مسيحيت در اتیوپی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
مسیحیت در کشور اتیوپی از ریشه های عمیقی برخوردار است و منابع تاریخی این سرزمین را از قدیمی ترین کشورهایی که آیین مسیحیت در آن رسمیت و رواج یافت میدانند[i]. گفته میشود که مذهب مسیحی از سرزمین شام به حبشه راه یافتهاست. | مسیحیت در [[اتیوپی|کشور اتیوپی]] از ریشه های عمیقی برخوردار است و منابع تاریخی این سرزمین را از قدیمی ترین کشورهایی که آیین مسیحیت در آن رسمیت و رواج یافت میدانند[i]. گفته میشود که مذهب مسیحی از سرزمین شام به حبشه راه یافتهاست. | ||
پیشینه مسیحیت در اتیوپی به دوره پادشاهی ازانا (عزانا) (Ezana) که از 330 تا 360 میلادی به مدت سی سال بر [[شهر آکسوم|آکسوم]] حکم راند و در اوایل قرن چهارم میلادی و به جانشینی پدرش- اعمیدا- بر تخت نشسته بود باز میگردد. در آن ایام فیلسوفی به نام مروپیوس از شهر صور (در [[لبنان]] کنونی) با دوتن از همراهان خود به نامهای آئده سیوس (Aedesius) و فرومنتیوس (Frumentius) از اهالی شام به حبشه سفر کردند. آئده سیوس و فرومنتیوس به خدمت ازانا رسیدند و وی تحت تاثیر این فلاسفه سرانجام در سال 331 میلادی آیین مسیح را پذیرفت و از طریق امپراتور، اطرافیان وی نیز به دین مسیحیت روی آوردند[ii]. راه یافتن مسیحیت به دربار حبشه این کشور را از نظر مذهبی به روم و [[مصر]] (اسکندریه) نزدیک کرد و پیوندی سیاسی- مذهبی میان آنها پدید آورد که این وضعیت تا مدتهای طولانی پابرجای ماند<ref>برگرفته از http://www.hyperhistory.net/ The History of Christianity in Ethiopia.htm</ref>. | پیشینه مسیحیت در [[اتیوپی]] به دوره پادشاهی ازانا (عزانا) (Ezana) که از 330 تا 360 میلادی به مدت سی سال بر [[شهر آکسوم|آکسوم]] حکم راند و در اوایل قرن چهارم میلادی و به جانشینی پدرش- اعمیدا- بر تخت نشسته بود باز میگردد. در آن ایام فیلسوفی به نام مروپیوس از شهر صور (در [[لبنان]] کنونی) با دوتن از همراهان خود به نامهای آئده سیوس (Aedesius) و فرومنتیوس (Frumentius) از اهالی شام به حبشه سفر کردند. آئده سیوس و فرومنتیوس به خدمت ازانا رسیدند و وی تحت تاثیر این فلاسفه سرانجام در سال 331 میلادی آیین مسیح را پذیرفت و از طریق امپراتور، اطرافیان وی نیز به دین مسیحیت روی آوردند[ii]. راه یافتن مسیحیت به دربار حبشه این کشور را از نظر مذهبی به روم و [[مصر]] (اسکندریه) نزدیک کرد و پیوندی سیاسی- مذهبی میان آنها پدید آورد که این وضعیت تا مدتهای طولانی پابرجای ماند<ref>برگرفته از http://www.hyperhistory.net/ The History of Christianity in Ethiopia.htm</ref>. | ||
