جامعه و نظام اجتماعی آرژانتین

از دانشنامه ملل

جامعهی آرژانتین متشکّل از جمعیت مهاجر گستردهای است که به صورت مداوم با کشورهای مادر در تعامل و تبادل میباشند. علاوه بر آن روند ورود مهاجران جدید به کشور همچنان به صورت وسیع ادامه دارد. در سالهای اخیر مهاجران قانونی و غیرقانونی جدیدی از کشورهای همسایه (از جمله بولیوی، اکوادور و پرو) و کشورهای دیگر به‌ ویژه چین و کرهی جنوبی به این کشور وارد شده‌اند. بنابراین نظام اجتماعی در نتیجهی این تبادلات به صورت دائمی در حال تکامل و پویایی می‌باشد. در بخشهای پیشین گفته شد که اکثریت قاطع جمعیت آرژانتین را مهاجرانی تشکیل می‌دهند که بخش اعظم آن‌ها در طول یکصد سال گذشته به این کشور مهاجرت نموده و بخش قابل توجّهی از آن‌ها در نتیجهی اجبار ترک وطن نمودهاند. بنابراین بعد از طیّ دورهی اضطرار مجدّداً رابطهی خود را با موطن اصلی برقرار کردهاند. از آن جمله می‌توان به پایان دورهی امپراتوری عثمانی، جنگهای اوّل و دوم جهانی و... اشاره نمود. نتیجهی این موضوع برای کشور آرژانتین، وجود جمعیت و اتباعی است که وابستگی روحی و عاطفی کم‌تری با این سرزمین برقرار کرده و «ملّت» به معنای واقعی و عملی محسوب نمیشود.

این وضعیت در بررسی هنجارها و ارزشهای اجتماعی و یا قواعد و مقرّرات عرفی جامعه و حتّی نهاد خانواده به خوبی مشاهده می‌شود. با عنایت به این‌که به نوع روابط مهاجران و هنجارها و ارزشهای اجتماعی آن‌ها در بخشهای دیگر به تفصیل اشاره شده است، در این فصل سعی شده است متناسب با وضعیت این کشور، نظام اجتماعی و هنجارهای این جامعه مورد بررسی قرار گیرد.

نوع جامعه:

کشور آرژانتین از نقطهنظر جغرافیایی یک مزرعهی بسیار بزرگ است. بخش اعظم کشور را سرزمینهای هموار و بسیار حاصلخیزی تشکیل می‌دهند که از موهبت بارش فراوان بهرهمند هستند. به همین دلیل شغل اصلی ساکنین اوّلیه و مهاجران کشاورزی و اوّلین محصولات صادراتی آرژانتین نیز کشاورزی و سپس فروارده‌های دامی بوده است. این وضعیت همچنان ادامه دارد. آرژانتین در حال حاضر نیز قطب عمدهی صادراتی بسیاری از محصولات کشاورزی (از جمله سویا، ذرّت، آفتابگردان) و دامی (گوشت گاو) است. بر اساس آمارهای جهانی آرژانتین سومین تولیدکنندهی سویا در جهان است و کشورهای آمریکا و برزیل در رده‌های اوّل و دوم هستند.[۱] به همین ترتیب این کشور یکی از عمدهترین کشورهای صادرکنندهی گوشت در جهان می‌باشد. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که بخش قابل توجّهی از جمعیت فعّال این کشور در بخش کشاورزی؛ دامپروری و صنایع وابسته به آن مشغول به کار هستند. این عامل تأثیر مستقیمی در آداب، رسوم و جشنهای سنّتی این کشور داشته است که در بخشهای بعدی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

در کنار این عامل، آرژانتین به عنوان کشوری که از اکثریت قاطع جمعیت مهاجران تحصیلکرده بهره میبرد، از اواسط قرن بیستم روند صنعتی شدن را آغاز و به سرعت در این مسیر حرکت نمود. نتیجهی این روند، تبدیل آرژانتین به کشوری بود که در بسیاری از صنایع از تکنولوژیهای پیشرفتهی بومی بهره میبرد. از جمله می‌توان از اتومبیلسازی (به‌ویژه در بخش قطعات)، دارو، و فناوری هسته‌ای نام برد.[i] با این وجود تأثیرات صنعتی شدن را تنها در چند شهر عمدهی کشور می‌توان مشاهده نمود و بافت غالب همچنان کشاورزی و دامداری است.

گروهها و نهادهای موثر اجتماعی:

اقلّیتهای قومی، نژادی و مذهبی:

آرژانتین یکی از معدود سرزمینهایی است که اقوام مختلف مهاجر به این کشور، تشکیلدهندهی جمعیت غالب کشور میباشند. بسیاری از اقوام مختلف در طیّ سالیان متمادی و قریب دو سده حضور در این کشور، به عضوی از جامعه تبدیل شده و اکنون جامعهی اقلّیت محسوب نمیشوند.

بخشی از اقوام مهاجر علیرغم حضور متمادی در این کشور، همچنان هویّت خود را به عنوان یک اقلّیت حفظ کرده و با تشکیل سازمانها و انجمنهای صنفی، در تلاش بودهاند تا منافع خود را از طریق این انجمنها دنبال نمایند. بنابراین کار ویژهی این سازمانها بیشتر حفظ منافع قوم و گروه تشکیلدهندهی آن بوده است. در این بخش به مهم‌ترین گروههای قومی مذهبی حاضر در آرژانتین اشاره می‌شود. در این بین به جز ماپوچهها که از اقوام اصلی و بومی سرزمین آرژانتین محسوب میشوند، مابقی مهاجران خارجی میباشند. ذکر این نکته حائز اهمیت است که در سالهای اخیر اقلّیتهای قومی دیگری در حال شکلگیری هستند که مهم‌ترین آن‌ها چینیها، ژاپنیها و... هستند یا این‌که برخی گروههای قومی در درون خود به شعب مختلفی تقسیم میشوند که در بحث زیر به آن‌ها اشاره نشده است و صرفاً مهم‌ترین گروههای قومی، نژادی، و مذهبی مورد اشاره واقع شده‌اند.

اقلّیتهای نژادی:
الف) بومیان آرژانتین:

در بخش تاریخ آرژانتین اشارهای گذرا به بومیان اصلی این سرزمین و نابودسازی آن‌ها توسّط استعمارگران کاشف این منطقه صورت گرفت. در حال حاضر مهم‌ترین بومیان ساکن آرژانتین ماپوچهها هستند. سایر اقوام بومیان مثل آگیرا، گوارانی و... به دلیل مهاجرت از این کشور به سرزمینهای مهاجر، تعداد قابل توجّهی را در کشور تشکیل نمیدهند.[۲] بنابراین در این بخش تنها به ماپوچهها اشاره می‌شود.

قتل و نابودی بومیان کشور به منظور استقبال از میهمانان اروپایی:

پامپاس در آرژانتین به صورت سنّتی یک منطقهی بدون قانون لقب گرفته بود. محلّ پرورش گاوها و اسبهای وحشی که زبانزد بودند و گاوچرانهای بومی معروف به گائوچوی وحشی. بومیان در این منطقه برای سالها و سده‌های متمادی زندگی میکردند. بین سالهای 1879ـ1878 سیاست جذب مهاجران اروپایی، به سیاست استراتژیک دولتهای وقت تبدیل شد و به منظور ترغیب آنها، حاصلخیزترین مناطق کشور و بلکه جهان به عنوان هدیهی مهاجران اروپایی تعیین گردید[۳] لذا باقیماندهی بومیان ساکن در منطقهی پامپاس یا کشته شده و یا به سمت بخشهای جنوبیتر کشور و در واقع قطب جنوب رانده شدند. خولیو روکا که خود را فاتح بومیان میخواند این واقعه را یک گام اساسی در روند ایجاد ثبات در پامپاس خواند. همانند سایر نقاط جهان در این دوره با ورود راهآهن به کشور و اتّصال ایالتهای مهمّی چون بوئنوس‌آیرس، روساریو و کوردوبا، توسعهی شهری شدّت گرفت. کارگران کشاورز از این طریق می‌توانستند به مناطق مرکز کشور بروند و مشغول به کار شوند و محصولات کشاورزی با هزینهی کم از نقطهای به نقطهی دیگر حمل شوند.

مهم‌ترین گروههای مهاجر اروپایی را ایتالیاییها و اسپانیایی‌ها تشکیل میدادند و در بین دو گروه اخیر نیز نسبت ایتالیاییها به طور محسوسی بیشتر بود که علاوه بر آن‌ها تعداد قابل توجّهی از ملل دیگر، همچون فرانسویها، آلمانیها، لهستانیها، ترکهای عثمانی و یهودیان روس به آرژانتین سرازیر شدند. بین سالهای 1940ـ1860 بیش از 3 میلیون نفر از اروپا راهی آرژانتین شدند.(Historia del Pais، Op.Cit)

گفته شد که بومیان اصلی با عنوان گروههای «قانون‌گریز» و «اصلاح‌ناپذیر» یا کشته شدند و یا به مناطق بد آب و هوا کوچانیده شده و در نهایت ناپدید شدند. نکتهی مهمّ دیگر این است که بخشهای وسیع مرکزی کشور، قطعهبندی شده و در اختیار مهاجران اروپایی که متمدّن شمرده میشدند قرار گرفت. از آن موقع این بخش از آرژانتین که جمعیت کمی را در خود جای داده بود، با ورود راهآهن و اهمیت یافتن کشاورزی به قطب اصلی کشور تبدیل شد که در دست اروپاییها بود. در بخشهای بعدی مشخّص خواهد شد که در واقع این مهاجران جدید سرنوشت کشور را در اختیار گرفتند تا جایی که در واقع امروزه مسئولین آرژانتین همه از نسلهای بعدی مهاجران اروپایی هستند.

ماپوچه ها:

ماپوچه ها قوم مبارز بومی آرژانتین بودند که در مقابل تهاجم اسپانیایی‌ها به سرزمین خود برای حدود سه قرن مبارزه کردند و توسّط این اشغالگران که در پی نابودی آن‌ها بودند، به تدریج از سرزمینهای اصلی خود رانده شده و از این مقطع در پی حفظ حیات و بقای خود بودند.[ii] عبارت وینکا(Winka) به معنی غیر ماپوچه در فرهنگ ماپوچهای همراه با بیاعتمادی و بیگانگی ادا می‌شود که در حقیت ناشی از تنفّر از اسپانیاییهای مهاجمی است که این قوم بزرگ را در سرزمین مادری خود به نابودی کشاندند.(Leslie Ray، Op.Cit، P 11) در حال حاضر این قوم بزرگ در استان نئوکن زندگی می‌کنند و بر اساس برخی از آمارها جمعیت آن‌ها به دویست هزار نفر نیز میرسد.(Erin McCloskey، Argentina، (USA، Bradt Travel Guide، 2006)، P. 26) تنها در همین استان است که زبان آن‌ها در برخی از مدارس خاص آموزش داده می‌شود. آنان در کلّ منطقهی آمریکای لاتین تنها قومی بودند که در کلّ دوران استعمار اسپانیا با آن‌ها مبارزه میکردند. ماپوچه که در زبان محلی به معنی «مردم سرزمین» (ماپو به معنی سرزمین، زمین و چه به معنی مردم و ملّت) میباشد، وابستگی زیادی به سرزمین آبا و اجدادی خود دارند. سازمان ماپوچهها قبیلهای است و به قبایل بسیار زیادی در بخشها و محدوده‌های تحت سلطهی خود تقسیم میشده‌اند. دفاع از فرهنگ و به دست آوردن مجدّد سرزمینهای اصلی خود واقع در منطقهی پاتاگونیا مبارزهای تاریخی است که این جمعیت و اقلّیت بزرگ بومی کشور تا حال حاضر نیز به آن ادامه داده است امّا به دلایل وجود قوانینی که در دولتهای اوّلیهی آرژانتین وضع شده است، تاکنون موفّقیتی نداشتهاند. تخمین زده می‌شود که بیش از 90 درصد از اراضی بسیار حاصلخیز منطقهی پاتاگونیا به مهاجران اروپایی هدیه شده و و اکنون مالکان خصوصی دارد.[۴]

ماپوچهها در اصل از «دره آرائوکو»(Arauco Valley) شیلی به منطقهی پاتاگونیا مهاجرت کردند و به همین دلیل توسّط مهاجمان اسپانیایی «آرائوکنها»(Los Araucanos) نامیده شدند.[۵]

در سال 2002، ماپوچهها باز از سرزمین خود با خشونت رانده شدند. در این سال گروه بنتون ایتالیایی از طریق دادگاه توانست حکم اشغال 900 هزار هکتار از سرزمینهای حاصلخیز منطقه را به دست بیاورد. این حکم با توجّه به اسنادی که گروه مزبور ارائه داد که در واقع دستور یک رئیس‌جمهور آرژانتین مبنی بر هدیهی این مقدار اراضی به ایتالیاییها بود، صادر گردیده بود.(Leslie Ray، Op.Cit، P 25) در واقع رؤسای جمهور پس از استقلال آرژانتین در جهت آرزوی خود مبنی بر مهاجرت اروپاییها به این سرزمین و تشکیل یک کشور اروپایی، بذل و بخششهای اینچنینی زیادی کردهاند به گونهای که گفته می‌شود امروزه بخش اعظمی از کشور به تملّک اروپایی‌ها درآمده است. یهودیان و در سالهای اخیر چینیها مالک بخش وسیع دیگری از خاک بزرگ آرژانتین شده‌اند.

زمانی که اسپانیایی‌ها به آرژانتین رسیدند، ماپوچهها از راه کشاورزی امرار معاش می‌کردند. در واقع حرفهی اصلی ماپوچهها کشاورزی بود امّا پس از استعمار اسپانیا و به‌ویژه اقدامات دولتهای پس از استقلال، ماپوچهها از زمینهای اصلی و حاصلخیز خود رانده شدند. متناسب با وضعیت جغرافیایی فعلی که ماپوچهها ساکن آن هستند، حرفهی غالب آن‌ها تغییر کرد و امروزه شغل اصلی آن‌ها دامپروری و به‌ویژه گاوداری است. در کنار آن یکی از مراکز اصلی تولید صنایع دستی آرژانتین به‌ویژه جواهرآلات، نقرهکاری، کارهای روی چوب و چرم کشور توسّط ماپوچهها تولید می‌شود که مورد استقبال جهانگردان خارجی در سفر به آرژانتین نیز قرار گرفته است.[۶] لباس مردان ماپوچه شامل کت چرمی همراه با لنگهایی به کمر است.(Vincha) روسری نیز جزو پوشش همیشگی زنان ماپوچه است.

