ادبیات مدرن ژاپن
ادبیات ژاپن پس از دوران میجی را به دو دوره مدرن و معاصر تقسیم میکنند، اما در جزئیات این تقسیمبندی اتفاق نظر نیست. در نوشتار حاضر، از آغاز اصلاحات میجی در سال 1868 تا پایان جنگ جهانی دوم در سال 1945 را دوره مدرن، و از پایان جنگ تا عصر حاضر را دوره معاصر در نظر گرفتهایم. یکی از ویژگیهای جالب نویسندگان مهم دوره مدرن آن است که بسیاری از آنان دستکم با یکی از زبانهای اروپایی نظیر انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و روسی آشنا بودند و با مطالعه آثار ادبی این زبانها توانستند جریانهای تازهای در ادبیات ژاپنی پدید آورند.
در ادامه به معرفی جریانهای اصلی ادبی در دوره مدرن و معاصر میپردازیم و زمینههای اجتماعی پیدایش این جریانها و نویسندگان و آثار شاخص هر جریان را به اختصار معرفی میکنیم. باید توجه داشت که این جریانها لزوماً یکی پس از دیگری به وجود نیامدهاند و برخی از آنها به لحاظ زمانی با یکدیگر همپوشانی داشتهاند. همچنین برخی از نویسندگان را میتوان متعلق به بیش از یک جریان دانست. ذکر این نکته نیز خالی از اهمیت نیست که زبان گفتاری مردم ژاپن در طی قرون متمادی به تدریج تغییر یافته بود، در حالی که زبان نوشتاری بدون تغییر مانند دورههای گذشته باقی مانده بود. یکی از اتفاقات مهم فرهنگی ژاپن در این دوره تغییر زبان نوشتاری و نزدیک شدن نوشتار به گفتار بود که نقش مهمی در آغاز ادبیات دوره مدرن داشت.
ادبیات مدرن
سیاست «کشور بسته» در سالهای آخر دوره ادو با تهدید رزمناوهای آمریکایی لغو شد و از سال 1868 یعنی با آغاز دوران میجی ژاپن با سرعت در مسیر نوگرایی به حرکت درآمد. جامعهای که بیش از دو قرن از افکار نوی خارجی دور نگه داشته شده بود با ولع شدیدی شروع به واردات افکار غربی کرد. ادبیات ژاپنی نیز از این تاریخ وارد دوران نوین (مدرن) خود شد و تغییرات بسیاری به خود دید.
نخستین اتفاق مهم در ادبیات دوره مدرن آغاز نهضت ترجمه بود که منجر به ظهور جریانی جدید در ادبیات ژاپن شد که به «ادبیات ترجمه» مشهور است. در این جریان طی مدت کوتاهی بسیاری از آثار ادبی برجسته غربی به سرعت به زبان ژاپنی برگردانده شدند. آثار نویسندگان و شاعرانی مانند شکسپیر، گوته، میلتون، بایرون، هاینه، هوگو، دیکنز، تورگنیف و بسیاری دیگر از بزرگان ادبیات جهان در این دوره به زبان ژاپنی ترجمه و منتشر شد.
نخستین تأثیر ترجمه آثار غربی در ادبیات ژاپنی در داستاننویسی آشکار شد. شویو تسوبوئوچی (坪内逍遥/Tsubouchi Shōyō(1859-1935)) نویسنده و منتقد در سال 1885 در کتابی با نام «ماهیت داستان» (『小説神髄』/Shōsetsu shinzui)، رمان مدرن غربی و ویژگیهای آن را به جامعه ژاپن معرفی کرد. دو سال بعد و با تأثیرپذیری از این کتاب، شیمِی فوتاباتِی (二葉亭四迷/Futabatei Shimei(1864-1909)) رمان «ابر شناور» (『浮雲』/Ukigumo) را نوشت که با این که داستانی ناتمام است، نخستین رمان مدرن ژاپنی و نقطه آغاز داستان مدرن در ژاپن محسوب میشود. فوتاباتِی در رشته زبان و ادبیات روسی در دانشگاه تحصیل کرده بود و سابقه ترجمه برخی از رمانهای رئالیستی روسی را به زبان ژاپنی داشت.
