فرهنگ عمومی کانادا
آداب و رسوم
به طور کلی، به دلیل سکونت مردمان مختلف با تنوع جمعیتی گسترده مردم این کشور دارای آداب و رسوم و فرهنگ متنوعی هستند. بسیاری از رسوم و سنتهای اقوام کانادایی با همکیشان آنان در دیگر کشورها مشابه است و با گذشت زمان برخی تفاوتها پدیده آمده است. آب و هوا و مجموعه شرایط دیگر موجب شده تا شیوه زندگی مردم این کشور با سایر کشورها متفاوت باشد. ملیتهای مختلف با آداب و رسوم متفاوت در کنار هم به صورت مسالمتآمیز زندگی میکنند و ضمن برخورداری از ارزش و احترام یکسان، بدون حق تعرض و تحقیر یکدیگر، جامعهای آرام را تشکیل میدهند. فرصتهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی برای همه یکسان و برابر است. براساس قانون زنان، مردان، کودکان، و سالمندان به صورت مساوی مورد احترام و پاسخگو میباشند. حتی مهاجران این کشور در خصوص انجام مراسم سنتی و آداب و رسوم خود آزادند و اختیار کامل دارند. این شرایط ارزشی موجب شده تا مردم ضمن برخورداری از مشخصههای رفتاری خاص در این کشور از امنیت و آرامش خاصی برخوردار باشند.[۱]
مشخصههای رفتاری
چنان که در فصل 5 اشاره شد، کانادا کشوری چندفرهنگی محسوب میشود. مردم این کشور با نژادها و جوامع مختلف آزادند میراث فرهنگی خود را حفظ کنند، توسعه دهند و در عین حال به صورت برابر در جامعه حضور داشته باشند. با وجود این، شهروندان این کشور دارای برخی از مشخصههای رفتاری میباشند که تبدیل به نوعی فرهنگ شده است. بسیاری از شیوههای رفتاری و اجتماعی حاکم بر جامعه به شکل قانون نیستند و به صورت سنتهای تثبیت شده در رفتار مردم متجلی شدهاند. در این ارتباط میتوان به موارد زیر به عنوان نمونه اشاره کرد:
رعایت حقوق دیگران
اغلب مردم نسبت به رعایت حقوق دیگران حساساند. برای مثال، در منازل شخصی سیگار نمی کشند؛ یا برای کشیدن سیگار در خانه دیگران از میزبان اجازه میگیرند. لذا، جای تعجب نیست که صاحبخانه از مهمان درخواست کند تا در بیرون از منزل سیگار بکشد.
رعایت زمان
مردم همیشه در قرار ملاقاتها باید در زمان تعیین شده و یا کمی زودتر حاضر شوند. تأخیر و رعایت نکردن زمان برای انجام دادن کار و یا حضور در مدرسه موجب از دست دادن شغل و یا تعلیق از مدرسه میگردد. همچنین، در قرار ملاقاتهای تجاری و امور مربوط به کسب و کار در صورت تأخیر یک طرف بیش از ۱۰ تا ۱۵ دقیقه، انتظار ضرورت ندارد. در مراسم اجتماعی و گردهماییها نیز مردم انتظار دارند افراد حداکثر با تأخیر نیم ساعت از زمان تعیین شده حاضر شوند.
رعایت نوبت
در مواردی که باید به نوبت به امور رسیدگی شود، مردم نسبت به رعایت نظم و نوبت بسیار متعهد هستند. استفاده از صف در این کشور بسیار متداول است. برای دریافت خدمت هر کس زودتر در محل حاضرشود، در موقعیت اول(سر صف) قرار میگیرد. افراد بعدی و یا تازه واردان با نظم در جایگاه بعدی قرار میگیرند. عدم رعایت نظم و انضباط از سوی افراد موجب ناراحتی و عصبانیت دیگران میشود.
متداول نبودن چانهزنی
چانهزنی و گرفتن تخفیف هنگام خرید رایج نیست وقیمتهای نصب شده بر روی کالاها قیمت قطعی خرید است. از معدود مواردی که در آنها امکان چانهزنی و تخفیف در معاملات وجود دارد خرید خودرو، منزل، مبلمان و یا سایر اقلام گرانقیمت میباشد.
رفتار در برخورد با غریبهها
بسیاری از مردم وقتی با دیگران در اماکن مختلف، از جمله در خیابان، برخورد میکنند، لبخند میزنند و سلام میکنند(Hi or Hello) و حال یکدیگر را میپرسند.(How are you?) پاسخها هم کوتاه هستند.(I’m good or I’m fine) البته در انگلیس در جواب میگویند: «من خوب هستم(I’m fine)».
نداشتن تعارف
کاناداییها از تعارف کردن زیاد استقبال نمیکنند. در سازمانها و شرکتها افراد در پاسخ به تعارف و در صورت عدم تمایل به پذیرش آن تنها میگویند «متشکرم(Thanks)». در واقع با کاربرد این کلمه از تعارف کننده تشکر میکنند.
رفتار فروشندگان
هنگامی که مردم به مغازهها و یا فروشگاهها مراجعه میکنند، کارکنان از آنها سؤال میکنند که «چه کمکی میتوانند به آنها کنند(Can I help you)». آنها از این راه به دنبال ایجاد ارتباط دوستانه و گفتگو با مشتریان برمیآیند. اگر مشتریان خواهان این باشند که فروشنده یا فروشندگان مزاحمشان نشوند، میگویند: «صرفاً مشغول نگاه کردن هستیم(Just browsing)».
