سیاست خارجی و کنشگری فراملی اردن در حوزه سیاسی و امنیتی
اردن در خلال روابط خود با آمریکا تلاش میکند تا صلح را در منطقه به ویژه در قضیه فلسطین حاکم کند، زیرا بخش زیادی از مردم اردن اصالت فلسطینی دارند[۱]. علاوه بر آمریکا که مهمترین حامی سیاسی-تجاری اردن محسوب میشود اردن با اتحادیه اروپا نیز روابط مناسبی دارد. تاریخ روابط دیپلماسی اردن با اتحادیه اروپا به سال 1977 بازمیگردد. توافقنامه شراکت اردن - اروپا در سال 1997/11/24 به امضا رسید و از تاریخ 2002/5/1 اجرایی شد. هدف این توافقنامه ایجاد منطقه آزاد تجاری بین دو طرف بود. اولین نشست طرفین درشهر لوکزامبورگ در ماه حزیران سال 2002 تحقق یافت و تعدادی کمیته تخصصی در برخی زمینههای مهم مانند تجارت و ترویج سرمایهگذاری، کشاورزی، علوم و فناوری، همکاریهای منطقهای، گمرک و امور اجتماعی تشکیل گردید. در همین راستا طی جلسه سومی که در شهر لوکزامبورگ در تاریخ 2004/10/11 تشکیل شد، طرفین کمیتهای برای همکاری در زمینههای دموکراسی و حقوق بشر ایجاد کردند و وزارت خارجه سه کمیته فرعی را برعهده گرفت که عبارتاند از:
- کمیته امنیت و عدالت؛
- کمیته امور اجتماعی؛
- کمیته حقوق بشر و دموکراسی.
نشست کمیتههای سهگانه در ماه شباط 2010 در امان انجام شد. همچنین در ماه تشرین دوم سال 2008 اردن پیشنهاد افزایش سطح روابط با اتحادیه اروپا را داد و ابراز تمایل کرد تا روابط سیاسی طرفین گسترش یابد که منجر به توافقنامه أغادیر(توافقنامه ایجاد منطقه آزاد تجاری بین کشورهای عربی) گردید. این توافقنامه در تاریخ 2004/2/25 به امضا رسید و کشورهای اردن، تونس، مغرب و مصر که در تلاش برای ایجاد بازار مشترک عربی بودند آن را به امضا رساندند. این توافقنامه در مرحله اول ایجاد منطقه آزاد تجاری بین کشورهای همسایه و امضای توافقنامههای منطقه آزاد تجاری با اتحادیه اروپا را دنبال میکرد. هریک از کشورهای عربی که تمایل داشت میتوانست به آن ملحق شود. این توافقنامه همچنین هماهنگی سیاستهای اقتصادی کشورهای همسایه را در زمینههای تجارت خارجی، کشاورزی، صنعتی، مالیاتی، خدماتی و گمرکی را دنبال میکرد[۲].
اما جنجال برانگیزترین و حساسترین رابطه خارجی اردن با اسرائیل است. روابط دیپلماتیک واحدهای سیاسی در روابط بینالملل طیفی از هماهنگی، همکاری و همگرایی را در پی دارد. این روابط منحصر به جنبههای مسالمت آمیز نیست بلکه کشمکش و درگیری بین واحدهای سیاسی نیز جزئی از روابط دیپلماتیک است. روابط دوجانبه پادشاهی اردن و دولت اسرائیل از بهترین نمونههای این گونه روابط است. این دو کشور پس از چند دهه درگیری در نوامبر سال 1994، پیمان صلح امضا کردند. بدین ترتیب در روابط دوجانبه اردن و اسرائیل با توجه به شرایط جدید محیط بینالمللی و منطقهای فصل جدیدی آغاز شد. مسئله فلسطین، مهمترین متغیر تأثیرگذار بر این روابط است به گونهای که بررسی روابط این دو کشور بدون در نظر گرفتن مسایل فلسطین نارساست. به این ترتیب اردن همزیستی مسالمتآمیز با اسرائیل را انتخاب کرد. روابط تفاهم آمیز و درک متقابل که هم اکنون بین اردن و اسرائیل وجود دارد از فردای امضای پیمان صلح وادی عربه آغاز نشد، بلکه امتداد طبیعی تاریخ طولانی تماسها و تفاهمات بین خانواده هاشمی و اردن با رهبران صهیونیستی است. پیمان صلح بین اردن و اسرائیل تنها شامل پایان دادن به جنگ نیست، بلکه دربرگیرنده روابط همکاری دوجانبه در زمینههای مختلف است که به گفته برخی تحلیلگران حتی به مرز همکاریهای امنیتی نیز میرسد. در راهبرد جدید منطقه ای آمریکا و سیاست امنیتی اسرائیل، اردن به عنوان یکی از طرفهای ترتیبات جدید امنیتی، جایگاه ویژهای دارد[۳].
