قوم کوچ‌روهای افغانستان

از دانشنامه ملل

کوچ‌روها بین دو تا چهار میلیون نفر از جمعیت افغانستان را تشکیل می‌دهند. تعداد آنان تا یک‌چهارم جمعیت نیز ذکر شده است؛ ولی تاکنون سرشماری دقیقی از جمعیت آنان صورت نگرفته است و تعداد دقیق آنها مشخص نیست جمعیت آنها بر اثر جنگ‌ها و ناامنی چند دهه گذشته تا حدی کاهش یافته است. مسافت‌هایی هم که طی می‌کرده‌اند از گذشته کمتر شده است. تعدادی از آنان کوچ‌روی را رها کرده، مراتع زمستانی و اقامتگاه‌های که بهتر و مناسب‌تر را ترک نکرده و یکجانشینی اختیار کرده‌اند. بر اثر جنگ‌ها، عده‌ای از آنان در پاکستان مستقر شدند؛ از جمله عده‌ای از پشتون‌های بغلان، پس از ترک کوه‌های هندوکش و راهی شدن به طرف پاکستان، در همان‌جا باقی ماندند.[۱] کوچ‌روها دو دسته‌اند:

  • افراد کاملا کوچ‌رو؛
  • افراد نیمه‌کوچ‌رو.

افراد کاملا کوچ‌رو خانه نداشته و دائم در سفرند و به‌صورت چادرنشین زندگی می‌کنند؛ اما افراد نیمه‌کوچ‌رو مقر دائمی بوده و فقط ایامی از سال را کوچ کرده و دوباره همراه دام‌های خود به خانه‌ها و اقامتگاه‌های ثابت خود بازمی‌گردند. این دسته به‌صورت نیمه‌چادرنشین زندگی می‌کنند. در افغانستان کوچ‌روها را «کوچی» می‌نامند. آنها در زیر چادرها یا خیمه‌هایی زندگی می‌کنند که‌کژدی (غژدی) یا خانه سیاه یا سیاه‌چادر نامیده می‌شود.کوچ‌روها در شمال و جنوب کشور پراکنده‌اند و دائم ییلاق و قشلاق می‌کنند.کوچی‌های جنوب قندهار در فصل گرما به کوه‌های توبه در جنوب پناه می‌برند. کوچی‌ها اکثرا از زیرمجموعه‌های قوم پشتون به‌ویژه غلزایی‌ها هستند، در بین اقوام افغانستان پشتون‌ها بیشترین تعداد کوچی و صحراگرد را دارند.

گذشته در بین این قوم، کوچ‌روی و صحرانشینی رواج داشته است. کوچ‌روها از طریق دامداری، تجارت و صنایع‌دستی امرارمعاش می‌کنند.کوچی‌ها تا سال ۱۹۶۱، از مرز افغانستان عبور کرده وارد خاک پاکستان می‌شدند و پشم و پوست حیوانات اهلی و مصنوعات دست‌ساز را می‌فروختند و کالاهایی را برای فروش همراه خود به افغانستان می‌آوردند. به دنبال منازعات سال ۱۹۶۱ بین دو کشور، پاکستان مانع ورود افراد کوچ‌رو به داخل آن کشور شد؛ بااین‌حال، کوچی‌ها همه‌ساله به اطراف مرز رفته، در صورت امکان وارد پاکستان می‌شوند؛ زیرا برای پاکستان هم امکان کنترل همه نقاط مرزی و جلوگیری از ورود کوچی‌ها وجود ندارد. کوچی‌ها تابع مقررات و نظام اجتماعی قبیله‌ای هستند و ریش‌سفیدان و بزرگان طوایف مسائل را در بین خود حل‌وفصل می‌کنند.

«یکی از تلاش‌های کوچ‌نشینان این بوده است که تحت‌فشار و مداخله دولت قرار نگیرند و مشمول قوانین و مقررات نشوند.آنان به قوانین دولتی هیچ علاقه‌ای نشان نداده و اصولا طرفدار آزادی عمل بوده‌اند. یکی از مشکلات دولت نیز این بوده است که همواره بخشی از جمعیت از کنترل کامل آن خارج است».[۲][۳]

نیز نگاه کنید به

اقلیت های قومی افغانستان؛ گروه های قومی پارسیوان افغانستان

کتابشناسی

  1. فاضل، محمدکاظم (1380). عرب‌ها و سادات افغانستان. (بی‌نا)، ص13.
  2. علی‌آبادی، علیرضا (1386). افغانستان (کتاب سبز). تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی،وزارت امورخارجه، ص20.
  3. علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 108-110.