پرش به محتوا

موسیقی در سودان: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
جز The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).
Samiei (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
  موسيقي
در [[سودان]] نیز، همانند بیشتر کشورهای آفریقایی موسیقی از نقش و جایگاهی ویژه برخوردار است. در بیشتر برنامه‌های سنّتی، ملّی و مذهبی آفریقا از ‌ این هنر، بهره‌برداری می‌شود. از ‌ این‌رو، ابراز علاقه شدید آفریقائیان به موسیقی، در اکثر جوامع‌ این قارّه، کاملاً آشکار است. به‌عنوان مثال یکی از رفتارهای ساکنان آفریقا که توجّه هر گردشگری را، جلب می‌کند آن است که فروشنده‌ای دوره‌گرد را می‌بیند که کالای خود را داخل یک سینی بزرگ چیده و بر سر نهاده است و در رهگذر خویش، وقتی صدای موسیقی را می‌شنود، بی‌اختیار مدّتی نسبتاً طولانی می‌ایستد و به موسیقی گوش فرا می‌دهد؛ بی‌آنکه بار سنگینی را که بر سر دارد، زمین نهد.


در [[سودان]] نیز، همانند بیشتر کشورهای آفریقایی موسیقی از نقش و جایگاهی ویژه برخوردار است. در بیشتر برنامه‌های سنّتی، ملّی و مذهبی آفریقا از ‌ این هنر، بهره‌برداری می‌شود. از ‌ این‌رو، ابراز علاقه شدید آفریقائیان به موسیقی، در اکثر جوامع‌ این قارّه، کاملاً آشکار است. به‌عنوان مثال یکی از رفتارهای ساکنان آفریقا که توجّه هر گردشگری را، جلب می‌کند آن است که ،ریقا که تآفریقا فروشنده‌ای دوره‌گرد را می‌بیند که کالای خود را داخل یک سینی بزرگ چیده و بر سر نهاده است و در رهگذر خویش، وقتی صدای موسیقی را می‌شنود، بی‌اختیار مدّتی نسبتاً طولانی می‌ایستد و به موسیقی گوش فرا می‌دهد؛ بی‌آنکه بار سنگینی را که بر سر دارد، زمین نهد.
با عنایت به علاقه‌مندی آفریقائیان به موسیقی، صوفیانِ سودان هم، در اغلبِ برنامه‌های خود به‌ویژه مراسم ‌آئینی طریقت‌های خویش از ‌ این هنر، بهره می‌گیرند. از سوی دیگر، طریقت‌های صوفیه، تقریباً در سراسرِ سودان حضور گسترده و فعّالانه دارند. به همین دلیل، در موسیقی ‌ این کشور، از نظر مضمون و محتوا، بیشتر به موضوعات اسلامی‌ پرداخته می‌شود. به‌طوری‌که امروزه بیشترین کاربرد موسیقی سنّتی سرزمین، برای اجرای سرودها، مدیحه‌ها، اوراد[i] و اذکار در حلقه‌های ذکر، مجالس عمومی‌و مناسبت‌های دینی مانند مولود النّبی(ص)، مناسبت‌های ملّی مثل جشن‌های استقلال و برنامه‌های اجتماعی و خانوادگی مانند جشن‌های عروسی است<ref name=":0">مشاهدات عینی مصطفی امیدی، وابسته فرهنگی سابق ج.ا.اـ [[خارطوم]]</ref>.


با عنایت به علاقه‌مندی آفریقائیان به موسیقی، صوفیانِ سودان هم، در اغلبِ برنامه‌های خود به‌ویژه مراسم ‌آئینی طریقت‌های خویش از ‌ این هنر، بهره می‌گیرند. از سوی دیگر، طریقت‌های صوفیه، تقریباً در سراسرِ سودان حضور گسترده و فعّالانه دارند. به همین دلیل، در موسیقی ‌ این کشور، از نظر مضمون و محتوا، بیشتر به موضوعات اسلامی‌ پرداخته می‌شود. به‌طوری‌که امروزه بیشترین کاربرد موسیقی سنّتی سرزمین، برای اجرای سرودها، مدیحه‌ها، اوراد[1] و اذکار در حلقه‌های ذکر، مجالس عمومی‌و مناسبت‌های دینی مانند مولود النّبی(ص)، مناسبت‌های ملّی مثل جشن‌های استقلال و برنامه‌های اجتماعی و خانوادگی مانند جشن‌های عروسی است (مشاهدات عینی مصطفی امیدی، وابسته فرهنگی سابق ج.ا.اـ [[خارطوم]]).
موسیقی سنّتی سودان که در حقیقت ‌ترکیبی از موسیقی منطقه «نوبه»<sup>[ii]</sup> و موسیقی‌های بومی‌آفریقایی است، از نظر آهنگ‌ها و نغمه‌ها، بیشتر پنج ضربی است. به‌عنوان مثال عبدالکریم الکابلی، یکی از خوانندگان مشهور سودان، قصیده‌ای از ابوفراس الحمدانی را به نام «أراک عصی الدمع»، براساس موسیقی پنج ضربی اجرا کرده است.


موسیقی سنّتی سود آنکه در حقیقت ‌ترکیبی از موسیقی منطقه «نوبه»<sup>[2]</sup>و موسیقی‌های بومی‌آفریقایی است، از نظر آهنگ‌ها و نغمه‌ها، بیشتر پنج ضربی است. به‌عنوان مثال عبدالکریم الکابلی، یکی از خوانندگان مشهور سودان، قصیده‌ای از ابوفراس الحمدانی را به نام «أراک عصی الدمع»، براساس موسیقی پنج ضربی اجرا کرده است.
با گذشت زمان، [[موسیقی در سودان|موسیقی سودان]]، از موسیقی کشورهای مختلف مانند [[چین]]، اسکاتلند، پورتوریکو، موریتانی، مراکش، [[اتیوپی]]، اریتره و سومالی، اثرپذیری‌هایی داشته است. درگذشته، برای اجرای موسیقی سودانی، فقط سازهای کوبه‌ای استفاده می‌شد و شرکت‌کنندگان نیز، با کف زدن، خوانندگان و نوازندگان را همراهی می‌کردند. امّا، به مرور زمان و به تدریج سازهای سیمی ‌و زهی مانند تنبور، تار، سه تار و گیتار هم، به عرصه‌های موسیقی ‌ این کشور راه یافته‌‌اند.
 
با گذشت زمان، موسیقی سودان، از موسیقی کشورهای مختلف مانند چین، اسکاتلند، پورتوریکو، موریتانی، مراکش، اتیوپی، اریتره و سومالی، اثرپذیری‌هایی داشته است. درگذشته، برای اجرای موسیقی سودانی، فقط سازهای کوبه‌ای استفاده می‌شد و شرکت‌کنندگان نیز، با کف زدن، خوانندگان و نوازندگان را همراهی می‌کردند. امّا، به مرور زمان و به تدریج سازهای سیمی ‌و زهی مانند تنبور، تار، سه تار و گیتار هم، به عرصه‌های موسیقی ‌ این کشور راه یافته‌‌اند.


در سال 1940م. (1319هـ.ش) حکومت دوگانه [[مصر]] و انگلیس، رادیو اُم دُرمان را با هدف تبلیغات بر ضدّ نیروهای متّحدین در شمال و شرق آفریقا، تأسیس کرد و از آن زمان، برای نخستین بار در سودان، دولت هم به موسیقی اهتمام ورزید و به آن جنبه‌ای رسمی‌ و دولتی بخشید. در نتیجه، اثرپذیری از موسیقی‌های کشورهای دیگر، افزایش یافت و برخی از موسیقیدانان سودانی، به اجرای قطعاتی براساس موسیقی‌های ‌ این کشورها پرداختند. مثلاً سیّد خلیفه، «مامبوی سودانی» را با بهره‌گیری از سبک موسیقی برزیل اجرا کرد. برخی از هنرمندان سودانی نیز، به سوی موسیقی‌های «راک»، «پاپ» و «جاز» گرایش یافتند.
در سال 1940م. (1319هـ.ش) حکومت دوگانه [[مصر]] و انگلیس، رادیو اُم دُرمان را با هدف تبلیغات بر ضدّ نیروهای متّحدین در شمال و شرق آفریقا، تأسیس کرد و از آن زمان، برای نخستین بار در سودان، دولت هم به موسیقی اهتمام ورزید و به آن جنبه‌ای رسمی‌ و دولتی بخشید. در نتیجه، اثرپذیری از موسیقی‌های کشورهای دیگر، افزایش یافت و برخی از موسیقیدانان سودانی، به اجرای قطعاتی براساس موسیقی‌های ‌ این کشورها پرداختند. مثلاً سیّد خلیفه، «مامبوی سودانی» را با بهره‌گیری از سبک موسیقی برزیل اجرا کرد. برخی از هنرمندان سودانی نیز، به سوی موسیقی‌های «راک»، «پاپ» و «جاز» گرایش یافتند.
خط ۱۳: خط ۱۱:
با تأسیس دانشسرای موسیقی و تئاتر، در سال 1969م. (1348هـ.ش) ـ که در سال 1998م. (1377) به یک دانشکده در دانشگاه علوم و فناوری سودان، تبدیل شد ـ آموزش موسیقی کشور، جنبه دانشگاهی گرفت و استادانی از کشورهای دیگر مانند ‌ایتالیا و کره شمالی، برای تدریس‌  این رشته هنری دعوت شدند.
با تأسیس دانشسرای موسیقی و تئاتر، در سال 1969م. (1348هـ.ش) ـ که در سال 1998م. (1377) به یک دانشکده در دانشگاه علوم و فناوری سودان، تبدیل شد ـ آموزش موسیقی کشور، جنبه دانشگاهی گرفت و استادانی از کشورهای دیگر مانند ‌ایتالیا و کره شمالی، برای تدریس‌  این رشته هنری دعوت شدند.


