زبان و ادبیات ژاپن
زبان ژاپنی با نظام نوشتاری پیچیدهاش همواره یکی از موضوعاتی بوده که کنجکاوی علاقمندان به کشور ژاپن را در ایران برانگیخته است. زبان ژاپنی چگونه زبانی است و چه مشخصاتی دارد؟ خطی که زبان ژاپنی با آن نوشته میشود چه ویژگیهایی دارد و با چند نویسه (کاراکتر) نوشته میشود؟ این خط از کجا آمده و از چه زمانی مرسوم شده؟ چرا ژاپنیها نظام نوشتاری خود را تغییر نمیدهند و از یک نظام ساده الفبایی استفاده نمیکنند؟ در بخش نخست این فصل میکوشیم به این پرسشها پاسخ دهیم و زبان ژاپنی و نظام نوشتاری آن را ساده و مختصر معرفی کنیم.
از سوی دیگر ادبیات ژاپنی نیز به زعم بسیاری از علاقمندان به ژاپن عجیب و استثنائی است. زیرا این کشورِ جزیرهای در منتهیالیه شرق آسیا علیرغم فرهنگ منحصر به فرد و متفاوت و نظام نوشتاری بسیار پیچیدهاش توانسته ادبیات خود را جهانی سازد و ضمن کسب دو جایزه نوبل ادبیات، خوانندگان پرشماری را در سراسر دنیا پیدا کند. امروز کمتر علاقمندی به ادبیات جهان را میبینیم که نام تعدادی از نویسندگان ژاپنی را نداند و کتابهایی از آنها را نخوانده باشد. روشن است که این موفقیت به یکباره به دست نیامده و بر پایه پیشینهای استوار است. اما این گذشته چه بوده است؟ جریانهای مهم ادبی، آثار شاخص و نویسندگان و شاعران برجسته ژاپنی در دوران گذشته و حال کدامند؟ وقایع گوناگون سیاسی و اجتماعی در طول تاریخ چه اثراتی بر روی ادبیات ژاپنی داشتهاند؟ وضعیت امروز ادبیات در ژاپن چگونه است؟ شعر و ادبیات کودک چه جایگاهی دارند؟ چه انجمنها و نهادهایی در ارتباط با ادبیات در ژاپن فعالیت دارند؟ جوایز ادبی معتبر ژاپن کدامند؟ در بخش دوم فصل حاضر نیز خواهیم کوشید ضمن مرور کوتاه و سریع بر تاریخ ادبیات ژاپن، به این پرسشها پاسخ دهیم.
زبان ژاپنی و نظام نوشتاری آن
در این بخش نخست به معرفی کوتاه زبان ژاپنی، روابط خویشاوندی آن با زبانهای دیگر، به معرفی ویژگیهای آوایی، ساختواژی، واژگانی و نحوی این زبان میپردازیم. سپس نظام نوشتاری زبان ژاپنی را به اختصار معرفی میکنیم.
زبان ژاپنی
زبان ملی کشور ژاپن زبان ژاپنی است و تقریباً تمام شهروندان کشور ژاپن گویشور بومی زبان ژاپنی محسوب میشوند. طبق آمارهای رسمی سال 2019، زبان ژاپنی در مجموع حدود 2/128 میلیون نفر گویشور بومی دارد که به لحاظ تعداد گویشوران بومی، این زبان را در بین زبانهای دنیا بالاتر از زبان پنجابی و پایینتر از زبان روسی در رتبه هفتم قرار میدهد.[۱] اما با وجود تعداد بالای افرادی که به این زبان صحبت میکنند و تاریخ طولانی ادبیات ژاپنی و علیرغم اهمیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور ژاپن در دنیا، هنوز زبان ژاپنی جزو زبانهای پر رمز و راز و خاص قلمداد میشود. از دلایل اسرارآمیز بودن زبان ژاپنی میتوان به روشن نبودن رابطه خویشاوندی آن با زبانهای دیگر، پیچیده بودن نظام نوشتاری، منحصر بودن گویشوران این زبان به یک ملت واحد و کم بودن نسبی خارجیهایی که به این زبان مسلط شدهاند اشاره کرد.
در بین زبانهای پرگویشور و مهم دنیا، زبان ژاپنی تنها زبانی است که روابط خویشاوندی آن با زبانهای دیگر هنوز روشن نیست .[۲] تا کنون نظریههای گوناگونی در این زمینه ارائه شدهاند که زبان ژاپنی را تقریباً به تمام زبانها و خانوادههای زبانی دنیا از جمله زبانهای آلتایی، استرونزیایی، چینی-تبتی، هندواروپایی و دراویدی مرتبط ساختهاند. در این میان، در حال حاضر، متقاعدکنندهترین گزینه نظریهای است که زبان ژاپنی را به خانواده زبانهای آلتایی مرتبط میداند و این زبان را با زبانهای ترکی، مغولی و تونگوزی خویشاوند میپندارد. با این حال حتی شواهد دال بر تعلق زبان ژاپنی به خانواده آلتایی نیز بسیار ضعیفتر از شواهدی است که مثلاً برای تعلق زبانهای هندواروپایی به این خانواده زبانی وجود دارد و همین مسأله بحثهای بسیاری را هم در بین زبانشناسان و هم در بین عامه مردم درباره روابط تکوینی زبان ژاپنی به وجود آورده است. از بین زبانهای موجود نیز زبانهای ریوکیویی (琉球語派/Ryūkyūgo ha) که زبان مردمان بومی جزایر اوکیناوا است و زبان کرهای بیشترین شباهت ساختاری را با زبان ژاپنی دارند.
شرایط جغرافیایی ژاپن با جزایر پراکنده، رودهای بزرگ و پرآب و کوههای جنگلی بلند موجب شده است که گویشها و لهجههای متفاوت گوناگونی در سراسر کشور پدید آیند. تفاوت این گویشها با یکدیگر گاه چنان است که گویشوران یک منطقه گویش مردم منطقه دیگر را نمیفهمند. بنابراین، از سال 1886 دولت یکی از گویشهای مرسوم در شهر توکیو را به عنوان «زبان معیار» یا «زبان مشترک» انتخاب کرد و از آن زمان در مکاتبات و مکالمات رسمی، آموزش و پرورش و رسانههای سراسری از این زبان معیار استفاده میشود. مقصود از «زبان ژاپنی» در این فصل نیز همین زبان معیار ژاپنی است.
زبان ژاپنی معیار دارای پنج مصوت (واکه) است که عبارتاند از /i/، /e/، /a/، /o/ و /u/. مصوت /a/ ژاپنی از نظر آوایی مرکزی است، یعنی با کیفیتی مابین /a/ (اَ) و /â/ (آ) فارسی تولید میشود. همچنین، بر خلاف فارسی در تلفظ مصوت /u/ در زبان ژاپنی لبها گرد نمیشوند. ژاپنی همچنین 15 واج صامت (همخوان) دارد که عبارتاند از /p/، /t/، /k/، /b/، /d/، //g، /s/، /h/، /z/، /r/، /m/، /n/، /w/، /j/ و /N/. البته برخی از این واجها با قرار گرفتن در محیطهای آوایی مختلف به شکل آواهای دیگری تظاهر مییابند .[۳]
ساختار هجا در زبان ژاپنی بسیار ساده است؛ هجاهای ژاپنی اساساً هجای باز هستند یعنی به واکه ختم میشوند و هیچ مصوتی در پایانه هجا قرار نمیگیرد. تنها استثناءهای این قاعده همخوان خیشومی (N) و بخش نخست همخوانهای مشدد هستند. زبان ژاپنی همچنین دارای تکیه زیروبمی (pitch-accent) است، یعنی تغییر زیر و بمی از هجای بالا به هجای پایین در این زبان ایجاد تکیه میکند. تغییر جایگاه تکیه در برخی واژهها میتواند معنای واژه را تغییر دهد. مثلاً واژه ame با تکیه روی هجای اول به معنی «باران» و با تکیه روی هجای دوم به معنی «آبنبات» است.
زبان ژاپنی به لحاظ ساختواژی جزو زبانهای پیوندی (Agglutinative) (التصاقی) محسوب میشود که در آن واژههای قاموسی مانند فعل یا صفت با گرفتن پسوندهای متعدد، حالتهای دستوری گوناگونی میگیرند. بنابراین، یک واژه میتواند از یک ریشه و چندین پسوند اشتقاقی یا تصریفی تشکیل شود که در این صورت، هر پسوند در آن یک نقش دستوری مشخص دارد. مثلاً واژه ژاپنی (tabesaseraretakunai)از یک ریشه و پنج پسوند متصل به آن ساخته شده و تکواژهای این کلمه از سمت چپ به ترتیب عبارتاند از: ریشه فعل «خوردن» (tabe)، پسوند سببیساز (sase)، پسوند مجهولساز (rare)، پسوند نشاندهنده خواستن یا اراده (ta)، پسوند قیدساز (ku) و پسوند منفیساز (nai). این واژه را به فارسی میتوان «نمیخواهم وادار به خوردن شوم» ترجمه کرد.
زبانشناسان واژگان زبان ژاپنی را به سه دسته تقسیم میکنند. دسته نخست واژههای بومی ژاپنی هستند. این واژهها قدیمیترین و اصیلترین واژههای زبان ژاپنی هستند که از دورههای باستان و پیش از تماس زبان ژاپنی با زبان چینی در این زبان وجود داشتهاند. دسته دوم واژههای موسوم به چینی-ژاپنی هستند. اغلب واژههای این دسته وامواژههای چینی در زبان ژاپنی هستند که معنا و تلفظ آنها با توجه به ویژگیهای زبان ژاپنی دگرگون و بومیسازی شده است. البته برخی از این واژهها با کنار هم گذاشتن تکواژهای چینی توسط ژاپنیها ابداع شدهاند. دسته سوم وامواژههای جدیدی هستند که پس از حدود قرن چهاردهم م از زبانهایی غیر از زبان چینی (عمدتاً از زبانها اروپایی) وارد زبان ژاپنی شدهاند. تعداد این واژهها در قرن بیستم افزایش چشمگیری یافت. طبق گزارش کیندائیچی و همکاران (2011)، در حال حاضر واژههای بومی 8/33 درصد، واژههای چینی-ژاپنی 1/49 درصد و وامواژههای جدید 8/8 درصد واژههای زبان ژاپنی را تشکیل میدهند. حدود 3/8 درصد از واژههای زبان ژاپنی نیز با ترکیب واژههایی از سه دسته فوق ساخته شدهاند. یکی دیگر از ویژگیهای واژگانی زبان ژاپنی وجود تعداد بسیار زیادی از واژههای نامآوا (擬音語/giongo) و نمادآوا (擬態語/gitaigo) در این زبان است. نامآواها صداهای موجود در طبیعت را در زبان بازسازی میکنند و نمادآواها که ظاهری شبیه نامآواها دارند، حالتها یا وضعیتهای فیزیکی یا روانی خاص را نشان میدهند.
به لحاظ نحوی زبان ژاپنی جزو زبانهای SOV محسوب میشود، یعنی ترتیب قرارگیری اجزاء اصلی جمله «فاعل، مفعول، فعل» است. واژههای زبان ژاپنی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: واژههای قاموسی که به طور مستقل دارای معنی هستند و واژههای دستوری یا ادات دستوری (助詞/joshi) که به تنهایی در جمله ظاهر نمیشوند و با اضافه شدن به واژههای قاموسی حالت یا نقش دستوری آنها را معین میکنند. ادات دستوری در زبان ژاپنی همیشه پس از واژه میزبان خود ظاهر میشوند. در این زبان همچنین مضافالیه پیش از مضاف و صفت پیش از موصوف ظاهر میشود.
یکی دیگر از ویژگیهای برجسته زبان ژاپنی وجود سازوکارهای پیچیده در این زبان برای ساخت بیانهای مؤدبانه است. ژاپنیزبانها برای اشاره به مسائل مرتبط با خود یا افراد نزدیک به خودشان از صورتهای فروتنانه و برای اشاره به مسائل مرتبط با مخاطب یا افراد دیگر از صورتهای محترمانه استفاده میکنند. وجود سازوکارهای متعدد برای ساخت بیانهای مؤدبانه موجب شده است که طیف گستردهای از بیانهای صمیمانه، خنثی، مؤدبانه و بسیار مؤدبانه در این زبان وجود داشته باشد که این مسأله منعکسکننده ساخت سلسلهمراتبی جامعه ژاپن در طی قرون متمادی است. برای ساخت صورتهای مؤدبانه از سازوکارهای مختلفی نظیر افزودن وندهای مؤدبانه به واژهها، انتخاب واژههای فروتنانه و محترمانه و نیز انتخاب صورتهای تصریفی خاص که نشاندهنده فروتنی و احترام هستند استفاده میشود.
نظام نوشتاری زبان ژاپنی
نظام نوشتاری زبان ژاپنی یکی از پیچیدهترین نظامهای نوشتاری موجود در جهان است که یادگیری این زبان را بسیار دشوار ساخته است. نظام نوشتاری امروز زبان ژاپنی ترکیبی از چهار نوع خط متفاوت است. این چهار خط عبارتاند از نویسههای واژهنگار کانجی، حروف هجانگار هیراگانا، حروف هجانگار کاتاکانا و الفبای روماجی (الفبای لاتین). برای نوشتن زبان ژاپنی این چهار دسته خط به طور همزمان استفاده میشوند و هریک از آنها نقش و کاربرد خاص خود را دارند. در ادامه به معرفی اجمالی این چهار خط میپردازیم.
