تاریخ اردن
تاریخ دوران باستان (پیش از میلاد مسیح)
در طول دوره پارینه سنگی 17000 - 500000 ق.م ساکنان اردن حیوانات وحشی را شکار کرده و از گیاهان وحشی استفاده می کردند، احتمالا آنها حرکت حیوانات را که در جستوجوی مرتع و زندگی در کنار آب بوده اند دنبال می کردند. شواهدی یافت شده است که سکونت در دوران پارینه سنگی را در کنار آبهای پهناور ازرق نشان می دهد. انسان دوره پارینه سنگی در اردن شواهدی از معماری به جا نگذاشته است و هنوز اسکلت هیچ انسانی از این دوران یافت نشده است. هرچند باستان شناسان از این دوره ابزارهایی نظیر سنگ چخماق و تبر دست ساز با سنگ بازالت، چاقو و ادوات تراش دادن یافته اند. انسان باستان همچنین سرنخی از ماهیت وجود خود در دوران پارینه سنگی و ادامه آن در دوران نوسنگی و دورههای مس و سنگ به جا گذاشته است. (1)
برخی از قدیمیترین شهرک سازیها در تاریخ بشر که به 8000 ق.م بازمیگردد در اردن یافت شده است. همچنین اردن بخشی از هلال حاصلخیز[1] باستانی است که از مرزهای جنوبی فلسطین، شمال رود فرات، اطراف رود فرات و دجله تا خلیج فارس کشیده شده است. این منطقه شاهد حضور شهرهای یونانی که نام آنها دکا پلیس[2] یا ده شهر بوده است، میباشد که در دوره رومیان از مرزهای شرقی محافظت می کرده اند.
در عصر نوسنگی (8500 - 4500 ق م) سه تغییر عمده در سرزمینی که هم اکنون با نام اردن شناخته میشود، رخ داده است. (2) اول این که مردم به صورت جمعی در روستاهای کوچک سکنی گزیدند و این یعنی افزوده شدن منابع جدید غذایی همچون: حبوبات، نخود و عدس پرورشی و توسعه روش های جدید و معمول گله داری بز و تغییر عادات غذایی مردم عصر نوسنگی! دومین تغییر اساسی در الگوهای زندگی، یکجا نشینی با تغییر آب و هوایی بیابان شرقی صورت گرفت. این ناحیه گرم تر و خشک تر شد تا به تدریج و طی سالیان طولانی تبدیل به منطقه ای غیر قابل سکنی گردید. دراین عصر شاهد حومه اردن و برخی از مهم ترین نقاط مانند طبقات فهل (در دره اردن) بیضاء (شمال پترا)، عین غزال (حومه شمالی امان) و جریکو (در دره اردن) هستیم. این شهرکها «مگا سایت» نامیده می شوند، به این دلیل که این منطقه بسیار وسیع بوده، بین 10 تا 15 هکتار، نزدیک به دو برابر بزرگ تر از شهرک های دیگر عصر نوسنگی.
ناحیه حد فاصل بیابان شرقی و منطقه «سان» در غرب، بازماندة همان تغییر در آب و هوای منطقه پخشاب است. باور رایج براین است که این اتفاق حدود 5500 تا 6500 سال قبل از میلاد مسیح رخ داده است.
سومین و مهمترین پیشرفت آخرین ادوار عصر نوسنگی که به 4500 تا 5500 سال قبل از میلاد برمیگردد، ساخت ظروف سفالین است. هر چند در اکتشافات قبل از این هم وجود تلاشهایی برای ساخت ظروف سفالین به اثبات رسیده، اما در آخرین ادوار نوسنگی مردم به طور سازمان یافته شروع به ساخت ظروف سفالین از گل رس کردند. این احتمال وجود دارد که نحوه ساخت ظروف سفالین توسط افراد ماهری که از تمدنهای بدوی شمال شرق مزوپوتامیا (عراق کنونی) آمده اند به این مناطق منتقل شده باشد.
گسترده ترین مکان به جا مانده از عصر نوسنگی در اردن در عین الغزه قرار گرفته است و شامل شمار زیادی از ساختمان هاست که به سه حوزه مجزا تقسیم شده اند. ساختمان های مستطیل با چندین اتاق که بعضی از آنها دارای سقفهایی گچ اندود شده اند. برج سنگی و دیوارهای یافت شده در جریکو حاکی از آن است که امر دفاع، موضوعی مهم برای روستاییان عصر نوسنگی بوده است.
به نظر میرسد مردم عصر نوسنگی همانند اجداد خود نیایش و عبادت میکرده اند. در ارتباط با این موضوع باستان شناسان جمجمههایی پوشیده از خمیر که در قسمت چشمها به همراه قیر طبیعی بودند را در قسمت هایی از اردن واقع در عین الغزه و بیدها و فلسطین و سوریه کشف کرده اند. باستان شناسان کار بازیافت مجسمه ای را به پایان رسانده اند که ممکن است قدیمی ترین مجسمه در جهان باشد. این اثر باستانی کشف شده در عین الغزه احتمالاً حدود هشت هزار سال قدمت دارد. این مجسمه که ارتفاعش بالغ بر یک متر است، مربوط به زنی است با چشمانی بسیار بزرگ و دستهایی لاغر و زانوهایی برآمده و انگشتانی که به دقت نقاشی شده اند. (3)
در فاصله سالهای 4000 - 6000 ق.م تغییرات آب وهوا منجر به تغییرات اقتصادی شد. در این دورةرموکیان از کشاورزی در زمینهای خشک به پرورش دام نظیر گوسفند و بز پرداختند. تولید گندم و جو به مناطقی که بارش باران بیشتری داشت یا در دره رودخانهها محدود شد.(4)
سپس شاهد استفاده از مس و ابزار برنز و همچنین سنگ در طی سالهای 3100 - 4500 ق.م می باشیم. (5) در این دوران مس برای اولین بار ذوب شد و ازآن برای ساختن تبرها، نوک تیرها و نیزهها و همچنین ابزار آتش زنه استفاده گردید و این روش تا مدتها ادامه پیدا کرد. مردم در این دوره کمتر به شکار وابسته بودند و در عوض بیشتر به پرورش گوسفند و بز و کشت گندم و گاهی خرما، زیتون و عدس میپرداختند. شیوه زندگی مردم در اکثر نقاط تفاوت چندانی با هم نداشت. (6)
در حدود 3200 سال قبل از میلاد، اردن به تدریج دارای مؤلفههای شهرنشینی شد. اماکن زیادی در عصر آغازین برنز (1950 - 3200 ق م) در بسیاری از مناطق اردن اعم از دره اردن و مناطق مرتفع ترتأسیس شدند. بسیاری از روستاها با استحکامات دفاعی برای حفاظت ساکنان از غارت و چپاولِ بادیه نشین هایی که هنوز در برخی مناطق ساکن بودند در این دوره بنا گردید.آب به وسیله کانال از مکانی به مکانی دیگر منتقل میشد و حتی اقدامات لازم برای جلوگیری از آسیب زمین لرزهها و سیلها صورت میگرفت.
در این دوره تغییرات جالبی در آیینهای خاک سپاری و تدفین به وجود آمد. باستان شناسان در منطقه «باب الذرا» که مکانی حفاظت شده در وادی عرب است، بالغ بر 20 هزار قبر استوانه شکل را با حجرههای متعدد کشف کرده اند و گفته می شود که این قبور، اجساد 20 هزار تن را در خود جای داده اند. همچنین مقبرههایی از گل و آجر وجود دارند که مدفن استخوانهای انسانی، دیگها، جواهرات و سلاحهای جنگی اند. صدها ساختمان سنگی حفر شده در دل کوههای اردن به عصر اکتشافات مس و عصر آغازین برنز متعلق اند. این احتمال وجود دارد که ساختمانهای سنگی بقایایی از افراد تازه وارد از شمال باشند که همراه خود سنت های خاک سپاری متفاوتی را به این ناحیه آورده اند.
در این دوره پیشرفتهای شگفتی در تمدن شهرنشینی در مصر و بین النهرین (یعنی مکانی که تاریخ نگارش در آن به 3000 ق م میرسد) به وجود آمده است. هر چند نوشتار در اردن، فلسطین و سوریه تا هزار سال بعد از آن هم مرسوم نبود، اما یافتههای باستان شناسی نشان دهنده رابطه تجاری اردن با مصر و بین النهرین هستند.
بین سال های 2300 تا 1950 ق .م، بسیاری از شهرهای مستحکم بنا شده در بالای تپهها به دلیل ترجیح مردم برای زندگی در روستاهای کوچک و شیوه زندگی شبانی مطرود ماندند. اگرچه هیچ اتفاق نظری در مورد چرایی چنین ترجیحی وجود ندارد، ولی احتمالاً تلفیقی از تغییرات آب و هوایی و سیاسی باعث پایان زند گی شهرنشینی در این دوره بوده است. (7)
در عصر میانی برنز (1550 - 1950 ق.م) مردم شروع به حرکت به سوی مناطق وسیع تری از خاورمیانه کردند. تجارت بین مصر، سوریه، عربستان، فلسطین و اردن ادامه مییابد و به گسترش تمدن و تکنولوژی میانجامد. ساخت فلز برنز از مس و قلع به ساخت تبرها، چاقوها و سایر وسایل و سلاحهای محکم تر و با دوام تر منتهی میشود. به نظر می رسد در این دوره جامعههایی بزرگ و مجزا در قسمت های شمالی و مرکزی اردن به وجود آمده اند در حالی که در جنوب قبایل عشایری و مردم بادیه نشینی که به نام شاسو شناخته میشدند، پراکنده بودند. استحکامات جدید و متفاوتی در مناطقی همچون قلعه نظامیامّان، ایربد و طبقات فحل به چشم می خورند. شهرها به وسیله برج و باروهایی از دیوارهای خاکی که شیب آنها با ساروج پوشانده شده بود، احاطه شده بودند. این پوشش باعث لغزندگی سطح شیبدار میشد و بالا کشیدن از آنها را دشوار میساخت. (8)
باستان شناسان عموماً پایان عصر میانی برنز را حدود 1550 ق.م می دانند. تعدادی از شهرهای عصر میانی برنز در کنعان و اردن در این دوره نابود شدند. دوره پایانی اسرارآمیز برنز (حدود 1200 ق.م) با سقوط بسیاری از پادشاهان خاور نزدیک و مدیترانه همراه است. گفته می شود که علت بسیاری از ویرانیها در شهرهایی همچون اردن، سوریه و فلسطین غارتگران و دزدان دریایی بودند. احتمالاً یک گروه از این دزدان دریایی، فلسطینیها بودند که در مناطق ساحل جنوبی فلسطین سکنی گزیدند و نام خویش را بدان نهادند. اسرائیلیها نیز دلیل دیگر نابودی در فلسطین در عصر پایانی برنز بوده اند. آنها شهرهایی همچون آریها، آی و حازور را نابود ساختند. (9)
منطقه امان در عصر آهن (330 ق.م تا 1200 ق.م) از نظر آبادانی بسیار مشهور بود و این دوره به خاطر استفاده از چرخ در صنعت كوزه گری با دیگر دورهها تمایز یافت. در این عصر، منطقه با تحولاتی در به كارگیری آهن در صنعت اسلحه و لوازم خانگی مواجه شد. كوه القلعه در عمان مقر پایتخت امونیها قرار گرفت و این در حالی است كه همچنان بقایای قصرهای امونیها در كوه القلعه وجود دارد كه از آن جمله می توان دیوارهای الاسوار و الآبار المحفوره در الصخر الجیری را نام برد.
امونی ها حكومتشان را در حدود سال 1250 ق.م تأسیس كردند و زندگی چادر نشینی خود را از آنجا آغاز كردند، آنان حكومتی قوی داشتند كه امتداد مرزشان از الموجب در جنوب تا سیل الزرقا در شمال و از الصحرا در شرق تا رود اردن تا غرب امتداد داشت.
به حكم موقعیت جغرافیایی و استراتژیكی امان، تجاوزگران زیادی به این كشور طمع كردند و سرزمین امونیها با تهاجم و كشتار زیادی مواجه شد. اما در گذر زمان زخم های خود را درمان كرد و بازسازی شهرهای خود را از سرگرفت. آخرین پادشاهی كه بر مسند حكومت امونی ها نشست «طوبیا الامونی» بود که نامش با آثار «عراق الامیر» و «قصر العبد» در وادی الیسیر همراه است. در كوه القلعه چهار مجسمه از پادشاهان امونی یافت شده كه به قرن هشتم قبل از میلاد برمی گردد. مجسمههای دیگری در مناطق پیرامونی امان مانند خربة الحجاز، أبوعلندة و عرجان یافت شده است.
اردن باستان در عصر آهن به چهار ایالت اِدوم[3]در جنوب، موآب[4]در اردن مرکزی، رَبوث اَمون[5]در ناحیه کوهستانی شمالی(10) و باشان تقسیم میشود که هر ایالت و مردمانش به اسم آن منطقه نامیده می شدند، مثلاً «اِدومی ها» به اِدوم، «مؤابی ها» به مؤاب و «جشونی ها» به جشون منسوب بودند و امونیها نسبتشان به خدای امون می رسید که اکنون امان نامیده میشود. «باشانیها» نیز به باشان (بیسان کنونی) منسوب بودند ولی «انباطی ها» به نام مكانی منسوب نیستند. قبایل عربی كه نام برده شد از جزیرة العرب به سوی اردن مهاجرت كردند و در سرزمین اردن اقامت گزیدند و هر كدام از آنها سرزمینی را موطن خود قرار دادند كه از سوی دیگری به وسیله آثار طبیعی جدا می شد با این حال روابطشان با یكدیگر دوستانه بود. این قبایل در حدود 2000 سال قبل از میلاد در اردن ظاهر شدند. «ادومی ها» پایتخت خود را «بصیرا» انتخاب كردند كه هم اكنون در استان «طفیله» واقع شده است و «مؤابی ها» پایتخت خود را «دیبون» شمال وادی الموجب قرار دادند که در زمان پادشاهی «میشع» به قبر حارسة (الكرك) انتقال یافت. مهم ترین خداوندگار در نزد آنها «لكموش» بود و بزرگ ترین پادشاه از میان پادشاهانشان «میشع» بود كه پیروزیها و دستاوردهای او بر روی سنگی در ذیبان نگاشته شده است. این سرزمین پس از جنگهای فراوان این به دست آشوریها و بابلیها اشغال شد و سرزمین مؤاب بةكی از ولایات بابل در زمان بخت النصر تبدیل گردید.
باشان با ورود قبایل عبری تحت فرمان موسی و یوشع که در اوایل عصر آهن در دو طرف رود اردن ساکن شدند (حدود 1200 ق.م) ناپدید شد. هنگامیکه قبایل عبری تحت سلطه سلطان سائول[6] (حدود 1025 ق.م) بودند، بسیاری از آثار تاریخ باستان این منطقه به واسطه درگیریهای بین اسرائیل و ایالات ربوث آمون، موآب و ادوم اردن به وجود آمد. (11) پادشاهی داود و سلیمان نیز مربوط به همین دوران است که حکایت از قسمت اعظم متن عهد عتیق دارد، گرچه شواهد باستان شناسی اندکی بر تأیید آن موجود است. (928-1004ق م) (12) اسرائیلی ها که اجازه عبور ازپادشاهی ادوم را به دست نیاورده بودند، ناچار آنجا را دور زده و به مرزهای اموریه در نزدیکی مادبا رسیدند، اما پادشاه آنجا صهیون، نیز به دلیل عدم اعتماد و ملاحظات اقتصادی چون کمبود آب و غذا اجازه عبور از سرزمینشان را نپذیرفت که در نهایت به جنگ و اشغال توسط اسرائیلی ها انجامید. (13) پس از آن به سوی پادشاهی مواب حرکت کرده و بر قبایل متحد شده عرب حجاز که در آنجا سکنی داشتند فائق آمدند. (14) به این ترتیب پادشاهی واحد آنها در سال 1000 ق.م در آنجا با پادشاهی سائول و داود پا گرفت و با مرگ سلیمان در سال 922 ق. م به دو بخش در جنوب و شمال تقسیم شد: اسرائیل در شمال و یهودا در جنوب. تقسیم قدرت اسرائیلیها به علاوه سلطه مصر براسرائیل در سالهای بعد برای حکومتهای مستقر در اردن خبر خوبی بود و به پیشرفتهای شهرنشینی در آنجا کمک شایانی کرد. ادومیها جنوب اردن را به تصرف درآوردند و بصیرا را پایتخت خود کردند و با مهارتی که در معادن مس و ذوب آن داشتند پترا و عقبه را معماری کردند.(15) موابیها نیز بر اسرائیلیها پیروز شدند و در مرکز اردن ساکن گردیدند و شهرهای کرک و ذبیان را پایتخت ساختند. امونیها نیز در همان اوان به کامیابیهای تجاری و کشاورزی رسیدند. پایتخت اردن کنونی امان امروز به نام این قوم خوانده میشود.
ثروت حکومتهای ادوم و مواب و اَمون آنان را هدف خوبی برای همسایگانی چون آشوریان در مزوپوتامیا (عراق کنونی) و آرامیها در سوریه قرار داد که در نهایت با شکست آرامیها از آنِ آشوریان گردید. ادوم و مواب و امون استقلال خود را از آشوریان خریدند. (16)
درحالی که تاریخ محلی بین پادشاهیهای کوچک در فلسطین و اردن شکل میگرفت، قدرتهای بزرگ روز، مصر و رقبای شرقی آن هیتیها، آشوریان و بعدها بابلیها این منطقه را به عنوان قلمرو خود اعلام کردند. مصر معمولاً قادر به کنترل کشورهای فلسطین و اردن تحت سلطه خود بوده که کتیبههای متعدد و نامههای موجود در مصر و اردن این موضوع را تصدیق میکند. مصر در ابتدا تسلط خود را بر آشوریانی از دست داد که بین سال های 720-853 ق.م توانستند سوریه، لبنان، فلسطین و اردن را فتح کنند. آشوریان قادر به تحت تسلط درآوردن قبایل سرکش عرب بادیه نشین در صحرای سوریه نبودند، اما توانستند خود را در دشتهای بزرگ در امتداد حاشیه شمالی صحرا مستقر و تثبیت کنند. آشوریان امپراتوری خود را در سال 612 ق.م به بابلیان واگذارکردند. در آن زمان بابلیها رقبای اصلی مصر برای به سلطه گرفتن فلسطین و اردن بودند. بابلیها در سال 588 ق.م مناطق بسیاری را فتح کردند و پادشاهی یهودا را برانداختند و تعداد زیادی از مردم محلی را به بردگی گرفتند.
