آسیب شناسی اجتماعی در آرژانتین
زندگی ماشینی و مسائل انسانی:
اگرچه انتظار این بود که جهانی شدن بتواند موجبات رشد و توسعهی بشریت در همهی زمینهها را فراهم کند امّا آمار و ارقام منتشره و مطالعاتی که در سالهای اخیر انجام شده، نشان میدهد که به موازات جهانی شدن، توزیع درآمد ناعادلانهتر شده و نهتنها عدالت اجتماعی را در کشور به همراه نداشته و موجبات کاهش جرم و جنایت و خشونتهای مختلف اجتماعی را فراهم نکرده بلکه برعکس آمارها نشاندهندهی افزایش موارد فوقالذکر است. جهانی شدن خود به خود زیانآور نیست امّا شیوههایی که برای تحقّق آن اتّخاذ شد، مشکلاتی به بار آورد. برای نمونه گرایش شدید به نئولیبرالیسم و اقتصاد بازار، بیعدالتیها را افزایش داد. نابرابریها تنها میان کشورهای شمال و جنوب نیست، بلکه در درون کشورها (چه کشورهای شمال و چه کشورهای جنوب) نیز وجود دارد و رو به افزایش است. در درون کشورها میان مناطق گوناگون و همچنین میان شهرها و روستاها اختلافهای چشمگیر در زمینهی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دیده میشود که مشکلات بسیاری همچون توسعهی نامتوازن منطقهای و تنشهای گسترده به بار آورده است[۱].
بحران اخلاقی و نظام خانوادگی:
در حالی که جامعهی آرژانتین تا قبل از دههی 1990، جامعهای اخلاقمدار و مذهبی معرّفی میشد. اکنون با مشکلات زیادی در زمینههای مختلف اجتماعی دست به گریبان است. افزایش تصاعدی طلاق و روی آوردن بیشتر جوانان به زندگیهای مشترک خارج از ازدواج، سست شدن اعتقادات و باورهای مذهبی (طبق نظرسنجیهای رسمی 8/23 درصد مردم اعتقادی به وجود خداوند ندارند)، افزایش فساد اداری[i]، انتظامی و قضایی در نتیجهی بحرانهای اقتصادی و مالی و بالأخره عدم وجود یک سیستم قضایی اطمینانآفرین مختصات کلّی جامعهی آرژانتین در حال حاضر است. اوضاع فساد اداری در آرژانتین بسیار وخیم است و طبق نظرسنجی مؤسّسهی شفّافیت بینالمللی، این کشور جزء ده کشور نخستِ دنیا در فهرست فساد اداری قرار دارد[۲]. با عنایت به مصادیق گستردهی آسیبهای اجتماعی به مواردی از آنها به صورت خلاصه اشاره میشود:
تبعیض نژادی و خشونتهای اجتماعی:
برداشت گستردهای در آرژانتین معتقد است که آرژانتینی از نژاد سفید است. بنابراین آرژانتینیهای دورگهی بومیالاصل و یا آفریقایی، به عنوان خارجی تلقّی شده و حتّی مهاجران درجهی دو محسوب میشوند. در آرژانتین هماینک نیز مهاجرانی که سیاهپوست باشند، با کمترین بهانهای توسّط پلیس بازداشت میشوند امّا دولت بیگانهستیزی و نژادپرستی را انکار میکند. مردم نیز تبعیض نژادی را مرتکب میشوند. برای مثال، در ورود به رستورانهای گرانقیمت و خاص، سالنهای تئاتر درجهی یک و یا سینماهای خاص بوئنوسآیرس، تبعیض علیه مهاجران آمریکای لاتین و کسانی که به نظر دو رگه میرسند، به خوبی مشاهده میشوند[۳].
سیاستمداران نیز به میزان افزایش جرم و جنایت برای تأمین سوخت بیگانهستیزی و استدلال برای محدودیتهای بیشتر در مورد مهاجران اشاره میکنند. آنها هیج ابایی ندارند که اظهار نمایند مهاجران آفریقایی و وارد شده از کشورهای فقیر، دلیل اصلی افزایش جرم و جنایت در کشور هستند. به رغم این موضوع، آمار خود دولت نشان میدهد که مهاجران مسؤول بسیاری از جنایات انجام شده نمیباشند.