هرساله در ماه اکتبر (مهر ـ آبان)، جشنواره بین‌المللی موسیقی در شهر خارطوم برگزار می‌شود. گروه‌های موسیقی از کشورهای مختلف مانند چین، موریتانی، هلند و سوئیس، جشنواره شرکت می‌کنند (2013 ,web.archive.org/web/20080313144427).
هرساله در ماه اکتبر (مهر ـ آبان)، جشنواره بین‌المللی موسیقی در شهر خارطوم برگزار می‌شود. گروه‌های موسیقی از کشورهای مختلف مانند چین، موریتانی، هلند و سوئیس، جشنواره شرکت می‌کنند<ref>برگرفته از: 2013 ,http://web.archive.org/web/20080313144427</ref> <ref>برگرفته از: 2013 ,http://www.uwgb.edu/ogradyt/world/japan.htm</ref>.
 
و (2013 ,www.uwgb.edu/ogradyt/world/japan.htm).
 
زكي مبارك در كتاب «التّصوّف في‌الأدب و الأخلاق» نوشته است: «درميان اهل ادب و اخلاق، تنها صوفيان در نواختن موسيقي چيره‌اند و با نگاهي فلسفي به موسيقي، آن را در مسائل اخلاقي وارد كرده و شعر‌خواني در مجالس عمومي خود را بخشي از آداب آن به‌شمار آورد‌ه‌اند.»
 
وی بر ‌ این باور است که در سودان، موسيقي صوفيانه، داراي دو كاركرد است: در حلقه‌هاي ذكر، بهره‌گيري از موسيقي بيشتر جنبه سرگرمي دارد ولي در صحنه‌هاي مبارزاتي، همين موسيقي داراي كاركرد حماسي است. به هر حال موسيقي يكي از ابزارهاي موفّق برای گسترش ‌انديشه‌هاي صوفيانه در سودان بوده است.
 
امروزه در اکثر اماکن عمومی‌  این کشور، اعم از فروشگاه‌ها، رستوران‌ها، فرودگاه‌ها، پایانه‌های مسافربری و وسایل نقلیه عمومی ‌مانند تاکسی‌ها و اتوبوس‌ها، انواع ذكرها و مديحه‌ها، همراه با موسیقی سودانی ‌شنيده می‌شود. مضافاً ‌اينكه يك فرستنده راديويي به‌طور شبانه‌روزي، به پخش ذكر و مدح پيامبر اكرم(ص) اختصاص دارد و ديگر شبكه‌هاي راديويي و تلويزيوني هم در بخش عمده‌اي از برنامه‌هاي خود به ذكرها و مديحه‌ها مي‌پردازند.
 
به‌طور کلی، بیشتر هنرمندان عرصه موسیقی در سودان، برای حفظ اصالت و رسالت‌  این رشته هنری در کشور خود تلاش کرده‌‌اند. به‌طوری‌که در موسیقی حماسی و انقلابی‌ این سرزمین نیز، توجّه ویژه هنرمندان به ارزش‌های اسلامی‌و انسانی، آشکار است. به‌عنوان مثال، سرود ملّی سودان، که براساس سروده‌ای از «سیّد احمد محمّد صالح» ساخته شده، با‌  این بیت آغاز می‌شود:


             نحن جند الله جند الوطن                         إن دعا داعي الفداء لن نخــن
زکی مبارک در کتاب «التّصوّف فی‌الأدب و الأخلاق» نوشته است:<blockquote>«درمیان اهل ادب و اخلاق، تنها صوفیان در نواختن موسیقی چیره‌اند و با نگاهی فلسفی به موسیقی، آن را در مسائل اخلاقی وارد کرده و شعر‌خوانی در مجالس عمومی خود را بخشی از آداب آن به‌شمار آورد‌ه‌اند.»</blockquote>وی بر ‌ این باور است که در [[سودان]]، موسیقی صوفیانه، دارای دو کارکرد است: در حلقه‌های ذکر، بهره‌گیری از موسیقی بیشتر جنبه سرگرمی دارد ولی در صحنه‌های مبارزاتی، همین موسیقی دارای کارکرد حماسی است. به هر حال موسیقی یکی از ابزارهای موفّق برای گسترش ‌اندیشه‌های صوفیانه در [[سودان]] بوده است.


(2013 ,nationalanthems.info/sd.htm)
امروزه در اکثر اماکن عمومی‌  این کشور، اعم از فروشگاه‌ها، رستوران‌ها، فرودگاه‌ها، پایانه‌های مسافربری و وسایل نقلیه عمومی ‌مانند تاکسی‌ها و اتوبوس‌ها، انواع ذکرها و مدیحه‌ها، همراه با موسیقی سودانی ‌شنیده می‌شود. مضافاً ‌اینکه یک فرستنده رادیویی به‌طور شبانه‌روزی، به پخش ذکر و مدح پیامبر اکرم(ص) اختصاص دارد و دیگر شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی هم در بخش عمده‌ای از برنامه‌های خود به ذکرها و مدیحه‌ها می‌پردازند.


ترجمه:
به‌طور کلی، بیشتر هنرمندان عرصه موسیقی در سودان، برای حفظ اصالت و رسالت‌  این رشته هنری در کشور خود تلاش کرده‌‌اند. به‌طوری‌که در موسیقی حماسی و انقلابی‌ این سرزمین نیز، توجّه ویژه هنرمندان به ارزش‌های اسلامی‌و انسانی، آشکار است. به‌عنوان مثال، سرود ملّی سودان، که براساس سروده‌ای از «سیّد احمد محمّد صالح» ساخته شده، با‌  این بیت آغاز می‌شود:<blockquote>             نحن جند الله جند الوطن                         إن دعا داعی الفداء لن نخــن<ref>برگرفته از: 2013 ,http://nationalanthems.info/sd.htm</ref></blockquote>'''ترجمه''':


ما لشگریان خدا و سربازان وطن هستیم که هنگام نیاز به‌ ایثار و جانبازی، هرگز خیانت نمی‌کنیم.
ما لشگریان خدا و سربازان وطن هستیم که هنگام نیاز به‌ ایثار و جانبازی، هرگز خیانت نمی‌کنیم.


         شاعر در مصراع نخست، عبارت «نحن جند الله» به معنی«ما لشگریان خداییم» را آورده و در ادامه، میهن دوستی، ‌ایثار و جانبازی در وطن را ستوده است.
شاعر در مصراع نخست، عبارت «نحن جند الله» به معنی«ما لشگریان خداییم» را آورده و در ادامه، میهن دوستی، ‌ایثار و جانبازی در وطن را ستوده است.
 
==== سرود «أصبح الصّبح»، نمونه‌ای از موسیقی حماسی و متعهّد ====
سرود «أصبح الصّبح»، نمونه‌ای از موسیقی حماسی و متعهّد
 
نمونه‌ای دیگر از شعر و موسیقی حماسی و متعهّد سودان، سرود «أصبح الصّبح» است. سرودی که بعد از استقلال سودان، براساس شعری از شاعرِ نام آشنای معاصر ‌ این کشور، محمّد مفتاح الفیتوری (2015ـ1936م. 1394ـ1315هـ..ش) ساخته شده و صدای استاد محمّد وردی، خواننده مشهور سودانی، آن را به خاطره‌ای جاودانه در خاطرات تاریخی مردم سودان تبدیل کرده است. در‌ اینجا، متن کامل ‌ این سرود، به همراه‌ ترجمه آن، ارائه می‌شود:
نمونه‌ای دیگر از شعر و موسیقی حماسی و متعهّد سودان، سرود «أصبح الصّبح» است. سرودی که بعد از استقلال سودان، براساس شعری از شاعرِ نام آشنای معاصر ‌ این کشور، محمّد مفتاح الفیتوری (2015ـ1936م. 1394ـ1315هـ..ش) ساخته شده و صدای استاد محمّد وردی، خواننده مشهور سودانی، آن را به خاطره‌ای جاودانه در خاطرات تاریخی مردم سودان تبدیل کرده است. در‌ اینجا، متن کامل ‌ این سرود، به همراه‌ ترجمه آن، ارائه می‌شود:


متن عربی سرود « أصبَحَ الصُّبح»
متن عربی سرود «أصبَحَ الصُّبح»<blockquote>أصبح الصّبح


أصبح الصّبح
فلا السّجن ولا السَّجّان باقی
 
فلا السّجن ولا السَّجّان باقي


واذا الفجر جناحان يرِفّان عليك
واذا الفجر جناحان یرِفّان علیک


واذا الحزن الذي كحّل تلك المآقي
واذا الحزن الذی کحّل تلک المآقی


والذي شَدَّ وثاقاً لِوثاق
والذی شَدَّ وثاقاً لِوثاق


والّذی بَعثَرَنا في كل وادي
والّذی بَعثَرَنا فی کل وادی


فَرحةٌ نابعةٌ مِن كُلِّ قلبٍ يا بلادي
فَرحةٌ نابعةٌ مِن کُلِّ قلبٍ یا بلادی


أصبح الصّبح
أصبح الصّبح


و‌ها نحن مع النّور التقينا
و‌ها نحن مع النّور التقینا


التقى جيل البطولات
التقى جیل البطولات


بجيل التّضحيات
بجیل التّضحیات


التقى كل شهيد
التقى کل شهید


قهر الظّلم ومات
قهر الظّلم ومات


بشهيد لم يزل يبذر في الأرض
بشهید لم یزل یبذر فی الأرض
 
بذور الذّكريات


أبداً ما هُنتَ يا سوداننا يوماً علينا
بذور الذّکریات


بالّذي اصبح شمسا في يدينا
أبداً ما هُنتَ یا سوداننا یوماً علینا


و غناءً عاطرا تعدو به الريح
بالّذی اصبح شمسا فی یدینا


فتختال الهوينى
و غناءً عاطرا تعدو به الریح


من كل قلب يا بلادي
فتختال الهوینى


فرحة نابعة من كل قلب يا بلادي
من کل قلب یا بلادی


(2013 ,sm3na.com/audio/175d2d6cf49c)
فرحة نابعة من کل قلب یا بلادی<ref>برگرفته از: 2013 ,http://sm3na.com/audio/175d2d6cf49c</ref></blockquote>ترجمه سرود «أصبح الصّبح» (صبح پیروزی دمیده)<blockquote>به یُمن صبح پیروزی دگر زندان و زندانبان نمانده
 
