مفاخر و مشاهير دينی اسپانیا

از دانشنامه ملل

در گذشته مشهورترین دانشمندان، فیلسوفان و عارفان مسلمان در سرزمین اندلس زندگی می‌کردند. مشاهیر زیر از جمله این افراد هستند:

ابو الولید محمد بن احمد بن رشد

معروف به ابن رشد در سال 520هجری قمری/ 1126میلادی در قرطبه یکی از مراکز اندیشه و علم در اندلس (اسپانیا) متولد شد. او در خانواده ای که سال‌ها مهد علم و فقاهت بود، پرورش یافت. پدر و جد پدری وی، هر دو منصب قاضی القضاه اندلس را به عهده داشتند. ابن رشد در جوانی به اکثر علوم زمان خود دست یافت و در ریاضیات، طبیعیات، نجوم، منطق، فلسفه و طب مهارت یافت. در سال 565 هجری قاضی "اشبیلیه" شد و پس از دو سال، به قرطبه بازگشت و منصب قاضی القضاتی را بر عهده گرفت.

پس از مرگ ابو یعقوب در سال 580 هجری، پسرش ابو یوسف ملقب به "المنصور" به جای او نشست. در آغاز، او ابن رشد را که دیگر مقامی بسیار ارجمند یافته بود، سخت مورد تکریم و احترام قرار داد؛ اما پس از 10 سال بر اثر فشار افکار عمومی و یا به واسطه غرض ورزی‌های شخصی، ابن رشد مورد اتهام کفر و زندقه قرار گرفت و ناگهان از چشم خلیفه افتاد بنابراین فرمان داد کتاب‌هایش را بسوزانند. سپس او را با جمعی از اهل فلسفه و علم به قبیله یهودی نشینی در 50 کیلومتری جنوب شرقی قرطبه موسوم به "السیانه" تبعید کردند. البته ابن رشد پس از مدتی با شفاعت جمعی از بزرگان اشبیلیه مورد عفو خلیفه قرار گرفت و به مراکش فرا خوانده شد. ابن رشد در مراکش در صفر سال 595 هجری قمری/1198میلادی، در سن هفتاد و دو سالگی وفات یافت و بعد از سه ماه جسد او را به قرطبه بردند و در آنجا به خاک سپردند.

موسی بن میمون

در سال ۱۱۳۵ میلادی، در کوردوبا در اسپانیا زاده شد. وی مربی، پزشک، ستاره‌شناس، فیلسوف و دانشمند اسپانیایی یهودی بود. وی در سده‌های میانه، در مراکش، اندلس و مصر زیسته و افکار و آرای او در جهان غیریهودی نیز پراکنده شده‌است. او از علمای بزرگ یهود است که در مورد او گفته اند: «ازموسی (ابن عمران) تا موسی (ابنمیمون( کسی مانند موسی برنخاسته است».

نام کامل ابن میمون به عبری موشِه بِن مَیْمون (عبری: משהבןמימון) و نام عربی او ابو عمران موسی بن میمون بن عبدالله القرطبی الإسرائیلی است. در مغرب‌زمین، او معمولاً با نام یونانی موسی میمونیدس شناخته می‌شود.

باجی

ابوالولید سلیمان بنخَلَف،متکلّم وادیب برجسته اندلسی در سده پنجم. در ۴۰۳ در خانواده ای که از بَطَلْیَوْس به باجه(باژه امروزی در جنوب پرتغال) مهاجرت کرده بودند متولّد شد. وی به مدارس قرطبه رفت و آمد می‌کرد و در شعر و شاعری کامیابی‌هایی به دست آورد، و در ۴۲۶ به شرق مسافرت کرد. ازسیزده سالی که در خارج اندلس به سر برد، سه سال را در مکه و در خدمت حافظ ابوذرهروی که در هرات و بلخ و شهرهای دیگر خراسان تعلیم یافته بود گذراند و نزد اوفقه مالکی وحدیث خواند، و پیوسته به اتفاق او به موطنش در السَرَوات، که منطقه‌ای کوهستانی واقع درمیان تِهامه و نجد و یمن بود، می‌رفت. بعدها باجی به بغداد آمد و در آنجا سه سالِدیگر تحصیلات خود را ادامه داد. به مدت یک سالدر حلب و دمشق و مصر وقت خود را وقف تحصیل علم کلام کرد. بنا به درخواست فقهای اندلس، در جزیره میورقه با ابن حَزْم مشهور مناظره کرد، که بر اثر آن ابن حزم گوشه نشینی اختیار کرد و بنابرقول ابن سعید مغربی کتاب‌هایش را سوزاندند. باجی در در اَلْمِریه وفات کرد.

