه علیه و سلم او را نام و کنیه داده است.(11/39)

21. عتبــۀ بن أبی حكیم أبو العبّاس الهمدانی الأردنّی الطّبرانی، (12/39)

22. موسى بن یسار الأردنیّ، (13/39)

23. یحیى بن عبد العزیز أبو عبد العزیز الاردنی، (14/39)

24. یحیى بن عبد العزیز أبو عبد العزیز الأردنّی بركــۀ الأردنّیّ، (15/39)

25. عُروة بن رُویم اللّخمیّ، فقیه و محدّث، أبوالقاسم الأُردُنیّ، در سال 140 یا 135 وفات کرده است. (16/39)  

26. عبد الله بن حوالة الأزدی‏، واقدی تاریخ  درگذشت او را به قطع در سال 85 می‌داند و ابن یونس و ابن عبد البر تاریخ قطعی مرگ اورا سال 80 می‌دانند.(17/39)


6-6 شخصیت‌های دینی معاصر متنفذ

سید حسن بن علی سقاف از علما و نویسندگان سنی اردنی می‌باشد. وی از جمله شخصیت‌هایی هست که با تحقیق و نگارش آثار خوب، بخشی از وظیفة خود را در روشن گری جهان اسلام عمل نموده است. وی در همایش‌ها و سمینارهای بین المللی اسلامی‌زیادی شرکت نمود.

سید حسن بن علی بن هاشم السقاف، متولد چهارم شوال 1380 ه.ق. / 1961 م. در اردن از نوادگان پیامبر (ص) است که نسبش با 32 واسطه به امام صادق (ع) می‌رسد. وی شافعی مذهب و از نظر کلامی‌اشعری است.

حسن سقاف تحصیلات ابتدایی را در اردن گذراند و در سال 1978م. به دمشق سفر کرد و در درس بزرگان دمشق شرکت کرد و کتاب عمدة السالک و عدة الناسک را نزد شیخ هاشم مجذوب و کتاب کبری الیقینیات و شرح الاربعین النوویــة را نزد شیخ محمد سعید رمضان البوطی آموخت و از دیگر علما همچون شیخ حسین خطاب و شیخ اسعد صاغرجی، نیز بهره جسته است. حسن سقاف بعد از بازگشت از دمشق به اردن از علمای اردن نیز استفاده علمی‌کرد چنانچه کتاب الفرائض و المواریث را نزد شیخ قاضی مطیع حمامی‌و کتاب شرح الجوهره باجوری را نزد شیخ محمد هلیل و متن الاجرومیــة و شرح شیخ احمد زینی دحلان را نزد شیخ احمد خضری آموخت. سپس به کشور مغرب سفر کرد و از محضر استادانی مانند سید عبدالله بن صدیق غماری محدث بزرگ مغرب استفاده برد. حسن السقاف اجازه‌های علمی‌فراوانی از اساتید خود دریافت کرد تا آنجا در کتاب الاتحاف بأسانید و شیوخ حسن بن علی السقاف نام 40 تن از مشایخ وی که به ایشان اجازه علمی‌داده‌اند، ذکر شده است از جمله سید عبدالعزیز بن صدیق غماری و سید عبد الحی بم صدیق غماری و شیخ ابوالفیض یاسین فادانی مکی و شیخ حبیب الرحمن اعظمی.

بسیاری از بزرگان اهل سنت او را مورد تمجید قرار داده اند از آن جمله؛ عبد العزیز بن صدیق غماری در نامه ای که به حسن سقاف می‌نویسد او را علامه و محدث خطاب می‌کند. هم چنین سید عبدالله بن صدیق غماری استاد حسن سقاف 5 نامه برای حسن سقاف می‌نویسد و او را زبان ناطق و حجت خود معرفی می‌کند و وجود او را رحمت و در این عصر بدون نزاع ، ناصر السنــة و نابغه می‌خواند. سعید فوده نیز او را تمجید می‌کند. حسن سقاف به خاطر مواضع ضد وهابی که دارد، مورد انتقاد بزرگان وهابی و سلفی قرار گرفته است به ویژه این که وی در سال‌های اخیر در شبکه المستقلــة به مناظره با شیخ عدنان عرعور پرداخته و تفکرات ابن تیمیه را نقد کرده است. وی فعالیت‌های سیاسی قابل توجهی داشته است از جمله؛

1. وحدت اسلامی: حسن سقاف قائل است بین مسلمانانی مثل اهل سنت و امامیه و زیدیه و اباضیه که عقیده تنزیهی دارند باید وحدت ایجاد شود.

2. حسن سقاف برای تقریب مذاهب اسلامی‌دو بار در تلویزیون امارات در سال 1418 ق و 1419 ق دعوت شده و حضور یافته است.

3. حضور حسن سقاف در کنگره کشور سریلانکا برای تقریب مذاهب و عقیده تنزیه و مشکلات وهابیت و سلفی ها. حسن سقاف قائل است وهابیت امروزه موجب اختلاف بین مسلمانان هستند.

4. حضور حسن سقاف در سال 1419 در کنگره دمشق برای تقریب مذاهب اسلامی.

5. ملاقات با پادشاه عمان و علمای اباضیه همچون شیخ احمد خلیلی.

6. حسن سقاف دو بار در کنگره تقریب مذاهب اسلامی‌در تهران حضور یافت.

7. حسن سقاف قائل است خروج بر حاکم جائر و ظالم جایز است، چنان‌که امام حسین (ع) علیه یزید قیام کرده است. او در صحیح عقیدۀ طحاویه می‌نویسد: «ففکرة عدم الخروج علی ائمــة الجور لیست صحیحــة، و هی مخالفــة للقرآن والسنــة و عمل الصحابــة و ائمــة التابعین من اهل السنــة والجماعــة، و خلف من بعدهم خلف غیروا و بدلوا هذا الفکرة خوفا من التنکیل و التعذیب قهرا و ذلــة و استنکانــة».

8. یکی از فعالیت‌های اجتماعی و علمی‌حسن سقاف این بود که در شبکه مستقله با عدنان عرعور وهابی، روی تجسیم ابن تیمیه و افکار منحرف او مناظره کرده بود. وی همچنین کتابهای زیادی درباره موضوعات اجتماعی، اصولی، فقهی و اعتقادی نوشته است که در مجموع به بیش از 80 عنوان می‌رسد که غالبا در رد افکار وهابیت و متسلفین مخصوصا البانی است. (40)

آثار وی به بیش از 80 عنوان می‌رسد که غالب آن‌ها در زمینه پاسخگویی و بررسی افکار سلفی است. برخی از آن‌ها نیز در زمینه فقه و حدیث و توحید و... می‌باشد. برخی از آن‌ها عبارتند از: 1- صحیح شرح العقیدة الطحاویــة. 2- الإمتاع والاستقصاء لأدلــة تحریم التبرع بالأعضاء. 3- عقیدة أهل السنــة والجماعــة. 4- شرح لعمدة السالك وعدة الناسك. 5- احتجاج الخائب بعبارة من ادعى الإجماع فهو كاذب. 6- بهجــة الناظر فی التوسل بالنبی الطاهر، صلى الله علیه وسلم. 7- الإغاثــة بأدلــة الاستغاثــة. 8- و هم سیء البخت، الذی حرّم صیام السبت. 9- تناقضات الألبانی الواضحات،3 أجزاء. 10- التنبیه والرد على معتقد قدم العالم والحد. (41)

مشهور بن حسن آل سلمان (متولد 1380ق)، عالم سلفی اهل سنت و صاحب تألیفات و تحقیقات جدید. الأشاعرة فی میزان أهل السنــة، از جمله آثار اوست. ‫در سال 1380ق، در فلسطین در خانواده‌ای مذهبی متولد شد. در سال (1387ق/1967م)، بر اثر جنگی که یهودیان به راه انداختند، او و خانواده‌اش به اردن مهاجرت کردند و در عمان البلقاء ساکن شدند. تحصیلات متوسطه را در همان جا گذراند و در سال 1400ق، به دانشکده شریعت پیوست و در بخش «فقه و مبانی آن» مشغول به تحصیل شد و به علوم شریعت نورانی و مطالعه و تحصیل در آن اهتمام ورزید و بخش بزرگی از المجموع نووی، المغنی ابن قدامه، تفسیر ابی‌الفداء، تفسیر قرطبی، صحیح بخاری با شرح حافظ عسقلانی و صحیح مسلم با شرح نووی را مطالعه کرد. وی تحت تأثیر جمعی از علما و محققین سلفی چون احمد بن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزیه بود. از اساتید وی می‌توان از شیخ محمد ناصر الدین البانی و شیخ مصطفی الزرقاء نام برد.

