جایگاه دین در جامعه و زبان ژاپنی
توشیهیکو ایزوتسو (井筒俊彦/Izutsu Toshihiko)(1914-1993) فیلسوف، زبانشناس، اسلامشناس و قرآنپژوه ژاپنی که خود از صاحب نظران گفتگوی ادیان، خاصه میان اسلام و ادیان خاور است، در کتاب مفاهیم اخلاق-دینی در قرآن درباره فهم و معنای واژگان چنین میگوید:
حتی در آن هنگام که ما متنی را به زبان اصلی میخوانیم، نا خودآگاه مفاهیمی را که زبان مادریمان به ما القاء میکند بر آن بار میکنیم، و در نتیجه، بسیاری از اصطلاحات و واژه ها را -اصطلاحات و واژههای کلید اصلی آن متن را، اگر نگوییم همه اصطلاحات و واژه ها را- به اصطلاحات و واژههای معادلشان در زبان مادری خود قلب میکنیم. و در چنین حالتی، در واقع متن اصلی را در قالب ترجمه میفهمیم. به عبارت دیگر، مفاهیم ترجمه شده را، بی آنکه آگاه باشیم، جایگزین مفاهیم اصلی میکنیم. اثرات زیانبخش چنین قلب ماهیت نا خودآگاهانهای در نوشتههای اخلاقی، اینک احساس میشود.[۱]
آن چه که ایزوتسو از آن با عنوان "فهم ناخودآگاه مفاهیم در قالب زبان مادری" یاد میکند، در خصوص فهم معنای واژه دین در زبان ژاپنی بسیار به کمک ما میآید.
در زبان فارسی "دین" واژهای است کهن، حتی برخی از نظرات زبانشناسی دامنه اشتقاقی آن را تا واژه "دئنا" در زبان اوستایی دنبال میکنند. این واژه در زبان اوستایی هم اشاره به کیش و آیین دارد و هم به معنای سرشت و خصایص روحی آمدهاست.[۲] با ظهور و گسترش اسلام دامنه معنایی این واژه پیچیدهتر و گستردهتر شد و اگر از نظر زبانشناسی برای آن ریشهای آرامی قائل شویم، به معنای حساب، حق، داوری و... آمدهاست.[۳] اما به طور کلی این واژه در زبان فارسی معاصر دلالت بر مجموع عقاید انسان با فهم از مبدا هستی دارد که به آن "خدا" یا "آفریدگار" گفته میشود؛ به طوری که این "آفریدگار" از راه دین و قانون (شریعت) بر کلیه امور زندگی و اجتماعی انسان (اعم از دنیوی و اخروی) احاطه دارد. چنین فهم ماتقدمی از دین در زبان فارسی موجب شدهاست تا هرگاه که ما درباره واژه دین در زبان ژاپنی بحث میکنیم، آن را همچون امری قدسی و شریعت محور در نظر بگیریم. اما واقعیت آن است که با وجود حضور نظامهای باورمندی همچون شینتو، بودا، تائو و کنفوسیوس در سرزمین ژاپن، آن چه که در زبان این کشور "دین" خواندهمیشود، واژه و مفهومی است جدید که عمری تقریبا 150 ساله دارد.
واژه "شوکیو" (宗教,shūkyō) معادل "دین" در زبان فارسی است و در زبان ژاپنی معاصر کاربرد نسبتا فراوانی دارد، اما تا نیمه دوم دهه شصت قرن نوزدهم نمیتوان سراغی از این واژه در متون ژاپنی گرفت. ظاهرا اولین بار، نخستین وزیر آموزش و پرورش ژاپن در دوره میجی، آرینوری موری (森有礼/Mori Arinori)(1847-1889) در سفرنامه روسیه (『航魯紀行』/ Kōro Kikō) کلمه "شوکیو" را باکلمه Religion در زبانهای اروپایی مطابقت داده و آن را در معنای "دین" به کار بردهاست. او طی سفری که سال 1866 به روسیه داشت، در مواجهه با گوناگونی ادیان در روسیه و برای بیان آن در سفرنامه خود از واژه (種々の宗教/shuju no shūkyō) به معنای "ادیان متنوع" یا "ادیان گوناگون" استفاده کرد. پس از آن این واژه، به خصوص در برخورد با مسیحیت، یهودیت و اسلام، توانست به تدریج جایگاه و کاربرد خود را در بافتار زبان ژاپنی به خوبی حفظ کند.
پس از سفرنامه روسیه موری، دومین متنی که در آن کلمه "شوکیو" با Religen مطابقت دادهشد، متعلق است به "پیمان همکاری تجارت دریایی میان ژاپن و کنفدراسیون آلمان شمالی" که سال 1869 میان دو کشور امضا شد. در این سند درباره آزادی دینی شهروندان آلمانی در ژاپن چنین آمدهاست:
شهروندان آلمانی که در ژاپن زندگی می کنند می بایست از حق آزادی دینی برخودار باشند. [از این رو] افراد مقیم اجازه می یابند تا برای راحتی در انجام امور دینی خود عبادتگاه بسازند.[۴]
Die in Japan sich aufhaltenden Deutschen sollen das Recht fteier Religionsünung haben. Zu diesem Behufe warden sie auf dem zu Ihrer Niederlassung bestimmtem Terrain Gebäude zur Ausübung ihrer Religionsgebäuche errichten Können….
چنان که از این متن بر میآید، کلمه "دین" (شوکیو) به ترتیب به عنوان معادلی برای Religionsünung و Religionsgebäuche در زبان آلمانی در نظر گرفته شدهاست.