بَطَلْیَوْسی

ابومحمّد عبداللّه بنم حمّدبن السیّد، ادیب، نحوی ، فیلسوف و فقیه مالکی اندلسی مشهوربه ابن السیّد. پدرش محمدبن السیّد، اهل شَلَب بود. ابومحمددر۴۴۴ در بطلیوس، از شهرهای استان مارده (مریدا) در اندلس متولد و بدانجا منسوب شد. بطلیوسی بیشترین سال‌های زندگانی خود را در دوران پرآشوب ملوک الطوایف اندلس سپری کرد و از محضر دو استاد، یکی برادرش علی بن محمّد بطلیوسی، دیگری هم‌شهریش عاصم بنایوّب بطلیوسی بهره گرفت؛ سپس به قرطبه رفت تا ازمحضر ابوعلی غسانی از محدثان بزرگ قرطبه، استفاده کند. تعداد شاگردان بطلیوسی را بیش از هشتاد تن گفته اند از جمله ابوالحسینعبدالملک بن محمدبن هشام، معروف به ابن الطّلا، فقیه و محدث که بسیاری از کتاب‌های استادش را روایت کرده است. بطلیوسی در نیمه رجب ۵۲۱ در اشبیلیه درگذشت.

ابن عربی

ابوبکر محمّد بن علی بن محمّد بن احمدبن عبدالله بن حاتم طائی از عارفان بزرگ است. وی در سال ۵۶۰ (ه.ق.) در شهر مورسیای اسپانیا به دنیا آمد. از جملهٔ مشهورترین القابش الشّیخ الاکبر، و محی الدّین است، به ابن افلاطون و ابن سُراقه (در اندلس) هم معروف بود، و در شرق به ابن عربی شهرت دارد. ورود رسمی ابن عربی به تصوف در سنّ ۲۱ سالگی یعنی در سال ۵۸۰ (ه.ق.) روی داد، ولی او به زودی و در زمانی اندک بلندآوازه گردید، و مشایخ زمانش به دیدار او شتاب نمودند. محی الدّین آثاری گران سنگ و پرارزش در شاخه‌های مختلف حکمت و علم پدیدآورد، تصوف را به نوعی فلسفه تبدیل کرد، و در نوشته‌هایش عقاید و باورهای بسیاری از مکاتب را تبیین و تفسیر نمود. ابن عربی را نویسنده ای پرکار ذکر کرده اند که آثار زیادی را از خود برجای نهاده است[۱][۲].

ابن بطوطه

شمس الدین ابو عبدالله محمدبن عبدالله لوالی طنجی که بیشتر به «ابن بطوطه» مشهور است، اولین مورخ جهان گرد بود و در 27 رجب سال 703 ه.ق در خانواده ای بربر در طنجه ( طنجیر مراکش) به دنیا آمد. او تا 22 سالگی آنجا ماند و به نحو مطلوبی آموزش دید و راجع به کشورهای دیگر خواند و شنید، در مورد مناطق مختلف و مردمی که در آنجا زندگی می کرد، آگاهی یافت و شوق و کنجکاوی زیادی، برای دیدن جهان وسیع اطراف خود داشت. وی سفر اولش را با انجام حج آغاز کرد، سپس وسوسه ی شناخت ناشناخته ها بر او مستولی شد و به افق های دور دست سفر کرد. ابن بطوطه مجموعا پنج سفر به مکه داشت و این سبب گشت تا با فرهنگ حرمین شریفین آشنا شود و آداب و رسوم مردم آن دو شهر را در طول یک سال هجری و به مناسبت هر ماه به تصویر بکشد. سفر نامه ابن بطوطه را می توان نوعی عجایب المخلوقات هم دانست که البته بخشی از گفتمان جاری آن دوره بوده است[۲].

ابن بیطار

ضیاء الدین ابو محمد عبدالله احمد بن محمد مالکی، مشهور به ابن بیطار، اواخر قرن ششم ه.ق در مالقه‌ی اسپانیا متولد شد و در سال 646 ه.ق از دنیا رفت. او تحصیلات عالیه اش را در اشبیایه به پایان رساند و در گیاه شناسی و داروشناسی زیر نظر معلمان برجسته تخصص یافت. وی با همراهی و سرپرستی اساتیدش، گیاهان مناطق اطراف محل اقامتش را جمع آوری کرد و روی تک تک آن‌ها تحقیقات متعددی را انجام می‌داد. او برای تحقیق بیشتر بعد از مدتی شروع به سفر کرد و از مغرب( مراکش، الجزیره و تونس) و کشورهای یونان و روم و آسیای صغیر و سوریه، در مشرق دیدن کرد. وی در دمشق به همراه شاگردش ابن ابی اصبیعه مجموعه‌های زیادی از گیاهان را جمع آوری نمود و به واقع بزرگ ترین صاحب نظر در زمینه ی دانش گیاهان بود[۲].