هر دو قدرت مصر و بابل در سال 539 ق.م از ایران شکست خوردند؛ کوروش کبیر بابل و سپس فرزندش کمبوجیه در سال 530 ق.م مصر را تصرف کرد و تمام سرزمینهای مدیترانه شرقی را با سرزمین فارسی زبان ایران ادغام کرد. ایرانیان اجازه بازسازی بیت المقدس (اورشلیم) و معبد یهودی را دادند، اما سلسلةهودی بنا شده ضعیف و تحت نظر ساتراپ (فرماندار) که توسط پادشاه ایران انتخاب شده بود، باقی ماندند. در اردن، قبایل بدوی مانند نبطیها[7] از شبه جزیره عربستان قادر به نفوذ به مناطق مسکونی و تثبیت خود در میان جمعیتهای قدیمی تر مانند ادومی ها[8] بودند. (17)
امپراتوری ایران در سال 333 ق.م توسط اسکندر فتح شد، وی قادر به متحد کردن تمام مدیترانه شرقی، از یونان تا مصر و از شرق تا رود سند بود. در دوران اسکندر فرهنگ یونانی در مناطق تحت سلطه او گسترس یافت. اسکندر در سال 323 ق.م در بابل درگذشت و امپراتوری وی خُرد و در میان سردارانش تقسیم شد. میان سرداران درگیری بالا گرفت و در نهایت سوریه تحت سلطه سلوکیان قرار گرفت و مصر به همراه فلسطین و اردن تحت فرمانروایی بطلمیوس به مهم ترین مناطق تبدیل شد و دو کشور اخیر تحت فشار رقبای بزرگ خود قرار گرفتند. (18) در حالی که تمدن نبطیان که پیش از غلبه اسکندر سر برآورده بود به طور کامل در جنوب اردن مستقر بود (19)، در شمال این کشور حدود 50 هزار سرباز یونانی در دکا پلیس سکنی گزیدند. این اتفاق در سال 301 ق.م در دوران سلوکوس اول نیکاتور[9] با هدف یونانی گرایی منطقه رخ داد. برخی از شهرهای دکا پلیس مکانهایی باستانی بودند - مانند ربوث آمون - که به فیلادلفیا تغییر نام داد و برخی توسط سربازهای یونانی بنا نهاده شد از جمله آبیلا[10] و جرش[11] (20) و هم چنین ام قیس. (21)
در حالی که سوریه و مصر برای سلطه بر منطقه مبارزه میکردند، دولتهای محلی به جانبداری از قدرت های محلی برخاستند. بخشی از فلسطین که در کنار رود اردن واقع است، مربوط بههازمنی ها[12] در سال 142 ق.م از تسلط سوریه خارج شدند و به برکت مصر بطلمیوسی آزاد ماندند. نبطیان اردن برای قرار نگرفتن تحت سلطه هیچ یک از دو قدرت، از موقعیت بهتری برخوردار بودند. (22) به نظر می رسد نبطیان قبایل و عشایری هستند که در حدود قرن 600 ق .م به تدریج از عربستان (23) یا از یمن (24) مهاجرت کرده اند. پس از گذشت مدتها زندگی عشایری را رها کرده و در مناطق جنوبی اردن سکنی گزیدند. مورخان درباره ریشه این کلمه متفق نیستند برخی برآنند که این نام از نسل نبایوط پسر بزرگ اسماعیل پیامبر گرفته شده و نام سرزمین و منطقه ای نیست و روایت میشود كه آنها به وسیله بخت النصر در قرن ششم قبل از میلاد هنگام آزاد سازی فلسطین ازسلطه عراق آمدند و در پترا ساكن شدند. (25) سرزمین عربی ای كه در آغاز حاكم و سپس نابود شد؛ میتوان گفت همان سرزمین انباط است كه در شمال جزیرة العرب بر سر راه بخور تجاری كه از اقیانوس هند تا بنادر فلسطین و سوریه و مرزهای آنها كه به مرز سرزمین اردنهاشمی كه هم اكنون قرار دارد می رسد، امتداد یافته است. (26)
سرزمین انباط از قرن ها قبل از میلاد پا گرفت و تا پایان قرن اول، به شكل مشخص در سال 106 م ادامه داشت و از سرزمین های صخره ای و سنگی در اغلب مناطق تشكیل شده است و در آن جا كوهها و درهها و بعضی از مناطق یا سرزمین های حاصلخیزی وجود دارد كه آب به وفور یافت میشود كه زندگی را برای مردم آسان و كشاورزی را امكان پذیر می كند. (27)
«البترا» یا همان پترا ولایت اصلی یا پایتختی به شمار می رود كه بر هر كوه مقدسی اشاره دارد كه صعود كردن به آن با سختی صورت می گیرد و معنای آن در زبان عربی «صخره» یا «سنگ» است و عرب بر آن اسم «كتیبه» اطلاق می كند و امروزه در وادی موسی قرار دارد. اما بقیه شهرها یا ولایات در سرزمین انباط سرزمینهای صخره ای بودند که در بعضی نواحی خاک حاصلخیز و آب فراوان داشتند. چنین به نظر میرسد که انباط دارای پیشرفته ترین تمدن و فرهنگ در دوران باستان در اردن باشند. پایتخت آنان شهر افسانه ای پترا بود که در حال حاضر مشهورترین قطب گردشگری در اردن است که امروزه در «وادی موسی» قرار دارد. (28) ساکنین پترا قبل از رسیدن نبطی ها، ادومیها بودند که ساختمانها و معابد و گورستانهای خود را با کندن سنگ کوهها میساختند. نبطیها با بنا نهادن امپراطوری خود در بیابان خشک و سوزان اهمیتی ویژه برای نگهداری آب قائل بودند. آنها مهندسین بسیار ماهر آب بودند که زمینهای خود را با نظام گسترده ای از سدها، کانال ها و دریاچه ها آبیاری می کردند. (29) بقیة شهرها در سرزمین انباط عبارت اند از: «الحجر» یا «مدائن صالح» و «ام الجمال» که از سنگ های سیاه آتشفشانی ساخته شده است. (30)
هم اکنون نیز ما اطلاعات چندانی از جامعه نبطی ها در دست نداریم و اکثر آنچه که امروز از فرهنگ نبطی ها در اختیار ماست حاصل نوشته تاریخ نویس یونان «استرابو» است. نوشته های او حاکی از آن است که جامعة نبطی ها توسط خانواده سلطنتی اداره می شد، هر چند روح دموکراسی بر جامعة آنها حاکم بوده است. بنا بر آنچه او نقل کرده است در جامعة نبطی ها هیچ برده ای وجود نداشت و کارها بین همة افراد تقسیم می شد. (31) منابع دیگر حاکی از وجود جامعه طبقاتی میان انباط است. (32) نبطی ها در معابد خدایگان را پرستش می کردند که اصلی ترین آنها «دوشارا» (33) یا ذوالشری (34) خدای خورشید و الهة «الاط» بود. رابل دوم آخرین پادشاه نبطیها با رومی ها توافق کرد که اگر آنها تا زمانی که او زنده است به آنجا حمله نکنند بعد از مرگ او انباط در اختیار آنها قرار داده شود. (35)
پادشاه حارث[13] یا آرتاس سوم[14] قدرت نبطیان را گسترش داد، حتی توانست شهر دمشق را نیز تسخیر کند و از درگیریهای قدرتهای بزرگ سود برد. در سال 68 ق.م روم برای حل و فصل مناقشه بین سوریه و مصر آنها را مجبور به صلح کرد. در حالی که سلسلههای محلی میتوانستند تاج و تخت خود را حداقل برای مدت کوتاهی حفظ کنند، کشور روم آنها را به عنوان قلمرو روم و تحت نظارت و فرمانروایی خود اعلام کرد.
نبطیان همچنان قادر به حفظ استقلال خود بودند، قوانین آرتاس چهارم (9 ق.م - 40 م) نشانه ای از ثروت و قدرت بالای نبطیان بود. آنها توانستند تجارت بین یمن و دریای مدیترانه در زمینه تهیه شتر و مربی آن را تحت نظارت خود قرار دهند. بازرگانان نبطی روابط تجاری خود را وسعت بخشیدند، حدود یک چهارم تجارت لوکس روم از جمله ابریشم، ادویه جات، ترشی جات را بازرگانان نبطی انجام میدادند.
در نهایت ثروت نبطیان باعث انحطاط آنها شد. روم نمیتوانست اجازه دهد کةک پادشاهی کوچک استقلال یافته به مرزهایش نزدیک شده و جنسهای لوکس برای امپراتوری جابه جا کند. هنگامیکه مسیرهای تجاری از دریای سرخ و شرق عربستان، به خلیج فارس و سراسر صحرای سوریه ، دمشق و عراق منتقل شد، نبطیان ضعیف شدند. شهرهایهاترا[15] در عراق و تدمور[16] یا پالمیرا در سوریه شاهد بسیاری از تجارتهای نبطیان بوده است.(36)
2-2 تاریخ دوره میانه
ظهور مسیح در زمانی رخ میدهد که انباط همچنان به پادشاهی آرتاس چهارم بر اردن حاکم اند و حکومت آنان تا سال 324 م ادامه مییابد. به این ترتیب که در سال 106 میلادی امپراطور روم، تراژان[17]، پادشاهی نبطیان را به عنوان استان عربی تحت کنترل روم، در شهر پترا ضمیمه قلمرو خود اعلام میکند. این دوران اوج قدرت و ثروت انباط به شمار میرود.(37)
روم که از سال 64 ق.م سوریه و فلسطین و بخشی از اردن را در اشغال دارد به تدریج دامنه سلطه خود را پس از ظهور مسیح گسترش داده و تا 400 سال حکمرانی می کند. دوران بیزانس یا حاکمیت روم شرقی از زمانی آغاز می شود که کنستانتین اول (313 م) استانبول را پایتخت روم شرقی قرار می دهد. او کلیساها را به رسمیت می شناسد و به عنوان مکان های مذهبی ترویج می کند. همزمان با گسترش دین مسیح کلیساهای بزرگ وکوچک در اغلب نواحی اردن بنا نهاده می شود. دوره امپراتور ژوستینیان (65-527 م) اوج رشد کلیساهاست. در این دوران تعداد ساکنان در این منطقه به صورت چشمگیری افزایش مییابد و مسیحیت به دینی مورد قبول در این منطقه تبدیل می گردد. (38) در ادامه این دوره نبطیان دولت خود را كه پایتخت آن پترا بود، به سوی شمال گسترش دادند و مدتی زیر سلطه روم (43 ق.م ـ324 م) و سپس بیزانس (324 م ـ640 م) حكمرانی كردند. (39)
جابه جایی مسیرهای تجاری شمال به پالمیرا (تدمور)، در قرن سوم و بروز چندین زمین لرزه شدید در قرون چهارم تا ششم میلادی و افزایش تنش و جنگ بین روم / بیزانس و ایران باعث نابودی اقتصاد منطقه شد و قبایل بدوی عرب اجازه پیدا کردند داخل قلمرو روم شرقی در اردن، سوریه و عراق ساکن شوند. (40)
در اوایل قرن چهارم میلادی قبیله بنی غسان وارد سوریه شد و تبدیل به دولت دست نشاندة رومی ها گردید و به آنها در جنگ با ایرانیان کمک فراوان کرد. در سال 529 میلادی رهبر غسانی حارث بن جبله به عنوان قانونگذار توسط امپراتور ژوستینیان منصوب شد. در سال 541 میلادی زمانی که ژنرال رم شرقی، بیلساریوس به بین النهرین لشکرکشی کرد، اعراب وارد ارتش وی شدند. پس از حارث در580 میلادی منذر بن حارث توسط امپراتور روم شرقی در طبریه به عنوان پادشاه اعراب تاج گذاری کرد. (41) در سال 542 میلادی بیماری طاعون بیشتر مناطق اردن را فرا گرفت و در ادامه ساسانیان در سال 614 م توانستند باقی مناطق را اشغال کنند. ساسانیان اردن، فلسطین، و سوریه را به مدت 15 سال اشغال کردند تا اینکه امپراطور هرقل با تمامیسپاهیانش در سال 629 م به منطقه بازگشت. (42)
در نهایت در 629 میلادی جبلة بن ایهم غساسنه از طرف هرقل با عنوان پادشاه اعراب تاج بر سر نهاد. به این ترتیب غسانیان كه اعراب مسیحی كوچ كرده از یمن و وفادار به بیزانس بودند، تا ظهور اسلام و مدتها پس از آن بر این مناطق حكومت كردند. (43) در همین سال و سال بعد از آن پیامبر اسلام گروه اعزامیخود را به شمال حجاز فرستاد و معاهداتی با رهبران مسیحی عقبه و رهبران یهودی مقنا، عذره و جربا در اردن جنوبی منعقد کرد. علاوه بر این قبایل بادیه نشین از بنی عذره و بیلی به اسلام گرویدند. فرمانده مسلمانان - خالد بن ولید واحه جوف را که تحت سلطه غسانیان بود تصرف کرد و والی آن نیز به اسلام گروید. (44)
اردن برای مسلمانان، دروازه شام به شمار میآمد. از این رو مسلمانان حملاتشان را بر بلاد شام ادامه دادند و لشکریانی برای فتح سرزمینهایی از جمله اردن و فلسطین و دمشق و قنسرین حرکت کردند. ابو عبیدة بن جراح به رغم تلاش های بیزانس برای بازگرداندن سیطره خود بر منطقه توانست در سال 624 م بر بصری در مرز شام شرقی تسلط یابد. شکست روم در اجنادین خشم هرقل را برانگیخت و او را برای ارسال لشگر برای بازپس گیری آن جا تحریک کرد. سپاهیان هرقل از رود اردن عبور کردند و در رود یرموک با سپاه مسلمانان رو به رو شدند. جنگ سختی بین دو طرف درگرفت که به جنگ یرموک معروف شد و با شکست سخت حکومت بیزانس به پایان رسید. (626م)
بعد از شکست در جنگ، حکومت بیزانس بسیاری از سرزمینهای شرق رود اردن را از دست داد و سپس دمشق تسلیم شد. شهرهای بیزانس در شام به دنبال هم سقوط کردند و بعد از آنها قدس، انطاکیه و سوریه شمالی به صورت یکجا به دست مسلمانان فتح شدند.
مسلمانان در سال 635 م به شام تاختند و بخشهایی از اردن و شامات را تصرف كردند. (45) اما بخشهایی همچنان در استیلای رومیان ماند و سرانجام در نبرد فحل (15ق، 637 م) به طور كامل فتح شد. (46) عمربن خطاب سرزمینهای تازه فتح شده را به چهار منطقه نظامیتقسیم کرد: فلسطین، اردن، دمشق و حمص. (47) از این منطقه در كتابهای تاریخی با نام جند الاردن یاد شده است. (48)
معاویه که در زمان خلیفه دوم در سال 640 م به عنوان والی شام تعیین شده بود، در زمان خلیفه سوم هم والی شام باقی ماند. بعد از کشته شدن عثمان، علی بن ابی طالب به عنوان خلیفه مسلمین انتخاب شد اما در این زمان معاویه از بیعت با او سرباز زد و جنگهایی بین دو گروه در گرفت تا اینکه علی بن ابی طالب به شهادت رسید و مردم با حسن بن علی بیعت کردند و او به نفع معاویه از خلافت کناره گیری کرد.در سال 661 میلادی معاویة بن ابی سفیان حکومت اموی را تأسیس کرد و دمشق را به عنوان پایتخت خود قرار داد و در این زمان اردن به خاطر نزدیکی به پایتخت حکومت اسلامیو بهره مندی اش از موقعیت جغرافیایی متمایز، تبدیل به گذرگاه حاجیانی شد که از سرزمینهای مقدس (مکه و مدینه) دور بودند. (94)
اموی ها تا سقوط حکومتشان در سال 749 م به دست ابی عباس ملقب به سفاح در آن جا باقی ماندند. اولین کاری که ابوعباس انجام داد این بود که مقر خلافت را از دمشق به بغداد منتقل کرد و با انتقال پایتخت خلافت به بغداد، موقعیت اردن در مقایسه با خلافت پیشین به شکلی حاشیه ای تقلیل یافت. (50) علیرغم این رخداد و زلزله شدیدی که در سال 747 م منطقه را به نابودی می کشاند، شواهد باستان شناسی حاکی از رشد جمعیت منطقه است. (51) اردن تا سال 968 میلادی تحت سلطه عباسیان بود.
دو قرن دهم و یازدهم با افزایش نفوذ فاطمی ها که بر مصر حکومت می کردند همراه شد تا این که توانستند در سال 969 م بر اردن وفلسطین دست یابند. (52)
فی الجمله اردن تا آغاز قرن سیزدهم دردست حاکمان سلجوقی بود. در آغاز قرن سیزدهم میلادی، بلاد شام با حملات سنگین صلیبیها مواجه شد که اردن را به میان آتش برافروخته شده از جنگ سوق داد. «بالدوین اول» از قلعههای اردن که در واقع ستون فقرات اردن شناخته میشد، به هدف حمایت از راههای منجر به قدس عبور کرد و سپس سوریه و مصر را تحت سیطره خود قرار داد. صلاح الدین ایوبی در سال 1187 میلادی، بعد از آنکه صلیبی ها را در جنگ «حطین» شکست داد انها را از قدس خارج کرد و اردن را نیز از سیطره خارجی خلاص کرد. (53)
اردن در دوره ایوبی و مملوکی به شکوفایی رسید، با مصر و سوریه متحد شد و جایگاه ویژه ای در بین همسایگان خود به دست آورد. سپس به بازسازی دژها و قلعهها و راههای خود پرداخت تا دوباره حاجیان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدینه برسند و همچنین برای رونق راه تجارت و ارتباطات با دیگر سرزمینها به بازسازیهایی دست زد. سپس منطقه با هجوم جدیدی به وسیله تاتار در سال 1401 م مواجه شد و منجر به ضعیف شدن حکومتها و انتشار بیماری در مناطق مختلف شد که به ضعف تمام منطقه منجر شد. طولی نکشید که ترکهای عثمانی، ممالیک را در سال 1516م در جنگ مرج دابق شکست دادند و به این ترتیب اردن جزئی از حکومت عثمانی شد که به مدت 400 سال ادامه داشت. (54) به این ترتیب سرزمین های عربی به صورت مستقیم تحت سیطره حکومت عثمانی قرار گرفتند و تنها سوریه به صورت خودگردان اداره می شد.
«سلطان سلیم» والی ای برای آنجا به نام «جان بردی الغزالی» تعیین کرد ولی پس از مرگ سلطان سلیم، وی خود را والی بلاد شام و مستقل از حکومت عثمانی اعلام کرد. عثمانی ها سپاهی به سوی او روانه کردند ولی نتوانستند بر او دست یابند تا اینکه در سال 1521 م تسلیم و اعدام شد. به این ترتیب دوباره بلاد شام زیر نظر والیان عثمانی و به صورت مستقیم تحت سیطره باب العالی قرار گرفت.
حکومت عثمانی بلاد شام را به سه ولایت تقسیم کرد که عبارت بود از: دمشق، حلب و طرابلس. اردن زیر مجموعه دمشق قرار گرفت. محمد علی پاشا والی مصر در سال 1831 م، پسرش ابراهیم پاشا را به بلاد شام فرستاد و او در رأس قدرت قرار گرفت و توانست بر سپاه عثمانی پیروز شود و بر بلاد شام سیطره یابد. حکومت محمد علی در زمینههای مختلفی اصلاحات انجام داد و به تعلیم و سواد آموزی اهتمام ورزید و نظام مالیاتی را بازسازی کرد. با این وجود طولی نکشید که بعد از نشست طرفهایی از بریتانیا، روسیه و اتریش و حکومت عثمانی در سال 1840 م با یکدیگر و تهدید وی از سوی آنها، محمد علی در سال 1841 م به عقب نشینی دست زد و مجبور به ماندن در سودان و مصر شد. (55)
2-2-1 فرهنگ و تمدن
ویل دورانت در مقدمه اثر جاودانی خود مینویسد: تمدن تابع عواملی چند است که یا سبب تسریع در حرکت آن می شود، یا آن را از سیری که در پیش دارد بازمی دارد. او در نخستین مرحله، عامل زمین شناختی را مورد مطالعه قرار میدهد. برای مثال زلزله خیز بودن منطقه ای میتواند به نابودی آثار تمدن و پیشرفت آن منجر شود. (56) چنان که زلزله ای که در سال های 746 و 748 م به پترا وارد آمد، ساکنان پترا را وادار نمود تا به مناطق اطراف کوچ کنند. (57) و بروز چندین زمین لرزه شدید در قرون چهارم تا ششم میلادی و افزایش تنش و جنگ بین روم / بیزانس و ایران باعث نابودی اقتصاد منطقه شد. (58)
دورانت سپس شرایط جغرافیایی تمدن را مورد نظر قرار میدهد. (59) چنان که بیان شد اردن بخشی از هلال حاصلخیز باستانی است که از مرزهای جنوبی فلسطین، شمال رود فرات، اطراف رود فرات و دجله تا خلیج فارس کشیده شده است (60) از این رواز قدیمی ترین عصرها به صورت پیوسته پر از سكنه بوده است و در پی آن تمدنهای متعددی در آنجا ایجاد شده و مهاجرین اصیلی در آن استقرار پیدا كرده اند كه جوامعی با تمدن و شكوفایی در شمال، جنوب، شرق و غرب این كشور بنا نهاده اند. (61) اردن شاهد برپایی تمدنها و ساخته شدن ممالك بزرگی بوده كه بیشتر تاریخ دوران قدیم را در بر گرفته است. اَموریها در آنجا ساكن شدند كه برادران كنعانیها در اردن به شمار می رفتند و كنعانیها، سرزمین فلسطین را برای آنها برگزیدند و آن را سرزمین كنعان نام نهادند. اردن با عناوین متعددی نامیده شده است كه آنها را می توان در اسفار عهد قدیم یافت. (62) همچنان که در 6000 - 6800 ق.م مردم البیضاء - زمینی وسیع واقع در جنوب اردن - هنگامیکه شرایط آب و هوا عوض شد و کشت محصولاتی نظیر گندم و جو بسیار سخت شد، زمین را رها کردند. (63)
در نظر دورانت اهمیت عوامل و اوضاع و احوال اقتصادی بیشتر است... وقتی فرهنگ عمومیبه حد معینی برسد، فکر کشاورزی تولید میشود و تنها تمدن است که انسان را به فکر ایجاد می اندازد. (64) شواهد باستان شناسی در 4000 - 8300 ق.م مبنی بر این که جریکو یکی از اولین مکان هایی بوده که در آن گندم یافت شده و مردم نحوه استفاده از آن را فراگرفته اند حاکی از تمدن کهن این سرزمین است همچنین وجود زمینهای بزرگ کشاورزی در اردن در4500 - 8300 ق.م که شامل «مگاسایت» - زمین های بسیار وسیع - با وسعت 10 الی 15 هکتار میشود مؤید این مهم است. (65)
نژاد در ایجاد تمدن تأثیری ندارد؛ تأثیری که نژاد در تمدن دارد این است که پیدایش آن غالباً پس از زمانی است که ریشههای نژادی مختلف با یکدیگر می آمیزند و به تدریج ملتی که به صورت نسبی حالت تجانسی دارد از آن میان بیرون میآید. (66) شاید بتوان گفت که حضور نژادهای مختلف در سرزمین اردن از نتوفیان گرفته تا نبطی ها و یونانیان و اعراب بادیه در جمله تأییدی بر این معناست.
این شرایط مادی یا زیستی، برای پیدایش تمدن ضرورت دارد، ولی شروط کافی برای تولد آن به شمار نمیرود؛ لازم است بر آنها عوامل دقیق روانی افزوده شود ، و نیز لازم است نظمیسیاسی، ولو بسیارضعیف و نزدیک به هرج و مرج برقرار گردد؛... باید مردم کم کم احساس کنند که سر هر پیچ راه زندگی، مرگ یا مالیات جدیدی در انتظار آنها کمین نکرده است. (67) برای مثال حدود و ثغور سرزمینی که اکنون اردن نام دارد در طی تاریخ پر فراز و نشیب خود تغییرات فراوانی را شاهد بوده ولی علیرغم همه اینها معمولاً به طور نسبی در امنیت به سر می برده و در کل حکومت های با ثباتی در آن استقرار یافته که آثار مدنیت به جای مانده حکایت از آن دارد.
چنان که گذشت آثار باقی مانده از دوران باستان جملگی حکایت از تمدنی غنی دارد که از کهن ترین تمدن ها به شمار می آید. بدیهی است عوامل طبیعی و جغرافیایی و مواردی که شمرده شد در بناگذاری این تمدن کهن دخیل بوده است. از آنجا که پیش تر در بخش تاریخ دوران باستان مظاهر تمدن و فرهنگ باستان به تفصیلی در خور این پژوهش بیان گردید در اینجا از بیان دوباره آن پرهیز می شود.
