جغرافیای سیاسی روسیه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:جغرافیای سیاسی روسیه.jpg|بندانگشتی|نقشه موقعیت [[روسیه]] و همسایگان]] | [[پرونده:جغرافیای سیاسی روسیه.jpg|بندانگشتی|نقشه موقعیت [[روسیه]] و همسایگان(1403). برگرفته از سایت خبرگزاری رویدادها، قابل بازیابی از https://roidadhanews.com/the-united-states-called-on-russia-to-support-afghanistans-peace-deal/]] | ||
جغرافیای کشورها تاثیرات مهمی بر سیاست آنها دارد و [[روسیه]] از کشورهایی است که عوامل جغرافیایی آثار مهمی بر گونه نظام سیاسی و رفتارهای خارجی آن داشته است. کرملین در پی از دست دادن بخشهای مهمی چون آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی، سرزمینهای پیرامون دریای سیاه و منطقه بالتیک، اما هنوز با وسعت 17/075/400 کیلومتر مربع پهناورترین کشور دنیا است. با توجه به این وسعت این کشور دارای 58/562 کیلومتر مرز میباشد که 14/253 کیلومتر آن مرز خشکی و 44/309 کیلومتر آن مرز آبی میباشد<ref>بوالوردی، م، مرادی، م (۱۳۸۷). قومیت و اقوام در [[روسیه|فدراسیون روسیه]]. دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت | جغرافیای کشورها تاثیرات مهمی بر سیاست آنها دارد و [[روسیه]] از کشورهایی است که عوامل جغرافیایی آثار مهمی بر گونه نظام سیاسی و رفتارهای خارجی آن داشته است. کرملین در پی از دست دادن بخشهای مهمی چون آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی، سرزمینهای پیرامون دریای سیاه و منطقه بالتیک، اما هنوز با وسعت 17/075/400 کیلومتر مربع پهناورترین کشور دنیا است. با توجه به این وسعت این کشور دارای 58/562 کیلومتر مرز میباشد که 14/253 کیلومتر آن مرز خشکی و 44/309 کیلومتر آن مرز آبی میباشد<ref>بوالوردی، م، مرادی، م (۱۳۸۷). قومیت و اقوام در [[روسیه|فدراسیون روسیه]]. [https://www.ipis.ir/ دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امورخارجه]، 6-54.</ref>. یک نکته جالب در مورد جغرافیای سیاسی [[روسیه]] آن است که از سده 16 میلادی به طور مرتب در حال گسترش بوده و در جریان تحولات مهم جهانی مانند جنگهای ناپلئونی، جنگ جهانی نخست و دوم و از همه مهمتر، فروپاشی شوروی دستخوش دگرگونی جغرافیایی شده است. فدراسیون [[روسیه]] 76 درصد از سرزمین شوروی را در بردارد و چهارده جمهوری جدا شده از آن، عمدتاً متصرفات [[دوره تزاری روسیه|امپراتوری تزار]] از قرن هفدهم به بعد هستند. مرزهای جدید [[روسیه]]، آن را از اروپا، ترکیه، ایران و [[افغانستان]] دور ساخت و کشورهای منطقه بالتیک، دریای سیاه، قفقاز و آسیای مرکزی به عنوان مناطق حائل میان [[روسیه]] و آنها قرار گرفتند. در واقع، [[روسیه]] همسایگان جدیدی به نام کشورهای مستقل هم سود (مشترکالمنافع ) پیدا کرد و کشورهای دیگر اعم از قدرتهای بزرگ و همسایگان در این مناطق به ایفای نقش پرداختند. امریکا، [https://european-union.europa.eu/index_en اتحادیه اروپا] و [https://www.nato.int/ ناتو] به اشکال مختلف وارد مناطق ژئوپلیتیک جدید