جغرافیای طبیعی افغانستان
افغانستان در نیمکره شمالی (۳۳ درجه عرض شمالی)، نیمکره شرقی (۶۵ درجه طول شرقی) و در محدوده آسیای مرکزی قرار دارد. مساحت آن حدود ۶۴۹/۰۰۰ کیلومترمربع (در منابع بین ۶۲۰ تا ۶۵۳ هزار کیلومترمربع ذکر شده) و در مقام چهل یا چهلویکمین کشور جهان است. طولانیترین فاصله آن از شمال به جنوب قریب به ۱۰۱۵ کیلومتر و از شرق به غرب ۱۲۴۰ کیلومتر و نزدیکترین فاصله آن تا دریاهای آزاد قریب به ۶۰۰ کیلومتر از سمت مرزهای جنوبی و از طریق خاک پاکستان است.
شکل افغانستان مانند یک مشت بسته است و حالت پرویزنی شکل دارد و دالان یا تنگه واخان بهسان دسته آن است. افغانستان در محدوده فلات ایران جای دارد و قسمتی از شرق این فلات را تشکیل میدهد. نام ایران شامل دو بخش است:
۱. فلات ایران. فلات ایران که به لحاظ جغرافیایی، کشورهای ایران و افغانستان را دربر میگیرد.
2. نام کشور ایران. افغانستان و ایران در محدوده فلات ایران قرار دارند و درگذشته، یک واحد سیاسی مشترک را در این فلات تشکیل میدادند. فلات ایران شامل جلگه وسیع و مرتفعی است که از هر طرف در احاطه کوههای بلند است:
«در مشرق سه رشتهکوه متوازی معروف به کوههای و در شمال کوههای البرزکه مانند زنجیری از شرق به غرب امتداد یافتهاند، قرار دارند. این کوهها در غرب از کوههای ارمنستان جدا شده و از جنوب دریای خزر گذشته بهواسطه (کوه بابا) به (هندوکه) پیوسته و این هم به (هیمالایا) بلندترین کوه عالم متصل است، در مغرب فلات، کوههای کردستان یا زاگرس واقع است که از شمال به جنوب رفته و بعد به طرف جنوب شرق برگشته به دریای عمان میرسد».[۱]
طول مرزهای افغانستان ۵۵۲۹ کیلومتر است (در منابع مختلف،متفاوت ذکر شده است). از سمت شرق و جنوب با پاکستان (۲۴۳۰ کیلومتر)، از سمت غرب با ایران (۹۳۶ کیلومتر)، از سمت شمال با کشورهای تاجیکستان (۱۲۰۶ کیلومتر)، ازبکستان (۱۳۷ کیلومتر)و ترکمنستان (۷۴۴ کیلومتر) و از سمت شمال شرق با چین (۷۶ کیلومتر) مرز مشترک دارد، طولانیترین مرزهای افغانستان ابتدا با پاکستان و بعد کشورهای تاجیکستان و ایران و کوتاهترین مرزها ابتدا با چین و سپس ازبکستان است. مرز افغانستان با چین بین ۷۳ تا ۹۳ کیلومتر و مرز افغانستان با ایران بین ۹۰۰ تا ۹۳۶ کیلومتر ذکر شده است.
بلندترین نقطه افغانستان از سطح دریا ۷۴۵۸ متر در قله نوشک (Nowshak) و پایینترین سطح آن در کنار آمودریا و در اطراف جوزجان است و ارتفاع آن ۲۵۸ متر از سطح دریاست، با کاهش ارتفاع کوهها و کوهپایههای شمالی، دشتهای سنگی و ریگی با ارتفاع ۳۰۰ تا ۴۰۰ متر از سطح دریا در بخشهای شمالی قرار دارد. دشتهای هرات و فراه، مناطق کمارتفاعی با حدود ۱۰۰۰ متر از سطح دریا را به وجود میآورد؛ در نیمروز، در اطراف هامونها، ارتفاع زمین به حدود ۵۰۰ متر و درگودزره در جنوب غربی افغانستان (در ولایت نیمروز) به کمتر از ۵۰۰ متر از سطح دریا میرسد. شیب افغانستان از سمت شمال شرق به طرف جنوب و غرب قرار دارد. با توجه به موقعیت کوهستانی بخشهای مرکزی، اراضی هموار و دشتها بهصورت حلقهای در اطراف آن قرار گرفتهاند.
ارتفاعات
آشکارترین مشخصه طبیعی افغانستان، کوهستانی و مرتفعبودن آن است. سهچهارم خاک افغانستان را کوهها و ارتفاعات تشکیل داده است، ساختمان و شکلکوههای افغانستان، همعصر باکوههای آلپ در اروپا دانسته شده است.
هندوکش
رشتهکوه هندوکش با طول ۶۰۰ کیلومتر، عرض ۱۰۰ کیلومتر و ارتفاع بیش از ۱۰۰۰ متر از معروفترین و مهمترین کوههای افغانستان است، یکی از قلههای مهم آن هندوکش نام دارد و رشتهکوه نیز به همین نام معروف شده است. هندوکش ادامه رشتهکوههای هیمالیاست و از کوههای پامیر خرد در شمال شرق جدا شده، به طرف غرب و جنوب غرب امتداد یافته، تا میانه دره هریرود میرسد و بهمثابه محور و ستون فقرات کوههای افغانستان است و بخش وسیعی را از خاک افغانستان تشکیل میدهد و تقریبا در میانه کشور واقع است و عملا افغانستان را به دو بخش شمال هندوکش و جنوب هندوکش تقسیم کرده است.