اردن بر این باور است که با امضای پیمان صلح با اسرائیل، تهدید اصلی برای حاکمیت ملی و یکپارچگی سرزمینی کشور را دفع کرده و شاید آن را به فرصت تبدیل کرده است. کنفرانس «سان رمو» در ژوئیه 1920، اردن و فلسطین را که تا آن هنگام (پس از جنگ جهانی) با عراق جزو سوریه عربی بودند، تحت قیمومیت انگلستان قرار داد. در ماه مه 1923، انگلستان استقلال اردن شرقی را به رسمیت شناخت و در مارس 1945، اردن یکی از هفت کشور عربی بود که منشور اتحادیه عرب را امضا کرد. از اواسط دهه سی، تماسهای ملک عبدالله با آژانس یهود شروع شد. بیشتر گفتگوهای وی با آژانس یهود مربوط به مهاجرت یهودیان و فروش یا اجاره سرزمینها بود. مسئله فلسطین هم همواره یکی از محورهای گفتگوهای نماینده ملک عبدالله با نماینده آژانس یهود بود. اداره سیاسی آژانس یهود در سال 1934 به ملک عبدالله به خاطر ازدواج، هدیه (طلا و ساعت دیواری) داد. گفته میشود در ازای امتیازاتی که ملک عبدالله به یهودیان میداد، آژانس یهود از وی حمایت مالی میکرد. در ساعت 4 بعدازظهر روز 14ماه می1948، دیوید بن گوریون در جمع اعضای شورای ملی یهود در تل اویو پایه گذاری دولت اسرائیل را اعلام کرد. کمی بعد حکومتهای عربی در 12 آوریل 1948در نشست دمشق بر سر مداخله نظامی برای رهایی فلسطین به توافق رسیدند[۴].
در نهایت کمیته سیاسی شورای اتحادیه عرب درخواست شورای امنیت سازمان ملل را برای آتش بس در جنگ 1948 بر سر فلسطین پذیرفت ولی در نوامبر 1948 برخلاف انتظار، ملک عبدالله حاکمیت خود را بر فلسطین اعلام کرد. در ماه مه 1953 پس از ترور ملک عبدالله، حسین، پادشاه اردن شد که در آن زمان 18 سال داشت. وی شروع به عربی کردن ارتش اردن و اخراج مقامات نظامی انگلیس کرد. در اواسط دهه شصت، پس از جنگ 1967، شاه حسین با برخی رهبران اسرائیلی وارد تماس شد. در این تماسها، اردن و مصر به حق حیات اسرائیل در صلح و امنیت اذعان کردند. از این دهه، آمریکاییها به جای انگلیسیها به تدریج وارد تحولات فلسطین شدند. در دهه هفتاد شاهد هماهنگی اردن و مصر با آمریکاییها برسر مسئله فلسطین هستیم. از مهمترین رویدادهای مربوط به روابط اردن با مسئله فلسطین، درگیری ارتش اردن با فدائیان فلسطینی در سپتامبر 1970 است که در طی آن سازمانهای فلسطینی از اردن خارج شدند و حملات چریکهای فلسطین از مرز اردن به اسرائیل متوقف شد.
پس از جنگ 1973، شاه حسین با مسئولان آمریکایی وارد مذاکره شد که ریچارد نیکسون، رئیس جمهور وقت آمریکا ، در خاطراتش آن را فاش کرده است. پس از آنکه مصر در سال 1978 با اسرائیل در کمپ دیوید به توافق رسید، اردن اعلام کرد که هیچ دخالتی در آن ندارد و آن را رد کرد. دهه هشتاد آغاز مرحله حساسی برای جهان عرب بود. جنگ ایران و عراق، حمله اسرائیل به لبنان در سال 1982 و جنگ خلیج فارس در سال 1990، باعث دو دستگی در جهان عرب و تضعیف آنها و تقویت موقعیت اسرائیل شد. تماسهای شاه حسین با اسرائیل که مدتی قطع شده بود در سال 1985 از سرگرفتهشد[۵].