شدند. ترکیه، ایران، پاکستان، کشورهای عرب، [[چین]] و دیگران نیز هر یک در مناطق نزدیک به خود درگیر شدند و فضای جدید، محل تعامل نهادهای بینالمللی نظیر [https://www.nato.int/ ناتو] و یا سازمانهای غیر دولتی و حرکتهای مذهبی و قومی نظیر اسلامگرایان و پانترکیستها گشت. اگرچه [[مسکو]] از زیر بار هزینهها و تعهدات حفظ و اداره جمهوریهای 14 گانه رهایی یافت، اما وقایعی که در سالهای پس از فروپاشی رخ داد، هزینههای جدیدی را بر آن متحمل ساخت. آنچه که در محیط مجاور در حال وقوع بود، بخاطر تداوم جمعیتی، مذهبی و قومی تا درون مرزهای فدراسیون، بر مردمان آن اثر داشت و [[مسکو]] به این نتیجه رسید که برای حفظ چچن، داغستان و... باید در بالکان، قفقار جنوبی، آسیای مرکزی و حتی دورتر از آن، در [[افغانستان]]، پاکستان و جهان اسلام به فکر چاره باشد. از این رو، از سالهای 1993 به بعد، مفاهیمی چون «خارج نزدیک» و «دکترین مونروئه روسی» در ادبیات استراتژیک [[روسیه]] و جهان متداول شد و [[مسکو]] در مجموعهای از بحرانها در مولداوی، گرجستان، قرهباغ، و [[تاجیکستان]] درگیر شد که یگانهایی از ارتش [[روسیه]] را مشغول میساخت. حتی در اسناد سیاسی و نظامی [[روسیه]]، بر حق دخالت نظامی به نفع مردم روستبار خارج نزدیک و حکومتهای دوست تأکید شد. فروپاشی شوروی زیانهای ژئوپلیتیک گوناگونی برای [[روسیه]] به دنبال داشت که مهمترین آنها را میتوان در موارد زیر دید: | ||
1) از دست دادن بیش از 5 میلیون کیلومتر مربع از قلمرو؛ | * 1) از دست دادن بیش از 5 میلیون کیلومتر مربع از قلمرو؛ | ||
* 2) از دست دادن راههای خروجی خود به حوزه بالتیک(به جز [[سنت پترزبورگ|سنت پطرزبورگ]] و کالینین گراد)، و دریای سیاه؛ | |||
2) از دست دادن راههای خروجی خود به حوزه بالتیک(به جز [[سنت پترزبورگ|سنت پطرزبورگ]] و کالینین گراد)، و دریای سیاه؛ | * 3) در زمینه منابع فلات قارهای: از دست دادن منابع فلات قارهی دریای سیاه، خزر، بالتیک؛ | ||
* 4) جابجایی کل قلمرو به سمت شمال و شرق؛ | |||
3) در زمینه منابع فلات قارهای: از دست دادن منابع فلات قارهی دریای سیاه، خزر، بالتیک؛ | * 5) از دست دادن مسیرهای مستقیم خشکی به اروپای مرکزی و غربی؛ | ||
* 6) ظهور چند کشور در مرزهای جدید [[روسیه]] که از قابلیت زیستی پایینی برخوردار بوده و به لحاظ اقتصادی ضعیفند؛ و | |||
4) جابجایی کل قلمرو به سمت شمال و شرق؛ | * 7) ایفای نقش محافظتی برای اروپا در جنوب در برابر دنیای اسلام<ref>Нартов (1999). 359.</ref>. | ||
5) از دست دادن مسیرهای مستقیم خشکی به اروپای مرکزی و غربی؛ | |||
6) ظهور چند کشور در مرزهای جدید [[روسیه]] که از قابلیت زیستی پایینی برخوردار بوده و به لحاظ اقتصادی ضعیفند؛ و | |||
7) ایفای نقش محافظتی برای اروپا در جنوب در برابر دنیای اسلام<ref>Нартов (1999). 359.</ref>. | |||