زندگی جمعی ماپوچهها بر سنّت قبیلهای استوار است. در قبایل اصل اساسی خانواده است. یک قبیله که در زبان ماپوچهای «لوف»(LOf) خوانده میشود، مجموعهای متشکّل از اقوام و بستگان فامیلی و عشیرهای است که در منطقهی خود در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند و در همهی امور به یکدیگر کمک می‌کنند. این قبایل هرکدام توسّط بزرگ قبیله که الزاماً بزرگ سنّی نبوده و بیشتر مجموعهای از شرایط از جمله سن، شجاعت و حمایت از افراد قبیله و... باعث شده که وی به عنوان رئیس انتخاب شود، هدایت میشوند. رؤسای هر قبیله «لونکو»(Lonko) خوانده میشوند. سنّتهای به جای مانده از قبیله حکم قانون اساسی قبیله را داشته و غیرقابل تخطّی هستند. این قوانین اصطلاحاً «آدماپو»(admapu) نام گرفتهاند.(Leslie Ray، Op.Cit، P 14)

اقلّیتهای مذهبی:

ـ یهودیان آرژانتین؛ یا آرژانتین یهودیان:

از جمله اقوامی که به صورتی بسیار خاص در جهت کسب منافع خود گام برداشتهاند، یهودیان می‌باشند. موضوع نفوذ یهودیان در ساختار اقتصادی و سیاسی و فرهنگی کشور آرژانتین بر کسی پوشیده نیست. تعداد قابل توجّه یهودیان در آرژانتین، حضور گستردهی آن‌ها در عرصههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آرژانتین، نه تنها آن‌ها را به عنوان یک اقلّیت نژادی و مذهبی قوی به نمایش میگذارد، بلکه توان اعمال نفوذ در عرصههای تصمیمگیری و سیاستگذاری در کلّیهی زمینهها به نوعی سرنوشت این کشور را تحت تأثیر منافع گروهی آن‌ها قرار داده است.

برداشت موجود از یهودیان در آرژانتین آیینهی تمامنمایی از نقش این عدّه در این کشور و یا حتّی در دیدگاهی فراتر در آمریکای جنوبی و مرکزی نمیباشد. قضاوتهای موجود از این گروه معمولاً مبتنی بر این برداشت است که یهودیان را به عنوان گروهی اقلّیت نژادی و مذهبی معرفی مینماید که به عنوان وصلهای ناجور بر کشور آرژانتین با اتّکا به حمایت خارجی و قدرت اثرگذاری بر روندهای تصمیمگیری در ارکان سیاسی، منافع گروهی خود را حاصل مینمایند. در این دیدگاه یهودیان یک گروه اقلّیت بانفوذ با نقش یک گروه فشار سیاسی معرّفی میشوند. بر این اساس در زمینهی مطالعهی موضوعات مربوط به آرژانتین میتوان مقولهی «یهودیان آرژانتین» را مدّ نظر قرارداد. لیکن شاید با تغییر زاویهی دید و کمی دقّت در تحوّلات تاریخی بتوان موضوع یهودیان آرژانتینی را با مفهوم جدید دیگری تحت عنوان «آرژانتین یهودیان» مورد بررسی قرار داد.[۷]

با توجّه به ماهیت شکلگیری هویت ملّی در آرژانتین که به نظر عدّهای هنوز به پایان نرسیده است و دارای قوام نیست، یهودیان با انسجام داخلی و با اتکا بر قومیت و آیین یهودی، شکلی سازمانیافته از یک هویت را در جامعهی از هم گسیختهی آرژانتین به نمایش میگذارند. در این جامعه هنجارها و رفتارهای فردی، اجتماعی و سیاسی بر محور منافع ملّی بر پایهی هویت ملّی شکل نگرفته است و رفتارها و هنجارها بر پایهی منافع فردی تعریف و تبیین میشوند و به عبارتی هویت ملّی و منافع ملّی شناخته نشده و تعریف نشده است. یهودیان با ارائهی تعریف مشخّصی از قومیت، هویت، منافع گروهی و سازماندهی مبتنی بر منافع جمعی از سایر گروههای مهاجران به این کشور (آرژانتین) متمایز میشوند و به همین دلیل آن‌ها توانستهاند در حدود 2 قرن با توسعهی سازمانها و نهادهای مذهبی، آموزشی و اقتصادی به نفوذ سیاسی دست یابند و به گواهی تاریخ در بسیاری از مقاطع تاریخی با قرار گرفتن در مناصب سیاسی به نفع منافع درونگروهی یهودیان فعالیت نمایند.[۸] از این دیدگاه نمیتوان یهودیان را اقلّیتی در آرژانتین به شمار آورد. بلکه با این برداشت یهودیان جمعیتی اقلّیت هستند که در اوج اقتدار و قدرت، سرزمین آرژانتین را متعلّق به خود میدانند. در این ارتباط میتوان به برخی از گمانهزنیهای موجود صحّه گذارد مبنی بر اینکه صهیونیسم بینالملل قبل از اشغال فلسطین برای اسکان یهودیان و ایجاد کشور یهودی، آرژانتین را مدّ نظر داشته‌، لیکن سیر حوادث و سیاستهای استعماری انگلستان موجب تجدید نظر در این ایده و تأسیس دولت نژادپرست صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی فلسطین گردیده است.[۹]

ویژگیهای جامعهی یهودیان آرژانتینی:

1ـ هویّتسازی (مشارکت یهودیان در شکلگیری آرژانتین):

با توجّه به اینکه کشورهای جدید در سطح جهانی مجموعهای از مهاجران از اقصی نقاط جهان میباشند، بنابراین روند شکلگیری ملّت ـ دولت در این کشورها تحت تأثیر منافع، فرهنگ و تمدّن اقوام مهاجر بوده است. این روند در بسیاری از دولتهای تازهتأسیس از جمله ایالات متّحدهی آمریکا، کانادا و استرالیا و کشورهای آمریکای لاتین دیده میشود. در این پروسه مهاجران بعد از یکی دو سال توانستهاند با تعریفی واحد از نقش، جایگاه خود در نظام سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعهی جدید، هویت جدیدی را تولید نمایند. در تولید هویت جدید که از آن به عنوان هویت ملّی یاد میشود، مهاجران توانستهاند با رسیدن به مفهومی جدید، نظام اجتماعی خود را تعریف و با توافق بر یک سری از ارزشهای واحد، منافع جمعی را ایجاد و تعریف نمایند. در این تعریف، هویت ملّی هنجارها و ارزشهای توافقی است.[۹] از این رو کسانی که در شکلگیری این هویت جدید نقش دارند میتوانند ضمن اثرگذاری بر این پروسه، هنجارها و ارزشهای قومی خود را نیز به عنوان هنجارهای ملّی نهادینه نمایند. در این جامعهی ملّی جدید، بر اثر مرور زمان نقشها و هنجارهای قومی رنگ باخته و ارزشها و هنجارهای ملّی جایگزین آن میشود.[۱۰]

این روند و یا پروسه در کشور آرژانتین هنوز به تکامل نرسیده است و ملّتسازی و هویتسازی در مراحل میانی قرار دارد. کشور آرژانتین کشوری تازهتأسیس و مجتمعی از مهاجران از اقصی نقاط دنیا بهویژه مهاجران اسپانیایی، ایتالیایی، آلمانی، روسی و خاورمیانهای میباشد. با توجّه به اینکه مهاجرانی که به آرژانتین وارد شدند با سرزمینی روبهرو شدند که بومیانی با فرهنگ و تمدّن پیشرفته در آن‌جا زندگی نمیکردند، با مشکل فائق آمدن بر یک تمدّن و فرهنگ بومی روبهرو نبودند. این مشکل را اسپانیاییها در زمان ورود به مکزیک، پرو و بولیوی داشتند. از این جهت مهاجران برای غلبه بر فرهنگ ساکنان اصلی مجبور بودند که برای رسیدن به اصول مشترک به توافقاتی زودهنگام دست یابند. از سوی دیگر عدم وجود تمدّن و فرهنگ بومی در آرژانتین از استحاله و تبادلات فرهنگی تا حدّ زیادی جلوگیری کرد. در حالی که در مقایسه، در کشور برزیل اختلاط فرهنگی سیاهان بردهی وارداتی از آفریقا با مهاجرین سفیدپوست و همچنین اختلاط نژادی با بومیان در این سرزمین، تبادلات فرهنگی زیادی را به وجود آورد و از میان این تبادلات فرهنگ جدیدی تحت عنوان فرهنگ آفریقایی ـ بومی اکنون در برزیل به عنوان بخشی از فرهنگ مسلّط و هویت ملّی این کشور مورد شناساسی قرار میگیرد. امّا در آرژانتین به دلیل تنوّع قومی مهاجران و موجهای مهاجرتی که تنوّع نژادی و قومی را در این کشور تحت تأثیر قرار میداده است، هنوز وحدت فرهنگی و قومی حاصل نشده است. به همین دلیل مفهوم هویت ملّی در این کشور بسیار ضعیف است و تعاریف دقیق و مشخّصی از ارزشها و منافع ملّی وجود ندارد.[۱۱]

در این جامعه (آرژانتین) که مفهوم ملّیت (به لحاظ فرهنگی و ارزشی ـ نه به لحاظ حقوقی) هنوز شکل و قوام ندارد، آنچه که حاکم است منافع فردی و قومی است و همچنین پراکندگی منافع بسیار است. بنابراین جامعهای با این ویژگی، مهاجرانی که گذشته از وابستگیهای ملّی (سرزمین مادری) دارای یک سری از ارزشهای ملّی و قومی هستند میتوانند به عنوان کانونها و جزایر پراکندهی قدرت ظاهر شوند.

در این مدل یهودیان آرژانتینی به عنوان قوم یا نژادی با ارزشهای دینی و ایدئولوژی واحد که خود را برتر از سایر اقوام در جهان میدانند، از انگیزههای قوی برای تبدیل شدن به یک قدرت سیاسی و اثرگذار در تحوّلات جامعهی مذکور برخوردارند.

مهاجرت همزمان یهودیان با سایر مهاجرین به آرژانتین در ابتدای مسکونی شدن این سرزمین، سازماندهی یهودیان در کلنیهای کشاورزی و پراکنده شدن آن‌ها در نقاط پرجمعیت، ایجاد نهادها و سازمانهای مذهبی، اجتماعی و سیاسی با هدف حفظ هویت فرهنگی مذهبی و دفاع از منافع سیاسی و اجتماعی آنها، مالکیت زمینهای بزرگ کشاورزی و قرار گرفتن آن‌ها در ردیف تولیدکنندگان محصولات کشاورزی به عنوان اصلیترین کالای صادراتی، مالکیت بنگاههای اقتصادی و مالی بزرگ و اثرگذاری آن‌ها در سیستم مالی و پولی کشور، ارتباط آن‌ها با صهیونیسم بینالملل و به طور اخص اسرائیل و بهرهبرداری از لابی بزرگ یهودیان در سطح جهان، برخورداری آن‌ها از هویت واحد یهودی ـ صهیونیستی، مبتنی بر ارزشها و هنجارهای مذهبی یهودی و آرمانهای صهیونیسم بینالملل موجب گردیده آن‌ها نه تنها به عنوان یک اقلّیت قدرتمند در آرژانتین دارای نقش و نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی باشند، بلکه به نوعی سهم بزرگی را در ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به دست آوردند.[۱۲]

یک قومیت و دو کشور:

مهاجرت یهودیان آرژانتین به سرزمینهای اشغالی و اخذ تابعیت رژیم جعلی اسرائیل به معنی بریده شدن از سرزمین مادری یعنی آرژانتین نبود. به همین دلیل در زمان فعلی در سرزمینهای اشغالی جامعهی بزرگی از آرژانتینیهای اسرائیلی زندگی میکنند که تابعیت آرژانتینی خود را حفظ کردهاند. در واقع اسرائیلیهای آرژانتینی و آرژانتینیهای اسرائیلی اکنون به عنوان یک واقعیت انکارناپذیر در صحنهی سیاسی اسرائیل و آرژانتین به عنوان لابی دوطرفه صاحب نفوذ، قدرت و اثرگذاری هستند و تفکیک این دو از یکدیگر بسیار سخت و دشوار است. با توجّه به این ماهیت شاهد شکلگیری یک کانون اثرگذار در هر دو سو به نفع یهودیان در دو سرزمین هستیم. فقط با این تفاوت که در این تعامل جامعهی غیریهودی آرژانتینی به سود منافع یهودیان آرژانتینی و منافع صهیونستها (اسرائیلیها) منافع خود را از دست میدهد. در این ارتباط با یادآوری اصول سیاست خارجی اسرائیل که تقویت یهودیان در سطح مرزهای ملّی (سرزمینهای اشغالی فلسطین) و دفاع از منافع، هویت و ارزشهای یهودی در سطح جهان را به عنوان اولویت هدفگذاری کرده است، میتوان پیوندهای مادّی و غیرمادّی بین یهودیان آرژانتین و اسرائیل را مورد شناسایی قرار داد.(پیشین)

با توجّه به برخی اظهارات تاریخی مبنی بر اینکه صهیونیستها قصد داشتند آرژانتین را به عنوان سرزمین موعود برای اسکان دائم یهودیان اختصاص دهند لیکن بعداً استعمارگران اروپایی (انگلیسی و فرانسوی) آن‌ها را برای اسکان در فلسطین تشویق و ترغیب کردند، روند مهاجرت از آرژانتین به اسرائیل یکطرفه نیست.[۱۳] بدین جهت ترکیب جمعیتی یهودیان در آرژانتین با توجّه به مهاجرت دوطرفه (از آرژانتین به اسرائیل و از اسرائیل به آرژانتین) در حالت تعادل و مثبت است. یعنی اینکه با توجّه به روند مهاجرتها، از جمعیت یهودیان کاسته نشده است و با توجّه به میزان زاد و ولد (که در یهودیان بالاست)، این روند افزایشی است. از این رو هنوز این موضوع که صهیونیستها در صورت اینکه مجدّداً از فلسطین اخراج و آواره شوند رو به آرژانتین بیاورند، موضوعی است که مورد توجّه محافل سیاسی و فرهنگی منطقه است. همچنین علیرغم پیشرفتهای تکنولوژیک هنوز آرژانتین کشوری دور نسبت به کانونهای بحران محسوب میشود و در صورت بروز یک جنگ فراگیر یا یک تهدید هستهای این کشور میتواند به عنوان یک پناهگاه امن مورد استفاده قرار گیرد.

امتیازگیری اقلّیت فعّال از اکثریت منفعل:

یکی دیگر از ویژگیهای مهمّ جامعهی یهودیان در آرژانتین که در نتیجهی حضور فعّال آن‌ها در جامعهی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و رسانهای این کشور حاصل شده و جوّ حمایت بینالمللی از یهودیان موجب تشدید آن گردیده است، امتیازگیری جامعهی یهودیان از سایر اقوام و ساکنان آرژانتین است. این سیاست به گونهای عمل می‌شود که در نگاه اوّل میتوان متوجّه شد که یهودیان در مقایسه با سایرین از امتیازات بیشتری برخوردار هستند. این امتیاز در اشکال مختلف منجر به تبعیض در حقوق شهروندی شده است. تصویب چندین قانون مبنی مبارزه با یهودیستیزی به نوعی حقوق ویژهای را برای یهودیان رقم زده است به نحوی که در اختلافات عادّی بین شهروندان، چنانچه یکی از طرفهای دعوا یهودی باشد، طرف مقابل از قبل شکستخورده است زیرا وکلای مدافع یهودی با استناد به قوانین مبارزه با یهودیستیزی از صدور احکام قضایی بر علیه یهودیان ممانعت مینمایند. نمونهای از قوانین بدین شرح است:[۹]

قانون 23592 مورّخ 29/6/1998 ـ در این قانون هر عمل منجر به اقدام عملی و یا توهین به یهودیان در مرافعههای شخصی و رسانهها و مطبوعات که به نحوی به یهودیت تعرّض شود، عملی مجرمانه بوده و قابل پیگیری قضایی است.

قانون24571 و 4574 ـ در ارتباط با استفادهی کارگران و کارمندان یهودی از سه روز تعطیلی مذهبی به صورت تعطیلی رسمی، دو روز به مناسبت تحویل سال نوی یهودی و یک روز به مناسبت روز بخشش (عفو و توبه).