با مطالعه مسیر روابط اردن و اسرائیل، این نتیجه به دست میآید که اندیشه همزیستی مسالمت آمیز بین اردن و اسرائیل و حل مشکل فلسطین از طرق مسالمتآمیز بین رهبران اردن به رغم موانع داخلی در اردن، موانع عربی و موانع بینالمللی همیشه وجود داشته است. این موانع در نهایت به امضای پیمان صلح وادی عربه بین دو طرف در سال 1994 منجر شد. پیمان 30 ماده ای صلح بین اردن و اسرائیل در سال 1994 به امضا رسید. آغاز دهه نود قرن بیستم، فروپاشی شوروی، تشدید بحران در نظام امپریالیسم جهانی و جنگ کویت زمینه را برای تغییر محیط امنیتی در خاورمیانه فراهم آورد. خروج از معادله کشمکش اعراب و اسرائیل، دادن مشروعیت حقوق بینالملل به تجاوزهای اسرائیل به خاک کشورهای عربی، تضعیف جبهه جهان عرب در پی خروج اردن از معادله کشمکش اعراب و اسرائیل، نادیده گرفته شدن قطعنامههای سازمان ملل متحد که تا آن زمان علیه اسرائیل صادر شده بود، فراهم آمدن نظام سیاسی منطقهای تحت نظارت آمریکا ، موفقیت اسرائیل در تضعیف ابعاد سیاسی و راهبردی، مشکل آوارگان فلسطینی، واقعیت جدید سیاسی درباره شهر بیتالمقدس، فراهم آمدن زمینه انجام پروژههای مشترک بین اردن و اسرائیل و ثبات سیاسی برای اسرائیل از جمله مسائل سیاسی مربوط به پیمان صلح بین اسرائیل و اردن محسوب میشود. در یک کلمه همه این آثار سیاسی ناشی از پیمان را میتوان در تغییر موازنه قدرت به نفع اسرائیل خلاصه کرد[۶].
ماده چهارم پیمان صلح اردن و اسرائیل، به همکاری دو کشور به مسائل مربوط به امنیت اشعار دارد. خودداری طرفین به تهدید به زور و اقداماتی که به امنیت دو کشور زیان میزند، تضمین جلوگیری از تبدیل خاک به منبع و پناهگاه حملات مخالفان یا اقدامات دشمنانه، خودداری کردن از ورود به پیمانهای نظامی یا امنیتی با طرف سوم که در جهت تهدید امنیت یکی از طرفین باشد، مبارزه باتروریسم، کنترل مرزی و خلع سلاح و امنیت منطقهای از جمله مسائل امنیتی پیمان صلح بین دوکشور است. طرف اردنی با امضای این پیمان درواقع، مسئولیت حفظ امنیت رژیم صهیونیستی را عهده دار شد که این امر با تعهدات اردن در پیمان دفاع مشترک و همکاری اقتصادی بین کشورهای عضو اتحادیه عرب منافات دارد.
ماده هفتم پیمان صلح اردن و اسرائیل به بررسی مسایل اقتصادی دوطرف میپردازد. بر این اساس، توسعه اقتصادی یک هدف اساسی است که دو طرف از طریق همکاریهای اقتصادی برای دستیابی به آن تلاش خواهند کرد. پایان دادن به تحریم اقتصادی اسرائیل از سوی اردن، لغو سیاست حمایتگرایی در داد و ستدهای بازرگانی دو طرف، همکاری در زمینههای مختلف بازرگانی و داد و ستد آزاد کالا و خدمات، همکاری در زمینه سرمایهگذاری و پروژههای مشترک، از جمله مسایل اقتصادی مربوط به پیمان صلح دو کشور است[۷]. لغو تحریمهای اقتصادی و عادی سازی روابط بین دو کشور، از جمله درخواستهای قدیمیاسرائیل بود که در این پیمان به آن دست یافت. با مطالعه ظرفیتهای اقتصادی بین دو طرف، اسرائیل طرف برنده همکاریهای اقتصادی است.