نویسههای کانجی ژاپن
کانجیها را چینیان باستان برای نوشتن زبان چینی ابداع کردهاند. در حدود قرن پنجم م این نویسهها به همراه دین بودا و فرهنگ چینی وارد ژاپن شدند. ژاپنیها تا پیش از ورود کانجیهای چینی، خط و کتابت نداشتند و ادبیات ژاپنی اساساً شفاهی بود و سینه به سینه منتقل میشد. پس از آشنایی با فرهنگ و زبان چینی در قرن پنجم، ابتدا ژاپنیها برای کتابت از زبان و خط چینی استفاده کردند. یعنی آموختن سواد در آن دوران به معنی یاد گرفتن زبان و خط چینی بود. اما به مرور در طول حدود سه قرن، ژاپنیها از نویسههای کانجی برای نوشتن زبان خود یعنی زبان ژاپنی استفاده کردند و زبان ژاپنی برای نخستین بار صاحب خط و کتابت شد. در این راه آزمون و خطاهای بسیاری انجام شد و شیوههای مختلفی آزموده شد. البته استفاده از نویسههای چینی برای نوشتن زبان ژاپنی موجب شد واژههای فراوانی از زبان چینی وارد زبان ژاپنی شود و در حال حاضر حدود نیمی از واژگان زبان ژاپنی را وامواژههای چینی تشکیل میدهند .[۴] از این حیث رابطه چینی با ژاپنی را میتوان با رابطه لاتین با انگلیسی یا عربی با فارسی قیاس کرد.
کانجیهای چینی نویسههای واژهنگار هستند. به این معنی که هر نویسه هم به واژه خاصی دلالت میکند و هم دارای صورت آوایی (تلفظ) خاصی است. پس از آزمودن روشهای مختلف، ژاپنیها در نهایت برای نوشتن واژههای زبان ژاپنی، نویسههای کانجی هممعنی با آن واژهها را به کار گرفتند. مثلاً واژه «کوه» در زبان ژاپنی (yama) تلفظ میشود. ژاپنیها برای نوشتن این واژه از نویسه استفاده میکنند که در زبان چینی برای نوشتن واژه به معنی «کوه» به کار میرود.
آنچه نوشتار زبان ژاپنی را پیچیدهتر میسازد این است که نویسههای کانجی در وامواژههای چینی با تلفظ چینی خود به کار میروند. مثلاً در وامواژه چینی (山脈/Sanmyaku) به معنی «رشتهکوه»، نویسه (山) با تلفظ چینی خود یعنی (san) ظاهر میشود. این بدان معنا است که کودکان ژاپنی که در مدرسه خواندن و نوشتن میآموزند و همچنین خارجیهایی که به یادگیری زبان ژاپنی اقدام میکنند، برای هر نویسه کانجی باید هم تلفظ ژاپنی آن و هم تلفظ چینی آن را به خاطر بسپارند. البته بسیاری از نویسههای کانجی دارای بیش از یک تلفظ ژاپنی و بیش از یک تلفظ چینی هستند که یادگیری آنها را بیش از پیش دشوار میسازد.
نباید از نظر دور داشت که تلفظ چینی کانجیها در زبان ژاپنی به دلیل وجود تفاوت اساسی بین نظام آوایی زبان ژاپنی با زبان چینی، در بسیاری از موارد با تلفظ اصلی این کانجیها در زبان چینی تفاوت زیادی دارد. علاوه بر تلفظ، شکل کانجیها و روش استفاده از آنها نیز در زبان ژاپنی کمابیش با زبان چینی متفاوت است. همچنین، همانطور که پیشتر گفته شد، ژاپنیها با کنار هم گذاشتن کانجیها در زبان خود و خواندن آنها با تلفظ چینی، واژههای جدیدی مشابه وامواژههای چینی ابداع کردهاند که در خود زبان چینی وجود ندارند. جالب آن که برخی از این واژههای ابداع شده توسط ژاپنیها به زبان چینی نیز راه یافتهاند. اغلب این واژهها در قرن نوزدهم و بیستم برای مفاهیم جدید غربی نظیر «مردمسالاری»، «جمهوری»، «فلسفه»، «تلفن»، «تلگراف» و... ابداع شدهاند. ژاپنیها حتی پا را از این فراتر گذاشتهاند و دست به ابداع کانجیهای جدیدی زدهاند که در زبان چینی وجود ندارند. مثلاً با کنار هم گذاشتن سه نویسه (山) به معنی کوه، (上 به معنی بالا و (下) به معنی پایین، نویسه (峠)به معنای «گذرگاه کوهستانی» را ساختهاند.
درباره تعداد کل کانجیهایی که تاکنون در چین و ژاپن ابداع شدهاند اظهار نظر قطعی نمیتوان کرد. برخی منابع تعداد کل کانجیها را بیش از هفتاد هزار عدد ذکر کردهاند. البته این تعداد کانجی هرگز در یک دوره زمانی و در یک قلمرو جغرافیایی واحد به کار نمیرفتهاند. بلکه دانستن فقط چند هزار کانجی برای خواندن و نوشتن کافی بوده است. در سال 1923 وزارت آموزش ژاپن برای نخستین بار با هدف تسهیل آموزش نوشتار زبان ژاپنی، فهرستی شامل 1962 کانجی منتشر کرد و کانجیهای رسمی زبان ژاپنی محدود به این تعداد شد. این فهرست تاکنون بارها مورد بازبینی قرار گرفته است. آخرین نسخه منتشر شده توسط دولت ژاپن در سال 2010 شامل 2136 کانجی است .[۵] این فهرست «جدول کانجیهای روزمره» (常用漢字表/jōyō kanji hyō) نام دارد و در رسانههای نوشتاری رسمی فقط از کانجیهای این فهرست استفاده میشود. کودکان ژاپنی در شش سال نخست تحصیل خود در مدرسه، خواندن و نوشتنِ زیرمجموعهای از فهرست «جدول کانجیهای روزمره» مشتمل بر 1006 کانجی را میآموزند و بقیه کانجیهای این فهرست به صورت خودآموز یا با خواندن دروس مختلف به تدریج فراگرفته میشوند.
در حال حاضر ژاپنیها از کانجیها برای نوشتن تکواژهای قاموسی یعنی ریشه اسمها، فعلها و قیدهای ژاپنی و وامواژههای چینی استفاده میکنند. اغلب کانجیهای پیچیده از کنار هم گذاشتن چند کانجی ساخته شدهاند. در هر کانجی، یکی از بخشهای تشکیل دهنده آن به عنوان «بخش اصلی» کانجی شناخته میشود. همچنین تعداد حرکات قلم هنگام نوشتن هر کانجی و ترتیب نوشتن آن کاملاً معین و مشخص است. برای جستجوی یک کانجی در فرهنگ لغات، یا باید یکی از تلفظهای چینی و ژاپنی آن را دانست و یا باید بخش اصلی و تعداد حرکات قلم آن را تشخیص داد، زیرا کانجیها بر اساس این اطلاعات در فرهنگهای لغت مرتب میشوند. به دلیل بالا بودن تعداد کانجیها ذکر همه آنها در این نوشتار ممکن نیست. بنابراین، در جدول شماره 1 به معرفی سه نویسه کانجی و اطلاعات شکلی، معنایی و آوایی آنها به عنوان نمونه اکتفا میکنیم.
جدول شماره 1: سه نویسه کانجی به همراه اطلاعات شکلی، تلفظی و معنایی آنها
曜
بخش اصلی: 日 (به معنی روز) تعداد حرکات قلم: 18 تلفظ ژاپنی: ندارد تلفظ چینی: /yō/ معنی: روز هفته |
平
بخش اصلی: 干 تعداد حرکات قلم: 5 تلفظ ژاپنی: /taira/ و /hira/ تلفظهای چینی: /hei/، /hyō/ و /byō/ معانی: صاف، هموار، صلح |
山
بخش اصلی: 山 (کل نویسه) تعداد حرکات قلم: 3 تلفظ ژاپنی: /yama/ تلفظهای چینی: /san/، /zan/ و /sen/ معنی: کوه |
هجانگارهای هیراگانا ژاپن
در دورهای که در ژاپن کتابت به زبان چینی و با نویسههای چینی انجام میشد، یکی از نخستین تلاشهای ژاپنیها برای نوشتن زبان ژاپنی آن بود که از نویسههای واژهنگار کانجی بهعنوان حروف هجانگار استفاده کردند. به این معنی که برای هریک از هجاهای ممکن زبان ژاپنی یک نویسه کانجی را بدون در نظر گرفتن معنای آن برگزیدند و آن هجا را با آن نویسه نوشتند. مثلاً هجای (ya) را با نویسه (夜) به معنی «شب» نوشتند زیرا تلفظ این نویسه در زبان چینی (ya) بود. همچنین هجای (ma) را با نویسه (麻)به معنی «گیاه شاهدانه» نوشتند زیرا این نویسه را چینیها (ma) میخواندند. بنابراین، با این خط جدید، واژه ژاپنی (yama) به معنی کوه به صورت (夜麻)نوشته میشد که در آن معنای کانجیها (شب و شاهدانه) مورد نظر نبود و تنها تلفظ چینی دو نویسه در کنار هم یک واژه ژاپنی را میساخت. از آنجا که این نوع خاص نوشتار ژاپنی در نگارش کتاب مشهور «مانیوشو» (نخستین مجموعه شعر ژاپنی تدوین شده در سال 759 م) به کار رفته است، اکنون این خط را با نام «مانیوگانا» (万葉仮名/Manyōgana) میخوانند. واژه «کانا» (仮名/Kana) که امروز برای اشاره به حروف هجانگار به کار میرود، در حقیقت، به معنی «حروف فرضی» یا «حروف غیر واقعی» است. این واژه در مقابل واژه «مانا» (真名/Mana) به معنی «حروف حقیقی» ابداع شده که برای اشاره به کانجیها به کار میرفته است. استفاده از نشانههای هجانگار مانیوگانا به زودی منسوخ شد و جای خود را به حروف هجانگار هیراگانا داد.
حروف هجانگار هیراگانا از ساده شدن شکل همین کانجیهای هجانگار مانیوگانا ساخته شدند و ژاپنیها در این سادهسازی از سبکهای خوشنویسی چینی الهام گرفتند. در آن دوران که خواندن و نوشتن به زبان چینی امری مردانه بود، زنان اشراف و درباری نقش اصلی را در نوشتن زبان ژاپنی و ابداع حروف هجانگار هیراگانا ایفا کردند. مثلاً ابتدا برای نوشتن هجای (mo) نویسه (毛)به معنی «پشم و مو» در نظر گرفته شد. زیرا این نویسه را چینیها (mo) تلفظ میکردند. در مرحله بعد این شکل نویسه سادهتر شد و از آن حرف (も)هیراگانا ساخته شد که برای نوشتن هجای (mo) به کار میرود. واژه «هیراگانا» به معنی «حروف هجانگار مسطح» یا «حروف هجانگار هموار» است که به شکل این حروف دلالت میکند.
البته دقیقتر آن است که بگوییم هر یک از حروف هجانگار ژاپنی نشاندهنده یک مورا (Mora) در این زبان است. مورا در زبانشناسی به واحدهای آوایی که کشش یکسان دارند گفته میشود. مثلاً آوای خیشومی (N) که در انتهای هجا ظاهر میشود، یا بخش نخست آواهای مشدد و یا بخش دوم مصوتهای بلند همگی از نظر زمانی، کششی برابر با هجاهای باز نظیر (ya) و (ma) دارند. به همین علت، هر یک از سه مورد یاد شده با یک نشانه هیراگانا نشان داده میشوند. در این نوشتار برای سادگی از اصطلاح هجا و هجانگار به جای مورا و مورانگار استفاده کردهایم. در بخش دوم این فصل در مبحث مربوط به وزن شعر ژاپنی درباره تفاوت مورا و هجا بیشتر توضیح خواهیم داد.
پس از ابداع حروف هجانگار هیراگانا ژاپنیها تا مدتها از نویسههای کانجی برای نوشتن متون چینی و از حروف هیراگانا برای نوشتن متون ژاپنی استفاده میکردند. در آن دوران خط و زبان چینی برای نوشتن متون رسمی دولتی و نامههای دیوانی و اشعار چینی استفاده میشد و حروف هیراگانا و زبان ژاپنی برای نوشتن اشعار و ترانههای عامیانه و قصههای ژاپنی به کار میرفت. بنابراین، متون چینی فاخرتر و فاضلانهتر از متون ژاپنی قلمداد میشد. بعدها با اهمیت یافتن ادبیات ژاپنی و اهتمام ژاپنیها به نگارش به زبان ژاپنی، نظام نوشتاری امروزی زبان ژاپنی که ترکیبی از کانجی و کانا است به وجود آمد.
در این نظام نوشتاری جدید که تا به امروز برای نوشتن زبان ژاپنی استفاده میشود، از نویسههای کانجی برای نوشتن تکواژهای قاموسی و از حروف هجانگار هیراگانا برای نوشتن تکواژهای دستوری استفاده میشود. یعنی در نظام نوشتاری امروز زبان ژاپنی، اسمها و ریشه فعلها و صفتها و قیدها با کانجی نوشته میشوند و حروف ربط و اضافه و تکواژهای حالتنما و وندهای دستوری و پایانههای تصریفی فعلها و صفتها و قیدها با حروف هیراگانا نوشته میشوند. مثلاً در مثال (tabesaseraretakunai) (نمیخوام وادار به خوردن شوم) که در بالا دیدیم، ریشه فعل خوردن (tabe) با کانجی نوشته میشود و کلیه وندهای دستوری که در پی این ریشه میآیند با حروف هیراگانا نوشته میشوند (食べさせられたくない/Tabesaseraretakunai). امروز از هیراگانا برای نشان دادن تلفظ کانجیهای پیچیده و دشوار نیز استفاده میشود.
جدول شماره 2 فهرست حروف هجانگار هیراگانا و تلفظ آنها را نشان میدهد. ذکر این توضیح نیز لازم است که با کنار هم گذاشتن برخی از حروف هیراگانا با یکدیگر حروف هیراگانای ترکیبی ساخته میشود که برای پرهیز از پیچیدهتر شدن موضوع از ذکر آن چشمپوشی میکنیم.