قانون 193 ـ به دنبال انفجار آمیا دولت استان بوئنوسآیرس با صدور بخشنامهای به کلیهی مدارس ابتدایی و متوسّطه از آن‌ها خواسته است که در روز 18 جولای ضمن برگزاری مراسم یادبود برای کشتهشدگان متنی را برای گرامیداشت قربانیان در کلاسهای درس قرائت نمایند. نکتهی جالب اینکه حتّی نمونهی متن تهیهشده برای این برنامه نیز به همراه بخشنامهی مذکور به مدارس ارسال گردیده است.[۱۴]

در سال 1995 وزارت کشور آرژانتین کتابی دربارهی موضوع هولوکاست، تحت عنوان «6 میلیون یک بار» منتشر کرد. این کتاب به منظور آموزش در مدارس ابتدایی و متوسّطه در اختیار آموزش و پرورش قرار گرفته است.[۱۴]

نفوذ یهودیان آرژانتینی در ساختار قدرت:

با توجّه به احساس تنفّر و ترس سنّتی از قدرت یافتن یهودیان در جوامع سنّتی که ناشی از عملکرد ریاکارانهی آن‌ها در به انقیاد کشیدن اقتصادی جوامع دیگر میباشد، وجود عقاید تفاخری مبتنی بر نژادپرستی یهودی و برتری آن قوم بر سایر اقوام نیز بر این احساس دامن زده است. این قوم از ویژگی انطباقپذیری و فرهنگپذیری برخوردار نیست و به کلنیسازی و ایجاد جوامع بسته روی آورده است. لیکن این انزواگری فرهنگی و قومی موجب نشده است تا نخبگان این قوم از رخنه در کانونهای قدرت غافل شوند. یهودیان برای رخنه و نفوذ در ارکان جوامع از سه طریق، اقتصادی، رسانهای و سیاسی اقدام مینمایند و با اقدامات زنجیرهای خود کنترل کانونهای قدرت را به طور آشکار و پنهان در اختیار میگیرند. به همین دلیل شاهد آن هستیم که یهودیان کلیهی مراکز رسانهای ملّی غالب کشورها و رسانههای بینالمللی را در کنار نهادهای مالی و پولی دنیا در کنترل خود گرفته و از امکانات آن در جهت تقویت نژادپرستانهی یهودی (صهیونیست) بهرهبرداری مینمایند. عملکرد جوامع یهودیان در آرژانتین برای کنترل کانونهای قدرت در سه مرحله اجرا شده است.[۱۵]

با کشف قارّهی آمریکا، با توجّه به مساعد بودن زمینه برای استقرار یهودیان در سرزمینهای تازه اکتشاف شده، موج اوّلین مهاجرت برای استقرار جمعیت و تصاحب زمین آغاز میشود.

پس از استقرار اوّلیه و همزمان با موج دوم، نهادسازی یهودی آغاز میشود. در این دوره نهادها به صورت حمایتی برای حلّ مشکلات ناشی از استقرار آغاز و در ادامه نهادهای آموزشی و هویتسازی آغاز میگردد و ایجاد مدارس و مراکز مذهبی و کنیسهها تأسیس میشود.

روند مداخله در صحنهی سیاسی و اقتصادی آغاز میشود. در ربع اوّل قرن بیستم، طبقهی متوسّط در جامعهی یهودیان آرژانتین، طبقهی تحصیلکرده و صاحبنفوذ، نهادهای اجتماعی با کارکرد سیاسی و سرانجام بنیاد دایا به عنوان مرکز سیاسی و هماهنگکنندهی کلّیهی انجمنهای یهودی شکل میگیرد. در این دوره با تأسیس کشور جعلی اسرائیل به عنوان سرزمین مادری یهودیان و قبلهی آرمانی صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی فلسطین و برقراری روابط سیاسی بین آرژانتین و اسرائیل دور جدیدی از حضور قدرتمند یهودیان در آرژانتین شکل میگیرد.[۱۶]

اقلّیتهای قومی:

اعراب و یهودیان بزرگ‌ترین اقلّیت ساکن در آرژانتین میباشند. شاید تفاوت بین این دو گروه در آن است که یهودیان عمدتاً خود را آرژانتینی میدانند و بیشتر اکنون به عنوان یک اقلّیت مذهبی داخلی مطرح می‌باشند امّا اعراب همچنان بر کشور مبدأ خود باقی مانده و بسیاری از آن‌ها تابعیت خود را حفظ نمودهاند. به همین دلیل گفته می‌شود که سوریها و لبنانیها بیشترین اقلّیت اعراب ساکن آرژانتین را تشکیل می‌دهند. با عنایت به تقسیمبندی فوق، وضعیت یهودیان در بخش اقلّیتهای مذهبی مورد بررسی قرار می گیرد و اعراب به عنوان یک اقلّیت قومی در این قسمت مطرح میشوند.

الف) اعراب یک اقلّیت گسترده امّا بدون انسجام:

از زمان حضور اعراب در آرژانتین بیش از یک قرن میگذرد. شواهد تاریخی نشان‌دهنده‌ی آن است که این اقلّیت قومی ـ مذهبی با مشکلات زیادی دست به گریبان بوده است. اگرچه یک تاریخچهی رسمی از زمان حضور اوّلیهی اعراب در آرژانتین وجود ندارد امّا به نظر میرسد مشکلات موجود در امپراتوری عثمانی، مهم‌ترین دلیل مهاجرت جمعی اعراب به این کشور جنوبی قارّه آمریکا باشد. این گروه از اعراب عمدتاً از اوایل قرن بیست از خاورمیانه شروع به مهاجرت به آرژانتین کردند. اوّلین حضور ثبتشدهی اعراب در آرژانتین به مهاجرت عربهای سوری بین سالهای 1860ـ1850 از امپراتوری عثمانی بازمی‌گردد امّا موج اوّل مهاجرت عمدهی اعراب به آرژانتین بین سالهای 1870 تا جنگ جهانی اوّل اتّفاق افتاده است.[۱۷] گفته شده است که این گروه از مهاجران بیشتر سوری ـ لبنانی از اقلّیتهای مسیحی و ارتدوکس ساکن امپراتوری عثمانی بودهاند که به دلیل مشکلات و تضییقاتی که برای آن‌ها ایجاد شده بوده است، به آمریکای لاتین و از جمله آرژانتین مهاجرت کردهاند. بنابراین می‌توان گفت که موج اوّل مهاجرت گستردهی اعراب مربوط به سوری ـ لبنانیهای عمدتاً مسیحی امپراتوری عثمانی به آرژانتین بوده است. با وقوع جنگ جهانی اوّل و در نتیجهی محدودیتهایی که در سفرهای خارجی به‌ویژه از طریق دریا به وجود آمد، این جریان مهاجرتی گسترده با افت شدیدی روبهرو شد. بر اساس آمارهای موجود در این دوره، سوری ـ لبنانیها سومین گروه مهاجران در کشور محسوب میشده‌اند.[۱۸]

دومین موج مهاجرتی اعراب به آرژانتین بین سالهای 1920 تا 1945 اتّفاق افتاده است. در این مقطع برخلاف دورهی اوّل، بیشترین گروه مهاجر را مسلمانان سنّی و دروزی تشکیل میدادند. مهم‌ترین دلیل نیز رشد بالای اقتصادی آرژانتین و وجود کار و برخلاف آن بیکاری و اوضاع نابسامان کشورهای جدا شده از امپراتوری عثمانی و مستعمرات جدید فرانسه بوده است. بنابراین امید به یافتن کار و زندگی بهتر دلیل اصلی این مهاجرت به شمار میرود.[۱۹]

در اواخر دههی 1920 به دلیل مسائل داخلی کشور، روند مهاجرت گسترده به آرژانتین متوقّف شد و حتّی بسیاری از مهاجران به کشورهای خود و یا سایر نقاط عزیمت کردند. البتّه بین اعراب مراجعت به کشور کم‌تر اتّفاق افتاده است. در همین راستا مقصد مهاجرتی سوری ـ لبنانیها از آرژانتین به برزیل، شیلی و آمریکا تغییر یافت.[۱۹]

موج سوم مهاجرتی اعراب عمدتاً بین سالهای 1945 تا 1974 است. در این دوره روند مهاجرت سوری ـ لبنانیها به آرژانتین به صورت ثابت و همراه با رشد کم ادامه یافت. در دو مقطع پایان جنگ جهانی دوم و جنگهای داخلی لبنان 1958 رشد مهاجرت به آرژانتین بسیار گسترده می‌شود. در این دوره باید مهاجرت فلسطینیها به آرژانتین را نیز اضافه کرد.

دورهی چهارم از سال 1975 تا کنون است. در این دورهی طولانی، مقاصد مهاجرتی اعراب سوری و لبنانی تغییر می‌کند امّا همزمان به دلیل شروع مهاجرت سایر اعراب از کشورهای دیگر از جمله کشورهای آفریقایی (الجزایر و...) روند ورود مهاجران عرب به کشور همچنان با یک شتاب ثابت ادامه مییابد. به غیر از دورهی اوّل مهاجرت اعراب سوری ـ لبنانی که عمدتاً مسیحیان بودند، در سایر ادوار، عمدهی اعراب مهاجر به آرژانتین را مسلمانان تشکیل میدادند.[۲۰]

نکتهی مهمّی که در مورد کلّیه‌ی مهاجران وارد شده به کشور و به‌ویژه مهاجران عرب مشاهده میشود، عدم تناسب جنسیتی این مهاجران است. بدین معنی که اکثریت قاطع مهاجران وارد شده به آرژانتین در طول دوره‌های مختلف را مردان جوان تشکیل می‌دهند. مقایسهی ترکیب جنسیتی مهاجران عرب و سایر مهاجران نشان می‌دهد که نسبت مردان به زنان وارد شده به کشور در بین مهاجران عرب دو برابر سایر مهاجران است. دلیل این امر نیز به قوانین کشور عثمانی (در مقطع مهاجرتهای اوّلیه) و نیز مردسالاری حاکم بر فرهنگ عربی نسبت داده شده است. تأثیر و عواقب این عامل بر جمعیت مهاجران عرب در سالهای بعد و به‌ویژه عدم انسجام اقلّیت عرب بسیار گسترده بود. به این دلیل که جوانان عربی که به کشور آرژانتین مهاجرت نموده بودند، اغلب به صورت غیرقانونی از کشور خود خارج شده بودند و بنابراین امکان بازگشت به کشور خود را از دست میدادند و از سوی دیگر فرهنگ عربی امکان تصمیمگیری زن مجرّد را برای خروج از کشور نمیداد، لذا جوانان عرب مهاجر در آرژانتین با دختران سایر مهاجران ازدواج نمودند و بدین ترتیب نه تنها خود به دلیل دور افتادن از کشور مادری فرهنگ اصیل خود را کمکم فراموش نمودند بلکه نسلهای بعدی آنان به کلّی با فرهنگ پدری خود فاصله گرفتند بر اساس اسناد تاریخی آرژانتین در سال 1872، تعداد 4 ترک به آرژانتین وارد شدهاند، به همین ترتیب در سال بعد 23 نفر وارد شده‌اند و روند افزایشی همچنان ادامه داشته است تا این‌که در سال 1897 این تعداد به 1133 نفر افزایش مییابد. در سال 1905 این رقم به متوسّط سالیانه 6300 نفر میرسد. این رقم در سالهای 1910 و 1912 به ترتیب 11541 و 15548 نفر افزایش مییابد. و این روند افزایشی تا سال 1920 همچنان ادامه داشته است.[۲۱]

در اسناد مهاجرتی آرژانتین تا سال 1899 برای این مهاجران عبارت ترک استفاده میشده است. در سال 1899 عبارت عرب در کنار نام مهاجران سوری ـ لبنانی وارد شده به آرژانتین نیز دیده می‌شود. در برخی اسناد تا سال 1920 عبارت مسلمان نیز وارد اسناد شده و بنابراین از هر سه عبارت استفاده میشده است.[۲۲]

پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و تشکیل کشور سوریه، از این پس عبارات ترک، عرب، سوری و مسلمان بدون در نظرگرفتن تفاوتهای آن‌ها در اسناد به کار رفته است. به نظر میرسد این مطلب بیشتر به میزان سواد سؤالکننده و پاسخدهنده برمیگشته و به دلیل اطلاع کم از تفاوتهای آن‌ها به همین شکل مورد استفاده قرار گرفته و در اسناد ثبت شده است.[۲۲]

ب) ارامنه در آرژانتین:

اگرچه مهاجرت اوّلیهی ارامنه به آرژانتین به اواخر قرن نوزدهم برمیگردد امّا اوّلین موج مهاجرت که از آن به مهاجرت اجباری تعبیر شده مربوط به دههی 1910 و قتل عام در سیلیسیاه (منطقهای در سواحل دریای مدیترانه در ترکیه) می‌باشد. آوریل سال 1909 آغاز دورهی جدید مهاجرت ارامنه به آرژانتین بود که بین سالهای 1915ـ1922 با گسترش کشتار ارامنه مهاجرت دستهجمعی نیز تشدید شد. ادّعا شده است که در این کشتار بیش از 1،500،000 نفر از ارامنه کشته شدند و بازماندگان به دنبال یک سرپناه به نقاط مختلف از خاورمیانه، اروپا و آمریکا پراکنده شدند. دههی 1920 و به‌ویژه پس از امضای پیمان لوزان (1923) مهاجرت نهایی ارامنه به آرژانتین گسترش زیادی یافت. پس از جنگ جهانی دوم و بین سالهای 1940 و 1950، ارامنهای که در یونان، رومانی و بلغارستان زندگی می‌کردند و معدودی که در ترکیه باقی مانده بودند، به آرژانتین مهاجرت نمودند. بی‌ثباتی و ناامنی حاکم در این کشورها و استقرار کمونیسم در رومانی و بلغارستان، ارمنیها را مجبور به مهاجرت به آرژانتین نمود.[۲۳]

در خصوص تعداد ارامنهی ساکن در آرژانتین هیچ آمار و ارقام دقیقی وجود ندارد. انجمن ارامنهی آرژانتین تخمین زده است که تعداد ارامنهی حاضر در این کشور که از نسلهای سوم و چهارم مهاجران اوّلیه میباشند، بین 80،000 تا 100.000 نفر باشد. گفته می‌شود که بین سه تا چهار هزار مهاجر ارمنی نیز از جمهوری ارمنستان به آرژانتین در دههی گذشته میلادی وارد شده‌اند.[۲۳]

پراکندگی جغرافیایی ارامنه در آرژانتین:

آرژانتین یکی از چند مقصد نهایی انتخابشدهی بسیاری از مهاجران بود. زمانی عمدهی استقرار ارامنه در شهر بوئنوس‌آیرس و حومهی جنوبی این شهر بود. امروزه در شهر بوئنوس‌آیرس، یکی از محلّه‌های اصلی حضور ارامنه، منطقهی پالرمو است. البتّه در شهرها و مناطق دیگر به‌ویژه مناطق جنوبی کشور نیز جمعیتهای کوچک‌تری از ارامنه زندگی می‌کنند. پس از استقرار، جمعیتهای ارمنی نیز کمکم شکل گرفتند و کلیساها، انجمنها و کلوپهای ارامنه به عنوان نمایندهی این اقلّیت مذهبی و قومی فعّال شدند. مهاجران به مناطقی که امکان خرید منازل مسکونی و فعّالیتهای تجاری مطابق حرفه و سلایقشان بود، پراکنده شدند.

