تحولات تاریخی سال 1967 در اردن
در اوایل سال 1963، اسرائیل اعلام کرد که قصد دارد بخشی از آب رود اردن را جهت آبیاری کویر نقب (Naqab) (که همچنین به نام صحرای نقب نیز شناخته میشود) به سمت اسرائیل منحرف کند. در پاسخ، رهبران عرب در اجلاس 1964 قاهره تصمیم به کاهش جریان آب به دریاچه طبریه و انحراف برخی از شاخههای فرعی در لبنان و سوریه گرفتند و برای آمادگی جهت دفاع به حمله احتمالی اسرائیل به خاطراین تقسیم آب، یک نیروی مشترک عربی ایجاد شد؛ ارتش متحد عربی از کشورهای مصر، سوریه، اردن و لبنان به سرکردگی سپهبد علی عامر از مصر تشکیل شد.
یکی دیگر ازنتایج نشست قاهره استقرار سازمان آزادی بخش فلسطین بود. همزمان با دیگر رهبران عرب، شاه حسین نیاز به یک سازمان که میتواند تلاشهای فلسطینان را هماهنگ کند تشخیص داد. تنها نگرانی او این بود که سازمان آزادی بخش فلسطین باید با اردن همکاری کند و فعالیتهای نظامی خود را تحت کنترل شدید فرماندهی متحده عربی انجام دهد، تا مبادا سهوا اعراب را بدون آمادگی به جنگ با اسرائیل سوق دهد.
اواسط دهه 60 شاهد ظهور گروههای مستقل چریکی فلسطینی (در زبان عربی با نام فدائیان شناخته می شدند) و از جمله قابل توجه ترین آنها جنبش فتح یاسرعرفات بود. دولت سوریه در تلاش بی وقفه خود برای برتری نسبت به ناصر، حمله پارتیزانی به اسرائیل را مورد حمایت قرار داد - نه از طرف سوریه، بلکه از طرف لبنان و اردن. اقدامات تلافی جویانه اسرائیل بهاین حمله نظامی کاملا قابل پیش بینی بود و رهبری چریکها را به اردن نسبت داد. به همین دلیل اردن دوباره در قاهره، دمشق و بغداد مورد حمله تبلیغاتی قرار گرفت. در 1966 اسرائیل طی حمله موفقی به سامو به حمله فداییان فلسطینی پاسخ گفت که بار دیگر اردن در دفاع از این تجاوز با شکست مواجه شد.
رقابت احزاب عرب با یکدیگر این اجازه را به اسرائیل داد که برای از بین بردن نیروی هوایی مصر در تاریخ 5 ژوئن 1967 حمله غافلگیرانهای به انجام برساند. در پاسخ نیروهای اردن به اسرائیل حمله کردند، اما با ضد حمله نیروهای اسرائیل به کرانه باختری و شرق عرب نشین اورشلیم، مجبور به عقب نشینی شدند. پس از نابودی نیروی هوایی مصر، اسرائیل با تسلط کامل بر آسمان مصر، بمبهای ناپالم را بر سر نیروهای عرب فرو ریخت. هنگامی که در تاریخ 11 ژوئن سازمان ملل آتش بس را بر طرفین تحمیل کرد، اسرائیل بخش وسیعی از سرزمین عرب را تحت تصرف خود داشت که شامل صحرای سینا در مصر، بلندیهای جولان سوریه و مهمتر از همه بخشی از فلسطین که متعلق به اعراب بود: کرانه باختری که شامل شرق عربی بیت المقدس و نوار غزه بود.
گفتنی است که اردن طی این درگیریها هزینه سنگینی پرداخت که دارای ابعاد اقتصادی و اجتماعی بود؛ از جمله 300/000 فلسطینی به اردن پناهنده شدند. حدود 70 درصد از زمینهای کشاورزی اردن در کرانه غرب قرار داشت که 60 تا 65 درصد از میوهها و سبزیجات اردن را تولید می کرد. به علاوه نیمی از بنگاههای صنعتی نیز در کرانه غربی قرار داشت و در همین حال با اشغال اورشلیم و مکانهای مذهبی درآمدهای توریسم نیز از میان رفت. در نهایت 38 درصد از تولید ناخالص ملی اردن کاهش یافت. علیرغم این کاهش همچنان مسئولیت پرداخت حقوق و اداره کرانه غربی که شامل هزینههای آموزشی وحقوق کارکنان و بازنشستگان بود همچنان بر عهده دولت سنگینی میکرد[۱][۲].
نیز نگاه کنید به
روسیه معاصر؛ تاریخ معاصر مصر؛ تاریخ معاصر سنگال؛ تاریخ معاصر کوبا؛ دوران معاصر(جمهوری چین)؛ تاریخ دوران معاصر کانادا؛ لبنان معاصر؛ تاریخ معاصر ژاپن؛ تاریخ معاصر ساحل عاج؛ تاریخ معاصر قطر؛ تاریخ معاصر اردن؛ تاریخ معاصر زیمبابوه؛ تاریخ معاصر اوکراین؛ تاریخ معاصر سیرالئون؛ تاریخ معاصر اوکراین؛ تاریخ معاصر سودان؛ تاریخ معاصر مالی؛ تاریخ معاصر گرجستان؛ تاریخ معاصر تاجیکستان؛ تاریخ معاصر قزاقستان؛ تاريخ معاصر بنگلادش؛ تاريخ معاصر سریلانکا
کتابشناسی
- ↑ برگرفته از http://www.kinghussein.gov.jo
- ↑ لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ اردن. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)