اما داستان مدرن رئالیستی تنها جریان آن روزهای ادبیات ژاپن نبود. از سویی سبک داستانهای عامهپسند دوره ادو تا مدتی همچنان ادامه یافت و نویسندگان و خوانندگان خود را داشت. از سوی دیگر، گروهی از نویسندگان که دلبسته آثار فاخر ادبیات کلاسیک ژاپن بودند راه بازگشت به گذشته را پیش گرفتند و در صدد احیاء ادبیات پرشکوه کلاسیک برآمدند. کویو اوزاکی (尾崎紅葉/Ozaki Kōyō(1868-1903))، روهان کودا (幸田露伴/Kōda Rohan(1867-1947)) و ایچییو هیگوچی (樋口一葉/Ichiyō Higuchi(1872-1896)) شاخصترین آنان بودند. هیگوچی که از معدود زنان نویسنده در آن دوران بود، با این که در طول عمر کوتاه 24 ساله خود آثار اندکی پدید آورد، تأثیر ماندگاری بر ادبیات ژاپن بر جای گذاشت. هیگوچی را میتوان نخستین نویسنده زن حرفهای در دوران مدرن ژاپن محسوب کرد.
نقطه عطف بعدی در ادبیات مدرن ژاپنی، ظهور جریان رمانتیسم بود که با ترجمه اشعار اروپایی آغاز شد و اوگای موری (森鴎外/Mori Ōgai(1862-1922)) از آغازگران این جریان بود. موری که پزشک و جراح ارتش بود مدتی در آلمان در رشته بهداشت تحصیل کرده بود و زبان آلمانی میدانست. او علاوه بر ترجمه شعر و دیگر آثار ادبی از نویسندگانی چون هانس کریستین اندرسن، به نوشتن رمان و داستان کوتاه روی آورد. مشهورترین داستان بلند او رمان «غاز وحشی» (『雁』/Gan) است. اوگای که در انتشار مجلات ادبی و مجلات تخصصی پزشکی نیز بسیار پرکار بود، در سالهای بعد به نوشتن داستانهای تاریخی با پسزمینه قرون وسطای ژاپن و دوره ادو روی آورد. از دیگر نویسندگان مشهور جریان رمانتیسم این دوره میتوان به کیوکا ایزومی (泉鏡花/Izumi Kyōka(1873-1939))، توکوکو کیتامورا (北村透谷/Kitamura Tōkoku(1868-1894)) و کِنجیرو توکوتومی (徳富健次郎/Tokutomi Kenjirō(1868-1927)) نیز اشاره کرد.
توسون شیمازاکی (島崎藤村/Shimazaki Tōson(1872-1943)) دانشآموخته زبان و ادبیات انگلیسی که او نیز تا نخستین سالهای قرن بیستم از نویسندگان جریان رمانتیسم بود، با نوشتن رمان «نافرمانی» (『破戒』/Hakai) در سال 1906 جریان ناتورالیسم را در ادبیات ژاپن بنیان نهاد. جریان ناتورالیسم که در حقیقت واکنشی به گسترش ادبیات رمانتیک بود، در ابتدا متأثر از نویسندگان ناتورالیست اروپایی نظیر امیل زولا بود اما خیلی زود رنگ و بوی ژاپنی پیدا کرد و در پی نشان دادن طبیعت پست آدمی و عجز او در تغییر سرنوشت خود و نفی زیباییهای زندگی برآمد. از ویژگیهای جریان ناتورالیسم در ادبیات ژاپن، ظهور نوعی رمان اول شخص در این جریان بود که در آن نویسنده تجربیات و افکار شخصی خود را از زاویه دید اول شخص روایت میکرد. کاتای تایاما (田山花袋/Tayama Katai(1872-1930)) و رمان «لحاف» (『布団』/Futon) از او نیز از نمادهای این جریان محسوب میشوند. شیمازاکی و تایاما را به همراه دوپّو کونیکیدا (国木田獨歩/Kunikida Doppo(1871-1908)) بنیانگذاران ناتورالیسم در ادبیات ژاپن میشناسند.