جامعهی کوچکی از ارامنه در تفریحگاه ساحلی شهر ماردل پلاتا متمرکز شده و مراکز فرهنگی و مذهبی خود را نیز تأسیس نمودند. استان کوردوبا هماکنون پس از بوئنوس‌آیرس دومین مکان به لحاظ تعداد ارامنهی ساکن می‌باشد. در همین استان، کلیسای سنت جورج (اوّلین کلیسای ارمنی ساختهشده در آمریکای جنوبی)، مدرسه و شاخه‌های محلّی از احزاب سیاسی و سازمانهای خیریهی ارمنی تأسیس شد. در حال حاضر بین 4 تا 6 هزار ارمنی در منطقهی کوردوبا زندگی می‌کنند.[۲۳]

علیرغم حضور نه چندان چشمگیر ارامنه در آرژانتین، آنان در طول سالهای طولانی حضور در آرژانتین، به اقلّیتی خوشنام در این کشور تبدیل شده‌اند. بیشتر این افراد در تجارت مشغول شده و چند نفر از مهم‌ترین تجّار آرژانتینی از اقلّیت ارمنی هستند. ضمن این‌که هنرمندان و ورزشکاران معروفی (همچون داوید نعلبندیان در رشتهی تنیس) از این اقلّیت در آرژانتین بروز و ظهور یافتهاند که همگی به کمک این اقلّیت آمده است. به لطف این سرمایهگذاریها، آرژانتین روابط خود را با ارمنستان توسعه و تحکیم بخشیده است امّا در سوی مقابل، روابط ترکیه با آرژانتین به همین دلیل با موانع جدّی روبهرو بوده است تا جایی که سفر آقای اردوغان نخستوزیر ترکیه به دلیل نفوذ همین اقلّیت، در سال 2010 لغو شد. ارامنه سعی می‌کنند که حضور علنی در سیاست داخلی آرژانتین نداشته باشند اگرچه لابیهای قوی اقتصادی آن‌ها و صاحبان صنایع، منافع قوی این اقلّیت را به خوبی حفظ کردهاند.

وضعیت زنان:

بر اساس اعلام کمیسیون اقتصادی آمریکای لاتین[iii] در حال حاضر بیش از 51 درصد جامعهی آرژانتین را زنان تشکیل می‌دهند. در دو دههی اخیر وضعیت قوانین کشور به نفع زنان بسیار بهبود بخشیده شده و اکنون زنان 5/38 درصد مجلس قانونگذاری این کشور و 29 درصد پستهای عالی قضایی کشور را در اختیار دارند. ضمن این‌که برای اوّلین بار از سال 2007 رئیس‌جمهور این کشور یک زن (خانم کرچنر) می‌باشد.[۲۴]

در بازار کار نیز بر اساس اعلام مؤسّسهی اطلاعات و آمار آرژانتین نرخ بیکاری زنان جویای کار بسیار بالاست؛ به گونهای که تنها 52 درصد از زنان موفّق به یافتن شغل مناسب مورد انتظار خود میشوند در صورت که این آمار برای مردان حدود 77 درصد است. بر اساس آمار دیگر منتشره توسّط سپال، تعداد زنانی که در بخشهای کمدرآمد و سخت مشغول فعّالیت هستند، به صورت بارزی بیشتر از مردان است. و بالأخره آن که بر اساس آمار رسمی میزان بیکاری زنان جویای کار حدود 2/10 درصد است در حالی که این آمار برای مردان 9/ 6 درصد می‌باشد.

میزان حقوق زنان برای کار برابر با مردان حدود 25 درصد کم‌تر است. زنان 100 درصد مشاغل خانگی، 77 درصد پستهای آموزشی و 72 درصد مشاغل اجتماعی و بهداشتی کشور را اشغال کردهاند. بین سالهای 2003 تا 2009 تنها 4 درصد زنان پستهای مدیریتی را اشغال کرده بودند.[۲۴]

آسیب شناسی اجتماعی:

زندگی ماشینی و مسائل انسانی:

   اگرچه انتظار این بود که جهانی شدن بتواند موجبات رشد و توسعهی بشریت در همهی زمینهها را فراهم کند امّا آمار و ارقام منتشره و مطالعاتی که در سالهای اخیر انجام شده، نشان می‌دهد که به موازات جهانی شدن، توزیع درآمد ناعادلانه‌تر شده و نهتنها عدالت اجتماعی را در کشور به همراه نداشته و موجبات کاهش جرم و جنایت و خشونتهای مختلف اجتماعی را فراهم نکرده بلکه برعکس آمارها نشان‌دهنده‌ی افزایش موارد فوقالذکر است. جهانی شدن خود به خود زیان‌آور نیست امّا شیوه‌هایی که برای تحقّق آن اتّخاذ شد، مشکلاتی به بار ‌آورد. برای نمونه گرایش شدید به نئولیبرالیسم و اقتصاد بازار، بی‌عدالتی‌ها را افزایش داد. نابرابری‌ها تنها میان کشورهای شمال و جنوب نیست، بلکه در درون کشورها (چه کشورهای شمال و چه کشورهای جنوب) نیز وجود دارد و رو به افزایش است. در درون کشورها میان مناطق گوناگون و همچنین میان شهرها و روستاها اختلاف‌های چشم‌گیر در زمینهی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دیده می‌شود که مشکلات بسیاری همچون توسعهی نامتوازن منطقه‌ای و تنش‌های گسترده به بار آورده است.[۲۵]

بحران اخلاقی و نظام خانوادگی:

در حالی که جامعهی آرژانتین تا قبل از دههی 1990، جامعهای اخلاقمدار و مذهبی معرّفی میشد. اکنون با مشکلات زیادی در زمینه‌های مختلف اجتماعی دست به گریبان است. افزایش تصاعدی طلاق و روی آوردن بیشتر جوانان به زندگیهای مشترک خارج از ازدواج، سست شدن اعتقادات و باورهای مذهبی (طبق نظرسنجیهای رسمی 8/23 درصد مردم اعتقادی به وجود خداوند ندارند)، افزایش فساد اداری[iv]، انتظامی و قضایی در نتیجهی بحرانهای اقتصادی و مالی و بالأخره عدم وجود یک سیستم قضایی اطمینانآفرین مختصات کلّی جامعهی آرژانتین در حال حاضر است. اوضاع فساد اداری در آرژانتین بسیار وخیم است و طبق نظرسنجی مؤسّسهی شفّافیت بینالمللی، این کشور جزء ده کشور نخستِ دنیا در فهرست فساد اداری قرار دارد.[۲۶] با عنایت به مصادیق گستردهی آسیبهای اجتماعی به مواردی از آن‌ها به صورت خلاصه اشاره می‌شود:

تبعیض نژادی و خشونتهای اجتماعی:

   برداشت گستردهای در آرژانتین معتقد است که آرژانتینی از نژاد سفید است. بنابراین آرژانتینیهای دورگهی بومیالاصل و یا آفریقایی، به عنوان خارجی تلقّی شده و حتّی مهاجران درجهی دو محسوب میشوند. در آرژانتین هماینک نیز مهاجرانی که سیاهپوست باشند، با کم‌ترین بهانهای توسّط پلیس بازداشت میشوند امّا دولت بیگانهستیزی و نژادپرستی را انکار می‌کند. مردم نیز تبعیض نژادی را مرتکب میشوند. برای مثال، در ورود به رستورانهای گرانقیمت و خاص، سالنهای تئاتر درجهی یک و یا سینماهای خاص بوئنوس‌آیرس، تبعیض علیه مهاجران آمریکای لاتین و کسانی که به نظر دو رگه میرسند، به خوبی مشاهده می‌شوند.[۲۷]

سیاستمداران نیز به میزان افزایش جرم و جنایت برای تأمین سوخت بیگانهستیزی و استدلال برای محدودیتهای بیشتر در مورد مهاجران اشاره می‌کنند. آن‌ها هیج ابایی ندارند که اظهار نمایند مهاجران آفریقایی و وارد شده از کشورهای فقیر، دلیل اصلی افزایش جرم و جنایت در کشور هستند. به رغم این موضوع، آمار خود دولت نشان می‌دهد که مهاجران مسؤول بسیاری از جنایات انجام شده نمی‌باشند.

گزارش‌های اخیر ادارهی درآمد دولت فدرال آرژانتین نیز از وجود شرایط نامساعد و طاقت‌فرسای کاری برای کارگران به‌ویژه در مناطق روستایی و حومهی شهر بوئنوس‌آیرس پایتخت این کشور خبر می‌هد. بیش از صدها کارگر آرژانتینی در این مناطق، روزانه بیش از 12 ساعت تحت شرایط بسیار دشوار و طاقت‌فرسا به کار وا داشته می‌شوند. در همین حال، کریستینا فرناندز رئیس‌جمهور آرژانتین تعهّد کرده است که دولت ملّی این کشور به شدّت با شرکت‌های غیرقانونی که استانداردهای قانونی کار را رعایت نمی‌کنند، برخورد خواهد کرد.

دولت کارلوس منم (1989ـ1999) به شدّت توسّط سازمانهای حقوق بشر، احزاب مخالف سیاسی و کلیسای کاتولیک برای بیگانهستیزی، افزایش نفرت، تبعیض نژادی و جنسیتی مورد انتقاد قرار می‌گرفت. در 24 آگوست سال 1994 در اصلاحیهی قانون اساسی آرژانتین تلاشهایی برای از بین بردن تبعیض نژادی انجام و مواردی از آن در موادّ قانون اساسی گنجانیده شد. به رسمیت شناختن و حمایت از حقوق بومیان و رفع تبعیض بین همهی اقشار جامعه (توزیع مجدّد زمین بین همهی افراد جامعه بدون تبعیض، تصویب آموزش دو زبانه، حمایت از هویّت متنوّع فرهنگی کشور) از جملهی این موارد بود. همزمان دولت آرژانتین به چندین پیمان بینالمللی حقوق بشر، از جمله کنوانسیون رفع تبعیض نژادی پیوست.

در سالهای بعد نیز دولت آرژانتین اقدامات زیادی را با هدف از بین بردن اشکال تبعیض نژادی انجام داد که از جملهی این خدمات می‌توان به جرم دانستن اقدامات تبعیضآمیز بر اساس نژاد، تصویب کنوانسیون 169 سازمان بینالمللی کار در مورد حقوق مردم بومی و تأسیس مؤسّسهی ملّی مبارزه با تبعیض، بیگانهستیزی و نژادپرستی اشاره نمود.

خشونت علیه زنان و کودکان:

خشونت و تبعیض گسترده علیه زنان، یکی دیگر از مشکلات جاری آرژانتین است. زنان بومی و زنان متعلّق به گروههای اقلّیت قومی دیگر، به‌ویژه از تبعیض در اشتغال رنج میبرند. بسیاری از مردان و زنان جوان آرژانتینی و حتّی کودکان این کشور نیز قربانی قاچاق انسان به دست قاچاقچیان امریکایی هستند. ادارهی آمار آمریکا با انتشار گزارشی اذعان کرده است که بیش از 80 درصد افرادی که به بهانه‌های واهی و فریبخوردگی برای یافتن شغل به آمریکا قاچاق می‌شوند، به‌عنوان بردهی جنسی مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. این گزارش همچنین حاکی است که کشور آرژانتین به مرکز ترانزیت قاچاق زنان از دیگر کشورهای آمریکای مرکزی و لاتین از جمله پاراگوئه، جمهوری دومنیکن و پرو تبدیل شده است. این افراد در آرژانتین جمعآوری و از آن‌جا به اجبار به کشورهای دیگر از آمریکا تا تایلند، ژاپن، سرزمین‌های اشغالی (اسراییل)، هلند، آلمان و ایتالیا فرستاده می‌شوند. برخی معتقدند که علّت اصلی تبدیل شدن آرژانتین به مکانی مخوف برای اجرای این جرائم سازمانیافته، عدم وجود قوانین مناسب، عدم احاطهی پلیس و نیروهای انتظامی بر کلّیهی مبادی ورودی کشور و گاه همراهی این نیروها با قاچاقچیان، فقر و هزینهی اندک اجرای این جرائم می‌باشد.

در سال 2008 دولت خانم کرچنر با تصویب قانون ممنوعیت قاچاق انسان گام بلندی در مبارزه با قاچاق گستردهی زنان و کودکان برداشت. معهذا خشونت علیه زنان در آرژانتین یکی از موضوعاتی است که علیرغم اقدامات برشمردهی فوق، در سالهای اخیر به دلیل رشد فزاینده و ارائهی آمارهای نگرانکننده، توجّه دولت این کشور و نهادهای حقوق بشری را همچنان به خود جلب نموده است. بر اساس آمارهای منتشرهی رسمی، سالیانه بیش از 5/4 میلیون زن در این کشور مواجه با یکی از اشکال خشونت بودهاند. دولت اعلام نموده است که در سال 2010 بیش از 260 زن بر اثر خشونت همسر و یا نزدیکان خود در آرژانتین به قتل رسیدهاند. دفتر عفو بینالملل آرژانتین نیز اعلام داشته است که از هر سه زن آرژانتینی یک نفر مواجه با یکی از اشکال مختلف خشونت علیه زنان می‌باشد. نمایندهی صندوق جمعیتی سازمان ملل در آرژانتین اعلام نموده است که این کشور یکی از مسیرهای اصلی ترانزیت جنسی در آمریکای لاتین می‌باشد.

