ساختار و سیاست های آموزشی سریلانکا

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۷ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

بر اساس بر برخی اسناد سیاست آموزش رایگان از سال 1901 در سریلانکا پیگیری می شده، اما اجرای آن در شکل کلان در آن زمان احتمالا امکان نداشته است. به دنبال اعطای کمک جهانی به سریلانکا، این کشور در سال 1938 و در زمان دکتر سی، دبلیو کاناگارا(C.W.W.Kannagara) وزیر آموزش وقت، نظام آموزش آزاد و رایگان را اجرا شد. با ابتکار دولت کالج های مرکزی که در سر تا سر این جزیره پراکنده بودند، به صورت یک شبکه در آمدند وتحصیل همگانی و رایگان به  زبان های سینهالی یا تامیل را امکان پذیر گردید.

برای بررسی مشکلات آموزشی کشور در سال 1942 کمیته ویژه ای تشکیل شد، که پس از مطالعات پیشنهادهایی را برای بهبود وضعیت آموزشی ارایه کرد. یکی از پیشنهادهای آن رایگان و همگانی کردن آموزش بود. بنا بر اطلاعات موجود از سال 1945 نظام آموزش در سریلانکا دولتی و آموزش ابتدایی برای سنین 5 تا 13 سال رسماً اجباری و رایگان شده است. اکنون تمامی مقاطع حتی مقطع آموزش عالی از بودجه دولت استفاده می کند و آموزش رایگان است. از سال 1980 کتب درسی نیز به صورت رایگان در اختیار دانش آموزان قرار می گیرد. با توجه به مشکلات بودجه، دولت نیازمند پشتیبانی های خارجی است. حدود 10 درصد بودجه آموزشی کشور در سال 1985 از خارج از کشور و به صورت کمک تامین شده است. میزان سواد و پیشرفت مقاطع آموزشی پس از استقلال کشور سریلانکا از سال 1948 همواره رو به افزایش و سیاست دولت اولویت داشتن دسترسی آسان به آموزش در سراسر کشور و ارتقاء نظام آموزش ملی بوده است.[۱]

زبان آموزشی

بحث زبان آموزشی به سال ها پیش از استقلال بر می گردد. پس از استقلال سیاست دولت پیوسته این بوده تا زبان آموزشی در مدارس ابتدایی و متوسطه را از انگلیسی به سینهالی و تامیل تغییر بدهد. موضوع تغییر زبان آموزشی از انگلیسی به زبان های ملی در پیشنهادهای کمیته ویژه بررسی مشکلات آموزشی کشور در سال 1942(که در بالا به آن اشاره شد)، نیز آمده است. حمایت رسمی دولت از زبان سینهالی و فرهنگ بودیزم در سال 1959 از مهمترین تحولات در عرصه سیاست های آموزشی کشور بود. بر اساس این سیاست جدید، آموزش عالی موظف گردید زبان آموزشی را از انگلیسی به سینهالی تغییر داده و فرهنگ بودیزم را تدرییس و ترویج کند.

در راستای این سیاست در سال 1960 دولت زبان های بومی را در مدارس ابتدایی و تمام مدارس متوسطه اجباری کرد. به این صورت زبان آموزشی مدارسی که اکثریت دانش آموزانش را پیروان یکی از مذاهب (بودایی- هندو- مسلمان – مسیحی) سینهالی یا تامیل زبان تشکیل می دهد، تابع زبان اکثریت دانش آموزان است و چنین آموزشگاهی به عنوان مدرسه آنان شناخته می شوند. امروزه زبان آموزش کشور یکی از زبان های سینهالی یا تامیل است و زبان انگلیسی نیز به عنوان زبان دوم در مدارس تدریس می شود. به طور کلی زبان آموزشی کشور در مناطق سینهالی نشین، سینهالی و در مناطق تامیل نشین، تامیل است.