گزارشهای اخیر ادارهی درآمد دولت فدرال آرژانتین نیز از وجود شرایط نامساعد و طاقتفرسای کاری برای کارگران بهویژه در مناطق روستایی و حومهی شهر بوئنوسآیرس پایتخت این کشور خبر میهد. بیش از صدها کارگر آرژانتینی در این مناطق، روزانه بیش از 12 ساعت تحت شرایط بسیار دشوار و طاقتفرسا به کار وا داشته میشوند. در همین حال، کریستینا فرناندز رئیسجمهور آرژانتین تعهّد کرده است که دولت ملّی این کشور به شدّت با شرکتهای غیرقانونی که استانداردهای قانونی کار را رعایت نمیکنند، برخورد خواهد کرد.
دولت کارلوس منم (1989ـ1999) به شدّت توسّط سازمانهای حقوق بشر، احزاب مخالف سیاسی و کلیسای کاتولیک برای بیگانهستیزی، افزایش نفرت، تبعیض نژادی و جنسیتی مورد انتقاد قرار میگرفت. در 24 آگوست سال 1994 در اصلاحیهی قانون اساسی آرژانتین تلاشهایی برای از بین بردن تبعیض نژادی انجام و مواردی از آن در موادّ قانون اساسی گنجانیده شد. به رسمیت شناختن و حمایت از حقوق بومیان و رفع تبعیض بین همهی اقشار جامعه (توزیع مجدّد زمین بین همهی افراد جامعه بدون تبعیض، تصویب آموزش دو زبانه، حمایت از هویّت متنوّع فرهنگی کشور) از جملهی این موارد بود. همزمان دولت آرژانتین به چندین پیمان بینالمللی حقوق بشر، از جمله کنوانسیون رفع تبعیض نژادی پیوست.
در سالهای بعد نیز دولت آرژانتین اقدامات زیادی را با هدف از بین بردن اشکال تبعیض نژادی انجام داد که از جملهی این خدمات میتوان به جرم دانستن اقدامات تبعیضآمیز بر اساس نژاد، تصویب کنوانسیون 169 سازمان بینالمللی کار در مورد حقوق مردم بومی و تأسیس مؤسّسهی ملّی مبارزه با تبعیض، بیگانهستیزی و نژادپرستی اشاره نمود.
خشونت علیه زنان و کودکان:
خشونت و تبعیض گسترده علیه زنان، یکی دیگر از مشکلات جاری آرژانتین است. زنان بومی و زنان متعلّق به گروههای اقلّیت قومی دیگر، بهویژه از تبعیض در اشتغال رنج میبرند. بسیاری از مردان و زنان جوان آرژانتینی و حتّی کودکان این کشور نیز قربانی قاچاق انسان به دست قاچاقچیان امریکایی هستند. ادارهی آمار آمریکا با انتشار گزارشی اذعان کرده است که بیش از 80 درصد افرادی که به بهانههای واهی و فریبخوردگی برای یافتن شغل به آمریکا قاچاق میشوند، بهعنوان بردهی جنسی مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. این گزارش همچنین حاکی است که کشور آرژانتین به مرکز ترانزیت قاچاق زنان از دیگر کشورهای آمریکای مرکزی و لاتین از جمله پاراگوئه، جمهوری دومنیکن و پرو تبدیل شده است. این افراد در آرژانتین جمعآوری و از آنجا به اجبار به کشورهای دیگر از آمریکا تا تایلند، ژاپن، سرزمینهای اشغالی (اسراییل)، هلند، آلمان و ایتالیا فرستاده میشوند. برخی معتقدند که علّت اصلی تبدیل شدن آرژانتین به مکانی مخوف برای اجرای این جرائم سازمانیافته، عدم وجود قوانین مناسب، عدم احاطهی پلیس و نیروهای انتظامی بر کلّیهی مبادی ورودی کشور و گاه همراهی این نیروها با قاچاقچیان، فقر و هزینهی اندک اجرای این جرائم میباشد.