رسوخ مسیحیت و تبدیل آن به دین رسمی در اتیوپی تاریخ این کشور را نیز تحت تاثیر خود قرار داد بطوری که در جنگهایی که چند دهه بعد میان حبشیان و پادشاهان یمن در گرفت نیز دین مسیحیت تاثیرگذار بود. نخستین جنگ میان این دو کشور درحدود سال 340 میلادی اتفاق افتاد. بهانه این جنگ، دست اندازی پادشاهان حمیری به سواحل شرقی حبشه بود. پادشاه حمیر و فرزندش درپی شکست از سپاهیان حبشه به یثرب گریختند. شهر یثرب بعد از سال 70 میلادی که بیت المقدس به دست رومیان افتادهبود و تعداد زیادی از یهودیان آن دیار به عربستان مهاجرت کردند، به عنوان مرکز اصلی استقرار یهودیان در شبه جزیره عربستان درنظر گرفته میشد. پادشاهان حمیری (کرب یهمن بن یریم یرحب حمیری و فرزندش ابوکرب اسعد) به این دین گرویدند و کرب یهمن در فاصله سالهای 370 تا 378 میلادی، یمن را از حبشیان بازپس گرفت و قوم خود را به دین یهود فراخواند و آن را در قلمرو حمیریان گسترش داد. | رسوخ مسیحیت و تبدیل آن به دین رسمی در اتیوپی تاریخ این کشور را نیز تحت تاثیر خود قرار داد بطوری که در جنگهایی که چند دهه بعد میان حبشیان و پادشاهان یمن در گرفت نیز دین مسیحیت تاثیرگذار بود. نخستین جنگ میان این دو کشور درحدود سال 340 میلادی اتفاق افتاد. بهانه این جنگ، دست اندازی پادشاهان حمیری به سواحل شرقی حبشه بود. پادشاه حمیر و فرزندش درپی شکست از سپاهیان حبشه به یثرب گریختند. شهر یثرب بعد از سال 70 میلادی که بیت المقدس به دست رومیان افتادهبود و تعداد زیادی از یهودیان آن دیار به عربستان مهاجرت کردند، به عنوان مرکز اصلی استقرار یهودیان در شبه جزیره عربستان درنظر گرفته میشد. پادشاهان حمیری (کرب یهمن بن یریم یرحب حمیری و فرزندش ابوکرب اسعد) به این دین گرویدند و کرب یهمن در فاصله سالهای 370 تا 378 میلادی، یمن را از حبشیان بازپس گرفت و قوم خود را به دین یهود فراخواند و آن را در قلمرو حمیریان گسترش داد. | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
=== [[مسیحیت پروتستان در اتیوپی|مسیحیت پروتستان]] === | === [[مسیحیت پروتستان در اتیوپی|مسیحیت پروتستان]] === | ||
تاریخ دقیقی برای ورود مذهب پروتستان به اتیوپی ذکر نشدهاست اما حدس زده میشود پس از رواج آیین [[مسیحیت کاتولیک در اتیوپی|کاتولیک]] و در نیمه دوم قرن هفدهم میلادی؛ مذهب [[مسیحیت پروتستان در اتیوپی|پروتستان]] به وسیله میسیونرهای مذهبی سوئدی به مردم اتیوپی معرفی شده و آغاز رواج آن نیز از استان تیگره بودهاست. پروتستانها در اتیوپی بیشتر با نام پنتای (Pentay) شناخته میشوند. این واژه خلاصه شده اصطلاح پنتاکوستال (Pentecostal) است. پیروان پنتای بخشی از مسیحیان کشور به شمار میروند که به سایر کلیساهای اتیوپی، از قبیل ارتدوکس و [[مسیحیت کاتولیک در اتیوپی|کاتولیک]] وابسته نیستند. درباره تعداد پروتستانهای اتیوپی آمارهای متفاوتی وجود دارد اما طبق آخرین آمارها و براساس مجله مسیحیت امروز حدود %20 از پیروان مسیحیت در اتیوپی را شامل می شوند<ref>Christianity Today (2011). 18</ref>. پیروان رسمی مذهب [[مسیحیت پروتستان در اتیوپی|پروتستان]] بیشتر در مناطق جنوبی اتیوپی سکونت دارند<ref>عرب احمدی، امیر بهرام، کریمی، مهرداد (1392). جامعه و فرهنگ اتیوپی. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی] (در دست انتشار)، ص 179-185.