ادیان در لبنان

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۴ توسط Hedieh (بحث | مشارکت‌ها)
دین در سیاست لبنان

جایگاه و نقش دین در جامعه و سیاست

لبنان یكی از متنوع‌ترین كشورها به لحاظ دینی و مذهبی است. پیروان مذاهب گوناگون و در طول تاریخ در قالب طوایف مذهبی در روند تحولات سیاسی اجتماعی این سرزمین نقش‌آفرین بوده‌اند و لذا امروز از این طوایف به عنوان واحدهای سیاسی اجتماعی نام برده می‌شود. هر چند در طول قرن‌های گذشته در میان طوایف ، اختلاف و نزاع كه گاه با درگیری‌های خشونت‌بار و خونین همراه بوده است، استمرار داشته است، اصل همزیستی همواره مورد توجه و تأكید رهبران و نخبگان دینی و مذهبی بوده است؛ اصولاً یكی از عوامل بقای این جامعه متكثر مذهبی، همین اصل بوده است.

علی‌رغم تأثیرات فرهنگی و آموزش‌های غربی در فرهنگ عمومی‌كشور، پایبندی به سنت‌های مذهبی به وضوح قابل مشاهده است. البته نسبت این پایبندی در میان مسلمانان بیشتر از مسیحیان و در میان مذاهب مسیحی، پیروان مذاهب شرقی از پایبندی‌های بیشتری برخوردارند.

در قانون اساسی لبنان بر دین و مذهب خاصی تأكید نشده است و تنها از آزادی اندیشه و اعتقادات سخن رفته است؛ در عین حال طوایف مذهبی به رسمیت شناخته شده و بر جایگاه آنان در ساختار سیاسی كشور تأكید شده است. بر همین مبناست که نمایندگان این طوایف در اركان حكومت و نظام سیاسی و مدیریتی كشور حضور دارند. طوایف مذهبی بر اساس قوانین مصوب دارای استقلال بوده و رسیدگی به احوال شخصی پیروان هر مذهب همچون ازدواج، طلاق، ارث، سرپرستی و... بر اساس رویه قضایی ویژه همان مذهب انجام می‌شود.

از آنجا که از سال 1923 كه آخرین سرشماری رسمی‌و تحت قیمومیت فرانسویان صورت گرفت و نشان می‌داد كه مسیحیان از اكثریت برخوردارند، تاكنون آمار رسمی‌از جمعیت طوایف مذهبی ارائه نشده است، تعداد دقیق جمعیت پیروان مذاهب چندان روش نیست؛ برخی قرائن و آمارهای تخمینی مجامع بین‌المللی و برخی پژوهش‌ها[i] حاكی از اكثریت داشتن مسلمانان نسبت به مسیحیان است.

از 18 طائفه مذهبی لبنان، مسیحیان 12 طائفه، مسلمانان 5 طائفه و یهودی‌ها هم یك طائفه با جمعیتی بسیار اندک را تشكیل می‌دهند.

 

طوائف مسیحی

مارونی‌های لبنان

مارونی

مارونی‌ها خود را پیروان مارون زاهد می‌دانند كه در اواخر قرن چهارهم و اوایل قرن پنجم میلادی در منطقه‌ای میان حلب و انطاكیه در شمال شام می‌زیسته است [۱]. او با تبلیغ دین مسیح در منطقه‌ای كه عموماً مشرك بودند، موفق شد تا بسیاری از مردم را به مسیحیت درآورد [۲]. پس از مرگ او، پیروانش به تبلیغ آیین او پرداختند و به مسیحیان مارونی اشتهار یافتند. از آنجا كه مارونی‌ها معتقد به مشیت یگانه مسیح بودند پس از آن كه مجمع مسكونی ششم در قسطنطنیه در سال 680م، با تصویب طبیعت و مشیت دوگانه مسیح، اعتقاد به یگانگی مشیت او را تكفیر كرد، آنان ضمن خودداری از تأیید مصوبه مزبور، رابطه خود را با كلیسای رم نیز قطع كردند [۳] ودر همان سال كلیسای مستقل خود را بنیان گزاردند[۴] . درگیری‌های ناشی از اختلافات اعتقادی میان مارونی‌ها و مسیحیان پیرو كلیسای رم به تدریج باعث مهاجرت‌های پراكنده مارونی‌ها به مناطق امن كوهستانی لبنان شد. مهاجرت‌های عمده اما در بین سال‌های 969 م و 1071م تحت فشار و سركوب دولت بیزانس صورت گرفت [۵]. مارونی‌ها در جبل لبنان كلیساهای خود را یكی پس از دیگری ایجاد كردند و با ورود جنگجویان صلیبی به حمایت از آنان پرداختند [۶].