رفتن به مهمانی
مهمانان سعی میکنند سر وقت به مهمانی برسند. برای رعایت آداب مهمانیها توصیه شده است که مهمانان با حدود 10 دقیقه تأخیر در منزل میزبان حضور پیدا کنند. در این کشور شام در ساعات اولیه شب صرف میشود. مهمانان بعد از صرف شام(حداکثر تا 10 شب) به منزل خود مراجعه میکنند. رسم است که مهمان جهت حضور در منزل میزبان یک هدیه کوچک(نظیر یک بسته شکلات یا یک دسته گل) به همراه داشته باشد و به میزبان تقدیم کند. رسم دیگری که مردم در مهمانیها رعایت میکنند آن است که کفشهای خود را هنگام ورود به منزل در میآورند. این امر بدون درخواست میزبان انجام می شود.[۲] [۳]
=== خوراک و غذاهای سنتی === غذاهای کانادا متفاوت است و تنوع گسترده آن ناشی از گستردگی مناطق این کشور و تنوع اقوام و گروههایی است که در آن زندگی میکنند. غذاهای محبوب مردم در مناطق مختلف متفاوت است و به شدت تحت تأثیر میراث اجدادشان است؛ به خصوص در جشنها و اعیاد. در طول سواحل اقیانوس اطلس، به جز کِبک، غذاهای دریایی و غذاهای انگلیسی متداول است. غذاهای محبوب و پرطرفدار در کبک در اصل میراث فرانسویهای منطقه است. در استانهای سواحل اقیانوس اطلس و نیوفاندلند غذاهای عجیبی، نظیر نوعی آبگوشت(بیسکوییتهای ریزِ خرد شده که با نوعی ماهی میجوشانند)، خوراک باله خوک آبی، سوپ خوک آبی، خوراک خرگوش و گوزن دیده میشود. این استانها برخی از بهترین غذاهای دریایی آمریکای شمالی را نیز تهیه میکنند. از آن جمله میتوان از خرچنگ دریایی بسیار عالی نیوبرونزویک، گوش ماهی نوااسکوشیا و صدفهای باریک دریایی جزیره پرنس ادوارد نام برد. بریتیش کلمبیا به خاطر ماهی آزادش معروف است. هر سال مراسم سنتی کباب کردن ماهی آزاد سرخ گوشت اقیانوس آرام برگزار میگردد که روی چوب توسکا دودی میشود. در سراسر کانادا شیره درخت افرا و فرآوردههای آن بسیار محبوب است که بازتابی از اهمیت این درخت در این کشور است. مردم برای حفظ سلامتیشان مصرف گوشت را در غذاهایشان کاهش دادهاند و در عوض بیشتر از میوهها و سبزیها، غلات و دیگر کربوهیدراتها استفاده میکنند. مردم، به ویژه ساکنان شهرهای بزرگ، به دلیل ارتباط با مهاجرانی از نژادهای مختلف ذوق و سلیقه بینالمللیتری درباره غذاها دارند. مثلاً در ونکورو و تورنتو تعداد زیادی رستوان چینی و رستورانهای مربوط به سایر کشورهای آسیایی(از جمله ایران) و نیز در کبک رستورانها و کافههای فرانسوی زیادی وجود دارند. در ونکورو و ویکتوریا، علاوهبر غذاهای کشورهای آسیایی، غذاهای ایتالیایی، کرهای و آشپزی ترکیبی(که ترکیبی از انواع سبکهای آشپزی است) طرفداران زیادی دارند. تنوع نژادی به بهترین وجه در تعداد و تنوع غذاها و رستورانها نمود مییابد که معروفترین آنها رستورانهای چینی، ایتالیایی، ژاپنی، کرهای، مکزیکی، ویتنامی و تایلندی است. غذاهای اصیل کانادایی شامل غذاهای اقوام اولیه است. رژیم غذایی سنتی این اقوام از مواد گیاهی و گوشت حیواناتی تشکیل شده بود که در سرزمینهای اطراف هر قبیلهای یافت میشدند. از جمله حیواناتی که از گوشت آنها برای تهیه غذا استفاده میشد میتوان از بوفالو، نهنگ، شیر ماهی، گوزن، گراز ماهی و نظایر آن نام برد. به علاوه، انواع میوهها و مغزها نیز به عنوان منابع غذایی اقوام اولیه مورد استفاده قرار میگرفتند. امروزه اقوام اولیه نیز در کنار رشد تمدن و پیشرفت تکنولوژی در این کشور به استفاده از مواد آماده و دستگاههای نوین آشپزی تمایل پیدا کردهاند. در این کشور قوانین و مقرراتی تدوین شده است که به منظور حفاظت از محیط زیست، مانع آنها در دستیابی به منابع مذکور شده است. به این ترتیب، مجموعه وسیعی که در حال حاضر به نام آشپزی کانادایی شناخته میشوند، برگرفته از آشپزی مهاجران اولیه اروپایی و ملل مختلفی است که در حال حاضر مردم این سرزمین را تشکیل میدهند.
کاناداییها برای غذا خوردن تا حد زیادی از رژیم غذایی گسترده(شبیه به رژیم غذایی آمریکاییها و اروپاییها) استفاده میکنند؛ با این تفاوت که در رژیم غذایی کاناداییها دانههای فرآوری شده، محصولات لبنی، گوشت گاو و مرغ، میوههای پخته شده و سبزیهای تازه همراه با نمک و شکر وجود دارد. به رغم تنوع زیاد غذایی در این کشور، برخی از غذاها به طور خاص به نام کاناداییها شناخته میشوند و در خارج از این کشور ناشناخته هستند. این دسته از غذاها بیشتر شامل تنقلات و میان غذاها میباشند که کمتر به عنوان یک وعده غذایی کامل شناخته میشوند.[۴] [۵]
وعدههای غذایی
مردم کانادا معمولاً در طول روز سه وعده غذایی کاملاً مجزا دارند: صبحانه، ناهار و شام.
صبحانه
وعده غذایی صبحانه مدت کوتاهی پس از برخاستن از خواب صرف میشود. معمولاً این وعده غذایی کامل است تا انرژی لازم برای فعالیت یک روز کاری را ایجاد کند. غذاهای مورد استفاده آنان در وعده صبحانه بیشتر شامل: نیمرو، سوسیس، سیبزمینی سرخکرده، اُملت، حبوبات، غلات سرد، شیرینی، آبمیوه و نوشیدنیهای گرم نظیر قهوه، چای یا شکلات گرم است. برخی از افراد تنها یک مورد از فهرست پیش گفته را مصرف میکنند، اما کسانی که صبحانه کامل صرف میکنند، ممکن است بخش زیادی از این اقلام را در یک وعده صبحانه مصرف کنند.
ناهار
ناهار وعده غذایی است که معمولاً ظهر(بین ساعات 12 تا 14) خورده میشود؛ ساعتی که اغلب مردم در محل کار خود به سر میبرند. از اینرو، بسیاری از آنان تمایل دارند برای ناهار از غذاییهایی استفاده کنند(نظیر ساندویچها و سالادها) که به راحتی تهیه و خورده میشوند و وقت زیادی نمیگیرند. در روزهای آخر هفته که وقت مناسبی برای تهیه غذا وجود دارد، مردم ناهارهای مفصلتری تهیه میکنند. برخی از مردم نیز که خواهان صرف ناهار مفصل هستند، به رستوران مراجعه میکنند.
شام
این وعده غذایی تقریباً مفصل است. افراد بعد از فارغ شدن از یک روز کاری سعی میکنند از زمانهای مختص به خود لذت ببرند. لذا، آنان به خوردن غذاهای متنوع و مختلف تمایل دارند. در این وعده غذایی مردم از غذاییهای نظیر مرغ سوخاری، استیک، همبرگر و غذاهای گوشتی، همراه با مقداری برنج، پاستا، سیب زمینی و نان استفاده میکنند. وعده غذایی شام در این کشور از تنوع زیادی برخوردار است و نوع آن براساس محلی که در آن زندگی میکنند، متفاوت است. به عنوان مثال، در سواحل غربی و استانهای سواحل شرقی، از غذاهای دریایی، در غرب، به خصوص آلبرتا، از گوشت گاو و در دیگر نقاط کشور، از مرغ یا گوشت خوک تغذیه میکنند. همچنین، بسیاری از مردم آبگوشت را، که به روشهای مختلف طبخ میشود، اغلب در وعده غذایی شام میل میکنند.[۶] [۷]
روز غذا
روز شنبه 30 جولای(8 خرداد) در کانادا به روز غذا معروف است که یکی از بزرگترین رویدادهای محلی در تاریخ این کشور محسوب میشود. در این روز مردم از مواد غذایی محلی استفاده میکنند که در کشورشان تولید میشود. حتی در رستورانها، اغذیه فروشیها و کبابیها نیز این سنت را به طور کامل رعایت میکنند. بنابر بررسی بانک مونترال، این موضوع یک عادت جمعی محسوب میشود و 94 درصد از مردم در این روز محصولات غذایی را خریداری میکنند که در این کشور تولید شده است. نتایج این تحقیقات نشان میدهند خریداری مواد غذایی از سوی مردم و نیز تقاضا برای صادرات، کشاورزان را به تولید بیشتر تشویق میکند. جنبش روز غذا در کانادا در سال 2003م و برای ترغیب تولیدکنندگان مواد غذایی از سوی "آنیتا استورات"، یکی از فعالان مواد غذایی، آغاز شد. در این روز خاص اکثر رستورانها فقط منوهای محلی با مواد غذایی تولید شده داخلی ارائه میدهند و به ابتکارات خاص در ارائه این غذاها جوایزی نیز اختصاص مییابد. همچنین کتابچههایِ راهنمایی برای تهیه غذا با مواد غذایی کشت شده داخل کشور تهیه شده است که افراد هرجا که باشند با داشتن یکی از آنها میتوانند در بزرگداشت این روز شرکت کنند و غذاهای محلی کانادایی برای خود تهیه کنند[i].[۸]
پوشاک سنتی
لباس هر انسان پرچمِ کشورِ وجود اوست. پرچمی که هر انسان بر سر در خانه وجود خود نصب کرده است و با آن اعلام میکند که از کدام فرهنگ تبعیت میکند. بر این اساس، کاناداییها به نوع پوشاک و لباسهای خود حساساند. آنها اعتقاد دارند نحوه لباس پوشیدن میتواند نشانگر شخصیت و خلق و خوی افراد باشد و یکی از عوامل مهم در برقراری ارتباط غیرکلامی است. مردم این کشور متناسب با مناسبتهای مختلف از لباسهای خاصی استفاده میکنند. آنها در محیطهای رسمی لباسهای رسمی و مناسب میپوشند.