از این پس به تمدن و فرهنگ دوره میانه که شامل دوران سلطه رومیان و مسلمانان است می پردازیم:
آثار تمدن و فرهنگ دوره میانه بخشی در بازسازی آثار پیشینیان ساکن در اردن تجلی دارد و بخشی در اصل تعلق به دوره رومیان و بیزانس و اسلام دارد. در دوران رومیان شهرهای ده گانه (دکا پولیس) که در خلال دوران «هلنی» تشکیل شد و دارای اتحادی اقتصادی و فرهنگی و فدرالی بود، به شهرهای یونانی مانند فیلادلفیا (امان)، جراسیا (جرش)، جدرا ( أم قیس)، پلا و ارابیلا (اِربد) و شهرهای دیگری در فلسطین و جنوب سوریه پیوستند. (68) که در میان آنها به نظر می رسد جراش گسترده ترین و بزرگترین استان روم بوده است و افتخار بازدید امپراتور را دارا می باشد. به دنبال فتح نظامیبه زودی بزرگراهی ساخته میشود که جنوبی ترین بندر اردن یعنی عقبه را به شمال در شهر بصرای سوریه متصل میکند. در همین زمان در امان جراش و ام قیس (69) قلعهها و دژهای دیدبانی و خیابانهای دارای ستونهای بسیار و آمفی تئاترها ساخته میشود. به لحاظ فرهنگی در این دوره تنشی اندک در میان ساکنان که به زبان یونانی تکلم می کنند و رومیهایی که لاتین را به عنوان زبان رسمیاعلام میکنند به چشم میخورد.(70) علیرغم این اختلاف مشخصه بارز این دوره زمانی امنیت و صلح است و از این رو تحولات زیادی در زیرساخت ها اتفاق می افتد.(71)
در این زمان در شمال اردن قبایل عربی همچون غساسنه ساکن بودند که برای بیزانس ها، هم پیمانانی قوی محسوب می شدند. غساسنه 600 سال، از اوایل قرن اول میلادی تا ظهور اسلام حکومت کردند. اولین پادشاه آنها «جفنة بن عمرو» بود و حکومتشان بر بخش بزرگی از بلاد شام مانند تدمر و الرصافه در مرکز سوریه و البلقا و الکرک در اردن و تادریا ادامه داشت و پایتختشان در جابیه در جولان بود. به نظر می رسد شهر قسطل توسط حارث بن جبله غسانی (571 - 531 م) ساخته شده باشد. (72)
شاید بسیاری از آثار تمدنی که برخی از شهرهای اردن شامل آن است در دوره بیزانس ساخته شده باشد مانند مادبا، و تعدادی از کلیساهای مزیّن به کاشی کاری و گچ بریهای چشم نواز که در داخل آنها گرانبها ترین و زیبا ترین تابلوهای کاشی کاری شده جهان قرار دارد. یكی از شاخصههای پیشرفت در این دوران را می توان در سنگ فرش بسیاری از اماكن و معابد تازه ساز مشاهده كرد. جالب توجه ترین نمونههای هنر موزاییك كاری بیزانسی را می توان در مادبا مشاهده كرد. برجسته ترین آنها نقشه مشهور سرزمین مقدس در قرن ششم است كه به نام نقشه موزاییك فلسطین هم شناخته میشود. (73) که از قدیمیترین نقشههای سرزمین مقدس به خصوص سرزمین قدس است. این نقشه شامل اماکن واقع شده در بین بیبلوس (جبیل)، شمال دمشق و جنوب مصر یعنی منطقه تیبه است و از غرب به دریای مدیترانه و از شرق به امان و پترا می رسد. هم چنین فرهنگ روم شرقی در اردن در بخش موزاییک کاری، به ویژه در کلیسا را علاوه بر مادبا می توان در کوه نبو، جرش، ام رساس و پترا مشاهده کرد. (74)
دوران بیزانس یا حاکمیت روم شرقی از زمانی آغاز میشود که کنستانتین اول(313 م) استانبول را پایتخت روم شرقی قرار می دهد. او کلیساها را به رسمیت می شناسد و به عنوان مکان های مذهبی ترویج می کند. همزمان با گسترش دین مسیح کلیساهای بزرگ و کوچک در اغلب نواحی اردن بنا نهاده می شود. دورة امپراتور ژوستینیان اوج رشد کلیساهاست. معماری حاکم بر کلیساها در این دوره از نوع قصرهایی می باشد که دارای دو ردیف از ستون هایی است که سقف شبستان را بر پا نگه می دارد با محراب هایی نیم دایره. (75) در این دوران تعداد ساکنان در منطقه به صورت چشمگیری افزایش مییابد و مسیحیت به دینی مورد قبول در منطقه تبدیل میگردد. گفتنی است که پلا در اردن در قرن اول میلادی منطقه ای است که مسیحیان برای فرار از آزار و شکنجه بدان پناهنده می شوند. (76)
اردن در دوران پس از اسلام به دلیل نزدیکی به شام که پایتخت امویان است بار دیگر شاهد شکوفایی اقتصادی است. قلعه کویری قصر عمره، حلابات، قصر خرانه، قصر طوبی و مشطا مکان هایی است که در آن زمان ساخته شد. امویان لژهای زیادی جهت عیش و نوش و شکار در صحرای اردن ساختند که به حفظ روابط نزدیک با قبایل بادیه نشین در صحرای سوریه کمک میکند. شاهزادگان امیه به صحرا فرستاده میشدند تا تبدیل به عرب شایسته شوند، این رفت و آمد باعث شد تا میان این شاهزادگان و دختران شیوخ بادیه نشین ازدواج های مکرر صورت بگیرد. (77)
پس از سقوط امویان با انتقال پایتخت از دمشق به بغداد موقعیت اردن در مقایسه با خلافت پیشین به شکلی حاشیه ای تقلیل یافت. در نتیجه بسیاری از قصرها و مکانهایی که اُمویها برای شکار ساخته بودند و همچنین ساخت مکانهایی که کاروانهای تجاری و قافلههای حجاج از آن جا گذر میکردند و به سرزمینهای مقدس میرفتند، متوقف شد. (78) علیرغم این رخداد و زلزله شدیدی که در سال 747 منطقه را به نابودی می کشاند ولی شواهد باستان شناسی حاکی از رشد جمعیت منطقه است. (79)
در طی جنگهای صلیبی نیز پادشاه اورشلیم قلعههایی به نام مونترال در شوباک در جنوب اردن ساخت تا کاروان مسلمانان که بین سوریه، حجاز و مصر رفت و آمد می کنند را غارت کنند. همچنین دژها و قلعه های دیگری در جنوب اردن در جزیره فرعون در خلیج عقبه، ساخته یا بازسازی شد.
با فتح کامل اردن در دوره ایوبی و مملوکی و اتحاد با مصر و سوریه بار دیگر اردن به شکوفایی رسید و جایگاه ویژه ای در بین همسایگان خود به دست آورد. سپس به بازسازی دژها و قلعهها و راههای خود پرداخت تا دوباره حاجیان از آنجا عبور کنند و به مکه و مدینه برسند و همچنین برای رونق گرفتن راه تجارت و ارتباطات با دیگر سرزمین ها به بازسازیهایی دست زد. در این دوره در وادی اردن مکانهایی برای پاکسازی شِکَر به وسیله آب ساخته شد. (80)
بادیه شرقی اردن و مناطق کوهستانی خاورمیانه در عصرهای مختلف اسلامیآکنده از آثار تاریخی شد؛ جایی که آثار و قصرهای مستحکم و قلعهها و برجها به صورت آثار بزرگی در طول تاریخ بنا گردید، قلعه هایی که در طول زمان محلی امن برای دفاع از سرزمین اردن بودند، از آن جمله می توان قلعه الأرزق را نام برد که تاریخ ساخت آن به دوران رومی ها و عرب برمیگردد و قلعــة الربض که از برترین آثار معماری نزد مسلمانان عرب به شمار می رود و هدف از ساخت آن رصد کردن صلیبی ها از دژ کوکب الهواء و استفاده از معادن آهن در کوه های عجلون است که مغارة وردة نامیده شده است و نیز ابقای راههای تجاری با دمشق و شمال سوریه. دو قلعه الکرک و الشوبک که به دوره جنگهای صلیبی برمیگردد در مناطق کوهستانی ناهموار قرار دارند و در داخل آنها رواقها و برجها و تجهیزات جنگی وجود دارد که نمایانگر هنرهای جنگی در قرون وسطی است. همچنین قلعههای دیگری در العقبه و الحسا و القطرانه وجود دارد که نمایانگر هنرعصرهای مختلف اسلامیاست. (81)
در عهد عثمانی به طور کلی اردن به سبب کم کاریهایی که در تحول زیرساختها صورت گرفت دچار ضعف شد. در دوره عثمانی فقط ساختمانهایی ساخته میشد که دلیل دینی داشت مانند ساخت قصر القطرانه که فقط برای قافلههای حاجیان ساخته شد. یکی از مهم ترین طرحهای عمرانی در آن زمان، طرح ساخت راه آهن حجاز بود که از دمشق تا مدینه منوره ادامه داشت. این راه آهن وسیله مفیدی برای انتقال سربازان عثمانی بود و برای آذوقه رسانی در خلال جنگ جهانی اول استفاده میشد که تا قلب سرزمینهای حجاز پیش میرفت که در خلال انقلاب اعراب علیه عثمانی مورد تهاجم قرار گرفت. (82)
2-2-2 شخصیتهای تاریخی علمیفرهنگی
اردن کنونی کشوری نوپاست، بنابراین طبیعی است که یافتن شخصیت های تاریخی علمیفرهنگی کشوری به نام اردن غالباً به زمان معاصر بر می گردد که در بخش های مربوط آمده است، ولی شخصیت های تاریخی، علمی و فرهنگی اردن فی الجمله تنها راویان حدیث میباشند که در کتابهای البلدان و تاریخ دمشق آمده است؛ و ما از ذکر آنها خودداری میکنیم. برای اطلاع بیشتر به منابع پاورقیهای 84-99 مراجعه شود.
2-2-3 آثار باستانی و تاریخی
هفت تپه امان، ترکیبی دلربا از گذشته و حال است. بقایای به جا مانده از تمدن و اعصار گذشته در بازارهای امان به چشم میخورد. امان بر روی هفت تپه بنا شده که هر کدام کم و بیش همسایههای خود را معرفی میکند. امان به عنوان پایتخت باستانی و مدرن شناخته می شود و از قدیمیترین شهرهای جهان است که پیوسته در آن زندگی جریان داشته است. با حفاریهایی که در سال 1994 بر روی خانهها و برجهای این شهر صورت گرفت به این نتیجه رسیدند که بسیاری از بناها متعلق به عصر حجر میباشد، حدود 7000 سال پیش از میلاد. شواهد بسیاری از کتاب مقدس نشان میدهد که در سال 1200 ق.م تبدیل به آمونیت[18] پایتخت ربث آمون شده است.
بسیاری از مکانهای تاریخی قابل توجه امان، در بخش مرکزی شهر دیده میشوند که در پایین چهار تپه از هفت تپه امان واقع شده است. ارگ باستانی، که برجهایش در بالای شهر در بالای جبل القلعه[19] واقع شده، جای مناسبی برای شروع بازدید آثار باستانی در امان می باشد.
ارگ در محل باستانی ربث آمون واقع شده است. قابل توجه ترین بخش ارگ که به عنوان قصر شناخته می شود به دوران امویان مربوط می شود. کاربرد اصلی آن مشخص نیست، اما شامل یک دروازه به یادماندنی، تالاری برای ملاقات های رسمیو چهار اتاق طاقی است. در قسمت شمال و شمال شرقی خرابه های قصر امیه دیده میشود. نزدیک قصر، بقایای کلیسای کوچک بیزانس به چشم میخورد.
ستون کرنتین محوطه کلیسا را مشخص میکند که تصور میشود مربوط به قرن ششم و هفتم ق.م باشد. در جنوب کلیسایی جایی است که تصور میشود معبد هرکول بوده که امروزه به عنوان معبد بزرگ امان شناخته میشود. این معبد در زمان سلطنت امپراتور مارکوس اورلیوس[20] (180 - 161 میلادی) ساخته شده است. همچنین در ارگ هیل[21] در شمال غربی معبد هرکول موزه باستانی اردن است. این «خانه موزه»های کوچک، مجموعه ای عالی از آثار باستانی از پیش از تاریخ تا قرن 15 را در خود جای داده است. در آنجا نمایشگاهی از کتیبههای دریای مرده، یک کپی از ستون سنگی مشا[22] و چهار تابوت نادر مربوط به عصر آهن وجود دارد. کمیپایین تر از ارگ به سمت پایین تپه در جانب شرقی، تئاتر رومیان مهم ترین و قابل توجه ترین یادگار از فیلادلفیای باستان است که در زمان سلطنت آنتونیوس پیوس[23] (161 - 138 م) بنا شده است.
دو موزه کوچک برروی بنیان ساختمان تئاتر رومیان ساخته شده است. موزه فرهنگ عامه اردن، در سمت راست آمفی تئاتر میباشد و مجموعه ای از اقلام زندگی سنتی مردم محلی را به نمایش گذاشته است. در انتهای دیگر از صحنه تئاتر، موزه سنتهای عامه، لباسهای سنتی اردن از جمله گلدوزیهای ظریف و زیبا و جواهرات عتیقه نایاب را معرض نمایش گذاشته اند. همچنین تعدادی از موزاییک کاریهای مادبا و جرش که مربوط به قرن ششم را در خود جای داده است.
شهر سلت[24] در قرن 19 و اوایل قرن20، زمان حکومت ترکها بر اردن از مکانهای بسیار مهم محسوب می شد.این شهر در دهه20 مرکز اداری برای شهرهای اطراف و گویا انتخابی برای پایتخت برای دولت تازه استقلال یافته فرا اردن بوده است. بنا به روایات تاریخی، سلت که به عنوان یک مرکز دولتی عثمانی بود، مملو از بناهای معماری کلاسیک فوق العاده زیبای عثمانی می باشد. بسیاری از آثار تاریخی و باستانی اردن در جنوب کشور واقع است؛ دو جاده برای اتصال امان به جنوب اردن وجود دارد: بزرگراه بیابانی و بزرگراه پادشاه؛ بزرگراه زیبای پادشاه از قلب اردن به مادبا، کرک، طفیله[25]، شوباک[26] و پترا متصل میشود. بزرگراه پادشاهی قدیمیترین مسیرهای ارتباطی جهان است که به صورت مداوم استفاده میشده و در کتاب مقدس نیز ذکر شده است.(100)
شهر مادبا مرکز گردشگری مذهبی اردن است و اماکن مذهبی مهمی دارد (101) این شهر در30 کیلومتری جنوب امان قرار دارد و به خاطر موزاییک کاریهای نفیس قرن 6 معروف است، گرچه قدمت این شهر حداقل به 3500 سال پیش بازمیگردد. مادبا همان شهری است که در عهد عتیق هم، در بخش موسی و داستان خروجش (21:30) آمده است. همچنین حضرت داود در نزدیکی مادبا، دو قوم آرامیو آمونیت که علیه او متحد شده بودند را مغلوب کرد (تواریخ 19:7) در میانه قرن نهم مِشا، پادشاه موآبیت شهر را از کنترل بنی اسرائیل خارج کرد. پایتخت مشا شهر باستانی دیبون[27] است که درحال حاضر ذیبان[28] خوانده می شود و در شمال وادی مجیب[29] قرار دارد، مشا شرح پیروزیهایش را بر ستون معروف مشا حکاکی کرد، ستون یادبودی که در حدود 850 ق.م حکاکی شده است. بزرگترین گنجینه شهر مادبا موزاییک کاری های آن، از دیده ها پنهان بود تا زمانی که مهاجران خواستند برای خانه هایشان پی حفر کنند!
معروف ترین موزاییک کاری مادبا در کلیسای سنت جورج[30] در مرکز شهر قرار دارد که مربوط به سال 560 میلادی است؛ در اصل متشکل از بیش از 3/2 میلیون قطعه و اندازه آن حدود 5 متر در 25 متر میباشد. به نظر می رسد حدود 11500 نفر ساعت[31] لازم است تا این موزاییک کاری انجام شود.
در نزدیکی بزرگراه شاه، کلیسای رسولان قرار دارد؛ بقایای این کلیسای بیزانس متعلق به سال 578 میلادی می باشد. شهر مادبا علاوه بر موزاییک کاری و گنجینه های بیزانسش، برای فرش های دست باف و خورجین ها و پرده های نقش دارش شهرت دارد.
در10 کیلومتری غرب مادبا، کوه نبو است که در کتاب مقدس با عنوان پیسگاه[32] آمده است. کوه نبو نمای فوق العاده زیبایی به سمت غرب دارد با چشم اندازی که شامل دریای مرده، کرانه باختری، رود اردن و در روزهایی که آلودگی هوا کم باشد بیت اللحم و اورشلیم میشود.
این کوه دو قله دارد با نامهای صیاغه[33] و مخیّط.[34] در قرن 6 میلادی بر روی صیاغة صومعه بیزانسی بنا شده است. دقیقا در کنار فیصیله[35]، شهری کوچک در شرق کوه نبو قرار دارد که بقایای روستای نبو است. این مکان که اکنون با نام خربة المخیط[36] شناخته میشود در کتاب مقدس و ستون مشا از آن یاد شده است. اواسط قرن ششم در اینجا روستایی ساخته شده که مردم آن، کلیسای روستا را به حضرت لوط و پروکوپیوس[37] اختصاص دادند کفپوش این کلیسا با موزاییک مزین شده است. (102)
عِجلون از دیگر مکان های دیدنی اردن است که به سبب قلعه ربض شهرت دارد. (103) قلعه های ربض، نمونه خوبی از معماری نظامیعربی / اسلامیقرون وسطی است. قلعه در فاصله سال های 85 - 1184 میلادی توسط برادر زادة صلاح الدین ایوبی ساخته شد. از آنجا منظره خیره کننده ای از حومه و اطراف عجلون به چشم می خورد. در یک روز بی غبار می توان دریای مرده، دره اردن، کرانه باختری و دریاچه طبریه را دید. در شمال عجلون (88 کیلومتری امان) شهرستان شلوغ اربد[38] بهترین نقطه برای شروع دیدار از ام قیس، پلا[39] و مکانهای دیدنی دیگر در شمال اردن میباشد.
شهر مدرن ام قیس، بخشی از شهر یونانی رومیو یکی از شهرهای دهگانه (دکاپلیس) بوده و طبق روایات کتاب مقدس همان شهری است که در آن حضرت عیسی (ع) شیطان را از وجود دو مرد بیرون کشید. برای دیدن بلندیهای جولان و دریاچه طبریه جایی بهتر از ام قیس با ارتفاع 518 متر بالاتر از سطح دریا نمیباشد.
امروز بخش اعظم آمفی تئاتر رومی در ام قیس هنوز برپاست. جایگاه تماشاچیان رو به سوی غرب است. بعد ازساختمان تئاتر به خیابانهای پر ستون می رسیم جایی که احتمالا مرکز تجاری شهر بوده است. همچنین نزدیک آمفی تئاترِ بازالت مشکی، ستون هایی از یک کلیسای قدیمیمربوط به شهر گادارا[40] دیده می شود. (104) درواقع ام قیس، شهری است که در محل شهر ویران شده گادارا قرار گرفته است (105) دیده میشود. در غرب این خیابان یک آرامگاه بزرگ و حمام عمومیوجود دارد. ده کیلومتری به سمت شمال جاده ام قیس به حمام های حمّا[41] می رسیم؛ جایی که هنوز برای جوان سازی و سلامت خود از چشمههای آب گرمش استفاده میکنند. اصلی ترین چشمه آب گرم که غنی از مواد معدنی بوده و دمای 57 درجه سانتی گراد دارد را به صورت یک استخر سرپوشیده درآورده اند.
ام الجمال[42] شهر عجیب سیاه رنگی است که در 20 کیلومتری شرق پایتخت مفرق، 87 کیلومتری امان و 10 کیلومتری مرز سوریه واقع شده است. هم اکنون ام الجمال به عنوان واحه سیاه شناخته میشود به دلیل وجود سنگ های بازالت سیاهی که بسیاری از خانهها، کلیساها، سربازخانهها و قلعههای این شهر از آن ساخته شده است. قدمت ام الجمال دقیق مشخص نیست، ولی مورخان معتقدند که این شهر در اصل توسط نبطیان ساخته شده که در حدود 2000 سال پیش در این مکان ساکن بودند.
در مناطق شبه استپی در شرق اردن و تپههای مرکزی ویرانههای تاریخی متعددی از جمله قلعه ها، دژها، برج ها، حمامها، کاروانسراها و کاخهای مستحکم به چشم میخورد. مجموعه ای که با عنوان قلعههای بیابان یا قصرهای بیابان شناخته می شوند. در واقع ادامه زنجیره ای است که از شمال دمشق تا جنوب خرابه های مفجر[43] در نزدیکی اریحا (یا جریکو) کشیده شده است. در مسیر رفتن به امان از طریق ازرق میتوان بیشترین قصرها و قلعه های بیابانی را بازدید نمود، (106) قصر الحرانه، قصر الحلابات، حمام الصرح، قصر السل، قصر الطوبه، قصیر عمره، قصر القسطل، قصر المشاش، قصر المشتی، قصر الموقر (107)
قصر حلابات[44] در 30 کیلومتری شرق جاده اصلی به سمت ازرق واقع شده است. این قصر در دوران کاراکالا[45] 217 - 198 میلادی ساخته شده و در طول قرن هفتم تبدیل به صومعه شده و امویان آن را با نقاشی دیواری و حجاری مزین کرده اند. دو کیلومتر بعد از قصر، خرابه های مجموعه حمام هایی به نام حمام صرح [46] به چشم میخورد.