وی از بنیان‌گذاران و سردبیران و نویسندگان مجله الأصالــة (انتشار در اردن) بوده است و یکی از بنیان‌گذاران مرکز مطالعات متدولوژی و تحقیقات علمی‌امام البانی است؛ او همچنین حلقه علم و افتاء را ایجاد کرده و در نشست‌های علمی‌شرکت می‌کند.

علمای اهل سنت، همچون: شیخ محمد نصیرالدین آلبانی، شیخ بکر ابوزید، مقبل بن هادی وادعی و... او و نوشته‌های او را ستوده‌اند.

وی دارای صفحه شخصی در اینترنت و آثار متعددی است از جمله: مقدمه بر رسالــة لطیفــة جامعــة فی أصول الفقه المهمــة؛ تصحیح سبیل الرشاد فی هدی خیر العباد؛ تصحیح الاعتصام؛ الأشاعرة فی میزان أهل السنــة؛ ‫مقدمه بر الفوائد الزینیــة فی مذهب الحنفیــة؛ تصحیح جلاء الأفهام فی فضل الصلاة و السلام على محمد خیر الأنام؛ مقدمه بر أحكام النظر إلى المحرمات و ما فیه من الخطر و الآفات و الرد علی من استباح؛ مقدمه بر جهود الإمام الألبانی ناصر السنــة و الدین فی بیان عقیدة السلف الصالحین فی الإیمان بالله رب العالمین؛ السعی الحمید فی مشروعیــة المسعی الجدید.(42)

سعید عبداللطیف فوده متولد (1967م) در شهر کرامــة اردن؛ از علمای حاضر شافعی و استاد در عقاید اسلامی، پژوهشگر و متکلم به روش اشاعره است. دارای دانش گسترده در فلسفه و منطق و آشنا به زبان انگلیسی است. او را ابوالفداء و سیف اهل السنــة لقب داده اند. خانواده او فلسطینی الاصل می‌باشند که بعد از اشغال فلسطین به اردن مهاجرت کرده اند. دارای بیش از 80 عنوان تألیف و تصنیف می‌باشد که اکثر آن‌ها در علم کلام و منطق و رد بر فلسفه و شیعه و سکولاریسم است.

عبداللطیف بن عبدل بن صالح ابوقوره (1906 - 2 ژانویه 1967) در شهر سلت متولد شد و در تاریخ 21/1386 هجری قمری مطابق با 2 ژانویه 1967 میلادی در شهر امان درگذشت. نسب خانواده ابوقوره، از نیاکانشان عبدالسلام بن مشیش که نسب وی به حسن المثنی می‌رسد به امام حسن بن علی (علیه السلام) و فاطمه دخت رسول خدا می‌رسد.

استقرار خانواده ابوقوره در سلت به نیمه اول قرن سیزدهم هجری قمری/قرن نوزدهم میلادی بر می‌گردد، زمانی که القرات (الخیر ابو قوره) بخشی از طایفه آل اقراع، بزرگ ترین قبیله سلت در آن زمان را تشکیل داد. اجداد خاندان ابو قوره قبل از تقسیم استعمار منطقه توسط غربیان به سلت آمدند.

عبداللطیف ابو قوره تحصیلات دینی خود را فرا گرفت و از مدارس کتاتیب به دست شیخ عبدالحلیم زید الکیانی، امام و مبلغ مسجد جامع سلت و قاضی قانونی سلت فارغ التحصیل شد. سپس تحصیلات خود را در کشور و خارج از کشور، به ویژه در قاهره و دمشق ادامه داد. وی همچنین از روابط خود با رهبران و اندیشمندان جنبش‌های اسلامی‌شرق و غرب مانند حسن البنا، دکتر مصطفی الصبایی، ابوالعلا المودودی، ابوالحسن الندوی، معروف الدولبی، البشیر ابراهیمی‌و دیگر رهبران و علمای مسلمان بهره‌های بسیار برد.

عبداللطیف ابوقوره در اوایل جوانی از سلت به امان نقل مکان کرد و در تجارت، ساخت و ساز و تجارت آزاد کار کرد و از اولین کسانی بود که یک شرکت تجارت اتومبیل را در اردن تأسیس کرد که در اوایل دهه 30 قرن بیستم میلادی نماینده ماشین‌های شورولت، روور و اسکس بود. پس از آن، او بیشتر وقت، تلاش و پول خود را صرف فعالیت‌های میهنی و اسلامی‌کرد. او در انقلاب 1936 میلادی با پول و تلاش خود در زمینه‌های مختلف شرکت کرد.

پس از آن عبداللطیف کاملا خود را وقف کار اسلامی‌کرد و با حسن البنا، بنیان گذار اخوان المسلمین در مصر که مادرش از خانواده ابوقوره بود، تماس گرفت. سپس وی به دنبال تأسیس این گروه با کمک برادران خود اخوان المسلمین را در اواسط دهه چهل قرن بیستم در اردن تأسیس کرد. پس از تأسیس گروه، عبداللطیف به عنوان ناظر عمومی‌گروه در اردن انتخاب شد. اخوان در سال 1948 تحت رهبری عبداللطیف ابو قوره در جنگ با یهودیان شرکت کرد. عبداللطیف در سال 1953 از این گروه استعفا داد. (43)

محمد عبدالرحمن خلیفه یک نماینده پارلمان اردنی است، وی که متولد 1919 در شهر  سلت است، طولانی ترین دوره رهبری اخوان المسلمین در اردن از سال (1953 تا 1994) را عهده دار بوده است؛ دومین ناظر اخوان المسلمین در اردن بود، دو بار دستگیر شد و در یکی از آن‌ها به سوریه گریخت. دارای لیسانس حقوق از انستیتوی حقوق در اورشلیم اشغالی است. وی عضو اداره راهنمایی اخوان المسلمین و معاون راهنمای عمومی‌اخوان المسلمین در جهان و همچنین بین سالهای 1956 تا 1961 نماینده پارلمان اردن بود. وی در سال 2006 در 87 سالگی درگذشت.

شیخ محمد عبدالرحمن خلیفه النسور در سال 1919 میلادی در شهر سلت به دنیا آمد. او از طایفه النسور سلتی است. وی اولین تحصیلات خود را در الكتاب نزد شیخ عفیف زید فرا گرفت و سپس در آغاز افتتاح مدرسه السلت در آنجا تحصیل كرد. پس از پایان کلاس دهم، با دریافت بورسیه به دانشکده کشاورزی خضوری در طولکرم اعزام شد و از آنجا دیپلم کشاورزی گرفت، سپس وارد مؤسسه تربیت معلم و موفق به اخذ مدرک شد.