گسترش ناتورالیسم این بار جریانی متضاد و در تقابل با آن را به وجود آورد. چند نحله مختلف ادبی به وجود آمدند که از جنبههای مختلف منتقد ناتورالیسم بودند. مجموعه این نحلههای ادبی جریان موسوم به ضدناتورالیسم را در ادبیات ژاپن به وجود آوردند. نخستین نحله نویسندگان ضدناتورالیست نورمانتیستها بودند. علاوه بر اوگای موری که در نیمه دوم فعالیتهای خود با داستانهای تاریخی پرچمدار نورمانتیسم بود، نویسندگان دیگری نظیر سوسهکی ناتسومه (夏目漱石/Natsume Sōseki(1867-1916)) را نیز میتوان در نحله نورمانتیستها جای داد.
سوسهکی یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان ادبیات مدرن و به اعتقاد بسیاری، بزرگترین نویسنده سراسر دوران میجی است. او که دانشآموخته زبان و ادبیات انگلیسی بود، برای ادامه تحصیل به انگلستان اعزام شد. پس از بازگشت همزمان با تدریس زبان و ادبیات انگلیسی به نوشتن داستان و سرودن شعر روی آورد. پس از مدتی کار تدریس را رها کرد و به استخدام روزنامه آساهی درآمد تا تمام وقت خود را صرف نوشتن کند. مشهورترین رمانهای او عبارتاند از «من گربه هستم» (『吾輩は猫である』/Wagahai wa neko dearu)، «ارباب جوان» (『坊ちゃん』/Bochchan)، «بالش علفی» (『草枕』/Kusamakura)، «پس از آن» (『それから』/Sorekara) و «دل» (『こゝろ』/Kokoro).
گروه دوم نویسندگان جریان ضدناتورالیسم نویسندگان نحله زیباییگرا بودند که به دنبال کشف و احیا و نشان دادن زیبایی در آثار خود بودند. آنان اهمیت زیبایی را بیش از مسائل اجتماعی و سیاسی میدانستند. نویسندگان این نحله بهخصوص توجه خاصی به زیباشناسی ژاپنی داشتند و نگاه خاص فرهنگ ژاپنی به زیبایی را میستودند. از نویسندگان شاخص این نحله میتوان به کافو ناگای (永井荷風/Nagai Kafū(1879-1959))، جونایچیرو تانیزاکی (谷崎潤一郎/Tanizaki Junichirō(1886-1965)) و هاروئو ساتو (佐藤春夫/Satō Haruo(1892-1964)) اشاره کرد. این نویسندگان در آثار داستانی و غیرداستانی خود از گسترش فرهنگ و سبک زندگی غربی در ژاپن انتقاد میکردند و نگران فراموش شدن زیباییهای ژاپنی بودند.
دسته سوم نویسندگان ضدناتورالیست کسانی بودند که مجله ادبی «شیراکابا» (『白樺』/Shirakaba) را منتشر میکردند. این گروه از نویسندگان که با نام «نحله شیراکابا» مشهور شدند شیفته نگاه غرب به زیبایی بودند و اومانیسم غربی را میستودند و در آثار خود در جستجوی آزادی و فردیت بودند. از نویسندگان شاخص شیراکابا میتوان از سانهآتسو موشانوکوجی (武者小路実篤/Mushanokōji Saneatsu(1885-1976))، نائویا شیگا (志賀直/Shiga Naoya(1883-1971))، تاکهئو آریشیما (有島武郎/Arishima Takeo(1878-1923)) و تون ساتومی (里見弴/Satomi Ton(1888-1983)) نام برد. البته برخی از نویسندگان این نحله مانند شیگا در سالهای پایانی عمر به زیباشناسی ژاپنی علاقمند شدند و وقت و توان خود را صرف کشف و معرفی آن کردند.