ترجمه سرود « أصبح الصّبح» (صبح پیروزی دمیده)
 
به یُمن صبح پیروزی دگر زندان و زندانبان نمانده


در‌ این‌ایام، پیروزی، به سانِ یک پرنده،
در‌ این‌ایام، پیروزی، به سانِ یک پرنده،
خط ۱۴۱: خط ۱۱۹:
نوای سربلندیِ تو سرداده،
نوای سربلندیِ تو سرداده،


سرود سرفرازی‌ات سروده
سرود سرفرازی‌ات سروده</blockquote>
====«لو بهمسة» نمونه‌ای از‌ترانه‌های عاشقانه====
برای آشنایی خوانندگان گرامی ‌با انواع موسیقی سودانی، متن عربی و‌ترجمه فارسیِ یکی از ‌ترانه‌های عاشقانه ‌ این سرزمین به نام «لو بهمسة» به معنی «کاش با نجوا به من مهری بورزی» قسمت آورده شده است.


 
این ترانه یکی از قطعات ماندگار در تاریخ موسیقی سنّتی سودان، به‌شمار می‌رود شعر ‌آن را اسماعیل حسن، شاعر معاصر سودان سروده و خواننده نام آشنای ‌این کشور«محمّد وردی» آن را همراه با موسیقی سنّتی و اصیل سودانی، اجراء کرده است.  
 
«لو بهمسة» نمونه‌ای از‌ترانه‌های عاشقانه
 
برای آشنایی خوانندگان گرامی ‌با انواع موسیقی سودانی، متن عربی و‌ترجمه فارسیِ یکی از ‌ترانه‌های عاشقانه ‌ این سرزمین به نام «لو بهمسة» به معني «كاش با نجوا به من مهري بورزي» قسمت آورده شده است.
 
این ترانه يكي از قطعات ماندگار در تاريخ موسيقي سنّتي سودان، به‌شمار می‌رود شعر ‌آن را اسماعيل حسن، شاعر معاصر سودان سروده و خواننده نام آشناي ‌اين كشور«محمّد وردي» آن را همراه با موسيقي سنّتي و اصيل سوداني، اجراء كرده است.  


ترانه «لو بهمسة»، به دلایل زیر، اهمیتی خاص یافته و برای مردم سودان بسیار خاطره انگیز است:
ترانه «لو بهمسة»، به دلایل زیر، اهمیتی خاص یافته و برای مردم سودان بسیار خاطره انگیز است:


نخست آنکه ‌ترانه یادشده، همراه با موسيقي سنّتي و اصيل سوداني، با صدای خواننده‌ای اجرا شده که از شهرتی عام برخوردار است و مردم سودان هم با توجّه به علاقه‌ای که به او آثارش دارند برایش احترامی ‌ویژه قائل هستند.
نخست آنکه ‌ترانه یادشده، همراه با موسیقی سنّتی و اصیل سودانی، با صدای خواننده‌ای اجرا شده که از شهرتی عام برخوردار است و مردم سودان هم با توجّه به علاقه‌ای که به او آثارش دارند برایش احترامی ‌ویژه قائل هستند.


محمّد عثمان وردي، متولّد 19 ژوئيه 1932م. ( 29/4/1311هـ.ش.) خواننده و موسيقيدان نام آشنای سوداني است که سبك و آلات موسيقي نوبه‌اي (موسيقي مناطق شمالي سودان) را در عرصه هنري ‌اين كشور، عرضه كرده است. وي سرودها و ‌ترانه‌هاي متنوّع و متعدّدي را، با موضوعات گوناگون احساسي، عاطفي، ملّي، انقلابي و ميراث معنوي نوبه‌اي،  به زبان‌هاي عربي و نوبه‌اي، اجراء كرده است.
محمّد عثمان وردی، متولّد 19 ژوئیه 1932م.( 29/4/1311هـ.ش.) خواننده و موسیقیدان نام آشنای سودانی است که سبک و آلات موسیقی نوبه‌ای (موسیقی مناطق ش[[مالی]] سودان) را در عرصه هنری ‌این کشور، عرضه کرده است. وی سرودها و ‌ترانه‌های متنوّع و متعدّدی را، با موضوعات گوناگون احساسی، عاطفی، ملّی، انقلابی و میراث معنوی نوبه‌ای،  به زبان‌های عربی و نوبه‌ای، اجراء کرده است.


نظر به ‌اينكه محمّد وردي، تسلّط كامل به موسيقي سودان داشت وگنجينه و اسطوره ماندگار هنري در‌اين سرزمين به‌شمارمي‌آمد، دانشگاه خارطوم، در سال 2005م. (1384هـ.ش.) به پاس شصت سال فعّاليّت هنري و اجراي بيش از سيصد سرود و‌ترانه، دكتراي افتخاري به وي اعطاء کرد. محمّد وردي در تاريخ 18 فوريه 2012م. (30 بهمن 1390هـ.ش.)، چشم از جهان فروبست.
نظر به ‌اینکه محمّد وردی، تسلّط کامل به موسیقی سودان داشت وگنجینه و اسطوره ماندگار هنری در‌این سرزمین به‌شمارمی‌آمد، دانشگاه خارطوم، در سال 2005م. (1384هـ.ش.) به پاس شصت سال فعّالیّت هنری و اجرای بیش از سیصد سرود و‌ترانه، دکترای افتخاری به وی اعطاء کرد. محمّد وردی در تاریخ 18 فوریه 2012م. (30 بهمن 1390هـ.ش.)، چشم از جهان فروبست.


بي‌شك، وردي، مردي است كه سال‌ها، بر قلّه بلند موسيقي سودان ‌ايستاده است و مردمان همه مناطق سودان، اعم از شمال، جنوب، غرب، شرق و مركز ‌اين كشور، هنر او را ارج می‌نهند و به ‌ترانه‌هايش عشق مي‌ورزند.
بی‌شک، وردی، مردی است که سال‌ها، بر قلّه بلند موسیقی سودان ‌ایستاده است و مردمان همه مناطق سودان، اعم از شمال، جنوب، غرب، شرق و مرکز ‌این کشور، هنر او را ارج می‌نهند و به ‌ترانه‌هایش عشق می‌ورزند.


اسحاق الحلنقي، يكي از شاعران نام آشنا و معاصر سوداني، كه از دوستان محمّد وردي بوده، در رثاي او مرثيه‌اي سروده كه‌ترجمه برخي از ابيات آن چنین، آمده است:
اسحاق الحلنقی، یکی از شاعران نام آشنا و معاصر سودانی، که از دوستان محمّد وردی بوده، در رثای او مرثیه‌ای سروده که‌ترجمه برخی از ابیات آن چنین، آمده است:<blockquote>«ای وردی! کاش به سان لنگرگاهی


«اي وردي! كاش به سان لنگرگاهي
در ‌این دریای پرتلاطم زمانه می‌ماندی


در ‌اين درياي پرتلاطم زمانه مي‌ماندي
چگونه می‌گویند تو از میان ما رفته‌ای


چگونه مي‌گويند تو از ميان ما رفته‌اي
درحالی‌که در دل‌های ما جاودانه‌ای
 
درحالي‌كه در دل‌هاي ما جاودانه‌اي


...
...


هرگاه،‌ ترانه «لو بهمسة»ي تو را، به گوش جان مي‌شنويم
هرگاه،‌ ترانه «لو بهمسة»ی تو را، به گوش جان می‌شنویم


ياراي جلوگيري از جاري شدن اشك‌هايمان را نداريم
یارای جلوگیری از جاری شدن اشک‌هایمان را نداریم


امّا چون لحظه‌اي با تو بودن را به خاطر مي‌آوريم
امّا چون لحظه‌ای با تو بودن را به خاطر می‌آوریم


نور چشمان خود را باز مي‌يابيم
نور چشمان خود را باز می‌یابیم


...تو اسطوره زمانه‌اي
...تو اسطوره زمانه‌ای


كه با اجراي هر‌ ترانه‌اي
که با اجرای هر‌ ترانه‌ای


بذر مهر و محبّت را
بذر مهر و محبّت را


در دل‌ها كاشته‌اي»
در دل‌ها کاشته‌ای»<ref>برگرفته از: 2013 ,http://arabic.alshahid.net/news/63542</ref></blockquote>یکی دیگر از دلایل اهمیت‌ ترانه «لو بهمسة»، آن است که اجرای هنرمندانه‌اش سبب شده تا خانه‌ای ویران شده از طلاق با رجوع، بازسازی شود و از ‌ این نظر هم، برای بسیاری از سودانیان خاطره انگیز است.
 
(2013 ,arabic.alshahid.net/news/63542)
 
یکی دیگر از دلایل اهمیت‌ ترانه «لو بهمسة»، آن است که اجرای هنرمندانه‌اش سبب شده تا خانه‌ای ویران شده از طلاق با رجوع، بازسازی شود و از ‌ این نظر هم، برای بسیاری از سودانیان خاطره انگیز است.
 