جدول شماره 2: حروف هجانگار هیراگانا | ||||||||||
あ
a |
か
ka |
さ
sa |
た
ta |
な
na |
は
ha |
ま
ma |
や
ya |
ら
ra |
わ
wa |
|
い
i |
き
ki |
し
si |
ち
ti |
に
ni |
ひ
hi |
み
mi |
り
ri |
|||
う
u |
く
ku |
す
su |
つ
tu |
ぬ
nu |
ふ
hu |
む
mu |
ゆ
yu |
る
ru |
||
え
e |
け
ke |
せ
se |
て
te |
ね
ne |
へ
he |
め
me |
れ
re |
|||
お
o |
こ
ko |
そ
so |
と
to |
の
no |
ほ
ho |
も
mo |
よ
yo |
ろ
ro |
を
wo |
ん
N |
هجانگارهای کاتاکانای ژاپن
تقریباً همزمان با پیدایش حروف هجانگار هیراگانا، یک دسته حروف هجانگار دیگر در ژاپن پدید آمد که به حروف کاتاکانا معروف شد. این حروف نیز مانند هیراگانا از کانجیهای هجانگار مانیوگانا ساخته شدند. کاتاکانا به معنی «حروف هجانگار کناری»، یا «حروف هجانگار بخشی» است. برخی معتقداند دلیل این نامگذاری آن است که بر خلاف هیراگانا که از ساده شدن شکل کلی کانجیها ساخته شدند، هریک از حروف کاتاکانا با جدا کردن یک بخش از یک کانجی ساخته شدند. مثلاً نویسه کانجی (加)به معنی «افزایش، افزودن» که در چینی (ka) تلفظ میشد و در نظام مانیوگانا برای نشان دادن هجای (ka) در زبان ژاپنی استفاده میشد، با جدا شدن بخش سمت چپیاش به نشانه (カ) کاتاکانا (ka) تبدیل شد. در نوشتار عمودی ژاپنی کاتاکاناها در اصل برای نشان دادن تلفظ کانجیها در کنار آنها با اندازه کوچک نوشته میشدند و عدهای معتقدند اطلاق نام کاتاکانا (کاناهای کناری) به این حروف هجانگار نیز از همین رو است. حروف کاتاکانا بر خلاف هیراگاناها که با خطوط منحنی و مورب نوشته میشود، دارای خطوط صاف و گوشههای تیز هستند.
پس از ایجاد نظام نوشتاری فعلی زبان ژاپنی، وظیفه نشان دادن تلفظ کانجیهای دشوار به عهده هیراگانا گذاشته شد، اما حروف هجانگار کاتاکانا نیز از بین نرفتند و عهدهدار نقشهای دیگری در نظام نوشتاری زبان ژاپنی شدند. در حال حاضر مهمترین نقش حروف کاتاکانا نشان دادن واژههای قرضی جدید در زبان ژاپنی است. یعنی در نظام نوشتاری زبان ژاپنی یک دسته حروف خاص برای نوشتن کلمات غیر ژاپنی وجود دارد. به عبارت دقیقتر، از کاتاکانا برای نوشتن وامواژهها و همچنین اسامی افراد و محلهای خارجی (مثل شهرها و کشورهای خارجی) استفاده میشود. البته این قاعده شامل وام واژههای چینی نمیشود و همانطور که در بالا توضیح داده شد، کلمات دخیل چینی اغلب با کانجی نوشته میشوند.
کاربرد دیگر کاتاکانا آن است که برای نشان دادن تأکید روی یک کلمه آن را با کاتاکانا مینویسند. این کاربرد مشابه نوشتن حروف لاتین به شکل ایتالیک و نوشتن حروف فارسی به شکل ایرانیک است. از کاتاکانا همچنین گاهی برای نوشتن نامآواها و نمادآواها، اصطلاحات علمی، نام مواد شیمیایی، گیاهان و جانوران و نیز نام برخی شرکتهای ژاپنی استفاده میشود. حروف هجانگار کاتاکانا نیز مانند حروف هیراگانا در حقیقت مورانگار هستند و فهرست حروف کاتاکانا با فهرست حروف هیراگانا تناظر یکبهیک دارند. در جدول شماره 3 فهرست حروف هجانگار کاتاکانا را مشاهده میکنید.
جدول شماره 3: نشانههای هجانگار کاتاکانا | ||||||||||
ア
a |
カ
ka |
サ
sa |
タ
ta |
ナ
na |
ハ
ha |
マ
ma |
ヤ
ya |
ラ
ra |
ワ
wa |
|
イ
i |
キ
ki |
シ
si |
チ
ti |
ニ
ni |
ヒ
hi |
ミ
mi |
リ
ri |
|||
ウ
u |
ク
ku |
ス
su |
ツ
tu |
ヌ
nu |
フ
hu |
ム
mu |
ユ
yu |
ル
ru |
||
エ
e |
ケ
ke |
セ
se |
テ
te |
ネ
ne |
ヘ
he |
メ
me |
レ
re |
|||
オ
o |
コ
ko |
ソ
so |
ト
to |
ノ
no |
ホ
ho |
モ
mo |
ヨ
yo |
ロ
ro |
ヲ
wo |
ン
N |
روماجی و اعداد در نظام نوشتاری زبان ژاپنی
روماجی به معنی حروف رومی (لاتین) است. از حروف لاتین برای نوشتن جملات و عبارات زبانهای اروپایی، نوشتن سرواژههای ژاپنی و خارجی مانند NHK (日本放送協会/Nippon Hōsō Kyōkai) (رادیو و تلویزیون ملی ژاپن) و JR (Japan Railways) (راهآهن دولتی ژاپن)، برای آموزش زبان ژاپنی به خارجیهایی که با کانجیها و کاناها آشنا نیستند و همچنین برای نوشتن نام برخی مؤسسات و شرکتها استفاده میشود. با این که تمام اعداد را میتوان در زبان ژاپنی با کانجیها نوشت، اما استفاده از اعداد عربی (اعداد 1، 2، 3 و...) که در زبان انگلیسی به کار میروند رایجتر است. علاوه بر این اعداد، استفاده از اعداد رومی (Ⅰ، Ⅱ، و Ⅲ...) نیز برای نشان دادن شمارهها در زبان ژاپنی رواج دارد.
خط ژاپنی
همانطور که تاکنون گفته شد، نظام نوشتاری فعلی زبان ژاپنی ترکیبی از چهار خط کانجی، هیراگانا، کاتاکانا و روماجی است. نوشتار ژاپنی مانند خط چینی اساساً از دوران باستان به شکل عمودی بوده است. یعنی نویسهها زیر یکدیگر و سطرها از سمت راست به چپ نوشته میشوند. در نوشتار عمودی، نحوه صحافی کردن کتاب نیز مانند کتابهای فارسی است؛ یعنی صفحات کتاب از سمت چپ به سمت راست ورق زده میشوند. با این حال، تحت تأثیر متون اروپایی در قرون اخیر، نوشتار افقی نیز در زبان ژاپنی رواج پیدا کرده است. در نوشتار افقی، نویسهها مانند زبان انگلیسی از چپ به راست نوشته میشوند و کتابها نیز مانند کتابهای انگلیسی صحافی میشوند. از آنجا که آوردن حروف لاتین و اعداد در نوشتار عمودی دشوار و مشکلساز است، در حال حاضر برای نوشتن متون علمی و درسی بیشتر از نوشتار افقی استفاده میشود، اما در نوشتن متون ادبی همچنان گرایش به نوشتار عمودی وجود دارد. نحوه استفاده از چهار خط مختلف را در نوشتار زبان ژاپنی میتوان در جمله زیر مشاهده کرد:
«در ماه اوت، با پرواز «جِیاِیاِل» به هوکایدو میروم.» | 8月にJALのフライトで北海道へ行きます。 |
جدول شماره 4 تلفظ تکتک واژههای به کار رفته در جمله فوق را به همراه معنای واژه و نوع خط به کار رفته برای نوشتن آن واژه نشان میدهد.
جدول شماره 4: جمله مثال ژاپنی به همراه معنای واژهها و نوع خط به کار رفته برای نوشتن هر واژه
املای ژاپنی | تلفظ | معنی واژه | خط به کار رفته |
8月 | hachi gatsu | ماه هشتم (اوت) | عدد+کانجی |
に | ni | حرف اضافه پسرو به معنی «در» | هیراگانا |
JAL | jaru | نام شرکت هواپیمایی ژاپن | روماجی |
の | no | تکواژ مالکیت و نسبت | هیراگانا |
フライト | furaito | پرواز، وامواژه از flight انگلیسی | کاتاکانا |
で | de | حرف اضافه پسرو به معنی «با» | هیراگانا |
北海道 | hokkaidō | هوکایدو | کانجی |
へ | he | حرف اضافه پسرو به معنی «به» | هیراگانا |
行きます | ikimasu | میروم | کانجی+هیراگانا |
اکنون شاید این پرسش به ذهن خواننده خطور کند که چرا ژاپنیها تا کنون تدبیری برای سادهتر ساختن نظام نوشتاری خود نیندیشیدهاند؟ وجود دست کم 2136 نویسه کانجی فراگیری این نظام را برای کودکان ژاپنی و خارجیها بسیار دشوار میسازد. به این دشواری باید آموختن حروف هجانگار و نحوه استفاده همزمان از این حروف را در کنار نویسههای کانجی افزود. کنار گذاشتن کانجیها و نوشتن تمام متون فقط با یکی از حروف هجانگار مانند هیراگانا چه اشکالی داشت؟ آیا نمیشد مانند کرهایها نویسههای کانجی را به کلی کنار گذاشت و الفبای جدیدی ابداع کرد؟ آیا نمیشد مانند بسیاری از ملتها با کنار گذاشتن کامل رسمالخط قدیمی فقط از حروف لاتین برای نوشتن زبان ژاپنی استفاده کرد؟
حقیقت آن است که همه این پرسشها را از اواخر قرن نوزدهم بارها افراد و گروههای مختلف در ژاپن مطرح کردهاند و اتفاقاً حرکتها و جنبشهای مختلفی با محوریت برخی روشنفکران برای تغییر نظام نوشتاری زبان ژاپنی و استفاده از یک نوع خط هجانگار یا الفبای آوانگار شکل گرفته است. اما هیچیک از این جنبشها و حرکتها راه به جایی نبرده است و اکنون کمتر زمزمه جدیای در جامعه ژاپن درباره تغییر رسمالخط شنیده میشود. در خصوص مخالفت اکثریت ژاپنیها با تغییر نظام نوشتاری و حفظ نظام پیچیده فعلی دو دلیل عمده، یکی زبانشناختی و دیگری فرهنگی میتوان ذکر کرد.
دلیل زبانشناختی برای حفظ نظام نوشتاری فعلی آن است که تعداد هجاهای ممکن در زبان ژاپنی به دلیل داشتن ساخت هجایی ساده نسبتاً اندک است. در نتیجه، تعداد تکواژها و واژههای همآوا (واژههایی که تلفظ یکسان دارند) در این زبان بسیار زیاد است. مثلاً بیش از شانزده واژه با تلفظ کاملاً یکسان (kōgai) وجود دارند که معانی آنها متفاوت است؛ از جمله «حومه شهر»، «آلودگی»، «سقف دهان»، «خارج از مدرسه»، «افشاء کردن»، «آلودگی نوری»، «خلاصه» و... در گفتار، همگی یکسان تلفظ میشوند، اما در نوشتار هر یک از آنها با نویسههای کانجی متفاوتی نوشته میشوند. کنار گذاشتن نویسههای واژهنگار کانجی و استفاده از یک خط هجانگار یا آوانگار این عیب بزرگ را دارد که تمام واژههای همآوا صورت نوشتاری یکسانی پیدا میکنند و تمایز بین آنها در نوشتار از بین میرود. این نکته را نیز نباید از ذهن دور داشت که همین تفاوت نوشتاری بین واژههای همآوا همواره یکی از دستمایههای شاعران و نویسندگان ژاپنی در خلق صنایع مختلف ادبی و استفاده از این صنایع بوده است. بنابر این، کنار گذاشتن کانجیها موجب بیمعنی شدن بسیاری از صنایع ادبی و بازیهای زبانی و ظرایف کلامی زبان ژاپنی خواهد شد.
از سوی دیگر، دلیل فرهنگی ژاپنیها برای حفظ نویسههای کانجی آن است که بیشتر آثار ادبی و تاریخی این کشور با استفاده از این نویسهها نوشته شده و این نویسهها بر روی اغلب آثار باستانی و آثار هنری به جا مانده از دوران قدیم ژاپن دیده میشوند. در حقیقت، نظام نوشتاری زبان ژاپنی به بخشی از میراث فرهنگی و هویت ملی کشور ژاپن تبدیل شده است و هرگونه تغییر در این نظام موجب قطع یا کمرنگ شدن ارتباط نسل کنونی با گذشته کشور و هویت ملیشان خواهد شد. بنابراین، با توجه به دلایل زبانشناختی و فرهنگی ذکر شده، ژاپنیها علیرغم پیچیدگی نظام نوشتاریشان تا کنون به حفظ و حراست از آن همت گماشتهاند.
در سالهای اخیر و در عصر رایانه و ابزارهای الکترونیکی، ژاپنیها امکانات مختلفی را برای تسهیل یادگیری نظام نوشتاری زبان ژاپنی و استفاده از آن فراهم ساختهاند. به نحوی که اکنون یادگیری نویسههای کانجی، نوشتن به زبان ژاپنی و جستجوی نویسهها در فرهنگهای لغت در مقایسه با دورانی که رایانه نبود بسیار آسانتر شده است. شاید همین تدابیر و امکانات اکنون موجب شده که مردم ژاپن انگیزهای برای تغییر نظام نوشتاری زبان خود نداشته باشند.
ادبیات ژاپنی
همانطور که در بخش پیشین گفته شد، بر اساس دانستههای فعلی، ژاپنیها تا پیش از حدود قرن پنجم م خط و کتابت نداشتند و ادبیات ژاپن تا این دوره به شکل شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد. به همین علت، اطلاعات ما از ادبیات ژاپنی تا پیش از قرن پنجم بسیار ناچیز است.
