تاریخ دوره باستان اتیوپی
اکتشافات اخیر باستان شناسی، تاریخی چند میلیون ساله از زندگی انسان را بر این سرزمین نشان میدهد. در کشفیات باستان شناسی دو دهه گذشته در دره رود «اواش» (Awash) که در درهای میان گسلی واقع شده و تا کشورهای کنیا و تانزانیا نیز امتداد می یابد، بقایای بسیاری از انسان گونهها، همچون «آردی پیشکوس رامیدوس» (Ardipithecus Ramidus)، ردپای انسان «لائتلی» (Laetoli) که در زبان محلی پستانک (Afar) معنا میدهد و سنگوارهای از اندام تقریبا کامل یک کودک حدودا سه ساله از گونه استرالوپیتکوس افارنسیس (Austrapithecus Afarensis) متعلق به سه میلیون و سیصد هزار سال پیش به دست آمدهاست.
پیش از آن و در سال 1974 نیز، سنگواره ای نه چندان کامل متعلق به انسانی با قدمت سه میلیون و دویست هزار سال پیش در همین ناحیه پیدا شدهبود که آن را «لوسی» نام نهادند. اما کشفیات متأخر، به ویژه کشف کاملترین استخوان بندی یک کودک سه ساله که توسط یک گروه باستان شناسی اتیوپیایی و با کمک مؤسسه انسان شناسی تکاملی ماکس پلانک آلمان انجام گرفت حقایق بیشتری را در مورد انسانهای اولیه و سکونت آنها بر بخشهایی از کره زمین مشخص ساخت[i].
ذکر نام اتیوپی را، در نوشتههای کهن یونانیان میتوان جست. یونانیها ساکنان جنوب مصر (بین دریای سرخ و خلیج عدن) را «آی توپیا» (Aithiops) به معنای سیه چرده مینامیدند. هومر -شاعر عهد باستان یونان- نخستین یونانی بود که به توصیف سرزمین و مردم آی توپیا پرداختهاست. به گفته او خدایان برای استراحت و خوش گذرانی به میان مردم «آی توپیا» میرفتند و آفتاب نیز در سرزمین آنها که در دور دست ترین نقطه جهان بود غروب میکرد. نام آی توپیا دو بار در ایلیاد و سه مرتبه در اودیسه ذکر شدهاست. هرودوت، تاریخ نگار یونانی، ساکنان این سرزمین را متشکل از دو گروه موصاف و موفرفری خواندهاست و نام اتیوپی را برای همه سرزمینهای جنوب مصر، شامل سودان و اتیوپی فعلی، به کار بردهاست. پلیمن کهتر، عقیده دارد که نام این کشور، از نام یکی از پسران هفاستیوس به نام آراتیوپس (Aethiops) گرفته شدهاست. مشابه چنین نظریهای در کتابی قدیمی به خط گیز (Geez) متعلق به قرن پانزدهم میلادی و درباره شهر آکسوم ذکر شده و ایتیوپیس (Ityoppis) بنیانگذار شهر آکسوم خوانده شدهاست. نام دیگری که در قدیم برای این سرزمین به کار برده شده حبشه بودهاست که در انگلیس آن را ابیسینیا (Abyssinia) میگویند و به عربی آن را «حبشه» تلفظ کرده و هنوز این نام را برای ساکنان اتیوپی به کار میبرند[۱].
به علت فقدان منابع مکتوب و مستند و آثار تاریخی کافی، بررسی گذشته اتیوپی که از قدیمیترین کشورهای جهان است، به سادگی امکان پذیر نیست. اکثر مطالب مربوط به سوابق تاریخی این کشور، مبتنی بر روایات و قصههایی است که به صورت شفاهی و غیر مکتوب، حفظ شدهاند. به موجب این روایات ملکه سبا که حبشی (آی توپیایی) بودهاست، پس از ازدواج با سلیمان نبی، پسری به دنیا میآورد که منلیک نامیده میشود. منلیک نیای پادشاهان اتیوپی محسوب میشده و حتی هایلا سلاسی آخرین امپراطور این کشور نیز خود را از تبار منلیک به شمار میآورد.