ارتباطات نزدیك و حمایت همه جانبه مسیحیان مارونی از صلیبی‌ها سبب شد تا به تدریج مسئله اتحاد با كلیسای رم مورد توجه بخش وسیعی از رهبران مذهبی آنان قرار گیرد. علی‌رغم مخالفت‌های صورت گرفته با این مسئله، در سال 1180 م این اتحاد صورت واقع به خود گرفت [۷] و از آن پس اعتقاد به مشیت یگانه مسیح نیز مورد اظهار و نفی قرار گرفت [۸]. در دوره مملوكی، پس از آن كه شیعیان كسروان از سوی  سپاهان دمشق به شدت سركوب و بخش عمده‌ای از آنان ناگزیر این منطقه را ترك كردند، مارونی‌های بسیاری جایگزین آنان شدند [۹]. همچنین در دوره امارت خاند‌‌ان‌های معن و شهاب در قرون 17 و 18 بسیاری از مارونی‌ها به جنوب مهاجرت و در منطقه كوهستانی شوف سكنی گزیدند [۱۰]و بدین‌سان به تدریج منطقه نفوذ آنان گسترش یافت. دردوره قیمومیت فرانسه، مارونی‌ها با حمایت حاكمان فرانسوی در حوزه‌های گوناگون سیاسی و اقتصادی از نفوذ بیشتری برخوردار شدند كه زمینه را برای نقش‌آفرینی آن‌ها در ساختار حاكمیت پس از استقلال این كشور فراهم ساخت.

امروز، ماورنی‌ها بزرگترین طائفه در میان طوائف مسیحی لبنان بشمار می‌روند و مرجعیت دینی آن‌ها كلیسای بكركی وپاتریاک بشارة المرعی كه در سال 2011 به این سمت انتخاب شد، رهبری مذهبی آنان را بر عهده دارد.

مارونی‌های لبنان در تحولات دو قرن اخیر به ویژه بحران‌های 1841 و 1860 و نیز جنگ‌های داخلی 15 ساله این سرزمین نقش مؤثری داشتند. پس از جنگ، هر چند از وزن سیاسی آنان نسبت به گذشته تا حدودی كاسته شد، در ساختار قدرت همچنان حضوری تأثیرگذار دارند؛ ازجمله رئیس جمهور از میان آنان انتخاب می‌شود.

روم ارتدوكس

روم ارتدوکس در لبنان

دومین مذهب مسیحی به لحاظ جمعیت پیروان و پس از طائفه مارونی قرار دارد. آنان از اعراب مسیحی شام‌اند كه در گذشته پیرو كلیسای واحد ملكی بودند كه همه مسیحیان شام و مصر را تحت پوشش خود داشت. با بروز انشقاق میان كلیسای رم و كلیسای بیزانس در سال 1054، ملكی‌ها به كلیسای بیزانس پیوستند در سال 1684، ملكیها خود دچار انشعاب شدند و سرانجام در سال 1724 دو كلیسای مستقل روم ارتدوكس و روم كاتولیك شكل گرفت [۱۱]. پس از این انشعاب، بسیاری از ارتدوكس‌ها به لبنان مهاجرت كردند. گروهی از آنان نیز در پی حملات وهابی‌ها در اوائل قرن 19، به لبنان گریختند [۱۲]. آنان عموماً در منطقه الكوره در شمال لبنان سكونت دارند و گروه‌هایی از آنان نیز در بیروت و برخی شهرهای ساحلی اقامت دارند. مرجعیت دینی روم ارتدوكس در دمشق استقرار دارد [۱۳] پیروان این مذهب بیشتر در كار تجارت و مشاغل حرفه‌ای هستند و با مسلمانان دارای رابطه تفاهم‌آمیز و جمعیت آنان در حدود 10% كل جمعیت لبنان تخمین زده می‌شود [۱۴].