طیّ دورهی سپتامبر 2008 تا سپتامبر 2009 بیش از 5942 پرونده در دفتر خشونتهای خانگی دادگاه عالی آرژانتین به ثبت رسیده است. می‌توان حدس زد که اکثریت قریب به اتّفاق این پروندهها متعلّق به چند شهر بزرگ این کشور است. فعّالین حقوق بشر در آرژانتین، خشونت علیه زنان را موضوعی نهادینه شده در جامعهی این کشور قلمداد نموده و برخی آن را متأثّر از نظام مردسالار آرژانتینی منبعث از خلق و خوی گاوچرانی میدانند. به همین دلیل دولت خانم کرچنر مجدّداً ناگزیر شد تا قانونی را در حمایت از حقوق زنان در این کشور به تصویب برساند. بر اساس قانون مزبور از روز 6 جولای 2011 درج آگهیهای تماس جنسی در مطبوعات آرژانتین ممنوع می‌باشد. هر زنی که مواجه با یکی از اشکال خشونت (معرّفی شده در قانون مزبور) شد، می‌تواند به هر کدام از مراکز دادگستری مراجعه و شکایت خود را به ثبت برساند. دادگاه ویژه به این دعوا خارج از نوبت و به فوریت رسیدگی نموده و حکم صادر خواهد کرد. بررسی دعوا در دادگاهها رایگان بوده و هیچ هزینهای مترتّب بر آن نمی‌باشد. قانون فوق در راستای قانون ممنوعیت قاچاق انسان و مطابق اساسنامهی امضا شده بین کشورهای آمریکایی در ایالت پارا (در برزیل) در خصوص مجازات و ریشهکنی هرگونه خشونت علیه زنان می‌باشد. پس از به تصویب رسیدن ممنوعیت قاچاق انسان در سال 2008 بالغ بر 2221 نفر تنها بین سپتامبر 2009 تا سپتامبر 2010 از دست دلّالان تجارت انسان نجات یافتهاند.[۲۸]

این اقدام پیشرفتی در جهت شکلگیری سیاستی است که متون مطبوعات را در زمینهی تبعیض علیه زنان سمت و سو میدهد و قانون تازه به اجرا گذاشته شدهی خشونتهای جنسی را تکمیل می‌کند. بنابراین برای نخستین بار در قانونگذاری آرژانتین و قارّهی آمریکا مفهوم خشونت مطبوعاتی ابداع می‌شود. در قانون اخیر مبارزه با خشونت علیه زنان آمده است: «درج و توزیع پیام‌های مکرّر و عکس‌ها از طریق مطبوعات و رادیو و تلویزیون که به صورت مستقیم و غیرمستقیم استثمار زنان را تقویت می‌کند و یا با چاپ تصاویر نامناسب به زنان توهین کرده، آنان را بدنام میکند، مورد تبعیض قرار میدهد، تحقیر و سلب منزلت می‌کند و حرمتهای زنان را زیر پا میگذارد، همچنین استفاده از زنان، نوجوانان و کودکان در تصاویر پورنوگرافی و پیامهایی که تبعیض را مشروعیت میبخشد و الگوهای اجتماعی و رفتاری که بازتولید نابرابری را بنیان میگذارد و خشونت علیه زنان را تولید میکند، آگهیهایی که خدمات جنسی را تقویت میکنند، و به راحتی در چارچوب تعریف توهین و تبعیض علیه زنان میگنجند».[۲۸]

ممنوعیت درج آگهیهای تماس جنسی، خواستی قدیمی از طرف جنبشهای زنان، به‌ویژه آنان که معتقدند روسپیگری وجهی از بردگی جنسی است، بوده است. در سال 2010 تعدای از روزنامه‌های محلّی آرژانتین تصمیم گرفتند که به موازات این خواسته از درج این آگهیها خودداری کنند. این تصمیمگیری همزمان با گسترش شبکهی استثمار جنسی و قاچاق انسان (که 80 درصد آنان را زنان تشکیل میدهند) در کشور بود امّا مطبوعات سراسری همچنان به پخش این آگهیها که سودهای کلانی را به جیب آنان سرازیر میکرد، ادامه دادند. رئیس کابینهی وقت آرژانتین (آنیبال فرناندز) تخمین زده بود که این اگهیها تنها در روزنامهی کلارین درآمدی معادل یک میلیون پزو در سال برای این روزنامه به همراه دارد.

شایان ذکر است که چند مشکل برشمردهی فوق، مهم‌ترین معضلاتی است که جامعهی آرژانتین به صورت کلّی با آن روبهروست و در اسناد و منابع بینالمللی به وفور می‌توان در مورد آن‌ها اطلاعات به دست آورد.

فساد اداری و قضایی:

از مشکلات دیگر این کشور که شاید بتوان آن‌ها را در زمرهی معضلات حقوق بشری نیز ذکر نمود، وجود فساد گسترده در درون نظام اداری این کشور است. بر اساس آمارهای اعلامشده توسّط سازمانهای بینالمللی، نظام اداری آرژانتین جزء فاسدترین نظامهای اداری قرار میگیرد و در بین سازمانهای دولتی و اداری این کشور، قوّهی قضاییهی این کشور در ردهی فاسدترین نظامهای قضایی است. موضوع جالب توجّهی را می‌توان اشاره نمود. در آرژانتین در مقایسه با سایر کشورهای جهان، تعداد وکلای دادگستری به نسبت جمعیت بسیار زیاد می‌باشد. در این کشور همچنین بعد از رشتهی پزشکی بیشترین ورودی دانشگاهها را رشتهی حقوق به خود اختصاص می‌دهد. امّا ضربالمثلی معروف در آرژانتین معتقد است که هیچ پروندهی مهمّ قضایی در این کشور مختومه نمی‌شود و هیچ سیاستمداری گناهکار شناخته نمی‌شود. واقعیت این است که طبق قانون اساسی آرژانتین، قضات دادگاه عالی کشور از سوی رئیس‌جمهور معرّفی و توسّط سنا تأیید میشوند پس می‌توان به راحتی استنباط کرد که این قضات خود را مدیون و وابسته به رئیس قوّهی مجریه میدانند؛ پس مهم‌ترین شکایتها از اعضای قوّهی مجریه هرچند بزرگ‌ترین جرائم را مرتکب شده باشند، راه به جایی نخواهد برد. مثالهای فراوانی برای این موضوع می‌توان ذکر کرد که مهم‌ترین آن پروندهی آمیاست که 85 انسان بیگناه در نتیجهی یک انفجار مشکوک کشته شدند امّا در نتیجهی معاملهی سیاسیون با رؤسای انجمنهای پرنفوذ یهودی و قاضی پرونده تمامی اسناد و مدارک پرونده یا بلافاصله پس از حادثه و یا در جریان تحقیقات نابود شدند. این موضوع بعدها به دلیل پیگیریهای مداوم تعدادی از خانواده‌های قربانیان انفجار در دیوان آمریکایی حقوق بشر به اثبات رسید و دولت آرژانتین ناگزیر شد رسماً مسؤولیت مفقود شدن اسناد و مدارک پرونده، پرداخت رشوه به متّهم ردیف اوّل برای ارائهی شهادت دروغ بر علیه تعدادی از متّهمین دیگر، انحراف تحقیقات و چندین اتّهام دیگر را بپذیرد. قاضی پرونده نیز به صورت رسمی از سوی دادگاه قضایی از همهی مسؤولیتهای قضایی کنار گذاشته شد. امّا این نمونه تنها موردی بود که به دلیل پیگیریهای زیاد خانواده‌های قربانیان مشخّص شد در صورتی که حتّی پس از این رأی دیوان آمریکایی حقوق بشر و علیرغم گذشت حدود 10 سال از آن هنوز هم سرنوشت پرونده مشخّص نیست. حتّی مشخّص نشده که دلیل اصلی چنین انفجاری چه بوده است؟ عامل و یا عاملین چه کسانی بودهاند؟ یک وکیل یهودی پرونده که از ابتدا به عنوان وکیل سازمانهای یهودی در جریان پرونده بوده است، به صورت روشن و با اسناد و مدارک در کتابی به رابطهی بین حاکمان جامعه در جهت انحراف پرونده میپردازد. اشاره به این موضوع در بخش آخر بررسی نظام اجتماعی و جامعهی آرژانتین مفید خواهد بود.

قاضی گابریل لویناس یهودیزادهای است که پدرش عضو یک حزب صهیونیست راستگرا به نام «خروت» یعنی همان حزب مناخیم بگین بود. او خودش نیز راه پدر را طی کرد و در آمیا و دایا فعّالیت‌هایی داشت. لویناس پس از حادثهی آمیا، عضو کارگروهی بود که از سوی انجمن دایا به صورت مستقل از اقدامات قضایی در خصوص چگونگی وقوع انفجار، تحقیق انجام دادند. وی در طول تحقیقات به دستاوردهای زیادی دست یافت و نهتنها انحرافات را کشف بلکه به منشأ آن‌ها نیز پی برد و تلاشهای زیادی برای بازگرداندن پرونده به مسیر اصلی به کار برد. در سال 1997 (سه سال پس از انفجار) پس از آن که تلاشهایش برای بازگرداندن پرونده به مسیر اصلی ناکام ماند، از تیم تحقیق دایا کنار رفت و تصمیم به انتشار نتیجهی تحقیقات خود در قالب کتاب گرفت. کتاب «قانون در زیر آوار، آمیا آنچه اتّفاق نیفتاده است» به عنوان نوشتهی یک وکیل یهودی که از جانب شاکیان پرونده در خصوص انفجار تحقیق میکرده، می‌تواند به عنوان منبعی ارزنده، روشنکنندهی برخی از حقایق باشد. لویناس در کتاب خود در خصوص رابطهی رئیس انجمن صهیونیستی دایا (که همزمان یکی از شاکیان پروندهی انفجار مرکز یهودیان نیز بود) و رئیس‌جمهور وقت آرژانتین (کارلوس منم) میپردازد. در این کتاب آمده است: «روبن براخا رئیس انجمن صیهونیستی دایا در زمان وقوع حادثه است که همزمان رئیس بانک «مایو» بود. این بانک متعلّق به یهودیان بود و در این مقطع البتّه به بانک خصوصی خانوادهی براخا تبدیل شده بود. در سال 1995 وی رابطهی بسیار نزدیکی با شخص منم برقرار نمود. در این هنگام شایعات زیادی حتّی میان اعضای جامعهی یهودیان دربارهی کمکهای مالی بانک مرکزی آرژانتین به این بانک وجود داشت. به همین دلیل به بررسی موضوع پرداختم. اگرچه من وکیل دایا بودم و می‌توانستم به کلّیهی اسناد دسترسی داشته باشم امّا ممانعتها و محدودیتهای زیادی از سوی دفتر براخا برای دسترسی به برخی امور وجود داشت. در بررسی پروندهها و مدارک بانکی به نکتهی مهمّی رسیدم. کاملاً آشکار بود که از زمان انفجار تا ماه ژوئن 1997، سرمایهی بانک مایو به ریاست براخا 14 برابر رشد کرده بود. از بانک مرکزی ارقامی باورنکردنی به حساب این بانک واریز شده بود. به این بانک کمکهای سخاوتمندانهای شده بود تا مؤسّساتی که در وضعیت نامناسبی به سر میبرند را خریداری نموده و به خود ملحق کند. در حالی که طبق گزارش‌های بانک مرکزی تا قبل از این موضوع، خود بانک مایو در آستانهی ورشکستگی و انحلال بود».(لویناس: 12)[۲۹] لویناس در بخش دیگری میافزاید که پس از کامل شدن مدارک و اسناد در خصوص موضوعات و همچنین نتایج بررسیهای خود در خصوص انفجار آمیا به نزد براخا رفتم و کلّیهی مسائل و برداشتهای خود را برای وی توضیح دادم و... بعد از آن که به نتیجه رسیدم که خواست سیاسی در عدم نتیجه گرفتن پرونده است، تصمیم گرفتم از این پرونده کنار رفته و برداشتهای خود را برای افکار عمومی ارائه دهم.[۳۰]

جو گلدمن نیز نویسندهای آمریکایی است که از ده سال قبل از انفجار آمیا در آرژانتین زندگی کرده است. وی و یک خبرنگار یهودی آرژانتینی (خورخه لاناتا) در کتاب دیگری با عنوان «پرده‌های دود» به تشریح این انفجار و اقدامات قاضی و دولت پرداختهاند که در تأیید فساد حاکم بر دولت و دستگاه قضایی آرژانتین مفید می‌باشد. گلدمن در مقدّمهی کتاب خود مینویسد: «من آرژانتینی نیستم، ولی از حدود یک دهه پیش در بوئنوسآیرس زندگی می‌کنم. احساس مصونیت و امنیت در آرژانتین وحشتناک است امّا وحشتناک‌تر ناتوانی مردم در برابر قدرت حاکم است... ولی من نیز مانند خیلی‌های دیگر، از نگرش آرژانتینی‌ها شکایت دارم؛ خیلی وقت‌ها گفته‌ام که فقط می‌خواهند فراموش کنند، خود را مخفی سازند و درگیر ماجراها نشوند. بسیاری واقعهی انفجار را دیدند و بسیاری تخلّفات قاضی و دستگاه حاکم را دیدند امّا واکنشی نشان ندادند.»[۳۱]

مصرف روز افزون موادّ مخدّر در بین جوانان:

یکی از مهم‌ترین ناهنجاریهای اجتماعی آرژانتین که باعث نگرانی مقامات و مردم شده است، مصرف روزافزون موادّ مخدّر به‌ویژه در بین جوانان است. بر اساس اطلاعات ارائه شده، آرژانتین بیشترین مصرف کوکایین و ماریجوانا بین همهی کشورهای قارّهی آمریکا را داراست. بر اساس آمارهای رسمی دولت، نیروهای انتظامی موفّق به کشف و ضبط 15980 کیلوگرم کوکایین در سال 2011 شده‌اند در حالی که در سال 2009 این میزان برابر 6/12 تن بوده است.[۳۲] طبق گزارش دفتر مبارزه با موادّ مخدّر و جنایات سازمانیافتهی سازمان ملل متّحد اگرچه 33 درصد کلّ کوکایین مصرفشده در آمریکای لاتین در برزیل گزارش شده است امّا کشورهای آرژانتین، شیلی و اروگوئه به نسبت جمعیتی بالاترین میزان مصرف این مادّهی مخدّر را در منطقهی آمریکای لاتین دارا می‌باشند.[۳۳]

اگرچه تولید موادّ مخدّر در کلمبیا همچنان بالاترین میزان در کلّ آمریکای لاتین می‌باشد امّا آرژانتین مسیر اصلی ترانزیت موادّ مخدّر تولیدی کلمبیا به سمت اروپا و سایر نقاط جهان است؛ همان‌گونه که مکزیک مسیر ترانزیت به سوی ایالات متّحدهی آمریکا می‌باشد.

از سوی دیگر، بر اساس اعلام دفتر مبارزه با موادّ مخدّر و جنایات سازمانیافتهی سازمان ملل متّحد، آمریکای جنوبی بیشترین آمار مصرف موادّ مخدّر تزریقی را دارد که در این بین مهم‌ترین عامل انتشار ویروس ایدز از طریق سرنگهای آلوده نیز مربوط به این منطقه است. در بین کشورهای آمریکای لاتین نیز آرژانتین با 50 درصد مصرف موادّ مخدّر از طریق تزریقات بالاترین میزان در بین کشورهای آمریکای لاتین است، در حالی که برزیل با 48 درصد در ردهی دوم قرار می‌گیرد.

بر اساس اعلام ادارهی مبارزه با موادّ مخدّر آرژانتین در سال 2008 هزینهی مصرف موادّ مخدّر در آرژانتین در سال 2008 بالغ بر 477/4 میلیارد دلار آمریکا بوده است که حدود 123 دلار سرانهی جمعیت این کشور و 69/3 درصد تولید ناخالص داخلی در سال مورد مطالعه بوده است.

39 درصد از این میزان مربوط به مصرف سیگار، 37 درصد مصرف الکل و 24 درصد موادّ مخدّر صنعتی و غیرصنعتی بوده است.

دولت در عین حال از افزایش بیرویّهی آمار مبتلایان به ایدز و حاملان این ویروس در جامعهی آرژانتین ابراز نگرانی نموده است.

هویّت ملّی آرژانتینی و عناصر مقوّم و شکلدهندهی آن:

هویت ملّی، همان احساس تعلّق و تعهّد نسبت به اجتماع ملّی و نسبت به کلّ جامعه می‌باشد و می‌توان گفت هویت ملّی به این معناست که افراد یک جامعه، نوعی منشأ مشترک را در خود احساس میکنند. در تعبیری کامل‌تر، هویت ملّی، مجموعه‌ای از گرایش‌ها و نگرش‌های مثبت نسبت به عوامل، عناصر و الگوهای هویت‌بخش و یکپارچه‌کننده در سطح یک کشور به عنوان یک واحد سیاسی است. همان‌گونه که از تعریف هویّت ملّی برمی‌آید، این مفهوم دارای عناصر سازنده‌ای می‌باشد. از جمله مهم‌ترین آن‌ها، می‌توان به ارزش‌های ملّی، دینی، اجتماعی و انسانی اشاره کرد. ارزش‌های ملّی، تمامی مشترکات فرهنگی اعم از سرزمین، زبان، نمادهای ملّی، سنّت‌ها و ادبیات را شامل می‌شود؛ ارزش‌های دینی، تمام مشترکات دینی و فرهنگ دینی را شامل می‌شود؛ ارزش‌های جامعه‌ای به اصول، قواعد و هنجارهای اجتماعی نظر دارد. وجود درد و طلب مشترک، عامل اصلی سازندهی ملّیت است و می‌تواند عامل تشکّل، وحدت و هویّت‌یابی آن‌ها شود؛ و ملّتی که پویا و زنده نگهداشته شده است، به عوامل دیگری چون زبان، سنن، نژاد و شرایط جغرافیایی معنا و هویّت می‌دهد.

