مرزهای افغانستان

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۲۵ توسط 127.0.0.1 (بحث) (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
مرزهای افغانستان.jpg

با تشکیل حکومت درانی به رهبری احمدشاه در ۱۷۴۷ در افغانستان، مرزهای افغانستان در بالاترین حد خود قرار داشت. در زمان تیمور، فرزند و جانشین احمدشاه، نیز مرزهای زمان احمدشاه تا حدودی حفظ شد، اما پس از مرگ تیمور و بروز جنگ‌های خانگی میان فرزندان تیمور به‌ویژه پس از روی‌کارآمدن سلسله محمد زایی درزمان دوست‌محمد خان و پس از آن، متصرفات حکومت درانی، به‌خصوص در شبه‌قاره هند، یکی پس از دیگری از قلمرو آن خارج شد؛ قلعه اتک در ۱۸۱۲ و ملتان در ۱۸۱۸ به دست حکومت سیک افتاد، کشمیر در ۱۸۱۹ به دولت پنجاب ملحق شد، دیره غازی‌خان در ۱۸۲۱ در اختیار حکومت پنجاب و دیره اسماعیل‌خان در ۱۸۲۱ به دست دولت سیک افتاد، پیشاور در ۱۸۲۳ به دست حکومت سیک و سند در ۱۸۴۳ به دست انگلیس افتاد، بلوچستان در فاصله سال‌های ۱۸۵۴ تا ۱۸۷۶ به تصرف انگلیس درآمد و بخش اعظمی از خاک افغانستان طبق قرارداد دوراند از افغانستان جدا شد و در اختیار حکومت انگلیسی هند قرار گرفت. در زمان احمدشاه و تیمورمعمولا رود سند مرز میان حکومت درانی و هند را تشکیل می‌داد.

سرحدات کنونی افغانستان به‌طورعمده در زمان عبدالرحمان خان شکل‌گرفت. قبل از آن مرزهای این کشور به‌طور دقیق تعیین و تثبیت نشده بود. در سال ۱۸۹۳، مرزهای افغانستان با حکومت انگلیسی در هند تعیین و قطعی شد و طی سال‌های ۱۸۹۳ تا ۱۸۹۶ نشانه‌گذاری شد. مرزهای شمالی با روسیه طی سال‌های ۱۸۸۴ تا۱۸۸۶ تعیین شد.

مرزهای شرقی‌وجنوبی

در سال ۱۸۹۳، مرزهای شرقی و جنوبی افغانستان معروف به خط دوراند (Durand Line) تعیین شد. براساس قراردادی که بین سر مورتیمر دوراند (Sir Mortimer Durand) نماینده حکومت انگلیسی هند و امیر عبدالرحمان خان، پادشاه افغانستان ، در ۱۲ نوامبر ۱۸۹۳، در کابل امضا شد، مرز میان افغانستان و حکومت انگلیسی هند تثبیت و قطعی شد و تاکنون هم باقی مانده است. انگلیس با زور، تهدید و اعمال فشارهای مختلف این قرارداد را بر عبدالرحمان خان تحمیل کردند و منطقه پشتون‌نشین تجزیه شد و قسمت‌های وسیعی از قلمرو حکومت درانی جدا شد و ضمیمه خاک حکومت انگلیسی هند شد، عبدالرحمان خان که بین فشارهای روسیه از یک سو و سیاست‌های تهاجمی و سازش‌ناپذیر حکومت انگلیسی هند از سوی دیگر، گیر افتاده بود و نگران درگیری با انگلیس و ازدست‌دادن حکومتش بود و نمی‌خواست به سرنوشت کسانی مانند شاه‌شجاع، دوست‌محمد خان، شیرعلی خان و محمدیعقوب خان دچار شود، این قرارداد را پذیرفت. او در خاطراتش می‌نویسد:

«در ایام امیر شیرعلی خان و محمدیعقوب خان جلگه کرم، دره خیبر، قدری از خاک پشنک و بعضی نقاط دیگر را از افغانستان گرفتند و در زمان حکمرانی خودم هم با وجودی که من قویا ایستادگی کردم باز اجزای حکومت لرد لانسدون فرمانفرمای هندوستان، مأموران مرا از محل بلند خیل و وزیرستان و سایر نقاط اخراج کردند و تهدید کردند، اگر بیرون نروید، سرنیزه‌های عساکر دولت انگلیس به طرف کابل کشیده خواهد شد و ایستگاه راه‌آهن چمن نو را بدون اجازه من یا اذن ملت من بنا کردند».[۱]

انگلیس در تحدید حدود افغانستان با ایران و افغانستان با روسیه، بیشتر جانب افغانستان راگرفته بود، چون به‌نفع خود آنها بود. عبدالرحمان خان تصور می‌کرد در تحدید حدود افغانستان با حکومت انگلیسی هند نیز منافع افغانستانرا در نظر خواهند گرفت، ولی زود به اشتباه خود پی برد و متوجه شد انگلیس در مرزهای هند هیچ‌گذشتی ندارد، به‌ویژه از مناطق مهم استراتژیک آن هرگز صرف‌نظر نمی‌کند؛ چنان‌که تمامی مناطق استراتژیک در آن سو خط دوراند را در کنترل خود گرفت و این شعر مصداق حال و سرنوشت عبدالرحمان خان شد:

که از چنگال گرگم در ربودی چو دیدم عاقبت‌گرگم تو بودی

خط مرزی دوراند،که ۲۴۳۰ کیلومتر طول دارد، از واخان در منتهاالیه شمال شرق افغانستان تا کوه ملک سیاه در منتهاالیه جنوب غرب افغانستان واقع در نقطه مرزی مشترک ایران، افغانستان و پاکستان امتداد دارد. پس از تعیین این مرز، سه هیئت برای علامت‌گذاری مرز آن انتخاب شد و تا سال ۱۸۹۶ مرز دوراند نشانه‌گذاری شد.

مرزهای شمالی

از بدو تشکیل حکومت درانی در این کشور مرزهای شمالی افغانستان معمولا رود آمودریا تشکیل می‌داد که بستری طبیعی بود.

«درانی‌ها در سال ۱۷۸۰، معاهده‌ای را با امیر بخارا، فرمانروای مهم آسیای مرکزی، منعقد کردند که براساس آن، آمودریا مرز بین آسیای مرکزی و دولت جدید درانی در افغانستان شناخته شد. این اولین تعیین حدود مرزی بود که مرزهای شمالی افغانستان جدید را مشخص می‌کرد».[۲]

در زمان شیرعلی خان، در سال ۱۸۶۸، یک کمیسیون مشترک سرحدی متشکل از نمایندگان روس، انگلیس و افغانستان تشیکل شد و خط سرحدیافغانستان و روسیه را از دریاچه زورکول در واخان تا خم آب (جایی که آمودریا از نظر حرکت شرقی به طرف شمال تغییر مسیر می‌دهد) تعیین شد و به خط امیر شیرعلی خان معروف است؛ ولی از خم آب تا هریرود (تنگه ذوالفقار) نامشخص بود و مایه نزاع و کشمکش بود.

در سال ۱۸۷۹، روس‌ها بنای پیشروی را در اراضی ترکمن‌نشین گذاردند و خط آهن خود را احداث کردند و در سال ۱۸۸۱، آن را تا گوک تپه امتداد دادند. پیشروی روس‌ها سبب نگرانی عبدالرحمان خان پادشاه وقت افغانستان شد؛ ازاین‌رو در سال ۱۸۸۲ از حکمران انگلیسی هند تقاضا کرد تا اقدام به تعیین باقی‌مانده سرحد شمالی افغانستان کند. ایران نیز مرو و بادغیس را جزء خاک خود می‌دانست و قوای آن در ۱۸۸۳، از هریرود عبور کرد و وارد بادغیس شد؛ ولی تحت‌فشار روسیه و انگلیس از بادغیس عقب‌نشینی‌کرد. روسیه در سال ۱۸۸۴، وارد مرو شد و به تصرف مناطق مجاور آن اقدام کرد. انگلیس برای جلوگیری از پیشروی روس دست‌به‌کار شد، در می ۱۸۸۴، هیئت‌های دو دولت روس و انگلیس برای تعیین سرحد شمالی معرفی شدند. این هیئت باقی‌مانده خط مرزی شمالی افغانستان را از خم آب تا تنگه ذوالفقار تعیین کرد. باقی‌مانده خط سرحدی افغانستان در پامیر (شمال شرق افغانستان) با شرکت‌کنندگان انگلیس، روسیه و افغانستان در ۱۸۹۵ تعیین شد و به‌موجب توافق سه‌جانبه، پامیر کلان به روسیه و پامیر خرد به افغانستان تعلق‌گرفت و خط سرحدی از دریاچه زورکول تا قله قوقراشقول و سرحد با چین تعیین شد و سرحدات شمال تثبیت و تاکنون باقی مانده است. دولت روسیه در مارس ۱۸۹۶، این قرارداد را تأیید کرد و به این صورت وابستگی واخان به افغانستان مسجل شد.

خط مرزی با چین

مرز افغانستان و چین کم بوده و کشمکش مهمی هم بر سر آن وجود نداشته است. این منطقه مرزی کوهستانی و صعب‌العبور است و رفت‌وآمد از آن به‌سادگی امکان‌پذیر نیست و تاکنون (۱۳۹ شمسی) تردد وسایط نقلیه موتوری از آن صورت نگرفته است. خط مرزی افغانستان و چین تا سال ۱۹۶۳ دقیقا معلوم نبود. در این سال هیئت مشترک چینی و افغانی برای تعیین مرز میان دو کشور تشکیل شد و خط سرحدی میان چین و افغانستان را به طول ۹۲/۴۵ کیلومتر تعیین کرد. این خط مرزی از قله‌ای با ارتفاع ۵۵۸۷ متر ارتفاع در شمال آغاز می‌شود و تا حوالی واخجیر در جنوب امتداد می‌یابد.کار تعیین و علامت‌گذاری این مرز سه ماه طول کشید.

