تقسیمات اداری و سیاسی گرجستان
تقسيمات كشوري و ادار ي
پس از پيروزي انقلاب رز و انتخاب ساآكاشويلي به عنوان رييس جمهور گرجستان، وي در مراسم تحليف و سوگند رياست جمهوري با اعلام سياست هاي اصولي خود و دولتش، احياء تماميت ارضي، وحدت و همگرايي كامل گرجستان را به عنوان اولويت هاي خود اعلام و حتي به مردم وعده داد كه طي 5 سال اول دوره رياست جمهوري خود كشور را متحد، تماميت ارضي را اعاده و بر زياده خواهي ها و تجزيه طلبي ها در كشور پايان خواهد بخشيد. شايان ذكر است گر چه اكنون رياست جمهوري ساآكاشويلي دوره دوم خود را پشت سر ميگذارد مشكلات داخلي هنوز به پايان نرسيده و دو جمهوري آبخازيا و اوستياي جنوبي پس از جنگ آگوست 2008 از سوي روسيه مستقل شناخته شدند و در حال حاضر كاملاً جداي از حكومت مركزي اداره مي شوند.
از نظر تقسيمات اداري گرجستان به 68 ناحيه اداري تقسيم مي شود. داراي 13 شهر، 37 شهرك، 61 مركز ناحيه روستايي و 450 روستا است. گرجستان داراي سه جمهوري خود مختار و خود خوانده ميباشد كه پس از استقلال همواره محل مناقشات داخلي ميان حكومت مركزي و اين مناطق بوده است.اين جمهوري ها و مناطق خودمختار عبارتند از آجاريا، آبخازيا و اوستياي جنوبي. نواحي تحت نظر حكومت مركزي به 79 بخش و بخش آزاد شهري تقسيم شده است.
آخرين وضعيت آجاريا
جمهوري آجاريا طي سيزده سال به رهبري اصلان آباشيدزه به دليل ضعف دولت مركزي و توان و ظرفيت هاي اقتصادي خود همواره ادعاي خودمختاري داشت. ميخاييل ساكاشويلي پس از پيروزي قاطع، جمهوري آجاريا را اولين هدف خود قرار داد و با همكارانش شيوه انقلاب رز را براي براندازي حكومت خود مختار آباشيدزه انتخاب و از ابعاد مختلف سياسي، اقتصادي، رواني و حتي نظامي بر آباشيدزه فشار را آغاز نمود.
انقلاب رز دوم نيز بدون خون ريزي و به طور مسالمت آميز در آجاريا پس از 100 روز از زمان روي كار آمدن ساآكاشويلي به مسند قدرت پيروز گرديد و با تبعيد اجباري آباشيدزه به مسكو اولين قدم اساسي براي اعاده تماميت ارضي گرجستان برداشته شد و يكي از مناطق در آمدزا از بعد اقتصادي با وجود بنادر پوتي و باتومي به دامن حكومت مركزي بازگشت و مهمتر از آن از بعد رواني عامل تقويت مهمي براي تحكيم پايه هاي دولت ساآكاشويلي در آينده هم در بعد داخلي و هم در بعد بين المللي گرديد.
جمهوري خودمختار آبخازيا
جمهوري خود مختارآبخازيا يكي ديگر از مناطق خودمختار گرجستان مي باشد كه در جريان جنگ داخلي سال 1991 با پيروزي از دولت مركزي استقلال كامل خود را اعلام و دولت مستقل خود را تشكيل داد كه طي سالهاي اخير همواره محل تنش و درگيري داخلي ميان دولت مركزي و اين جمهوري خودمختار يا خود خوانده بوده است.
در سال 1991 "زوياد گامساخورديا" اولين رئيس جمهور گرجستان حيطه اختيارات جمهوري خودمختار آبخازيا را كاهش داد. مقامات آبخازيا كه با اين تصميم موافق نبودند، مقاومت مسلحانه نشان دادند. پس از مناقشه مسلحانه كه تا سال 1992 ادامه داشت، گرجستان كنترل بر اين منطقه را از دست داد.