در سال 2008 دولت خانم کرچنر با تصویب قانون ممنوعیت قاچاق انسان گام بلندی در مبارزه با قاچاق گستردهی زنان و کودکان برداشت. معهذا خشونت علیه زنان در آرژانتین یکی از موضوعاتی است که علیرغم اقدامات برشمردهی فوق، در سالهای اخیر به دلیل رشد فزاینده و ارائهی آمارهای نگرانکننده، توجّه دولت این کشور و نهادهای حقوق بشری را همچنان به خود جلب نموده است. بر اساس آمارهای منتشرهی رسمی، سالیانه بیش از 5/4 میلیون زن در این کشور مواجه با یکی از اشکال خشونت بودهاند. دولت اعلام نموده است که در سال 2010 بیش از 260 زن بر اثر خشونت همسر و یا نزدیکان خود در آرژانتین به قتل رسیدهاند. دفتر عفو بینالملل آرژانتین نیز اعلام داشته است که از هر سه زن آرژانتینی یک نفر مواجه با یکی از اشکال مختلف خشونت علیه زنان میباشد. نمایندهی صندوق جمعیتی سازمان ملل در آرژانتین اعلام نموده است که این کشور یکی از مسیرهای اصلی ترانزیت جنسی در آمریکای لاتین میباشد.
طیّ دورهی سپتامبر 2008 تا سپتامبر 2009 بیش از 5942 پرونده در دفتر خشونتهای خانگی دادگاه عالی آرژانتین به ثبت رسیده است. میتوان حدس زد که اکثریت قریب به اتّفاق این پروندهها متعلّق به چند شهر بزرگ این کشور است. فعّالین حقوق بشر در آرژانتین، خشونت علیه زنان را موضوعی نهادینه شده در جامعهی این کشور قلمداد نموده و برخی آن را متأثّر از نظام مردسالار آرژانتینی منبعث از خلق و خوی گاوچرانی میدانند. به همین دلیل دولت خانم کرچنر مجدّداً ناگزیر شد تا قانونی را در حمایت از حقوق زنان در این کشور به تصویب برساند. بر اساس قانون مزبور از روز 6 جولای 2011 درج آگهیهای تماس جنسی در مطبوعات آرژانتین ممنوع میباشد. هر زنی که مواجه با یکی از اشکال خشونت (معرّفی شده در قانون مزبور) شد، میتواند به هر کدام از مراکز دادگستری مراجعه و شکایت خود را به ثبت برساند. دادگاه ویژه به این دعوا خارج از نوبت و به فوریت رسیدگی نموده و حکم صادر خواهد کرد. بررسی دعوا در دادگاهها رایگان بوده و هیچ هزینهای مترتّب بر آن نمیباشد. قانون فوق در راستای قانون ممنوعیت قاچاق انسان و مطابق اساسنامهی امضا شده بین کشورهای آمریکایی در ایالت پارا (در برزیل) در خصوص مجازات و ریشهکنی هرگونه خشونت علیه زنان میباشد. پس از به تصویب رسیدن ممنوعیت قاچاق انسان در سال 2008 بالغ بر 2221 نفر تنها بین سپتامبر 2009 تا سپتامبر 2010 از دست دلّالان تجارت انسان نجات یافتهاند[۴].