سومین دلیل اهمیت ‌ترانه «لو بهمسة»، آن است که  اسماعیل حسن، شعرش را در حال و هوای خاصّی سروده و از نظر مضمون و محتوا مانند گلي زيبا و شگفت‌انگيز با رنگ‌هاي شورانگيز است كه پيوسته شنونده را به درنگ و ‌انديشه وا مي‌دارد. يكي از اديبان سودان درباره شعر «لو بهمسة»، چنين اظهار نظر كرده است:
 
«واژگان قصيده ‹لو بهمسة›، مرا با خود همراه مي‌سازد و به باغ عاشقان باز مي‌گرداند. ‌اين قصيده مانند گلي زيبا و شگفت‌انگيز با رنگ‌هاي شورانگيز است كه پيوسته مرا به درنگ و ‌انديشه وا مي‌دارد. در حقيقت قصيده «لو بهمسة»، نهالِ زيبايي است كه گل‌هاي گوناگوني بر شاخسار خويش دارد» (2013 ,arabic.alshahid.net/news/63542).
 
اسماعیل حسن، با آنکه به همسر خود عشق می‌ورزید ـ  به دلیل دخالت‌های برخی از اطرافیان در زندگی خصوصی‌شان ـ ناگزیرمی‌شود که از او جدا شود. ‌ این شاعر معاصر سودانی، در متن «لو بهمسة»، احساسات و عواطف عاشقانه و علاقه شدید خود  به همسرش را بیان می‌کند و همین امر سبب می‌شود پس از پخش‌  این ‌ترانه و بیان داستان سرایش آن، زندگی مشترک آن دو بار دیگر از سر گرفته شود. بيان داستان سرايش، چگونگی اجراي‌ اين ‌ترانه و شيوه اثربخشي آن، خالي از لطف نيست.
 
فرزند اسماعيل حسن، داستان سرايش‌ترانه «لو بهمسة» توسط پدرش و شیوه اجرای آن با صدای استاد «محمد وَردی» را، چنين بيان مي‌كند:


«اين ‌ترانه بر عرشه يك كشتي كه در رود نيل، از سودان به سوي مصر، در حركت بود سروده شده است. پدرم، اسماعيل حسن، قصد سفر به [[قاهره]] داشت و محمّد وردي هم، براي اجراي برنامه هنري، در همان كشتي، عازم مصر بود.
سومین دلیل اهمیت ‌ترانه «لو بهمسة»، آن است که  اسماعیل حسن، شعرش را در حال و هوای خاصّی سروده و از نظر مضمون و محتوا مانند گلی زیبا و شگفت‌انگیز با رنگ‌های شورانگیز است که پیوسته شنونده را به درنگ و ‌اندیشه وا می‌دارد. یکی از ادیبان سودان درباره شعر «لو بهمسة»، چنین اظهار نظر کرده است:


پدرم، اسماعيل و مادرم، فتحية، در محلّه «السّجانة» شهر خارطوم همسايه ديوار به ديوار بودند. در آن زمان ديوارها، همسايگان را به‌طور كامل از هم جدا نمي‌كردند. بلكه همسايگان، از فراز ‌اين ديوارها، باهم گفتگوهایی داشتند وگاهي هم وسايل مورد نيازشان را از بالاي همين ديوارها، ردّ و بدل می‌کردند.
«واژگان قصیده ‹لو بهمسة›، مرا با خود همراه می‌سازد و به باغ عاشقان باز می‌گرداند. ‌این قصیده مانند گلی زیبا و شگفت‌انگیز با رنگ‌های شورانگیز است که پیوسته مرا به درنگ و ‌اندیشه وا می‌دارد. در حقیقت قصیده «لو بهمسة»، نهالِ زیبایی است که گل‌های گوناگونی بر شاخسار خویش دارد».<ref>برگرفته از: 2013 ,http://arabic.alshahid.net/news/63542</ref>


امّا، در مورد پدر و مادر من، احساسات و عواطف عاشقانه از فراز ديوار مي‌گذشت و دل‌هاي آن دو را، به يكديگر پيوند مي‌داد. همين تبادل احساسات و عواطف، آغازي بود براي داستاني عاشقانه، كه به يكي از مشهورترين داستان‌ها در سودان تبديل شد.
اسماعیل حسن، با آنکه به همسر خود عشق می‌ورزید ـ  به دلیل دخالت‌های برخی از اطرافیان در زندگی خصوصی‌شان ـ ناگزیرمی‌شود که از او جدا شود. ‌ این شاعر معاصر سودانی، در متن «لو بهمسة»، احساسات و عواطف عاشقانه و علاقه شدید خود  به همسرش را بیان می‌کند و همین امر سبب می‌شود پس از پخش‌  این ‌ترانه و بیان داستان سرایش آن، زندگی مشترک آن دو بار دیگر از سر گرفته شود. بیان داستان سرایش، چگونگی اجرای‌ این ‌ترانه و شیوه اثربخشی آن، خالی از لطف نیست.


عشق و علاقه بين اسماعيل و فتحية، روز به روز  افزوده شد تا مقدّمات ازدواج آن دو فراهم شد. ولي ديواري كه يك روز محل ابراز دوستي و محبّت بود، پس از ازدواج، به مكاني براي بيان اختلافات دو خانواده تبديل شد.
فرزند اسماعیل حسن، داستان سرایش‌ترانه «لو بهمسة» توسط پدرش و شیوه اجرای آن با صدای استاد «محمد وَردی» را، چنین بیان می‌کند:


با دخالت‌هاي خانواده‌هاي عروس و داماد، تلاش‌هاي اسماعيل و فتحية، براي رفع مشكلات و ادامه زندگي مشترك راه به جايي نبرد و كار به جايي رسيد كه آن دو  به‌رغم ميل باطنيِ خود، ناگزير، جدايي از يكديگر را پذيرفتند و راهي جز طلاق نيافتند.
«این ‌ترانه بر عرشه یک کشتی که در رود نیل، از سودان به سوی مصر، در حرکت بود سروده شده است. پدرم، اسماعیل حسن، قصد سفر به [[قاهره]] داشت و محمّد وردی هم، برای اجرای برنامه هنری، در همان کشتی، عازم مصر بود.


از آنجايي كه پدرم، جدايي از يار را تاب نداشت، مأيوس و نااميد شد. براي رهايي از‌اين يأس و نااميدي، تصميم گرفت به مصر سفر كند تا شايد دوري از دلبرش، مرهمي بر دلش نهد و ‌اندك ‌اندك، يارش را از ياد ببرد.
پدرم، اسماعیل و مادرم، فتحیة، در محلّه «السّجانة» شهر خارطوم همسایه دیوار به دیوار بودند. در آن زمان دیوارها، همسایگان را به‌طور کامل از هم جدا نمی‌کردند. بلکه همسایگان، از فراز ‌این دیوارها، باهم گفتگوهایی داشتند وگاهی هم وسایل مورد نیازشان را از بالای همین دیوارها، ردّ و بدل می‌کردند.


به هر حال، اسماعيل حسن، بار سفر بر بست و براي سفر به مصر، بر كشتي نشست. شبانگاهي كه سكوت همه جا را فراگرفته بود و صدايي جز صداي موتور كشتي شنيده نمي‌شد، پرتو افشانيِ ماه بر روي آب، منظره‌اي ديدني در برابر چشمان، نمايان مي‌ساخت. كشتي، آرام آرام از لنگرگاه، فاصله مي‌گرفت. خواب، بر همه مسافران، چيره شده بود ولي حتّي براي يك لحظه هم نتوانست به ديدگان اسماعيل راهي بيابد.
امّا، در مورد پدر و مادر من، احساسات و عواطف عاشقانه از فراز دیوار می‌گذشت و دل‌های آن دو را، به یکدیگر پیوند می‌داد. همین تبادل احساسات و عواطف، آغازی بود برای داستانی عاشقانه، که به یکی از مشهورترین داستان‌ها در [[سودان]] تبدیل شد.


شاعر درحالي‌كه از داغ فراق مي‌سوخت، بر فراز عرشه كشتي، بالا رفت تا در آنجا قدمی ‌بزند و از آرامش شب، لذّتی ببرد. شايد از غم و ‌اندوهِ دوري از عزيزش بكاهد. ولي با دور شدن كشتي از ديارِ يارش، جدايي هميشگي را در خيالش، تصوّرمي‌كرد و هر آن بيش از پيش سرگردان و حيران مي‌گشت.
عشق و علاقه بین اسماعیل و فتحیة، روز به روز  افزوده شد تا مقدّمات ازدواج آن دو فراهم شد. ولی دیواری که یک روز محل ابراز دوستی و محبّت بود، پس از ازدواج، به مکانی برای بیان اختلافات دو خانواده تبدیل شد.


او، با پريشان‌حالي روی عرشه كشتي، قدم مي‌زد و زير لب با دلبرش چنين نجوامي‌كرد:
با دخالت‌های خانواده‌های عروس و داماد، تلاش‌های اسماعیل و فتحیة، برای رفع مشکلات و ادامه زندگی مشترک راه به جایی نبرد و کار به جایی رسید که آن دو به‌رغم میل باطنیِ خود، ناگزیر، جدایی از یکدیگر را پذیرفتند و راهی جز طلاق نیافتند.


«كاش با هر وسيله‌اي به من مي‌رسيدي... كاش با من حرفي مي‌زدي... كاش درودي بر من مي‌فرستادي...»
از آنجایی که پدرم، جدایی از یار را تاب نداشت، مأیوس و ناامید شد. برای رهایی از‌این یأس و ناامیدی، تصمیم گرفت به مصر سفر کند تا شاید دوری از دلبرش، مرهمی بر دلش نهد و ‌اندک ‌اندک، یارش را از یاد ببرد.


بدين‌ترتيب، احساسات قلبي و عواطف دروني اسماعيل حسن، به قصيده‌اي چنین تبديل شد:
به هر حال، اسماعیل حسن، بار سفر بر بست و برای سفر به مصر، بر کشتی نشست. شبانگاهی که سکوت همه جا را فراگرفته بود و صدایی جز صدای موتور کشتی شنیده نمی‌شد، پرتو افشانیِ ماه بر روی آب، منظره‌ای دیدنی در برابر چشمان، نمایان می‌ساخت. کشتی، آرام آرام از لنگرگاه، فاصله می‌گرفت. خواب، بر همه مسافران، چیره شده بود ولی حتّی برای یک لحظه هم نتوانست به دیدگان اسماعیل راهی بیابد.