بر خلاف خواست و سیاست های دولت در گذشته و حال تسلط به زبان انگلیسی نقش مهمی در اشتغال و بهبود وضعیت اقتصادی و موقعیت اجتماعی افراد داشته است. تسلط به زبان انگلیسی عملا یکی از شروط لازم در کسب موقعیت های مهم اجتماعی است. البته در سال 1980 زبان انگلیسی به عنوان زبانی که سهم مهمی در پیشرفت و مهارت های حرفه ای و مهندسی دارد، مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. بر اساس آمار سال های 1901 تا 1946، درصد باسوادی به زبان انگلیسی بین افراد پنج ساله به بالا به شرح زیر است:[۲]

جدول شماره 1. آشنایان به زبان انگلیسی در سال های 1901 تا 1946 (Ministry of Education)

سال 1901 1911 1921 1946
مرد 3.7 3.8 5.2 8.4
زن 1.4 1.5 2.1 4

مساله ادیان

در طول دوران استعمار، اروپاییان بر اساس نیازهایشان شماری از دانش آموزان سریلانکایی را برای به دست گرفتن مشاغل اداری تربیت می کردند. غالب این دانش آموزان پسر بودند و تعداد کمی از زنان و بانوان نیز به مدارس آن ها راه یافتند. بنا بر این بسیاری از مردم همچنان بی سواد باقی ماندند. در قرن شانزدهم مبلغین مسیحی پرتغالی حدود 100 مدرسه در سریلانکا تاسیس کردند تا از این طریق مسیحیت کاتولیک را به مردم آموزش داده و دین مسیحیت را در این سرزمین گسترش دهند. همین شیوه را استعمارگران هلندی پیگیری کردند. با حضور هلندی ها در سال 1760 آن ها نیز 130 مدرسه ساختند که حدود 65000 دانش آموز در آن ها درس می خواندند. پس از مدتی استعمارگران انگلیسی وارد سریلانکا شدند. اگر چه آن ها بسیاری از مدارس هلندی را بستند ولی نظام آموزشی گسترده ای را پایه ریزی کردند. در قرن نوزدهم میلادی مدارس دولتی و مدارس مسیحی بسیار توسعه یافت.  مبلغین مسیحی مستقیم و غیر مستقیم از آموزش برای ترویج مسیحیت استفاده می کردند. مدارس کاتولیک فراوانی در سریلانکا مثل کالج سنت جوزف، صومعه سنت بریجت، کالج سنت پیتر، کالج سنت بندیک در کلمبو و کالج سنت آنتونی(St. Joseph College, St. Bridget’s Convent, St.Peter College, St.Benedict’s College and St. Anthony College) در کندی. وجود دارند. اکثر این مدارس در مناطق مستعمره ساخته شده اند. این مدارس در دوران استعمار سلطه سنگینی بر زندگی اجتماعی مردم داشتند. (Ministry of Education) امر آموزش همکیشان (مسیحی) بومی مورد توجه خاص استعمارگران اروپایی بود. میسیونرهای مذهبی برای مسیحیان مدارس ویژه تشکیل داده و در آموزش نیز آنان بر دیگران امتیاز داشتند. ار این روی مسیحیان در صدر جدول باسوادی قرار دارند.

در دوران استعمار، شخصیت های ملی مذهبی بودایی مانند آناگاریکا دارماپالا(Anagarika Dharmapala) با همکاری بعضی از اتباع خارجی مثل کولونل هنری(Colonel Henry Steel Olcott)  و مادام بالاواتسکی(Madame Blavatsky)  از جامعه عرفانی بودیست، تعدادی مدارس بودایی را تاسیس کردند تا دانش آموزان سینهالی را با زبان انگلیسی با ارزش های بودایی بیشتر آشنا کرده و از این طریق بار دیگر بودیزم را به زندگی مردمی که رفته رفته آن را فراموش کرده بودند، بازگردانند. بیشتر این مدارس در مراکز مناطق و ایالت های مرکزی سریلانکا مانند کالج آناندا(Ananda College) و موساوس کالج در کلمبو، کالج دارماراجا، کالج مالیادوا(Dharmaraja Colleg, Maliyadeva College, Mahunda College and Musaeus College) در شهر کورونگالا(Kurunegala) و کالج ماهیندا در شهر گال افتتاح شدند.