ابن زهر

ابو مروان عبدالملک حدود سال 484 ه.ق در خانواده‌ی مشهوری از پزشکان اشبیلیه در اسپانیا به دنیا آمد. پدرش ابواعلا زهر یک عالم مذهبی برجسته، محدث، ادیب و همچنین پزشک مشهور و ورزیده‌ی زمان خود بود. عبدالملک نزد پدرش، آموزش عمومی و حرفه ای را با دقت گذراند و هنگامی که هنوز جوان بود خود را به عنوان یک پزشک لایق نشان داد. سلطان عبدالمومن حاکم شمال آفریقا و اسپانیا او را به عنوان وزیر خود منصوب کرد. فقیه، پزشک و فیلسوف معاصرش، ابن رشد دوست صمیمی او شد و باهم مشورت می‌کردند. آثار ابن زهر، در اروپا با عنوان «ابهمرن» یا «اونزر» مطالعه شد و شهرت یافت. او در سال 557 ه.ق در اشبیلیه از دنیا رفت[۲].

ابن عوام اشبیلی

ابو زکریا یحیی بن محمد، مشهور به ابن عوام، از اشبیلیه در اسپانیای اسلامی بود. او در اوایل قرن ششم ه.ق به دنیا آمد و تحصیلات خود را در زمینه‌های مختلف گسترش داد. او مطالعاتش را در زمینه‌ی کشاورزی و گیاه شناسی را عمق بخشید و در این قلمرو بنابر نیاز زمان کارهای شایسته‌ای انجام داد و بالاخره در سال 580 ه.ق از دنیا رفت.

مطالعه در زمینه‌ی کشاورزی، در اسپانیای اسلامی، از قرن پنجم ه.ق شروع شد و به طور مداوم گسترش یافت. ابن وافد و محمد تقناری، گیاه شناسان برجسته‌ای بودند که باغ‌های ملوکانه را برای شاهزادگان حامی شان توسعه دادند و همچنین رساله‌هایی نوشتند که بیشتر در زمینه‌ی گیاه شناسی بود. کشاورزان و گیاه شناسان اشبیلیه که در زمینه‌ی کشاورزی کتاب نوشتند در این عرصه بازده بالایی داشته و عامل تحول بودند. یکی از آن‌ها ابوعمر احمد بود که «المغنی» را در سال 466 ه.ق نوشت و ابوالخیر و محمدبن ابراهیم بن بسال در زمینه‌ی کشاورزی «کتاب الفلاحه» نوشتند.

ابن عوام با استفاده از آثار گذشتگان و منابع دیگر، حدود صد سال بعد اثر مشهورش «الفلاحه» را نوشت که از جامعیت خاصی برخوردار بود تا جایی که ابن خلدون در مقدمه به آن اشاره کرد. نقل قول های از از پیشینیانش و همچنین، مشاهده‌های خود او در زمینه‌ی جنبه‌های مختلف کشاورزی، به ارزش این اثر افزود. کتاب او علاوه بر مطالب زراعت و کشاورزی، اطلاعاتی کافی درباره‌ی مسائل اقتصادی و روستایی را نیز ارائه کرده است[۳][۲].

رایمون پانیکار [۴]

رایمون پانیکار Raimon Panikkar(معاصر) در سال ۱۹۱۸ در بارسلوناى اسپانیا به دنیا آمد. پدرش یک هندى هندو و مادرش یک اسپانیایى کاتولیک بود. پانیکار از همان دوران اولیه زندگى خود به گونه اى تعلیم و تربیت یافت که هم وداها (یعنى کتب مقدس آیین هندو) و هم انجیل مى‌خواند. او مراتب مختلف دانشگاهى را تا دکترا طى کرد و در سه رشته فلسفه و الهیات و شیمى دکترا گرفت.

در ۱۹۴۶ در سلک کشیشان درآمد. در ۱۹۶۸ بر پایه تجربه عینى اى که از «گفت و گو» میان ادیان داشت کتاب «مسیح ناشناخته آیین هندو» را منتشر ساخت. به اعتقاد او هندوهاى با ایمان و پاک سرشت هم به مدد ایمان و عمل برطبق شعایر هندوى به رستگارى مى‌رسند. پانیکار در نسخه تجدید نظر شده این کتاب در سال ۱۹۸۱ از این عقیده پیشتر رفت و این نظر را مطرح کرد که آیین هندو و سایر ادیان به سهم خود مى‌توانند راه‌هایى براى نیل به رستگارى باشند.