متن عربی‌ترانه«لو بهمسة»
شاعر درحالی‌که از داغ فراق می‌سوخت، بر فراز عرشه کشتی، بالا رفت تا در آنجا قدمی ‌بزند و از آرامش شب، لذّتی ببرد. شاید از غم و ‌اندوهِ دوری از عزیزش بکاهد. ولی با دور شدن کشتی از دیارِ یارش، جدایی همیشگی را در خیالش، تصوّرمی‌کرد و هر آن بیش از پیش سرگردان و حیران می‌گشت.


آه لو بهمسة
او، با پریشان‌حالی روی عرشه کشتی، قدم می‌زد و زیر لب با دلبرش چنین نجوامی‌کرد:<blockquote>«کاش با هر وسیله‌ای به من می‌رسیدی... کاش با من حرفی می‌زدی... کاش درودی بر من می‌فرستادی...»</blockquote>بدین‌ترتیب، احساسات قلبی و عواطف درونی اسماعیل حسن، به قصیده‌ای چنین تبدیل شد:
==== متن عربی‌ترانه«لو بهمسة» ====
<blockquote>آه لو بهمسة


آه لو ببسمة
آه لو ببسمة


قول احبّك
قول احبّک


لو بنظرة
لو بنظرة
خط ۲۳۵: خط ۱۹۷:
نظرة حتى عابرة
نظرة حتى عابرة


قول احبّك
قول احبّک


لو بتحلم في منامك
لو بتحلم فی منامک


قول احبّك
قول احبّک


لو‌ترسّل لي سلامك
لو‌ترسّل لی سلامک


قول احبّك
قول احبّک


يا حبيبي
یا حبیبی


كل كلمة من شفايفك
کل کلمة من شفایفک


أحلى غنوة
أحلى غنوة


كل نظرة من عيونك
کل نظرة من عیونک


فيه سلوى
فیه سلوى


كل نسمة من ديارك
کل نسمة من دیارک


فيه نجوى
فیه نجوى


و كل همسة ياحبيبى
و کل همسة یاحبیبى


عندى حلوة
عندى حلوة


يا حبيبي
یا حبیبی


عمري كله
عمری کله


أهديته لي حبّك
أهدیته لی حبّک


يا حبيبي انت عارف
یا حبیبی انت عارف


والغرام يشهد له ربّك
والغرام یشهد له ربّک


يا بدوري في الظّلام
یا بدوری فی الظّلام


والظّلام يحجب لي دربك
والظّلام یحجب لی دربک


آه ناري بُعدك
آه ناری بُعدک


والحَنان والجنّة قُربك
والحَنان والجنّة قُربک


یا حبيبي الزّهور
یا حبیبی الزّهور


الحلوة تتفتح في قلبك
الحلوة تتفتح فی قلبک


أنت عارف أنا يا روحي بحبّك
أنت عارف أنا یا روحی بحبّک


خوفي منك
خوفی منک


خوفي تنساني وتنسى اللّيالي
خوفی تنسانی وتنسى اللّیالی


يا حبيبي أنا خايف يا ما بَعدك أنسى حالي
یا حبیبی أنا خایف یا ما بَعدک أنسى حالی


أبقى تائه والغرام يصبح حكاية
أبقى تائه والغرام یصبح حکایة


والأماني الحلوة دي الكانت بداية
والأمانی الحلوة دی الکانت بدایة


تبقى أشواق في طريقي في النهاية يا حبيبي
تبقى أشواق فی طریقی فی النهایة یا حبیبی</blockquote>ترجمه ‌ترانه«لو بهمسة»<blockquote>کاش با نجوا به من مهری بورزی


ترجمه ‌ترانه«لو بهمسة»
یا که با لبخند زیبایی، بگویی


كاش با نجوا به من مهري بورزي
تو را من دوست می‌دارم


يا كه با لبخند زيبايي، بگويي
شود‌ آیا که تنها با نگاهی


تو را من دوست مي‌دارم
نگاهی


شود‌ آيا كه تنها با نگاهي
نگاهی در گذرگاهی


نگاهي
چنین با من سخن گویی؟


نگاهي در گذرگاهي
تو را من دوست می‌دارم


چنين با من سخن گويي؟
شود ‌آیا که در رؤیا


تو را من دوست مي‌دارم
به سوی من  بازآیی و


شود ‌آيا كه در رؤيا
این‌گونه مرا گویی


به سوي من  بازآيي و
تو را من دوست می‌دارم؟


اين‌گونه مرا گويي
شود ‌آیا فرستی تو سلامی و


تو را من دوست مي‌دارم؟
سخن از دوستی گویی و


شود ‌آيا فرستي تو سلامي و
‌این سان


سخن از دوستي گويي و
دوستی را بر زبان آری


‌اين سان
تو را من دوست می‌دارم؟


دوستي را بر زبان آري
ز لب‌های تو هر واژه


تو را من دوست مي‌دارم؟
برایم نغمه‌ای سازی


ز لب‌هاي تو هر واژه
ز چشمان تو هر غمزه


برايم نغمه‌ای سازي
برایم بهترین روزی


ز چشمان تو هر غمزه
عزیز جان!


برايم بهترين روزي
ز کویت، هر کسی دارد برایم راز خوش آهنگ


عزيز جان!
وَ هر نجوا ز سوی تو برایم بهترین آهنگ


ز كويت، هر كسي دارد برايم راز خوش آهنگ
عزیز جان!


وَ هر نجوا ز سوي تو برايم بهترين آهنگ
خدا داند، تو هم دانی


عزيز جان!
که عمرم کرده‌ام بهرِ تو ارزانی


خدا داند، تو هم داني
ولیکن وای بر من! وای بر من!


كه عمرم كرده‌ام بهرِ تو ارزاني
در‌این ظلمت که حایل شد


وليكن واي بر من ! واي بر من !
میان من وَ ماه من


در‌اين ظلمت كه حايل شد
ز تو دوری، برایم آتشِ سوزان


ميان من وَ ماه من
ولی وصل توام‌ ای جان


ز تو دوري، برايم آتشِ سوزان
بُوَد جنّات جاویدان


ولي وصل توام‌ اي جان
تومی‌دانی عزیز جان!


بُوَد جنّات جاويدان
تو را من دوست می‌دارم


تومي‌داني عزيز جان!
ولی همواره می‌ترسم


تو را من دوست مي‌دارم
از آن روزی که دیگر


ولي همواره مي‌ترسم
یادی از دلداده خویش‌ات نیاید


از آن روزي كه ديگر
و شب‌هایی دراز ‌این‌سان سرآید


يادي از دلداده خويش‌ات نيايد
عزیز جان!


و شب‌هايي دراز ‌اين‌سان سرآيد
از آن‌ترسم  که بعد از تو،


عزيز جان!
دگر از خود نیارم یاد


از آن‌ترسم  كه بعد از تو،
همه هستی دهم بر باد


دگر از خود نيارم ياد
بمانَد نزدِ مردم قصّه‌ام در یاد


همه هستي دهم بر باد
عزیز جان!


بمانَد نزدِ مردم قصّه‌ام در ياد
چه شیرین آرزوها بود ما را


عزيز جان!
از آن روزِ نخستِ عشق


چه شيرين آرزوها بود ما را
ولی مشکل فراوان شد


از آن روزِ نخستِ عشق
پایانِ راهِ عشق</blockquote>اسماعیل حسن بعد از سرودن ‌این قصیده، بر فراز کشتی، روبه جنوب ‌ایستاد و به خواندن سروده خویش پرداخت؛ چنان‌که گویی قصد دارد کلامش را همراه با نسیم، به سوی یار عزیز، بفرستد. سپس، پیش همسفر هنرمندش، محمّد وردی آمد و اشعارش را برای او خواند. در آن روزگار محمّد وردی، جوانی لاغر ‌اندام و بلند قامت بود که خداوند او را از صدایی مخملین و پرقدرت، بهره‌مند کرده بود. وی اشعار را چنان با الحان خوش اجراء کرد که شاعر بی تاب، همچون کودکی خردسال، به خواب رفت.


ولي مشكل فراوان شد
روز بعد، ‌این خواننده مشهور، آهنگِ ‌ترانه‌ای را براساس سروده اسماعیل حسن، تنظیم و اجراءکرد که برای همه سودانیان دلنشین بود. با انتشار‌ این‌ ترانه و داستان سرایش و اجرای آن، بار دیگر، محبّت و دوستی بین اسماعیل و فتحیة، حاکم شد و آن دو با رجوع به یکدیگر، دوباره زندگی مشترک خود را آغاز کردند و همه مشکلات و سختی‌های پیشین را به بوته فراموشی سپردند. در حقیقت زندگی خانوادگی من و برادران و خواهرانم، مرهون سرایش و اجرای ‌این ‌ترانه است»<ref>برگرفته از: 2013 ,http://sudanforum.net/showthread.php?t=80839</ref>.