</ref>. | تاریخ دقیقی برای ورود مذهب پروتستان به اتیوپی ذکر نشدهاست اما حدس زده میشود پس از رواج آیین [[مسیحیت کاتولیک در اتیوپی|کاتولیک]] و در نیمه دوم قرن هفدهم میلادی؛ مذهب [[مسیحیت پروتستان در اتیوپی|پروتستان]] به وسیله میسیونرهای مذهبی سوئدی به مردم اتیوپی معرفی شده و آغاز رواج آن نیز از استان تیگره بودهاست. پروتستانها در اتیوپی بیشتر با نام پنتای (Pentay) شناخته میشوند. این واژه خلاصه شده اصطلاح پنتاکوستال (Pentecostal) است. | ||
پیروان پنتای بخشی از مسیحیان کشور به شمار میروند که به سایر کلیساهای اتیوپی، از قبیل ارتدوکس و [[مسیحیت کاتولیک در اتیوپی|کاتولیک]] وابسته نیستند. درباره تعداد پروتستانهای اتیوپی آمارهای متفاوتی وجود دارد اما طبق آخرین آمارها و براساس مجله مسیحیت امروز حدود %20 از پیروان مسیحیت در اتیوپی را شامل می شوند<ref>Christianity Today (2011). 18</ref>. پیروان رسمی مذهب [[مسیحیت پروتستان در اتیوپی|پروتستان]] بیشتر در مناطق جنوبی اتیوپی سکونت دارند<ref>عرب احمدی، امیر بهرام، کریمی، مهرداد (1392). جامعه و فرهنگ [[اتیوپی]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی] (در دست انتشار)، ص 179-185.</ref>. | |||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == | ||
[[مسیحیت در | [[مسیحیت در کانادا]]؛ [[مسیحیت در روسیه]]؛ [[مسیحیت در ژاپن]]؛ [[مسیحیت در کوبا]]؛ [[طوائف مسيحی لبنان]]؛ [[مسیحیان مصر]]؛ [[مسیحیت در تونس]]؛ [[مسیحیت در چین]]'''؛''' [[مسیحیت در سنگال]]؛ [[مسیحیت در مالی]]؛ [[مسیحیت در ساحل عاج]]؛ [[مسيحيت در زیمبابوه]]؛ [[مسيحيت در اوکراین]]؛ [[مسیحیت در اسپانیا]]؛ [[مسیحیت در اردن]]؛ [[مسیحیت در سیرالئون]]؛ [[مسیحیت در تاجیکستان]]؛ [[مسیحیت در قزاقستان]]؛ [[مسيحيت در سریلانکا]]؛ [[مسيحيت در بنگلادش]]؛ [[مسيحيت در تایلند]] | ||
== پاورقی == | == پاورقی == | ||
[i] - این در حالی است که انتساب پادشاهان و امپراتوریهای حبشه و اتیوپی به سلیمان نبی و ملکه سبا آنها را با دین یهود نیز پیوند میدهد. | <small>[i] - این در حالی است که انتساب پادشاهان و امپراتوریهای حبشه و اتیوپی به سلیمان نبی و ملکه سبا آنها را با دین یهود نیز پیوند میدهد.</small> | ||
[ii] - عبدالعزیز سالع عقیده دارد که مسیحیت در حدود سال 320 میلادی از طریق برخی از مبشران مسیحی وارد حبشه گردید و فرومنتیوس، 10 سال پس از آشنایی حبشیان با این آیین، در اکسوم مستقر شد. | <small>[ii] - عبدالعزیز سالع عقیده دارد که مسیحیت در حدود سال 320 میلادی از طریق برخی از مبشران مسیحی وارد حبشه گردید و فرومنتیوس، 10 سال پس از آشنایی حبشیان با این آیین، در اکسوم مستقر شد.</small> | ||
[iii] - بعدها و در اواسط قرن بیستم، آثار این گودال ها و لایه ای از خاکستر در نزدیکی نجران کشف شد و کلیسایی در نزدیکی این گودال ها بنا گردید. | <small>[iii] - بعدها و در اواسط قرن بیستم، آثار این گودال ها و لایه ای از خاکستر در نزدیکی نجران کشف شد و کلیسایی در نزدیکی این گودال ها بنا گردید.</small> | ||
