جمهوری خلق چین
جمهوری خلق چین تسلط دولتی در چین تحت رهبری سیاسی انحصاری حزب کمونیست چین است. این حکومت از قوههای مقننه، مجریه، نظامی، نظارتی، قضاییه و دادرسی تشکیل شدهاست.
جمهوری خلق چین(از سال 1949 تاکنون)
در سال 1949 میلادی، جنگ داخلی طولانی مدت چین، با پیروزی حزب کمونیست به پایان رسید و در اول اکتبر همان سال مائو در میدان تیَن آنمِن پکن، تأسیس جمهوری خلق چین در سرزمین اصلی را اعلام كرد. حزب کومین تانگ نیز با اعلام جمهوری چین در تایوان، سرزمین تحت حاکمیتش را به همین جزیره محدود ساخت.
هدف اولیهی مائو، تغییر کامل سیستم مالکیت خصوصی و اجرای اصلاحات گستردهی اقتصادی به سبک ایدئولوژی کمونیستی بود. لذا سیستم گذشتهی مالکیت فئودالی را به نفع کشاورزان فقیر تغییر داد. مائو تأکید زیادی بر مبارزهی طبقاتی و کارهای ایدئولوژیکی داشت. در سال 1953 با تبلیغات گسترده، مبارزه با هرچه که رنگ و بوی گذشته داشت را آغاز نمود. با مالکان و تجار در افتاد و اموالشان را مصادره کرد و برخی از آنان را نیز به چوبهی دار سپرد. بسیاری از ساختمانهای دارای اهمیت تاریخی و فرهنگی و همچنین تعداد زیادی از آثار ارزشمند هنری را به دلیل تعلق به دوران فئودالی، از بین برد. او معتقد بود سوسیالیسم به تدریج بر تمام ایدئولوژیهای موجود پیروز خواهد شد.
نخستین برنامهی پنجسالهی اقتصادی و اجتماعی مائو تحت عنوان«جهش بزرگ به جلو(Great Leap Forward)» در سال 1958 به مورد اجرا گذاشته شد. این برنامهی اشتباه، منجر به کشته شدن 45 میلیون نفر از فقر و گرسنگی ناشی از قحطی شد. با پایان سال 1961، میزان رشد جمعیت به خاطر سوء تغذیه تقریبا به نصف رسید. شکست برنامهی «جهش بزرگ به پیش» مائو قدرت او در دولت را کاهش داد و مدیریت اجرایی کشور بر عهدهی لیو شائوچی(Liu Shaoqi) و دِنگ شیائو پینگ گذاشته شد. مائو و همفکرانش در سال 1966 به منظور تحمیل ایدههای متعصبانهی سوسیالیستی و پاک کردن چین از«عوامل گذشته» و«جاده صاف کنهای امپریالیستی»، انقلاب فرهنگی را در ماه مه همان سال آغاز کردند که تا زمان مرگ وی در یک دههی بعد(1976)، ادامه داشت.
این حرکت تمام جنبههای زندگی مردم را شدیدا تحت تأثیر قرار داد. گاردهای سرخ مائو که از پنج قشر سرخ یعنی فرزندان کارگران، دهقانان، اعضای ارتش آزادیبخش، کادرهای انقلابی که پیش از 1945 به حزب پیوسته بودند و فرزندان شهدا تشکیل می شدند، در خیابانها ترس و وحشت به راه انداخته و بسیاری از مردم را به دلایل واهی ضدانقلاب قلمداد کرده و آنها را به جوخههای اعدام سپرده و یا به اردوگاه های کار اجباری فرستادند. ایدهی انقلاب فرهنگی که در اثر ترس از اتحاد جماهیر شوروی و رقابت قدرت در داخل حزب بهوجود آمد، زمینه را برای عقبگرد فاحش جامعهی چین در تمامی زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی فراهم ساخت. در سال 1972، و در اوج جدایی چین و شوروی، مائو و چوئن لای در پکن با ریچارد نیکسون رییس جمهوری آمریکا برای برقراری رابطهی دیپلماتیک ملاقات کردند. در همان سال جمهوری خلق چین به عضویت سازمان ملل درآمده و عضو دایمی شورای امنیت این سازمان شد.
