ترانه های محلی اردن
ترانههای محلی جایگاه مهمی را در بین انواع ابداعات در میان کشورهای عربی و بهویژه کشور اردن دارند. این ترانهها که از طریق شفاهی منتقل شده و راوی آنها معلوم نیست در مناسبتهای مختلفی خوانده میشوند. این ترانهها به شکل مستقیم با زندگی مردم، عادات و تقالید و شیوههای زندگی آنان مرتبط هستند؛ در هریک از آنها نوعی عواطف و احساسات به چشم میخورد؛ در برخی شادی و سرگرمی و در برخی مشکلات زندگی و سختیها بیان میشود. شیوههای بیان آنها ساده و روان با نوعی موسیقی همراه است[۱].
انواع ترانههای اردنی
ترانههای محلی از جنبههای اصالت و تاثیرات محیط بر آنها با یکدیگر متفاوتند که در ادامه شرح انواع ترانهها در زندگی صحرانشینان میآید.
قصیده
قصیدهها طولانی هستند و موضوعات متنوعی را دربر دارند؛ با ذکر رسول خدا(ص) آغاز شده و با سلام و درود بر وی پایان میپذیرد و به موضوعات قبیلهای، وقایع جنگی و تاریخی و حماسهها میپردازند. از چند بخش مختلف تشکیل شده که هربخش دارای دو بیت است؛ سه مصرع اول هم قافیه و قافیه مصرع چهارم متفاوت است.
مانند: لبدی بکلامیو اعیــده و اخطه علی الجریــده و اعطیک خباراً جدیدة من مکــة لقصی حوران[۲]
هجین
از هجن (یعنی شتر) گرفته شده است زیرا آن را فقط روی شتر میخوانند. به همین دلیل به نام هجین(شتر) نامگذاری شده است. این نوع ترانه را معمولاً در مناطق روستایی و بیابانی میخوانند. از مقاطع مختلفی تشکیل میشود و قافیه هر مقطع با مقاطع دیگر متفاوت است؛ کارکرد آن کمک به آرامش نفس برای مقابله با مشکلات زندگی و کار است.
مانند: یا مرحبا بالغضی قرب هلی علی دیرتی بان یا نهیدها سکر مشرب والترف میـاح الردان[۳]
عتابا و موالیا و میجنا
«هنر موالی» از ابتکارات مردم واسط در عراق است که از یک حادثه حزنانگیز نشأت گرفته است؛ زمانی که هارون الرشید هم پیمانان برمکی خود را از بین برد، در مردان و زنان تاثیر قابلتوجهی گذاشت و آنان با حالت حزنانگیز و گریه آور ترانههایی را میخواندند که به عبارت «یا موالیا» ختم میشد. انواع مختلف موالیا از جمله مربع، مخمس، مسبع، ثمانی، اخضر و احمر وجود دارد.
مردم کشور اردن کمتر از اصطلاح «موالیا» استفاده میکنند و بیشتر اصطلاحاتی نظیر «عتابا و میجنا» را به کار میبرند. کلمه «عتابــة» از عتاب و حزن و ناله گرفته شده است. از میان انواع مختلف آن نوع «مربع» بیشتر در اردن استعمال میشود که درباره شکایت از سختیهای روزگار، دردها و رنجهاست؛ در ساخت آن، انسجام زیادی در ترکیب و جناس به چشم میخورد و یک لفظ با معانی مختلف تکرار میشود.
مانند: یا طولک طول نخلــة بباب جامـــــع
یا خدک لحمر من کل ورد جامـــــع
انا والله لارکع لک بکل جامـــــــــع
و جامع حبیبی ما یقربه حـــــــــدا
یا میجــــــنا[۴]
دلاعین
ترانهای است که معمولاً عادات، تقالید، آرزوها و باورهای روستاییان را بیان میکند و رقصآور است. در کشور اردن ترانههایی از این نوع وجود دارد که با نامهای متفاوتی خوانده و به مناطق مختلفی نسبت دادهمیشود. مانند: دبکــة رمثاویــة منسوب به شهر رمثا، دبکــة سلطیــة منسوب به شهر سلط، دبکــة معانیــة منسوب به شهر معان. دلاعین از مقاطع مختلفی تشکیل میشود که هر مقطع دارای چهار مصرع است؛ سه مصرع اول هم قافیه هستند و قافیه مصرع چهارم متفاوت است و معمولاً ابیات به «الف» ختم میشوند. در این ترانهها موضوعاتی از قبیل شیوه زندگی روستاییان، سیاست، اقتصاد، غم و شادی، شکایت و رنج، عشق و ازدواج و... بیان میشوند.
مانند: طلعت ع الدرج طخــة ع طخــة و طیت ع قلیبی ما قلـــت اخا والله یا ابنیه لنصب لک فخــة و اصیدک صید الحجل یا اعیونا[۵]
ترانههای ساده
در این نوع ترانهها معمولاً آرزوها و امیال شخصی و نیازهای جمعی مطرح میشود. این نوع ترانهها به سرعت منتشر و فراموش میگردند.
مانند: یا بو رشیده قلبنا الیوم مجروح جرحاً عمیقاً و بالحشا مستظل هبــت النار والبارود غــــنی یابی یا حامـی ظعــــــــنا[۶]
حداء
ترانهای است بر وزن رجز که معمولاً از چند مقطع تشکیل شده و قافیه هر مقطع با سایر مقاطع متفاوت است. این ترانه مانند قصیده توسط مردان خوانده میشود.
مانند: یا طیر ما جنک علوم عن طوشــة صارت شمال
تعلقت قبل الضـحی ما فکـــــها کود الظلام[۷]
ترانههای زنان
این ترانهها را معمولاً زنان در چهار مصرع میسرایند و موضوعاتی از قبیل حماسه و فخر و عزت و قوت و ... را شامل میشود که با عباراتی مانند «هیه، أویها و أوها» آغاز میشود. از انواع دیگر آن «تراوید» است که زنان در زمان عروسی آن را میخوانند. برخی دیگر از این ترانهها را زنان برای کودکان خود در جشنهایی مانند تولد، از شیر گرفتن کودک و بعضی دیگر را در مراسم طلب باران در مساجد و کنار قبور پیامبران میخوانند و در آن دعاها، توسلات و آیات قرآنی زیادی وجود دارد. ترانههای دیگری نیز وجود دارد که برای کودکان در زمان خواب (لالایی) خوانده میشد و در آن معمولاً ذکر خداوند گفته میشد؛ مانند:
نامت عیـــــون الناس عیـــــــن الله ما نامت ما عمر شـــــدة یا یمــة علی مخلوق دامت[۸][۹]
نیز نگاه کنید به
فرهنگ عمومی اردن؛ اساطیر، افسانه ها و قصه های عامیانه در اردن
کتابشناسی
- ↑ الدكتور العمدهانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 37و38
- ↑ الدكتور العمدهانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 42و43
- ↑ الدكتور العمدهانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 45و46
- ↑ الدكتور العمدهانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 49-47
- ↑ الدكتور العمدهانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 50و51
- ↑ الدكتور العمدهانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 52و53
- ↑ الدكتور العمدهانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 44
- ↑ الدكتور العمدهانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 60-57
- ↑ لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ اردن. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی(در دست انتشار)