با توجه به اهمیت بالای بعد فرهنگ در حفظ میراث فرهنگی و تمدنی یک کشور، پیمان صلح اردن و اسرائیل از مسئله عادی سازی فرهنگی بین دو طرف غافل نبوده است. هدف اسرائیل در تعامل با کشورهای عربی، نه تنها پایان دادن به جنگ و برقراری روابط صلح آمیز، بلکه عادی سازی کامل روابط برای اثرگذاری در فرهنگ و تمدن جهان عرب نیز بوده است. مطالعه همکاریهای دو جانبه اردن و اسرائیل در سالهای اخیر نشان میدهد که اردن اقداماتی را در جهت عادی سازی روابط خود با اسرائیل در زمینههای سیاسی و دیپلماتیک، اقتصادی و زمینههای فرهنگی برداشته است اما، درحالی که اسرائیل سرزمینهای کشورهای عربی را اشغال میکند، عادی سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی معنا ندارد. مسایل داخلی اردن به ویژه موضع مخالفان نسبت به پیمان صلح این کشور با اسرائیل از مسایل مهم محسوب میشود. هنگامیکه از مخالفان سخن به میان میآوریم، منظور ما احزاب مخالف سیاسی و سندیکاهای حرفهای است[۸].
هنگامیکه گفت و گوهای اردن و اسرائیل برای پیمان صلح آغاز شد، احزاب سیاسی اردن با حضور بیانیهای با رد این گفتوگوها و همچنین مردود داشتن توافقهای اسلو در سال 1991 و کنفرانس مادرید در سال 1993 خواستار هماهنگی و همکاری همه احزاب عربی برای رویارویی با روند عادی سازی روابط و حمایت از مقاومت در برابر اسرائیل شدند. موضع احزاب سیاسی اردن در رابطه با عادی سازی دوگونه بود. برخی از احزاب اصل گفتگو و پیمان صلح بین اردن و اسرائیل را رد میکردند؛ مانند حزب جبهه اقدام اسلامی و برخی دیگر با اصل پیماننامه مخالف نبودند و بر سر جزئیات پیماننامه اختلاف داشتند. مانند حزب کمونیست اردن. سندیکاها حرفهای نیز نقش بارزی در مقابله با امضای این پیمان صلح ایفا کردند. علاوه بر احزاب و سندیکاها، جمعیتهای مختلف ضدصهیونیستی و ضدعادیسازی نیز در اردن فعالیت دارند. روابط تفاهم آمیز کنونی بین اردن و اسرائیل تنها از طریق پیمان صلح به وجود نیامدهاست، بلکه به تدریج، ناشی از فرآیند تاریخی روابط هماهنگی و همکاری دو طرف است. این مسئله در اصل به ساختار نظام سیاسی در اردن و روابط خانواده هاشمی با مقامات یهودی برمیگردد. روابط دو کشور پس از پیمان صلح به ابعاد سیاسی و نظامی محدود نشد؛ بلکه شامل همکاریهای اقتصادی و امنیتی و فرهنگی نیز شد. روابطی که اردن هماکنون با اسرائیل برقرار کرده است پرحجمتر از روابط اردن با هرکشور عربی دیگر است. اردن در پیمان صلح با اسرائیل در مورد مسئله فلسطین امتیاز داد. دو طرف متعهد شدند موجودیت سیاسی مستقلی بین مرزهای دو کشور تأسیس نشود که این امر، دورنمای تأسیس دولت فلسطین را تاریک میکند[۹].
