پرش به محتوا

سناریوهای احتمالی تحولات فکری و فرهنگی چین در آینده

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۲۴ توسط Mahdi (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

به نظر می‌رسد، در دهه‌­های آتی اگر هرکدام از روندهای فکری و فرهنگی فوق به تنهایی بر این کشور چیره شود، جامعه‌­ی چین را دچار آشفتگی خواهد ساخت. با توجه به این که از دوران انقلاب فرهنگی چین(1966تا 1976) زمان زیادی نمی­ گذرد، ادامه­‌ی روند تسلط انحصاری مارکسیست، لنینیست، مائوئیست، بر جامعه­‌ی چین به طور کامل غیر قابل تصور نیست. شانس این­که کنفوسیوس به عنوان فرهنگ انحصاری جایگزین کمونیست شود نیز نادر است. لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی هم بدون سقوط حزب کمونیست، امکان دست­یابی به تسلط انحصاری را ندارد. در عین حال فشارهای داخلی نیروهای مخالف نسبت به ایدئولوژی کمونیستی و حزب در حال اوج­گیری است. و وقوع یک انقلاب ناگهانی کاملا غیر محتمل نیست.

به هرحال، تسلط انحصاری هرکدام از این جریان‌­های فرهنگی، بسیار بعید به نظر می­رسد. بنابراین، سناریوی بیشتر واقعگرایانه، درگیری و دست به دست هم دادن دو جریان از موارد سه گانه‌­ی جریان­‌های عمده­‌ی فرهنگی پیش گفته برای تسلط بر جامعه­‌ی چین است.

یکی از این سناریوهای احتمالی، اتحاد گروه‌­های کمونیستی و بنیادگرایان کنفوسیوسی است. در درون میراث کمونیستی عناصر همگرا برای دیکتاتوری وجود دارد. از یک سو، ممکن است خیزش کنفوسیوسی مشروعیت ملی گرایی را برای حاکمیت حزب کمونیست فراهم کند، و از سوی دیگر، حزب کمونیست را برای استبداد خیرخواهانه رام نماید. در این­صورت، ممکن است آزادی­‌های فردی در چارچوب قوانین افزایش یابد، درحالی­که پیشرفت به سوی دمکراسی به تأخیر افتاده و رشد مسیحیت متوقف شود. چنین امتزاجی به این معنا خواهد بود ­که پس از سال­‌ها مذاکرات علمی خیالی، مدل نوگرایی جدیدی به وقوع پیوسته است.

سناریوی احتمالی دوم، کنار آمدن نیروهای کمونیستی و لیبرالیسم اجتماعی- سیاسی است. اگر جناح لیبرال درون حزب قدرت گرفته و افکار عمومی را سازماندهی و لیبرال­‌های بیرون حزب را جذب کنند، ممکن است این نیروها بتوانند برای رسیدن به آزادی­‌های فردی و دمکراسی قانونی فشار بیشتری وارد آورند. قانون­گرایی و حاکمیت قانون می­تواند، بدون به چالش کشاندن قدرت حزب کمونیست ، هدف مشترک این دو نیرو که برای انتقال آرام سیاسی و در عین حال ادامه‌­ی رشد اقتصادی تلاش می­ کنند، باشد. در چنین حالتی، مسیحیت نه تنها می­تواند از آن سود به دست بیاورد، بلکه ممکن است به گسترش پایگاه­‌های اجتماعی برای چنین تغییراتی نیز کمک کند.

سومین سناریوی احتمالی، همکاری نیروهای لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی و کنفوسیوس است. اگرچه ظهور مشترکات و میان­بخشی کنفوسیوسی و لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی ممکن است به این زودی­‌ها آشکار نشود، ولی آیین کنفوسیوس در طول تاریخ طولانی خود اشکال و صورت­‌های زیادی را پذیرفته است. کنفوسیوس اصلی و یا ابتدایی هسته­‌ی دمکراسی و آزادی فردی را در درون خود دارد. مسیحیان چینی نیز معمولا ارزش‌­های اخلاقی کنفوسیوسی را، اگرچه به صورت انتخابی و دگرگون شده، رعایت می­ کنند[۱].

پیش شرط این سناریو این است ­که با در نظر گرفتن عدم امکان سقوط حزب کمونیست، جناح لیبرال حزب در پیشقدمی برای حاکمیت قانون اساسی، و حاکمیت قانون، و دمکراسی سازی، به اندازه‌­ی کافی قوی شده باشد تا ادامه­‌ی گسترش فضای اجتماعی برای آزادی­‌های فردی، از جمله آزادی مذهبی را تضمین کند. در چنین شرایطی، احیای کنفوسیوسی ممکن است بر اساس ملی­‌گرایی فرهنگی به ادامه­ ی حاکمیت حزب کمونیست مشروعیت بخشد، درحالی­‌که لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی براساس ارزش‌­ها و نُرم­‌های جهانی مدرن به حاکمیت آن مشروعیت ­بخشد[۲].

نیز نگاه کنید به

جریان ها و گروه های موثر فکری و فرهنگی در چین معاصر؛ ایدئولوژی کمونیستی؛ لیبرالیسم اجتماعی-سیاسی؛ کنفوسیوس و اندیشه های او

کتابشناسی

  1. Nicole Constable, 1999, Christianity Souls and Chinese Sprits: A Hakka Community in Hong Kong(Berkeley and Lose Angeles University of California Press, 1994)Y and Fenggang Yang, Christians in America: Conversion, Assimilation, and Identities(University Park: Penn State University Press
  2. Fenggang Yang,4 July 2007, Cultural Dynamics in China: Today and in 2020,asia policy

منبع اصلی

سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین الملی الهدی.

نویسنده مقاله

علی محمد سابقی