گرجستان در ماه اوت 1992 نيروهاي نظامي خود رابه آبخازي گسيل نمود، اما در آنجا با مقاومت مسلحانه مواجه شد. اين مناقشه در سال 1993 با از دست رفتن كنترل گرجستان بر آبخازي پايان يافت. سا آكاشويلي پس از پيروزي و اعاده كامل آجاريا، وقوع انقلاب رز سوم در آبخازيا را نيز اجتناب ناپذبر ذكر كرد و اقدامات و تلاش هاي اوليه خود را براي انجام اين مهم آغاز نمود ولي موفق به انجام اين كار نشد.
يكي از موضوعات مورد بحث گرجستان در آبخازيا ادامه حضور نيروهاي حافظ صلح روسيه در منطقه مناقشه مي باشد. موضوعي كه بارها از سوي گرجستان مطرح شده و جايگزيني نيروهاي بين المللي مورد تاكيد قرار گرفته اما از سوي آبخازيا به شدت رد شده است. نيروهاي روسيه از ژوئن سال 1994 و بر اساس موافقت نامه آتش بس و جدايي دو طرف در 14 مي سال 1994 در منطقه مناقشه مستقر شده اند.
تحول مهم در جهت حل و فصل مناقشه آبخازيا در سپتامبر سال 2006 و برگزاري نشست مشترك مقامات دو جمهوري و با نظارت سازمان ملل متحد در تفليس بود. سرگي شامبا وزير خارجه آبخازيا با طرح صلح باگاپش كه در انتخابات رياست جمهوري سال 2005 پيروز شده بود، موسوم به" حل همه جانبه مناقشه گرجستان آبخازيا" به تفليس سفر نموده و به مذاكره پرداخت. اين مذاكرات در چارچوب توافقات ژنو كه در نوامبر 1997 اتخاذ شده و در دسامبر 1997 در سوخومي و ژانويه 2001 نيز با دو نشست ديگر ادامه يافت، برگزار شد. تحولات پس از اين توافق نشان داد كه اين طرح نيز پاسخگوي درخواست هاي طرفين نبوده و نمي تواند صلحي دائمي در آبخازيا را
پايه گذاري نمايد. لذا در آگوست 2006 دولت گرجستان به بهانه سركوب يكي از سركردگان محلي در دره كودوري (شمال جمهوري آبخازيا) نيروهاي پليس را به آن منطقه گسيل داشته و پس از خارج نمودن نيروهاي شبه نظامي، كنترل آن قسمت را در دست گرفت. در آبان ماه همان سال، دولت در تبعيد آبخازيا در منطقه كودوري كه آبخازياي بالا نامگذاري شده بود تشكيل داد و مقر خود را رسما بازگشايي نمود. اجراي اين سناريوي موفق، دستاورد بسياري براي دولت گرجستان محسوب مي شد و قدم اول براي كنترل اين جمهوري بود. دولت گرجستان پس از آن به بازسازي اقتصادي در منطقه تحت كنترل خود پرداخته و وعده زندگي بهتر به مردم منطقه را داد. البته بايد گفت پس از جنگ آگوست 2008 اوستياي جنوبي، موقعيت در اين منطقه نيز تغيير كرد كه شرح آن در ادامه خواهد آمد.
منطقه خودمختار اوستياي جنوبي
اين ناحيه در 20 آوريل 1922 به خودمختار ي رسيد ولي در پي تلاش هاي مقامات خودمختار منطقه براي جدايي از گرجستان و الحاق به اوستياي شمالي كه جزء خاك روسيه محسوب مي شود، دولت گرجستان در اواخر سال 1990 حالت خودمختاري آن را لغوكرد و آن را ناحيه تسخين والي كه همان نام قبل از حكوم ت شوروي است
نامگذاري كرد.
اوستياي جنوبي در سال 1991 در جريان جنگ داخلي سال 1991 به دنبال شكست دولت مركزي اعلام استقلال نمود و دولت مستقل خود را تشكيل داد. ارائه طرح صريح صلح مدون براي حل اين بحران از سوي دولت گرجستان به نام نقشه راه براي اولين بار گام مهمي ديگري در جهت حل اين بحران بود كه از سوي مقامات اوستيا و روسيه مورد انتقاد شديد قرار گرفت.