روم كاتولیک

این مذهب در میان مسیحیان لبنان، پس از روم ارتدكس، بیشترین پیرو را دارد. مسیحیان روم كاتولیك كه به ملكی هم معروفند، به دلیل پیوستن به كلیسای رم در اواخر قرن 17 به دنبال درگیری‌هایی كه با ارتدوكس‌ها داشتند و برای رهایی از آزار آنان، به لبنان مهاجرت كردند [۱۵]. مرجعیت دینی روم کاتولیک در دمشق مستقر است و جمعیت آنان حدود 250000 نفر تخمین زده می‌شود [۱۶].

سریان ارتدوكس

پیروان این مذهب به یعقوبی هم مشهورند و مرجعیت مذهبی آنان پاتریاك انطاكیه و مناطق شرق است كه در دمشق اقامت دارد و جمعیت آنان در حدود 20000 نفر تخمین زده می‌شود [۱۷].

سریان كاتولیك

انشعابی از سریان ارتدوكس است كه در سال 1798 كلیسای رم آن را به رسمیت شناخت. پاتریاك آنان در انطاكیه مستقر است و جمعیت آنان حدود 15000 نفر تخمین زده می‌شود [۱۶]

قبطی

قبطی‌های لبنان جمعیتی كمتر از 2000 تن دارند و عموماً مصری الاصلند. مرجعیت مذهبی آنان در مصر مستقر است [۱۸] و به عنوان هجدمین طائفه مذهبی به رسمیت شناخته شده‌اند و به دلیل جمعیت اندك، به عنوان یكی از مذاهب اقلیت بشمار می‌روند.

كلدانی

کلدانی های لبنان

مذهب كلدانی انشعابی از كلیسای نسطوری است كه در سال 1828 از سوی كلسیای رم به رسمیت شناخته شد. مرجعیت دینی آنان پاتریاك بابل و در بغداد مستقر است. كلدانی‌های لبنان عموماً از اواخر قرن نوزدهم از عراق به لبنان مهاجرت كرده‌اند. پیروان این مذهب در حدود 60000 تن تخمین زده می‌شوند [۱۸] و در شمار طوائف اقلیت قرار دارند.

نسطوری

نسطوری‌ها عراقی الاصلند كه درسال 1933 به لبنان مهاجرت كرده‌اند. جمعیت آنان تا 10000 تن تخمین زده می‌شود و مرجعیت دینی آنان در بغداد مستقر است [۱۹]. نسطوری‌ها از جمله طوائف مذهبی اقلیت در لبنان به شمار می‌روند.

لاتین

بیشتر كاتولیك‌های لاتین یا مسیحیان شرقی، ریشه اروپایی[۲۰] دارند و تعداد كمی‌از آنان اصالتاً لبنانی‌اند. آنان از كلیسای واتیكان پیروی می‌كنند و جمعیتی حدود 25000 نفر دارند. [۱۶].

ارمنی

در نتیجه انشعاباتی كه در نیمه‌های قرن هجدهم در كلیسای ارمنی كیلیكیا در شمال سوریه روی داد، گروه‌های زیادی از ارمنی‌های كاتولیك برای رهایی از آزار ارتدوكس‌ها به لبنان مهاجرت كردند. همچنین در اواخر قرن نوزدهم و در پی سركوب ارمنی‌های آسیای صغیر و كیلیكیا توسط عثمانی‌ها، بسیاری از آنان كه عمدتاً ارتدكس بودند رو به سوی لنبان گزاردند [۲۱]. با ادامه سركوب و كشتار ارمنی‌ها، این مهاجرتها در سال 1915 نیز تكرار شد [۲۲].

ارمنی‌های لبنان عموماً در بیروت و در مناطق خاص همچون برج حمود و انطلیاس سكونت داشته و به سنت‌های قومی‌خود شدیداً وفادارند. آنان به دلیل ویژگی‌های زبانی و فرهنگی از پیروان دیگر مذاهب و ادیان باز شناخته می‌شوند. در میان طائفه ارمنی، ارتدوكس‌‌ها با حدود 150000 نفر بیشترین و كاتولیك‌ها  با 20000 نفر، كمترین جمعیت را دارا می‌باشند [۲۳].