بررسی جامعهشناختی آرژانتین نشان می‌دهد که آرژانتین تنها پس از استقلال به دنبال کسب ماهیت و هویّت واحد از طریق اندیشمندان خود بوده است. خوزه هرناندز در اثر «گائوچو مارتین فیرو» اصل سرزمین و اقدامات آزادیخواهان کشور را در هویّت ملّی تقویت میکند، سارمینتو در اثر خود با نام فاکوندو به دنبال تعمیق این هویّت از طریق شهرنشینی و مدرنیته است. در قرن بیستم تلاشهایی از سوی برخی رهبران سیاسی و اندیشمندان و نخبگان آرژانتینی در این راستا به کار رفت. گفته می‌شود که یکی از اهداف جنگ مالویناس در سال 1982 تعمیق هویّت ملّی آرژانتینی بود. به هرحال علیرغم تمامی تلاشها، هویّت ملّی آرژانتینی همچنان یکی از دغدغه‌های سیاستمداران این کشور است و از ابزارهای مختلف از جمله فوتبال، تانگو (موسیقی) و جزایر مالویناس (سیاسی ـ حاکمیتی) برای تقویت آن استفاده می‌شود.

وضعیت اقتصادی و معیشتی:

نظام اقتصادی:

به طور تاریخی، صادرات قابل توجّه بخش کشاورزی، بهرهبرداری از منابع طبیعی، کسب تکنولوژیهای پیشرفته در صنایع خاص (از جمله هستهای، دارویی و...)، تنوّع در تولیدات صنعتی، سطح بالای سواد و علم در جامعه و رفاه بالا در مقایسه با سایر کشورهای آمریکای لاتین از مشخّصه‌های اصلی جامعهی آرژانتین به شمار میآید. لیکن بروز بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به صورت دورهای، موجب گردیده تا مردم این کشور بهرهی چندانی از ظرفیتهای بالای اقتصادی کشور و مواهب عظیم خدادادی نصیبشان نشود. عوامل متعدّدی را می‌توان در پدید آمدن چنین وضعیتی دخیل دانست که بدون شک نقش زمامداران و تصمیمگیرندگان در بین این عوامل پررنگتر از سایرین است. ذکر مثالی در این مورد به روشنتر شدن بحث کمک خواهد کرد. در ابتدای دههی 1990 اقتصادهای دو کشور آرژانتین و برزیل وارد بحران شد و تورّم سه و چهار رقمی هر دو کشور را به سمت ورشکستگی کامل سوق داد. در مقام مقایسه، آرژانتین در آن مقطع کشوری صنعتی با رفاه بالا و درآمد سرانهی حدود دو برابر برزیل محسوب میشد. هر دو کشور همسایه به فاصلهی کمی سیاست‌های اقتصادی و پولی جدیدی را به اجرا گذارده و واحد پول خود را تغییر دادند. در برزیل در این ایّام فرناندو هنریک کاردوزو معمار اقتصادی اخیر برزیل به عنوان وزیر اقتصاد، وزیر خارجه و سپس رئیس‌جمهور بر مسند قدرت بود و در آرژانتین کارلوس منم به قدرت رسیده بود. در پایان 8 سال فعّالیت دو رئیس‌جمهور، در برزیل دولت توانست به خوبی بحران را کنترل، رشد اقتصادی رو به افزایش متوالی را تثبیت و بحرانهای بعدی مالی جهانی (روسیه و جنوب شرق آسیا) را به خوبی مدیریت نماید و این کشور اگرچه دچار مشکلات عدیده شد امّا به روند خود ادامه داد. سرمایهگذاریهای عظیم خارجی به برزیل سرازیر گشت و سطح رفاه و درآمد سرانهی کشور به شکل قابل ملاحظهای افزایش یافت. در مقابل آرژانتین در پایان کار منم و سپس دولت دلاروآ با بحران عمیق و ورشکستگی کامل نهادهای اقتصادی روبهرو شد. بروز چنین واقعهای در بدترین زمان ممکن، فاصلهی دو کشور را به شدّت افزایش داد. در حالی که در برزیل لولای چپگرا همچنان سیاست‌های دولت راستگرای قبلی را ادامه داد و علاوه بر آن سیاست‌های مختلفی را در بخشهای اجتماعی و رفاه کارگری متمرکز نمود، آرژانتین در بدترین بحران سیاسی و اقتصادی خود غوطهور بود و مردم آرژانتین با فقر و فلاکت دست و پنجه نرم میکردند. بر اساس آمارهای موجود در سال 2003 بیش از 30 درصد جامعه در فقر مطلق به سر میبردند در حالی که 54 درصد جامعه زیر خطّ فقر بودند. به هر حال مجموعهی عوامل برشمردهی فوق باعث شده که علیرغم این‌که آرژانتین از پتانسیلهای بسیار بالا برای رشد برخوردار است، نتوان حتّی آن را کشوری در حال توسعه و ترقّی محسوب نمود. در حالی که برزیل اینروزها قدرت نوظهور جهانی محسوب شده و آرزوهای بزرگی را در سر میپروراند.

امروزه وضعیت بحرانی اقتصادی سال 2001ـ2002 و آثار سوء آن (بیثباتی سیاسی و اجتماعی) در آرژانتین پایان یافته و مردم این کشور دوران باثباتی را میگذرانند. دولت کرچنرها با اقدامات مختلف موفّق به کنترل بحران و افزایش رفاه اجتماعی در کشور شد.

طبق گزارش بانک مرکزی آرژانتین بدهی عمومی کشور در پایان سال 2011 برابر 5/39 درصد تولید ناخالص داخلی و برابر 4/ 176 میلیارد دلار آمریکا بوده است. در سال مورد اشاره درآمدهای دولت برابر 1/141 میلیارد دلار بوده است. مهم‌ترین منابع درآمدی؛ بیمه‌های اجتماعی (1/30%)، مالیات بر ارزش افزوده (3/ 26%)، مالیات بر درآمد (3/ 19%) و مالیاتهای گمرکی (3/12%) بوده است.

هزینه‌های این کشور نیز در سال 2011 برابر 5/146 میلیارد دلار عنوان شده است. مهم‌ترین هزینهها در بخشهای تأمین اجتماعی (2/32%)، سوبسیدها و زیرساختها (5/17%)، بهداشت (8/13%)، آموزش، فرهنگ و تحقیقات (4/6%) و امنیت (4/5%) بوده است.

مجموع ذخایر ارزی آرژانتین در پایان سال 2011 برابر 5/46 میلیارد دلار بوده است که رقم قابل توجّهی محسوب می‌شود.[v]

رشد اقتصادی:

متوسّط رشد اقتصادی آرژانتین در طول 9 سال گذشته به طور متوسّط سالیانه حدود 8 درصد بوده است که رقمی چشمگیر محسوب می‌شود. اخیراً رشد تولید ناخالص داخلی سال 2011 نیز 8/8 درصد گزارش شده است.[۳۴] اگرچه پیشبینیها برای سال 2012 معادل 5/ 4 درصد است امّا با در نظر گرفتن ادامهی بحران اقتصادی جهانی، به نظر میرسد که رقم قابل قبولی برای این کشور باشد.

جدول 4 ـ 1 فاکتورهای رشد اقتصادی آرژانتین درگذر زمان

شاخص های اصلی اقتصادی آرژانتین
سال 2007 2008 2009 2010 2011
تولید ناخالص داخلی

( میلیارد دلار)

260 7/277 2/280 7/305 4/323
درآمد سرانه( دلار) 6685 8253 7725 8663 8875
رشد واقعی تولید ناخالص داخلی (%) 7/8 8/6 9/0 2/9 8/8
تراز تجاری( میلیون دلار) 7280 6387 10367 3572 4/10000
صادرات کالاها و خدمات (%GDP) 42/21 20/25 99/19 50/22 02/24
تورم(%) 5/8 2/7 7/7 9/10 5/9

منبع: موسسه ملی اطلاعات و آمار آرژانتین(INDEC)

واحد پول:

   همان‌گونه که قبلاً گفته شد، در سال 1985 در راستای اجرای طرح آسترال واحد پول کشور از پزو به آسترال تغییر یافت امّا این طرح دوام زیادی نداشت و در سال 1992 در راستای اجرای برنامهی تحوّل اقتصادی دولت کارلوس منم واحد پول کشور مجدّداً از آسترال به پزو تغییر یافت. بر این اساس هر پزو معادل 10000 آسترال در نظر گرفته شد. از این زمان تا تاریخ 7 ژانویهی 2002 هر پزوی آرژانتین بر اساس نرخ ثابت، معادل یک دلار آمریکا تعیین گردید. متعاقب بحران مالی و سیاسی در سالهای 2001 و 2002 دولت مجدّداً تصمیم به شناور نمودن نرخ ارز و سپس آزاد نمودن آن کرد. بین سالهای 2003 تا 2011 نرخ برابری پزو و دلار به 4 پزو برای هر دلار رسید. البتّه تقریباً بین سالهای 2008 تا 2011 این نرخ ثابت و حدود 4 پزو بود. متعاقب بحران مالی آمریکا و اروپا، مجدّداً به نظر میرسد بحران به سمت اقتصاد آرژانتین نیز در حال حرکت است. در ابتدای آوریل 2012 برزیل 18 درصد ارزش پول خود را کاهش داد و این تصمیم تأثیر فوری بر آرژانتین داشت. دولت تا کنون (خردادماه 1391) به صورت رسمی نرخ ارز را تغییر نداده است امّا بازار دو نرخی ارز به سرعت تشکیل شده و در بازار آزاد ارزش 20 بیست درصد در طول دو ماه آوریل و می کاهش یافته و به 5 پزو در برابر هر دلار رسیده است.

در حال حاضر سکّه‌های یک و دو پزویی و اسکناسهای دو، ده، بیست، پنجاه و یکصد پزویی در کشور رایج بوده و مبادله می‌شود.

رفاه اقتصادی:

توزیع درآمد به عنوان یک موضوع مهم در افزایش سطح رفاه و بهرهمندی اقشار جامعه از محصول نهایی فعالیتهای اقتصادی در نظر گرفته می‌شود. اگرچه بخشهای صنعتی کشور بین سالهای 2012ـ2003 روند صعودی خوبی را به ثبت رسانده و و بخش کشاورزی که بخش عمدهی تولید ناخالص داخلی کشور را به خود اختصاص میدهد، رکوردهای بالایی از تولید و صادرات را در طول 9 سال گذشته به ثبت رسانیده است[۳۴] امّا جامعهی آرژانتین همچنان از سطح مناسب رفاه اقتصادی برخوردار نیست. بافت کشاورزی و مناسبات ارباب و رعیتی موجود در ساختار تولیدی، وجود طبقهی زمیندار و کشاورز قدرتمند دارای قدرت سیاسی، کارگران کشاورزی که بخش بزرگی از نیروی کار را در این کشور تشکیل میدهند، از سطح مناسب رفاه اجتماعی برخوردار نیستند.

آمارهای موجود تعداد افرادی را که زیر خطّ فقر به سر میبرند قریب 30 درصد اعلام کردهاند.[۳۴] البتّه تفاوتها و اختلاف نظرهایی بین آمارهای دولتی و مؤسّسات مطالعاتی اقتصادی خصوصی و خارجی وجود دارد. در حالی که دولت ادّعا میکند که روند کاهش تعداد افرادی که زیر خطّ فقر در این کشور زندگی می‌کنند در سالهای اخیر شتاب صعودی گرفته است، بخشهای مطالعاتی خصوصی مدّعی هستند که این تعداد نهتنها کاهش نداشته که روند افزایشی نیز به خود گرفته است. این گروهها معتقدند که فاصله بین فقیر و غنی به معنی فاصله بین بالاترین دهک جامعه (ده درصد ثروتمندترین افراد جامعه) و پایینترین دهک (ده درصد فقیرترین مردم) افزایش یافته است و نتیجهگیری می‌کنند که جامعهی امروز آرژانتینی نهتنها در بخش سیاسی بلکه در بخشهای اجتماعی نیز دچار گسست شدید شده است. بر اساس گزارش مؤسّسات خصوصی در حال حاضر در حدود 5/12 میلیون نفر زیر خطّ فقر زندگی می‌کنند در حالی که 5/4 میلیون نفر در فقر مطلق هستند.[۳۵]

طبق اعلام مؤسّسهی ملّی اطلاعات و آمار آرژانتین، نرخ بیکاری در سه ماههی چهارم سال 2011 به 7/6 درصد رسیده است که پایینترین رقم از سال 1991 بوده است. در عین حال درصد افراد با شغلهای موقّت (افرادی که کم‌تر از 35 ساعت در هفته کار میکنند) از 5/5 درصد سال 2010 به 9/5 درصد افزایش یافته است. بر همین اساس در بین ماههای اکتبر و دسامبر 2011 بیش از 783 هزار نفر از افرادی که در جستوجوی شغل بودهاند، موفّق نشدهاند.[۳۴]

ورزش:

آرژانتین یکی از کشورهای ورزشی جهان معرّفی می‌شود. بدین معنی که جغرافیای طبیعی و آب و هوای خدادادی این کشور، محیط مناسبی را برای انجام هر نوع ورزشی فراهم کرده است. بخش وسیعی از کشور را پوشش سبز طبیعی در بر گرفته و این خود عاملی مناسب برای انجام بسیاری از ورزشهای تیمی از جمله فوتبال، والیبال و... است. در کنار این عوامل، وجود جمعیت مهاجری که از کشورهای اروپایی وارد شده و با اکثر ورزشها آشنایی داشت، باعث گردید که بسیاری از ورزشهای مختلف از طریق این مهاجران به کشور وارد شده و از همان ابتدا به صورت حرفهای به آن پرداخته شود. فوتبال از نمونهی همین ورزشهاست که از طریق انگلیسی‌ها وارد آرژانتین شد.

ورزشهای مورد توجّه مردم؛ ورزشهای ملّی و بومی:

آرژانتین یکی از قدرتهای جهانی در ورزشهای تیمی است. فوتبال رایجترین و محبوبترین ورزش آرژانتین می‌باشد. تیم ملّی فوتبال این کشور دو بار قهرمان جام جهانی، یک بار برندهی مدال طلای المپیک و ۱۴ بار برندهی جام کشورهای آمریکایی (کوپا آمریکا) شده ‌است. علیرغم این موضوع در مراجع رسمی، ورزش ملّی کشور همچنان «پاتو» معرّفی شده است (این ورزش در یک دستهی ششتایی با توپ سوار بر اسب انجام می‌شود).[۳۶]

والیبال و بسکتبال نیز در این کشور رایج و پرطرفدار می‌باشند. تیم ملّی بسکتبال آرژانتین مدال طلای بازیهای المپیک آتن را به دست آورد. آرژانتین همچنین یکی از تیمهای پرقدرت جهانی در اتّحادیهی راگبی است و راگبی ورزشی نمونه برای جوانان طبقهی متوسّط در کلّ کشور می‌باشد. بسیاری از راگبیبازان آرژانتینی، از سال ۱۹۹۹ در کشورهای فرانسه، ایتالیا، انگلستان، ایرلند و دیگر کشورهای اروپایی مطرح شده‌اند.