بومیان و سرخپوستان نیز از لباسهای خاص خود استفاده میکنند. مواد اصلی برای تهیه لباس آنان پوست حیوانات خزدار و بدون خز است. ممکن است تفاوتهای واضحی بین لباس سرخپوستان کشتزارهای غربی و آنهایی دیده شود که در جنگلها زندگی میکنند. سرخپوستان ساکن در کشتزارها پیراهنهایی شبیه کت بارانی میپوشند که به جای یقه و آستینهای مشخص، سوراخی در قسمت گردن دارند و در قسمت شانهها دو تکه هستند. با این حال بعضی اوقات برای پوشش بازوها در زمستان از آستینهای جدا شدنی استفاده میکنند که به پیراهنهای آنها وصل میشود. از طرف دیگر، سرخپوستان شمال و شرق از پیراهنهای جلو باز استفاده میکنند؛ به طوری که تقریباً شبیه یک کت پرو شده با آستینهای دوخته میباشند. کفشهای سرخپوستان ساکن در کشتزارها تا لبه کف پاست؛ اما در مناطق جنگلی چرم کفش را تا پاشنه و پنجه بالا میآورند.
سرخپوستان کشتزارها از کلاههای پردارِ تزیین شده استفاده میکنند که یک بند بلند و یک پرعقاب در پشت دارد. در حالی که سرخپوستان ساکن مناطق جنگلی پرهای کمی به کلاههای خود میچسبانند. لباسهای سنتی اسکیموها برای مردان و زنان شامل چکمههای ضد آب، شلوارهای دو لایه، نیم تنه پوست حیوانات و یک ژاکت پلوور کلاهدار محکم دو لایه است که همه از پوست و خز ساخته شدهاند.
در گذشته شغل و مرتبه افراد معمولاً با تفاوتهایی در لباسهایشان نشان داده میشد. طبقه مرفه جامعه معمولاً از لباسهای ابریشمی با قیطانهای طلایی، مخمل، پر و قلابدوزی استفاده میکردند. خدمتکاران از لباس مستخدمی و طبقه میانه جامعه بیشتر از لباسهای متوسط – هم در جنس و رنگ و هم در مدل برش - و روستاییان و کشاورزان نیز از لباسهایی از پارچههای کتانی و بافتهای خانگی استفاده می کنند.[۹]
مراسم خواستگاری و ازدواج
طبق اصل ۹۱ قانون اساسی قوانین ازدواج در اختیار دولت فدرال است. با این حال دولتهای استانی تا حدودی در این زمینه میتوانند دخالت کنند. به جز کسانی که رابطه خونی با یکدیگر دارند، یا به عبارت دیگر برادر یا خواهر تنی یا ناتنی هستند، بقیه افراد میتوانند با همدیگر ازدواج کنند.[ii] در اغلب استانها سن ازدواج ۱۸ سال به بالا تعیین شده است.[iii] به عبارت دیگر هر فردی که ۱۸ سال یا بیشتر داشته باشد، میتواند ازدواج کند. کسانی که سنشان بین ۱۶ تا ۱۸ سالگی باشد، به شرط موافقت والدینشان میتوانند ازدواج کنند. در بعضی استانها تحت شرایط خاص افراد زیر ۱۶ سال میتوانند ازدواج کنند. در کانادا افراد اجازه دارند به صورت مذهبی و یا به صورت رسمی(یا هر دو) ازدواج کنند. افراد برای ازدواج رسمی معمولاً باید به شهرداری(City Hall) مراجعه کنند تا ازدواج به صورت رسمی ثبت شود. حتی اگر ازدواج به صورت مذهبی یا رسمی ثبت نشود، اگر دو نفر در قالب زندگی زناشویی حداقل سه سال زیر یک سقف زندگی کنند، یا فرزند مشترک داشته باشند، از نظر قوانین موجود شریک زندگی هم محسوب میشوند و کمابیش تمام قوانین مربوط به همسران در مورد آنها مصداق پیدا میکند.[۱۰]
در بخش سنتی جامعه مرسوم است که بعد از ازدواج خانمها نام خانوادگی خود را به صورت قانونی به نام خانوادگی همسرانشان تغییر می دهند.[iv] همچنین، به هنگام تولد فرزندان، زن و شوهر میتوانند نام خانوادگی کودک را به نام مادر یا پدر ثبت کنند. این امر به توافق طرفین بستگی دارد.
در کانادا قوانین طلاق پیچیده است. زوجین باید حداقل به مدت یک سال از یکدیگر جدا زندگی کنند تا بتوانند برای طلاق اقدام نمایند.
مراسم ازدواج کاناداییها از آیینهای آمریکایی در این زمینه نشأت گرفته و دارای آداب و رسوم خاصی است. به دلیل تنوع فرهنگی میتوان مراسم گوناگونی را در سراسر کشور شاهد بود. از جمله سنتهای رایج در خواستگاری و ازدواج میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
حمل عروس بر روی دستان تا آستانه در ورودی منزل(Carrying the bride across the threshold)
اگر داماد عروس را تا آستانه ورود به منزل روی دستان خود حمل کند خوشیمن است. این باور از یک اعتقاد خرافی ناشی میشود که میگوید «ارواح شیطانی تلاش میکنند تا خوشبختی زوج جدید را برهم بزنند. ممکن است این امر سبب شود که عروس هنگام ورود به منزل جدیدش به زمین بخورد. به همین دلیل، برای در امان ماندن عروس، داماد او را روی دستان حمل میکند».
بریدن کیک عروسی(Cutting the wedding cake)
کیک ازدواج نماد و سمبل خوشبختی و باروری است. عروس با کمک داماد باید اولین قطعه کیک را ببرند تا نشانهای باشد بر اینکه در تمام فراز و نشیبهای زندگی باهم شریک هستند.
انتخاب تاریخ ازدواج(Choosing the wedding date)
رومیهای باستان اعتقاد داشتند که الهه زنان یعنی ژونو(Juno) ازدواجهایی را مورد لطف و مرحمت زیاد قرار میدهد که در ماه خودش انجام میگیرد. به همین دلیل ماه ژوئن(اواسط خرداد تا اواسط تیر) بهترین ماه برای ازدواج محسوب میشود.
