پیشینه روابط تاریخی لبنان و ایران

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۲۴ توسط Hedieh (بحث | مشارکت‌ها)
روابط ایران_لبنان

ریشه روابط تاریخی ایران و لبنان به قرون پیش از میلاد بازمی‌گردد. اشغال سرزمین شام در قرن ششم میلادی توسط کورش، حضور ایرانیان در بیروت، طرابلس، صور، صیدا و بعلبک را در پی داشت که با مردم این سرزمین که در آن روزگار به فینیقیه شناخته می‌شد، درآمیختند. در دوره سیطره و حضور ایرانیان در فینیقیه، این منطقه به عنوان مرکزی برای تجارت جهانی از شکوفایی برخوردار بود.

حاکمیت ایرانی‌ها هر چند پس از دو قرن با حمله اسکندر از میان رفت، بسیاری از ایرانیان در این سرزمین ماندگار شدند. همچنین در نیمه اول قرن هفتم میلادی در جریان جنگ‌های ایرانیان و بیزانس گروهی[۱] از ایرانی‌ها به این سرزمین آمده و در آن سکنی گزیدند. در متن امان نامه سردار اسلام ابوعبیده جراح به مردم بعلبک هنگام فتح بقاع، از ایرانی‌ها نیز ذکری به میان آمده‌است که به فارسی تکلم می‌کردند.[۲] در قرن اول هجری نیز گروه‌هایی از ایرانیان بعلبک و حمص به شهر صور در ساحل دریای مدیترانه مهاجرت کردند.[۳]

برپایی دولت صفوی در ایران و اعلام مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمی‌ اما مهم‌ترین نقطه عطف در روابط تاریخی این دو سرزمین است. در این دوره با مهاجرت گروهی از عالمان و فقیهان جبل عامل به ایران، پیوندهای فرهنگی جدیدی بر مدار مذهب میان آنان شکل گرفت. حضور ده‌ها عالم دینی عاملی در ایران به بالندگی مذهب شیعه و تحکیم و گسترش فرهنگ شیعی و البته استحکام پایه‌های حاکمیت دولت شیعی صفوی انجامید. محقق کرکی و شیخ بهایی از جمله این عالمان بودند که نقش به‌سزایی در این زمینه‌ها داشتند.

طی قرون بعد نیز روابط ایرانیان با شیعیان لبنان کم و بیش ادامه یافت و البته به دلیل محدودیت‌های آنان تحت حاکمیت عثمانی‌ها به سختی صورت می‌گرفت. با فروپاشی امپراطوری عثمانی و تشکیل لبنان بزرگ تحت قیمومیت فرانسه و با توجه به وجود مراکز دانشگاهی مدرن در این کشور، گروهی از دانشجویان ایرانی برای ادامه تحصیل عازم بیروت شدند و به‌ ویژه در دانشگاه آمریکایی بیروت به تحصیل پرداختند.

ایجاد و تأسیس کرسی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه دولتی لبنان و انتشار مجله الدراسات الادبیة نیز از جمله عوامل مؤثر در پیوندهای فرهنگی ایران و لبنان پس از استقلال این کشور به‌ شمار می‌رود.

عزیمت امام موسی صدر در سال 1338، از حوزه علمیه قم به لبنان نیز از عوامل مؤثر در پیوندهای تاریخی و فرهنگی اجتماعی مردم این دو سرزمین است. فعالیت‌های گسترده این روحانی اندیشمند و آگاه که خود از اصالتی عاملی برخوردار بود و اجرای طرح‌های مختلف در جهت ارتقاء سطح فرهنگ و آگاهی‌های سیاسی، اجتماعی، ایجاد خودباوری و نیز تقویت بنیه اقتصادی شیعیان، نقش مهمی‌ در بهبود نسبی وضعیت آنان که طی قرون گذشته شرایط سخت و محدودیت‌های بسیاری را تحمل کرده بودند، داشت. او همچنین گفتگو میان مسیحیان و مسلمانان را وجهه همت خود قرار داد که با استقبال طوائف مسیحی و مسلمان روبرو شد.

پیروزی انقلاب اسلامی‌ایران اما نقطه عطفی در تاریخ پیوندهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایرانیان با شیعیان لبنان بود.[۴]  

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. حتی، فیلیپ (۱۹۸۳). تاریخ لبنان و سوریة و فلسطین (حداد، جورج. و الیازجی، کمال.، مترجمان)، الجزء الاول. بیروت: دارالثقافة، ص ۲۴۰.
  2. مكی، محمد علی (1991). لبنان: من الفتح العربی الی الفتح العثمانی. (الطبعة الرابعة). بیروت: دارالنهار للنشر، ص 13-14.
  3. مكی، محمد علی (1991). لبنان: من الفتح العربی الی الفتح العثمانی. (الطبعة الرابعة). بیروت: دار النهار للنشر، ص 32.
  4. صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ لبنان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 297-299.