کوههای هندوکش به دو قسمت هندوکش شرقی و هندوکش غربی تقسیمپذیر است. هندوکش شرقی از بلندترین و بزرگترینکوههای افغانستان است؛ قله معروف نوشک یا نوشاخ (۷۴۸۵ متر) در این رشتهکوه واقع است و در نزدیکی پامیر قرار دارد. هندوکش شرقی از غرب دره زیباک در بدخشان آغاز میشود و تاگردنه خاوک در ولایت پروان امتداد مییابد. هندوکش غربی از غربگردنه خاوک شروع و به طرف غرب و جنوب غرب ادامه مییابد. ارتفاع هندوکش غربی از هندوکش شرقی کمتر است، با امتداد هندوکش از شرق به غرب، بهتدریج از ارتفاع آن کاسته میشود.کوههای افغانستان در حوالی مرزهای ایران به کوههای و تپههای کمارتفاع تبدیل میشوند.گذرگاه معروف شیبر (Shibar) با ارتفاع ۴ تا ۵ هزار متر در هندوکش غربی قرار دارد و شمال و جنوب هندوکش را بههم متصل میکند.
هندوکش بهمثابه مشتی محکم و سدی کوهستانی در مقابل حملات احتمالی از شمال به جنوب یا بهعکس است و تنها راه عبور از این کوهها، گردنهها و گذرگاههای سخت و صعبالعبوری مانند نکسان (۵۰۵۰ متر)، مراشتراک (۵۷۶۰ متر)، لوشان (۴۳۰۰ متر)، سالنگ (۴۳۰۰ متر)، کانچین (۴۹۰۰ متر)، خاوک (۳۶۰۰ متر)، قپچاق، شیبر، خوردک، دندانشکن، پیلو، چهاردر و... است و ارتباط شمال و جنوب از طریق آنها برقرار میشود؛ ولی به مدت شش ماه از سال به علت بارش برف مسدود میشوند.
در قلهها و ارتفاعات هندوکش همواره برف وجود دارد. یخچالهای طبیعی بزرگی در آن قرار دارد و هیچگاه بهطورکامل ذوب نمیشود و منبع تغذیه چشمهها و منابع آب زیرزمینی درههای واقع در میانه کوههاست. شهر کابل، پایتخت افغانستان، در دامنههای جنوبی هندوکش قرار گرفته و اطراف آن را درههای حاصلخیز متعددی تشکیل میدهد.
کوههای بابا
بعد از کوههای هندوکش، کوههای بابا از بلندترین و معظمترین کوههای افغانستان محسوب میشود و در کنار هندوکش ستون فقرات کوههای افغانستان را تشکیل میدهد.کوههای بابا در مرکز افغانستان قرار گرفته و همانند هندوکش از شرق به غرب امتداد مییابد.کوههای بابا از شرق گردنه حاجی گک و منطقه غربی سیاهگرد غوربند در شمال شرق بامیان آغاز میشود و تا جنوب شرق کوه حصار امتداد مییابد. طول کوه بابا حدود ۲۰۰ کیلومتر و ارتفاع متوسط آن ۴۰۰۰ متر است؛ ولی بلندترین قله آن شاه فولادی یا شاخ فولادی با ۵۱۴۰ متر ارتفاع از سطح دریاست.کوههای بابا در قلب منطقه معروف هزارهجات قرار دارد. هزارهجات بهطور متوسط ۳۳۰۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد.
قلههای کوههای بابا در غالب ایام سال پوشیده از برف بوده و یخچالهای آن همواره دارای برف و یخ است و منابع تأمین آب دائمی برای چشمهها و رودهای منشعب از آن مانند هیرمند، هریرود و بند امیر است. گردنههای اونی (۳۳۰۰ متر)، حاجیگک (۳۷۰۰ متر)، زرد سنگ (۳۱۰۰ متر)، شاتو، گردن دیوال، غوگردان و ملایعقوب از مهمترین گردنههای کوههای باباست و عموما بیش از ۳۰۰۰ متر ارتفاع دارند. از شیب شمالیکوههای بابا رودهای بند امیر و بلخاب و از شیب جنوبی و غربی آن رودهای هیرمند و هریرود سرچشمه میگیرند. دره بامیان، دره فولادی، دره کالو و دره ککرک از مهمترین درههای کوههای باباست. جادههای قدیمی غربی- شرقی افغانستان، یعنی از کابل به هرات از دره بامیان و سایر درههای کوههای بابا عبور میکرده است.
سفیدکوه یا اسپین غر
سفیدکوه از جنوب برآمدگی هندوکش قد میکشد و وادی رود کابل میان هندوکش و سفیدکوه قرار گرفته است؛ ولی با کوههای اتمان خیل به هندوکش متصل است سفیدکوه در شرق افغانستان قرار گرفته و از غرب پیشاور در پاکستان آغاز میشود و به طول ۱۵۰ کیلومتر به طرف غرب امتداد مییابد. سفیدکوه در غرب گندمک به نام سیاهکوه یاد میشود و تا سد درونته در جلالآباد ادامه مییابد. گذرگاه خیبر در انتهای شرقی سفیدکوه قرار دارد. بلندترین قله سفیدکوه، سیکارم با ۴۷۳۲ متر ارتفاع از سطح دریاست. درههای خوگیانی، جاجی، زرمت و آچین از مهمترین درههای سفیدکوه است. قلههای سفیدکوه پیوسته پوشیده از برف است و بهاینعلت آن را سفیدکوه مینامند. افغانها آن را اسپین غر میخوانند که به معنای سفیدکوه است، رودهای کرم و چمکنی از جمله رودهاییاند که از سفیدکوه سرچشمه میگیرند.