از مسائل مرزی [[روسیه]] کنونی، میتوان به جنبههای ژئوپلیتیکی چون: راهیابی به دریاها، ورود به روابط و بازار جهانی و موقعیت قلمروی در رابطه با مراکز فعالیتی جهان امروز و آینده اشاره کرد. مساله دسترسی به دریاها در رابطه با طرحهای نظامی، اقتصاد خارجی و منابع معدنی مطرح میشود. دریاهای سیاه و بالتیک به لحاظ نظامی برای [[روسیه]] از اهمیت منطقهای برخوردار می باشند. تغییراتی که در دهه 90 در اوراسیا رخ داد، و منجر به تخریب موازنه قوای گذشته شد، که تقریبا 50 سال (1992-1945) از وجود آن میگذشت، به دنبال خود بحران هویتی سیاسی به [[روسیه]] و اروپا آورد. اما در [[روسیه]] این بحران به گونهای متفاوت از اروپا و مرتبط با فروپاشی شوروی- بحران ژئوپلیتیکی- به وجود آمد. عملا [[روسیه]] تبدیل به یک قدرت قارهای شد که برای ارتباط با دنیای خارج باریکهای محدود در دریای سیاه و بالتیک در اختیار دارد و توسط کمربندی از کشورهای خارج نزدیک و میانی از اروپای مرکزی جدا شد. موقعیت ژئوپلیتیک به وجود آمده [[روسیه]] را تبدیل به قدرت منطقهای با امکانات محدود بین المللی کرد. | از مسائل مرزی [[روسیه]] کنونی، میتوان به جنبههای ژئوپلیتیکی چون: راهیابی به دریاها، ورود به روابط و بازار جهانی و موقعیت قلمروی در رابطه با مراکز فعالیتی جهان امروز و آینده اشاره کرد. مساله دسترسی به دریاها در رابطه با طرحهای نظامی، اقتصاد خارجی و منابع معدنی مطرح میشود. دریاهای سیاه و بالتیک به لحاظ نظامی برای [[روسیه]] از اهمیت منطقهای برخوردار می باشند. تغییراتی که در دهه 90 در اوراسیا رخ داد، و منجر به تخریب موازنه قوای گذشته شد، که تقریبا 50 سال (1992-1945) از وجود آن میگذشت، به دنبال خود بحران هویتی سیاسی به [[روسیه]] و اروپا آورد. اما در [[روسیه]] این بحران به گونهای متفاوت از اروپا و مرتبط با فروپاشی شوروی- بحران ژئوپلیتیکی- به وجود آمد. عملا [[روسیه]] تبدیل به یک قدرت قارهای شد که برای ارتباط با دنیای خارج باریکهای محدود در دریای سیاه و بالتیک در اختیار دارد و توسط کمربندی از کشورهای خارج نزدیک و میانی از اروپای مرکزی جدا شد. موقعیت ژئوپلیتیک به وجود آمده [[روسیه]] را تبدیل به قدرت منطقهای با امکانات محدود بین المللی کرد. | ||
خط ۲۰: | خط ۱۴: | ||
در سال 1991 برخی جغرافی دانان سیاسی، سه گزینه احتمالی را در مورد آینده [[روسیه]] مطرح کردهاند: اول اینکه [[روسیه]] میتواند به دستهای از دولتهای مستقل یا شبه وابسته تقسیم شود. اندازه آنها به آنها اجازه نخواهد داد که نقش برجستهای در اوراسیا بازی کنند، و آنها به زودی تحت نفوذ دولتهای بزرگتر و اتحادهای سیاسی چون: [[چین]]، [[ژاپن]]، ایالات متحده، اروپای غربی در خواهند آمد. گزینه دیگر این است که حفظ کشورها در ساختار کنفدراسیونی (اتحاد سیاسی مستقل مناطق) میباشد. که این امر در نتیجه میتواند دولت را به عنوان یک قدرت ژئوپلیتیکی تضعیف کند. اما گزینه دیگری محتملتر است. مناطق روسی که با منافع مشترک متحد شدهاند، در تلاش برای حفظ رتبه ژئوپلیتیکی عالی [[روسیه]] (یعنی جایگاه آن در میان دیگر دولتها) خواهند بود.