اما تاریخ ادبیات ژاپن را از زمانی که ژاپن صاحب ادبیات مکتوب شده است، یعنی از زمان نگارش نخستین آثار موجود به زبان ژاپنی در قرن هشتم تا امروز، محققان ژاپنی بر اساس وقایع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، به پنج دوره مختلف تقسیم میکنند. تا قرن نهم یعنی تا پایان دوران نارا را «جودای(上代/Jōdai)» (دوران کهن)، از قرن نهم تا قرن دوازدهم، یعنی سراسر دوران «هیان» را «چوکو (中古/Chūko)» (دوره باستان)، از قرن دوازدهم تا قرن هفدهم را یا «چوسه» (دوران میانه)، از قرن هفدهم تا اواخر قرن نوزدهم یعنی سراسر دوران «ادو» را «کینسه» (دوران نزدیک) و از آغاز عصر اصلاحات میجی تا امروز را «کینگِندای (近現代/Kingendai)» (دوران مدرن و معاصر) میخوانند. در مطالعه تاریخ سیاسی-اجتماعی و تاریخ زبان ژاپنی نیز از تقسیمبندی تاریخی مشابهی استفاده میشود. این پنج دوره را محققان غربی به ترتیب، «دوران باستان (Ancient)»، «میانه پیشین (Early middle)»، «میانه پسین (Late middle)»، «مدرن نخستین (Early modern)» و «مدرن (Modern)» میخوانند. در یک تقسیمبندی کلیتر میتوان ادبیات ژاپن تا پیش از آغاز اصلاحات میجی یعنی سال 1868 را ادبیات کلاسیک و ادبیات دوران اصلاحات میجی تا امروز را ادبیات مدرن خواند.
از زمان مکتوب شدن ادبیات ژاپنی تا امروز یعنی هم در دوران کلاسیک و هم در دوران مدرن شاهکارهای ادبی شگفتانگیزی در نظم و نثر به این زبان پدید آمدهاند که در ادبیات جهان ماندگار شدهاند. بسیاری از شاهکارهای داستانی دوران باستان، خاطرهنویسیها و تکنگارههای قدیمی، اشعار واکا و هایکو، شعرهای مدرن و رمانها و داستانهای کوتاه مدرن ژاپنی به زبانهای مختلف بسیاری ترجمه شدهاند و خوانندگان پرشماری در سراسر جهان پیدا کردهاند. ادبیات ژاپن در قرن بیستم دو جایزه نوبل ادبیات دریافت کرده که کمک شایانی به جهانی شدن آن نموده است. در ادامه به معرفی اجمالی تاریخ ادبیات کلاسیک و ادبیات مدرن ژاپن، نویسندگان و شاعران برجسته آن، آثار ادبی شاخص و گونههای ادبی مهم و سبکهای رایج آن خواهیم پرداخت.
گونههای اصلی ادبی در ادبیات منثور کلاسیک ژاپن عبارتاند از متون تاریخی ادبی، داستان، خاطرهنویسی، سفرنامه، نمایشنامه و تکنگارهنویسی (یادداشتهای پراکنده موسوم به زویهیتسو (随筆/zuihitsu)) و تقریباً همه نثرهای کلاسیک ژاپنی را میتوان در یکی از این دستهها طبقهبندی کرد.
در ادبیات منظوم نیز همانطور که شعر فارسی قالبهایی مانند غزل، مثنوی، قصیده، رباعی و... دارد، شعر ژاپنی نیز قالبهای مشخصی دارد که به لحاظ صوری و محتوایی با یکدیگر تفاوت دارند. پیش از ورود به بخش بعدی، لازم است اندکی با وزن شعر کلاسیک ژاپنی آشنا شویم. اشعار کلاسیک ژاپنی موزون هستند، اما وزن آنها مانند شعر انگلیسی مبتنی بر توالی و توزیع هجاهای تکیهبر و بیتکیه، و یا مانند شعر فارسی و عربی مبتنی بر توالی و توزیع هجاهای بلند و کوتاه نیست بلکه آنچه در اشعار این زبان ایجاد موسیقی میکند، تعداد هجاهای بندهای آن است. یعنی همانگونه که فارسیزبان با شنیدن توالی خاصی از هجاهای بلند و کوتاه احساس میکند کلام موزون شنیده است، ژاپنیزبان نیز مثلاً با شنیدن بندهای متوالی پنج هجایی و هفت هجایی احساس میکند که با کلامی موزون و آهنگین روبرو است.
البته باید توجه داشت که مقصود ما از هجا، مفهوم سنتی آن در ادبیات ژاپن است که با مفهوم هجا در زبانشناسی مدرن اندکی تفاوت دارد. هجا در معنای سنتی ژاپنی، معادل مفهوم مورا در زبانشناسی مدرن است. همانطور که در اشاره به حروف هجانگار ژاپنی گفتیم، مورا به معنی واحدهایی است که کشش زمانی یکسان دارند. بنا بر این تعریف، هجاهای سنگین، یعنی هجاهایی که واکه مرکب دارند یا هجاهای دارای پایانه دو مورا محسوب میشوند. در حقیقت، در وزن شعر کلاسیک ژاپنی، موراها شمرده میشوند نه هجاها. مثلاً واژه ژاپنی «رونین» (rōnin) از دو هجا تشکیل شده (rō.nin)، ولی چهار مورا دارد (ro.o.ni.n). البته همانطور که ذکر شد، در این نوشتار، به پیروی از عرف، به جای مورا، اصطلاح متداولتر هجا را به کار بردهایم.
ادبیات کلاسیک ژاپن
همانگونه که در بخشهای پیشین گفته شد، از زمان ورود نوشتار به ژاپن در قرن پنجم، تا مدتی کتابت منحصراً به زبان چینی انجام میشد. ادبیات عامیانه ژاپنی به صورت شفاهی منتقل میشد و نامههای دیوانی و کتب تاریخی و مذهبی و ادبیات چینی با خط و زبان چینی نوشته میشد. نخستین آثار ادبی به زبان ژاپنی که اکنون موجودند در قرن هشتم میلادی تألیف شدهاند. البته پیش از این آثار کتابهای دیگری نیز بودهاند که در جنگها و غارتها و کتابسوزیها از بین رفتهاند.
ادبیات ژاپنی در دوران نارا
دوران نارا که بخش پایانی دوره کهن است عصر آغاز ارتباط منظم ژاپن با قاره آسیا است. فرستادگانی به کره و چین اعزام میشدند و ژاپن در حال آموختن و جذب فرهنگ آسیایی بود. شهر نارا پایتخت بود و یافتههای باستانشناختی نشان دادهاند که آموزگاران بسیاری از خارج از ژاپن در نارا ساکن بودند و به شغل آموزش علوم و هنرهای گوناگون اشتغال داشتند. نخستین کتابهای در دست به زبان ژاپنی در این دوره نوشته شدهاند و برخی از این آثار در شکلگیری هویت ملی ژاپنیها نقش مهمی داشتهاند.
دو کتاب بسیار مشهور این دوره در حوزه تاریخنگاری «کوجیکی» و «نیهونشوکی» هستند که کوجیکی را که نگارش آن سال 712 م به اتمام رسیده میتوان قدیمیترین کتاب به جا مانده از این دوره و قدیمیترین اثر ادبی و تاریخی کشور ژاپن دانست. دو کتاب «کوجیکی» و «نیهونشوکی» شباهتهای زیادی با یکدیگر دارند. هر دو به دستور امپراطور وقت و برای ثبت تاریخ کشور نوشته شدهاند، هر دو تاریخ را از تاریخ اساطیری و آفرینش آسمانها و زمین و خدایان و ایجاد جزایر ژاپن و تولد نخستین امپراطور آغاز میکنند و تا اندکی پیش از دوران معاصر خود ادامه میدهند. کتاب «فودوکی» (『風土記』/fudoki) نیز در که در این دوران و سال 713 م تألیف شده، مجموعهای از اخبار و اطلاعات محلی درباره مناطق مختلف ژاپن است.
در زمینه شعر اما بدون تردید، مهمترین اثر دوران نارا کتاب «مانیوشو» قدیمیترین مجموعه شعر ژاپنی است. نگارش این کتاب در سال 759 م خاتمه یافته و شامل حدود 4500 شعر از شاعران مختلف است و انوع قالبهای شعری رایج آن زمان ژاپن از جمله اشعار بلند چوکا (長歌/Chōka) و اشعار کوتاه تانکا (短歌/Tanka) را در آن میتوان یافت. قالب تانکا در زمان تألیف مانیوشو قالبی جدید و در حال تکامل بوده است. این قالب 31 هجایی دارای پنج بند است که به ترتیب پنج، هفت، پنج، هفت و هفت هجا دارند. این قالب در طول قرون بعدی تبدیل به رایجترین قالب شعر کلاسیک ژاپن شد.
ادبیات ژاپنی در دوران هیان
دوره باستان در ادبیات کلاسیک ژاپن دوره موسم به هیان است که از سال 794 م و با انتقال پایتخت از نارا به کیوتو آغاز شد و تا سال 1185 م طول کشید و به دلیل صلح و ثبات نسبی که طی آن بر کشور حاکم بود، عصر شکوفایی ادبیات ژاپنی محسوب میشود. بسیاری از شاهکارهای ادبیات کلاسیک ژاپن در این دوران نوشته شدهاند و بسیاری از ادیبان و نویسندگان و شاعران بزرگ ادبیات کلاسیک در این دوران میزیستهاند. هیان دوران ستایش فرهنگ چین در ژاپن است. ژاپنیها در همه هنرها از جمله ادبیات به فرهنگ چین چشم دوخته بودند و از آن تقلید میکردند. در دوره هیان داشتن دانش ادبی و ذوق هنری برای اشراف و سیاستمداران فضیلت مهمی محسوب میشد. در این دوران زنان اشراف و درباری نقش بیهمتایی در ادبیات ژاپنی ایفا کردند. بسیاری از آثار ادبی مهم این دوران را زنان پدید آوردهاند. زنان که از آموختن زبان چینی محروم بودند در این دوره همچنین نقش اصلی را در ابداع الفبای هجانگار هیراگانا برای نوشتن زبان ژاپنی ایفا کردند. باید توجه داشت که در این دوران ادبیات در انحصار اشراف و درباریان بود و هم اغلب نویسندگان و شاعران و هم مخاطبان اصلی آنان از این قشر بودند.
اتفاق مهمی که در دوره هیان برای شعر افتاد آن بود که شعر ژاپنی که تا پیش از آن کم اهمیتتر از شعر چینی شمرده میشد، اهمیتی همتراز با آن پیدا کرد. در این دوره و در سال 905 م کتاب «کوکین واکاشو» (『古今和歌集』/Kokin wakashū) (مجموعه اشعار ژاپنی گذشته و حال) که گلچینی از 1111 شعر از شاعران آن روزگار و گذشته ژاپن است به فرمان امپراطور تدوین شد. این کتاب بعدها به الگویی برای تدوین مجموعه شعرهای سلطنتی تبدیل شد.
اما مهمترین اثر ادبی دوران هیان کتاب «داستان گِنجی» نوشته بانوی درباری موراساکی شیکیبو در سالهای نخستین قرن یازدهم است. بسیاری این کتاب را مهمترین اثر سراسر ادبیات کلاسیک ژاپن میدانند. کتاب ساختار و ویژگیهایی شبیه رمانهای مدرن دارد و از این لحاظ میتوان آن را شکل اولیهای از رمان محسوب کرد، به طوری که برخی منابع داستان گنجی را نخستین رمان جهان میدانند. تأثیر «داستان گنجی» نهتنها بر ادبیات داستانی ژاپن، بلکه به طور کلی بر آثار هنری قرون بعدی این کشور انکارناپذیر است.
یکی دیگر از شاهکارهای ادبی دوره هیان کتاب «یادداشتهای بالینی» (『枕草子』/Makura no Sōshi) نوشته سِی شوناگون (清少納言/Sei Shōnagon(966-1025)) ندیمه درباری در آخرین سالهای قرن دهم است. این کتاب که مجموعهای از تکنگارههای (زویهیتسو) نویسنده درباره نظرات و افکار و خاطرات و شرح زندگی خود و درباریان دیگر است، تصویر بسیار زندهای از زندگی و افکار درباریان دوره هیان، بهویژه زنان درباری به دست میدهد. نویسنده این کتاب احتمالاً با موراساکی شیکیبو نویسنده «داستان گنجی» همروزگار بوده و در یک دوره در دربار خدمت میکردهاند.
از دیگر کتابهای مشهور این دوره میتوان به «خاطرات توسا» (『土佐日記』/Tosa Nikki) نوشته شده در اواخر قرن دهم اشاره کرد که اثر کینو تسورایوکی (紀貫之/Kino Tsurayuki(872-945)) سیاستمدار، شاعر و نویسنده دوران هیان است. نویسنده کتاب مدتی بهعنوان مأمور دولتی در ایالت توسا (در جزیره شیکوکو) خدمت کرده بود. اما نکته جالب آن است که این کتاب را که یادداشتهای سفر به توسا و خاطرات اقامت در آنجا است، نه از زبان خود، بلکه از زبان زن خدمتکاری که به همراه مأمور دولت به توسا رفته است روایت میکند. دلیل این انتخاب آن است که همانطور که پیشتر گفتیم، نوشتن به زبان ژاپنی در آن دوران هنوز بین مردان رواج نداشت و امر زنانهای تلقی میشد. زیرا مردان چینی میآموختند و به زبان چینی مینوشتند.
ادبیات ژاپنی در قرون میانه
طبقه سربازان سامورای که در دوره هیان به وجود آمدند و اندک اندک قدرت گرفتند، سر انجام اداره امور کشور را در دست گرفتند و با تأسیس پایتختی جدید در شهر کاماکورا عملاً امپراطور را به مقامی تشریفاتی تبدیل کردند. این آغاز قرون میانه در تاریخ ژاپن است که در طول آن کشور به سمت آشوب و نا امنی رفت، نظامیان قدرت گرفتند و جنگهای داخلی بر سر قدرت به مدت چند قرن ژاپن را دچار بیثباتی و نا آرامی کرد. حضور استعمارگران غربی نیز که در لباس مبلغان مسیحی به ژاپن میآمدند شعله جنگها را شعلهورتر ساخت. بسیاری از گونههای ادبی در این دوران رو به ضعف و انحطاط رفتند و تا مدتها نویسندگان میکوشیدند از شاهکارهای ادبی دوران هیان تقلید کنند.
