توسعه روابط فرهنگی ژاپن و ج.ا.ایران
هنگامی که صحبت از روابط فرهنگی دو کشور ایران و ژاپن میشود، باید این نکته را مد نظر داشته باشیم که برغم قرار گرفتن دو کشور در یک قاره، این دو کشور 7700 کیلومتر (فاصله مستقیم هوایی) از هم فاصله دارند و جز آسیایی بودن هیچ وجه مشترک دیگری با هم ندارند. با این همه چنان که پیشتر هم دیدیم، میان دو کشور نخست روابط تجاری و بعدتر روابط رسمی سیاسی شکل گرفت، دو کشور با هم آشنا شدند و در نهایت برخی وقایع منجر به شکل گیری علاقه میان دو ملت شد و تأثیرات و روابطی فرهنگی هم شکل گرفت. اگر از دوران باستان تا دوران مدرن این کالاهای ایرانی بودند که ژاپنیها را شیفته خود میکردند، از دوران مدرن تا دوران معاصر این کالاهای ژاپنی هستند که در بین ایرانیان نماد اعتبار و معرف یک ملت شدهاند. از دوران مدرن به بعد جز فرش ایرانی که تا حدودی با فرهنگ و هنر ایرانی گره خورده، هر آنچه ایران عرضه داشته به خصوص نفت، تنها مواد طبیعی و خام بوده و تنها تصویری از کشوری نفت خیز و ثروتمند شکل داده است.
بنابراین در دو سوی روابط فرهنگی دو کشور در دوران معاصر، یکی ژاپن قرار دارد که چنان که در مبحث فرهنگ هم دیدیم، یکی از قویترین کشورها در عرصه قدرت نرم و نامش در ایران مترادف با آرامش، رفاه، صلح دوستی، امنیت و فرهنگ غنی است. در سوی دیگر هم ایران قرار دارد که همیشه در متن خبرهای سیاسی جهان قرار داشته، نامش همیشه با بازار نفت گره خورده، برغم داشتن صلح و ثبات پایدار در داخل مرزهایش همیشه در کشورهای دور و برش جنگ و نا آرامی وجود داشته و...، و همه اینها باعث شده است تا تصویری نه چندان مرتبط با فرهنگ به خصوص در میان عامه جامعه ژاپن از آن شکل بگیرد.
بنابراین هنگامی که صحبت از روابط فرهنگی دو کشور به میان میآید، باید بپذیریم که میزان نفوذ فرهنگ ژاپن در میان عامه ایرانیان و شناخت جامعه ایران از فرهنگ آن کشور بسیار بیشتر از میزان نفوذ فرهنگ ایران در عامه ژاپنیها و شناخت جامعه ژاپن از فرهنگ کشورمان است. اما در سوی دیگر سابقه و میزان فعالیتهای ایرانشناسی در ژاپن بسیار بیشتر از ژاپن شناسی در ایران است. پس مسأله اصلی در توسعه روابط فرهنگی دو کشور، تلاش برای توسعه شناخت جامعه ژاپن (عوام) از ایران و نیز سرمایه گذاری بیشتر در زمینه ژاپن شناسی در ایران (به شکل آکادمیک و دانشگاهی) است.
چنانکه در مبحث روابط فرهنگی دو کشور دیدیم، بار اصلی معرفی ایران و فرهنگ ایرانی به جامعه ژاپن در حال حاضر بر دوش سینمای ایران قرار گرفته است. این مسأله ضمن داشتن محاسن، معایبی هم داشته و موانع و مشکلاتی را در زمینه شناخت درست جامعه ژاپن از ایران ایجاد کرده است. بررسی فیلمهای ایرانی نمایش داده شده در ژاپن، نشان میدهد که تمامی آنها فیلمهاییاند که توانستهاند در جشنوارههای فیلم غربی جوایزی کسب کنند.[۱] به عبارتی میشود گفت، این فیلمها از فیلتر نگاه غربی گذشتهاند. این مشکل در سمت ایران هم وجود دارد، یعنی ما در ایران هم شاهد ارج نهادن به آن دسته از فیلمهای ژاپنی هستیم که مهر تأیید جشنوارههای غربی را داشتهاند.
مسأله فیلتر نگاه غرب را ورای سینما میتوان به حوزههای دیگر فرهنگ هم تعمیم داد. به عبارتی ما در ادبیات، موسیقی، نمایش و... شاهد اقبال ایرانیها و در سوی دیگر ژاپنیها به آن دسته از آثار کشور مقابل هستیم که در غرب مورد تحسین قرار گرفتهاند. این مسأله میتواند یکی از موانع مبادلات فرهنگی دو کشور باشد و برای رفع آن به نظر میرسد نیاز به ایجاد تعاملات مستقیم فرهنگی میان دو کشور بر پایه دیدگاههای ژاپن شناسان و ایرانشناسان دو کشور است.[۲]
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ ذاکری، قدرتاله (1400). سینمای ایران و ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بينالمللی الهدی.
- ↑ پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله (1402). «ایران و ژاپن». در پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله. جامعه و فرهنگ ژاپن، تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی. ص.316- 340.