وی زندگی شغلی خود را به عنوان معلم در دبستان حواره و سپس در مدرسه رمتا آغاز کرد سپس تدریس را رها کرد و به انستیتوی قانون در اورشلیم پیوست و لیسانس حقوق گرفت. پس از فارغ التحصیلی، دو سال به عنوان وکیل کار کرد، سپس شورای قضایی در امان او را به عنوان قاضی صلح در معان انتخاب کرد و بعد از آن به عنوان دادستان عمومی‌به سلت منتقل شد، سپس در همان سمت به ایربد و کراک و مادابا منتقل گردید. وی در سال 1953 میلادی به درخواست شورای اخوان که او را به عنوان دبیر کل انتخاب کرد، از قضاوت استعفا داد.

سپس از سال 1956 - 1961 میلادی به عضویت پارلمان اردن درآمد. سرانجام از سال 1963 تا سال 2000 به عنوان رئیس جامعه مرکز خیرات اسلامی‌فعالیت کرد.

پس از سال 1968 میلادی، یک سال پس از فاجعه ژوئن به مناسبت سالگرد اشغال بیت المقدس توسط یهودیان، کمیته ای «برای نجات بیت المقدس» تشکیل داد.

در زمان ریاست وی، جماعت اخوان نقش مهمی‌در جنبش بین المللی اسلامی‌داشت. در سال 1993 میلادی نامه‌هایی برای رؤسای کشورهای عربی و اسلامی‌فرستاد و آن‌ها را به کنار گذاشتن اختلافات و عزم برای بازگرداندن مسجد الاقصی و رفع مظلومیت فلسطینیان تحت یوغ اشغال یهودیان فراخواند.

عبدالمجید ذنیبات، سومین دبیر کل اخوان المسلمین در اردن و یکی از اعضای سنای اردن است که در 13 ژانویه - 2012 از سمت خود استعفا داد.

عبدالمجید محمد خلیل ذنیبات در 5 اکتبر 1945 در پادشاهی هاشمی‌اردن از یک خانواده فلاح در جدیده، استان کرک متولد شد. پدر و مادرش در حالی که کمتر از یک‌سال داشت، درگذشتند. در سال 1951 دوره ابتدایی را در اولین مدرسه کرک گذراند و برای تحصیل در دوره متوسطه اول به مدرسه رغدان در امان منتقل شد. در سال بعد برای تکمیل تحصیلات متوسطه به کرک بازگشت و دبیرستان را در سال 1962 به پایان رساند. سپس در 1964 میلادی در دانشگاه دمشق ثبت نام کرد و لیسانس حقوق گرفت.

وی در سال 1993 به عنوان معاون دبیر کل اخوان المسلمین و در سال 1994  به عنوان دبیر کل انتخاب شد و تا سال 2006 که تصمیم به استعفا گرفت در آن سمت باقی ماند.

سالم الفلاحات، چهارمین دبیر کل اخوان المسلمین در اردن است. وی در سال 1954 میلادی در مادابا متولد شد. سالم یوسف محمد الفلاحات در اوایل زندگی خود، در سال 1968 به جماعت اخوان پیوست در حالی که تنها چهارده سال داشت و با اخوان المسلمین در اردن در عملیات کماندویی علیه صهیونیست ها شرکت کرد سپس به دانشکده حقوق اسلامی‌پیوست و یکی از برجسته ترین رهبران کار دانشجویی در دانشگاه بود.

وی با اخوان المسلمین در انتخابات پارلمانی اردن همراهی کرد که منجر به مشارکت  5 وزیر از اخوان المسلمین در سال 1991 و کسب هفده کرسی در پارلمان اردن در سال 1993 شد.

سالم الفلاحات به عنوان عضو دفتر اجرایی جماعت اخوان برای دو دوره متوالی انتخاب گردید و در 3 مارس 2006 به عنوان مدیر کل اخوان المسلمین در اردن انتخاب شد.

در دوران ریاست وی، محدودیتهای دولت در فعالیت‌های سیاسی و اخوان به طور خاص ادامه داشت.

سالم الفلاحات به فعالیتهای وکالت خود، به نمایندگی از اخوان در مشاغل مختلف و رسانه ها ادامه داد. وی در حل و فصل اختلافات رخ داده در مادبا شرکت کرد و در سمپوزیومی‌که توسط انجمن بازنشستگان نظامی‌در سال 2009 برگزار شد، با عنوان گسترش پدیده خشونت و نقش نهادهای جامعه محلی در برخورد با آن سخنرانی کرد.

دکتر همام عبدالرحیم سعید در سال 1944 میلادی در جنین کفر راعی، استان جنین فلسطین متولد شد، وی در 30 آوریل 2008 به عنوان مدیر کل اخوان المسلمین در اردن به عنوان جانشین شیخ سالم الفلاحات انتخاب شد وی در حال حاضر مدیر مرکز مطالعات سنت پیامبر بزرگوار ، امان - اردن است.

وی لیسانس حقوق اسلامی‌خود را از دانشکده شریعت با نمره بسیار خوب و رتبه اول گروه ، دانشگاه دمشق در سال 1965 کسب کرد. هم چنین کارشناسی ارشد حدیث و علوم را از دانشکده اصول دین، دانشگاه الازهر، با نمره عالی در 1974 میلادی حائز شد و دکترای حدیث و علوم را از دانشکده مبانی دین، دانشگاه الازهر در 1977 میلادی دریافت کرد. رسالۀ وی اولین درجه افتخار با توصیه چاپ و مبادله بین دانشگاه ها است.

او هم چنین دارای مدرک علوم تربیتی از کالج آموزش و پرورش از دانشگاه اردن، 1970 و مطالعات مربوط به مذاهب تطبیقی از دانشگاه تمپل در فیلادلفیا - ایالات متحده آمریکا، 1979 است.

تاکنون مشاغلی چون تدریس فرهنگ اسلامی‌در کالج علمی‌اسلامی، امان، اردن، 1965-1970 م، دستیاری تدریس در کالج شریعت - دانشگاه اردن 1970-1971، مدرسی دانشکده شرع - دانشگاه اردن 1974-1975، استادیاری دانشکده شریعت - دانشگاه اردن 1977-1982، دانشیاری کالج شریعت - دانشگاه اردن 1982-1988 و دانشیاری دانشگاه خصوصی زرقا - اردن، 2004 را به عهده داشته است.

وی عضو پارلمان اردن (1989 تا 1997) و مشاور شرعی در بیمارستان اسلامی‌از سال 1998 تا 2006 و مدیر مرکز مطالعات سنت پیامبر از سال 2006 تاکنون است. وی هم چنین دارای تألیفات فراوانی می‌باشد و تاکنون استاد میهمان در دانشگاه الجزایر در سال 1985، استاد مدعو در دانشگاه الزیتونا، تونس، 1986 و استاد مدعو در دانشگاه امام محمد بن سعود 1987 بوده و نظارت بر ده ها پایان نامه در کالج شریعت و دانشکده آموزش دانشگاه اردن و دانشگاه‌های دیگر را بر عهده داشته است. هم چنین داور در مجلات علمی‌چون مجله مطالعات - دانشگاه اردن، مجله مطالعات یرموک - دانشگاه یرموک، مجله شرع و معارف اسلامی‌- دانشگاه کویت، شورای انتشارات علمی‌در دانشگاه کویت، مجله دانشگاه ملی زرقا، مجله دانشگاه اسلامی‌در غزه و دائرةالمعارف موضوعی سنت پیامبر بزرگوار است.