چون در این دوران جنگسالاران و نظامیان بر کشور حاکم بودند، ادبیات از انحصار طبقه اشراف بیرون آمد و سربازان سامورای از مخاطبان اصلی ادبیات شدند. به همین دلیل، ادبیات نظامی و حماسی رونق بیشتری یافت. از آنجا که نمایشهای مختلف در این دوران مخاطب بسیاری یافتند، ادبیات نمایشی نیز پیشرفت چشمگیری کرد. ویژگی دیگر قرون وسطا گسترش و قدرتگیری دین بودا و به ویژه آیین ذن بود که بر همه شئون فرهنگی ژاپن سایه افکند و بر ادبیات نیز تأثیر گذاشت. بسیاری از شخصیتهای ادبی این دوران راهبانی هستند که پیوسته در سفرند و زندگی زاهدانهای دارند.
از آثار تاریخی و داستانی مشهور این دوره میتوان به «داستان هِیکه» (『平家物語』/Heike monogatari) اشاره کرد که اثری حماسی درباره خاندان تایرا (平氏/Taira uji/Hei shi) و جنگهای این خاندان با خاندان میناموتو (源氏/Minamoto uji/Genji) بر سر قدرت در قرن 12 م است. این کتاب حدد سال 1330 میلادی نوشته شده و نویسنده آن نامعلوم است. برخی منابع غربی از این کتاب با عنوان «ایلیاد ادبیات ژاپنی» یاد میکنند. دیگر اثر حماسی مشهور این دوره کتاب «تایهِیکی» (『太平記』/Taihēki) (صلح بزرگ) تألیف شده در اواخر 14 است که بر خلاف نامش داستان جنگهایی بزرگ و خانمانسوز را در این قرن روایت میکند.
همچنین دو کتاب زویهیتسو (مجموعه تکنگاره) مشهور نیز در این دوران تألیف شدهاند که عبارتاند از «یادداشتهای کومه» (『方丈記』/Hōjōki) و «یادداشتهای فراغت» (『徒然草』/Tsurezuregusa). کتاب یادداشتهای کومه نوشته کامونو چومِی (鴨長明/Kamo no Chōmē(1153/1155-1216)) در سال 1212 م، درباره ناپایایی جهان و بیاعتباری عمر آدمی و ناپایداری خانه و مال و روابط انسانی است. تکنگاره مشهور دیگر این دوران یعنی «یادداشتهای فراغت» نوشته راهب و نویسنده قرن چهاردهم یوشیدا کِنکو (吉田兼好/Yoshida kenkō(1284-1350)) در حدود سال 1332 م است. سه کتاب «یادداشتهای بالینی»، «یادداشتهای کومه» و «یادداشتهای فراغت» را «سه تکنگاره بزرگ» (三大随筆/San dai zuihitsu) ادبیات ژاپن مینامند.
در زمینه شعر اتفاقات نویی در این زمانه افتاد. خواندن اشعار 31 هجایی تانکا در مراسم شعرخوانی و مشاعره که از دوره هیان مرسوم بود رونق بیشتری یافت. کمکم سنتی به وجود آمد که در آن دو شاعر در مجلس مشاعره یک شعر تانکا را مشترکاً میسرودند. یعنی سه بند پنج هجایی، هفت هجایی و پنج هجایی نخست را یک شاعر میسرود و دو بند هفت هجایی متوالی را شاعر دیگری به آن میافزود. البته ترتیب زمانی سرایش میتوانست بالعکس باشد. بعدها این روش سرودن شعر تغییر بیشتری کرد و شاعران بندهای بیشتری به این شعر مشترک افزودند.
پس از مدتی تعداد شاعرانی که در سرودن شعر همکاری میکردند نیز افزایش یافت و شعرهای طولانیتری سروده شد که طول بعضی از آنها به صد بند میرسید. به این شعرهای بلند رِنگا (連歌/Renga) گفته شد که به معنی «شعر پیوسته» یا «شعر زنجیرهای» است. معمولاً بخش نخست (سه بند پنج هجایی، هفت هجایی و پنج هجایی ابتدای شعر) را متبحرترین شاعر جمع میسرود و پس از او دیگران شعر را ادامه میدادند. وجود یک فصلواژه (季語/Kigo)یعنی نام یک گیاه یا حیوان یا پدیده جوی یا مانند آنها که فصل سرودن شعر را نشان میداد نیز در شعر اجباری شد.
در سالهای نخست قرن سیزدهم کتاب «شینکوکین واکاشو» (『新古今和歌集』/Shin kokin wakashū) (مجموعه جدید اشعار ژاپنی گذشته و حال) به فرمان امپراطور وقت تدوین شد که گلچینی از حدود 2000 شعر از شاعران آن روزگار و گذشته ژاپن است. در ادبیات دینی قرون میانه نیز میتوان به کتاب «شوبوگِنزو» (『正法眼蔵』/Shōbōgenzō) نوشته دوگِن راهب قرن سیزدهم اشاره کرد که برخلاف سنت رایج در آن روزگار، به جای زبان چینی، به زبان ژاپنی نوشته شده است. در ادبیات نمایشی نیز کانآمی (観阿弥/Kanami(1333-1384)) و فرزندش زهآمی (世阿弥/Zeami(1363-1443)) تحولات بزرگی در نمایشنامههای نمایش نو پدید آوردند و آثار ارزشمندی تألیف کردند.
ادبیات ژاپنی در دوران ادو
اصطلاحات «دوره نزدیک» یا «نوین آغازین» در تاریخ ادبیات ژاپن برای اشاره به دوران ادو به کار میروند. دوران ادو از زمانی آغاز میشود که توکوگاوا ایئهیاسو با کنار زدن رقبا به مقام شوگونی رسید و پایتخت سیاسی و نظامی جدید خود را در شهر ادو (توکیوی امروزی) بنیان نهاد. با آغاز حکومت شوگونسالاری خاندان توکوگاوا و دوران ادو، کشور بار دیگر آرامشی نسبی را تجربه کرد. تأثیر مثبت این آرامش را بر آثار ادبی این دوران نیز بهخصوص در شعر و نمایشنامه میتوان دید.
از ویژگیهای فرهنگی دوران ادو بالا رفتن نرخ باسوادی در کشور و رواج صنعت چاپ به شکل چاپهای چوبی اولیه بود که باعث گسترش مخاطبان ادبیات شد و بسیاری از مردم جامعه از طبقات مختلف خواننده آثار ادبی شدند. همین مسأله باعث گرایش ادبیات به سمت عامهپسندی شد و ادبیات عامهپسند دوران ادو پدید آمد. البته گسترش طبقه بازرگان در این دوره که اساساً اوقات فراغت و ثروت زیادی داشتند نیز بر عامهپسند شدن هنر و ادبیات تأثیر بهسزایی گذاشت. زیرا ثروت این طبقه برای نخستین بار موجب ظهور طبقه نویسندگان حرفهای در ژاپن شد که جز نوشتن شغل دیگری نداشتند و از این راه ارتزاق میکردند. عمده آثار عامیانه محبوب و پرطرفدار این دوره عبارت بودند از کتابهای داستانی مصور، داستانهای بلند دنبالهدار، داستانهای عاشقانه با ذکر جزئیات خوشگذرانیها و عشرتها، داستانهای فکاهی، داستانهای وحشتناک و داستانهای اخلاقی عامیانه که در این دوران بسیار نوشته شدند.
در این دوران در زمینه شعر نیز آثار برجسته زیادی خلق شدند. قالب ادبی هایکو که شهرت جهانی دارد نیز در این دوره پدید آمد. اشعار زنجیرهای (رِنگا) در آن دوران تحول بسیار یافته بود و سبکها و مکاتب مختلفی پیدا کرده بود. یکی از این مکاتب هایکای (俳諧/Haikai) نام داشت که به معنی طنز و مطایبه است. سه بند نخست یعنی بندهای پنج هجایی، هفت هجایی و پنج هجایی ابتدای اشعار رِنگای طنزآمیز به تدریج مستقل شد و تبدیل به یک قالب شعری 17 هجایی جدید شد که با نام هایکای مشهور گشت. بعدها در قرن نوزدهم ماسائوکا شیکی (正岡子規/Masaoka Shiki(1867-1902)) شاعر به این قالب شعری نام هایکو داد. با ظهور ماتسوئو باشو (松尾芭蕉/Matsuo Bashō(1644-1694)) در نیمه دوم قرن هفدهم و با فعالیتهای او هایکای به یک قالب جدی ادبی تبدیل شد و به لحاظ فکری و همچنین از دید زیباشناختی قدر و منزلت یافت. یوسا بوسون (与謝蕪村/Yosa Buson(1716-1784)) و کوبایاشی ایسّا (小林一茶/Kobayashi Issa(1763-1828)) نیز از شاعران مطرح هایکای در این دوره هستند. این سه تن یعنی باشو، بوسون و ایسّا را به همراه ماسائوکا شیکی چهار شاعر بزرگ هایکوی کلاسیک میدانند.
یکی از مهمترین نویسندگان و شاعران این دوره ایهارا سایکاکو (井原西鶴/Ihara Saikaku(1642-1693)) است که سبک جدیدی در داستانهای عامهپسند ژاپنی پدید آورد که به سبک اوکییو زوشی (浮世草子/Ukiyozōshi) (جهان شناور) معروف شد. کتابهای این سبک، زندگی و مسائل مورد علاقه عامه مردم آن روز را به شکلی واقعگرایانه به تصویر میکشید. اوئهدا آکیناری (上田秋成/Ueda Akinari(1734-1809)) نویسنده بزرگ دیگر این دوره کتابهایی نظیر «داستانهای ماه و باران» (『雨月物語』/Ugetsu monogatari) را نوشت که مجموعهای از داستانهای کوتاه با موضوع ارواح است که از حکایتهای قدیمی چینی و ژاپنی الهام گرفته شده است. همچنین چیکاماتسو مونزائهمون (近松門左衛門/Chikamatsu Monzaeimon(1653-1725)) که بسیاری او را بزرگترین نمایشنامهنویس تاریخ ژاپن میدانند نیز در این دوره زندگی و فعالیت میکرده است.
ادبیات مدرن ژاپن
ادبیات ژاپن پس از دوران میجی را به دو دوره مدرن و معاصر تقسیم میکنند، اما در جزئیات این تقسیمبندی اتفاق نظر نیست. در نوشتار حاضر، از آغاز اصلاحات میجی در سال 1868 تا پایان جنگ جهانی دوم در سال 1945 را دوره مدرن، و از پایان جنگ تا عصر حاضر را دوره معاصر در نظر گرفتهایم. یکی از ویژگیهای جالب نویسندگان مهم دوره مدرن آن است که بسیاری از آنان دستکم با یکی از زبانهای اروپایی نظیر انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و روسی آشنا بودند و با مطالعه آثار ادبی این زبانها توانستند جریانهای تازهای در ادبیات ژاپنی پدید آورند.
در ادامه به معرفی جریانهای اصلی ادبی در دوره مدرن و معاصر میپردازیم و زمینههای اجتماعی پیدایش این جریانها و نویسندگان و آثار شاخص هر جریان را به اختصار معرفی میکنیم. باید توجه داشت که این جریانها لزوماً یکی پس از دیگری به وجود نیامدهاند و برخی از آنها به لحاظ زمانی با یکدیگر همپوشانی داشتهاند. همچنین برخی از نویسندگان را میتوان متعلق به بیش از یک جریان دانست. ذکر این نکته نیز خالی از اهمیت نیست که زبان گفتاری مردم ژاپن در طی قرون متمادی به تدریج تغییر یافته بود، در حالی که زبان نوشتاری بدون تغییر مانند دورههای گذشته باقی مانده بود. یکی از اتفاقات مهم فرهنگی ژاپن در این دوره تغییر زبان نوشتاری و نزدیک شدن نوشتار به گفتار بود که نقش مهمی در آغاز ادبیات دوره مدرن داشت.
ادبیات مدرن
سیاست «کشور بسته» در سالهای آخر دوره ادو با تهدید رزمناوهای آمریکایی لغو شد و از سال 1868 یعنی با آغاز دوران میجی ژاپن با سرعت در مسیر نوگرایی به حرکت درآمد. جامعهای که بیش از دو قرن از افکار نوی خارجی دور نگه داشته شده بود با ولع شدیدی شروع به واردات افکار غربی کرد. ادبیات ژاپنی نیز از این تاریخ وارد دوران نوین (مدرن) خود شد و تغییرات بسیاری به خود دید.
نخستین اتفاق مهم در ادبیات دوره مدرن آغاز نهضت ترجمه بود که منجر به ظهور جریانی جدید در ادبیات ژاپن شد که به «ادبیات ترجمه» مشهور است. در این جریان طی مدت کوتاهی بسیاری از آثار ادبی برجسته غربی به سرعت به زبان ژاپنی برگردانده شدند. آثار نویسندگان و شاعرانی مانند شکسپیر، گوته، میلتون، بایرون، هاینه، هوگو، دیکنز، تورگنیف و بسیاری دیگر از بزرگان ادبیات جهان در این دوره به زبان ژاپنی ترجمه و منتشر شد.
نخستین تأثیر ترجمه آثار غربی در ادبیات ژاپنی در داستاننویسی آشکار شد. شویو تسوبوئوچی (坪内逍遥/Tsubouchi Shōyō(1859-1935)) نویسنده و منتقد در سال 1885 در کتابی با نام «ماهیت داستان» (『小説神髄』/Shōsetsu shinzui)، رمان مدرن غربی و ویژگیهای آن را به جامعه ژاپن معرفی کرد. دو سال بعد و با تأثیرپذیری از این کتاب، شیمِی فوتاباتِی (二葉亭四迷/Futabatei Shimei(1864-1909)) رمان «ابر شناور» (『浮雲』/Ukigumo) را نوشت که با این که داستانی ناتمام است، نخستین رمان مدرن ژاپنی و نقطه آغاز داستان مدرن در ژاپن محسوب میشود. فوتاباتِی در رشته زبان و ادبیات روسی در دانشگاه تحصیل کرده بود و سابقه ترجمه برخی از رمانهای رئالیستی روسی را به زبان ژاپنی داشت.