ندیدن عروس توسط داماد پیش از مراسم(The groom must not to see the bride before the wedding)
یکی از رسوم قدیمی این بوده که داماد نباید قبل از مراسم ازدواج عروس را ببیند. انجام دادن این عمل نشان میدهد که داماد مطیع و فرمانبر خانواده عروس است.
پرتاب دسته گل عروسی(Throwing the bridal bouquet)
به طور سنتی دسته گل عروس نماد و سمبل باروری است. اعتقاد بر این است که هر دختری که این دسته گل را بدست بیاورد، نفر بعدی است که ازدواج خواهد کرد.[v]
پوشیدن تور روی سر(wearing a veil)
تور صورت عروس یادآور سایبان تشریفاتی بر سر عروس است و با این هدف طراحی شده تا مراسم جشن ازدواج را از شر چشمان شیاطین محافظت کند. برداشتن تور از روی صورت عروس نیز نماد رهایی عروس از کنترل و اختیار والدین اوست.
دست کردن حلقه ازدواج(wearing a wedding ring)
در عهد باستان، زن به عنوان یکی از متعلقات مرد به حساب میآمد و حلقه ازدواج نشانه این بود که او توسط داماد خریداری شده است. دادن حلقه از طرف داماد در واقع نماد این توافق است.
پاشیدن برنج(throwing rice)
به طور سنتی، پاشیدن برنج بر سر عروس و داماد راهی بوده است تا برای آنها بچههای زیاد آرزو کنند.
محافظان زوج در حال ازدواج(protectors of the wedding couple)
زمانی ساقدوشهای عروس و داماد مانند آنها لباس میپوشیدند تا ارواح خبیثه را فریب دهند و آنها ندانند کدام یک عروس و داماد واقعی هستند. این روزها ساقدوشهای عروس و داماد صرفاً دوستان آنها هستند که در مراسم جشن ازدواج به آن دو کمک میکنند.
پوشیدن لباس سفید عروسی(wearing white wedding gown)
در یونان باستان رنگ سفید نماد شادمانی و خوشی بوده است. امروزه در کانادا لباس سفید عروس بیشتر نمادی برای خلوص و پاکی محسوب میشود.[۱۱] [۱۲]
جشنها و روزهای تعطیل
کاناداییها نیز مانند مردمان سایر کشورها مراسم و جشنهای مخصوص به خود را دارند. آنها هر ساله جشنوارههای تابستانی دارند؛ مثل جشنواره استرانفورد شکسپیر(Stranford Shakespeare) در اونتاریو، جشنواره شاو(Shaw Festival) در نیاگارا و جشنواره فرهنگهای کانادا(Cultures Canada) که مجموعه چند رویداد فرهنگی در اتاواست. مردم اتاوا سنتهای محلیشان را با برپایی جشنها و مراسم گوناگون حفظ میکنند. از جمله این مراسم میتوان از بازیهای کوهستانی جزیره کیپ برتون، جشنواره شربروک(Sherbrooke Festival) در کبک سیتی - که در آن فرهنگ و غذای کاناداییهای فرانسویتبار ارائه میشود - جشنواره اوکراینی(Ukrainian Festival) در دافین(Dauphin) و روز اکتشاف در داوسون نام برد. علاوه بر این، جشنوارههای موسیقی بیشماری برگزار میشود که از آن میان میتوان به جشنواره موسیقی جاز مونترال، جشنواره موسیقی ملی تورنتو و وینیپگ(Winnipeg) اشاره کرد. جشنوارههای فیلم تورنتو و مونترال نیز شهرت جهانی دارند.
استان ساسکاچوان، به ویژه شهر ساسکاتون،(Saskatoon) همه ساله شاهد جشنوارهها و کارناوالهای فراوانی است. این جشنها نشاط خاصی به شهرهای این استان میبخشد و باعث میشود که عابران و رهگذران تا ساعتها مشغول تماشای نمایشها و برنامههای گروههای نمایش باشند. سرآمد تمام این جشنها، جشن صد سالگی ساسکاتون بود که در سال 2006م به مناسبت تأسیس شهر ساسکاتون در سال 1906م برگزار شد. این جشن بهانهای شد تا توریستهای زیادی برای حضور در این جشن به ساسکاتون سفر کنند. مردم شهر ساسکاتون و رجینا،(Regina) که به ورزش دو و دوچرخهسواری علاقه دارند، در اغلب اوقات - حتی زمستانها - به دویدن میپردازند. به همین دلیل مسابقات دو همگانی هر سال در شهر ساسکاتون برگزار میشود و در آن افراد مختلف(کوچک و بزرگ و زن و مرد) شرکت میکنند.[۱۳]
جشنهای ملی کانادا با روزهای تعطیل این کشور تا حدودی مقارن است. تعطیلات ملی روزهایی هستند که در تمام کشور تعطیل رسمی به حساب میآیند. در این کشور تعطیلات رسمی به دو دسته تقسیم میشوند: تعطیلات ملی و تعطیلات ایالتی. تعطیلات ملی روزهایی هستند که در سراسر کشور تعطیل رسمی به حساب میآیند و کارفرمایان این روزها را تعطیل میکنند. در برخی مشاغل که کارکنان مجبور میشوند سر کار حاضر شوند، در ازای کار در این روزها دستمزد بیشتری دریافت میکنند و یا در ازای آن روز دیگری در هفته را تعطیل میشوند.[۱۴]
تعطیلات رسمی این کشور 10 روز است که عبارتاند از:
روز سال نو در اول ژانویه(11 دی)
جمعه خوب(جمعه قبل از عید پاک در اواخر ماه مارس، اوایل فروردین)
این روز در بسیاری از کشورهای مسیحی مراسمی دارد. جمعه خوب روزی است که مسیحیان به یاد به صلیب کشیده شدن مسیح مراسمی را برگزار میکنند. این مراسم در فرهنگهای گوناگون متفاوت برگزار میشود. در کانادا این روز تعطیل رسمی است. مسیحیان این کشور در این روز به کلیسا میروند. در این روز شیرینیهای کشمشی در قنادیها به فروش میرسند که علامت ضربدر یا صلیب دارند. از آنجا که این مناسبت به تعطیلات آخر هفته میپیوندد، بسیاری از مردم از این فرصت برای رفتن به مسافرت استفاده میکنند.
دوشنبه پاک(دوشنبه بعد از عید پاک در اواخر مارس، اوایل فروردین)
روز ویکتوریا(دوشنبه قبل از 24 می، اواخر اردیبهشت)
این روز با سالروز تولد ملکه ویکتوریا همزمان است. ملکه ویکتوریا کسی است که با استقلال کانادا موافقت نمود.