از آنجا که مدارس انگلیسی زبان فرهنگ غربی و مسیحیت را ترویج می کردند؛ علمای مسلمان فرستادن فرزندان مسلمان به این مدارس را حرام می دانستند. اتخاذ چنین موضعی از سوی مسلمین سبب محرومیت و حذف بیشتر مسلمانان از صحنه های سیاسی و اجتماعی کشور می شد. شخصیت های مسلمان برای جبران چنین ضعفی در سال 1921 زهیرا کالج را تاسیس کردند. از طرفی دولت نیز بر اساس مصوبه شماره 26 سال 1939 رسماً فراگیری دروس دینی را برای دانش آموزان الزامی کرد. به دنبال این تصمیم مدارس مسلمانان رسمیت یافتند و فارغ التحصیلان این مدارس (مولوی ها) نیز از این پس می توانستند در مدارس دولتی آموزش و پرورش ویژه مسلمانان استخدام شوند. درست از این زمان مسلمانان به آموزش های جدید علاقه مند شدند.  به هر حال بحث آموزش های دینی یکی از موضوعات حساس و بحث بر انگیز دوره استعمار بوده است. این موضوع در پیشنهادهای کمیته ویژه ای سال 1942 که در بالا نیز به آن اشاره شد، آمده و کمیته مزبور بر لزوم تعلیم دانش آموزان به دینی که والدینشان از آن پیروی می کنند، تاکید کرده است.[۳]

همگانی کردن آموزش

از سال 1948 دولت آموزش را به عنوان یکی از اولویت های اصلی خود قرار داد، سیاستی که به نتایج رضایت بخشی منتهی شد. کمتر از 40 سال تعداد  مدارس  در سریلانکا بیش از 50 درصد افزایش پیدا کرد و تعداد دانشجو بیش از 300 درصد  و تعداد معلم ها بیش از 400 درصد افزایش یافت. این افزایش نیز در مدارس دبیرستان و متوسطه نیز رشد سریعی داشته است. در سال 1985 این رقم به 1.2 میلیون نفر دانش آموز رسید. بخش آموزش پس از بخش کشاورزی بیشترین نیروی کار را دارد. معلم ها بزرگترین و پرجمعیت ترین بخش از نیروی کار دولتی به حساب می آیند. جمعیت باسوادان نیز به همین ترتیب افزایش  یافته و تا اواسط سال 1980 بیش از 90 درصد  جمعیت باسواد بوده اند و نرخ باسوادی در سنین بالای 10 سال 87 درصد بوده است.[۴]

نیز نگاه کنید به

ساختار و سیاست های آموزشی آرژانتین؛ ساختار و سیاست های آموزشی کانادا؛ ساختار و سیاست های آموزشی روسیه؛ ساختار و سیاست های آموزشی افغانستان؛ ساختار و سیاست های آموزشی تونس؛ ساختار و سیاست های آموزشی ژاپن؛ ساختار و سیاست های آموزشی کوبا؛ ساختار و سیاست های آموزشی لبنان؛ ساختار و سیاست های آموزشی مصر؛ ساختار و سیاست های آموزشی سنگال؛ ساختار و سیاست های آموزشی فرانسه؛ ساختار و سیاست های آموزشی مالی؛ ساختار و سیاست های آموزشی ساحل عاج؛ ساختار و سیاست های آموزشی زیمبابوه؛ ساختار و سیاست های آموزشی تایلند؛ ساختار و سیاست های آموزشی اوکراین؛ ساختار و سیاست های آموزشی اسپانیا؛ ساختار و سیاست های آموزشی اردن؛ ساختار و سیاست های آموزشی اتیوپی؛ ساختار و سیاست های آموزشی سیرالئون؛ ساختار و سیاست های آموزشی قطر؛ ساختار و سیاست های آموزشی گرجستان؛ ساختار و سیاست های آموزشی قزاقستان؛ ساختار و سیاست های آموزشی تاجیکستان؛ ساختار و سیاست های آموزشی بنگلادش

کتابشناسی

  1. رکنی، مهدیقلی (1391). جامعه و فرهنگ سریلانکا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)
  2. رکنی، مهدیقلی (1391). جامعه و فرهنگ سریلانکا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)
  3. رکنی، مهدیقلی (1391). جامعه و فرهنگ سریلانکا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)
  4. رکنی، مهدیقلی (1391). جامعه و فرهنگ سریلانکا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)