اما داستان مدرن رئالیستی تنها جریان آن روزهای ادبیات ژاپن نبود. از سویی سبک داستانهای عامهپسند دوره ادو تا مدتی همچنان ادامه یافت و نویسندگان و خوانندگان خود را داشت. از سوی دیگر، گروهی از نویسندگان که دلبسته آثار فاخر ادبیات کلاسیک ژاپن بودند راه بازگشت به گذشته را پیش گرفتند و در صدد احیاء ادبیات پرشکوه کلاسیک برآمدند. کویو اوزاکی (尾崎紅葉/Ozaki Kōyō(1868-1903))، روهان کودا (幸田露伴/Kōda Rohan(1867-1947)) و ایچییو هیگوچی (樋口一葉/Ichiyō Higuchi(1872-1896)) شاخصترین آنان بودند. هیگوچی که از معدود زنان نویسنده در آن دوران بود، با این که در طول عمر کوتاه 24 ساله خود آثار اندکی پدید آورد، تأثیر ماندگاری بر ادبیات ژاپن بر جای گذاشت. هیگوچی را میتوان نخستین نویسنده زن حرفهای در دوران مدرن ژاپن محسوب کرد.
نقطه عطف بعدی در ادبیات مدرن ژاپنی، ظهور جریان رمانتیسم بود که با ترجمه اشعار اروپایی آغاز شد و اوگای موری (森鴎外/Mori Ōgai(1862-1922)) از آغازگران این جریان بود. موری که پزشک و جراح ارتش بود مدتی در آلمان در رشته بهداشت تحصیل کرده بود و زبان آلمانی میدانست. او علاوه بر ترجمه شعر و دیگر آثار ادبی از نویسندگانی چون هانس کریستین اندرسن، به نوشتن رمان و داستان کوتاه روی آورد. مشهورترین داستان بلند او رمان «غاز وحشی» (『雁』/Gan) است. اوگای که در انتشار مجلات ادبی و مجلات تخصصی پزشکی نیز بسیار پرکار بود، در سالهای بعد به نوشتن داستانهای تاریخی با پسزمینه قرون وسطای ژاپن و دوره ادو روی آورد. از دیگر نویسندگان مشهور جریان رمانتیسم این دوره میتوان به کیوکا ایزومی (泉鏡花/Izumi Kyōka(1873-1939))، توکوکو کیتامورا (北村透谷/Kitamura Tōkoku(1868-1894)) و کِنجیرو توکوتومی (徳富健次郎/Tokutomi Kenjirō(1868-1927)) نیز اشاره کرد.
توسون شیمازاکی (島崎藤村/Shimazaki Tōson(1872-1943)) دانشآموخته زبان و ادبیات انگلیسی که او نیز تا نخستین سالهای قرن بیستم از نویسندگان جریان رمانتیسم بود، با نوشتن رمان «نافرمانی» (『破戒』/Hakai) در سال 1906 جریان ناتورالیسم را در ادبیات ژاپن بنیان نهاد. جریان ناتورالیسم که در حقیقت واکنشی به گسترش ادبیات رمانتیک بود، در ابتدا متأثر از نویسندگان ناتورالیست اروپایی نظیر امیل زولا بود اما خیلی زود رنگ و بوی ژاپنی پیدا کرد و در پی نشان دادن طبیعت پست آدمی و عجز او در تغییر سرنوشت خود و نفی زیباییهای زندگی برآمد. از ویژگیهای جریان ناتورالیسم در ادبیات ژاپن، ظهور نوعی رمان اول شخص در این جریان بود که در آن نویسنده تجربیات و افکار شخصی خود را از زاویه دید اول شخص روایت میکرد. کاتای تایاما (田山花袋/Tayama Katai(1872-1930)) و رمان «لحاف» (『布団』/Futon) از او نیز از نمادهای این جریان محسوب میشوند. شیمازاکی و تایاما را به همراه دوپّو کونیکیدا (国木田獨歩/Kunikida Doppo(1871-1908)) بنیانگذاران ناتورالیسم در ادبیات ژاپن میشناسند.
گسترش ناتورالیسم این بار جریانی متضاد و در تقابل با آن را به وجود آورد. چند نحله مختلف ادبی به وجود آمدند که از جنبههای مختلف منتقد ناتورالیسم بودند. مجموعه این نحلههای ادبی جریان موسوم به ضدناتورالیسم را در ادبیات ژاپن به وجود آوردند. نخستین نحله نویسندگان ضدناتورالیست نورمانتیستها بودند. علاوه بر اوگای موری که در نیمه دوم فعالیتهای خود با داستانهای تاریخی پرچمدار نورمانتیسم بود، نویسندگان دیگری نظیر سوسهکی ناتسومه (夏目漱石/Natsume Sōseki(1867-1916)) را نیز میتوان در نحله نورمانتیستها جای داد.
سوسهکی یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان ادبیات مدرن و به اعتقاد بسیاری، بزرگترین نویسنده سراسر دوران میجی است. او که دانشآموخته زبان و ادبیات انگلیسی بود، برای ادامه تحصیل به انگلستان اعزام شد. پس از بازگشت همزمان با تدریس زبان و ادبیات انگلیسی به نوشتن داستان و سرودن شعر روی آورد. پس از مدتی کار تدریس را رها کرد و به استخدام روزنامه آساهی درآمد تا تمام وقت خود را صرف نوشتن کند. مشهورترین رمانهای او عبارتاند از «من گربه هستم» (『吾輩は猫である』/Wagahai wa neko dearu)، «ارباب جوان» (『坊ちゃん』/Bochchan)، «بالش علفی» (『草枕』/Kusamakura)، «پس از آن» (『それから』/Sorekara) و «دل» (『こゝろ』/Kokoro).
گروه دوم نویسندگان جریان ضدناتورالیسم نویسندگان نحله زیباییگرا بودند که به دنبال کشف و احیا و نشان دادن زیبایی در آثار خود بودند. آنان اهمیت زیبایی را بیش از مسائل اجتماعی و سیاسی میدانستند. نویسندگان این نحله بهخصوص توجه خاصی به زیباشناسی ژاپنی داشتند و نگاه خاص فرهنگ ژاپنی به زیبایی را میستودند. از نویسندگان شاخص این نحله میتوان به کافو ناگای (永井荷風/Nagai Kafū(1879-1959))، جونایچیرو تانیزاکی (谷崎潤一郎/Tanizaki Junichirō(1886-1965)) و هاروئو ساتو (佐藤春夫/Satō Haruo(1892-1964)) اشاره کرد. این نویسندگان در آثار داستانی و غیرداستانی خود از گسترش فرهنگ و سبک زندگی غربی در ژاپن انتقاد میکردند و نگران فراموش شدن زیباییهای ژاپنی بودند.
دسته سوم نویسندگان ضدناتورالیست کسانی بودند که مجله ادبی «شیراکابا» (『白樺』/Shirakaba) را منتشر میکردند. این گروه از نویسندگان که با نام «نحله شیراکابا» مشهور شدند شیفته نگاه غرب به زیبایی بودند و اومانیسم غربی را میستودند و در آثار خود در جستجوی آزادی و فردیت بودند. از نویسندگان شاخص شیراکابا میتوان از سانهآتسو موشانوکوجی (武者小路実篤/Mushanokōji Saneatsu(1885-1976))، نائویا شیگا (志賀直/Shiga Naoya(1883-1971))، تاکهئو آریشیما (有島武郎/Arishima Takeo(1878-1923)) و تون ساتومی (里見弴/Satomi Ton(1888-1983)) نام برد. البته برخی از نویسندگان این نحله مانند شیگا در سالهای پایانی عمر به زیباشناسی ژاپنی علاقمند شدند و وقت و توان خود را صرف کشف و معرفی آن کردند.
تقریباً همزمان با جریانهای ضدناتورالیست یعنی در دهه اول و دوم قرن بیستم جریان دیگری به وجود آمد که به طور خاص منتقد افکار نویسندگان شیراکابا بود. از دید نویسندگان این جریان آرمانهای نویسندگان شیراکابا بیش از اندازه انتزاعی و ذهنی بود و از واقعیت موجود جامعه فرسنگها فاصله داشت. نویسندگان این جریان که در جستجوی نشان دادن واقعیت جامعه و زندگی بودند به نویسندگان نئورئالیست مشهور شدند. این جریان نیز از نحلههای مختلفی تشکیل میشد که مهمترین آنها شامل تعدادی از دانشآموختگان دانشگاه توکیو بود که از دوران دانشجویی در انتشار نشریات ادبی دانشجویی با یکدیگر همکاری داشتند. شناختهشدهترین نویسندگان این نحله ریونوسوکه آکوتاگاوا (里見弴/Satomi Ton(1888-1983)) در داستاننویسی و کان کیکوچی (菊池寛/Kikuchi Kan(1888-1948)) در نمایشنامه نویسی بودند.
ریونوسوکه آکوتاگاوا که او نیز دانشآموخته رشته زبان و ادبیات انگلیسی بود، با انتشار داستان کوتاه «راشومون» (『羅生門』/Rashōmon) در سال 1915 به سرعت به شهرت رسید و تحسین نویسندگان بزرگی چون سوسهکی را برانگیخت. آثار مشهور آکوتاگاوا عمدتاً داستانهای کوتاه او با پسزمینه تاریخی نظیر «دماغ» (『鼻』/Hana)، «پرده جهنم» (『地獄変』/Jigokuhen)، «کاپّا» (『河童』/Kappa) و... هستند که به زبانهای مختلفی ترجمه شدهاند و شهرت جهانی دارند. خودکشی ناگهانی آکوتاگاوا در سن 35 سالگی جامعه ژاپن را در بهت و حیرت فرو برد. کان کیکوچی نمایشنامهنویس نئورئالیست و نزدیکترین دوست آکوتاگاوا که او را بنیانگذار ادبیات نمایشی مدرن ژاپن میدانند پس از درگذشت آکوتاگاوا یک جایزه ادبی به یاد او با نام «جایزه ادبی آکوتاگاوا» (芥川賞/Akutagawa shō) بنیاد گذاشت که همهساله به برجستهترین نویسنده جوان ژاپن اهدا میشود. این جایزه امروز نیز یکی از معتبرترین جوایز ادبی ژاپن محسوب میشود.
در دهههای 1920 و 1930 با ورود اندیشههای مارکسیستی به ژاپن نوعی جریان ادبی چپگرا در این کشور ظهور کرد که با نام ادبیات پرولتاریا شناخته شد. نویسندگان این جریان آرمانها و اهدافی مشابه همتایان خود در نقاط دیگر جهان داشتند و از نظر آنان هنری که در خدمت خلق و طبقه پرولتاریا نبود ارزشی نداشت. بنابراین، این نویسندگان براساس ایدئولوژی خود به دنبال ایجاد تغییر در ساختار سیاسی و اجتماعی ژاپن بودند. تاکیجی کوبایاشی (小林多喜二/Kobayashi Takiji(1903-1933)) و یوشیکی هایاما (葉山嘉樹/Hayama Yoshiki(1894-1945)) مهمترین نویسندگان این جریان بودند. برخی از نویسندگان این جریان در دهههای بعدی از آرمانهای خود دست کشیدند و تغییر رویه دادند.
پس از این که نویسندگان پرولتاریا ادبیات را وسیلهای برای رسیدن به آرمانهای ایدهئولوژیک و سیاسی خود ساختند جریان قدرتمند دیگری در ادبیات ژاپن ظهور کرد که در پی جدایی هنر از سیاست و ارائه ادبیات ناب با بیان و زبانی زیبا بود. این جریان نیز از نحلههای متعددی تشکیل شده بود ولی میتوان عنوان کلی جریان هنرگرا به آن داد. نویسندگان این جریان تا زمان جنگ جهانی دوم و پس از آن فعال بودند. نکته جالب آن که در زمان جنگ که حکومت امپراطوری ژاپن با استفاده از ابزار هنر به دنبال تهییج جوانان و تشویق مردم به حمایت از جنگ بود، برخی از نویسندگان هنرگرا در خدمت دستگاه پروپاگاندای حکومت قرار گرفتند و برای تطهیر و تقدیس جنگ قلم زدند. البته تعدادی از آنان بعدها از نوشتههای خود در زمان جنگ برائت جستند و اعلام پشیمانی کردند.
جنگ برای ژاپن در ماه اوت سال 1945 با بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی به پایان رسید و ژاپن که تا آن زمان در تاریخ خود هرگز فتح یا اشغال نشده بود به اشغال ارتش آمریکا درآمد. دوره اشغال ژاپن شش سال طول کشید و در این مدت قوای اشغالگر برای سرکوب روحیه مقاومت و مبارزه ژاپنیها سانسور شدیدی را برای حذف آثار هنری حماسی اعمال کرد. این سانسور بهویژه در دو حوزه ادبیات داستانی و تئاتر سختگیرانهتر اعمال میشد.
پس از اتمام اشغال ژاپن در سال 1951 فضایی باز برای عرضه آثار ادبی فراهم شد. در این دوره دو عامل موجب احیاء و شکوفایی ادبیات در ژاپن شد. از یک سو احساس حقارت ناشی از شکست در جنگ بین مردم ژاپن احساس نیاز به خیال و خیالپردازی به وجود آورده بود و این احساس با پناه بردن به ادبیات و سینما ارضاء میشد. از سوی دیگر قدرت خارج از حد تصوری که ژاپنیها در جنگ نشان دادند و فاجعه بمباران اتمی این کشور توسط آمریکا کنجکاوی گستردهای را در جهان نسبت به ژاپن به وجود آورده بود و بسیاری از مردم جهان علاقمند بودند بدانند که چه در سر این ملت میگذرد و از همین رو ترجمه آثار ادبی ژاپنی به زبانهای دیگر در جهان رونق گرفت. مجموعه این عوامل موجب شد که ادبیات و بهویژه ادبیات داستانی ژاپن در دهههای پس از جنگ پیشرفت چشمگیری کند و راه جهانی شدن را بپیماید.