کوههای سلیمان
کوههای سلیمان از جنوب سفیدکوه و از رود کورم آغاز میشود. سفیدکوه در رود کورم پایان میپذیرد و از اینجا کوههای سلیمان شروع میشود.کوههای سلیمان شاخهای از هندوکش یا حتی ادامه بلوت داغ هم شمرده میشود. بلوت داغ درواقع نقطه اتصال کوههای سلیمان به هندوکش است و ازاینرو، شاخه جنوبی هندوکش هم میتواند تلقی شود. قسمت اصلی کوههای سلیمان از رود گومل به بعد شروع میشود. رود زاب، از شاخههای رود گومل، کوههای سلیمان را به دو شاخه بزرگ تقسیم کرده است. طول کوههای سلیمان حدود ۶۰۰ کیلومتر است و از شمال به جنوب کشیده شده و همه کوههای جنوبی افغانستان را دربرمیگیرد.کوههای سلیمان، در شرق، بخشداری وزیرستان را تشکیل میدهد و شعب جنوبی آن حوزههای بلوچستان و سند را از یکدیگر جدا میسازد. بلندترین قلهکوههای سلیمان، تخت سلیمان (با ۳۳۸۳ متر ارتفاع) نام دارد. قله مهم دیگر، ساغر با ۳۱۰۰ متر ارتفاع است.کوههای سلیمان از سنگهای سیاه و سخت تشکیل شده است، بخشهایی از سنگها قرمز است؛ ولی به همان اندازه سنگهای سیاه، سختاند. اهالی معتقدندکشتی نوح پس از طوفان، در کوههای سلیمان لنگر انداخته است.
عربها، پشتونها را به لحاظ سکونت در کوههای سلیمان، سلیمانی هم نامیدهاند.کوههای سلیمان از لحاظ استراتژیکی، مانند کوههای هندوکش بسیار مهم است و احاطه بر آن ارزش استراتژیکی بالایی دارد.
کوههای خواجه عمران
کوههای خواجه عمران در جنوب افغانستان قرار دارد. این کوهها از کوههای درجهیک افغانستان نیست؛ ولی بهاندازه کافی بلندی دارد و در مناطق سرحدی پاکستان و افغانستان قرار گرفته است. کوههای خواجه عمران نسبتا پهن است؛ ولی دارای ارتفاعات بلند و سراشیبیهای تند نیست. در طول سه ماه از سال، برف بر فراز آن باقی میماند و هوای منطقه را سرد و خنک نگه میدارد. در کوههای خواجه عمران، عمدتا شبانان اچکزی، که طایفهای از درانیان هستند،ساکناند.کوههای سفیدکوه، سلیمان و خواجه عمران، افغانستان را از پاکستان مجزا میسازند.
کوه چگایی
کوه چگایی در جنوب غرب افغانستان، بین افغانستان و پاکستان، قرار دارد. طول این کوه ۱۵۰ کیلومتر است. بلندترین قله آن ملک نور با ۲۴۵۷ متر ارتفاع (در داخل خاک پاکستان) است. ارتفاع کوه چگایی در ناحیه سرحدی ۲۲۴۰ متر است.گردنه معروف کوه چگایی، مزاری نام دارد.
کوههای پامیر
کوههای هندوکش به کوههای پامیر متصل است.کوههای پامیر،که بام دنیا هم نامیده میشود، به لحاظ کوههایی که به آن متصل میشوند بین کشورهای پاکستان، چین، تاجیکستان و افغانستان قرار گرفته است، پامیر خرد با ۶۲۸۱ متر ارتفاع در شمال شرق افغانستان در واخان قرار دارد.کوههای پامیر به بلندی هندوکش نیست؛ ولی قاعده آن بلندتر از هندوکش است و رودخانههایی که از این کوهها سرچشمه میگیرند در مسیر جنوب رواناند تا به آمودریا میرسند. در میان سلسلهکوههای پامیر و هندوکش، کوههای بدخشان امتداد دارد و رودهای آمو و کامه (کامکار) را از یکدیگر جدا میسازد.
کوه تیربند ترکستان
کوه تیربند از کوه بابا جدا و از شمال غرب کوه حصار آغاز شده، از شرق به طرف غرب تا بالامرغاب به طول ۳۰۰ کیلومتر امتداد مییابد. ارتفاع متوسط آن ۲۵۰۰ متر است و با امتداد از شرق به طرف غرب، از ارتفاع آن کاسته میشود. بلندترین ارتفاع آن ۴۲۰۷ متر در ولایت جوزجان است. تیربند ترکستان بین فاریاب و بادغیس قرار گرفته است، از نشیب شمالی کوه تیربند ترکستان رودهای درزآب،گرزیوان، قیصار و بالامرغاب و از نشیب جنوبی آن رود مرغاب سرچشمه میگیرد. در دامنههای شمالی و جنوبی این کوه درختان پسته وحشی خیلی زیاد است.
فیروزکوه
فیروزکوه از غرب کوه حصار و شمال غرب کوه بابا شروع شده، از شرق به غرب امتداد مییابد و موازی با تیربند ترکستان پیش میرود. در شمال فیروزکوه رود مرغاب و در جنوب آن هریرود جاری است. فیروزکوه تا تنگه ذوالفقار ادامه مییابد و دنباله آن کوههای خراسان است، طول فیروزکوه بیش از ۲۵۰ کیلومتر و ارتفاع متوسط آن ۳۰۰۰ متر است. بلندترین قله آن در شمال اوبه با ۳۵۹۵ متر ارتفاع است. ارتفاع فیروزکوه با امتداد آن از شرق به غرب کم میشود؛ ولی در شمال هرات دوباره بر ارتفاع آن افزوده میشود. بخش مرکزی فیروزکوه، پاروپامیزوس هم نامیده میشود. پاروپامیزوس از غربیترین کوههای افغانستان است و ارتفاع قله آن از ۲۵۰۰ متر بیشتر نیست، این کوه بین مرغاب و هریرود قرار دارد.