این اقدام پیشرفتی در جهت شکلگیری سیاستی است که متون مطبوعات را در زمینهی تبعیض علیه زنان سمت و سو میدهد و قانون تازه به اجرا گذاشته شدهی خشونتهای جنسی را تکمیل میکند. بنابراین برای نخستین بار در قانونگذاری آرژانتین و قارّهی آمریکا مفهوم خشونت مطبوعاتی ابداع میشود. در قانون اخیر مبارزه با خشونت علیه زنان آمده است: «درج و توزیع پیامهای مکرّر و عکسها از طریق مطبوعات و رادیو و تلویزیون که به صورت مستقیم و غیرمستقیم استثمار زنان را تقویت میکند و یا با چاپ تصاویر نامناسب به زنان توهین کرده، آنان را بدنام میکند، مورد تبعیض قرار میدهد، تحقیر و سلب منزلت میکند و حرمتهای زنان را زیر پا میگذارد، همچنین استفاده از زنان، نوجوانان و کودکان در تصاویر پورنوگرافی و پیامهایی که تبعیض را مشروعیت میبخشد و الگوهای اجتماعی و رفتاری که بازتولید نابرابری را بنیان میگذارد و خشونت علیه زنان را تولید میکند، آگهیهایی که خدمات جنسی را تقویت میکنند، و به راحتی در چارچوب تعریف توهین و تبعیض علیه زنان میگنجند»[۴].
ممنوعیت درج آگهیهای تماس جنسی، خواستی قدیمی از طرف جنبشهای زنان، بهویژه آنان که معتقدند روسپیگری وجهی از بردگی جنسی است، بوده است. در سال 2010 تعدای از روزنامههای محلّی آرژانتین تصمیم گرفتند که به موازات این خواسته از درج این آگهیها خودداری کنند. این تصمیمگیری همزمان با گسترش شبکهی استثمار جنسی و قاچاق انسان (که 80 درصد آنان را زنان تشکیل میدهند) در کشور بود امّا مطبوعات سراسری همچنان به پخش این آگهیها که سودهای کلانی را به جیب آنان سرازیر میکرد، ادامه دادند. رئیس کابینهی وقت آرژانتین (آنیبال فرناندز) تخمین زده بود که این اگهیها تنها در روزنامهی کلارین درآمدی معادل یک میلیون پزو در سال برای این روزنامه به همراه دارد.
شایان ذکر است که چند مشکل برشمردهی فوق، مهمترین معضلاتی است که جامعهی آرژانتین به صورت کلّی با آن روبهروست و در اسناد و منابع بینالمللی به وفور میتوان در مورد آنها اطلاعات به دست آورد.
فساد اداری و قضایی:
از مشکلات دیگر این کشور که شاید بتوان آنها را در زمرهی معضلات حقوق بشری نیز ذکر نمود، وجود فساد گسترده در درون نظام اداری این کشور است. بر اساس آمارهای اعلامشده توسّط سازمانهای بینالمللی، نظام اداری آرژانتین جزء فاسدترین نظامهای اداری قرار میگیرد و در بین سازمانهای دولتی و اداری این کشور، قوّهی قضاییهی این کشور در ردهی فاسدترین نظامهای قضایی است. موضوع جالب توجّهی را میتوان اشاره نمود. در آرژانتین در مقایسه با سایر کشورهای جهان، تعداد وکلای دادگستری به نسبت جمعیت بسیار زیاد میباشد. در این کشور همچنین بعد از رشتهی پزشکی بیشترین ورودی دانشگاهها را رشتهی حقوق به خود اختصاص میدهد. امّا ضربالمثلی معروف در آرژانتین معتقد است که هیچ پروندهی مهمّ قضایی در این کشور مختومه نمیشود و هیچ سیاستمداری گناهکار شناخته نمیشود. واقعیت این است که طبق قانون اساسی آرژانتین، قضات دادگاه عالی کشور از سوی رئیسجمهور معرّفی و توسّط سنا تأیید میشوند پس میتوان به راحتی استنباط کرد که این قضات خود را مدیون و وابسته به رئیس قوّهی مجریه میدانند؛ پس