[iv] - «پس مردی از آن ترسا[یان]، انجیلی نیم سوخته برگرفت و سوی قیصر رفت، پس این مرد ترسا پیش قیصر فریاد کرد و بگفت که ذونواس چه کرد. قیصر اجابت نکرد و گفت از من تا یمن دور است، لیکن از یمن تا حبشه نزدیک است و او را نامه نبشت به ملک حبشه و این مرد آنجا رفت و ملک حبشه بگریست از آن کار و قریب هفتاد هزار مرد بساخت و سوی یمن فرستاد با مهتران نامدار و با مهتری نام او «ارباط [اریاط]. پس ذونواس از ایشان هزیمت شد و خود را سوار در دریا فکند و کس بازندیدش» <ref>مولف مجهول (1318). مجمل التواریخ و القصص. تحقیق ملک شعرا بهار. ص 169-170.</ref> | <small>[iv] - «پس مردی از آن ترسا[یان]، انجیلی نیم سوخته برگرفت و سوی قیصر رفت، پس این مرد ترسا پیش قیصر فریاد کرد و بگفت که ذونواس چه کرد. قیصر اجابت نکرد و گفت از من تا یمن دور است، لیکن از یمن تا حبشه نزدیک است و او را نامه نبشت به ملک حبشه و این مرد آنجا رفت و ملک حبشه بگریست از آن کار و قریب هفتاد هزار مرد بساخت و سوی یمن فرستاد با مهتران نامدار و با مهتری نام او «ارباط [اریاط]. پس ذونواس از ایشان هزیمت شد و خود را سوار در دریا فکند و کس بازندیدش» <ref>مولف مجهول (1318). مجمل التواریخ و القصص. تحقیق ملک شعرا بهار. ص 169-170.</ref></small> | ||
[v] - وقتی نجاشی از کشته شدن اریاط باخبر شد از کار ابرهه خشمگین گشت و قسم خورد که موی پیشانی او را بکند و خونش بریزد و خاکش یعنی یمن را پایمال کند و چون خبر به ابرهه رسید موی پیشانی خود بکند و در حقه تاج نهاد و کمی از خون خود در شیشه کرد و مقداری از خاک یمن را در کیسه ای ریخت و برای نجاشی فرستاد و هدیهها و تحفههای بسیار همراه آن کرد و نامه نوشت و به بندگی وی اعتراف کرد و به دین نصرانی قسم خورد که مطیع اوست و چون شنیدهاست که شاه قسم خورده موی پیشانی او را بکند و خونش بریزد و خاکش را پایمال کند اکنون موی پیشانی خود را به نزد شاه می فرستم که بریزد و کیسه ای از خاک دیارم میفرستم که پایمال کند. نجاشی ابرهه را بخشود و حکومت به او واگذاشت.»<ref>مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین (1374). مروج الذهب و معادن الجوهر ترجمه ابوالقاسم پاینده. تهران: [https://elmifarhangi.com/ انتشارات علمی و فرهنگی]، ص 440.</ref> | <small>[v] - وقتی نجاشی از کشته شدن اریاط باخبر شد از کار ابرهه خشمگین گشت و قسم خورد که موی پیشانی او را بکند و خونش بریزد و خاکش یعنی یمن را پایمال کند و چون خبر به ابرهه رسید موی پیشانی خود بکند و در حقه تاج نهاد و کمی از خون خود در شیشه کرد و مقداری از خاک یمن را در کیسه ای ریخت و برای نجاشی فرستاد و هدیهها و تحفههای بسیار همراه آن کرد و نامه نوشت و به بندگی وی اعتراف کرد و به دین نصرانی قسم خورد که مطیع اوست و چون شنیدهاست که شاه قسم خورده موی پیشانی او را بکند و خونش بریزد و خاکش را پایمال کند اکنون موی پیشانی خود را به نزد شاه می فرستم که بریزد و کیسه ای از خاک دیارم میفرستم که پایمال کند. نجاشی ابرهه را بخشود و حکومت به او واگذاشت.»<ref>مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین (1374). مروج الذهب و معادن الجوهر ترجمه ابوالقاسم پاینده. تهران: [https://elmifarhangi.com/ انتشارات علمی و فرهنگی]، ص 440.</ref></small> | ||