هرچند در منابع دینی، نظیر تورات (عهد قدیم، کتاب اول پادشاهان، باب 10، آیات 1، 2 و 10) و همچنین قرآن کریم (در سوره نحل) به سفر ملکه سبا به سرزمین ملک سلیمان و تقدیم هدایایی شامل طلا و ادویه و سنگهای گرانبها به حضرت سلیمان اشاره شدهاست، اما در متون تاریخی سباییان را حاکمان سرزمین حاصلخیز یمن میدانند لذا تعیین استناد تاریخی این افسانهها با واقعیت بسیار مشکل است[ii].
بر اساس مستندات تاریخی اقوام کوشیتیک، چندین هزارسال پیش از میلاد مسیح (ع) به اتیوپی مهاجرت کرده و در نواحی جنوب و غرب آن سزمین ساکن شدند. کوشیها به مرور اقوام نیلی و سودانی زبان ساکن اتیوپی آن عهد را وادار به تبعیت از خود کردند و در برههای از تاریخ، شهر نبط (Napata) را پایتخت خود قرار دادند و به رقابت با حکمرانان مصر پرداختند. موج دیگری از مهاجرت اقوام بیگانه موسوم به حبشیان به این سرزمین منجر به ایجاد پادشاهی آکسوم در اتیوپی شد. گروهی از دانشمندان عقیده دارند که حبشیان، دراصل گروههای عرب یمنی بودهاند که در ساحل جنوبی جزیره العرب، در شرق حضرموت، زندگی میکردند و بعدها به سوی غرب مهاجرت کرده و با عبور از تنگه باب المندب؛ در مناطق مقابل یمن و ساحل دریای سرخ سکونت گزیدند. از آنجا که عبور این اعراب جنوبی در زمان قدیم و به صورت تدریجی رخ دادهاست، به طور دقیق نمیتوان تاریخ آن را مشخص کرد ولی بر اساس اطلاعات موجود و برخی شواهد تاریخی این مهاجرت قبل از آغاز قرن چهارم پیش از میلاد (حدود هزار سال پیش از میلاد) اتفاق افتادهاست.
این قوم توانستند در ساحل اریتره کنونی سکونت گاهی ایجاد کرده و به تجارت با دیگر اقوام مجاور پرداختند و طولی نکشید که نفوذ خود را بر اقوام کوشی که پیش از آنان در فلات اتیوپی میزیستند گسترش دادند. با گذشت زمان این مهاجران در مناطق مختلف اتیوپی پراکنده شده و تمدن سامی را در این سرزمین گسترش دادند. در آغاز قرن اول میلادی، این اعراب جنوبی موفق به تأسیس پادشاهی اکسوم شدند. مؤلف کتاب «الطواف حوال البحر الاریتری» مرز اودلیس و شهر آکسوم، پایتخت کشور حبشه و مرکز اصلی تجارت عاج را توصیف کردهاست. علاوه بر آن کتیبههای به دست آمده از زمان اکسوم، از جمله کتبیههایی متعلق به قرن چهارم میلادی از دیگر منابع اطلاعاتی در مورد آن دوران به شمار میروند. در قرن سوم میلادی حکومت آکسوم شروع به ترقی و گسترش نفوذ و سیطره خود بر مناطق مجاور در شمال، جنوب و شرق نمود. نخستین حمله حبشیان به یمن، در زمان نجاشی اعمیدا، در حدود سال 340 میلادی صورت گرفت. این حمله در واقع عکس العملی در مقابل حمله پادشاهان حمیر به سواحل شرقی حبشه به شمار میآمد و عوامل دینی و مذهبی دخالتی در آن نداشت. این جنگ در روزگار «پریم یرحب بن شمر یمرعش» پایان یافت و از آن زمان به بعد، پادشاه آکسوم به لقب «پادشاه آکسوم، حمیر، ذی ریدان، حبشه، سبا و تهامه» ملقب گردید و پادشاه حمیر و فرزندانش به شهر یثرب گریختند که بعد از حمله روم به بیت المقدس (در سال 70 میلادی) و مهاجرت یهودیان، به صورت مرکز یهودیت در جزیره العرب درآمدهبود.