در پایان، [[روسیه]] میتواند سعی در به حداکثر رساندن استفاده از سود موقعیت حمل و نقلی قارهای خود در سراسر اوراسیا کند. اگر که از غرب به شرق راههای آهن و شوسه، که اروپا و شرق دور را به هم پیوند میدهد، کشیده شود، آنگاه [[روسیه]] تنها «پل ارتباطی اوراسیا» خواهد بود. بر این اساس نقش [[روسیه]] میتواند نه فقط در اوراسیا، بلکه در تمام دنیا افزایش یابد<ref>Нартов (1999). 359.</ref>. به هر حال، [[روسیه]] هنوز هم گستردهترین سرزمین دنیاست و وسعت ناحیه جغرافیایی سیبری آن از وسعت سطح روشن ماه بیشتر است. دولت [[روسیه]] هنوز هم با مشکلات ژئوپلیتیکی زیادی از [[جزایر و مجمع الجزایر روسیه|جزایر]] کوریل و ساخالین در [[ژاپن]] تا نقل و انتقالات جمعیتی در مرزهای منچوری، اختلافات بر سر استیا و شبه جزیره کریمه، و مسائل مربوط به لهستان و بالتیک روبروست. این دولت با 14 کشور مرز مشترک زمینی دارد که عبارتند از: | در سال 1991 برخی جغرافی دانان سیاسی، سه گزینه احتمالی را در مورد آینده [[روسیه]] مطرح کردهاند: اول اینکه [[روسیه]] میتواند به دستهای از دولتهای مستقل یا شبه وابسته تقسیم شود. اندازه آنها به آنها اجازه نخواهد داد که نقش برجستهای در اوراسیا بازی کنند، و آنها به زودی تحت نفوذ دولتهای بزرگتر و اتحادهای سیاسی چون: [[چین]]، [[ژاپن]]، ایالات متحده، اروپای غربی در خواهند آمد. گزینه دیگر این است که حفظ کشورها در ساختار کنفدراسیونی (اتحاد سیاسی مستقل مناطق) میباشد. که این امر در نتیجه میتواند دولت را به عنوان یک قدرت ژئوپلیتیکی تضعیف کند. اما گزینه دیگری محتملتر است. مناطق روسی که با منافع مشترک متحد شدهاند، در تلاش برای حفظ رتبه ژئوپلیتیکی عالی [[روسیه]] (یعنی جایگاه آن در میان دیگر دولتها) خواهند بود.در پایان، [[روسیه]] میتواند سعی در به حداکثر رساندن استفاده از سود موقعیت حمل و نقلی قارهای خود در سراسر اوراسیا کند. اگر که از غرب به شرق راههای آهن و شوسه، که اروپا و شرق دور را به هم پیوند میدهد، کشیده شود، آنگاه [[روسیه]] تنها «پل ارتباطی اوراسیا» خواهد بود. بر این اساس نقش [[روسیه]] میتواند نه فقط در اوراسیا، بلکه در تمام دنیا افزایش یابد<ref>Нартов (1999). 359.</ref>. به هر حال، [[روسیه]] هنوز هم گستردهترین سرزمین دنیاست و وسعت ناحیه جغرافیایی سیبری آن از وسعت سطح روشن ماه بیشتر است. دولت [[روسیه]] هنوز هم با مشکلات ژئوپلیتیکی زیادی از [[جزایر و مجمع الجزایر روسیه|جزایر]] کوریل و ساخالین در [[ژاپن]] تا نقل و انتقالات جمعیتی در مرزهای منچوری، اختلافات بر سر استیا و شبه جزیره کریمه، و مسائل مربوط به لهستان و بالتیک روبروست. این دولت با 14 کشور مرز مشترک زمینی دارد که عبارتند از: | ||
* [[قزاقستان]] 6848 کیلومتر | |||
* [[چین]] 3605 کیلومتر | |||
* مغولستان 3485 کیلومتر | |||
* [[اوکراین]] 1576 کیلومتر | |||
* فنلاند 1304 کیلومتر | |||
* [[روسیه]] سفید 959 | |||
* [[گرجستان]] 723 کیلومتر | |||
* استونی 294 کیلومتر | |||
* آذربایجان 284 کیلومتر | |||
* لیتوانی 227 کیلومتر | |||
* لتونی 217 کیلومتر | |||
* لهستان 206 کیلومتر | |||
* نروژ 196 کیلومتر | |||
* کره ش[[مالی]] 19 کیلومتر | |||