[vi] - در سال 1944، هایله سلاسی، طی حکمی، میسیونرهای مذهبی را از تلاش برای تغییر مذهب مسیحیان ارتدوکس حبشه منع کرد. | <small>[vi] - در سال 1944، هایله سلاسی، طی حکمی، میسیونرهای مذهبی را از تلاش برای تغییر مذهب مسیحیان ارتدوکس حبشه منع کرد.</small> | ||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == | ||
<references /> | |||
[[رده:مسیحیت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۵۵
مسیحیت در کشور اتیوپی از ریشه های عمیقی برخوردار است و منابع تاریخی این سرزمین را از قدیمی ترین کشورهایی که آیین مسیحیت در آن رسمیت و رواج یافت میدانند[i]. گفته میشود که مذهب مسیحی از سرزمین شام به حبشه راه یافتهاست.
پیشینه مسیحیت در اتیوپی به دوره پادشاهی ازانا (عزانا) (Ezana) که از 330 تا 360 میلادی به مدت سی سال بر آکسوم حکم راند و در اوایل قرن چهارم میلادی و به جانشینی پدرش- اعمیدا- بر تخت نشسته بود باز میگردد. در آن ایام فیلسوفی به نام مروپیوس از شهر صور (در لبنان کنونی) با دوتن از همراهان خود به نامهای آئده سیوس (Aedesius) و فرومنتیوس (Frumentius) از اهالی شام به حبشه سفر کردند. آئده سیوس و فرومنتیوس به خدمت ازانا رسیدند و وی تحت تاثیر این فلاسفه سرانجام در سال 331 میلادی آیین مسیح را پذیرفت و از طریق امپراتور، اطرافیان وی نیز به دین مسیحیت روی آوردند[ii]. راه یافتن مسیحیت به دربار حبشه این کشور را از نظر مذهبی به روم و مصر (اسکندریه) نزدیک کرد و پیوندی سیاسی- مذهبی میان آنها پدید آورد که این وضعیت تا مدتهای طولانی پابرجای ماند[۱].
رسوخ مسیحیت و تبدیل آن به دین رسمی در اتیوپی تاریخ این کشور را نیز تحت تاثیر خود قرار داد بطوری که در جنگهایی که چند دهه بعد میان حبشیان و پادشاهان یمن در گرفت نیز دین مسیحیت تاثیرگذار بود. نخستین جنگ میان این دو کشور درحدود سال 340 میلادی اتفاق افتاد. بهانه این جنگ، دست اندازی پادشاهان حمیری به سواحل شرقی حبشه بود. پادشاه حمیر و فرزندش درپی شکست از سپاهیان حبشه به یثرب گریختند. شهر یثرب بعد از سال 70 میلادی که بیت المقدس به دست رومیان افتادهبود و تعداد زیادی از یهودیان آن دیار به عربستان مهاجرت کردند، به عنوان مرکز اصلی استقرار یهودیان در شبه جزیره عربستان درنظر گرفته میشد. پادشاهان حمیری (کرب یهمن بن یریم یرحب حمیری و فرزندش ابوکرب اسعد) به این دین گرویدند و کرب یهمن در فاصله سالهای 370 تا 378 میلادی، یمن را از حبشیان بازپس گرفت و قوم خود را به دین یهود فراخواند و آن را در قلمرو حمیریان گسترش داد.