پايانِ راهِ عشق
== نیز نگاه کنید به ==
[[موسیقی در ژاپن]]؛ [[موسیقی در روسیه|موسیقی در روسیه؛]] [[موسیقی در کانادا|موسیقی در کانادا؛]] [[موسیقی در کوبا|موسیقی در کوبا؛]] [[موسیقی در لبنان|موسیقی در لبنان؛]] [[موسیقی در مصر]]؛ [[موسیقی در تونس]]؛ [[موسیقی در افغانستان]]؛ [[موسیقی سنتی چین]]؛ [[موسیقی در سنگال]]؛ [[موسیقی در فرانسه|موسیقی در فرانسه؛ م]]<nowiki/>وس[[موسیقی در آرژانتین|یقی در آرژانتین]]؛ [[موسیقی در مالی]]؛ [[موسیقی در ساحل عاج]]؛ [[موسیقی در زیمبابوه]]؛ [[موسیقی در تایلند]]؛ [[موسیقی در اوکراین]]؛ [[موسیقی در اردن]]؛ [[موسیقی در اتیوپی]]؛ [[موسیقی در سیرالئون]]؛ [[موسیقی در قطر]]    


اسماعيل حسن بعد از سرودن ‌اين قصيده، بر فراز كشتي، روبه جنوب ‌ايستاد و به خواندن سروده خويش پرداخت؛ چنان‌كه گويي قصد دارد كلامش را همراه با نسيم، به سوي يار عزيز، بفرستد. سپس، پيش همسفر هنرمندش، محمّد وردي آمد و اشعارش را براي او خواند. در آن روزگار محمّد وردي، جواني لاغر ‌اندام و بلند قامت بود كه خداوند او را از صدايي مخملين و پرقدرت، بهره‌مند كرده بود. وي اشعار را چنان با الحان خوش اجراء كرد كه شاعر بي تاب، همچون كودكي خردسال، به خواب رفت.
== پاورقی ==
<small>[i] جمع «وِرد» به معنی «ذِکر»</small>


روز بعد، ‌اين خواننده مشهور، آهنگِ ‌ترانه‌اي را براساس سروده اسماعيل حسن، تنظيم و اجراءكرد كه براي همه سودانيان دلنشين بود. با انتشار‌ اين‌ ترانه و داستان سرايش و اجراي آن، بار ديگر، محبّت و دوستي بين اسماعيل و فتحية، حاكم شد و آن دو با رجوع به يكديگر، دوباره زندگي مشترك خود را آغاز كردند و همه مشكلات و سختي‌هاي پيشين را به بوته فراموشي سپردند.
<small>[ii] بخشی از سودان کنونی</small>


در حقيقت زندگي خانوادگي من و برادران و خواهرانم، مرهون سرايش و اجراي ‌اين ‌ترانه است»  (2013 ,sudanforum.net/showthread.php?t=80839).
== کتابشناسی ==
<references />
==منبع اصلی==
معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ [[سودان]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی]، ص.289-305.
==نویسندگان مقاله==
مریم معماریان، مصطفی امیدی

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۲۴

در سودان نیز، همانند بیشتر کشورهای آفریقایی موسیقی از نقش و جایگاهی ویژه برخوردار است. در بیشتر برنامه‌های سنّتی، ملّی و مذهبی آفریقا از ‌ این هنر، بهره‌برداری می‌شود. از ‌ این‌رو، ابراز علاقه شدید آفریقائیان به موسیقی، در اکثر جوامع‌ این قارّه، کاملاً آشکار است. به‌عنوان مثال یکی از رفتارهای ساکنان آفریقا که توجّه هر گردشگری را، جلب می‌کند آن است که فروشنده‌ای دوره‌گرد را می‌بیند که کالای خود را داخل یک سینی بزرگ چیده و بر سر نهاده است و در رهگذر خویش، وقتی صدای موسیقی را می‌شنود، بی‌اختیار مدّتی نسبتاً طولانی می‌ایستد و به موسیقی گوش فرا می‌دهد؛ بی‌آنکه بار سنگینی را که بر سر دارد، زمین نهد.

با عنایت به علاقه‌مندی آفریقائیان به موسیقی، صوفیانِ سودان هم، در اغلبِ برنامه‌های خود به‌ویژه مراسم ‌آئینی طریقت‌های خویش از ‌ این هنر، بهره می‌گیرند. از سوی دیگر، طریقت‌های صوفیه، تقریباً در سراسرِ سودان حضور گسترده و فعّالانه دارند. به همین دلیل، در موسیقی ‌ این کشور، از نظر مضمون و محتوا، بیشتر به موضوعات اسلامی‌ پرداخته می‌شود. به‌طوری‌که امروزه بیشترین کاربرد موسیقی سنّتی سرزمین، برای اجرای سرودها، مدیحه‌ها، اوراد[i] و اذکار در حلقه‌های ذکر، مجالس عمومی‌و مناسبت‌های دینی مانند مولود النّبی(ص)، مناسبت‌های ملّی مثل جشن‌های استقلال و برنامه‌های اجتماعی و خانوادگی مانند جشن‌های عروسی است[۱].

موسیقی سنّتی سودان که در حقیقت ‌ترکیبی از موسیقی منطقه «نوبه»[ii] و موسیقی‌های بومی‌آفریقایی است، از نظر آهنگ‌ها و نغمه‌ها، بیشتر پنج ضربی است. به‌عنوان مثال عبدالکریم الکابلی، یکی از خوانندگان مشهور سودان، قصیده‌ای از ابوفراس الحمدانی را به نام «أراک عصی الدمع»، براساس موسیقی پنج ضربی اجرا کرده است.

با گذشت زمان، موسیقی سودان، از موسیقی کشورهای مختلف مانند چین، اسکاتلند، پورتوریکو، موریتانی، مراکش، اتیوپی، اریتره و سومالی، اثرپذیری‌هایی داشته است. درگذشته، برای اجرای موسیقی سودانی، فقط سازهای کوبه‌ای استفاده می‌شد و شرکت‌کنندگان نیز، با کف زدن، خوانندگان و نوازندگان را همراهی می‌کردند. امّا، به مرور زمان و به تدریج سازهای سیمی ‌و زهی مانند تنبور، تار، سه تار و گیتار هم، به عرصه‌های موسیقی ‌ این کشور راه یافته‌‌اند.

در سال 1940م. (1319هـ.ش) حکومت دوگانه مصر و انگلیس، رادیو اُم دُرمان را با هدف تبلیغات بر ضدّ نیروهای متّحدین در شمال و شرق آفریقا، تأسیس کرد و از آن زمان، برای نخستین بار در سودان، دولت هم به موسیقی اهتمام ورزید و به آن جنبه‌ای رسمی‌ و دولتی بخشید. در نتیجه، اثرپذیری از موسیقی‌های کشورهای دیگر، افزایش یافت و برخی از موسیقیدانان سودانی، به اجرای قطعاتی براساس موسیقی‌های ‌ این کشورها پرداختند. مثلاً سیّد خلیفه، «مامبوی سودانی» را با بهره‌گیری از سبک موسیقی برزیل اجرا کرد. برخی از هنرمندان سودانی نیز، به سوی موسیقی‌های «راک»، «پاپ» و «جاز» گرایش یافتند.

با تأسیس دانشسرای موسیقی و تئاتر، در سال 1969م. (1348هـ.ش) ـ که در سال 1998م. (1377) به یک دانشکده در دانشگاه علوم و فناوری سودان، تبدیل شد ـ آموزش موسیقی کشور، جنبه دانشگاهی گرفت و استادانی از کشورهای دیگر مانند ‌ایتالیا و کره شمالی، برای تدریس‌  این رشته هنری دعوت شدند.

هرساله در ماه اکتبر (مهر ـ آبان)، جشنواره بین‌المللی موسیقی در شهر خارطوم برگزار می‌شود. گروه‌های موسیقی از کشورهای مختلف مانند چین، موریتانی، هلند و سوئیس، جشنواره شرکت می‌کنند[۲] [۳].

زکی مبارک در کتاب «التّصوّف فی‌الأدب و الأخلاق» نوشته است:

«درمیان اهل ادب و اخلاق، تنها صوفیان در نواختن موسیقی چیره‌اند و با نگاهی فلسفی به موسیقی، آن را در مسائل اخلاقی وارد کرده و شعر‌خوانی در مجالس عمومی خود را بخشی از آداب آن به‌شمار آورد‌ه‌اند.»

وی بر ‌ این باور است که در سودان، موسیقی صوفیانه، دارای دو کارکرد است: در حلقه‌های ذکر، بهره‌گیری از موسیقی بیشتر جنبه سرگرمی دارد ولی در صحنه‌های مبارزاتی، همین موسیقی دارای کارکرد حماسی است. به هر حال موسیقی یکی از ابزارهای موفّق برای گسترش ‌اندیشه‌های صوفیانه در سودان بوده است.

امروزه در اکثر اماکن عمومی‌  این کشور، اعم از فروشگاه‌ها، رستوران‌ها، فرودگاه‌ها، پایانه‌های مسافربری و وسایل نقلیه عمومی ‌مانند تاکسی‌ها و اتوبوس‌ها، انواع ذکرها و مدیحه‌ها، همراه با موسیقی سودانی ‌شنیده می‌شود. مضافاً ‌اینکه یک فرستنده رادیویی به‌طور شبانه‌روزی، به پخش ذکر و مدح پیامبر اکرم(ص) اختصاص دارد و دیگر شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی هم در بخش عمده‌ای از برنامه‌های خود به ذکرها و مدیحه‌ها می‌پردازند.

به‌طور کلی، بیشتر هنرمندان عرصه موسیقی در سودان، برای حفظ اصالت و رسالت‌  این رشته هنری در کشور خود تلاش کرده‌‌اند. به‌طوری‌که در موسیقی حماسی و انقلابی‌ این سرزمین نیز، توجّه ویژه هنرمندان به ارزش‌های اسلامی‌و انسانی، آشکار است. به‌عنوان مثال، سرود ملّی سودان، که براساس سروده‌ای از «سیّد احمد محمّد صالح» ساخته شده، با‌  این بیت آغاز می‌شود:

             نحن جند الله جند الوطن                         إن دعا داعی الفداء لن نخــن[۴]

ترجمه:

ما لشگریان خدا و سربازان وطن هستیم که هنگام نیاز به‌ ایثار و جانبازی، هرگز خیانت نمی‌کنیم.