بر این اساس مشاهده میکنیم که بیشترین مرز با قزاقستان و کمترین با کره شمالی میباشد<ref>http://www.russianembassy.org/russia/geogra.htm<nowiki/>l</ref>. اگر مرزهای آبی را نیز محاسبه نماییم عدد همسایگان [[روسیه]] به 18 میرسد. [[روسیه]] از سال 1991 مرز زمینی خود را با ایران از دست داده و در حال حاضر صرفا مرز مشترک دریایی خزر را دارد<ref>کرمی، ج (1392). جامعه و فرهنگ [[روسیه]]. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی | بر این اساس مشاهده میکنیم که بیشترین مرز با قزاقستان و کمترین با کره شمالی میباشد<ref>http://www.russianembassy.org/russia/geogra.htm<nowiki/>l</ref>. اگر مرزهای آبی را نیز محاسبه نماییم عدد همسایگان [[روسیه]] به 18 میرسد. [[روسیه]] از سال 1991 مرز زمینی خود را با ایران از دست داده و در حال حاضر صرفا مرز مشترک دریایی خزر را دارد<ref>کرمی، ج (1392). جامعه و فرهنگ [[روسیه]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، جلد اول، 34-39 .</ref>. | ||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == | ||
[[جغرافیای سیاسی افغانستان]]؛ [[جغرافیای سیاسی ژاپن]]؛ [[جغرافیای سیاسی کوبا]]؛ [[جغرافیای سیاسی آرژانتین]]؛ [[اهمیت ژئوپولوتیک سودان]]؛ [[اهمیت ژئوپلیتیک روسیه در منطقه]]؛ [[اهمیت ژئوپلیتیک روسیه در جهان]] | |||
== کتابشناسی == | == کتابشناسی == | ||
<references /> | |||
[[رده:اهمیت جغرافیایی در حوزه های ژئو پلتیک]] |
نسخهٔ ۵ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۲
جغرافیای کشورها تاثیرات مهمی بر سیاست آنها دارد و روسیه از کشورهایی است که عوامل جغرافیایی آثار مهمی بر گونه نظام سیاسی و رفتارهای خارجی آن داشته است. کرملین در پی از دست دادن بخشهای مهمی چون آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی، سرزمینهای پیرامون دریای سیاه و منطقه بالتیک، اما هنوز با وسعت 17/075/400 کیلومتر مربع پهناورترین کشور دنیا است. با توجه به این وسعت این کشور دارای 58/562 کیلومتر مرز میباشد که 14/253 کیلومتر آن مرز خشکی و 44/309 کیلومتر آن مرز آبی میباشد[۱]. یک نکته جالب در مورد جغرافیای سیاسی روسیه آن است که از سده 16 میلادی به طور مرتب در حال گسترش بوده و در جریان تحولات مهم جهانی مانند جنگهای ناپلئونی، جنگ جهانی نخست و دوم و از همه مهمتر، فروپاشی شوروی دستخوش دگرگونی جغرافیایی شده است. فدراسیون روسیه 76 درصد از سرزمین شوروی را در بردارد و چهارده جمهوری جدا شده از آن، عمدتاً متصرفات امپراتوری تزار از قرن هفدهم به بعد هستند. مرزهای جدید روسیه، آن را از اروپا، ترکیه، ایران و افغانستان دور ساخت و کشورهای منطقه بالتیک، دریای سیاه، قفقاز و آسیای مرکزی به عنوان مناطق حائل میان روسیه و آنها قرار گرفتند. در واقع، روسیه همسایگان جدیدی به نام کشورهای مستقل هم سود (مشترکالمنافع ) پیدا کرد و کشورهای دیگر اعم از قدرتهای بزرگ و همسایگان در این مناطق به ایفای نقش پرداختند. امریکا، اتحادیه اروپا و ناتو به اشکال مختلف وارد مناطق ژئوپلیتیک جدید