مهمترین شکایتها از اعضای قوّهی مجریه هرچند بزرگترین جرائم را مرتکب شده باشند، راه به جایی نخواهد برد. مثالهای فراوانی برای این موضوع میتوان ذکر کرد که مهمترین آن پروندهی آمیاست که 85 انسان بیگناه در نتیجهی یک انفجار مشکوک کشته شدند امّا در نتیجهی معاملهی سیاسیون با رؤسای انجمنهای پرنفوذ یهودی و قاضی پرونده تمامی اسناد و مدارک پرونده یا بلافاصله پس از حادثه و یا در جریان تحقیقات نابود شدند. این موضوع بعدها به دلیل پیگیریهای مداوم تعدادی از خانوادههای قربانیان انفجار در دیوان آمریکایی حقوق بشر به اثبات رسید و دولت آرژانتین ناگزیر شد رسماً مسؤولیت مفقود شدن اسناد و مدارک پرونده، پرداخت رشوه به متّهم ردیف اوّل برای ارائهی شهادت دروغ بر علیه تعدادی از متّهمین دیگر، انحراف تحقیقات و چندین اتّهام دیگر را بپذیرد. قاضی پرونده نیز به صورت رسمی از سوی دادگاه قضایی از همهی مسؤولیتهای قضایی کنار گذاشته شد. امّا این نمونه تنها موردی بود که به دلیل پیگیریهای زیاد خانوادههای قربانیان مشخّص شد در صورتی که حتّی پس از این رأی دیوان آمریکایی حقوق بشر و علیرغم گذشت حدود 10 سال از آن هنوز هم سرنوشت پرونده مشخّص نیست. حتّی مشخّص نشده که دلیل اصلی چنین انفجاری چه بوده است؟ عامل و یا عاملین چه کسانی بودهاند؟ یک وکیل یهودی پرونده که از ابتدا به عنوان وکیل سازمانهای یهودی در جریان پرونده بوده است، به صورت روشن و با اسناد و مدارک در کتابی به رابطهی بین حاکمان جامعه در جهت انحراف پرونده میپردازد. اشاره به این موضوع در بخش آخر بررسی نظام اجتماعی و جامعهی آرژانتین مفید خواهد بود.
قاضی گابریل لویناس یهودیزادهای است که پدرش عضو یک حزب صهیونیست راستگرا به نام «خروت» یعنی همان حزب مناخیم بگین بود. او خودش نیز راه پدر را طی کرد و در آمیا و دایا فعّالیتهایی داشت. لویناس پس از حادثهی آمیا، عضو کارگروهی بود که از سوی انجمن دایا به صورت مستقل از اقدامات قضایی در خصوص چگونگی وقوع انفجار، تحقیق انجام دادند. وی در طول تحقیقات به دستاوردهای زیادی دست یافت و نهتنها انحرافات را کشف بلکه به منشأ آنها نیز پی برد و تلاشهای زیادی برای بازگرداندن پرونده به مسیر اصلی به کار برد. در سال 1997 (سه سال پس از انفجار) پس از آن که تلاشهایش برای بازگرداندن پرونده به مسیر اصلی ناکام ماند، از تیم تحقیق دایا کنار رفت و تصمیم به انتشار نتیجهی تحقیقات خود در قالب کتاب گرفت. کتاب «قانون در زیر آوار، آمیا آنچه اتّفاق نیفتاده است» به عنوان نوشتهی یک وکیل یهودی که از جانب شاکیان پرونده در خصوص انفجار تحقیق میکرده، میتواند به عنوان منبعی ارزنده، روشنکنندهی برخی از حقایق باشد. لویناس در کتاب خود در خصوص رابطهی رئیس انجمن صهیونیستی دایا (که همزمان یکی از شاکیان پروندهی انفجار مرکز یهودیان نیز بود) و رئیسجمهور وقت آرژانتین (کارلوس منم) میپردازد. در این کتاب آمده است: «روبن براخا رئیس انجمن صیهونیستی دایا در زمان وقوع حادثه است که همزمان رئیس بانک «مایو» بود. این بانک متعلّق به یهودیان بود و در این مقطع البتّه به بانک خصوصی خانوادهی براخا تبدیل شده بود. در سال 1995 وی رابطهی بسیار