تقریباً همزمان با جریانهای ضدناتورالیست یعنی در دهه اول و دوم قرن بیستم جریان دیگری به وجود آمد که به طور خاص منتقد افکار نویسندگان شیراکابا بود. از دید نویسندگان این جریان آرمانهای نویسندگان شیراکابا بیش از اندازه انتزاعی و ذهنی بود و از واقعیت موجود جامعه فرسنگها فاصله داشت. نویسندگان این جریان که در جستجوی نشان دادن واقعیت جامعه و زندگی بودند به نویسندگان نئورئالیست مشهور شدند. این جریان نیز از نحلههای مختلفی تشکیل میشد که مهمترین آنها شامل تعدادی از دانشآموختگان دانشگاه توکیو بود که از دوران دانشجویی در انتشار نشریات ادبی دانشجویی با یکدیگر همکاری داشتند. شناختهشدهترین نویسندگان این نحله ریونوسوکه آکوتاگاوا (里見弴/Satomi Ton(1888-1983)) در داستاننویسی و کان کیکوچی (菊池寛/Kikuchi Kan(1888-1948)) در نمایشنامه نویسی بودند.
ریونوسوکه آکوتاگاوا که او نیز دانشآموخته رشته زبان و ادبیات انگلیسی بود، با انتشار داستان کوتاه «راشومون» (『羅生門』/Rashōmon) در سال 1915 به سرعت به شهرت رسید و تحسین نویسندگان بزرگی چون سوسهکی را برانگیخت. آثار مشهور آکوتاگاوا عمدتاً داستانهای کوتاه او با پسزمینه تاریخی نظیر «دماغ» (『鼻』/Hana)، «پرده جهنم» (『地獄変』/Jigokuhen)، «کاپّا» (『河童』/Kappa) و... هستند که به زبانهای مختلفی ترجمه شدهاند و شهرت جهانی دارند. خودکشی ناگهانی آکوتاگاوا در سن 35 سالگی جامعه ژاپن را در بهت و حیرت فرو برد. کان کیکوچی نمایشنامهنویس نئورئالیست و نزدیکترین دوست آکوتاگاوا که او را بنیانگذار ادبیات نمایشی مدرن ژاپن میدانند پس از درگذشت آکوتاگاوا یک جایزه ادبی به یاد او با نام «جایزه ادبی آکوتاگاوا» (芥川賞/Akutagawa shō) بنیاد گذاشت که همهساله به برجستهترین نویسنده جوان ژاپن اهدا میشود. این جایزه امروز نیز یکی از معتبرترین جوایز ادبی ژاپن محسوب میشود.
در دهههای 1920 و 1930 با ورود اندیشههای مارکسیستی به ژاپن نوعی جریان ادبی چپگرا در این کشور ظهور کرد که با نام ادبیات پرولتاریا شناخته شد. نویسندگان این جریان آرمانها و اهدافی مشابه همتایان خود در نقاط دیگر جهان داشتند و از نظر آنان هنری که در خدمت خلق و طبقه پرولتاریا نبود ارزشی نداشت. بنابراین، این نویسندگان براساس ایدئولوژی خود به دنبال ایجاد تغییر در ساختار سیاسی و اجتماعی ژاپن بودند. تاکیجی کوبایاشی (小林多喜二/Kobayashi Takiji(1903-1933)) و یوشیکی هایاما (葉山嘉樹/Hayama Yoshiki(1894-1945)) مهمترین نویسندگان این جریان بودند. برخی از نویسندگان این جریان در دهههای بعدی از آرمانهای خود دست کشیدند و تغییر رویه دادند.
پس از این که نویسندگان پرولتاریا ادبیات را وسیلهای برای رسیدن به آرمانهای ایدهئولوژیک و سیاسی خود ساختند جریان قدرتمند دیگری در ادبیات ژاپن ظهور کرد که در پی جدایی هنر از سیاست و ارائه ادبیات ناب با بیان و زبانی زیبا بود. این جریان نیز از نحلههای متعددی تشکیل شده بود ولی میتوان عنوان کلی جریان هنرگرا به آن داد. نویسندگان این جریان تا زمان جنگ جهانی دوم و پس از آن فعال بودند. نکته جالب آن که در زمان جنگ که حکومت امپراطوری ژاپن با استفاده از ابزار هنر به دنبال تهییج جوانان و تشویق مردم به حمایت از جنگ بود، برخی از نویسندگان هنرگرا در خدمت دستگاه پروپاگاندای حکومت قرار گرفتند و برای تطهیر و تقدیس جنگ قلم زدند. البته تعدادی از آنان بعدها از نوشتههای خود در زمان جنگ برائت جستند و اعلام پشیمانی کردند.