افکار عمومی در اردن هنوز به طور کامل اسرائیل را نپذیرفتهاند، هرچند که مقامات اردنی روی کاغذ به شرایط وجودی اسرائیل تن دادهاند[۱۰]. ﭘﺲ از ﻣﺮگ ﻣﻠﮏ ﺣﺴﯿﻦ، رواﺑﻂ اردن ﺑﺎ ﮐﺸﻮرﻫﺎی ﺣﻮزه ﺧﻠﯿﺞ ﻓﺎرس ﺑﻪ ﻃﻮر ﻗﺎﺑﻞﺗﻮﺟﻬﯽ اﻓﺰاﯾﺶ ﯾﺎﻓﺖ. ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﺳﺮﻧﮕﻮﻧﯽ رژﯾﻢ ﺑﻌﺜﯽ ﻋﺮاق، اردن ﻧﻘﺶ ﻣﺤﻮری و ﻣﻬمی در ﺣﻤﺎﯾﺖ از ﺑﺮﻗﺮای ﻣﺠﺪد ﺛﺒﺎت و اﻣﻨﯿﺖ در ﻋﺮاق اﯾﻔﺎ ﮐﺮد. دوﻟﺖ اردن ﯾﺎدداﺷﺖ ﺗﻔﺎﻫمی ﺑﺎ دوﻟﺖ اﺋﺘﻼﻓﯽ ﻣﻮﻗﺖ در ﻋﺮاق ﺑﺎ ﻫﺪف ﺗﺴﻬﯿﻞ آﻣﻮزش 30000 داﻧﺸﺠﻮی اﻓﺴﺮی ﭘﻠﯿﺲ ﻋﺮاق را ﺑﺎ اﻣﮑﺎﻧﺎت اردﻧﯽﻫﺎ اﻣﻀﺎ ﮐﺮد. شاید بتوان مهمترین عنصر و ویژگی سیاست خارجی اردن که به ویژه پس از قرارداد صلح با اسرائیل در سال 1994 نمود بیشتری یافت، همراهی آشکار با غرب در تمامی عرصهها دانست. در عین حال، دستگاه دیپلماسی اردن همواره تلاش کرده است تا ضمن در پیش گرفتن سیاستهایی محافظهکارانه از تقابل در سایر کشورها بپرهیزد که این امر خود ریشه در ساختار جغرافیایی و ژئوپلتیکی این کشور پادشاهی دارد.
اردن اگرچه مسلمان و عرب است، اما کشوری با رویکردهای تقریباً لیبرال محسوب میشود که برخلاف همسایگان عربش از رویههای ایدئولوژیک پرهیز میکند و چندان پیگیر موضوعات مرتبط با جهان اسلام نیز نیست. به طور کلی میتوان گفت سیاست خارجی اردن به دلایل گفته شده محافظهکارانه و بیشتر در صدد مواجهه با چالشهای اقتصادی است. اردن به سبب اتخاذ سیاست خارحی پراگماتیستی و مبتنی بر اجتناب از درگیری و برخورد شهرت یافته و در نتیجه همواره روابط خارجی خوبی با کشورهای همسایه داشته است.
نیز نگاه کنید به
سیاست و حکومت اردن؛ روابط خارجی اردن؛ روابط خارجی اردن در جهان و منطقه؛ روابط اردن و آمریکا
کتابشناسی
- ↑ الفایز، ذیاب محمد(2013)، جامعــه الشرق الاوسط، علاقات الادنیــه-الامریکیــه و آفاقها المستقبلیــه، پایان نامه فوق لیسانس، ص 63
- ↑ الفایز، ذیاب محمد(2013)، جامعــه الشرق الاوسط، علاقات الادنیــه-الامریکیــه و آفاقها المستقبلیــه، پایان نامه فوق لیسانس، ص 58
- ↑ برگرفته از وزاره الخارجیــه المملکــه الاردنیــه الهاشمیــه و شوون المغتربینhttp://www.mfa.gov.jo/
- ↑ علوم سیاسی(1383)، مطالعات منطقه ای، خالد عبد الرزاق حباشنه، شماره 19، ص 203
- ↑ حباشنه، خالد عبد الرزاق(1383)، علوم سیاسی، مطالعات منطقهای، شماره 19، ص. 204
- ↑ حباشنه، خالد عبد الرزاق(1383)، علوم سیاسی، مطالعات منطقهای، شماره 19، ص. 205
- ↑ حباشنه، خالد عبد الرزاق(1383)، علوم سیاسی، مطالعات منطقهای، شماره 19، ص. 206
- ↑ حباشنه، خالد عبد الرزاق(1383)، علوم سیاسی، مطالعات منطقهای، شماره 19، ص. 207
- ↑ حباشنه، خالد عبد الرزاق(1383)، علوم سیاسی، مطالعات منطقهای، شماره 19، ص. 208
- ↑ حباشنه، خالد عبد الرزاق(1383)، علوم سیاسی، مطالعات منطقهای، شماره 19، ص. 209
منبع اصلی
لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ اردن. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار).
نویسنده مقاله
غلامرضا لایقی