حدود 13 کیلومتری شمال تقاطع ازرق، در بزرگراهی به سمت عراق قلعه بزرگ سیاهی به نام قصر ازرق به چشم می خورد که حالت کنونی آن به قرن 13 میلادی بازمی گردد. ساخت اولیه آن به سال 300 میلادی در دوران سلطنت دیوکلتیان[47] بازمی گردد. (108)
جرش که به خاطر معماری رومیباستانی اش مشهور است (109) در 48 کیلومتری شمال امان واقع شده، این شهر یکی از بزرگ ترین مناطق به خوبی حفاظت شده معماری رومیخارج از کشور ایتالیا می باشد. با توجه به دیوارهای باقیمانده شهر، باستان شناسان قدمت خرابههای شهرک را به دوره نوسنگی مربوط میدانند که نشان می دهد که بیش از 6500 سال است که در این مکان زندگی جریان دارد. از آنجا که ارتفاع جرش500 متر بوده و دید عالی بر محیط اطراف و کم ارتفاع خود دارد در طول سال با آب فراوانی سیراب میشود و آب و هوای معتدل دارد. (110)
دیر العین ابطا[48]، از جالب ترین آثار باستان شناسی که اخیرا کشف شده در دیرالعین ابطا قرار دارد؛ غاری که حضرت لوط و خانواده اش در پی ویرانی سدوم[49] و عموره[50] به آنجا پناه بردند. یک ستون نمکی در دیرالعین ابطا وجود دارد که گفته میشود همسر لوط است، هنگامیکه برگشت تا نابودی سدوم را ببیند. مسیحیان اولیه در پناهگاه حضرت لوط صومعه ای ساخته بودند که به تازگی کشف شده است.
دیر آلیا در شمال غور، در امتداد جاده اصلی دره اردن، با فاصله کوتاه در جنوب غربی عجلون و 50 کیلومتری شمال دریای مرده واقع شده است. بر روی تپه دیر آلیا معبد چشمگیری قرار دارد که قدمت آن به 1500 ق.م بازمیگردد. این محراب تا سال 1200 ق.م، زمانی که توسط زمین لرزه یا سپاه فرعون از بین رفت، استفاده میشد.
در شهر باستانی پلا که در زبان عربی با عنوان طبقات فحل شناخته میشود، از 5000 ق.م زندگی جریان داشته است. در دوران یونان / روم این شهر در اوج شکوفایی خود بوده است. در سال 83 ق.م رهبر یهودی حسمونی الکساندر یانائوس ، چون شهروندان یهودیت را نپذیرفتند شهر را به کلی نابود کرد. پِلا یکی از شهرهای کرانه شرقی رود اردن بود که مد نظر یانائوس بود. دولت مملوکان این شهر را در قرن 13 و 14 اشغال کردند، اما حدود 5 قرن این شهر متروک ماند. امروزه پِلا توسط تیم باستان شناسی امریکایی و استرالیایی حفاری شده است.
قصرکوچک عمره، در فاصله 28 کیلومتری از ازرق واقع شده است. این قصر سالم ترین بازمانده قلعه بیابانی و احتمالا جذاب ترین آنها می باشد که در زمان خلیفه ولید اول (715 - 705 میلادی) به عنوان حمامیمجلل و لوکس ساخته شده است.
قلعه حرّانه، که به خوبی حفظ شده است در 16 کیلومتری غرب قصر عمره و 55 کیلومتری شرق امان واقع شده است. این مکان برای باستان شناسان به صورت یک معما درآمده است. برخی از کارشناسان اعتقاد دارند که این مکان یک دژ دفاعی بوده، در حالی که عده ای دیگر اعتقاد دارند کاروانسرایی برای قافله شتران بوده است. نظریه دیگر این است که مکان امنی برای انجام بحثها و مذاکرات دولتی رهبران اموی بوده. اما با وجود دیوارهای بلند، برجهایی در چهار گوشه و شکل مربعی رومیاش یک قلعه دفاعی به نظر می رسد.
قصر مشتی[51] دقیقاً در جنوب امان واقع شده است که نمونه ای بی نظیر از معماری امویان است. این قلعه مربع ناقصی است که دکوراسیون استادانه و طاق قوسی دارد. دارای دیوارهای عظیم آجری است که در هر جهت 144متر بوده و حداقل 23 برج گرد در طول این دیوارها قرار دارند. مورخان بر این باورند که این قصر، بزرگ ترین و پرخرج ترین قلعة امویان است که ساخت آن توسط خلیفه ولید دوم آغاز شد. این قصر بین سال های 744 - 743 میلادی ساخته شد، اما هیچ وقت به طور کامل به پایان نرسید.
قَسطل[52]، از قدیمی ترین قصرهای امویان است که به نحو بسیار خوبی از آن حفاظت و نگه داری شده است. باقیمانده های قسطل شامل بخش هایی نظیر کاخ مرکزی، حمام، مخزن آب، مسجد، خانههای کوچک، یک قبرستان، که قدیمی ترین قبرستان اردن است و یک سد میباشد. کاخ مرکزی تزئینات کنده کاری سنگی دارد و دوازده برج نیم دایره تقویت شده برای محافظت از دیوار دیده می شود. در حیاط قصر یک مخزن آب وجود دارد. در شمال قصر مرکزی باقیمانده های مسجد دیده میشود. در یک کیلومتری شرق مجموعه اصلی بازمانده سنگ های سد، که برای حفظ آب باران ساخته شده به چشم می خورد. سد از معدنی ساخته شده که سنگ های مورد نیاز قصر قسطل را تامین میکرده، این سد ظرفیتی حدود 2 میلیون مترمکعب دارد. به احتمال زیاد این قصر در اوایل دوران اسلامیتوسط خلیفه عبدالملک بن مروان ساخته شده، که به عنوان بنیانگذار ساخت گنبد باشکوه مسجد صخره[53] در اورشلیم شناخته میشود.
یکی از جواهرات کشف نشده اردن، قلعه باستانی و بزرگ مکارئوس[54] واقع در روستای مکاور[55] می باشد. گفته می شود در آنجا، سالومه زیبا برای هیرودیس آنتی پاس[56] رقصید و سر یحیی را به عنوان پاداش از هیرودیس خواست. بنابر انجیل متی 12 - 14:9 «پادشاه غمگین بود، اما به خاطر قولی که در برابر تمامیمیهمانان داده بود که سالومه را به خواسته اش برساند، یحیی را در زندان سر بریدند. سربریده شده را در ظرفی به دختر تقدیم کردند و او آن را برای مادرش به هدیه برد». این قلعه بر روی تپه ای به ارتفاع 700 متر در سال 100 ق.م بنا و 70 سال بعد توسط هیرودیس گسترش داده شد. بزرگ ترین جاذبه مکارئوس، نمایش پانورامای خیره کننده ای از حومه اطراف دریای مرده و کرانه باختری می باشد. در شب هایی که هوا صاف باشد به راحتی می توانید چراغ های قدس (اورشلیم) و اریحا (جریکو) را ببینید.
چشمه ماعین[57]، با چشم انداز بی نظیرش در60 کیلومتری جنوب و غرب امان واقع شده است. هزاران سال است که مردم بدنهای خسته و بیمار خود را به آبهای معدنی و شفابخش میسپارند تا به آرامش برسند. شواهد باستان شناسی نشان میدهد که در عصر نوسنگی و برنز، مردم کشورهای ایتالیا، فرانسه و سوئیس در حمامهای آب گرم، عبادت میکردند. یونانیان باستان معبدی برای آسکلپیوس[58] خدای طب و شفا در کنار چشمههای طبیعی بنا نهادند و یک فرقه رومیبا هدف کمک رسانی به طاعون زدگان حدود 293 میلادی در اطراف این چشمهها حضور داشتند. چشمههای ماعین برای یونانیان شناخته شده بود و مورخ رومیجوزفوس[59] از آنها با عنوان آبهای حرارتی زیبا نام برده است. (111)
کرک[60]، کاخی مهم و متعلق به زمان صلاح الدین است (112) در طول تاریخ با نامهای متفاوت قیرحرس[61]، قیرموآب[62] و حارسث[63] از آن یاد شده است. کرک برای تمدنهای مختلف جایگاه باارزشی بوده است. این شهر در مسیر کاروانهای باستانی موآب بوده و توسط یونانیان و رومیان نیز استفاده شده است. در دوره رومیان با نام کرک موبا[64] شناخته میشد. این شهر پیش از جنگهای صلیبیون در قرن 12 به اوج شکوفایی خود رسید. گفته شده است که پادشاه صلیبیون اورشلیم بتوینگ اول[65] این قلعه را در سال 1132 میلادی ساخت. جایگاه آن، میان راه شوباک و اورشلیم، کرک را به بخشی از قلعههای عظیم صلیبیون که از عقبه تا ترکیه کشیده میشد تبدیل کرد. کرک پایتخت منطقه صلیبی فرا اردن شد، مالیات عبور کاروانها و موادغذایی که در آن منطقه رشد میکردند، کمک کردند تا شهر اورشلیم دوباره رونق بیابد.
پترا، بی شک معروف ترین جاذبه اردن می باشد که در صخره های جنوب دریای مرده واقع شده است. پترا به معنی «سنگ» در زبان یونانی احتمالا دیدنی ترین شهر باستانی جهان در دنیای مدرن و قطعا پربازدیدکننده ترین شهر در اردن و خاورمیانه است. پترا پایتخت نبطیان - اعراب میباشد، کسانی که درطول دوران پیش از رومیان بر اردن تسلط داشته اند. در این سرزمین عجایب معابد، مقبرهها و ساختمانهایی است که استادانه از صخرههای سنگی در کوه حفر کرده اند. مسافران انگلیسی و دین بورگن[66] شاعر توضیحاتی در مورد پترا داده اند: «با من همخوان شو، مانند عجایبی که در شرق نهفته است، نیم شهر رز سرخ به قدرت زمان»
البته این کلمات نمیتوانند عمق شکوه و زیبایی پترا را بیان کنند. برای پی بردن به فضای واقعی این شهر بی نظیر باستانی، باید در سکوت صبح زود یا اواخر بعد از ظهر از آن بازدید کرد، زمانی که صخرههای ماسه سنگی درخششی سرخ و عظمتی با شکوه دارد.
بسیاری از زیبایی های پترا به دلیل قرار گرفتن آن بر لبة وادی عربه است. تپه های ماسه سنگ های ناهموار در کنار دره های عمیق، دلیل عدم دسترسی آسان به این منطقه بوده است. راحت ترین دسترسی به پترا از طریق مسیر سیق[67] میباشد؛ شکافی پیچ در پیچ در صخرهها که عرض آن بین 5 تا 200 متر است. موقعیت عالی حفاظت شده پترا از آنجا ناشی می شود که صدها ساختمان درون صخره کنده و ساخته شده اند، تنها چند ساختمان مستقل در این شهر وجود دارد. تا سال 1984، بسیاری از این غارها مسکن اعراب بدوی بود.
نگرانی از تخریب بناهای تاریخی، باعث شد تا دولت - البته به صورت غیر قانونی - اعراب را به شهری در مجاورت وادی موسی انتقال دهد. باستان شناسان براین باورند که پترا از پیش از تاریخ سکنه داشته است. دقیقا در شمال شهر در بیضاء باقیمانده های 9000 ساله شهری کشف شده است که به عنوان یکی از اولین سکونتگاه ها در خاورمیانه از آن یاد می شود. (113) هم اکنون سازمان عجایب هفت گانه، پترا را به عنوان یکی از نامزدهای فهرست عجایب هفتگانه جدید قرار داده است. (114)
خلیج عقبه، علاوه بر آن که دارای آب و هوای خوشبوی زمستانی و محیط روستایی و یکی از مکانهای طبیعی جذاب است، دارای ارزش تاریخی نیز هست. در یکی از اکتشافات هیجان انگیز باستان شناسان در عقبه کلیسایی یافته اند که گمان می رود اولین ساختمان بوده که به عنوان کلیسا ساخته شده است. گمان می رود که حتی قدیمی تر از کلیسای مقدس[68] در اورشلیم و کلیسای مهد در بیت اللحم باشد که هر دوی آنها در قرن چهارم میلادی ساخته شده اند.
در حدود 24 کیلومتری جنوب شرقی امان، فلات کویر مرتفع به شکلی غافلگیرانه به مکانی شاداب منتهی میشود؛ دره ای پوشیده از درخت به نام وادی سیر! حدود 10 کیلومتر پس از روستای وادی سیر[69] که توسط چرکس های موقرمز بنا نهاده شده، جاده ای است به سمت خرابه های قصر عبد[70] (قصر برده ها) و غار باستانی عراق الامیر[71] (غار شاهزاده). در افسانههای محلی چنین آمده است که این قصر را برده عاشقی به نام طوبیه[72] ساخته است. هنگامیکه سرور طوبیه در سفر بوده، وی این قصر زیبا را ساخته و نقشهایی از شیر، پلنگ و عقاب بر در و دیوار آن حکاکی کرده تا بتواند دل دختر وی را به دست آورد. متاسفانه سرور وی قبل از به اتمام رسیدن قصر بازمیگردد و زحمات طوبیه بی پاداش می ماند. درباره تاریخ دقیق ساخت این قصر اطلاعات ناچیزی وجود دارد، اما اعتقاد عمومیبر این باور است که در قرن دوم ق.م توسط هورکانوس، رئیس خاندان قدرتمند توبیاد[73] و فرماندار آمون ساخته شده است. نام قلعه برده ممکن است به شخص هورکانوس بازگردد، فرمانداری که خود را برده مردمانش میدانست. به لطف تلاشهای یک باستان شناس فرانسوی که سه سال برای ترمیم نقش و نگارهای سنگهای شکسته شده وقت صرف کرد، خرابههای قصر العبد تا حدی ترمیم شده است. وی پس از انجام برش هایی بر روی طرح مقوایی هر سنگ و قطعه، قطعات پازل را در کنار هم چید و برای مرمت کامل این بنا، هفت سال وقت گذاشت. نتیجه اثر تاریخی زیبایی است که هنوز هم بخشهایی از آن ناشناخته باقی مانده است. (115)
برخی دیگر از اماکن مذهبی تاریخی بدین شرح است: آرامگاه جعفر پسر ابی طالب، آرامگاه زید پسر حارثه، آرامگاه عبدالله پسر رواحه، آرامگاه سعد پسر ابی وقاص، آرامگاه ابوعبیده عامر جراح، آرامگاه شرحبیل پسر حسنه، آرامگاه معاذ پسر جبل، آرامگاه ضرار پسر ازور، مقام پیغمبر ایوب، مقام پیغمبر شعیب، مقام پیغمبر یوشع بن نوح، مقام پیغمبرهارون و غار اصحاب کهف (116)
3 - 2 تاریخ معاصر
ریشه بسیاری از ناملایمات و آسیبهای وارده بر مردم خاورمیانه در قرن بیستم را باید در حوادث جنگ جهانی اول جستوجو كرد. شریف حسین بن علی امیر مكه و پادشاه اعراب با مناسب دیدن موقعیت برای بازپس گیری سرزمینهای اعراب از حكومت تركها و اعتماد به مقامات انگلیسی و تعهد آنها مبنی بر حمایت از پادشاهی متحد عربی شورش بزرگ اعراب را به راه انداخت. اما بعد از پایان نتایج جنگ، مقامات انگلیسی بر معاهدات خود با اعراب عمل نكردند. (117)
به منظور درك انگیزه خاندانهاشمی از قبول قیام، باید سیاست اتخاذ شده توسط امپراطوری عثمانی در سال های منتهی به جنگ جهانی اول را درك كنیم.
اردن که در سده شانزدهم میلادی، به بخشی از امپراتوری عثمانی مبدل گردیده و ضمیمه استان دمشق شده بود همچنان تا سال 1918 تحت تسلط عثمانی ها ماند. (118) به دنبال كودتای سال 1908، عثمانی ها سیاست متعهدانه و اسلام خواهانه خود را رها كردند و به جای آن سیاست سكولار ملی گرایانه ترك را دنبال كردند. امپراطور عثمانی چند ملیتی و بردبار پیشین، اكنون آشكارا شروع به تفكیك ساكنان غیر ترك خود كرد. اعراب به طور خاص با آزارهای سیاسی، فرهنگی، و زبانی رو در رو شدند. در این زمان گروههای ملی گرا در سوریه، عراق و عربستان شروع به پشتیبانی و صف آرایی به پرچم داری عبدالله و فیصل، پسران حسین بن علی پادشاه اعراب كردند. هنگامی كه عثمانیها در سال 1914 به نفع ابر قدرتها وارد جنگ جهانی اول شدند، قوانین مبنی بر منع استفاده رسمی از زبان عربی و تدریس آن در مدارس را تقویت كردند. در این دوره بسیاری از شخصیتهای ملی گرای عرب در دمشق و بیروت دستگیر شدند. از سویی اعراب همچنین به وسیله راه آهن حجاز كه دمشق را به مكه متصل می ساخت و حركت لشكریان ترك به قلب سرزمین اعراب را تسهیل می كرد تهدید می شدند. در نتیجه در سال 1916، شریف حسین رهبر ملی گرای عرب با كمك انگلستان و فرانسه شورش بزرگ اعراب بر ضد حكومت عثمانی را به راه انداخت.
عبدالله و فیصل، پسران شریف كه هدایت نیروها را بر عهده داشتند، در سال 1918 میلادی توانستند دمشق را از سلطه عثمانیها رها كنند. در پایان جنگ نیروهای عرب تمام اردن، بسیاری از مناطق شبه جزیره عربستان و بسیاری از مناطق جنوب سوریه را در كنترل خود داشتند. هدف شریف حسین از به عهده گرفتن شورش بزرگ اعراب تأسیس دولت خودمختار و متحد عربی از آلپو (سوریه) تا آدن (یمن) بر اساس سنن و فرهنگ باستانی مردم عرب بود. (119)
دولت بریتانیا در توافق نامه مشهور به حسین - مَك ماهُن، متعهد شد كه به شرط اینكه نیروهای شریف حسین شورش كنند از آنها پشتیبانی می كنند. در اصل، انگلستان در آن چه امروز به مکاتبات حسین - مک ماهُن، شناخته میشود متعهد شد که اگر حسین برعلیه ترکیه شورش کند اعراب را در برقراری استقلال حمایت خواهد کرد. این تعهدنامه سه بخش را مستثنی کرد: ولایات (استانهای عثمانی) بصره و بغداد، مناطق ترکیه از الکساندرتا و مرسین و از همه مهم تر بخش هایی از سوریه که در کنار منطقه دمشق قرار دارد، حمص، حما و حلب. بریتانیا بعداً مدعی شد كه منظور از مناطق غربی دمشق، فلسطین بوده است. به دلایل روشن صهیونیستها هم موضعی موافق بریتانیا اتخاذ كردند. در حقیقت اعراب توافق نامه را همان طور كه خوانده می شد: «لبنان، و نه فلسطین، منطقه شرق دمشق هستند و سایر مناطقی كه ذكر شد» تعبیر و تفسیر كردند. ترجمه و تفسیر آخرین بند از توافق نامه علت اختلافهای بزرگ گردید.
در هر صورت علایق قدرت های استعمارگر بر تعهدات آنها نسبت به اعراب غلبه كرد، درحالی كه طبق توافق نامه حسین - مک ماهُن استقلال اعراب مورد قبول بود، انگلستان، فرانسه و روسیه در توافق نامه سیكس- پیكت منطقه را با مرزهای دائمی استعماری تقسیم كردند. در توافقنامه سیكس - پیكت آورده شده است كه بخش اعظم فلسطین باید به سازمان ملل واگذار شود كه آشكارا تعهدات داده شده به شریف حسین را نقض می كرد.
در سال 1917 آرتور جیمز بالفور منشی خارجه بریتانیا در حركتی فریبكارانه نامه ای بةك یهودی مشهور انگلیسی به نام لُرد راسچلد كه متعهد و پشتیبان انگلیسی خانة یهودیان در فلسطین بود ارسال كرد. در بخشی از این نامه مشهور به اعلامیه بال فور، آمده است: «در تأسیس خانه ملی برای مردم یهودی ساكن فلسطین و ... این موضوع به وضوح درك می شود كه هیچ كاری در جهت تحریك تعصبات جمعیتهای غیر یهودی ساكن و نقض حقوق مذهبی آنها در فلسطین انجام نخواهد شد ...»
امیر فیصل در سال 1918 حكومتی مستقل در دمشق تأسیس كرد اما تقاضای او برای استقلال در كنفرانس صلح پاریس در سال 1919 با مخالفت قدرتهای استعماری رو به رو شد. امارت امیرعبدالله بر عراق نیز که منتخب نمایندگان عراقی بود توسط حاكمان انگلیسی مورد مخالفت واقع شد. مدت كوتاهی بعد از آن، جامعه مللِ تازه تأسیس اختیار اردن، فلسطین و عراق را به انگلستان و اختیار سوریه و لبنان را به فرانسه واگذار شد. فرانسه با توسل به زور شاه فیصل را از حاكمیتش كه به وسیله انتخاب كنگره عمومی سوریه در سال 1920 به او داده شده بود، خلع كرد.
امیر عبدالله در نوامبر سال 1920 نیروهای خود را برای احیای حكومت برادرش روانه سوریه كرد، اما به هر حال تسلط فرانسه بر سوریه به خوبی طرح ریزی شده بود و شاه عبدالله مجبور بود اهداف خود را مبنی بر تشکیل دولت عربی به تعویق بیندازد و بر تشكیل دولت در امان متمركز شود.