شدند. ترکیه، ایران، پاکستان، کشورهای عرب، چین و دیگران نیز هر یک در مناطق نزدیک به خود درگیر شدند و فضای جدید، محل تعامل نهادهای بینالمللی نظیر ناتو و یا سازمانهای غیر دولتی و حرکتهای مذهبی و قومی نظیر اسلامگرایان و پانترکیستها گشت. اگرچه مسکو از زیر بار هزینهها و تعهدات حفظ و اداره جمهوریهای 14 گانه رهایی یافت، اما وقایعی که در سالهای پس از فروپاشی رخ داد، هزینههای جدیدی را بر آن متحمل ساخت. آنچه که در محیط مجاور در حال وقوع بود، بخاطر تداوم جمعیتی، مذهبی و قومی تا درون مرزهای فدراسیون، بر مردمان آن اثر داشت و مسکو به این نتیجه رسید که برای حفظ چچن، داغستان و... باید در بالکان، قفقار جنوبی، آسیای مرکزی و حتی دورتر از آن، در افغانستان، پاکستان و جهان اسلام به فکر چاره باشد. از این رو، از سالهای 1993 به بعد، مفاهیمی چون «خارج نزدیک» و «دکترین مونروئه روسی» در ادبیات استراتژیک روسیه و جهان متداول شد و مسکو در مجموعهای از بحرانها در مولداوی، گرجستان، قرهباغ، و تاجیکستان درگیر شد که یگانهایی از ارتش روسیه را مشغول میساخت. حتی در اسناد سیاسی و نظامی روسیه، بر حق دخالت نظامی به نفع مردم روستبار خارج نزدیک و حکومتهای دوست تأکید شد. فروپاشی شوروی زیانهای ژئوپلیتیک گوناگونی برای روسیه به دنبال داشت که مهمترین آنها را میتوان در موارد زیر دید:
- 1) از دست دادن بیش از 5 میلیون کیلومتر مربع از قلمرو؛
- 2) از دست دادن راههای خروجی خود به حوزه بالتیک(به جز سنت پطرزبورگ و کالینین گراد)، و دریای سیاه؛
- 3) در زمینه منابع فلات قارهای: از دست دادن منابع فلات قارهی دریای سیاه، خزر، بالتیک؛
- 4) جابجایی کل قلمرو به سمت شمال و شرق؛
- 5) از دست دادن مسیرهای مستقیم خشکی به اروپای مرکزی و غربی؛
- 6) ظهور چند کشور در مرزهای جدید روسیه که از قابلیت زیستی پایینی برخوردار بوده و به لحاظ اقتصادی ضعیفند؛ و
- 7) ایفای نقش محافظتی برای اروپا در جنوب در برابر دنیای اسلام[۲].
از مسائل مرزی روسیه کنونی، میتوان به جنبههای ژئوپلیتیکی چون: راهیابی به دریاها، ورود به روابط و بازار جهانی و موقعیت قلمروی در رابطه با مراکز فعالیتی جهان امروز و آینده اشاره کرد. مساله دسترسی به دریاها در رابطه با طرحهای نظامی، اقتصاد خارجی و منابع معدنی مطرح میشود. دریاهای سیاه و بالتیک به لحاظ نظامی برای روسیه از اهمیت منطقهای برخوردار می باشند. تغییراتی که در دهه 90 در اوراسیا رخ داد، و منجر به تخریب موازنه قوای گذشته شد، که تقریبا 50 سال (1992-1945) از وجود آن میگذشت، به دنبال خود بحران هویتی سیاسی به روسیه و اروپا آورد. اما در روسیه این بحران به گونهای متفاوت از اروپا و مرتبط با فروپاشی شوروی- بحران ژئوپلیتیکی- به وجود آمد. عملا روسیه تبدیل به یک قدرت قارهای شد که برای ارتباط با دنیای خارج باریکهای محدود در دریای سیاه و بالتیک در اختیار دارد و توسط کمربندی از کشورهای خارج نزدیک و میانی از اروپای مرکزی جدا شد. موقعیت ژئوپلیتیک به وجود آمده روسیه را تبدیل به قدرت منطقهای با امکانات محدود بین المللی کرد.