سایر کوههای مهم
کوههای سیاهکوه، گل کوه، بند بیان، تیرا یا خیبر، دامان، توبه، پغمان، تورا بورا، بلوت داغ (Belut tagh) یا کوه ابری و... از جمله کوههای مهم افغانستان هستند و برخی رودها از آن سرچشمه میگیرند. در جنوب افغانستان رشتهکوههای متعددی با ارتفاع ۲۵۰۰ متر از شمال شرقی به طرف جنوب غربی امتداد دارند. کوهها و کوهپایههای شمالی افغانستان ناحیه وسیعی از فلاتهای کوهستانی است و ارتفاع برخی قلههای آن از ۳۰۰۰ متر بیشتر است. درههای این کوهها بیشتر شرقی- غربی است. تحقیقات بهعملآمده حاکی از وجود آثار آتشفشانی و زلزله در کوههای افغانستان، از جمله هندوکش و سلیمان، است.
گذرگاهها و معابرمهم افغانستان
گذرگاه خیبر
گذرگاه خیبر اولین گذرگاه مهم و استراتژیک افغانستان و بزرگترین راه مواصلاتی و واسطه عبورومرور و نقلوانتقال زمینی میان شبهقاره هند، جنوب و شرق افغانستان با شمال این کشور است.گذرگاه خیبر ۶۰ کیلومتر طول و ۲۰۰۰ متر ارتفاع از سطح دریا دارد و جنوب هندوکش را به شمال آن متصل میکند و در طول تاریخ مورد توجه و استفاده مهاجمان و کشورگشایان قرار داشته است.گذرگاه خیبر در ادامه مسیر از طریق گردنه سالنگ به دشتهای شمالی افغانستان متصل میشده است. بعدها، با حفر تونل سالنگ در پایین گردنه شیبر عبورومرور حتی در زمستان هم میسر شد. از اولین اقدامات مهم انگلیسیها در بدو ورود به افغانستان، اشغال گذرگاه خیبر و تلاش برای حفظ آن بود.
گذرگاه واخان
گذرگاه یا تنگه واخان، دالان درازی است که بهمنزله دسته بادبزن در نقشه افغانستان است. طول این تنگه ۳۲۰ کیلومتر و پهنای آن در باریکترین نقاط ۱۶ کیلومتر است.اینگذرگاه باریک و دراز بنا بر ملاحظات و ضروریات سیاسی استعمار انگلیس و بهمنظور ایجاد منطقه حائل میان امپراتوری روسیه در آسیای مرکزی و استعمار انگلیس در شبهقاره هند ایجاد شد تا دو امپراتوری مستقیما در برابر یکدیگر قرار نگیرند. سهچهارم مساحت واخان دارای ارتفاع بیش از ۳۰۰۰ متر و قلههای متعدد بیش از ۶۰۰۰ متر است. واخان در بیشتر ایام سال پوشیده از برف است و اهمیت تاریخی دارد. تنها منطقه مرزی افغانستان و چین در شرق، تنگه واخان است.
از معابر تاریخی مهم میتوان به معابر بروخیل، چترال، کرم،گومل و بولان اشاره کرد.
گذرگاه بولان
در بلوچستان پاکستان است و کویته را به قندهار متصل میکند و انگلیسیها در قرن نوزدهم آن را اشغال و پایگاهی در آن ایجاد کردند.کرم معبر مهم دیگری بوده و پاکستان و افغانستان را بههم متصل میکرده است.
دره های افغانستان
درههای متعددی در میان کوهها و ارتفاعات افغانستان وجود دارد که اغلب زیبا و خوش آبوهوا بوده و محل سکونت جمعیت این کشور بودهاند؛ از جمله: دره وسیع حوزه رود کابل، دره کوهستان- پنجشیر که در حوالی چاریکار بهسوی شمال شرقی میپیچد، دره غوربند که از چاریکار به طرف غرب و بهسوی گذرگاه شیبر میپیچد، دره نورستان که شامل پنج دره شمالی- جنوبی عمده و قریب به ۳۰ دره شرقی- غربی است، دره مشهور بامیان، دره واخان و نیز درههای شغنان، منجان، جرم،درایم، کشم، ورسج، فرخار، اشکمش، خوست و فرنگ، اندراب، خنجان، دوآب، سرآب، پنج، نور، پشال، باندول، اشپی، اسکین، پنچ دره نجراب، هزاره، بازارک، پاران، ده ششل، سالنگ، اشاوه،شکاری، قپچاق، چهارده، سیغان، کهمرد، سرخ، پارسا، سرخاب و غیره. هریک از این درهها، به درههای تنگ و متعدد دیگری متصل میشوند و از هرکدام از آنها نهرهای بزرگ و کوچک زیادی جاری است.
آب و هوا
آبوهوای فلات ایران درمجموع خشک و بری است، اقلیم افغانستان نیز تابع همین وضعیت بوده و درمجموع خشک، نیمهخشک و بری است؛ ولی به دلیل پستیوبلندیهای زیاد و وجود ریگزارها و ارتفاعات یا واقعشدن افغانستان در میان کوهها و بیابانها، تفاوتهای اقلیمی خیلی زیاد است، میزان بارندگی از حدود ۵۰ تا ۶۰ میلیمتر در ولایت نیمروز و تا ۴۰۰ میلیمتر در ولایت بدخشان و ارتفاعات مرکزی در نوسان است.