روز کانادا،(Canada day) اول جولای(11 تیر)
این روز از مهمترین روزهای تاریخی این کشور محسوب میشود. در این روز دو مستعمره و یک استان سابق امپراتوری بریتانیا متحد شدند و کشور کانادا را به وجود آوردند. این روز یادآور روز استقلال این کشور از انگلستان در اواسط قرن 19 میلادی محسوب میشود. در این روز در بسیاری از نقاط کشور کارناوال، کنسرت، آتشبازی، رژه و مراسم برافراشتن پرچم برگزار میشود. آئین این روز در نقاط گوناگون متفاوت است و از الگوی خاصی پیروی نمیکند. در اتاوا و استان انتاریو مراسم با شکوهتر از دیگر نقاط جشن گرفته میشود و در اطراف ساختمان پارلمان در اتاوا و در پارکهای حومه شهر کنسرتهای بزرگی برپا میشود. در این جشن مقامات کانادا و نیز ملکه الیزابت حضور مییابند.[vi]
روز کارگر،(Labour Day or Labor Day)
اولین دوشنبه سپتامبر(اواسط شهریور)
این روز از سال 1880م در اولین دوشنبه سپتامبر جشن گرفته میشود. در سال 1872م برای حمایت از اعتصاب اتحادیههای صنفی، که به ساعت کاری زیاد اعتراض داشتند، راهپیمایی بزرگی برپا شد. به این مناسبت هر سال در شهر گرند فاندلند(Grand foundland) سه روز جشن برگزار میشود. در سایر ایالتها اغلب افراد از این تعطیلی برای تماشای مسابقات فوتبال استفاده میکنند.
روز کارگر در این کشور تا پیش از سال 1894م در فصل بهار برگزار میشد و بعد از این تاریخ به پاییز منتقل شد. برخی کشورهای دیگر نیز مناسبتی به نام روز کارگر دارند؛ از جمله در ایالات متحده آمریکا یک مناسبت با همین نام وجود دارد.
روز شکرگزاری(دومین دو شنبه اکتبر)(اواخر مهر)
روز یادبود، یازده نوامبر(21 آبان)؛ روز یادبود(Remembrance day)
به یاد کشتهشدگان جنگ جهانی اول(1918م)، در بیشتر ایالتها تعطیل رسمی است. از زمان پادشاه جورج پنجم سنت ماندگار دو دقیقه سکوت در ساعت یازده صبح در این روز برگزار می شود.
روز کریسمس در 25 دسامبر(4 دی)
روز باکسینگ،(Boxing)
مردمان محترم و اصیل هدایایی را - که معمولاً پول است – به خدمتکاران، کارمندان جزء و دیگر افراد مستحق میدهند. این هدایا به عنوان جعبههای کریسمس معروف است.
علاوهبر روزهای مذکور، هر ایالت تعطیلات خاص خود را دارد که در سراسر آن ایالت تعطیل رسمی به حساب میآیند. اگر تعطیلات رسمی با تعطیلات آخر هفته همزمان شوند، به دوشنبه منتقل میگردند. به همین دلیل ممکن است تاریخ آن تعطیلی هر سال با سال قبل متفاوت باشد.[۱۵] [۱۶]
اساطیر و افسانهها
فولکلور کانادا از دو فرهنگ قدیمی بومیان(سرخپوستان و اسکیموها) و مهاجران فرانسوی و بریتانیایی نشات میگیرد. توسعه این فولکلور در گذر زمان تحت تأثیر تعامل این دو فرهنگ بوده است. در میان فرانسویتباران داستانهای عامیانه زیادی رواج دارد و آنها نسبت به سایر مردم اعتقاد بیشتری به این افسانهها دارند. این داستانها برحسب منشاء آن، یا در نقاط مختلف کشور گسترش زیاد داشته است و یا بسیار کمیاب هستند. یکی از قدیمیترین اعتقادات بدوی در مورد افسانه گنج مدفون است که به شکلهای مختلفی از گاسپه تا کبک وجود دارد. در یکی از این افسانهها مطرح شده است که گنج مذکور را عدهای از ملوانان در کوه ساوتکس دفن کردهاند و هم اکنون کوتولههای خاکستری از آن محافظت میکنند. دیوها و جنها در بسیاری از افسانههای فرانسوی حضور دارند و داستانهای زیادی از خانههای اشباح رواج دارد. براساس افسانهها، ارواح جهنمی در میان آسمان بر قایقی سوار و در حال پارو زدن هستند و افراد خطاکار را در حالی که هنوز زندهاند به نوعی از حیوان تبدیل میکنند. بخشی از داستانها، مانند افسانه زیبای خفته یا ریش آبی، مربوط به بخشی از عقاید عمومی درباره شخصیتهای خاص میباشند.
افسانههای مربوط به اسکاتلند هنوز در بخشهایی از نوااسکوشیا، کیپبرتون(Cape Breton) و اونتاریو وجود دارند. جادو و جادوگری ریشههای محکمی در افسانههای مربوط به آنتیگونیش،(Antigonish) نوااسکوشیا و کیپبرتون دارند. در سراسر نوااسکوشیا داستان های فراوانی درباره جنزدگی توسط حیوانات رواج دارد. با وجود این، افسانه مربوط به افرادی که روح خود را برای بدست آوردن قدرت مافوق طبیعی به شیطان فروختهاند بسیار نادر است. تعداد زیادی از افسانههای سرخپوستی هنوز در این کشور رواج دارد و در برخورد با فرهنگ سفیدپوستان چیزهای زیادی به آن اضافه شده است. افسانههای سرخپوستی تا حد زیادی ویژگیهای عمومی افسانههای بومیان شمال آمریکا را دارد و شامل داستانهای اساطیری مربوط به جهان است.[۱۷] [۱۸]
تفریحات، سفر و گردشگری
گریز از دردسرهای زندگی روزمره در کانادا چندان مشکل نیست؛ چرا که در این کشور بیش از سایر کشورها مناطق بکر و وحشی وجود دارد. این کشور به جهت زیباییهای طبیعی فراوان مشهور است و شگرفترین چشماندازها را - از کوههای عظیم راکی تا یخبندانهای با شکوه قطب شمال – داراست. در این کشور دریاچههای عظیم، رودخانههای خروشان، جنگلهای انبوه و دشتها و چمنزارهای بیشماری پراکنده شده است. از اینرو، مناطق طبیعی بکر فرصت مناسبی را برای تفریح مردم فراهم میکند. شهرهای این کشورنیز همانند شهرهای ایالات متحده براساس اصول کامل شهرسازی ساخته شدهاند. از جمله این شهرها میتوان از ونکوور، کلان شهر تورونتو، مونترال، کبک و پایتخت آرام این کشور(اوتاوا) نام برد. این شهرها امکانات و مراکز تفریحی بسیار مناسبی دارند که زمینه سرگرمی ساکنان را فراهم میسازد. این امکانات موجب شده است تا این کشور یکی از مقاصد توریستی برتر دنیا محسوب شود که هر سال میلیونها بازدید کننده را به خود جذب میکند.
مردم این کشور به کار سخت و تفریح فراوان اعتقاد دارند، از وقت آزادشان حداکثر استفاده را میکنند و حدود 10 درصد از درآمد قابل تصرف خود را صرف تفریحات میکنند. تفریح و سرگرمی در این کشور تنوع فراوانی دارد. حضور در تئاتر، کنسرت موسیقی کلاسیک و دیگر گروههای موزیک، اپرا، رقص، پانتومیم، شعبده بازی و... از جمله این سرگرمیها است. افرادی با فرهنگها، سوابق و نژادهای مختلف در کانادا ساکن هستند که نُمود آن را میتوان در تنوع فراوان و نشاط بیحد موجود در فعالیتهای هنری مشاهده کرد. همچنین، امکانات ورزشی در این کشور بسیار زیاد است.[vii] در هر منطقه از شهرها تعداد زیادی باشگاههای ورزشی وجود دارد. در اغلب پارکها زمینهای رو باز تنیس وجود دارد که غالباً رایگان هستند. در برخی از خیابانها مسیر خاصی برای حرکت دوچرخه اختصاص داده شده است که علاقهمندان به دوچرخهسواری میتوانند در مسیرهای امن به دوچرخهسواری بپردازند. در این کشور برخی از مردم از دوچرخه به عنوان وسیله نقلیه استفاده میکنند. در حاشیه اغلب شهرها رودخانههای بسیار بزرگی وجود دارند که موقعیت مناسبی را برای ورزش قایقرانی فراهم کردهاند. مردم میتوانند حتی در بعضی از پارکها، دریاچههای مصنوعی و کانالهای عریض قایقرانی کنند. در هر گوشه از شهرهای این کشور استخرهای عمومی وجود دارند که مردم میتوانند از آنها استفاده کنند. به علت کثرت استخرها تراکم جمعیت در آنها وجود ندارد.