پروتستان

بیشتر آنان در نیمه دوم قرن نوزدهم و تحت تأثیر تبلیغاتی گروه‌های تبشیری آمریكایی انگلیسی (انجیلی)، از دیگر مذاهب مسیحی به این مذهب گرویدند [۲۴]. پروتستان‌ها شامل چند فرقه هستند كه مهم‌ترین آن‌ها انجیلی‌های سوری لبنانی با جمعیتی حدود 15000 تن و انجیلی‌های بیروتی با حدود 5000 تن هستند.[۲۵]

پروتستان‌ها عمدتآً در بیروت و در دو منطقه رأس بیروت و اشرفیه ساكن و در زمره طوائف اقلیت بشمار می‌روند و دارای كلیساهای مستقل از واتیكان می‌باشند.

طوائف مسلمان

ادیان شیعه و سنی لبنان

شیعه

از چگونگی پدید آمدن تشیع در لبنان، روایت‌های مختلفی وجود دارد. روایت‌های عمدتاً شیعی حضور ابوذر غفاری در عهد خلافت عثمان در منطقه جبل عامل را زمینه‌ساز آن دانسته‌اند.[ii] در صورت پذیرش این روایت‌ها، با توجه به قدرت امویان و برخورد خشن با مخالفان، حضور شیعیان در جنوب لبنان در دوره اموی بسیار محدود بوده است. آنچه مسلم است آن كه با سقوط امویان در سال 745م(128ه) و دور شدن مركز خلافت از شام، زمینه حضور شیعیان در لبنان بیشتر و با ظهور دولت‌های شیعی در مصر و شام، گرایش به تشیع در جبل عامل رو به فزونی گزارد و طی قرون بعد، مناطق وسیعی از این سرزمین تحت سیطره شیعیان قرار گرفت[۲۶]. هر چند جمعیتی از شیعیان لبنان دارای گرایش‌های نُصیری و اسماعیلی بودند، بیشتر آن‌ها به ویژه اكثریت مطلق ساكنان جبل عامل، گرایش شیعی اثنی عشری داشتند.

ساكنان طرابلس در شمال لبنان نیز تا پیش از حمله صلیبی‌ها عمدتاً شیعه بوده و علی‌رغم سال‌ها مقاومت در برابر محاصره و حملات آنان، سرانجام دولت شیعی بنی‌عمار سقوط كرد. ساكنان منطقه كسروان، واقع در جبل لبنان نیز تا قرن چهاردهم میلادی عموماً شیعه بوده‌اند [۲۷]. با پایان كار صلیبی‌ها، مملوكی‌ها به بهانه همكاری شیعیان با صلیبی‌ها و با  اتهام عدم اعتقاد آنان به اسلام، حملاتی را علیه آنان آغاز كردند كه به دلیل مقاومت سرسختانه شیعیان درمراحل اولیه چندان با توفیق همراه نبود. سرانجام با فتوای ابن‌تیمیه فقیه حنبلی شام و بسیج نیروی بسیار با حمله‌ای گسترده و سنگین در سال 1305، توانستند شیعیان را در این منطقه قلع و قمع كنند؛ تعداد بسیاری كشته و آنان كه جان سالم به در برده بودند ناگزیر از فرار به جنوب و یا منطقه بقاع شدند و جمعیت اندكی از آنان نیز برای در امان ماندن به تغییر مذهب روی آورد[۲۸]. علی‌رغم جمعیت معتنابه به شیعیان در دوره مملوكی و عثمانی از آنجا كه آنان را دشمن می‌پنداشتند، نه تنها از حیات سیاسی به دور نگه داشته شدند كه تحت فشارها و محرومیت‌های فراوان قرار گرفتند. در دوره عثمانی اصولاً شیعیان را به رسمیت نمی‌شناختند و تنها در دوره نظام اداری خودمختار (متصرفیة) بود كه اندك سهمی‌در اداره امور به آنان داده شد.[۲۹]

علی‌رغم محرومیت‌های اشاره شده، تحولات فرهنگی اجتماعی جامعه شیعه این سرزمین قابل توجه است. نهضت علمی‌جبل عامل(ازنیمه‌های قرن هشتم تا نیمه‌های قرن دهم هجری) كه به تاسیس حوزه‌های علمی‌و ظهور ده‌ها فقیه و عالم نامدار شیعی انجامید، تنها یکی از فرازهای تاریخی شیعیان لبنان است . محمدبن مکی الجزینی مشهور به شهیداول، علی بن عبدالعالی معروف به محقق کرکی وزین الدین بن علی الجباعی مشهور به شهیدثانی که هرکدام در پربار ساختن فقه شیعی و استمرار حرکت اجتهادی در تشیع نقش موثری داشتند، از بستر این نهضت دینی و فرهنگی برآمدند.حضور تعداد قابل توجهی از عالمان جبل عاملی در ایران که به دعوت شاهان صفوی صورت گرفت نیز در تعمیق و گسترش فرهنگ و آموزه‌های شیعی و استحكام پایه‌های حكومت صفویان تأثیرغیرقابل انکاری داشت.