به دنبال عدم مقبوليت نقشه راه و با عنايت به پيشرفتهاي حاصله در آبخازيا، دولت گرجستان در پي ايجاد سناريو و شرايط مشابه آبخازيا افتاد. زمان اجراي اين طرح انتخابات رياست جمهوري اوستيا در اكتبر سال 1385 بود. همزمان با انتخابات اوستياي جنوبي و انتخاب كوكويتي به عنوان رييس جمهور اوستياي جنوبي، انتخاب ديگري در روستاهاي جمهوري اوستياي جنوبي تحت كنترل گرجستان صورت گرفت كه برنده آن ساناكوف بود. پس از مدتي حمايت هاي پنهان گرجستان از ساناكوف شكل آشكار به خود گرفت و در صدد به رسميت شناختن دولت ساناكوف برآمد. نتيجه مذاكرات ساآكاشويلي و ساناكوف ارائه طرح چند وجهي جهت حل مناقشه اوستيا بود. قدم اول در اجراي اين طرح توافق ساناكوف و كوكويتي در مورد رياست دولت موقت بود. موردي كه از سوي كوكويتي مورد انتقاد شديد قرار گرفت. در قدم هاي بعدي، انتخابات آزاد، خودمختاري با اختيارات وسيع، حضور فعال در دولت مركزي و معرفي معاونين هشت وزارتخانه در دولت مركزي پيش بيني شده بود. دولت اوستياي جنوبي و روسيه كه به شدت مخالف اين ابتكار بودند، تهديد به خروج از مذاكرات نمودند. دولت گرجستان كه در پي به رسميت بخشيدن به اين ابتكار تلاش م يكرد، تصويب پارلمان براي ايجاد دولت موقت به رياست ساناكوف را كسب نمود و به طر فهاي ديگر اولتيماتوم داد كه موجوديت ساناكوف را در نظر داشته باشند.
مناقشۀ اوستیای جنوبی
اختلافات و درگیری میان اوست¬ها و گرجی¬ها همواره وجود داشته و در تقسیم بندی¬های سیاسی و قومی، نزاع¬ها بیشتر برگرفتن زمین تاکید داشته است. بعد از مهاجرت اوستیایی¬ها به جنوب در 6 قرن اخیر و زندگی مسالمت¬آمیز گرجیان با اوست¬ها، از اوایل قرن بیستم درگیری و نزاع برای تصاحب زمین، میان این دو قوم روی داد. این درگیری¬های بعلت تعیین مرزهای مصنوعی بدون در نظر گرفتن تاریخ و فرهنگ قومیت¬ها در دوران شوروی صورت گرفت. تأثیر اورجکینیدزه و استالین، یاران گرجی لنین برای احیای کولخید و ایبریای باستان در دوران ابتدایی شوروی در تقسیم¬بندی مرزهای گرجستان کم نبود. با تأسیس جمهوری گرجستان در 1936 م و پیوست اوستیای جنوبی بعنوان استان خودمختار به آن، نطفۀ نفاق در منطقه میان این دو قوم باستانی کاشته شد. در اواخر دوران شوروی در بین سال 1989 و 1990 م، استان خودمختار اوستیای جنوبی از فرصت استفاده کرده و با توجه به حمایت¬های اوستیای شمالی، اعلام جمهوری خودمختار و جدایی از گرجستان می¬کند. همواره رهبران جدایی¬طلب اوستیای جنوبی بر اتحاد میان اوست¬ها و پیوستن به روسیه تاکید داشتند. گرجستان نیز با لغو خودمختاری اوستیا، آبخازیا و آجاریا مقابله به مثل می¬نماید و درگیری نظامی آغاز می¬شود. در سال 1991 م «گامساخوردیا» رئیس جمهور گرجستان با فراخوان «گرجستان برای گرجی¬ها»، دستور داد که به سوخومی و تسخینوالی حمله شود.
در پایان این مرحله، ادوارد شواردنادزه رئیس جمهور وقت گرجستان در 14 ژوئیه 1994پیمان «داگومیس» را با بوریس یلتسین رئیس جمهور روسیه امضاء کرد تا به جنگ داخلی پایان داده شود و نیروهای حافظ صلح روسیه بهطور قانونی به مناطق درگیری اعزام شوند. این آرامش تا سال 2003 م و قدرتگیری ساکاشویلی در انقلاب مخملی موسوم به انقلاب رز ادامه یافت. ساکاشویلی در تمامی عرصه¬های سیاست داخلی به تمامیت ارضی و بازگرداندن 47 درصد از خاک گرجستان که در تسخیر سه جمهوری آبخازیا، آجاریا و اوستیا ست، تاکید می¬کرد. آنها توانستند به راحتی آجاریا را به گرجستان بازگردانند ولی در دو منطقه دیگر بعلت حمایت روسیه، این امر به وقوع نپیوست. در نوامبر 2006 م، همه¬پرسی در اوستیای جنوبی برگزار شد که بیشتر شرکت کنندگان در آن به استقلال اوستیای جنوبی رأی مثبت دادند. تفلیس در آوریل 2008 م پیشنهاد داد تا در ساختار قدرت اوستیای جنوبی سهیم باشد که این پیشنهاد با مخالفت روسیه و پارلمان اوستیای جنوبی روبرو شد.