عصام طاهر البرقاوی مشهور به ابو محمد مقدسی اردنی، از چهره‌های سرشناس سلفیۀ جهادی معاصر متولد 1378 ق در فلسطین است. مقدسی در چهار سالگی با خانواده، فلسطین را ترک کرده و به کویت می‌رود تا تحصیلاتش تکمیل گردد. وی بعد از مهاجرت‌های مختلف در نهایت اردن را به عنوان کشور اقامت انتخاب و در آنجا سکونت می‌کند. او بعد از کویت برای تدریس به موصل می‌رود. مطالعه کتاب‌های ابن تیمیه و ابن قیم و الدرر السنیــة نوشته محمد بن الوهاب اثر قابل توجهی در افکار سلفی او می‌گذارد. اولین و مهمترین کتاب او به نام ملــة ابراهیم است که نمونه ای از این تأثیر پذیری در آن مشاهده می‌شود. او به دلیل انتشار کتاب یکفر الدولــة السعودیــة در اردن مشهور شده و بارها به دلیل آراء و نظریات تکفیریش به زندان می‌رود. بارها به پاکستان و افغانستان سفر می‌کند و با افرادی همچون ایمن الظواهری، ابی عبیده بانشیری و ابو حفص مصری و ابو مصعب السوری که بعدها سازمان القاعده را تشکیل می‌دهند آشنا می‌شود.

وی پس از بازگشت به اردن به دلیل برداشت نادرست از مفهوم دموکراسی و وضع قوانین در کشورهای اسلامی، کتاب الدیمقراطیه دین را نگارش می‌کند. در سال 1994 زندانی می‌شود و در زندان کتاب یا صاحبی السجن ءارباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار را تألیف می‌کند. بعدها به دلیل دفاع از مشروعیت عملیات 11 سپتامبر به زندان اردن روانه می‌شود. همراه شدن ابومصعب زرقاوی، پایه گذار شاخه القاعده در عراق، با مقدسی در زندان اردن موجب تأثیر پذیری زرقاوی از وی گردید. (44)

در این‌جا شایسته است که به شخصیت جنجال برانگیز زرقاوی که اخیرا در کشورهای اسلامی‌موجبات بروز جنگ و کشتار شده و نام اسلام را با تروریسم قرین ساخته اشاره شود.

ابو مصعب زرقاوی (احمد فاضل النزال الخلایله) 20 اکتبر سال 1966 در شهر زرقای اردن به دنیا آمد. او در افغانستان اردویی برای تعلیم شبه‌نظامیان راه انداخت و در اواخر سال 2004 به اسامه بن لادن و گروهک القاعده پیوست. زرقاوی پس از رفتن به عراق و به عهده گرفتن تعدادی از بمب گذاری‌هادر زمان جنگ به شهرت رسید. زرقاوی در سال 1990 گروهی به نام جماعت توحید و جهاد را بنیان گذاری کرد و سرکردگی آن را تا ژوئن سال 2006 برعهده داشت. (45)

او در خانواده ای فقیر به دنیا آمد و دارای هفت خواهر و دو برادر است. پدرش به امر طبابت سنتی مشغول بود و مادرش با بیماری سرطان خون دست به گریبان؛ در هنگام تولد نام احمد فاضل الخلایله را بر او نهادند.

در 17 سالگی ترك تحصیل كرد و بعد از آن شروع به مشروب خواری افراطی و خالكوبی روی بدنش كرد. طبق گزارش‌های سرویس‌های جاسوسی اردن كه در روزنامه آسوشیتدپرس امان به چاپ رسیده، زرقاوی به دلیل تجاوز جنسی در دهه 1980 در حبس بوده است، هرچند در این زمینه اطلاعات دیگری موجود نیست. در 20 سالگی كه از زندان آزاد شد، فردی آواره و بی هدف محسوب می‌شد و مانند دیگر مردان جوان عرب به دنبال هدف و انگیزه بود. در نهایت این هدف را در شمال شرقی كشورش یعنی در افغانستان یافت، از این رو به اداره جهاد یا جنگ مقدس علیه روس‌ها به شهر خوست در شرق افغانستان آمد.

اما اندكی دیر به افغانستان رسید زیرا روس‌ها  افغانستان را ترك كرده بودند و زرقاوی از این پس به جای تفنگ، قلم به دست گرفت. سپس به عنوان گزارشگر مجله كوچك جهادی‌ها به نام البنیان المرصوص مشغول به كار شد. زرقاوی در سال 1992 به شهر زرقا بازگشت و با گروهکی اسلامی‌به نام بیات الامام شروع به همكاری نمود. او در 1993، پس از آن كه مقامات اردنی به حملات مسلحانه وی و وجود انبار بمب در منزلش پی بردند، دستگیر و به زندانی در حاشیه بیابان به نام زندان «سوجا» فرستاده شد.

او در سال 1999 جماعت توحید و جهاد را بنیان گذاشت و رهبری آن را تا زمان مرگش در ژوئن 2006 بر عهده داشت. وی طی پخش نوارهای ویدئویی مسئولیت چندین عمل خشونت بار از جمله کشتن شهروندان و غیر نظامیان مختلف در عراق را به عهده گرفت. زرقاوی مخالف حضور آمریکا و نیروهای غربی در جهان اسلام بود. در اواخر سال 2004 او به اسامه بن لادن و القاعده پیوست و از این پس جماعت توحید و جهاد، القاعده عراق نامیده شد و زرقاوی توسط القاعده ملقب به «امیر القاعده در کشور بین‌النهرین» شد.

زرقاوی در اواخر سال 2000 در غرب افغانستان یك اردوگاه نظامی‌وابسته به القاعده را راه اندازی كرد و در اینجا بود كه نامش را با الهام از شهر زادگاهش زرقا به زرقاوی تغییر داد.

در اوایل سال 2002، زرقاوی به شهر پیشاور پاكستان در مرز افغانستان رفت. پیشاور شهری عمیقاً مذهبی بود كه این موضوع برای او جذاب بود

در سپتامبر 2005 و پس از سرکوب شبه‌نظامیان سنی در تلعفر توسط دولت عراق، زرقاوی علیه شیعیان در عراق اعلان جهاد کرد. در این زمان او تعداد زیادی بمب‌گذاری انتحاری در مناطق شیعه‌نشین و همچنین علیه نیروهای آمریکایی انجام داد. همچنین مسئول بمب‌گذاری در سه هتل در امان است.

ابومصعب الزرقاوی در 7 ژوئن 2006 در هشت کیلومتری شمال شهر بعقوبه در شمال بغداد پایتخت عراق به دست نیروهای آمریکایی کشته شد. سپس ابوحمزه المهاجر که به ابوایوب المصری نیز شهرت دارد، جانشین وی در عراق شد. (46)

همچنین می‌توان در میان شخصیت‌های معاصر ذی نفوذ مذهبی از اشخاص ذیل نام برد:

شیخ السعد التمیمی‌عالم معروف اردنی كه در دهه 1960م پیش نماز مسجد الاقصی بود. وی در سال 1983م در زندان مركزی امان زندانی شد.

همچنین حسام الدین مسمار رئیس سابق اتحادیه داروسازان، دكتر عمرالمدنی و حسن القل از شیعیان به‌نام اردن محسوب می‌گردند. (47)



6-7 موقعیت اسلام و مسلمانان در جامعه  و ارتباط آن‌ها با سایر ادیان

هویت اسلامی‌در اردن بسیار قوی است، هرچند آداب مذهبی در بین جمعیت اردن بسیار متنوع است. این عدم همسانی در آداب لزوما مربوط به تقسیمات روستایی - شهری یا تفاوت در سطح آموزش نیست. بعضی مشاهدات مذهبی در اردن حاكی از وجود بعضی عقاید متضاد با آموزه‌های اسلامی‌است. بعضی از متخصصین این عقاید را به دوران قبل ار اسلام نسبت می‌دهند.