در سال 1991 برخی جغرافی دانان سیاسی، سه گزینه احتمالی را در مورد آینده روسیه مطرح کردهاند: اول اینکه روسیه میتواند به دستهای از دولتهای مستقل یا شبه وابسته تقسیم شود. اندازه آنها به آنها اجازه نخواهد داد که نقش برجستهای در اوراسیا بازی کنند، و آنها به زودی تحت نفوذ دولتهای بزرگتر و اتحادهای سیاسی چون: چین، ژاپن، ایالات متحده، اروپای غربی در خواهند آمد. گزینه دیگر این است که حفظ کشورها در ساختار کنفدراسیونی (اتحاد سیاسی مستقل مناطق) میباشد. که این امر در نتیجه میتواند دولت را به عنوان یک قدرت ژئوپلیتیکی تضعیف کند. اما گزینه دیگری محتملتر است. مناطق روسی که با منافع مشترک متحد شدهاند، در تلاش برای حفظ رتبه ژئوپلیتیکی عالی روسیه (یعنی جایگاه آن در میان دیگر دولتها) خواهند بود.در پایان، روسیه میتواند سعی در به حداکثر رساندن استفاده از سود موقعیت حمل و نقلی قارهای خود در سراسر اوراسیا کند. اگر که از غرب به شرق راههای آهن و شوسه، که اروپا و شرق دور را به هم پیوند میدهد، کشیده شود، آنگاه روسیه تنها «پل ارتباطی اوراسیا» خواهد بود. بر این اساس نقش روسیه میتواند نه فقط در اوراسیا، بلکه در تمام دنیا افزایش یابد[۳]. به هر حال، روسیه هنوز هم گستردهترین سرزمین دنیاست و وسعت ناحیه جغرافیایی سیبری آن از وسعت سطح روشن ماه بیشتر است. دولت روسیه هنوز هم با مشکلات ژئوپلیتیکی زیادی از جزایر کوریل و ساخالین در ژاپن تا نقل و انتقالات جمعیتی در مرزهای منچوری، اختلافات بر سر استیا و شبه جزیره کریمه، و مسائل مربوط به لهستان و بالتیک روبروست. این دولت با 14 کشور مرز مشترک زمینی دارد که عبارتند از:
- قزاقستان 6848 کیلومتر
- چین 3605 کیلومتر
- مغولستان 3485 کیلومتر
- اوکراین 1576 کیلومتر
- فنلاند 1304 کیلومتر
- روسیه سفید 959
- گرجستان 723 کیلومتر
- استونی 294 کیلومتر
- آذربایجان 284 کیلومتر
- لیتوانی 227 کیلومتر
- لتونی 217 کیلومتر
- لهستان 206 کیلومتر
- نروژ 196 کیلومتر
- کره شمالی 19 کیلومتر
بر این اساس مشاهده میکنیم که بیشترین مرز با قزاقستان و کمترین با کره شمالی میباشد[۴]. اگر مرزهای آبی را نیز محاسبه نماییم عدد همسایگان روسیه به 18 میرسد. روسیه از سال 1991 مرز زمینی خود را با ایران از دست داده و در حال حاضر صرفا مرز مشترک دریایی خزر را دارد[۵].
نیز نگاه کنید به
جغرافیای سیاسی افغانستان؛ جغرافیای سیاسی ژاپن؛ جغرافیای سیاسی کوبا؛ جغرافیای سیاسی آرژانتین؛ اهمیت ژئوپولوتیک سودان؛ اهمیت ژئوپلیتیک روسیه در منطقه؛ اهمیت ژئوپلیتیک روسیه در جهان
کتابشناسی
- ↑ بوالوردی، م، مرادی، م (۱۳۸۷). قومیت و اقوام در فدراسیون روسیه. دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امورخارجه، 6-54.
- ↑ Нартов (1999). 359.
- ↑ Нартов (1999). 359.
- ↑ http://www.russianembassy.org/russia/geogra.html
- ↑ کرمی، ج (1392). جامعه و فرهنگ روسیه. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد اول، 34-39 .