آنچه تاکنون اتفاق افتاده، حملۀ ناگهانی ارتش گرجستان در 8 آگوست (اوت) با پشتیبانی معنوی غرب و آمریکا به سرزمین اوستیا است که متأسفانه بازی میان ابرقدرت¬ها تنها به ضرر مردم بی¬گناه منطقه شده است. خبرها از اوستیا حاکی از کشته شدن 2100 نفر غیرنظامی و بیش از هفده هزار نفر آواره است که یک فاجعۀ تاریخی در ایام برگزاری المپیک خواهد بود. ارتش روسیه به بهانۀ دفاع از اتباع و نیروهای صلح¬بانش که گویی این جنگ را پیش¬بینی کرده بود و در بهار امسال یک مانور نظامی در منطقه قفقاز برگزار کرده بود، توانست در ساعات اولیه جنگ، 18 درصد از خاک گرجستان را اشغال نماید و تا نزدیکی شهر تفلیس پیش برود. در این حمله، تمامی مراکز نظامی و تأسیسات زیربنایی گرجستان آسیب دید. با تکاپو افتادن اتحادیه اروپا و سفر سارکوزی به منطقه در 13 آگوست (اوت)، معاهدۀ آتش¬بس در شش بند به توافق نهایی رسید. اصول معاهده آتشبس شامل عدم به کارگیری زور از سوی طرفین مناقشه، توقف کامل اقدامات نظامی، تأمین شرایط دسترسی آزاد به کمکهای انساندوستانه، بازگشت نیروهای گرجستان به پادگانها و نیروهای روسیه به خطوط قبل از آغاز اقدامات جنگی گرجستان و آغاز بحث در مورد امنیت اوستیای جنوبی و آبخازیا در سطح بینالمللی است. در این حال، روسیه پیشنهاد داد که منطقهای حائل در اطراف اوستیای جنوبی و آبخازیا وجود داشته باشد که هیچ سرباز گرجی در آنجا نباشد. روسیه همچنین خواستار معاهدهای است که تضمین کند گرجستان هرگز از نیروی نظامی خود برای تسخیر مجدد منطقه استفاده نخواهد کرد. بعد از امضاء معاهده، سخنگوی وزارت دفاع روسیه بر باقیماندن نظامیان روسی در اوستیای جنوبی و آبخازیا تاكید كرد و حتی زمان دقیق خروج نیروهای روسی از سایر نواحی گرجستان اعلام نشد با اینکه تاکنون بر طبق اخبار حاصله تمامی نیروهای روسی از سایر نواحی گرجستان خارج شده¬اند. در اصل روز 18 اوت خروج نظامیان روسی به مواضع خود اعلام شد که مقر آنها بنا به تصمیم کمیسیون حل مناقشه گرجستان ـ اوستیا مصوبه 1999 م، تعیین شده است. روز 22 اوت به خارج سازی نیروهای روسیه پایان داده شد.
اوست¬ها و از جمله وزارت حوادث غير مترقبه روسيه از عزم جدي گرجستان براي پاکسازي قومی در اوستياي جنوبي خبر مي¬دهند و ادعا دارند که گرجستان نیز مانند ارمنستان و آذربایجان خواستار یک دولت و ملت تک قومی ست. به هر ترتیب در 24 مرداد ماه دیمیتری مدودف با دیدار با روسای جمهور اوستیای جنوبی و آبخازیا، یعنی ادوارد کوکویتی و سرگی باگاپش در کرملین، حمایت قاطع روسیه را از این دو جمهوری اعلام کرد.