نزدیکی با شخص منم برقرار نمود. در این هنگام شایعات زیادی حتّی میان اعضای جامعهی یهودیان دربارهی کمکهای مالی بانک مرکزی آرژانتین به این بانک وجود داشت. به همین دلیل به بررسی موضوع پرداختم. اگرچه من وکیل دایا بودم و میتوانستم به کلّیهی اسناد دسترسی داشته باشم امّا ممانعتها و محدودیتهای زیادی از سوی دفتر براخا برای دسترسی به برخی امور وجود داشت. در بررسی پروندهها و مدارک بانکی به نکتهی مهمّی رسیدم. کاملاً آشکار بود که از زمان انفجار تا ماه ژوئن 1997، سرمایهی بانک مایو به ریاست براخا 14 برابر رشد کرده بود. از بانک مرکزی ارقامی باورنکردنی به حساب این بانک واریز شده بود. به این بانک کمکهای سخاوتمندانهای شده بود تا مؤسّساتی که در وضعیت نامناسبی به سر میبرند را خریداری نموده و به خود ملحق کند. در حالی که طبق گزارشهای بانک مرکزی تا قبل از این موضوع، خود بانک مایو در آستانهی ورشکستگی و انحلال بود»[۵]. لویناس در بخش دیگری میافزاید که پس از کامل شدن مدارک و اسناد در خصوص موضوعات و همچنین نتایج بررسیهای خود در خصوص انفجار آمیا به نزد براخا رفتم و کلّیهی مسائل و برداشتهای خود را برای وی توضیح دادم و... بعد از آن که به نتیجه رسیدم که خواست سیاسی در عدم نتیجه گرفتن پرونده است، تصمیم گرفتم از این پرونده کنار رفته و برداشتهای خود را برای افکار عمومی ارائه دهم[۶].
جو گلدمن نیز نویسندهای آمریکایی است که از ده سال قبل از انفجار آمیا در آرژانتین زندگی کرده است. وی و یک خبرنگار یهودی آرژانتینی (خورخه لاناتا) در کتاب دیگری با عنوان «پردههای دود» به تشریح این انفجار و اقدامات قاضی و دولت پرداختهاند که در تأیید فساد حاکم بر دولت و دستگاه قضایی آرژانتین مفید میباشد. گلدمن در مقدّمهی کتاب خود مینویسد: «من آرژانتینی نیستم، ولی از حدود یک دهه پیش در بوئنوسآیرس زندگی میکنم. احساس مصونیت و امنیت در آرژانتین وحشتناک است امّا وحشتناکتر ناتوانی مردم در برابر قدرت حاکم است... ولی من نیز مانند خیلیهای دیگر، از نگرش آرژانتینیها شکایت دارم؛ خیلی وقتها گفتهام که فقط میخواهند فراموش کنند، خود را مخفی سازند و درگیر ماجراها نشوند. بسیاری واقعهی انفجار را دیدند و بسیاری تخلّفات قاضی و دستگاه حاکم را دیدند امّا واکنشی نشان ندادند[۷].»
مصرف روز افزون موادّ مخدّر در بین جوانان:
یکی از مهمترین ناهنجاریهای اجتماعی آرژانتین که باعث نگرانی مقامات و مردم شده است، مصرف روزافزون موادّ مخدّر بهویژه در بین جوانان است. بر اساس اطلاعات ارائه شده، آرژانتین بیشترین مصرف کوکایین و ماریجوانا بین همهی کشورهای قارّهی آمریکا را داراست. بر اساس آمارهای رسمی دولت، نیروهای انتظامی موفّق به کشف و ضبط 15980 کیلوگرم کوکایین در سال 2011 شدهاند در حالی که در سال 2009 این میزان برابر 6/12 تن بوده است[۸]. طبق گزارش دفتر مبارزه با موادّ مخدّر و جنایات سازمانیافتهی سازمان ملل متّحد اگرچه 33 درصد کلّ کوکایین مصرفشده در آمریکای لاتین در برزیل گزارش شده است امّا کشورهای آرژانتین، شیلی و اروگوئه به نسبت جمعیتی بالاترین میزان مصرف این مادّهی مخدّر را در منطقهی آمریکای لاتین دارا میباشند[۹].