متوسط حجم بارش در افغانستان ۱۶۵ میلیارد مترمکعب در سال برآورد شده است، میزان آب قابل استحصال ۷۵ میلیارد مترمکعب است. ابرهای بارانزای افغانستان (بهاری و زمستانی) از جانب غرب میآیند. ابرهاییکه از جانب مونسون (Monson) هند (یا باران موسمی هند) به طرف افغانستان میآیند باران خود را از دست داده و در افغانستان بارندگی اندکی دارند. بااینحال، بر اثر این مونسون، سلسلهکوههای واقعشده در ولایات کنر و پکتیا، پوشیده از جنگل است.در مناطق جنوبی و غربی بارندگی اندک و هواگرم و خشک است؛ مناطق شرقی، بهویژه در جلالآباد، دارای هوای گرم و نسبتا مرطوب است و دمای هوا به ۴۹ درجه سانتیگراد میرسد؛ بهعکس در مناطق کوهستانی و مرکزی دمای هوا بهطور متوسط به ۱۵ درجه زیر صفر میرسد. بیشترین میزان بارندگی در ارتفاعات و مناطق کوهستانی صورت میگیرد و در نتیجه راههای روستایی به علت برف و یخبندان به مدت شش ماه از سال بسته میشود. میزان رطوبت پایین، ولی میزان تبخیر شدید است. طبعا میزان تبخیر در مناطق گرمسیر، مانند نیمروز بسیار شدیدتر است. درمجموع، تفاوتها و تضادهای اقلیمی در افغانستان فوقالعاده زیاد است.
رودها
در افغانستان همانند آسیای مرکزی، رود را دریا مینامند؛ مانند آمودریا یا رود آمو و سیردریا یا رودسیر.تقریبا تمامی رودهای مهم افغانستان از کوههای هندوکش،بابا و پامیر سرچشمه میگیرند. در این کوهها یخچالهای طبیعی فراوانی وجود دارند که منبع تأمین آب دائمی برای رودها هستند.حوزههای آبریز افغانستان شامل پنج حوزه آبریز عمده و اصلی است:
۱- حوزه آبریز آمودریا؛ ۲- حوزه آبریز رود کابل؛۳- حوزه آبریز هیرمند (هلمند)؛ ۴- حوزه آبریز هریرود و مرغاب؛۵- حوزه آبریز رودخانههای شمال، پنج رود اصلی این پنج حوزه ۹۰ درصد خاک افغانستان را پوشش میدهند وسیعترین حوزه متعلق به هیرمند است که ۲۶۰ هزار کیلومترمربع یا حدود ۴۳ درصد از خاک افغانستان را دربر میگیرد. چهار حوزه دیگر وسعت نسبتا مشابهی دارند و هریک ۱۰ تا ۱۴ درصد از خاک افغانستان را پوشش میدهند. پرآبترین حوزه آمودریا (حدود ۵۷ درصد کل آبها)، بعد رود کابل (۲۶ درصد کل آبها) و سپس رود هیرمند (حدود ۱۱ درصد کل آبها) است، پرجمعیتترین حوزهها، ابتدا حوزه رود کابل و سپس حوزه رود هیرمند است، سایر حوزهها وضعیت نسبتا مشابه و نزدیک بههم دارند.
آمودریا
این رود در دنیای قدیم مدتی به آکسوس معروف بوده است، جغرافیدانان مسلمان آن را جیحون نامیدند؛ ولی در افغانستان آمودریا خوانده میشود. آمودریا در پامیر خرد از گردنه بیک (آخرین نقطه مرزی بین افغانستان، چین و تاجیکستان و «از یک یخچال در شمالیترین ناحیه بدخشان نزدیک قله مرتفع پشتیخور (Pooshtee Khour) از قلل بلوت تاغ سرچشمه میگیرد».[۲] کوههای مرتفع پشتیخور در همه سال پوشیده از برف است. ازبههمپیوستن آب پامیر و آب واخان، رود پنج تشکیل میشود که آغاز آمودریاست و سپس از دو سمت آمودریا (در تاجیکستان و افغانستان) جریانهای متعددی وارد آن میشوند. از ساحل چپ آمودریا در خاک افغانستان، رودهای کوکچه، خانآباد، قندوز، دره راغ، فرخار، شیوه، و... وارد آمودریا میشوند. از این میان، رود کوکچه که از مناطق نورستان، زیباک، سلسله خواجه محمد، اشکاشم و غاران میآید بسیار پرسرعت است و زمینه تولید انرژی برق آبی فوقالعادهای دارد. در این رود ذرات طلا هم وجود دارد. علاوه بر رودهای فوق، رودهای تاشقرقان (خلم)، سرپل، قیصار و شیرین تگاو هم در مواقع سیلابی به آمودریا میریزند. از خاک تاجیکستان نیز رودهای متعددی وارد آمودریا میشوند.
طول آمودریا قریب به ۲۵۰۰ کیلومتر است و حدود ۱۱۲۶ کیلومتر از آن مرزهای مشترک افغانستان با کشورهای تاجیکستان، ازبکستان و قسمتی از ترکمنستان را تشکیل میدهد. پایانه آمودریا دریاچه آرال است؛ ولی گفته شده است که در گذشتههای دور ریزشگاه آن دریای خزر بوده و عملا سرزمین افغانستان را از آسیای مرکزی جدا میکرده و هنوز هم حدفاصل بخش عمدهای از افغانستان با کشورهای آسیای مرکزی است.
افغانستان میزان آب آمودریا را ۶۲ میلیارد مترمکعب برآورد میکند و ۴۹ درصد آن، یعنی حدود ۳۰ میلیارد مترمکعب یا اندکی بیشتر از آن را سهم افغانستان میداند و میگوید به دلیل کمبود امکانات مالی و فنی فعلا قادر به استفاده از آن نیست و بهرهبرداری محدودی میکند؛ ولی در بلندمدت حق خود را برای بهرهبرداری از این آب محفوظ میداند. با توجه به نیاز شدید ترکمنستان و ازبکستان به آب آمودریا، اقدام افغانستان برای استفاده از آب آمودریا، به تنشهای شدید بین این سه کشور منجر شده است.