علاوهبر اینها، سرگرمی و تفریحات دیگری نیز در این کشور وجود دارد. در بسیاری از شهرها تورهای مسافرتی یکروزه به کوهستانها، مراکز اسکی، پارکهای ملی، پارکهای آبی و پارک سفری[viii] برگزار میشود. هر سال تعداد زیادی کارناوالهای تفریحی و جشنوارههای موسیقی در خیابانها برگزار میشوند که مشارکت در آنها برای همگان آزاد است. مهاجران هر کشور در خصوص برگزاری جشنوارهها و کارناوالهای سنتی کشور خود آزادی عمل دارند. این امر موجب شده تا برخی این کشور را به عنوان کشور جشنواره فرهنگها بنامند. جامعه چندفرهنگی کانادا، فرهنگ، هنر، سرگرمی و ورزش را به عنوان بخش مهمی از هویت ملی خود بسیار ارج مینهد.
بدون شک یکی از سرگرمیهای مردم مطالعه کتاب است. کتابخوانی شهروندان موجب رونق بازار چاپ و نشر شده است. مطابق آمار ارائه شده در کتاب سال 2006م،(Candian year book 2006) در سال 2001-2000م، تعداد 15800 عنوان کتاب برای اولین بار منتشر شدهاند. تعداد عنوانهایی که برای دومین بار و یا چندمین بار تجدید چاپ شدهاند، بالغ بر 12/100 عنوان بوده است. تولید آثار چاپی در این دوره زمانی رشدی معادل 47 درصد را نسبت به 1997-1996 م نشان میدهد.
از دیگر روشهای گذراندن اوقات فراغت گوش کردن به موسیقیهای ضبط شده یا اجرای زنده میباشد. مطابق همین گزارش در زمینه موسیقی بیشترین تقاضا برای موسیقی جاز بوده است و در یک دهه گذشته فروش این آثار رشدی معادل 45 درصد را نشان میدهد. در سال 2003-2002م، تعداد 45635 برنامه زنده اجرای موسیقی غیرانتفاعی توسط 600 شرکت حرفهای موسیقی در این کشور اجرا شده است که 14 میلیون بیننده داشته است.
از دیگر تفریحات مردم، به ویژه برای افراد مسنتر، مشارکت در فعالیتهای داوطلبانه است. میانگین سن شهروندان به مرور در حال افزایش است. افرادمسن اوقات فراغت خود را بیشتر با کارهای داوطلبانه میگذرانند. این روند به سود سازمانهایی است که از نیروی کار داوطلب استفاده میکنند. در سال 2000م، سازمانهای غیرانتفاعی و فرهنگی از نیروی کار داوطلبان بیشترین بهره را بردهاند. در این سال نیروی کار افراد داوطلب معادل 273 میلیون ساعت و یا معادل 139/500 شغل تمام وقت بوده است.
رفتن به سینما و تئاتر نیز از دیگر کارهای مورد علاقه مردم است. براساس آمارها در فاصله سالهای 2004-2003م تعداد 118.2 میلیون بلیط سینما به فروش رفته است. تماشای تلویزیون، استفاده از رادیو و اینترنت نیز از سرگرمیهای دیگر مردم این کشور به شمار میآید. براساس اطلاعات و آمارها، طی سالهای 1999 تا 2003م کاناداییها معادل 21/7 ساعت در هفته را به تماشای تلویزیون گذراندهاند. در سال 2003م، بیش از 70 درصد از مردم به اینترنت دسترسی داشتهاند. از این زمان روشهای نوین گذراندن اوقات فراغت در این کشور شکل گرفت. بازیهای اینترنتی به صورت آنلاین و نیز گوش دادن به رادیوهای آنلاین توجه بسیاری از مردم را به خود جلب کرد. این امر در سالهای اخیر روبه گسترش بوده است. با عمومیت یافتن استفاده از اینترنت در این کشور، که طی سالهای اخیر حاصل شده است، خریدهای اینترنتی نیز رونق زیادی یافته است. بسیاری از مردم این کشور برای دسترسی به انواع محصولات فرهنگی سنتی(نظیر کتب و مجلات و روزنامهها) از اینترنت استفاده میکنند.[۱۹] [۲۰]
موزهها
برای آشنایی با تاریخ شکلگیری و تغییرات و تحولات کانادا، موزههای این کشور از بهترین منابع به شمار میآیند. موزههای کانادا از تنوع بسیاری بالایی برخوردارند و بیانگر تاریخچه حوزههای مختلف هنری، فرهنگی، نمایشی، طبیعی و... این کشور هستند. در این کشور 1235 موزه وجود دارد که بودجه عملیاتی سالانهای در حدود 400 میلیون دلار به آنها اختصاص مییابد. علاوه بر این، هزینههای سالانه ساخت و ارائه خدمات موزههای این کشور بالغ بر 200 میلیون دلار میباشد. 70 درصد از بودجه عملیاتی موزههای کشور توسط دولتهای مختلف این کشور تأمین میگردد. از این مقدار سهم بودجه دولت فدرال 26 درصد است. شرکت سهامی موزههای کانادا در سال 1990م منحل شد و از انحلال آن 4 موزه ملی(موزه تمدن(Canadian Museum of Civilization)، گالری ملی کانادا(National Gallery of Canada)، موزه ملی علوم و فناوری(Canadian national museum of science and technology) و موزه طبیعت(Canadian Museum of Nature)) از مالکیت حقوقی سهامی برخوردار گردیدند و اخیراً توسط هیأت اُمنا اداره میشوند. موزه تمدن کانادا در منطقه کبکی شهر اتاوا و مقابل رودخانهای واقع شده است که در سمت دیگرش عمارت عظیم پارلمان قرار دارد. ساختمان این موزه چهار طبقه است. در طبقه نخست، که طبقه زیرین است، تالار اصلی(Grand Hall) قرار دارد و به نمایش مجسمههای عظیم دستساز از نخستین ساکنان کانادا اختصاص یافته است. در این طبقه جزییات زندگی و ابزارآلات زندگی و هنری آنها نیز معرفی شده است. در طبقه دوم(طبقه همکف) نمایشگاههای اختصاصی و فصلی قرار دارند. در این طبقه سالن نمایش آیمکس(IMAX) و دو تالار مهم(یکی موزه پست کانادا(Canadian Postal Museum) و موزه کودکان کانادا(Canadian Children's Museum)) نیز وجود دارد. در طبقه سوم مفیدترین و شاید زیباترین بخش موزه قرار گرفته است که مهمترین وقایع تاریخی و سیر پیشرفت تمدنی این کشور در استانهای مختلف، آن پیش روی بازدیدکنندگان قرار میگیرد. در طبقه چهارم، تالار آشنایی با مشاهیر - اعم از اولین ماجراجویان، شخصیتهای سیاسی و هنری و نظایر آن - قرار گرفته است. در همه این تالارها حجم عمدهای از اطلاعات به صورت مکتوب یا در قالب فیلم، صدا و تصویر به دو زبان رسمی کشور در اختیار افراد قرار میگیرد.[۲۱] [۲۲]
