بازگشت باتیستا

از دانشنامه ملل

چند ماه قبل از انتخابات، در سحرگاه 10 مارس 1952، فولخنسیو باتیستا(1958-1952) با کودتایی توانست دولت قانونی پریو سوکارراس را سرنگون کند. صبح روز بعد، زمانی که کوبایی‌ها از خواب برخاستند متوجه شدند کشور در دست یک رژیم نظامی افتاده است. مردم از این اتفاق بسیار ناخشنود بودند، اما کاری نمی‌توانستند انجام دهند. رهبران دانشگاهی همان روز به کاخ ریاست جمهوری رفتند تا از رئیس جمهور حمایت کنند و درخواست اسلحه کردند، زیرا اگرچه پریو خیلی مردمی نبود؛ در آن زمان رسمیت قانونی داشت. اما این افراد با رئیس جمهور خسته‌ای مواجه شدند که ارتش رهایش کرده بود. بنابراین مردم کوبا چاره ای نداشتند جز اینکه به خشمی خاموش پناه ببرند. در پلکان بزرگ دانشگاه‌ هاوانا، دانشجویان پلاکارد بزرگی نصب کردند که در آن نوشته شده بود:

"در این مکان فقط جنازه خواهید یافت."[۱]

ماه‌های بعد، دانشجویان بودند که خشونت اصلی برای مقابله با باتیستا را زیرنظر فدراسیون دانشجویی دانشگاه (Federación Estudiantil Universitaria) پایه ریزی کردند. دانشجویان دانشگاه‌ هاوانا بارها در محوطه این دانشگاه دست به اعتراض زدند و با دستان خالی به مقابله با نیروهای پلیس می‌پرداختند.

بالاخره، رهبران فدراسیون دانشجویی دانشگاه اقدام به تاسیس حزب دانشجویی انقلابی کردند که هدفشان مبارزه مسلحانه مخفیانه علیه دیکتاتوری باتیستا بود. ریس این حزب، خوزه آنتونیو اچه وریا (José Antonio Echeverría) دانشجوی رشته معماری بود که از محبوبیت بسیاری برخوردار بود و می‌توانست به یکی از چهره‌های اصلی آینده سیاسی کوبا مبدل شود که البته خیلی زود کشته شد.

در 13 مارس 1957، این حزب توانست با عملی شجاعانه برنامه حمله مسلحانه به کاخ ریاست جمهوری را طرح ریزی نماید تا باتیستا را در دفترش بکشند. این حمله موفقیت‌آمیز نبود و بسیاری از حمله کنندگان در داخل قصر کشته شدند. از طرف دیگر، تعداد دیگری از این حزب، به رهبری اچه وریا، در یک ایستگاه رادیویی، برای مردم پیام شورش ارسال می کرد. این جوان مبارز، وقتی به دانشگاه برمی‌گشت، با نیروهای پلیس روبه رو شد و درپی یک درگیری مسلحانه، کشته شد. فردای آن روز، عکس اچه وریا که بی جان در کف خیابان افتاده بود در روزنامه‌ها به چاپ رسید و خشم نسل جوان را برانگیخت. چند روز بعد، دو نفر از جانشینان اچه وریا در فدراسیون دانشجویی دانشگاه نیز توسط پلیس باتیستا کشته شدند. بعضی از رهبران حزب توانستند جان سالم به در ببرند و در کوهستان‌های مناطق مرکزی کوبا، گروه‌هایی چریکی به راه اندازند.

چند ماه قبل از حمله به کاخ ریاست جمهوری، در دسامبر 1956، فیدل کاسترو با یک گروه از هوادارانش با قایق به استان اورینته (Oriente) رسیدند و به ساحل قدم گذاشتند. کاسترو در جولای 1953، به دلیل حمله به پادگان نظامی مونکادا (Cuartel Moncada) در شهر سانتیاگوی کوبا توانسته بود توجه مردم را به خود جلب کند. از آن زمان به بعد، تقریبا تمام نگاههای ملی و بین‌المللی بر وی متمرکز شد[۲].

نیز نگاه کنید به

تاریخ کوبا؛ تاریخ دوره باستان کوبا؛ تاریخ دوران میانی کوبا؛ استقلال کوبا؛ بازگشت به دموکراسی در کوبا

کتابشناسی

  1. .Fox, A. (2006). Latinoamérica: Presente y pasado. Prentice Hall. P113
  2. حق روستا، مریم (1395). جامعه و فرهنگ کوبا. تهران : موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص. 46-48.