قسمتهایی از آمودریا قابل کشتیرانی است و در کرانههای آن بنادرگمرکی احداث شده است. شیرخان بندر (در مجاورت مرز افغانستان و تاجیکستان) و بندر حیرتان (در جوار مرز افغانستان با ازبکستان) از آن جمله است و از آن طریق کالاهای فراوانی مبادله میشوند و مسافران زیادی رفتوآمد میکنند. آمودریا دارای آبشارهای متعدد است، سرعت آن در قسمتهای اولیه (در رود پنج) بسیار زیاد است و برای سدسازی و تولید برق آبی مساعد است.
رود کابل
حوزه آبریر رود کابل ۱۲ درصد خاک افغانستان در شرق این کشور و ۲۶ درصد منابع آب افغانستان را تشکیل میدهد. رود کابل از کوههای پغمان در غرب کابل و از ارتفاع ۳۵۰۰ متری از گردنه اونی سرچشمه میگیرد. سایر شاخههای آن از کوههای بابا، هندوکش و سفیدکوه منشأ میگیرند. در حوزه رودکابل، رودهای بزرگ و کوچک زیادی جاریاند و همگی یکی پس از دیگری به رود کابل میپیوندند. رودهای غوربند، پنجشیر، سرخ آب، پچ، لوگر، کنر، علی نگر، لغمان، علی شنگ و اندراب از آن جملهاند.
در بخش علیای رود کابل، بیشتر آب از رودهای لوگر، پنجشیر و غوربند است، نام ننگرهار هم برگرفته از ۹ رودی است که همگی به رود کابل جاری میشوند. ننگ (Nang) یعنی نه (۹) و نهارا، یعنی رود و به معنای ۹ رود است. رود کابل پس از طی مسافتی نزدیک به ۴۶۰ کیلومتر و عبور از شهرهای کابل و جلالآباد، وارد خاک پاکستان میشود و چند کیلومتر پایینتر از قلعه اتک به رود سند میریزد. ازاینرو، رود کابل تنها رود بزرگ افغانستان است که از طریق سند عملا به دریای آزاد راه پیدا میکند. سایر رودها به دریاچههای بسته منتهی میشوند.
طول رود کابل از گردنه اونی تا رود سند ۷۰۰ کیلومتر است. افغانستان مدعی است سالانه قریب به ۲۰ میلیارد مترمکعب آب از طریق رود کابل وارد سند میشود و در پاکستان بهرهبرداری میشود. افغانستان در نظر دارد تا از آب رود کابل بهرهبرداریهای بیشتری به عمل آورد و طبعا با واکنش پاکستان مواجه است. در حوزه آبریز شرق و جنوب افغانستان، رودهای دیگری نیز جاریاند از جمله رود شمل (Shamal) و ینتان که از خوست و پکتیا سرچشمه گرفته، بعد وارد پاکستان و سپس وارد رود سند میشوند؛ رودگومل (Gomal) که از پکتیا سرچشمه گرفته، بعد وارد خاک پاکستان و رود سند میشود و رود پیشین لورا که از ارتفاعات شمال و شرق کویته و جنوب استان قندهار در فرمانداری شوراوک افغانستان سرچشمه گرفته، سپس در خاک پاکستان به هامون لورا میریزد. رود کابل از توان هیدرولیکی بالایی برخوردار است و تاکنون بخشی از ظرفیت آن برای تولید انرژی برق آبی به کار گرفته شده است.
هیرمند (هلمند)
رود هیرمند طولانیترین و عریضترین رود داخلی افغانستان و بزرگترین رود فلات ایران است. نام هیرمند در متون تاریخی بهصورتهای مختلف تلفظ و ضبط شده است؛ مانند هیرمن،هلمند، هلموند، هندمند، هیندمند، هیلمن و هیلمند. حمدالله مستوفی آن را هیرمند نامیده و در شاهنامه نیز هیرمند خوانده شده است:
چو آمد به نزدیکی هیرمند فرستادهای برگزید ارجمند
اسدی طوسی هم در گرشاسبنامه آن را هیرمند خوانده است:
دو منزل زمن تا لب هیرمند به آب و خوش و بیشه کشتمن
اکنون، این رود در ایران هیرمند و در افغانستان هلمند خوانده میشود. شاخه اصلی هیرمند از بخشهای مرکزی کوههای هندوکش و از شیب غربی کوه پغمان در ۵۰ تا ۶۰ کیلومتری غرب کابل از ارتفاع بالای۳۵۰۰ متری سرچشمه میگیرد و در ادامه شاخههای متعددی از کوههای بابا به آن میپیوندد. جغرافینویسان آن را رود هزار شاخه نامیدهاند. در منابع تاریخی آمده است که هزار نهر به آن میپیودند و هزار نهر از آن منشعب میشود. اولین شاخه مهم هیرمند آب دره سوزک (Sauzak) است سپس رودهای پنجاب، ورس با شاخههای زیاد، گرماب، اجرستان، خوردک (Khurdak)، مدین آب (Medinaw)، کج رود، تیری، موسی قلعه، نوزاد، ارغنداب و... به آن میپیوندند. رود ارغنداب از مهمترین و مشهورترین این شاخههاست که رودهای ترنک، ارغستان، لوی مانده، کشک نخود و چند شاخه کوچک دیگر به آن میپیوندند. ارغنداب در پایین لشکرگاه (مرکز ولایت هلمند) وارد هیرمند میشود.
طول رود هیرمند از ۱۰۵۰ تا ۱۴۰۰ کیلومتر ذکر شده است و بهنظر نمیرسد از ۱۲۰۰ کیلومتر کمتر باشد. رود هیرمند رژیم آبدهی ثابتی نداشته، به میزان بارندگی سالانه بستگی دارد و در سالهای خشک و تر متفاوت است؛ ولی میانگین آبدهی سالانه آن، بهجز ارغنداب و شاخههای پاییندست سد کجکی، ۵/۶۶۱/۷۱۵ میلیون مترمکعب اندازهگیری و برآورد شده است.در سالهای تر و در مواقع سیلابی، مقدار آب وارد شده به سیستان (در ایران) بیشتر است و در سالهای خشک گاهی بستر آن در سیستان خشک میشود. در امتداد رود هیرمند در افغانستان و سپس ایران، سدها و شبکههای آبیاری باستانی فراوانی وجود داشته است؛ این رود بستر تمدنهای کهن در سیستان بوده است. در حوزه آبریز سیستان، رودهای دیگری نیز در غرب افغانستان جاریاند، از جمله خاش رود، فراه رود، هاروت رود (ادرسکن) و خوسپاس رود.