روس¬ها در این چند روز با متهم کردن آمریکا و غرب به حمایت پنهان و علنی از گرجستان، خود را درگیر جنگی نیمه سرد با غرب نمودند. کشف یک زرادخانه بزرگ سلاح¬های ساخت آمریكا در غرب گرجستان و اعلام رسمی دستگاه اطلاعاتي روسيه مبنی بر آگاهی آمریکا از حمله گرجستان با وجود 130 مشاور نظامی آمریکایی در تفلیس و سفر رایس قبل از حوادث اخیر به گرجستان، نشان دهندۀ حمایت آمریکا از ساکاشویلی است. این در حالی ست که به صورت نامحسوس رژیم صهیونیستی نیز به حمایت از گرجستان متهم است و قرارداد نظامی روسیه با سوریه در چند روز بعد از آتش¬بس، در اصل نشان دهندۀ تنش در روابط مسکو ـ تلاویو است. همچنین وزیر دفاع گرجستان یك اسرائیلی الاصل است كه به زبان عبری تسلط دارد و رابط نظامی اسرائیل و گرجستان است. شخص ساکاشویلی نیز بارها در نطق¬های عمومی خود از اسرائیل تشکر کرده و کارآیی ابزار نظامی اسرائیل را در این جنگ ستوده است.
هم اکنون با توجه به درگیری¬های لفظی میان دول غربی و عدم نتیجه¬گیری و تصویب قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل، اتحادیه اروپا و همچنین ناتو شرایط در منطقه پیچیده¬تر از گذشته شده است و هنوز ساز و کار صلح شکل نگرفته است. این در حالی ست که بازگشت این دو منطقه به گرجستان بعید به نظر می¬رسد و با توجه برسمیت شناختن استقلال این دو جمهوری واقع در خاک گرجستان توسط شورای فدراسیون (سنای) و دومای روسیه و همچنین اقدام پارلمان اوستیای شمالی مبنی بر تصویب درخواست اوستیای جنوبی از دولت روسیه و سایر کشورهای جهان برای برسمیت شناختن استقلال آن از گرجستان، کار را برای ادامه حیات ساکاشویلی نیز مشکل خواهد کرد. سخنان دیمتری مدودف و ولادیمیر پوتین در رابطه با دفاع از استقلال این دو جمهوری و عدم تخلف از قوانین بین¬المللی شرایط تازه¬ای را برای گرجستان رقم زده است. روز 26 اوت رئیس جمهور روسیه حکم برسمیت شناختن استقلال جمهوری¬های آبخازیا و اوستیای جنوبی را امضاء کرد و روسیه را رودروی غرب قرار داد. با این حال ساکاشویلی نه تنها نتوانست غرور ملی گرجی¬ها را افزایش دهد و تمامیت ارضی گرجستان را حفظ نماید، بلکه به تمایلات استقلال طلبانۀ آبخازیا و اوستیا وجۀ بین المللی داد و حال دیگر این مسئله در قالب روابط دیپلماتیک روسیه و گرجستان حل نخواهد شد. هزینۀ گزاف این جنگ بالغ بر روزی 200 میلیون دلار برای دولت گرجستان خرج تراشیده است، در حالی که گرجستان در بسیاری از زیرساخت¬ها نیاز به سرمایه¬گذاری دارد. آیا مردم آزاد اندیش گرجستان که صاحب کشوری تاریخی و باستانی با تمدنی شکوفا هستند، از ساکاشویلی در مورد هزینه جنگ، از بین رفتن تمامیت ارضی گرجستان و درگیری نظامی با همسایۀ روسی خویش سئوال نخواهند کرد. در روزهای اخیر در مسکو اعضای بنیاد «وحدت مردم روسیه و گرجستان» و گرجی¬های مقیم روسیه از میخائیل ساکاشویلی خواستند تا هر چه سریعتر استعفا دهد. این حوادث با توجه به اقدامات غیر انسانی ارتش گرجستان یعنی بمب باران شهر تیسخینوالی و ویرانی کامل شهر، به گلوله بستن مردم غیرنظامی، حمله به صلح¬بانان روسی در مرز اوستیا آن هم روز افتتاحیۀ المپیک، بیش از پیش کار ساکاشویلی را زشت و ناپسند نشان می¬دهد. این رویداد در تاریخ مردم صلح دوست و فرهنگ دوست گرجستان که خواهان، حق طبیعی خود یعنی