گالری ملی کانادا از دیگر مراکز مهم هنری این کشور است که در پایتخت(اوتاوا) واقع شده است. این موزه را توسط موشه سفدی(Moshe Safdie) طراحی کرده و در سال 1988 تأسیس شد. ساختمان این موزه از شیشه و گرانیت ساخته شده است و مشرف به ساختمان پارلمان است. این گالری هنری از دو بخش گالری ملی کانادا(National Gallery of Canada) و موزه عکاسی معاصر کانادا(Canadian Museum of Contemporary Photography) تشکیل شده است. این گالری مجموعهای بزرگ و متنوع از نقاشیها، مجسمهها و عکسها است. این موزه بر آثار هنری شهروندان کانادا تمرکز دارد، ولی در آن آثار هنری از کشورهای ایالات متحده و کشورهای اروپایی نیز به نمایش گذاشته شده است. گالری ملی نمایشگاههای خود را در سراسر کشور و نیز برخی از کشورهای دیگر برگزاری میکند و طی آن بازدید کنندگان با فرهنگ و هنر کانادا بیشتر آشنا میشوند.[۲۳]
موزه ملی علم و صنعت در سال 1967م توسط دولت تأسیس شد و به عنوان اولین موزه کانادایی شناخته میشود که نمایشگاههای تعاملی(Interactive exhibit) برگزار میکند. رسالت اصلی این موزه آن است که عموم مردم در زمینه شناخت تاریخ علم و تکنولوژی در کانادا و نیز ارتباطات میان علم و فناوری در این کشور مشارکت کنند. موزه علم و صنعت توسط شرکت موزه علم و فناوری کانادا اداره میشود و مسئولیت حفاظت از میراث علمی و فنی را برعهده دارد. تعداد کارمندان آن 275 نفر است و در سه بخش موزه علم و صنعت کانادا(Canada Science and Technology Museum)، موزه کشاورزی کانادا(Canada Agriculture Museum) و موزه حمل و نقل هوایی و فضایی کانادا(Canada Aviation and Space Museum) فعالیت میکنند.[۲۴] [۲۵]
موزه طبیعت کانادا از دیگر مراکز مهم است که در سال 1856م توسط سازمان زمینشناسی در شهر اوتاوا تأسیس شد. رسالت اصلی آن شناساندن تاریخ طبیعت این کشور به مردم و مردمان سایر ملل میباشد. این موزه در راستای تحقق رسالتهای خود با انجمن موزههای کانادا، شبکه اطلاعات میراث فرهنگی کانادا و نیز موزه مجازی کانادا در ارتباط نزدیک میباشد.[۲۶] [۲۷]
کتابخانههای عمومی
کانادا اولین مستعمره انگلیس محسوب میشود که کتابخانه عمومی در آن تأسیس شده است. در سال 1779م برای اولین بار یک گروه از افسران و بازرگانان و با تصویب سِر فردریک هالدیمند،(Sir Frederick Haldimand) فرماندار شهر کبک، کتابخانه عمومی با 2000 جلد کتاب با هدف استفاده ساکنان فرانسوی و انگلیسی زبان کبک تأسیس کردند. امروزه، کتابخانه یکی از ارکان مهم خدمات عمومی در شهرها به شمار میآید. در این کشور تقریباً هیچ شهری – حتی با جمعیت کمتر از ۱۰ هزار نفر - نمیتوان پیدا کرد که کتابخانه نداشته باشد.
کتابخانههای عمومی(Public Libraries) یکی از انواع کتابخانهها میباشند که وظیفه ارائه خدمات کتابخانهای به عموم مردم را برعهده دارند. با توجه به ابعاد و امکانات کتابخانه طیف متنوعی از خدمات در آنها ارائه میگردد.
اولین و اصلیترین خدماتی که کتابخانهها به مشتریان خود ارائه میدهند امانت دادن کتاب است. اما خدمات کتابخانههای عمومی بسیار متنوع میباشد. از کتابخانهها میتوان، مجله، لوح فشرده، موسیقی، کتابهای گویا،(Talking Books) فیلمهای مستند، داستانی و کودکان عمدتاً به صورت دی.وی.دی(DVD) و یا وی.اچ.اس(VHS) امانت گرفت. بسیاری از مردم ترجیح میدهند به جای خرید یا اجاره فیلم و سیدی از خدمات رایگان کتابخانهها استفاده کنند.
دسته دوم از خدمات کتابخانهای دسترسی به اینترنت پرسرعت است. امروزه، تقریباً تمام کتابخانههای این کشور، از ده ها تا بیش از صدها کامپیوتر برای ارتباط با اینترنت دارند. کاربران میتوانند از طریق برخی از این کامپیوترها که به نرمافزار آفیس نیز مجهزند، کارهای مورد نظر خود را تایپ کنند و در صورت نیاز پرینت بگیرند.
برخی از شعبههای متوسط یا بزرگتر مراکزی برای آموزش دارند که در آنها به طور منظم کارگاههای آموزشی مختلف و متناسب با نیاز مردم برگزار میگردد. در برخی از شعبه های کتابخانههای عمومی کلاسهای رایگان زبان انگلیسی هم برقرار است که باید برای آنها ثبت نام کرد. برخی نیز فعالیتهای گروهی برای آموزش زبان انجام میدهند یا طرحهایی چون طرح "میزبان(Host) " را اجرا میکنند. در این طرح یک مهاجر به یک شهروندِ کانادایی علاقهمندِ به کمک و انجام خدمات داوطلبانه معرفی میشود تا با تنظیم قرارهای ثابت در کتابخانه، ضمن تمرین زبان، با آداب و رسوم و فرهنگ جامعه هم آشنا شود.
اغلب شعبههای متوسط و بزرگ کتابخانههای عمومی بخش ویژهای به کودکان اختصاص دادهاند که در آنها علاوه بر عرضه کتاب و مجلات، برخی وسائل بازی هم فراهم است. کودکان و والدین آنها میتوانند ساعاتی را در آنجا بگذرانند. در این بخشها برنامههای قصهخوانی برای بچهها هم برقرار است که طرفداران زیادی دارد و باید از مدتی قبل برای آن ثبت نام کرد. همچنین برنامه نمایش فیلم با پرداخت بهای اندک یا رایگان هم در برخی کتابخانه ها برقرار است. برخی کتابخانهها فضاهایی را برای برگزاری برنامههای گروهی در اختیار متقاضیان قرار میدهند.
کتابخانه عمومی تورنتو با 99 شعبه و بیش از 12 میلیون جلد کتاب و کتابخانه عمومی ونکوور با 22 شعبه و 2/5 میلیون جلد کتاب از جمله بزرگترین و معروفترین کتابخانههای عمومی کانادا هستند. کتابخانه عمومی ونکورر دومین کتابخانه از نظر تعداد شعب و گستردگی جغرافیایی در کل آمریکای شمالی محسوب میشود. شعبه نورثیورک(North York) به دلیل قرار گرفتن در یکی از مناطق گردهمایی ایرانیان برای این گروه بسیار شناخته شده و محبوب است.