تحولات سیاسی اجتماعی در جامعه لبنان از جمله جنبش اصلاحی در میان شیعیان در نیمه اول قرن بیستم و ادامه آن در نیمه دوم آن قرن كه به شكل‌گیری جنبش محرومین و سازمان امل توسط امام موسی صدر انجامید، پس از قرن‌ها، زمینه حضور آنان در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی را فراهم ساخت. ظهور جنبش حزب‌الله در سال‌های اولیه دهه هشتاد قرن گذشته، تحت تأثیر پیروزی انقلاب اسلامی‌در ایران، در واقع ادامه روند تحولات مزبور بود.

جمعیت شیعیان بر اساس آمار وزارت كشور لبنان در سال 1992، حدود 25/8% ساكنان این كشور بوده است و امروز جمعیت آنان تا حدود 33% از كل جمعیت تخمین زده می‌شود [۳۰]. مذهب شیعه در سال 1967 همچون دیگر مذاهب به رسمیت شناخته شد و شورای عالی اسلامی‌شیعیان به عنوان مسئول دفاع از حقوق و ارتقای سطح اقتصادی و اجتماعی آنان تأسیس گردید .[۳۱]این شورا علاوه برمحاكم قضایی، بر موقوفات مربوط به شیعیان نیز نظارت می‌كند. مسئول فعلی شورای مزبور شیخ عبدالامیر قبلان است كه پس از درگذشت شیخ مهدی شمس‌الدین، جانشین او شد. مؤسس و اولین رئیس این شورا نیز امام موسی صدر بود كه در سال 1979 و درسفر به لیبی مفقود و تاكنون از سرنوشت او اطلاع موثقی در دست نیست، به همین جهت و تا روشن شدن وضعیت وی، مسئولان این شورا از عنوان نایب رئیس استفاده می‌کنند.

امروز علاوه بر جبل عامل و بقاع، بسیاری از شیعیان در حومه جنوبی بیروت و برخی آن‌ها نیز در غرب بیروت سكنی دارند و از فعالیت‌های گسترده سیاسی اجتماعی و اقتصادی و حضوری تأثیرگذار در ساختار قدرت برخوردارند؛ از جمله رئیس مجلس نمایندگان از میان سیاستمداران شیعه برگزیده می‌شود.

سنی

جمعیت مسلمانان سنی در سرزمین لبنان تاپیش از برآمدن مملوکی‌ها،اندک بود. با سقوط دولت شیعی فاطمی‌ و به ویژه پس از شكست صلیبی‌ها و ظهور مملوكی‌ها در صحنه قدرت، بسیاری از سنی‌های شام به تدریج به لبنان مهاجرت و در طرابلس، بیروت و صیدا و سایر مناطق ساحلی كه تحت حاكمیت مملوكی‌ها قرار داشت سكنی گزیدند.[۳۲]

جمعیت‌ سنی‌های‌ لبنان در دوره حاكمیت عثمانی‌ها نیز به دلیل حمایت حكومتی و هم مذهب بودن، از افزایش چشمگیری برخوردار شد؛ به گونه‌ای كه امروز بیشترین جمعیت ساكن در دو شهر صیدا و طرابلس و نیز غرب بیروت سنی مذهبند و برخی از آنان در منطقه بقاع از جمله بعلبلك سكنی دارند [۳۳].

مرجع رسمی‌سنی‌های لبنانی كه عموماً  حنفی مذهب و حدود 30% از جمعیت را تشكیل می‌دهند دارالفتوی است كه علاوه بر مسائل دینی و احوال شخصیه، امور موقوفات آنان را نیز اداره می‌كند. مفتی اهل سنت لبنان، شیخ محمد رشید قبانی است كه از سال 1990 در این سمت قرار دارد. طائفه سنی لبنان از طوائف اصلی و در ساختار قدرت سیاسی نیز حضوری تعیین كننده دارد، از جمله نخست‌وزیر بایستی از میان آنان برگزیده شود.