امروزه کلمه "شوکیو"، با تفاوتهایی در تلفظ، به زبانهای چینی و کرهای نیز راه پیدا کرده و در این زبانها هم به عنوان معادلی برای religion به کار میرود. با این حال اگر دست به تحلیل معنایی واژه "شوکیو" بزنیم، در مییابیم که این واژه بیش از آن که بار معنایی دینی داشته باشد، کلمهای است فلسفی و نشات گرفته از ساختار متافیزیکی تفکر بودایی.
کلمه "شوکیو" از نظر ساخت واژه، ترکیبی است از دو کانجی (「宗」/shū) و (「教」/kyō). در اصطلاحات بودایی (shū) به معنای "حقیقت غائی" یا "بنیان غائی" تمامی پدیدارهاست. با این حال، خود این کلمه نیز متشکل است از دو کانجی (「宀」/ben) که بیانگر "ساختمان" یا "بنا" است، و کلمه (「示」/ji). خود کلمه (「示」/ji) هم در اصل از کانجی (「丁」/tei) مشتق شده و بیان گر عبارت (「机」/tsukue) به معنای "میز" یا "جایی است که چیزی را روی آن می گذارند".
در متون و اصطلاحات دینی، کلمه (「示」/ji) در معنای "میز یا پیشخوانی به کار رفته است که روی آن موجودی را قربانی و به خدایان پیشکش میکنند". از این رو این عبارت در معنای اولیه خود "چیزی را به خدا(یان) پیشکش کردن" یا "قربانگاه" بودهاست. اما به تدریج و در گذر زمان معنای آن به "روح"، "نیروهای اسرار آمیز" و یا "خدا(یان)"هم اطلاق شدهاست. بنابراین اگر بخواهیم بر مبنای توضیحات فوق واژه "Shū" را از نظر معنا و کاربرد جمع بندی کنیم، آن به معنای "جا یا بنای دارای خدا(یان)" یا "جا یا بنای دارای روح"، "جا یا بنای دارای نیروهای اسرار آمیز" است[۵] که به زبان خیلی ساده میتوان آن را به معنای جا یا بنایی که خدا(یان) در آن نیایش میشوند"، "نیایشگاه" نیز فهمید. علاوه بر این، بر اساس پژوهشهایی که بر روی نوشتههای حکاکی شده بر روی استخوان کتف حیوانات انجام شده، واژه "Shū" در معنای "روح نیاکان" یا "مقبره نیاکان" نیزاستفاده شدهاست.[۵] از این رو اگر به معانیای که آوردیم خوب دقت کنیم، در مییابیم که "Shū" در سنت کانجی نویسی چین و ژاپن، هم به معنی "خدا(یان)" وهم به معنی "روح" به کار رفتهاست. چنان که بعدا ذیل مدخل شینتو توضیح خواهیم داد، این ابهام زبانی، پیچیدگیهای زبانی و فهمی زیادی را حول معنای "کامی" در بافتار زبان ژاپنی به باور آوردهاست.
با وجود تمامی این تفاسیر و تحلیلهایی که آوردیم، وقتی که معنا و مفهوم واژه"Shū" را به طور مشخص در بافتار متون بودایی مورد مطالعه قرار دهیم، در مییابیم که این واژه مشخصا نه به معنی خدا(یان) (در زبان دینی) و نه به معنی "روح" است، بلکه به طور اعتباری به یک "حقیقت متافیزیکی" یا یک "بنیان غائی" اشاره دارد که آن از هر حیث در ورای تمامی مفاهیم قرار میگیرد. به تعبیر دیگر تمامی پدیدارها و مفاهیم را میتوان به آن تحویل کرد، اما در آخرین سطح از تحلیل عقلی و زبانی نمیتوان آن را به پدیدار یا مفهومی دیگر تحویل نمود. لذا این "حقیقت غائی به هیچ وجه به قلمرو زبان در نمیآید، و انسان راهی به شناخت آن ندارد، مگر این که آن "حقیقت غائی" به انسان "آموخته" و "تعالیم" لازم برای فهم و شناخت آن به انسان داده شود. از این روست که در ساختار زبان ژاپنی واژه "kyō" به معنی "تعلیم" و "آموزش" به کلمه "Shū" اضافه شده و کلمه "شوکیو" را، در معنای تحت الفظی "تعلیم حقیقت غائی"، بر ساختهاست. به همین دلیل اگر چه واژه "شوکیئو" با کلمه religen مطابقت دادهشدهاست، اما لزوما تمام بار معنایی آن را منتقل نمیکند.[۶]
نیز نگاه کنید به
- ادیان در ژاپن
- جایگاه دین در جامعه و سیاست کوبا
- جایگاه دین و روحانیت در افغانستان
- دين در جامعه و سياست لبنان
- جایگاه دین در ساختار کنونی حکومت و جامعه چین
- جایگاه دین در جامعه و سیاست سنگال
کتابشناسی
- ↑ ایزوتسو، توشیهیکو (1966). مفاهیم اخالقی-دینی در قرآن مجید. ترجمه فریدون بدره ای (1388)، تهران: انتشارات فرزان روز ،ص9.
- ↑ اوشیدری، جهانگیر (1371). دانشنامهی مزدیسنا. تهران: نشر مرکز، ص273.
- ↑ دهخدا، علیاکبر (1310). لغت نامه دهخدا. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
- ↑ Koyama, K. (2017). Bukkyō kyōikugaku no kyōteki kadai [仏教教育学の今日的課題.]. Nihon bukkyō kyōiku gakkai, dai 4kai Nihon bukkyō kyōiku gakkai, 2.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ Oguchi, I. Hori, I. (1973). shūkyō gaku jiten [宗教学辞典]. Tokyo: Tōkyō Daigaku Shuppan kai, 255.
- ↑ ذکی پور، بهمن (1402). " دین و مذهب در ژاپن امروز به انضمام جریانهای فکری". در پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله. جامعه و فرهنگ ژاپن. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص149-182.