هریرود
هریرود و مرغاب حدود ۴ درصد آبهای جاری افغانستان را تشکیل میدهند. هریرود از دامنههای غربی کوههای بابا و از ارتفاع حدود۴۰۰۰ متری سرچشمه میگیرد و پس از عبور از ولایت غور و شهر چخچران (مرکز آن ولایت)، وارد ولایت هرات میشود. رودهای فرعی متعددی نیز وارد هریرودمیشوند؛ مانند تگاب اشلان که از سیاهکوه و سفیدکوه سرچشمه میگیرد و رودکرخ که از نشیب جنوبی کوههای پاروپامیسوس منشأ میگیرد. طول هریرود ۱۱۵۰ کیلومتر است؛ ولی ۶۵۰ کیلومتر آن در خاک افغانستان جریان دارد. این رود ۹۶ کیلومتر از مرز مشترک ایران و افغانستان را تشکیل میدهد؛ از تنگه ذوالفقار به بعد ۱۶۷ کیلومتر از مرز مشترک ایران و ترکمنستان را تشکیل میدهد و بعد وارد خاک ترکمنستان میشود و ادامه آن در خاک این کشور جاری است و درنهایت در ریگزار قره قوم به زمین فرو میرود. این رود از سرچشمه تا سرخس هریرود نام دارد؛ ولی پس از سرخس، رود تجن نامیده میشود.
گفته شده است که در دوران قدیم ریزشگاه هریرود دریای خزر و مسیر عبور آن نیز کانال قره قوم بوده است؛ ولی بعدها به ریگزارهای قره قوم محدود شده است.
رود مرغاب
از کوههای تیربند ترکستان و کوههای پاروپامیسوس یا فیروزکوه در شمال و شمال غرب افغانستان سرچشمه میگیرد و پس از عبور از ولایت بادغیس وارد خاک ترکمنستان میشود. شاخه مهم رود مرغاب، رود کشک (kushk) است که از دامنههای شمالی کوههای پاروپامیسوس منشأ میگیرد و پس از عبور از بادغیس، وارد ترکمنستان میشود و در نزدیکی محلی به نام تخته بازار به رود مرغاب میپیوندد. شاخه دیگر این حوزه، رودکاشان است که این نیز در نزدیکی تخته بازار وارد رود مرغاب میشود. رود مرغاب بعدها به مرو (ماری امروز) در ترکمنستان میرسد و سپس وارد کانال قره قوم میشود.
رودهای شمال
در حوزههای شمالی افغانستان، چهار رود خلم، بلخاب، سرپل و شیرین تگاب جاریاند و حدود ۲ درصد آبهای جاری افغانستان را تشکیل میدهند؛ ولی تمامی آب آنها در داخل افغانستان مصرف میشود. براساس نظر جغرافیدانان، در گذشته آب این رودها وارد آمودریا میشده؛ ولی بعدها به ریگزارها ختم شده، مازاد آب آنها قبل از رسیدن به آمودریا، در ریگزارها فرو میرود. معروفترین رودهای شمالی بلخاب و خلم است. بلخاب بعدها در بلخ به ۱۸ نهر منشعب شده و به ۱۸ نهر بلخ معروف است. در گذشته، آب این رودخانهها تا نزدیکی آمودریا میرسیدند؛ ولی با توسعه مزارع کشاورزی و شبکههای آبیاری، آب آنها در فواصل دور از آمودریا مصرف میشود و بخش کمی در ریگزارها فرو میرود.
دریاچهها و تالابها
افغانستان کشوری محاط در خشکی است و به دریاهای آزاد راه ندارد. به سبب آبوهوای خشک و فقدان گودیهای مناسب، دریاچههای بزرگ نیز در آن وجود ندارد؛ ولی در مناطق گوناگون آن دریاچهها و تالابهایی وجود داردکه بعضی از آنها قابل توجهاند. مهمترین دریاچهها و تالابها از این قرارند:
تالاب هامون پوزک، در ولایت نیمروز: بخشی از این تالاب در خاک ایران قرار دارد.
تالاب هامون صابری در سیستان: بین افغانستان و ایران مشترک است و خط مرزی از میانه آن عبور کرده است.
دریاچه گود زره، در جنوب غربی افغانستان: مازاد آب دریاچههای هامون پوزک، هامون صابری و هامون هیرمند وارد دریاچه گود زره میشود. آب گود زره شور است.
آب ایستاده مقر در غزنی: آب آن مملو از مواد معدنی و نمکی زمینهای مجاور است که همراه آب وارد آن میگردد و باعث شوری دریاچه میشود، بهویژه آنکه میزان تبخیر در آن شدید است.
تالاب ناهور در دشت ناهور در ولایت غزنی: این تالاب نیز مملو از مواد معدنی زمینهای مجاور است.
تالاب بندامیر در ولایت بامیان: این تالاب متشکل از پنج دریاچه کوچک نزدیک به همدیگر است. رسوب کربنات کلسیم لبههای صخرهمانندی برای دریاچه ایجاد کرده و باعث نگهداری آب شده است. این بند به اسامی مختلف، مانند بند پنیر، بندبربر، بند هیبت مشهور شده است. اهالی معتقدند این بند (یا سدهای طبیعی) را حضرت علی (علیهالسلام) ساخته است. این بندها به دلیل شفافیت زیاد آب دارای جاذبههای گردشگری ویژهای است.