***مشهورترین نویسنده هنرگرایی که در دوران جنگ و قبل و بعد از آن فعال بود یاسوناری کاواباتا (川端康成/Kawabata Yasunari (1899-1972)) است. کاواباتا نخستین نویسنده ژاپنی است که موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شد و شهرتی جهانی به دست آورد. داستانهای کاواباتا مضامینی روانشناختی دارند و موضوعاتی نظیر مرگ و زندگی، زشتی و زیبایی و عشق و نفرت در آنها پررنگ است. «رقصنده ایزو» (『伊豆の踊子』/Izu no odoriko)، «دهکده برفی» (『雪国』/Yukiguni)، «هزار درنا» (『千羽鶴』/Senbazuru)، «آوای کوهستان» (『山の音』/Yama no Oto)، «داستانهای کفدستی» (『掌の小説』/Tanagokoro no shōsetsu) برخی از داستانهای کاواباتا هستند که به زبانهای مختلف دنیا از جمله فارسی ترجمه شدهاند. کاواباتا در روز دریافت جایزه نوبل در سال 1968 سخنرانی مشهوری با موضوع زیبایی در فرهنگ ژاپن ایراد کرد. از دیگر نویسندگان این جریان میتوان از ریئیچی یوکومیتسو (横光利一/Yokomitsu Riichi (1898-1947))، ماسوجی ایبوسه (井伏鱒二/Ibuse Masuji (1898-1993))، موتوجیرو کاجیئی (梶井基次郎/Kajii Motojirō (1901-1932))، تاتسوئو هوری (堀辰雄/Hori Tatsuo(1904-1953))، سِی ایتو (伊藤整/Itō Sei (1905-1969))، هیدهئو کوبایاشی (小林秀雄/Kobayashi Hideo (1902-1983))، آتسوشی ناکاجیما (中島敦/Nakajima Atsushi (1909-1942)) و کونیئو یاناگیدا نام برد.
ادبیات معاصر ژاپن
در دوران سرگشتگی و بهت پس از جنگ و تحت تأثیر حس ناشی از شکست در جنگ نویسندگانی در ژاپن ظهور کردند که ناامیدی و بیهدفی آن روزها را به تصویر میکشیدند. شخصیتهای داستانهای این نویسندگان اغلب ضدقهرمانهایی بیهدف و بیبندوبار بودند و که قوانین اخلاقی را به چالش میکشیدند. از این رو به این گروه از نویسندگان نام «نحله اراذل» (無頼派/Buraiha) داده شد. اعضای اصلی این نحله اوسامو دازای (太宰治/Dazai Osamu(1909-1948))، آنگو ساکاگوچی (坂口安吾/Sakaguchi Ango (1906-1955)) و ساکونوسوکه اودا (織田作之助/Oda Sakunosuke (1913-1947)) بودند. در کنار این نحله دسته دیگری از نویسندگان بودند که جریان اصلی ادبیات بعد از جنگ ژاپن را پدید آوردند. این نویسندگان که به نسل اول بعد از جنگ نیز مشهورند با استفاده از تجربههای شخصی خود از جنگ در پی ایجاد رابطه بین جنگ و ادبیات بودند. یکی از نخستین نویسندگان این جریان هیروشی نوما (野間宏/Noma Hiroshi (1915-1991)) است که داستان «منطقه تهی» (『真空地帯』/Shinkū Chitai) او در سال 1952 م را میتوان نخستین رمان مهم ژاپنی درباره جنگ جهانی دوم به حساب آورد. از نویسندگان شاخص دیگر این جریان میتوان از تایجون تاکهدا (武田泰淳/Takeda Taijun (1912-1976))، کوبو آبه (安部公房/Abe Kōbō (1924-1993)) و یوکیئو میشیما (三島由紀夫/Mishima Yukio (1925-1970)) نام برد.
از این نویسندگان هیچیک به اندازه میشیما در داخل و خارج از ژاپن شناخته شده نیست. در حقیقت در بین نویسندگان قرن بیستم ژاپن آثار هیچ نویسندهای بیش از آثار میشیما به زبانهای خارجی ترجمه نشده و تنها در سالهای اخیر میزان ترجمه آثار هاروکی موراکامی (村上春樹/Murakami Haruki (1949 -….)) از میشیما پیشی گرفته است. میهنپرستی و بازگرداندن شکوه و عظمت از دست رفته ژاپن دغدغه اصلی میشیما بود که میتوان در آثارش به وضوح مشاهده کرد. میشیما که در زندگی واقعی خود نیز به دنبال تحقق بخشیدن به آرمانهایش بود یک گروه شبههنظامی از جوانان ترتیب داده بود و قصد انجام کودتا داشت. خودکشی میشیما که به روش دریدن شکم با خنجر انجام شد بازتاب بسیار وسیعی در رسانههای جهان داشت. «اعترافات صورتک» (『仮面の告白』/Kamen no Kokuhaku)، چهارگانه «دریای حاصلخیزی» (『豊饒の海』/Hōjō no umi) و «معبد طلایی» (『金閣寺』/Kinkakuji) تعدادی از آثار مهم میشیما هستند. چند دهه بعد از مرگ میشیما روشن شد که او بارها نامزد دریافت جایزه نوبل بوده است، اما هرگز این جایزه را دریافت نکرد.
دهههای آخر قرن بیستم، دوران پیشرفت و توسعه اقتصادی ژاپن بود. در این سالها ادبیات کودک و ادبیات غیرداستانی رشد چشمگیری داشت. علاوه بر آن، رمانهای عامهپسند و داستانهای مصور نیز فروش بالایی یافتند.
مشاهیر ادبی ژاپن
از نویسندگانی که ادبیات جدیتر این دوره را نمایندگی کردند میتوان به شوتارو یاسوئوکا (安岡章太郎/Yasuoka Shōtarō (1920-2013))، جوننوسوکه یوشییوکی (吉行淳之介/Yoshiyuki Junnosuke (1924-1994))، شوساکو اندو (遠藤周作/Endō Shūsaku (1923-1996))، یاسوشی اینوئوئه (井上靖/Yasushi Inoue(1907-1991))، شینتارو ایشیهارا (石原慎太郎/Ishihara Shintarō (1932 -….))، تاکهشی کایکو (開高健/Kaikō Takeshi(1930-1989)) و کنزابورو اوئه (大江健三郎/Ōe Kenzaburō (1935-….)) اشاره کرد. از میان این نویسندگان کنزابورو اوئه در سال 1994 م دومین جایزه نوبل ادبیات را برای ژاپن دریافت کرد. آثار نخست اوئه اغلب درباره جنگ و مسائل سیاسی بود، اما با تولد پسرش که دچار معلولیت ذهنی بود تحول بزرگی در کارهای اوئه پدید آمد و به نوشتن درباره انسان و روابط انسانی روی آورد. از میان نویسندگانی که در دهه اول و دوم قرن بیست و یکم فعالیت داشتند هاروکی موراکامی شناختهشدهترین آنها است. اغلب آثار موراکامی به بسیاری از زبانهای جهان از جمله فارسی ترجمه شدهاند و در کشورهای مختلف جزو پرفروشترین کتابها بودهاند. از نویسندگان مطرح دیگر این دوره میتوان از بانانا یوشیموتو (吉本ばなな/Yoshimoto Banana(1964-….)) نیز نام برد.
در حال حاضر رمانهای عامهپسند، داستانهای تاریخی و ادبیات غیرداستانی خوانندههای فراوانی در ژاپن دارند. بهعلاوه، داستانهای کوتاهِ کوتاه (فلش فیکشن) که میتوان آنها را با تلفن همراه در فاصله بین دو ایستگاه در قطار یا اتوبوس درونشهری خواند نیز طرفداران زیادی دارد. به این گونهها باید داستانهای مصور مانگا (漫画/Manga) را نیز افزود زیرا امروزه بسیاری از انواع داستان و حتی ادبیات غیرداستانی در قالب کتابهای مصور مانگا عرضه میشوند. در سال 2006 حدود 30% کل کتابهای فروخته شده در ژاپن مانگا بودند.
شعر ژاپنی
در زمینه شعر نیز آشنایی با ادبیات غرب در قرن نوزدهم تحولات بزرگی ایجاد کرد و مضامین و فرمهای جدیدی وارد شعر ژاپنی شدند. سنت سرودن شعر به زبان چینی که از دوران باستان در ژاپن رواج داشت و به آن کانشی (漢詩/Kanshi) میگفتند در این دوره اندکاندک از رونق افتاد و پس از جنگ جهانی دوم از میان رفت. قالبهای شعر کلاسیک ژاپنی مانند هایکو و تانکا از میان نرفتند اما تغییرات زیادی در آنها به وجود آمد؛ برخی قواعد دستوپاگیر قدیمی کنار نهاده شد و مضامین و مفاهیم جدیدی وارد قالبهای سنتی شد.
در دهههای آخر قرن نوزدهم م گونه جدیدی از شعر ابداع شد که به شینتای شی (新体詩/shintaishi) (شعر نو) معروف شد. این نوع شعر نو موزون و همچنان مبتنی بر توالی بندهای پنج و هفت هجایی بود، اما هیچ محدودیتی بر طول و ترتیب بندهای هفت یا پنج هجایی حاکم نبود و شاعر میتوانست بندهای هفت یا پنج هجایی را به هر تعداد و با هر ترکیب و ترتیبی که میخواهد در شعر خود بیاورد. از شعر نو غالباً برای بیان مفاهیمی استفاده میشد که پرداختن به آنها در شعر کهن یا کلاسیک سابقه نداشت. مجموعه شعرهای ستسو تاکهئوچی (竹内節/Takeuchi Setsu(?-?)) و بیمیو یامادا (山田美妙/Yamada Bimyō(1868-1910)) از موفقترین نمونههای این نوع از شعر نو محسوب میشوند. با گذشت حدود دو دهه از قرن بیستم این گونه شعر منسوخ شد.
در مرحله بعد وزن پنج و هفت هجایی شعر کلاسیک ژاپن به طور کلی کنار گذاشته شد و «شعر آزاد» (自由詩/Jiyū shi) به وجود آمد. عامل اصلی ایجاد این نوع از شعر آشنایی بیشتر ژاپنیها با اشعار آزاد در زبانهای اروپایی بود. برخی از ترجمههای اشعار اروپایی به زبان ژاپنی را میتوان اولین نمونههای کلام شاعرانه بدون وزن در زبان ژاپنی دانست. شعر «زبالهدان» (『塵溜』/Hakidame) را که ریوکو کاواجی (川路柳虹/Kawaji Ryūkō(1888-1959)) در سال 1907 م در 19 سالگی سرود، نخستین شعر آزاد ژاپنی میدانند که زبانی کاملاً گفتاری و عامیانه دارد. با تولد شعر آزاد، تعداد شاعران زن افزایش چشمگیری یافت و نقش زنان در شعر ژاپنی پر رنگتر شد. از مشهورترین شاعران شعر نو در قرن بیستم م میتوان از کوتارو تاکامورا (高村光太郎/Takamura Kōtarō(1883-1956))، تاکوبوکو ایشیکاوا (石川啄木/Ishikawa Takuboku(1886-1912)) و ساکوتارو هاگیوارا (萩原朔太郎/Hagiwara Sakutarō(1886-1942)) نام برد.
با درگذشت امپراطور هیروهیتو در سال 1989 م و آغاز دوران جدید موسوم به دوره هِیسِی، شعر ژاپنی نیز گویی دوباره متولد شد و از مفاهیمی نظیر هویت که در دوره پس از جنگ بسیار بدان پرداخته میشد فاصله گرفت و انسانیت و عواطف انسانی به مهمترین مضامین شعرهای معاصر تبدیل شد. در حال حاضر هم گرایش به قالبهای کلاسیک مانند هایکو و تانکا وجود دارد و هم انواع شعر آزاد خوانندگان زیادی دارند. از مطرحترین شاعران سالهای اخیر ژاپن میتوان از شینپِی کوسانو (草野心平/Kusano Shinpei(1903-1988))، شونتارو تانیکاوا (谷川俊太郎/Tanikawa Shuntarō(1931-….)) و رین ایشیگاکی (石垣りん/Ishigaki Rin(1920-2004)) نام برد.
ادبیات کودکان و نوجوانان ژاپن
ادبیات کودک در ژاپن سابقهای بسیار دیرینه دارد و افسانه و قصههای کودکانه حتی پیش از آغاز کتابت در ژاپن رواج داشتهاند. در دوره ادو، وقتی چاپهای چوبی در ژاپن رواج یافت کتابهای کودک نیز به این طریق منتشر و در سراسر کشور توزیع شد. کتابهای مصور چاپ چوبی موسوم به کتابهای قرمز (赤本/Akahon) و کتابهای کرپ (縮緬本/Chirimenbon) (از آنجا که بر روی کاغذهای نرمی شبیه به پارچه کرپ چاپ میشدند این نام را یافتند) تا قرن نوزدهم طرفداران بسیاری داشتند. تا پایان دوره میجی اغلب کتابهای کودکان بر اساس افسانههای ژاپنی نوشته میشد و تصویرسازیهای آن نیز به سبک نقاشیهای سنتی ژاپنی انجام میشد.