در پایان جنگ، انگلستان اردن را به سه بخش اداری مجزا تقسیم كرد: ناحیه شمالی عجلون كه اداره مركزی آن در ایربد بود، ناحیه مركزی بلكا در سلت واقع بود و ناحیه جنوبی كه به وسیله دولت مؤابی عرب اداره می شد و در كراك مستقر بود. (120)
پس از ظهور حكومتهای نامنظم محلی، بریتانیا راه نفوذ دیگری را آزمود. رویكرد جدید آنها این بود كه برای حفظ تسلط غیر مستقیم، به جای انتقال قدرت به واحدهای محلی، قدرت را تنها بةك حكومت تفویض كند: حكومت عبدالله بن حسین، كه در ابتدا مسئولیت دولت موقت شش ماهه را پذیرفته بود.(121)
به این ترتیب هنگامی كه دولت بریتانیا با تصمیم امیرعبدالله برای اتحاد سرزمینهای عربی زیر پرچمهاشمی رو به رو شد، امیرعبدالله را حاكم هر سه منطقه (فرا اردن) اعلام كرد. اراده او برای اتحاد ملت عرب سرانجام به ثمر رسید و امیرعبدالله در سال 1921 نخستین نظام حكومتی متمركز را در آنچه امروز، اردن مدرن می خوانیم تأسیس كرد. (122) چیدمان این حكومت به نحوی بود كه وی، تحت حمایت قدرت حاكمه بریتانیا در فلسطین، حاكم فرا اردن می شد، حكومتی كه در نهایت بتواند سبب تأسیس پادشاهیهاشمی اردن به عنوان حكومتی دائمیشود. تجربه ای كه در سه سالة نخست پادشاهی بریتانیاییهاشمی، نقش تعیین كننده ای بر آینده حكومت اردن گذاشت. عدم وجود نقشه (پیش طرح) مشخص برای توسعه حیات سیاسی جدید از سوی بریتانیا و ارائه دستور كارهای متفاوت از جانب بازیگران سیاسی گوناگون، سبب بالا رفتن میزان شورشهای شدید بومی شد. تكرار و تعداد شورشها باعث برخورد شخصی بین عبدالله و مقامات بریتانیایی گردید كه ریسك نادیده گرفته شدن اصل ماجرا را به دنبال داشت. به نظر می رسید این برخورد، چیزی بیش از یك اختلاف نظر شخصی و در حقیقت اختلاف نظری اساسی در مورد توسعه كشور باشد.
تعدد مراكز قدرت در فرا اردن، رقابت و كشمكش بین نیروها در جهات مختلف را به دنبال داشت. اجزاء گوناگون حكومت جدید، هر یك انتظارات، دستور كارها و روشهای اجرایی خود را مطرح می كردند.
عبدالله به فرا اردن به عنوان ریاستی موقتی و سكوی پرشی برای احیای مابقی سوریه می نگریست. ضمناً علاقه مند بود به منظور تأمین امنیت قبایل، یك حكومت ائتلافی از قبایل معتمد، به عنوان شاخهای از شورش های عربی تأسیس كند. معتمدان ملی گرای او كه كهنه سربازان سوریه ای و فلسطینی حكومت فیصل بودند، مطالبات خود مبنی بر بازگشت به دمشق را اعلام كردند. قاطعیت آنان در انجام این امر، از عبدالله بیشتر بود. آنان تلاش می كردند فرا اردن را به عنوان سكوی پرتابی برای فعالیت های ضد ارتش فرانسه شان به كار گیرند. و با اشغال كردن اكثر سمت های دولتی، موقعیت تحقق دولت مدرن و قومی ای كه در نظر داشتند را هم به دست می آورند.
عوامل بریتانیا در اَمان و اورشلیم با وجود این كه تصور واضحی از آینده وضع مملكت نداشتند، نقشه جاه طلبانه ای برای دولت در ذهن می پروراندند و در جهت ترویج مفهوم حكومت مشروطه كه از طریق مؤسسات مركزی معرفی شده بود و حكومتی قانون مدار و جوابگو بود، تلاش می كردند و در نهایت، به دنبال تقسیم جمعیت كشور در استانهای مجزا بودند. این امر ریشه در تجربه حكومت ایالتی كهن عثمانی ها داشت.
بازیگران سیاسی مختلف در موضوعاتی كه اسباب تكامل و عملكرد بهتر دولت را فراهم می نمود، رقابت می كردند: روابط با قدرت مركزی، چگونگی و میزان قدرت امیر در نظام دولتی، محدود نمودن نفوذ بوروكراسی و كار مؤسسات در چارچوب مشخص شده از سوی حكومت و بالاخره بحث حول محور روابط دولت با قبایل (چه عشایر و چةكجا نشین) و كنترل آنها. در حقیقت رویكرد قانون گذارانه برای قبایل، تبدیل بةكی از بزرگترین اركان مشاجره بین بازیگران سیاسی شد.
روابط پرتنش و بحرانهای گاه به گاه، كل چیدمان حكومت را تهدید می كرد. این بحرانها در تابستان 1924 با رویارویی جدی میان دولت بریتانیا و عبدالله، به اوج خود رسید. پس از این زمان، دولت بریتانیا چارچوب حكومتی را تحمیل كرد كه در عین تمام رقابتها و چالشها، در نهایت سبب اصلاح امور می شد. در طول این سال ها اگرهای مختلف تشكیل حكومت و اداره جامعه ظهور كرد كه راه توسعه كشور را مشخص می نمود.
در ابتدای این دوره، قدمهای اولیه در جهت تشكیل دولت برداشته شد، اگر چه مرددّ و به شكل محدود. دولت همچنان ضعیف بود و ریاست قبایل اجازه دخالت در ساختار این دولت تازه تأسیس را داشتند و از اِعمال نفوذ در آن سود می بردند. به همین ترتیب تشكیل چنین دولتی در قبایل عشایری و نیمه عشایری تأثیر عمیقی نگذاشت و آنان همچنان از مزایای وجود یك دولت ضعیف و محدود برخوردار بودند و در بیابان ها كاملاً خودمختار عمل می كردند؛ بیابانهایی كه 80 درصد كشور را تشكیل می داد. در اینجا قدرت دولتی تنها از طریق نفوذ شخصی عبدالله، تأمین می شد. (123)
به دنبال آن در 15 می1923 انگلستان طی معاهده انگلوترانسجردن، فرا اردن را دولتی تحت رهبری امیرعبدالله اعلام کرد که موجب خشم صهیونیستها گردید و در سال 1925معان وعقبه بخشی از اردن گردید.
در همین زمان شاه فیصل اول پادشاهی عراق را به عهده گرفت. خاندانهاشمی تا زمان شاه فیصل دوم بر عراق حكومت كرد. بعد از به قتل رسیدن شاه فیصل دوم و خانواده اش در جولای سال 1958، خاندانهاشمی دومین ضربه را هنگام سقوط علی بن الحسین برادر بزرگ تر عبدالله و فیصل از پادشاهی حجاز توسط عبدالعزیز از نجد متحمل شد. شكستی كه باعث اتحاد ابن سعود و پیروان وهابی و تأسیس پادشاهی عربستان سعودی و خاتمه دادن به بیش از هزار سال حكومت خاندانهاشمی بر مكه بود. (124)
سال های بین جنگ های جهانی اول و دوم دوره تثبیت و تحكیم در اردن بود. عبدالله به نیرویی امنیتی به جهت ایجاد و تثبیت قدرت حكومت در دفاع، مالیات و سایر مسائل را اساسی تشخیص داد، بنابراین سپاه افسانه ای عرب را به عنوان عنصری اساسی برای دولت نوپای خود تأسیس کرد.
سپاه عرب با کمک افسران انگلیسی که مشهورترین شان جی.بی.گلاب بود، به وجود آمد. هرچند سپاه عرب قدرت و تسلط شاه عبدالله را در اردن تأمین می کرد، اما او به فکر تأسیس یک مجلس قانونگذاری افتاد. این مجلس در سال 1929 تشکیل شد که اعضای آن 21 نفر بودند.
بین سال های 1928 و 1946 مجموعه ای از معاهدات انگلستان و فرا اردن منجر به استقلال کامل فرا اردن شد. درحالی که انگلستان درجه ای از کنترل بر امور خارجی، نیروهای مسلح، ارتباطات و امور مالی دولت را حفظ میکرد، امیرعبدالله فرماندهی تشکیلات اداری و نظامیدولت را در دست گرفت. وی در تاریخ 22 مارس 1946 معاهده جدید انگلستان - فرا اردن را به پای میز مذاکره برد که در نتیجه آن به قیمومت انگلستان پایان داد و فرا اردن به استقلال کامل رسید. در زمانی که فرا اردن امکانات نظامیاش را ارتقاء میداد، انگلستان همچنان به پرداخت یارانههای مالی و حمایت از سپاه آنها میپرداخت. دو ماه بعد در تاریخ 25 ماه می1946 پارلمان فرا اردن، عبدالله را شاه اعلام کرد.
در سال 1949 با الحاق کرانه باختری، نام این کشور از فرا- اردن به پادشاهی اردن تغییر کرد. در سال 1951، شاه عبدالله، در مقابل مسجد الاقصی در اورشلیم توسط نیروهایی که گمان می کردند عبدالله در تلاش برای مصالحه با اسرائیل است ترور شد. نوة 14 ساله عبدالله، حسین در لحظه ترور در کنارش بود. (125) پس از او طلال پسرش به پادشاهی رسید ولی به دلیل بیماری و تحت فشار انگستان و خانوادههاشمی، به نفع پسر بزرگ خود حسین در سال 1952 از قدرت کناره گرفت. (126) مجلس اردن پس از بیماری ملک طلال در 11 اوت 1952 او را از پادشاهی خلع کرد و حسین را که هنوز به سن قانونی نرسیده بود، به پادشاهی برگزید. شورای سلطنتی تا رسیدن وی به سن قانونی، تصدی امور را بر عهده گرفت و حسین بن طلال در 2 مه 1953 رسماً پادشاه اردن شد. بعد از به قدرت رسیدن حسین بن طلال، توفیق عبدالهدی، نخست وزیر و از رجال با نفوذ اردن در مه 1953 از مقام خود کناره گرفت و حسین، فوزی المُلتقی را به این مقام منصوب کرد.
از اقدامات مهم حسین، عزل گلوب پاشا، فرمانده انگلیسی كل نیروهای مسلح اردن بود. گلوب كه سال ها این سمت را بر عهده داشت به دستور ملك حسین در مارس 1956 از اردن اخراج شد. حسین اعلام كرد این اقدام به منظور عربی كردن رهبری ارتش اردن و كاستن مداخلات انگلیس در فرماندهی تشكیلات امنیتی بود. با این اقدام، او نزد مردم اردن و بسیاری از كشورهای عربی وجهه ای كسب كرد.
در 1956 اولین انتخابات مجلس در كشور برگزار شد و حسین بن طلال كه ابتدا از دخالت مجلس در امور سیاسی چندان استقبال نمی كرد، قدرت بیشتری به مجلس بخشید. اما با تشدید مشكلات داخلی و افزایش تهدیدات خارجی، وی در نوامبر 1958 با صدور فرمانی، مجلس و فعالیت های قانونگذاری را تعطیل كرد كه وظیفه آن را دولت بر عهده گرفت و برای اداره امور قوانین موقت صادر كرد. (127)
حسین از سال 1953 تا زمان مرگش 1999 بر اردن حکمرانی کرد و کشورش را بیش از چهار دهه، از جنگ و بحرانها حفاظت کرد که شبیه راه رفتن روی طناب ظریف میان قدرتهای بزرگ در خاورمیانه بود. در طول این مدت، اردن بیش از یک میلیون پناهنده از جنگ 1948 و 1967 پذیرفته و به آنها تابعیت داده است. همان گونه که به بیش از 300 هزار فلسطینی که پس از درگیریهای جنگ خلیج فارس سال 1991 که از کویت و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس اخراج شده بودند، پناه داد. (128)
پس از او پسرش عبدالله که تحصیل کرده غرب است به قدرت رسید و تا کنون زمام قدرت را به دست دارد به نظر می رسد که او مصمم است سیاستهای پدر را در ارتباط با مسئله فلسطین و اسرائیل در منطقه تعقیب کند. در سرزمینی عاری از نفت و با منابع طبیعی محدود، اردن بةکی از جوامع مترقی و پرانرژی در خاورمیانه تبدیل شد، اما با قبول و جذب تعداد زیادی پناهنده، بدون دریافت کمک از جهان خارج، درآمد سرانه سالانه از حدود 2000 دلار در 1990، به کمتر از 1400 دلار در سال بعد نزول کرد. (129)
2-3-1 تحولات مهم سیاسی اجتماعی و فکری در تاریخ معاصر
تراژدی فلسطین: اعلامیه بالفور به خانه ملی یهود در منطقه تحت سلطه انگلستان خیلی زود به مسئله بین انگلستان و اعراب مبدل شد. اعراب از این که مهمان ناخوانده فلسطین معرفی شدند بسیار خشمگین شدند.
جمعیت اعراب در پایان جنگ جهانی دوم حدود 90 درصد جمعیت فلسطین را تشکیل میداد. این در حالی بود که مهاجرت یهودیان به فلسطین در سال 1920 اعلان خطرهای اندکی را برانگیخت، اما با ظهور آزار و اذیّتهای نازیها در اروپا کم رنگ جلوه کرد.
سیل جمعیت یهودیان اروپایی به سمت فلسطین باعث نگرانی و سرانجام قیام مردم فلسطین شد. این قیام که شبیه به انتفاضه مردم در سال 1980 بود اولین برخورد فلسطینیان و یهودیان به شمار میرود. تلاش های شاه عبدالله برای جلوگیری از اختصاص زمین های اعراب به یهودیان مهاجر توسط خانه ملی یهودیان و گسترش شمار یهودیان در فلسطین بالا گرفت. هر دو طرف انگلستان را مقصر می دانستند. اختلافات با شروع جنگ جهانی دوم و به دلیل این که هر دو طرف با انگلستان همکاری می کردند کاهش یافت.
بحران فلسطین یک سال بعد از جنگ به سرعت بالا گرفت. سران صهیونیست از همدردی جامعه بین الملل برای فشار انگلستان و پذیرش هزاران یهودی بدون مکان توسط انگلستان استفاده کردند.
در همین زمان گروه های مخفی همچون ایرگان و استرن گنگ شروع بةک مبارزه تروریستی علیه انگلستان کردند. در دهه 20 مهاجرت یهودیان به فلسطین افزایش چشمگیری داشت. انگلستان برای مبراکردن خود از مشکلات به وجود آمده اعلام کرد که سلطه او بر فلسطین در 14 میسال 1948 پایان خواهد یافت. پس از اعلام پایان تسلط انگلستان بر فلسطین، یهودیان بلافاصله استقلال دولت اسرائیل را اعلام نمودند.
سازمان ملل پس از طرحهای بسیار سرانجام به تقسیم فلسطین بین اعراب و یهودیان رأی داد. قدس (اورشلیم) تحت قیمومت سازمان ملل متحد درآمد.
بیش از نصف فلسطین از جمله نوار ارزشمند ساحلی بةهودیان که تنها 6 درصد سرزمین فلسطین را مالک بودند واگذار شد. جماهیر شوروی اولین کشوری بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت و بلافاصله بعد از آن ایالات متحده آمریکا اسرائیل را قانونی اعلام کرد و تراژدی فلسطین متولد شد. اعراب شوکه شدند و درگیری اجتناب ناپذیر شد. (130)
- جنگ اعراب و اسرائیل 1948: پیش از تصمیم مجمع عمومیسازمان ملل مبنی بر تقسیم کشور فلسطین، ملک عبدالله سپاه خود را برای دفاع از اعراب فلسطین به آن کشور فرستاد. در واکنش به تصویب طرح تقسیم بندی فلسطین، وی اعلام آمادگی برای اعزام تمام قوای لشکر کشورش برای حمایت از فلسطین نمود. دو روز قبل از پایان قیمومت بریتانیا نشست اتحادیه عرب در امان برگزار شد که در نتیجه آن کشورهای عربی نیروهای نظامیخود را به فلسطین برای کمک به ارتش اردن فرستادند. بلافاصله بعد از اعلام استقلال دولت اسرائیل، لبنان، مصر و عراق لشکریان خود را برای پیوستن به نیروهای اردنی به منظور دفاع از ساکنین حقیقی فلسطین اعزام کردند. در هر صورت به علل زیادی، همچون بی نظمینیروهای عرب، لشکر بی شمار اسرائیل که حدود 000/80 نفر بودند و آزمودگی نیروهای اسرائیلی در جنگ جهانی دوم، جنگ به سرعت به نفع اسرائیل به پایان رسید.
تشکیل خشونت بار دولت اسرائیل به آواره شدن پانصد هزار فلسطینی از خانههایشان ختم شد. کشتارهای دسته جمعی 245 فلسطینی در دیر یاسین و همچنین کشتار مردم در كَفَر قاسم از جمله جنایات اسرائیل به منظور ترساندن مردم فلسطین و فراری دادن آنها بود.
- هنگ اعراب و دفاع اورشلیم: قدس سومین شهر مقدس مسلمانان بعد از مکه و مدینه است و مکانی است که پیامبر اسلام (ص) از آنجا به معراج رفت و به عقیده عیسویان مسیح (ع) در آن جا به صلیب کشیده شد.
در جنگ سنگین اعراب و یهودیها بر سر شهر اورشلیم (قدس) نیروهای سپاه عرب توانستند نیروهای یهودی را از آن جا بیرون کنند. جنگ اعراب و اسرائیل سرانجام با توافق نظامیاعراب و اسرائیل در سال 1948 به پایان رسید. به طور خاص در نبرد اورشلیم، ارتش اردن توانست تواناییهای حرفه ای خود را به نمایش بگذارد. مسیحیان عرب و مسلمانان با هم در دفاع از اورشلیم در برابر تهاجم صهیونیستها متحد شدند و جنگیدند. (131)
- اتحاد دوکرانه: پس از جنگ، اعراب فلسطینی ساکن در مناطق تحت کنترل اردن به این نتیجه رسیدند که اتحاد با اردن برای حفظ و نگهداری کرانه باختری تحت کنترل خود که هنوز به اسرائیل نسپردهاند، ضروری به نظر میرسد. در نتیجه در دسامبر 1948 گروهی از رهبران فلسطینی و افراد برجسته از کرانه باختری کنفرانسی در جریکو برگزار کردند، جایی که از ملک عبدالله خواسته شد تا اقدامات فوری برای متحد کردن دو کرانه اردن و تبدیل آن بةک دولت واحد و تحت رهبری وی را به انجام رساند. در تاریخ 11 آوریل 1950، انتخابات برای پارلمان جدید اردن که در آن اعراب فلسطینی کرانه باختری هم حضور داشتند برگزار شد. سیزده روز بعد پارلمان، به اتفاق آرا برای اتحاد دو کرانه رود اردن مصوبهای صادر کرد که بر طبق قانون، پادشاهی اردنهاشمیرا به منظور حفاظت از آنچه به عنوان قلمرو عربی فلسطین در برابر گسترش قلمرو صهیونیست باقی مانده بود، گسترش می داد.
- کشته شدن ملک عبدالله: پس از دفاع موفقیت آمیز از اعراب شرق اورشلیم توسط ارتش اعراب، ملک عبدالله به طور منظم برای شرکت در نماز جمعه به مسجد الاقصی می رفت. جمعه 20 جولای 1951 هم از این قاعده مستثنی نبود. پادشاه اردن در این نماز با نوه اش (پادشاه آینده) حسین شرکت کرد. درحالی که به مسجد نزدیک می شدند، ضاربی به سمت ملک عبدالله آمد و پادشاه را به ضرب گلوله از پای درآورد. وی همچنین گلوله ای به سمت شاهزاده جوان شلیک کرد، اما گلوله به مدالی که روی سینه وی بود برخورد کرد.
- سلطنت شاه طلال: پس از به قتل رسیدن ملک عبدالله تاج و تخت پادشاهی اردن به ولیعهد طلال، پسر ارشد پادشاه رسید. شاه طلال در تاریخ 5 سپتامبر 1951 سلطنت را به عهده گرفت. به دلایل پزشکی شاه طلال در تاریخ 11 آگوست 1952 از پادشاهی کناره گرفت و سلطنت را به پسر ارشد سپرد که در تاریخ 9 سپتامبر 1951 به صورت علنی وارث پادشاه معرفی شد. شورای سلطنتی تا رسیدن شاهزاده حسین به سن قانونی، تصدی امور را به عهده گرفت و حسین بن طلال در 2 می1953 رسماً پادشاه اردن شد. شاه طلال در زمان تصدی خود، توسعه قوانین لیبرال را بنیان نهاد. این سند دولت را در مجموع و وزیران را به صورت جداگانه، قبل از پارلمان مسئول میداند. این طرح در تاریخ 1 ژانویه 1952 به تصویب رسید.
- ترسیم یک دوره سخت: اردن در دهه 50، دهه 50 دوره ای از تحولات پر سر و صدا در سراسر جهان عرب بود. بخش عمده ای از این آشفتگی و نارضایتی ها، ناشی از تشکیل کشور اسرائیل و شکست فلسطین در سال 49 - 1948 است. قدرتهای استعماری همچنان بر ملت های عرب نفوذ داشتند، شرایطی که در میان توده های جمعیت ایجاد خشم می کرد. نارضایتی عمومیمنجر به رشد سریع چندین ایدئولوژی افراطی عرب شد، حزب بعث در سوریه در اواخر دهه 40 به رهبری دو تن از معلمان دمشق، میشل عفلق و صلاح البیتار پایه گذاری شد و وحدت سیاسی تمام کشورهای عربی را با شعار «وحدت، آزادی و سوسیالیسم» دربرگرفت. یکی از بازیگران اصلی در سیاست های اعراب در دهه 1950 و 1960 رئیس جمهور مصر جمال عبدالناصر بود. اساساً پیشنهاد وحدت از طرف ناصر، رئیس جمهور مصر و بعثی ها به دنبال سلطةک دولت بر دیگر دول عربی بود. جمهوری متحده عربی، متشکل از کشورهای مصر و سوریه، عمر کوتاهی داشت (61 - 1958) و کاستیهای طرح اتحاد را نشان داد.
شاه حسین در 1956 با لغو پیمان 1948 اردن و انگلیس، دخالت این كشور را در امور اردن کاهش داد و كمكهای مالی كشورهای عربی، به ویژه عربستان سعودی، مصر و سوریه را جانشین آن نمود. وی در مه 1956 درباره تشكیل فرماندهی مشترك نظامی با مصر و سپس سوریه پیمان بست. حسین در جریان بحران سوئز، برای اجرای تعهداتش در قبال مصر در 31 اكتبر 1956 رابطه سیاسی خود را با فرانسه قطع كرد و آمادگی ارتش اردن را برای جنگ با اشغالگران اعلام نمود.