در کنار ورزشهای تیمی، ورزشهای انفرادی نیز در دو دههی اخیر مورد توجّه قشر جوان جامعه قرار گرفته است. تنیس اگرچه به عنوان ورزش طبقهی ثروتمند جامعه محسوب میشد امّا از زمانی که گیجرمو ویلاس(Guillermo Villas) ورزشکار محبوب این کشور در سطح رقابتهای بزرگ جهانی و المپیک درخشید امروزه به عنوان یک رشتهی محبوب بین جوانان درآمده است. داوید نعلبندیان و گابریلا سابتینی از محبوبترین تنیسورهای آرژانتینی می‌باشند.

فوتبال:

ریشهی حضور فوتبال در این کشور به دهه‌های آخر قرن نوزدهم برمی‌گردد. این ورزش از بریتانیا به این کشور وارد شده و بلافاصله با اقبال همگانی روبهرو شد. شاید از قریب یکصد سال قبل فوتبال به عنوان یک ورزش ملّی آرژانتین درآمد و اینک با گذشت زمان به یک پدیدهی اجتماعی تبدیل شده و امروزه سرگرمی تمام طبقات اجتماعی در مناطق مختلف کشور است.

آرژانتین اوّلین صادرکنندهی بازیکن فوتبال در جهان است. در سال 2010 دقیقاً 2204 بازیکن آرژانتینی به باشگاههای دیگر و یا خارج از کشور فروخته شده‌اند. برزیل با صدور یک هزار و 674 بازیکن در ردهی دوم است. (تا سال 2008 برزیل در ردهی اوّل قرار داشته است). طبق تحقیقات یک مؤسّسهی آمریکایی، فروش بازیکنان حدود 500 میلیون دلار درآمد خالص برای باشگاههای آرژانتینی در این سال ایجاد کرده است. طبق همین گزارش در یک دورهی 5 ساله (2010ـ2006) تجارت آرژانتین در این بخش 800 درصد رشد داشته است. مقصد اصلی بازیکنان آرژانتینی شش کشور انگلیس، اسپانیا، آلمان، فرانسه، ایتالیا و هلند است. کشورهای دیگری همچون یونان، فنلاند، مکزیک، تا اندونزی و در سالهای اخیر کشورهای آسیایی و حتّی خاورمیانه نیز بازیکنان آرژانتینی را به خدمت گرفتهاند. با ورود بازیکنان و مربّیان آرژانتینی به فوتبال کشورهای شرق آسیا و خاورمیانهی عربی به نظر میرسد رشد تجارت آرژانتین از فروش بازیکنان فوتبال همچنان روند صعودی داشته باشد.[۳۷] در حال حاضر بیش از 1000 بازیکن آرژانتینی در سطوح مختلف فوتبال در قارّهی اروپا مشغول فعّالیت هستند که آمار خیرهکنندهای محسوب می‌شود.[۳۷]

بوکا جونیورز و ریورپلاته دو تیم محبوب، پرطرفدار و بسیار قدیمی آرژانتینی هستند. گفته می‌شود که به دلیل ضعف مدیریت، فساد حاکم بر فوتبال آرژانتین، خروج وسیع ورزشکاران طراز اوّل از کشور، فقر مالی، سیستمهای قدیمی ورزشگاهها و عوامل متعدّد دیگر، لیگ آرژانتین که در سالیان نهچندان دور از لیگهای معتبر جهانی بوده است، امروزه در معرض از دست دادن اعتبار خود است.

ورزشکاران بین‌المللی:

اگرچه اسطوره‌های جهانی تاریخی ورزش آرژانتین عبارتند از دیگو مارادونا، خوآن مانوئل فانجیو (قهرمان 5 دوره مسابقات اتومبیلرانی فرمول یک)، آلفردو دی استفانو، گابریل باتیستوتا، پاسارلا (همگی در رشتهی فوتبال)، دیوید نعلبندیان (تنیس)؛ روبرتو دی ویسنزو و آنخل کابررادر (گلف)؛ مانو جینوبیلی و آندرس نیسیونی در بسکتبال. امّا اینروزها کم‌تر کسی است که نام لئونل مسی را نشنیده باشد. جوان محبوب و با چهره‌ای معصوم که به اعجوبه‌ی فوتبال تیم بارسلون اسپانیا و تیم ملّی آرژانتین تبدیل شده است. نام مسی و هنرنمایی مثال‌زدنی وی در فوتبال برای کشور آرژانتین کافی است تا هر روز نام این کشور در سرتاسر جهان شنیده شود. البتّه در کنار مسی ورزشکاران دیگری نیز در فوتبال (همچون ایگوایین؛ ماسکرانو؛ دی ماریا و...) و سایر رشته‌ها در تیم‌های مطرح جهانی وجود دارند امّا نام مسی بیش از دیگران هر روزه مطرح می‌شود. در همین بخش نقش مربّیان و بازیکنان آرژانتینی که در خارج از این کشور فعّالیت می‌کنند در گسترش نام و فرهنگ آرژانتینی شایان بررسی و تحلیل می‌باشد. تنها اشاره به حضور چندین و چند آرژانتینی به عنوان مربّی و سرمربّی تیم‌های ملّی و باشگاهی کشورمان به‌ ویژه در رشته‌های والیبال (خولیو ولاسکو) و فوتبال و نقشی که در آشنایی بیشتر مردم و افزایش علاقه به این کشور داشته‌اند، در تأیید مطلب فوق کافی خواهد بود.

نحوه‌ی گذراندن اوقات فراغت:

بوئنوس‌آیرس پایتخت و بزرگ‌ترین شهر آرژانتین و دومین شهر بزرگ آمریکای جنوبی است که در زبان اسپانیایی به معنای هوای خوب و مطبوع می‌باشد. این شهر پانزده میلیون نفری فرهنگ‌ها و سنّت‌های بسیاری را در خود جا داده است. بوئنوس‌آیرس در ساحل غربی دهانه‌ی رود لاپلاتا و در ساحل جنوب شرقی آمریکای جنوبی واقع شده است. اهالی بوئنوس‌آیرس را «پورتنیوس» می‌خوانند. آب و هوای این شهر، مرطوب و نیمه‌حارّه‌ایست و تقریباً از چهار فصل سال برخوردار است. با عنایت به این‌ که بوئنوس‌آیرس 40 درصد جمعیت را در خود جای داده و روند شکل‌گیری آن به کشف آرژانتین برمی‌گردد می‌توان پیش‌بینی نمود که بیشترین آثار تاریخی و دیدنی این کشور نیز در همین شهر واقع باشد. اگرچه جاذبه‌های طبیعی آرژانتین در چند نقطه‌ی دیگر از جمله آبشار جهانی ایگواسو در شمال و یا یخچال‌ها و کوه‌های عظیم یخ در جنوب این کشور و قطب جنوب، علاقه‌مندان خاصّ خود را دارد امّا بدون تردید یکی از پرجاذبه‌ترین شهرهای کشور که هر ساله میزبان صدها هزار گردشگر است، بوئنوس‌آیرس می‌باشد.

بخش مرکزی شهر بوئنوس‌آیرس مهم‌ترین و پرجاذبه‌ترین قسمت شهر برای گردشگران محسوب می‌شود که از ورودی تاریخی شهر (معروف به بوکا «دهانه») آغاز و پس از گذر از بندر مادرو به میدان‌های مایو (میدان سه قوّهی قدیم) می‌رسد. از آن‌جا برای رسیدن به خیابان مشهور فلوریدا تنها ده دقیقه پیاده‌روی کافی است. خیابان اصلی 9 ژوییه (که آرژانتینی‌ها میگویند عریض‌ترین خیابان جهان است)، میدان کنگره و نهایتاً قبرستان ریکولتا مهم‌ترین بخش‌های گردشگری بوئنوس‌آیرس محسوب می‌شوند. در عین حال جایجای این شهر مملو از مجسّمه‌های گوناگون، معماری‌های اروپایی قرون 17 و 18 و بالأخره پارک‌ها و فضای سبز دیدنی در کنار ساحل با آب قهوهای رنگ منحصربفرد خود است. در زیر به اختصار به هر کدام اشاره می‌شود.

ورودی تاریخی شهر بوئنوس‌آیرس:

بندر مشهور به بوکا، ورودی تاریخی و اصلی کشتی‌های اسپانیایی بوده است. سعی شده که بافت تاریخی بندرگاه حفظ شود.

پوئرتو مادرو:

پوئرتو مادرو بدون تردید مدرن‌ترین بخش بوئنوس‌آیرس که متشکّل از ساختمان‌های مسکونی سر به فلک کشیده با معماری‌های مدرن و هتل‌های مجلّل به همراه رستوران‌های متنوّع در فضایی کنار رودخانه‌ی قدیمی و وجود کشتی‌های جنگی و... می‌باشد را تشکیل می‌دهد. این بندر به نام سازندهی آن ادواردو مادرو از سال 1897 به این نام خوانده می‌شود. ساخت این بندر در آن سال برای حلّ مشکلات تخلیه‌ی بار کشتی‌ها صورت گرفته است. اکنون این مکان صرفاً استفاده‌ی تفریحی و توریستی دارد.

کاسا روسادا:

کاسا روسادا یا کاخ صورتی محلّ رسمی اقامت و دفاتر کار رئیس‌جمهور آرژانتین می‌باشد. کاسا روسادا در انتهای شرقی میدان مایو، میدانی بزرگ که از سال ۱۵۸۰ پایه‌های بوئنوس‌آیرس در آن بنا شد و توسّط مؤسّسات سیاسی بسیار مهمّ شهر و آرژانتین احاطه شده، قرار دارد. این ساختمان که در سال ۱۸۸۲ به دستور رئیس‌جمهور خولیو آرجنتینو روکا ساخته شد، مملو از گنجینه‌های ملّی شامل اتاق مجسّمه‌های نیمتنه‌ی مرمری رئیس‌جمهورهای گذشته، پلّکان ایتالیا و موزه‌ی کاسا روسادا میباشد.

پلازا د مایو یا میدان بزرگ:

پلازا د مایو همیشه نقطه‌ی مرکزی شهر محسوب میشده و هم‌اکنون نیز اجراهای موسیقی فی‌البداهه‌ی تاریخی بسیاری هر هفته در این میدان به اجرا در می‌آید. این مکان عمومی در مقابل کاسا روسادا یا کاخ صورتی قرار دارد. کابیلدوی قدیمی و کلیسای جامع نیز در این میدان واقع شده‌اند. بسیاری از حوادث مهمّ سیاسی تاریخی کشور در این میدان اتّفاق افتاده است. هنوز هم هر صبحگاه و شامگاه پرچم کشور در مراسم ویژه‌ای افراشته می‌شود.

نماد شهر بوئنوس‌آیرس:

اوبلیسکو ستون هرمی‌شکلی که با ارتفاعی حدود ۶۸ متر در خیابان 9 ژوییه، عریض‌ترین خیابان جهان، قرار گرفته است، نماد شهر بوئنوس‌آیرس محسوب می‌شود. این ستون در تقاطع خیابان‌های 9 ژوییه و کوررینتس واقع شده و هر روزه مورد توجّه جهانگردان و گردشگران خارجی و داخلی است که به بوئنوس‌آیرس سفر کرده‌اند. این ستون در سال ۱۹۳۶ به مناسبت چهارصدمین سال تأسیس شهر در میدان جمهوری، مکانی که پرچم آرژانتین برای اوّلین بار برافراشته شد بنا شد. خیابان 9 ژوییه نیز از خیابان‌های دیدنی شهر محسوب می‌شود.

ـ مرکز فرهنگی بورخس (ساختمان کتابخانه‌ی ملی):

بهترین نمایشگاه‌های شهر در مرکز فرهنگی بورخس برگزار میشوند. این مرکز نه‌تنها بهترین آثار هنری را به نمایش میگذارد بلکه رویدادهای هنری همچون تئاتر، اجراهای مدرن و فیلم‌های مستقل را نیز برگزار می‌کند. محوّطه‌ی زیبای هنری طبقه‌ی بالا توسّط نوری که از سقف شیشه‌ای آن می‌تابد منظرهای روشن و خیره‌کننده دارد. سازه‌ی تی شکل این بنا امکان برگزاری چهار نمایشگاه همزمان را به هنرمندان می‌دهد.

قبرستان ریکولتا:

هنرمندان بسیاری این قبرستان بسیار مشهور را محلّی مسحور کننده می‌دانند. بسیاری از رؤسای جمهور، دیکتاتورها، نویسندگان، اسطوره‌ها و قهرمانان در این شاهکار عظیم معماری و مجسّمه‌سازی دفن شده‌اند. دروازه‌های ورودی این قبرستان که وسعتی بیش از ۵ هکتار دارد به سبک نئوکلاسیک با ستون‌هایی یونانی هستند و آرامگاه‌های مرمری زیبایی که با مجسّمه‌های زیبا تزئین شده‌اند نمایی خیره‌کننده به قبرستان داده‌اند. قبرستان ریکولتا از جمله‌ی قبرستان‌هایی است که تنها تاریخ مرگ بر روی قبرهای آن حک میشود نه تاریخ تولّد.

مرکز فرهنگی ریکولتا:

از زمان آغاز به کار اخیر این مرکز در دهه‌ی ۸۰، مرکز فرهنگی ریکولتا که در چند قدمی قبرستان ریکولتا قرار دارد، به یکی از منابع و مراکز فرهنگی مهمّ شهر بوئنوس‌آیرس تبدیل شده است. داخل این ساختمان که شامل تالارهای نمایشگاهی عظیم چرخان و استثنایی است بازسازی شده است. سینما و تالار کنفرانسی که پذیرای رویدادها و فستیوال‌های مختلف است نیز تکمیل‌کننده‌ی فضای فرهنگی این مرکز است. در کنار این دو مجموعه پارک زیبایی قرار دارد که محلّ برپایی شنبه‌بازارهای صنایع دستی است که مهم‌ترین صنایع دستی کشور در این بازار عرضه می‌شود. برگزاری موسیقی‌های دانشجویی و دانش‌آموزی در فضای باز مقابل این مرکز فرهنگی در واقع کامل‌کننده‌ی این مجموعه‌ی دیدنی در قلب شهر بوئنوس‌آیرس است. این نقطه یکی از پر ترافیک‌ترین اماکن گردشگری شهر در روزهای پایان هفته محسوب می‌شود.

کامینیتو:

کامینیتو منطقه‌ایست که از سه خیابان که در امتداد رود لا بوکا به هم می‌پیوندند، تشکیل شده است. ساختمان‌های این منطقه توسّط هنرمندی به نام خوان کوینکلا بنیتو، با رنگ‌های مختلف شاد و باطراوت نقّاشی شده‌اند و این منطقه را به یکی از چشم‌نواز‌ترین جاذبه‌های بوئنوس‌آیرس تبدیل کرده‌اند.

نمایشگاه ماتادورها:

هدف این نمایشگاه برگرداندن فرهنگ آرژانتینی بومی گاوچران‌های آمریکای جنوبی به این کشور است. هر یکشنبه بیش از ۱۰۰ هنرمند در ماتادروس باریو جمع میشوند. اغذیه‌های محلّی همچون امپانادا، تامالا و آسادو با کیک‌ها و شیرینی‌های مختلف در این مکان به فروش می‌رسند. اجناس بومی و سنّتی از جمله چرم، پارچه‌ها و لباس‌های پشمی، فلزکاری‌های زیبا، و آثار هنری منحصربفرد از جذّابیت‌های این نمایشگاه محسوب میشود. بعداز ظهرها هم در این مکان موسیقی زنده اجرا میشود.