از سوی دیگر، حبشیان در جهت نشر مسیحیت در یمن کوشیدند. مبلغان مذهبی این کشور در منطقه جنوب عربستان (جنوب جزیره العرب) به دعوت مردم به آیین مسیح پرداختند و راهبی حبشی موفق شد عده زیادی از ساکنان آن سرزمین را به دین مسیح متمایل ساخته، کلیسایی را در نجران بنا نهد[۲]. به این ترتیب، شهر نجران تبدیل به یکی از مراکز مهم مسیحیت در یمن شد و اتفاقی که بعدها در آن شهر رخ داد زمینه را برای حمله دوم حبشیان به این کشور فراهم آورد. ذونواس آخرین پادشاه حمیری یمن که خود آیین یهود اختیار نموده بود نفوذ حبشه در یمن - از طریق اشاعه مسیحیت را -خطرناک می دانست و احساس میکرد که بین انتشار مسیحیت در یمن و افزایش نفوذ سیاسی حبشیان (به عنوان رقیب سیاسی و اقتصادی) در آن سرزمین ارتباط مستقیمی وجود دارد. از این روی در سال 523 میلادی به نجران هجوم برد و مردم را بین ترک آیین مسیح و کشته شدن مخیر گذاشت . در پی مقاومت مردم نجران بر دین خود و مخالفت با ذونواس، وی به سربازان خود دستور داد گودالهای عمیقی حفر کرده و پیروان مسیحیت را با انجیل هایشان در آن گودالها بسوزانند. این کشته شدگان همان افرادی هستند که در قرآن کریم از آنها به عنوان اصحاب اخدود یاد شدهاست[iii][۳]. در پی این اقدام جنایت کارانه ذونواس، پادشاه مسیحی روم، امپراطور حبشه را در حمله به یمن ترغیب نمود. در سال 525 میلادی، سپاه حبشه به فرماندهی اریاط به یمن حمله ور شد و این سرزمین را اشغال کرد. در این جنگ ذونواس شکست سنگینی را متحمل گشت و خود را در دریا غرق کرد و حکومت حمیریها در یمن به پایان رسید[iv].
ابرهه از فرماندهان همین سپاه حبشی بود که بعدها با کشتن اریاط، قدرت را در دست گرفت و خشم امپراطور حبشه را نیز از این اقدام برانگیخت[v]. ابرهه چندی بعد و پس از تحکیم قدرت خویش (احتمالا 547 یا 570 میلادی) به قصد ویران کردن کعبه، سپاه فیل سوار مشهور خود را راهی مکه کرد که ذکر آن در قرآن کریم نیز آمدهاست. بیرون راندن حبشیان از یمن، به کمک سپاهیان حکومت ساسانی و در زمان پادشاهی خسروانوشیروان (531-578م) که برای یاری «سیف بن ذی یزن» (از بازماندگان حمیری ها) به یمن لشکر کشید انجام گرفت. به هر صورت دین مسیحیت از قرن چهارم میلادی در حبشه ریشه دوانید و تاکنون نیز در این کشور به عنوان دین اول مردم این کشور درنظر گرفته میشود.
کلیسای ارتدوکس
مشهورترین کلیسای اتیوپی و قدیمی ترین شعبه دین مسیحیت در این کشور کلیسای ارتدوکس موسوم به کلیسای ارتدوکس توحیدی اتیوپی است که تا سال ۱۹۵۹ بخشی از کلیسای ارتودوکس قبطی بشمار میرفت. فرقه ارتدوکس اتیوپی یکی از معدود کلیساهای آفریقای سیاه پیش از ورود استعمارگران اروپایی به این قاره محسوب میشود و کلیسای ارتدوکس توحیدی اتیوپی یکی از معتبرترین کلیساهای قاره آفریقا از نظر قدمت محسوب میشود. درحال حاضر، آبونه پائولس، پاتریاک (بطریق) (Patriarch) کلیسای ارتدوکس اتیوپی است[۴].