دروزیان لبنان

درزی

مذهب درزی در قرن پنجم هجری در دوره حكومت الحاكم با مرالله ششمین خلیفه فاطمی‌مصر و با حمایت او در میان گروهی از اسماعیلیان و توسط شخصی به نام محمد بن اسماعیل درزی معروف به انشتكین بنیان گزارده شد. در نتیجه اختلافاتی كه در همان اوان در میان هوداران مذهب جدید بروز كرد، محمد بن اسماعیل كشته شد و حمزة بن علی الزوزنی از داعیان بزرگ آن به امامت رسید.[iii][۳۴] او اهتمام بسیاری برای سامان دادن به اوضاع مذهب و تجدید اصول آن به كار برد اما به دلیل اختلافات اصولی میان مبانی اعتقادی آن و مذهب اسماعیلیه و دیگر مذاهب سنی، هواداران آن ناگزیر از كتمان فعالیت‌های تبلیغی بودند و لذا به ایجاد نظام سری آن روی آوردند. در پی ناپدید شدن اسرار آمیز الحاكم با مرالله، حمزة بن علی از این رویداد، به عنوان غیبت نام برد و پیروان را به انتظار بازگشت پیروزمندانه او دعوت كرد. از آنجا كه مذهب جدید نتوانست گسترش چندانی در مصر داشته باشد، رهبران آن ، فعالیت‌های تبلیغی خود را به شام كه عشایر عرب آنجا اكثراً اسماعیلی و یا قرمطی مذهب بودند منتقل كردند و با استقبال ساكنان مناطق وادی التیم و شوف روبرو شدند [۳۵]. در جریان جنگ‌های صلیبی، شجاعت و جنگ‌آوری درزی‌ها مورد توجه حاكمان سنی دمشق قرار گرفت؛ مسئله‌ای كه تأثیر بسزایی در تثبیت جامعه درزی و قدرت گرفتن رهبران فئودال آن داشت. پس از سقوط دولت مملوكی و ورود عثمانی‌ها به شام، فخرالدین اول از رهبران خاندان درزی معن به رهبری منطقه درزی‌نشین دست یافت وزان پس درزی‌ها همواره در تحولات سیاسی اجتماعی لبنان حضوری تأثیر گذار داشته‌اند.

مذهب درزی از جمله مذاهب باطنی منسوب به اسلام[iv] و آموزه‌های آن آمیزه‌ای از مبانی اعتقادی اسلام و دیگر ادیان است. پس از آن كه در سال 1043 باب دعوت درزی بسته شد[۳۶]،مبانی اعتقادی و فقهی آنان همچنان سری و تنها عقال درزی از آن آگاهند و آنانند كه بایستی اعمال مذهبی را انجام ‌دهند و طبقه جهال وظیفه عملی در این خصوص ندارند. [۳۷]

درزی‌ها حمزة بن علی را مؤسس حقیقی مذهب خود و بنیانگذار مبانی نظری آن می‌دانند و به پیروی از او، خود را موحدین درزی می‌خوانند[۳۸]. مناطق سنتی سكونت درزی‌های لبنان، عمدتاً الشوف، وادی التیم و المتن است و البته در برخی از دیگر مناطق همچون بیروت نیز پراكنده‌اند و جمعیت آنان در حدود 170000 تن تخمین زده می‌شود. مرجعیت مذهبی درزی‌ها، شورای مذهبی درزی است كه در رأس آن شیخ العقل قرار دارد. شیخ العقل فعلی درزی‌های لبنان شیخ نعیم حسن است كه از سال 2006 در این سمت قرار دارد. درزی‌های لبنان همچنین دارای مؤسسات اوقاف، محاكم مذهبی، مراكز بهداشت و شورای درزی تحقیقات و توسعه‌اند و برخی دیگر از مؤسسات خیریه آموزشی را نیز در اختیار دارند [۳۹].

