سناریوهای احتمالی تحولات فکری و فرهنگی چین در آینده

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۳ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۳ توسط Rashid (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

به نظر می­ رسد، در دهه‌­های آتی اگر هركدام از روندهای فکری و فرهنگی فوق به تنهایی بر این کشور چیره شود، جامعه‌­ی چین را دچار آشفتگی خواهد ساخت. با توجه به این که از دوران انقلاب فرهنگی چین(1966تا 1976) زمان زیادی نمی­ گذرد، ادامه­‌ی روند تسلط انحصاری ماركسیست، لنینیست، مائوئیست، بر جامعه­‌ی چین به طور كامل غیر قابل تصور نیست. شانس این­كه کنفوسیوس به عنوان فرهنگ انحصاری جایگزین كمونیست شود نیز نادر است. لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی هم بدون سقوط حزب کمونیست، امكان دست­یابی به تسلط انحصاری را ندارد. در عین حال فشارهای داخلی نیروهای مخالف نسبت به ایدئولوژی كمونیستی و حزب در حال اوج­گیری است. و وقوع یک انقلاب ناگهانی كاملا غیر محتمل نیست.

به هرحال، تسلط انحصاری هركدام از این جریان‌­های فرهنگی، بسیار بعید به نظر می­رسد. بنابراین، سناریوی بیشتر واقعگرایانه، درگیری و دست به دست هم دادن دو جریان از موارد سه گانه‌­ی جریان­‌های عمده­‌ی فرهنگی پیش گفته برای تسلط بر جامعه­‌ی چین است.

یكی از این سناریوهای احتمالی، اتحاد گروه‌­های كمونیستی و بنیادگرایان كنفوسیوسی است. در درون میراث كمونیستی عناصر همگرا برای دیكتاتوری وجود دارد. از یک سو، ممكن است خیزش كنفوسیوسی مشروعیت ملی گرایی را برای حاكمیت حزب کمونیست فراهم كند، و از سوی دیگر، حزب کمونیست را برای استبداد خیرخواهانه رام نماید. در این­صورت، ممكن است آزادی­‌های فردی در چارچوب قوانین افزایش یابد، درحالی­كه پیشرفت به سوی دمكراسی به تأخیر افتاده و رشد مسیحیت متوقف شود. چنین امتزاجی به این معنا خواهد بود ­كه پس از سال­‌ها مذاكرات علمی خیالی، مدل نوگرایی جدیدی به وقوع پیوسته است.

سناریوی احتمالی دوم، کنار آمدن نیروهای كمونیستی و لیبرالیسم اجتماعی- سیاسی است. اگر جناح لیبرال درون حزب قدرت گرفته و افكار عمومی را سازماندهی و لیبرال­‌های بیرون حزب را جذب كنند، ممكن است این نیروها بتوانند برای رسیدن به آزادی­‌های فردی و دمكراسی قانونی فشار بیشتری وارد آورند. قانون­گرایی و حاكمیت قانون می­تواند، بدون به چالش كشاندن قدرت حزب کمونیست ، هدف مشترک این دو نیرو كه برای انتقال آرام سیاسی و در عین حال ادامه‌­ی رشد اقتصادی تلاش می­ كنند، باشد. در چنین حالتی، مسیحیت نه تنها می­تواند از آن سود به دست بیاورد، بلكه ممكن است به گسترش پایگاه­‌های اجتماعی برای چنین تغییراتی نیز كمک كند.

سومین سناریوی احتمالی، همكاری نیروهای لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی و کنفوسیوس است. اگرچه ظهور مشتركات و میان­بخشی كنفوسیوسی و لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی ممكن است به این زودی­‌ها آشكار نشود، ولی آیین کنفوسیوس در طول تاریخ طولانی خود اشكال و صورت­‌های زیادی را پذیرفته است. كنفوسیوس اصلی و یا ابتدایی هسته­‌ی دمكراسی و آزادی فردی را در درون خود دارد. مسیحیان چینی نیز معمولا ارزش‌­های اخلاقی كنفوسیوسی را، اگرچه به صورت انتخابی و دگرگون شده، رعایت می­ كنند[۱].

پیش شرط این سناریو این است ­كه با در نظر گرفتن عدم امكان سقوط حزب کمونیست، جناح لیبرال حزب در پیشقدمی برای حاكمیت قانون اساسی، و حاكمیت قانون، و دمكراسی سازی، به اندازه‌­ی كافی قوی شده باشد تا ادامه­‌ی گسترش فضای اجتماعی برای آزادی­‌های فردی، از جمله آزادی مذهبی را تضمین كند. در چنین شرایطی، احیای كنفوسیوسی ممكن است بر اساس ملی­‌گرایی فرهنگی به ادامه­ ی حاكمیت حزب کمونیست مشروعیت بخشد، درحالی­‌كه لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی براساس ارزش‌­ها و نُرم­‌های جهانی مدرن به حاكمیت آن مشروعیت ­بخشد[۲][۳].

نیز نگاه کنید به

جریان ها و گروه های موثر فکری و فرهنگی در چین معاصر؛ ایدئولوژی کمونیستی؛ لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی؛ کنفوسیوس و اندیشه های او

کتابشناسی

  1. Nicole Constable, 1999, Christianity Souls and Chinese Sprits: A Hakka Community in Hong Kong(Berkeley and Lose Angeles University of California Press, 1994)Y and Fenggang Yang, Christians in America: Conversion, Assimilation, and Identities(University Park: Penn State University Press
  2. Fenggang Yang,4 July 2007, Cultural Dynamics in China: Today and in 2020,asia policy
  3. سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد2،ص.525-527.