پانیکار در دانشگاه‌هاى مختلف جهان از جمله مادرید، روم و هاروارد درس داده و استاد باز نشسته پژوهش‌هاى دینى در دانشگاه کالیفرنیا در سانتا باربارا است. او اکنون در روستاى کوچکى نزدیک بارسلونا زندگى مى‌کند.

پانیکار صاحب بیش از ۳۰ کتاب و ۹۰۰ مقاله است. او در کنار شخصیت‌هاى برجسته اى مانند ویلفرد کنتول اسمیت (۱۹۱۶ـ۲۰۰۰) و هانس کونگ (۱۹۲۸ـ) از جمله کسانى است که در نظریه پردازى در باب روابط و گفت گوى میان ادیان بویژه گفت وگوهاى درون دینى شهرت دارد. پانیکار خود را صددرصد هندو و هندى و صد درصد کاتولیک و اسپانیایى توصیف مى‌کند و تحقق چنین تألیفى را حاصل زندگى دینى مى‌داند اما دین در مقام تجربه و نه ایدئولوژى. به عقیده او آن روزگار که ادیان مى‌توانستند به خلوت باشکوه خود پناه ببرند سپرى شده است[۲][۲].

ویسنت[۵]

ویسنت(عبدالمومن)آیا (Haya Vicente)(معاصر) برجسته‌ ترین اندیشمند مسلمان اسپانیا با بیش از20 عنوان کتاب و ده‌ها مقاله در زمینه اسلام

شخصیت‌های دینی معاصر متنفذ[۶]

  • ریاج تاتاری - رئیس اتحاد جوامع مسلمان اسپانیا؛
  • فلیکس اِرّرِو - رئیس فدراسیون جوامع مذهبی اسلامی اسپانیا و امام مسجد اتحاد مالاگا؛
  • دکتر محمد حامد علی – نایب رئیس فدراسیون جوامع مذهبی اسلامی اسپانیا که به اتفاق ریاج تاتاری مدیریت کمیسیون اسلامی اسپانیا را بر عهده دارد؛
  • عبدالنور پرادو– موسس و رئیس هیأت اسلامی کاتلان از سال 2005، مدیر و نویسنده صفحه اینترنتی وب اسلام که بیش از صدها مقاله راجع به تفکر اسلامی و موضوعات روز چاپ کرده است(2007- 2001)، شاعر و متفکر، مدیر کنگره بین المللی فمنیسم اسلامی؛
  • دکترفرانسیسکو اسکودرو بداته‏ معروف به «عبدالسلام منصور» - رئیس اسبق هیات اسلامى اسپانیا؛
  • هاشم ابراهیم کابرِرا– هنرمند و متفکر برجسته معاصر، عضو و مدیر هیأت اسلامی اسپانیا، از بنیان گذاران مرکز اسناد و انتشارات اسلامی، مدیر مجله اسلام سبز و نویسنده چندین اثر؛
  • کاردینال آنتونیو ماریا رُاوکُ بارِلا– اسقف مادرید و رئیس کنفرانس کلیسای اسقفی اسپانیا، عضو آکادمی سلطنتی دکترهای اسپانیا، عضو کمیته انتخاب کنندگان پاپ بندیکت شانزدهم؛
  • کاردینال لوئیس مارتینز ای سیستاچ– اسقف بارسلون، عضو دادگاه عالی امضای پاپ، عضو شورای  اسقفی برای عوام؛
  • دکتر بِرا اولیو روریگز پلازا – اسقف تولدو و کشیش ارشد اسپانیا؛

نیز نگاه کنید به

مفاخر و مشاهیر دینی اردن؛ مفاخر شاخص دینی و مذهبی قطر؛ شخصیت‌های دینی معاصر سیرالئون شخصیت های دینی و مذهبی کوبا؛ شخصیت های مهم و تاثیرگذار مسلمان در چین؛ شخصیت های دینی و مذهبی کوبا؛ شخصیت های مهم مسلمان تونس؛ شخصیت های دینی و مذهبی سنگال؛ شخصیت های مهم مسلمان روسیه؛ شخصیت های مهم مسلمان ساحل عاج؛ شخصیت های مهم مسلمان زیمبابوه؛ شخصیت های دینی مسلمان سیرالئون

کتابشناسی