دریاچه زورکول (Zorkul) در واخان: در آغاز رود پامیر قرار دارد و بین افغانستان و تاجیکستان است. انگلیسیها آن را ویکتوریا مینامیدند.
دریاچه چقمقتین (Chaqmaqtin) در تنگه واخان.
دریاچه شیوه در منطقه شغنان در ولایت بدخشان.
تالابهای کوچک قندوز در غرب شهر قندوز، اشکمش در جنوب خانآباد و غوری در بغلان.
کول نمکسار: در مرز ایران و افغانستان قرار دارد؛ دریاچهای نمکاندود است و در دوران قدیم وسعت بیشتری داشته است، از آن نمک هم به دست میآورند.
در امتداد مرز افغانستان و ایران، نمکزارهای متعددی وجود دارد؛ مانند دقنمدی (Daqq-Namadi)، دقپترگان (-Daqqe-Patergan )؛ ولی وسیعترین آنها دق نمدی در غرب فراه است و از آن نمک به دست میآید.
سدسازی
بهرغم وجود شرایط مساعد برای سدسازی در افغانستان، این کشور به دلیل کمبود امکانات مالی و فنی هنوز برای استفاده از امکانات بالقوه، مانند احداث سد و استفاده از آب آن برای تولید برق و مصارف شرب و کشاورزی اقدامات کافی به عمل نیاورده است، قبل از بروز جنگهای داخلی تعدادی سد و بند بر روی برخی از رودخانهها ساخته شد؛ از جمله: سد مخزنی کجکی بر روی رود هیرمند که بزرگترین سد ساختهشده در افغانستان است و ذخیره آب آن برای تولید برق و مصارف کشاورزی به کار میرود؛ سد مخزنی دهله بر روی رود ارغنداب که آب آن برای مصارف کشاورزی بهکار میرود، بر روی رود کابل تعدادی سد برق آبی، مانند سروبی و نغلو ساخته شده است؛ همچنین نیروگاههای برق آبی دیگری مانند جبلالسراج، ماهی پر (MahiPour) و درونته بر روی این رود احداث شده است؛ سد برق آبی سلما در سالهای اخیر بر روی هریرود در شرق هرات احداث شده است. در سالهای اخیر، وزارت انرژی و آب افغانستان در مورد آبهای افغانستان و زمینههای ایجاد سد بر روی آن مطالعاتی انجام داده و احداث تعدادی سد بر روی رودخانههای مختلف را در دستورکار قرار داده است؛ برای اجرای برخی از آنها نیز قرارداد امضا شده است.
پوشش گیاهی
حدود سه درصد خاک افغانستان را جنگل پوشانده است. مساحت جنگلهای این کشور در سال ۱۳۵۷، حدود ۱/۹ میلیون هکتار بود؛ ولی بر اثر برداشت بیرویه و تخریب جنگل به ۱/۳ میلیون هکتار،یعنی حدود سه درصد خاک افغانستان کاهش یافته است. نفت وگاز به دلیل کمبود وگرانی آن مصرف کمتری دارد و مردم برای تأمین سوخت از چوب استفاده میکنند. برای ساخت درب پنجره و پوشش سقف خانهها نیز اغلب از چوب استفاده میشود. ازاینرو، چوب در افغانستان مصرف خیلی بالایی دارد؛ درحالیکه اقدامات لازم برای تولید آن یا توسعه مناطق جنگلی محدود بوده و اقدام مهمی صورت نگرفته است و برنامههای جامعی برای حفظ و نگهداری از جنگل به عمل نیامده است. بخش زیادی از منابع جنگلی به خارج از افغانستان قاچاق میشود.
جدول شماره 1. تولید انواع چوب (به هزار تن)[۳][۴]
2008 | 2007 | 2006 |
3/324 | 3/291 | 3/285 |
نیز نگاه کنید به
جغرافیای طبیعی روسیه؛ جغرافیای طبیعی سودان؛ جغرافیای طبیعی اردن؛ جغرافیای طبیعی ژاپن؛ جغرافیای طبیعی کانادا؛ جغرافیای طبیعی کوبا؛ جغرافیای طبیعی در چین؛ جغرافیای طبیعی لبنان؛ جغرافیای طبیعی تونس؛ جغرافیای طبیعی مصر؛ جغرافیای طبیعی ساحل عاج؛ جغرافیای طبیعی مالی؛ جغرافیای طبیعی فرانسه؛ جغرافیای طبیعی سوریه؛ جغرافیای طبیعی اسپانیا؛ جغرافیای طبیعی اوکراین؛ جغرافیای طبیعی تایلند؛ جغرافیای طبیعی آرژانتین؛ جغرافیای طبیعی قطر؛ جغرافیای طبیعی امارات متحده عربی؛ جغرافیای طبیعی سیرالئون؛ جغرافیای طبیعی اتیوپی؛ جغرافیایی طبیعی سنگال؛ جغرافیای طبیعی زیمبابوه؛ جغرافیای طبیعی سریلانکا؛ جغرافیای طبیعی تاجیکستان؛ جغرافیای طبیعی گرجستان؛ جغرافیای طبیعی قزاقستان
کتابشناسی
- ↑ پیرنیا (مشیرالدوله)، حسن، اقبال آشتیانی، عباس (بیتا). دوره تاریخ ایران. به کوشش محمد دبیرقیاسی. انتشارات کتابخانه خیام، ص2.
- ↑ الفینستون، مونت استوارت (1376). افغانان (جای، فرهنگ، نژاد) گزارش سلطنت کابل. ترجمه محمد آصف فکرت. مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، ص101.
- ↑ FAO (2010). The europa world Year Book, 520, Retrieved for https://www.europaworld.com/
- ↑ علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشارات بیین المللی الهدی، ص15-37.