در زندگی روزمره، مردم خداوند را مسئول همه اتفاقات نمی‌دانند هر چند حوادث را در زمینه ای دینی قرار می‌دهند كه به آن‌ها معنی می‌بخشد. كلمۀ ان‌شاء‌الله معمولاً بعد از بیان نیت قرار می‌گیرد و واژة بسم الله در شروع انجام كارهای مهم.

مسلمانان اردن بر این باورند كه در كارهایی كه انسان می‌تواند انجام دهد، خداوند انتظار دارد انسان بسیار تلاش كند و خداوند مسلمانان را در حوادث و مشكلات و ناگواری‌ها یاری می‌رساند. اغلب افراد سعی در نشان دادن اهتمام خود بر انجام امور مذهبی دارند اما عده ای نیز چنین نیستند. توجه به نماز جماعت و دعاهای جمعی در دهه 1980 برای تقویت ارزش‌ها و عقاید اسلامی‌گسترش یافت. گرچه در این دهه به طور سنتی بعضی دیدگاه‌های اجتماعی باعث عدم شركت زنان در فعالیت‌های دینی شده بود، اما در این دهه تغییرات زیادی در فعالیت‌های مذهبی زنان به وجود آمد؛ زنان جوان به خصوص دانشجویان در مساجد نماز می‌خواندند و بدین وسیله جایگاه خود را در جامعه اسلامی‌ارتقاء بخشیدند. زنان عموما بیش از مردان به اموری دینی اهتمام دارند.

در اردن به طور کلی ارتباط بین جوامع مذهبی مختلف نسبتا خوب است؛ پس از فتح اولیه اردن، تعداد کثیری از مردم این کشور به اسلام گرویدند، اما پیش از آن که اردن تحت کنترل مسلمانان درآید، اسلام در اردن رواج داشت، فرماندار غسانیان در امان از اولین کسانی بود که اسلام آورد. هنگامی‌که منطقه تحت کنترل حکومت اسلامی‌ قرار گرفت، مسیحیان نسبت به دوران بیزانس آزادی بیشتری برای عبادت یافتند. کشیش‌ها دیگر مجبور نبودند تصمیماتی که توسط شورا‌های مختلف اتخاذ می‌شد را به اجبار اجرا کنند. با باز شدن بیابان سوریه بر قبایل بدوی شبه جزیره، بسیاری از مناطق روستایی اردن مسلمان شدند. مسیحیت هم چنان دین مهم شهر‌ها و شهرستان‌هایی مانند دمشق و اورشلیم بود، اما مردم روستا‌ها روز به روز بیشتر به اسلام می‌گرویدند. جنبش اصلاحات مذهبی مانند شیعه قرامطه[6] از حمایت بسیار قوی روستائیان برخوردار شد چنان که در قرن یازدهم مسیحیان در اقلیت بودند. صلیبیون غربی کار‌های کوچکی برای بهبود شرایط مسیحیان شرقی تحت سلطه خود یا مسلمانان انجام دادند. تعداد مسیحیان در سوریه به عنوان مسیحیان شرقی کاهش یافت و به اسلام گرویدند تا از صلیبیون فاصله بگیرند. کسانی که مسیحی باقی ماندند هویت شرقی و عربی خود را حفظ کردند.

مغول‌هایی که در قرن 13 به منطقه هجوم آوردند، در ابتدا به مسیحیت علاقه نشان دادند و برخی از نخبگان مغول به مسیحیت نسطوری[7] گرویدند اما در نهایت نسلی از مغول‌ها که در خاورمیانه و آسیای مرکزی مستقر شدند و حکمرانی کردند به اسلام گرایش یافتند.

عثمانی‌ها بر اساس روش‌های قدیمی‌حکمرانی ‌نظامی‌به نام نظام ملت ایجاد کردند که به موجب آن هر گروه مذهبی مسئول امور مربوط به خود در جامعه ‌بود.

رهبران ادیان نه تنها به نمایندگی از دین خود، بلکه به عنوان نماینده جوامع کوچک تر حضور پیدا می‌کنند. اکثر مسیحیان اردن توسط اسقف کلیسای ارتدکس شرقی حمایت می‌شوند.

بعدها هنگامی‌که جوامع دیگر به رسمیت شناخته شدند، رهبرانشان در برابر دولت مسئول آن‌ها بودند؛ مانند آنگلیکان اسقف اورشلیم. هنگامی‌که اردن به استقلال رسید، برخی از روابط قدیمی‌عثمانی‌ها با اقلیت‌های مذهبی تحت تاثیر قرار گرفت. خصومت بین مسلمانان و مسیحیان اردن، به بخشی از تاریخ این کشور تبدیل نشد بلکه بر خلاف ادیان متفاوت در کشور‌های دیگر هر دو گروه رفتار صحیح و مناسبی با یکدیگر داشتند. پست‌های دولتی خاصی وجود دارد که برای داشتن آن‌ها باید مسلمان شوند، اما در کل تبعیض مبنی بر مذهب در اردن بسیار کم است. مسیحیان به ویژه فلسطینی‌ها، قشر تحصیل کرده و با سبک غربی این کشور را تشکیل می‌دادند و اغلب آن‌ها حرفه‌های تخصصی مانند پزشکی و تحصیلات عالیه داشتند. با وجود تغییراتی که در طول دهه‌های بعد از استقلال اردن پیش آمد، هنوز هم مسیحیان به مشاغل حرفه ای مانند پزشکی مشغول هستند. مشکلات اخیر بین جوامع مذهبی در خاورمیانه، مانند لبنان بر روابط مردم اردن تاثیر نگذاشته است و مبارزه بین شبه نظامیان مختلف مرتبط به گروه‌های مذهبی خاص در لبنان به کشور اردن انتقال پیدا نکرده است. حوادث ناگوار در اردن به ندرت رخ می‌دهد و در صورت بروز به سرعت از سوی دولت و رهبران گروه‌ها حل و فصل می‌شود. اردن مانند جزیرة آرامش در منطقه است. (48)