در 31 آوریل 1957 برخی نیروهای ارتش با هدف ترور حسین بن طلال و براندازی نظام پادشاهی، كودتای معروف به الزرقاء را شكل دادند. میان دو گروه ارتش در پادگان شهر الزرقاء درگیری خونینی رخ داد كه به شكست عوامل كودتا انجامید.
پس از درخواست حسین مبنی بر خروج نیروهای سوری، مناسبات دیپلماتی اردن با مصر تقریبا به حالت تعلیق درآمد. اما روابط خوب اردن با عربستان سعودی همچنان ادامه یافت.
حسین بن طلال و ملك فیصل دوم، پادشاه عراق در واكنش به تأسیس جمهوری متحد عربی و دستیابی به پیوندهای مشترك خارجی و دفاعی و گمركی و آموزشی ، فدراسیون عربی را در امّان تشكیل دادند. این فدراسیون كه مورد تایید آمریكا و انگلیس بود، در پی كودتای عبدالكریم قاسم در عراق در اوت 1958 به فرمان حسین بن طلال منحل شد.
از 20 اوت 1963 حسین با شوروی و برخی كشورهای بلوك شرق مناسباتش را آغاز كرد و در 30 مارس 1964، نخستین سفیر اردن به شوروی اعزام شد. در 1964 م حسین بن طلال در دو كنفرانس سران عرب كه به ترتیب در قاهره و اسكندریه برگزار شدند، شركت نمود و پس از دیدار با جمال عبدالناصر، مناسبات دو كشور بهبود یافت.
در ژوئیه 1966 حسین بن طلال حمایت خود را از سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف)، با این اتهام كه احمد شقیری دبیر این سازمان، از كمونیستها هواداری می كند، قطع كرد. در 30 مه 1967 م به دنبال تشدید تهدیدهای اسرائیل در خاورمیانه، حسین بن طلال به قاهره رفت و پس از مذاكراتی با جمال عبدالناصر، بین دو كشور برای پنج سال معاهده دفاعی مشتركی بسته شد. در پی حمله رژیم اسرائیل به مصر در ژوئن 1967، ارتش اردن در جنگ شش روزه شركت نمود كه به شكست اردن و اشغال كرانه باختری رود اردن انجامید.
- دهه ثبات و رشد اقتصادی: دهه 60 با رشد اقتصادی بسیار خوب خود اردن همراه بود. ستون اصلی اقتصاد مدرن اردن - صنعت پتاس، فسفات و سیمان - در این دوران پیشرفت کرد. در زرقاء، در شرق امان، یک پالایشگاه نفت ساخته شد. کشور توسط شبکه ای از بزرگراه ها با هم مرتبط شدند و سیستم مهندسی جدیدی به کشور معرفی شد. در سال 1962، اولین دانشگاه ملی در اردن بنا شد: دانشگاه اردن در جبیهه[74] در حومه شهر امان. قبل از جنگ 1967، اردن شاهد رشد نرخ اقتصادی بالاتر نسبت به سایر کشورهای در حال توسعه بود. صنعت پر رونق ساخت و ساز فرصتهای شغلی فراوانی در اردن پدید آورد، از طرف دیگر گردشگری از اورشلیم، بیت اللحم و بسیاری از جاذبههای کرانههای شرقی این کشور درآمد ارزی را افزایش داد. اقتصاد اردن همچنین به لطف پولهای ارسالی مهاجرانی که در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس کار می کردند، پررونق تر شد.
- فاجعه 1967: در اوایل سال 1963، اسرائیل اعلام کرد که قصد دارد بخشی از آب رود اردن را جهت آبیاری کویر نقب[75] (که همچنین به نام صحرای نقب نیز شناخته میشود) به سمت اسرائیل منحرف کند. در پاسخ، رهبران عرب در اجلاس 1964 قاهره تصمیم به کاهش جریان آب به دریاچه طبریه و انحراف برخی از شاخههای فرعی در لبنان و سوریه گرفتند و برای آمادگی جهت دفاع به حملة احتمالی اسرائیل به خاطر این تقسیم آب، یک نیروی مشترک عربی ایجاد شد؛ ارتش متحد عربی از کشورهای مصر، سوریه، اردن ولبنان به سرکردگی سپهبد علی عامر از مصر تشکیل شد.
یکی دیگر ازنتایج نشست قاهره استقرار سازمان آزادی بخش فلسطین بود. همزمان با دیگر رهبران عرب، شاه حسین نیاز به یک سازمان که میتواند تلاشهای فلسطینان را هماهنگ کند تشخیص داد. تنها نگرانی او این بود که سازمان آزادی بخش فلسطین باید با اردن همکاری کند و فعالیتهای نظامیخود را تحت کنترل شدید فرماندهی متحده عربی انجام دهد، تا مبادا سهوا اعراب را بدون آمادگی به جنگ با اسرائیل سوق دهد.
اواسط دهه 60 شاهد ظهور گروههای مستقل چریکی فلسطینی (در زبان عربی با نام فدائیان شناخته می شدند) و از جمله قابل توجه ترین آنها جنبش فتح یاسرعرفات بود. دولت سوریه در تلاش بی وقفه خود برای برتری نسبت به ناصر، حمله پارتیزانی به اسرائیل را مورد حمایت قرار داد - نه از طرف سوریه، بلکه از طرف لبنان و اردن. اقدامات تلافی جویانه اسرائیل به این حملة نظامیکاملا قابل پیش بینی بود و رهبری چریک ها را به اردن نسبت داد. به همین دلیل اردن دوباره در قاهره، دمشق و بغداد مورد حملة تبلیغاتی قرار گرفت. در 1966 اسرائیل طی حمله موفقی به سامو به حمله فداییان فلسطینی پاسخ گفت که بار دیگر اردن در دفاع از این تجاوز با شکست مواجه شد.
رقابت احزاب عرب با یکدیگر این اجازه را به اسرائیل داد که برای از بین بردن نیروی هوایی مصر در تاریخ 5 ژوئن 1967 حمله غافلگیرانه ای به انجام برساند. در پاسخ نیروهای اردن به اسرائیل حمله کردند، اما با ضد حمله نیروهای اسرائیل به کرانه باختری و شرق عرب نشین اورشلیم، مجبور به عقب نشینی شدند. پس از نابودی نیروی هوایی مصر، اسرائیل با تسلط کامل بر آسمان مصر، بمبهای ناپالم را بر سر نیروهای عرب فرو ریخت. هنگامیکه در تاریخ 11 ژوئن سازمان ملل آتش بس را بر طرفین تحمیل کرد، اسرائیل بخش وسیعی از سرزمین عرب را تحت تصرف خود داشت که شامل صحرای سینا در مصر، بلندیهای جولان سوریه و مهم تر از همه بخشی از فلسطین که متعلق به اعراب بود: کرانه باختری که شامل شرق عربی بیت المقدس و نوار غزه بود.
گفتنی است که اردن طی این درگیریها هزینه سنگینی پرداخت که دارای ابعاد اقتصادی و اجتماعی بود؛ از جمله 000/300 فلسطینی به اردن پناهنده شدند. حدود 70 درصد از زمینهای کشاورزی اردن در کرانه غرب قرار داشت که 60 تا 65 درصد از میوه ها و سبزیجات اردن را تولید می کرد. به علاوه نیمیاز بنگاه های صنعتی نیز در کرانه غربی قرار داشت و در همین حال با اشغال اورشلیم و مکان های مذهبی درآمدهای توریسم نیز از میان رفت. در نهایت 38 درصد از تولید ناخالص ملی اردن کاهش یافت. علیرغم این کاهش همچنان مسئولیت پرداخت حقوق و اداره کرانه غربی که شامل هزینههای آموزشی وحقوق کارکنان و بازنشستگان بود همچنان بر عهده دولت سنگینی میکرد. (132)
- طرحهای دیپلماتیک و نظامی: بین سال های 70 - 1967 اردن استراتژی دوگانه ای از طرح های سیاسی و نظامیبرای بازپس گرفتن سرزمین های عربی که در جنگ 1967 از دست داده بود، در پیش گرفت. در 22 نوامبر 1967، شورای امنیت سازمان ملل متحد به اتفاق آرا قطعنامه 242 را به تصویب رساند که در آن از اسرائیل دعوت می شد تا از مناطقی که در جنگ اخیر اشغال کرده بود بیرون رود و از تمامیساکنین خاورمیانه درخواست شد به حقوق دیگران احترام گذاشته «درون مرزهای امن و شناخته شده و در صلح زندگی کنند». تدوین این قطعنامه مهم، که هنوز هم نقطه مرجع اصلی برای ایجاد صلح در خاورمیانه میباشد، ابتکار ملک حسین بود. (133) در این فاصله ارتش اسرائیل به سمت اردن نشین رود اردن حمله کرد که توسط نیروهای مشترک فلسطین و اردن در جنگ کرامه شکست خورد و ضربات سنگینی به نیروهای اسرائیلی وارد آمد. (134)
- درگیری سال 1970: همکاری با فلسطینی ها که روزی مورد تأیید ملک حسین بود، در سپتامبر 1970 به جدایی منجر شد. حضور فراگیر و پر هرج و مرج گروههای مسلح فدائیان فلسطینی که انتظار مصونیت از قوانین اردن را داشتند، در سرتاسر اردن بی نظمیایجاد کرد. رهبران میانه رو فلسطین قادر به مهار عناصر افراطی نبودند، افرادی که دوبار به کاروان موتوری شاه حمله کردند و مرتکب چندین عملیات هواپیما ربایی شدند. (135) در نهایت در سپتامبر سیاه ارتش اردن جنگندههای فلسطین را شکست داد و آنها را از اردن اخراج کرد. در 1971 نیروهای ارتش اردن، فلسطینیهای مسلح را از کشور بیرون کردند که بسیاری از آنها به لبنان پناهنده شدند. (136)
- اردن در دهه 70: تلاشهای اقتصادی: بعد از حوادث 71 - 1970 سیاستهای داخلی به سمت ترویج وحدت ملی در میان مردم اردن پیش رفت. این وحدت مورد تضمین نهایی برای بقا و امنیت اردن محسوب میشود. در این زمان، نگرانی اصلی رژیم نظم و امنیت اردن بود. برای بازگشت تدریجی ثبات سیاسی، دوباره سرمایه گذاری در اردن از سر گرفته شد. در این سالها اردن شاهد رشد بی سابقه در تعدادی مناطق، مخصوصا بخش خدمات، ساخت و ساز و بخش مالی بود. توسعه اقتصادی و اجتماعی سریع اردن، همچنین مدیون رونق نفت در سراسر خاورمیانه در اواسط و اواخر دهه 70 میباشد. وجوه ارسالی فراوان که توسط 400 هزار یا تعداد بیشتری از شهروندان اردنی که به عنوان نیروی کار ماهر در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس کار میکردند نیز به رونق اقتصادی اردن کمک کرد. در نتیجه جنگ داخلی لبنان در سال 1975 که منجر به جنگ در پایتخت بیروت شد، بسیاری از بانکها و زیر ساختهای کشور از بین رفت، به همین سبب، بسیاری از این بخشها به امان نقل مکان کردند که باعث رونق صنعتی در امان شد. در اوایل دهه 80 امان بةکی از پویاترین پایتختهای دنیای عرب تبدیل شد. (137) در همین دهه در 1972 طرح حسین در خصوص اتحاد کرانه غربی و شرقی مورد قبول واقع نمی شود. (138) اردن در 1973 مستقیماً وارد جنگ نمی شود و تنها با اعزام نیرو به سوریه کمک می کند. جنگ 1973 و به دنبال آن کمپ دیوید 1976 را می توان مهمترین حادثه این دهه به شمار آورد. (139) شاه حسین و بسیاری از رهبران عرب این معاهده را عامل بی ثباتی منطقه شمرده و آن را نپذیرفتند. (140) طی همین سالها نشست اتحادیه عرب، سازمان آزادی بخش فلسطین را به عنوان نماینده قانونی مردم فلسطین - به جای اردن - معرفی کرد. (141)
- اردن در کنار عراق و غرب علیه ایران: در سال 1980 نگاهها از جنگ اعراب و اسرائیل به خلیج فارس معطوف شد، هنگامیکه جنگ بین ایران و عراق درگرفت. در طول جنگ 8 ساله، اردن در کنار ایالات متحده، فرانسه و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از عراق در برابر ایران حمایت می کرد. با این وجود، اردن همیشه در پی حل و فصل مسالمت آمیز جنگ بود. در همین زمان بود که تجارت بین دو کشور اردن و عراق رونق گرفت. به طور خاص، خط عرضه از بندر دریای سرخ اردن، عقبه به مناطق استراتژیک عراق، باعث پیشرفت و ترقی اقتصادی اردن شد. این جریان در خلال مشکلات اقتصادی بین سوریه و عراق رخ داد. هنگامیکه سوریه با ایران متحد شد و تجارت با عراق را متوقف ساخت.(142)
در 1985 بار دیگر طرح شاه حسین در ارتباط با فلسطین و کرانه غربی و نوار غزه علیرغم توافق اردن و فلسطین بر هماهنگی در روند صلح نه تنها توسط اسرائیل رد شد (143) بلکه از درون سازمان آزادیبخش فلسطین نیز مورد مخالفت واقع شد. (144)
1987 شاهد اولین انتفاضه فلسطین است و در 1988 اردن تمام روابط اداری و حقوقی خود را با کرانه باختری قطع می کند. (145) در پایان این دهه اردن اجرای قوانین صندوق بین المللی پول برای تنظیم مجدد اقتصاد را شروع می کند و با ظهور شورش در معان اولین انتخابات عادلانه و آزاد برگزار شده و اسلامگرایان پیروز می شوند. (146) همچنین در پی حمله عراق به کویت اردن به دنبال راهی مسالمت آمیز است و سلطان حسین تلاش می کند تا میانجیگری کند. (147)
- انتخابات آزاد اردن: در سال های اخیر، چنانکه گفته شد پادشاهی اردنهاشمی، پیشرفت چشمگیری در جهت استقرار پایههای کثرت گرایی انجام می دهد. (148) هنگامیکه اردن تعهدات خود را به سیاست پارلمانی از سرگرفت، اصلاحات گستردهای، برای اطمینان از سرمایه گذاری امن به تصویب رسید. قابل توجه ترین رویداد این دوره، بازگشت مجدد احزاب سیاسی به پارلمان، تهیه پیش نویس قانون اساسی، گسترش آزادی مطبوعات و تعهدی استوار به کثرت گرایی و حقوق بشر میباشد. در سال 1989 اصلاحات سیاسی با انتخابات مجلس شروع شد. پارلمان جدید به عنوان یک نیروی سیاسی که قدرت کامل قانون گذاری داشت، ظهور یافت. علاوه بر این، تدوین قانون اساسی برای فعالیتهای سیاسی سازمان یافته در کشور چارچوب تعیین کرد. این منشور، که از حقوق بشر حمایت میکند، یک مدل بومیاز کثرت گرایی دموکراتیک بر اساس تنها ضامن واقعی ثبات: مشارکت عمومیو مسئولیت جمعی میباشد. (149)
- شورای مشاوره ملی: در ماه آوریل سال 1975، به فرمان ملک حسین شورای مشاوره ملی تشکیل و به صورت موقت جایگزین پارلمان شد. بین سال های 1978 تا 1984 سه شورا تشکیل شدند که اعضای آن نمایندگان انتخابی ملک حسین بودند که از بخشهای مختلف جامعه اردن انتخاب شده بودند.(150) بنا بر اظهارات سایتهای دولتی اردن این شوراها به عنوان جایگزین برای پارلمانی که آزادانه انتخاب شوند در نظر گرفته نشده بود و تنها یک اقدام موقت در مقابل پارلمانی بود که بیشتر کرسیهای آن از کرانه باختری دراشغال اسرائیل بود. آخرین شورای مشاوره ملی در ژانویه 1984 توسط فرمان سلطنتی منحل شد.(151)
- جدایی از کرانه باختری: پیش از سال 1989، دو ماه قبل از این که اسرائیل کرانه باختری را اشغال کند؛ آخرین انتخابات پارلمانی اردن در آوریل 1967 برگزار شد از زمان اتحاد دو کرانه در سال 1950، شرق و غرب در پارلمان حضور برابر داشتند؛ هرکدام سی نماینده در مجلس نمایندگان داشتند. در سال 1967 اسرائیل کرانه باختری را اشغال کرد، همچنین قطعنامه نشست سران عرب در رباط در سال 1974 که ساف[76] (سازمان آزادی بخش فلسطین) را به عنوان «نماینده انحصاری مشروع» از مردم فلسطین تعیین کرده بود، موانع قانونی و عملی برای برگزاری انتخابات عمومی را نشان داد. (152)
در 1988 اردن تمام روابط اداری و حقوقی خود را با کرانه باختری قطع میکند(153) و به دنبال موج شورش در برخی از مناطق که سایت ملک حسین آن را ناشی از مشکلات اقتصادی می داند، نخستین انتخابات پس از 1966 در کرانه شرقی انجام میپذیرد. (154)
- انتخابات 1989: در ماه آوریل 1989، دولت موقت به شریف زید بن شاکر به عنوان رئیس برای نظارت بر انتخابات دموکراتیک برای مجلس نمایندگان اردن سپرده شد و بدین وسیله اصلاحات سیاسی کشور را تقویت کرد. سانسور برداشته شد، کاندیداها برای انتخابات مجلس شروع به مبارزات انتخاباتی مستقل کردند هرچند دیدگاههای ایدئولوژیکی متفاوتی داشتند. در 8 نوامبر 1989 اردنیها به پای صندوقهای رأی رفتند و پس از 22 سال در اولین انتخابات عمومیشرکت کردند. تمام شهروندان بالای 19 سال حق رای داشتند. زنان اردن هم میتوانستند رأی بدهند، حقی که در سال 1974 به آنها اعطا شده بود. (155)
انتخابات پارلمانی در سال 1993 و 1997 برگزار شد بیش از 640 نامزد از جمله 12 زن، برای تصاحب کرسی در مجلس نمایندگان، که از60 به 80 عضوافزایش یافت به رقابت پرداختند. تعداد اعضای مجلس سنا نیز به 40 عضو افزایش یافت. برای اولین بار در تاریخ این کشور، تمام طیفهای جامعه اردن در قوه مقننه شرکت کردند. پس از انتخابات سال 1989، شاه حسین حکومت نظامیبیست ساله را لغو اعلام کرد. با کاهش تنشها، مقررات وضعیت اضطراری نیز که در سال 1989 متوقف شده بود، به طور رسمیدر ماه آوریل سال 1992 برداشته شد. این آزادی جدید راه را برای قانونی کردن احزاب سیاسی و معرفی قوانین مطبوعات جدید باز کرد. در 5 ژوئیه سال 1992، پارلمان به طور رسمیاحزاب سیاسی را قانونی اعلام کرد. (156)
- منشور ملی: به منظور جلوگیری از مشکلات دهه 50، در ماه آوریل سال 1990 کمیسیون سلطنتی ای متشکل از شصت عضو با هدف تهیه پیش نویس دستورالعمل برای فعالیت احزاب سیاسی در اردن توسط شاه حسین منصوب شد. این کمیسیون از اعضایی تشکیل شده بود که نماینده همه گروههای سیاسی در این کشور محسوب می شدند و طی چند ماه اجماع خود را در قالب یک منشور ملی ارائه دادند که در ماه ژوئن سال 1991 در یک کنفرانس ملی با حضور 2000 تن از رهبران اردنی به تصویب رسید. (157)
منشور ملی به تشریح دستورالعملهای عمومیبرای گفتگوی سازنده بین ارگانهای اجرایی و مقننه و همچنین بین تصمیم گیرندگان و نخبگان سیاسی و فکری درارتباط با مسائل قدرت، حقوق و مسئولیت می پردازد. (158) به نظر می رسد که تدوین این منشور و طرحهای مشابه در پاسخ به نیازهای مشروع مردم برای آزادی عمل سیاسی بیشتر و پیشگیری از بحرانهایی است که تقریبا تمام کشورهای عربی را درسالهای اخیردر برگرفته است.
