ادبیات ژاپنی
همانطور که در بخش پیشین گفته شد، بر اساس دانستههای فعلی، ژاپنیها تا پیش از حدود قرن پنجم م خط و کتابت نداشتند و ادبیات ژاپن تا این دوره به شکل شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد. به همین علت، اطلاعات ما از ادبیات ژاپنی تا پیش از قرن پنجم بسیار ناچیز است.
اما تاریخ ادبیات ژاپن را از زمانی که ژاپن صاحب ادبیات مکتوب شده است، یعنی از زمان نگارش نخستین آثار موجود به زبان ژاپنی در قرن هشتم تا امروز، محققان ژاپنی بر اساس وقایع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، به پنج دوره مختلف تقسیم میکنند. تا قرن نهم یعنی تا پایان دوران نارا را «جودای(上代/Jōdai)» (دوران کهن)، از قرن نهم تا قرن دوازدهم، یعنی سراسر دوران «هیان» را «چوکو (中古/Chūko)» (دوره باستان)، از قرن دوازدهم تا قرن هفدهم را یا «چوسه» (دوران میانه)، از قرن هفدهم تا اواخر قرن نوزدهم یعنی سراسر دوران «ادو» را «کینسه» (دوران نزدیک) و از آغاز عصر اصلاحات میجی تا امروز را «کینگِندای (近現代/Kingendai)» (دوران مدرن و معاصر) میخوانند. در مطالعه تاریخ سیاسی-اجتماعی و تاریخ زبان ژاپنی نیز از تقسیمبندی تاریخی مشابهی استفاده میشود. این پنج دوره را محققان غربی به ترتیب، «دوران باستان (Ancient)»، «میانه پیشین (Early middle)»، «میانه پسین (Late middle)»، «مدرن نخستین (Early modern)» و «مدرن (Modern)» میخوانند. در یک تقسیمبندی کلیتر میتوان ادبیات ژاپن تا پیش از آغاز اصلاحات میجی یعنی سال 1868 را ادبیات کلاسیک و ادبیات دوران اصلاحات میجی تا امروز را ادبیات مدرن خواند.
از زمان مکتوب شدن ادبیات ژاپنی تا امروز یعنی هم در دوران کلاسیک و هم در دوران مدرن شاهکارهای ادبی شگفتانگیزی در نظم و نثر به این زبان پدید آمدهاند که در ادبیات جهان ماندگار شدهاند. بسیاری از شاهکارهای داستانی دوران باستان، خاطرهنویسیها و تکنگارههای قدیمی، اشعار واکا و هایکو، شعرهای مدرن و رمانها و داستانهای کوتاه مدرن ژاپنی به زبانهای مختلف بسیاری ترجمه شدهاند و خوانندگان پرشماری در سراسر جهان پیدا کردهاند. ادبیات ژاپن در قرن بیستم دو جایزه نوبل ادبیات دریافت کرده که کمک شایانی به جهانی شدن آن نموده است. در ادامه به معرفی اجمالی تاریخ ادبیات کلاسیک و ادبیات مدرن ژاپن، نویسندگان و شاعران برجسته آن، آثار ادبی شاخص و گونههای ادبی مهم و سبکهای رایج آن خواهیم پرداخت.
گونههای اصلی ادبی در ادبیات منثور کلاسیک ژاپن عبارتاند از متون تاریخی ادبی، داستان، خاطرهنویسی، سفرنامه، نمایشنامه و تکنگارهنویسی (یادداشتهای پراکنده موسوم به زویهیتسو (随筆/zuihitsu)) و تقریباً همه نثرهای کلاسیک ژاپنی را میتوان در یکی از این دستهها طبقهبندی کرد.
در ادبیات منظوم نیز همانطور که شعر فارسی قالبهایی مانند غزل، مثنوی، قصیده، رباعی و... دارد، شعر ژاپنی نیز قالبهای مشخصی دارد که به لحاظ صوری و محتوایی با یکدیگر تفاوت دارند. پیش از ورود به بخش بعدی، لازم است اندکی با وزن شعر کلاسیک ژاپنی آشنا شویم. اشعار کلاسیک ژاپنی موزون هستند، اما وزن آنها مانند شعر انگلیسی مبتنی بر توالی و توزیع هجاهای تکیهبر و بیتکیه، و یا مانند شعر فارسی و عربی مبتنی بر توالی و توزیع هجاهای بلند و کوتاه نیست بلکه آنچه در اشعار این زبان ایجاد موسیقی میکند، تعداد هجاهای بندهای آن است. یعنی همانگونه که فارسیزبان با شنیدن توالی خاصی از هجاهای بلند و کوتاه احساس میکند کلام موزون شنیده است، ژاپنیزبان نیز مثلاً با شنیدن بندهای متوالی پنج هجایی و هفت هجایی احساس میکند که با کلامی موزون و آهنگین روبرو است.
البته باید توجه داشت که مقصود ما از هجا، مفهوم سنتی آن در ادبیات ژاپن است که با مفهوم هجا در زبانشناسی مدرن اندکی تفاوت دارد. هجا در معنای سنتی ژاپنی، معادل مفهوم مورا در زبانشناسی مدرن است. همانطور که در اشاره به حروف هجانگار ژاپنی گفتیم، مورا به معنی واحدهایی است که کشش زمانی یکسان دارند. بنا بر این تعریف، هجاهای سنگین، یعنی هجاهایی که واکه مرکب دارند یا هجاهای دارای پایانه دو مورا محسوب میشوند. در حقیقت، در وزن شعر کلاسیک ژاپنی، موراها شمرده میشوند نه هجاها. مثلاً واژه ژاپنی «رونین» (rōnin) از دو هجا تشکیل شده (rō.nin)، ولی چهار مورا دارد (ro.o.ni.n). البته همانطور که ذکر شد، در این نوشتار، به پیروی از عرف، به جای مورا، اصطلاح متداولتر هجا را به کار بردهایم.[۱]
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ حسینی، سیدآیت (1402). «زبان و ادبیات». در پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله. جامعه و فرهنگ ژاپن. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص. 218- 241.