اردنی‌ها چه مسلمان چه مسیحی، محافظه‌کار هستند. در محیط‌های عمومی‌‌محدودیت‌های اجتماعی در تعامل بین مردان و زنان وجود دارد. مردان و زنان با هم در تعامل هستند، اما در محدودة تعریف شدة جامعه. بسیاری از زنان اردنی محجبه هستند. مسیحیان نیز محافظه‌کار هستند و به ندرت می‌توان دین افراد را از نوع پوشش آن‌ها تشخیص داد. ماهیت محافظه کار این کشور بدان معنی است که نمایش عمومی‌‌احساسات مورد تأیید نمی‌باشد و افراد درگیر باید عواقب سنگین آن ‌را پذیرا شوند. شرافت چه برای مسیحیان و چه برای مسلمانان نقش مهمی‌در جامعه بازی می‌کند. شرافت مرتبط با عملکرد اعضای خانواده است و می‌توان با رفتار ناشایست یکی از اعضای خانواده به خطر بیفتد. تمام خانواده با عملکرد یکی از اعضا قضاوت می‌شوند زیرا رفتار هر یک از اعضاء نشان دهنده سطح اخلاقیات کل خانواده می‌باشد. در حالی که اغلب این رفتار‌ها برخاسته از سنت‌ها می‌باشد، اما معمولاً از دین برای تصدیق کردن ارزش‌های سنتی مانند شرافت و ناموس استفاده می‌شود. اسلام و مسیحیت متداول در اردن، هم پایه این ادیان در کشور‌های دیگر خاورمیانه نمی‌باشد. مراسم مذهبی رایج در اردن اغلب محلی هستند تا عمومی. مثال مناسب در این باب مقام شیخ عمر بن ملکاوی[8] در ملکا[9] واقع در شمال اردن در نزدیکی رودخانة یرموک[10] می‌باشد. اردن دارای مکان‌های متعددی است که هم مرتبط با عهد عتیق و عهد جدید می‌باشد و هم قران؛ بسیاری از این مکان‌ها، محل زیارت اردنی‌ها می‌باشد، آن‌ها عبادت می‌کنند ولی به طور کلی در خواست شفاعت نمی‌کنند. تصوف یا عرفان اسلامی‌هرگز در میان اردنی‌ها گسترش نیافت و تنها چند مکان مرتبط با عارفان صوفی یا اخوت صوفی وجود دارد. تصوف در دمشق و قاهره نقش مهمتری نسبت به اردن دارد. اردنی‌هایی که جذب  ابعاد عرفانی بیشتری نسبت به مذهب سنتی شده اند، برای کسب علم به اورشلیم، دمشق یا قاهره سفر می‌کنند. کسانی هم که مسیحی بودند به همین روش در صومعه‌های سوریه و لبنان کسب علم نمودند. بنابراین هم مسلمانان و هم مسیحیان به بیانات صحیح و درست ادیان گرایش دارند. یکی از کار‌هایی که مسلمانان و مسیحیان انجام می‌دهند نذر کردن در آرامگاه شخصیت‌های مهم مذهبی در مکان‌های مذهبی است. در سوریة بزرگ که شامل اردن می‌شود، این رفتار متقابل است، یعنی به منظور وعده‌های محکم با خداوند مسیحیان در مکان‌های مسلمانان و مسلمانان در جایگاه مسیحیان نذر می‌کنند. صومعة ارتدکس شرقی در سایدنیا[11] خارج  از شهر دمشق از مکان‌های مربوط به مسیحیان ‌است که مورد استفاده مسلمانان قرار می‌گیرد، در حالی که آرامگاه یحیی تعمید دهنده[12] در مسجد اموی در دمشق از مکان‌های مورد استفادة مسیحیان است که متعلق به مسلمانان می‌باشد. در سطح محلی نیز جایگاه مرتبط با شخصیت‌های قرآنی آل خضر به میزانی کمتر توسط مسلمانان و مسیحیان استفاده می‌شود. (49)

اردنی‌های مسلمان و مسیحی تاریخ مشترک دارند و از لحاظ فرهنگی تفاوت بسیار کمی‌ بین آن‌ها دیده می‌شود. بسیاری از شهر‌ها یا روستا‌های اردن، بخش‌های ویژه‌ای برای زندگی اقوام مذهبی دارند و شاید این دلیل مهمی‌ باشد که مردم اردن شناخت منصفانه ای نسبت به هم دارند. هنگامی‌که باقی بخش‌های خاورمیانه درگیر خشونت‌های فرقه ای بودند، اردن سهم ناچیزی از این درگیری‌ها را تجربه کرد؛ به عنوان مثال پس از قتل عام سال 1981 توسط شبه نظامیان مسیحی در اردوگاه‌های پناهندگان در صبرا[13] و شطیله[14]، برخی از جوانان مسلمان در پی انتقام از مسیحیان برآمدند، اما روحانیون مساجد سخنرانی‌هایی در برابر چنین خشونت‌هایی انجام دادند و به روابط صمیمی‌بلند مدت بین اقوام اردنی اشاره کردند. اردن یک کشور مسلمان محافظه کار‌است که اقلیت غیر مسلمان آن مورد آزار و اذیت قرار نمی‌گیرند.(50)

به لحاظ قانونی تغییر دین برای افراد به دین اسلام آزاد است و با آغوش باز پذیرفته می‌شود اما کسی که بخواهد دین خود را از اسلام به ادیان دیگر تغییر دهد مرتد شناخته می‌شود ولی حد بر او جاری نمی‌شود، اما از تمامی‌حقوق یک مسلمان اعم از میراث و ازدواج و... محروم می‌گردد. کسی که از ادیان دیگر به دین اسلام می‌آید تمامی‌حقوق یک مسلمان اعم از ازدواج، میراث و... برای وی درنظر گرفته می‌شود. کسی که از دین مسیحیت به اسلام وارد و ثبت شود، نمی‌تواند مجددا به دین مسیحیت برگردد. (51)


6-8 نهادها و مراكز دینی مسلمانان

به غیر از مساجد و خانه‌های رسمی‌قرآن و مراكز فرهنگی كه آمار آن‌ها مطابق گزارش كتاب سال 2017 اردن به شرح ذیل است، مراكز دیگری نیز وجود دارد كه پس از این می‌آید.





مهم ترین مساجد اردن؛ مسجد عجلون الکبیر، مسجد ملک عبدالله اول، مسجد ملک حسین، مسجد الحسینی و مسجد ابو درویش می‌باشند. (52)


6-8-1 مركز اسلامی‌مطالعات استراتژیك سلطنتی

این مركز، یك مركز مستقل تحقیقاتی است كه تحت نظر نهاد سلطنتی آل البیت فعالیت می‌كند. این نهاد كه به منظور مطالعات اسلامی‌تاسیس شده است، نهادی است مستقل و غیر حكومتی واقع در امان

6-8-2 مركز اسلامی‌- فرهنگی دانشگاه اردن

این مركز با هدف هماهنگی و تحكیم زمینه‌هایی هم چون اطلاعات، فعالیت‌های فرهنگی و دانشگاهی، هماهنگی برنامه‌ها، مشاركت در فعالیت‌های یكدیگر هم چون مشاوره‌ تشكیل شده است.

6-8-3 مركز اسلامی‌خیریه

این مركز اسلامی‌به انجام فعالیت‌های خیریه در سطح جامعه می‌پردازد و مراكز درمانی، موسسات آموزشی و اماکن نگهداری یتیمان و فقیران را در سراسر اردن اداره می‌كند.

6-8-4 بانک اسلامی‌اردن دبی

بانک توسعه صنعتی[15] با عنوان شرکت سهامی‌عام در تاریخ 23/6/1963 در عمان تاسیس و در سال 2008 منحل شد و بانک اسلامی‌اردن - دبی[16] جایگزین آن گردید. که کار خودرا براساس قوانین اسلامی، آموزش‌های بانک مرکزی و قانون بانک‌های اردن  از تاریخ 17/1/2010 آغاز نمود.

این مؤسسه یک بانک اسلامی‌به شمار می‌رود و تلاش دارد تا ارزش‌های اسلام را اعمال و بهترین و بالاترین خدمات متنوع بانکی ممکن را به مشتریان خود عرضه کند.

این بانک دارای 17 شعبه در نقاط مختلف کشور است و خدمات الکترونیکی، اینترنتی، تلفن بانک، بانک سخنگو و خدماتی از طریق پیامک را برای سهولت امر مشتریان اجرایی و جوایز و گواهینامه‌های بین المللی زیادی کسب کرده است.

در این بانک خدمات مستقیم و غیر مستقیم متعددی به شرکت‌ها ارائه می‌شود که عبارتند از:

- افتتاح حساب‌های جاری و پس انداز

- حساب سپرده سرمایه گذاری

- اعتبارات اسنادی

- اجاره به شرط تملیک: بانک براساس نیاز مشتری اقدام به اجاره و  فروش املاک و مستغلات و ابزار آلات می‌کند.