- بحران خلیج فارس و جنگ کویت: تحولات سیاسی و اجتماعی بار دیگر جهان عرب را تکان داد، زمانی که در تاریخ 2 اوت 1990، نیروهای عراقی به کشور همسایه، کویت حمله کرده و قصد اشغال آن را داشتند. با توجه به نزدیکی اردن به این بحران و موضع سیاسی و تجاری اش به عنوان شریک تجاری اصلی عراق، در طول جنگ در هر دو جبهه سیاسی و اقتصادی ضرر و زیان فوق العادهای را متحمل شد. موقعیت سیاسی اردن در این دوران بسیار نامناسب بود. اردن در توافق با جامعه بین المللی قرار گرفت که تهاجم و حمله عراق به کویت نقض قوانین بین المللی می باشد. با این حال از نظر اردن این مشکلات باید به صورت منطقه ای حل و فصل میشد. اردن در تلاش برای حل مشکل از طریق دفاتر اتحادیه عرب بود و ملک حسین شخصا از صدام خواست تا به درخواست جامعه بین المللی عمل کند. از آنجا که عراق یکی از شرکای تجاری اردن محسوب میشد، بحران های خلیج فارس و تحریم های بین المللی علیه عراق، اردن را با مشکلات اقتصادی شدیدی روبه رو کرد. برآورد شده است که بحران از دست دادن تجارت و یا کاهش آن، هزینه ای بیش از سه میلیارد دلار برای اردن در برداشته است. اردن با تمام ضرر و زیان هایی که متحمل شد، از تحریم های عراق حمایت کرد. هرچند این عمل باعث فلج شدن تجارت در بندر عقبه و قطع مسیر تجارت زمینی به عراق شد. روابط اقتصادی عراق و اردن، که زمانی رونق فراوان داشت، کاملاً قطع شده و این به ضرر هر دو ملت بود. (159)
گذشته از عراق و کویت، هیچ دولتی بیش از اردن از بحران خلیج زیانمند نشد. با جمعیتی تنها حدود سه و نیم میلیون نفر در آن زمان، میزبانی بیش از یک میلیون پناهنده را عهدهدار گشت که بسیاری از این اتباع که میان خلیج واردن تردد داشتند به شکل دائمیدر اردن اقامت گزیدند. بسیاری از این پناهندگان فلسطینی بودند. هجوم این پناهندگان به افزایش تقاضا در منابع آب محدود کشور و زیرساختها منجرشد که افزایش فقر و بیکاری را به حدود 30 درصد در پی داشت. (160)
- روند صلح مادرید: اوایل دهه 90 در تاریخ درگیریهای اعراب و اسرائیل نقطه عطفی محسوب میشود. پس از آزادسازی کویت، ایالات متحده و فدراسیون روسیه، بانیان کنفرانس صلح مادرید در اکتبر 1991 شدند. در طی مذاکرات مادرید، اردن هیأت فلسطینی را تحت حمایت قرار داد تا با اسرائیل برای اولین بار، به صورت مستقیم وارد مذاکره شوند. تقریبا دو سال بعد، در تاریخ 13 سپتامبر 1993، ساف و اسرائیل توافقنامه ای را امضا کردند که منجر به وضعیت کنونی فلسطین و اسرائیل شد. این معاهده راه را برای اردن جهت مذاکره با اسرائیل باز کرد، دستور کار مشترک اردن - اسرائیل یک روز پس از معاهده ساف - اسرائیل شروع شد. 25 جولای 1994، ملک حسین، نخست وزیر اسرائیل رابین را در کاخ سفید ملاقات کرد و معاهده واشنگتن به امضا رسید که به جنگ 46 ساله بین اردن و اسرائیل خاتمه داد. پیمان صلح اردن و اسرائیل در 26 اکتبر 1994 در مرز جنوبی وادی عربه امضا شد. این معاهده به اردن ضمانت داد تا مناطق اشغالی (حدود 380 کیلومتر مربع) بازسازی شود و تضمین کرد تا پادشاهی اردن سهم عادلانه آب ازرودخانههای یرموک و اردن داشته باشد. این معاهده مرزهای غربی اردن را برای اولین بار به وضوح تعریف میکند و به پیشنهاد صهیونیست ها مبنی بر «اردن، فلسطین است» خاتمه داد. (161)
- تحولات بعد از 2000 میلادی: هنگامی كه در پایان سال 2009 میلادی و پس از استعفای نادر ذهبی، عبدالله دوم پادشاه اردن دوست صمیمی خود سمیر رفاعی را به عنوان نخست وزیر جدید انتخاب كرد، بسیاری از شهروندان و احزاب اردن از این انتخاب ابراز نارضایتی كردند. پس از گذشت تقریباً 4 ماه از روی كارآمدن سمیر رفاعی در پی عملكرد ضعیف وی در زمینه اقتصادی و معیشتی، اعتراضات شهروندان و احزاب اردنی بیشتر شد و پس از شعله ور شدن آتش اعتراضات در تونس، اعتراضات شهروندان اردنی نیز به اوج خود رسید. در همین راستا شهروندان اردنی، احزاب و اتحادیههای صنفی این كشور با برپایی تظاهرات، تحصن و اجتماع، خشم و نارضایتی خود را از عملكرد دولت رفاعی اعلام كردند. شهروندان و احزاب اردنی معتقدند كه سمیر رفاعی با سیاستهای غلط و ناكارآمد خود ضربه عظیمی به كشور وارد كرده و سبب افزایش فقر، بیكاری، تورم، فساد و بسیاری از ناهنجاریهای دیگر در كشور گردیده است. از این رو، شهروندان و احزاب اردنی در اعتراضات خود خواستار بركناری دولت رفاعی و تشكیل حكومتی مردمی شدند.
در نهایت پادشاه اردن برای جلوگیری از فروپاشی در نخستین ماه سال 2011 میلادی، دوست قدیمی خود را از كار بر كنار كرد و معروف بخیت نخست وزیر سابق این كشور را به عنوان جانشین وی معرفی كرد.
البته از نخستین ماههای روی كارآمدن معروف بخیت، نه تنها اعتراضات متوقف نشد بلكه بیشتر نیز شد.
كارنامه سیاه معروف بخیت از جمله دست داشتن در بزرگ ترین پرونده فساد مالی این كشور (به نام پرونده كازینو)، مخالفت آشكار با اسلامگرایان و زمینه سازی برای انجام تقلب در انتخابات پارلمانی سال 2007 برای جلوگیری از به قدرت رسیدن اسلامگرایان، سبب شد كه این انتخاب شاه اردن از ابتدا با مخالفت شدید احزاب و شهروندان رو به رو شود، با تغییر پست مقامات جهت فرونشاندن آتش خشم مردمی طی سال 2011، نظام اردن كوشید تا مانع از افزایش اعتراضات مردمیشود و در این راستا اقداماتی نیز انجام داد، اما هیچ یك از این اقدامات به كاهش نارضایتی های شهروندان نیانجامید.
حكومت اردن ابتدا سعی كرد با تشكیل كمیتههای مختلف از جمله كمیته تعدیل قانون اساسی، كمیته گفت و گوهای ملی و كمیته گفت و گوهای اقتصادی به شهروندان نشان دهد كه به دنبال جلب رضایت آنان است اما خروجی این كمیتهها چیزی نبود كه احزاب و شهروندان می خواستند. جنبش اعتراضی اردن به دنبال كاهش صلاحیتهای پادشاه، تبدیل نظام از پادشاهی مطلقه به پادشاهی مشروطه، تغییر قانون اساسی، تشكیل دولت پارلمانی، مبارزه با فساد و مفسدان، تحقق فوری و جامع اصلاحات اقتصادی و سیاسی، جلوگیری از موروثی شدن پستها و بسیاری مسائل دیگر بود ولی هیچ یك از این خواستهها تأمین نشد.
سرانجام پس از گذشت 10 ماه از آغاز اعتراضات شهروندان اردنی، پادشاه اردن معروف بخیت، نخست وزیر پیشین این كشور را بركنار و عون خصاوئه رئیس اسبق دربار پادشاهی اردن را به جای او انتخاب كرد. وی همچنین بلافاصله پس از این انتخاب، محمد رقاد رئیس دستگاه اطلاعاتی كشورش را نیز بركنار و فیصل شوبكی را به جای او بر سر كار نهاد. تغییر رئیس دربار پادشاهی، رئیس پارلمان و بسیاری از استانداران و مقامات بلندپایه اردنی از دیگر تغییراتی بود كه صورت گرفت. كارشناسان انتظار داشتند كه با این تغییرات در كشور فعالیتهای اعتراضی شهروندان متوقف و فضای متشنج كشور آرام شود. اما این تغییرات نه تنها نتوانست از میزان خشم و نارضایتی شهروندان بكاهد بلكه سبب افزایش نارضایتی آنان نسبت به عملكرد نظام شد. تا پایان سال 2011 هیچ یك از خواستههای شهروندان و معترضین اردنی برآورده نشد. بسیاری از كارشناسان بر این عقیده اند كه عدم اتحاد و انسجام انقلابیون و مخالفان دولت اردن از اصلی ترین دلایل محقق نشدن خواستههای آنان است و از همین رو مخالفان دولت تصمیم گرفتند یك جبهه ملی به منظور تحكیم نیروهای مخالف در راستای دستیابی به اصلاحات در كشور تشكیل دهند.
در سال 2010 میلادی مخالفان دولت اردن یک گردهمایی برگزار كردند كه در آن گام های اولیه تشكیل این جبهه برداشته شد. در این گردهمایی تمامی گروههای مخالف دولت از جمله اسلامگرایان، چپگرایان، جوانان و نیروهای قبیله ای حضور داشتند و بةكسان سازی دیدگاههای سیاسی خود به ویژه در زمینه تعدیل قانون اساسی پرداختند. در این گردهمایی مقرر شد جبهه ملی اصلاحات به ریاست احمد عبیدات نخست وزیر سابق اردن برگزار شود. در این جبهه بیش از 250 تن از شخصیت های سیاسی و حزبی اردن حضور داشتند. عمل در راستای تصویب قانون جدید انتخاباتی، بازنگری و تعدیل قانون اساسی این كشور به منظور رسیدن به پادشاهی مشروطه كه در آن نخست وزیر توسط نمایندگان ملت انتخاب شود و كاهش میزان دخالت نیروهای امنیتی در زندگی سیاسی و اجتماعی شهروندان، مسئولیت اصلی این كمیته بود. این جبهه درحالی تشكیل شد كه مخالفان دولت اردن در برخی موارد با یكدیگر به اختلاف نظر رسیده بودند. از جمله اختلافات میان معارضان اردنی، اختلاف پیش آمده در پایان سال 2010 میلادی و جریان مشاركت در انتخابات یا تحریم آن بود.
در انتخابات پارلمانی شانزدهم اردن كه در روزهای پایانی سال 2010 برگزار شد، از مجموع 7 حزب عضو كمیته عالی احزاب مخالف دولت اردن، احزاب چپگرا و ملی در انتخابات شركت كردند اما جبهه عمل اسلامی و حزب وحدت مردمی این كشور آن را تحریم كردند. همچنین یكی دیگر از اختلاف نظرهای میان مخالفان دولت اردن پیرامون موضع آنان در قبال انقلابهای مردمی در كشورهای مختلف عربی بود. شورای همكاری خلیج فارس در نیمه نخست سال 2011 با درخواست اردن برای پیوستن به این شورا موافقت كرد و از وزرای خارجه خود خواست تا جهت پذیرفتن شروط عضویت با اَمان وارد مذاكره شوند. اردن نیز ضمن استقبال از پذیرفته شدن در شورای همكاری خلیج فارس، اعلام كرد به زودی ناصر جوده وزیر امور خارجه این كشور، جهت بررسی شروط عضویت با وزرای خارجه شورای مذكور وارد مذاكره خواهد شد. بلافاصله پس از اعلام موافقت شورای همكاری خلیج فارس با پیوستن اردن به این شورا، مقامات اردنی رایزنیهای خود را به منظور تقویت روابط با كشورهای عضو این شورا آغاز كردند. در نهایت تلاش های آنان بی ثمر ماند و این گونه رویای پیوستن اردن به شورای مذكور تبدیل به سراب شد.
پس از مخالفت شورای همكاری خلیج فارس با عضویت اردن و مغرب، سران كشورهای عضو این شورا به منظور دلجویی از اردن و مغرب از تأسیس صندوق توسعه با سرمایه 5 میلیارد دلار برای حمایت از اردن و مغرب خبر دادند.
در این راستا عبداللطیف بن راشد انریانی دبیر كل شورای همكاری خلیج فارس یادآور شد كشورهای عضو این شورا توافق كردند كه زمینه همكاری مشترك و تشكیل كمیتههای همكاری تخصصی برای رسیدن به شراكت مناسب را مورد بررسی قرار دهند.
دولت اردن در سال 2008 با اخراج رهبران حماس از این كشور به خواست صهیونیستها پاسخ داد و پرونده ارتباط خود را با جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) بست. در سال 2012 پس از گذشت یك دهه از قطع ارتباط اردن با حماس، این كشور تلاش بسیاری در راستای از سرگیری روابط خود با جنبش مقاومت اسلامی فلسطین به انجام رساند.
محمد نزال و محمد نصر از رهبران جنبش حماس در ابتدای سال 2011 میلادی در شهر امان با مسئولان این كشور ملاقات كردند كه در آن مسئله صلح گروههای فلسطینی و برخی مسائل دیگر مورد بحث و بررسی قرار گرفت. از ابتدای سال 2011 مسئله سرگیری روابط اردن و حماس همواره به عنوان یكی از سوژه های مهم، در رسانه ها و محافل سیاسی مطرح شد، اما به دلایل مختلف از جمله روند اعتراضات مردمی و تغییر دو دولت در فاصله كمتر از یك سال به تعویق افتاد.
در تحلیل علت تمایل اردن به برقراری روابط با حماس، مسائل متعددی وجود دارد. به طور مثال كارشناسان معتقدند به دلیل شرایط حساس منطقه و افزایش روز افزون اعتراضات شهروندان اردنی به عملكرد نظام، حكومت این كشور به دنبال برقراری ارتباط با حماس در راستای كسب مشروعیت است.
مسئله از سرگیری رابطه اردن با حماس همواره به عنوان یكی از شعارهای معترضین اردنی در اواخر سال 2011 مطرح بود. (162)
همزمان با ادامه اعتراضات در سال 2012، الخصاونه استعفا داد و پادشاه، فایز طراونه را رئیس دولت اعلام کرد. اما بار دیگر شهروندان اردنی در اعتراض به تصمیم دولت برای افزایش قیمتها با برپایی تظاهرات در سراسر این کشور خواستار سرنگونی حکومت فایز الطراونه شدند.
جماعت اخوان المسلمون اردن نیز که بزرگترین گروه سیاسی معارض در این کشور به حساب میرود اعتراضات متعددی را در امان پایتخت اردن برگزار کرد.دهها فعال اخوانی با برپایی تظاهرات خواستار انحلال پارلمان و محاکمه عادلانه نمایندگان پارلمان و مقاماتی شدند که ملیونها دلار از اموال دولتی اختلاس کردهاند. (163)
در نهایت دولت طراونه در اکتبر 2012 استعفای خود را تسلیم ملک عبدالله نمود (164) و پادشاه در پی پذیرش آن طی حکمیوزیر پیشین امور خارجه این کشورعبدالله نسور را به عنوان نخست وزیر جدید اردن منصوب کرد و وی را مسئول تشکیل دولت جدید کرد، دولتی که مسئولیت آن، فراهم کردن شرایط برگزاری انتخابات آینده پارلمانی در این کشور است.
نخست وزیر جدید اردن که در سال 2009 از سوی پادشاه این کشور به عنوان یکی از اعضای مجلس اعیان منصوب شده بود، پس از یک سال فعالیت، از این سمت استعفا داد و در انتخابات سال 2010 مجلس نمایندگان اردن توانست به پیروزی برسد و بار دیگر وارد پارلمان این کشور شود.
عبدالله النسور طی دوره حضور خود در دو بخش انتصابی و انتخابی پارلمان اردن (مجلس اعیان و مجلس نمایندگان)، همواره از سیاستها و اقدامات دولت های معروف البخیت و فایز الطراونه، نخست وزیران پیشین این کشور انتقاد می کرد. (165) پس از عبدالله النسور به ترتیبهانی الملقی و عمر رزاز نخست وزیران انتصابی بودند. سپس از اکتبر 2020 بُشیر خصاونه سمت نخست وزیری اردن را تاکنون عهده دار است. به هر حال به نظر می رسد که اردن توانسته تا کنون از بهار عربی جان سالم بدر برد. در همان سالها نورمن موراد، طی یادداشتی که در الجزیره منتشر شد به این مسئله اشاره کرد و نوشت برخی معتقدند اردن به دلیل بلوغ مردمش تحت تأثیر بهار عربی قرار نگرفته است، اما در این میان برخی دیگر از تحلیلگران نجات اردن از بهار عربی را ناشی از کمکهای مالی غرب، جنگ داخلی سوریه و معضل پناهندگان و مدیریت هدفمند فضای مجازی و رسانههای اجتماعی عنوان کرده اند. در حقیقت باید گفت که تمامیعوامل فوق مانع از تحقق بهار عربی در این کشور کوچک شد. کشوری که مانند سایر کشورهایی که انقلابهای عربی را تجربه کردند در مرحله گذار دموکراتیک قرار داشت و مردمش بر خواستهها و مطالبات دموکراتیک تأکید داشتند. اما دولتمردان اردن محدودیتهای بسیاری را بر مطبوعات اعمال کردند. در ژوئن 2013 دولتمردان این کشور طی دستوری 200 وب سایت را به بهانه نداشتن مجوز رسمیاز نهادهای دولتی تعطیل کردند.
اقدامات دولت صرفا محدود به اعمال محدودیت بر فضای مجازی و مقابله با روزنامه نگاران و خبرنگاران نبود. اردن از دادگاههای نظامیو نهادهای امنیتی برای سرکوب تجمعات مسالمت آمیز استفاده کرد. به عنوان نمونه در سال 2012 جوانی به اتهام در دست داشتن عکس پادشاه و به جرم توهین به پادشاه محاکمه شد. بسیاری از فعالان به اتهامات گوناگونی چون اخلال در نظم عمومی، تخریب اموال دولتی و توهین به مقامهای دولتی محکوم شده و در دادگاههای فرمایشی محاکمه شدند.
دولت اردن با تکیه بر تاکتیکها و با مهارت زیاد تلاش دارد تا بحرانهای داخلی کشورش را مدیریت کند. نیروهای امنیتی بر بسیاری از نهادهای کلیدی این کشور خیمه زده اند، در برابر دولت با در دست گرفتن رسانههای اصلی و اعمال محدودیت بر سایر ابزارهای ارتباطات جمعی تلاش دارد نقش مترسک در یک مزرعه را ایفا کند. بنابراین دولت اردن در حوزه داخلی با تکیه بر سیاست رعب و وحشت تاکنون توانسته اهدافش را محقق کرده و پایه های حکومتش را مستحکم کند. تحولات و هرج و مرجهای منطقه نیز توسط مقامهای اردن مورد استفاده قرار گرفته است. اردن به شکل ماهرانه ای توانسته ثبات اقتصادی و سیاسی خود را در یک مثلث خونین حفظ کند. هجوم پناهجویان از سوریه و عراق، توجه جامعه بین الملل به حوادث خونین سوریه و گسترش موج افراط گرایی در منطقه موجب شده است که توجه جامعه بین الملل به مسائل اردن کم تر شود.(166)
2-3-2 شخصیتهای مؤثر سیاسی و فرهنگی معاصر
1. عبدالله بن حسینهاشمی(1951 - 1882)، پسر شریف حسین از مکه (1931 - 1851)، خانواده اردنی خود را در سال 1921، تأسیس کرد، پس از آنکه انگلستان قیمومت فرا اردن را به وجود آورد و وی را امیر لقب داد. عبدالله در سال 1946 زمانی که به فرا اردن آزادی اعطا شد لقب خود را از امیر به پادشاه تغییر داد. پس از ترور او در سال 1951، پسرش طلال (1972 - 1909) به مدت کوتاهی سلطنت کرد.
2. حسین بن طلال بزرگ ترین پسر طلال، پیش از موفقیت پدرش به عنوان پادشاه در سال 1953، در کالج ویکتوریا در اسکندریه، مصر و مدرسههارو در انگلیس و آکادمینظامیسلطنتی سندهرست[77] مانند پدرش تحصیل کرده بود. در سال 1955 با اولین همسرش دینا عبدالحمید العون، یک مصری با اصل و نسبهاشمیازدواج کرد. ثمره این ازدواج یک دختر بود. همسر دوم وی آنتوانت گاردینر[78] از انگلستان بود که به اسلام گروید و نامش را به منا الحسین تغییر داد. حاصل این ازدواج چهار فرزند، دو دختر و دو پسر بود.
حسین در سال 1973 از شاهزاده خانم منا جدا شد و با سومین همسرش، آلیا توکان[79] فلسطینی ازدواج کرد؛ حاصل این ازدواج یک دختر و یک پسر بود. وی در تاریخ فوریه 1977 در حادثه سقوط هواپیما درگذشت. وی در ژوئن 1978 با همسر چهارم خود الیزابت حلبی[80] یک امریکایی با تبار عرب و سوئد ازدواج کرد. حسین وی را نورالحسین نامید. حاصل این ازدواج چهار فرزند، دو دختر و دو پسر بود.
3. ملکه نور، در طول دهه 80 میلادی، نقش بسیار مؤثری در زمینه ترویج آموزش، فرهنگ، رفاه اجتماعی و پروژههای برنامه ریزی شهری در اردن داشت. وی آخرین همسر شاه حسین و ملكه اردن در خلال سال های 1978 تا 1999 بود و تا هنگام مرگ همسر خود در سال 1999 در این مقام باقی ماند. ملكه نور كه متولد ایالات متحده آمریكا بود و اصلیتی سوری، انگلیسی و سوئدی داشت، در هنگام ازدواج تابعیت اردنی اختیار كرد. وی هم اكنون رئیس جنبش دهكده واحد جهانی و مدافع و طرفدار منع گسترش سلاحهای هسته ای است.
4. حسن بن طلال، برادر جوان تر حسین مهم ترینهاشمی، پس از حسین میباشد که از طریق فرمان سلطنتی، در سال 1965 به عنوان ولیعهد معرفی شد:
5. محمد برادر حسین یک تاجر بود و فعالیت سیاسی پشت پرده داشت.
6. شریف عبدالحمید شرف، پسرعموی حسین در دهه 70 مشاور سیاسی نزدیک وی بود و در سال 1980 مدت کوتاهی به عنوان نخست وزیر خدمت کرد.
7. لیلا شرف، از دیگر اعضای خانوادههاشمیمیباشد. وی اولین افسر زن کابینه و طی سال های 1984 - 1985 وزیر فرهنگ و اطلاعات بود.
8. شریف زیاد بن شاکر[81]، پسرعموی دیگر حسین برای مدت زیادی محرم سیاسی پادشاه بود و به وی در موقعیتهای حساس خدمت کرد. حسین در دسامبر 1988، شاکر را به عنوان رئیس دربار سلطنتی و رئیس پلیس مخفی منصوب کرد. وی در اواخر آوریل سال 1989 به مدت 7 ماه نخست وزیر اردن بود.