ظهور دنگ شیائو یینگ و آغاز اصلاحات
پس از مرگ مائو در سال 1976 و دستگیری باند چهار نفره به جرم افراط در انقلاب فرهنگی، دنگ شیائو پینگ(Deng Xiaoping) سریعا قدرت را از هواکوفنگ(Hua Guofeng) جانشین مائو گرفت. اگرچه در ظاهر دِنگ رهبری کشور را برعهده نداشت، ولی او رهبر واقعی چین بود و نفوذ وی در حزب در سال 1978، کشور را به سمت اصلاحات اقتصادی معنا داری سوق داد. در نتیجه، دخالت حزب بر زندگی خصوصی جامعه کمرنگتر و سیستم جامعهی کمونی منحل و زمینهای کشاورزی بهصورت اجاره در اختیار دهقانان قرار گرفت. این اتفاق نقطهی عطفی در تغییر سیاست اقتصادی چین از یک سیاست متمرکز اقتصادی برنامه ریزی شده به اقتصاد مختلط با گرایش بیشتر به فضای بازار آزاد بود که برخی نام آن را بازار سوسیالیسم گذاشتند و حزب کمونیست چین رسما آن را «سوسیالیسم با ویژگی چین» نامگذاری کرد. قانون اساسی چین نیز برای زمینه سازی جهت اجرای اصلاحات، با ایجاد تغییراتی در 4 دسامبر سال 1982اصلاح و از سوی حزب بهتصویب رسید.
در سال 1989، مرگ خویائوبانگ(Hu Yaobang) طرفدار اصلاحات بیشتر، موجب تظاهرات گسترده در میدان تیَن آنمِن شد که طی آن دانشجویان و هوادارانشان برای چند هفته تظاهرات کرده و علیه فساد حاکم و برای ایجاد اصلاحات بیشتر، از جمله دموکراسی و حق آزادی بیان، شعار داده و به بحث و جدل پرداختند. این جنبش در 4 ژوئن همان سال، با ورود تانکها و سربازان ارتش خلق به میدان تیَن آنمِن و پاکسازی قهری آن به پایان رسید و تلفات جانی زیادی برجای گذاشت. گزارش این حادثه بهصورت گسترده به دنیا مخابره شد و محکومیت جهانی و تحریم اقتصادی و سیاسی دولت چین از سوی جامعهی جهانی به ویژه غرب را در پی داشت.
رشد اقتصادی تحت حاکمیت نسل سوم(1989 تا 2002)
در دههی1990، چینِ پس از حادثهی میدان تیَن آنمِن را جیانگ زِمین(Jiang Zemin) بهعنوان دبیرکل حزب و رییس جمهوری و جورونگجی(Zhu Rongji)در پست نخست وزیری که هر دو شهردار پیشین شانگهای بودند، رهبری کردند. اصلاحات اقتصادی کلان جیانگ، هرچه بیشتر نظریهی«سوسیالیسم با ویژگی چین» دِنگ را به پیش هدایت کرد. دروان جیانگ همزمان با رشد فوق العادهی اقتصادی، شاهد رشد فساد اجتماعی، بیکاری ناشی از بستن کارخانجات زیانآور دولتی، در بوتهی آزمایش قرار گرفتن سیستم ناقص رفاه اجتماعی، و آلودگی شدید محیط زیست بود. تحت مدیریت ده سالهی جیانگزِمین، سیاست اقتصادی چین، 250 میلیون کشاورز را از فقر نجات داد و بهصورت پایدار، رشد اقتصادی متوسط 2/12 درصدی را درپی داشت. همچنین در اواخر این دهه بود که چین شاهد بازگشت دو مستعمرهی سابق به چین بود. هنگ کنگ در سال 1997 از بریتانیا و ماکائو در سال 1999 از پرتغال. و در سال 2001 بود که چین رسما به عضویت سازمان تجارت جهانی در آمد.
رابطهی چین و آمریکا در پایان دههی 1990، با بمباران سفارت چین در بلگراد متشنج شد. همچنین در سال 2001 یک هواپیمای نظامی چین با هواپیمای تجسسی آمریکایی در آبهای بین المللی در نزدیکی جزیرهی خَی نَن(Hainan) برخورد و آتش خشم مردم چین علیه آمریکا را شعلهورتر ساخت.از نظر سیاست خارجی، چین به خاطر ممنوع ساختن فعالیت گروه فالونگونگ(Falun Gong) در سال 1999، بیشتر زیر ذره بین سازمان دیده بان حقوق بشر قرار گرفت. در بحران مالی آسیا در سال 1997، اقتصاد چین با قدرت تمام در مقابل این بحران ایستاد و تقریبا آسیا را از بحران اقتصادی نجات داد. در سیاست داخلی، این کشور توانست استاندارد زندگی مردم را بهطور چشمگیری بهبود بخشد.
اگرچه در این دوران، فاصلهی طبقاتی میان شهر و روستا نیز گسترش بیشتری یافت. افزایش نابرابری ثروت میان مناطق شرقی با مناطق غربی و مرکزی، دولت را وادار به اجرای سیاست«توسعهی غرب» نمود که نماد این سیاست احداث راه آهن چینگ خَی(Qinghai)تبت به شمار میآید.