شاعر در مصراع نخست، عبارت «نحن جند الله» به معنی«ما لشگریان خداییم» را آورده و در ادامه، میهن دوستی، ‌ایثار و جانبازی در وطن را ستوده است.

سرود «أصبح الصّبح»، نمونه‌ای از موسیقی حماسی و متعهّد

نمونه‌ای دیگر از شعر و موسیقی حماسی و متعهّد سودان، سرود «أصبح الصّبح» است. سرودی که بعد از استقلال سودان، براساس شعری از شاعرِ نام آشنای معاصر ‌ این کشور، محمّد مفتاح الفیتوری (2015ـ1936م. 1394ـ1315هـ..ش) ساخته شده و صدای استاد محمّد وردی، خواننده مشهور سودانی، آن را به خاطره‌ای جاودانه در خاطرات تاریخی مردم سودان تبدیل کرده است. در‌ اینجا، متن کامل ‌ این سرود، به همراه‌ ترجمه آن، ارائه می‌شود:

متن عربی سرود «أصبَحَ الصُّبح»

أصبح الصّبح

فلا السّجن ولا السَّجّان باقی

واذا الفجر جناحان یرِفّان علیک

واذا الحزن الذی کحّل تلک المآقی

والذی شَدَّ وثاقاً لِوثاق

والّذی بَعثَرَنا فی کل وادی

فَرحةٌ نابعةٌ مِن کُلِّ قلبٍ یا بلادی

أصبح الصّبح

و‌ها نحن مع النّور التقینا

التقى جیل البطولات

بجیل التّضحیات

التقى کل شهید

قهر الظّلم ومات

بشهید لم یزل یبذر فی الأرض

بذور الذّکریات

أبداً ما هُنتَ یا سوداننا یوماً علینا

بالّذی اصبح شمسا فی یدینا

و غناءً عاطرا تعدو به الریح

فتختال الهوینى

من کل قلب یا بلادی

فرحة نابعة من کل قلب یا بلادی[۵]

ترجمه سرود «أصبح الصّبح» (صبح پیروزی دمیده)

به یُمن صبح پیروزی دگر زندان و زندانبان نمانده

در‌ این‌ایام، پیروزی، به سانِ یک پرنده،

به سوی سرزمینم  پر گشوده

همه غم‌های مردم رخت بربسته،

از‌  این‌رو هر کسی دلشاد گشته

برای آرزوهایش، کمر بسته،

به دیگر مردمان دل بسته، پیوسته

به گُلبانگی تو را «ای میهنم» خوانده

نوای سربلندیِ تو سرداده

سرود سرفرازی‌ات سروده

که‌  اینک صبح پیروزی دمیده،

همه با هم به سوی روشنایی پر کشیده

و نسل قهرمان ما به جانبازان رسیده

به یاد شهیدآنکه در خون تپیدند

ز پیکار پیوسته با ظالمان، روی آسودگی را ندیدند

و لیکن به‌ ایثارشان، مردمان را رهاندند

و عطرِ شهادت سرزمین گستراندند

از ‌ این‌رو، به هر سو، زآنان یکی یادمان است

ز یاد شهیدان دل مردمان شادمان است

از آن روزی که سودان همچو خورشیدی درخشیده

نسیم عشق و امّیدش فضا را عطر بخشیده

به سانِ  گوهری پر ارج در دستانِ ما مانده

از ‌ این‌رو هر کسی دلشاد گشته

برای آرزوهایش، کمر بسته،

به دیگر مردمان دل بسته، پیوسته

به گُلبانگی تو را «ای میهنم» خوانده

نوای سربلندیِ تو سرداده،

سرود سرفرازی‌ات سروده

«لو بهمسة» نمونه‌ای از‌ترانه‌های عاشقانه

برای آشنایی خوانندگان گرامی ‌با انواع موسیقی سودانی، متن عربی و‌ترجمه فارسیِ یکی از ‌ترانه‌های عاشقانه ‌ این سرزمین به نام «لو بهمسة» به معنی «کاش با نجوا به من مهری بورزی» قسمت آورده شده است.

این ترانه یکی از قطعات ماندگار در تاریخ موسیقی سنّتی سودان، به‌شمار می‌رود شعر ‌آن را اسماعیل حسن، شاعر معاصر سودان سروده و خواننده نام آشنای ‌این کشور«محمّد وردی» آن را همراه با موسیقی سنّتی و اصیل سودانی، اجراء کرده است.

ترانه «لو بهمسة»، به دلایل زیر، اهمیتی خاص یافته و برای مردم سودان بسیار خاطره انگیز است:

نخست آنکه ‌ترانه یادشده، همراه با موسیقی سنّتی و اصیل سودانی، با صدای خواننده‌ای اجرا شده که از شهرتی عام برخوردار است و مردم سودان هم با توجّه به علاقه‌ای که به او آثارش دارند برایش احترامی ‌ویژه قائل هستند.

محمّد عثمان وردی، متولّد 19 ژوئیه 1932م.( 29/4/1311هـ.ش.) خواننده و موسیقیدان نام آشنای سودانی است که سبک و آلات موسیقی نوبه‌ای (موسیقی مناطق شمالی سودان) را در عرصه هنری ‌این کشور، عرضه کرده است. وی سرودها و ‌ترانه‌های متنوّع و متعدّدی را، با موضوعات گوناگون احساسی، عاطفی، ملّی، انقلابی و میراث معنوی نوبه‌ای،  به زبان‌های عربی و نوبه‌ای، اجراء کرده است.

نظر به ‌اینکه محمّد وردی، تسلّط کامل به موسیقی سودان داشت وگنجینه و اسطوره ماندگار هنری در‌این سرزمین به‌شمارمی‌آمد، دانشگاه خارطوم، در سال 2005م. (1384هـ.ش.) به پاس شصت سال فعّالیّت هنری و اجرای بیش از سیصد سرود و‌ترانه، دکترای افتخاری به وی اعطاء کرد. محمّد وردی در تاریخ 18 فوریه 2012م. (30 بهمن 1390هـ.ش.)، چشم از جهان فروبست.

بی‌شک، وردی، مردی است که سال‌ها، بر قلّه بلند موسیقی سودان ‌ایستاده است و مردمان همه مناطق سودان، اعم از شمال، جنوب، غرب، شرق و مرکز ‌این کشور، هنر او را ارج می‌نهند و به ‌ترانه‌هایش عشق می‌ورزند.

اسحاق الحلنقی، یکی از شاعران نام آشنا و معاصر سودانی، که از دوستان محمّد وردی بوده، در رثای او مرثیه‌ای سروده که‌ترجمه برخی از ابیات آن چنین، آمده است:

«ای وردی! کاش به سان لنگرگاهی

در ‌این دریای پرتلاطم زمانه می‌ماندی

چگونه می‌گویند تو از میان ما رفته‌ای

درحالی‌که در دل‌های ما جاودانه‌ای

...

هرگاه،‌ ترانه «لو بهمسة»ی تو را، به گوش جان می‌شنویم

یارای جلوگیری از جاری شدن اشک‌هایمان را نداریم

امّا چون لحظه‌ای با تو بودن را به خاطر می‌آوریم

نور چشمان خود را باز می‌یابیم

...تو اسطوره زمانه‌ای

که با اجرای هر‌ ترانه‌ای

بذر مهر و محبّت را

در دل‌ها کاشته‌ای»[۶]

یکی دیگر از دلایل اهمیت‌ ترانه «لو بهمسة»، آن است که اجرای هنرمندانه‌اش سبب شده تا خانه‌ای ویران شده از طلاق با رجوع، بازسازی شود و از ‌ این نظر هم، برای بسیاری از سودانیان خاطره انگیز است.

سومین دلیل اهمیت ‌ترانه «لو بهمسة»، آن است که  اسماعیل حسن، شعرش را در حال و هوای خاصّی سروده و از نظر مضمون و محتوا مانند گلی زیبا و شگفت‌انگیز با رنگ‌های شورانگیز است که پیوسته شنونده را به درنگ و ‌اندیشه وا می‌دارد. یکی از ادیبان سودان درباره شعر «لو بهمسة»، چنین اظهار نظر کرده است:

«واژگان قصیده ‹لو بهمسة›، مرا با خود همراه می‌سازد و به باغ عاشقان باز می‌گرداند. ‌این قصیده مانند گلی زیبا و شگفت‌انگیز با رنگ‌های شورانگیز است که پیوسته مرا به درنگ و ‌اندیشه وا می‌دارد. در حقیقت قصیده «لو بهمسة»، نهالِ زیبایی است که گل‌های گوناگونی بر شاخسار خویش دارد».[۷]

اسماعیل حسن، با آنکه به همسر خود عشق می‌ورزید ـ  به دلیل دخالت‌های برخی از اطرافیان در زندگی خصوصی‌شان ـ ناگزیرمی‌شود که از او جدا شود. ‌ این شاعر معاصر سودانی، در متن «لو بهمسة»، احساسات و عواطف عاشقانه و علاقه شدید خود  به همسرش را بیان می‌کند و همین امر سبب می‌شود پس از پخش‌  این ‌ترانه و بیان داستان سرایش آن، زندگی مشترک آن دو بار دیگر از سر گرفته شود. بیان داستان سرایش، چگونگی اجرای‌ این ‌ترانه و شیوه اثربخشی آن، خالی از لطف نیست.

فرزند اسماعیل حسن، داستان سرایش‌ترانه «لو بهمسة» توسط پدرش و شیوه اجرای آن با صدای استاد «محمد وَردی» را، چنین بیان می‌کند:

«این ‌ترانه بر عرشه یک کشتی که در رود نیل، از سودان به سوی مصر، در حرکت بود سروده شده است. پدرم، اسماعیل حسن، قصد سفر به قاهره داشت و محمّد وردی هم، برای اجرای برنامه هنری، در همان کشتی، عازم مصر بود.