از اوایل قرن بیستم داستانهای غربی یا داستانهای اقتباس شده از ادبیات کودک اروپا و همچنین شیوههای تصویرسازی غربی جای خود را در ادبیات کودک ژاپن باز کرد و ناشران بسیاری به انتشار کتاب برای کودکان و نوجوانان پرداختند. علاوه بر انتشار کتاب، مجلاتی که برای کودکان منتشر میشدند و در هر شماره شعرها و داستانهای کودکانه داشتند نیز یکی پس از دیگری ظاهر شدند. میئهکیچی سوزوکی (鈴木三重吉/Suzuki Miekichi(1882-1936)) که از شاگردان ناتسومه سوسهکی بود مجله «پرنده قرمز» (『赤い鳥』/Akai Tori) را در سال 1918 م برای کودکان بنیان نهاد که محلی برای انتشار آثار ارزشمند بسیاری برای کودکان شد. نویسندگان بزرگی مانند ریونوسوکه آکوتاگاوا و تاکهئو آریشیما نیز به نوشتن داستانهای کودکان روی آوردند.
میازاوا کِنجی (宮沢賢治/Miyazawa kenji(1896-1933)) در سال 1924 م مجموعه داستان «رستوران پر سفارش» (『注文の多い料理店』/Chūmon no ōi ryōriten) را برای نوجوانان منتشر کرد که به یکی از آثار ادبی مهم کودک و نوجوان تبدیل شد. ظهور نانکیچی نیئیمی (新実南吉/Niimi Nankichi(1913-1943)) نیز اتفاق مهم دیگر ادبیات کودک در نیمه نخست قرن بیستم بود. داستانهای نیئیمی روایتهایی ساده و شیرین داشتند و شخصیتهای اغلب آثار او حیوانات بودند. نیئیمی به «هانس کریستین اندرسن» ژاپن مشهور است. کِنجی و نیئیمی هر دو در جوانی از دنیا رفتند، اما آثارشان تا به امروز همچنان تجدید چاپ میشوند و در کتابهای درسی جای میگیرند و به زبانهای مختلف ترجمه میشوند.
بعد از جنگ جهانی دوم، ناشران تخصصی ادبیات کودک و مجلات ادبی کودکان یکی پس از دیگری سر برآوردند و زمینه انتشار آثار کودک و نوجوان را فراهم کردند. تاداشی اوزاوا (小沢正/Ozawa Tadashi(1937-2008))، تِروئو تِرامورا (寺村輝夫/Teramura Teruo(1928-2006)) و هیروشی ایتو (伊東寛/Itō Hiroshi(1957-….)) از مشهورترین نویسندگان ادبیات کودک در نیمه دوم قرن بیستم هستند. دهههای 1960 و 1970 م را میتوان دهههای طلایی کتابهای مصور کودکان در ژاپن دانست. ارتقای کمی و کیفی کتابهای کودک در این دوره چنان بود که توجه جهان را برانگیخت و نویسندگان و ناشران ژاپنی را آگاه کرد که میتوانند علاوه بر بازار ژاپن، به بازارهای جهانی هم امیدوار باشند.
با آغاز قرن بیست و یکم ادبیات کودک و نوجوان ژاپن راه جهانی شدن را با شتابی بیشتر طی کرد. آثار بسیاری با همکاری بین ناشران ژاپنی و ناشران خارجی منتشر شدند. بهویژه، همکاریهای بسیاری بین ناشران ژاپن و ناشران کودک و نوجوان چین و کره جنوبی شکل گرفت. در دو دهه گذشته با کاهش زاد و ولد و افزایش خانوادههای تکفرزند، داستانخوانی برای کودکان جایگاه ویژهای پیدا کرده است. همچنین کتابهایی که برای کودکان نوزاد و نوپا منتشر میشوند نیز افزایش چشمگیری داشته است. افزون بر آن، زلزله بزرگ شرق ژاپن در سال 2011 م نیز تأثیر قابل ملاحظهای بر کار پدیدآورندگان کتاب کودک در ژاپن گذاشته است. آثار بسیاری منتشر شدند تا کودکان را به شکلی واقعگرایانه با بلایای طبیعی و قدرت بیکران طبیعت و مسائلی نظیر منابع انرژی آشنا سازند.
جوایز ادبی در ژاپن
جوایز ادبی معتبر بینالمللی نظیر جایزه ادبی نوبل برای ژاپنیها اهمیت بسیاری دارد. در کنار این جوایز، چندین جایزه ادبی ملی نیز همهساله در ژاپن به بهترین نویسندگان و شاعران و مترجمان و ناشران ادبی و آثارشان اعطا میشود که دریافت هر یک از این جوایز میتواند تا حدود زیادی فروش بالای یک اثر ادبی را تضمین کند. تعداد این جوایز ادبی در کشور ژاپن به بیش از 100 جایزه میرسد که در ادامه به ده جایزه مشهور و معتبر اشاره میکنیم.
1. جایزه آکوتاگاوا: این جایزه که یکی مهمترین و معتبرترین جوایز ادبی ژاپن است که هر سال دو بار به بهترین نویسنده جوان اعطا میشود. جایزه آکوتاگاوا به یاد ریونوسوکه آکوتاگاوا نویسنده بزرگی که در سال 1927 م در سن 35 سالگی خودکشی کرد ترتیب داده شده است. اهدای این جایزه به ابتکار و همت کان کیکوچی از سال 1935 م آغاز شده است.
2. جایزه نائوکی (直木賞/Naoki shō): این جایزه به بهترین اثر داستانی عامهپسند از نویسندهای در حال رشد تعلق میگیرد و دو بار در سال همزمان با جایزه آکوتاگاوا اعطا میشود. جایزه نائوکی به یاد سانجوگو نائوکی (直木三十五/Naoki Sanjūgo(1891-1934)) نویسندهای که در سال 1934 و در سن 43 سالگی در اثر بیماری انسفالیت درگذشت ایجاد شده است. این جایزه را نیز کان کیکوچی در سال 1935 م بنیانگذاری کرده است.
3. جایزه کان کیکوچی: این جایزه را کان کیکوچی نویسنده و نمایشنامه نویس برجسته در زمان حیات خود پایهگذاری کرده بود و اکنون هر سال یک بار از سوی مجله ادبی «بونگِی شونجو» (『文藝春秋』/Bungei shunjū) به چند اثر ادبی یا آثار شاخص نمایشی، سینمایی یا تلویزیونی که به ادبیات ژاپن خدمت کرده است اعطا میشود.
4. جایزه میشیما: این جایزه به یاد یوکیئو میشیما نویسنده برجستهای که در سال 1970 م خودکشی کرد بنیان گذاشته شده است و از سال 1988 م تا کنون هر سال از سوی انتشارات شینچوشا (新潮社/Shinchōsha) به یک اثر ادبی که دارای نوآوریهای شاخص باشد اهدا میشود.
5. جایزه تانیزاکی: این جایزه به یاد جونایچیرو تانیزاکی نویسنده بزرگ ژاپنی بنیان گذاشته شده است و از سال 1965 م تا کنون هر سال از سوی انتشارات چوئوکورون شینشا (中央公論新社/Chūōkōron shinsha) به یک اثر داستانی یا نمایشنامه از نویسندهای حرفهای که دارای ارزش ادبی بالا باشد اهدا میشود.
6. جایزه انجمن نویسندگان آثار معمایی ژاپن (日本推理作家協会賞/Nihon suiri sakka kyōkai shō): این جایزه از سال 1948 م از سوی انجمن یاد شده هر ساله به بهترین اثر جنایی-پلیسی منتشر شده در آن سال اهدا میشود.
7. جایزه ادوگاوا رانپو: این جایزه که به یاد ادوگاوا رانپو (江戸川乱歩/Edogawa Ranpo(1894-1965)) نویسنده آثار معمایی از سال 1955 م بنیانگذاری شده است از سوی انجمن نویسندگان آثار معمایی ژاپن و تلویزیون فوجی (フジテレビ/Fuji terebi) هر سال به بهترین داستان معمایی منتشر نشده اهدا میشود. برندگان این جایزه علاوه بر انتشار آثارشان و دریافت جایزه نقدی، از آثارشان فیلم سینمایی یا تلویزیونی نیز تولید میشود.
8. جایزه ادبیات کودک نیئیمی نانکیچی: این جایزه که به یاد نیئیمی نانکیچی نویسنده مشهور ادبیات کودک و نوجوان ژاپن ایجاد شده است هر ساله به بهترین کتاب کودک و نوجوان اعطا میشود.
9. جوایز ادبی روزنانه یومیئوری (読売文学賞/Yomiuri bungakushō): این جوایز که برای نخستین بار در سال 1949 م اعطا شدند، در حال حاضر به بهترین آثار در شش رشته داستان، نمایشنامه و فیلمنامه، یادداشت و سفرنامه، نقد ادبی و بیوگرافی، شعر و هایکو و پژوهش و ترجمه داده میشوند و در زمره معتبرترین جوایز ادبی و هنری ژاپن محسوب میشوند.
10. جوایز نوما: این جوایز که به یاد سِیجی نوما (野間清治/Noma Seiji(1878-1938)) بنیانگذار و نخستین رییس انتشارات نوما ایجاد شدهاند هر ساله از سوی این انتشارات به بهترین آثار در رشتههای گوناگون نظیر داستان، نمایشنامه، ترجمه آثار ژاپنی به زبانهای خارجی، ادبیات کودک و... اعطا میشوند.
نشریات ادبی ژاپن
از زمان آغاز ادبیات مدرن در ژاپن تا کنون، مجلات ادبی نقشی بسیار مهم و محوری در شکلگیری نحلهها و جریانهای ادبی داشتهاند. در آغاز قرن بیستم میلادی دانشجویان دانشگاه توکیو مجله «شینشیچو» (『新思潮』/Shinshichō) را بنیان نهادند و این مجله تا چند دهه بعد به دست نسلهای مختلفی از دانشجویان گردانده شد و برخی از این دانشجویان بعدها به بزرگترین نویسندگان و مترجمان و منتقدان کشور تبدیل شدند. مجلات مشابهی نیز در دانشگاه دیگر نظیر دانشگاه واسهدا منتشر شدند و موجب پرورش ادیبان نسل آینده شدند.
در خارج از محیط دانشگاه نیز مجلات مختلف بسیاری با همکاری جوانانی که بهلحاظ فکری به هم نزدیک بودند منتشر میشدند و علاوه بر انتشار آثار ادبی، به محلی برای تضارب آرا و شکلگیری نهضتهای ادبی تبدیل میشدند. پیشتر به نقش مجله «شیراکابا» در شکلگیری نحله ادبی شیراکابا اشاره کردیم. امروز نیز مجلات ادبی با بهرهگیری از امکاناتی که فناوریهای نوین در اختیار گردانندگان آنها گذاشته است منتشر میشوند و خوانندگان پرشماری دارند. برخی از مهمترین مجلات ادبی حال حاضر ژاپن عبارتند از «شینچو» (『新潮』/Shinchō)، «بونگاکوکای» (『文學界』/Bungakukai)، «گونزو» (『群像』/Gunzō)، «سوبارو» (『すばる』/Subaru)، «بونگی» (『文藝』/Bungei)، «بونگی شونجو» و...
مراکز و انجمنهای ادبی ژاپن
در ژاپن انجمنها، کانونها و باشگاههای ادبی متعددی فعالیت دارند که در حوزههایی مانند امور صنفی مرتبط با پدیدآورندگان آثار ادبی، ساماندهی چاپ و نشر آثار ادبی، اهدای جوایز ادبی و غیره فعالیت میکنند. برخی از آنها دامنه فعالیت محلی دارند و برخی دیگر در سطح ملی فعالیت میکنند. انجمن قلم ژاپن (日本ペンクラブ/Nihon pen kurabu) یکی از قدیمیترین نهادهای ادبی در ژاپن است که در سال 1935 م تأسیس شده است و تا کنون نویسندگانی نظیر توسون شیمازاکی، نائویا شیگا و یاسوناری کاواباتا ریاست آن را بر عهده داشتهاند. علاوه بر این انجمن، برخی از انجمنهای ادبی فعال عبارتند از انجمن ادبیات ژاپن (日本文学協会/Nihon bungaku kyōkai)، انجمن نویسندگان ادبیات کودک ژاپن (日本児童文学者協会/Nihon jidō bungakusha kyōkai)، انجمن نویسندگان معمایی، باشگاه شاعران ژاپن (日本詩人クラブ/Nihon shijin kurabu)، باشگاه نویسندگان علمیتخیلی (日本SF作家クラブ/Nihon esuefu sakka kurabu) و...[۶]
نیز نگاه کنید به
زبان و ادبیات روسی؛ زبان و ادبیات کانادا؛ زبان و ادبیات کوبا؛ زبان و ادبیات لبنان؛ زبان و ادبیات مصر؛ زبان و ادبیات تونس؛ زبان و ادبیات افغانستان؛ زبان و ادبیات چینی؛ زبان و ادبیات سنگال؛ زبان و ادبیات تایلند؛ زبان و ادبیات آرژانتین؛ زبان و ادبیات فرانسه؛ زبان و ادبیات اسپانیا؛ زبان و ادبیات مالی؛ زبان و ادبیات ساحل عاج؛ زبان و ادبیات سوریه؛ زبان و ادبیات اتیوپی؛ زبان و ادبیات زیمبابوه؛ زبان و ادبیات سیرالئون؛ زبان و ادبیات قطر؛ زبان و ادبیات سودان؛ زبان و ادبیات گرجستان؛ زبان و ادبیات تاجیکستان؛ زبان و ادبیات قزاقستان؛ زبان و ادبیات بنگلادش؛ زبان و ادبیات سریلانکا؛ زبان و ادبیات اردن
کتابشناسی
- ↑ Shimomiya, T (2020). sekai-no gengo-to kuni-no handobukku. Daigakushorin.
- ↑ Kamei, T. & Ōtō, T. & Yamada, T. (2008). nihongo-no rekishi. Heibonsha.
- ↑ Tanaka, S. & Kubozono, H (1999). nihongo no hatsuon kyōshitsu: riron-to renshū. Kuroshio Shuppan.
- ↑ Kindaichi, K. et al (2011). shinsen kokugo jiten. Shōgakukan.
- ↑ Bunkachō (2016). jōyō kanji hyō: 22nen 11gatsu 30nichi naikaku kokuji. Gyōsei.
- ↑ حسینی، سیدآیت (1402). «زبان و ادبیات». در پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله. جامعه و فرهنگ ژاپن. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص. 218- 241.