شناخته شدهترین شعبه کتابخانه عمومی برای ایرانیان شعبه «فیرویو(Fairview)» است. این شعبه هم در بخش بزرگسالان و هم کودکان طیف وسیعی از کتب، لوحهای فشرده و فیلمهای ایرانی را در مخزن خود دارد. از دیگر کتابخانههای محبوب ایرانیان باید به شعبه مرکزی کتابخانه ریچموند هیل(Richmond Hill) اشاره کرد که دارای مجموعه نسبتاً خوبی از کتابهای فارسی است.
براساس آمار انجمن کتابداران کانادا، بیش از 21 میلیون نفر در این کشور عضو کتابخانههای عمومی هستند و معمولاً اعضای کتابخانههای عمومی در سه رده سنی دستهبندی میشوند: زیر ۱۳ سال، بین ۱۳ تا ۱۸ سال و بالای ۱۸ سال. برای دو گروه سنی اول ممکن است در استفاده از برخی خدمات کتابخانه محدودیتهایی وجود داشته باشد و در مقابل برخی خدمات مختص آنها باشد.
امروزه، حدود 22000 کتابخانه در سراسر کانادا در حال خدماتدهی به مراجعهکنندگان خود هستند. اکثر شعبهها از طریق اینترنت و شبکه به یکدیگر متصل میباشند و این امکان وجود دارد که افراد کتاب مورد نظرخود را(در صورت نبودن در یک شعبه) از شعبههای دیگرتهیه کنند.[۲۸] [۲۹][۳۰][۳۱]
پاورقی
[i]. در این رابطه، وزیر کشاورزی کانادا در روز غذا اعلام کرد، "30 جولای روز غذا در کانادا است و چه روزی برای جشن گرفتن بهتر از اینکه مواد غذایی را که با دست کشاورزان ما تولید شده است، خریداری کنیم. کشاورزان ما از استانداردها و دانش بالایی در کار خود بهره میبرند تا محصولاتی خوشمزهتر و مغذتیتر برای سفرههای ما تدارک ببینند. آنها با ایجاد شغل و فرصتهای اقتصادی در کل زنجیره ارزش به اقتصاد کشور کمک میکنند.
[ii]. در کانادا ازدواج بین دختر عموها و پسرعموها مرسوم نیست، ولی منع قانونی هم ندارد.
[iii]. البته به جزء استان بریتیش کلمبیا که سن ازدواج 19 سال در نظر گرفته شده است.
[iv]. البته در طی سالهای اخیر تمایل به این کار از سوی زنان کاهش پیدا کرده است.
[v]. مشابه سابیدن کله قند روی سر عروس داماد در پای سفره عقد ایرانیها
[vi]. ملکه الیزابت در سالهای 1990، 1992، 1997 و 2010 م شخصاً در جشنهای روز کانادا حضور داشته است.
[vii]. ورزش در کانادا بسیار رایج است. از جمله پرطرفدارترین ورزشها میتوان به هاکی روی یخ(که توسط کاناداییها نیز ابداع شده است) بیسبال، فوتبال و بسکتبال اشاره کرد. ورزشهایی که بیشترین شرکت کننده را دارند شامل: شنا، پیادهروی، دوچرخه سواری، و دومی است. هزینه استفاده از امکانات ورزشهای خصوصی در شهرهای بزرگی چون تورنتو، و ونکوور زیاد است، اما در شهرهای کوچکتر عموماً ارزان است.
[viii]. پارک سفری شبیه باغ وحش خیلی بزرگی است که حیوانات نیمه اهلی در مکانهای بزرگ خارج از قفس شبیه حیات وحش زندگی میکنند.
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ Monaghan, J., & Just, P. (2000). Social and Cultural Anthropology: A Very Short Introduction (1st ed.). Oxford University Press.
- ↑ Cotter, A.-M. M. (2011). Culture Clash: An International Legal Perspective on Ethnic Discrimination (1st ed.). Ashgate Publishing, Ltd.
- ↑ Desaulniers, K. L. (2003). Canada. Mishawaka, IN, U.S.A: Chelsea House Publications.
- ↑ Pandi, G. (2008, July 1). Let’s eat Canadian, but is there really a national dish? The Gazette (Montreal).
- ↑ Wong, G. (2010, November 24). Canada’s national dish: 740 calories – and worth every bite? CNN.
- ↑ Sufrin, J. (2010, April 22). Is poutine Canada’s national food? Two arguments for, two against. Toronto Life.
- ↑ Trillin, C. (2009, October 14). Canadian journal, funny food. The New Yorker, 85(33), 68-70.
- ↑ Food Day in Canada. (2013). Retrieved from http://fooddaycanada.ca/
- ↑ Clothing. (2013). Canadian dress. Retrieved from http://www.thecanadianencyclopedia.com/en/article/clothing/
- ↑ Statistics Canada. (2003, November 20). Marriages. The Daily.
- ↑ Marriage (Prohibited Degrees) Act, S.C. 1990, c. 46.
- ↑ Marriage Act, R.S.A. 2000, c. M-5.
- ↑ Statutory Holidays. (2012, February 15). Government of Canada.
- ↑ Work Rights – Statutory Holidays. (2007, January 17). Canadian Labour Congress.
- ↑ General Holidays and General Holiday Pay in Alberta. (2011). Employment.alberta.ca.
- ↑ General Holidays and General Holiday Pay. (2011, March). Human Services - Government of Alberta.
- ↑ Blake, D. (2001). Inuit life writings and oral traditions: Inuit myths. Educational Resource Development Co-operative.
- ↑ Fienup-Riordan, A. (1994). Boundaries and passages: Rule and ritual in Yup’ik Eskimo oral tradition. (The Civilization of the American Indian series, Vol. 212). University of Oklahoma Press.
- ↑ Québec, Ministère du Tourisme. (2006). Le tourisme en chiffre. Retrieved from http://www.tourisme.gouv.qc.ca/publications/pdf/etudes/Tourisme_chiffres2006.pdf
- ↑ Tourism in Canada. (2013). Retrieved from http://en.wikipedia.org/wiki/+Tourism_in_Canada
- ↑ Canadian Museum of Civilization. (2011). The Canadian Museum of Civilization.
- ↑ Department of Canadian Heritage. (2012, October 17). Announcement from the Minister of Canadian Heritage and Official Languages: Harper Government to create the Canadian Museum of History.
- ↑ Cook, M. (2000, May 11). Cultural consequence. Ottawa Citizen. Retrieved 2009-10-11.
- ↑ Canada Science and Technology Museums Corporation. (2011). 2009-2010 annual report.
- ↑ Canada Science and Technology Museum. (2002, May 30). Official press release.
- ↑ Cook, M. (2010, February 26). The wonders of nature. Ottawa Citizen.
- ↑ Canadian Museum of Nature. (2010, May 22). Canadian Museum of Nature. In The Canadian Encyclopedia.
- ↑ Hoffman, J., Bertot, J. C., & Davis, D. M. (2012). Libraries connect communities: Public library funding & technology access study 2011-2012. American Library Association.
- ↑ Bertot, J. C., McClure, C. R., Jaeger, P. T., & Ryan, J. (2008). Public libraries and the Internet 2008: Study results and findings. Florida State University, Information Use Management and Policy Institute.
- ↑ لاریجانی، فاضل(1395). جامعه و فرهنگ کانادا. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی.ص.247-273.
- ↑ استوري، ج. (1386). مطالعات فرهنگی درباره فرهنگ عامه. نشر آگه.
- ↑ استوری ، جان ، (1386) ،مطالعات فرهنگی دریاره فرهنگ عامه، ترجمه حسین پاینده ، تهران نشر آگه ، چاپ اول .