اگرچه تولید موادّ مخدّر در کلمبیا همچنان بالاترین میزان در کلّ آمریکای لاتین میباشد امّا آرژانتین مسیر اصلی ترانزیت موادّ مخدّر تولیدی کلمبیا به سمت اروپا و سایر نقاط جهان است؛ همانگونه که مکزیک مسیر ترانزیت به سوی ایالات متّحدهی آمریکا میباشد.
از سوی دیگر، بر اساس اعلام دفتر مبارزه با موادّ مخدّر و جنایات سازمانیافتهی سازمان ملل متّحد، آمریکای جنوبی بیشترین آمار مصرف موادّ مخدّر تزریقی را دارد که در این بین مهمترین عامل انتشار ویروس ایدز از طریق سرنگهای آلوده نیز مربوط به این منطقه است. در بین کشورهای آمریکای لاتین نیز آرژانتین با 50 درصد مصرف موادّ مخدّر از طریق تزریقات بالاترین میزان در بین کشورهای آمریکای لاتین است، در حالی که برزیل با 48 درصد در ردهی دوم قرار میگیرد.
بر اساس اعلام ادارهی مبارزه با موادّ مخدّر آرژانتین در سال 2008 هزینهی مصرف موادّ مخدّر در آرژانتین در سال 2008 بالغ بر 477/4 میلیارد دلار آمریکا بوده است که حدود 123 دلار سرانهی جمعیت این کشور و 69/3 درصد تولید ناخالص داخلی در سال مورد مطالعه بوده است.
39 درصد از این میزان مربوط به مصرف سیگار، 37 درصد مصرف الکل و 24 درصد موادّ مخدّر صنعتی و غیرصنعتی بوده است.
دولت در عین حال از افزایش بیرویّهی آمار مبتلایان به ایدز و حاملان این ویروس در جامعهی آرژانتین ابراز نگرانی نموده است[۱۰].
نیز نگاه کنید به
آسیب ها و چالش های اجتماعی در چین؛ آسیب شناسی اجتماعی در ژاپن؛ آسیب شناسی اجتماعی در روسیه؛ خشونت ها و آسیب های خانواده در مصر؛ آسیب شناسی اجتماعی در تونس؛ آسیب شناسی اجتماعی در افغانستان؛ آسیب شناسی اجتماعی در سنگال؛ آسیب شناسی اجتماعی در فرانسه؛ آسیب شناسی اجتماعی در مالی؛ آسیب شناسی اجتماعی در سوریه؛ آسیب شناسی اجتماعی در ساحل عاج؛ آسیب شناسی اجتماعی در زیمبابوه؛ آسیب شناسی اجتماعی در اوکراین؛ آسیب شناسی اجتماعی در اسپانیا؛ آسیب شناسی اجتماعی در اردن؛ آسیب شناسی اجتماعی در اتیوپی؛ آسیب شناسی اجتماعی در سیرالئون؛ آسیب شناسی اجتماعی در قطر
پاورقی
[i] بر اساس آمار منتشره توسّط مؤسّسهی شفّافیت بینالمللی، آرژانتین در ردهی 105 جهان به لحاظ سلامت اداری قرار دارد. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به: http://politicsandpolicy.org/node/310
کتابشناسی
- ↑ برگرفته از https://www.vadiehelahi.ir
- ↑ برگرفته از https://www.blog.transparency.org
- ↑ برگرفته از https://www.academic.udayton.edu
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ برگرفته از https://www.lanacion.com.ar
- ↑ لویناس، گابریل (1386). قانون زیر آوار. ترجمهٔ علی اکبر فلاحی، تهران: وزارت امورخارجه. ص12.
- ↑ لویناس، گابریل (1386). قانون زیر آوار. ترجمهٔ علی اکبر فلاحی، تهران: وزارت امورخارجه. ص13.
- ↑ گلدمن، جو. خورخه، لاناتا (1386). پردههای دود. مترجم علی اکبر فلاحی، ادارهٔ کل آمریکا، وزارت امور خارجه.
- ↑ برگرفته از https://www.observatorio.gov.ar
- ↑ برگرفته از https://www.unodc.org
- ↑ خیرمند، احمدرضا (1391). جامعه و فرهنگ آرژانتین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص120-132.