9. زید الرفاعی[82]، از افراد سیاسی با نفوذ از خانوادههای قدیمیکرانه شرقی بود که در سال 1985 به عنوان نخست وزیر انتخاب شد. وی پسر سمیر الرفاعی سیاستمداری بود که چندین دوره به عنوان نخست وزیر در حکومت عبدالله طی دهههای 30 و 40 و پس از آن در دوران حسین، نخست وزیر وی بود. (167)
10. عبدالله بن حسین، زاده 30 ژانویه 1962 در امّان پادشاه کنونی اردنهاشمیاست. وی پس از مرگ پدرش، شاه حسین بن طلال در سال 1999 به پادشاهی رسید. مادر او ملکه مُنا آل یاسین نام داشت. عبدالله در کودکی، آموزش ابتدایی خود را در مدرسه اسلامیپایتخت اردن گذراند و پس از آن تحصیلات خود را در مدرسه سنت ادموند[83] در سوری انگلستان ادامه داد. سپس تحصیلات خود را در آکادمیدیرفیلد[84] ایالات متحده آمریکا به پایان رساند. وی در سال 1980 به دانشکده افسری سلطنتی پمبروک[85] آکسفورد وارد شد. عبدالله در سال بعد با درجه ستوان دوم وارد سواره نظام سلطنتی سیزدهم/هیجدهم ملکه مری شد. او در سواره نظام سیک، کةک هنگ زرهی است به درجه سرهنگی رسید و جانشین فرمانده سواره نظام سلطنتی شد. شاه حسین بن طلال در بستر بیماری عبدالله را ولیعهد خواند و او را جایگزین برادرش شاهزاده حسن کرد که سال های زیادی این منصب را در اختیار داشت. این تصمیم شاه به این علت که مادر عبدالله شاهزاده مُنا معروف به تونی آوریل گاردینر اصالتاً انگلیسی بود، مطلوب عموم واقع نشد. در هر صورت عبدالله در 7 فوریه سال 1999 به پادشاهی رسید.
اقتصاد اردن پس از به قدرت رسیدن ملک عبدالله به سرعت توسعه یافت. در نتیجه این اصلاحات، رشد اقتصادی اردن به سالیانه 6 درصد افزایش یافت و سرمایه گذاری مستقیم خارجی غرب و کشورهای حاشیه خلیج فارس افزایش یافت. وی توافقنامه تجارت آزاد با ایالات متحده آمریکا را اعلام کرد و اردن اولین کشور عربی بود که چنین مناسبات اقتصادی با آمریکا برقرار می کرد. ملک عبدالله پروژه صلح اسرائیلی فلسطینی را دنبال میکند و تا به حال دیدارهای بسیاری برای این منظور انجام داده است. منتقدان، حکومت عبدالله را حکومتی استبدادی میدانند که آزادیهای اولیه همچون آزادی بیان، آزادی مطبوعات و حق اعتراض را محدود کرده است.
دیدبان حقوق بشر در نشریات گوناگون خود، سیاست داخلی ملک عبدالله و به ویژه دیدگاه وی در مورد شکنجه و آزار و اذیت انسان را محکوم کرده است و این امر نام وی را نزد بسیاری از جوامع و سازمانهای بین المللی خدشه دار کرده است.
11. رانیا العبدالله: متولد آگوست سال 1970، ملكه كنونی اردن و همسر ملك عبدالله دوم، پادشاه اردن است. وی بر استعداد و كیفیت آموزش كودكان اردنی تأکید دارد و در خارج از اردن مدافع آموزش جهانی است، ملکه رانیا اصالتاً فلسطینی است. وی در خارج بسیار مورد تشویق و تمجید است اما در داخل اردن مورد انتقاد است؛ ملکه به دست داشتن و کنترل احکام قضایی به نفع خانواده خود متهم است. همچنین به سبب بیمبالاتی در رفتار و اعمالش مورد نقد است، به طور مثال او در سال 2010 میهمانی ای در منطقه وادی الروم ترتیب داد که 600 میهمان داخلی و خارجی در آن دعوت بودند. قریب به 40 تپه از تپه های واقع در منطقه با روشنایی برق تزئین شده بود درحالی که مردم منطقه در بعضی نواحی از داشتن برق محروم بودند.
12. عمر رزاز که اخیراً (اکتبر 0202) از سمت نخست وزیر اردن استعفا داد و مورد قبول ملک عبدالله قرار گرفت. پس از استعفایهانی مُلقی به دلیل اعتراضات گسترده مردم علیه اقدامات ریاضت اقتصادی وی به این سمت منصوب شد. رزاز پیش از این سمت وزیر آموزش و پرورش را به عهده داشت. او دارای مدرک دکتری برنامه ریزی و مطالعات اقتصادی و پسادکترای حقوق از دانشگاههاروارد است. پیش از آن نیز مدرک کارشناسی خود را از ام آی تی دریافت کرده است.
13.هانی مُلقی، سیاست مدار اردنی که در فاصله سالهای 2016-2018 پس از عبدالله نسور به نخست وزیری منصوب گردید. سمتهای اجرایی و سیاسی سابق وی کمیسر ارشد منطقه ویژه اقتصادی، وزیر صنعت و تجارت، وزیر امور خارجه، وزیر آب و آبیاری، وزیر انرژی و منابع معدنی، وزیر صنعت، تجارت و آذوقه میباشد. وی کارشناسی خود را در مهندسی از دانشگاه قاهره و کارشناسی ارشد را در مهندسی مدیریت از ایالات متحده و دکتری را در مهندسی سیستم و صنعت نیز از ایالات متحده گرفته است.
14. عبدالله النسور؛ از نخست وزیران اردن که از سال 2012 پس از استعفای دکتر فایز طراونــة جانشین وی شده و سمت نخست وزیری را برعهده گرفت. وی متولد سال 1939 در شهر سلط میباشد و دارای مدرک دکترای برنامه ریزی از دانشگاه سوربن پاریس است. در سال های 1989، 1993 و 2010 عضو مجلس نمایندگان اردن بود و علاوه بر عضویت در کمیته های امور خارجه و آموزش و پرورش و آموزش عالی، ریاست کمیتة مالی و اقتصادی آن را نیز برعهده داشت. وی در سالهای 1997 و 2009 عضو مجلس سنا بود. همچنین سمت وزیر را در وزارت خانه های برنامه ریزی، آموزش و پرورش، رسانه ها، آموزش عالی، صنعت و تجارت، امور خارجه و توسعه اداری برعهده داشت. وی تاکنون مدال های افتخار بسیاری کسب کرده است. (168)
15. فایز الطراونــة از نخست وزیران اردن؛ یکی از مهم ترین شخصیتهای اردنی است که نقش تأثیرگذاری در گذر از بحران های سیاسی اردن ایفا نمود.
فایز الطراونة در سال 1949 در یک خانواده سیاسی در عمان متولد شد. پدرش احمد طراونة نیز بیش از نیم قرن در مشاغل سیاسی، اداری و قانونگذاری مشغول به فعالیت بود. دکتر فایز طراونة دارای دکترای اقتصاد از دانشگاه کالیفرنیاست. وی در سالهای 1998، 1999 و 2012 نخست وزیر اردن بود. در عهد وی ملک حسین الطلال درگذشت و حکومت به ملک عبدالله دوم منتقل شد. این انتقال قدرت فقط سه ساعت و هفده دقیقه به طول انجامید. وی در سالهای 1993-1997 سفیر اردن در کشور امریکا بوده است. (169)
16. علی سحیمات: مهندس، سیاستمدار و مسئول اردنی است كه مناصب متعدد سیاسی و اجرایی را به عهده داشته است. او در شهر كراك متولد شد. در كارنامه او مناصبی همچون معاون نخست وزیری، شهرداری امان، وزیر ارتباطات و سایر مسئولیتهای سیاسی دیده میشود.
17. طارق السحیمات؛ پزشك (متخصص كلیه)، ژنرال نظامی و سیاستمدار اردنی است. او در شهر تاریخی كراك در جنوب اردن متولد شد. در مدارس امان درس خواند و پزشكی را در دانشگاه ها، مؤسسات و بیمارستان های انگلستان و ایالات متحده آمریكا فراگرفت. او مسئولیت های متعددی در پزشكی و سیاست به عهده داشته است.
18. عبد السلام المجالی؛ در فواصل سال های 1993 تا 1995 و 1997 تا 1998 دو بار نخست وزیر اردن شد. وی مدرک پزشكی خود را از دانشگاه سوریه در سال 1949 اخذ كرد و مناصبی چون مدیر خدمات پزشكی نیروهای نظامی اردن، رئیس دانشگاه اردن (1971 تا 1976)، وزیر سلامت (1969 تا 1970 و 1970 تا 1971) را به عهده داشته است. او همچنین مشاور ملك حسین در اواخر دهه 1980 بود.
19. علی خلقی الشرایری؛ از اولین سیاستمداران اردنی است و به دلیل تجربه نظامی و سیاسی از افراد تأثیرگذار در تأسیس اردن بود.
20. فیصل الفایز: وی نخست وزیری اردن را بین سال های 2003 تا 2005 در دست داشت. قبل از آن وزیر دفاع بود و روابط نزدیكی با پادشاه داشت.
21. علی ابو الراغب: نخست وزیر اردن بین سال های 2003 تا 2005 بوده است. او در سال 1946 در اردن متولد شد. او مدرك مهندسی عمران خود را از دانشگاه تنسی ایالات متحده آمریكا دریافت كرد.
22. بُشر حضاونه نخست وزیر کنونی اردن، دیپلمات و سیاستمدار اردنی متولد نیویورک می باشد. وی که پس از رزاز عهده دار این سمت شده پیشتر به عنوان سفیر اردن در مصر، فرانسه، کنیا و اتیوپی خدمت کرده است. همچنین نماینده اردن در مجمع کشورهای عربی بوده و نماینده دائمیاردن در یونسکو می باشد و سمت های متعدد دیگر را نیز عهده دار بوده است. دارای مدرک لیسانس حقوق از دانشگاه اردن و فوق لیسانس حقوق بین المللی از دانشکده اقتصاد لندن است. همچنین دارای فوق لیسانس روابط بین المللی و اقتصاد از مدرسه مطالعات شرقی و آفریقای دانشگاه لندن و مدرک مدیریت از دانشکده کندی دانشگاه هاروارد است.
افزون بر اینها بسیاری از اعضای خانواده های عبدالهدی[86]، مجالی، بدران،هاشم، تل و خانوادههای قاسم وفادارانه بههاشمیان خدمت کرده اند.
همچنین از جمله سیاستمداران دیگر معاصر اردن می توان ازشیخ علی ابو روبیها و شیخ عطاالله سحیمات و صلاح الدین عطاالله السحیمات و نایف الكاوی وبهجت تلهونی و عیسی الور توركی الغلایینی: رئیس گروه سابق الغلایینی و توركی التلفها: فرمانده ارشد پلیس (سابق) و غوتیبا التلفها: رئیس جوان سابق یونیسف فیصل الفایزو علی ابو الراغب نام برد. (170)
از دیگر عناصر نخبه سیاسی چرکسهای غیر عرب بودند، فرزندان مهاجران مسلمانی که اواخر قرن 19 از کوههای قفقاز آمده و در امان و اطراف آن ساکن شدند. چرکسها در سال 1920 باهاشمیان متحد شدند و از آن زمان سیاستمداران برجسته چرکس در دولت و ارتش اردن پستهای مهم و حساسی گرفته اند. خانواده المفتی یکی از مهم ترین خانوادههای سیاسی چرکسها بود و یکی از اعضای آن، سعید مفتی به عنوان نخست وزیر خدمت کرده است. (171)
همچنین شیخ علی ابو رهیبا، شیخ سعود الكادی، شیخ میتقل الفایز، شیخ فیصل الجازی رؤسای قبایل اردنی می باشند.
منابع و ماخذ:
1. http://www.kinghussein.gov.jo
2. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 10
3. http://www.kinghussein.gov.jo
4. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xiii
5. Ibid, p. xiv
6. http://www.kinghussein.gov.jo
7. Ibid
8. Ibid
9. Ibid
10. Ibid
11. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 10
12. http://www.kinghussein.gov.jo
13. Ibid
14. Ibid
15. Ibid
16. Ibid
17. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 10
18. Ibid, p. 11
19. http://www.kinghussein.gov.jo
20. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xv
21. http://www.kinghussein.gov.jo
22. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 11
23. http://www.kinghussein.gov.jo
24. مملكــة الأنباط، لخالد الحموری - صادر عن مشروع بیت الأنباط للتألیف والنشر بالأردن.
25. ایضاً
26. ایضاً
27. ایضاً
28. ایضاً
29. http://www.kinghussein.gov.jo
30. مملكــة الأنباط، لخالد الحموری - صادر عن مشروع بیت الأنباط للتألیف والنشر بالأردن.
31. http://www.kinghussein.gov.jo
32. مملكــة الأنباط، لخالد الحموری - صادر عن مشروع بیت الأنباط للتألیف والنشر بالأردن.
33. http://www.kinghussein.gov.jo
34. مملكــة الأنباط، لخالد الحموری - صادر عن مشروع بیت الأنباط للتألیف والنشر بالأردن.
35. http://www.kinghussein.gov.jo
36. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 12
37. Ibid, p. 12
38. http://www.kinghussein.gov.jo
39. خطط الشام، ج1، ص59-61؛ جهان اسلام، ج1، ص10
40. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xvi
41. Ibid, p. xvi
42. http://www.kinghussein.gov.jo
43. خطط الشام، ج1، ص66-68
44. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xvii
45. الفتوح، ج1، ص137
46. الفتوح، ج1، ص150، 154؛ فتوح البلدان، ص118-122
47. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xviii
48. البلدان، ص160؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج1، ص393؛ تاریخ بلاد الشام، ص347-349
49. http://www.kinghussein.gov.jo
50. الخطیب محمد - حضارة العرب فی العصور القدیمــة - الطبعــة الأولی- 2005 - دار طلاس دمشق
51. http://www.kinghussein.gov.jo
52. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xix
53. Ibid, p. xix
54. الخطیب محمد - حضارة العرب فی العصور القدیمــة- الطبعــة الأولی- 2005 - دار طلاس دمشق
55. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 15 , 16
56. ویل دورانت، مقدمه تاریخ تمدن، ج 1
57. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310)
58. Ibid
59. ویل دورانت، مقدمه تاریخ تمدن، ج 1
60. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310)
61. حسین یوسف - دراسات فی تاریخ الأردن وفلسطین - 1983 - دار الفكر- عمان
62. كتاب تاریخ الأردن وعشائرة، الباب الثانی، الممالك الأردنیــة القدیمــة تالیف عویدی العبادی
63. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xiii
64. ویل دورانت، مقدمه تاریخ تمدن، ج 1
65. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xiii
66. ویل دورانت، مقدمه تاریخ تمدن، ج 1
67. ایضاً
68. http://www.kinghussein.gov.jo
69. Ibid
70. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 11
71. http://www.kinghussein.gov.jo
72. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 11
73. http://www.kinghussein.gov.jo
74. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310)
75. http://www.kinghussein.gov.jo
76. Ibid
77. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 13
78. الخطیب محمد - حضارة العرب فی العصور القدیمــة- الطبعــة الأولی- 2005 - دار طلاس دمشق
79. http://www.kinghussein.gov.jo
80. الخطیب محمد - حضارة العرب فی العصور القدیمــة- الطبعــة الأولی- 2005 - دار طلاس دمشق
81. جریدة الدستور الأردنیــة، دراســة للباحث: جمال خلیفــة - القلاع الإسلامیــة. صروح شامخــة على أرض الأردن تتحدى الزمن
82. http://www.kinghussein.gov.jo
83. معجم البلدان/ترجمه، ج1، ص: 187
84. ایضاً ، ص: 187
85. ایضاً ، ص: 187
86. ایضاً ، ص: 678
87. تاریخ بغداد ج14 - 117
88. تاریخ مدینة دمشق ج6 262
89. ایضاً ج15 11
90. ایضاً ج18 96 2162
91. ایضاً ج26 89 3056
92. ایضاً ج26 209 3073
93. ایضاً ج35 89 3883
94. ایضاً ج38 228 4542
95. ایضاً ج61 240 7766
96. ایضاً ج64 317 8174
97. ایضاً ج71 375 9753
98. موسوعــة طبقات الفقهاء، ج1، ص: 458
99. تكملــة أمل الآمل، ص: 270
100. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 463- 468
101. معالم الحضارة الاسلامیــة فی المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة، منشورات المنظمــة الاسلامیــة للتربیــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص63
102. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 468 - 471
103. معالم الحضارة الاسلامیــة فی المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة، منشورات المنظمــة الاسلامیــة للتربیــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص63
104. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 471 - 473
105. معالم الحضارة الاسلامیــة فی المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة، منشورات المنظمــة الاسلامیــة للتربیــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 5
106. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 473 -474
107. معالم الحضارة الاسلامیــة فی المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة، منشورات المنظمــة الاسلامیــة للتربیــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص5
108. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 475 , 476
109. معالم الحضارة الاسلامیــة فی المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة، منشورات المنظمــة الاسلامیــة للتربیــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 63
110. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 476 - 479
111. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 482- 489
112. معالم الحضارة الاسلامیــة فی المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة، منشورات المنظمــة الاسلامیــة للتربیــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 63
113. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 492- 500
114. معالم الحضارة الاسلامیــة فی المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة، منشورات المنظمــة الاسلامیــة للتربیــة و العلوم و الثقافــة، وائل الرشدان، 1415، ص 63
115. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 501- 504
116. ویكی پدیای فارسی
117. http://www.kinghussein.gov.jo
118. اطلس گیتاشناسی نوین کشورها، مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی گیتاشناسی، ترجمه: عباس جعفری، ص 83
119. http://www.kinghussein.gov.jo
120. Ibid
121. Yoav Alon, The Making of Jordan, I.B.TAURIS, 2009, p. 37 , 38
122. http://www.kinghussein.gov.jo
123. Yoav Alon, The Making of Jordan, I.B.TAURIS, 2009, p. 37 , 38
124. http://www.kinghussein.gov.jo
125. Ibid
126. Seyd. M.H., World infopaedia: Jordan, Paragun Publication, 2007, p. 13 , 14
127. http://www.kinghussein.gov.jo
128. Ibid
129. Ibid
130. Ibid
131. Ibid
132. Ibid
133. Ibid
134. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. 24
135. http://www.kinghussein.gov.jo
136. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv
137. http://www.kinghussein.gov.jo
138. Ibid
139. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv
140. http://www.kinghussein.gov.jo
141. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv
142. http://www.kinghussein.gov.jo
143. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv
144. http://www.kinghussein.gov.jo
145. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv
146. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv
147. Ibid, p. xxiv
148. http://www.kinghussein.gov.jo
149. Ibid
150. Ibid
151. Ibid
152. Ibid
153. Shoup. John A., Culture and customs of Jordan, p.cm. - (Culture and customs of the Middle East, ISSN 1550-1310), p. xxiv
154.http://www.kinghussein.gov.jo
155. Ibid
156. Ibid
157. Ibid
158. Ibid
159. Ibid
160. Ibid
161. Ibid
162. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13901012000166#sthash.38xOHiKU.dpuf
163. http://www.entekhab.ir/fa/news/66526
164. http://www.shafaqna.com/persian/general/item/24441
165. Ibid
166. http://www.tadbirkhabar.com/world/17220
167. http://www.kinghussein.gov.jo
168. موقع رئاســة الوزراء المملکــة الاردنیــة الهاشمیــة
169. http://www.addustour.com/ الدستور
170. Ibid
171. http://www.kinghussein.gov.jo
[1]. Fertile Crescent
[2]. Decapolis
[3]. Edom
[4] . Moab
[5] . Rabboth Ammon
[6]. King Saul
[7]. The Nabateans
[8]. The Edomites
[9]. Seleucus I Nicator
[10]. Abila
[11]. Jarash
[12]. The Hasmoneans
[13]. Harith
[14]. Aretas III
[15]. Hatra
[16]. Tadmur
[17]. Trajan
[18]. Ammonite
[19]. Jabal al-Qalaa
[20]. Marcus Aurelius
[21]. Hill
[22]. Mesha (ستون سنگی که حدود 840 ق.م به دستور مشا پادشاه موآب حکاکی شده است - مترجم)
[23]. Antenius Pius
[24]. Salt
[25]. Tafilah
[26]. Shobak
[27]. Dibon
[28]. Dhiban
[29]. Wadi Mujib
[30]. St. George
2 . نفر ساعت یا انسان ساعت مقدار کاری است که به طور متوسط هر کارگر در یک ساعت انجام میدهد (مترجم)
[32]. Pisgah
[33]. Siyagha
[34]. Al - Mukhayyat
[35]. Feisaliyya
[36]. Khirbet al - Mukhayyat
[37]. Procopius
[38]. Irbid
[39]. Pella
[40]. Gadara
[41]. Hemma
[42]. Umm al - jamal
[43]. Khirbet al - Mafjar
[44]. Qasr al - Hallabat
[45]. Caracalla
[46]. Hammam al - sarah
[47]. Diocletian
[48]. Deir Ain Abata
[49]. Sodom
[50]. Gomorrah
[51]. Qasr al - Mushatta
[52]. Qastal
[53]. Rock
[54]. Machaerus
[55]. Mkawer
[56]. Herod Antipas
[57]. Main
[58]. Asclepius
[59]. Josephus
[60]. Karak
[61]. Qir Heres
[62]. Qir Moab
[63]. Hareseth
[64]. Characmoba
[65]. Batwing I
[66]. Dean Burgen
[67]. Siq
[68]. Church of Holy Sepulcher
[69]. Wadi seer
[70]. Qasr al - Abd
[71]. Iraq al - Amir
[72]. Tobia
[73]. Tobiad
[74]. Jubeiha
[75]. Naqab
[76]. PLO: Palestine Liberation Organization
[77]. Royal Military Academy Sandhurst
[78]. Antoinette Gardiner
[79]. Alia Tukan
[80]. Elizabeth Halaby
[81]. Field Marshal Ash Sharif Ziad ibn Shakir
[82]. Zaid ar Rafia
[83]. Edmund school
[84]. Dear Field Academy
[85]. Pembroke College Oxford
[86]. Abdul Huda