جمهوری خلق چین(از سال 2002 تاکنون)
نخستین بحرانی که در قرن 21 و با روی کار آمدن نسل چهارم از رهبران کمونیستی به ریاست خوجین تائو(Hu Jintao) با آن روبرو شد، شیوع بیماری واگیر دار سارس بود که زندگی اجتماعی و فعالیت اقتصادی در این کشور را برای مدت بیش از یکماه فلج ساخت. پس از حادثهی یازدهم سپتامبر سال 2001، چین در مبارزهی جهانی علیه تروریسم، با آمریکا همکاری نمود. اقتصاد به روند رو به رشد خود با رشد دو رقمی ادامه داد و توسعهی مناطق روستایی در مرکز سیاستهای دولت مرکزی قرار گرفت.
خوجین تائو به تدریج پایههای قدرت خود را استحکام بیشتری بخشید و به مبارزه با فساد ادامه داد. نظریهی ایجاد جامعهی هماهنگ خوجین تائو مورد تأکید قرار گرفت و احترام به حقوق اساسی مردم در این کشور بیش از قبل مورد توجه واقع شد. ادامهی رشد اقتصادی و بهبود وجههی بین المللی زمینه را برای برگزاری موفقیت آمیز المپیک 2008 پکن و اکسپوی شانگهای در سال 2010 فراهم کرد.
اگرچه در دوران پیش و پس از برگزاری المپیک نیز چین شاهد چالش و بحرانهای سیاسی و امنیتی و طبیعی همچون شورش در تبت، سین کیانگ و زلزلهی ویرانگر استان سی چوان که 70 هزار قربانی برجای گذاشت، شد.علی رغم تمامی این چالش ها رهبران سیاسی در ابتدای سال 2012 با پایان دوران حاکمیت خوجین تائو، قدرت را به نسل پنجم از رهبران حزب کمونیست منتقل نمودند[i].خیلی از نظریه پردازان بین المللی، باتوجه به رشد پایدار اقتصادی چین که اینک این کشور را در جایگاه دوم جهان قرار داده، و قدرت سخت و نرم چین را تا حد زیادی افزایش داده و جایگاه بین المللی این کشور را در زمینههای مختلف اقتصادی، تولیدی، فرهنگی، سیاسی، آموزشی و... ارتقا داده است، قرن بیست و یکم را قرن آسیا، به ویژه قرن چین نامیدهاند[۱].
نیز نگاه کنید به
جمهوری خلق چین(از سال 1949 تاکنون)؛ ظهور دنگ شیائو یینگ و آغاز اصلاحات؛ رشد اقتصادی تحت حاکمیت نسل سوم(1989 تا 2002)؛ جمهوری خلق چین(از سال 2002 تاکنون)
پاورقی
[i]. مراحل پایانی تألیف كتاب هم زمان بود با برگزاری هجدهمین اجلاس حزب كمونیست چین كه در تاریخ18 آبان(8 نوامبر2012) با حضور نمایندگان حزب كمونیست از سرتاسر چین در پكن آغاز شد. اجلاس سراسری حزب كمونیست چین معمولا هر 5 سال یك بار برگزار و طی آن رهبران عالیرتبهی حزب كه رهبران سیاسی كشور نیز به شمار میروند، تعیین میگردند. براساس مقررات حزبی، رهبران حزب و كشور تنها دو بار میتوانند این پست را احراز نمایند. بنابراین، طبق یك سنت نانوشته، رهبران حزب كمونیست صرفا به مدت 10 سال( دو بار) در این پست می توانند باقی بمانند و پس از سپری شدن این مدت، بایستی انتخابات جدیدی صورت گرفته و رهبران جدیدی سكان قدرت را در اختیار بگیرند. در اجلاس هجدهم نیز، هوجین تائو كه از سال2002 قدرت را در اختیار گرفته بود، جای خود را به نسل ششم از رهبران چین داد و آقای شی جین پینگ(Xi Jinping) به عنوان رییس حزب كمونیست و رییس جمهور ده سال آیندهی این كشور و لی كِچیانگ(Li Keqiang) به عنوان نخست وزیر برگزیده شدند. برخلاف دورهی خوجین تائو كه كمیتهی دایمی دفتر سیاسی حزب( بلندمرتبه ترین ارگان حزب حاكم كمونیست) متشكل از 9 نفر بود، در اجلاس هجدهم تعداد این كمیته به 7 نفر كاهش یافت. در این اجلاس هم چنین 25نفر به عنوان اعضای دفتر سیاسی حزب، 7 نفر به عنوان اعضای دبیرخانهی كمیتهی مركزی و 205 نفر به عنوان اعضای كمیته ی مركزی حزب كمونیست انتخاب شدند.
کتاب شناسی
- ↑ سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی، جلد 1، ص.142-147.