جنگ برای ژاپن در ماه اوت سال 1945 با بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی به پایان رسید و ژاپن که تا آن زمان در تاریخ خود هرگز فتح یا اشغال نشده بود به اشغال ارتش آمریکا درآمد. دوره اشغال ژاپن شش سال طول کشید و در این مدت قوای اشغالگر برای سرکوب روحیه مقاومت و مبارزه ژاپنیها سانسور شدیدی را برای حذف آثار هنری حماسی اعمال کرد. این سانسور بهویژه در دو حوزه ادبیات داستانی و تئاتر سختگیرانهتر اعمال میشد.
پس از اتمام اشغال ژاپن در سال 1951 فضایی باز برای عرضه آثار ادبی فراهم شد. در این دوره دو عامل موجب احیاء و شکوفایی ادبیات در ژاپن شد. از یک سو احساس حقارت ناشی از شکست در جنگ بین مردم ژاپن احساس نیاز به خیال و خیالپردازی به وجود آورده بود و این احساس با پناه بردن به ادبیات و سینما ارضاء میشد. از سوی دیگر قدرت خارج از حد تصوری که ژاپنیها در جنگ نشان دادند و فاجعه بمباران اتمی این کشور توسط آمریکا کنجکاوی گستردهای را در جهان نسبت به ژاپن به وجود آورده بود و بسیاری از مردم جهان علاقمند بودند بدانند که چه در سر این ملت میگذرد و از همین رو ترجمه آثار ادبی ژاپنی به زبانهای دیگر در جهان رونق گرفت. مجموعه این عوامل موجب شد که ادبیات و بهویژه ادبیات داستانی ژاپن در دهههای پس از جنگ پیشرفت چشمگیری کند و راه جهانی شدن را بپیماید.
***مشهورترین نویسنده هنرگرایی که در دوران جنگ و قبل و بعد از آن فعال بود یاسوناری کاواباتا (川端康成/Kawabata Yasunari (1899-1972)) است. کاواباتا نخستین نویسنده ژاپنی است که موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شد و شهرتی جهانی به دست آورد. داستانهای کاواباتا مضامینی روانشناختی دارند و موضوعاتی نظیر مرگ و زندگی، زشتی و زیبایی و عشق و نفرت در آنها پررنگ است. «رقصنده ایزو» (『伊豆の踊子』/Izu no odoriko)، «دهکده برفی» (『雪国』/Yukiguni)، «هزار درنا» (『千羽鶴』/Senbazuru)، «آوای کوهستان» (『山の音』/Yama no Oto)، «داستانهای کفدستی» (『掌の小説』/Tanagokoro no shōsetsu) برخی از داستانهای کاواباتا هستند که به زبانهای مختلف دنیا از جمله فارسی ترجمه شدهاند. کاواباتا در روز دریافت جایزه نوبل در سال 1968 سخنرانی مشهوری با موضوع زیبایی در فرهنگ ژاپن ایراد کرد. از دیگر نویسندگان این جریان میتوان از ریئیچی یوکومیتسو (横光利一/Yokomitsu Riichi (1898-1947))، ماسوجی ایبوسه (井伏鱒二/Ibuse Masuji (1898-1993))، موتوجیرو کاجیئی (梶井基次郎/Kajii Motojirō (1901-1932))، تاتسوئو هوری (堀辰雄/Hori Tatsuo(1904-1953))، سِی ایتو (伊藤整/Itō Sei (1905-1969))، هیدهئو کوبایاشی (小林秀雄/Kobayashi Hideo (1902-1983))، آتسوشی ناکاجیما (中島敦/Nakajima Atsushi (1909-1942)) و کونیئو یاناگیدا نام برد.[۱]
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ حسینی، سیدآیت (1402). «زبان و ادبیات». در پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله. جامعه و فرهنگ ژاپن. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص. 218- 241.