با ظهور اسلام و گسترش قلمرو اعراب مسلمان، حضور آنان در کرانه های دریای سرخ افزایش یافت و این در حالی بود که ضعف دولت اکسوم در مقابله با نفوذ رو به افزایش آنها، سبب عقب نشینی حکمرانان آکسوم از سواحل دریا و کوچ کردن ساکنان نواحی شمالی به سرزمین کنونی اتیوپی شد و این آغازی بر دوران طولانی تاریخ حبشه و عصر وسطای دولت اتیوپی به شمار میرود. با وجود ضعف تدریجی سلسله در حال زوال آکسوم، دولت اتیوپی به عنوان پادشاهی مستقل با فرهنگی مسیحی همچنان پابرجا ماند. در گذر از مراحل حساس تاریخ میانه، سلسلهای به نام «زاگو» جایگزین حکومت آکسوم شد و پایتخت کشور از آکسوم به «ستا» انتقال یافت. دوری از سواحل و سکونت در سرزمینهای مرکزی و جنوبی، سبب نفوذ بیشتر فرهنگ و سنت افریقایی در این حکومت شد و به تدریج ویژگیهای اقوام امهری (امهاری) جانشین آداب و رسوم پادشاهی آکسوم شد.
پس از سرنگونی دودمان «زاگو» در سال 1270 میلادی؛ سلسله دیگری از پادشاهان اتیوپی به قدرت رسیدند که خود را از نسل منلیک اول، فرزند سلیمان پیامبر و ملکه سبا میدانستند. اولین پادشاه سلسله جدید «یکونواملاک» شاهزاده «شوآ» بود که در گسترش فرهنگ و سنت قوم امهاری بسیار کوشید و پایتخت اتیوپی را از ستا به سرزمین «شوآ» انتقال داد. در زمان حکومت این پادشاهان مدعی میراث داری سلیمان، به ویژه «امداسیون» و «زارایعقوب»؛ برای نخستین بار تاریخ نگاری و تدوین سرگذشت بزرگان این سرزمین آغاز شد و جنگ با مسلمانان و همسایگان مهاجم ادامه یافت.
در این مقطع تاریخی مسدود شدن راههای ارتباطی اتیوپی با جهان خارج، قطع روابط تجاری با سایر کشورها و دوری از سواحل دریای سرخ تا حدودی سبب انزوای این کشور شده بود. با این حال ورود کاوشگران و نمایندگان و تجار اروپایی به این سرزمین تاریخی و انتشار اخبار و اطلاعاتی در مغرب زمین در مورد اتیوپی که تنها کشور مسیحی منطقه بود، موجب برانگیختن هیجان دولتهای غربی و به ویژه پاپ شد. از این روی پاپ به منظور وابسته ساختن کلیسای اتیوپی به رم و جلوگیری از ادغام آن با کلیسای اسکندریه، گروهی را به اتیوپی فرستاد[۲][۳].
نیز نگاه کنید به
تاریخ دوران باستان چین؛ تاریخ دوره باستان روسیه؛ تاریخ دوره باستان کانادا؛ تاریخ دوره باستان افغانستان؛ تاریخ دوران باستان مصر؛ تاریخ دوره باستان لبنان؛ تاریخ دوره باستان کوبا؛ تاریخ دوره باستان تونس؛ تاریخ دوره باستان سنگال.
پاورقی
[i] - این کشف، اطلاعات ارزشمندی از تکامل نوع بشر، از جمله چگونگی ایستادن بر روی دوپا، تفکیک مرحله کودکی از بزرگسالی و حتی روند تکامل دستگاه صوتی انسان (از طریق کشف استخوان لامی در نزدیکی گلو) در اختیار محققان قرار داد. دانشمندان به امید این که میان مردمان امروزین سرزمین کهن، صلح و آرامش برقرار شود، نام «سلام» را بر این کودک سه ساله نهادند. اتیوپیایی ها در زبان امهریک این نام را سلام (Selam) میخوانند.
[ii] - البته التقاط تاریخی دو کشور اتیوپی و یمن زیاد است و حوادث تاریخی دو کشور در بسیاری از موارد با یکدیگر درهم آمیختهاند.
کتابشناسی
- ↑ Ethiopia( 2023). Encyclopedia of the Nation. Available for:https://www.nationsencyclopedia.com/economies/Africa/Ethiopia.
- ↑ Marcus, H.G. (2007). A History of Ethiopia. University of California Press, p.88.
- ↑ عرب احمدی، امیر بهرام، کریمی، مهرداد (1392). جامعه و فرهنگ اتیوپی. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص 16-21.