از دیگر خدمات این بانک، خزانه داری، سرمایه گذاری و موسسات مالی است که این خدمات عبارتند از: خرید و فروش چک در بازارهای منطقه ای و جهانی، سرمایه گذاری در صندوق‌های سرمایه گذاری، تبدیل فوری اسکناس در بازار، خدمات افزایش اعتبار، ارائه خدمات بانکداری سرمایه گذاری و... (53)



6-8-5 بیمارستان اسلامی

این بیمارستان در کشور اردن در شهرهای امان و عقبه شعبه دارد و دارای 25 سال سابقه می‌باشد. احداث آن نتیجه فعالیت‌های جمعیت خیریه مرکز اسلامی‌است و حداقل دستمزدها را از بیماران دریافت می‌کند.

این بیمارستان ارزش‌هایی نظیر انسانیت، عدالت، ابداع و ابتکار، احترام ویژه به بیماران، صداقت و امانت داری را سرلوحه خود دارد. هم‌چنین یک مرکز آموزشی - درمانی محسوب می‌شود؛ خدمات درمانی را به بیماران داخلی و خارجی در بخش‌های عمل‌های مختلف جراحی، زنان و زایمان، دندان پزشکی، کودکان، بیماری‌های داخلی (قلب، خون، دستگاه گوارش، مغزو اعصاب، معده، مفاصل و... ) ارائه می‌دهد. به علاوه ده‌ها اتاق ویژه بیهوشی در این بیمارستان وجود دارد. (54)


6-9 وضعیت و ساختار آموزش مذهبی در جامعه (رسمی‌و غیر رسمی)

گرچه در زمینه آموزش مذهبی در اردن به طور رسمی‌و غیر رسمی‌فصلی مستقل یافت نشد ولی از مجموع نوشتارها درباره مذهب در اردن - چنان که بیان گردید - چنین بر می‌آید که اردن یک کشور مذهبی است و از آنجا که اسلام با فرهنگ جهان عرب پیوندی نهادینه دارد، بنابراین می‌توان اظهار نظر کرد که آموزش مذهبی عمدتاً از طریق خانواده و جامعه به شکلی کاملاً طبیعی صورت می‌گیرد و دین به عنوان بخش اساسی فرهنگ در مراحل مختلف زندگی توسط خانواده آموزش داده می‌شود. افزون بر آن مساجد نقش مهمی‌در آموزش مذهب دارند که در کنار خانواده آموزش فرهنگ اسلام را به شکل رسمی‌برعهده دارند. گرچه چنان که در بخش تصوف ملاحظه می‌شود می‌توان آموزش اسلام را در قالب تصوف سازمان یافته تر و نهادینه تر در گروه‌های صوفیه یافت.

6-10 نهادها و مراکز دینی غیر مسلمانان (وضعیت، تعداد، کارکرد، تأثیر مهم ترین آن‌ها)

درباره نهادها و مراکز دینی غیر مسلمانان باید اذعان داشت که مانند مسلمانان که اهم مراکز آنان مساجد می‌باشند؛ اهم مراکز غیر دینی نیز عبادتگاه‌های آنان است؛ به عبارتی مراکز دینی مسیحیان و یهودیان منحصر در کلیساها و کنیسه ها و مراکز دینی دروزی ها و بهایی ها نیز منحصر در عبادتگاه‌های ایشان می‌باشد.

با این اوصاف و با توجه به جمعیت غالب مسلمانان که حتی در نرخ رشد جمعیت مذاهب اسلامی‌نیز تغییر قابل توجهی در طی زمان مشاهده نمی‌شود و آنچه که هست مربوط به رشد طبیعی جمعیت است که نرخ آن ثابت باقی مانده است، دربارة اقلیت‌های مذهبی نیز نرخ رشد جمعیت اجمالاً ثابت است، بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که کارکرد و تأثیر مراکز اقلیت‌های دینی تنها برای حفظ موقعیت موجود اقلیت هاست و تأثیر قابل توجهی در گرایشات دیگر اقلیت ها و مذاهب اسلامی‌ندارد.

6-11 تصوف

تصوف در اردن دارای حالت ویژه‌ای است. زیرا تفکر جهاد و مقاومت جهت آزادسازی سرزمین اشغالی فلسطین و قدس در اذهان مردم جای گرفته و به دلیل تاریخ مشترکی که بین فلسطین و اردن وجود دارد، طبیعی است که تصوف در اردن به شکل پنهان و  به دور از اذهان عمومی‌باشد.

اهل تصوف در اردن با سایر گروه‌های سیاسی و احزاب روابط دوستانه و همزیستی مسالمت آمیزی دارند و جز در موارد نادر کشمکشی بین آنان رخ نداده است حتی روابط اهل تصوف با غیر مسلمانان مانند مسیحیان نیز مسالمت آمیز و در صلح است.

متصوفه در اردن اعضای خود را از مشارکت سیاسی منع نمی‌کنند ولی ترجیح می‌دهند که به حوزه‌ها و کشمکش‌های سیاسی وارد نشوند. برخی از متصوفه به شکلی ضعیف مشارکت‌هایی در پارلمان، وزارت خانه‌ها، مناصب دینی و سیاسی داشته اند. 

بسیاری از متصوفه در امور اجتماعی نیز حضور دارند. برخی از آنان زمان‌های خاصی را به کمک به فقراء، نیازمندان، یتیمان و زنان بیوه اختصاص می‌دهند و جمعیت‌های خیریه‌ای را نیز تشکیل داده اند.

اغلب متصوفه در اردن از وضعیت سیاست عمومی‌راضی هستند و تلاش دارند تا فعالیت‌های خود را آزادانه انجام دهند و هیچ فشاری از نهادهای رسمی‌متحمل نشوند. اگرچه امید دارند تا از حمایت‌های نهادهای دولتی و رسمی‌ بهره مند گردند.

آنان تمایلی ندارند تا وضعیت اردن همانند وضعیت سایر کشورهای عربی پس از انقلاب‌هایشان باشد. هرچند مایلند تا شاهد آزادی عمل و اصلاحات سیاسی در جهت مبارزه با فساد باشند ولی این امر را از طرق مسالمت آمیز و گفتگوهای صلح آمیز بین  گروه‌ها و احزاب  ملی دنبال می‌کنند و از انجام اصلاحاتی که منجر به ایجاد حالت آشوب گردد، دوری می‌کنند.

طرق صوفی در تمامی‌نقاط اردن وجود دارد. مهم ترین این طرق عبارتند از:

1- طریق رفاعیه: این طریق در مناطق مختلفی از جمله عمان رایج است؛ در جبل النصر به شیخوخت عمر الصرفندی، در سحاب پیرو شیخ محمود نایف، در اللبن پیرو شیخ ابو المنذر و شیخ ولید رفاعی، در زرقاء پیرو شیخ محمود الرفاعی، در جرش پیرو شیخ فارس ثلجی، در اربد پیرو شیخ محمود الرفاعی که اکنون طریق آن به مفرق انتقال یافته است و در مفرق پیروان شیخ عبید القادری الرفاعی رواج دارد.

2-طریق شاذلیه: این طریق بیشترین انتشار را در بین طرق صوفیه دارد و در مناطق مختلفی از اردن رایج است؛ در منطقه حیّ نزال پیروان شیخ حازم ابوغزاله که دارای جمعیت خیریه ای نیز می‌باشند. در معان به شیخوخت شحاده طبری و در اربد منطقه کفر یوبا به شیخوخت احمد ردایده سلوک می‌کنند. این طریق در امان نیز گسترش فراوانی دارد.

3- طریق قادریه: این طریق نیز از جمله طرق مشهور و رایج در نقاط مختلف کشور اردن است؛ از جمله امان در الجوفه پیروان شیخ‌ هاشم البغدادی، در الهاشمی‌‌الشمالی پیروان شیخ محمد عبدالحلیم قادری، در سحاب پیروان ناصر بن شیخ صفوت، در نزهه پیروان شیخ سعید القادری و در بقعه پیروان شیخ عبدالرووف از خلفای‌هاشم البغدادی اند

هم چنین در اربد پیروان شیخ محمد ابوغریب و در رصیفه پیروان شیخ عبدالقادر نوبانی‌اند.