تمامیت ارضی وطن¬شان هستند، لکه¬ای تاریک خواهد بود. در اصل ساکاشویلی در حال پرداخت هزینه پیوستن به ناتو است تا بتواند از این طریق امنیت خود را برقرار نماید و دولت خویش را حفظ کند ولی آیا امنیت و پیوستن به ناتو با کشتار غیر نظامیان و جنگ با روسیه بدست خواهد آمد یا خیر؟! با اینکه سارکوزی و مرکل رهبران فرانسه و آلمان در سفرهای خود به تفلیس قُلِ پیوستن گرجستان به ناتو را دادند و این شاید تنها سود دولت گرجستان در این جنگ باشد. با اینکه در روزهای اخیر و با توجه به سفر دیکچنی به تفلیس و کمک یک میلیاردی آمریکا به گرجستان تا حدودی شرایط ساکاشویلی را بهبود بخشیده و حمایت¬های مردم گرجستان در گردهمایی¬های ملی از وی و زنده شدن حس میهن پرستی و ضد روسی در میان روشنفکران و جوانان گرجی شرایط را برای ادامه کار راحت نموده است ولی باید چشم به شرایط آتی داشت. در روزهای اخیر مدودف لحن تند روسیه نسبت به ساکاشویلی را تغییر داده و در مصاحبه با بی بی سی اعلام کرد که روسیه قصد براندازی رژیم گرجستان را ندارد و این موضوع به ملت گرجستان بستگی دارد. با این حال نمی¬توان از حق قانونی گرجستان نسبت به تمامیت ارضی خویش و پیروی از قواعد بین¬المللی چشم پوشی کرد.
گرجستان در پایان این ماجرا تبدیل به محلّ مناقشۀ منافع ملی روسیه و آمریکا در قفقاز شد و نتوانست منطقه سوق¬الجیشی اوستیای جنوبی که حلقۀ واسط شمال و جنوب قفقاز و ارتباط دهندۀ اروپا به آسیا ست، را باز پس بگیرد. این در حالی ست که لوله انتقال نفت باکو ـ جیهان و صادرات انرژی از گرجستان موقتاً قطع شده است.
گرجستان در اقدامی تلافی جویانه قطع کامل روابط دیپلماتیک خود با روسیه را در پارلمان تصویب کرد و همچنین پارلمان گرجستان مناطق اوستیای جنوبی و آبخازیا که روسیه استقلال آنها را برسمیت شناخته است را بعنوان مناطق اشغال شده از سوی روسیه اعلام نمود. علاوه بر این، در سند مصوبه پارلمان گفته می¬شود که تمامی نیروهای مسلح غیر گرجستانی که در خاک گرجستان هستند، نیروهای مسلح غیر قانونی اعلام می¬شوند و همچنین دولت را موظف کردند که تمامی توافقنامه¬هایی که حضور نیروهای روسی در خاک گرجستان را در نظر دارند را فسخ کنند. اتحادیه اروپا نیز در نشست بروکسل نتوانست قطعنامه¬های پیشنهادی لهستان و ایتالیا در مورد تحریم روسیه را به تصویب برساند.
در طرف دیگر کشور نیکاراگوئه رسماً استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا را اعلام کرد. همچنین حزب اتحاد بزرگ تركيه، حماس، جمهوری قره¬باغ، جمهوری قبرس شمالی از استقلال این دو ناحیه دفاع کرده و کشورهای مانند بلاروس، تاجیکستان و ونزوئلا به رسمیت شناختن استقلال این دو ناحیه را در دستور کار قرار داده¬اند. با اینکه اکثر کشورهای جهان این موضوع را قبول نکرده و احتمالاً کشورهای کمی حتی از همپیمانان روسیه استقلال این نواحی را اعلام خواهند کرد. کشورهای شرکت کننده در سازمان همکاری¬های شانگهای نیز از نقش فعالانه روسیه در کمک به برقراری صلح در اوستیای جنوبی حمایت کردند ولی در پایان از احترام به تمامیت ارضی گرجستان و حقوق بین¬الملل نیز دفاع کردند. استقلال در این دو ناحیه، شرایط امنیتی قفقاز و سایر نقاط جهان را بهم خواهد ریخت و کشورهای چند قومی با تهدید استقلال نواحی مختلف کشورشان مواجه خواهند شد.