پدرم، اسماعیل و مادرم، فتحیة، در محلّه «السّجانة» شهر خارطوم همسایه دیوار به دیوار بودند. در آن زمان دیوارها، همسایگان را به‌طور کامل از هم جدا نمی‌کردند. بلکه همسایگان، از فراز ‌این دیوارها، باهم گفتگوهایی داشتند وگاهی هم وسایل مورد نیازشان را از بالای همین دیوارها، ردّ و بدل می‌کردند.

امّا، در مورد پدر و مادر من، احساسات و عواطف عاشقانه از فراز دیوار می‌گذشت و دل‌های آن دو را، به یکدیگر پیوند می‌داد. همین تبادل احساسات و عواطف، آغازی بود برای داستانی عاشقانه، که به یکی از مشهورترین داستان‌ها در سودان تبدیل شد.

عشق و علاقه بین اسماعیل و فتحیة، روز به روز  افزوده شد تا مقدّمات ازدواج آن دو فراهم شد. ولی دیواری که یک روز محل ابراز دوستی و محبّت بود، پس از ازدواج، به مکانی برای بیان اختلافات دو خانواده تبدیل شد.

با دخالت‌های خانواده‌های عروس و داماد، تلاش‌های اسماعیل و فتحیة، برای رفع مشکلات و ادامه زندگی مشترک راه به جایی نبرد و کار به جایی رسید که آن دو به‌رغم میل باطنیِ خود، ناگزیر، جدایی از یکدیگر را پذیرفتند و راهی جز طلاق نیافتند.

از آنجایی که پدرم، جدایی از یار را تاب نداشت، مأیوس و ناامید شد. برای رهایی از‌این یأس و ناامیدی، تصمیم گرفت به مصر سفر کند تا شاید دوری از دلبرش، مرهمی بر دلش نهد و ‌اندک ‌اندک، یارش را از یاد ببرد.

به هر حال، اسماعیل حسن، بار سفر بر بست و برای سفر به مصر، بر کشتی نشست. شبانگاهی که سکوت همه جا را فراگرفته بود و صدایی جز صدای موتور کشتی شنیده نمی‌شد، پرتو افشانیِ ماه بر روی آب، منظره‌ای دیدنی در برابر چشمان، نمایان می‌ساخت. کشتی، آرام آرام از لنگرگاه، فاصله می‌گرفت. خواب، بر همه مسافران، چیره شده بود ولی حتّی برای یک لحظه هم نتوانست به دیدگان اسماعیل راهی بیابد.

شاعر درحالی‌که از داغ فراق می‌سوخت، بر فراز عرشه کشتی، بالا رفت تا در آنجا قدمی ‌بزند و از آرامش شب، لذّتی ببرد. شاید از غم و ‌اندوهِ دوری از عزیزش بکاهد. ولی با دور شدن کشتی از دیارِ یارش، جدایی همیشگی را در خیالش، تصوّرمی‌کرد و هر آن بیش از پیش سرگردان و حیران می‌گشت.

او، با پریشان‌حالی روی عرشه کشتی، قدم می‌زد و زیر لب با دلبرش چنین نجوامی‌کرد:

«کاش با هر وسیله‌ای به من می‌رسیدی... کاش با من حرفی می‌زدی... کاش درودی بر من می‌فرستادی...»

بدین‌ترتیب، احساسات قلبی و عواطف درونی اسماعیل حسن، به قصیده‌ای چنین تبدیل شد:

متن عربی‌ترانه«لو بهمسة»

آه لو بهمسة

آه لو ببسمة

قول احبّک

لو بنظرة

نظرة حتى عابرة

قول احبّک

لو بتحلم فی منامک

قول احبّک

لو‌ترسّل لی سلامک

قول احبّک

یا حبیبی

کل کلمة من شفایفک

أحلى غنوة

کل نظرة من عیونک

فیه سلوى

کل نسمة من دیارک

فیه نجوى

و کل همسة یاحبیبى

عندى حلوة

یا حبیبی

عمری کله

أهدیته لی حبّک

یا حبیبی انت عارف

والغرام یشهد له ربّک

یا بدوری فی الظّلام

والظّلام یحجب لی دربک

آه ناری بُعدک

والحَنان والجنّة قُربک

یا حبیبی الزّهور

الحلوة تتفتح فی قلبک

أنت عارف أنا یا روحی بحبّک

خوفی منک

خوفی تنسانی وتنسى اللّیالی

یا حبیبی أنا خایف یا ما بَعدک أنسى حالی

أبقى تائه والغرام یصبح حکایة

والأمانی الحلوة دی الکانت بدایة

تبقى أشواق فی طریقی فی النهایة یا حبیبی

ترجمه ‌ترانه«لو بهمسة»

کاش با نجوا به من مهری بورزی

یا که با لبخند زیبایی، بگویی

تو را من دوست می‌دارم

شود‌ آیا که تنها با نگاهی

نگاهی

نگاهی در گذرگاهی

چنین با من سخن گویی؟

تو را من دوست می‌دارم

شود ‌آیا که در رؤیا

به سوی من  بازآیی و

این‌گونه مرا گویی

تو را من دوست می‌دارم؟

شود ‌آیا فرستی تو سلامی و

سخن از دوستی گویی و

‌این سان

دوستی را بر زبان آری

تو را من دوست می‌دارم؟

ز لب‌های تو هر واژه

برایم نغمه‌ای سازی

ز چشمان تو هر غمزه

برایم بهترین روزی

عزیز جان!

ز کویت، هر کسی دارد برایم راز خوش آهنگ

وَ هر نجوا ز سوی تو برایم بهترین آهنگ

عزیز جان!

خدا داند، تو هم دانی

که عمرم کرده‌ام بهرِ تو ارزانی

ولیکن وای بر من! وای بر من!

در‌این ظلمت که حایل شد

میان من وَ ماه من

ز تو دوری، برایم آتشِ سوزان

ولی وصل توام‌ ای جان

بُوَد جنّات جاویدان

تومی‌دانی عزیز جان!

تو را من دوست می‌دارم

ولی همواره می‌ترسم

از آن روزی که دیگر

یادی از دلداده خویش‌ات نیاید

و شب‌هایی دراز ‌این‌سان سرآید

عزیز جان!

از آن‌ترسم  که بعد از تو،

دگر از خود نیارم یاد

همه هستی دهم بر باد

بمانَد نزدِ مردم قصّه‌ام در یاد

عزیز جان!

چه شیرین آرزوها بود ما را

از آن روزِ نخستِ عشق

ولی مشکل فراوان شد

پایانِ راهِ عشق

اسماعیل حسن بعد از سرودن ‌این قصیده، بر فراز کشتی، روبه جنوب ‌ایستاد و به خواندن سروده خویش پرداخت؛ چنان‌که گویی قصد دارد کلامش را همراه با نسیم، به سوی یار عزیز، بفرستد. سپس، پیش همسفر هنرمندش، محمّد وردی آمد و اشعارش را برای او خواند. در آن روزگار محمّد وردی، جوانی لاغر ‌اندام و بلند قامت بود که خداوند او را از صدایی مخملین و پرقدرت، بهره‌مند کرده بود. وی اشعار را چنان با الحان خوش اجراء کرد که شاعر بی تاب، همچون کودکی خردسال، به خواب رفت.

روز بعد، ‌این خواننده مشهور، آهنگِ ‌ترانه‌ای را براساس سروده اسماعیل حسن، تنظیم و اجراءکرد که برای همه سودانیان دلنشین بود. با انتشار‌ این‌ ترانه و داستان سرایش و اجرای آن، بار دیگر، محبّت و دوستی بین اسماعیل و فتحیة، حاکم شد و آن دو با رجوع به یکدیگر، دوباره زندگی مشترک خود را آغاز کردند و همه مشکلات و سختی‌های پیشین را به بوته فراموشی سپردند. در حقیقت زندگی خانوادگی من و برادران و خواهرانم، مرهون سرایش و اجرای ‌این ‌ترانه است»[۸].

نیز نگاه کنید به

موسیقی در ژاپن؛ موسیقی در روسیه؛ موسیقی در کانادا؛ موسیقی در کوبا؛ موسیقی در لبنان؛ موسیقی در مصر؛ موسیقی در تونس؛ موسیقی در افغانستان؛ موسیقی سنتی چین؛ موسیقی در سنگال؛ موسیقی در فرانسه؛ موسیقی در آرژانتین؛ موسیقی در مالی؛ موسیقی در ساحل عاج؛ موسیقی در زیمبابوه؛ موسیقی در تایلند؛ موسیقی در اوکراین؛ موسیقی در اردن؛ موسیقی در اتیوپی؛ موسیقی در سیرالئون؛ موسیقی در قطر    

پاورقی

[i] جمع «وِرد» به معنی «ذِکر»

[ii] بخشی از سودان کنونی

کتابشناسی

  1. مشاهدات عینی مصطفی امیدی، وابسته فرهنگی سابق ج.ا.اـ خارطوم
  2. برگرفته از: 2013 ,http://web.archive.org/web/20080313144427
  3. برگرفته از: 2013 ,http://www.uwgb.edu/ogradyt/world/japan.htm
  4. برگرفته از: 2013 ,http://nationalanthems.info/sd.htm
  5. برگرفته از: 2013 ,http://sm3na.com/audio/175d2d6cf49c
  6. برگرفته از: 2013 ,http://arabic.alshahid.net/news/63542
  7. برگرفته از: 2013 ,http://arabic.alshahid.net/news/63542
  8. برگرفته از: 2013 ,http://sudanforum.net/showthread.php?t=80839

منبع اصلی

معماریان، مریم، امیدی، مصطفی (1394). جامعه و فرهنگ سودان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص.289-305.

نویسندگان مقاله

مریم معماریان، مصطفی امیدی