4-طریق خلوتیه: این طریق فعالیت اجتماعی قابل توجهی دارد؛ امان در منطقــه الکرسی پیروان شیخ حسنی الشریف، در وادی السیر پیروان البیادر و در مفرق پیروان شیخ عبدالحی عفیفی اند. در زرقاء نیز این طریقت دیده می‌شود.

5-طریق نویهیه: این طریق در امان وجود دارد و در فلسطین نیز شعبه‌هایی از این طریق وجود دارد.

***

تصوف در اردن هم اکنون دچار ضعف آشکاری گردیده استکه دلایل داخلی و خارجی متعدد در آن دخیلند .

از جمله دلایل داخلی آن است که بسیاری از کسانی که امروز تصوف در اردن را هدایت می‌کنند، خود اهل سیر و سلوک واقعی نیستند، که به این ترتیب مریدان این راه دچار خطاهای زیادی شده و کسی نیست تا آنان را از این خطاها و کجی‌ها نجات دهد؛ این مهم‌ترین دلیل ایجاد چهره منفی از تصوف اسلامی‌‌و نقش آن در زندگی است.

هم چنین؛ مریدان و پیروان هر شیخی معتقدند که فقط او شایستة خلافت است و شیوخ دیگر این شایستگی را ندارند؛ بدین ترتیب شیوخ دیگر را متهم می‌کنند که خود اسباب اختلاف و دودستگی را در بین آنان به وجود می‌آورد.

به علاوه ظاهرگرایی و غلبه صورت و ظاهر و عدم وجود عشق صادقانه به عنوان محرک و انگیزه آنان، سبب شده که پیشرفتی در تصوف وجود نداشته باشد.

عوامل خارجی این ضعف عبارتند از: هجوم قوی دشمنان اسلام به تصوف و صوفی گری، انحراف تصوف به دلیل رمز گرایی آن؛ به این ترتیب که برخی از شیوخ صوفی به سوی رمزگونه سخن گفتن پیش می‌روند و سخنان آنان به گونه ای دیگر تفسیر می‌شود.

در نهایت تصوف اردن به عنوان جزئی از تصوف جهانی دچار ضعف گردیده و همانند سایر آن‌ها رو به سقوط نهاده است. (55)


منابع:

1. پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بین الملل، مركز بین المللی تبلیغ

2. وزارة الخارجیــة الاردنیــة www.mfa.gov.jo

**3. Shoup. J. A., Culture and customs of Jordan, p.cm. Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310, p. 29

4. وزارة الخارجیــة الاردنیــة www.mfa.gov.jo

5. عیش الادیان فی الاردن http://sadaalhajjaj.com/vb//showthread.php?t=6802

6. جهان اسلام، مرتضی اسدی

7. WikiShia.net

8. جهان اسلام، مرتضی اسدی

9. پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بین الملل، مركز بین المللی تبلیغ

10. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. – (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 29- 31

11. پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بین الملل، مركز بین المللی تبلیغ، ص 75- 76

12. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. – (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 29- 31

13.http://jawlanyat.com/mobile/?mod=articles&ID=4852&

http://arb.majalla.com/2012/12/article55240853

14. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. – (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 35-37

15. پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بین الملل، مركز بین المللی تبلیغ

16. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. – (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 35-37

17. پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بین الملل، مركز بین المللی تبلیغ

18. همان

19. http://www.startimes.com/f.aspx?t=32641027

20. http://www.guardian.co.uk/world/2007/jan/26/worlddispatch.ianblack

21. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/24867

22. WikiShia.net

23. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/24867

24. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. – (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 29-31

25. Ibid .pp. 35-37

26. پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بین الملل، مركز بین المللی تبلیغ. ص. 71

**27. الدکتور احمد الربایعه، الدکتور احمد حمودة(1991)، السکان و الحیاة الاجتماعیــة، منشورات لجنــة تاریخ الاردن. ص. 75

28. همان

29. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. – (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p 161

30. Ibid. p. 35

31. http://jawlanyat.com/mobile/?mod=articles&ID=4852 & http://arb.majalla.com/2012/12/article55240853

32. http://www.guardian.co.uk/world/2007/jan/26/worlddispatch.ianblack

33. http://www.startimes.com/f.aspx?t=32641027

34. Wikipedia.net

35. http://jawlanyat.com/mobile/?mod=articles&ID=4852 & http://arb.majalla.com/2012/12/article55240853

36. http://www.startimes.com/f.aspx?t=32641027

37. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. – (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p 161

؟؟38. Azadarmaki. Taghi & Moaddel.Mansour, An Analysis  of The World Views of the Islamic Publics: The Cases of Egypt, Iran and Jordan university of Tehran & Easter Michigan Uni 2000-2001.

39. https://www.cgie.org.ir/fa/article/224045/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D9%82%DB%8C%D9%85-%D8%AC%D9%88%D8%B2%DB%8C%D9%87

1/39. معجم البلدان/ترجمه، ج‏1، ص: 187

2/39. ایضاً ، ص: 187

3/39. ایضاً ، ص: 187

4/39. ایضاً ، ص: 678

5/39. تاریخ بغداد    ج‏14    117  

6/39. تاریخ مدینــة الدمشق    ج‏6    262  

7/39. ایضاً ج‏15    11

8/39. ایضاً ج‏18    96    2162

9/39. ایضاً ج‏26    89    3056

10/39. ایضاً ج‏26    209    3073

11/39. ایضاً ج‏35    89    3883

12/39. ایضاً ج‏38    228    4542

13/39. ایضاً ج‏61    240    7766

14/39. ایضاً ج‏64    317    8174

15/39. ایضاً ج‏71    375    9753

16/39. موسوعــة طبقات ‏الفقهاء، ج‏1، ص: 458

17/39. تكملــة أمل ‏الآمل، ص: 270

40. https://www.alwahabiyah.com/fa/mostabserview/13457/%d8%ad%d8%b3%d9%86-%d8%b3%d9%82%d8%a7%d9%81/

41. Wikipedia

42. wikinoor.ir

43. wikipedia.ar

44. http://takfir.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=1668

45. سایت روزنامه همشهری http://www.hamshahrionline.ir/details/75208

46. سایت خبری آفتاب http://aftabnews.ir/vdcg.y9wrak9n7pr4a.html

47. پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بین الملل، مركز بین المللی تبلیغ، ص 92

48. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. – (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), pp. 38,39

49. Ibid pp. 42,43

50. Ibid

51. عیش الادیان فی الاردن http://sadaalhajjaj.com/vb//showthread.php?t=6802

52. محمد خیر حندوقه، کتاب الشرکس، عمان، 1972، ص 71،72

53. موقع البنک الاردن الدبی الاسلامی‌http://www.jdib.jo/ar/index.html

54. موقع المستشفی الاسلامی‌‌http://www.islamic-hospital.org

55. http://islamonline.net/feker/discussion/2035


[1]. Chalcedon


[2]. Anglican


[3]. Lutherans


[4]. Presbyterians


[5]. Baptists


[6]. Qaramitah


[7]. Nestorian Christianity


[8]. Maqam Shaykh ‘Umar al- Malkawi


[9]. Malka


[10]. Yarmuk


[11]. Saydniya


[12]. John the Baptist


[13]. Sabra


[14]. Shatilla


1. بنک الانماء الصناعی


[16]. بنک الاردن الدبی الاسلامی

  1. پادشاهی اردن، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، معاونت بين‌الملل، مركز بين المللی تبليغ