علوی

علوی‌های لبنان گرچه از مذاهب شیعی شمرده می‌شوند، آموزه‌ی آنان از دیگر ادیان و مذاهب تأثیر پذیرفته است. خاستگاه اصلی علوی‌ها سوریه است و حضور نیروهای نظامی‌سوریه  طی سه دهه گذشته در لبنان، زمینه‌ساز مهاجرت بسیاری از آنان به این كشور شد. در سالهای اخیر از سوی دولت لبنان به رسمیت شناخته شده‌اند و بنابراین همچون دیگر طوائف مذهبی رسمی، دارای محاكم خاص و دارای نماینده در پارلمان‌اند [۴۰]. جمعیت آنان بین 80000 تا 120000 تن برآورد شده است كه عمدتاً در شمال این كشور و در منطقه مشهور به جبل محسن در طرابلس سكونت دارند.

طائفه یهود

گرچه حضور یهودیان در لبنان به قرن دهم میلادی بازمی‌گردد ولی بیشتر آنان در قرن هجدهم از مغرب غربی به این كشور آمدند پس از تأسیس دولت اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی فلسطین، بسیاری از آنان به آنجا مهاجرت كردند  جمعیت آنان در سال 1958 حدود 15000 نفر بود كه به ویژه پس از آغاز جنگ‌های داخلی گروهی دیگر از آن‌ها لبنان را ترك كردند. امروز جمعیت بسیار اندكی از آنان در لبنان باقی مانده است.[v][۴۱]



پاورقی

[i]از جمله:درایسدل، آالیسدیر و بلیک، جرالد اچ؛ 1369، 365

[ii] از جمله: آل صفا؛ 1998، 233؛ مكی ؛1991، 34

[iii] برخی از پژوهشگران برآنند كه الزوزنی، فردی ایرانی و متولد زوزن خراسان است؛ از جمله نگاه كنید به: كردعلی، 1972، 265 و نیز، زهرالدین، صالح، 1994، 37.

[iv]در خصوص وابستگی مذهب درزی به اسلام، نظریات گوناگونی وجود دارد. گروهی اساس آن را آمیزه‌ای از باورهای شیعی، مسیحیت و زرتشتی می‌دانند كه با اساطیر رنگ و بوگرفته از فرهنگ بومی‌درآمیخته است. برخی نیز درزی‌ها را در زمره مسلمانان می‌دانند كه در طول زمان و به دلیل در اقلیت بودن و برای اجتناب از شكنجه و فشار، اعتقادات خود را  مخفی نگه داشته‌اند.

[v] حیدر،محمود؛2011،الطوائف اللبنانیۀ،سیرة ذاتیة،رایزنی فرهنگی ج.ا.ا،بیروت

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. المقداد (1999). ص17.
  2. ضو (1997). ص80.
  3. الصليبي (1991). ص103.
  4. الصليبي (1991). ص121.
  5. الصليبي (1991). ص 121.
  6. الصليبي (1991). ص130.
  7. الصليبي (1991). ص131.
  8. الصليبي (1991). ص104.
  9. مكي (1991 ). ص 230.
  10. الصليبي (1991). ج 2، ص 13.
  11. الصليبي (1991). ج 2، ص23.
  12. الصلیبی (1991). ج1، ص189.
  13. المقداد، ص24.
  14. الصلیبی(1991). ج2، ص25.
  15. الصلیبی(1991). ج1، ص 189.
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ المقداد، ص27.
  17. المقداد، ص25.
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ المقداد، ص28.
  19. المقداد، ص26.
  20. قرم(2004). ص16.
  21. الصلیبی(1991). ج2، ص.27
  22. الصلیبی(1991). ج1، ص179.
  23. المقداد (1999). ص25_27.
  24. الصلیبی(1991). ج1، ص67.
  25. المقداد، ص26.
  26. حیدر احمد (2007). ص353.
  27. الصلیبی(1991). ج2، ص15.
  28. حیدر احمد، ص21.
  29. المقداد، ص40.
  30. المقداد، ص 41.
  31. قرم(2004). ص111.
  32. الصلیبی(1991). ج2، ص17.
  33. المقداد، ص42.
  34. زهرالدین( 1994). ص38.
  35. الصلیبی(1991). ج2، ص158.
  36. زهرالدین(1994). ص35.
  37. زهرالدین(1994). ص45.
  38. زهرالدین(1994). ص29.
  39. زهرالدین(1994). ص249_260.
  40. قرم، ص18.
  41. صدر هاشمی، سید محمد (1330). جامعه و فرهنگ لبنان. تهران: موسسه فرهنگی،هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 179_192.