مسیحیت کاتولیک
ریشه کلیسای کاتولیک در اتیوپی به قرن شانردهم و حضور پرتغالیان کاتولیک مذهب در بخشهایی از حبشه -با هدف جلوگیری از نفوذ سپاهیان عثمانی و سرکوب قیام مسلمانان به رهبری احمدبن ابراهیم القاضی- باز میگردد. درپی برقراری روابط نزدیک بین حبشه و جهان غرب و به ویژه پرتغال، در آن برهه از زمان کلیسای کاتولیک اتحاد کامل با مسیحیان اتیوپی را برای مقابله با نفوذ رو به افزایش مسلمانان و عثمانی ها ضروری میدانست. اعزام روحانی سرشناس پرتغالی به نام «ایگناتیوس دولویولا» در سال 1554 به حبشه نیز در همین راستا صورت گرفت. بعدها و علی رغم تصرف پرتغال به وسیله دولت اسپانیا (1580-1640م) سیاست نزدیکی با کلیسای حبشه همچنان ادامه یافت و هیأتهای مذهبی اعزامی از سوی پاپ ، تلاش کردند با تشکیل جلسات بحث و سخنرانی، اختلاف دو کلیسا را برطرف نموده و روحانیان ارتدوکس اتیوپی را متقاعد به پیروی از مشی و موازین کلیسای کاتولیک کنند. کاتولیک شدن رسمی فرمانروای حبشه که تحت تاثیر تبلیغات هیأتهای مذهبی اسپانیا تحقق یافت حاکی از موفقیت آنان بود و فعالیت های اسقفی به نام پدر وپائز، از اعضای فعال «انجمن لیوی» در سوق دادن امپراطور سوی نیوس به آیین کاتولیک (1622م) بسیار مؤثر بود. با این حال پس از مرگ امپراطور سوی نیوس در سال 1633 و اعلام مخالفت جانشین او با اصول آیین کاتولیک، پیروان کلیسای قبطی دست به شورش زدند. در پی این امر هیأتهای مذهبی پاپ خاک حبشه را ترک کردند و مذهب کاتولیک در این کشور دچار اضمحلال شد. فعالیت کلیسای کاتولیک در اتیوپی از آن سال به بعد رونق چندانی بدنبال نداشت و تلاش هیئتهای میسیونری اروپائی در قرون نوزدهم و بیستم در کاتولیک ساختن مسیحیان این کشور نیز موفقیت چندانی ببار نیاورد بگونه ای که در حال حاضر تنها پنج درصد از مسیحیان اتیوپی از کلیسای کاتولیک پیروی مینمایند[vi][۵].
مسیحیت پروتستان
تاریخ دقیقی برای ورود مذهب پروتستان به اتیوپی ذکر نشدهاست اما حدس زده میشود پس از رواج آیین کاتولیک و در نیمه دوم قرن هفدهم میلادی؛ مذهب پروتستان به وسیله میسیونرهای مذهبی سوئدی به مردم اتیوپی معرفی شده و آغاز رواج آن نیز از استان تیگره بودهاست. پروتستانها در اتیوپی بیشتر با نام پنتای (Pentay) شناخته میشوند. این واژه خلاصه شده اصطلاح پنتاکوستال (Pentecostal) است.
پیروان پنتای بخشی از مسیحیان کشور به شمار میروند که به سایر کلیساهای اتیوپی، از قبیل ارتدوکس و کاتولیک وابسته نیستند. درباره تعداد پروتستانهای اتیوپی آمارهای متفاوتی وجود دارد اما طبق آخرین آمارها و براساس مجله مسیحیت امروز حدود %20 از پیروان مسیحیت در اتیوپی را شامل می شوند[۶]. پیروان رسمی مذهب پروتستان بیشتر در مناطق جنوبی اتیوپی سکونت دارند[۷].