خیابان فلوریدا:

خیابان فلوریدا خیابانی مخصوص پیاده‌هاست که در مرکز شهر واقع شده. مغازه‌های بیشماری که همه‌چیز از جمله چرم، سوغاتی، البسه‌ی آرژانتینی و لوازم الکترونیکی به فروش می‌رسانند محبوب توریست‌هایی هستند که از این خیابان دیدن می‌کنند. همچنین مراکز خرید عظیم شامل یکی از زیباترین مراکز خرید دنیا به نام گالریا پاسیفیکو نیز در این خیابان قرار دارند.

تئاتر کولون:

این سالن تئاتر که در سال ۱۹۰۸ آغاز به کار کرد، یکی از مهم‌ترین سالن‌های تئاتر موسیقیایی است و سالن اپرای مشهور آن گنجایش ۲۵۰۰ نفر را دارد. این سالن پذیرای اجراهای اشخاص معروفی همچون ماریا کالاس، انریکو کاروسو و لوچیانو پاواروتی بوده است. فعّالیت‌های موسیقیایی تئاتر کولون بسیار گسترده است و تورهای داخلی با راهنما از موزه و سالن پشت صحنه‌ی تئاتر، تجربه‌ای جالب است.

پارک سوم فوریه:

این پارک که به جنگل‌های پالرمو نیز مشهور است، پارکی شهری به مساحت ۲۵ هکتار است که در منطقه‌ی پالرمو قرار دارد و به خاطر بیشه‌زارها، باغ‌های جانورشناسی، باغ‌های گیاه‌شناسی، میدان ایتالیا، دریاچه‌ها و باغ‌های رز خود بسیار مشهور است.

مترویِ بوئنوس‌آیرس:

اوّلین مترو در آمریکای لاتین و نیمکره‌ی جنوبی جهان است. این مترو با 72 ایستگاه، اصلی‌ترین سیستم حمل ‌و نقل عمومی شهر است. اوّلین ایستگاه این مترو در سال 1913 افتتاح شد. در حال حاضر بوئنوس‌آیرس تنها شهر مجهّز به سیستم مترو در کشور آرژانتین است. روزانه 7/1 میلیون نفر از مترو استفاده می‌کنند.

وضعیت بهداشت و سلامت:

بخش سلامت در آرژانتین به سه بخش دولتی، اجتماعی و خصوص تقسیم می‌شود. دولت در بخش بیمارستان‌ها و مراکز دولتی سرمایه‌گذار اصلی است. بخشی از خدمات ارائه شده در بخش دولتی به‌ویژه واکسیناسیون و پیشگیری‌های بهداشتی و بیماری‌های واگیردار را بیمارستان‌های دولتی حتّی‌الامکان برای اتباع آرژانتینی رایگان ارائه می‌کنند. بر اساس آمار وزارت بهداشت آرژانتین، در سال 2010 بیش از 28 میلیون آرژانتینی تحت پوشش بیمه‌های اجتماعی کشور بوده‌اند. این بخش از بیمه‌های بهداشتی، در حقیقت از طریق اتّحادیه‌های کارگری و بنگاه‌های تولیدی و خدماتی اجرا می‌شوند. بیمه‌شدگان این نوع از بیمه‌های درمانی برای دریافت خدمات به بیمارستان‌ها و مراکز بهداشتی اجتماعی می‌روند.[۳۸] بیش از 5 میلیون آرژانتینی که عمدتاً از طبقه‌ی متوسّط و ثروتمند جامعه محسوب می‌شوند، بیمه‌شده‌ی مؤسّسات خصوصی هستند. این گروه از بیمارستان‌ها و مراکز خصوصی بهداشتی و سلامت برای رفع نیازهای خود استفاده می‌نمایند. با احتساب ارقام بالا مشخّص می‌شود که بیش از 8 میلیون آرژانتینی همچنان از هیچ نوع پوشش بیمه‌ای بهره نمی‌برند. این گروه از ضعیف‌ترین طبقات اجتماع و متعلّق به کارگران فصلی بخش‌های کشاورزی و خانواده‌های آن‌ها در بخش‌های مرکزی کشور و روستاها می‌شوند. دولت تلاش نموده است تا با ارتقای وضعیت بخش دولتی بهداشت و سلامت کشور، خدمات مناسبی به این بخش از جامعه که عمده‌ترین مراجعین به بخش‌های بیمارستانی دولتی را تشکیل می‌دهند؛ ارائه دهد.[۳۸]

مهاجرت و پناهندگی:

بیشتر مهاجران آرژانتینی در کشورهای دیگر را قشر متوسّط و متوسّط ثروتمند تشکیل می‌دهند. اگرچه تعداد قابل توجّهی نیز از کارگران آرژانتینی در اواخر دهه‌ی 1990 و اوایل 2000 به دلیل وخامت اوضاع سیاسی و اقتصادی کشور به امید زندگی بهتر از این کشور مهاجرت نمودند. مهم‌ترین مقاصد اصلی این مهاجران در قارّه‌ی آمریکا عبارت است از: ایالات متّحده، پاراگوئه، مکزیک، شیلی، برزیل، اروگوئه و کانادا. در اروپا مهم‌ترین و اوّلین مقصد مهاجران آرژانتینی در همه‌ی اعصار اسپانیا و ایتالیا بوده است. مقاصد بعدی در این قارّه عبارتند از انگلیس، فرانسه و آلمان.

آمارهای دولتی، سرزمین‌های اشغالی فلسطین و استرالیا را نیز از مقاصد عمده‌ی مهاجرتی آرژانتینی‌ها عنوان کرده‌اند. در خصوص نوع مهاجرت آرژانتینی‌ها ذکر چندین نکته ضروری است. اوّل این‌که مهاجرت به سرزمین‌های اشغالی در نتیجه‌ی سیاست‌های کلّی رژیم اشغال‌گر قدس برای جذب یهودیان از سرتاسر جهان بوده است. دوم این‌ که شاید نوع مهاجرت مردم آرژانتین به خارج را بتوان از یک نقطه‌نظر تحلیلی با مهاجران اکثر کشورهای دنیا متفاوت دانست. اکثر مهاجرانی که از آرژانتین به خارج از کشور رفته‌اند (به استثنای آمریکا و چند مقصد محدود دیگر در آسیا و...) فرزندان نسل‌های دوم و سوم مهاجرانی هستند که از همان کشورها به آرژانتین آمده بودند. به عبارت بهتر الآن نسل سوم ایتالیایی که جدّش به آرژانتین مهاجرت نموده بود، قصد عزیمت به ایتالیا را کرده است.

بر اساس آمارهای رسمی کشوری، تعداد مهاجران آرژانتینی در خارج از کشور بیش از 600 هزار نفر می‌باشند. این آمار تنها نشان‌دهنده‌ی افرادی است که هنوز با داشتن مدارک هویّتی آرژانتین برای امور مختلف خود با سفارتخانه‌های آرژانتین در خارج از کشور و یا سایر اماکن دولتی در ارتباط بوده و مسائل خود را از این طریق حلّ و فصل می‌کنند. بر اساس اعلام سازمان بین‌المللی مهاجران، تعداد مهاجران آرژانتینی در خارج از کشور در سال 2001 برابر با 806369 نفر برآورده شده است. البتّه برخی آمارها هم از حدود یک میلیون و نهصد هزار نفر صحبت کرده‌اند.

در بررسی کلّی، روند مهاجرت آرژانتینی‌ها به خارج از کشور به سه مقطع مهم تقسیم‌بندی می‌شود. اوّلین سیل مهاجرت به خارج از کشور در دوران دیکتاتوری نظامی (1983ـ1976) اتّفاق افتاده است. مقصد اصلی این گروه از مهاجران به ترتیب اسپانیا، آمریکا، مکزیک و ونزوئلا بوده است. در سال‌های دهه‌ی 1990 به دلیل سیاست‌های دولت آمریکا در ارائه‌ی ویزای سریع به کشورها و مناطق مختلف به‌ویژه آمریکای لاتین، تعداد بیشتری از آرژانتینی‌ها عازم آن کشور شدند. سیل آخر مهاجران به خارج نیز در اوج بحران سیاسی و اقتصادی کشور از سال 2001 آغاز شد. مقصد این گروه از مهاجران نیز اسپانیا و کشورهای همسایه می‌باشد. این روند تا سال 2003 ادامه داشت. جدول زیر مهم‌ترین مقاصد مهاجرتی آرژانتینی‌ها را نشان می‌دهد.

جدول شماره 4 ـ 2 مهم‌ترین مقاصد مهاجرتی آرژانتین

رتبه نام کشور تعداد مهاجرین درصد
1 اسپانیا 229009 28.4%
2 آمریکا 144023 17.86%
3 پاراگوئه 61649 7.65%
4 شیلی 59637 7.4%
5 سرزمینهای اشغالی 43718 5.42%
6 بولیوی 36231 4.49%
7 برزیل 25826 3.2%
8 اروگوئه 23947 2.97%
9 کانادا 14877 1.84%
10 مکزیک 13969 1.75%
11 ایتالیا 11576 1.44%
12 استرالیا 10826 1.43%
13 فرانسه 10795 1.43%

منبع: اطلاعات مهاجرتی آرژانتین

پناهندگی:

طبق آمارهای سازمان ملل متّحد و بانک جهانی، تعداد افرادی که به عنوان پناهنده در کشور آرژانتین ثبت شده‌اند در سال 2010 برابر با 327600 نفر بوده است. این در حالی است که در سال قبل از آن تعداد افرادی که در آرژانتین به دلایل مختلف درخواست پناهندگی نموده بودند، 323000 نفر گزارش شده است.[۳۹] شایان ذکراست که طبق اعلام مرکز رسمی اطلاعات و آمار آرژانتین در حال حاضر حدود دو و نیم میلیون نفر مهاجران و پناهندگان غیرقانونی (اصطلاحا بدون اوراق هویّتی) برآورد شده است. این افراد اکثراً اتباع خاورمیانه و یا کشورهای آفریقایی هستند.[۲۷]

نیز نگاه کنید به

پاورقی

[i] برنامهی هسته‌ای آرژانتین از اواخر دههی 1940 آغاز شد. از سال 1955 ساخت مراکز هسته‌ای در دستور کار قرار گرفت و از سال 1958 عملیاتی شد. سال 1968 ساخت اوّلین نیروگاه هسته‌ای و در سال 1974 ساخت دومین نیروگاه آغاز شد. در اواخر همین دهه آرژانتین تولید کنندهی میله‌های سوخت هسته‌ای بود. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به: http://www.cnea.gov.ar

[ii] Ibid، P.10

[iii] Comisión Económica para América Latina y el Caribe(CEPAL)

[iv] بر اساس آمار منتشره توسّط مؤسّسهی شفّافیت بینالمللی، آرژانتین در ردهی 105 جهان به لحاظ سلامت اداری قرار دارد. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به: http://politicsandpolicy.org/node/310

[v] کلّیهی آمار از گزارش سالیانهی بانک مرکزی آرژانتین 2011، مندرج در سایت رسمی این بانک https://www.bcra.gov.ar

کتابشناسی

  1. برگرفته از https://www.soystats.com
  2. Leslie Ray 2008). Language of the Land, The Mapuche in Argentina and Chile,USA: IWGIA. P3.
  3. Luna (1994). P128.
  4. ibid
  5. ibid. P28.
  6. برگرفته از https://www.mapuchenation.org
  7. مقتدر سیما، آبان (1386) یهودیان آرژانتین، افق بینا، شمارهٔ 33 .ص12.
  8. التریکی، حسین (1353). صهیونیسم در آرژانتین. ترجمهٔ علی منتظمی، تهران: بعثت. ص8.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ ضیایی، محمد علی (1380). «آرژانتین یهودیان یا یهودیان آرژانتین». گزارش ادارهٔ کل آمریکا، وزارت امور خارجه.
  10. Rein, Raan (2010). Argentine Jews Or Jewish Argentines, Essays on Ethnicity, Identity and diaspora. Netherlands, Koninklijke: Brill NV incorporates the imprints Brill. P25.
  11. مقتدر سیما، آبان (1386) یهودیان آرژانتین، افق بینا، شمارهٔ 33 .ص13.
  12. Rein, Raan (2010). Argentine Jews Or Jewish Argentines, Essays on Ethnicity, Identity and diaspora. Netherlands, Koninklijke: Brill NV incorporates the imprints Brill. P34.
  13. آرژانتین : اسرائیل دوم (29 اردیبهشت 1377). توسعه. ص2.
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ برگرفته از https://www.me.gov.ar
  15. Rein, Raan (2010). Argentine Jews Or Jewish Argentines, Essays on Ethnicity, Identity and diaspora. Netherlands, Koninklijke: Brill NV incorporates the imprints Brill. P58.
  16. التریکی، حسین (1353). صهیونیسم در آرژانتین. ترجمهٔ علی منتظمی، تهران: بعثت. ص61.
  17. Civantos, Christina (2006). Between Argentines and Arabs,US: State university of New York Press. P110.
  18. پدرو، بریگر. هنریک هرس، کویچ (15 آبان ماه 1382). «تاریخ اعراب در آرژانتین». ترجمهٔ منیرسادات مادرشاهی، همشهری. ص6.
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ پدرو بریگر و هنریک هرس کویچ (15 آبان ماه 1382). «تاریخ اعراب در آرژانتین». ترجمهٔ منیرسادات مادرشاهی، همشهری. ص111.
  20. برگرفته از https://www.webiigg.sociales.uba.ar
  21. Brieger, Pedro, Enrique Herszkowich (2003). La Comunidad Musulmana en la Argentina, Buenos Aires,Todo es Historia, mayo. P1.
  22. ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ پدرو، بریگر. هنریک، هرس کویچ  (15 آبان ماه 1382). «تاریخ اعراب در آرژانتین». ترجمهٔ منیرسادات مادرشاهی، همشهری.
  23. ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ ۲۳٫۲ برگرفته از https://www.armeniosonline.com.ar
  24. ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ برگرفته از https://www.cepal.org
  25. برگرفته از https://www.vadiehelahi.ir
  26. برگرفته از https://www.blog.transparency.org
  27. ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ برگرفته از https://www.academic.udayton.edu
  28. ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ برگرفته از https://www.lanacion.com.ar
  29. لویناس، گابریل (1386). قانون زیر آوار. ترجمهٔ علی اکبر فلاحی، تهران: وزارت امورخارجه. ص12.
  30. لویناس، گابریل (1386). قانون زیر آوار. ترجمهٔ علی اکبر فلاحی، تهران: وزارت امورخارجه. ص13.
  31. گلدمن، جو. خورخه، لاناتا.(1386). پرده‌های دود. مترجم علی اکبر فلاحی، ادارهٔ کل آمریکا، وزارت امور خارجه.
  32. برگرفته از https://www.observatorio.gov.ar
  33. برگرفته از https://www.unodc.org
  34. ۳۴٫۰ ۳۴٫۱ ۳۴٫۲ ۳۴٫۳ برگرفته از https://www.indec.gov.ar
  35. برگرفته از https://www.eclac.org
  36. برگرفته از https://www.en.argentina.ar
  37. ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ برگرفته از https://www.globalpost.com
  38. ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ برگرفته از https://www.ms.gba.gov.ar
  39. برگرفته از https://www.tradingeconomics.com