مرزهای غربی افغانستان

طول مرزهای ایران و افغانستان بیش از ۹۰۰ کیلومتر ذکر شده است که حدود ۲۹۴ کیلومتر آن با خراسان رضوی، ۳۲۱ کیلومتر با خراسان جنوبی و ۲۸۹ کیلومتر با استان سیستان و بلوچستان است. بیش از ۷۰۰ کیلومتر از مرزهای دو کشور را مرزهای خشکی تشکیل می‌دهد و مابقی در محدوده مرزهای آبی قرار دارد؛ از جمله بیش از ۹۶ کیلومتر در مرز آبی هریرود، ۱۵ تا ۲۰ کیلومتر در رودخانه هیرمند(قبل از اینکه هیرمند مجرای سیخ سر را ترک کند بیش از ۵۵ کیلومتراز مرزهای آبی دو کشور را تشکیل می‌داد) و بیش از ۲۴ کیلومتر مرز آبی در هامون صابری (خط مرزی از میانه هامون صابری عبور کرده و این دریاچه را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم کرده است؛ بخش جنوبی آن در خاک ایران قرار دارد.) در مواقعی که نمکزارهای مرزی آب داشته باشند آنها نیز به مرزهای آبی تبدیل می‌شوند.

مرزهای ایران و افغانستان اکثرا صاف و تردد از آن به‌سادگی امکان‌پذیر است و طبعا کنترل آن برای جلوگیری از ترددهای غیرمجاز به‌سختی میسر است.این مرزها به شرح ذیل تحدید حدود شده است:

حکمیت مک لین (Mac Line). حکمیت مک لین در اواخر حکومت ناصرالدین‌شاه انجام شد و مرز ایران و افغانستان از تنگه ذوالفقار (نقطه مرزی مشترک ایران، افغانستان و روسیه سابق (ترکمنستان امروز)، تا نشانه مرزی ۳۹ واقع در منتهاالیه جنوبی‌کوه یال جز به طول ۱۶۵ کیلومتر تعیین شد؛ ۹۶ کیلومتر آن را رودخانه هریرود تشکیل می‌دهد.

حکمیت فخرالدین آلتای. این حکمیت در ۱۳۱۳ و ۱۳۱۴ (۱۹۳۵)، صورت گرفت و از نشانه مرزی شماره ۳۹، که آخرین نشانه خط حکمیت مک لین است، شروع و تا سیاه‌کوه در نزدیکی بندان (در شمال سیستان) به طول ۳۷۵ کیلومتر تحدید حدود شد.

حکمیت گلد اسمید (Gold smid). در سال ۱۸۷۲ میلادی، گلد اسمید از سیاه‌کوه یا تپه سیاه در نزدیکی بندان در شمال سیستان تا کوه ملک سیاه، نقطه مرزی مشترک ایران، افغانستان و پاکستان به طول ۲۸۲ کیلومتر تعیین حدود کرد و بعدها مک ماهون (Mac Mahon) تصحیح نهایی و سپس نشانه‌گذاری آن را انجام داد. بخشی از رأی گلد اسمید در مورد آب رود هیرمند بود. او آب واردشده به بندر کمال‌خان را به‌صورت بالمناصفه بین دو کشور تقسیم کرد.

حکمیت مک ماهو (Mac Mahoon). در سال ۱۸۹۶، بر اثر تغییر مجرای هیرمند و مسدودشدن نهر سیخ سر و انحراف آن به داخل خاک ایران، بین افغانستان و ایران اختلاف مرزی بروز کرد. طبق قرارداد گلد اسمید خط مرزی از میانه رودخانه هیرمند عبور می‌کرد؛ ولی با تغییر مجرای هیرمند و انحراف آن به داخل خاک ایران، بخشی از خاک ایران در داخل خاک افغانستان واقع شد و چون به سود افغانستان بود این کشور مدعی شد که خط مرزی مجرای جدید هیرمند است؛ ولی ایران نپذیرفت و اظهار کرد خط مرزی تغییرناپذیر است. حل این اختلاف به حکمیت مک ماهون منجر شد. مک ماهون از ۱۹۰۲ تا ۱۹۰۵ برای حل اختلاف مرزی بین دو کشور در سیستان اقامت کرد و در پایان رأی حکمیت خود راجع‌به مرز سیستان و نیز آب رودخانه هیرمند صادر کرد. وی رأی گلد اسمید را در مورد خط مرزی تأیید کرد؛ ولی میزان حقابه ایران از نصف آب وارده به بندرکمال‌خان را به یک‌سوم کاهش داد. همچنین، او مرز سیستان را علامت‌گذاری کرد.[۳]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. امیر عبدالرحمان خان (1361). سفرنامه و خاطرات امیر عبدالرحمان خان و تاریخ افغانستان به کوشش ایرج افشار سیستانی. تهران: موسسه انتشاراتی و آموزشی نسل دانش، ص ۵۲۵.
  2. رشید، احمد (1379). طالبان (اسلام، نفت و بازی بزرگ جدید). ترجمه اسدالله شفایی و صادق باقری. نشر دانش هستی، ص ۳۳.
  3. علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 45-52.