نیز نگاه کنید به
مسیحیت در کانادا؛ مسیحیت در روسیه؛ مسیحیت در ژاپن؛ مسیحیت در کوبا؛ طوائف مسيحی لبنان؛ مسیحیان مصر؛ مسیحیت در تونس؛ مسیحیت در چین؛ مسیحیت در سنگال؛ مسیحیت در مالی؛ مسیحیت در ساحل عاج؛ مسيحيت در زیمبابوه؛ مسيحيت در اوکراین؛ مسیحیت در اسپانیا؛ مسیحیت در اردن؛ مسیحیت در سیرالئون؛ مسیحیت در تاجیکستان؛ مسیحیت در قزاقستان؛ مسيحيت در سریلانکا؛ مسيحيت در بنگلادش؛ مسيحيت در تایلند
پاورقی
[i] - این در حالی است که انتساب پادشاهان و امپراتوریهای حبشه و اتیوپی به سلیمان نبی و ملکه سبا آنها را با دین یهود نیز پیوند میدهد.
[ii] - عبدالعزیز سالع عقیده دارد که مسیحیت در حدود سال 320 میلادی از طریق برخی از مبشران مسیحی وارد حبشه گردید و فرومنتیوس، 10 سال پس از آشنایی حبشیان با این آیین، در اکسوم مستقر شد.
[iii] - بعدها و در اواسط قرن بیستم، آثار این گودال ها و لایه ای از خاکستر در نزدیکی نجران کشف شد و کلیسایی در نزدیکی این گودال ها بنا گردید.
[iv] - «پس مردی از آن ترسا[یان]، انجیلی نیم سوخته برگرفت و سوی قیصر رفت، پس این مرد ترسا پیش قیصر فریاد کرد و بگفت که ذونواس چه کرد. قیصر اجابت نکرد و گفت از من تا یمن دور است، لیکن از یمن تا حبشه نزدیک است و او را نامه نبشت به ملک حبشه و این مرد آنجا رفت و ملک حبشه بگریست از آن کار و قریب هفتاد هزار مرد بساخت و سوی یمن فرستاد با مهتران نامدار و با مهتری نام او «ارباط [اریاط]. پس ذونواس از ایشان هزیمت شد و خود را سوار در دریا فکند و کس بازندیدش» [۸]
[v] - وقتی نجاشی از کشته شدن اریاط باخبر شد از کار ابرهه خشمگین گشت و قسم خورد که موی پیشانی او را بکند و خونش بریزد و خاکش یعنی یمن را پایمال کند و چون خبر به ابرهه رسید موی پیشانی خود بکند و در حقه تاج نهاد و کمی از خون خود در شیشه کرد و مقداری از خاک یمن را در کیسه ای ریخت و برای نجاشی فرستاد و هدیهها و تحفههای بسیار همراه آن کرد و نامه نوشت و به بندگی وی اعتراف کرد و به دین نصرانی قسم خورد که مطیع اوست و چون شنیدهاست که شاه قسم خورده موی پیشانی او را بکند و خونش بریزد و خاکش را پایمال کند اکنون موی پیشانی خود را به نزد شاه می فرستم که بریزد و کیسه ای از خاک دیارم میفرستم که پایمال کند. نجاشی ابرهه را بخشود و حکومت به او واگذاشت.»[۹]
[vi] - در سال 1944، هایله سلاسی، طی حکمی، میسیونرهای مذهبی را از تلاش برای تغییر مذهب مسیحیان ارتدوکس حبشه منع کرد.
کتابشناسی
- ↑ برگرفته از http://www.hyperhistory.net/+The+History+of+Christianity+in+Ethiopia.htm
- ↑ سالم (1392). ص 13.
- ↑ سوره بروج، آیات 4 تا 7.
- ↑ برگرفته از http:///tewahdo.org/Christianity+in+Ethiopia/History/2012
- ↑ برگرفته از http://www.ecs.org.et/2012
- ↑ Christianity Today (2011). 18
- ↑ عرب احمدی، امیر بهرام، کریمی، مهرداد (1392). جامعه و فرهنگ اتیوپی. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص 179-185.
- ↑ مولف مجهول (1318). مجمل التواریخ و القصص. تحقیق ملک شعرا بهار. ص 169-170.
- ↑ مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین (1374). مروج الذهب و معادن الجوهر ترجمه ابوالقاسم پاینده. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ص 440.